تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

شکوفایی دانش‌آموزان در محیط شاد آموزشی


شکوفایی دانش‌آموزان در محیط شاد آموزشی

مهدی ارجمند 
برای آن‌هایی که در دهه 60 تحصیل کرده‌اند و حالا خودشان بچه مدرسه‌ای دارند محیط شاد آموزشی شاید تنها به چند نقاشی گل و بلبل روی دیوار‌های مدرسه خلاصه می‌شد که گاه همین گل و بلبل نقاشی شده روی دیوار مدرسه با صدای آژیر قرمز که خطر اصابت موشک را یادآوری می‌کرد حالت غریبانه‌ای به خود می‌گرفتند. 
شاید هم زنگ هنر وقتی معلم روی تخته سیاه پرنده زیبایی را نقاشی می‌کرد یا از آن‌ها می‌خواست گلدان، رودخانه و خورشید را نقاشی کنند آن روز برای آن‌ها یک روز با یک محیط آموزشی شاد و با نشاط بود. آن روزها که هنوز مدارس غیر انتفاعی معروف نشده بودند دانش‌آموزان زنگ ورزش که می‌شد دلشان به یک توپ پلاستیکی خوش بود و دوتا تیردروازه وسط حیاط مدرسه. نه از در و دیوار پراز رنگ و لعاب مدرسه خبری بود و نه از رشته‌های مختلف ورزشی و سالن‌های گوناگون که امروز در برخی از مدارس مخصوصاً مدارس غیر انتفاعی به چشم می‌خورد. 
نیازی که فراموش شده است 
این سال‌ها اما زمانه عوض شده و دانش‌آموزان امروز دختر و پسرهای ساکت و حرف گوش کن دیروز نیستند که به یک توپ پلاستیکی یا یک راکت و توپ کوچک دلشان خوش باشد. آن‌ها فضایی را دوست دارند که پر از نشاط و شادابی باشد. کارشناسان تعلیم و تربیت هم همین نظر را دارند و معتقد هستند فضای شاد و بانشاط آموزشی تاثیر بسیار زیادی روی رشد و شکوفایی استعدادهای کودکان و نوجوانان دارد. 
به عقیده علی اکبر مهراندیش روانشناس و یکی از کارشناسان تعلیم و تربیت محیط شاد و با نشاط آموزشی نیازی است که در دهه گذشته فراموش شده و در سال‌های اخیر ضرورت این نیاز احساس شده و آموزش و پرورش درصدد برآورده کردن این نیاز کودکان است. 
وی می‌گوید: اگرچه هنوز هم با وجود مدارس غیر انتفاعی و گرانقیمت در شهرهای بزرگ مانند تهران مدارس کپری وجود دارد که آزار دهنده است اما به نظر می‌رسد مدیران آموزش و پرورش به این نیاز دانش‌آموزان پی برده‌اند و در مدارسی که امکانش فراهم باشد محیط‌های شاد آموزشی فراهم شده است. 
وی می‌افزاید: البته در این خصوص کاستی‌های فراوانی وجود دارد که باید رفع شود اما همین که مدیران آموزش و پرورش به این نیاز دانش‌آموزان پی برده‌اند جای خوشحالی دارد و این امیدواری وجود دارد که در سال‌های آینده شاهد فضاهای آموزشی با محیط‌های شاد و با نشاط باشیم. 
وی می‌افزاید: ســال تحصیلی جدید با رفتن 5/12 میــلیون دانـش‌آموز بـه مدارس آغاز شد اما نگرانی‌هایی در خصوص فضاهای آموزشی خشک و بی‌روح وجود دارد که آموزش و پرورش باید به این نگرانی‌ها پایان دهد. 
مهر اندیش با انتقاد از این که طرح شاداب‌سازی مدارس در ایران هیچ گاه مورد توجه قرار نگرفته، می‌افزاید: فضای برخی از مدارس کسالت‌آور است و در این فضای کسالت‌آور نمی‌توان انتظار داشت استعداد دانش‌آموز شکوفا شود. 
این روانشناس به محیط‌های آموزشی دخترانه اشاره می‌کند و می‌گوید: دراین میان برخی از مدارس دخترانه از محدودیت‌های بیشتری برخوردار هستند و محیط‌های آموزشی دخترانه کسل‌تر و خشک‌تر است در حالی که به نظر می‌رسد در محیطی که دانش‌آموز و معلمان و مربیان همه زن هستند نیازی به برخی سختگیری‌ها وجود ندارد. 
وی خاطرنشان می‌کنــد: بــاید فضای مدرسه را به گونه‌ای با نشاط و با طراوت کنیم که دانش‌آموزان هنگام تعطیلی مدرسه همچنان تمایل برای ماندن در مدرسه را داشته باشند نه این‌که همواره منتظر زنگ تعطیلی باشند. 
آموزش و پــرورش پیشقدم شود 
این روانشناس در ادامه با تأکید بر نقش محیط‌های شاد آموزشی در شکوفایی استعداد دانش‌آموزان و جلوگیری از به وجود آمدن برخی ناهنجاری‌ها در ذهن کودکان و نوجوانان می‌گوید: وزارت آموزش و پرورش یکی از مهمترین وزارتخانه‌های کشور است و با توجه به اهمیت این موضوع باید در این خصوص پیشقدم شود. 
البته در همین حال مرادی مدیر کل روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش بر این نکته تأکید دارد که این وزارتخانه تلاش‌های خود را در این خصوص آغاز کرده و توجه خاصی به این موضوع دارد به گونه‌ای که بیش از ۹۰ درصد از بودجه عمرانی و پژوهشی وزارت آموزش و پرورش برای بهبود فضای آموزشی و نوسازی و بهسازی آموزشگاه‌ها هزینه می‌شود. 
وی می‌گوید: در سال‌های اخیر تلاش‌هایی جهت هدایت بودجه عمرانی برای بهسازی فضای فیزیکی آموزشگاه‌ها آغاز کرده‌ایم و اجرای این برنامه در سال ۹۳-۹۲ هم ادامه دارد، اگرچه در سال تحصیلی ۹۲-۹۱ نیز بیش از ۵۰ درصد بهسازی و نوسازی فضاهای آموزشی به اتمام رسید و مدارس سراسر کشور به صورت کاملاً محسوس زیباسازی شدند. 
رنگ‌های نشاط‌آور در مدرسه 
موضوع ایجاد یک محیط آموزشی شاد حتی مورد تأکید برخی از علما و روحانیون نیز قرار گرفته به گونه‌ای که بسیاری از ایشان معتقد هستند ایجاد محیط‌های شاد آموزشی و چاشنی قراردادن نشاط و زیبایی در محیط‌های آموزشی کار 
پسندیده‌ای است. 
حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی یکی از این روحانیون است که بر موضوع نشاط و شادابی در محیط‌های آموزشی تأکید دارد و در یکی از برنامه‌های درس‌هایی از قرآن که چندی پیش از رسانه ملی پخش شد گفت: داخل مدرسه باید از رنگ‌های شاد و سنگین استفاده کنند. چه لزومی دارد دانش‌آموز دختر در کلاس درس از اول تا آخر فقط به رنگ سیاه لباس خانم معلم نگاه کند. 
موضوع شاداب‌سازی محیط‌های آموزشی و ایجاد یک فضای با نشاط آموزشی نیازی است که امروزه روانشناسان، جامعه شناسان و کارشناسان تعلیم و تربیت به ضرورت آن پی برده و بر تشکیل یک محیط شاد آموزشی همراه با انگیزه و نشاط تأکید دارند. خصوصاً این که از قدیم گفته‌اند مدرسه خانه دوم هر فرد است و در حال حاضر 5/12 میلیون دانش‌آموز در طول روز ساعت‌های زیادی را در خانه دوم خود می‌گذرانند.

جام جم - 29  مهرماه 92

مزیت رقابتی دانشگاه فرهنگیان


مزیت رقابتی دانشگاه فرهنگیان 
 
علی عباسپور* 
 

دانشگاه فرهنگیان، باهدف تربیت نیروی انسانی مورد نیاز آموزش و پرورش و توانمندسازی و بهبود عملکرد منابع انسانی موجود درآن شکل گرفته است، اکنون به‌نظر می‌رسد در انجام ماموریت‌های ذکرشده با مشکلاتی مواجه است. اگر این دانشگاه در میان دیدگاه‌های متنوع و مختلف نتواند راه خود را به درستی ترسیم و خاستگاه و فلسفه وجودی خود را مشخص نماید، ازگردونه رقابت با سایر دانشگاه‌ها خارج خواهد شد و تبدیل به بارخاطر آموزش و پرورش خواهدشد. استمرار فعالیت دانشگاه فرهنگیان و تبدیل شدن آن به یک «برند بین‌المللی» که از افق‌های اعلام شده توسط سرپرست جدید آن است، نیازمند اتخاذ رویکردی متفاوت با سایر مراکز آموزش‌عالی کشور است. اغلب بر این باورند که وجه تمایز این دانشگاه با سایرین در این است که دانشجویان علاوه بر کسب دانش نظری و تخصصی، مهارت‌های معلمی را می‌آموزند و از طریق کارورزی در مدرسه می‌توانند روش‌های تدریس و کلاسداری را به‌طور عملی یاد بگیرند. در نقد این نظر می‌توان گفت، با اندکی تغییر در ساختار و برنامه درسی دانشکده‌های علوم تربیتی می‌توان به سهولت به این هدف دست یافت و از این منظر راه‌اندازی دانشگاهی مستقل برای فرهنگیان توجیه اقتصادی نخواهد داشت. بنابراین، تنها درصورتی می‌توان بر ضرورت وجود دانشگاه مستقل فرهنگیان پافشاری و تاکید کرد که از مزیت رقابتی خاصی برخوردار باشد که آن مزیت در کارکرد دیگر دانشگاه‌ها دیده نشود. شاید با قاطعیت بتوان گفت که پرورش شخصیت معلم و تربیت معلمان اخلاق‌مدار مهم‌ترین ماموریتی است که باید وجه همت دانشگاه فرهنگیان قرار گیرد. ما نیازمند معلمانی هستیم که بر عمق وجود کودکان و نوجوانان نفوذ کنند و نگرش مطلوبی را در آنان نسبت به خود، خدا، محیط و دیگران به‌وجود آورند. پس تربیت معلمانی که واجد ارزش‌های اخلاقی و انسانی و شأن الگویی در کنار دانش تخصصی و مهارت‌های معلمی باشند، نقطه عزیمت دانشگاه فرهنگیان محسوب می‌شود. اگر برنامه دانشگاه‌های دیگر را مورد بررسی قرار دهیم، خواهیم دید که عمدتا بر مهارت‌های ذهنی و یدی متمرکزاست و حیطه نگرشی کمترین سهم را در برنامه‌های درسی آنها دارد. رمز موفقیت دانشگاه فرهنگیان آن خواهد بود که در برنامه‌های خود وزن ویژه‌ای برای ارزش‌ها، باورها و نگرش‌ها قائل شود. با کپی‌برداری از سایر مراکز آموزش‌عالی نمی‌توانیم به این هدف مهم دست پیدا کنیم. تربیت افرادی که دارای منش و سلوک معلمی باشند، محتاج ساختاری است که از صدر تا ذیل آن متناسب با این هدف سازماندهی شده باشد. بنابراین شکل‌گیری نگرش‌ها و تکوین شخصیت معلمی، در سازمانی محقق می‌شود که اجزای آن از درون‌داد گرفته تا برون‌داد آن با این رویکرد طراحی شود. در این میان به‌کارگماری عوامل انسانی در مناصب مختلف دانشگاه از اهمیت بسزایی برخوردار است. دغدغه‌ای که در این میان مطرح است اینکه برخی افراد که از صلاحیت کافی برخوردار نیستند به‌واسطه برخورداری از امتیازاتی وارد حوزه دانشگاه بشوند. و دیگر اینکه اشخاصی در کسوت هیات علمی قرار گیرند که از حداقل شرایط لازم استادی این مراکز برخوردار باشند. مزیت رقابتی دانشگاه فرهنگیان بیش از هر عامل دیگری به هیات علمی آن وابسته است. به عبارت دیگر این اساتید هستند که با تاثیرگذاری بر رفتار دانشجومعلمان می‌توانند شخصیت معلمی را در آنان پرورش دهند. به همین ترتیب همه کسانی که به نحوی در محیط دانشگاه با دانشجو مرتبط هستند، اعم ازمدیران، کارکنان و کارشناسان باید از ویژگی‌های متعالی و رشد یافته برخوردار باشند تا فضای مطلوبی برای تربیت دانشجو فراهم شود. از این جهت است که باید سازوکاری پیش‌بینی شود که رشد فضائل اخلاقی و ارزش‌های انسانی مبنای تمام برنامه‌ریزی‌ها و فعالیت‌های دانشگاه فرهنگیان قرار گیرد تا بتواند معلمان شایسته برای مدارس کشور تربیت کند و بدیهی است با این معلمان تربیت یافته می‌توان شهروندان شایسته نیز تربیت نمود. با این وصف لازم است دانشگاه فرهنگیان متفاوت از دانشگاه‌های دیگر باز مهندسی گردد و به‌طور صریح و روشن دلایل وجودی خود را به نمایش بگذارد. بنابراین برنامه‌ریزی برای تبلور ارزش‌های انسانی در وجود دانشجو معلمان، مهم‌ترین مزیت رقابتی دانشگاه فرهنگیان محسوب می‌شود که نباید در گیر و دار کارهای روزمره اداری به دست فراموشی سپرده شود. انتظار می‌رود با توجه به دشواری این کار از سطحی‌نگری و اقدامات شتابزده و بدون مطالعه پرهیز و با لحاظ تجارب گذشته نگذاریم این دانشگاه دستخوش ابهام و سردرگمی شود.

مدرس دانشگاه

آرمان 29  مهرماه 92

ایرانی ها تاجیک ها افغانی ها شاد نیستند !


ایرانی ها تاجیک ها افغانی ها شاد نیستند !


دومین گزارش وضعیت شادی در بین  مردم 156کشور جهان در سال2013 اعلام شده است . سابقه این اندیشه به سخنرانی جیگ مه سنگیه وانگچوک، پادشاه سابق بوتان باز می‌گردد که در سخنانی در سال ١٩٧٢، مفهوم "اقتصاد شادی" را مطرح کرد. هدف از اجرای طرح‌هایی مانند" گزارش جهانی شادی" تلاش برای یافتن راه‌هایی است که علاوه بر بهبود شرایط اقتصادی، عوامل دیگر موثر بر احساس رضامندی مردم را نیز مورد توجه قرار دهد و راهکارهایی را برای افزایش رفاه مادی و روحی به دست آورد.  این گزارش با حمایت دبیر کل ملل و به سفارش شبکه راه حل های توسعه پایدار سازمان ملل و توسط تیمی از پزوهشگران امریکایی کانادایی و بریتانیایی صورت گرفته است .در تهیه این گزارش، کارشناسان و محققان برجسته در زمینه‌هایی مانند اقتصاد، روانشناسی، آمار و تحلیل داده‌های آماری مشارکت داشته‌اند و هدف اصلی از تدوین آن، سنجیدن احساس رفاه مردم در کشورهای مختلف بوده است. در این گزارش، احساس شادی شهروندان با ارقام بین صفر و ١٠ مشخص شده و بر این اساس، یکصد و پنجاه و شش کشور جهان رده بندی شده‌اند


*بر اساس این گزارش:

مردم ایران از لحاظ احساس شادی نسبت به شرایط خود، در میان مردم ١٥٦ کشور مورد بررسی، در رده ١١٥ قرار می‌گیرند که یک رده از جیبوتی پائین‌تر و یک رده از جمهوری آذربایجان بالاتر است. این گزارش  می افزاید:

*مردم کشورهای مرفه‌تر بیش از اهالی کشورهای فقیر از زندگی خود راضی هستند و احساس شادی می‌کنند.

 *درآمد سرانه بالاتر لزوما به معنی احساس شادی بیشتر نیست. مثلا، مردم مکزیک که درآمد سرانه‌ای به مراتب کمتر از ایالات متحده دارند، خوشحال‌تر از آمریکاییان هستند.

*میزان برخورداری از امنیت، آزادی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و روند بهبودی شرایط اقتصادی هم بر درجه شادی مردم و رضایت از شرایط زندگی‌شان تاثیر مثبت دارد.

*اهالی کشورهای منطقه اسکاندیناوی بیش از کشورهای دیگر احساس شادی می‌کنند و در مقابل، شهروندان چند کشور کمتر توسعه یافته آفریقایی کمترین میزان خرسندی را از زندگی خود دارند.

*رابطه ثروت و خوشبختی

کشور دانمارک با شاخص ٧.٦٩٣ (هفت ممیز ششصد و نود و سه هزارم) در راس جدول قرار دارد و کشورهای نروژ، سوئیس، هلند، سوئد و کانادا، فنلاند، اتریش، ایسلند و استرالیا رده‌های دوم تا رده دهم را در اختیار گرفته‌اند. البته همه این کشورها در رده‌های بالای جدول جهانی درآمد سرانه هستند اما رده‌بندی آنها در این دو جدول یکسان نیست.

به عنوان مثال، مردم کشور لوکزامبورگ که در سال‌های اخیر از بالاترین درآمد سرانه در جهان برخوردار بوده‌اند در جدول رده‌بندی جهانی شادی تنها در رده ١٩ قرار می‌گیرند و مردم قطر، که پس از لوکزامبورک ثروتمندترین مردم جهان هستند، از رده ٢٧ بالاتر نمی‌روند.امارات متحده عربی در رده ١٤، مکزیک در رده ١٦ و ایالات متحده در رده ١٧ قرار گرفته‌اند.

در رده های پائین‌تر می‌توان از بریتانیا (رده ٢٢)، عمان (٢٣)، فرانسه (٢٥)، کویت (٣٢) اسپانیا (٣٨) نام برد. همچنین قزاقستان رده ٥٧، روسیه رده ٦٨، لیبی رده ٧٨، بحرین رده ٧٩، پاکستان رده ٨١، عراق رده ١٠٥ و ساکنان سرزمین های فلسطینی رده ١١٣ را در اختیار دارند.

میزان شادی شهروندان تاجیکستان (رده ١٢٥) و مردم افغانستان (رده ١٤٣) از مردم ایران هم کمتر است در حالیکه مردم سوریه در رده ١٤٨ طبیعتا چندان از شرایط زندگی خود خوشنود نیستند.

مردم رواندا، بروندی، جمهوری آفریقای مرکزی، بنین و توگو، که همگی از کشورهای توسعه نیافته آفریقایی هستند، ناشادترین مردم جهان هستند و به ترتیب در رده های ١٥٢ تا ١٥٦ طبقه‌بندی شده‌اند.

هدف از اجرای طرح‌هایی مانند گزارش جهانی شادی تلاش برای یافتن راه‌هایی است که علاوه بر بهبود شرایط اقتصادی، عوامل دیگر موثر بر احساس رضامندی مردم را نیز مورد توجه قرار دهد و راهکارهایی را برای افزایش رفاه مادی و روحی به دست آورد

به نقل از وبلاگ آفا اجازه

http://rasoolpapaei2.blogfa.com/

سیب‌های اجتماعی، پشت دیوار مدارس

آسیب‌های اجتماعی، پشت دیوار مدارس

سقوط آزاد سن روی آوردن به سیگار، کاهش میانگین سنی گرایش به دخانیات و رسیدنش از 14 سال به ده سال و افزایش تمایل نوجوانان به قلیان و دود، حقایق جامعه امروز ماست.

آمارهای جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات نشان می دهد در ایران هر سال حدود 65 میلیارد نخ سیگار دود می شود که سهم هر ایرانی از این سیگارها می شود بیش از 800 نخ در طول سال.

با این حال به طور دقیق معلوم نیست کدام گروه سنی بیشتر از بقیه این سیگارها را دود می کنند، اما شکی نیست که نوجوانان و جوانان نیز از این پُک های مرگ آور سهم دارند. با وجود این حقایق اما اعتیاد نوجوانان و جوانان به سیگار و مخدرها همیشه زیر سرپوشی نامرئی، پوشانده می شود که آخرین نمونه اش، جمله دیروز معاون تربیت بدنی و سلامت آموزش و پرورش است که گفت «در مدارس دانش آموز معتاد نداریم».

منظور او از این جمله این است که در فضای مدرسه هیچ دانش آموزی که آلوده به مواد مخدر، نشئه از مصرف مواد یا خمار از نرسیدن افیون باشد، وجود ندارد که شاید این طور باشد، اما معنای این گفته ها این نیست که در کشور هیچ نوجوان و جوان که در سن تحصیل قرار دارد، به سمت اعتیاد کشیده نشده و نمی شود.

دانش آموزان بویژه در مناطق جرم خیز که مواد مخدر در آن آسان تر به دست می آید، در معرض آسیب های جدی قرار دارند، خانواده های بسیاری از دانش آموزان درگیر اعتیادند و بسیاری از آنها به علت مواد مخدر از هم پاشیده اند و دقیقا به همین دلیل است که نمی شود گرایش نوجوانان و جوانان در سن تحصیل به مخدرها یا احتمال آلوده شدن برخی از آنها به مواد را منتفی دانست.

اعتیاد و مواد مخدر، واقعیت های تلخ جهان امروز است که در کشور ما هم دست کم یک میلیون و 350 هزار نفر را (که در آمارهای رسمی شمرده شده اند) درگیر کرده است. هر کدام از این معتادان نیز صاحب خانواده و فرزند هستند، یعنی نوجوانان و جوانانی که می توانند در معرض آسیب های ناشی از مصرف دخانیات و مواد مخدر قرار بگیرند و به دلیل اعتیاد، مجبور به ترک تحصیل شوند و در چرخه آسیب های اجتماعی بیفتند.

مریم خباز - گروه جامعه

جام جم -د22 مهرماه 92

صدرنشینی معلم


صدرنشینی معلم
 
نورعلی عباس‌پور*
 

شهروندان هر کشوری رنگ و بوی معلمان خود را می‌گیرند، چراکه تارو پود شخصیت آنها توسط معلمان، بافته و ساخته می‌شود، به همین علت وظیفه جامعه و دولتمردان در برابر معلمان و مربیان، بس سخت و طاقت‌فرساست. اگر بخواهیم آنان در نقش حقیقی خود ظاهر شوند و ملت را به سمت تعالی و پیشرفت سوق دهند لاجرم باید اسباب رضایت آنها را فراهم سازیم. به همین خاطر گفته می‌شود که سطح پیشرفت هر جامعه‌ای به جایگاه معلمان آن وابسته است. چنانچه معلمان صدرنشین باشند و آسوده‌خاطر به تربیت کودکان و نوجوانان بپردازند، فلاح و رستگاری برای جامعه به ارمغان می‌آورند و اگر در پیچ و خم زندگی روزمره گرفتار شوند و دغدغه‌ها آنها را آزرده و کم‌توان سازد جامعه انسانی با مشکلاتی روبه‌رو خواهد شد. سال‌هاست که داد سخن از فضایل و مناقبت‌های کار معلمی سر می‌دهیم اما کمتر اقدام عملی سودمند و نتیجه‌بخشی را در آن حد شاهد نیستیم. کارهای تکراری در هر سال اثر چندان مثبتی ندارد. تصور می‌رود که برای حفظ جایگاه و مقام معلم باید هزینه‌های زیادی صرف کنیم درحالی که اگر مدیریت و برنامه‌ریزی صحیح بر مدارس و ادارات آموزش و پرورش حاکم باشد با کمترین بودجه می‌توان از مقام معلم مراقبت کرد. از مناسبات اداری گرفته تا خدمات مستقیمی که به معلمان ارائه می‌شود نیازمند بازنگری و پالایش است. تحقیقات نشان می‌دهد که اگر افراد در محیط کار خود احساس احترام و عزت کنند انگیزه بیشتری برای فعالیت خواهند داشت در نتیجه بازده کار نیز افزایش می‌یابد. در مواردی برای انجام یک کار اداری چنان عرصه بر معلم تنگ می‌شود که گاها شوق تدریس در وجودش کمرنگ می‌شود. اگر قرار است خدماتی به معلم داده شود آیا بهتر نیست احترام او را در این کار حفظ کنیم؟ آیا دادن کالاهای بعضا نامرغوب عزت معلم را در نزد خانواده‌اش خدشه‌دار نمی‌کند؟ آیا روش‌های دادن هدیه به معلم مقام وی را نزد دانش‌آموزانش زیر سوال نمی‌برد؟ آیا کم‌توجهی به شایستگی‌ها و توانمندی‌ها در سطوح مختلف آموزش و پرورش نوعی بی‌احترامی به معلمان محسوب نمی‌شود؟ بسیاری از کار‌های ریز و درشت را می‌توان نام برد که به‌طور غیرمستقیم احترام به معلم را در پی داشته باشد ازجمله: کیفیت مکان استراحت و ارائه خدمات در زنگ تفریح، کیفیت میز و صندلی معلم، کیفیت و روش دادن هدیه به معلم، مشارکت بیشتر معلمان در تصمیم‌گیری‌ها، بهبود گردش کار اداری معلمان، کیفیت ارائه خدمات بانکی، بهبود خدمات گردشگری و مسافرت فرهنگیان، بهسازی روابط بین معلم و مدیران، اولیا و دانش‌آموزان، برنامه‌ریزی برای شرکت در غم و شادی فرهنگیان و.... همه اینها و بسیاری از اقدامات دیگری با رویکردی سازگاری دارد که معلم را یکی از ارکان اصلی توسعه و پیشرفت بداند و نقش پیشرو و الگو بودن او را بپذیرد، آنگاه همه تلاش‌ها به سمتی می‌رود که معلم در صدر نشیند.

* مدرس دانشگاه

http://farhangiannews.ir/view-12285.html

واپسین امید فرهنگیان برای دگرگونی گفتمان آموزشی دگرگونی گفتمان،نیاز بنیادین آموزش و پرورش


  
واپسین امید فرهنگیان برای دگرگونی گفتمان آموزشی
دگرگونی گفتمان،نیاز بنیادین آموزش و پرورش


محمد رضا نیک نژاد،آموزگار،26/7/92
اکنون نزدیک سه ماه است که رییس جمهور روحانی سکان رهبری ساختار اجرایی کشور را در دست گرفته و در همین زمان کم،شاهد رویدادهای درخور توجهی در گستره های اقتصادی،دیپلماتیک،دانشگاهی،محیط زیستی،میراث فرهنگی و ... بوده ایم. در همه ی وزارتخانه ها یا سازمان هایی که دولت توانسته است گامی هر چند کوتاه به سوی خواسته های رای دهندگان 24 خرداد بردارد،بی گمان دگرگونی گفتمان حاکم بر آن وزارتخانه و یا سازمان را شاهد بوده ایم. برای نمونه گماردن توفیقی به سرپرستی وزارت علوم،در همین زمان اندک،افزون بر این که توانسته دلهای بسیاری از دانشگاهیان را برباید و آنان را با برنامه های خویش همراه سازد،در برداشتن گام هایی کارا در گستره های آموزشی،مدیریتی،دانشجویی و ... بسیار کامیاب بوده و از همه مهمتر هم سویی سرپرست این وزارتخانه با اندیشه ها و گفتمان رییس دولت را به شایستگی فراهم نموده و به نمایش گذاشته است. 
اما با دست رد نمایندگان مجلس به سینه ی نخستین گزینه ی وزارت آموزش و پرورش،علی اصغر فانی به عنوان سرپرست گسترده ترین وزارتخانه ی کشور معرفی شد. فانی در آموزش و پرورش چهره ای شناخته شده است و پیشینه ی مدیریتی نه چندان کوتاهی در دوره های گوناگون این وزارتخانه دارا می باشد که معاونت وزرای آموزش و پرورش دوران اصلاحات،مهمترینِ آنها است. بارزترین ویژگی دکتر فانی،تایید و ادامه ی گفتمان حاکم بر آموزش و پرورش در دوران- دست کم- هشت ساله ی دولت گذشته و فاصله ی معنا دار آن با گفتمان آموزشی- پرورشی رییس جمهور روحانی است. در بسیاری از سخنان و گفتگوهای سرپرست آموزش و پرورش و البته کارهای انجام شده در دوران کوتاه سرپرستی،چندان نشانه ی امیدوار کننده از دگرگونی های اساسی دیده نمی شود. مثال ها از این دست فراوان است. برای نمونه ایشان در برابر پرسش خبرنگاری که از وجود دانش آموز معتاد در آموزش و پرورش می پرسد،می گوید:من آن را رد نمی کنم،اما با انتشار این خبرها در گستره عمومی نیز همراه نیستم!زیرا سبب نگرانی پدر و مادرها می شود. این سخنان،با دیدگاه های فرادستان گذشته ی این وزارتخانه بسیار هم سو است. جناب سرپرست باید بدانند که تا دستگاه عصبی بدن درد را خبر ندهد،کسی پی به وجود بیماری نمی برد. اگر چنین خبرهای مهمی در چنبره ی مدیریتی چند تن باقی بماند،بی گمان بیماری های اجتماعی ای مانند اعتیاد،زیر پوست جامعه- مدرسه – رشد کرده و روزی فرا خواهد رسید که دیگر از کسی کاری بر نمی آید. یا در پاسخ به پرسش خبرنگاری که درباره ی انگیزه ی کمِ دانش آموزان برای شرکت در مراسم نماز مدارس می پرسد،می گوید ما باید در اندیشه ی ساختن نمازخانه های درخور باشیم و آنها را بیش از گذشته برای جذب دانش آموزان بهسازی نماییم. این گونه سخنان در دیدگاه های فرادستان آموزشی- از گذشته تا کنون- به شدت پر بسامد و کلیشه ای بوده و از نگاهی نو حکایت نمی کند. هر کس که با کانون های آموزشی سر و کار دارد- ازجمله نگارنده- خوب می داند که نمازخانه های مدارس بهترین،زیباترین و مجهزترین بخش های یک مکان آموزشی است. از این رو اگر از کمی انگیزه دانش آموزان سخنی به میان می آید،باید ریشه این کم انگیزگی را ژرف تر و تخصصی تر دید و به آن پرداخت. یا در زمینه ی افزایش دست مزدها،سخنانی مطرح می شود که- به گفته ی کارشناسان- با توجه به شرایط اقتصادی کشور چشم اندازی برای اجرا ندارند. برای نمونه ای دیگر در پی سخنان رییس جمهور در روز باز گشایی مدارس که خواستار ایجادِ زنگ گفتگو در مدارس شدند. حسین هژبری معاون پرورشی وزیر می گوید"مقرر شده معلمان در کلاس‌های درس برخی از کتب درسی را در قالب گفت‌وگو تدریس و مدیریت کنند". اما "زنگ های گفتگو در کلاس های دایره ای" در ساختارهای نوین آموزشی یکی از کاراترین روش های آموزش های شهروندی و گسترش و ژرفا بخشی به درونمایه های اخلاقی،اجتماعی،زیست محیطی و ... است و با آموزش درونمایه ای درسی از روش های گروهی و گفتگو بسیار فاصله دارد و این نمونه ای از دوری دیدگاه فرادستان آموزشی با دیدگاه های نوین آموزشی رییس جمهور است. از دیگر سو- بر خلاف وزارت علوم و حتی ورزش و جوانان- دگرگونی در رده های بالا و میانه ی مدیریت آموزش و پرورش- به جز چند مورد انگشت شمار- صورت نگرفته و از این رو نمی توان چشم براه زایش گفتمانی نو و متناسب با دیدگاه های دولت تازه و رییس آن بود.
اما در روزهای گذشته زمزمه هایی از معرفی شخص دیگری برای به دست گرفتن وزارت آموزش و پرورش شنیده می شود. اگر چنین خبری درست باشد،از سویی باید امیدها به تغییر گفتمان آموزشی در دولت تازه را زنده نگهداشت و از دیگر سو رییس دولت باید بیش از گذشته به افکار عمومی فرهنگیان و خواسته های سیاسی- اجتماعی آنها،خانواده هاو دانش آموزان و از همه مهمتر نیازهای امروزین جامعه توجه نشان دهند. با برگزیدن کسی که نزدیک ترین رویکرد را به دیدگاه ها و اندیشه های پیشرو آموزشی رییس دولت دارد،می توان زمینه ی دگرگونی به سوی برپاسازی آموزش و پرورشی نوین،کارا و کامیاب در پرورش شهروندانی پویا،اندیشمند و جهانی را فراهم نمود
.

تاملی دوباره درتعامل خانه و مدرسه


تاملی دوباره درتعامل خانه و مدرسه 
 
علی افشارسمیرمی* 
 

کودک باید زندگی درجمع را تجربه کند تا هم استعدادهای بالقوه خویش را نزد همسالانش به نمایش بگذارد وهم برای مستقل زیستن دراجتماع فردا، آماده شود. پدرومادر، هرچه هم ماهر باشند، تنها درتامین نیازهای جسمی و برخی نیازهای روانی فرزندشان موفق خواهند بود اما درتامین نیازهای شناختی، اجتماعی و مهارتی او نیازمند تحصیلات ومطالعات وسیع آموزشی وتربیتی خواهند بود واین چیزی است که ویژگی اصلی نهاد آموزش و پرورش راتشکیل داده است. البته اگر چه خانواده‌ها از نظر ساختار و کارکرد مانند گذشته نیستند، اما باز هم در تامین و تقویت تفاهم و تعامل با مدرسه، نقش مهمی دارند. والدین نباید فراموش کنند که فقط مدرسه نمی‌تواند و نباید تمامی مسئولیت هدایت فرزندانشان را به عهده گیرد. آنها باید بدانند که به غیر از ساعات درسی، بچه‌هایشان خودبه‌خود در ساعات دیگر به دست آشنایان، غریبه‌ها، مکان‌های مختلف وسایر مراکز اجتماعی هم سپرده می‌شوند که نقش و تاثیر تربیتی نامرئی آنها اگر بیشتر از مدرسه نباشد، کمتر ازآن نیست.اگرچه در این میان فقط مدرسه‌ها هستند که به خاطر ساختار متمرکزشان، توان قدرت‌نمائی بیشتری دارند. همگام با رشد و تقویت آموزش و پرورش، نهادها و نظام‌های فرهنگی مختلفی با برخورداری ازیکسری عوامل ارتباطی و رسانه‌ای مثل رادیو، تلویزیون، مطبوعات و اینترنت نیز ظاهر شدند که اتفاقا درراستای آموزش عمومی جامعه فعالیت خودرا آغاز کردند. آنها چون قابلیت به‌روز شدن وهمراهی با فناوری‌ها را داشتند، چنان به توسعه و تجهیز خویش کوشیدند که آموزش و پرورش رسمی را ناگزیر از آماده‌سازی خویش در استفاده از این ابزارساخت. به‌رغم حضور گسترده و پیچیده این امکانات، هنوز فرایند آموزش و پرورش مرسوم، بهترین و تنهاترین گزینه موجود خانواده‌هاست. اضافه برضرورت و اهمیت آموزش چهره به چهره، به‌ویژه درآموزش دوره عمومی، هنوز راه دستیابی به منزلت و ثروت درجامعه، جز از طی طریق آموزش و پرورش رسمی ممکن نیست. روبه‌روشدن با دست‌پرورده‌های همین نظام درقالب مهندس و دکتر است که مردم را ناچار به قدردانی و حمایت از آموزش و پرورش می‌نماید. آنها به همین خاطرهنوز فرزندان خود را به دست مدرسه می‌سپارند و به‌وسیله کمک‌های مادی ومعنوی خویش به تجهیز و رفع مشکلات آن یاری می‌رسانند. میزان مشارکت و فعالیت والدین در امورمدارس، کم و نگران‌کننده است. شاید به خاطر اینکه مدارس فرصت‌های محدود و گزینش‌شده‌ای را برای کارمدرسه و درگیرساختن والدین درآنها فراهم می‌کند. شاید هم مدارس معمولا ارزش و نتایج حاصله از مشارکت والدین را چندان بزرگ نمی‌شمارند. درهرصورت، مشارکت والدین معمولا محدود به حوزه کلاس درس فرزندان و امور تحصیلی آنهاست و در سایرامور مربوط به مدرسه، کمتر مورد مشورت قرار می‌گیرند و با آنچه واقعا درآن می‌گذرد، نسبتا بیگانه‌اند و تنها درمواقع خاصی از سال تحصیلی به مدرسه دعوت می‌شوند. والدین و معلمان در دفاع از مفاهیم «خوب بودن» و «والدین یا معلمین خوب بودن» بر سر نوع برداشت خود اصرار دارند و گاهی در القای برداشت خود به طرف مقابل نیز از چاشنی نصیحت هم استفاده می‌نمایند که در تقویت این موضوع بی‌تاثیر نیست. یکی ازصاحبنظران آموزشی به نام گلاسر در کتاب مدارس بدون شکست می‌گوید؛ «شکست، دارای انواع گوناگون نیست و تنها دو نوع شکست وجود دارد:1-شکست در مبادله محبت 2-شکست دراحساس ارزشمندی. بنابراین، بخشی از کم‌توجهی وکم‌لطفی موجود والدین نسبت به مدارس در تجربه همین شکست‌هاست. این احساس عدم ارزشمندی آنگاه شدیدتر می‌نماید که والدین، سواد چندانی نداشته باشند و یا ناتوان از صحبت درجمع و یا برخوردار از موقعیت‌های پائین اجتماعی باشند. متمرکز اداره شدن نظام آموزشی، کیفیت ارزش‌گذاری به رای و نظر والدین، شرایط فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی جامعه و پیش‌زمینه ذهنی والدین و معلمان راجع به همدیگر ازجمله عواملی است که نحوه تعامل خانه و مدرسه در جامعه ما را تشکیل داده‌اند. با این همه اکنون نیز آموزش و پرورش، چندان هم ازمشارکت عمومی کم‌بهره نیست. وقف، انجمن اولیا و مربیان، جهاد مدرسه‌سازی، خیرین مدرسه‌ساز، مدارس غیرانتفاعی، مدارس نمونه مردمی و شوراهای منطقه‌ای آموزش و پرورش، ازجمله شیوه‌های تعامل و مشارکت خانه ومدرسه درسال‌های پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی است. مدرسه‌ها باید کاری کنند تا نه‌تنها در مقام حرف که در عمل بیشتر مورد اعتماد خانواده‌ها قرار گیرند. وظیفه مهم آنها جلب اعتماد بیشتر والدین نسبت به مدرسه است که اگرچه کار دشواری است اما غیرممکن نیست. به این منظور معلمان باید دانش‌آموزان – و بهتر بگوییم نمایندگان خانواده‌ها را در مدرسه- هر چه بیشتر درک کنند تا آنها مبلغان خوبی از سوی مدرسه و در میان خانه باشند. قبل از دعوت والدین به مدرسه باید زمینه یک استقبال رضایت‌بخش را فراهم کرد و این حساس‌ترین مرحله این تعامل است که بعضا مدارس به میزان اهمیت آن واقف نیستند. به‌طوری که در برخی موارد، والدین دعوت شده باید ساعت‌ها صحبت‌هایی بشنوند که شاید بالاتر از نظر سطح تجاربشان نباشد. به بیانی دیگر در جلسات آموزش خانواده مربیان مدرسه آنچه را می‌دانند به والدین می‌گویند نه آنچه آنها(والدین) نیاز دارند. بنابر این معلمان باید هنگام صحبت درباره مسائل دانش‌آموزان با والدین، از شرمسار ساختن ومتهم نمودن آنها اکیداً پرهیز کنند. اضافه بر این باید درخصوص احیای نقش تربیتی پدر در خانواده با توجه به شرایط خاص محلی و فرهنگی، برنامه‌های ویژه‌ای را تدارک ببینند. البته گرچه خانواده‌ها تقریباً ساختار و کارکرد گذشته خود را از دست داده‌اند و به‌رغم تمام ویژگی‌های دیروز آن، بعضا امروز تبدیل به سرپناهی در حد گردهم آمدن اعضای خسته از تلاش روزانه برای خوردن و خوابیدن و تلویزیون تماشا کردن، شده است، اما بازهم در تامین و تقویت تعامل نقش مهمی دارند. این همه گفتیم و نگفتیم که اکنون تنها در آستانه هزاره سوم و عصر پست‌مدرنیسم(فراتجدد)قرار داریم و هیچ بعید نیست که فردا ساختار خانواده‌ها و مدارس، از اینکه هست، متحول‌تر نگردد. در آن زمان شاید صحبت پیوند خانه و مدرسه تنها در حد یک طنز تلقی گردد که البته روزی روزگاری رواج داشته است. اما تا آن زمان یادمان باشد که پشتوانه اقتدار معنوی (حتی مادی) مدارس، خانواده‌ها هستند و در مقابل، به‌رغم تمام نارسائی‌ها و نابسامانی‌های نظام آموزشی، هنوز این مدرسه‌ها هستند که همچنان نقش‌های پدری و مادری والدین را دوام و ثبات می‌بخشند.معلم در آموزش و پرورش

آرمان -23 مهرماه 92

گزارش مبسوط دیدارشورای مرکزی تشکل های صنفی با آقای فانی

گزارش مبسوط دیدارشورای مرکزی تشکل های صنفی با آقای فانی

جلسه شورای مرکزی تشکل های صنفی سراسر کشور در تاریخ 18 مهر 1392 در سالن کنفرانس وزارت آموزش و پرورش در ساعت 11وپنجاه دقیقه ی صبح پنج شنبه برگزار گردید.

      در این جلسه پس از ورود دکتر فانی آقای ابوطالبی نماینده تشکل اصفهان ضمن تشکر از آقای فانی اعضای تشکل های صنفی حاضر در جلسه را معرفی نمود .سپس دکتر کریمی ازهمراهان آقای فانی وهماهنگ کننده ی جلسه، اظهار داشت:آنچه که من برداشت کرده ام تغییراتی است که در کانون های صنفی رخ داده است. کانون ها تشکل های بانفوذی در بدنه ی آموزش و پرورش هستند و این همان چیزی است که شما (دکتر فانی) به عنوان سرمایه ی انسانی مطرح می کردید. به جرأت می توان گفت که این نیرو در تشکل ها وجود دارد و این به دلیل اعتمادی است که بدنه ی آموزش و پرورش نسبت به این تشکل ها دارد .انتظار این تشکل ها این است که مشکلاتی که برای دوستان صنفی آنها ایجاد شده توسط شما پیگیری شود. دوستان صنفی این تشکل ها به دلیل ظلم ها و مشکلاتی که برایشان پیش آمده اعتراض کرده اند .

      جمع حاضر، نماینده ی طیف گسترده ای از فرهنگیان هستند که می توانند در امور آموزش و پرورش به شما کمک کنند. همچنین دیدگاه هایی تخصصی دارند که می توانید از آنها در جای جای وزارت خانه استفاده کنید. به صورت کلی می توانید با تعامل خوب با این تشکل ها از توانایی های آنها استفاده کنید.

      در ادامه آقای شعبانی نماینده ی تشکل اصفهان و رییس دوره ای شورای مرکزی کانون های صنفی معلمان سراسر کشور به معرفی کانون های صنفی معلمان و توانایی این تشکل ها پرداخت و این گونه شرح داد:

این همکاران منتخب 42 تشکل هستند که رنج های بسیاری در دفاع از حقوق حقه ی همکاران خویش برده اند. در سال های گذشته به دلیل عدم توجه آموزش و پرورش، مشکلات فراوانی برای این قشر عظیم ایجاد شده است...

جناب دکتر فانی!

      تشکل های صنفی می توانند پل خوبی بین بدنه و وزات آموزش و پرورش باشند. انسان های فرهیخته ای در این تشکل ها وجود دارند. در شرایط فعلی می خواهیم باز تعریفی از این تشکل ها داشته باشیم. چون ممکن است در یک زمان صحبت هایی در باره آن ها شده باشد (مثلا این تشکل ها را به سیاسی کاری متهم کرده باشند.) آقای درخشش میگفت: وقتی ما وارد مسائل معیشتی می شویم ما را به سیاسی کاری متهم میکنند. این آقایان وقتی نتوانستند ما را به سمت سیاسی شدن بکشانند، این تهمت ها را به ناروا به این ما زدند. در حالی که تشکل های صنفی معلمان این آگاهی را دارند و هرگز وارد مسائل سیاسی نشده و نخواهند شد در واقع چون روند واقعی و منطقی تشکل ها را نفهمیدند انگ سیاسی زدند. مـا از تاریخ یـاد گـــــرفته ایم که نباید دچار احساسات زود گذر بشویم. تشکل های صنفی حاضر همه دارای پروانه ومجوز هستند و تمام ضوابط کمیسیون ماده ی 10 احزاب را رعایت نموده اند، اگر این ضوابط را رعایت نمی کردیم پروانه هامان را لغو می کردند.( البته پروانه ی یک تشکل را لغو کردند و بلافاصله حرفشان را پس گرفتند.) ماده ی 1 اساسنامه می گوید ما تشکل صنفی علمی و غیر سیاسی هستیم و ما همیشه این بند را رعایت نموده ایم .تشکل های صنفی هرگز دنبال سهم خواهی نبوده و نیستند. ما هیچ وقت شبیه احزاب عمل نکرده ایم. در واقع خود تشکل ها قبول نکرده اند که حتی یک شخص سیاسی وارد جمعمان بشود. حال چرا چنین تعریفی ازکانون های صنفی کرده اند، نیازمند مطالعه ی شماست که ثابت شود.(هرکدام از اعضا جزو معلمین مطرح شهر خود هستند و...) حال اگر یکی از دوستان ما صدایش را بلند کرده است نشان دلسوزی نسبت به مردم و کشور است و هدفش چیزی جز اصلاح نبوده است بلندی صدای دوستان ما به دلیل انتقاد از وضع موجود آموزش و پرورش بوده؛ نه انتقاد از سیستم کلی کشور. بلند کردن صدای دوستان ما مصداق این آیه است که: ان الله لا یحب الجهر بالسوء من القول الا من ظلم .

      تشکل های ما در هر استان به دلیل توانمندی هایی که در آن ها وجود دارد می توانند بازوی توانمندی برای آموزش و پرورش باشند چون شناخت کافی از آموزش و پرورش دارند و صدای بدنه را می شنوند. ما می توانیم صادقانه و بدون هیچ گونه سهم خواهی کمک بکنیم .

      نهایتا، مـا آمده ایم تا بسازیم. تا دست در دست هم، آموزش و پرورش را از وضع فعلی نجات دهیم.

      در ادامه آقای محمود بهشتی از کانون صنفی معلمان ایران(تهران) سخنان خود را با تشکر از آقای فانی به خطر فراهم نمودن این دیدار این گونه ادامه دادند:

      ما نگرانیم از این که بعد از رأی اعتمادتان از مجلس، می توانیم شما را ببینیم یا نه؟! (در این جا آقای فانی ابراز کردند من قلباً و واقعا دوست دارم شما را ببینم .) 
ما از سال 1385 به این طرف یک دوره ای را طی کردیم و با تلاش کانون ها قانون مدیریت خدمات کشوری به نتیجه رسید. تلاش های تشکل ها در حال از بین رفتن بود و منجر به اتفاقات مقابل مجلس شد. اعضای تشکل ها هم پیمان بستند که تا آخر بایستد و ایستادند و از آن زمان به بعد پرونده ی تشکل های صنفی به دست نیرو های امنیتی افتاد (قبل از اون فضا حراستی بود.) ما مدعی نیستیم که خطا نداریم. وزارت کشور اگر علاوه بر صدور مجوز آموزش تشکیلاتی بودن را هم به ما می داد بهتر بود. از طرفی رسانه ای برای ما در نظر گرفته نشده بود. در این هشت سال برخورد های بدی با فرهنگیان شد.

      با آمدن آقای روحانی امیدی در در دل همه ایجاد شده است. بیشتر فرهنگیان در ستاد دکتر روحانی بودند و برای رای آوردنش و استقرار عقلانیت تلاش کردند. امیدواریم این تغییرات در آموزش و پرورش هم اتفاق بیفتد. می دانیم که دست شما هم بسته است. اما خواست ما این است که با اقتدار به مجلس بروید و با اقتدار در دولت حضور پیدا کنید. در این صورت مثل آقای نجفی از شما حمایت خواهیم کرد و انتظار داریم شما نیز از ما حمایت کنید .ما جزو معدود تشکل هایی هستیم که سهم نمی خواهیم، نخواسته و نخواهیم خواست و از سیاست زدگی و سیاسی کاری هم بـیـزاریم.

 سپس آقای بهشتی خواسته ها و انتظارات تشکل ها را این گونه بیان نمودند:

      با توجه به روابطی که با وزیر اطلاعات دارید، اولین خواسته ما این است که از نفوذ خود استفاده کنید تا این نگاه منفی که درباره کانون ها هست از بین برود. شما فهمیده اید و پذیرفته اید که ما ضد انقلاب نیستیم لذا از شما می خواهیم این نگاه مثبتتان را به دوستان دیگرتان منتقل کنید. شما هماهنگ کنید تا با وزیر اطلاعات یا با بخشی از اطلاعات که کارشان مربوط به فرهنگیان است جلسه ای داشته باشیم،تا این نگاه منفی از بین برود. البته ما از پیگیری هایی که در باره ی معلمان زندانی کرده اید تشکر می کنیم .

      جناب فانی گناه ما این بود که حرف هایی را که امروز در رسانه ها می زنند قبلا گفتیم (شاید ما نباید زود تر از بقیه می گفتیم. گناه ما زود بیان کردن مشکلات بود.) من خودم ترجیح می دهم که به جای رسول بداقی در زندان باشم .

(آقای فانی پرسیدند: چند نفر در زندان دارید؟) آقای بهشتی نام یاران زندانی را بیان نمودند و اضافه کردند: از بین این چهار همکار دو نفر آن ها یعنی رسول بداقی و سیدمحمود باقری مشکلشان کاملا صنفی است ما می توانیم با مدرک، صنفی بودن کار هایشان را ثابت کنیم .دوستان دیگری که پرونده هایشان مفتوح است؛ آقایان شعبانی،خواستار، بهشتی، باغانی، مختار اسدی و...(آقای بهشتی در باره ی آقای اسدی مفصل صحبت کردند.( آقای فانی گفتند که برای هرکدام از این دوستان گزارشی را تهیه کنید و توسط آقای بطحایی برای من بفرستید.

      آقای بهشتی ادامه دادند: آقای فانی! از شما می خواهیم این نگاه مثبتتان را به دوستان دیگرتان نیز انتقال دهید .درباره ی پروانه ی تشکل ها با آقای رحمانی فضلی صحبت کنید تا مشکل مجوز تشکل ها حل شود.

سپس آقای بهشتی انتظارات تشکل ها را تیتر وار بیان نمودند:

-         استفاده از مدیران کار آمد دارای روحیه ی عدم توجه به فشار ها و خواسته های فرا آموزشی و پرورشی

-         تلاش برای باز شدن فضای نقد و گفتگو با توجه به وعده و خواسته های آقای دکتر روحانی

-         انتخابی شدن مدیران مدارس توسط معلمان که در دولت آقای احمدی نژاد به حالت تعلیق درآمده؛ جهت نهادینه کردن جامعه ی مدنی

-         حضور آقای فانی در فضای مجازی برای ایجاد ارتباط نزدیک با بدنه

-         دور نگه داشتن آموزش و پرورش از نفوذ جریان های سیاسی

-         ایجاد مجلس معلمان (نظام معلمی وخبرگزاری معلمان )

-         ستونی در نشریه نگاه به تشکل های صنفی بدهید.

-         مشاور وزیر یا سرپرست در امور تشکل ها را نهادینه فرمایید.

-         در صندوق ذخیره ی فرهنگیان هیچ نظارتی از طرف فرهنگیان وجود ندارد، یک نفر را به عنوان امین جامعه ی فرهنگیان در این صندوق معرفی بفرمایید.

-         لغو احکام هیات های بدوی تخلفات اداری

-         حضور یک نفر از اعضای تشکل های صنفی در شورای آموزشی

-         استفاده از تشکل ها در برنامه ریزی (اگر خواستید ما می توانیم در تدوین برنامه ی شما برای ارایه به مجلس کمک کنیم)

در ادامه آقای دکتر فانی این گونه به ایراد سخن پرداختند :

      من جداً خوشحالم که در جمع شما که از استان های مختلف آمده اید هستم. من خودم را نماینده ی معلمان می دانم و در شرایطی که پذیرفتم به این جا بیایم به هیچ چیز جز آموزش و پرورش و استفاده از تجربیات 43 سال معلمی فکر نمی کردم و هیچ انگیزه ی دیگری نداشتم. هدفم به راستی آموزش و پرورش است .

      من معلمی را انتخاب کردم و آموزش و پرورش را دوست دارم، بنابراین خودم را نماینده ی معلمان می دانم و خودم را مکلف به دفاع از حقوق آنان می دانم. آموزش و پرورش زمانی درست می شود که معلمان آن انگیزه ی کافی و شایستگی حرفه ای داشته باشند، اگر این ها نباشد هیچ تحولی نخواهد داشت و اعتقاد دارم اگر می خواهیم تحولی در آموزش و پرورش رخ دهد کلید آن در دست معلم است .

من این پست را با عشق انتخاب کرده ام .اگر معلمم در زندان، تبعید و ممنوع التدریس است، با روحیه ی من سازگار نیست .

      راجع به پروانه ی فعالیت تشکل ها حتما پیگیری خواهم کرد. سعی می کنم با معاون سیاسی وزیر کشور ارتباط برقرارکنم و ترتیب یک ملاقات رابدهم .معتقدم فضای نقد باید باز شود، این موضوع را با حضورم در استان ها ثابت خواهم کرد. وقتی مدیر کل من ببیند من نقد پذیر هستم حساب کار دستش خواهد آمد .راجع به مدیران مدارس و انتخاب آن ها کارهایی در حال انجام است.در آموزش و پرورش و در همه ی رده ها ی آن باید مدیران محبوبیت و مقبولیت داشته باشند، یعنی زیر مجموعه باید آن ها را قبول داشته باشند، که این باعث می شود بیشتر  قضایا حل شود .

      فرهنگ لطافت و ظرافت باید در آموزش و پرورش اجرا شود و اگر کسی این ها را نداشته باشد نمی تواند در آموزش و پرورش کار کند. معلمان باید مدیرانشان را قبول داشته باشند، مدیر مدرسه باید رییس اداره را قبول داشته باشد و الی آخر، باید روحیه ی از بالا به پایین که ما را به این نقطه رساند ه عوض بشود.

      مجریان باید در برنامه های تغییر و تحول مشارکت داده شوند. ما فضا را باز می کنیم، اتاق فکر راه می اندازیم، اولویت هایی داریم که اعلام خواهیم کرد. در نشریه نگاه ستونی باز خواهیم کرد که سخنان معلمان را بشنویم. من سیاسی کار نیستم و آموزش و پرورش را سیاسی نمی کنم.

      آقای فانی هم چنین در رابطه با تشکیل مجلس معلمان گفت: پیش نویس مجلس معلمان را به ما بدهید تا بررسی و پی گیری کنم.در رابطه با معرفی مشاور هم اقداماتی انجام داده ام. مشاور هم به زودی معرفی خواهد شد .

در رابطه با دادگاه های تخلفات اداری فردی را معرفی کرده ام که دوستان معترض به وی رجوع کنند. احکام ناعادلانه دادگاه های تخلفات نیز تجدید نظر خواهد شد.

      من یک معلم هستم، آمده ام در وزارت آموزش و پرورش نماینده ی معلمان باشم و در دولت و در مجلس و هر جای دیگری که به عنوان نهاد رسمی محسوب شود، بتوانم از حقوق معلمان دفاع کنم.

      آقای عالمی را به عنوان مشاور امور اقتصادی و رفاهی انتخاب کرده ام .موضوع انتخاب مدیرکل های جدید هم تا یک ماه دیگر حل می شود.

      بعد از پایان جلسه اعضای تشکل ها دیدگاه های آقای فانی ونتایج جلسه ی مذکوررا مثبت ارزیابی کردند .

به نقل از وبلاگ    بیستون 

http://bastanfars.mihanblog.com/post/360

وزیر کشور: برخورد، راه مناسبی با اعتراضات صنفی کارگران نیست


  • وزیر کشور: برخورد، راه مناسبی با اعتراضات صنفی کارگران نیست

سرویس کارگری. وزیر کشور با تاکید بر اینکه «برخورد راه مناسبی با تجمعات کارگری نیست»، گفت: حرف‌های معترضین در تجمعات کارگری در کنار سخنان صاحبان صنایع باید شنیده شود.
عبدالرضا رحمانی فضلی در حاشیه مراسم معارفه استاندار جدید استان مرکزی، در واکنش به تجمع کارگران کارخانه «واگن پارس» در مقابل استانداری به ایلنا گفت: استانداری با نماینده معترضین وارد مذاکره خواهد شد. وزیر کشور در پاسخ به سوالی درباره نحوه رفتار دولت با کارگران معترض گفت: قطعا باید سخنان معترضان صنفی در همه اقشار شنیده شود و درباره کارگران نیز عمده مشکلات مرتبط با مشکلات صنایع است که در همین راستا دولت سیاست‌های جدید خود را برای حل برخی مشکلات در کوتاه‌مدت تهیه و ابلاغ کرده که با پیگیری‌های انجام شده امیدواریم برخی از مشکلات مرتفع شوند. وی افزود: حرف‌های معترضین در تجمعات کارگری باید شنیده شود، همانطور که سخنان صاحبان صنایع نیز باید شنیده شود و دولت در این باره پس از شنیدن ادعاهای طرفین، تصمیمات متناسب با شرایط را اتخاذ کند. گفتنی است همزمان با حضور وزیر کشور در اراک، جمعی از کارگران واگن پارس دست به تحصن زده بودند که وزیر کشور در این باره خواستار مذاکره استانداری با نماینده معترضان شد.
کار و کارگر - 21 مهر ماه 92

رهایی آموزش‌وپرورش از حصر


  • در هر کشوری میزان توجه به نهاد‌ها و سازمان‌های مختلف، نشان‌دهنـــــــده جهت‌گیری کلان آن کشور است. در بعضی از کشور‌ها بیشتر به امور دفاعی و نظامی توجه می‌شود و در بعضی از کشور‌ها امنیت و سیاست داخلی. در بعضی از کشورها به بهداشت و سلامت توجه بیشتری می‌شود. در بعضی از کشورها تامین اجتماعی در اولویت قرار دارد و در بعضی از کشور‌ها آموزش. بخشی از این توجه را میزان بودجه تعیین می‌کند و بخشی دیگر را اهمیت و جایگاه آن نهاد در ساختار کلی دولت یا جامعه. 
  • در بعضی از کشور‌ها گل سرسبد وزارتخانه‌های کشور، آموزش‌وپرورش است. آموزش‌وپرورش و نه آموزش در معنای کلانش که آموزش عالی را نیز دربر بگیرد. در این کشور‌ها خود به خود مخاطبان آموزش‌وپرورش که کودکان و نوجوانان باشند نیز در اولویت برنامه‌ریزی‌ها قرار می‌گیرند. 
  • آموزش‌وپرورش در کشور ما اگرچه در شعار همواره یکی از مهم‌ترین وزارتخانه‌ها برشمرده شده است، اما در سیاست‌های کلان چندان اهمیتی برایش قائل نیستند. وزرای آموزش‌وپرورش جز در مقاطعی کوتاه جزو ضعیف‌ترین افراد کابینه بوده‌اند. حتی در دوره اصلاحات نیز وزارت آموزش‌وپرورش از این نظر شانسی نداشت و وزرای آموزش‌وپرورش نه جایگاه شاخص علمی داشتند و نه حتی در مقام مقایسه با دیگر اعضای کابینه، جایگاه شاخص فرهنگی و اجتماعی. 
  • در کابینه حسن روحانی نیز که با معرفی محمدعلی نجفی نوید داده می‌شد یکی از اعضای برجسته کابینه بر صندلی وزارت آموزش‌وپرورش تکیه بزند، مجلس نخواست. وزیر پیشنهادی کنونی نیز باوجود بعضی ویژگی‌های مثبت، به نظر نمی‌رسد قصد و توانایی ایجاد تحول و ارتقای جایگاه آموزش‌وپرورش را بیش از وزرای قبلی داشته باشد. پیش‌بینی می‌شود که او نیز همچون بعضی از وزرای قبلی باوجود خواستِ خود، نتواند بر موانع درونی و سنت‌های ناکارآمد بدنه کار‌شناسی آموزش‌وپرورش فایق‌ آید. 
  • با این حال آیا ارتقای جایگاه آموزش‌وپرورش فقط به توانایی‌ها و ناتوانی‌های وزیر وابسته است؟ طبیعی است که پاسخ این پرسش منفی باشد. اگر نگاه کلی دولت به مساله آموزش‌وپرورش با گذشته فرق داشته باشد، آن‌گاه ماجرا به کلی متفاوت خواهد بود. اگر دولت آموزش‌وپرورش را محصور در یک وزارتخانه نداند و آن را موضوعی عام‌تر و فراگیر‌تر از حوزه فعالیت یک وزارت بداند و آموزش‌وپرورش را در تعلیم و تربیت رسمی و یک‌سویه و محافظه‌کارانه خلاصه نکند، شاید اتفاقی بیفتد. 
  • وقتی از آموزش‌وپرورش سخن می‌گوییم، خود به خود بحث به کودکان و نوجوانان می‌کشد. کودکان و نوجوانان نماد آینده‌اند. توجه به کودکان و نوجوانان، توجه به آینده است و توجه به آینده، اساس برنامه‌ریزی و اداره با برنامه کشور است. نمی‌توان کشور را با برنامه‌ریزی اداره کرد و به کودکان نیندیشید. تا وقتی کودکان و نوجوانان محور توسعه قرار نگیرند، سخن از برنامه‌ریزی معنایی ندارد. به همین دلیل است که در بعضی از کشورهای پیشرفته، آموزش‌وپرورش گل سرسبد کابینه است. 
  • برای این‌که کودکان و نوجوانان محور توسعه باشند، باید آموزش‌وپرورش از حصر در یک وزارتخانه بیرون بیاید. باید در بسیاری از نهاد‌ها کودکان و نوجوانان محور فعالیت‌ها باشند. سازمان‌هایی مانند حفاظت از محیط‌زیست و میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و... از آن جمله‌اند. 
  • چندی پیش در سازمان میراث فرهنگی نمایشگاهی برای کودکان برگزار شد و سخنرانی افتتاحیه آن مراسم در خبرگزاری‌ها و نشریات بازتاب خوبی داشت. همچنین در ادامه یادداشتی از محمدعلی نجفی (رییس سازمان) در یکی از روزنامه‌ها منتشر شد که علاوه بر توجه به کودکان و نوجوانان، نگاهی نسبتا پیشروانه به آنان داشت. آیا این استثنا و اتفاق بود یا می‌تواند به قاعده‌ای در دولت تبدیل شود؟ امیدواریم که توجه به کودکان و محور قرار دادن کودکان در برنامه‌های توسعه یک قاعده باشد و ادامه پیدا کند
  • بهار - 22  مهر ما ه 92

جناب آقای علی صادقی، عضو فعال کانون صنفی معلمان همدان؛


جناب آقای
 علی صادقی،


عضو فعال کانون صنفی معلمان همدان؛


ضایعه غم بار درگذشت پدر گرانقدرتان را به شما،خانواده محترمتان و همکاران گرامی کانون صنفی معلمان استان همدان تسلیت می گوییم.از خداوند منان برای آن عزیز سفر کرده آمرزش و برای شما و خانواده محترمتان،صبر و طول عمر خواهانم

بخشی از *بیانیه ی پایانی تشکل‌های صنفی فرهنگیان سراسر کشور 23 و 24 شهریور ماه 84 در نشست اردبیل*

بخشی از *بیانیه ی پایانی تشکل‌های صنفی فرهنگیان سراسر کشور

23 و 24 شهریور ماه 84 در نشست اردبیل*

 فرهنگیان آگاه و اندیشمند

همانگونه که می‌دانید حرکت صنفی ما یک حرکت عدالت طلبانه و مستمر است و دست یابی به حقوق صنفی ایجاب می‌کند که با عزمی‌جزم به آینده‌ای روشن بنگریم و از ناهمواری راه وسختی و مرارت‌های حرکت و بی مهری برخی مسئولا‌ن خسته نشویم، اگر چه در بخش موثر حاکمیت اراده‌ای راسخ برای رفع تبعیض و تحقق عدالت نسبی مبرهن نیست اما حق گرفتنی است و نمایندگان شما در تشکل‌ها با جدیت وافر پیگیر خواسته‌ها هستند.

یاران همراه، 
اگر چنانچه تشکل‌ها در برهه ای از حیات خود سکوت کرده‌اند، این امر ناشی از رعب ایجاد شده نبوده است بلکه حاصل درک درست و معقول آنها از شرایط ویژه ی مملکتی، جهانی و حفظ منافع ملی بوده است که البته این درک باید متقابل باشد. بی تردید تنها راه رسیدن به خواسته‌های بر حق خویش، وحدت، همدلی، هم اندیشی و حضور گسترده در فراخوان‌های صنفی - فرهنگی است.

آموزش عالی، تجاری شده است

  1. استقلال اقتصادی دانشگاه لازمه‌ استقلال سیاسی آن است. به‌نظر می‌رسد نمی‌توان انتظار داشت که دانشگاه به‌لحاظ مالی تماما وابسته به دولت باشد اما دولت منویات خود را در دانشگاه دنبال نکند و مدیران مراکز دانشگاهی را منصوب نکند و هیچ دخالتی در امور دانشگاه نداشته باشد. از سوی دیگر، راهبرد کوچک‌سازی دولت و سپردن قلمروهای مختلف اجتماعی به مردم و بخش خصوصی علاوه بر مزایای بسیار مهمی نظیر چابک‌سازی دولت، جلب مشارکت مردمی و تقویت بخش خصوصی سبب کاهش چشمگیر فساد دولتی می‌شود، بنابراین تجاری‌سازی دانشگاه اقدام مهمی است که دست‌کم در دو دهه اخیر به‌نحو جدی در ایران دنبال شده است. با این همه، رویه‌هایی که در حال حاضر در آموزش عالی کشور و هم در آموزش‌وپرورش در جهت تجاری‌سازی دنبال می‌شود، آسیب‌های جبران‌ناپذیری به‌بار آورده و به‌بار می‌آورد. یکی از اهداف مهم انقلاب برقراری عدالت اجتماعی بود. پس نویسند‌گان قانون اساسی جمهوری‌اسلامی برای تحقق عدالت اجتماعی موردنظر وظیفه ارائه رایگان بعضی خدمات و کالاهای همگانی را برعهده‌ دولت گذاشتند. ازجمله‌ این خدمات و کالاهای همگانی آموزش‌وپرورش رایگان تا سطح متوسطه و نیز آموزش عالی تا سطح خودکفایی کشور بوده است. «مطابق اصل ۳۰ قانون اساسی جمهوری‌اسلامی ایران دولت موظف است آموزش‌وپرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم کند و تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به‌طور رایگان‌ گسترش دهد.» اما بنا به ضرورت‌هایی که بعدها پیش آمد و تصمیمات کلانی که اخذ شد، جواز تجاری شدن آموزش‌وپرورش و آموزش عالی هم داده شد. رویکرد تجاری‌سازی در دانشگاه، برگرفته از آموزه‌های سرمایه‌داری دانشگاهی بوده و ناظر بر تمامی فعالیت‌هایی است که به‌منظور جذب منابع خارجی از جانب دانشگاه صورت‌ می‌پذیرد. این فعالیت‌ها در برگیرنده کنش‌های مبتنی بر نیازهای بازار است. با شکل‌گیری دانشگاه آزاد اسلامی و سپس دانشگاه پیام نور و با هدف اعلان‌شده‌ پوشش‌دهی داوطلبان ورود به دانشگاه در سراسر کشور دانشگاه‌های غیردولتی شکل گرفت؛ دانشگاه‌هایی که کمترین وابستگی مالی به دولت را داشته باشند. به این ترتیب، دانشگاه‌هایی در کشور پدید آمدند که باید از طریق خدماتی که به جامعه عرضه می‌کردند، منابع مالی خود را تامین کنند. به این ترتیب، اولین گام‌ها برای تجاری‌سازی آموزش عالی در ایران تحقق یافت. بعدها دانشگاه‌های دولتی نیز به این فرآیند پیوستند و‌ درصدد برآمدند تا از طریق پولی کردن و فروش آموزش عالی و تحصیلات تکمیلی درآمدی دست‌وپا کنند. برپایی واحدهای شبانه از اواخر دهه 60 در دانشگاه‌های دولتی نیز آغاز شد و روند تجاری‌سازی آموزش عالی تداوم یافت. صدور مجوز برای تاسیس واحدهای دانشگاهی غیردولتی تداوم یافت و امروز انواعی از دانشگاه‌های غیردولتی در اقصا نقاط کشور به‌وجودآمده است. از طرفی با بررسی آسیب‌ها مشخص شده است که دانشگاه، آموزش را نه به اشخاص حقوقی یعنی سازمان‌ها بلکه به افراد (یا اشخاص حقیقی) می‌فروشد. این تجارت به‌صورت مستقیم انجام می‌گیرد نه به‌نحو غیرمستقیم و از طریق مدیون‌سازی درازمدت داوطلبان. اشخاص حقیقی اگر در موعد مقرر پول را پرداخت نکنند از دریافت بسته‌های آموزشی و مدارک مربوطه محروم می‌شوند. دادن وام‌ها به شیوه‌ کنونی نیز بیش از آن‌که به نفع اشخاص دریافت‌کننده آموزش باشد به‌نفع دانشگاه برای حفظ مشتری است و درواقع، نوعی لحاظ کردن آستانه فشار وارده بر آنان است تا به‌کلی قید تحصیل و کسب مدرک را نزنند. همین‌طور، چون دانشگاه آموزش را همزمان به تعداد بسیار زیادی از مشتریان می‌فروشد- تعدادی که هیچ تناسبی با نیازهای ملی ندارد- کیفیت آموزش در دانشگاه‌های تجاری شده بسیار تنزل یافته است. به‌عنوان مثال، در دو سال اخیر جذب دانشجویان در مقاطع دکتری در دانشگاه آزاد اسلامی به‌نحوی چشمگیر افزایش یافته است. سه واحد دانشگاهی دانشگاه آزاد اسلامی در ابتدای سال تحصیلی 93-1392 (واحدهای علوم و تحقیقات تهران، تهران مرکزی و واحد دهاقان استان اصفهان) فقط در رشته جامعه‌شناسی حدود 400 تا 450 دانشجوی دکتری پذیرفته‌اند به‌نحوی که این واحدهای دانشگاهی نه به‌اندازه کافی استاد دارند و نه به ‌اندازه کافی فضای آموزشی مناسب. به این ترتیب، بعضی کلاس‌های مقطع دکتری با بالای 15 یا حتی 20 نفر تشکیل می‌شود. درنهایت این‌که دانشگاه‌های تجاری شده‌ کشور، چندان کوششی در ارزیابی و سنجش صلاحیت داوطلبان ندارند و چندان به لزوم برخورداری داوطلبان از صلاحیت‌های لازم برای ورود به مقاطع مختلف دانشگاهی اعتنا نمی‌کنند. این امر به‌ویژه، کیفیت آموزش در دانشگاه‌های تجاری شده را نازل می‌سازد. 
  • بهار - 18 مهرماه 92

تشکلهای فرهنگیان فرصت یا تهدید؟


تشکلهای فرهنگیان فرصت یا تهدید؟
  

تشکلهای فرهنگیان فرصت یا تهدید؟ احزاب و تشکلها از نهادهای موثر در حیات سیاسی ،اجتماعی جوامع هستند که خود بر بستر پیش زمینه‌های مختلف سیاسی‌، فرهنگی‌، اجتماعی و اقتصادی گوناگون روئیده و بازتاب شرایط عینی و ذهنی حاکم بر جامعه از یک سو و ساختار نظام سیاسی از سوی دیگر و برآیند چگونگی مواجهه و تعامل نیروهای مختلف اجتماعی با عرصه سیاست وفرهنگ به حساب می آیند. شروع روند شکل گیری تشکل ها در ایران سالهای قبل از انقلاب مشروطیت بود که درحقیقت زمان پیدایی آن، به اواخر سلطنت ناصرالدین شاه و اوایل زمامداری مظفرالدین شاه باز می گردد. دراین زمان انجمن­هایی شکل گرفته که خواستار اصلاحات بودند و سعی­شان بر آن بود که دسته های مختلف، خاصه علما و تجار را با یکدیگر همگام کنند و همین خواسته آنها سبب توفیق انقلاب مشروطیت شد. از جمله تشکلهای مذکور فراموش­ خانه، انجمن مخفی، انجمن ملی و ... بودند. با پیروزی انقلاب مشروطیت زمینه شکل گیری نخستین احزاب در ایران فراهم شد. پس از آن تشکلها و گروههای مخفی درجریان رقابت های سیاسی در صدد رسیدن به اهداف خود در قالب مرامنامه شدند.با گذر از مشروطیت و سقوط قاجاریه حکومت در ایجاد تشکلهای منطبق با خواسته های خود برآمد و تلاش بر آن نمود به شیوه های گوناگون از نفوذ و قدرت تشکلها اصیل در جامعه بکاهد.با پیروزی انقلاب اسلامی جریانات سیاسی نیز در چهارچوب قانون شروع به شکل گیری نمودند و احزاب و تشکل هایی مبتنی بر قانون و مرامنامه شکل گرفتند. از جمله تشکل هایی که در کنار احزاب سیاسی قد علم نمودند شکل گیری سندیکاها ، کانون ها و تشکلهای صنفی بود.اگرچه هدف از تشکلهای سیاسی پیگیری اهداف و نیات سیاسی بود اما هدف اینگونه تشکل ها پیگیری مطالبات و خواسته های هریک از اقشار و طیف های وابسته بدان بوده و هست.تشکلهای چون نظام مهندسی،پزشکی،کارگری ،معلمان ،دانشجویی و......تلاش بر آن داشتند تا بتوانند خواسته های خود را از راه های قانونی پیگیری نمایند. تشکل های معلمان نیز از مهمترین و اصیل ترین گروههای بودند که درصدد برآورده شدن خواسته های فرهنگیان شکل گرفتند.از آنجا که امید است دکتر فانی سکان دار وزارت آموزش و پرورش باشد اجمالی گذرا بر ضرورت احیا و تقویت تشکلهای فرهنگیان به عنوان فرصت ها یا تهدید می پردازم. نقش فرهنگیان در تحولات جامعه امری غیر قابل انکار به حساب می آید زیرا در روند تحولات اجتماعی ،سیاسی و فرهنگی نشان داده اند که به وضوح تاثیر گذار بوده و هستند.لذا رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نیز «مجموعه آموزش و پرورش» را حساس‌ترین دستگاه کشور برشمردند و افزودند: تجلیل و تکریم از معلم در نظام اسلامی، تعارف و حرف نیست؛ بلکه حقیقتی است که از شأن و شرافت معلمی سرچشمه گرفته است.به همین دلیل حرکت در مسیراصول،قانون و منطق امری ضروری به شمار می آید تا از طریق آن بتوانند مشکلات ،خواسته ها و برنامه های خود را برای پیشرفت فرهنگ و قشر فرهنگیان فراهم نمایند. اما در برآیند تشکلهای فرهنگی در چند ین سال گذشته آنچه به چشم می خورد این است که همواره در روابط و تعاملات بین وزارت و تشکلهای صنفی یک نوع ناملایماتی یا تشکل ستیزی حاکم شده است. ایجاد کنش فرسایشی و ناهمدلانه در میان نهاد آموزش و پرورش و تشکلهای صنفی وابسته به آن اثراتی جبران ناپذیر بر بدنه آموزش و پرورش وارد خواهد نمود و مسیر تشکلهای فرهنگیان را که به دنبال ارائه راهکار و حل مشکلات صنفی فرهنگیان بوده را به سمت و سوی فعالیت های سیاسی و گاهی اوقات احساسی از هر دو سو سوق خواهد داد که نه به نفع فرهنگیان و نه آموزش و پرورش بوده است.تعدد در تشکل های صنفی فرهنگیان و پرهیز از پاسخگویی صریح وزارت از جمله عوامل اساسی به حاشیه رانده شدن خواسته ها و مطالبات بوده است. به فرموده رهبرفرزانه انقلاب باید با استفاده از افراد فرزانه و اندیشمند موجود در آموزش و پرورش، حرکتی تحول‌گونه در این بخش و در «ساماندهی و شکل و محتوای» محیطهای آموزشی و مطالب درسی صورت گیرد تا آینده روشن این مجموعه در پرتو تدین، علاقه مندی و دلسوزی موجود در معلمان محقق شود که این امر مستلزم تعاملات بیشتر و همسوگرایانه بین وزارت و تشکلهای صنفی می باشد. اکنون نیز باید پذیرفت شاید بخشی از مسائل و مشکلات امروزین آموزش و پرورش ما که به گفته دکتر نجفی نیازمند قیام نظام برای حل آن است ناشی از عدم استفاده از نخبگان فرهنگی و تشکل های صنفی آنان است. به حاشیه راندن تشکل های صنفی و بی توجهی به گفتمان و برنامه های آنان همواره سبب شده است در سطوح کلان مدیریت آموزش و پرورش فضای نقد یا به چشم نخورد و یا فضایی ملتهب حاکم باشد. تشکلها و انجمن ها ی صنفی معلمان می توانند به عنوان صدای گویا و رابط قشر فرهنگی با حوزه های مدیریت کلان ایفای نقش نمایند. گفتمان دکتر فانی در جلسات خود با تشکلهای صنفی نوید آنرا دارد تا با احیاء و حمایت از تشکل های صنفی و انجمن های علمی و آموزشی از آنان به عنوان بازوی توانمند در مدیریت آموزش و پرورش بهره برده تا زمینه ی همدلی و همکاری بین مسئولین و فرهنگیان مبتنی بر خرد جمعی تقویت و فراهم آید. حسن امیری- مشهد

http://farhangiannews.ir/view-12082.html


مشکلات آموزش و پرورش از نگاه یک فرهنگی
  

به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد بهترین مترجم کسی است که سکوت دیگران را ترجمه کند شاید سکوتی تلخ گویای دوست داشتنی شیرین باشد. با آرزوی توفیق برای دولت تدبیر و امید و سرپرست وزارت آموزش و پرورش جناب آقای دکتر دکتر فانی به عنوان یک فرهنگی که چندین سال در حوزه های آموزشی و اداری خدمت نموده ام ، چند سطری گذرا به مسائل موجود در آموزش و پرورش می پردازم.مشکلاتی که هر از چندگاهی به زبانی و بیانی به صور مختلف ایراد می شود .از این رو به صورت مختصر بر اساس دیدگاه و نظر خود مسائل و مشکلات را مرور می کنم شاید مترجم سکوت همکارانم باشم که در سکوت تلخ و دوست داشتنی بسیار گفته دارند . فرهنگیان و معیشت: رسیدگی به وضعیت معیشتی و اقتصادی شاید اصلی ترین دغدغه فرهنگیان در طول چندین سال بوده و هست به صورتی که حتی با اجرای نظام پرداخت هماهنگ نیز نتوانسته اند جبران مافات نمایند .شکی نیست که فرهنگیان هیچگاه شان ، منزلت و ارزش کار خود را وابسته به وضعیت معیشتی ننموده و دانش آموزان را به عنوان فرزندان خود دانسته و می دانند. آنان علی رغم همه کاستی ها کم کاری راهی در وجودشان ندارد لکن، باید پذیرفت تبعیض های موجود در دریافتی های بین نهاد ها و سازمان ها و مزایای مختلف برایشان سخت و سنگین است. دریافت کمتر، نداشتن حق مسکن ، اختلاف در تسهیلات در تمامی مدارک یکسان برای معلمی که بار سنگین تعلیم و تربیت را به دوش می کشد غیر قابل قبول است. آنان اکنون انتظار دارند که فرزندان دیروزشان بر مسند مجلس تکیه زده اند و چه بسا خود نیز چندی فرهنگی بود ه اند بیشتر دغدغه های آنان را دریابند و بدانند که فرهنگیان همواره در سکوتشان فریاد می زنندکه ما زیاد هستیم اما زیادی نیستیم.شاید اجرای کامل نظام هماهنگ با حمایت قاطعانه دولت، پیگیری وزارت و مجلس تا حدودی باعث رفع تبعیض شود تا اختلاف بین مدارک در آموزش و پرورش با وزارت علوم و سایر سازمان ها علی رغم کار سنگین بر طرف گردد. فرهنگیان و ادامه تحصیل: افزایش دانش و آگاهی از مهم ترین مسائلی است که همواره مورد توجه معلمان بوده است . امروز معلمی را نمی توان یافت که علی رغم بی تاثیر بودن و یا تاثیر کم حقوق گرایش به تحصیل نداشته باشد.فراهم کردن این زمینه بر عهده دست اندرکاران می باشد که می توانند همچون گذشته با مامور به تحصیل نمودن همکاران و ارج نهادن به تلاش آنان یاری گر آنان باشیم.از سویی دیگر فراهم کردن زمینه برای ورود فرهنگیان به امور پژوهشی و بها دادن به تحقیقات فرهنگیان و تاثیر آن بر رتبه ، طبقه می تواند عاملی موثر برای گرایش فرهنگیان به امر پژوهش گردد. جوان گرایی در مدیریت : استفاده از نیروی جوان و جوانگرایی در امور مدیریتی علی رغم احترام و استفاده از تجربیات گذشتگان می تواند عاملی مهم برای شکوفایی و تحولات نو باشد و به یاد داشته باشیم در بسیاری از صحنه ها جوانان با درایت سنت های غلطی را که بسیاری هراس از شکستنش داشتیم کنار نهادند و چون دوران دفاع مقدس با صلابت وارد شدند، اکنون نیز به نظر می آید برای تغییر در ساختارهای سنتی و هدایت آموزش و پرورش به سویی تعالی و پیشرفت می توان به آنان امیدوار بود و از نشاط و پویایی آنان بهره برد. فنا وری های نوین: امروزه در جامعه جهانی در همه زمینه ها ما شاهد رشد فناوری های نوین و بهره بردای از تکنولوژی های جدید می باشیم که استفاده از چنین امکاناتی اجتناب ناپذیر می نماید. بنابراین می بایستی زمینه ای فراهم گردد تا مدارس ما از شیوه سنتی به سمت نوگرایی با متدهای نوین تدریس پیش برود. بایستی قبول کرد که نسل امروزین که چندین گام از ما جلوتر هستند نیز نمی توانند با شیوه های سنتی که متاسفانه متکلم وحده شدن معلم است کنار بیاییند و به قول خودشان: فسانه شد حدیث سکندر و دارا حدیث نو آر که نو را حلاوتی است دگر البته شاید پاسخ همکاران و وزیر محترم برایمان آشکار باشد که ، با این بودجه همین که ما می توانیم مدارس حاضر را پابرجا نگهداریم و حقوق فرهنگیان را پرداخت کنیم جای امیدواریست و آرزوی ما نیز آرزوی شماست .اما باید قبول کنیم که : شاگردانی که بدون نوآوری ! همواره سخن استاد خویش را تکرار می کنند هیچگاه برای خود و استادشان فر و شکوهی ، به ارمغان نمی آورند .اما چرا تنها می بایست بار هزینه ها را تنها بر دوش آموزش و پرورش گذاشت؟ آیا نمی شود با راهکار هایی سنجید تا بتوان از آن برای کمک به آموزش و پرورش بهره گرفت. آیا نمی شود با کمک مجلس قانونی تصویب نمود که دیگر نهادها هم در قبال فرزندان این مرز و بوم مسئولیت داشته باشند؟ راهکارهایی همچون تصویب قانونی که بر اساس آن به ازای استخدام هر فرد در نهاد،سازمان،و.... نیم درصد از حقوق ماه اول به حساب آموزش و پرورش واریز گردد نه بخاطر چندین سال زحمات این سازمان و بهره وری نهادهای دیگر بلکه برای کمک به نسل آینده؛دریافت درصدی از عوارض گمرکی واردکنندگان گرفته برای پرورش نسلی که ما را به سمت خودباوری پیش ببرد نه اینکه در حسرت امکانات نوین بماند؛ بسیاری از شهرداریها از پرداخت درصد مربوط به آموزش و پرورش شانه خالی می کنند که با پیگیری و الزام نمودن به پرداخت مطالبات آموزش و پرورش قبل از تخصیص هرگونه اعتبار می توان گامهایی موثر در راستای کاهش بودجه آموزش و پرورش برداشت. دانش افزایی هدفمند: تجهیز مدارس به امکانات نوین نیازمند داشتن نیروی کارآمدی است که بتواند از آن استفاده بهینه نماید نه آنکه از امکانات به عنوان دکوراسیونی استفاده شود.این امر نیز نیازمند آموزش به همکاران فرهنگی می باشد . اگرچه درصدی آشنایی کامل با این تجهیزات را دارند اما قشر عظیمی هنوز یا احساس تغییر نکرده یا هنوز به گمان آن که در زمان حال نیازی به یادگیری نیست به دنبال یادگیری آن نیستند.از این رو آشنا سازی و برنامه ریزی برای این نیرو علاوه برآن که می بایستی در دانشگاه فرهنگیان شروع گردد زمینه ای برای دیگر همکاران در کارگاه های دانش فزایی وجود داشته باشد. شاید پاسخ بسیاری از همکاران چنین باشد با این همه ضمن خدمتی که داریم دیگر نیازی به آن نیست.جمله ای که به وفور شنیده می شود .به راستی نیز چنین است ضمن خدمت اکنون مدرکی برای گرفتن طبقه و رتبه شده است. اما به نظر می آید به شرطی ضمن خدمت و دانش افزایی تاثیر گذار خواهد بود که علاوه بر آزمون تئوری ،آزمونهای عملی نیز به همراه داشته باشد. ضمن خدمت و اخذ مدرک: از جمله مسائلی که چندصباحی به وفور وبه سخره از زبان فرهنگیان شنیده می شود و چند صباحی نیز سخن از بخشنامه آن به میان آمده است گرفتن مدا رک معادل دکترا و ارشد با گذراندن ضمن خدمت که در آن صورت خوشا به حال کسانی است که روابط دارند و کلاس نمی روند و امتحان نداده گواهینامه هم دریافت می کنند.در آن صورت میخی دیگر بر تابوت تخصص و علم آموزی باید کوبید. تجدید نظر درنظام رتبه بندی : نظام رتبه بندی : نسخه ای که جدیدا برای آموزش و پرورش پیچیده شده است .نسخه ای که می گویندخوشا به حال آنان که در کلان شهرها هستند و ضمن خدمت فراوان ومشکلات اندک .اما آنانکه در چادر عشایر و کپر و روستاهای دور افتاده اند چه گناه دارند که نه مجال شرکت دارند نه مجال حضور و کسی نیست به جایش امتحان بدهند. از سویی چقدر شفاف به نیروهای اداری توهین می شودماده 2 ص20 تبصره1آنانکه صلاحیتشان تائید نشد در مشاغل اداری به کار گرفته شوند.فراموش نکنیم معلیمن چه درزمینه آموزشی و یا اداری هر دو در یک صحنه نقش ایفا می کنند و آنان که سختی کار اداری را به تن خریده اند افسوس حضور در کلاس را می خورند و تنها برای چرخیدن این چرخه فرهنگی وارد گود کار اداری علی رغم افزایش ساعت کاری شده اند، به صورتی که اکنون خروج از کادر اداری و گرایش به آموزش افزایش پیدا کرده است و این تمایز عاملی خواهد شد برای کاسته شدن از کارآمدی سیستم اداری که به عنوان هسته فکری آموزش و پرورش قلمداد می شود. اهمیت تشکل های صنفی :تلاش در جهت احیاء تشکلها و اصناف فرهنگیان می تواند عاملی باشد تا خواسته و مطالبات فرهنگیان در چهارچوبی قانونی پیگیری گردد تا دیگر صدا و خواسته هایی به نام فرهنگیان به میان نیاید. فراموش نکنیم فرهنگیان چیزی جز عزت و سربلندی ایران اسلامی نمی خواهند و تشکلهایشان می تواند زبان گویا و همیار وزارت آموزش و پرورش برای رسیدن به آمال و برنامه ها باشد. در پایان امید بر آن دارم آقای دکتر فانی بتوانند با گام هایی استوار و دوراندیشانه نامی نیک در تاریخ آموزش و پرورش از خود به یادگار بگذارند. حسن امیریمشهد-ناحیه4

http://farhangiannews.ir/view-12026.html

شکیل کمیته ساماندهی نیروی انسانی آموزش و پرورش


شکیل کمیته ساماندهی نیروی انسانی آموزش و پرورش

    سرپرست وزارت آموزش و پرورش از تشکیل کمیته یی برای ساماندهی نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش خبر داد و افزود: در آموزش و پرورش فقدان تناسبی در نیروهای انسانی وجود دارد، به شکلی که در بعضی مناطق با تورم نیروی انسانی و در مناطقی دیگر با کمبود نیروی انسانی مواجه هستیم و امیدواریم برای سال 93 این ساماندهی انجام شود.
    علی اصغر فانی درباره وضعیت ورزش دانش آموزی، افزود: وضعیت ورزش در مدارس مطلوب نیست و تمام امکانات را بسیج کرده ایم تا این شرایط بهبود یابد.
    وی در پاسخ به این سوال که آیا برنامه یی برای بازنشستگی پیش از موعد فرهنگیان دارید؟ افزود: یکی از مباحثی که در کمیته ساماندهی نیروهای انسانی بحث خواهد شد، همین مورد است و باید در بودجه 93 برای آن اعتباری در نظر گرفته شود.

اعتماد- 17  مهر 92

عدالت و کارایی در حوزه آموزش و پرورش کشور

عدالت و کارایی در حوزه آموزش و پرورش کشور
  

با سلام و احترام

به بهانه مهرماه، دنیای اقتصاد در چهار شماره از پرونده های اقتصادی_اجتماعی هفتگی خود به بررسی «عدالت و کارایی در حوزه آموزش و پرورش کشور» خواهد پرداخت.

قسمت نخست این پرونده ها با عنوان «کودکان بازمانده از شوق اول مهر»، با تمرکز بر مقوله "نرخ پوشش تحصیلی آموزش و پرورش" در چهارشنبه 3 مهر 92، منتشر شد.

فایل های WORD و PDF مربوط به متن مطالب این پرونده، ضمیمه شده است.

مقدمه این پرونده را هم می‌توانید در ادامه ملاحظه فرمایید:

کودکان بازمانده از شوق اول مهر

□ کارنامه آماری نتایج عملکرد آموزش و پرورش ایران در دهه‌های اخیر چگونه بوده است؟ چرا «سیاست‌گذاری آموزش و پرورش» به «پرداخت حقوق معلمان» تنزل پیدا کرده؟

 هاشم‌خانی - «اول مهر» برای بسیاری از «کودکان» سرزمین‌مان «شوق‌انگیز» نیست؛ از حدود 3 میلیون کودک و نوجوان 6 تا 18ساله‌ای گرفته که خارج از چتر پوشش آموزش و پرورش هستند تا انبوه کودکانی که سال تحصیلی را در مدارسی آغاز می‌کنند با حداقل امکانات؛ مدارس فقیر و فرسوده و دلگیری که شاید فقط حادثه‌ای از جنس بروز آتش‌سوزی در یکی از این مدارس است که شاید بتواند باعث شود ما پایتخت‌نشینان یادمان بیاید در کشورمان مدارس بسیار محقری داریم که ارزش کل ساختمان و تجهیزاتشان کمتر از قیمت یک متر زمین در پایتخت است . . .

شاید بسیاری از ما از آمار چهار و نیم میلیون نفری جمعیت دانشجویان کشور مطلع باشیم؛ اما آمارهایی بسیار مهم‌تر هست که نمی‌دانیم: اینکه 20 میلیون و 970 هزار نفر از ایرانیان بالای 17 سال یا «بی‌سواد»ند یا «کم‌سواد» (دارای تحصیلات حداکثر پنجم دبستان)، یا اینکه 30 میلیون و 260 هزار نفر از جمعیت بالای 17 سال کشور تحصیلاتی حداکثر در حد سیکل دارند (14 میلیون و 590 هزار مرد و 15 میلیون و 670 هزار زن).این ارقام برخی از آمارهای حاصل از سرشماری 1390 هستند که به نوعی نتیجه کارنامه کمی عملکرد چند دهه اخیر نهاد آموزش و پرورش در کشور محسوب می‌شوند و احتمالا بسیاری از ما پایتخت‌نشینان شاید به کلی از آنها بی‌خبر باشیم.

در این شرایط، یکی از معدود گزارش رسمی منتشره در زمینه پوشش تحصیلی آموزش و پرورش (مرکز پژوهش‌های مجلس؛ 7 آذرماه 1390) تاکید می‌کند که «چیزی در حدود سه میلیون و 200 هزار کودک و نوجوان ایرانی بین 6 تا 18 سال، تحت پوشش آموزش و پرورش نبوده و «بازمانده از تحصیل» محسوب می‌شوند... بخش بزرگی از این جمعیت در استان‌های محروم کشور و نیز حاشیه شهرهای بزرگ ساکنند و متاسفانه تولید نشدن آمارهای دقیق و شفاف در مورد نرخ بازماندگی از تحصیل در رده سنی 6 تا 18 سال به تفکیک دختران و پسران، به تفکیک استان‌های مختلف کشور و به تفکیک مناطق روستایی و شهری، یکی از موانع کلیدی شکل‌گیری پژوهش‌های مناسب در حوزه عوامل بازماندگی از تحصیل کودکان ایرانی محسوب می‌شود؛ مساله‌ای که هرگونه سیاست‌گذاری در زمینه کاهش جمعیت کودکان و نوجوانان بازمانده از تحصیل را با مشکل جدی مواجه می‌کند.»

خلاصه اینکه اول مهر، فقط یادآور کیف و کتاب و دفتر و مدرسه نیست؛ اول مهر می‌تواند بهانه‌ای باشد برای بازاندیشی در سیاست‌های «آموزش عمومی» کشور؛ می‌تواند بهانه‌ای باشد که در طراحی اولین بودجه دولت جدید، به جای هزاران میلیارد تومانی که هرساله در بودجه عمومی کشور برای ارائه «وام‌های بدون بهره» یا «دلار دولتی» و امثالهم اختصاص می‌دهیم (که فسادانگیز بودنش مورد اجماع نسبی اقتصاددانان است)، یک‌دهم این مبلغ را برای رنگ و لعاب بخشیدن به مدارس مناطق حاشین‌نشین و محروم کشور اختصاص دهیم یا برای انجام پژوهش‌های جامع به منظور ریشه‌یابی جداگانه علل بازماندگی از تحصیل در مناطق مختلف کشور یا...

در آن صورت قطعا ماه «مهر» هم «مهربان»‌تر و «مهرباران»‌تر خواهد بود.

farhangiannews.i

آموزش کارآمد مستلزم انتصابات جدی




نویسنده: عبدالجلیل کریم پور*


یکی از دغدغه هایی که با شروع سال تحصیلی خود را نمایان کرده و اثر قابل توجهی بر سیستم آموزشی کشور می گذارد بحث انتصابات هست که اگر به درستی انجام نگیرد، سیستم را دچار اختلال می کند. بحثی که از انتخاب بالاترین مقام اجرایی یعنی انتخاب وزیر تا مدیر فلان مدرسه در دورترین نقطه را تحت الشعاع خود قرار می دهد. اگر چه این یادداشت را مقال آن نیست تا به چرایی مظلومیت این نهاد بپردازد، اما باید این مهم را در صدر توجه قرار دادکه غفلت از این نهاد می تواند اثرات سویی بر پیکره نظام آموزشی وارد آورد. اگر توجهی جدی به بحث انتصابات کنیم درخواهیم یافت که یک انتصاب آموزشی خوب می تواند در بهره وری آموزشی موثر باشد که چنانچه گرفتار حاشیه هایی غیر از آن شود طبعا از کیفیت کار می کاهد. اگر مدیر مدرسه یی حتی در دورترین نقطه برخلاف قواعد یک انتخاب صحیح که مستلزم مولفه هایی چون توجه به قدرت اراده اجرایی و توانایی های مدیریتی است، انتخاب شود، ظلم بر دانش آموزی است که دستش از همه جا کوتاه است! باید توجه شود که هم خط و همراه بودن فقط در گردونه شایستگی معنی شود تا راهی به سرمنزل مقصود باشد! زمانی یک مدرسه از موقعیت خوبی برخوردار خواهد بود که مدیر خوبی داشته باشد. مدیری باذوق و علاقه مند، نه ملابنویسی که بخشنامه برایش تعیین تکلیف کند: مدیری که حوصله کار و تبحر مدیریت آموزشی را داشته و تملقش موجب مدیریتش نشده باشد. کمی از ظواهر بپرهیزد و دل در طبق اخلاص نهد و محیط را مملو از عشق کند. با صداقت قدم برداردکه اصل، رشد اندیشه و آگاهی است. یک مدیر خوب، یک مجموعه خوب را به همراه می آورد و مجموعه یی خوب، موفقیت بالارا. حال باید آنکه مدیر را انتخاب می کند، بخواهد تا مدیرش بخشنامه یی نباشد، از تملقش بپرهیزد، ببیند چه در چنته دارد، شخصیتش چقدر وابسته به میزش هست، چه درکی از محیط کارش دارد، چقدر خلاق و جسور است، در مدیریت چه چیز برایش اهمیت دارد و چه اندازه از روابط عمومی بالایی برخوردار است؟ سپس در انتخابش حداکثر حساسیت را به خرج دهد. بعد از آن ببیند آیا مدیر برای دلش کار می کند یا برای پستش! و بیشتر، فکرش به سمت چه کارهایی هست؟ آنکه مدیر را انتخاب می کند باید به شایستگی مدیر نیز توجه کند و اهل فن را برای این کار برگزیند، چرا که یک مدرسه خوب در گرو یک مدیریت خوب است! حال اگر انتصابی که انجام می شود به قواعد اصلی که مبتنی بر شایستگی است بی توجه باشد، می تواند زمینه ساز بی انگیزگی و ورود به عرصه روزمرگی باشد. پس می توان این نکته مهم را دریافت که تبحر، نقطه قوت یک انتصاب جدی است و غفلت از آن می تواند زمینه بروز ناکارآمدی را فراهم کند.
    
    دبیر آموزش 

اعتماد 15 مهر ماه 92

  • به بهانه روز جهانی معلم
  • سهم معلمان در برقراری صلح
  • جامعه (11) / علی افشارسمیرمی

  • دنیا را موجی از نگرانی‌های فزاینده فراگرفته که بیشتر آن‌ها نه به واسطه بلایای طبیعی که از جور و جفای انسانی است. به‌طور مرتب در اخبار می‌شنویم که به واسطه حمله تروریستی یا انتحاری، ده‌ها نفر کشته و زخمی شده‌اند. این اقدامات ناجوانمردانه، از میزان اعتماد و اطمینان آدم‌ها به یکدیگر می‌کاهد و به تدریج زمین را به جایی ناامن برای زندگی تبدیل می‌کند. به گمان بعضی، شیاطین برگشته‌اند و کنترل دنیا را در دست گرفته‌اند! اما کیست که نداند دنیا را فکر اداره می‌کند و فکر قوی‌تر، احتمالات بیشتری دارد. واقعیت این است که فکر جنگ و دعوا ابتدا در ذهن آدمی نقش می‌بندد. بنابراین لازم است که فکر و ذهن آدمی، نوسازی و بهسازی شود که این، کار آموزش‌وپرورش است تا به آدمی بقبولاند که به نفع اوست تا شایسته بیندیشد و بگوید و رفتار کند. حاملان و مروجان این شیوه نیز معلمان هستند.
    معمولا معلمان، نجیب‌ترین، آرام‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین قشر هر کشور را تشکیل می‌دهند. صدا و سیمای معلمان تمام دنیا از سایر اقشار، در همان نگاه اول قابل تشخیص است. آن‌ها زنان و مردانی معمولی‌اند که نه در سر سودای قدرت‌طلبی دارند و نه امکان ثروت‌اندوزی. تمام ابزار آ‌ن‌ها، کتاب و قلم و چهاردیواری کلاس است که به اندازه یک دنیا برایشان عظمت دارد. اما همچنان که نکوهش جنگ، آموزش‌دادنی است، دفاع از صلح نیز باید از طریق آموزش انجام شود که این هم کار معلمان است. البته در این راه به آن دسته از معلمانی نیاز است که آماده این فعالیت باشند. به بیان دیگر، آن‌گاه معلمان می‌توانند مخالف جنگ و مدافع صلح باشند که خود مجبور نباشند برای گرفتن حق و حقوق‌شان، با دولت‌هایشان بجنگند. دنیا نیز ـ البته اگرچه کمی دیر- اما سال‌هاست که به‌طور رسمی پی به نقش و جایگاه معلمان برده است. موضوع از وقتی شروع شد که در چهل و چهارمین اجلاس وزرای علوم کشور‌های عضو«یونسکو» که سال 1944 در شهر ژنو برگزار شد، فدریکو مایور دبیرکل وقت پیشنهاد داد که این مجمع باید روزی را به عنوان روز جهانی معلم اعلام کند. این پیشنهاد در این اجلاس که 70 وزیر و 27 معاون وزیر از 135 کشور جهان حضور داشتند، به اتفاق آرا تصویب شد. این تصمیم، کاری صلح‌آمیز و غیراستکباری بود زیرا در روند تصویب آن، کشورهای آمریکا و انگلیس به خاطر مخالفت با تمایلات چپ‌گرایانه و ضدآمریکایی و ضدانگلیسی مدیرکل یونسکو، قبلا جلسه را ترک کرده بودند. 
    جهانی شدن روز معلم فرصتی است تا دولت‌ها و ملت‌ها باور کنند که هم گسترش صلح و هم خشکاندن ریشه‌های جنگ و خشونت در ذهن بشر، کار معلمانی دانا و تواناست. برای همین بود که امسال بان‌کی‌مون، دبیرکل سازمان ملل متحد طی پیامی برای گرامیداشت سی‌ام شهریور برابر با روز جهانی صلح، اعلام کرد: امسال هدف‌مان پررنگ کردن نقش آموزش‌وپرورش در برقراری صلح است زیرا نقش آن در پرورش شهروندان و نیز ساختن جامعه‌ای آرام و صلح‌آمیز ضروری است. او با اشاره به ملاله یوسف زیف دختر معروف پاکستانی و شعار معروفش که: یک آموزگار، یک کتاب و یک قلم می‌تواند دنیا را تغییر دهد، گفت: «آموزش باکیفیت، حق همه کودکان جهان است.» وی در پایان پیامش از همگان خواسته: «بیایید به کودکان‌مان ارزش شکیبایی و احترام دوسویه را بیاموزیم، بیایید برای مدرسه‌ها و آموزگاران سرمایه‌گذاری کنیم تا بتوانیم دنیایی عادلانه و پاسخگو به نیاز همگان بسازیم، بیایید برای برقراری و ماندگاری صلح تلاش کنیم.» بنابراین بر مسئولان فرض است که موانع را از مسیر معلمان بردارند و با حذف موانع سیاسی و عقیدتی از مسیر حرفه معلمی، اجازه دهند آن‌ها بتوانند در مدارس، تفکر انتقادی و انتخاب آگاهانه را به بچه‌ها آموزش دهند.
    با این همه گرامیداشت روز معلم چه جهانی و چه ملی، اگرچه تاکنون برای خود معلم جز تعریف و تعارف شفاهی، حاصلی نداشته است اما بعید نیست با توجه دادن جامعه به حرمت و هیبت معلمان و به تبع آن آموزش‌وپرورش، کمی جنگ‌افروزان به خود آیند و دمی به صلح بیندیشند. آن‌گاه حکایت معلمان خویش را به یاد خواهند آورد که جز خیر و خوبی آن‌ها را نمی‌خواستند. معلمان و به‌ویژه معلمان مناطق درگیر جنگ نیز باید فرهنگ صلح را در اذهان دانش‌آموزان یادآور شوند. حضور فعال آن‌ها در کنار بازماندگان فجایع، نقش بسزایی در التیام بخشیدن دردها و زخم‌های روحی مردم دارد. نظام‌های آموزشی و به‌ویژه در کشورهای مسلمان باید چهره واقعی اسلام را در آموزه‌های مدون خویش به بچه‌ها نشان دهند. باید مدارسی ایجاد کنند که در آن همزیستی میان مذاهب مختلف را نشان ‌دهند تا دانش‌آموزان محتوای درست‌تری از اسلام و فایده آن را در عصر حاضر بفهمند. بچه‌ها باید بدانند چگونه دیگران را تحمل کنند و دوست بدارند. تمرین این شیوه و فراگیر شدن آن در درازمدت، موجب می‌شود که ملت‌ها نیز بدانند چگونه همدیگر را تحمل کرده و دوست بدارند. بنابراین دولت‌ها نیز با ملاحظه احوال ملت‌ها، چه‌بسا دست از جنگ و ستیز بردارند. 
    یکی از عوامل موثر در ترویج فرهنگ صلح، غیرسیاسی شدن نظام‌های آموزشی است. نظام‌های آموزشی موجود در دنیا، اغلب ایدئولوژیک و زیرمجموعه‌ای از ساختار سیاسی جوامع خود هستند. به همین جهت آن‌ها قبل از هر چیز در خدمت منافع و مقاصد نظام خویش هستند. بنابراین هموار ساختن مسیر صلح برای آن نظام آموزشی که دستی در آموزش و چشمی بر سیاست دارد، کمی دشوار است؛ حتی اگر ظاهرا آموزش بسیار در نکوهش جنگ و توصیف صلح بدهد. در حقیقت گاهی این کشورها نیستند که با هم می‌جنگند بلکه این نتایج ضعف در آموزش‌وپرورش است که به مقابله با هم برمی‌خیزند. به قول مولانا: چون که بی‌رنگی اسیر رنگ شد/موسی‌ای با موسی‌ای در جنگ شد. سیستم آموزشی جوامع نباید متاثر از نظام سیاسی، که موثر بر آن باشد. باید از آموزگاران صلح‌اندیش که وارد زد و بندهای سیاسی نمی‌شوند، حمایت کرد. کتاب‌های درسی باید به دور از تعصب تالیف شوند تا پیش‌داوری‌های نادرست از طریق آن‌ها به بچه منتقل نشود. همه خانواده‌ها نیز باید به کمک آموزش‌وپرورش بیایند و کمک کنند تا مذاکرات جنگ را به سوی آموزش شهروندی تغییر دهند و برای این‌که بیش از این صلح جهانی به تاخیر نیفتد و به جای آن‌که بیهوده خود و دیگران را دلخوش کنیم که صلح، از کبوتر و زیتون شروع می‌شود، باید باور کنیم که خاستگاه اصلی آن، کلاس سرزنده معلم است که در آن گنجشک‌های کوچکی سرودهایی بزرگ برای فردا می‌خوانند. 
  • http://baharnewspaper.com

از12اردیبهشت تا روز جهانی معلم

پنجم اکتبر هر سال در تقویم‌های جهانی، برابر با سیزدهم مهر در تقویم ایرانی، به‌عنوان روز معلم ثبت شده است. یونسکو در سال ۱۹۶۶ این روز را به‌عنوان گرامیداشت زنان و مردانی که با اراده قوی و دلی روشن، در سرتاسر جهان با وجود خشونت‌ها و منازعات و نا‌امنی، تلاش می‌کنند انگیزه آموختن را در جان بچه‌ها زنده و شعله‌های عشق به زندگی و بهتر زیستن را در دل‌شان شعله‌ور کنند، روز جهانی معلم نامیده است.
 روز جهانی معلم برای ملل مختلف این مهم را یادآوری می‌کند که فراموش نکنند، انسان امروزی با وجود رشد علوم مختلف و گسترش فناوری‌های نوین، همچنان وامدار انسان‌هایی است که افق‌هایی نو در برابر ذهن بچه‌ها می‌گشایند.

 این روز برای رهبران سیاسی جهان هم حاوی این پیام است که فراموش نکنند حق آموختن و برخورداری از آموزش از مصادیق حقوق شهروندی در سرتاسر جهان است. عمومی بودن این حق و رهایی‌اش از رنگ و‌ نژاد و عقیده، مسئولیت‌هایی را متوجه آنان می‌کند، تا در جهت گسترش آموزش‌وپرورش تلاش و کوشش کنند و برنامه‌هایی عملی برای دسترسی آسان شهروندان به آموزش تنظیم و نگاهی جامع و حمایتی قاطع، از معلمان کشور خود داشته باشند. 

خوشبختانه بعد از جهانی شدن روز معلم، بسیاری از کشور‌ها، در اندیشه گسترش مدارس کشور‌های خود برآمد‌ه‌اند و اقدامات حمایتی را برای معلمان به‌کار گرفته‌اند، اما هنوز در بسیاری از کشور‌ها مانند افغانستان، عراق، سوریه و... اقدامات خشونت‌آمیز، جنگ، منازعات، افراطی‌گری مذهبی و بحران‌ها ی سیاسی، معلمان و دانش‌آموزان را از داشتن یک نظام آموزشی کارآمد محروم کرده است.

 ایرینا بوکوآ مدیرکل «یونسکو»، گی ریدر مدیرکل «سازمان بین‌المللی کار»، آنتونی لیک مدیر اجرایی «یونیسف»، هلن کرک سرپرست «برنامه توسعه ملل متحد» وفرد ون لی ون دبیرکل «سازمان بین‌المللی آموزش»، در پیام مشترک‌شان به مناسبت روز جهانی معلم می‌گو‌یند: «برای ایجاد صلح دائم و توسعه پایدار، هیچ مبنایی قوی‌تری از آموزش کیفی که توسط معلمان کاملا آموزش دیده، به خوبی ارج نهاده شده و حمایت شده و با انگیزه ارائه می‌شود، نیست. تا وقتی که از عهده چالش تعیین «بهترین معلم» ممکن در هر کلاس برنیاییم، وضعیت آموزش نسل‌های آینده مشخص نخواهد بود. در حالی که هیچ چیز نمی‌تواند جایگزین یک «معلم خوب» شود. جهان امروز برای محو بی‌سوادی و گسترش آموزش‌های عمومی با کمبود «معلم» مواجه است. در حال حاضر ۵۷میلیون کودک در سن تحصیل در مقطع ابتدایی در سراسر جهان از رفتن به مدرسه محروم هستند و برای تحقق آموزش ابتدایی برای همه تا سال ۲۰۱۵، استخدام حدود 5/24‌میلیون معلم در سطح جهان ضروری است. ۴۹‌درصد از این کودکان هرگز وارد مدرسه نخواهند شد، ۲۸‌درصد از آنان نیز دیر‌تر از موعد معمول، تحصیل را آغاز خواهند کرد که ۵۴‌درصد از این کودکان را دختران تشکیل می‌دهند. دغدغه دیگری که به همین اندازه حائز اهمیت است، تعداد پایین حدود نصف این کودکان در مدرسه مشغول به تحصیلند. بحران دسترسی به آموزش و یادگیری باید خیلی سریع مورد توجه قرار گیرد.» آنان در این بیانیه می‌گویند: «معلمان راه‌حل اصلی بحران یادگیری‌اند.» آن‌ها تاکید می‌کنند تعهد دولت‌ها به اقداماتی مانند، حمایت همه‌جانبه از معلمان، بهبود شرایط زندگی معلم‌ها، تشویق به خدمت در مناطق دورافتاده، برقراری قوانین حداقل دستمزد، الگوی پیشرفت زندگی، حمایت از معلمان زن در مناطق دورافتاده،...حمایت معلمان از یکدیگر، اعطای جوایز و تشویق برای پیشرفت در شغل معلمی، ارتقای برنامه‌های تربیت معلم، آگاه‌سازی عمومی، آموزش رایگان، تضمین‌کننده برابری و کیفیت است و باعث ایجاد تفاوت واقعی در نتایج یادگیری خواهد بود.

 در این میان معلمان ایرانی، تنها معلمانی هستند که بخت یارشان شده و دو روز معلم دارند؛ یکی در نیمه اول اردیبهشت هرسال که در تقویم ملی روز معلم است و دیگری روز ۱۳ مهر که روز جهانی معلم است که اثری از آن در تقویم و مراسم‌ها و سخنان دولتی نیست. تنها وزیر آموزش‌وپرورشی که به‌صورت رسمی «روز جهانی معلم» را به معلمان ایرانی تبریک گفته حاجی بوده است. از آن روز به بعد این روز جهانی در سکوت مسئولان رسمی آمده و رفته است. گروهی از معلمان گلایه و انتقاد دارند که چرا مسئولان آموزش‌وپرورش نسبت به این روز سکوت کرده‌اند؟

 به‌نظر من معلمان ایرانی به‌خاطر این سکوت و بی‌تفاوتی مسئولان، چیزی را از دست نداده‌اند. زیرا تا امروز، روز‌های معلم تقویم ایرانی هم نتوانسته‌اند، در بین معلمان هویت این شغل را پررنگ و در آن‌ها هیجان و شوق، جهت تغییر و تحولی در بهتر شدن حرفه معلمی ایجاد کنند. این‌که مسئولان  آموزش‌وپرورش و دولت تصمیم بگیرند در روز جهانی معلم هم از منزلت معلم سخنان رویایی و اغراق‌آمیز بگویند و نتوانند گرهی از مشکلات سنتی آنان باز کنند بیشتر از قبل معلمان را خالی از انگیزه می‌کند و بر سرخوردگی حرف‌هایشان تنها افزوده می‌شود. گرامیداشت روز‌های معلم چه ملی و چه جهانی زمانی می‌تواند برای معلمان شوق‌انگیز باشد که در پشت آن گام‌هایی عملی جهت بهبود شرایط معلمی، نو شدن روش‌های تدریس و تقویت حرکت به سمت مشارکت دادن معلمان در تصمیم‌گیری و کاستن از دغدغه‌های زندگی، شغلی و اجتماعی‌شان باشدپ