تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

وزیر آموزش و پرورش و چند گلایه!

وزیر آموزش و پرورش و چند گلایه!


 نیک نژاد،عضو کانون صنفی معلمان ایران

۱-      در دوران وزارت حاجی بابایی به دنبال نام نویسی فرزندم در یکی از مناطق تهران بودم. در آن زمان بخشنامه ای از وزارتخانه،به مناطق فرستاده شده بود که در آن،نام نویسی فرزندان فرهنگی،بدون توجه به محل زندگی در هر منطقه آموزشی امکان پذیر بود. فرزندم بی هیچ دست اندازی نام نویسی شد. در دولت تازه و مدیaریت وزیر آموزش و پرورش با توجه به مقطع تازه ی فرزندم،به منطقه و سپس به آموزشگاهی دیگر رفتم. با شگفتی دیدم و شنیدم که بخشنامه ی گذشته باطل شده است. در شرایط تازه،اولویت نام نویسی برای فرهنگیان مشغول در همان منطقه آموزشی است. برای نمونه،من که منطقه زندگی ام با منطقه ی کاری ام یکسان نیست،اولویتی برای نام نویسی ندارم. یعنی عملا فرهنگی بی فرهنگی! این شاید گله ای

شخصی به نظر آید،اما نشان دهنده ی دیدگاه وزارت تازه درباره شان و جایگاه فرهنگیان می باشد.

۲-      چند ماهی از وعده های فانی برای اجرایی کردن بیمه طلایی می گذرد و هنوز از اجرای آن خبری نیست! تاخیر پرسش برانگیز در اجرای بیمه طلایی،درگیری فرهنگیان با فرایند کمرشکن و آزار دهنده ی درمان های پر هزینه است. بیمه طلایی با همه ی کاستی هایی که داشت،از کم شمار ترین دست آوردهای دولت پیشین در زمینه ی کارهای رفاهی برای فرهنگیان بود. اما دولت و وزیر تازه از اجرای آن – دست کم تا کنون – سر باز زده و خانواده ی بزرگ فرهنگیان را در راهروهای درمانگاه ها و بیمارستان ها تنها گذاشته اند. گرچه تابستان است و فرهنگیان در تعطیلات بسر می برند اما نبودن در مدرسه ها مانع انباشتگی و پیگیری خواسته های آنان نشده و به روش های گوناگون خواستار اجرای هر چه زودتر بیمه طلایی هستند. بی گمان فانی به عنوان وزیر آموزش و پرورش باید پاسخگوی تاخیر بیش از اندازه  در اجرای این بیمه باشد.

۳-      کمبود شدید بودجه و گرفتاری های آن،بیش از گذشته دست بر گلوی آموزش و پرورش گذاشته و نفس اش را به شماره انداخته است. این روزها،وزیر در هر گردهمایی و نشستی – مجلس و شورای شهر و … -  سفره دلش را می گشاید و از کمبود شدید بودجه می نالد. البته این که ۹۸٫۵ درصد بودجه ی آموزش و پرورش صرف دستمزد فرهنگیان می شود و باز فرهنگیان از کمی دریافتی خویش دلخورند و آن را شایسته ی جایگاه آموزش و آموزشگر  و دانش آموز نمی دانند! چیزی نیست که پیامد مدیریت دولت تازه و وزیر آن پنداشته شود. اما فرهنگیان در دولت تازه و با توجه به شعارهای انتخاباتی رییس جمهور روحانی و سخنان وزیر در هنگام گرفتن رای اعتماد در مجلس و به اندازه همین یک سال مدیریت اجرایی،چشم براه دگرگونی هایی هر چند اندک در ساز و کارهای پرداخت و اجرای شعارهای دولت تدبیر  و امیدند. مایه گذاشتن از فرهنگیان و جایگاهشان و پنهان شدن پشت کمبود بودجه و توجیه کمبود امکانات و ابزارهای درخور برای پیشبرد شعارها،درخور دولت گذشته و وزاریش بود. گمان نکنم رییس جمهور روحانی و وزیر آموزش و پرورش اش،سیاستمدارانی نا آشنا با دشواری های حوزه ی مدیریت خویش بودند و چشم و گوش بسته پای به میدان گذاشته باشند. از این رو انتظار می رود که بی هیچ توجهی و با همه ی تلاش به سوی بهبود وضعیت معیشتی فرهنگیان و کیفیت بخشی به آموزش پیش بروند. بی گمان تاکنون نیز با برآورده نشدن بسیاری از شعارهای آنان،گروه فراوانی از فرهنگیان بر خلاف میل خویش،از پدید آمدن دگرگونی های مثبت در آموزش و پرورش دلسرد شده اند و همه می دانیم پیامد این دلسردی می تواند برای دولت تدبیر و امید جبران ناپذیر باشد.

۴-      یکی از بدترین روش ها در گستره ی سیاست داخلی و خارجی برای یک سیاستمدار،گیر افتادن وی در دامِ رفتاری رقیب سیاسی اش است. به این معنی که رقیب سیاسی،سیاستمدار را وادار می کند که از روش ها و ابزارهای خویش در کنش های سیاسی بهره بگیرد. در ده ماه گذشته وزیر آموزش و پرورش با رفتارها و گفتارهایی دو پهلو و زیگ زاگی و آسمان و ریسمانی،کنش هایی یکسان با رقیب شکست خورده ی خویش در انتخابات برگزیده است. برای نمونه تمرکز بیش از اندازه  و افراطی بر بُعد پرورشی و ایدئولوژیک آموزش،بسیار پرسش برانگیز و دلسرد کننده است. زمانی که دو- سوم مدارس و کلاس های کشور فرسوده اند،دستمزد بیش از هشتاد درصد فرهنگیان کمتر از خط فقر است،آموزش دارای کیفیتی بسیار پایین تر از استاندارهای جهانی است،روز به روز بر آمارهای کودکان بازمانده از آموزش افزوده می شود،مدیران مدارس برای گذران امورات خویش دست نیاز به سوی خانواده ها و شهرداری ها و خیرین دراز می کنند و … سخن گفتن از روش های ناکارآمد پرورشی چنگی به دل نمی زند و البته پیامد مثبتی هم در بر ندارد. رفتارهای وزیر محترم و معاون ایشان- جناب کفاش – بیش از این که نماد مسئولی در دولت تدبیر و امید باشد،گفتمان ایدئولوژیک و اندیشه های جناح اصول گرای افراطی را نمایندگی می کند. بی گمان چنین رفتارهایی به آرامی و کم کم می تواند منجر به روگردانی فرهنگیانی خواهد شد که با “امید” دل در گرو “تدبیر” دولت تازه داشته و دارند.

۵-      چندین ماه از نامه شجاعانه وزیر آموزش و پرورش به رییس قوه قضایی درباره معلمان زندانی می گذرد و کسی هم به همکاری این قوه برای آزادی زندانیان دل نبسته و چشم براه تحولی تازه در این زمینه نیست. اما بخش دیگری از فرهنگیانی که در دولت پیشین دچار احکامی اداری گردیده بودند و بی گمان گره کار ایشان به دست وزارت آموزش و پرورش و شخص وزیر باز می شود،همچنان منتظر حرکتی از سوی وزیر می باشند. این فرهنگیان که پرونده های آنان با تلاش های کنشگران صنفی به وزارتخانه تحویل داده شده و پیگیری می شود،همچنان دارای احکامی مانند تبعید،تعلیق،اخراج،توبیخ و … هستند. وزارتخانه در یک بی توجهی پرسش برانگیز،چشم بر این بخش از فرهنگیان بسته و گویا در این باره خود را به خواب زده است!

در پایان امیدوارم رییس جمهور روحانی و به ویژه وزیر آموزش و پرورش هر چه زودتر با انجام کارهایی زمینه ی رویگردانی و دلسردی فرهنگیان از دولت را از میان برده و با بکار گیری تدبیرهایی درخور،جلو ناامیدی بیشتر در گسترده ترین وزاتخانه ی کشور را بگیرند. امیدوارم چون شاید فردا دیر باشد.

  http://bield.info/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد