تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

کمک بشردوستانه سازمان جهانی آموزش (EI) به معلمان عراقی

کمک بشردوستانه سازمان جهانی آموزش (EI) به معلمان عراقی

دبیرکل سازمان جهانی آموزش به آقای السودانی، دبیر اتحادیه معلمان عراق (ITU)، قول کمک ده هزار دلاری داده است. این کمک قرار است صرف معلمان، خانواده های آنها و دانش آموزان قربانی جنگ در سه استان صلاحین، نینوا و انبار گردد. به طور مشخص، این بودجه قرار است  در سه استان فوق، کمک هزینه ای  برای تامین سرپناه، مواد غذایی و نیازهای دارویی قربانیان باشد

این کمک مالی در پاسخ به درخواست رسمی دبیر اتحادیه معلمان کردستان عراق، آقای عبدالوحید جاجی، و در حالی که صدها معلم و دانش آموز کرد عراقی در معرض خشونت قرار گرفته اند،انجام شده.

لازم به ذکر است که پیش از این هم، فدراسیون معلمان آمریکا (AFT) پس از کشته شدن نایب رییس ITU، آقای حسین درویش، در مسیر خانه به محل کار ودر جریان یک حمله تروریستی، با این اتحادیه ابراز همدردی کرده است.

 

منبع خبر:

http://www.ei-ie.org/

http://bield.info/

خلاصه ای از تجارب و مکانیسم اعتصاب کارگری

 

خلاصه ای از تجارب و مکانیسم اعتصاب کارگری


تجربه به ما می گوید اعتراضی را شروع نکنیم مگر اینکه آن را پرقدرت شروع کنیم. اعتصاب با اعتراض و تجمع کارگران استارت زده می شود و ارکان و قدرت اعتصاب و ادامه آن تا نیل به هدف فقط با خرد و تصمیم گیری جمعی حاصل می شود گرفتن تصمیم درمجمع عمومی و مدیریت آن توسط نمایندگان و سخنگویان کارگری در اولین اعتصاب امری پیچیده وطا قت فرساست اما کارگران با تاکید و اصرار بر تصمیم در مجمع عمومی از عهده آن برخواهند آمد و این بعنی پر قدرت بودن اعتصاب.

ادامه مطلب ...

۱۰ سال پیش در چنین روزی .... ۲۵ مرداد ۸۳

۱۰ سال پیش در چنین روزی ....

۲۵     مرداد            ۸۳

 

بنام خدای قلم و تعلیم


بیانیه پایانی همایش تشکلهای صنفی فرهنگیان سراسر کشور

25 مرداد 83 گیلان

همکاران گرامی،  فرهنگیان فرهیخته


حاصل فراموشی تعلیم و تربیت فقط تیرگی فضای فرهنگی و آموزشی نبود بلکه بیم آن می رفت که فرهنگ و فرهنگیان نسبت به تبعیض ها و بی عدالتی ها کرخت شده باشند و زنگ حق خواهی از زنگار سکوت ، دیگر به صدا در نیاید و حجب و ایثار در مرداب رکود و سکون تعفن بگیرد و فاسد شود و رندان گمان برند که به پایان رسید کار مغان .

اما هرگز چنین نبود ؛ در تنة سخت و خشکیده درختان ، حیات در جریان بود : جوانه ها زدند و شکوفه ها شکفتند و نرم نرمک  به حاصل نشستند بطوریکه « اعجب الکفار نباته » . گوشهایی که میل به شنیدن و چشمهایی که تمایل به دیدن نداشتند  به اذعان و اعتراف و اظهار شگفتی در آمدند ، اما افسوس که زبان و عمل همراه نبودند و در "هزار تو" ها داستانهایی دیگر بود.

اصرار بر اجرای طرح پر ایراد و اشتباه « ارتقاء شغلی » که خود موجب نارضایتی شغلی شده است : عدم وجود یک تعامل معقول و منطقی با تشکلهای صنفی و خواسته های بحق فرهنگیان « در رفع تبعیض و اجرای عدالت » عدم وجود برنامه ای کارآمد برای بهبود وضع تعلیم و تربیت فرزندان این مرز و بوم ، نگاه به آموزش و پرورش بعنوان بخش مصرفی و غیر مولد، عدم وجود اراده ای راسخ برای تغییرات مطلوب ، دستگیری دسته جمعی میزبانان نشست مرداد ماه همراه با ارعاب نمایندگان تشکلهای صنفی که در کلاسهای  یکی از مدارس رشت اسکان یافته و سپس در همان جا حبس شده بودند و... همه وهمه داستان هزارتوهای وزارت خانه ای است که عمق تاریک آن را با هیچ منبع نوری نمی توان دید.

نمایندگان شما علیرغم تمام تنگناها که خود شرح مفصلی دارد و در شرایطی

 نا هنجار در گیلان گرد هم آمدند و پس از بحث و تبادل نظر موارد ذیل را به تصویب رساندند :

1- تجمع در سازمانها و ادارات آموزش و پرورش در روز 13 مهرماه مصادف با روز جهانی معلم

2- حضور در مدارس و عدم حضور در کلاس از 14 تا 21 مهرماه 83

3- تداوم  تجمع یکشنبه ها در مقابل سازمانها وادارات آموزش و پرورش تا توقف احضارها و آزادی همکاران دستگیر شده

  4- ارائه کلیه خدمات و حقوق تعریف شده در قانون به فرهنگیان مانند سایر کارکنان دولت ( طبق ماد‌ة 41 )

5 - حضور در مدارس و عدم حضور در کلاس در روزهای 16 آبان و 15 آذر

6 -  استخدام معلمان حق التدریس

7 -  توقف پخش اخبار کذب توسط صدا و سیما در مورد فرهنگیان

 در خاتمه تشکلهای صنفی آمادگی خود را جهت هرگونه مذاکره و تعامل برای حل معضلات فرهنگ و فرهنگیان در هر زمان و مکان اعلام داشته و امیدوارند که متولیان امر با دور اندیشی و حسن نظر به پیشنهاد تشکلها نگریسته ، با فرهنگیان باب دوستی بگشایند تا در سایه آن از پرداخت هرگونه هزینه مادی و معنوی غیر ضروری جلوگیری گردد.

 

ضمناٌ هیچ تشکلی به تنهایی حق لغو بیانیه را ندارد مگر با صدور بیانیه ای جدید از سوی تشکلهای صنفی فرهنگیان سراسر کشور در صورت تحقق یافتن خواسته ها .

از تاریخ 25/5/83 یزد به مدت یک سال بعنوان دبیرخانه تشکلهای صنفی فرهنگیان سراسر کشور انتخاب می‌شود.

تصمیمات بعدی در گردهمایی بهمن ماه در مشهد مقدس گرفته خواهد شد. والسلام علیکم و رحمه ا... و برکاته

کانون صنفی معلمان ایران (تهران) - کانون صنفی فرهنگیان یزد - کانون فرهنگیان استان اصفهان- کانون صنفی معلمان کرمانشاه- کانون صنفی معلمان اردبیل- کانون صنفی فرهنگیان خراسان- کانون صنفی معلمان ارومیه- کانون صنفی معلمان کاشان- کانون معلمان همدان- کانون صنفی فرهنگیان خمینی شهر- کانون صنفی فرهنگیان شهرضا- کانون صنفی فرهنگیان تبریز- جامعه فرهنگیان آستانه اشرفیه- جامعه فرهنگیان الیگودرز- کانون فرهنگیان شیراز- انجمن صنفی استان چهارمحال بختیاری-کانون معلمان لاله جین- کانون فرهنگیان گیلان(رشت)-انجمن صنفی فرهنگیان  بجنورد و کانونهای صنفی فرهنگیان کردستان ، کهکیلوئیه و بویر احمد ، مشهد و گلستان که از حضور آنها در جلسه جلوگیری شد .

 

 

سمن‌ها رابط ملت و دولت


سمن‌ها رابط ملت و دولت 
 
فریده غیرت* 
 
سمن‌ها یا سازمان‌های مردم‌نهاد که در سال‌های اخیر در کشور راه‌اندازی شده و مجدانه در راستای تقویت رابطه میان مردم و دولت‌ها فعالیت کرده‌اند، در طول سال‌های فعالیت خود با فراز و نشیب‌های بسیاری رو به رو بوده‌اند. در واقع، فعالیت سازمان‌های مردم‌نهاد در ایران تابعی از نگاه دولت به مشارکت‌های مردمی و نقش مردم در شناسایی و حل مشکلاتی است که شهروندان در زندگی روزمره با آن درگیر هستند. فارغ از تمامی مشکلاتی که سمن‌ها در سال‌های اخیر با آن مواجه بوده‌اند، در حال حاضر، دولت یازدهم که به اعتقاد من به درستی از بطن مردم و خواسته‌های آنان برخاسته درصدد احیای سمن‌ها و ایجاد زمینه‌های لازم برای تقویت و اعتمادسازی در این راستاست. به طور حتم، هیچ کدام از ما وعده‌های آقای روحانی مبنی بر رفع موانع موجود بر سر راه سمن‌ها و ایجاد بستر‌های مناسب برای شکل‌گیری و راه‌اندازی سازمان‌های مردم‌نهاد را فراموش نکرده‌ایم. در حال حاضر که حدود یک سال از عمر دولت یازدهم می‌گذرد، بسیاری از مسئولان دولتی با تاکید بر احیای فعالیت سمن‌ها در حوزه‌های مختلف در صدد برآوردن خواسته‌ها و اهداف دولت تدبیر و امید هستند. واقعیت این است که در دنیای امروز بسیاری از کشور‌ها به دنبال شکل دهی و تقویت سازمان‌های مردم‌نهاد هستند چرا که درحال حاضر به دنبال گسترش ارتباطات و نقش مردم در ساخت جامعه، وجود سمن‌ها می‌تواند خدمات شایانی را هم به دولت و هم به مردم ارائه دهد. در واقع، سمن‌ها به عنوان رابط میان ملت‌ها و دولت‌ها می‌توانند فشارها و بارها را از روی هر دو گروه کم کنند و به گونه ای صدای مردم را به گوش مسئولان برسانند و در مقابل مردم را با مسائل اداری و اجتماعی و مشکلاتی که دولت‌ها با آن روبه‌رو هستند، آگاه سازند. این آگاهی که می‌تواند به دنبال خود اتحاد اجتماعی برای حل مشکلات و حمایت از دولت‌ها را به همراه داشته باشد، سرمایه انسانی عظیمی است که همواره نیاز به حمایت و تقویت به ویژه در برخی از گروه‌های آسیب پذیر دارد. به طور مثال، در شرایط فعلی شکل‌گیری و سامان دهی سمن‌های مربوط به زنان یکی از اولویت‌هایی است که دولت یازدهم و مسئولان این دولت درصدد دستیابی به آن هستند. من بر این باورم که اگر این هدف به طور جدی پیگیری شود و سمن‌های مربوط به زنان در آینده‌ای نزدیک راه‌اندازی شوند، در سال‌های آینده بخش قابل‌توجهی از مشکلات موجود بر سر راه فعالیت زنان به گوش مسئولان می‌رسد و با حمایت سمن‌ها و گروه‌های مرجع زنان راهکارهای مناسب برای از میان برداشتن آنها تدوین می‌شود و این مهم جز با تاکید بر نیازهای واقعی زنان به دست نمی‌آید. از این رو، به اعتقاد من، ضروری است تا سازمان‌های مردم‌نهادی که قرار است در حوزه زنان راه‌اندازی شوند بیشتر معطوف به قوانین مربوط به زنان و خانواده باشند چرا که اصلاح قوانین مربوط به زنان و خانواده به نوبه خود می‌تواند به تغییر افکار و زمینه‌های تربیتی مردم و در نهایت فرهنگ‌سازی در حوزه زنان و خانواده کمک کند. ضمن اینکه، طبق آمار و اطلاعات موجود، متاسفانه فقر در جامعه ما شکلی زنانه به خود گرفته است. حال آنکه زنان امروز چه بخواهیم و چه نخواهیم زنان خانه‌نشین نیستند. بسیاری از آنان به میل خود و برخی از سر اجبار برای تامین معیشت پا به جامعه می‌گذارند. تحت این شرایط، تاکید سازمان‌های مردم‌نهاد بر رساندن صدای زنان به مسئولان و ایجاد فشار بر مسئولان برای فراهم ساختن زیرساخت‌های لازم برای فعالیت و کار زنان ازجمله مواردی است که باید مورد توجه قرار گیرد. نباید فراموش کرد، با توجه به اینکه سمن‌ها مقام اجرایی نیستند و محدودیت‌های دولتی ندارند، امکان موفقیت آنان و دستیابی جامعه به اهداف خود از طریق سازمان‌های مردم‌نهاد بیشتر از فعالیت فردی هر یک از اعضای جامعه است.
* حقوقدان و فعال زنان
آرمان - ۲۵ مرداد۹۳

نسبت میان توسعه و عدالت اجتماعی

 

ط دو مفهوم اجتماعی که به راحتی خرج می‌شوند؛
 نسبت میان توسعه و عدالت اجتماعی 

گروه اندیشه -عدالت مفهومی است که هیچ کس نسبت به اصالت و حقانیت آن تردیدی ندارد ودستیابی به آن، به عنوان یکی از اساسی ترین اصول نظام‌های اجتماعی، طی دوره‌های مختلف حیات فکری واجتماعی بشر مطرح بوده است.عدالت واژه ایست که ارزیابی‌های متعددی از سوی دیدگاه‌های مختلف در مورد آن صورت گرفته است. اما در دنیای متکثّر کنونی، عدالت بدون توجه به تفاوت‌ها و مشارکت‌های مردمی امکان پذیر نیست از این رو آن دسته از تئوریهای عدالت که وحدت جامعه را مفروض اصلی خود قرار داده اند نمی‌توانند راهی برای ایجاد جامعه عادلانه در اختیار ما قرار دهند.
عدالت مفهومی است که هیچ کس نسبت به اصالت و حقانیت آن تردیدی ندارد ودستیابی به آن، به عنوان یکی از اساسی ترین اصول نظام‌های اجتماعی، طی دوره‌های مختلف حیات فکری و اجتماعی بشر مطرح بوده است. به همین دلیل الگوهای فکری گوناگونی تلاش کرده اند با تمرکز به مقوله عدالت در ابعاد مختلف آن، جامع ترین الگو را برای تبیین این مسأله ارائه دهند.مفهوم عدالت وجایگاه آن، در برنامه‌های توسعه همواره مورد اختلاف صاحب نظران بوده است. برخی رشد اقتصادی را بر برقراری عدالت برتری داده اند..اما گذشت زمان و پرداخت هزینه‌های انسانی و مادی، نادرست بودن این تقابل را آشکار کرده است. در واقع نمی‌توان بدون رشد اقتصادی به تحقق عدالت امیدوار بود و بدون توجه به تحقق عدالت در جامعه، رشد اقتصادی قابل تصور نخواهد بود.

ادامه مطلب ...

آموزش‌وپرورش و توسعه

عبدالجلیل کریم پور / روزنامه آرمان / 23 مرداد 93


آموزش‌وپرورش و توسعه


در نظریه نوسازی، توسعه عبارت از خروج جوامع برای متجدد شدن از مرحله سنتی است. در این زمینه باید نکاتی را مدنظر داشت که مهمترین آنها عبارتند از اینکه : اولا توسعه را مقوله ارزشی تلقی کنیم، ثانیا آن را جریانی چند بعدی و پیچیده بدانیم و ثالثا به ارتباط و نزدیکی آن با مفهوم بهبود توجه داشته باشیم.(جامعه‌شناسی توسعه /دکتر مصطفی ازکیا ) آنچه از این تعریف در رابطه با آموزش‌وپرورش دریافت می‌کنیم این است که باید توسعه آموزشی را در راس مطالعات مهم قرار داده و توجهی جدی بدان داشته باشیم. همه جوامع در تلاش برای حرکت از مراحل پایین‌تر به مراحل بالاتر هستند، پس طبعا این نهاد نیز برای توسعه یافتگی به دگرگونی نیاز دارد. البته این دگرگونی باید با جدیت، برنامه‌ریزی و با حوصله انجام گیرد. متاسفانه در آموزش‌وپرورش ما خیلی زود می‌خواهند که به خیلی چیزها برسند. هر از چند گاهی متولیان امر تصمیم به تغییر ظاهری نظام آموزشی در این نهاد می‌گیرند. در 10، 15 سال اخیر ما شاهد تغییرات متعددی در این نهاد بودیم. ما در آموزش‌وپرورش دنیا کجا قرار گرفته ایم؟ به دنبال چه هستیم؟ شکل جدید تغییر ( نظام آموزشی 6-3-3) که در چند دهه قبل اجرا می‌شد، چرا هم‌اکنون دوباره به عنوان یک فرم جدید مورد توجه قرار گرفته است؟ سهم محتوا در این تغییرات تا چه اندازه است؟ و ده‌ها سوال دیگر که هنوز جوابی قانع‌کننده برای آنها پیدا نیست؟ در آموزش‌وپرورش ما همه تغییرات انجام می‌شود اما، برخی اوقات روندی صوری را در پی دارد. به عنوان مثال، نمره مستمر که ارزشیابی کلاس و خارج از کلاس را شامل می‌شود، هم اکنون ابزاری جهت بالا بردن میزان درصد قبولی و بالابردن نمودارها شده است. در غالب کشورهای پیشرفته مدت زمان زیادی صرف مطالعه و تجزیه تحلیل می‌شود، راندمان کار در زمان مطالعه پیش بینی و در زمان آزمایش مورد بررسی قرار می‌گیرد اما، متاسفانه در کشور ما اجرای سریع تغییرات با هیجان خاصی همراه هست، خیلی زود می‌خواهیم از ابتکار تغییرمان استفاده کاربردی کنیم. خیلی زود می‌خواهیم از آنچه کرده‌ایم همه مطلع شوند. چند سالی ابتکارمان اجرا می‌شود، چنانچه مشکلی در روند کار به وجود آمد از بنیان به تغییر آن می‌پردازیم. راستی چه اندازه برای رشد اندیشه در این تغییرات مایه گذاشته‌ایم. هیچ گاه فکر کرده‌ایم که دانش آموزی که خیلی خوب حفظ می‌کند نمی‌تواند خوب بفهمد و هرسال را فقط برای همان سال آموزش می‌بیند و همان سال عطای آن را به لقایش می‌بخشد. بنا بر آنچه ذکر شد توسعه امری چند بعدی و پیچیده است، قاعدتا برای توسعه آموزشی باید به همه ابعاد آن توجه کرد. باید سهمی جدی را برای اندیشه ورزی قرار داد، توجهی جدی به دوران ابتدایی داشت و رابطه جدی را بین دانسته‌ها و کاربرد آن در بازار کار پیدا کرد.خلاصه  اگر روند بهبود وضعیت را در سیستم دیده و کارکردهای این نهاد را در ساختار کلی جامعه مشاهده کردیم، آن گاه می‌توانیم دریابیم که به توسعه آموزشی دست پیدا کرده‌ایم. 

http://www.karimpoor53.blogfa.com/

نباید به توسعه تشکیلاتی در آموزش و پرورش بپردازیم

نباید به توسعه تشکیلاتی در آموزش و پرورش بپردازیم
  
فرهنگیان نیوز - تدبیر:

وزیر آموزش و پرورش گفت: باید از امکانات موجود در سایر دستگاه‌ها به خصوص بخش خصوصی بهره ببریم. این سیاست دولت تدبیر و امید است و به شدت از آن حمایت می‌کند.

به گزارش خبرنگار "آموزش و پرورش" خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، علی‌اصغر فانی در مراسم امضای تفاهم‌نامه همکاری میان آموزش و پرورش و جمعیت هلال‌احمر با بیان اینکه توسعه مشارکت در برنامه‌های آموزش و پرورش یک سیاست جدی است، اظهار کرد: ما معتقدیم که با همکاری سایر نهادها، دستگاه‌ها و مشارکت مردم در امر آموزش و پرورش می‌توان هم‌افزایی در این وزارتخانه افزایش داد و در سایه این هم‌افزایی بالا به اهداف مندرج نائل شد.

وی افزود: یقینا آموزش و پرورش به دلیل اینکه بزرگترین دستگاه کشور است و با همه مردم اعم از دانش‌آموزان، اولیا و خانواده‌های آنها یعنی به عبارتی همه مردم ایران سروکار دارد، به عنوان بزرگترین فصل مشترک حاکمیت و مردم منصوب شده و رسالت بزرگی بر عهده دارد.

وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه در دنیا هم یکی از کارکردهای آموزش و پرورش از جمله اهدافی که دنبال می‌کند، آموختن برای زیستن و آموختن برای با دیگران زیستن است، اظهار کرد: به تعبیر دیگر باید هم‌زیستی مسالمت‌امیز را به دانش‌آموزان آموخت. در حال حاضر مهارت‌های زندگی از جمله مقوله‌هایی است که در سال‌های اخیر در نظام‌های آموزشی دنیا مطرح شده‌اند.

فانی تاکید کرد: براین اساس دانش‌آموز باید از پوسته درون مدرسه که بیشتر به محفوظات تکیه دارد، خارج شده و در جامعه ظهور و بروز یابد. دانش‌آموز باید در دوران تحصیلش بیاموزد که فقط نباید به فکر خود باشد بلکه باید به فکر دیگران نیز بوده و در بحران‌ها فعال عمل کند و بداند یک جزیی از جامعه است.

وی با بیان اینکه امضای این تفاهم‌نامه همکاری گامی است در جهت‌افزایش مهارت‌های زندگی و جبران خلاءهایی که در نظام آموزشی و تربیت نسل با آن مواجهیم، گفت: ما تاکنون با وزارت راه، وزارت کشور، ورزش و جوانان، وزارت صنعت، معدن و تجارت، سازمان محیط زیست، معاونت حقوقی ریاست جمهوری، شهرداری تهران و چند دستگاه دیگر تفاهم‌نامه امضا کردیم.

وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه تلاش می‌کنیم این تفاهم‌نامه‌ها که به تدریج عملیاتی می‌شوند بتوانند آموزش و پرورش را به عنوان یک فراوزارتخانه که مسوولیت تربیت نسل آینده را برعهده دارد، بشناساند گفت: حتما تلاش می‌کنیم با بهره‌گیری از همکاری‌های میان دستگاه‌های مختلف از جمله سازمان جمعیت جوانان هلال‌احمر، بسیج دانش‌آموزی، اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان، معاونت پرورشی، تربیت‌بدنی و... وظایفمان را نسبت به تربیت نسل آینده بهتر انجام دهیم.

فانی با تاکید بر اینکه نباید به توسعه تشکیلاتی در آموزش و پرورش بپردازیم، گفت: باید از امکانات موجود در سایر دستگاه‌ها به خصوص بخش خصوصی بهره ببریم. این سیاست دولت تدبیر و امید است و به شدت از آن حمایت می‌کند.

وی افزود: یقینا آموزش و پرورش به علت گستردگی وظایف و انتظاراتی که از آن می‌رود از طریق توسعه مشارکت و استفاده از امکانات سایر ارگان‌ها نمی‌تواند به اهدافش نائل شود.

http://www.farhangiannews.ir/

برای آموزش باکیفیت متحد شوید

برای آموزش باکیفیت متحد شوید


نسرین هزاره مقدم

 

اتحاد برای آموزش با کیفیت (Unite for Quality Education)  کمپینی است وابسته به سازمان جهانی آموزش (EI) که در راستای یک شعار اساسی شکل گرفته است:

“مطالبه آموزش با کیفیت همگانی باید برنامه کاری همه فعالان حوزه آموزش باشد تا آینده ای صلح آمیز، شایسته و سعادتمند داشته باشیم”.

با این کمپین، سازمان EI توانسته ۳۰ میلیون معلم، مربی و کارمندان حوزه آموزش  به همراه سازمان های همکار و همپیوند آنها و همه انجمن هایی که تامین آموزش دولتی رایگان در دستور کارشان قرار دارد را در سراسر جهان متحد کند.

علیرغم گوناگونیهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، اعضای این کمپین متحد شده اند تا عناصر آموزشی جهان آینده را به صورت زیر طراحی کنند:

-          دسترسی رایگان در سراسر جهان به معلمان باکیفیت و متخصص

-          استفاده از منابع و ابزارهای آموزشی مدرن

-          ایجاد محیطی امن و حمایتی هم برای تدریس و هم برای یادگیری

هدف این کمپین، آگاهی رسانی به دولت ها، سازمان های غیردولتی، موسسات مالی و فعالان حوزه های مختلف مدنی در زمینه های زیر است:

-          نقش کلیدی آموزش کیفی در توسعه فردی و اجتماعی

-          لزوم دسترسی هر دانش آموز به آموزش با کیفیت

-          درک اهمیت این مساله که آموزش باید سنگ بنای همه برنامه ریزی های دولتی و صنفی برای بعد از ۲۰۱۵ باشد.

-          آگاهی از نقش راهبردی سازمان EI در رساندن صدای معلمان جهان به یکدیگر و ایجاد همبستگی میان آنها.

در این کمپین، از معلمان جهان و اتحادیه های آنها خواسته شده که در سه زمینه آموزش کیفی وارد کنش جدی شوند: تدریس باکیفیت، ابزارهای آموزشی با کیفیت و محیط آموزشی باکیفیت. در همین راستا، در طول سال گذشته این کمپین ،سیمنارها و کارگاههای آموزشی متعددی در سراسر جهان برپا کرده است که کارگاه آموزشی ۵ روزه در کابل افغانستان با موضوع استفاده صحیح از منابع آموزشی از جمله همین فعالیت ها است.

اما این کمپین چه تعریفی از آموزش کیفی دارد؟

آموزش کیفی یعنی توانمندسازی فرد فرد جامعه بر اساس توانایی ها، مهارت ها و ویژگی های فردی. آموزش ابزاری است که کمک می کند هر فرد هم به عنوان یک شهروند ملی و هم به عنوان یک عضو جامعه جهانی  پتانسیل لازم برای ایفای نقش موثر و سعادتمندانه را به دست آورد.

یونسکو چه تعریفی از آموزش دارد؟

تعریفی که یونسکو در ۱۹۹۶ از آموزش ارائه کرده، این چنین است:

آموزش شریان اصلی توسعه فردی و اجتماعی است. ماموریت آن، توانمندی استعدادهای همه ما بدون هیچ استثنایی است تا به پتانسیل غایی خود برسیم و مسئولیت های خود را در زندگی شخصی و اجتماعی برعهده بگیریم.

چند نکته مهم اینجا وجود دارد:

۱-      آموزش کیفی، یک مقوله حقوق بشری است. ماده ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر صریحا تاکید می کند که “تحصیل و آموزش، حق هر انسانی است.” منظور از آموزش هم کاملا واضح است: از اولین سالهای کودکی یعنی پیش دبستانی گرفته تا آموزش ابتدایی، متوسطه، آموزش های شغلی و ضمن خدمت و همچنین تحصیلات تکمیلی. امکان تحصیل و آموزش رایگان کیفی در همه مقاطع فوق، حق طبیعی شهروندی است. در این اعلامیه آمده است: آموزش باید به سمت تکامل شخصیتی افراد حرکت کند، احترام به حقوق شهروندی و آزادی های اجتماعی را به آنها بیاموزد. آموزش باید به درک متقابل، همزیستی و رویکرد صلح آمیز میان ملت ها، نژادها و ادیان بیانجامد.

۲-       وظیفه دولت هاست که آموزش کیفی با کیفیت را برای همه شهروندان از ابتدای طفولیت (آموزش پیش دبستانی) تا بزرگسالی فراهم کنند. درواقع یونسکو معتقد است که آموزش رایگان باکیفیت، یک کالای دولتی  (public good)  است. این تنها دولت ها هستند که می توانند و البته باید، عرضه کننده آموزش رایگان، منطبق با استانداردهای جهانی باشند.

۳-      تحقیقات سازمان جهانی همکاری و توسعه (OECD) نشان می دهد که همه کشورهایی که استانداردهای آموزشی بالایی دارند، دارای اتحادیه های آموزشی بسیار قوی نیز هستند. این کشورها، شامل فنلاند، کره، ژاپن و استرالیا است. در این کشورها، اتحادیه آموزشی فقط شامل معلمان نیست، بلکه سازمانی است متشکل از مربیان، معلمان، اساتید دانشگاه و کارکنان بخش آموزش، که جدا از حل و فصل مسائل و دغدغه های صنفی کارکنان، با فشار بر دولت ها و رصدکردن عملکرد آنها، یک مطالبه اصلی را هم دنبال می کنند: دسترسی به آموزش رایگان و با کیفیت برای همه.

۴-      و روشن است که اتحادیه های آموزشی قوی و منسجم، وقتی با انجمن ها و نهادهای مردمی بر سر مطالبه حق آموزش کیفی، همبسته و متحد گردند، می توانند اهرم های قویتری برای فشار بر دولت ها باشند، مطالبه ،حق هرچه جمعی تر و گسترده تر باشد، کاراتر است.

http://bield.info/




دانش آموزان در خط مقدم


دانش آموزان در خط مقدم


دانش آموزان به عنوان شهروندان موثر آینده در خط مقدم آموزش حقوق شهروندی قرار دارند به همین دلیل وزارت آموزش و پرورش هم آموزش حقوق شهروندی را از مدارس شروع کرده است.

دکتر کفاش معاون پرورشی وزارت آموزش و پرورش در این باره به خراسان می گوید: بر اساس تفاهم نامه ای که بین وزارت آموزش و پرورش و نهاد ریاست جمهوری (معاونت حقوقی) به امضا رسیده وزارت آموزش و پرورش مفاد این حقوق را در قالب سرفصل های درسی، فوق برنامه های درسی و تکمیلی، جشنواره ها و اردوها به دانش آموزان آموزش خواهد داد و این آموزش ها از ابتدای سال تحصیلی ۹۴-۱۳۹۳ در قالب منشور حقوق دانش آموزی در سطوح مختلف تعلیم داده می شود.

وی در ادامه می گوید: علاوه بر این و بر اساس تفاهم نامه یاد شده در سایت های آموزشی، مجلات علمی و فرهنگی، دفترچه آموزشی و کتاب های فوق برنامه مباحث حقوق شهروندی را برای عموم مردم یا به صورت تخصصی و آموزشی برای دانش آموزان منتشر خواهیم کرد معتقدیم برای احیای موفق حقوق شهروندی، آموزش را باید از سطح دانش آموزان آغاز کنیم تا اصل فرهنگ سازی به خوبی محقق شود.

معاونت آموزشی وزارت آموزش و پرورش مدارس را سنگرهای خط مقدم تعلیم و تربیت دانست و ابزار آموزش را کتاب های درسی توصیف کرد و ادامه داد: شرط موفقیت آموزش پایه ای مفاهیم اجتماعی نظیر حقوق شهروندی، تدوین سرفصل درسی در کتاب های درسی است لذا آموزش و پرورش آموزش منشور حقوق دانش آموزی را در کتاب های درسی در دستور کار قرار داده و بر این باور است که با آموزش دانش آموزان جامعه به سوی آموزش و تبیین این حقوق هدایت خواهد شد.کفاش چندی پیش هم به ایسنا گفته بود: با منشور حقوق شهروندی که از سوی رئیس جمهور اعلام شده، هماهنگ هستیم و تکالیف ما مشخص است، موظف شدیم در سایت ها، مجلات، نشریات، فوق برنامه ها و دفترچه های ویژه و کتاب ها به این موضوع توجه کنیم و بر اساس یک برنامه، مباحث مربوط به حقوق شهروندی و حقوق دانش آموزی را به دانش آموزان آموزش دهیم.

خراسان - ۱۵    مرداد ۹۳

شادترین مردم دنیا چگونه زندگی می‌کنند؟

شادترین مردم دنیا چگونه زندگی می‌کنند؟

شادی یک موهبت الهی است و افراد شاد با بهره‌مندی از این موهبت، نقاط مشترک فراوانی با هم دارند. به گزارش ایسنا «سوفیا لایوبو میرسکی»، استاد دانشگاه کالیفرنیا، نکات مشترکی که تحقیقات نشان می‌دهد در افراد شاد تشابه دارند را اعلام کرده و راه دستیابی به این احساس مشترک را به افراد معرفی می‌کند. این صفات و نقاط مشترک عبارتند از:

- افراد شاد زمان زیادی را با خانواده و دوستان خود گذرانده‌ و بدین ترتیب روابط خود را پرورش داده و از آن لذت می‌برند.

- افراد شاد با رضایت کامل از تمام داشته‌های خود، شکرگزار آنها هستند.

- افراد شاد در صف اول کمک به کارگران و رهگذران هستند.

- افراد شاد در هنگام تصور درباره آینده خود، مثبت‌اندیش هستند.

- افراد شاد بوی شور زندگی می‌دهند و سعی می‌کنند در لحظه زندگی کنند.

- افراد شاد به صورت هفتگی و حتی روزانه ورزش می‌کنند.

- افراد شاد عمیقا به اهداف و آمال زندگی پایبند هستند.

به گزارش ایسنا به نقل از هفته نامه «ویک»، نکته‌ مهم آخری که در افراد شاد مشترک است اما در فهرست فوق نیامده، تقسیم احساسات در میان آنهاست. آنها استرس‌ها، بحران‌ها و حتی غم‌های خود را با یکدیگر سهیم می‌شوند. آنها هم مثل من و شما در مواجهه با این مشکلات احساساتی و درمانده می‌شوند اما هنر و سلاح پنهان آنها، خونسردی و توانی است که در حل این مشکلات از خود نشان می‌دهند. خواندن فهرستی از این مسائل خیلی راحت است اما عمل به آنها در طول زندگی دشوار است. اما حکایت شادی در این بیت مشهود است که می‌گوید: آب دریا را اگر نتوان کشید / هم به قدر تشنگی باید چشید. شاید در ابتدا این سوال برایتان پیش بیاید که این شعر چه ربطی به شاد بودن دارد؟ نکته مهم اینجاست که حتما قرار نیست منتظر یک انگیزه خیلی بزرگ برای شاد شدن باشیم بلکه داشتن بهانه‌های کوچک اما مستمر برای شاد شدن باعث می‌شود که در مجموع زندگی شادتری داشته باشیم و برای رضایت از زندگی قطعا این شادی‌های کوچک اما دائمی بسیار موثرتر از این هستند که منتظر یک اتفاق بزرگ شادکننده باشیم. چون اتفاق‌های بزرگ و شاد همیشه در زندگی نمی‌افتند و به ندرت پیش می‌آیند اما اگر یاد بگیریم به بهانه‌های کوچک خود را شاد نگه داریم، زندگی شادتر و شادی پایدارتری خواهیم داشت. تحقیقات نشان می‌دهد رفتن به مکان‌های زیارتی و مذهبی و عبادت کردن، شادی بسیاری را برای مردم به ارمغان می‌آورد. زیرا زیارت و عبادت به طور مستمر و منظم، سبب بهبود حالِ روحیِ افراد می‌شود. «جنیفر آکر»، استاد دانشگاه استنفورد می‌گوید: شاد بودن خیلی آسان است. تنها کافیست کارهایی که شما را شاد می‌کنند را بشناسید و بیشتر انجام دهید. در همه کارهای خود اعم از دکتر و آرایشگاه رفتن برنامه ریزی داریم به جز برای شاد زیستن. اگر می‌خواهید هر روز شادتر از دیروز باشید این هفت نکته را فراموش نکنید:

- صبح که از خواب برمی‌خیزید به خودتان یادآوری کنید که زندگی یک بازی است!

- عطر قهوه یا چای را در هنگام صرف صبحانه خود با اشتیاق بو بکشید.

- برای شادی کردن تلاش کنید.

- پنج دقیقه مهرورزی کنید.

- کار و مسوولیت‌های روزانه خود را در تصور خود در قالب بازی درآورید.

- با دوستان خود ملاقات کنید.

- در لحظات سخت نیز به دنبال خواسته خود باشید.

اگر شما هم معتقد هستید شادی چیز بسیار مهمی است، آن را در اولویت زندگی خود قرار دهید.

مردم سالاری - ۱۵ مرداد ۹۳

توانمندسازی معلم راهبرد تحول درآموزش وپرورش

توانمندسازی معلم راهبرد تحول درآموزش وپرورش


 تغییرات شگرف ورقابتی کشورهای جهان دردستیابی هرچه سریع تربه توسعه اقتصادی ورفاه اجتماعی وتاثیر این تحولات برجامعه ایران باعث شده است که توجه به نقش وکارکردهای آموزش عمومی وعالی از توجه بیشتری برخوردارشود.افزایش نقش نظام آموزشی درپویایی حیات اجتماعی،ضرورت توجه به کارکردهای اقتصادی و«تجزیه وتحلیل هزینه-فایده»آن را برای دولت ومردم مضاعف کرده است،چراکه افزایش تقاضای اجتماعی برای آموزش،حجم هزینه‌های آموزشی دربودجه دولت وخانوار راافزایش داده است.به علاوه،گسترش دوره های مختلف تحصیلی وافزایش جمعیت تحت پوشش وبه ویژه تمایل وگرایش زیاد مردم به دستیابی بیشتر به مدارک ومدارج تحصیلی بالاتر بستری فراهم آورده است که آگاهی از ابعاد اقتصادی نظام آموزشی رابرای والدین،معلمـان،پژوهشگـران اقتصادی وآموزشی،مدیران و برنامه ریزان آموزشی وتوسعه اجتناب ناپذیر می کند.

ادامه مطلب ...

ادعاهای گزاف مدرسه های پولی

       

ادعاهای گزاف مدرسه های پولی

  مهدی بهلولی،روزنامه شهروند،ص جامعه،13 مرداد 93

 "شهریه مصوب آموزش و پرورش به هیچ عنوان با برنامه های اجرایی و فوق برنامه ما همخوانی ندارد. به عنوان مثال معلمان ریاضی این دبیرستان از بهترین اساتید رشته ریاضی هستند که بالاترین دستمزد را از ما دریافت می کنند. ما مجبوریم که چک شهریه مصوب را به هنگام ثبت نام از والدین دریافت کنیم. پس از مهر ماه انجمن اولیا و مربیان تشکیل جلسه می دهد و فهرست هزینه های تمام شده را در اختیار والدین قرار داده و از طریق انجمن اولیا و مربیان مابه التفاوت هزینه ها را در طول سال تحصیلی دریافت می کنیم."

سخنان بالا را چند روز پیش یکی از مدیران منطقه یک تهران در گفت و گو با خبرگزاری مهر بیان داشته است،و در واقع تآکیدی آشکار است که کارگزاران مدرسه های پولی (غیردولتی  یا غیرانتفاعی) توجه چندانی به نرخ های مصوب آموزش و پرورش ندارند و هر کدام با توجه به شرایط خود،شهریه ی مدرسه شان را تعیین می کنند. آموزش و پرورش البته مدعی است که با این افزایش های بی حساب و کتاب برخورد می کند اما در عمل،یا سراسر،چنین برخوردی انجام نمی گیرد و یا اگر هم  انجام می گیرد جدی و فراگیر نیست. در واقع می توان گفت که چه بسا خود آموزش و پرورش هم از این افزایش شهریه ها چندان ناراضی نیست و به نوعی سود می برد چرا که در حال حاضر،خود تبدیل به رقیبی برای مدرسه های پولی شده است. با افزایش شهریه ی مدرسه های پولی،مدرسه های هیآت امنایی،نمونه مردمی،سمپاد و ... نیز که در نام و عنوان دولتی اند ولی هر کدام به میزانی از مردم پول دریافت می کنند،آسان تر می توانند شهریه بگیرند و آن را افزایش دهند. هنگامی که یک مدرسه پولی،برای نمونه،در منطقه پنج تهران برای نام نویسی در سال نخست دبیرستان،نه میلیون تومان شهریه می گیرد روشن است که مدرسه هیآت امنایی همان منطقه که 600 - 500 هزار تومان دریافت می کند راحت تر می تواند دریافت شهریه را توجیه نماید و حتی در طول سال تحصیلی،به روش های گوناگون بر آن بیفزاید.

 اما در سخنان این مدیر منطقه یک- که در بالا آورده شد- نکته ی درخور درنگ دیگری هم نهفته است. بیشتر مدرسه های پولی سراسر جهان،راز "کامیابی" خود را بهره گرفتن از آموزگاران برتر اعلام می نمایند. البته به امکانات و مدیریت علمی و نوآورانه خود نیز می بالند. اما کمتر به یک نکته مهم اشاره می کنند و آن هم "گزینش دانش آموز" است. مدرسه های پولی که پشتیبانان ثروتمندی دارند در همان سال های آغاز کار خود،چندان دل نگران شمار کم دانش آموزان خود نیستند و از همان آغاز،به روش های گوناگون- و از آن میان برگزاری آزمون های ورودی- دانش آموزان درسخوان و باهوش منطقه را جذب می کنند. البته به وضعیت فرهنگی خانواده ها نیز توجه دارند و از نام نویسی دانش آموزی که خانواده پرحاشیه دارد خودداری می کنند. ناگفته پیداست که در این رو،از مدرسه های دولتی منطقه،که ناگزیرند همه ی دانش آموزان محدوده ی خود را نام نویسی کنند و یا دیگر مدرسه های پولی ای که پشتیبانان آنچنان پول داری ندارند و برای پیشبرد کار خود،بایستی شمار دانش آموزان بالایی داشته باشند و چندان امکان گزینش نمی یابند،جلوتر می افتند. در میان آموزگاران،این سخن کمابیش فراگیری است که اگر مدرسه ای به راستی ادعای ارائه آموزش درست و حسابی را دارد باید بتواند با دانش آموزان معمولی از انجام چنین کاری برآید و نه با دانش آموزان گلچین شده. ارائه آموزش تئوریک و فرمولی خوب و یا حتی سطح بالا- و البته نه پرورشی همه جانبه،که با تمرکز بر سنجشگرانه اندیشی و اخلاق انسانی، شهروندی فراخور زندگی نوین بار بیاورد و بی گمان در همه ی مدرسه های ما غایب است - به دانش آموزان زرنگ و باهوش،و آنگاه نتیجه گرفتن در آزمون هایی همچون کنکور،چندان کار سخت و دشواری نیست و ارزش نازیدن ندارد!

http://bohluli.blogsky.com/

نامه ی جمعی از بازنشستگان آموزش وپرورش به وزیر رفاه

نامه ی جمعی از بازنشستگان آموزش وپرورش

 به وزیر رفاه

 

باسلام

 

امیدواریم این نامه بازنشستگان آموزش و پرورش بدون مانع به دست شما وزیر محترم دولت تدبیر و امید برسد.
جناب وزیر درخواست ما این است که اگر کرامت آن وزارت خانه و ما برایتان اهمیتی دارد، لطفا به جای حل مشکل ما و جلوگیری از خودسری های سازمان بازنشستگی پاسخ نامه ی ما را با زیرنویس" برای مسئول مربوطه داده شده " ندهید، چرا که نتیجه آن افتادن نامه به گرداب کاغذ بازی، بدون هیچ اقدام مثبتی است.
ما از شما می خواهیم شخصا و قاطعانه از سودجویی ها، قانون شکنی ها و بی عدالتی های سازمان بازنشستگی که زیرمجموعه وزارت رفاه می باشد و عدم رسیدگی به کوتاهی، بی توجهی و بهانه تراشی های آن سازمان که به خود وزارت رفاه برمی گردد، اقدام نمایید.
جناب وزیر جهت یادآوری درخواست های خود را مجددا ذکر می کنیم:
الف-عقد قرارداد بیمه تکمیلی جامع و کامل که مشروح خواسته های ما در نامه شماره 370 / 50 مورخ 20 / 3 / 93   با تقاضای رسیدگی فوری در آن وزارت خانه به ثبت رسیده است، ولی وزارت رفاه کمترین مشکلی را از ما حل نکرده و سازمان بازنشستگی متبوعه شما همان قرارداد سال 92 را با کسر حق بیمه بیشتر، از خود بازنشسته ها تمدید نموده است. گویا جیب بازنشسته ها گاو شیرده این سازمان می باشد.
ب-ماده 65 (تبصره 3) قانون خدمات مدیریت کشوری که مربوط به حق شغل است نه شاغل و در قانون به هیچ وجه (عطف به ماسبق نمی شود) نوشته نشده. این درخواست در نامه شماره 62270 مورخ 7 / 4 / 93   در آن وزارت خانه به ثبت رسیده است.(یادآوری می شود که ما با همان شغل آموزشی بازنشسته شده ایم).
سازمان بازنشستگی نه تنها به بهانه های مختلف از اجرای آن در مورد بازنشستگان پیش از سال 1388 خودداری می نماید، بلکه با کمال سخاوت !!! در مورد بازنشستگان پس از سال 1388 نیز صرفا به پرداخت میانگین حقوق 2 سال پایان دوره اشتغال بسنده کرده و از اعمال همه ساله ضریب سال (که هر سال دولت در همین زمینه اعلام می نماید) خودداری می کند که این قانون شکنی، باعث اختلاف فاحش حقوق بازنشستگان با شاغلین می گردد.
جناب وزیر !

حتما خاطرتان هست که در بهمن ماه 92 دو تن از همکارانی که به خدمت شما رسیده بودند با کمال خوشرویی تاکید فرمودید که برای بیان مشکلات و حل آن ها به شما مراجعه نمایند. با کمال تاسف تا کنون به هیچ وجه موفق به تماس با جنابعالی نشده ایم، چرا که در وزارت رفاه مدام سیاست " به دنبال... رفتن " برای ما اعمال شده است. تا جایی که اخیرا از نحوه قرارداد بیمه تکمیلی (مذکور در بند الف همین نامه) مطلع شدیم و در تاریخ 18 / 4 / 93   با مراجعه به وزارت رفاه و درخواست ملاقات حضوری قول انجام خواسته در روز شنبه 21 / 4 / 93   به ما داده شده و در تاریخ 21 / 4 / 93  پس از ساعت ها معطلی از ساعت 30 / 9  صبح تا 2 بعدازظهر با شنیدن جواب سربالا خسته و عصبی از آن همه عنایت و گوش شنوا !!! برگشتیم.
" آقای وزیر ما حسن نیت را در عمل می دانیم نه در حرف و منتظر انجام تدبیر و امید، برای ستاندن حق خود از سازمان بازنشستگی هستیم."

این بازنشستگان فکر میکننند که اینا نمی فهمند

اینا که خر نیستند . خودشان را زده ائد به نفهمی  عمدا می خواهند ظلم کنند .

یک شیوه هائی هم بلدند که با حقوقهای چند ملیونی بازنشسته می شوند .

بعد مجددا دعوت به کار می شوند  ویک حقوق چند ملیونی هم می گیرند .

واین می شود :عدالت اسلامی.

من سال 43 با لیسانس استخدام شده ام وزیر یه تومن حقوقمه  . دل خوشی دارند !

این امامزاده کور میکنه .شفا نمیده!

ولی اقای قندالی رو برو نگاه کن.

 !

عباس معارفی

مسئول بازنشستگان کانون صنفی معلَمان ایران 

http://bazha.blogfa.com/

مسئولیت رعایت حقوق فعالان صنفی و سندیکایی با کیست؟؟

مسئولیت رعایت حقوق فعالان صنفی و سندیکایی با کیست؟؟


نسرین هزاره مقدم

حق کارگران برای ایجاد اتحادیه های صنفی یا عضویت در آنها در همه مقاوله نامه های جهانی حقوق بشر لحاظ شده: اعلامیه جهانی حقوق بشر (ماده ۲۳)، میثاق نامه بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (ماده ۲۲) و بالاخره قرارداد جهانی حقوق اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی (ماده ۱۸).  علاوه بر این سازمان جهانی کار (ILO)، حقوق صنفی نیروی کار را در قالب اصول تعهدآور الزامی برای اعضای خود در سراسر جهان تعریف کرده. این حقوق عبارتند از رعایت آزادی اجتماعات و حق سازماندهی (توافقنامه شماره ۸۷) و پذیرش حق چانه زنی جمعی (توافقنامه شماره ۹۸).

حق کارگران برای داشتن اتحادیه صنفی، تا زمانی که اتحادیه ها نتوانند در محیط های کار حضور عملی و موثر داشته باشند و آزادانه به مطالبه حق بپردازند، تجسم و عینیت نخواهد یافت. حضور اتحادیه ها به شرطی موثر و عملی خواهد بود  که نخست آنها، نهادهایی مستقل از جناح های قدرت سیاسی و صاحبان سرمایه باشند، یعنی نه دولت و نه کارفرماها نتوانند در عملکرد آنها مداخله کنند و دوم این که با گسترش حوزه فعالیت خود، بتوانندبه سازمان های تمام عیار نمایندگی تبدیل شوند یعنی نماینده کارگران یک صنف در همه جا و در همه مطالبات حقوق، همین اتحادیه ها باشند.

اما این شرایط  چطور محقق می شود؟ یک نکته اساسی وجود دارد و آن این که باید بین وظیفه کارفرماها و دولت ها در این زمینه تمایز قایل شویم. نقش دولت ها، به رسمیت شناختن حق آزادی اجتماعات و فراهم آوردن بستری امن برای ایجاد اتحادیه های صنفی است و وظیفه کارفرماها تنها احترام به حق چانه زنی و مطالبه جمعی است. این دولت ها هستند که وظیفه دارند از سوء استفاده ها و اجحاف حق جلوگیری کنند و مرجعی مطمئن و عادل برای شکایت کارگران از کارفرماها باشند.  وظایف دولتها در همه اسناد بین المللی بدون هیچ پیش شرطی، واضح تعریف شده است.

به عبارت دیگر، احترام به حقوق صنفی مستلزم احترام به مجموعه ای از حقوق مدنی و سیاسی است. در همین زمینه، به منظور مقید کردن دولت ها، در کنفرانس جهانی کارگران در سال ۱۹۷۰، قطعنامه ای صادر شد که در آن به خوبی ارتباطی مستقیم میان حقوق اتحادیه های صنفی و بخشی از حقوق سیاسی و مدنی مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر تعریف گردید. حقوقی که به طور مشخص در این قطعنامه ذکر شده، شامل این موارد است: حفظ امنیت جانی و مالی افراد حقیقی، مصونیت قانونی و منع پیگرد یا بازداشت به جرم فعالیت صنفی، آزادی بیان در انتشار اخبار، بیانیه ها و اطلاعیه های صنفی، آزادی برگزاری مجمع عمومی، حق محاکمه عادلانه و حفاظت از اموال قانونی اتحادیه های صنفی. در این قطعنامه آمده است اگر حکومت ها این حقوق مدنی را رعایت نکنند، داشتن اتحادیه صنفی و یا فعالیت سندیکایی معنای واقعی خود را از دست خواهد داد.

بنابراین با سرباز زدن حکومت ها و نهادهای دولتی از پذیرش مسئولیت های فوق، کنش صنفی موثر در عمل بسیار سخت و حتی غیرممکن می شود، چرا که:

۱-      فعالان صنفی به راحتی مورد پیگرد قرار می گیرند، بازداشت و زندانی می شوند. این خود، در پراکندگی و دفع نیرو در بدنه اتحادیه ها بیشترین تاثیر را دارد. در کشورهایی مانند ایران، کسانی که اقدام به تشکیل اتحادیه یا فعالیت موثر در آن می کنند، در مواردی با احکام سنگین زندان مواجه می شود و این هزینه کنش صنفی را بسیار بالا می برد. در این شرایط، حرکت صنفی، عملی قهرمانانه محسوب می شود و در قالب عناد و دشمنی ورزی با حاکمیت در می آید.

۲-      کارفرماها در تضییع حقوق کارگران با دست باز عمل می کنند. این روزها در بسیاری از کارخانه ها، کارگران مجبور به کار با شرایط سخت، دستمزدهای پایین و با قراردادهای سفید یا قراردادهای موقت هستند، و این نتیجه عدم حمایت دولت و فقدان تشکیلات صنفی محکم و منسجم است. بعد از هر حرکت اعتراضی هم، کارفرما به راحتی معترضان را تعلیق و یا اخراج می کند و در خیلی از موارد شکایت کارگران به نهادهای رسمی مسئول هم به نتیجه ای نمی رسد. همانطور که بعد از اعتراض کارگران معدن چادرملوی یزد، دبیر انجمن صنفی کارگران، آقای بهرام حسنی نژاد، حکم اخراج گرفت و این  حکم در اداره کار یزد هم تایید شد.

۳-      اتحادیه ها هرگز نخواهند توانست به فرم سازمان های گسترده و متشکل نمایندگی دربیایند. چه از نظر گسترش جغرافیایی در سطح کشور و چه از لحاظ جذب وسیع نیرو، با مشکل مواجه خواهند بود. هر روز اعتراضات پراکنده ای رخ می دهد، هر روز در گوشه و کنار کشور اعتصاب کارگران را داریم، اما وحدت در عمل چانه زنی و مطالبه حقوق که رکن اساسی در فعالیت سندیکایی است، محقق نمی شود.

 

بنابراین، اعتراض به شرایط نامطلوب کار و مطالبه حق به صورت تشکیلاتی و سازمان یافته در قالب نهادهای نمایندگی صنفی، نیاز به ساختار و پلتفرم به رسمیت شناخته شده دارد. شکل گیری این ساختارها هم مستلزم آزادی عمل در حیطه فعالیت مسالمت آمیز مدنی است که این فقط و فقط با پذیرش مسئولیت توسط بدنه قدرت سیاسی جامعه امکان پذیر می شود.

پس امیدواریم روزی بیاید که کنشگر صنفی، “محارب” و “برانداز” قلمداد نشود، اتحادیه ها و سندیکاها، جایگاهی مناسب بیابند و کارگران به راحتی به آنها بپیوندند. روزی که فعالیت صنفی، هزینه سیاسی سنگین نداشته باشد.

 

منابع:

تحقیقات کنفدراسون جهانی اتحادیه های صنفی (ITUC)

و

وبسایت رسمی سازمان جهانی کار (ILO)

 http://bield.info/

محمد تقی سبزواری عضو کانون صنفی معلمان شیراز

ترخیص محمد تقی سبزواری

 از بیمارستان پس از عمل موفقیت آمیز پیوند رگ قلب

محمد تقی سبزواری عضو کانون صنفی معلمان شیراز 

از فرهیخته ترین و فعالترین معلمان کشور در عرصه ی اجتماعی است. او با داشتن حدود ۳۰ سال سابقه ی رسمی تدریس و فعالیت اجرایی صادقانه و موفق در آموزش و پرورش، اکنون در آستانه ی بازنشستگی قرار دارد. این کنشگر صنفی فرهنگیان در شهرهای کاشان و شیراز و شهرستان نورآباد ممسنی در دروس ریاضی و کامپیوتر تدریس کرده و شاگردانش از او همواره به نیکی یاد می کنند.

یادداشت های روزانه ی او در وبلاگ شخصی اش نانموده های مدرسه درج می شود و مقالاتش در زمینه ی مسائل آموزش و پرورش در بهترین جراید کشور منتشر می شود. و مصاحبه های دقیق او با خبرگزاریهای مهم همواره در پیش برد مقاصد صنفی کانون های صنفی معلمان راه گشا بوده است.

ایشان در آغاز دهه ی هشتاد با همکاری نشریات محلی فعالیت های صنفی معلمان شیراز را رسانه ای می کرد و با استفاده از ذوق هنری اش در قالب طنز و داستانهای کوتاه مشکلات معلمان را با ظرافت بیان می کرد. خودش اعتقاد داشت که  با توزیع این نوشته ها دانش و آگاهی معلمان استان نسبت به حقوق واقعی خود روز به روز بیشتر می شود. هنوز هم  مدیران  نواحی مختلف شیراز و معلمان اصرار او را بر خواسته های صنفی تایید می کنند.

بسیاری از همکاران شور و هیجان او را در پیگیری امور صنفی بسیار ستودنی می دانند زیرا با اینکه شرایط جسمی او از حدود شش سال پیش تحت تاثیر عارضه قلبی قرار گرفته ولی این موضوع موجب کنار کشیدنش از مسائل اجتماعی نشده و در این مدت نیز بیشتر دغدغه های او از جنس آموزش بوده است. ایشان اخیرا تاریخچه ای از کنش صنفی معلمان کشور در یک دهه ی اخیر را به رشته تحریر در آورده اند که امید است با کمک دیگر دوستان تکمیل و به چاپ برسد.

ترجمه کتاب “توصیه نامه ی یونسکو در مقام و منزلت معلم” و پیگیری های مستمر او برای گرفتن تاییدیه از وزارت ارشاد بر دغدغه های آموزشی اش مهر تایید می زند. این کتاب با همت او اولین بار در سال ۸۸ به چاپ رسید که با محبوبیت یافتن این کتاب بین فرهنگیان، متاسفانه اداره ی ارشاد کاشان بدون مجوز ۸۰۰ جلد از آن ها را توقیف کرد. به دنبال آن گزارشات مغرضانه ی رییس آموزش و پرورش کاشان به وزارتخانه موجب آن شد که حراست وزارتخانه با صدور ابلاغیه ای، توزیع این کتاب را در سراسر کشور ممنوع اعلام کند.

این معلم فرهیخته دو سال پیش در تهران زیر نظر دکتر “صافی” با درمان  بالون زدن و عبور از یک سکته خفیف شرایط بسیار دشواری را گذراند. هفته گذشته با تشدید درد در ناحیه قلب وآسیب رسیدن به بالون، دکتر متخصص وی آقای “امیرغفران” دستور بستری و جراحی باز قلب را صادر کرد. در فرهیختگی سبزواری همین بس که حتی اجازه نداد خانواده اش موضوع عمل جراحی را به دوستانش اطلاع دهند و تنها تماس کاری مهدی بهلولی با موبایل ایشان، از جراحی قلبش پرده برداری کرد.

خوشبختانه جراحی باز قلب جهت پیوند رگ اصلی در بیمارستان خصوصی دنا شیراز توسط دکتر “امیرغفران”با موفقیت کامل انجام شد و موجی از شادی بین خانواده ی فرهیخته ی سبزواری و فعالان صنفی عضو شورای هماهنگی کانون های صنفی کشور ایجاد شد. البته همسر و سه فرزندش در مدت این چند روز که ایشان در اتاق مراقبتهای ویژه بودند با نگرانی کامل، شرایط بسیار سختی را تجربه کردند.

طی تماسی که برای پیگیری آخرین وضعیت ایشان داشتم، همسر محترمشان گفتند :” خدا را شکر می کنیم که عمل جراحی با موفقیت انجام گرفت. هم اکنون آقای سبزواری درد بسیار زیادی را تحمل می کنند ولی با همین شرایط هم به همه دوستان صنفی عضو شورای هماهنگی کانون های صنفی سراسر کشور سلام می رسانند”.

http://bield.info/


تخصص‌گرایی در آموزش و پرورش

عبدالجلیل کریم پور / روزنامه آرمان / 5 مرداد 93

( این یادداشت امروز با حذف قسمت هایی از آن در روزنامه چاپ شد )

تخصص‌گرایی در آموزش و پرورش

سیستم اداری آموزش و پرورش گاه عاملی برای ایجاد بحران هایی در این نهاد می گردد ، به گونه ای که بسیاری اوقات بحث آموزش در پیچ و خم های رفتارهای اداری گم می شود. متاسفانه  گاه افرادی از سیستم آموزشی خود را محق حضور در آن جا می بینند و برای رسیدن به آن حتی مرتکب رفتارهای غیر ارزشی نظیر تملق و رانت و ... می گردند و حتی آن هایی که از مجموعه ی گذشته هنوز در صحنه حضور دارند ، گاه برای ابقای خویش تن به هر گونه مذلت  می دهند.  این که سیستم اداری ملزم به تغییر افراد خود می گردد بیشتر در موقعیت های تغییر دولت ها نمود پیدا می کند ، یعنی افرادی که وابسته به آن ها می باشند بیشتر با ورود به سیستم اداری می توانند موفقیت خویش را به اثبات برسانند  ، حالتی که سال های زیادی هست در سیستم آموزشی ما رخنه افکنده است. متاسفانه در سیستم اداری شرط اول وابستگی به جناح پیروز هست که بهای افراد به وسیله ی آن سنجیده می شود. خیلی از اوقات افرادی در سیستم اداری وارد می شوند که هیچ گونه تخصصی در موقعیت مورد نظر ندارند ، عاملی که در شرایط جدید زمینه ای را برای تعویض آن ها فراهم می آورد . برخی از موقعیت های اداری نیز آن قدر کسل کننده هست که فرد بعد از این که نیمچه تخصصی را در آن جابه دست آورد به فکر رها کردن آن پست می افتد و برای خروج از سیستم اداری به بهانه های مختلف متوسل می شود. در بسیاری از اوقات نیز خارج کردن یک گروه خاص از کسب پست های اداری بی رغبتی و تبعیض را به همراه می آورد که خود بحرانی مضاعف هست!

حال چه باید کرد؟ آیا در نهاد آموزش و پرورش ، سیستم اداری نامناسب نمی تواند آسیبی جدی برای آن  محسوب شود ؟آیا توجه صرف به سیستم اداری از یاد بردن آموزش نیست؟ آیا نیروی ناکارآمد باعث ایستایی این نهاد نمی گردد؟  از دید  من اولین چیزی که به نظر می رسد آموزش و تربیت نیروی تخصصی اداری هست ، نیرویی که تحصیلاتش مبتنی بر موقعیتی باشدکه می خواهد کسب نماید . مثلا آیا پست حسابداری ، کارپردازی ، امور اداری ، تعاون ، بایگانی و پست هایی شبیه این ها در آموزش و پرورش نیازمند تخصص خاص خود نیست؟ آیا معلمی که سال های متمادی در کلاس درس بوده ، می تواند نیروی اداری خوبی باشد و در این پست ها به خوبی انجام وظیفه کرده و از عهده ی کارها برآید؟ خیلی اوقات متاسفانه نیروی آموزشی را می بینیم که به علت خستگی در کلاس درس و یا عوامل این چنینی دست به دامان رئیس اداره می شود تا پستی در اداره برایش مهیا کند. ایده اش هم این است که می گوید از فلانی که در این پست حضور دارد کمتر نیستم ! مگر او تخصص داشته ، مگر او به پشتوانه ی جناحش نیامده است ! شاید گاهی هم راست بگوید! نیرویی که با این وضعیت وارد سیستم اداری شود طبعا از موفقیتی برخوردار نخواهد بود ، همچنین آن هایی هم که مشغول خدمت در محیط اداری هستند ، چون بر اساس فاکتورهای اشاره شده انتصابشان انجام گرفته ، از وضعیت خوبی برخوردار نیستند!

بنابراین سیستم تنها کاری که می تواند انجام دهد باید نیروی خود را صرف تخصص گرایی کند . وقتی در تربیت معلم ها نیروهای آموزشی تربیت می کنند ، چقدر خوبست که توجهی جدی نیز به تربیت نیروی اداری مخصوص سیستم آموزش و پرورش نیز داشته باشد تا ما هر ساله شاهد فراگیری مجدد یک نیروی عاری از تخصص نباشیم تا به محض این که مجموعه تغییر کرد او نیز از این جرگه خارج شود و یا حتی برخی اوقات به صرف این که از مجموعه ی مورد نظر بوده به علت عدم کفایت حتی بعد از چندین سال نتوانسته به خوبی از عهده ی کارها برآید و امروز که تعویضش ملاک نظر باشد به ضد ارزش هایی بپردازد و یا دوقورت و نیمش باقی باشد که چندین سال است که این مسئولیت را عهده دار بوده و خود را محق آن موقعیت دانسته و خروجش را جناحی بداند ، آن هم او که زمانی ورودش کاملا جناحی بوده است !

مخلص کلام این که برای برون رفت از این وضعیت باید تدبیری جدی اندیشید! منطق حکم می کند که به جز نیروی مربوط به آموزش مثلا رئیس ، معاونان آموزشی و پژوهشی و آن چه مرتبط با آموزش هست که می شود آن ها را از بین معلمان ، آن هم معلمانی که رغبت و تخصص کارهای اداری ، آموزشی را دارند انتخاب نمود ، بقیه را با تربیت نیروی خاص در محیط تربیت معلم می توان وارد محیط اداری آموزش و پرورش کرد تا هر از چندگاهی از تغییرات جناحی جلوگیری شود. 

http://www.karimpoor53.blogfa.com/


وزارت کشور از فعالیت قانونی تشکل‌های صنفی معلمان جلوگیری می‌کند

عضو کانون فرهنگیان شیراز: 

وزارت کشور از فعالیت قانونی تشکل‌های صنفی معلمان جلوگیری می‌کند 


دولت به بهانه اینکه تشکل‌های فرهنگیان دچار تخلف شدند از تمدید پروانه آنان خودداری می‌کند، آن هم بدون آنکه تخلف این نهاد‌ها را گزارش کند/ تعامل و مشارکت با تشکل‌های معلمی از رئوس برنامه های وزیر آموزش و پروش بوده است.

ایلنا : عضو کانون فرهنگیان شیراز گفت: دولت به بهانه اینکه تشکل‌های فرهنگیان دچار تخلف شدند از تمدید پروانه آنان خودداری می‌کند، آن هم بدون آنکه تخلف این نهاد‌ها را گزارش کند.

«محمدتقی سبزواری» در این باره به ایلنا گفت: فرهنگیان از ابتدای دهه ۸۰ جهت دستیابی به حقوق خود و مشارکت در سیاست‌های آموزشی و پرورشی به تأسیس تشکل‌های صنفی و تخصصی رو آوردند.

وی ادامه داد: تا سال ۸۴ این مسئله با استقبال وزارت کشور همراه بود و تعدادی از شهرستان‌ها توانستند مجوز تأسیس و پروانه فعالیت دریافت کنند اما پس از سال ۸۶، دولت از صدور مجوز و تمدید پروانه فعالیت هر تشکل معلمی خودداری کرده و این در حالی است که سایر صنوف برای گرفتن مجوز و تمدید پروانه مشکلی ندارند.

این فعال صنفی معلمان افزود: با گذشت یک سال از روی کارآمدن دولت تدبیر و امید هنوز مشکل فرهنگیان حل نشده است. دولت به بهانه اینکه تشکل‌های فرهنگیان دچار تخلف شدند از تمدید پروانه آنان خودداری می‌کند، آن هم بدون آنکه تخلف این نهاد‌ها را گزارش کند.

عضو کانون فرهنگیان شیراز تصریح کرد: یکی از رئوس برنامه‌های آقای فانی به عنوان وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش، تعامل و مشارکت با تشکل‌های معلمی بوده و مسلماً این برنامه مورد قبول رئیس جمهور است. مخالفت نهادهای مربوطه با صدور مجوز برای تشکل‌های نوپا و تمدید پروانه تشکل‌های سابقه دار نشان‌دهنده عدم انسجام در سیاست‌های دولت است.

به گفته سبزواری، نگرانی وزارت کشور از نهادهای مدنی، بی‌جا و بی‌دلیل است چراکه نهادینه کردن رفتارهای عقلانی که توسط تشکل‌های مردمی صورت می‌گیرد، بهترین حافظ امنیت اجتماعی است.

وی در ادامه بیان کرد: عملکرد اشتباه وزارت کشور باعث می‌شود تا فعالان صنفی بر خلاف میل باطنی خود و بطور کاملاً غیر ارادی به سمت موضع گیری‌های سیاسی و جناحی کشیده شوند. با این اوصاف علاوه بر مسئولان آموزش و پرورش، وزارت کشور نیز سهم زیادی در سیاسی شدن فضای آموزش و پرورش دارند.

سبزواری گفت: ما از آقای فانی گله مندیم. وی عضو کابینه است. رئیس جمهور نیز رئیس کابینه و تائید کننده برنامه‌های وی است. آقای فانی می‌بایست تحقق وعده‌های رئیس جمهور را از شخص وی بخواهد.

عضو کانون فرهنگیان شیراز در پایان اظهار کرد: ما علاقه مندیم که خواسته‌هایمان را در قالب نهادهای صنفی مطرح کنیم، چرا که اعتقاد داریم حضور احزاب در آموزش و پرورش به ضرر تعلیم و تربیت تمام می‌شود. آقایان هرگز اعلام نکرده‌اند که تشکل‌های معلمی فاقد پروانه فعالیت هستند چرا که از بازخورد آن واهمه دارند. معلم که به جز با قلم ابزاری دیگر برای انتقاد ندارد.

http://bohluli.blogsky.com/

محدوده فعالیت سندیکا و رهبران سندیکایی تا کجاست؟



مازیار گیلانی نژاد، عضو سندیکای کارگران فلزکار مکانیک

سندیکا یک نهاد دمکراتیک است که با رای اعضایش شکل گرفته وبه آنان پاسخگوست.رهبران سندیکایی همانندهرعضودیگر،زیرنظرهیات مدیره انجام وظیفه نموده ودرقبال عملکردشان به هیات مدیره جوابگو هستند.حیطه فعالیت سندیکا همه ی مسایل صنفی واجتماعی است،که با زندگی طبقه کارگر درارتباط است.سندیکاهادرمسایل کلان سیاسی نیزموضع گیری می کنند.مسایلی مانند جنگ، انقلاب وتجزیه بخشی ازکشور.مثل جداشدن بحرین ازایران که سندیکای کارگران کفاش طی اطلاعیه ای این کاررامحکوم کرد.
این تعاریف درزمانی قابل اجراست که سندیکا زندگی عادی اش رامی گذراند.امادرشرایط فعلی که بیشترفعالان کارگری مواجه باکارشکنی های عدیده توسط جریان ضد سندیکایی است،چه باید کرد؟آیا می توان مجمع عمومی گذاشت وازافراد دعوت کرد تا درمورد نارسایی سندیکا وعملکردش نظر بدهند؟ آیادرشرایطی که رهبران سندیکایی با جزیی ترین موارد به زندان افتاده،زندگی سندیکا وهم زندگی شخصی فرد سندیکالیست وخانواده اش بامخاطره روبرو می شود،چگونه بایدفعالیت کرد؟
فعالیت درشرایط سخت ویژگی های خود را داراست واعضای رهبری سندیکامجبورند،بدلیل شرایط ویژه ،مسوولیت کلیه کارهای سندیکایی را به تنهایی قبول کرده وبه پیش ببرند و حتا جُورکمیسیون های سندیکایی رانیز متحمل شوند.اماسوال اینجاست،آیا با همه این مشکلات رهبران سندیکایی مجازند ازحیطه فعالیت سندیکایی پا را فراترگذاشته و خارج از چارچوب اساسنامه فعالیت کنند؟ آیا رهبران سندیکایی مجازند کارسیاسی کنند؟ وبه کارهای غیرضرور،ازجمله دادن بیانیه و اعلامیه های شخصی که خود و سندیکا رابه مخاطره اندازند،مبادرت ورزند؟ آیاآنان مجازند بدلیل شرایط ویژه برای خود امتیازاتی را قایل شوند؟ آیا رهبران سندیکایی مجازند بدلیل جایگاه ویژه خودنزد سندیکا و نزد مردم اعلامیه و بیانیه سیاسی بدون مشورت با سندیکا بدهند؟ آیا خانواده رهبران سندیکایی می توانند درنبود این رهبران درامورجاری سندیکا دخالت کرده ویا امتیاز ویژه ای راطلب کنند؟
واقعاچه فرقی بین رهبران کارگری و رهبران اتحادیه های کارفرمایی است؟ رهبران اتحادیه های کارفرمایی هرحرکتی راازدریچه سود شخصی ارزیابی کرده بجز منافع شخصی وگروهی به هیچ مسئله دیگری توجه ندارند،کما اینکه امروزبرلوسکونی وسارکوزی نماد این گونه رهبران کارفرمایی هستند.
فعالیت هرنهادی به خصوص سندیکاهای کارگری درشرایط سخت باید در راستای شفافیت عملکرد و درچارچوب اساسنامه،انضباط مالی و تشکیلاتی برای هیات مدیره و فعالان سندیکایی باشد،تا در دوران فضای باز به اعضا ودوستدارانشان گزارش روزهای سخت را بدهند. شفافیت عملکرد رهبران کارگری حتا درشرایط سخت باعث فشردگی صفوف اعضای فعال درشرایط ویژه خواهدشد.با گذر ازاین شرایط رهبران می توانند درآینده برای اعضا توضیح دهند،درآن شرایط که نمی شد گزارش کار داد، چگونه عملکردی سندیکا ورهبرانش داشته اند.حفظ اسنادمالی وتشکیلاتی ومهمترازهمه مسایل درون گروهی و اختلاف سلیقه ها ونظرات ،بدور ا ز چشم اغیار،نه تنهاوظیفه رهبران سندیکایی ،بلکه هرعضوسندیکا وحتا دوستداران سندیکایی درشرایط سخت است. بخصوص اسنادمالی که هزینه کرد و زندگی مالی سندیکا را قوام ودوام می دهد. در شرایط سخت یکی ازآفت هایی که دامن هر نهادی رامی گیرد،مسایل مالی است.آیا درشرایط سخت، سندیکاها مجازند از هرنهادی کمک دریافت کنند؟ آیابدلیل اینکه رهبران در شرایط سخت گذران کرده و یا زندانی هستند،باید این وجوه مالی به آنان اختصاص یابد؟ و خانواده این رهبران ازشرایط ویژه بر خوردار شوند؟ کافی است نگاهی به گزارش مالی دبیرسندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی ،کارگرخوشنام یوسف ساروخانیان ،درسال ۱۳۴۲بیندازیم تااهمیت مطلب رامتوجه شویم.*
تجربه جنبش کارگری نشان می دهدکه رهبران کارگری ازفداکارترین ، آگاه ترین ومبارزترین افراد جامعه بشمارمی روند.درشرایطی که یوسف افتخاری ازرهبران اتحادیه مخفی شرکت نفت ایران وانگلیس درسالهای ۱۳۰۴ تا۱۳۲۰ ،دردهه پنجاه بدلیل پشت کردن به آرمانهای کارگری با رفاه کامل زندگی می کرد،علی امید این همرزم سالهای ۱۳۰۴ به بعد او، دربیمارستانی درتهران با گمنامی وفقر بدرود حیات گفت.علی امید از زمره کارگران با شعورکارگری بودکه هرگز برای خود هیچ نخواست و زندگیش رابرای طبقه کارگر و آرمان کارگریش فدا کرد.درهمان سالهای فقر ونداری ،اگرکمکی بدست علی امیدها می رسید،این رهبران آنرا به صندوق سندیکا رسانده وسندیکا باصلاح دید خود آنرا هزینه ویا کمک به کارگرنیازمندی می کرد.درهمان روزها بسیار بودند ازرهبران کارگری که داوطلبانه خود را محروم از کمکهای سندیکایی کرده بودند،تا درس فداکاری به کارگران بدهند.این مناعت طبع باعث شده بودکه نه تنهاساواک ،بلکه کارفرمایان وهرآن کس که چشم دیدن سندیکا ورهبرانش را نداشت، جرات نزدیک شدن به این رهبران رانداشته باشد،تاچه رسدبه اینکه به آنان پیشنهادات مالی بدهد. خانواده های این عزیزان نیز بادرک شرایط ویژه همسرانشان به تکیه گاه وحتا دربسیاری مواقع همرزم،وفرزندانشان یاری دهنده اشان می گردیدند.درهر شرایطی ، هرکمکی که به سندیکا می شود، باید به صندوق سندیکا واریز شده به یاری دهنده قبض تحویل گردد.سندیکا هم بسته به نیاز وبرنامه اش کمک ها راهزینه می کند.سندیکا بجز دریافت حق عضویت وکمک های کارگران عضوش تنها می توانستند از سندیکاهای برادر درخواست کمک داشته باشند.
بسیاراتفاق می افتادکه کارگران سندیکایی برای مقابله با بیکاری اعمال شده توسط کارفرمایان علیه رهبران سندیکایی، تصمیم می گرفتند که درهفته یک روزکار خودرابه این رهبران اختصاص داده ویا آن روز کاری خود رابه رهبر سندیکایی واگذارکرده،و او به جای کارگر شاغل کارکرده،مزد آن روز رابرای خودبرمی داشت.در اواسط دهه چهل کارگران سندیکای کفاش با در اختیار قراردادن یکروز درهفته کار خود به حسین سمنانی وجوادمهران گهر،این امکان رابه این رهبران می دادند که با کار کردن بجای آنان،زندگی خود را تا حدودی اداره کنند.هیچ رهبرسندیکایی حق بیکارماندن رانداشت. سندیکا واعضایش در قبال عضو سندیکایی بیکارشده،مسوول بودند و از هر تلاشی برای شاغل کردن اودریغ نمی ورزیدند.
هیچکس حق دخالت در امور سندیکا را ندارد،بجز اعضا،فعالین و اعضای هیات مدیره. حتا سندیکاهای برادر،چنانچه کجروی ویا اشتباهی درعملکرد سندیکای دیگر مشاهده کردند، تنها می توانند بصورت رفیقانه،آنهم با قبول درخواست شان از طرف سندیکای مقابل، اقدام به نوشتن مطلب و دادن آن به سندیکای مربوطه کنند ویا درجلسه هیات مدیره سندیکای مورد نظر درصورت موافقت،حضوریافته به طرح پرسش ها و نظرات خود کنند.هیچ مقامی حق ندارد به اتحاد طبقه کارگر لطمه بزند،مسایل درون گروهی هرسندیکا مختص به خود و افشای آن توسط هرکس خیانت به سندیکا وجنبش سندیکایی است. دوستداران سندیکا باید با مشورت های خود و هم آموزی باعث اتحاد هرچه بیشتر درصفوف سندیکاها باشند و اگر کمکی از دستشان بر نمی آید ویا نظرات شان مورد قبول سندیکای مربوطه قرار نگرفت، سکوت اختیارکنند،چه برسد به اینکه سعی درایجاد دسته بندی وتقویت یک گروه علیه گروه دیگر درسندیکا کنند.
خانواده رهبران زندانی وبیکارشده می باید نهایت کمک وهمبستگی را با سندیکاداشته باشند.درهر گره گاهی از رهبران سندیکایی مشورت بخواهند تا همه چیزبا هماهنگی وخردجمعی سندیکایی حل و فصل شود.هرگونه ارتباط بادولت،کارفرمایان و مخالفان سندیکایی توسط خانواده این رهبران، با صلاح دید ومشورت سندیکا،باید صورت گیرد. فرزند،برادر،همسراین رهبران نمی باید بدون صلاح دید سندیکا دست بکاری بزنند،چراکه امکان دارداین حرکت آنان به سندیکا وعضو زندانی وبیکار شده صدمه زده و زندگی سندیکا رابه مخاطره اندازد.
رهبران ارشد سندیکایی درشرایط سخت نیزمی باید ازهرگونه تک روی واعمال نظرشخصی بپرهیزند ومطابق اساسنامه رفتارکنند.هیچ رهبرسندیکایی نمی تواند ادعا کندکه کارهای شخصی او به خودش مربوط است.دردهه پنجاه زمانی که کنگره آزادمردان وآزادزنان برگزار می شد،دبیرسندیکای کارگران کفاش به عضویت هیات رییسه سنی روز افتتاح انتخاب می شود.از طرف هیات مدیره سندیکای کارگران کفاش به او تذکر داده می شود که این کاراو سیاسی وبه روند استقلال سندیکا لطمه خواهد زد.ولی پاسخ می شنوند که: «هر عضو سندیکا می تواند،خارج ازسندیکا عضو هر سازمان و دسته سیاسی بشود».هیات مدیره سندیکا درجلسه دیگر به اوتذکرمی دهندکه: «رفتار سیاسی او به نام همه اعضا و رهبری سندیکای کارگران کفاش نوشته خواهد شد،نه تنها فردخودش».اما دبیرسندیکا با بی اعتنایی درجلسه افتتاح شرکت کرده وفردا درهمه روزنامه هاعکس اودرجایگاه هیات رییسه سنی کنگره آزادمردان وآزادزنان چاپ می شود.هیات مدیره سندیکای کارگران کفاش با تقاضای برگزاری مجمع عمومی فوق العاده و با گزارش به اعضای حضور یافته درمجمع،این حرکت زشت دبیر سندیکا را تقبیح کرده،از اعضای حاضر می خواهد که دبیر سندیکا را ازدبیری خلع کنند تاوجهه و شخصیت رهبران مستقل و سخت کوش کارگران کفاش خدشه دارنگردد.این تجربیات حاصل زحمات پدران پیشکسوت مان است که بارنج وتحمل دربدری ،به یادگار برایمان گذاشته اند.حسن یونسی دبیر سالهای اولیه انقلاب سندیکای کارگران کفاش درسال گذشته درگمنامی مرد،اما کارنامه درخشان از خود به جای گذاشت. او برخلاف مدعیان امروزی فعالان کارگری تن به مهاجرت نداد و روی چارپایه کفاشی اش درلاله زار تا آخرعمرنشست و تبلیغ سندیکایی می کرد.با آنکه سالیان درازبدلیل استنشاق بوی چسب و کار در محیط های غیربهداشتی جسمش فرسوده گشته بود،ولی به کارگران یادآورمی شدکه «چاره رنجبران وحدت وتشکیلات است.»
مبارزات عدالت خواهانه سندیکا درگرو کارجمعی وخردجمعی نهفته است. شهرت همچون حبابی است که به فعالان وسندیکا وروند مبارزات اجتماعی کشورصدمه خواهدزد.رهبران کارگری برخلاف همتایان کارفرمایانشان بدور از هرگونه شهرت طلبی و جنجال، نمایانگر آرمانخواهی کارگری و فداکاریند. رهبران سندیکایی به خود تعلق ندارند،بلکه رفتار و حرکت هایشان بخش جدایی ناپذیر از سندیکاست.

پیام سندیکا، شماره ۲۹

http://bield.info/

نسل مدرسه های دولتی، در خطر انقراض!

نسل مدرسه های دولتی، در خطر انقراض! 


چندی پیش رفتم حوزه ی ثبت نام یکی از منطقه های تهران،نامه ثبت نام بگیرم تا نام فرزندم را در سال نخست متوسطه دوم در یکی از دبیرستان های دولتی بنویسم. گفتند برای مدرسه ی دولتی ای که تقاضا دارید باید درخواست بدهید و یک هفته بعد بیایید ببینیم درخواست تان پذیرفته شده یا نه؟ درخواست دادم و یک هفته بعد رفتم تا نتیجه را بگیرم. گفتند مدیر دبیرستان،همه ی درخواست ها را رد کرده،چون ظرفیت سال نخست مدرسه اش پر است. باید بروید مدرسه ای دیگر. گفتم کدام مدرسه؟ مدرسه ای را گفت که با منزل ما،فاصله ی بسیار زیادی دارد. از خیرش گذشتم. آمدم رفتم به دبیرستانی نزدیک منزل مان که هیآت امنایی است. پرسیدم شهریه شما چند است؟ گفتند 540 هزار تومان. دوباره برگشتم و نامه ی ثبت نام را برای آن مدرسه گرفتم.

 هنگامی که به خانه آمدم در اینترنت جست و جویی کردم و دیدم که در منطقه ما،روی هم رفته در همه ی مقطع ها،نزدیک به 270 مدرسه وجود دارد که تنها حدود سی درصد آنها دولتی عادی هستند. هفتاد درصد دیگر،مدرسه های خصوصی و یا نیمه خصوصی اند،البته با نام و عنوان های گوناگون. چند روزی گذشت و در مدرسه ای که خودم درس می دهم یکی از همکاران آمد و گفت در فلان منطقه تهران،دبیرستانی غیرانتفاعی سراغ دارد که شهریه آن سی میلیون تومان است! راستش من تا نزدیک پانزده میلیون تومانش را شنیده و مطمئن بودم اما این یکی تازه و سخت شگفت انگیز بود. این همکارمان البته بسیار به درستی خبر باور داشت. بحث ادامه پیدا کرد و دیدیم که در این منطقه هم از دبیرستان های دولتی پسرانه،سه چهارتایی بیشتر دولتی عادی نمانده است و دانش آموزانی هستند که باید مسیر نسبتا درازی را طی کنند تا به این مدرسه های دولتی بیایند. همین واقعیت ها نشان می دهد که آموزش و پرورش ایران،دیگر دولتی و رایگان نیست و به سرعت به سوی خصوصی و پولی شدن کامل پیش می رود و این درست برخلاف اصل سی ام قانون اساسی است که آموزش و پرورش را تا دیپلم رایگان اعلام نموده است.

 چندی پیش سری زدم به تارنمای "وزارت فرهنگ و آموزش و پرورش" فنلاند،دیدم نوشته که آموزش در فنلاند،تا مقطع فوق لیسانس،سراسر رایگان است. باز هم چندی پیش،فرصتی دست داد تا پای سخنان یکی از آموزگاران سوئد بنشینم. می گفت در سوئد،نه تنها آموزش و پرورش رایگان است بلکه تا پایه ی نهم،همه ی نوشت افزار و کتاب و دفتر و ... هم رایگان است. یعنی در مدرسه،دانش آموزان هر اندازه که مداد و پاک کن و دفتر و ... بخواهند می توانند بردارند.

 حالا اگر برگردیم به کشور خودمان،آیا نباید پرسید چرا باید تا این اندازه اختلاف باشد؟ و آیا به راستی فرادستان آموزشی ما،که سخت دل نگران مدرسه های خصوصی و نیمه خصوصی اند، کمی هم به مدرسه های دولتی توجه دارند؟ و آیا نسل مدرسه های دولتی ایرانی،در خطر انقراض نیست؟ 

http://bohluli.blogsky.com/