تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

فانی همه چیز را می داند

 


فانی همه چیز را می داند


به کار بستن راهکارهایی که بتواند در سیستم کژدار و مریز نظام آموزشی پاسخگو بوده و آن را دچار آسیب های بیشتری نسازد، می تواند به عنوان یک حسن تلقی شود. مسائل اقتصادی نظام آموزشی به جهت فقدان رشته تحصیلی تحت این عنوان و متعاقبا عدم حضور متخصصان علم اقتصاد آموزش در کشور به مساله یی غامض و حل ناشدنی مبدل شده اند: در نتیجه تحلیل و مهندسی اقتصاد آموزش و پروش تابع رویکرد مشخصی نیست

 

فانی همه چیز را می داند


نویسنده: سید منصور موسوی *

بیانات وزیر آموزش و پرورش طی یک سال گذشته در رابطه با تاکید و تمرکز بر اقتصاد آموزش و مدیریت منابع به عنوان ریشه مسائل امروز آموزش، حاکی از اشراف وی بر مصائب و مشکلات نظام آموزشی است. آنچه امروز آموزش و پرورش کشورمان را ناکارآمد و زمین گیر کرده است، کمبود منابع و صرف قسمت اعظم این منابع ناچیز در بخش هزینه های جاری است. فانی بیش از هر منتقد و کارشناس آموزشی به آمار و اطلاعات طبقه بندی شده در نظام آموزشی دسترسی دارد و از این رو جنس مشکلات آموزش و پرورش را می شناسد. وی می داند که حل مشکلات نظام آموزشی با رویه فعلی بودجه ریزی در کوتاه مدت ناممکن است و در بلندمدت نیاز به سرمایه گذاری کلان در زمان حاضر دارد: از همین رو توجه خود را بر بخش اقتصادی و منابع نظام آموزشی متمرکز ساخته است. وی متخصص منابع انسانی و مدرس دروس این رشته است و طبیعتا بر نقش منابع انسانی در موفقیت یا شکست برنامه ها نیز آگاه است. می توان انتظار داشت که تجربه سی و اندی سال کار در آموزش و پرورش، کیفیت منابع مالی و انسانی در دسترس نظام آموزشی را برای وی آشکار ساخته باشد. شاید به زبان ساده بتوان گفت وزیر فعلی آموزش و پرورش از دغدغه های معیشتی معلمان مطلع است، به کیفیت پایین آموزش ها و کمیت بازماندگان از تحصیل آگاه است و بهروری نازل مدیران میانی و جزو سیستم آموزشی را نیز می داند و از صدها یا به طور دقیق و بنا به گفته وی از 1800 آسیب جزیی و کلی نظام آموزشی آگاه است! اشراف وزیر آموزش و پرورش بر اجزای سیستم تحت مدیریتی اش شاید از آن رو برای عده یی شگرف و نامعمول به نظر می آید که طی سالیان گذشته، افرادی مدیریت بخش های مختلفی از دولت را بر عهده داشته اند که نه از نظر تحصیلات و نه تجارب حرفه ای، ارتباط و آشنایی چندانی با جزییات سیستم تحت امرشان نداشتند. البته اینکه وزیر آموزش و پرورش بر محتوای مسائل نظام آموزشی تسلط دارد یک شرط لازم برای ایفای نقش وزارتی است اما قطعا شرط کافی نیست. این آگاهی و اشراف بر آسیب های موجود و پیش روی نظام آموزشی صرفا چشم اندازی از وضعیت نابسامان آموزش و پرورش کشور را برای فانی آشکار می کند: اما یافتن و به کار بستن راهکارهایی که بتواند در سیستم کژدار و مریز نظام آموزشی پاسخگو بوده و آن را دچار آسیب های بیشتری نسازد، می تواند به عنوان یک حسن تلقی شود. مسائل اقتصادی نظام آموزشی به جهت فقدان رشته تحصیلی تحت این عنوان و متعاقبا عدم حضور متخصصان علم اقتصاد آموزش در کشور به مساله یی غامض و حل ناشدنی مبدل شده اند: در نتیجه تحلیل و مهندسی اقتصاد آموزش و پروش تابع رویکرد مشخصی نیست. اقتصاددانان نیز برای ورود در مشکلات بخش حساسیت برانگیز آموزش رغبت چندانی ندارند: چرا که با ارائه نخستین رهنمودها در این حوزه ممکن است در معرض انواع برچسب های راست و چپ قرار گیرند. به نظر می رسد تلاش فانی جهت برگزاری سمینار اقتصاد آموزش و پرورش با مساعدت مشاور اقتصادی رییس جمهور برای جلب نظر متخصصان حوزه اقتصاد به این بخش با همین آگاهی صورت می گیرد. با وجودی که برگزرای چنین سمیناری به درستی و در جهت حل مشکلات آموزش و پرورش است، اما امید بستن به آن به عنوان حلال مشکلات آموزش و پرورش نیز چندان خوشبینانه نیست. چرا که صرف تئوری پردازی در زمینه اقتصاد آموزش و ارائه رهنمودهای کلی اگر به برنامه های استراتژیک و عملیاتی منتهی نشوند، راهگشا نخواهند بود. به علاوه فانی می داند که ایجاد حلقه ارتباطی بین تئوری های اقتصاد آموزش و برنامه های راهبردی و عملیاتی در گرو حضور متخصصان برنامه ریزی آموزشی خواهد بود. در واقع احتمال موفقیت برنامه هایی که با پشتوانه نظری خبرگان اقتصادی، روشمند و با ملحوظ داشتن موانع و محدودیت های پیش رو تدوین شده اند، به مراتب بیشتر از برنامه های کلی و آرمانی کنونی است. صد البته فانی بر این نکته نیز آگاه است که حتی یک متخصص در سطح دکترا و مسلط به مدل ها، روش ها و فنون تحلیلی برنامه ریزی آموزشی در سطح کشور حضور ندارد. متاسفانه رشته برنامه ریزی آموزشی با وجود جایگاه حساس آن در سیاستگذاری های آموزشی، به دلیل تصدی گری نهادهای چندگانه بر این حیطه همچون مجلس شورای اسلامی، شورای انقلاب فرهنگی، شورای عالی آموزش و پرورش، سازمان مدیریت و برنامه ریزی و... چندان اقبالی برای رشد نیافته است. هر چند نام آن در ساختار اداری نظام آموزش و پرورش کشور جایگاهی در سطح معاونت را اشغال کرده است، اما این عنوان صرفا پوششی برای برنامه های غیر علمی و غیر عملی بوده است که ذیل این عنوان ارائه و اجرا شده اند. در نتیجه از آنجا که متخصصان برنامه ریزی آموزشی نیز در کشور حضور ندارند! احتمال پی ریزی برنامه های آموزشی جامع و استاندارد نیز چندان محتمل نیست. بازگویی این مطلب که «فانی همه چیز را می داند» حاکی از تایید تصمیمات و اقدامات وی نیست: صرفا اشاره به موانع بیرونی و درونی ایجاد تغییر در نظام آموزشی بوده و یادآوری این نکته که آموزش و پرورش در کشورمان شاید به اندازه مشکلاتش، متصدی و مرجع تصمیم سازی دارد. متاسفانه تجارب چند دهه تغییر و تحول در نظام آموزشی نشان می دهد که عمده مشکلات آموزش و پرورش حتی خارج از حیطه اختیارات وزیر آموزش و پرورش است.
    
    عضو انجمن کارشناسان آموزش و پرورش *

اعتماد - ۲۳  شهریور ۹۳

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد