تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

وضعیت بازنشستگی و بازنشستگان


حرف اول 

وضعیت بازنشستگی و بازنشستگان


نویسنده: ضیاء مصباح

نگاهی گذرا به وضعیت بازنشستگان در مقایسه با هزینه های زندگی آشکارا نشان دهنده تحلیل رفتن قدرت خرید حقوق های بازنشستگی و تامین اجتماعی است. در زندگی سنتی بار نگهداری از سالمندان بر دوش فرزندان بود، ولی یکی از فلسفه های بازنشستگی و تامین اجتماعی برداشته شدن فشار نگهداری از سالمندان از دوش نسل بعدی است. در شرایطی که قدرت خرید حقوق های بازنشستگی در برابر حداقل هزینه زندگی سال به سال، بلکه روزبه روز رنگ می بازد، بازنشستگی و تامین اجتماعی مفهوم خود را از دست داده و سالمندان همچون گذشته به فرزندان خود متکی خواهند شد که این یک پسرفت اجتماعی و در تناقض آشکار با فلسفه تامین اجتماعی است. از سوی دیگر بیکاری خیل عظیم جوانانی که در سنین کار و اشتغال قرار دارند و تحمیل هزینه جاری زندگی آنان بر دوش والدین بازنشسته، تعادل درآمد و هزینه خانوارها را بیش از پیش نامتعادل می کند. یکی از مهم ترین انگیزه های جوانان به ترک زادگاه خود و روی آوردن به زندگی در کشورهای دیگر در همین نکته نهفته است. اکنون از خود می پرسیم که آیا بازنشستگی به خودی خود مشکل است؟ آیا صندوق های بازنشستگی به اعضای خود کم فروشی می کنند؟ آیا دولت نسبت به وضعیت بازنشستگان بی تفاوت است؟ پاسخ این پرسش ها را همه می دانیم. بازنشستگی فی نفسه مشکل نیست، بلکه واقعیتی است که باید به درستی مدیریت شود.
    صندوق های بازنشستگی هم به خاطر نداشتن استقلال کافی، مدیریت امور از دستشان در رفته است. دولت نیز نه آنکه امروز به وضعیت بازنشستگان بی تفاوت باشد، بلکه سیاست های نادرست خود در گذشته و مداخلات ناخواسته در دخل و خرج صندوق های بازنشستگی و تامین اجتماعی، آنها را در آستانه ورشکستگی قرار داده است. البته عوامل بیرونی همچون افزایش جمعیت بازنشسته و نرخ بالای تورم اقتصادی نیز به طور طبیعی تعادل دریافت ها و پرداخت های صندوق بازنشستگی و تامین اجتماعی را بر هم زده و ضعف و ناتوانی را بر آنها مستولی می کند. این عوامل از نگاه مدیریت بازنشستگی بیرونی است زیرا رشد جمعیت بازنشسته و نرخ تورم اقتصادی هیچ کدام در کنترل مدیریت بازنشستگی نیست، ولی بررسی تعادل دریافت ها و پرداخت ها باید در دستور کار همیشگی مدیران و مسوولان صندوق های بازنشستگی و تامین اجتماعی باشد. دریافت های صندوق همان کسور بازنشستگی است که از حقوق کارمند یا دستمزد کارگر برداشت می شود، به علاوه سهم کارفرما که اگر دولتی باشد، غالبا به تعویق می افتد. از این بدتر اتخاذ سیاست های نادرست در نیروی انسانی از سوی دولت است که دودش به چشم صندوق و اعضای صندوق رفته است. برای نمونه با بازنشستگی های زودرس و پیش از موعد دریافت صندوق کاهش و پرداخت آن افزایش می یابد که در دهه های گذشته فراوان شاهد آن بوده ایم. علاوه بر جلوگیری از بازنشستگی زودرس، افزایش سال های خدمت نیز از سیاست هایی است که به تعادل دریافت و پرداخت صندوق ها کمک می کند و بیشتر کشورها آن را تجربه کرده اند، چنان که در برخی کشورها سال های خدمت رسما به 40سال رسیده است. ولی این سیاست هم شرایطی دارد که در کشور ما کمتر مراعات می شود. افزایش سالیان خدمت مستلزم بهبود فضای کار، انگیزش کارکنان به ادامه خدمت، کاهش ساعات کار در سنوات بالای خدمت و بهادادن به تجربه کارکنان شایسته و پرسابقه است. از همه اینها گذشته، کمک دولت به صندوق های بازنشستگی و تامین اجتماعی، دست کم در جبران بخشی از کم لطفی های گذشته، می تواند آنها را سر پا نگه دارد. در کشورهایی که درآمد دولت عمدتا از مالیات مردم تامین می شود، دولت ها به سختی می توانند به صندوق های بازنشستگی دولتی یا تامین اجتماعی کمک کنند و از این رو برای حفظ تعادل صندوق ها همان سیاست سختگیرانه افزایش سن بازنشستگی و سال های خدمت را در پیش می گیرند، ولی دولت هایی که راسا درآمدهایی از محل فروش منابع طبیعی یا انحصارات خاص تحصیل می کنند، برای این کمک ها دستشان بازتر است.

روزنامه شرق - ۱۶ مهر ماه ۹۳

    

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد