تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

آموزش و پرورش ایران و صداوسیمای سرافراز

آموزش و پرورش ایران و

 صداوسیمای سرافراز
  
فرهنگیان نیوز - تدبیر:


ن
امه ای به رئیس جدید رسانه ملی


آموزش و پرورش ایران و صداوسیمای سرافراز

نسل گذشته، "نسل باید" بود و این نسل، "نسل شاید" است. زبان تحکم، تحقیر، ارعاب، نصیحت و وصیت جاذبه ای برای آنها ندارد. باید با این نسل همراه شد تا به همدلی رسید.
عصرایران - آنچه می خوانید "سخنی معلمانه با رئیس جدید سازمان صدا و سیما" است که مرتضی نظری، پژوهشگر آموزش و پرورش و توسعه انسانی دانشگاه فرهنگیان نوشته و در اختیار عصرایران قرار داده است.

جناب آقای دکتر سرافراز

باسلام و آرزوی توفیق در مسؤلیت جدید

اجازه بدهید خبر داغی به شما بدهم: طبق اطلاعات موثق و قطعی از کشورمان، روسای قوا، وزرا، نمایندگان مجلس و بیش از دوهزار تن از مقامات و مدیران ارشد حاکمیتی در کنار هزاران متخصص، کارشناس و فعال بخش خصوصی متعلق به دولت های سال ۱۴۱۰ شمسی به بعد در ایران، هم اکنون و به صورت ناشناس در حال تحصیل در ۱۰۵ هزار مدرسه شهری و روستایی هستند.

شما مایلید به عنوان رییس بزرگترین رسانه کشور، این مردان و زنان کوچک را با چه کیفیت و نگرشی برای فردای ایران تربیت کنیم؟

مطمئنم شما هم مانند من در جریان هستید که معلمان ایران با دستان خالی در حال زندگی با این روسا، وزرا و مقامات آینده هستند اما همین معلمان اگر به جای آنکه امواج قدرتمند صداوسیما ویترین موسسات تست و کنکور باشد، رادیو و تلویزیون کشورشان را یاری گر مأموریت بزرگ خود بدانند، بی تردید دلگرم تر در کلاس و درس حاضر می شوند.

شما ریاست رسانه ای را بر عهده دارید که نه رقیبی دارد و نه تمام رسانه های داخلی امکان رقابت با رسانه شما را دارند. این گستردگی و ماهیت انحصاری به معنای فوق، انتظار طبقات اجتماعی را از شما بالا می برد. به عنوان یک معلم از شما درخواست چند کمک دارم:

لطفا کمک کنید که حرفهای خانم معلم ها و آقا معلم ها به مجرد نشستن بچه ها پای تلویزیون خنثی نشود.

در شرایط جهانی شدن که سخن از فشردگی زمان و مکان و بی اهمیت شدن مرزهای جغرافیایی و پدیده ای به نام "مرگ معلم" در میان است و در شرایطی که بچه های ایران زمین به شدت دچار گسست نسلی و فاصله با پدر و مادرها شده اند، باید کاری کنیم که لااقل مرجعیت معلم باقی بماند تا پناه آخر در معضلات و بحرانهای نوجوانی و جوانی، معلم باشد نه جای دیگر و کس دیگری.

خرد شدن یا نازل شدن شخصیت معلمان در برنامه های طنز و غیر طنز صداوسیما به نفع هیچ کس نیست. قطعا شما نیز بر همین عقیده اید که اگر معلمان ایرانی منزلت بالایی در افکار عمومی بیابند، جایی خواهد بود که فرزندان ایران بتوانند به عنوان الگوی فرهنگی به آنها اتکا کنند.

آموزش و پرورش گرفتار وضعیت غمبار و کسالت آوریست که از اداره خود نیز برنمی آید. آموزش و پرورش بدون پشتیبانی سازمان صداوسیما امکان همراه ساختن افکارعمومی را با مأموریت های خطیر خود ندارد و اساساً امکانات و قابلیت رسانه ای این وزارتخانه بسیار کوچکتر و نازل تر از آن است که توان اثرگذاری روی کارمندان خود را داشته باشد چه برسد به همراه نمودن جامعه. ما از شما تمهیداتی می خواهیم تا نگاه ۲۲ میلیون خانواده ایرانی را نسبت به آموزش و پرورش ارتقا دهید.

جناب رییس!

در سالهای گذشته به خانواده شریف معلمان کشور برخورده است که معاونت بازرگانی صداوسیما، نگاه خانواده ایرانی را برای تضمین فردای بچه هایشان به موسسات بی خاصیت تست و کنکور معطوف کرده اند و شبانه روز از تمام شبکه ها با تبلیغات مسلسل وار آنچنان القای نیاز کاذب می کنند که گویی اگر خانواده ای فرزندش را روانه این کلاسها و موسسات نکند خسران عظیم و جبران ناپذیری دیده!

آیا می دانید گردش مالی تنها یکی از این موسسات کنکور به برکت قرق کردن آنتن سیما، ماهانه قریب به بیست میلیارد تومان است؟!

اجازه بدهید یک نگاه اقتصادی جدید را به عنوان روش جایگزین معرفی کنم:

شما اگر اعتماد معلم را به برنامه های صداوسیما جلب کنید و نگاه ابزاری و سیاسی به آموزش و پرورش در برنامه های صداوسیما کاهش یابد، دایره نفوذ معلمان به اندازه ۱۲ میلیون دانش آموز است که هر کدام متعلق به یک خانواده هستند. اگر جمعیت هر خانواده را حداقل ۳ نفر در نظر بگیریم تا اینجای کار شما یک گروه مخاطب ۳۶ میلیونی دارید که توانسته اید اعتمادشان را جلب کنید. به این تعداد قریب به یک میلیون معلم را با احتساب خانواده هایشان اضافه کنید! آیا برای صداوسیما دست یازیدن به این سرمایه اجتماعی کم ارزش تر از جلب اعتماد بنگاهها و دلالان تست و کنکور است؟ آیا تاکنون اتاق فکری در صدا و سیما نبوده تا گوشزد کند که به جای نگاه نازل تبلیغاتی و بازرگانی به آموزش و پرورش، با جلب نظر معلمان و متمایل کردن سهمی از برنامه های صدا و سیما به تعلیم و تربیت، ضریب هواداری بینندگان و شنوندگانتان افزایش می یابد؟

معلمان عموماً از اینکه صداوسیما، کشتزار آموزش وپرورش را منبع تأمین هزینه های خود مفروض داشته، دلخورند.

فراموش نفرمایید که تأثیر عاطفی و الگویی معلم روی بچه ها به ویژه در مقطع ابتدایی بسیار بالاتر و عمیق تر از تأثیر پدر و مادر است. بچه ها عموما بین نظر اولیا و معلم ، دومی را ترجیح می دهند. امیدواریم در دوره مدیریت شما معلمان جزیی جدانشدنی از کنداکتورهای پخش باشند.

کمک کنید تا آموزش و پرورش به یک حساسیت ملی در کشور تبدیل شود. شما برای ایجاد این حساسیت ملی به هیچ مجوز و سند بالادستی جدیدی نیاز ندارید چون همه چیز مهیاست. حضرتعالی حکم انتصاب خود را از رهبر معظم دریافت کزده اید و ایشان موکداً و بارها از جمله در هفته بزرگداشت مقام معلم در سال جاری بیان داشتند که دستگاهها از هر نوع کمک به آموزش و پرورش دریغ نکنند.

کمک کنید تا در دوره مدیریت شما کسانی آموزش و پرورش را بیلبورد سلایق متحجرانه، تنگ نظرانه و جناحی نپندارند و مدارس را به مثابه سازمان رأی خود ندانند. معلمان ماهیتاً آزاد اندیش و منتقدند و از اینکه کسانی فقط آنها را برای پرشورکردن انتخابات به یاد آورند، دلزده اند.

کمک کنید دوربین خبرنگاران محترم سازمان شما به جز مواردی همچون مچ گیری از آموزش و پرورش و یا نشان دادن صفوف طولانی رأی دهندگان جلوی صندوق های اخذ رأی مستقر در مدارس، در مناسبتهای دیگری هم از معلم و دانش آموز سراغ بگیرند، دردهایشان را بشنوند و صدای آنها باشند.

کمک کنید تا آنتن صدا و سیما عادلانه توزیع شود. آیا جامعه میلیونی معلمان و دانش آموزان سهم کمی در مناسبات اجتماعی دارند؟

امیدوارم توانسته باشم جایگاه فراوزارتخانه ای آموزش و پرورش را در این مقال یادآور شوم. سخن از توجه ویژه صداوسیما به نهادی است که هسته اولیه مشارکت، مسؤولیت پذیری، قانونگرایی، شهروندی و توسعه یافتگی در آن شکل می گیرد.

انتظار اغلب دغدغه مندان فرهنگی کشور این است که نگاه برنامه سازان شما به سمت تولید ویژه برنامه هایی برای مهارتهای زندگی به دانش آموزان باشد.

به نظر می رسد نسل جدید ایران میانه خوبی با رسانه ملی ندارد و این یعنی از دست رفتن مهم ترین بخش جامعه.

اغلب صاحبنظران، مدارا و احترام به یکدیگر را گمشده زندگی در کلانشهرهای ایران می دانند. ادب و حفظ حرمت بزرگسالان، چالش اجتماعی و تربیتی نوجوان امروز است. جالب اینکه انگشت اشاره همه در این قبیل مسائل به سمت دو دستگاه است: صداوسیما و آموزش و پرورش!

روزگار پرمشغله کنونی مجالی برای پدران و مادران باقی نمی گذارد تا به دنیای فرزندان خود نزدیک شوند. انتظار از معلمان نیز منطقاً نمی تواند بیشتر از حد بضاعتشان باشد. اما تلویزیون عضو ثابت تمام خانواده ها در تمام اوقات شبانه روز است!

شما با ابزار قدرتمندی که در اختیار دارید کمک کنید تا نسل نوجوان و جوان ایرانی با تاریخ هفت هزارساله خود آشنا شود.

چه اشکالی دارد که دانش آموز ایرانی شکوه فرهنگ و تمدن ایران باستان را به جای تماشا از شبکه های ماهواره ای از تلویزیون کشور خودش ببیند؟

چرا دانش آموز ایرانی نباید با تصویری زیبا از دین که پیامبر صلح و مهربانی و امامان معصوم ما عرضه داشته اند، آشنا شود؟

چرا صداوسیما برنامه هایی نمی سازد که فرزندان ایران به هویت تاریخی، فرهنگی و ملی خود ببالند؟

صداوسیما می تواند به جای ترویج روحیه نفی دیگران؛ عشق به وطن، هویت ملی و دوست داشتن انسانها با هر سلیقه و تفاوتی را آموزش دهد.

جنابعالی به عنوان یک کارشناس خبره رسانه نیک می دانید که در دنیای جدید سخن از انواع سواد و سوادهای چندگانه درمیان است. امکانات آموزش و پرورش بسیار اندک است. اما معلمان در خود استعدادهایی دارند که بی منت می توانند یاریگر شما باشند. کافیست کمی پنجره رسانه ملی را به روی سرمایه نهفته در فرهنگیان کشور بگشایید .

بچه های ایران در میان امواج ماهواره ای و اینترنتی احاطه شده اند و از داخل هم فقط پیام نهی از منکر می شنود. ما نه قدرت از کار انداختن ماهواره های دنیا را داریم و نه نهی و منع جوانان چاره کار است. تنها راه، ارتقای سطح سواد رسانه ای آنهاست تا خانواده ها به یک رژیم مصرف رسانه برسند و نیز منتقدانه به ارزیابی شرایط پیرامونی خویش بنشینند.

امیدواریم سهم ویژه ای به توسعه تفکر انتقادی و سواد رسانه به ویژه در میان نسل نوجوان و جوان در برنامه های سازمان اختصاص دهید.

جناب دکتر سرافراز!

نسل گذشته، "نسل باید" بود و این نسل، "نسل شاید" است. زبان تحکم، تحقیر، ارعاب، نصیحت و وصیت جاذبه ای برای آنها ندارد. باید با این نسل همراه شد تا به همدلی رسید.

آنچه معروض داشتم نه اصلاح طلبانه بود و نه اصولگرایانه، بلکه سخنی بود معلمانه!

امید آنکه موثر افتد.

 http://www.farhangiannews.ir/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد