تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

نشست کانون اندیشه با موضوع "آموزش و پرورش و افکار عمومی"


نشست کانون اندیشه با موضوع "آموزش و پرورش و افکار عمومی" و 

با حضورجمعی از صاحبنظران، خبرگان آموزش و پرورش و مدیران رسانه ای برگزار شد.



متاسفانه در این نشست یه جای اینکه نماینده شورای مرکزی تشکل های صنفی فرهنگیان  که بیش از 30 تشکل عضو آن هستند . حضور پیدا کند.
آقای پور سلیما ن از سازمان معلمان که تشکلی سیاسی است . 
 از طرف سایت سخن معلم که ارگان سازمان معلمان است   و آقای محمدی از  انجمن اسلامی معلمان باز تشکلی سیاسی  است . در این نشست حضور داشتند . لطفا شورای مرکزی از طریق نماینده وزارت آموزش و پرورش باتشکل های صنفی معلمان  آقای عبدی ( که ایشان عضو مجمع اسلامی فرهنگیان که با ز    تشکلی سیاسی است ) 
پیگیری شود . تا افکار عمومی معلمان آگاه شوند .

سایت تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان 



فرهنگیان نیوز - تدبیر
:

" آموزش و پرورش و افکار عمومی"


گفت‌وگوی راهبردی صاحبنظران و خبرگان آموزش و پرورش
(بخش نخست)

نشست کانون اندیشه با موضوع "آموزش و پرورش و افکار عمومی" و با حضورجمعی از صاحبنظران، خبرگان آموزش و پرورش و مدیران رسانه ای برگزار شد.
علیرضا راه پیما دبیر کانون اندیشه بعد از خوش آمد به میهمانان با اشاره به سابقه دو ساله این جلسات گفت: هدف از برگزاری این نشستها علاوه بر بحث و تبادل نظر، شناسایی، بررسی و ارائه راهکار برای مسائل موجود در نظام تعلیم و تربیت کشور است. در این نشست در خدمت آقای مرتضی نظری هستیم که معرف حضور همه دوستان هستند و نیازی به معرفی ندارند.
راه پیما گفت: به پیشنهاد آقای نظری این نشست با اندکی تفاوت نسبت به جلسات قبل برگزار خواهد شد. ایشان در ابتدا پیرامون  وضوع جلسه مطالب خود را مطرح می کنند و این مطالب صرفاً برای طرح چند سوال کلیدی است و اساس این نشست، سخنرانی نیست. و درادامه، دیدگاههای راهبردی صاحبنظران محترم را در ارتباط با موضوع بحث خواهیم داشت.
شایان ذکر است در این نشست افتخار حضور میهمانانی از داخل و خارج دستگاه آموزش و پرورش را داریم که به ایشان خیر مقدم عرض می کنیم:
آقایان:
- دکتر اکرمی وزیر پیشین و مشاور عالی وزیر آموزش و پرورش
- محمدی، دبیر کل انجمن اسلامی معلمان ایران
- دکتر الحسینی، معاون پیشین پارلمانی آموزش و پرورش و نماینده دور سوم
مجلس شورای اسلامی
- ذوالفقاری، مدرس دانشگاه و کارشناس ارشد سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور
- حیدری، مدیرعامل خبرگزاری ایلنا
- محجوب، مدیر پایگاه اطلاع رسانی فرهنگیان نیوز
- پورسلیمان، مدیر سایت سخن معلم
- زینی‌وند، مدیرکل مدارس غیر دولتی وزارت آموزش و پرورش
- دکتر عباس‌پور، مدیر امور شوراهای وزارت آموزش و پرورش
- نظریان، رییس آموزش و پرورش منطقه یازده شهر تهران
- اصفهانیان معاون اداره کل شاهد و ایثارگران وزارت آموزش و پرورش
و تنی چند از دبیران، پژوهشگران، مدیران کل، مشاوران و کارشناسانی از
معاونت های آموزش ابتدایی، آموزش متوسطه و مشارکتهای مردمی وزارت آموزش و
پرورش.

مرتضی نظری (پژوهشگر آموزش و پرورش و توسعه انسانی):
نیت و انگیزه اصلی از برگزاری این نشست کمک به آموزش و پرورش برای عملکرد بهتر است. امیدوارم همانطور که دوست و برادر ارجمندم جناب آقای راه پیما فرمودند، امروز بتوانیم فضای گفت و گو را با مشارکت و نگاه راهبردی شما پیش ببریم.
در حال حاضر افکار عمومی درباره چالش‌ها و مسائل آموزش و پرورش به آستانه اشباع رسیده و تقریبا همه آگاهان، از این مسائل و چالش ها مطلع هستند اما چیزی که به شدت مغفول مانده، فقدان نگاه راهبردی به مسائل آموزش و پرورش است. وقتی نگاه راهبردی نداشته باشیم، تمام تلاشهای ما برای کمک به آموزش و پرورش در حد آسیب شناسی، تکرار چالش ها و نهایتاً  شناخت گرفتاری های آموزش و پرورش باقی می ماند.
لذا اگر جمع فرهیخته حاضر بر سر این باور توافق نمایند، از پرداختن به چالش ها عبور کرده و به حل مسأله بپردازیم.
آموزش و پرورش ایران مانند بیماریست که برای بهبود خود سالها به هر پزشکی که مراجعه می کند، همه پزشکان فقط به توصیف درد او می پردازند! در حالی که این بیمار از درد می سوزد و به خود می پیچد، متخصص دلسوزی پیدا نمی شود که درمان این درد را نسخه کند!
امیدوارم تلاش امروز ما توصیف درد نباشد و گامی فراتر نهیم و به راه حلی برای کمک به آموزش و پرورش برسیم.
ما با چند پرسش اساسی درباره جایگاه آموزش و پرورش در افکار عمومی مواجه هستیم و هدف ما تلاش برای رسیدن به پاسخ هایی پیرامون این پرسش هاست تا درنهایت نتایج را دسته بندی شده به مدیران و مخاطبان این بحث در وزارت آموزش و پرورش که همه از دوستان نیک ما هستند و برخی از این مدیران عزیز امشب در جمع ما حضور دارند، منعکس کنیم. لذا من نتایج این  نشست را بسیار کاربردی و مبارک می دانم.
در ابتدا ما برای شناخت افکار عمومی باید "حوزه عمومی" را بشناسیم. در بین اندیشمندان، یورگن هابرماس نظریات شناخته شده ای درباره حوزه عمومی دارد. از نظر هابرماس، هر اجتماعی سه حوزه خصوصی، عمومی و حاکمیت دارد.
شهروندان و یا افرادی که در کنار هم جمع شده‌اند، نه در مقام افراد اقتصادی یا حرفه‌ای که تنها به فکر اداره امور خصوصی خود هستند و نه به مثابه مجامع حقوقی که تابع قواعد حقوقی بوروکراسی دولتی هستند و موظف به اطاعت و تبعیت از قواعد مذکورند، بلکه شهروندان و افراد خصوصی ، زمانی به منزله عموم عمل می‌کنند که بدون اجبار و اضطرار، بتوانند به مسائل مورد علاقه مردم یا منافع عمومی بپردازند.
هدف اصلی حوزه عمومی این است که میان شهروندان درباره «خیر مشترک» بحث‌های انتقادی و عقلانی صورت گیرد و این امر به صورت‌بندی یا تدوین سلسله اقداماتی که در جهت منافع عمومی عمل می‌کند، منتهی شود.
حوزه عمومی، امکانی در زندگی جمعی انسان‌هاست که با تحقق آن، افراد جامعه می‌توانند از طریق یکدیگر به سخن آیند و با مفاهمه، به امر عمومی توجه کنند. در حوزه عمومی افراد در وضعیتی آزاد و دور از تحمیل‌ها و اجبارها، امر عمومی را مورد بحث و نظریات یکدیگر را مورد ارزیابی قرار می‌دهند و بدین وسیله، امکان رسیدن به یک توافق جمعی واقعی را به حداکثر می‌رسانند.
این گفت‌وگو، مفاهمه و توافق، از آنجا که مبتنی بر نیروهای هدایت‌کننده‌ای چون قدرت، پول و تبلیغات نیستند، سیاستی دیگر و متفاوت با برداشت‌های معمول را می‌آفرینند.
از نظر هابرماس حوزه عمومی عرصه‌ای است که هیچ حد و حدودی بر فعالیت آن وضع نشده باشد و به عبارتی حوزه عمومی عرصه فکر، گفت‌وگو، استدلال و زبان است.
وی افزود: پاسخ به پرسش‌هایی از قبیل چیستی آزادی، عدالت، برابری، عقلانیت و مانند آنها تنها در حوزه عمومی هر جامعه‌ای ممکن است پاسخ داده شود و مورد پذیرش و باور مردم قرار گیرد. به عبارتی دولت به معنی عام و کلان، اگر بنا دارد فرهنگ و رویه‌ای را در کشور بنیان‌گذاری کند، ناگزیر حاجت به حوزه عمومی دارد. به همین خاطر در هر دوره‌ای از تاریخ که دولت
بدون اتکا به حوزه عمومی تلاش کرده تا رویه ای را پایه‌گذاری کند، موفق نبوده است.
مرتضی نظری با بیان اینکه حوزه عمومی بستر شکل‌گیری افکار عمومی است، خاطرنشان کرد: در این حوزه شهروندان بر سر منافع عمومی به بحث و تبادل‌نظر می‌پردازند و بر خلاف روابط و مقاصد موجود در مؤسسات تجاری و گروه‌های شغلی که محور آنها منافع مادی و خصوصی است، هدف، تأمین منافع عمومی شرکت‌کنندگان و خیر مشترک است.
وی یادآور شد: در حوزه عمومی صرفاً یگانگی و عقاید همگون حاکم نیست.
گفتمان و ارتباط، صرفاً در جهت ایجاد وفاق پیش نمی‌رود، بلکه به لحاظ فرهنگی و فکری ابعاد متعددی مطرح می‌شود و درها به روی عقاید متفاوت باز است.
اما ابزار اصلی حوزه عمومی چیست؟
رسانه ها که در برخی تعابیر به دو نوع تند و کند تقسیم می شوند، ابزار اصلی حوزه عمومی هستند.
روزنامه‌ها و نشریات، کتاب و مانند اینها، رسانه های کند، و رادیو و تلویزیون، ماهواره‌ها و شبکه‌های اینترنت و حتی تلفن همراه در ردیف رسانه‌های تند قلمداد شده اند.
دکتر یونس شکرخواه استاد ارتباطات مطلب جالبی دارند. ایشان می گویند؛ "تاکنون منبع و منشأ خبر چسبیده و متصل به منابع قدرت بود، اما امروز جوشش خبر از میان مردم و از پایین به بالاست و انبوه فعالیت‌های افراد در شبکه‌های اجتماعی و وب، نشانگر همین موضوع است و عموم مردم جریان‌ساز شده‌اند. به عبارتی، به مدد فناوری‌های نوین، دیگر فقط نظارت از آن قدرتمندان نیست، بلکه ضعیفان دیروز، ناظران امروزند."
اما اجازه می خواهم بعد از این مرور مختصر روی حوزه عمومی به جنبه هایی از آموزش و پرورش که خمیر مایه پرسش کلیدی این نشست است، اشاره کنم.
آموزش و پرورش جزء سازمان‌های نرم‌افزاری محسوب می‌شود. موضوع و مأموریت آموزش و پرورش در ارتباط با فرد و آموزش اوست و کار آموزش و پرورش با افراد حتی در مقایسه با آموزش عالی، در بازه زمانی انجام می‌شود که فرد بیشترین وابستگی را به خانواده خود دارد به همین خاطر آموزش و پرورش بیشترین درهم تنیدگی را با حوزه عمومی دارد.
پیچیدگی و روند فزاینده نیازها، انتظارات و مسائل در دنیای جدید به تغییر نگاه عمومی نسبت به آموزش و پرورش انجامیده و خانواده‌ها و حوزه عمومی تحت‌تأثیر این فضای جدید، توقعات و مطالبات جدیدی دارند.
آموزش و پرورش، مهم‌ترین نهادی است که به طور مستقیم در شکل‌گیری سرمایه انسانی نقش دارد و برای حرکت خود تنها به امکانات، تجهیزات و منابع مالی نیاز ندارد، بلکه اعتماد عمومی و رضایتمندی مخاطبان عامل اصلی توفیق اوست. بنابراین آموزش و پرورش و افکار عمومی لازم و ملزوم یکدیگرند.
من تاکنون یک پژوهش جامع درباره قضاوت و ارزشگذاری مردم و نخبگان درباره آموزش و پرورش ندیدم ولی به اختصار انواع قضاوت‌ها و نظرات درباره نهاد آموزش و پرورش را در سه بخش دسته بندی کردم که بیان مبسوط آنها در این وقت نمی گنجد، اما عجالتاً مردم یعنی بخش اصلی حوزه عمومی، با شنیدن نام آموزش و پرورش قضاوت‌هایی دارند که وقتی این قضاوتها را بخواهیم به کلید واژه هایی تبدیل کنیم عبارت خواهند بود از: محبوبیت سنتی، مانده در خاطره‌ها، کمبود منابع، یادگیری، احترام، تلخ و شیرین مدرسه، کتاب درسی، مشق، زندگی و شخصیت معلم‌، نصیحت و تنبیه و تشویق. و اگر همین قضاوتها را بخواهیم از نگاه نخبگان و کنشگران درون آموزش و پرورش نسبت به آموزش و پرورش بشناسیم عبارت خواهند بود از: مشکلات تاریخی، تربیت، تغییرات پی در پی، عقب‌ماندگی از تحولات جدید، رشد،اعتراض، سیاهی لشکر، خستگی، نگاه سیاسی و محافظه‌کاری.
همچنین آموزش و پرورش در نگاه اسناد بالادستی و رهبران جایگاه بسیار مطلوبی دارد و اصطلاحاً دارای وزن بالایی است.
در همین رابطه سهم اخبار آموزش و پرورش در رسانه‌ها نسبت به سایر وزارتخانه ها و سازمان های کشور سهم بالایی محسوب می‌شود، این در حالی است که به رغم بالا بودن وزن آموزش و پرورش در اسناد بالادستی و نگاه رهبران، اما نگاه رسانه به حوزه آموزش و پرورش تخصصی نیست. متاسفانه بدلایل مختلف نگاه خبرنگاران و رسانه ها به آموزش و پرورش خیلی پایین،
پیش پا افتاده و معمولی هست.
اکنون قصد دارم پرسش اساسی را مطرح کنم که چرایی حضور ما در اینجاست.
پرسش کلیدی این است که چرا آموزش و پرورش کمتر توانسته افکار عمومی را با خود همراه کند؟
ذیل این پرسش اصلی چند پرسش دیگر مطرح می شود از جمله اینکه ؛ وضع مطلوب و مورد انتظار در همراهی افکار عمومی با آموزش و پرورش چیست و اساساً آموزش و پرورش چه نیازی به افکار عمومی دارد؟
ثمره همسویی آموزش و پرورش با افکار عمومی و یا ثمره همسویی افکار عمومی با آموزش و پرورش چیست؟ چگونه می‌توان بین آموزش و پرورش و افکار عمومی درهم تنیدگی ایجاد کرد؟
تمرکز نشست امروز ما برای پردازش بیشتر این پرسش هاست که چرا علیرغم این همه تاکید و جایگاه پرآب و تابی که بزرگان برای فرهنگی ترین دستگاه فرهنگی کشور قائلند اما جایگاه بالایی پیش چشم افکار عمومی ندارد؟
چرا با وجود این همه بار مسولیتی که معلم از ابتدا تا کنون بر دوش داشته، اما جز منزلتی سنتی و محبوبیتی در خاطره ها، جایگاه عالی، تخصصی و تعیین کننده در واقعیت جامعه ندارد؟

پایان بخش نخست

http://www.farhangiannews.ir/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد