تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

چرایی آموزش های شهروندی در مدرسه


چرایی آموزش های شهروندی در مدرسه


پنج‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1393

محمدرضا نیک نژاد،بخش درنگ روزنامه ابتکار،4 دی ماه 93


(این یاداشت با عنوان "مشق دموکراسی" در روزنامه چاپ شده است)


در اتاق دبیران نشسته بودیم و با همکاران گپ و گفتی داشتیم. دانش آموزان برای برگزاری مسابقه پایانی جام فجر در حیاط دبیرستان گرد آمده بودند و گروهی بازی می کردند و گروه بیشتری تماشاچی بودند. ناگهان معاون مدرسه دستپاچه وارد اتاق شد و گفت بچه ها با هم درگیر شده اند و به یاری شما نیاز داریم. سراسیمه به حیاط دویدیم و بچه ها را جدا کردیم. در پایان هم یکی – دو تا دماغ شکسته،چندین چشم کبود شده و چندین اخراجی پیامد بازی پایانی جام بود! گرچه چنین رویدادهایی بخشی جدا ناشدنی از زندگی های فردی و اجتماعی ما شده اند و همه به آن خو کرده ایم،اما کمتر به ریشه های آن و راهکارهای برون رفت از آن اندیشیده شده است و می شود. بر کسی پوشیده نیست که کنش های اجتماعی ما پیامد آموزش هایی است که از نخستین لحظه های زیستن در آغوش پدر و مادر و در کنار دیگر اعضای خانواده،آغاز و در مدرسه و جامعه کامل و آشکار می گردد. در این میان هرگز نمی توان نقش خانواده را در کنش های فردی و اجتماعی شهروندان نادیده گرفت. اما این یاداشت به دنبال بررسی نقش خانواده در رفتارهای اجتماعی فرد نیست- گرچه این نقش از هر عاملِ دیگری بنیادین تر است. برای بسیاری از کودکان- به ویژه در زندگی های شهری امروز - مدرسه نخستین جایی است که نو آموز با چارچوب های تعریف شده و محدود کننده روبرو شده و کنش های گروهی و اجتماعی را تجربه می کند. گرچه اوج توانایی های ارتباطی،پیش از سن مدرسه است اما این ویژگی از مهارت هایی می باشد که بخش فراوانی از آن تا سال ها پس از کودکی همچنان رو به  رشد و شکوفایی است. بنابر این داده ی روانشناسانه،مدرسه نخستین و مهمترین نهاد برای جامعه پذیری،شهروند سازی،آموزش های مدنی و نهادینه کرد اخلاق اجتماعی در نوآموزان بوده و می تواند در بالندگی و البته سقوط اجتماعی فرد بسیار کارا و کارآمد باشد. از این روست که یکی از هدف های بنیادین آموزش و پرورش نوین،شهروند سازی و آموزش حقوق و مسئولیت های شهروندی، آموزشِ کنش های اخلاقی - انسانی با دیگران و جانداران و محیط زیست و ... است. اکنون در بسیاری از کشورهای پیشرو در آموزش،بخشی از ساعت های آموزشی برای چنین آموزه هایی در نظر گرفته شده و اسکلت برنامه های درسی برآمده از آموزش های شهروندی است. از این روست که "گری هاپکینز" سردبیر آموزش و پرورش جهانی،در یاداشتی به پنج جانمایه ی شهروندی اشاره می کند و می نویسد: راستگویی،همدردی،احترام،پاسخگویی و شجاعت پنج جانمایه شهروندی هستند،که تنها پشتیبانی کردن از آنها کافی نیست بلکه پویش این جانمایه ها،سخن گفتن درباره آنها و پل زدن میان زندگی دانش آموزان و این پنج ویژگی،کلیدهایی برای گسترش درک حقیقی این مفهوم ها می باشد. بی گمان نهادینه کردن این پنج جانمایه در تک تک نوآموزان به عنوان شهروندان آینده،زمینه سازی اندیشگی،دگرگونی نگاه و انتظارات از آموزش و پرورش،برنامه،راهکار و ابزار می خواهد. هاپکینز برای این جانمایه ها در هر پایه آموزشی،روش هایی ارائه می دهد. برای نمونه در مقدمه روش های پیشنهادی در پایه پیش دبستانی و اول می گوید :" بخش بزرگی از تجربه یادگیری در پیش دبستانی و پایه اول دبستان،جامعه پذیری است. بچه ها همکاری و همیاری با همسالان را می آموزند،در کنش های گروهی و گفتگوها نقش دارند و برای رفتارها و یادگیری خویش مسئولیت می پذیرند. برای پایه های پیش دبستانی و اول،آغاز درک رفتارهای شهروندی شایسته - بر پایه اصول معین - پر اهمیت تر از یادگیری این پنج ویژگی،بعنوان مفاهیم جداگانه است". به هر روی ما به روش هایی نیازمندم تا بتوانیم آموزه های شهروندی و از آن میان این پنج جانمایه را در مدرسه به دانش آموزان یاد دهیم و تا جای ممکن نهادینه کنیم. برای نمونه: می تواند به نوآموزان فرصت هایی داده شود تا در تعیین مقررات کلاس خود یا ارائه ی پیشنهادهایی در شورای مدرسه کمک نمایند،با همکاری بچه های دیگر به گسترش یک سیاست زیست- محیطی در مدرسه یاری رساند و اجازه یابند که در نگهداری زمین ها و ساختمان های مدرسه کمک نمایند،پدر- مادران به گفتگو درباره نقش خویش در گستره جامعه فراخوانده شوند،همچنین بچه ها در اردوهایی با اعضای شورای یاری محله یا نمایندگان منطقه ای و نهادهای ملی - دولتی دیدار نمایند. این کنش ها از آن رو است که به بچه ها،درکی از وظیفه خویش داده شود. بی گمان گفتگو،برای شکل دادن بخش عمده ای از آموزشِ شهروندی - مدنی،روشی درخور و کاراست. شاید از این روست که در ساختارهای نوین آموزشی،زنگ های دایره ای نشستن در کلاس،پیشنهاد شده است. روش های پیش گفته،کنش هایی هستند که آموزش و پرورش های پیشرو برای آموختن و نهادینه کردن ارزش ها و آموزه های شهروندی به کار می برند. این آموزه ها و روش ها خوشبختانه از زبان فرادستان دولتی و کاربدستان آموزشی دولت یازدهم شنیده می شود. برای نمونه رییس جمهور روحانی در مراسم آغاز سال آموزشی گذشته بر راه اندازی زنگ گفتگو و کتاب خوانی تاکید نمود و خواستار برگرداندن زنگ انشا به برنامه درسی دانش آموزان شد. وزیر آموزش و پرورش نیز 19 اسفند 92 در آیین امضای تفاهمنامه میان سازمان محیط زیست و آموزش و پرورش چنین می گوید که: هدف آموزش و پرورش در جهان کنونی و از نگاه اندیشمندان آموزشی،آموختن،یاد گرفتن برای استفاده از آموخته‌ها،آموختن برای زیستن و آموختن برای باهم زیستن است. اما پرسش این است که دولت و آموزش و پرورش تاکنون و پس ازدوسال مدیریت اجرایی،تا چه اندازه در فراهم نمودن زمینه های درخور برای آموزش های مدنی – شهروندی کوشش نموده اند؟ به باور نگارنده آموزش و پرورش در این زمینه ناکام بوده است،گرچه مسئولیت این ناکامی تنها به متوجه فرادستان آموزشی نیست. برای این دیدگاه می توان دلیل های فراوانی آورد،اما بنیادین ترین دلیل،نبود زیربناهای اندیشگی ضروری برای اجرای این گونه آموزش هاست. آموزه های مدنی و شهروندی در بزنگاه های حساس،با نگاه ایدئولوژیک حاکم برساختار آموزشی برخورد نموده و بی گمان وادار به عقب نشینی می گردد. بنیادهای اندیشگی چنین آموزه هایی نگاه یک سونگرانه و اتوریته ی ایدئولوژیک را بر نمی تابد و بنا براین تنها خود  را تا لایه های سطحی ساختار می کشاند و رنگ و لعابی زیبا به آن می بخشد و در نفوذ در لایه های ژرف تر باز می ماند. اما از بنیادی ترین دشواری های سامانه آموزشی دست کم در بخش های مشترک و پذیرفتنی آموزش های مدنی و شهروندی،ناتوانی این نهاد دولتی در برنامه ریزی و اجرای آن است. آموزش و پرورش در دهه های گذشته همواره درگیر کسری بودجه بوده و به گفته ی فرادستان آن نزدیک 99 درصد بودجه آن صرف پرداخت حقوق کارکنان آن می شود! با این حال همواره فرهنگیان از دستمزدهای خود نالان و ناراضی اند. این گرفتاری سال هاست که آموزش و پرورش را حتی در کارکردهای سنتی خویش ناتوان و ناکارآمد نشان داده است. هنگامی که بیشترین توان مالی آموزش و پرورش چنین هزینه می شود،آیا می توان انتظار داشت که برنامه های آموزشی و درسی به گونه ای طراحی شوند که به لایه های ژرف تر و روزآمدتر آموزش یعنی آموزش های مدنی و شهروندی بپردازد؟ در دهه های گذشته مهمترین دلنگرانی وزاری آموزش و پرورش کاهش کسر بودجه کمر شکن سامانه آموزشی و به پایان رساندن سال آموزشی با تدبیر اقتصادی! بوده است. جدای از فرادستان آموزشی،فرادستان دولتی و حکومتی هم اگر از سطح شعارها و جمله های زیبا ادبی بگذریم،چندان و از ته دل باوری به تاثیر گذاری این نهاد توسعه ای نداشته و چندان کمک حال آموزش و پرورش نبوده اند.

در هفته ها و روزهای گذشته خبرهای نگران کننده ای از خشونت و تنبیه از درون مدرسه ها و کلاس ها بازتاب یافته است. مدرسه- در همراهی با دیدگاه جان دیویی- نمونه ای کوچک از جامعه است. آموخته نشدن دانش آموزان با رفتاهای مدنی و شهروندی مانند مدارا،همراهی،همدردی،احترام،مسئولیت پذیری،خشونت پرهیزی و .... پیامده ای اجتماعی ژرف تر و گسترده تری دارد که شوربختانه امروز گاه و بیگاه از گوشه و کنار شنیده و دیده می شود. اگر می خواهیم جامعه در آینده با پیامدهای وحشتناک نبود آموزش های مدنی - شهروندی روبرو نشود،باید امروز تجربه آموزش و نهادینه کردن این گونه ارزش ها را در مدرسه و کلاس فراهم نماییم. برای داشتن جامعه ای که پنج جانمایه های شهروندی در نهاد همه شهروندانش نهادینه شده باشد باید توجه ویژه ای به آموزش و مدرسه داشته باشیم. باشد که امروز هزینه کنیم و در آینده از میوه های پر بار آن بچشیم. 

  http://ebtekarnews.com/Ebtekar/Article.aspx?AID=32040

http://niknezhadmr.blogsky.com/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد