تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

نامه شورای مرکزی تشکلهای فرهنگیان سراسر کشور به ریاست محترم قوه قضاییه

به نام خداوند جان و خرد


... وَ لَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ ... ( آل عمران 159 )


رئیس محترم قوّه ی قضائیّه، جناب آقای آیة الله آملی لاریجانی!


با سلام  و احترام؛


    همان طورکه مستحضرید فلسفه ی وجودی دستگاه قضا، حکمیّت بر مبنای عدل است و این انتظار طبیعی از سیستم قضایی است که در راستای احقاق حقوق مردم و  برقراری حق و عدالت حرکت کند.

    طبق نص صریح قانون اساسی، اعتراض های صنفی جامعه ی فرهنگیان، جزو حقوق اوّلیّه و اساسیِ ایشان است و البته در هیچ کجای جهان نیز، هیچ قانونی این اعتراضات را جرم تلقّی نمی کند. فرهنگیان کشور در این سال ها به هیچ جریان سیاسی اجازه نداده اند که اعتراضات اصیل صنفی آن ها را مصادره به مطلوب نماید. همچنین این صنف خواسته های خود را در درون نظام مطالبه می کند و انتظار فرهنگیان کشور از مسئولان، حل مسائل مورد نظر بوده است نه حبس و تبعید و انفصال و...

    این طرز عمل، نه تنها به حلّ مسأله کمک نکرده، بلکه موجب ناراحتی و اعتراض خیل عظیم فرهنگیان  شده است و از طرف دیگر سبب سوء استفاده ی بدخواهان و تأثیرات سوء فراوان بر سیستم تعلیم و تربیت و متعاقب آن پایین آمدن سطح فرهنگ جامعه شده است.

   جرم معلّمانی که هم اینک در زندان به سر میبرند، گفتن و نوشتنِ حقایقی بوده و هست که هر چهار سال یک بار شما نیز آن ها را از زبان کاندیداهای ریاست جمهوری می شنوید؛ پر واضح است که سخنان این کاندیداها تنها به این منظور بیان می شود تا فرهنگیان را متقاعد نمایند که از دردهایشان آگاه اند !؟ امّا آن معلّمان، بیهیچ چشم داشتی، سخن خود را صادقانه و از سر دلسوزی و به قصد اصلاح کیفیّت نظام آموزشی و با هدف ارتقای سطح فرهنگ جامعه بیان نمودهاند.

   شما بارها از حجم میلیونی پرونده های قضایی در کشور انتقاد کرده اید ( کشور هند با جمعیّت یکمیلیارد و صد میلیون نفر،000/200/1 پرونده، ژاپن با جمعیّت یک صد و سی میلیون نفر، 000/250 پرونده، ... و ایران با جمعیّت هفتاد و پنج میلیون نفر، 000/000/7 پرونده ی قضایی! ). ممکن است از نظر شما و بسیاری از کارشناسان، چنین موضوعی جای شگفتی بوده و نیاز به پژوهش ویژه داشته باشد ولی از نظر ما دلایل روشنی دارد که یکی از اساسی ترین آن ها بی توجّهی به آموزش و پرورش کشور است.

   بدیهی است وقتی مسؤولان بلندپایه ی کشور به آموزش و پرورش به عنوان یک سیستم مصرفی و      هزینه بر، و نه زیربنایی، نگاه می کنند و دغدغه ی فرهنگیان به ناچار- تأمین حدّاقل های ممکن برای زندگی است، وقتی معلّمان دلسوز کشور به جرم عدالت خواهی محبوس می شوند، تبعید میگردند و با این طرزِ عمل انگیزه های شغلی را در معلّمان میکُشیم، نمی توانیم امید داشته باشیم که از جامعه ای متعالی، مترقّی و سرشار از معرفت و معنویّت برخوردار گردیم. طبیعی است با این شیوه ی برخورد با معلّمان، اگر رتبه های بالای جهان را در فساد اداری، فساد مالی، اعتیاد، انحرافات اجتماعی و ... نداشته باشیم جای شگفتی است!


جناب آقای آیة الله آملیلاریجانی!


    ما نمی توانیم در صدد نشان دادن سیمای رحمانی از خود به جهان باشیم ولی رویکرد ما در پاسخ به انتقادات معلمان، غیر رحمانی باشد. طبیعی است اگر می خواهیم از خود چهره ای صلح جو، معتدل، مردمی و عدالت خواه به جهانیان ارایه نماییم، در قدم اوّل باید چنین رویّه ای را با مردمِ خود داشته باشیم. وقتی نخبگان این آب و خاک، به ناچار زندگی در غربت را به ماندن در مملکت ترجیح می دهند و دلسوزان میهن، سر از زندان درمیآورند، نمی توانیم انتظار داشته باشیم این کشور با وجود منابع سرشار طبیعی، معدنی و ذخایر عظیم انرژی، پیشرفت نماید.


      ما بنا به وظیفهی معلّمی و بهلحاظ احساس مسؤولیّت نسبت به آیندهی کشور و از بابِ النَّصِیحَةُ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِینَ سعی نمودیم تصویری منطبق با واقعیّت از دستگاه قضایی به شما ارایه نماییم و انتظار داریم نگاه شما و سیستم قضایی به این تصویر از سر استغنا و یا تأکید بر تصمیماتِ گذشته نباشد.


     جامعه ی میلیونیِ فرهنگیان ایران، بارها با مکاتبات و طومار های متعدّد خواستار آزادی معلّمان در بند، آقایان رسول بداقی و محمود باقری، شده اند. متاسفانه به برخی از این عزیزان، پس از تحمّل سال ها زندان، حتّی ساعتی مرخّصی آن هم برای شرکت در مراسم ختم والدینشان داده نشده است. اکنون دو معلم دیگر هم در زندانند: علی اکبر باغانی و علیرضا هاشمی، جامعه فرهنگیان کشور، خواهان آزادی هر چهار معلم زندانی هستند.


    معلّمان ایران از شما انتظار مؤکد دارند صدای آنان را بشنوید و برای آزادی همکارانشان اقدام نمایید. بی شک چنین اقدام مدبّرانهای از طرف دستگاه قضا، از شکاف ایجاد شده بین فرهنگیان و مسؤولان امر خواهد کاست و امید را در دل مردم زنده خواهد نمود.


                                                        شورای مرکزی تشکّلهای صنفی فرهنگیان سراسر کشور

                                                                                             10/03/1394