تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

"بخشی از ماه سازماندهی وانا ساختار سازمانی"

"بخشی از مقاله 

سازماندهی و انواع ساختار سازمانی"


عصر ما، عصر سازمان‌های بزرگ و پیچیده است و مدیر امروز باید از چگونگی سازمان‌دهی و نحوه ایجاد این سازمان‌ها و اصلاح و تغییر آنها آگاه باشد. برای نیل به هدف‌ها، سازمان‌دهی، گامی‌ ضروری است و به کمک این فعالیت است که هدف کلی و مأموریت اصلی سازمان، در قالب هدف‌های جزئی‌تر شده، وظایف واحدها، شکسته و تحقق آن میسر می‌‌شود.

در سازمان‌دهی، وظایف و اختیارات و مسئولیت‌های واحدها و پست‌ها مشخص و نحوه هماهنگی و ارتباط بین آنها معین می‌‌شود. سازمان‌دهی، فعالیتی مستمر و مداوم است که مدیر همواره با آن روبرو است و منحصر به طراحی سازمان در ابتدای آن نمی‌‌شود.

فرآیندسازمان‌دهی(Organizing)، تقسیم کار بین واحدها و مشاغل مشخص است؛ برای تحقق هدف معین و ایجاد هماهنگی لازم برای اطمینان از اینکه این واحدها و مشاغل، متناسب با هم عمل خواهند کرد؟"

منبع : کتاب مبانی مدیریت و رفتار سازمانی دکتر علی رضائیان




چگونه می توان جلسه کاری مفید داشت


چگونه می توان یک جلسه کاری سودمند داشت و آن را به طرز موفقیت آمیزی اداره کرد؟


امروزه در مراودات کاری معمول ترین روش به منظور بر قراری ارتباط بین همکاران از طریق رد و بدل ایمیل صورت می گیرد. با این حال این بدین معنا نیست که عمر جلسات کاری سرآمده است. در واقع در صورتی که بخواهید درباره مسائل مهم به سرعت و به طرز مقرون به صرفه ای به توافق برسید، جلسات کاری از اهمیت فوق العاده ای برخوردار می شوند. متأسفانه در صورتی که برای اداره جلسه برنامه ریزی دقیق نداشته باشید و یا اینکه در اداره و رهبری جلسه عملکرد ضعیفی داشته باشبد، جلسات مفید نخواهند بود و برگزاری جلسه به منزله اتلاف بیهوده وقت است. اگر می خواهید بدانید که چگونه می توان جلسه ای را به طرز موفقیت آمیزی اداره کرد باید برای یادگیری روش های اداره موفقیت آمیز جلسه به اندازه کافی وقت بگذارید.


به منظور برگزاری جلسه تاریخ دقیقی را تعیین کنید. برای تعیین تاریخ برگزاری جلسه هرگز از اوقات فراغت و بیکاری کارکنان و یا ساعت های غیر کاری استفاده نکنید، مگر در موارد ضروری و غیر قابل اجتناب. در صورتی که کارکنان برای شرکت در جلسه مجبور باشند برخی از برنامه های شخصی خود را کنسل کنند، در این صورت ممکن است از تمام توان و دانش خود به منظور پیش برد جلسه و دست یابی به توافقات مفید استفاده نکنند. به منظور برگزای جلسه تاریخ و ساعتی را تعیین کنید که در خلال ساعت کاری کارمندان باشد و حتماً چند روز قبل از برگزاری جلسه تاریخ و ساعت آن را به کارکنان ابلاغ نمایید.


مدت زمان مشخصی را برای برگزاری جلسه تعیین کنید. جلساتی که برگزار می کنید باید در ساعت معینی آغاز شوند و در ساعت معینی به پایان برسند و نباید از مرزهای تعیین شده در این زمینه عبور کنید. جلسه را طبق زمان بندی تعیین شده برگزار کنید. هنگامی که برای برگزاری جلسه برنامه ریزی می کنید، زمان به عنوان مهم ترین عامل در نظر گرفته می شود زیرا سایر جزئیات مربوط به جلسه بر اساس مدت زمان تعیین شده برنامه ریزی می شوند.


آیا به منظور برگزاری جلسه هدف مشخصی در سر دارید؟ سعی کنید پاسخ قابل توجهی برای این پرسش داشته باشید. در جلساتی که هدف معینی نداشته باشند موارد گوناگون و اغلب نامربوطی مطرح می شود که باعث ایجاد گیجی و خستگی در شرکت کنندگان در جلسه می گردد. در صورتی که به منظور برگزاری جلسه هدف معینی در نظر ندارید بهتر است به کارکنان اعلام کنید که شرکت در جلسه اجباری نیست و یا به طور کلی جلسه را کنسل کنید زیرا برگزاری چنین جلسه ای کاملاً غیر ضروری است.


در طول جلسه تمرکز خود را به نکات مثبتی که در آن مطرح می شوند اختصاص دهید. در صورتی می توانید یک جلسه گروهی خوب داشته باشید که در مقابل عموم درباره نکات مثبت مطرح شده در جلسه صحبت کنید و انتقادات وارده به جلسه را در بازدیدهای خصوصی بیان کنید. طرح نقد به صورت عمومی باعث می شود مشکلاتی در میان کارکنان ایجاد شود. از این رو در طول جلسه درباره نکات مثبت صحبت کنید و نکات منفی را برای جلسات خصوصی و فرد به فرد نگهدارید.


از تحت فشار قرار دادن شرکت کنندگان در جلسه خودداری کنید. اغلب در جلسات گروهی اعضاء گروه با یکدیگر به بحث و تبادل نظر می پردازند به این منظور که بر سر موضوع خاصی به توافق برسند و تصمیم گیری کنند. با این حال شما به عنوان رهبر گروه باید از انجام این کار خودداری کنید زیرا تأثیر بدی بر روی سایرین می گذارد. در صورتی که اعضاء گروه را بیش از حد تحت فشار بگذارید، باعث ایجاد ناهماهنگی و هرج و مرج در میان آنها می شوید.


بین مسائل کاری و مسائل شخصی تمایز قائل شوید. این مطلب غیر معمول و عجیبی نیست که همکاران با یکدیگر روابط دوستانه داشته باشند اما این روابط دوستانه و ارتباطات نزدیک در طول جلسه باید موقتاً کنار گذاشته شوند. سوگیری و رفتار بر اساس روابط دوستانه باعث می شود یکپارچگی و میزان درستی و صداقت جلسه زیر سوال برود و همچنین میزان همراهی و همدلی گروهی نیز از بین می رود.


به یاد داشته باشید که شما رهبر گروه هستید، اما لزوماً نباید رهبری دیکتاتور و زورگو باشید. به منظور دست یابی به موفقیت بلند مدت در طی جلسات گوناگون باید به گونه ای عمل کنید که اعضاء گروه در زمان مناسب صحبت کنند و مشارکت مفیدی با سایرین داشته باشند. اگر همیشه نظریات و پیشنهادات اعضاء گروه را رد کنید از نظر آنها شرکت در جلسات و ایراد نظر و پیشنهاد کاری عبث و بیهوده خواهد بود. به اعضاء گروه خود به منظور ارائه پیشنهاد به اندازه کافی وقت بدهید و تمام تلاش خود را به کار بگیرید تا نظریات و پیشنهادات آنها را مد نظر قرار داده و به مرحله اجرا درآورید.

از گروه تلگرام فرهنگیان

سندیکا یا اتحادیه


سندیکاه  یا اتحادیه


سندیکا و یا اتحادیه نهادی مستقل از دولت و کارفرما و برای برای عمل متحدانه صنف معینی است. این تشکل ها در قرن نوزدهم در اروپا توسط کارگران بخش های مختلف اساسا به این دلیل بوجود آمدند که از رقابت بین آنها جلوگیری کند و در مقابل اجهافات کارفرما به جای اعتراضات فردی و پراکنده از حقوق آنها متحدانه دفاع کنند.

اتحادیه های معلمان اکنون در بیشتر کشورهای جهان مستقلا و بدون دخالت گری نهادهای دولتی به رسمیت شناخته شده است. در حقیقت نمایندگان منتخب معلمان دراتحادیه ها، مسائل و مشکلات آموزش و پرورش را مورد بررسی قرار داده و در درجه اول به صورت نامه نگاری و تماس های مستقیم با نمایندگان دولت این موضوعات را طرح می کنند. در صورتی که نمایندگان دولت به در خواست این نمایندگان پاسخ مثبتی ندهند این موضوع به رای اعضا گذاشته می شود. خواست ها و مطالبات ابتدا رسانه ای می شود و در بسیاری موارد به بحث های تلوزیونی هم می کشد اما آخرین واکنش ها برای بدست آوردن مطالبات مطرح شده  اعتصاب عمومی است. 

برای به رسمیت بخشیدن حقوق اتحادیه ها، کنوانسیون های بین المللی قوانین و مقرراتی را به تصویب رساند ه اند و کشورهای عضو متعهد به اجرای این میثاق های بین المللی هستند. حق تشکل مستقل، اعتصاب، اعتراض و آزادی بیان از جمله این کنوانسیون ها هستند. دولت ایران هم در سازمان جهانی کار متعهد به اجرای این کنوانسین ها شده است و هر سال به جای نمایندگان واقعی عده ای را از سازمان های دست ساخت خود به اجلاس سالانه می فرستد. آموزش بین الملل (EI ) هم نهادی جهانی است که برای بحث و تبادل نظر در مورد آخرین دستاوردهای آموزشی هر چهار سال یک بار کنگره خود را برگزار می کند و نمایندگان معلمان در سرتاسر جهان در آن شرکت می کنند. دستگیری آقای اسماعیل عبدی و ممانعت از حضورش در اجلاس امسال این نهاد در حقیقت زیر پا نهادن قوانین و مقرراتی که دولتمردان ایران به آن متعهد هستند.

دولتمردان ایران در حقیقت در سازمان های بین المللی به ظاهر وانمود می کنند که در ایران همه اصناف حق تشکل مستقل دارند و هیچ کس به جرم عضو اتحادیه بودن دستگیر و زندانی نمی شود. به همین دلیل اتهامات سیاسی و امنیتی برای تمام فعالین صنفی از جمله معلمان دستگیر شده می بندند

آنچه که برای تشکل صنفی معلمان اهمیت بسیار دارد این است که اتحادیه معلمان و اصولا هر اتحادیه صنفی منافع آن صنف معین را نمایندگی کند و بر علیه  ادغام احزاب و اتحادیه ها در یک ظرف بی شکل  مبارزه کند. به همین دلیل ما می بینیم که در ایران معلمان به روشنی در تمام اسناد خود صنفی بودن تشکل معلمان را مکتوب کرده اند.

تشکلات صنفی با یک حزب سیاسی تفاوت بسیار دارند. جوهره تشکیل حزب سیاسی کسب قدرت سیاسی است اما وظیفه اولیه تشکل صنفی دفاع ازحقوق معلمان است.  

اتحادیه های معلمان اکنون پس از سال ها تجربه بخصوص در کشورهای اروپایی قدرت مستقلی از معلمان را در اعتراضات و اعتصابات خود به نمایش می گذارند. اکنون در بسیاری از کشورهای جهان اتحادیه های معلمان به بخشی از نهاد های شناخته شده و رسمیت یافته جامعه تبدیل شده اند.

اعتصاب، اعتراض، تحصن و حق تشکل اکنون در این جوامع جرم حساب نمی آید بلکه به عنوان یک حقوق اجتماعی به رسمیت شناخته شده است. اما در برخی دیگر از کشورهای جهان از جمله ایران هر جنبش صنفی ای از جانب حاکمان، سیاسی و "به خطر انداختن امنیت ملی" تلقی می شود و سرکوب و زندان را به همراه دارد. به راستی چرا در حالی که حق داشتن تشکل مستقل از دولت، اعتراض و اعتصاب در بسیاری از کشورهای جهان دیگر پدیده ای عجیب و قریب نیست و معلمان به درستی حق خود می دانند که در چنین تشکلاتی بدون هیچ ترس و واهمه ای از زندان و از دست دادن کار عضو شوند اما در ایران حاکمان این همه ترس و واهمه از خود در مقابل ایجاد چنین تشکلاتی از خود نشان می دهند؟

به  نقل از کروه تلکرام کنکاش  هوشمند

تشکیلات موفق

تشکیلا ت موفق


مطلب زیر مطلب خوبیست در مورد ویژگیهای یک تشکیلات خوب به دوستانی که در احزاب عضو هستند و کار تشکیلاتی میکنند پیشنهاد میکنم این مطلب را مطالعه کنند:


یک تشکیلات زنده و موفق، تشکیلاتی است که... 


۱. که برای اعضایش مانند خانه و خانواده دوم باشد. 


۲. که افراد برای رای مثبت یا منفی دادن به یک طرح و پیشنهاد، کیفیت رابطه خود را پیشنهاد دهنده را در نظر نگیرند و فقط خود آن طرح را بصورت منطقی بررسی کنند. 


۳. که در آن دست دادن افراد با یکدیگر، از صد تا چک و سفته تضمینی هم معتبر‌تر باشد. حرف اعضایش برای همدیگر حرف باشد وو اگر سرشان رفت قول و وعده‌شان نرود. 


۴. که در بیرون پیچیدگی‌ها و تکنیک‌های سیاسی را لحاظ کند اما در داخل فضایی صادقانه و داشته باشد. تشکیلاتی که دورویی و سیاست‌ورزی به معانی رایج در داخل آن حرام باشد. 


۵. که در آن گروه‌بندی‌ها بر اساس رفاقت‌های شخصی یا قومیت نباشد. تشکیلاتی که عاری از فراکسیون‌بندی‌های ناسالم داخلی باشد. 


۶. که آموزش تئوری و تجربی در آن یک روند دایمی باشد. 


۷. که اعضایش وقتی عصبانی، خیلی خوشحال یا خیلی ناراحت هستند هیچ تصمیمی نگیرند. 


۸. که احترام ساختار و سلسله مراتبی تشکیلاتی واجب باشد وشان نیروهای باسابقه یا پرمسئولیت حفظ شود. 


۹. که تنها معیار برای انتصاباتش، شایسته‌سالاری و ضوابط مشخص باشد و در آن بر سر هر منصب و مسئولیتی بهترین فرد قرار گیرد. 


۱۰. که افراد به راحتی نظر مخالف خود را با یک ایده ابراز کنند. اما اگر آن ایده تصویب شد گویی که موافق آن بوده و به‌‌‌ همان اندازه برای تحقق آن تصمیم تشکیلاتی تلاش کنند. 


۱۱. که رقابت‌های سالم و ایجابی در آنجاری باشد و نه کنش‌های سلبی و تضعیف دیگران. 


۱۲. که کسی منتظر تشویق نباشد. تشکیلاتی که از فضای ایثار دفاع مقدس الگو گرفته باشد و کارهای خوب در آن به خاطر خوب بودن آن کار حتی بدون دیده شدن انجام شوند و نه به خاطر تشویق شدن. 


۱۳. که خلاقیت در آنجاری باشد و افراد برای انجام امور خلاقانه به کشف راه‌های جدید بپردازند. 


۱۴. که در آن همه اعضا به هم اعتماد داشته باشند. 


۱۵. که انتقاد با استقبال مواجه شود. انتقادات طی سازوکارهای مشخص جاری شوند و پیامدی متوجه منتقد نباشد بلکه انتقاد کردن و ارائه راهکار تحسین هم بشود. 


۱۶. که تنبیه تشکیلاتی در آن یک تابو و فاجعه محسوب نشود. 


۱۷. که در آن پیاده‌سازی پیچیده‌ترین طرح‌ها بیشتر از یک ماه زمان نگیرد. 


۱۸. که جسور و ریسک‌پذیر باشد. اگر قرار بود همه کار‌ها مطابق سنت پیشنیان انجام شوند، هیچ اختراعی در دنیا انجام نمی‌شد. 


۱۹. که در آن به افراد با گذر از مراحل مختلف، کسب تجارب و پس دادن آزمون‌هایی در میدان عمل، مسئولیت‌های بیشتری سپرده شود. 


۲۰. که در آن هیچ‌گاه میل و منفعت فردی بالا‌تر از نفع جمعی و تشکیلاتی قرار نگیرد. همچنین منافع جناحی و منافع ملی هم در مراتب بالا‌تر در نظر باشند. 


۲۱. که در آن امکانات، ارتباطات و اعتبارات تشکیلاتی مانند امانتی در دست اعضا باشند و کسانی که مسئولیتی را بر عهده دارند هیچ‌گاه خیانت در این امانت‌های مهم نکنند. 


۲۲. که اهداف بلند مدت مشخص داشته باشد و همه اعضایش بتوانند آن اهداف عالی را همواره به عنوان ستاره‌ای برای مسیریابی در اقیانوس پرتلاطم سیاست پیش چشم داشته باشند. 


۲۳. که نظم و انضباط را سرلوحه داشته باشد. در آن همه جلسات سر ساعت شروع شوند، مطابق دستورات جلسه پیش رفته و در زمان مشخص پایان یابند. 


۲۴. که مسئولیت‌هایش فقط در دست افراد اعتقادی و شایسته باشد. حتی پذیرفتن مسئولیت در صورت عدم شایستگی، گناه بزرگی برای همه افراد به حساب بیاید. 


۲۵. که همه اعضایش حاضر به از خودگذشتگی برای تشکیلاتشان باشند. همچنین اعضایش در هر رای دادنی کاملا از سطح خود بالا‌تر نگاه کنند و منافع کلان مجموعه را در نظر بگیرند.

۲۶. که اعضایش منتظر نباشند کاری برایشان تعریف شود. خودشان اقدام به طرح ایده و وظیفه کنند و با هماهنگی تشکیلات انجامش دهند.


۲۷. که غیبت، شایعه‌سازی و ایجاد تفرقه منکراتی بزرگ در آن به حساب بیایند و پیش از هر چیز مورد نهی توسط خود اعضای آن تشکیلات قرار گیرند. 


۲۸. که در آن ترس از خطا و اشتباه کردن باعث بی‌عملی نشود. 


۲۹. که اعضایش بدانند که بیرون از تشکیلات، چه چیز را، کجا، چه زمانی، چطور، به چه کسی و چگونه بگویند. 


۳۰. که با بیشتر گرو‌ه‌های اجتماعی دیگر در ارتباط باشد و حداقل چای خوردن نمایندگانش با آن‌ها قطع نشود. 


۳۱. که مکتوباتش زیاد باشد. هیچ وقت انتقال تجربه نمی‌تواند به صورت شفاهی کامل صورت گیرد. ماندگاری کاغذ از حرف بیشتر است. 


۳۲. که اعضایش از اخلاقی بودن و رعایت حریم‌های اجتماعی در آن لذت ببرند. 


۳۳. که در آن عذرخواهی تابو نباشد. عذرخواهی بعد از یک شکست یا اشتباه در آن ارزش محسوب شود که بتواند زمینه‌ای برای واکاوی علل شکست باشد. 


۳۴. که در آن چاپلوسی و ت

ملق بسیار مذموم باشد و با آن برخورد شود. 


۳۵. که اعضایش یکدیگر را فقط در جلسات و نبینند. هموندان تشکیلاتی باید بتوانند بهترین دوستان همدیگر باشند.


۳۶. که بعد از برگزاری یک مراسم، بر سر جارو زدن سالن متعلق به تشکیلات حتی دعوا بشود. 


۳۷. تشکیلاتی که به خرد جمعی پایبند باشد. شاید همیشه از خرد جمعی بهترین تصمیمات خارج نشود اما گریزی از آن نیست، چراکه یکی از ستوون‌های بقای تشکیلات است. 


۳۸. که تجربه در آن واقعا به مثابه چراغ راه آینده در نظر گرفته شود و از تجربیات گذشته و باسابقه‌تر‌ها هم استفاده شود. 


۳۹. که در آن ده درصد حرف زده شود و نود درصد کار انجام گیرد. همچنین در آن به جای تمرکز روی دعوا‌ها و زد و بندهای سیاسی یا سروصدا کردن، تشکیلات سازی در مرکز توجه مجموعه باشد. 


۴۰. که اعضایش در سختی‌ها کار را‌‌ رها نکنند و در خوشی‌ها سرمست نشوند. افرادی آن را تشکیل داده باشند که عاشق باشند، نه کاسب

به نقل از گروه صدای معلم 1. تلگرام

دنیای مجازی برای معلمان

دنیای مجازی برای معلمان


دنیای مجازی,, ایجاد شده را پاس داریم،تا خود را درگیر نا امیدیها وچالش هایی که خود نیز درانیم گرفتار نکنیم چون راه ارامش وسعادت دراین است که خوب ومثبت ببینیم تا اگر خوبیها به ما رو کردن برایمان نا اشنا نباشد ودید اصلاحگرایانه این را ایجاب میکند که حتی کور سوهای امید وروشنی را در ذهن خود تقویت وتربیت کنیم وایه های یاس ونا امیدی را که مخل روشن بینی ورستگاریست از خود دور کنیم،به ارامش وصلاح نمیرسیم مگر اینکه به دیروز به عنوان تجربه ونه سوختن،وبه امروز برای استفاده نه سواستفاده،وبه فردا امیدبستن را در خود تقویت نماییم،ولی اغلب با دید مایوسانه به دیروز حسرت میخوریم،وامروز را اتلاف واز فردا ترس وحشت داریم واین در حالیست که افریدگار جهان گذشته راعفو امروز را مدد،وفردا را کفایت میکند . پس زیاد خود را درگیر موضوعاتی که هیچ تاثیری در امروز وفردای خودمان ندارد نکنیم وهمیشه در طول تاریخ اظهار فضل دیگران را کردن حتی پدر ادم هم باشد دردی را دوا نمیکند اصل انست که ما کی هستیم ودرکجاییم وبه کجا میرویم را درست سرلوحه تلاش وکار خود قرار دهیم وعاجزانه از دوستان ارزنده میخواهم, حرمت و احترام به همدیگر هیچگاه فراموش نشود         سپاس

به نقل از گروه دهم اسفند تلگرام

اختلاف همکاران در فضای مجازی


اختلاف همکاران در فضای مجازی


کمی همدلی...


شاید یکی از علت‌های پیشرفت کُند ما این است که تا می‌توانیم چشم تیز می‌کنیم برای پیدا کردن نقاط ضعف حرکت های جدید و تضعیف کردن آن . 

 با این استدلال که فلان شخص خودی نیست 

آن همکار دنبال کارسیاسی ست آن دوست مرموز است برای یکبارهم که شده  مثبت بیندیشیم 

توجه داشته باشیم  توی تلگرام و شبکه‌های اجتماعی دیگه چند تا گروه ازفرهنگیان تشکیل شده است ؟ ، 

در حالی که این طبیعی ست که هر کاری درشروع نقص و ایراد داشته باشد پس باید صبر داشته باشیم و از این مجموعه ها حمایت کنیم تا کم‌کم نواقص گروه هارفع شود  و به نتیجه مطلوب نزدیک شوند


خودمان را جای افرادی قرار دهیم  که دلسوزانه تمام همتشان برای رفع تبعیض بکار میبرند 

تا شاید ما هم همراهانی همدل باشیم

به نقل از فرهنگیان 58 در تلگرام

دیر زمانیست که عده ای به عمد یا به خاطر بى تدبیری کمر به تضعیف آموزش و پرورش بسته اند. برخی از مصادیق این تضعیف در مدارس؛


دیر زمانیست که عده ای به عمد

 یا به خاطر بى تدبیری کمر به تضعیف آموزش و پرورش بسته اند. برخی از مصادیق این تضعیف در مدارس؛


1. چندین سال است که پست مسوول آزمایشگاه و کارگاه و کتابدار از سازمان مدارس حذف شده است.

2. چندین سال است که در چارت سازمانی مدارس تا 600 نفر دانش آموز فقط یک معاون آموزشی در نظر گرفته شده که در مدارس پر جمعیت رسیدگی به حضور و غیاب روزانه دانش آموزان نیز برایش مقدور نیست چه برسد به صدها مساله انضباطی ریز و درشت! که از طرف این جامعه بحران زده به مدارس تحمیل میگردد. (چند سال پیش در اعتراض به حذف معاونتها در مدارس به به معاون پشتیبانی اداره گفتم این سوال را از وزارتخانه بپرسد که در تخصیص نیرو به مدارس، واحد شمارش دانش آموزان را "نفر" در نظر میگیرند یا "راس"!).

3. همه میدانیم که مدارس چه کم جمعیت و چه پر جمعیت فاقد نگهبان و آبدارچی بوده و این خود کاستی ساز کارِ مدرسه است با لحاظ این واقعیت که حتی کم جمعیت ترین مدرسه ها، پر جمعیت تر از ادارات متوسط است اما آنها دارای چنین نیروهایی هستند.

4. همه میدانیم که مدارس ابتدایی و راهنمایی (دوره اول متوسطه) مطلقا فاقد "مشاور" بوده و مشکلات آشکار و نهان دانش آموزان لاینحل میمانَد و در دوره دبیرستان به دردهای بى درمان بَدَل میشود! مضاف بر اینکه به دلیل عدم وجود مشاور استعداد فرزندان مان در اندرونشان مدفون می ماند و نابود میگردد و ... (قبل از اجرایی شدن طرح 6-3-3 نهصدوپنجاه نفر دانش آموز در دو نوبت صبح و ظهر داشتیم اما مشاور نداشتیم. درخواست هایمان بى نتیجه مانده بود. نامه ای نوشتم و طی آن یک نفر مشاور و یک نفر پزشک برای مدرسه درخواست کردم. کارشناس محترم از درخواستم تعجب کرد. گفتم میدانم درخواست من غیر معمول است اما لطف کنید به سازمان منعکس کنید تا بدانند که حقّ نهصدوپنجاه نفر دانش آموز حتی بیش از این هم هست!).

5. چندین سال است که تقریبا هیچ بودجه ای تحت عنوان سرانه به مدارس نمیدهند! که این ظلم بزرگ منشا صدها معضل و کاستی و نارضایتی در مدارس است؛ فقر مدرسه و ناتوانی آن در ترمیم خرابیها و تامین نیازها و جایگزین کردن اسقاطی ها و نوسازی امکانات و زدودن کهنگی ها و...، رو در رو شدن مدیران با اولیا جهت تامین هزینه های مدرسه و شکسته شدن حرمت مدرسه و تحقیر شدن جامعه فرهیخته فرهنگی، ایجاد نگاه و نگرش منفی در میان دانش آموزان و خانواده ها نسبت به مدرسه و معلم و ... 

6. سالهاست که هیچ امکانات آزمایشگاهی و کارگاهی به مدارس نمیدهند و جنبه تجربی آموزش به کلی از بین رفته و فضاهای آموزشی به مکانِ تکرار طوطی وار مطالب درسی بدل شده است و از دست ورزی و مهارت آموزی خبری نیست.

7. آموزش ضمن خدمت را از معلمان گرفته اند.

8. چندین سال است که برای فرهنگیان ماموریت تحصیلی وجود ندارد.

9. حقوقی که به معلمان میدهند فقط اندکی بهتر از حقوق کارگران فصلی و پیمانی است که مجبورند سلطه و سیاستهای استعماری کارفرمایان فرصت طلب را بپذیرند.

10 . ...

از گروه فرهنگیان بروجرد در تلگرام

توهین احسان علییخانی مجری شبکه 3 به فرهنگیان8

توهین احسان علییخانی مجری شبکه 3 به فرهنگیان



جالب است در دوره ای که صدای معلمان دلیر ،سخاوتمند ،ایثارگر و از خود گذشته این مرز و بوم به علت تبیعض های بی خردانه دولتمردان قبلی و فعلی در تمام جهان پیچیده و تمامی خبرگزاریهای خارجی به نوعی مطلوب و نامطلوب به انعکاس اعتراض فرهنگیان ایران پرداخته اند، جناب اقای احسان علیخانی مهره ای از طرف مسئولین سیمای جمهوری اسلامی شده تا از اثرات این اعتراضات در بین مردم عادی بکاهد و معلمان دلسوز را افرادی بی احساس جلوه دهد. ولی جناب اقای علیخانی و روسای والامقام صدا و سیما ایران ، شماها با پخش این کلیپ و دعوت اقا بیژن و مصاحبه با خانواده او چند مورد را برای ایرانیان شریف بطور واضح نمایش دادید.

1- اگربرای شما احساسات دانش آموزان مهم است چرا دانش اموزان دختر آتش گرفته و چهره معصوم از دست داده مدارس غیر استاندارد شهرهای مختلف را از یاد برده اید و پیگر احساسات آنها وخانواده مظلومشان نیستید؟

2- اگر شما میخواهید به مردم نشان دهید که به آینده دانش اموزان ایران می اندیشید به دولتمردان بگویید که به چه دلیل افراد بی سواد و اموزش ندیده را به عنوان سرباز معلم به کلاس درس وارد میکند . ایا غیر از دو دلیل دارد؛ اول صرفه جویی در بار مالی و دوم جایگاهی برای افراد پارتی دار تا از اعزام به خدمت سربازی سر باز زنند و دردانه هاشان در محلی امن و بی خطر بدون تکان خوردن آب در شکمشان دوران خدمت سربازی را تمام کنند.

3- اگر شما به فکر احساسات دانش اموزان هستید لطف کرده از دانش اموزانی سراغ بگیرید که تا خواهرشان از مدرسه برنگردد ،. نمیتواند به مدرسه برود .چرا که با مانتو و کفش خواهرش به مدرسه می رود. 

4- چرا به فکر احساسات بسیاری از دانش اموزانی نیستند که بعد از مدرسه باید در خیابان گل فروشی و سیگار فروشی کنندو سر چهار راه شیشه اتومبیل مردم را تمیز کنند تا کمک خرج خانواده باشند؟

5- جنابان دلسوز و احساساتی ؛ چرا شما به فکر احساس معلم فرزندانتان نیستید تا بتوانند به دور از هر گونه دغدغه مالی اقدام به اموزش دانش اموزان کنند؟

6- شما دلسوزان نظام اموزشی چرا هرگز توان نشان دادن احساسات جریحه دار شده معلمان نیستید؟ چون باید سنگ

 زیرین اسیاب باشند؟

7- بگویید چرا کشته شده دبیر ایران عزیز توسط دانش اموزش احساسات شما را برانگیخته نمی کند؟ 

8- چرا مورد حمله قرار گرفتن دبیر در مدرسه توسط والدین صاحب مقام در استان خوزستان برای شما مهم نیست؟

9- چرا به حضور معلمی شرفیاب

نمی شوید که برای نجات جان دانش اموزش کلیه خود را بدون هیچ گونه برپائی هیاهو و تبلیغاتی و بدون هیچ چشمداشت مالی اهدا میکند؟

10- چرا به داد مدیر مدرسه و معلم ورزشی نمی رسید که به خاطر زمین خوردن دانش اموز در زنگ ورزش و شکستن دستش در حیاط اسفالت از طرف قاضی عادل محکوم به پرداخت دیه می شوند چرا که زمین ورزش مدرسه چمن کاری نشده؟ جل الخالق 

 

11- چرا حاضر نیستید برای معلمانی که هنگام رفتن به مدرسه بر اثر تصادف در جاده های استاندارد !!!!! دسته جمعی جان خود را از دست میدهند فاتحی ای بخوانید؟

12- چرا از خانواده معلمانی که در سال تحصیلی اخیر در منطقه بلوچستان بی گناه و فقط به جرم گسترش فرهنگ در آن منطقه ترور و به شهادت رسیدن دعوت نمیکنید. تا معلوم شود که رسالت این گروه از جامعه فقط مختص کلاس ها نیست بلکه مدافعان اصلی انقلاب نیز همین عزیزانند. 

در پایان بدانید که فرهنگیان بزرگترین قشر تحصیل کرده و فرخنده این دیارند. پس لطفا با احساساتاین جامعه فرهیخته بازی نکنید که بازنده شمایید.

شرم بر پا کنندگان برنامه بهار نارنج و مجری چاپلوسآن.

جمعی از فرهنگیان

به تقل ازگروه فرهنگیان ایران

در تلگرام

مصاحبه مصطفی ملکیان باحماران خواسته های معیشتی معلمان

مصاحبه مصطفی ملکیان باحماران

خواسته های معیشتی معلمان


مصطفی ملکیان اگر استاد و فیلسوف اخلاق باشد استاد و فیلسوف اخلاق بورژوایی است او درکی لیبرالی از اخلاق دارد و همان را تئوریزه می کند. افکار فلسفی و ایده های اخلاقی او برای معلمی که در دل تضادهای بنیادین جامعه و دولت سرمایه سالار حقوق خود را مطالبه می کند جذابیتی ندارد.

ملکیان در مصاحبه با جماران[1] در پاسخ به این سوال که نظرتان درباره خواسته های معیشتی معلمان چیست؟می گوید« باید به دو نکته اشاره کنم. یکی به هرم نیازهای مزلو که در آن به پنج دسته نیاز انسان اشاره شده است که در راس آن نیازهای فیزیولوژیک و بیولوژیک است و بنده هم آن را می پذیرم. اگر ضروریات زندگی که عبارتند از خوراک و پوشاک و نوشاک و ارضای غرایز جنسی و تا حدی تفریح برآورده نشود انسان به رفع نیازهای بعدی نمی رسد. اصلا نیازهای بعدی در انسان متولد نمی شود. اینکه گفته شده است شکم گرسنه ایمان ندارد به همین امر اشاره دارد، یعنی به نیازهای طبقه بالاتر نمی رسد. اعتراض معلمان به وضعیت معیشتی شان تا یک حدی قابل قبول است.»

وی ادامه می دهد« اما به نظرم اگر اول مطالبات دیگری مطرح می شد بهتر بود. زیرا فکر می کنم برخی معلمان در حد نیازهای ضروری مشکلی ندارند و درصدی از آنان تا این حد هم وضع معیشت شان بد نیست. پس بهتر است مطالباتی طرح گردد که دانش آموزان با شنیدن آن به معلمان شان افتخار کنند. اگر تقویت بنیه علمی، فکری معلمان و تعمیق فهم و گسترش اخلاقی آنان در سطح ملی مطرح شود بسیار عالی است.»

متاسفانه استاد اخلاق اطلاع دقیقی نسبت به مطالبات و خواسته های معلمان ندارد و از روی ناآگاهی و یا شاید عمد بدنبال تقلیل خواسته های معلمان به مساله معیشت است. فقط نگاهی به شعارهای معلمان، که در کمیته شعار به تصویب رسید، نشان می دهد که جهت گیری معلمان در 10 اسفند که نمود بیرونی و ملموس خواسته های آنان است فراتر از معیشت خود حقوق دانش آموزان را نیز مطالبه می کردند. شعارهایی از قبیل:

آموزش رایگان حق کودکان ماست

بودجه آموزشی اصلاح باید گردد

بودجه آموزشی هزینه نیست، سرمایه گذاری برای نسل آینده است

آموزش وپرورش اساس پیشرفت ماست. ندیدن معلم سقوط فرهنگ ماست

شمع شدى شعله شدى سوختى، از بر خود هیچ نیاندوختى

فعالین صنفی معلم را ازاد کنید

مدارس استاندارد حق طبیعی فرزندان این مرز بوم است. مدارس را دریابید

ما تعلیم و تربیت مدرن و بروز و مبتنی بر نیازهای جامعه و غیر متمرکز می خواهیم.

از سویی دیگر گویی مصاحبه کننده محترم نیز از موضوع و خواسته مطالبات معلمان مطلع نیست و اگر هم از این خواسته معلمان مطلع است به عمد مساله معیشت را عمده می کند تا سایر خواسته ها را مسکوت بگذارد تا استاد اخلاق! با همین جملات مغشوش مصاحبه را به پایان برساند.

نقد رویکرد اخلاقی ملکیان و بنیان های فلسفی او در توان و وظیفه من نیست، بی شک منتقدین اخلاق لیبرالی پاسخ درخوری برای وی دارند. اما بعنوان یک معلم از هر فیلسوفی بیشتر نسبت به موقعیت تحت ستم خود آگاهی دارم و نگاه مکانیکی و ایستا و مقطعی به مساله معیشت معلمان را ناشی از درک نادرست برخی روشنفکران از شرایط مادی و عینی معلمان و سایر زحمتکشان تلقی می کنم. این وارونه سازی و تفسیر فلسفیِ حقیقت در راستای کمک به صاحبان قدرت و ثروت صورت می گیرد و انسان را به یاد مارکس می اندازد زمانی گفته بود”  فلاسفه تاکنون تاریخ را تفسیر کرده اند حال آنکه بحث بر سر تغییر آن است “.

در پایان بعنوان یک معلم که دغدغه ای فراتر از مسئله معیشت دارم و دلبسته تحول بنیادین در ساختار نظام آموزشی به سود یک نظام آموزش کیفی، برابر، دموکراتیک، مشارکتی و غیرمتمرکز هستم. تاکید می کنم که معلمان و همکارانی که حتی فقط برای یک زندگی شرافتمندانه و انسانی بر مبنای تحول در وضعیت معیشتی تلاش می کنند را نمی توان مورد تخطئه قرار داد. کسی برای معلمی که از فقر و تبعیض در رنج است نمی تواند نسخه ای بپیچد و اولویتی برای وی تعیین نماید، و به او بگوید تو رنجت را فراموش کن. فرقی نمی کند مصطفی ملکیان باشد یا هر فیلسوف مدعی دیگر. وقتی غم نان و مسئله معیشت که پایه و دغدغه مشترک تمام زحمتکشان است حل نشده است به نظر می آید، صحبت از خوشی و زیست اخلاقی بیشتر ایده ای سانتی مانتال و روشنفکرانه است.

آقای ملکیان! مسائل  و خواسته‌های معلمان در حوزه آموزش قابل‌تقلیل به مسئله معیشت نیست، اگرچه مسئله معیشت یکی از مطالبات اصلی و نقطه اشتراک تمام معلمان است. شما درک درستی از مطالبات ندارید، احتمالاً معلمان آگاه دیگری در پیرامون شما هستند این بار پیش از مصاحبه حتماً اطلاعات خود را تکمیل نمایید.

 حقوق معلم

جزئیات طرح رتبه‌بندی معلمان و احتمال بررسی موضوع در جلسه امروز دولت

طرح جزییات رتبه بندی معلمان


با معاون وزیر اموزش و پر ورش

سرویس: اجتماعی ، تاریخ: ۲۷/اسفند/۱۳۹۳ - ۰۰:۵۲ ، شناسه خبر: ۶۸۹۸۳۱

معاون ورزیر آموزش و پرورش در گفت‌وگو با تسنیم مطرح کرد

جزئیات طرح رتبه‌بندی معلمان و احتمال بررسی موضوع در جلسه امروز دولت

خبرگزاری تسنیم: معاون وزیر آموزش و پرورش با تشریح جزئیات و مزایای طرح رتبه‌بندی معلمان، گفت: احتمالاً این طرح امروز در هیئت دولت بررسی و تصویب خواهد شد.

حمیدرضا کفاش در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، در خصوص آخرین وضعیت طرح رتبه بندی معلمان و بررسی آن در هیئت دولت، اظهار داشت: در جلسه‌ای که روز گذشته با حضور وزیر آموزش و پرورش و معاونان این وزارتخانه برگزار شد، اعلام شد که لایحه رتبه‌بندی معلمان، ‌چهارشنبه در دستور کار هیئت دولت قرار خواهد گرفت و امیدواریم که تصویب و ابلاغ شود.

وی در پاسخ به این پرسش که آخرین تغییراتی که توسط دولت در لایحه رتبه‌بندی معلمان اعمال شده است به چه صورت است، گفت: بنده در جریان آخرین تغییرات لایحه رتبه‌بندی نیستم ولی طرحی که در گذشته مطرح بود معلمان را در 4 رتبه تقسیم‌بندی می‌کرد و در داخل این مجموعه معلمان طبق مقالات، تألیفات و سوابق و سنوات خدمت خود از امتیازاتی بهره‌مند می‌شدند. 

معاون وزیر آموزش و پرورش ادامه داد: آن‌چه که معلمان و فرهنگیان در رابطه با طرح رتبه‌بندی اعلام می‌کنند بخشی از این طرح است، به عنوان مثال معلمان اعلام می‌کنند که چرا حقوق سایر کارکنان دولت بدون آن‌که از آن‌ها کتاب و تألیفات خاصی بخواهند افزایش یافته است. این نشان می‌دهد که طرح رتبه‌بندی به خوبی برای فرهنگیان تشریح نشده است.

کفاش تصریح کرد: رتبه‌بندی معلمان دو بخش دارد در بخش نخست معلمان از وضع موجود یک سطح بالاتر می‌آیند مانند آنچه که در آموزش عالی اتفاق افتاد. اساتید دانشگاه در گذشته از قانون هماهنگ پرداخت تبعیت می‌کردند که بعداً از این قانون جدا شدند و ﺳﻂﺢ پرداختی به آن‌ها جهش قابل ملاحظه‌ای یافت و پس از آن در داخل رتبه‌بندی‌های خود نیز ارتقا می‌یافتند.

وی ادامه داد: در طرح رتبه‌بندی اگر کف حقوق معلمان به عنوان مثال A باشد وقتی رتبه‌بندی اجرا می‌شود این کف حقوق از A به B رشد می‌یابد ﻛﻪ ارتباطی به تألیفات، مقالات و سنوات خدمت ندارد‌ اما در بخش دوم برای تقسیم‌بندی معلمان در 4 رتبه تعیین‌ شده باید بر اساس مقالات، پژوهش‌ها و سنوات خدمت امتیازاتی را کسب کنند.

معاون وزیر آموزش و پرورش بیان کرد: هم اکنون معلمان تصور می‌کنند اگر قرار است حقوقشان اضافه شود از آن‌ها مقاله و تألیفات خاصی می‌خواهند اما این موارد برای ارتقا یافتن از یک رتبه به رتبه دیگر مد نظر است. البته این موارد نیز قابل بحث است و امکان تغییر در نوشتن آئین‌نامه‌ها وجود دارد. به عنوان مثال می‌توان در طرح جدید شرایط خاصی را برای دوره‌های ضمن خدمت در نظر گرفت. اما بحث تألیف، تدریس و تحقیق جزو کار معلمان است و معلمی که تحقیق و مطالعه کم‌تری داشته باشد امتیاز کم‌تری می‌گیرد.

به نقلاز کروه فرهنگیان ایران

در. واتساپ

معلمان زیاد هستیم زیادی. نیستیم



سرمقاله آفتاب یزد؛ چهارشنبه 27 اسفند

 

معلمان: زیاد هستیم؛ ولی زیادی نیستیم!  



در پاســخ به این سوال که چرا برای بهبود وضعیت معیشتی معلمان اقدام جدی صورت نمی گیرد؟ اولین نکته که به آن اشاره می شود این است که معلمان زیاد هستند. این جواب می تواند واقعا سوژه یک طنز باشد. تکرار این جواب ذهن را به این سمت سوق می دهد که گوینده معلمان را زیادی می داند و نیازی به این همه معلم نیست..

بیشتر به این بحث نمی‌‌پردازم. آقایان مسئول که ادعای مدیریت جهان و کرات دیگر را دارند واقعا ساماندهی و رسیدگی به وضعیت معیشتی معلمان سخت تر از اداره تمام امورات جمعیت 80 میلیونی ایران است؟ اگر با این وضع بدون عمل، وعظ مسئولین ادامه پیدا کند بعید نیست بگویند جمعیت و مسائل معلمان بیشتر وپیچیده تر از مسائل جمعیت تمام ایران است و درنهایت تئوری جدیدی صادر کند که جزء بیشتر ازکل است.

برای اصلاح وضع معیشتی معلمان یک برنامه‌ریزی جدید با اولویت بندی اقدامات اجرایی لازم است. برای حل بعضی از مسائل فوریت دارند و بعضی خواسته‌های معلمان نیاز به مطالعه و کار بیشتر دارد. اما می‌‌توان یک اولویت بندی به شرح زیر ارائه داد: 

1- اجرای قوانین و مصوبات لازم الاجرای قبلی که جامه عمل به خود ندیده اند.

2- نظارت بر اجرای قوانین اجرا شده که کامل و به بهترین نحو اجرا شوند.

3- تصویب قوانین جدید در موارد وجود خلاء قانون

1- اجرای کامل قانون مدیریت خدمات کشوری و نظام پرداخت هماهنگ حقوق کارکنان دولت فوریت دارد زیرا بر کسی پوشیده نیست تصویب قانون برای بهبود اوضاع و پیشگیری از مشکل است اما چرا این قانون برای فرهنگیان کامل اجرا نشد سوالی است که فرهنگیان سالهاست می‌پرسند و جوابی قانع کننده نمی‌‌گیرند. 

با اجرای قوانین موجود قسمت عمده مشکلات حل خواهد شد زیرا نظام هماهنگ به آن شکلی که از روح القوانین این قانون استنباط می شود اجرا نشده نه اینکه نامفهوم و غیر صریح باشد بلکه عامدا و عالما اجرا نشده. در اجرای این نظام، حقوق معلمان با سایر کارکنان دولت هماهنگ نشد بلکه معلمان با خودشان هماهنگ شدند و با اجرای بد قانون نظام هماهنگ اثری جز ضرر و نارضایتی برای معلمان نداشت. یک بام و دو هوا بودن در اجرای قوانین و مصوبات کم نیستند که می‌‌تواند ناشی از عدم رعایت اصل عمومی بودن قوانین باشد. وگرنه چرا فوق‌‌العاده شغل و حق نوار مرزی به سایر کارکنان دولت پرداخت می‌‌شود ولی برای معلمانی که به فرزندان همان کارکنان آموزش می‌‌دهند بار مالی‌اش قابل تحمل نیست؟

این نوع تبعیض نه تنها برای نسل فعلی معلمان سنگینی می‌‌کند بلکه بر آینده فرزندان فرهنگیان نیز سایه می‌‌افکند زیرا خیلی از نیازها بار مالی دارند که معلمان نمی‌‌توانند این هزینه را برای فرزندانشان پرداخت کنند. 

2- نبود کانون صنفی مستقل فرهنگیان برای دفاع از حقوق فرهنگیان. متاسفانه نبود کانون، همچنین اجازه ندادن آزادی عمل در چهارچوب قانون به کانون بیشتر‌‌ین ضربه را به عزت معلمان و پیکره نظام آموزشی کشور وارد می‌‌کند و در نبود این کانون سلسله 

مراتب حذف شده و جامعه‌‌ منظم بدل به توده‌‌ای شده راه باز می‌‌شود و هر کس برای احقاق حقوق خود فردی و بی نام و نشان عمل کند در نهایت گروهی غیرمعلم باز و بسته بودن مدارس را تعیین می‌‌کنند تا از این طریق به اهداف خود برسند و اولین بار این گروهای سازمان یافته از بی‌‌نظمی به پیکره غعزت معلمان حمله کردند و گفتند معلمان سه روز کار می‌‌کنند و چهار روز بیکارند تابستانها بیکارند و به دنبال هر بهانه ای اند که مدرسه را تعطیل کنند دریغ از سر سوزنی فعالیت از سوی هر مسئولی در دفاع از قانون و نظام آموزش که 24 ساعت حضور در کلاس در هفته را برای معلم در نظر گرفته نه از معلم! فعالیت معلم را صرفا حضور کلاس می‌‌دانند عو بدون هیچ مانعی بر طبل تخریب 

معلم کوبیدند کسی هم نگفت: که معلم چهار روز در هفته بیکار نیست و نپرسیدند آیا طرح سوال استاندارد زمان لازم ندارد؟ تصحیح اوراق امتحانی کلاس‌های 40 نفری چقدر زمان می‌‌برد؟ یا نه اصلا بدون هیچ آمادگی و مطالعه‌‌ای رفتن به کلاس ممکن است؟ یا فرصتی برای تدوین و نو کردن محتوا لازم نیست؟ مدارس نیازی به تعمیر و مرمت ندارند؟ و صدها سوال دیگر. باید زیرک بود و در چهار چوب قانون اساسی برای تقویت کانون صنفی مستقل معلمان با تمام قوا تلاش شود و از هیچ اقدامی فروگذار نشود تا گروه‌های سازمان یافته از بی‌‌نظمی تنها میدان دار نباشند و نهادی مستقل را در مقابل خود تمام قد حس کنند اینگونه پیشرفت یک مملکت میسر می‌‌شود.

قانون اساسی ایران و قوانین عادی شکل گیری تشکل‌های صنفی را با صراحتی در خور قانون مشخص نموده‌‌اند. صراحت قانون در این مورد به این دلیل است که با نبود کانون 

صنفی معلمان مستقل و با رویه و خط مشی مشخص آب گل آلود می‌‌شود و از آن آب گل آلود نهنگ جان ستانی به تور می خورد از نوع بی نظمی که خطرناک‌‌تراز انواع بی‌‌نظمی‌‌هاست و در قدم اول عنان کار را از معلمان که فرهنگ جامعه را بازتولید می‌‌کنند گرفته می‌‌شود و بی نظمی منتسب به معلمان به وسیله گروه‌‌های خود سر به عنوان فرهنگ، تولید و باز تولید نیز می‌‌شود. در این اوضاع و احوال بی‌نظمی 

معلمان برای احقاق حقوق حقه خود مجبورند خودجوش تلاش کنند و اگر کانالی مشخص برای احقاق حقوق خود که بهترین آنها کانون صنفی است وجود نداشته باشد این گونه سازمانها بی‌‌نظم منظم شده سکان هدایت را به دست می‌‌گیرند لازم به ذکر است مدیریت بی هنظمی‌های سازمان یافته به دست کسانی سرکش می افتد که ضد تمام ارزشها و فرهنگ‌های جامعه عمل می‌‌کنند که فرهنگیان برای دست یافتن به این فرهنگ‌‌ها و ارزشها چه خون دل‌هایی که نخورده‌‌اند. خلاصه سازمان‌‌هایی که در بی‌نظمی سازمان یافته‌‌اند هر وقت هبخواهند عده‌ای را برای تحصن و اعتصاب 

فرا می‌‌خوانند و آنها را هم معلم جا می‌‌زنند. آن هم در جامعه وسیع و پراکنده معلمان که در اقصی نقاط ایران پراکنده‌اند در این صورت برای منظم کردن باید به بی نظمی دست زد و از نو بی‌نظمی را منظم کرد درک هزینه‌‌ای گزاف این قانون گریزی یعنی اجازه ندادن به فعالیت کانون صنفی برای مدیران زیاد سخت نیست.

3- رئیس کمیسیون فرهنگیان مجلس به درستی بیان کرده بودند که ریشه مشکلات در نبود قانون نیست. ما فرهنگیان کشورهم همین را می گوئیم قانون هست ولی اجرا نمی‌‌شود. پس اگر این طور باشد علت نارضایتی صنفی معلمان به بد عمل کردن آموزش و پرورش مربوط می‌‌شود اما این طور هنیست اگر تنها وزارت آموزش و پرورش بد عمل می‌‌کند باید گفت: نمایندگان محترم مجلس تا اینجای کار کم کاری کرده‌اند چرا درست وظیفه نظارت خود را انجام نداده‌‌اند! اگر وزیر بد عمل کرده بازهم شما وکلای مردم مقصر هستید چرا در دادن رای اعتماد بی دقتی کردید؟ به کسی که قبل از وزیر فعلی از طرف دولت توانا تشخیص داده شد و شما رای اعتماد ندادید آیا احدی اعتراضی کرد؟ نه. پس می‌‌توانستید به وزیر فعلی رای اعتماد ندید؛ حالا که رای اعتماد را می‌خواهید پس بگیرید چرا یک دست عمل نمی‌‌کنید؟ شما که

در هماهنگ کردن استیضاح وزیر در چارچوب قانون برایتان سخت است بفرمایید که ما چگونه 

به شما برای احقاق حقوقمان امیدوار باشیم؟

از این گذشته هراز گاهی شاهد این هستیم در اجرای مصوبه‌‌ای نوبت به فرهنگیان می‌‌رسد غیر قانونی اعلام می‌‌شود مگر غیر از این است که مصوبه نباید مغایر با قانون باشد مگر نباید مجلس این عدم مغایرت را تشخیص دهد. چرا قبل از اجرا به نفع فرهنگیان غیرقانونی نیست آیا بعد از غیرقانونی بودن وضع به حالت قبل از اجرا یا بهتر بگویم اصل باطل بودن بر آن بار می‌‌شود یا همان مبلغ ریالی را به عناوین دیگر به کارکنان سایر نهادها پرداخت می‌‌شود ما نمی‌‌گوییم به دیگران پرداخت نکنید بلکه می‌گوییم حق ما هم هست ما هم مدارک و مدارج کمتر از آنها نداریم عدالت را رعایت نمایید همین. در بادی امر مشکل نیست ولی نوبت به عمل که می‌‌شود نمی‌دانیم چرا قضیه نسبیت انیشتین پیش کشیده می‌‌شود.

در قسمت دیگر از گفته‌‌های رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس به جمعیت معلمان و دانش‌‌آموزان در ادوار مختلف اشاره شده بود که ذهن خواننده را به این جهت سوق می‌‌داد که خدایی ناکرده انگار مانند سال‌های دور در درون آموزش و پرورش و معلمان و مدارس فضایی وجود دارد که بودجه را می‌‌بلعند! با همه این اوصاف توجیه دولت و مجلس درباره وضعیت معیشتی معلمان قابل قبول نیست و باید بدانند که از طرف ما مسئول این اوضاع بدمعیشتی متراکم شده از گذشته مسئولین فعلی هستند. فرهنگیان به ندادهندگان تغییر و حل یک‌‌جای مشکلات رای داده‌‌اند و یا در آینده رای خواهند داد.

خدر صورت تحقق و مرتفع شدن موارد فوق نوبت به پر کردن خلاء قانونی می‌‌رسد. خلاء قانونی که امروز از سوی معلمان احساس می شود تصویب قانون رتبه بندی معلمان با سه ویژگی کلی بودن، عمومی بودن و الزام آور بودن است. رتبه بندی معلمان با بن بست قانونی مواجه نبوده فقط اراده جدی برای تصویب آن وجود ندارد. زیرا در اسناد بالا دستی سازو کار آن پیش بینی شده حالا با هر نام و مشخصاتی که باشد. اراده وجود ندارد زیرا در دولت قلبی از طرف دولت لایحه رتبه بندی به مجلس تقدیم شد و تصویب نشد. مجلسیان می‌‌گویند منتظر ارائه لایحه از طرف دولت هستند. حال 

اگر این بی‌ارادگی از طرف خدولت است چرا مجلس به صورت طرح این قانون را تصویب نمی کند؟ 

در هرصورت رتبه بندی معلمان یک ضرورت است و تصویب هم می‌شود به قولی تصویبش فقط دیر و زود دارد ولی امیدواریم نویددهنده تغییری در زندگی معلمانی باشد که در دهه‌‌ سوم کارشان هستند و رمقی برای تحقیق و پژوهش و رفتن به کلاس ضمن خدمت ندارند و اینک تنها زمان آن است که از تجربیاتشان به عنوان منبع و مرجع استفاده شود همچنین برای معلمانی که در مناطق محروم و دورافتاده خدمت می‌کنند که هیچ امکانات، منبع و مرجعی در دسترس ندارند و خالصانه دارند از خودگذشتگی می‌‌کنند.

امیدوارم مسئولین محترم با سعه صدر و وسعت دید عالمانه قانون رتبه بندی معلمان را تدوین و تصویب نمایند و همیشه این گفته یکی از بزرگان را پیش چشم خود قرار دهند که گفت: معلمی که نگران معیشت فرزند خودش است نمی تواند به فکر فرزند دیگران باشد.

به نقل از

گروه فرهنگیات فارس

دد واتساپ

انتخاب. مدبران. مدارس

انتخاب. مدبران. مدارس


سلام بر جناب عزیزی  و سایر دوستان 

مدتی پیش در همین گروه نوشتم که به نظر من اغلب مدیران مدارس، در تمام سنوات گذشته، سدی بلند در برابر خواسته های معلمان ایجاد کرده اند که ممکن است به دلیل منافع فردی و یا عدم آگاهی باشد. به همین دلیل  همکارانی که به دنبال راههای برون رفت از مشکلات فعلی هستند، موضوع " مدیران مدارس" را مدنظر داشته باشند. 

البته همیشه مدیرانی لایق و دلسوز نیز بوده اند که تعدادشان انگشت شمار است.

به نقل از گروه فرهنگبان فارس

در واتساپ

تجمع معلمان چها ر بختیاری مقابل استانداری

تجمع معلمان چها ر بختیاری مقابل استانداری


ش از ظهر امروز جمعی از معلمان استان چهار محال و بختیاری در اعتراض به شرایط صنفی و حقوقی خود در مقابل استانداری این استان در شهرکرد تجمع و در پایان تجمع‌شان نیز با استاندار دیدار کردند.


به گزارش خبرگزاری آنا، این گروه از معلمان که چندصد نفر هستند خواهان دیدار با استاندار چهار‌محال‌و‌بختیاری برای در میان گذاشتن مشکلات و خواسته‌هایشان شدند، اما وقتی تنها معاونان استانداری در میان معترضان حشور پیدا کردند، معلمان حاضر به گفت و گو با آنها نشده‌اند.


یکی از معلمان معترض به خبرنگار آنا گفت: علت تجمع ما تبعیض درباره پرداخت‌ها، مزایا و دیگر مشکلات و خواسته‌های معلمان در سرتاسر کشور است. ما خواستار احقاق حقوق و پرداخت‌ها مشابه همه کارمندان دولت هستیم.


این معلم اهل چهار محال و بختیاری با اعلام اینکه تعداد معلمان تجمع کرده به حدود 1000 نفر می‌رسد، اضافه کرد: فوق‌العاده شغل فرهنگی‌ها در میان سایر پرسنل دولت کمترین است. در آموزش و پرورش یک معلم با مدرک فوق لیسانس یک میلیون و 800 هزار تومان دریافت می‌کند در حالی که در وزارت بهداشت و درمان یک پزشک عمومی 8 میلیون تومان حقوق می‌گیرد.


به نظر وی در آموزش و پرورش حقوق یک معلم با مدرک دکترا زیر 2 میلیون تومان است. ما خواهان پیگیری دولت و وزیر هستیم تا صنف معلم هم در این جامعه دیده شود چون ما از نظر علمی جایگاه بالایی داریم اما دریافتی‌هایمان مشابه دیگران نیست.


این معلمان در تجمع خود به سکوت خبری از سوی صدا و سیما اعتراض کردند و خواستار ملاقات با نماینده عالی رتبه دولت در استان یعنی شخص استاندار شدند. معترضان با خواسته مسئولین برای تعیین چند نماینده برای انجام گفت و گو نیز مخالفت کردند.


در ادامه این تجمع قاسم سلیمانی دشتکی، استاندار چهار محال و بختیاری، در جمع معترضان حاضر شد و صحبت‌هایی با معلمان تجمع کننده انجام داد.


تجمع‌کنندگان پس از رفتن استاندار، اعلام کردند تا رسیدن به جواب قانع‌کننده درباره مسائل صنفی‌شان به تجمعات خود ادامه می‌دهند.

به نقل ار گروه فدهنگیان فارس در واتساپ

کارمند تلقی کردن معلمی توهین به ساحت معلم است


هادی فرج تبار


کارمند تلقی کردن معلمی 

توهین به ساحت معلم است


 مطلب ویژه

چاپ

education این روزها که شاهد اعتراض گسترده ی معلمان هستیم، بعضی از بینش ها و شعارهای نادرست خود بر عمق فاجعه می افزاید. ابتدا باید اعتراف نمود که معلمان نشان دادند که از فرهیخته ترین و قانون مدارترین اقشار اجتماع هستند ، گرچه دل آن ها دریایی از اعتراض و فریاد است اما تنها با سکوت خود و بدون هیچ گونه شعار سیاسی، خواسته های حداقلی خود را فریاد زدند.


در حالی که معلمان به وضع اقتصادی نابه سامان خود معترض هستند اما متأسفانه در اشتباهی اساسی این برداشت می شود که معلمان شعار برابری با سایر کارمندان دولت سر می دهند درحالی که معلم در هیچ کشور پیشرو، پیشرفته و حتی درحال توسعه ای کارمند تلقی نمی گردد و معلمی اساسا کاری تخصصی است، حال آن که فراتر از نقشی حرفه ای، در جهان امروز معلم دارای نقش هایی فراحرفه ای تلقی می گردد.


امروزه تلاش جهانی برای بهسازی آموزش به طور عام به معلم بیش از سایر عناصر تعلیم و تربیت می‌پردازد، اگرچه این توجه در برنامه‌های راهبردی وزارتخانه‌ها و دپارتمان‌های آموزشی در کشورهای مختلف جهان طبیعی است ولی ترویج نگاه به آموزش و معلم در برنامه‌های راهبردی امنیت ملی بسیار قابل توجه می باشد.

برنامه مفصل راهبردهای امنیت ملی آمریکا در قرن بیست ‌و یکم در فصل‌های مختلف به ” آموزش” و “معلم ” می‌پردازد، در بخشی از این سند می خوانیم :


رئیس جمهور به وزارت آموزش دستور دهد که با همکاری مقام های ایالتی ، برنامه جامع و فراگیری را برای پیش گیری از بروز کمبود نگران کننده معلمان دارای کیفیت مطلوب، تهیه و تدوین نماید ، افزایش حقوق معلمان و بهبود پشتیبانی زیرساختی، اصلاح فرآیند اعطای گواهی نامه و گسترش برنامه هایی که مناطق درگیر با مشکلات حاد را مورد توجه قرار می دهند باید در برنامه مزبور مورد تاکید قرار گیرند.


نقش امروزی معلم نقشی فراحرفه ای، منجی عدالت و تغییرات اجتماعی و تأمین کننده ی امنیت ملی محسوب گشته و توجه مادی و معنوی به معلم به عنوان متخصص تربیت انسانی درخور نیاز جامعه ی مشتاق توسعه و پیشرفت همه جانبه، امری اساسی، استراتژیک و تعیین کننده خواهد بود لذا هر حکومتی فارغ از هر ایدئولوژی فکری، معلم حرفه ای را به مثابه اساسی ترین و مهمترین نیاز خود برای رقابت در عرصه جهانی و بقای خود قلمداد می نماید، به همین سبب نلسون ماندلا به عنوان کسی که تغییری بنیادین در نظام جهانی ایجاد نموده است درباره آموزش و پرورش می گوید:


" آموزش و پرورش قدرتمندترین سلاح برای تغییر جهان است. "


اگر خواهان توسعه هستیم، باید انسان را به عنوان اساس توسعه آموزش و تربیت نماییم، آموزش و تربیت انسان نیازمند مجموعه ای از متخصصان و معلمانی مسلط بر علوم میان رشته ای است، نمی توان نگاه کارمندی به معلم داشت و انتظارات تخصصی از او طلب کرد. با نگاه کارمندی به معلم نمی توان آموزش و پرورشی ساخت که بار تعیین کننده و اساسی آموزش و تربیت انسان را به دوش کشیده و انسانی کارآمد به جامعه تحویل دهد، یک کارمند صرفا وظایف محوله را در ساعات کاری انجام می دهد اما معلمان حرفه ای امروز با شیوه های نوینی مانند درس پژوهی و اقدام پژوهی، مانند یک پژوهشگر محتوی، روش تدریس، اهداف آموزشی و تربیتی و رفتارهای دانش آموزان را بررسی و با تفسیر علمی آنها بازخوردهای لازم را به سیستم برای بهینه سازی و بازشناسی مکرر ارائه می دهند. آنها تمام توجه و تلاش خود را برای هدایت سیستم به سوی هدف متعالی به کار می برند.


اما متأسفانه نگاه سنتی به معلم و عدم تبیین درست نقش های حرفه ای و فراحرفه ای معلم در کشور ما سبب شده است تا نه تنها حمایت های مادی و معنوی از این قشر صورت نپذیرد بلکه حتی در عمل حقوق مادی و معنوی آنان از کارمندان سایر وزارتخانه ها نیز پایین تر باشد و این رفتار جهان سومی، جاهلانه، خائنانه، ظالمانه و ناروا موجب رکود و پسرفت شدید آموزشی و تربیتی، نارضایتی شدید معلمان و خروج وحشتناک نیروهای این وزارتخانه از آن شده است.


همچنین یکی از بزرگترین اشتباهات همه ی مسئولان ارشد کشور و وزرای محترم آموزش و پرورش (قبلی و فعلی) این است که آموزش و پرورش را “سرمایه گذاری” قلمداد می کنند، درحالی که این فکر در رابطه با آموزش و پرورش کاملا نادرست است، آموزش و پرورش در جهان امروز در قالب هیچ اولویتی نمی گنجد، بلکه در همه ی کشورهای پیشرفته جزو نیاز درجه یک شناخته می شود ولی متأسفانه مسئولان ما همچنان آموزش و پرورش را “نیاز” قلمداد نمی کنند.


خلاصه ی کلام آنکه امروزه آینده ی هر جامعه ای با معلم گره خورده است، اگر تا دیروز نقش معلم صرفا آموزشی و تربیتی تلقی می شد، امروز نه تنها به این نگاه سطحی و ابتدایی محدود نمی گردد، بلکه نقش های فراحرفه ای بر معلم بار گشته است.


تکریم معلم امری آرمانیست و معلمان جامعه ی ما خواهان متخصص شناخته شدن آموزش دهنده و تربیت کننده ی انسان درجهانی هستند که بر معلم نقش هایی فراحرفه ای بار کرده است و اینکه مسئولان ما تربیت انسان را نه سرمایه گذاری بلند مدت بلکه نیازی درجه یک و حیاتی و حقی اساسی برای همه ی انسانهای این سرزمین تلقی نمایند و حق مادی و معنوی معلمان را با میزان تخصص بپردازند نه پنداره ی خائنانه و ظالمانه و غیر انسانیِ ( کارمند اضافی دولت ).


اگر چنین کردیم یعنی برای انسان و تربیت او، عدالت اجتماعی، حرکت به سوی توسعه و افزایش قدرت نظام اسلامی خویش – که همه در زمره ی نقش های امروزی معلم جای می گیرند – ارزش قائلیم و می خواهیم راه توسعه را درست بپیماییم، در غیر این صورت، ثابت خواهیم کرد جامعه ی جهان سومی هستیم که از توسعه تنها به شعاری از آن اکتفا نموده و حق اساسی آموزش و تربیت انسان را نادیده انگاشته، که بدون شک خیانت و ستمی غیرقابل بخشش در حق انسان و حتی خود نظام است.


اگر به آنجا رسیدیم که دریابیم معلم از چاه نفت با ارزش تر است، آنگاه می توانیم بگوییم ما حرکت خود را به سوی توسعه ی حقیقی آغاز کرده ایم.


در پیشگاه اهل خرد نیست محترم


هر کس فکر جامعه را محترم نداشت


به نقل از گروه فرهنگیان فارس در واتساپ

نامه یک معلم به ریاست جمهور

تشکل های صنفی معلمان و

همکاران فرهنگی


نامه زیر از بکی از همکاران به ریاست جمهور نوشته شده 

است .

مطالبات فرهنگیان را دقیق مطرح کرده است.

متاسفانه به علت خود سانسوری که اغلب همکاران به ان مبتلا هستند .نام خودش را در زیر نامه ننوشته است.

متاسفانه همکاران جذب تشکل های صنفی معلمان 

نمی شوند .

شورای مرکزی تشکل های صنفی فرهنگیان برای 

این مشکل راه حل کارشناسی پیدا کند.

محمد خاکساری 

23 اسفند 93

منبع : تلگرام گروه فرهنگیان ایران _34



نامه ی یک معلم  به جناب آقای دکتر روحانی ،ریاست محترم جمهور

بسم ا...الرحمن الرحیم

"خداوندا... تو شاهدی که اگر دغدغه افتادن به ورطه ی گناه نبود کماکان دندان برجگر می نهادیم و صبر پیشه می کردیم. ما را از خودخواهی و غرور مصون بدار"

جناب آقای دکتر روحانی ،ریاست محترم جمهور:

        بی تعارف برایتان می نویسم ،بی تکلف و با همه احساسم . باشد که با چشم دل بخوانید و به کلید تدبیر بگشایید این قفل زنگاربسته ی سی و چند ساله را.

        همانگونه که حضرتعالی بهتراز هر کسی در جریان تاریخچه آموزش و پرورش کشورها هستید ، زمان نشان داده است که هرکشوری در طول دوران تاریخش، هرگاه به فرهنگ و علم بهای بیشتری داده است ، جهش بزرگی را در همه ی زمینه ها تجربه کرده است. نیازی به مثال زدن نمی بینم چون مطمئنم که حضرتعالی به تمام و کمال واقف به این موضوع هستید.

        آقای روحانی اینجا شما را دکتر خطاب نمی کنم که میخواهم بنشانمتان بر نیمکت های تاریخ، که در محضر معلم به زانوی ادب می نشستید .خوب یادتان هست آن روزها را!!؟؟

       روزگارانی که معلم هایتان فرمانروایان مطلق فرهنگی در جامعه و خانواده ها بودند؟ روزگارانی که معلم هایتان براستی انبیاء بودند و چراغی برای هدایت فرزندان این میهن! روزگاری که در کوچه و خیابان معلمی شأنی داشت و مرتبه ای ، روزگارانی که معلمها مفتخر بودند و زیبنده به این نام:  "معلَم"

      یادتان هست آقای روحانی، که قدر و مرتبه معلم هایتان به حدی بود که تک تک آنها  را به اسم" آقای مدیر" صدا میزدید؟؟ آن معلم ها و آن جایگاه ها بود که از زیر دستشان استاد مطهری ها, دکترشریعتی ها , دکتر حسابی ها , پروفسور هشترودی ها و سمیعی ها و دکترروحانی ها و همه ی بزرگانی که امروز بر مسند خدمت بر این مردم تکیه زده اند ، پرورش یافتند .یادتان هست همان " آقای مدیرها " پرورش دهنده ی جوانانی بودند که نسخه شاه و استعمار خارجی را پیچیدند؟یادتان هست شهید همت هاو باکری هاو کلانتری ها و کاوه ها و همه ی گمنامانی که تن در مقابل سرب داغ قرار دادند تا وجبی از خاک این سرزمین به دست اجنبی نیفتد.... یادتان هست معلم هایشان را!؟؟

       آری آقای روحانی : اینها را همان معلمانی تربیت کرده بودند که بدون هیچ دغدغه ای فقط و فقط به فکر تربیت فرزندان ایران زمین بوده اند.

و اما بعد.....

       پس از سقوط حکومت طاغوت و تحمیل شدن جنگی ناجوانمردانه، بدلیل نیاز کشور به حضور همه ی اقشار در میدان نبرد و کمبود معلم برای حضور در      مدارس،فرهنگیان حاضر در سنگر مدرسه ،هریک هفته ای دوساعت بر ساعات تدریس موظف خود افزودند تا دین خود را به کشور در پشت جبهه ها نیز ادا کرده باشند.

      با همه ی کمبودها ساختند تاجنگ خاتمه یافت . دولت سازندگی بر سر کار آمد و تورم 49 % اما معلمان همچنان سکوت کردند که دوران بازسازی بگذرد.

هشت سال هم گذشت و تغییری رخ نداد .خاتمی و اصلاحات با شعار بهبود معیشت فرهنگیان از این قشر رای اعتماد گرفت و.....

اما در نهایت ،فشار زیاد از جانب معیشت بر این قشر مظلوم ، آن ها را وادار به تحصن و اعتراض کرد....

و نوبت رسید به دولت عدالت محور: و باز هم  شعار رفع کمبود های فرهنگیان همیشه محجوب، اولین سیبل هدف بود برای کسب رای.

او نیز رای گرفت به امید بهبود اوضاع....

    این بار به هر دلیل با تدبیر یا بدون تدبیر ،غول تحریم ها نعره کشان همه ی ما را دوباره وادار به سکوت کرد , آنقدر بزرگ کردند این تحریم ها را، که یادشان رفت از درآمد 700میلیارد دلاری آن 8 سال میشد وضعیت را در فرهنگ ارتقا داد.

اما بهبود وضعیت پیشکش ، در مدت چند هفته با کاهش ارزش پول ملی به یک سوم ،قدرت خرید فرهنگیان هم در این رقابت کم نیاورد...!

واما نوبت به دولت تدبیرو امید رسید و ما باز هم امیدوار به تدبیرتان به شما رای دادیم ، به صلابت پشت لبخندتان، و به صراحت پشت کلامتان..! اما از همان آغاز با رد صلاحیت  وزیر مورد نظرتان ، میشد حدس
زد که کفه نامیدی سنگینی خواهد کرد.

   قریب یک سال و نیم هم گذشت و اما امروز ........

   بهتر است بدانید که کارمندان محجوب ، مظلوم و سر بزیر شما دیگر نایی برای فریاد کشیدن ندارند. شلاق تورم بی رحمانه گرده های آنان را نوازش میکند و تبعیض ها و تفاوت ها، آشکارا خرخره آنان را می فشارد.

    جناب آقای رییس جمهور: در مورد  وضعیت منزلت و معیشت بوجود آمده برای فرهنگیان در طی این سی و اندی سال ،ذکر چند مورد را که صد البته شما به آن بهتر از بنده واقف هستید ،واجب
می دانم.این ها گوشه ای ناچیز از اجحاف و ظلم مادی و معنوی است .
که در این مدت بر این قشر روا داشته شده است:

1.ساعت موظف کاری:

  این جماعت حدودا ازسال 1360هفته ای 2 ساعت را بطور رایگان کلاس رفته اند، که اگر انصاف حاکم بود پس از پایان جنگ به همان روال قانونی 22 ساعت در

هفته باز می گشت نه اینکه کسی به روی خود نیا ورد و سوء استفاده ای آشکار از حجب آنان صورت گیرد.

2.حقوق :

مزایایی در کار نیست آقای رییس جمهور ،  فقط حقوق است و دیگر هیچ. دریافتی میانگین 1.300.000 یک فرهنگی لیسانس مانند من با 20 سال سابقه ، با محاسبه اجاره  یک خانه ی کاملا معمولی حداقل 700هزار تومانی در ماه ،کفاف 10 روز را نمی کند چه رسد به یک ماه.  

        آقای رئیس جمهور : 
اینقدر فاصله ها زیاد شده است که دیگر با افزایش 10درصدو 20درصدی حقوق هم شکاف ها پر نمی شود .لطفا چاره ای اساسی بیندیشید.

3.تعطیلات:

           آقای دکتر:در کدام سیستم آموزشی در کشورهای دیگر معلم فاقد تعطیلات مشابه ایران است؟ 
من از شما می پرسم ،اغلب مردم حتی توان نگهداری یک یا دو فرزند خود را برای چند ساعت در منزل ندارند، حال فشار وارد بر معلم ،با حداقل 30دانش آموز در روز چقدر خواهد بود؟ آیا آنکه سیستم آموزشی را بدین شکل طراحی نموده فکر همه ی اینها را نکرده است؟
آیا مطالعه وبروز شدن اطلاعات معلم جزو ساعات کاری او در منزل نیست؟

          در ثانی مگر بیشتر ازاین تعطیلات در آموزش عالی همین کشور نیز رواج ندارد! چرا کسی آنها را با حقوق های حداقل 3برابر ما مثال نمیزند؟ 
از طرفی شما بگویید ،من معلم در آن سه ماه تابستان میتوانم به چه شغلی مشغول باشم جز مسافرکشی و کار در آژانس !؟ اگر این کار هم از نظر شما برازنده است برای معلم دولت جنابعالی , بر دیده ی منت ، ما پذیراییم.

          و اگر باز هم ازین بابت، اصرار بر عدم تعطیلات تابستانی است ، من مطمئنم که از نظر فرهنگیان هیچ مانعی وجود ندارد .مارا از مسافرکشی و کار در آژانس نجات دهید، ما حاضریم تمام سال را سر کار حاضر شویم و حقوق و مزایایی ،تاکید میکنم مزایایی معادل یک کارمند شرکت نفت ، گاز ، برق ، مخابرات، دارایی و یا هر ارگان دیگری بگیریم.
اصلا حاضریم با همین شرایط شغل هایمان را با هر کدام از مدعیان عوض کنیم.

 4 .استفاده ابزاری و قرار دادن افکار عمومی در مقابل فرهنگیان:

یکی از مهمترین دردهای فرهنگیان ،استفاده ی ابزاری از آنهاست. هرجا که به ما نیاز دارند، پای انبیاء را به زندگی ما باز می کنند و چون به مقصودهایشان می رسند،ما را در گوشه طاقچه ی عادت به خاطره ها می سپارند.

جناب آقای روحانی:کارمند دولت در ایران یعنی فرهنگیان و دیگر هیچ.

اما چرا!!؟؟ شما هر گاه اخبار رسانه ها را میبینید و میخوانید این حرف مصداق پیدا می کند.

" مطالبات فرهنگیان پرداخت شد"

"معوقات فرهنگیان پرداخت شد"

"پاداش پایان خدمت فرهنگیان پرداخت شد"

        سوال ؟ مگر پرسنل سایر وزراتخانه ها،ارگان ها و سازمان ها، کارمندان دولت نیستند ؟ چرا در اخبار نمی گویند معوقات کارمندان دارایی یا مطالبات کارمندان شرکت نفت ، یا پاداش پایان خدمت بانک ها و یا....پرداخت شد؟

می دانید چه کرده اند با شأن معلمی !!؟ نمی توانم بطور قطع بگویم اما شبهه ی یک کار برنامه ریزی شده از آن استنباط می شود...!

        آقای روحانی سیستم با این روش مردم را در مقابل فرهنگیان قرار داده و حتی سایر کارمندان را در مقابل ما. تنها اتفاقی که افتاده این بوده که مردم ناآگاه، که نمیدانند مفهوم مطالبات و معوقات چیست ؟
مدام فرهنگیان را متهم به پرتوقع بودن ودروغگویی می کنند و سایر ارگان ها نیز به این بهانه با افزایش مزایای کارمندان خود این شکاف را بیشتر می نمایند.

  5. اضافه کار:

 در بیشتر ارگان ها ساعاتی را تحت عنوان اضافه کاری آخر ماه برای کارمند خود بدون آنکه اضافه کاری انجام داده باشد،منظور می کنند در حالیکه در فرهنگ ،اضافه کاری مفهوم واقعی دارد. 
یعنی اولا برای تعدادی از فرهنگیان اضافه کار وجود دارد نه همه ، ثانیا برای یک فرهنگی باید ساعت اضافه کاری واقعی باشد نه اینکه برای خود ساعتی بسازد واگر اضافه کاری وجود داشت و رفت ، حق الزحمه آن را حداقل 6 ماه بعد ، پس از کسر روزهای تعطیل رسمی (لبخند بزنید) به حسابش واریز می کنند.

        این ظلم ها فقط درپرداخت اضافه کارها خلاصه نمی شود.حتی ازاین جماعت وقتی بعنوان عوامل اجرایی در روزهای رای گیری شوراها و مجلس و ریاست جمهوری استفاده می کنند، 
حق الزحمه آن را یکسال دیگر میدهند حال آنکه کارمندانی که از سایر ارگان ها در انتخابات فعالیت میکنند ظرف 24 ساعت تا یک هفته ،حق الزحمه خود را دریافت
می کنند .این مثال را زدم که ببینید حتی در موضوعات پیش پا افتاده نیز، اجحاف فریاد می زند.

  6. تغییر نگرش در رفتار به جای گفتار:

 آقای دکتر سعی کنید نگرش سیستم را به آموزش و پرورش تغییر دهید تا زمانی که دولت در رفتار نه گفتار ،نگاهش را به فرهنگ تغییر ندهد چیزی تغییر نخواهد

کرد .شما بعنوان رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی با عملکرد خود می توانید نگرش زیر دستان و جامعه را تغییر دهید. تا زمانی که وزرای کابینه شما درتخصیص

بودجه و نمایندگان مجلس درتصویب بودجه ،مارا زیادی بداند و مصرف کننده ، وضع به ن منوال است و چیزی تغییر نخواهد کرد .ما زیاد هستیم اما زیادی نه.
که اگر چنین بود وزیر با لیاقت دولت جنابعالی جناب آقای دکتر هاشمی ،
نمی توانست اینگونه لیاقت خود را به رخ همه ی وزراء دیروز و امروز بکشد.او با عملکردش ثابت کرد که تعداد پرسنل توجیهی برای عدم توانایی در بهبود شرایط کارمندان تحت امر خود نیست.

  7. اجحاف در تخصیص مزایا :

جناب آقای رئیس جمهور،در یک جمله ، در آموزش و پرورش ما فقط و فقط یک حقوق داریم و والسلام.

اما در سایر ارگان ها بسته به حیطه فعالیت و با توجه به اطلاعات اندک بنده و عدم شفافیت در پرداخت حقوق و مزایا در آن ها، تبعیض های زیر به وضوح مشهود است 
که البته گله ای به مسئولان و کارمندان زحمتکش آنها نیست .آنها کار خود را درست انجام می دهند،گله از این است که سی و چند سال است معلمان دیده
نمی شوند گویا اصلا وجود ندارند و مهم نیستند:

       الف: خانه های سازمانی که بسته به شرایط تا چند سال در اختیار کارمند قرار میگیرد و پس ازاتمام زمان به وی وام های مسکن با مبالغ قابل توجه و سود های اندک، تخصیص داده می شود.
البته در مورد بانک ها و موسسات مالی که از همان روز اول وام های کم بهره مسکن به فراخور هر سال در نظر گرفته می شود.

        ب: مزایای جانبی که به هر بهانه ای صرفا جهت کمک به کارمند تحت امرشان اعم از انواع کارانه ها ،حق سفر ، حق خرید لوازم ورزشی، حق آجیل ،حق خرید لوازم منزل، حق ماموریت ، حق ایاب و ذهاب ، حق مسکن ،کارت های خرید غیر نقدی، پاداش های متفرقه ( مثلا همین عیدی دهه فجر) و عیدی پایان سال مجزا از عیدی مصوب دولت و بسیار موارد پنهانی که فقط خودشان مطلع هستند، پرداخت می شود.
مثال تاسف برانگیز آنجاست که اگر فرزند هر یک از این کارمندان دیگر دولت در مدرسه معدل خوبی کسب نماید ، آن اداره به ولی دانش آموزهزینه ای را تحت عنوان جایزه یا کمک هزینه تحصیل پرداخت می نماید. 
حال آنکه فرزندان ما وقتی می خواهند در مدارس دولتی هم ثبت نام کنند از
ما تقاضای شهریه می شود ....درد دارد آقای دکتر.....درررد...!!!

        ج: بیشتر ارگان ها کارمندان خود را موظف می کنند که اجبارا به سفر بروند و برای وی حق سفر و مکان مناسب تعریف می کنند و هدف از اینکار را، برگرداندن انرژی از دست رفته کارمند ، فاصله گرفتن از محیط کاری و قرار گرفتن در جو خانواده برای تجدید قوای مجدد
می دانند .

       اما .....

       اما در آموزش و پرورش ، همه ی این ها خنده دارست. سفر در آموزش و پرورش یعنی بدون هیچ حق سفری و بدون هیچ استقبال کننده ای باز هم بروی به محیط کار.سفر یعنی باز هم رفتن به مدرسه، به یک هتل بی ستاره ای که شرمندگی آن در پیشگاه زن و فرزند آن چنان است که دیر هنگامیست عطای سفر را بر لقایش بخشیده ایم.

       از تعارفات بگذریم آقای دکتر روحانی: حرف ها بسیار است و مجال اندک.کارد به استخوان رسیده و صورتها کبود از سیلی های پی در پی.
اگر پولی نیست برای همه نیست و اگر هست چرا فقط برای آموزش و پرورش نیست!!؟
تا کی باید تحمل کرد. تا کی خودمان را گول بزنیم ؟دیگر نمی شود فرزندان ما رابا جمله "معلمی عشق است "مجاب کرد. آنها نداشته های خود را با داشته های همسالانشان مقایسه می کنند.
جامعه نیزفرهنگیان را به چشم نیازمندانی که توانایی خرید ندارند ، می نگرد و به اشکال مختلف چه در گفتار و چه رفتار ، ما را به تحقیر می کشاند .

         آقای دکتر: اگر آینده فرزندان این مرز و بوم برای شما مهم است که حتما هست، بدانید که معلمین شما دیگر انگیزه ای برای کار کردن ندارند.آنها می گویند وقتی کسی دلش به حال ما و خانواده های ما نمی سوزد چرا ما دلسوز باشیم ؟ بیشترشان فقط گذران ایام می کنند و بی اهمیت به هر نتیجه ای.

حرف هایم به درازا کشید ، تمامش میکنم .به قول آن سید بزرگوار:

آقای روحانی!!؟

نامه‌ام باید کوتاه باشد ......
ساده باشد ......
بی حرفی از ابهام و آینه....
از نو برایت می‌نویسم 
حال همه‌ی ما خوب است 
اما تو ......

باور نکن !!!!!

 با احترام

   امضا: 

"معلم"

 

ارسال به همکاران فراموش نشود.

نامه ی یک معلم به جناب آقای دکتر روحانی




نامه ی یک معلم  به جناب آقای دکتر روحانی ،ریاست محترم جمهور

بسم ا...الرحمن الرحیم

"خداوندا... تو شاهدی که اگر دغدغه افتادن به ورطه ی گناه نبود کماکان دندان برجگر می نهادیم و صبر پیشه می کردیم. ما را از خودخواهی و غرور مصون بدار"

جناب آقای دکتر روحانی ،ریاست محترم جمهور:

        بی تعارف برایتان می نویسم ،بی تکلف و با همه احساسم . باشد که با چشم دل بخوانید و به کلید تدبیر بگشایید این قفل زنگاربسته ی سی و چند ساله را.

        همانگونه که حضرتعالی بهتراز هر کسی در جریان تاریخچه آموزش و پرورش کشورها هستید ، زمان نشان داده است که هرکشوری در طول دوران تاریخش، هرگاه به فرهنگ و علم بهای بیشتری داده است ، جهش بزرگی را در همه ی زمینه ها تجربه کرده است. نیازی به مثال زدن نمی بینم چون مطمئنم که حضرتعالی به تمام و کمال واقف به این موضوع هستید.

        آقای روحانی اینجا شما را دکتر خطاب نمی کنم که میخواهم بنشانمتان بر نیمکت های تاریخ، که در محضر معلم به زانوی ادب می نشستید .خوب یادتان هست آن روزها را!!؟؟

       روزگارانی که معلم هایتان فرمانروایان مطلق فرهنگی در جامعه و خانواده ها بودند؟ روزگارانی که معلم هایتان براستی انبیاء بودند و چراغی برای هدایت فرزندان این میهن! روزگاری که در کوچه و خیابان معلمی شأنی داشت و مرتبه ای ، روزگارانی که معلمها مفتخر بودند و زیبنده به این نام:  "معلَم"

      یادتان هست آقای روحانی، که قدر و مرتبه معلم هایتان به حدی بود که تک تک آنها  را به اسم" آقای مدیر" صدا میزدید؟؟ آن معلم ها و آن جایگاه ها بود که از زیر دستشان استاد مطهری ها, دکترشریعتی ها , دکتر حسابی ها , پروفسور هشترودی ها و سمیعی ها و دکترروحانی ها و همه ی بزرگانی که امروز بر مسند خدمت بر این مردم تکیه زده اند ، پرورش یافتند .یادتان هست همان " آقای مدیرها " پرورش دهنده ی جوانانی بودند که نسخه شاه و استعمار خارجی را پیچیدند؟یادتان هست شهید همت هاو باکری هاو کلانتری ها و کاوه ها و همه ی گمنامانی که تن در مقابل سرب داغ قرار دادند تا وجبی از خاک این سرزمین به دست اجنبی نیفتد.... یادتان هست معلم هایشان را!؟؟

       آری آقای روحانی : اینها را همان معلمانی تربیت کرده بودند که بدون هیچ دغدغه ای فقط و فقط به فکر تربیت فرزندان ایران زمین بوده اند.

و اما بعد.....

       پس از سقوط حکومت طاغوت و تحمیل شدن جنگی ناجوانمردانه، بدلیل نیاز کشور به حضور همه ی اقشار در میدان نبرد و کمبود معلم برای حضور در      مدارس،فرهنگیان حاضر در سنگر مدرسه ،هریک هفته ای دوساعت بر ساعات تدریس موظف خود افزودند تا دین خود را به کشور در پشت جبهه ها نیز ادا کرده باشند.

      با همه ی کمبودها ساختند تاجنگ خاتمه یافت . دولت سازندگی بر سر کار آمد و تورم 49 % اما معلمان همچنان سکوت کردند که دوران بازسازی بگذرد.

هشت سال هم گذشت و تغییری رخ نداد .خاتمی و اصلاحات با شعار بهبود معیشت فرهنگیان از این قشر رای اعتماد گرفت و.....

اما در نهایت ،فشار زیاد از جانب معیشت بر این قشر مظلوم ، آن ها را وادار به تحصن و اعتراض کرد....

و نوبت رسید به دولت عدالت محور: و باز هم  شعار رفع کمبود های فرهنگیان همیشه محجوب، اولین سیبل هدف بود برای کسب رای.

او نیز رای گرفت به امید بهبود اوضاع....

    این بار به هر دلیل با تدبیر یا بدون تدبیر ،غول تحریم ها نعره کشان همه ی ما را دوباره وادار به سکوت کرد , آنقدر بزرگ کردند این تحریم ها را، که یادشان رفت از درآمد 700میلیارد دلاری آن 8 سال میشد وضعیت را در فرهنگ ارتقا داد.

اما بهبود وضعیت پیشکش ، در مدت چند هفته با کاهش ارزش پول ملی به یک سوم ،قدرت خرید فرهنگیان هم در این رقابت کم نیاورد...!

واما نوبت به دولت تدبیرو امید رسید و ما باز هم امیدوار به تدبیرتان به شما رای دادیم ، به صلابت پشت لبخندتان، و به صراحت پشت کلامتان..! اما از همان آغاز با رد صلاحیت  وزیر مورد نظرتان ، میشد حدس
زد که کفه نامیدی سنگینی خواهد کرد.

   قریب یک سال و نیم هم گذشت و اما امروز ........

   بهتر است بدانید که کارمندان محجوب ، مظلوم و سر بزیر شما دیگر نایی برای فریاد کشیدن ندارند. شلاق تورم بی رحمانه گرده های آنان را نوازش میکند و تبعیض ها و تفاوت ها، آشکارا خرخره آنان را می فشارد.

    جناب آقای رییس جمهور: در مورد  وضعیت منزلت و معیشت بوجود آمده برای فرهنگیان در طی این سی و اندی سال ،ذکر چند مورد را که صد البته شما به آن بهتر از بنده واقف هستید ،واجب
می دانم.این ها گوشه ای ناچیز از اجحاف و ظلم مادی و معنوی است .
که در این مدت بر این قشر روا داشته شده است:

1.ساعت موظف کاری:

  این جماعت حدودا ازسال 1360هفته ای 2 ساعت را بطور رایگان کلاس رفته اند، که اگر انصاف حاکم بود پس از پایان جنگ به همان روال قانونی 22 ساعت در

هفته باز می گشت نه اینکه کسی به روی خود نیا ورد و سوء استفاده ای آشکار از حجب آنان صورت گیرد.

2.حقوق :

مزایایی در کار نیست آقای رییس جمهور ،  فقط حقوق است و دیگر هیچ. دریافتی میانگین 1.300.000 یک فرهنگی لیسانس مانند من با 20 سال سابقه ، با محاسبه اجاره  یک خانه ی کاملا معمولی حداقل 700هزار تومانی در ماه ،کفاف 10 روز را نمی کند چه رسد به یک ماه.  

        آقای رئیس جمهور : 
اینقدر فاصله ها زیاد شده است که دیگر با افزایش 10درصدو 20درصدی حقوق هم شکاف ها پر نمی شود .لطفا چاره ای اساسی بیندیشید.

3.تعطیلات:

           آقای دکتر:در کدام سیستم آموزشی در کشورهای دیگر معلم فاقد تعطیلات مشابه ایران است؟ 
من از شما می پرسم ،اغلب مردم حتی توان نگهداری یک یا دو فرزند خود را برای چند ساعت در منزل ندارند، حال فشار وارد بر معلم ،با حداقل 30دانش آموز در روز چقدر خواهد بود؟ آیا آنکه سیستم آموزشی را بدین شکل طراحی نموده فکر همه ی اینها را نکرده است؟
آیا مطالعه وبروز شدن اطلاعات معلم جزو ساعات کاری او در منزل نیست؟

          در ثانی مگر بیشتر ازاین تعطیلات در آموزش عالی همین کشور نیز رواج ندارد! چرا کسی آنها را با حقوق های حداقل 3برابر ما مثال نمیزند؟ 
از طرفی شما بگویید ،من معلم در آن سه ماه تابستان میتوانم به چه شغلی مشغول باشم جز مسافرکشی و کار در آژانس !؟ اگر این کار هم از نظر شما برازنده است برای معلم دولت جنابعالی , بر دیده ی منت ، ما پذیراییم.

          و اگر باز هم ازین بابت، اصرار بر عدم تعطیلات تابستانی است ، من مطمئنم که از نظر فرهنگیان هیچ مانعی وجود ندارد .مارا از مسافرکشی و کار در آژانس نجات دهید، ما حاضریم تمام سال را سر کار حاضر شویم و حقوق و مزایایی ،تاکید میکنم مزایایی معادل یک کارمند شرکت نفت ، گاز ، برق ، مخابرات، دارایی و یا هر ارگان دیگری بگیریم.
اصلا حاضریم با همین شرایط شغل هایمان را با هر کدام از مدعیان عوض کنیم.

 4 .استفاده ابزاری و قرار دادن افکار عمومی در مقابل فرهنگیان:

یکی از مهمترین دردهای فرهنگیان ،استفاده ی ابزاری از آنهاست. هرجا که به ما نیاز دارند، پای انبیاء را به زندگی ما باز می کنند و چون به مقصودهایشان می رسند،ما را در گوشه طاقچه ی عادت به خاطره ها می سپارند.

جناب آقای روحانی:کارمند دولت در ایران یعنی فرهنگیان و دیگر هیچ.

اما چرا!!؟؟ شما هر گاه اخبار رسانه ها را میبینید و میخوانید این حرف مصداق پیدا می کند.

" مطالبات فرهنگیان پرداخت شد"

"معوقات فرهنگیان پرداخت شد"

"پاداش پایان خدمت فرهنگیان پرداخت شد"

        سوال ؟ مگر پرسنل سایر وزراتخانه ها،ارگان ها و سازمان ها، کارمندان دولت نیستند ؟ چرا در اخبار نمی گویند معوقات کارمندان دارایی یا مطالبات کارمندان شرکت نفت ، یا پاداش پایان خدمت بانک ها و یا....پرداخت شد؟

می دانید چه کرده اند با شأن معلمی !!؟ نمی توانم بطور قطع بگویم اما شبهه ی یک کار برنامه ریزی شده از آن استنباط می شود...!

        آقای روحانی سیستم با این روش مردم را در مقابل فرهنگیان قرار داده و حتی سایر کارمندان را در مقابل ما. تنها اتفاقی که افتاده این بوده که مردم ناآگاه، که نمیدانند مفهوم مطالبات و معوقات چیست ؟
مدام فرهنگیان را متهم به پرتوقع بودن ودروغگویی می کنند و سایر ارگان ها نیز به این بهانه با افزایش مزایای کارمندان خود این شکاف را بیشتر می نمایند.

  5. اضافه کار:

 در بیشتر ارگان ها ساعاتی را تحت عنوان اضافه کاری آخر ماه برای کارمند خود بدون آنکه اضافه کاری انجام داده باشد،منظور می کنند در حالیکه در فرهنگ ،اضافه کاری مفهوم واقعی دارد. 
یعنی اولا برای تعدادی از فرهنگیان اضافه کار وجود دارد نه همه ، ثانیا برای یک فرهنگی باید ساعت اضافه کاری واقعی باشد نه اینکه برای خود ساعتی بسازد واگر اضافه کاری وجود داشت و رفت ، حق الزحمه آن را حداقل 6 ماه بعد ، پس از کسر روزهای تعطیل رسمی (لبخند بزنید) به حسابش واریز می کنند.

        این ظلم ها فقط درپرداخت اضافه کارها خلاصه نمی شود.حتی ازاین جماعت وقتی بعنوان عوامل اجرایی در روزهای رای گیری شوراها و مجلس و ریاست جمهوری استفاده می کنند، 
حق الزحمه آن را یکسال دیگر میدهند حال آنکه کارمندانی که از سایر ارگان ها در انتخابات فعالیت میکنند ظرف 24 ساعت تا یک هفته ،حق الزحمه خود را دریافت
می کنند .این مثال را زدم که ببینید حتی در موضوعات پیش پا افتاده نیز، اجحاف فریاد می زند.

  6. تغییر نگرش در رفتار به جای گفتار:

 آقای دکتر سعی کنید نگرش سیستم را به آموزش و پرورش تغییر دهید تا زمانی که دولت در رفتار نه گفتار ،نگاهش را به فرهنگ تغییر ندهد چیزی تغییر نخواهد

کرد .شما بعنوان رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی با عملکرد خود می توانید نگرش زیر دستان و جامعه را تغییر دهید. تا زمانی که وزرای کابینه شما درتخصیص

بودجه و نمایندگان مجلس درتصویب بودجه ،مارا زیادی بداند و مصرف کننده ، وضع به ن منوال است و چیزی تغییر نخواهد کرد .ما زیاد هستیم اما زیادی نه.
که اگر چنین بود وزیر با لیاقت دولت جنابعالی جناب آقای دکتر هاشمی ،
نمی توانست اینگونه لیاقت خود را به رخ همه ی وزراء دیروز و امروز بکشد.او با عملکردش ثابت کرد که تعداد پرسنل توجیهی برای عدم توانایی در بهبود شرایط کارمندان تحت امر خود نیست.

  7. اجحاف در تخصیص مزایا :

جناب آقای رئیس جمهور،در یک جمله ، در آموزش و پرورش ما فقط و فقط یک حقوق داریم و والسلام.

اما در سایر ارگان ها بسته به حیطه فعالیت و با توجه به اطلاعات اندک بنده و عدم شفافیت در پرداخت حقوق و مزایا در آن ها، تبعیض های زیر به وضوح مشهود است 
که البته گله ای به مسئولان و کارمندان زحمتکش آنها نیست .آنها کار خود را درست انجام می دهند،گله از این است که سی و چند سال است معلمان دیده
نمی شوند گویا اصلا وجود ندارند و مهم نیستند:

       الف: خانه های سازمانی که بسته به شرایط تا چند سال در اختیار کارمند قرار میگیرد و پس ازاتمام زمان به وی وام های مسکن با مبالغ قابل توجه و سود های اندک، تخصیص داده می شود.
البته در مورد بانک ها و موسسات مالی که از همان روز اول وام های کم بهره مسکن به فراخور هر سال در نظر گرفته می شود.

        ب: مزایای جانبی که به هر بهانه ای صرفا جهت کمک به کارمند تحت امرشان اعم از انواع کارانه ها ،حق سفر ، حق خرید لوازم ورزشی، حق آجیل ،حق خرید لوازم منزل، حق ماموریت ، حق ایاب و ذهاب ، حق مسکن ،کارت های خرید غیر نقدی، پاداش های متفرقه ( مثلا همین عیدی دهه فجر) و عیدی پایان سال مجزا از عیدی مصوب دولت و بسیار موارد پنهانی که فقط خودشان مطلع هستند، پرداخت می شود.
مثال تاسف برانگیز آنجاست که اگر فرزند هر یک از این کارمندان دیگر دولت در مدرسه معدل خوبی کسب نماید ، آن اداره به ولی دانش آموزهزینه ای را تحت عنوان جایزه یا کمک هزینه تحصیل پرداخت می نماید. 
حال آنکه فرزندان ما وقتی می خواهند در مدارس دولتی هم ثبت نام کنند از
ما تقاضای شهریه می شود ....درد دارد آقای دکتر.....درررد...!!!

        ج: بیشتر ارگان ها کارمندان خود را موظف می کنند که اجبارا به سفر بروند و برای وی حق سفر و مکان مناسب تعریف می کنند و هدف از اینکار را، برگرداندن انرژی از دست رفته کارمند ، فاصله گرفتن از محیط کاری و قرار گرفتن در جو خانواده برای تجدید قوای مجدد
می دانند .

       اما .....

       اما در آموزش و پرورش ، همه ی این ها خنده دارست. سفر در آموزش و پرورش یعنی بدون هیچ حق سفری و بدون هیچ استقبال کننده ای باز هم بروی به محیط کار.سفر یعنی باز هم رفتن به مدرسه، به یک هتل بی ستاره ای که شرمندگی آن در پیشگاه زن و فرزند آن چنان است که دیر هنگامیست عطای سفر را بر لقایش بخشیده ایم.

       از تعارفات بگذریم آقای دکتر روحانی: حرف ها بسیار است و مجال اندک.کارد به استخوان رسیده و صورتها کبود از سیلی های پی در پی.
اگر پولی نیست برای همه نیست و اگر هست چرا فقط برای آموزش و پرورش نیست!!؟
تا کی باید تحمل کرد. تا کی خودمان را گول بزنیم ؟دیگر نمی شود فرزندان ما رابا جمله "معلمی عشق است "مجاب کرد. آنها نداشته های خود را با داشته های همسالانشان مقایسه می کنند.
جامعه نیزفرهنگیان را به چشم نیازمندانی که توانایی خرید ندارند ، می نگرد و به اشکال مختلف چه در گفتار و چه رفتار ، ما را به تحقیر می کشاند .

         آقای دکتر: اگر آینده فرزندان این مرز و بوم برای شما مهم است که حتما هست، بدانید که معلمین شما دیگر انگیزه ای برای کار کردن ندارند.آنها می گویند وقتی کسی دلش به حال ما و خانواده های ما نمی سوزد چرا ما دلسوز باشیم ؟ بیشترشان فقط گذران ایام می کنند و بی اهمیت به هر نتیجه ای.

حرف هایم به درازا کشید ، تمامش میکنم .به قول آن سید بزرگوار:

آقای روحانی!!؟

نامه‌ام باید کوتاه باشد ......
ساده باشد ......
بی حرفی از ابهام و آینه....
از نو برایت می‌نویسم 
حال همه‌ی ما خوب است 
اما تو ......

باور نکن !!!!!

 با احترام

   امضا: 

"معلم"

 

ارسال به همکاران فراموش نشود.

علیرضا منادی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبر 23 صدا و سیمای




علیرضا منادی 

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی

در گفتگو با خبر 23 صدا و سیمای

 مرکز آذربایجانشرقی:


هدف اصلی ما همطرازی حقوق معلمان با سایر کارکنان دولت است



دکتر علیرضا منادی سفیدان، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی و رئیس فراکسیون دانشگاهیان مجلس، در مصاحبه با خبر ساعت 23 شبکه سهند تبریز (یکشنبه)، خبر های شیرینی در آستانه عید برای فرهنگیان عزیز مطرح نمود.

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی اداره کل آموزش و پرورش آذربایجانشرقی ؛ دکتر منادی در این مصاحبه اعلام کرد در بودجه سال 1394 مبالغ قابل توجهی بودجه برای کمک به آموزش عالی و آموزش و پرورش اختصاص پیدا کرده است. وی گفت مبلغ 1700 میلیارد تومان از محل صرفه جویی شرکت های دولتی و 600 میلیارد تومان دیگر ردیف جداگانه برای کمک به معیشت فرهنگیان و بازپرداخت معوقات اختصاص یافته است. همچنین 420 میلیارد تومان از محل عوارض گاز برای کمک به گرمایش و سرمایش مدارس و 200 میلیارد تومان برای سرانه مدارس از همان محل اختصاص یافت.


دکتر منادی اشاره نمود «ما از اول در خصوص کمک به ارتقاء کیفیت معیشت و همچنین ارتقاء کیفیت علمی و پژوهشی فرهنگیان عزیز در سه مرحله اقدام نمودیم». که در وهله نخست پیگیری مجدانه پرداخت مطالبات معوقه فرهنگیان (که از قبل از سال 1392، 1400 میلیارد تومان مطالبه دارند) و همچنین، انجام مسئله بازنشتگی پیش از موعد در آموزش و پرورش و پرداخت پاداش پایان خدمت بازنشستگان بلافاصله بعد از بازنشستگی بود؛ و در ادامه تراز شدن حقوق فرهنگیان عزیز با حقوق دیگر کارکنان دولت بود. وی اشاره نمود در این تلاش چند ساله، ارائه طرح ارتقاء کیفی معیشت و ارتقاء کیفی علمی و پژوهشی فرهنگیان از طریق طرح رتبه بندی فرهنگیان در مجلس صورت گرفت که در آن زمان متأسفانه فقط با اختلاف یک رأی (49% آراء) رأی نیاورد ولی قرار شد که دوباره پیگیری نماییم که خوشبختانه دولت اعلام کرد که خود لایحه ای در این خصوص خواهد آورد. اینک پس از این پیگیری ها، نتایج ذیل به دست آمد.


انشالله آخر امسال در حقوق های سال 1394 علاوه بر 14% افزایش در حقوق فرهنگیان، یک رقم حدود 100 هزار تومانی نیز افزایش وجود خواهد داشت که مربوط به برابری و تراز بندی حقوق دریافتی فرهنگیان عزیز با دیگر کارمندان محترم دولت خواهد بود که البته این رقم برای آموزگاران قبل از این احتساب شده بود (بند 5 ماده 68 نظام پرداخت) [برای مثال دبیرانی که ضریب فوق العاده شغلی شان 800 هست به 1500 خواهد رسید، ضریب فوق العاده شغلی معلمان فوق دیپلم به 1000 خواهد رسید، مستخدمین خدماتی که ضریب فوق العاده شغلی 300 دارند به 700 خواهند رسید، ...]

در مورد رتبه بندی نیز موضوع روز یکشنبه در کمیسیون اجتماعی دولت مطرح و تائید شد و به هیئت دولت آمد که نوبت رسیدگی نرسید و قرار شد چهارشنبه در کابینه مطرح و برای یکشنبه لایحه به مجلس ارسال گردد که مجلس بنا دارد در اسرع وقت نسبت به بررسی این لایحه اقدام و آن را اعمال نماید.


رتبه بندی پیشنهادی دولت در 4 گروه می باشد که اخذ رتبه گروه 1 (شامل حدود 70% فرهنگیان) مرتبط با فرهنگیانی می باشد که 5 سال سابقه و تعدادی دوره های آموزش ضمن خدمت را می طلبد که کسب این رتبه منجر به افزایش 450 تا 500 هزار تومانی حقوق این فرهنگیان می گردد. رتبه های بعدی نیز با توجه به کارهای علمی، تحقیقی و پژوهشی اعطاء خواهد شد که منجر به افزایش 3 برابری فوق العاده شغلی حقوق فرد خواهد شد (قابل توجه است که حقوق بالاتر از 3.5 میلیون تومان تا 4.5 میلیون تومان را در پی خواهد داشت) که البته این ها به دقت در مجلس بررسی و در راستای حفظ منافع فرهنگیان که دغدغه اصلی نمایندگان و به خصوص هیئت رئیسه و کمیسیون آموزش و تحقیقات و فراکسیون دانشگاهیان و فراکسیون فرهنگیان می باشد لحاظ خواهد شد.


وی با تأکید بر اینکه فرهنگیان محور اصلی توسعه جامعه پیشرفته ایران اسلامی هستند، تأکید رهبر معظم بر اهمیت کار و ارزش افزوده تلاش فرهنگیان را سرلوحه حمایت مجلس و دولت از این قشر فرهیخته دانست. در ادامه، دکتر منادی اضافه کرد مبلغ 180 میلیارد تومان برای دانشگاه هایی که کمتر از 20% افزایش بودجه در لایحه بودجه سال 1394 داشته اند را تخصیص داده ایم که در بین آن ها، دانشگاه های تبریز، شهید مدنی آذربایجان، علوم پزشکی، فرهنگیان، پیام نور و فنی و حرفه ای را در استان می تواند یاد کرد. وی همچنین از تخصیص 700 میلیارد تومان برای کمک به آموزش عالی شامل مؤسسات پژوهشی، جهاد دانشگاهی و دیگر مؤسسات تابعه خبر داد.


وی در خاتمه سال توأم با آرامش، عزت و تلاش پیروزمندانه را در سایه سار ایمان و دین مبین اسلام و رهبری داهیانه مقام معظم رهبری آرزو نمود و ضمن تأکید بر تکریم ا


به نقل ازگروه فرهنگیان ایران در تلگرام