نامه ی سر گشاده ی شورای مرکزی تشکل های صنفی فر هنگیان سراسر کشور به آیه الله آملی لاریجانی به نام خداوند جان و خرد

سلام علیکم

با احترام؛ جنابعالی احتمالاً از سیاست مشت آهنین قوه ی قضائیه در مواجهه با معلمان عدالت خواه آگاهید. معلمان ایران همه ی اقدامات لازم را، اعم از نوشتن صدها نامه و طومار به شما به امید تغییرِ رویه دستگاه قضا نسبت به اعتراضات صنفی شان انجام داده اند، ولی از این اقدامات طرفی نبسته اند و رشته ی باریک امید آنها رو به گسست می رود.

مجموعه ی تحت مدیریت جنابعالی، چون وچرایی را برنمی تابد و انتقاد ی را تحمل نمی کند و بر جبونی شهروندان از خود خشنود است و عدالت خواهانی را که زبونی نپذیرند را بی هیچ مدارا به تازیانه ی مجازات می زند و با آرای سنگین، زندگی شان را به تباهی می کشاند.

همچنانکه بر ما تکلیفی مترتّب است، حقوقی نیز داریم و دفاع از حقّ، یک تکلیف مقدس است و شما نیز خود بدین دقیقه  نیک واقفید ولی آن ها که بر این تکلیف اصرار ورزند، سرانجامشان را قضات شما رقم خواهند زد. امّا مباهاتی برای سیستم قضایی کشور نیست که شهروندانش را بیم از طلب حق باشد و حق جویان مرعوب باشند و حق طلبان در حبس.

آیا به راستی جامعه ی ما مصداق این فرمایش رسول مکرم اسلام (ص) نیست که : وای بر آن گروهی که مظلومانش برای دفاع از حق خود به لکنت بیفتند؟ « فأین تذهبون ؟ »

از آغاز بهار 1394 تا کنون سه تن دیگر از معلمان عدالت خواه را به گروه معلمان زندانی جمع زده اید و آخرین آن را در پایان هفته ی قوه قضائیه. در این روز، آقای اسماعیل عبدی دبیر کل کانون معلمان تهران طبق نامه ی نیروی انتظامی برای توضیحاتی پیرامون گذرنامه اش به دادسرای اوین مراجعه نموده و بازداشت شد و در اختیار بند مربوط به سپاه پاسداران قرار گرفت. پیش از این نیز آقای علی اکبر باغانی در اوایل خرداد و علیرضا هاشمی در اواخر فروردین روانه ی زندان شده بودند. این معلمان که با آرای دادگاه تحت امر شما در زندانند جرمشان عدالت خواهی، حق طلبی و فعالیت صرفاً صنفی و قانونی بوده است .

جناب آقای آملی لاریجانی!

 غیرپاسخگوترین قوه از قوای سه گانه،به مردم، قوه ی قضائیه است. ازنظر ما یا مکاتبات و طومارهای هزاران معلم مظلوم این سرزمین به دست شما نمی رسد، یا می رسد و شما وقعی نمی نهید.

سوال این است که اگر در سیستم شما ظلمی به فردی یا ستمی به مجموعه ای صورت  گیرد، دادخواهان  به جز بارگاه عدل الهی به کجا پناه برند و از چه مرجع و ملجایی تظلم خواهی کنند؟

دستگاه قضایی، به جای همراهی با فرهنگیانی که صرفاً برقرای عدالت را درحقوق مادی و معنوی خود با سایر کارکنان دولت خواهانند، متاسفانه سیاست اتهام زنی را در پیش گرفته و معلمانی که رسالت تنویر افکار را دارند به تشویش اذهان متهم می کند و مرجعی که باید دادِ ستمدیدگان را بستاند، آنها را قربانی می کند تا مصداقی برای اقدام علیه امنیت ملّی بتراشد.

جناب آقای آملی لاریجانی!

معلمان عدالت خواه به چه نحوی باید صدای اعتراض خود را به گوش مسئولان برساند تا آن ها به این اعتراضات ترتیب اثر دهند و مدعی العموم گریبانشان را نگیرد؟

در کجای دنیا سراغ دارید معلمانی که از حقوق مادی و معنوی خود دفاع نمایند را محبوس کنند؟ خود را با کشور های توسعه یافته مقایسه نمی کنیم، در کدام کشور عقب مانده ی دنیا چنین رویکردی را سراغ دارید؟ آیا در حکومت امیر المؤمنین علی(ع) نیز منتقدان مجازات و عدالت خواهان زندانی می شدند و حق آن ها و همسر و فرزندشان از بیت المال قطع می گردید؟

- آیا اندیشیده اید که خانواده های این معلمان چه گناهی مرتکب شده اند که آن ها نیز باید مجازات شوند و می بایست حقوق معلمی که به ناچیز بودن آن معترض بودند نیز قطع شود؟ قطع اندک حقوق معلّمی ِ یک خانواده ی پنج نفره و زندانی کردن سرپرست و پریشان کردن همسر و فرزندان ایشان، منطبق با کدام موازین دینی و اخلاقی است ؟

- آیا مدعی العموم تحت امر شما، نمی داند ویرانه ای که به نام آموزش و پرورش  بر روی دست این مملکت مانده محصول بی تدبیری، قانون گریزی و اقدامات نسنجیده و کارشناسی نشده ی دولت ها و وزرا در طی سال های متمادی است ؟ آیا مدعی العموم تا کنون به نمایندگی از ملت علیه آن مدیران و وزیران بی کفایت، اقامه ی دعوا نموده است ؟

- آیا مدعی العموم با مشاهده ی تبعیض های آموزشی، زیر پاگذاشتن اصل30 قانون اساسی، فرسوده بودن فضا های آموزشی، مدارس کپری، سوختن دانش آموزان در آتش ِ بی تدبیری مسئولان، فقدان تجهیزات کمک آموزشی ، استخدام های فامیلی و باندی، طرح ها و برنامه های  کارشناسی نشده ی دولت و وزیر سابق، استخدام های گسترده ی نامتناسب با نیاز های آموزش و پرورش، علیه مسئولان ذی ربط اعلام اتهام نموده است ؟

- آیا مدعی العموم، پس از شنیدن صدای حق خواهی ِ ده ها هزار فرهنگی کشور در اعتراض به نقض قانون مدیریت خدمات کشوری، علیه مسئولان  اقامه ی دعوی نموده است ؟

- آیا در همه جای جهان، اعتراض صنفی معلمان روا و در این مملکت نا رواست ؟آیا در سایر کشور ها نیز جایگاه معلمان معترض به شرایط صنفی، زندان است ؟آیا این است آن تکریم از جایگاه علم و معلم که در آموزه های دینی و شعائر اسلامی ازآن یاد می شود ؟

- آیا فاجعه بار نیست، آرایی که سیستم قضایی کشور علیه فعالان صنفی فرهنگیان صادر میکند بسیار شدیدتر از آرای مفسدان اقتصادی است ؟

در حالی پاک ترین، صادق ترین، متعهدترین و دلسوزترین معلمان کشور به حبس های طولانی محکوم می شوند که اختلاس گرانی چون معاون اول رئیس جمهور سابق و همدستانش که به وجهه ی نظام لطمه زده، اعتبار کشور را در مجامع بین المللی زیر سوال برده، به اعتماد مردم به مسئولان آسیب رسانده و اقتصاد کشور را دچار چالش نموده اند، به حبس های کمتر محکوم گردیده اند.

جناب آقای آملی لاریجانی!

معلمان کشور در مقابل شما نیستند که برخورد سخت را درمواجهه با خواسته های صنفی آن ها برگزیده اید. با این همه و با وجود این برخورد ها و بی مهری ها، ما دست از طریق مقدس حق خواهی بر نخواهیم داشت و از حقوق حقّه ی خود چشم پوشی نخواهیم کرد و به شکل منطقی و قانونی از حقوق خود دفاع خواهیم نمود.

طبیعی است فرهنگیان ایران بازداشت فعالان صنفی خود، از جمله آقای اسماعیل عبدی را برنمی تابند و چنین رویه ای از سوی دستگاه قضا، بازخورد مناسبی در بین فرهنگیان نخواهد داشت  و جامعه ی معلمان کشور را در التهاب فرو خواهد برد و آن را آبستن اعتراضاتی در روزها و ماه های آینده خواهد نمود.

شورای مرکزی تشکل های صنفی فر هنگیان سراسر کشور

12 تیر ماه 94

                                                                                                         12/4/1394