ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
به نام خداوند جان و خرد
افلا تعقلون سوره یوسف 109
من دلم سخت گرفته است / ازاین میهمان خانه ی مهمان کش / روزش تاریک ......... نیما یوشیج
1- در سال های پیشین که دانش آموز بودیم ، عزیزترین ، هوشیارترین ، متعهدترین و پرکارترین معلمانمان ناگهان در میانه ی سال غیبت طولانی مدت پیدا می کردند و کلاس درسمان نصفه و نیمه رها می شد و پس از مدتی معلم دیگری می آمد و هنگامی که علت را جویا می شدیم و کنجکاوی می کردیم ، اولیاء امور با ایما و اشاره به ما می فهماندند که : "زندانی و یا اخراج شده و عاقبت حق طلبی و حقیقت جویی دراین مُلک همین بوده و هست ......"
2-و امروز هم که خود معلم شده ایم در داستان " سووشون " که آن را به دانش آموزان تدریس می کنیم آمده است : " نمی خواهم با شما جر و بحث کنم ، اما تا {یوسف } زنده بود ، دست بیخ گلویش گذاشتید و گذاشتند و او هی مجبور شد صدایش را بلند تر کند تا خودش را به کشتن داد و حالا ...... بگذارید در مرگش نشان دهند حق با او بوده ........ به علاوه با مرگ او حق و حقیقت نمرده و دیگران هم هستند .... " و در جای دیگر همان داستان از زبان یکی از دوستان یوسف در پاسخ یکی از مأموران نظامی این گونه آمده : ".... ما قصد آشوب که نداریم ... انگار کن این جا کربلاست و امروز عاشورا ، تو که نمی خواهی شمر باشی . " و در سال سوم دبیرستان ، درس کمال الملک را که می دهم این هنرمند متعهد و حق طلبی که در تبعید جان داد ، در پاسخ وزیر رضا شاه که او را از تبعید ، حبس و اعدام می ترساند و تهدید می کند ، میگوید " هر سه مورد امتیاز مخصوصی است که سلطنت به اهل هنر می دهد ، نشان حبس و تبعید را در سینه دارم با حکم اعدام دیگر سرافرازمان می فرمایند ، گر چه این پیر ، برحق ، دلِ کسب این مقام را دارد .... "
3- و اینک شام آخر : شنیده ایم که همکارانمان : رامین زند نیا ، بها ملکی ، پیمان نودینیان ، علی قریشی،کمال فکوریان،مصطفی سربازان،عزت نصرتی،پرویزناصحی،محمد صدیق صادقی ، هیوا احمدی و رضا وکیلی از اعضای انجمن صنفی فرهنگیان استان کردستان ومهندس هاشم خواستار ازکانون فرهنگیان مشهد و مومنی، محمد داوری،رسول بداقی،سید محمود باقری و علی اکبر باغانی دبیرکل کانون صنفی معلمان تهران و محمد توکلی از کانون صنفی کرمانشاه و ایرج توبه ایهای نجف آبادی و این قافله سالاران آزادگی و جهادِِِِ حق طلبی ، در جای جای این سرزمین عاشق پرور ، در کردستان ،مشهد ،تهران ، کرمانشاه و اصفهان به همان جرم پیشین { حق طلبی و حقیقت جویی } و تلاش وقفه ناپذیر در این فضای یأس آلودِ خفه کننده ، باز هم به کاروان ِ آموزگاران دوران دانش آموزی مان می پیوندند و به خود نهیب میزنیم" عجب ، تاریخ در این سرزمین تکرار می شود " { ما اکثر العبر و اقل الاعتبار ، عبرت ها چه فراوان اند و عبرت پذیرها چه اندک } و چشم بینایی نیست که " تفاوت دوران پیشین و کنونی را درک کند " و به متولیان امور پند می دهیم که مبادا :
آن کسی را که دراین مُلک، سلیمان کردیم ملت امروز یقین کرد که او اهرمن است
و از همکاران فرهنگی مان در این سرزمین می پرسیم :
چیست یاران، بعد از این تدبیر ما ؟
فاین تذهبون ؟
رسول حسینی
فعال صنفی