پیام های فعالان صنفی فرهنگیان ایران:
سلام همکاران :
"ایجاد کانال جدید در تلگرام با نام پیام هاى فعالان صنفى فرهنگیان ایران"
اطلاع رسانى از إلزامات یک تشکل و فعال صنفى است.
با ایجاد شبکه هاى مختلف مجازى دسترسی به اطلاعات صنفى آسان تَر شده است.
کانال جدیدى در تلگرام ایجاد کرده ام . تحت عنوان
"پیام هاى فعالان صنفی فرهنگیان ایران "
، انگیزه و هدف از ایجاد این کانال اطلاع رسانی و به اشتراک گذاری افکار و نظرات فعالان صنفی معلمان ایران است.
از اهداف دیگراین کانال
هدفمند سازی مخاطبان یعنی فعالان صنفی است
پیام ها ی هدفمندباعث ارتقای
سطح آگاهی صنفی همکاران می گردد.
در این کانال بیشتر از پیام های فعالان صنفی که در ارتباط با خواسته های صنفی در شبکه های اجتماعی مختلف است, استفاده
می گردد.
اگر همکاران به درستی از شبکه های
اجتماعی استفاده کنند.
می توانند افکار عمومی جامعه و بین المللی را نسبت به
خواسته های صنفی خود حساس کنند.
متاسفانه یکى از ضعف هاى فعالان صنفى
که شامل خود بنده هم مى شود.
عادت به نوشتن کمتر داریم .
خاطرات و تجارب مفیدى فعالان صنفى فرهنگیان دارند.
که براى فعالیت
نسل جدید فرهنگیان که پا در عرصه فعالیت صنفى مى گذارند.این تجارب بسیار مفید
خواهد بود.متاسفانه فعالان در این زمینه کم کارى
مى کنند. شاید یکى از دلایل آن استبداد طولانی
که ما ایرانیان گرفتار آن در طول تاریخ
بوده ایم.
امنیت لازم را براى نوشتن نداریم .
پیشنهاد من براى این گروه از همکاران که از
" جو امنیتی" واهمه دارند .این است.
خاطرات خود را بصورت مکتوب یا سى دى
ضبط کنند .در مکان قابل اطمینان نگهداری کنند.
زمانى که فضا باز شد . آن خاطرات را منتشر کنند .
بنده همین توصیه و سفارش را به فعال صنفی
مرحوم غلامحسین جعفری زاد از تبریز در خرداد ماه سال
٩٥ در تبریز کردم.
خدا او را رحمت کند.فعال صنفى کم ادعایی بود.
متواضع در تمام جلسات شوراى هماهنگى تشکل هاى صنفى با هزینه شخصی شرکت مى کرد .
یادش گرامی باد.
ای دی کانال تلگرام
" پیام هاى فعالان صنفى فرهنگیان ایران"
@payamefaalan
با احترام
محمّد خاکساری از موسسین کانون صنفی معلمان و مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه قلم معلم
بازرس سابق شورای هماهنگى و کانون صنفى معلمان
پنجم تیرماه۱۳۹۶
دوم شوال 1438
26 ژوئن 2017
عید فطر مبارک
قبول حق طاعات
طلب معلمان
Iدر زمان نیرحسین بود که بخشنامه امد مبنی بر اینکه:چون الن جنگه وهمکاران به جبهه میروند پس به جای 22 ساعت کار در هفته 24 ساعت کا کتیم ولی بعد از اینکه جنک تمام شد دوباره همان 22 ساعت در هفته باشد در ضمن این دوساعتها را به عنوان حق التدریسی محاسبه خواهد شد . الن چند سال از پایان جنک میگذرد. ؟؟پند سال از نخست وزیری میر حسین میگذرد ؟ اموزش وپرورش نه تنها این دوساعت ها را کم نکرد وهمه 24 ساعت در هفته کار میکنند ;بلکه ان دو ساعت هارا برای هیچ کسی محاسبه نکردند که حق التدریسی ان را پرداخت کنند . یعنی ما همگی چه شاعل چه باز نشسته از همان سال هفته ای دو ساعت از اموزش وپرورش طلب داریم . این طلبهای ما معلمین را چه کسی مسئولیت پرداختش را دارد؟؟ من هیچ گاه از طب خود نمی گذرم وان را خواهانم چون حق من بوده وانها به من معلم کلک زدند وما معلمین را فریب دادند.
جنبش ضد تبعیض فر هنگیان
✌☝✌به نام یزدان ایران زمین✌✌✌
درود یاران
جنبش ضد تبعیص و فرق فرهنگیان به کجا میرود?
حرکت بدنه ناراضی نهاد فرهنگی کشور علیه فقر و بی عدالتی در حکومت های مختلف تلفات جبران ناپذیری داشته است و این وصعیت، به این خاطر است که اکثر فرهنگیان کشور با وجود نارضایتی شدید شغلی و معیشتی ،خود را به بیخیالی و بی تحرکی زده اند و امید دارند عده ای فعال در گروه های مجازی برای انها شق القمری کرده و وضعیت را بهتر و ویا از بدتر به بد تغییر دهند.
مشاهدات وتجربیات چند مات اخیر نشان می دهد که گروه های مجازی به علت فراگیر نبودنشان نتوانسته حضور حد اکثری فرهنگیان در صحنه را باعث شوند که این علل و عوامل زیادی که از جمله ترس و ناامیدی بیش از اندازه در جامعه فرهنگیان،شغل دوم پر درامد در بعضی شهر ها وخارج شدن شغل معلمی واقعی در بین دست اندرکاران تعلیم و تربیت را، نام برد.
اما یاران وظیفه ما این نیست که دست روی دست بگزاریم و زانوی غم در بغل بگیریم،زیرا چنین وضعیتی به نفع هیچ کس نیست.خیلی از همکاران ما نسبت به حق و حقوق خود آگاهی ندارند و باید به طریقی سعی کنبم انها را وارد شبکه های اجتماعی نمابیم و شاخک های انها را نسبت به مسایل آموزش و پرورش و ظلمی که در حق انها می شود ، تیز نماییم.سعی کنید تا می توانید عضو گیری کنید تا در روز ر بتوانید حضور حد اکثری خود را داشته باشیم،نشستن در گروه ها و گپ های طولانی و شر کردن مطالب تکراری و طنز در بین این یک در صد فعال، دردی را دوا نخواهد کرد، بلکه احتمال زیاد دارد که همین افراد را نیز بعد از مدتی از دست بدهید و دیگر توان جلب افراد جدید را نداشته باشید.اگر دنبال حق خواهی واقعی با نیرو و توان جدید هستبد سعی کنید بصورت شبکه ای افراد جدیدی را تشویق و ترغیب برای پیوستن به این حرکت نمایید و این در صورتی امکان پذیر هست که خود به هدف حرکت، اطمینان داشته باشید و به هیچ وجه باعث و بانی یاس و ناامیدی در دل همکار نشویم.
یاران تابستان است وبهترین موقعیت برای پیدا کردن اعضای جدید و ملحق کردن ان به گروه ها است.هر کس سازماندهی کند همان برنده حرکت خواهد بود،اگر فرهنگیان در نبود صنف سر کوب شده، بتوانند در دنیای مجازی خود را سازماندهی کنند،و در صد بیشتری را وارد گود کنند،سیستم که از بالا این حرکت را رصد می نماید ،عکس العمل سنجیده تری خواهد داشت و نبود سازماندهی درست متاسفانه باعث قربانی گرفتن بیشتری از این حرکت خواهد شد که نه انسانی است و نه اخلاقی.بیایید تا در قبال افرادی که زندگی خود را برای حقوق ما گذاشتند ودر زندان دارند می پوسند احساس مسئو لیت بیشتری نماییم وخود را آماده خور دسترنج دبگران نسازیم.درود
✌✌✌ما پیروزیم چون حق با ماست✌✌✌
معلمی از جنوب
(آخوندی که یک قرن از زمانه پیش بود)
مرحوم آخوند خراسانی صاحب کفایه الاصول و مرجع عام دوره ی مشروطیت بحق از استثنایات روزگار خود بود .
مرحوم آخوند خود در جایی گفته بود"" من متاسفانه یک قرن زود بدنیا آمدم.!""
تفاوت افق و ژرفای نگرش این پیرمرد حجره نشین در عتبات آنهم در زمانه خویش بی تردید جای شگفتیست.
خلاصه ای از نامه آخوند خراسانی به میرزای نائینی در پاسخ به درخواست وی مبنی بر حکومت علما:
*ما و علماى دیگر تا وقتى از بیرون به تشکیلات حکومت نگاه مى کنیم و به درون آن تشکیلات قدم نگذاشته ایم، فسادها و کاستیهایى را که در تشکیلات است به وضوح مى بینیم و به راحتى با آنها مبارزه مىکنیم. اما وقتى خود وارد تشکیلات شدیم، فسادهاو کاستیهاى آن را به وضوح نمى توانیم ببینیم/ به دلیل تقدسى که تشکیلات با انتساب به ما پیدا مى کند، مبارزه دیگران با فسادهاى موجود در آن، مبارزه با علماى دین و بلکه با اصل دین تلقى مى شود و دفاع چشم بسته از تشکیلات، حتى با فسادهاى آن، وظیفه و تکلیف شرعى قلمداد مى شود و در نتیجه، ما که همیشه باید پیشروان مبارزه با فسادها و خصوصاً فسادهاى تشکیلات حکومتى باشیم، تبدیل مى شویم به قوى ترین عامل براى جلوگیرى از مبارزه با فسادها و حتى دفاع از فسادها/سیاست به معناى اداره امور مملکت، یک فن است و دوام ریاست و قوام رعیت در گرو آشنایى کامل با این فن است/ما با ناآگاهى از دقایق و ظرایف سیاست، محال است بهتر از سیاست پیشگانِ غیرروحانى وحتى غیرمتدین عمل کنیم/
چون اصل نامه حدود 74 صفحه است لینک Pdf آن تقدیم تا اگر دوستان تمایل به مطالعه داشتند استفاده فرمایند ، ضرر ندارد ، تشکر میکنم.
http://f.manmote.com/pdf/khorasani-naeini.pdf
حتماً لینک را باز کرده و بخوانید.این روحانی آگاه تشکیل حکومت داعش و طالبان و عاقبت تشکیل حکوممت شیعی را چگونه پیش بینی کرده است.
به نقل از گروه واتساپ اهالی فرهنگ
خواسته های معلمان
حضور همه فرهنگیان محترم
با سلام و تقدیم ادب
علی رغم پیگیری مطالبات و تجمعات مختلف در سراسر کشور، مهمتر از پیگیری وضعیت حقوق ، ارتقاء جایگاه معلم در جامعه است وبه نظر می رسد وضعیت حقوق به تبع اصلاح نگاه مردم و مسئولین قابل حل است.
این در حالی است که حتی مردم و کارمندان سایر ادارات این جایگاه را به تمسخر گرفته و به معلمی به عنوان یک شغل سطح پایین و ابتدایی می نگرند.نمیدانم شاید فراموش کردند که شغلشان و آینده فرزندانشان در دست همین معلمان بوده است.
و شاید اینجاست که باید گفت :
از ماست که بر ماست
و حقیقت امر این است که خودمان مقصر هستیم.
هر کارمند در هر رتبه و مقامی آنچنان جایگاه خود را بالا می برد که ما آرزوی آن جایگاه را داریم
آنچنان پرستیژ به خودشان تزریق می کنند که مردم حسرت مشاغل اینان را می خورند.
بجاست که بگوییم خودمان به خودمان ارزش نمی دهیم و برای همه دست یافتنی شده ایم و به تعبیر دوستی قدرمان را فقط زمان وام گرفتن می دانند.
اگر نمرات واقعیه دانش آموزان و فرزندان این عزیزان را ثبت کنیم آن موقع است که می فهمند آنقدر که معلم برای فرزندانشان پدری و مادری می کند خودشان اینگونه نیستند و می بینید چگونه برای قبولی فرزندانشان شب تا صبح دعا می کنند .
شاید اینان نمیدانند که خیلی از دانش آموزان حتی نمی توانند درست بنویسند و بخوانند.
ارزش و جایگاه معلمان زمانی بود که همه در اندوه امتحان نهایی و نمره قبولی بودند زمانی که نمرات واقعی بود و امتحانات یعنی عبور از پل صراط.آن موقع بود که همه برای رو اندازی و نزدیک شدن به معلم آرزو می کردند و در افکار خود راههای نزدیک شدن به معلم و ارتباط با او را مرور.
بله معلم بزرگوار
یک
✅ وکیل
✅قاضی
✅کارمند بانک
✅گروهبان ساده نیروی انتظامی
✅دانشگاهی
✅پزشک
✅پرستار
✅کارمند دادگاه
و...
به جایگاه و شغل خود ارزش می دهد
مگر من میتوانم به کسی بگویم که به من احترام بگذار؟غیر از این است که خودم باید محترمانه و باشخصیت به خودم ارزش بدهم تا دیگران ببینند؟
ولی من و شما .......
1⃣
نمرات واقعی دانش آموزان را ثبت کنیم و بدانیم که
دانش آموز خودش مسئول درس نخواندن و نمره پایینش هست.
دقت کنید
(بند ۲۸ ماده ۸ تخلفات اداری)
دادن نمره و امتیاز بدون ضوابط جرم است...
اگر کسی می گوید که معلم توبیخ می شود آن مدیر اداره و مدرسه ای است که می خواهد با آمار غلط و پوشالی جایگاه خود را حفظ کند
2⃣
کدام معلم رییس یک صندوق انتخابات و حوزه رای گیری بوده است؟غیر از این بوده که فقط معلمان، کاتب و کارهای سخت و ابتدایی را انجام داده اند؟
کدام کارمند بانک را دیده اید که بیاید و رای بشمارد؟
جز ما معلمان
و بازهم از ماست که بر ماست
✅پس در انتخابات ( به جز رییس حوزه)همکاری نکنیم و جز در جایگاههای ارزشمند مسئولیت نگیریم✅
3⃣
معلم بزرگوار
عقل مردم به چشمشان است
لطفا خوشتیپ باشیم و این خرج آنچنانی ندارد
یک دست لباس و کتو شلوار تمیز،کفش هایی واکس زده و معطر و خوشبو(ضمن عذر خواهی و دست بوسی باید بگویم که کوتاهی کرده ایم)
افراد خوشتیپ در نگاه مردم باکلاس،قابل اطمینان و روشنفکر هستند.
مثل همان کارمند بانکی که تنها هنرش پول شمردن است و در حقیقت یک بقال است و این چنین بر ما فخر فروشی می کند. من معلمی که سالهای قبل در حد یک قاضی و بخشدار در مناطق مختلف جایگاهم بود. من معلمی که بزرگ یک روستا بودم و حکم صادر می کردم.من معلمی که در مراسمات صلح و خون بس حرفم سند بود.
و یک سوال ؟؟؟؟؟
کارت پرسنلی ما به اندازه یک کارمند
بانک
قوه قضاییه
نیروی انتظامی
وزارت بهداشت و...
ارزش و رسمیت دارد؟؟؟؟
و جمله آخر:
این خود ماییم که باید این جایگاه ارزشمند و ایده آل را به معلمی برگردانیم.
سلام بر دوستان بزرگوار گروه
دوستی بود که مطلب جالبی رو بیان میکرد, میگفت در روستای ما شخصی بود به اسم مشتی رحمت که یازده پسر داشت !
هر وقت برای کاری نیرو کم داشتند میگفتند برید سراغ مشتی رحمت که یازده پسر داره اونا خوب کار میکنند!
اما هر وقت عروسی بود میگفتند به مشتی رحمت نگید بیادها! اون یازده پسر داره همشون هم بخور!
خلاصه واسه ی حمالی میرفتند سراغ اون و موقع عروسی صداش نمیکردند!!!
حکایت معلمان زحمتکش همینه!!!
آقایان حکومتی فقط زمانی یاد معلمان هستند که نیاز به رای دارند ! در مواقع راهپیمایی که در بوق و کرنا میکنند این قشر فرهیخته فلان روز با مشتهای گره کرده شرکت خواهند کردوالی آخر! اما وقتی بحث حقوق و مزایا مطرح میشه همین آقایان چشم و گوششان را میبندند و اگر هم حرفی بزنند میگویند معلمان زیادند وهمگی بخور!
همو ن حکایت مشتی رحمت!!؟
گروه درد مشترک تلگرام
نقش راهبردی معلمان در جامعه
محمدی / مازندران
معلم یعنی تعلیم دهنده فرزندان یک کشور و به سان باغبانی است که باید از فرزندان کشور در برابر آسیب های گوناگون محافظت کند.هر چه قدر باغبان مقتدر باشد و از کار خود بیشتر راضی باشد، در نتیجه آسیب های وارده به جامعه کمتر خواهد بود.به عبارتی معلمان سربازان فرهنگی جامعه هستند که از فرهنگ جامعه در برابر تحولات داخلی و خارجی محافظت می کنند.در عصر جدید که عصر تهاجم فرهنگی قدرت های خارجی به همه کشور ها من جمله کشور ماست، اهمیت این موضوع پررنگ تر از گذشته است.
لذا لازم است مسئولان به جای تعریف و تمجید از معلمان آن هم بیشتر در روز معلم،اقدام عملی نسبت به حل مشکلات آنان داشته باشند.
برخی از موارد مهم در مورد معلمان بیان می شود:
1- ساعات کار معلمان
نکته بسیار تامل برانگیز که میان اقشار جامعه و حتی برخی از مسئولان مطرح می شود،این است که معلم در هفته 24 ساعت کار می کند ،در روزهای برفی،سیل، آلودگی هوا و سایر موارد مدارس تعطیل است،تابستان سه ماه و ایام نوروز 15 روز مدارس تعطیل است.
1-1 در مورد ساعت کار، همه جای دنیا ساعت کار معلم همین حدود و یا کمتر از ایران است.پس این موضوع جهانی است و همه جای دنیا اعمال می شود.این مورد سختی کار معلمان را نشان می دهد و اینکه بخشی از کار معلم مانند مطالعه، تحقیق، تصحیح اوراق در خانه انجام می گیرد.
1-2 روزهای برفی، بارانی و... از طرف مسئولان و به جهت کاهش حوادث تعطیل می شود و خیلی از خانواده ها در این روزها حتی با اعلام نشدن تعطیلی مدارس،از فرستادن بچه ها به مدرسه خودداری می کنند.پس این تعطیلات هم برای معلمان و هم برای دانش آموزان می باشد ولی متاسفانه فقط به نام معلمان تمام می شود !
1-3 تعطیلات تابستانی و ایام نوروز هم از قدیم بوده است و همه جای دنیا با توجه به اقلیم کشور شان، تعطیلات مشابه ایران دارند.آیا به نظر عقلایی که فکر می کنند تابستان و نوروز هم،باید فرزندان شان به مدرسه بروند، تحصیل در هوای گرم و آن هم به مدت 12 ماه اصلا امکان پذیر است!
پس این طبیعت کار معلم هاست.لذا اساتید دانشگاه ،کشاورزان، پزشکان ،آتش نشانان، نظامیان هر کدام بنا به نوع شغل خود، وظیفه خود را انجام می دهند و کسی هم معترض نیست؟!
ما ما معلمان زیاد هستیم ولی زیادی نیستیم.این بهانه ها فقط برای ندادن حق ماست و نه چیز دیگری !
2- حقوق معلمان
معلمان با اینکه جزو با سوادترین کارمندان دولت هستند ولی کمترین دریافتی را دارند .
دولت و سایر مسئولان مربوطه باید بدانند احترام متولی بر امامزاده واجب است. وقتی شما برای معلمان احترام نمی گذارید چطور از دانش آموزان و دیگر اقشار جامعه باید انتظار احترام و منزلت داشت؟
وقتی اقشار فرهیخته جامعه مورد بی مهری مسئولان قرار می گیرند و به مشاغل دوم و سوم که سنخیتی با منزلت آنان ندارد روی می آورند،چطور باید از آنان کیفیت آموزشی و ارتقاء فرهنگ جامعه را داشت!
همه می دانند که ریشه بسیاری از معضلات فعلی مانند اعتیاد، طلاق و خشونت در جامعه نتیجه بی توجهی به معلم و مدرسه است.پس برای نجات جامعه ضروری است همانند بودجه های کلان نظامی و بهداشتی،به بودجه آموزشی هم توجه شود ، زیرا اگر جامعه را مانند دندان تصور کنیم ،ناهنجاری های جامعه به تدریج همانند باکتری ها ،جامعه را نابود خواهد کرد.
حدود یک دهه پیش افرادی که برای زیارت به کشور سوریه رفته بودند تعریف می کردند که در آن کشور حقوق معلم و پزشک یکسان است و معلمان از جایگاه بالایی برخوردارند.اما در کشور ما متاسفانه برعکس است و افرادی که درآمد بیشتری دارند حقوق بیشتری دارند و بر عکس.
باز هم تاکید می کنم ما بخیل دیگران نیستیم همه حق شان را بگیرند ولی وقتی می گوییم کسری بودجه داریم و یا در آمد کشور پایین است،باید فشار بر همه اقشار یکسان وارد شود و این فشار فقط برعده زیادی از کارمندان مانند معلمان نباشد!
بهتر است همه درآمدها به خزانه رود و از آنجا برای همه عادلانه تقسیم شود نه اینکه مثلا وزارت نفت یا نیرو به دلخواه خود هر مبلغ را به عنوان پاداش یا حقوق به کارکنان خود بدهند و وزارتخانه ما چون درآمد ندارد،مصرفی تلقی شده و حقوق ناچیز به کارمندانش بدهد! هر چند ما مصرفی به حساب می آییم ولی این همه دکتر، مهندس،قاضی و.. را ما تعلیم نداده ایم و تربیت نکرده ایم؟
تولید ما ساختن انسان های باسواد و متخصص برای کشور است.
این نگاه به آموزش و پرورش فاجعه بار است و باید نگاه افراد مسئول تغییر کند.
ما معلمان هم مثل دیگران در جامعه زندگی می کنیم و فرزندان مان ازدواج می کنند، ما و اعضاء خانواده مان مریض می شوند و مانند دیگران خرج داریم.حق ما این است که مانند برخی کارمندان مرفه باشیم و از تمام مزایا برخوردار باشیم.البته ما منکر حق دیگران نیستیم ولی فقط از حق خود دفاع می کنیم و خواستار زندگ
از گروه فرهنگیان 53 تلگرام
تشکیلا ت موفق
مطلب زیر مطلب خوبیست در مورد ویژگیهای یک تشکیلات خوب به دوستانی که در احزاب عضو هستند و کار تشکیلاتی میکنند پیشنهاد میکنم این مطلب را مطالعه کنند:
یک تشکیلات زنده و موفق، تشکیلاتی است که...
۱. که برای اعضایش مانند خانه و خانواده دوم باشد.
۲. که افراد برای رای مثبت یا منفی دادن به یک طرح و پیشنهاد، کیفیت رابطه خود را پیشنهاد دهنده را در نظر نگیرند و فقط خود آن طرح را بصورت منطقی بررسی کنند.
۳. که در آن دست دادن افراد با یکدیگر، از صد تا چک و سفته تضمینی هم معتبرتر باشد. حرف اعضایش برای همدیگر حرف باشد وو اگر سرشان رفت قول و وعدهشان نرود.
۴. که در بیرون پیچیدگیها و تکنیکهای سیاسی را لحاظ کند اما در داخل فضایی صادقانه و داشته باشد. تشکیلاتی که دورویی و سیاستورزی به معانی رایج در داخل آن حرام باشد.
۵. که در آن گروهبندیها بر اساس رفاقتهای شخصی یا قومیت نباشد. تشکیلاتی که عاری از فراکسیونبندیهای ناسالم داخلی باشد.
۶. که آموزش تئوری و تجربی در آن یک روند دایمی باشد.
۷. که اعضایش وقتی عصبانی، خیلی خوشحال یا خیلی ناراحت هستند هیچ تصمیمی نگیرند.
۸. که احترام ساختار و سلسله مراتبی تشکیلاتی واجب باشد وشان نیروهای باسابقه یا پرمسئولیت حفظ شود.
۹. که تنها معیار برای انتصاباتش، شایستهسالاری و ضوابط مشخص باشد و در آن بر سر هر منصب و مسئولیتی بهترین فرد قرار گیرد.
۱۰. که افراد به راحتی نظر مخالف خود را با یک ایده ابراز کنند. اما اگر آن ایده تصویب شد گویی که موافق آن بوده و به همان اندازه برای تحقق آن تصمیم تشکیلاتی تلاش کنند.
۱۱. که رقابتهای سالم و ایجابی در آنجاری باشد و نه کنشهای سلبی و تضعیف دیگران.
۱۲. که کسی منتظر تشویق نباشد. تشکیلاتی که از فضای ایثار دفاع مقدس الگو گرفته باشد و کارهای خوب در آن به خاطر خوب بودن آن کار حتی بدون دیده شدن انجام شوند و نه به خاطر تشویق شدن.
۱۳. که خلاقیت در آنجاری باشد و افراد برای انجام امور خلاقانه به کشف راههای جدید بپردازند.
۱۴. که در آن همه اعضا به هم اعتماد داشته باشند.
۱۵. که انتقاد با استقبال مواجه شود. انتقادات طی سازوکارهای مشخص جاری شوند و پیامدی متوجه منتقد نباشد بلکه انتقاد کردن و ارائه راهکار تحسین هم بشود.
۱۶. که تنبیه تشکیلاتی در آن یک تابو و فاجعه محسوب نشود.
۱۷. که در آن پیادهسازی پیچیدهترین طرحها بیشتر از یک ماه زمان نگیرد.
۱۸. که جسور و ریسکپذیر باشد. اگر قرار بود همه کارها مطابق سنت پیشنیان انجام شوند، هیچ اختراعی در دنیا انجام نمیشد.
۱۹. که در آن به افراد با گذر از مراحل مختلف، کسب تجارب و پس دادن آزمونهایی در میدان عمل، مسئولیتهای بیشتری سپرده شود.
۲۰. که در آن هیچگاه میل و منفعت فردی بالاتر از نفع جمعی و تشکیلاتی قرار نگیرد. همچنین منافع جناحی و منافع ملی هم در مراتب بالاتر در نظر باشند.
۲۱. که در آن امکانات، ارتباطات و اعتبارات تشکیلاتی مانند امانتی در دست اعضا باشند و کسانی که مسئولیتی را بر عهده دارند هیچگاه خیانت در این امانتهای مهم نکنند.
۲۲. که اهداف بلند مدت مشخص داشته باشد و همه اعضایش بتوانند آن اهداف عالی را همواره به عنوان ستارهای برای مسیریابی در اقیانوس پرتلاطم سیاست پیش چشم داشته باشند.
۲۳. که نظم و انضباط را سرلوحه داشته باشد. در آن همه جلسات سر ساعت شروع شوند، مطابق دستورات جلسه پیش رفته و در زمان مشخص پایان یابند.
۲۴. که مسئولیتهایش فقط در دست افراد اعتقادی و شایسته باشد. حتی پذیرفتن مسئولیت در صورت عدم شایستگی، گناه بزرگی برای همه افراد به حساب بیاید.
۲۵. که همه اعضایش حاضر به از خودگذشتگی برای تشکیلاتشان باشند. همچنین اعضایش در هر رای دادنی کاملا از سطح خود بالاتر نگاه کنند و منافع کلان مجموعه را در نظر بگیرند.
۲۶. که اعضایش منتظر نباشند کاری برایشان تعریف شود. خودشان اقدام به طرح ایده و وظیفه کنند و با هماهنگی تشکیلات انجامش دهند.
۲۷. که غیبت، شایعهسازی و ایجاد تفرقه منکراتی بزرگ در آن به حساب بیایند و پیش از هر چیز مورد نهی توسط خود اعضای آن تشکیلات قرار گیرند.
۲۸. که در آن ترس از خطا و اشتباه کردن باعث بیعملی نشود.
۲۹. که اعضایش بدانند که بیرون از تشکیلات، چه چیز را، کجا، چه زمانی، چطور، به چه کسی و چگونه بگویند.
۳۰. که با بیشتر گروههای اجتماعی دیگر در ارتباط باشد و حداقل چای خوردن نمایندگانش با آنها قطع نشود.
۳۱. که مکتوباتش زیاد باشد. هیچ وقت انتقال تجربه نمیتواند به صورت شفاهی کامل صورت گیرد. ماندگاری کاغذ از حرف بیشتر است.
۳۲. که اعضایش از اخلاقی بودن و رعایت حریمهای اجتماعی در آن لذت ببرند.
۳۳. که در آن عذرخواهی تابو نباشد. عذرخواهی بعد از یک شکست یا اشتباه در آن ارزش محسوب شود که بتواند زمینهای برای واکاوی علل شکست باشد.
۳۴. که در آن چاپلوسی و ت
ملق بسیار مذموم باشد و با آن برخورد شود.
۳۵. که اعضایش یکدیگر را فقط در جلسات و نبینند. هموندان تشکیلاتی باید بتوانند بهترین دوستان همدیگر باشند.
۳۶. که بعد از برگزاری یک مراسم، بر سر جارو زدن سالن متعلق به تشکیلات حتی دعوا بشود.
۳۷. تشکیلاتی که به خرد جمعی پایبند باشد. شاید همیشه از خرد جمعی بهترین تصمیمات خارج نشود اما گریزی از آن نیست، چراکه یکی از ستوونهای بقای تشکیلات است.
۳۸. که تجربه در آن واقعا به مثابه چراغ راه آینده در نظر گرفته شود و از تجربیات گذشته و باسابقهترها هم استفاده شود.
۳۹. که در آن ده درصد حرف زده شود و نود درصد کار انجام گیرد. همچنین در آن به جای تمرکز روی دعواها و زد و بندهای سیاسی یا سروصدا کردن، تشکیلات سازی در مرکز توجه مجموعه باشد.
۴۰. که اعضایش در سختیها کار را رها نکنند و در خوشیها سرمست نشوند. افرادی آن را تشکیل داده باشند که عاشق باشند، نه کاسب
به نقل از گروه صدای معلم 1. تلگرام
مطالبات معلمان
مدتهاست بحثی به عنوان مطالبات فرهنگیان مطرح است که تصور درست و کاملی از آن وجود ندارد و هرکس به قدر وسع خود آن را تفسیر مینماید.
ضروری دیدم برایند این تفسیرها را به صورت کوتاه و گذرا جمع بندی نمایم. با این جمع بندی به این نتیجه رسیدم که خواسته معلمان، مطالبات کل جامعه است ولی چون از زبان معلمان بیان میشود به حساب مطالبات معلمان نوشته میشود البته این به حساب گذاشتن زیاد هم نادرست نیست زیرا جامعه آموزش و پرورش ایران تنها با احتساب خانوارهای فرهنگی و جمعیت دانشآموزی به مرز چهل میلیون نفر میرسد یعنی نصف جامعه.
تصور نادرستی از منابع مختلف به اذهان عمومی القا میشود که گویا مطالبات معلمان تنها حقوق حقه پرداخت نشده سنوات گذشته است سنتی که دولتها هموار پیروان راستین آن بودهاند و به آن دامن زده اند. باید بگویم که این نوع ارائه مطاب، از اساس غلط است. زیرا جامعه معلمان حتی در این شرایط بحران اقتصادی از این شهامت برخوردار بوده و هستند که معوقات را ببخشند به شرط اینکه در آینده تبعیضی نباشد.
پس مطالبات معلمان حقوق حقه به دیون واصل شده ارزش گذشته نیست.
بلکه مطالبات معلمان در مرحله اول رفع تبعیض پرداخت مزایا به کارکنان دولت است. معلمان خواستار این هستند که همه یک حکم داشته باشند و تمام دریافتی ها محدود به همان حکم باشد. زیرا زیادند کسانی که یک حکم دارند و چند دریافتی. حالا معلمان خواهان شفافیتی هستند که کل جامعه خواهان آن است. لازم به ذکر است این خواسته در چارچوب قوانین فعلی قابل تحقق است. اگر هم نباشد متخصصین به خوبی میدانند دکترین حقوقی همیشه پیش قراول قانون گذاری بوده و این دکترین توسط متخصصین به قانون گذاران پیشنهاد میشود. باید گفت جامعه فرهنگیان، بزرگترین جامعه علمی کشور، تدوین قوانین را در راستای رفع تبعیض ضروری میدانند.
معلمان به عنوان هسته روشنفکری جامعه تحصیل کرده و متخصص کشور خلاءهایی را تشخیص دادهاند که اصلاح آنها ضروری مینماید. زیرا امروز کمتر خانواده ایرانی را میتوان سراغ داشت که یک فارغ التحصیل بیکار نداشته باشد. اگر پای سخن کارشناسان نشسته باشیم به خوبی قابل درک است که بیکاری ناشی از عدم مهارتهای لازم فارغالتحصیلان است و بیبرنامه گی درهدایت تحصیلی است.
کمتر کسی در بطن جامعه بوده و این جمله را نشنیده باشد که امروز؛ درس خواندن دیگر ارزش ندارد. خواسته معلمان اصلاح این موارد است البته معلمان به عنوان کارشناسان آموزشی راه حلهای خوبی را بارها ارائه داده اند اما به دلیل نبود اراده باز در بر همان پاشنه میچرخد. زیرا شنیده شدن این راه حل ها بستگی به بهبود معیشت و ارتقاء منزلت اجتماعی معلمان دارد. در این میان رابطهای دو طرفه است.
اگر فارغ اتحصیلان از جایگاهی که تحصیلات برایشان ایجاد کرده خرسند باشند جایگاه معلمی خود به خود ارتقاء مییابد البته زمانی فارغ التحصیل خرسند وجود خواهد داشت که موارد زیر از مطالبات جامعه که معلمان بیان کننده آن هستند برآورد شوند:
1 تدوین محتوای آموزشی مناسب برای منابع درسی.
2- ارزیابی واقعی آموختههای فراگیر به جای ارائه کار نامه تحصیلی فاقد هرگونه پشتوانه یادگیری.
3- تدوین آیین نامه انضباطی مدارس با راهکاری اجرایی و ضمانت اجرا.
4- تعیین رشته برای فراگیران براساس سند آمایش سرزمین، علایق و تواناییهای فراگیران.
5- تهیه امکانات مناسب مورد نیاز برنامه درسی.
6- خارج شدن از بحث صرفا کمی و آماری در اجرای برنامههای آموزشی و توجه به کیفیت این کمیتها زیرا اگر هبچ کس نداند خود معلمان از صحت و سقم این آمارها و کمیتها آگاهند.
7- انتصاب و انتخاب مدیران کارآمد فارغ از هم عقیده و هم جهت بودن.از مدیر مدرسه گرفته تا وزیر.
7 تعیین شاخصهای مشهود موفقیت نظام آموزشی بر مبنای اسناد بالا دستی.
8- عدالت آموزشی.
9- گزینش مناسب معلمان.
10- فعالیت تشکلها و کانونها صنفی با آزادی و استقلال کامل برمبنای منافع ملی.
خلاصه بگویم، هیچ یک از موارد فوق بدون وجود معلم علاقه مند و کارا محقق نخواهد شد. صد البته که صرف حضورفردی به نام و در مقام معلم در کلاس کافی نیست بلکه باید معلم دارای صلاحیت بوده و دل ودماغ کارکردن داشته باشد.
معلم چند شغله بدهکار ذهن آشفته بحران زده و تخریب شده مطمئناً نیروی انسانی موفق و کارآمدی تربیت نخواهد کرد تا دست یابی به سند چشم انداز 1404 برایمان متصور باشد. وضع موجود جامعه نتیجه عملکرد نامناسب معلمان نبوده زیرا معلمان تا به حال کمتر از وظایف خود قصور کردهاند. اگر هم قصوری بوده نتیجه عمل گزینشگران بوده که افراد فاقد صلاحیت معلمی را به آموزش و پرورش راه دادهاند. معلمان کاملاً به این عملکرد نامناسب واقف بوده و بارها به نمایندگی از جامعه خواهان توقف این عمل شدهاند.
گره تمام موارد فوق و تمام کاستی موجود جامعه که بزرگ و کوچک از آن نالان هستند فقط به دست آموزش و
به نقل از گروه صدای معلم یک تلگرام
آسیب شناسی حرکت صنفی:
باسپاس وقدردانی ازهمکارانی که باحضورپررنگشان درتجمع ۱۷اردیبهشت یک باردیگرحماسه آفریدندوپس ازنوشتن مشق سکوت درامتحان عدالت خواهی دربرابرتبعیض درنظامی هماهنگ نمره ی قبولی گرفتند؛اکنون لازم است جهت تسهیل راه پیش روتارسیدن به هدف غایی،با آسیب شناسی این حرکت پس ازچندماه بپردازیم وآسیب هاوآفت های موجودراشناسایی ومرتفع نماییم؛ لذابنده به اجمال مواردی راکه ازمطالعه ی پستهای چندین گروه کشوری به نظرم قابل ذمرهستند،خدمت دوستان ارایه می کنم؛امیدکه بامطالعه ونقدفکورانه ی دوستان به یک جمع بندی مفیدبرسیم تاچراغ راهی باشد برای راه پیش رو:
۱_افق خواسته ها،بین همکاران تاسطح تأمین معیشت نزول یافته واعاده ی کرامت معلمان ازدستورکارخارج شده به طوری که مثلا موضوع یکی از بنرهای تجمع قبلی این جمله بود"غم نان درآوردپدربابا را"که فقط می توانددرخوشبین ترین حالت حس ترحم دیگران رابرانگیزد.
۲_تولیدمحتوادرگروه هابه شدت تنزل یافته به طوری که اکثراعضادرحکم دستگاه فتوکپی عمل می کنند،آن هم بدون توجه به محتواوتاریخ مصرف موضوع وبعضی ازگروه ها هم نحفلی است برای گپ های دوستانه ودرددلها یاچالش برسرموضوعی بسیارپیش پاافتاده.
۳_نوعی شک وتردیدوبی اعتمادی همرا باترس نسبت به سایراعضابوحودآمده کهپویایی گروه هاراکاسته است مه مهمترین عامل آن حضوربعضی اعضای جدید باسمت وسویی غیرازدغدغه های صنفی بین گروه ها وناامن نشان دادن فضااست.
به نقل از گروه تشریک مساعی تلگرام
«به نام خدا»
مطالبات فرهنگیان استان البرز
در اردیبهشت 1394
تهیه و تنظیم: علی حدادیان
دبیر فیزیک ناحیه یک کرج
«به نام خدا»
«تصور نکنند که آموزش و پرورش دستگاهی هزینه بر است و تولید ندارد، بلکه اینجا دستگاهی است که هر چه شما هزینه کنید، به طور مضاعف دستاورد خواهید داشت.»
(مقام معظم رهبری)
اینجانب علی حدادیان فوق لیسانس فیزیک با 29 سال سابقه و تجربۀ تدریس در استان البرز مشغول به خدمت هستم. به حرمت تقدس کلاس درس همواره با وضو سر کلاس حاضر می شوم و تا به حال دانش آموز خودم را به طور خصوصی درس نداده ام.
نخست سخنی دارم با معلم خودم جناب آقای دکتر فانی که به بنده درس اخلاق و ریاضی آموختند. یادم نمی رود در سال 63 و 64 که استاد فانی به ما ریاضی آموزش می داد می فرمود : « باید دو طرف معادلات ریاضی توازن داشته باشد. » ولی وقتی وارد آموزش و پرورش شدیم نامعادله ریاضی را دیدیم. یادم هست ایشان در درس هندسه فرمودند : « سه ضلع یک مثلث متساوی الاضلاع برابرند. » ولی ما نابرابری دیدیم. فرمودند : « نیمساز در بعضی مثلث ها عمود منصف هم است. » ولی ما انصاف ندیدیم. فرمودند : « در دایره فاصلۀ تمام نقاطِ محیط تا مرکز یکسان است. » ولی ما معلمان فاصلۀ خود را تا مرکز بسیار زیاد دیدیم. بطوری که بنده در سی سال خدمتم فقط و فقط وعده شنیدم. با تمامی دشواری های معلمی ساختیم و هیچ زمانی شارژ روحی نشنیدم. بلکه هر روز نسبت به قبل افسرده تر و نسبت به برنامه های آموزش و پرورش کم علاقه تر شدیم. با این حال ماندگاریمان را مدیون لطف خداوند و ایمان به آیندۀ روشن سرزمینمان می دانیم. بنده ناراحتم که به معلم خودم (آقای فانی) در دفتر مدرسه گفته می شود که ایشان کوتاهی کرده است.
امیدوارم مطالبات واقعی و منطقی که از طرف همکاران معلم به سمع شما رسانده می شود مورد توجه جدی قرار گیرد. ما این انقلاب را به راحتی به دست نیاورده ایم که به سادگی از دست بدهیم. این انقلاب وارث خون شهدای گرانقدر است که نام آن ها در تمام کوچه و خیابان های این مرز و بوم تشعشع می کند.
جناب دکتر فانی، معلم عزیزم، همیشه از شما تصویر خوبی در ذهن معلمان کردستان و شاید معلمان ایران در دهه شصت وجود دارد. در آن سال ها، استعدادهای درخشان با تدبیر شما در استان شناخته شدند. نفرات ممتاز کنکور در کردستان بی رقیب بودند. از شما و مدیریت تان به نیکی یاد می شد. سالهای بعد که ارزشیابی و امتحان بی ارزش شد و نمرات بی پایه و اساس در کارنامه دانش آموزان مملکت سرازیر شد کمبود شما احساس می شد. گذشت و گذشت تا به دوران کنونی رسید و دکتر روحانی وزارت مهم و با ارزش آموزش و پرورش را به شما محول کردند. کاش در اوج با آن پیشینه عالی از آموزش و پرورش خداحافظی می کردید. کاش وزارت را قبول نمی کردید چون بنده تحمل حرف های منطقی همکاران را که در دفتر مدرسه به شما نسبت می دهند و همه شما را مقصر می دانند، ندارم. کاش شما که روزی با ما بودید، بر ما نمی شدید. کاش برای همکارانتان تلاش می کردید در حد وزیر بهداشت. کاش با یک اقدام جسورانه خاطرات شیرین دهه شصت را برای ما تداعی می کردید. آقای رئیس جمهور به اعتبار پیشینۀ خوب جنابعالی وزارتخانۀ مهم آموزش و پرورش را به شما سپردند تا امید را به معلمان ایران برگردانید. ولی این چنین نشد.
هنوز هم بنده به خودم اجازه نمی دهم لب به بدگویی شما باز کنم ولی به عنوان نماینده معلمان استان البرز، توصیه می کنم شما در اتاق وزارت نیم ساعت وقت بگذارید و سری به قسمت فیش حقوقی همکاران در پروتال وزارت بزنید. به صورت اتفاقی فیش چند نفر از همکاران را مشاهده بفرمایید. اگر زحمتتان نشد قسمت کسورات را هم نیم نگاهی بیندازید و فکر کنید وزیر نیستید. ببینید معلمان با 900 هزار تومان دریافتی که شاید قسمت اعظمش را هم بابت اقساط ( اجاره خانه و غیره ) هزینه می کنند چگونه روزگار می گذرانند.
اگر شما به مسئله افزایش جمعیت ایران اعتقاد دارید مطمئن باشید که باعث اصلی تک فرزندی فرهنگیان شما هستید.
باعث دو شغله بودن فرهنگیان شما هستید.
در آمار طلاق فرهنگیان سهیم هستید.
در امراض و مشکلات روحی معلمان سهم دارید.
در قطع صله رحم همکاران گناهکارید.
مخصوصاً در افسردگی خانواده های فرهنگی سهیم هستید.
در کم سوادی عده ای از فرهنگیان و به روز نبودنشان نقش دارید.
البته آقای دکتر فانی وزیر محترم آموزش و پرورش، می دانیم که این بدبختی ها فقط به وزارت شما و دوران شما و دوران تدبیر و امید بستگی ندارد ولی انتظار این است چون حضرتعالی از بدنه آموزش و پرورش هستید، می توانید کاری انجام دهید که در تاریخ برای همیشه به جای فانی، همواره باقی باشید و بدرخشید و دوباره به دوران اوج خود بازگردید.
به نقل از فرهنگیان 59 تلگرام
پیشنهاد همکار برای برنامه آینده
همکاران ارجمند، سلام.
روز هجدهم اردیبهشت به منظور بهره بردن از خرد جمعی درپیشبرد فعالیت های صنفی معلمان در چند گروه فعال فضای مجازی ازهمکاران درخواست نمودم راهکاری عملی و موثر برای فعالیت آینده معلمان و تشکل های صنفی پیشنهاددهند. محصول این فرآیند در قالب پیشنهادهای زیربه عنوان برآیند هم اندیشی با همکاران، جهت تحلیل و بررسی تقدیم می شود. انتظار می رود همکاران با مداقه درتمام جوانب هر پیشنهاد و با پرهیز از هر گرایش سیاسی، دیدگاه خود را ارائه نمایند :
پاداشت باز نشستگی
یک هفته پیش منزل یکی از بستگان برای احوال پرسی رفته بودم مثل خودم اولمهر ۹۳ از شرکت نفت بازنشسته شده بود گفتم چقدر پاداشت شد فرمودند ۲۷۵ میلیون جای خودمو روی مبل محکم کردم و مواظب بودم رنگم تغییر نکنه و لرزش توی صدام ایجاد نشه که ضایع بشم جلو خانمم و خانواده ی ایشان جابجا شدم آب دهانم را قورت دادم برای سوال بعدی که فکرنکنن هنگ کرده ام گفتم چقدرشو گرفتی فرمود ۵۰ درصدش رو همون ماه اول گفتم بقیه شو چرا ندادن فرمود چون خونه سازمانی دستمه به محض تخلیه به حسابم واریز میشه گفتم یعنی اگر خونه را همون ماه اول تحویل میدادی همه ی پاداشتو میدادن فرمود آره!
به ظرفهای لبریز از پسته و فندق و مغز بادام و گردو و بسته های شیک انواع شکلات نگاه کردم و به خودم گفتم حواست باشه طوری ازشون بردار که خیال نکنن معلم ندید بدیده خودتو سیر نشون بده!
به خدای محمد قسم به اندازه ی دانه ی خردلی نسبت به حقوقش و پاداشش و وضع خونه و زندگی اش و خورد و خوراکش نه حسادت کردم و نه غصه خوردم بلکه از این کباب شدم که مگه منو او زیر سقف یه آسمون و تحت مدیریت یک دولت واحد و از یک بودجه نیستیم پس من چگونه این تفاوت و تبعیض روانی کننده رابرای خودم و خانواده ام توجیه کنم؟
چرا او پاداشش را و اضافه کارش را و مزایای آنچنایی اش را و رفاهیات متنوعش را بی دردسر و آروم میگیرد بدون اینکه وزیرش و مدیرکلش مصاحبه کنند و همایش بگذارند ولی من و خانواده ی من باید هر شب پای جعبه ی جادوئی صدا و سیمای « میلی» نشسته باشیم و مکرر اخبار مطالبات نداشته ی من تیتر همه ی شبکه های خبری در طول شبانه روز باشد؟
چقدر بچه های من خودشان را با اینگونه بستگان که تعداشان کم نیست مقایسه کنند و به حرمت پدر معلمشان افسوس هایشان را که در چشمانشان می بینم از من قایم کنند؟
جوابگوی اینهمه حقوق ضایع شده ی آشکار کیست؟
چرا کسی از اینهمه ظلم و تبعیض و بی عدالتی عریان نمی ترسد؟
« افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون؟»
خدایا تو دانا و تواناترین شاهدها هستی پس گواه باش که من گفتم تا در روز قیامت بر من نهیب نزنی که چرا فریاد نزدی و مطالبه ی حقت را نکردی یا ارحم الرحمین!
« بازنشسته ی فرهنگی»
یه نقل از گروه یار دبستانی تلگرام
عدالت خواهی صنفی
ابراهیم سوری،روزنامه جهان صنعت،ص یکم،19 اردیبهشت 94
جامعه فرهنگیان بیش از هر زمان دیگری خواستار احقاق حقوق خود است و در چند ماه گذشته به روش های گوناگونی دست به اعتراض به وضع بد معیتشتی خود زده است. در این بین برخی عوامل، خواسته یا ناخواسته،می توانند جریان را در مسیرهایی منحرف کنند که بعدها امکان سوءاستفاده را افزایش دهد. بدون شک اعتراضات فرهنگیان حرکتی از سر عدالت خواهی است اما نباید اجازه داد با سهل انگاری دچار تحریف شده و در نهایت منحل شود . همچنین باید با بصیرت کافی روشهای کارآمد برای رسیدن به اهداف را شناخت.یکی از بحثهای مهمی که بر سر آن اختلاف نظر فراوانی وجود دارد و لازم است واکاوی شود، سیاسی شدن جریان است . باید ابعاد مختلف قضیه به تفکیک بررسی شود. و حرکتهای اخیر نباید قربانی موج سواری عده ای سیاستمدار به بهانه حمایت از جریان شود. از طرفی باید نوع تعامل با وزنه های سیاسی مشخص گردد و در صورت لزوم ارتباط موثر بوجود آید .
در نوشتار پیش رو به این قضیه پرداخته و در نهایت امید آن دارم، بدنه فرهنگیان با تمام اجزای خرد و کلان ، موضع صحیحی را اتخاذ کنند.
ابتدا نیک است به تعدادی از عواقب سوء جناحگیری سیاسی اشاره شود. بطور خلاصه می توان گفت اهم عواقب احتمالی ورود به عرصه سیاست موارد زیر می باشد :
۱) سوء استفاده سیاستمداران از حرکتهای اعتراضی؛
۲) در اولویت قرار گرفتن مسائل سیاسی بجای مسائل صنفی و حقوقی؛
۳) بدبین شدن فرهنگیان نسبت به حرکت؛
۴) امکان ممانعت حاکمیت از فعالیت صنفی به دلیل اتخاذ سیاستهای ضد حکومتی؛
۵) عدم حمایت مردم، احزاب و جناحهای سیاسی دیگری که در موضع مخالف هستند؛
و موارد دیگر ...
باید مابین جناحگیری سیاسی و استمداد از حمایت مجلس تفاوت قایل شد.می توان به دور از حواشی و تصمیمات سیاسی مجلس یا دولت که ارتباطی با امور حقوقی و صنفی معلمان ندارند، با مجلس ارتباط برقرار کرد و جهت پیگیری مطالبات خود میتوان از قدرت مجلس نیز استفاده کرد. در این بازی قدرت باید توجه داشت برای به حداکثر رساندن این حمایت بهتر است تابع قاعده برد - برد بود.این بدان معنی است که برای رسیدن به اهداف خود منافع نمایندگان را نیز در نظر داشته باشیم.و این را از نظر دور نداریم که هرچند حمایت نمایندگان از قشر فرهنگیان انجام وظیفه است اما تاکید صرف بر این دیدگاه ایده آل گرایانه بخصوص در برهه فعلی باعث عدم همکاری نمایندگان خواهد شد.چرا که این موارد مربوط به وجدان کاری بوده و در هیچ محکمه ای عینی قابل طرح نبوده و در این آشفته بازار خریداری ندارند.اوضاع موجود نه بر اساس عدالت محوری، که بر اساس منفعت محوری بوده و اغلب افراد حقیقی در جایگاه حقوقی خود مسیری را انتخاب می کنند که بیشترین منفعت را برای آنان به دنبال داشته باشد.
بر این اساس ارائه پیشنهادی که منافع دو طرف را برآورد کارساز بوده و ضمانت اجرایی خواهد داشت.هرچند به لحاظ اخلاقی برتری با ماست که به دنبال احقاق حقوق تضییع شده خود هستیم و نه مفعتی که از سر زیاده خواهی باشد.
برای ادامه بحث دو سوال اساسی زیر را مطرح میکنیم :
۱) آیا لزومی به ارتباط با مجلس وجود دارد؟ البته اگر "مزیت" را به "لزوم" ترجیح دهیم و سوال را به این صورت مطرح کنیم که "آیا ارتباط با مجلس مفید است؟" بهتر میتوان در پی پاسخ برآمد.
۲) آیا ایجاد ارتباط با مجلس کاری سیاسی به معنای عام بوده و عواقبی که در بالا به آنها اشاره شد در پی دارد؟
اولی را تایید و دومی را رد میکنیم.
مجلس نمایندگان که یک نهاد مهم در تصمیم گیریهای کلان کشوری و کانال اصلی ارتباط ملت با حاکمیت است.هم می تواند طرحهایی را ارائه کند و هم به دولت فشار بیاورد که لوایح مفیدی تصویب کند.بر این مبنا جامعه فرهنگیان بعنوان بخشی از بدنه ملت حق دارد برای پیگیری مطالبات خود در کنار سایر فعالیتها، از این کانال ارتباطی هم استفاده کند.
مجلس قدرت قانونی برای ایجاد تغییرات مثبت را دارا بوده و می تواند اهرم فشاری در دست فرهنگیان باشد.می تواند بلندگوی فرهنگیان در میان ملت و اهرم فشاری بر حاکمیت باشد.بنابراین اولین و مهمترین کارکرد مجلس در جهت منافع فرهنگیان مشخص شد.
کارکرد دیگر مجلس ، انتخاب فردی کارآمد برای تصدی پست وزارت آموزش و پرورش می باشد.بر کسی پوشیده نیست که دکتر نجفی که به اجماع فرهنگیان گزینه ای مناسب بود که از طرف نمایندگان مجلس بنا به دلایلی واهی تایید نشد.
افزایش سهم بودجه آموزش و پرورش که هم به قدرت چانه زنی وزیر و هم به پیگیری و درخواست نمایندگان بستگی دارد از دیگر کارکردهای مجلس است که به صورت مستقیم و غیر مستقیم(با انتخاب وزیر کارآمد) قابل اجراست.
خواسته معلمان از زبان معلم
خواستههای معلمان از زبان معلمان شهرستانها
زمانی که معلمان راضی به مدرسه نمیروند و دانشآموزان پرخاش میکنند
کلاف سردرگمی که امید است با سخنان حسن روحانی باز شود
گزارش ازآساره کیانی،روزنامه همدلی،17 اردیبهشت 94
زمانی که از خواستههای فرهنگیان و به معنای واضح کلمه، معلمان، خواستهها و مطالبات آنها صحبت به میان میآید تمرکز روی این بدنه آموزش و پرورش در شهر تهران است. گفت و گوها و صحبتها هم بیشتر با فعالان و کارشناسان این حوزه در تهران صورت میگیرد. شهرستانها و مسائل و مشکلات مربوط به حرفه کاری آنها – حداقل در حوزه رسانهای- اگر نگوییم بسیار اندک اما کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند؛ نگاهی کوتاه به آنچه در حوزه معلمان در شهرستانها به وقوع پیوسته به راحتی نشان میدهد که آسیبهای حوزه آموزش از حوزه آسیبهای روحی و روانی – چه برای معلمان و چه برای دانشآموزان- پا را فراتر نهادهاند وحالا این جسم و جان افراداست که در معرض آسیبهایی جدی قرار گرفته؛ مرگ معلم بروجردی در ابتدای آذر ماه سال گذشته که توسط یکی از دانشآموزانش با ضربات چاقو کشته شد یکی از این موارد است.
معلمانی که نمیتوانند مایحتاج زندگیشان را تامین کنند ممکن است به راحتی عصبانی شوند
بررسی علل اتفاقات ناگواری که تهدیدکننده روح و جسم نظام آموزش و پرورش است به ریشهیابی و مداقه کارشناسانه با صرف وقت و هزینه کافی دراین امور نیازمند است؛ گفت و گو با معلمان تاییدکننده این مطلب است که رسیدگی به خواستهها و مطالبات معلمان و تامین هزینهها و مایحتاج زندگی آنها باید در حدی باشد که آنها برای تامین هزینههای خود مجبور به انتخاب شغل دوم یا سوم نباشند؛ جدا شدن معلمان از شغل اصلیشان و با فراغت در این حوزه فعالیت کردن میتواند مشکلات عدیده روحی را برای آنها به ارمغان بیاورد؛ معلمی که هزینه تامین معاش خود را ندارد با نگرانیهای بسیاری در کلاس درس حاضر میشود بنابراین سوای پایین آمدن کیفیت کاریاش ممکن است در مقابل برخی رفتارها نتواند جلوی عصبانیت های خود را هم بگیرد.
کلاسهای درس با تعداد دانشآموزان بالاتر از حد طبیعی میتواند منجر به بروز رفتارهای ناهنجار از سوی دانشآموزان شود
اما گاه رفتارهای دانشآموزان هم ممکن است تا حدی آزاردهند باشد که برخورد معلم را هم در پی داشته باشد؛ کلاسهای شلوغ؛ خارج از ظرفیت نرمال آن، محتوای کتابهای آموزشی، عدم تلاش برای مشاوره به دانشآموزان و کمک به رشد فرهنگی آنها همه میتوانند عواملی باشند که فعالان حوزه آموزش در بیان علت پرخاشگری و بروز برخی رفتارهای ناشایست از جانب برخی دانشآموزان دلیل میآورند.
مدارس با کیفیت کماند و والدینی که نمیتوانند پول پرداخت کنند، زیاد
البته نمیتوان از این نکته هم به راحتی گذر کرد که سطح آموزشی و کیفیت مدارسی که برای حضور دانشآموزان پول دریافت میکنند با سطح مدارس دولتی متفاوت است. در کنار معدود بودن مدارس پولی تعداد دانشآموزانی که والدین آنها قادر به ژرداخت پول برای ثبت نام فرزندان خود در مدارس غیردولتی نیستند، بسیار زیاد است؛ این امر باعث تمرکز یکسری ازدانشآموزان با شرایط خاص در اماکن خاص میشود و شاید بتوان بروز برخی رفتارهای ناهنجار از سوی دانشآموزان را هم با آن بیارتباط نداست.
معلم لاهیجانی: صحبتهای وزیر برای ما معلمان کُشنده بود
سهراب امینی معلم دوره متوسطه در شهرستان لاهیجان است. او حدود 20 سال سابقه تدریس دارد. امینی به همدلی میگوید بررسی خواستهها و نیازهای معلمان در سراسر کشور یکسان است و به شهر یا استان خاصی ارتباط ندارد.
اما او صحبتهای وزیرآموزش و پرورش را کشنده میداند زمانی که بارها به بیان مطالبات معلمان میپردازد و علیرغم وعده و دعیدهای مختلف کار خاصی در حوزه معلمان انجام نمیدهد و به طور کلی معلمان را راضی به مدرسه نمیفرستد.
این معلم لاهیجانی میگوید از خرداد سال گذشته هنوز برای برگههایی که تصحیح کرده هیچ پولی دریافت نکرده است. معلوم نیست این پولها کجا میروند! او میگوید شاید این پولها از بالا واریز میشوند اما در میانه راه بلوکه میشوند!
اما در مورد کیفیت آموزشی مدارس شهرستان لاهیجان، امینی میگوید در لاهیجان چند مدرسه خوب به لحاظ کیفیت آموزشی هستند که با دریافت پول سعی در رشد آموزشی دانشآموزان دارند اما مدارس دولتی مثل مدارس سایر نقاط کشور از مشکلات خاص خود مبرا نیستند.
معلم بروجردی: زنان معلم برای بیان خواستههای خود ناچارند به شکستن یک تابو
تحلیل معلم جنوبی شرایط کنونی معلمان
تحلیل یک معلم جنوب از تحولات اخیر جامعه فرهنگی ایران ،نگاهی پراگماتیک
آیا این حرکت راه تعییر را باز خواهد کرد?
افراد واشخاص زیادی در طول تاریخ بشریت محرک وموجب تغییرات وتحولات اجتماعی بوده اند.با بر رسی سیر تکاملی این حرکت ها وپی بردن به ماهیت شخصی افراد هدایت کننده این جنبش ها ،به یک نکته قبل توجه پی می بریم،که این افراد پیشرو دو ویژگی بارز و برجسته ایی که ذاتی هر انسان شرافتمند و اخلاق مدار می باشد،بر خوردار بوده اند.یکی از این ویژگی ها داشتن هدف ودومین ویژگی که بود ویا نبود اولی را تضمین می کند،ثبات قدم وایمان راسخ این افراد به مسبری که انتخاب کرده اند، می باشد.
جامعه فرهنگی ایران طی دهه های اخیر تلاش ها وگام هایی برای اصلاح امور خویش وجامعه برداشت ولی شوربختانه به علت ناهمگنی در سطح آگاهی افراد این طبقه ،نبود وسیله و تکنولوژی امروزی وبسته نگه داشتن فضای سیاسی به قهقرا وبن بست کشانده شد طوریکه این وزارتخانه را به یک وزارتخانه از هم گسیخته و فروپاشیده تبدیل کرد.اما امروز به نظر می آید که با ورود تکنولوژی جدید،تمام فرهنگیان سعی به ارتقا و همگن سازی اطلاعات همدبگر دارند واین همگن سازی باعث ورود افراد بیشتری به این معرکه و کارزار حق طلبی شده است.
اما در این بین افرادی بصورت آگا هانه یا نااگاهانه بر طبل یاس و ناامیدی می کوبند و هنوز باور ندارند که تمام تحولات اجتماعی را در طول تاریخ یک در صد افراد فعال جامعه کلید زده ، وبقیه و بقیه وقتی به جدی بودن حرکت پی برده اند ،به إن ملحق شده وبه فعالیت پرداخته اند.
ثبات قدم ویک دندگی یک در صد جامعه فرهنگیان است که سیستم را به عقب می راند وبا اولین عقب نشینی،مجبور است به بقیه خواسته ها تن دهد.بنا بر این، جامعه فرهنگیان ایران باید با پختگی وبالندگی تمام قدم بردارد و بدون متهم کردن دیگران به سستی ورخوت وصفات ناشایست دیگر،آنها را در مرحله ای وارد گود حق طلبی و عدالت خواهی نماید ویاس وناامیدی را از دل آنها بزداید.به این افراد باید حق داد که با وجود این همه ترس،جهل وفقر مادی ومعنوی در جامعه،شاید این حرکت را زیاد جدی تلقی نکنند و امیدی به آن نداشته باشند.ماییم که باید در صحنه بمانیم تا فرهنگی شاغل ،باز نشسته،جانباز،شیمیایی،خانواده معظم شهدا و غیره
ما را لایق حمایت بدانند و به پاکی وشجاعت ما ایمان پیدا کنند ودر صف ما حاضر شوند.
در شهر خود،طی چند ماه گذشته،بدون وابستگی به هیچ خط و باند سیاسی وبا وجود عده کم وبدون کمک مالی از جانب هیچ کسی ،چنان پایداری و ثبات قدمی از خود نشان دادیم که جانباز شیمیایی فرهنگی(عکس بالا),خانواده معظم شهدا و اسرا در کنار خود آوردیم.این بزرکترین افتخار برای هر انسانی است که بتواند وجدان پاک چنین افرادی را بیدار کند و آنان را به فغان وفریاد حق طلبی وضد تبعیض وا دارد.
هنوز راه طولانی در پیش است تا اهداف فرهنگیان ایران تحقق یابد زود قضاوت نکنید وبازی را باخته تلقی ننمایید،که تنها چیزی که شما را به هدف نزدیک می سازد ،ثبات قدم و پایداری است.
مگر در جنگ تحمیلی همه به جبهه رفتند و از خاک وطن دفاع کردند.یک در صد جامعه ایران از همه چیز گذشتند و وطن را از حجوم دشمن مصون نگاه داشتند.و در این حرکت حق طلبانه ضد تبعیض فرهنگیان ،چنانچت یک در صدی ها حاضر به از خود گذشتگی نباشند،تغییر چندانی در بهبود وضعیت معیشتی فرهنگیان و نظام فرو پاشیده آموزش و پرورش بوجود نخواهد آمد.بنا بر این، انسان های بزرگ همیشه برای دیگران از خود می گذرند تا نام نیکی در تاریخ بشری از خود به جا گذارند واز در پر افتخار تاریخ بیرون آیند.
در پایان سپاسگزاریم از همه فرهنگیانی که شرف انسانی خویش را با هیچ چیز دیگر مبادله نکرده،نمی کنند ونخواهند کرد.ما پیروزیم چون حق با ماست.✌✌✌
1394/2/18
معلمی از جنوب
به نقل از گروه 10 اسفند در تلگرام
نامه معلم فسایی به مسئولان
:دیروزیکی از همکاران فسایی در جلسه مطالبی را تهیه و بیان کردند که چون با دلی پاک و صادقانه بیان میکرد در آخر اشک خود و بعضی از دوستان را در آورد
خواندن آن خالی از لطف نیست
نامه همکار به ایرانیان
نامه ای از طرف یک معلم به همه ایرانیان
هم میهن عزیزم
من نمیدانم که شغل شما چیست ، پاسدار هستی یا شرکت نفتی یا اداره برق یا مخابرات یا خانه دار و یا حتی بیکار.
من نمیدانم چقدر در آمد داری، ۱میلیون یا ۲میلیون یا۳میلیون،یا بیشتر، یا اصلا درآمد نداری؟
من نمیدانم که تو چقدر ثروت و سرمایه مادی داری، یک خانه، یک مغازه ، یک ماشین، یک زمین زراعی، یک باغ، یک سپرده بانکی، چند مورد از اینها ،یا همه اینها،یا هیچکدامشان؟
من نمیدانم تو چقدر در طول روز کار میکنی، ۸ساعت، ۶ساعت،۱۲ساعت،۲۴ ساعت،یا اصلا کارنمیکنی؟
من نمیدانم از نظر سیاسی چه دیدگاهی داری، اصلاح طلبی، اصول گرایی، مستقلی، اصلا سیاسی نیستی؟
من نمیدانم تو از نظر مذهبی چه تفکری داری، مسلمان شیعه ای، مسلمان اهل سنتی، مسیحی هستی، یهودی هستی، یا کلا دین نداری؟
من نمیدانم تو چندتا بچه داری، ۱دختر، ۱پسر،۲تا دختر،۲تا پسر،۱دختر۱پسر،۳تابچه،۴تابچه،یا اصلا بچه نداری و قرار بعدا بابا یا مامان بشی؟
من همه اینها رو نمیدونم
اما یک چیز رو با اطمینان میدونم:
بزرگترین سرمایه معنوی شما " فرزندانتان " هستند.
همانها که برایشان کارمیکنید، حرص میخورید، از صبح تا شب زحمت میکشید، مرتب در اندیشه آینده شان هستید، مراقبت سلامت جسم و روحشان هستید، برایشان بهترین میوه و غذا و دارو را تامین میکنید و…
اما هموطن گرامی ،
آیا می دانی بار اصلی تربیت فرزندان شما در حساسترین سن آنها یعنی از ۶ تا۱۸ سالگی بردوش من است؟
آیا می دانی که من معلم باید به بچه یا بچه های شما درس زندگی بدهم؟
آیا می دانی که احترام به تو بعنوان پدر و مادر را ، من باید به فرزندت بیاموزم؟
آیا می دانی من برای آموختن دانش، حرفه، تربیت، آداب اجتماعی، سواد خواندن و نوشتن، اصول بهداشتی، موازین مذهبی و خیلی از موارد دیگر باید دانش م را مرتب به روز نمایم؟
آیا میدانی من معلم برای آموزش فرزند تو باید دغدغه مادی نداشته باشم؟
آیا می دانی در حال حاضر من هم مانند تو فرزندی دارم که باید از نظر مادی به او هم رسیدگی کنم؟
آیا می دانی که سیستم آموزشی در کل جهان مانند ایران ۲۴ ساعت در هفته و ۹ ماه در سال است؟ و در اوقات فراغت باید از فرزندان شما آزمون پیشرفت تحصیلی بگیرم و یا در دوره های ضمن خدمت شرکت کنم تا علمم را به روز نمایم؟
اما من بعلت حقوق پایین مجبورم یا چندشغل داشته باشم یا مرتب غصه قرض و قسط را بخورم ، که در هر دوصورت نمیتوانم معلم خوبی برای فرزندت باشم.
هم میهنم ،
شاید بخواهی آموزش فرزندت را با مدارس خصوصی یا غیرانتفاعی حل کنی، اما آنجا هم پول را به صاحب مدرسه میدهی نه به من معلم! آنجا هم من هستم که باید تدریس کنم.
آیا دوست داری که بچه ات را که تمام سرمایه ات است به یک معلم افسرده بسپاری؟
میدانم که چنین نیست.
پس ای ایرانی. بزرگوار،
آینده مملکت و نظام و فرزندانمان را که در معرض خطری بزرگ است ، دریاب
من معلم به یاری تو و همه ایرانیان نیازمندم برای :
" ساختن ایرانی آباد و پیشرفته ، با بالا بردن منزلت مادی و معنوی معلم ایرانی "
پاینده باد میهنم ایران
به نقل از گر وه فرهنگیان 49 تلگرام
پیشنهاد همکاردر مورد مطالبات
با سلام خدمت همکاران۰۰۰ نظرتون راجع به این موضوع چیست???
همکاران نظرتون در مورد این موضوع چییه:
تا کی حرف بزنیم ؟
تا کی میخوایم گله کنیم ؟
تا کی خودمون بگیمو خودمون بشنویم؟
فکر میکنید با حرف زدن درباره مشکلات اونا حل میشن؟
تا کی اعضای گروه میخوان آدرس حرفهای مفت مسولینو بدن و ما هم توی سایتها و خبرگزاریها بخونیم؟
حالا که با خوندن مطالب گروه و سایتها و ... متوجه ظلم مسولین نسبت به خودمون شدیم و آگاهیمون رفته بالا و به یک اتحاد نصفه نیمه دست پیدا کردیم دیگه وقت عمل فرا رسیده
نه، باید جوگیر بشیم و نه احساساتی
بلکه با شکایت به دیوان عدالت اداری نسبت به بند بند حقوق تضییع شده مان قدم به قدم تک تک آنها را مطالبه کنیم
درباره فوق العاده شغل یک عده برای شکایت پیش قدم شدن بقیه هم کم کم دنبالشون راه افتادن و در نهایت نتیجه داد
مسولین ماشالله اینقدر پررو هستن که اگه ما سالها اعتراض مدنی کنیم مارو بازی بدن ویا با وعده های پوچ اتحادمونو بشکنن ویا با وقت کشی مارو دچار ریزش کنن
حالا از چی شکایت کنیم
1- کسر مقرری ماه اول
2 - قطع 5 درصد افزایش سنواتی سالانه
3 - تفاوت تطبیق کلانشهر ها
4 - قطع فوق العاده ویژه
5 - بدی آب و هوا
6 - حق سرویس
7 - مبلغ غذایی روزانه
8 - فوق العاده جذب
9- حق مسکن
10 - قطع کارانه
11 فوق العاده جذب هیات امناء
تمام بند های بالا قانونی بوده ولی برای صرفه جویی در هزینه ها از ما دریغ میکنند
اگر در گروهها چند نفر پیشقدم بشن دیگه کار تمومه
فقط باید در شکایت ها بندهای قانونی و بخشنامه های مورد استناد شناسایی و ذکر شود
به نقل از گروه فرهنگیان اندیشمند در تلگرام
نامه فرهنگیان کردستان به وزیر
جناب آقای فانی
همیشه از شما تصویر خوبی در ذهن داشتم
در دهه شصت که حضرتعالی ریاست آموزش و پرورش استان کردستان را بر عهده داشتید ،استعدادهای درخشانی با تدبیر شما در استان شناخته شد
یادم هست که حتی سربرگ برگه های امتحانی کلاس پنجم دبستان هم در هنگام تصحیح جدا می شد
سالهایی که نفرات ممتاز کنکور کردستان بی رقیب بودند
شما بعدها در وزارت و در پست معاونت مشغول بودید و همچنان ذکر خیر شما بود و از شما و مدیریتتان به نیکی یاد می شد سالها بعد
وقتی در آموزش و پرورش ارزشیابی و امتحان بی ارزش شد و به بهانه یادگیری و ... نمرات بی پایه و اساس در کارنامه دانش آموزان مملکت سرازیر شد ، کمبود شما احساس می شد
گذشت و گذشت تا به دوران کنونی رسید و از بخت بد شما وزیر آقای روحانی شدید
کاش در اوج ، با آموزش و پرورش خداحافظی می کردید
کاش وزارت را قبول نمی کردید
کاش صدای معلمان را می شنیدید
کاش شما که روزی با ما بودید ، بر ما نمی شدید
کاش برای همکارانتان ، تلاشی می کردید
کاش با یک اقدام جسورانه ، خاطرات شیرین دهه شصت را برایمان تداعی می کردید
مرد قهرمان دهه شصت ، شما مثل آقای شصت چی اشتباهی بودید
جناب فانی
هنوز هم حاضر نشده ام لب به بد گویی شما باز کنم
اما
بعنوان یک همکار ، توصیه می کنم شما دیگر ما را فریب ندهید
در اتاق وزارت ، نیم ساعت وقت بگذارید و سری به قسمت فیش همکاران در پورتال وزارت بزنید
بصورت اتفاقی فیش چند نفر از همکاران را ، مشاهده کنید
اگر زحمتتان نشد قسمت کسورات را هم نگاهی بیندازید
گمان کنید وزیر نیستید
ببینید همسایه معلمتان با نهصد هزار تومان دریافتی ، که شاید قسمت اعظمش را هم بابت اقساط بیرون هزینه کند ، چگونه روزگار می گذراند
وزیر محترم ، اگر شما هم به مساله افزایش جمعیت ایران اعتقاد دارید مطمئن باشید ، که باعث اصلی تک فرزندی فرهنگیان شمایید
باعث دو شغله بودن فرهنگیان شمایید
در آمار طلاق فرهنگیان سهیمید
در مرض ها و مشکلات روحی معلمان سهم دارید
در قطع صله رحم همکاران گناهکارید
در افسردگی خانواده های فرهنگی سهیم هستید
در کم سوادی عده ای از فرهنگیان و به روز نبودنشان نقش دارید
و....
و این بدبختی ها ، فقط از وزارت شما و دوران تدبیر نیست ، که شما میراث دار ، خرابه ای به نام آموزش وپرورش فرتوتی هستید که وزرای قبل هرکدام با آمدن و رفتنشان ، بر خراب تر شدن آن ، همت گذاشتند
دکتر فانی
شما از بدنه آموزش و پرورش هستید
هنوز برای کاری حدی و درخور دیر نیست
به دوران اوجتان برگردید
یا عطای وزارت را به لقایش ببخشید
جمعی از فرهنگیان کردستان.
به نقل از گروه 17 اردیبهشت در تلگرام
دوستان عزیز و معلم من ؛ آموزش و پرورش نیازمند مالی نیست و منابع درآمد زایی کافی هم دارد فقط دست آدم های بی کفایت و دزد افتاده که نفعی به هیچ معلمی نمیرساند لطفا به موارد زیر دقت کنید:1_ صندوق ذخیره فرهنگیان بعد از وزارت نفت و تامین اجتماعی دارای بیشتری شرکت ، کارخانه و منابع مالی است ! از روز عضویت تا بازنشستگی معلمین حق عضویت از حقوق آنان کسر می شود به امید چندرغاز سالانه که مثل مهریه نه کسی داده و نه کسی گرفته!!! و به امیدپرداخت معادل آن در زمان بازنشستگی والبته به صورت اقساط!! پس سود سرشار این همه منابع مالی و گردش حساب موسسات و شرکت های تحت پوشش صندوق ذخیره کجاست ؟! 2 _ شرکت تعاونی مصرف فرهنگیان که با سهم سپرده همکاران معلم عضو اداره میشود دارای گردش حساب فوق العاده زیاد و سود فراوان است اما قطره چکانی به همکاران حساب پس میدهد چراوضعیت مالی و اداره شرکت تعاونی فرهنگیان به این وضعیت در آمده؟نفع چه کسانی در ادامه این وضعیت است؟ 3 _ خانه معلم در تمام کشور باید خانه معلم باشد! اما نه تنها خدمات دهی آن به معلمین تفاوت چندانی با سایر مردم نداردبه اساسا هیچ خیر و برکتی برای معلم ندارد توجه داشته باشید خانه معلم هر شهر معادل در آمد یک هتل دو یا سه ستاره، معادل درآمد یک رستوران درجه یک و معادل درآمد یک تالار مراسم گردش مالی و سود دارد اما نه برای معلمین بلکه برای اوشان!!!!!! 4_ شرکت بیمه معلم دارای گردش حسابی در حد بیمه ایران و بیمه ملت است اما چه سودی برای معلمین و فرهنگیان داشته یا دارد؟! حقوق پرداختی به همکاران معلم (همین چندرغاز ماهیانه ما)وقتی در یک حساب متمرکز می شود رقمی هنگفت میشود ،بسیاری از مبالغ همین حقوق ها تا مدت ها در حساب معلمین می ماند و به تدریج خارج میشود!چرا این حقوق ها در یک بانک به نام معلمین جمع و متمرکز نمی شود تا هم محل سپرده آنان باشد و هم ازمزایای آن بهرمند شوند؟!اگر به مبالغ حقوق ها گردش حساب و منابع مالی صندوق ذخیره ،بیمه معلم، خانه معلم وفروشگاه تعاونی مصرف و ... را در یک حساب اضافه کنید در حد بودجه و رفاه مردم کشور قطر و امارات منابع مالی انباشته میشود ! اونوقت سهم من و شما از همه این منابع مالی با بالای 20 سال سابقه خدمت حقوق یک میلیونی آ.پ با هزاران منت و بوق و کرنا است! (همکاران معلم لطفا در همه گروهها انتشار دهید)
به نقل از گروه 17 اردیبهشت در تلگرام