در افت تحصیلی و پیشگیری از آن، عوامل بسیار زیادی دخالت دارند که از جمله میتوان به خانواده، مدرسه، جامعه، آموزش و پرورش، معلم و… اشاره کرد. البته ذکراین نکته ضروری است که تمامی عوامل فوق الذکر به گونهای مرتبط و درهم تنیدهاند، که هیچ کدام به تنهایی قادر به پیشگیری از افت تحصیلی نیستند.
همکاری نزدیک و صمیمانه این عوامل میتواند در پیشگیری از افت تحصیلی بسیار مؤثر باشد. اینک به نقش هریک از این عوامل در پیشگیری از افت تحصیلی دانشآموزان، اشاره میگردد:
خانواده
خانواده به عنوان اولین و مهمترین پایگاه تربیتی و رشد روانی و عاطفی فرد، مطرح است و پایه اولیه عواطف و رفتارهای اجتماعی و بطور کلی خمیر مایه شخصیت فرد، از آنجا نشأت میگیرد. به همین دلیل خانواده میتواند در افت تحصیلی دانشآموزان و پیشگیری از آن نقش بسیار مهمی داشته باشد. تزلزل و بیثباتی والدین در رفتار با فرزندان خود باعث سردرگمی و تشویش فرزندان میشود و آنها را در حل مشکلات از جمله مشکلات درسی ناتوان میکند. فقدان صمیمیت و رفتار نامناسب بین والدین و عدم توجه آنها به سالم سازی محیط روانی و عاطفی خانواده، باعث مشکلات روحی و روانی و کمبود شدید عواطف در کودکان میشود و از میزان علاقه مندی آنها به درس و تحصیل شدیداً میکاهد. برخی از خانوادهها، کودک را به انجام کارهایی وا میدارند که کودک قادر به انجام آنها نیست، در نتیجه کودک اعتماد به نفس خود را از دست میدهد و به تدریج دچار افت تحصیلی میشود.
مقایسه کردن، توقع نابجا و بیتوجهی به استعداد کودک باعث میشود که کودک نسبت به خودش بیاعتماد شود و توانایی تحصیلی خود را تا حدود بسیار زیادی از دست بدهد.مهر و محبت بیش از اندازه به فرزندان و نظارت بسیار شدید بر کار آنها، اعتماد به نفس و کارایی شان را شدیداً مختل میکند. نادیده گرفتن نیازهای اساسی فرزندان از سوی والدین سبب میشود، که انگیزههای تحصیلی آنان به تدریج ازبین برود. برخی از والدین هم هستند که اسیر و برده امیال و هوسهای فرزندان خود شدهاند، که این کار باعث ایجاد غرور بیجا و نا مناسب در فرزندان میشود و در نتیجه آنها نمیتوانند خود را با موقعیتهای مختلف اجتماعی از جمله درس و مدرسه هماهنگ نمایند.
احترام به کودک، نشاط، شوق و امید را در او بر میانگیزد. افرادی که در کودکی مورد تحقیر و بیاحترامیقرار گرفتهاند، در بزرگسالی روحی ناآرام و متزلزل دارند و همیشه در زندگی احساس ناامنی و اضطراب مینمایند، که این حالت یکی دیگر از عوامل افت تحصیلی است.
دوره کودکی بهترین زمان برای یادگیری و رشد ذهنی و فکری کودک است. کودکانی که دارای روحیه شاد و از لحاظ عاطفی و روانی سالم هستند، بطور طبیعی تلاش و کنجکاوی زیادی برای درک و فهم مسایل مختلف نشان میدهند و معمولاً ازپیشرفت تحصیلی خوبی هم برخوردارند. برخی از والدین در مورد موفقیت تحصیلی به فرزندان خود فشار میآورند و بدون توجه به استعداد و توانایی فرزندانشان، تمایل دارند که آنها از سایرین موفقتر باشند و همیشه رتبههای بالایی را کسب کنند. چنین انتظاری بار سنگینی را بر دوش کودک میگذارد و اعتماد به نفس او را از بین میبرد.
این کودکان معمولاً در درس و تحصیل با شکست مواجه میشوند. عواطف و هیجانات کودک از جمله عواملی هستند که اگر بطور طبیعی ارضاء نشوند، کودک نمیتواند از زندگی و فعالیتهای روزانه خود لذت ببرد. عواطف و هیجانات در زندگی کودک نقش بسیار مهمی دارند، که برخی از آنها عبارتند از: خشم، ترس، غم و اندوه، محبت و پرخاشگری. هیجانات و عواطف کودکان باید در خانواده و مدرسه بطور طبیعی ارضاء شوند، تا آنهاراحتتر بتوانند از قوای ذهنی و فکری خود برای یادگیری و آموزش بهتر استفاده کنند.
در دوره دبستان ترس از بیماری، آسیبهای جسمانی، مورد تمسخر قرار گرفتن و انجام کارهای مدرسه با گذشت زمان افزایش مییابد، ایجاد شرایط مناسب و جلب رضایت خاطر کودک، در کاهش ترس و اضطراب او مؤثر است. کودک باید اطمینان داشته باشد که پیوسته مورد توجه و حمایت والدین خود قرار دارد و این کار باعث میشود که کودک در درس و تحصیل موفقیت بیشتری بدست آورد. روانشناسان، مربیان و متخصصان علوم تربیتی عقیده دارند که بیشتر بیماریهای روانی، اختلالات رفتاری، انحرافات، بزهکاری و افت تحصیلی کودکان ریشه در خانواده دارد.
کودکی که به هر دلیل از مادر دور نگه داشته میشود، از لحاظ رشد و تکامل عاطفی، روانی، اجتماعی و حتی ذهنی و جسمی با مشکل جدی مواجه است و درصد عقب ماندگی ذهنی، مشکلات روحی – روانی و همچنین افت تحصیلی او به مراتب بیشتر از سایر کودکان است. رفتارهایی نظیر جویدن ناخن، مکیدن انگشتان، رویاهای وحشتناک، حسادتهای زیاد، کج خلقی، ترسهای غیر عادی و…از نشانههای اختلال رفتاری است، که باید به موقع پیشگیری و درمان شوند وگرنه بتدریج به رفتارهای ضداخلاقی و ضد اجتماعی تبدیل میشوند.
چنین کودکانی به درس و مدرسه علاقهای ندارند و افت تحصیلی در آنها کاملاً آشکار است. وضع روانی خانواده مانند پریشانی سرپرست خانواده به خاطر بیکاری، ورشکستگی، حقوق کم، والدینی که به خاطر اعمال خلاف و بزهکاری در زندان بسر میبرند، مریضی و اعتیاد والدین و مانند آن، زمینه افت تحصیلی کودکان را فراهم میسازند.
مدرسه
همه ما توانایی و استعداد خلاقیت را داریم، ولی در طول زندگی و در مسیر آموزش و تعلیم یاد میگیریم که غیر خلاق باشیم.« تورنس » پس از تحقیقاتی اعلام کرد که منحنی خلاقیت عده زیادی از کودکان در حدود ده سالگی دچار افت و کاستی میشود، بطوریکه آنها به هیچ وجه خلاقیت دوران کودکی خود را نمییابند. روشن است که عوامل زیادی از قبیل خانواده، مدرسه، محتوای آموزشی، روشهای یاددهی ـ یادگیری، شخصیت معلم و سایر عوامل و مسایل آموزشی در صعود یا سقوط خلاقیت کودکان دخالت دارند. مسئله توسعه خلاقیت در نظام آموزش رسمی، بیشتر از این جهت حائز توجه است که براساس پژوهشها و تجربیات مشخص شده است، که ابتکار و خلاقیت در اغلب کودکان مشاهده میشود، ولی منحنی تحول آنها درحدود ده سالگی افت میکند. و در بزرگسالان نیز خلاقیت کمتر دیده میشود، در نتیجه یکی از سؤالهایی که مطرح میگردد، این است که: چه بر سر توانایی بالقوه فرزندان ما میآید؟
بعضی معتقدند، که بروز نکردن بیشتر این توانایی عمومی به نامناسب بودن تعلیم و تربیت مربوط میشود. خلاقیت یک امر اکتسابی است که میتوان آنرا از راه آموزش و تعلیم در افراد ایجاد کرد، از این رو اگر دانشآموزان در مدرسه تحت تعلیم و تربیت صحیح قرار بگیرند، نه فقط دچار افت تحصیلی نمیشوند، بلکه خلاقیت آنها نیز افزایش پیدا خواهد کرد. اساسی ترین کار مدرسه آموزش تفکر به دانشآموزان است.
«کارل برایتر» معتقد است که تفکر جز به هم پیوسته آموزش روزانه، در تمام موضوعات درسی است. برای رشد خلاقیت دانشآموزان باید تفکر قالبی کلاس شکسته شود. در محیطی که مسایل و مشکلات کلاس درس از طریق فعالیتهای غیر خلاق حل و فصل میشود، نمیتوان از دانشآموزان انتظارداشت که فعال و کنجکاو بوده و تفکر خلاق، واگرا و آفریننده داشته باشند، از اینرو مدارس نباید خلاقیت کودکان را محدود نمایند، بلکه باید با برنامه ریزی صحیح و منطقی و ارائه راهکارهای جدید، هر چه بیشتر و بهتر زمینه گسترش و رشد شکوفایی استعدادهای آنان را فراهم نمایند.
ازمیان تمامی عوامل آموزشی و تربیتی، نقش معلم بعنوان مهمترین عامل نظام تعلیم و تربیت، جایگاه و اهمیت بسزائی دارد. معلم در رشد و پرورش دانشآموزان نقش بسیار مهمی را ایفا میکند. تمامی فعالیتهای معلم مانند شناخت فرایند رشد کودکان و نوجوانان، شیوههای تدریس، علاقه مندی به رشته تدریس و… از عواملی هستند که در تعلیم و تربیت دانشآموزان دخالت زیادی دارند. معلم باید با خصوصیات رشد و احتیاجات فرا گیرندگان در هریک از دورههای تحصیلی آشنا باشد. زیرا هیچ معلمی نمیتواند بدون شناخت دانشآموزان از لحاظ رشد ذهنی، عاطفی، روانی، اجتماعی و غیره در تدریس خود موفقیتی کسب کند. از آنجا که تربیت عمدی کودکان بیشتر در مدرسه و بدست معلمان صورت میگیرد، بنابراین مسئولین امر باید در انتخاب و گزینش معلم دقت و وسواس بیشتری بخرج دهند و بخصوص سلامت روانی معلم باید فوق العاده مورد نظر اولیای آموزش و پرورش باشد.
زیرا دانشآموزان نه تنها مطالبی را که مستقیماً از طرف معلم گفته میشود، میآموزند، بلکه رفتار، حرکات، نگرشها، مهارتها و خلاصه کل شخصیت معلم در آنها اثر میگذارد.
نقش معلم در تربیت دانشآموزان و پرورش نسل آینده در هر کشوری بسیار مهم و اساسی است و این امر در صورتی تحقق پیدا خواهد کرد، که مقام و منزلت معلم ارتقاء یابد و مشکلات مادی و دغدغههای فکری او به نحوی شایسته برطرف شود. معلمی که همیشه با چهره پریشان و مغموم به کلاس میرود، بطور یقین شاگردان خود را تحت تأثیر قرار میدهد و آنها را نیز افسرده و مکدر میکند. این مسئله به تدریج برروح و روان دانشآموزان اثر منفی میگذارد و از میزان علاقه آنها به یادگیری و فعالیتهای آموزشی میکاهد.
نفوذ معلم بر دانشآموزان، نقش مهمی در سلامتی فکری و روانی آنها دارد. این نفوذ معلم ممکن است به صورت مستقیم یا غیرمستقیم صورت گیرد، مانند تقلید، الگو سازی و گاهی هم همانند سازی. بنابراین عدم تعادل روانی معلم اثرهای بدی در دانشآموزان خواهد گذاشت. مثلا معلمی که عاطفه همدردی ندارد و دانشآموزان خود را درک نمیکند، هرگز نمیتواند در تعلیم و تربیت آنها موفق باشد و علاوه بر افت تحصیلی، ممکن است به شخصیت دانشآموزان هم صدمات زیادی وارد نماید. اگر معلم عاشق کارش نباشد، حداقل باید به آن علاقه مند باشد، زیرا این علاقمندی اثرات بسیار مثبتی در کار و حرفه اش خواهد گذاشت، معلمی که کارش را با بیمیلی انجام میدهد، به گفتههای خود و مطالبی را که برای دانشآموزان بیان میکند، هیچ گونه اعتقادی ندارد.
دانشآموزان نیز به پیروی از معلم خود، برای آموزش و یادگیری موضوعات درسی، رغبت و تمایل کمتری از خود نشان میدهند و به تدریج دلسرد و لاقید میشوند و این مسئله بر افت تحصیلی آنها اثر قابل توجهای خواهد داشت. معلم باید رفتارش به گونهای باشد که دانشآموزان به راحتی بتوانند ناراحتیها و مشکلات خود را با او در میان بگذارند.
عشق و علاقه معلم به دانشآموزان باعث میشود که آنها از درس و سخنان معلم بیشترین استفاده را ببرند. معلم باید به همه دانشآموزان به یک اندازه مهر و محبت نماید، زیرا این کار سبب میشود که آنها انگیزه بیشتری برای یادگیری پیدا کنند. اگر معلم در زمانی که دانشآموزان برای یادگیری آماده نیستند، اقدام به تدریس نماید، به هیچ وجه نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد.
معلمی که از اصول، قواعد و نتایج حاصل از تحقیقات روانشناسی تربیتی آگاهی ندارد و با تندخویی و عصبانیت کلاس را اداره میکند، کلاس درس او بسیار غم انگیز و ملال آور خواهد بود. تحقیقات روانشناسی نشان میدهد که دانشآموزان در محیطهای پرنشاط و با طراوت بهتر و سریعتر میآموزند. بنابراین هرچه محیط کلاس شادابتر و صمیمیتر باشد، دانشآموزان با میل و علاقه بیشتری به یادگیری و فعالیتهای آموزشی میپردازند.
معلم باید قادر باشد که گفتههای خود را در قالب کلمات مناسب، بسیار ساده و شیرین بیان کند، تا دانشآموزان بتوانند براحتی آنها را درک کنند. اگر معلم بتواند با بیان فصیح و روان، پیچیده ترین فرمولهای ریاضی، مسایل دشوار فلسفی، اجتماعی، فرهنگی و… را برای دانشآموزان بصورت قابل فهم در آورد، شور و شوق آنها را برای یادگیری بیشتر برانگیخته میکند.
قدرت بیان معلم از عوامل مؤثر در یادگیری دانشآموزان است، زیرا به آنها کمک میکند تا مطالب درسی و محتوای آموزشی را به راحتی درک کنند واز یادگیری وفعالیتهای آموزشی لذت ببرند. معلمی که در مقابل مشکلات دانشآموزان صبر و حوصله ندارد، نمیتواند به درستی آنها را هدایت و راهنمایی کند، در نتیجه دانشآموزان از درس و مدرسه بیزار میشوند. معلم باید به تفاوتهای فردی دانشآموزان توجه کند، از خصوصیات رشد و تکامل آنها آگاه باشدو در ارائه محتوای آموزشی و موضوعات درسی، توانائیها و قابلیتهایشان رانیز در نظربگیرد.
معلم نباید دانشآموزان را باهم مقایسه کند، بلکه باید آنها را با توجه به تفاوتهای فردیشان یاری دهد. اگر معلم به تفاوتهای فردی دانشآموزان توجهی نداشته باشد و محتوای درسی یکسانی را برای تمامی آنها ارائه دهد، بطور یقین تعدادی از دانشآموزان قادر به درک آن نخواهند بود و بتدریج به افت تحصیلی دچار خواهند شد. اگر معلم اعمال و رفتار شایستهای در کلاس درس نداشته باشد و قوانین و مقررات مدرسه را بطور دقیق و صحیح رعایت نکند، دستورات، تدریس و حرفهای او برای دانشآموزان بیارزش خواهد بود و چندان توجهی به درس و فعالیتهای آموزشی نشان نخواهند داد.
معلمی که اطلاعات و دانش کافی دارد، بهتر میتواند به سئوالات دانشآموزان پاسخ دهد، حس کنجکاوی و خلاقیت آنها را برانگیزد و در تدریس و ارائه محتوای درسی موفقیت بیشتری بدست آورد. در نتیجه روحیه تحقیق، کنجکاوی و جستجوگری در دانشآموزان ایجاد میشود و آنها با مطالعه و خواندن کتابهای مختلف، آگاهی و اطلاعات خود را روز بروز گسترش میدهند. معلم باید در رشته تدریس خود تسلط داشته باشد، از شیوههای متعددی در تدریس استفاده کند، روشهای مؤثر و راه حلهای جدید را بیاموزد ودر کار خود انگیزه و اعتماد به نفس داشته باشد. علاوه بر این معلم برای حفظ و افزایش کارآمدی خود باید مدام در حال یادگیری باشد، تحولات و پیشرفتهای مربوط به حرفه خود را پیگیری نماید، تا بتواند دانشآموزانی توانا، خلاق و باانگیزه پرورش دهد.
معلم باید قسمتی از وقت خودرا صرف برنامه ریزی و تهیه و تدوین برنامههای درسی بنماید، تا بتواند راحتتر به اهداف پیش بینی شده دست یابد. معلم باید برنامه درسی را به گونهای در کلاس درس اجرا کند که با موقعیت کلاس و خصوصیات شاگردان مناسب باشد. معلمی که در تدریس خود طرح، نقشه و هدف مشخصی ندارد، نمیتواند در کلاس درس و فعالیتهای آموزشی خود موفق باشد.
از اینرو کاری جز تعیین تکالیف نامناسب و بدون هدف انجام نمیدهد، که نتیجه اش آشفتگی کلاس و ناکامی دانشآموزان خواهد بود. معلم باید باثبات باشد و تحت تاثیر عواطف و هیجاناتش تصمیم گیری و قضاوت نکند. معلم باید در برابر تمایلات غیر معقول دانشآموزان مقاومت و سرسختی نشان دهد و آنها را در مسیر واقعی اهداف آموزشی هدایت کند.
معلم بیثبات و متزلزل نه تنها قادر نیست که دانشآموزان را در رسیدن به اهداف تعلیم و تربیت یاری دهد، بلکه به دلیل بیتوجهی و سهل انگاری در کلاس، یکی از عوامل اصلی در افت تحصیلی آنها نیز به شمار میآید. معلم باید بتواند مجموعهای از برنامهریزیها، راهبردها و اقدامات خود را به گونهای در کلاس به کار گیرد، که آموزشهای او به حداکثر کارایی و اثربخشی برسد. معلم باید از اصول و قوانین اداره کلاس آگاه باشد، با خشونت و عصبانیت امرو نهی نکند و به تنبیه بدنی و ایجاد رعب و وحشت در بین دانشآموزان متوسل نشود. معلم باید بتواند ضمن تدریس، مدیریت مناسبی در کلاس درس داشته باشد، با دانشآموزان به راحتی ارتباط برقرار کند و با ارائه تجربیات بسیار جذاب، آموزنده و مفید آنها را پیوسته خشنود، سرحال و آماده برای یادگیری نگه دارد.
جامعه
جامعهای که خواهان پایداری و سربلندی است و میخواهد در زمینههای گوناگون پیشرفت کند، باید اهداف و مقاصد خود را از قبل تعیین نماید و با برنامهریزی جامع و دقیق راههای رسیدن به آن را مشخص کند.
برای اینکه جامعه بتواند مشکلات و سختیها را از پیش رو بردارد و به سعادت و خوشبختی برسد، باید با برنامهریزی دقیق، فعالیتهای افراد، مشاغل و حرفهایی را که باید آنها در آینده به عهده بگیرند، و تعداد افرادی را که باید در زمینههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و غیره مشغول به کار شوند، تعیین نماید.
سپس این برنامه مدون و منابع و امکانات لازم را در اختیار نظام تعلیم و تربیت کشور قرار دهد، تا مسئولان و دست اندرکاران نظام آموزشی بتوانند افراد مورد نیاز جامعه را برای تصدی مشاغل گوناگون، تربیت کنند و امور جامعه را بدست کسانی بسپارند که مهارت،استعداد، لیاقت و شایستگی آن را داشته باشند. وقتی جامعه چنین هدفی را سرلوحه کار خویش قرار دهد، دیگر دانشآموزان و دانشجویان رشته تحصیلی خود را براساس تصادف و یا از روی ناچاری انتخاب نمیکنند و یا به سوی رشته تحصیلی معینی هجوم نمیآورند، بلکه هرفردی با توجه به علاقه، استعداد و توانایی خود، رشته تحصیلی اش را انتخاب میکند.
از آنجا که میزان احتیاجات جامعه به افراد متخصص و مشاغل مختلف، از قبل برنامه ریزی شده است، کودکان و نوجوانان با ذوق و شوق درس میخوانند و در راه رسیدن به اهداف جامعه تلاش میکنند، در نتیجه افت تحصیلی تا حدود بسیار زیادی کاهش مییابد. آموزش و پرورش یکی از مهمترین ارگانهای اجتماعی است که محصول و نتیجه آن به جامعه بر میگردد. از اینرو تعیین هدف در آموزش و پرورش اهمیت حیاتی دارد، تا بتواند به بسیاری از مسایل و عوامل عمده آموزشی مانند برنامه، محتوای درسی، روشهای تدریس، افت تحصیلی و مشکلات ناشی از آن… نگاهی عمیق و گسترده داشته باشد.
علی پورعلیرضا توتکله
منابع
۱ـ مفیدی، فرخنده (۱۳۷۲): آموزش و پرورش پیش دبستانی و دبستانی، چاپ دوم، پیام نور: تهران.
۲ـ شهر آرای، مهرناز ( ۱۳۶۹): « به سوی تعلیم و تربیت خلاق » مجله دانشمند، شماره پی در پی ۲۲۶، ص ۵۰-۴۴
۳ـ شعبانی ورکی، بختیار (۱۳۷۰): « تأملی در سه رهیافت آموزش تفکر» خلاصه مقالات سمپوزیوم جایگاه تربیت در آموزش و پرورش دوره ابتدایی، معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش، ص ۵۱۷-۵۰۰
۴ـ مقدم، بدری (۱۳۸۱): کاربرد روانشناسی در آموزشگاه، چاپ هشتم، سروش: تهران.
۵ـ پورعلیرضا توتکله، علی (۱۳۹۱): مجموعه مقالات تربیتی، چاپ دوم، دهسرا: رشت.
۶ـ پورعلیرضا توتکله، علی (۱۳۹۱ ): مهارتهای حرفهای معلم، دهسرا: رشت.
۷ـ پورعلیرضا توتکله، علی ( ۱۳۸۹): « اهمیت حیاتی تعیین هدف در آموزش و پرورش » روزنامه اطلاعات، ۸ و ۱۵ اسفند ۱۳۸۹
دیروز (شنبه ) در نشست فعالان سندیکاهای کارگری انگلستان که برای برنامه ریزی فعالیت هایشان در خاتمه کنگره سالانه اتحادیه های کارگری انگلستان در دوهفته پیش جمع شده بودند نسخه های چاپی پیام سندیکای به زبان انگلیسی (یونیون مسنجر) شماره های ۱و ۲ و ۳ پخش شد. یونیون مسنجر های ۱و۲ و ۳ در چاپ رنگی نفیس تکثیرشده بود و در جمع نیروهای کارگری و سندیکایی به نمایش گذاشته شد..
در ضمن دیروز اتحادیه معلم های انگلستان نسخه ای از نامه اعتراضی خود به روحانی را که مثل گذشته کپی آن به رهبر و ارگان های رسمی کشور رفته را برای انجمن دفاع از مردم و سندیکاهای کارگری (کودیر) فرستادند
نامه به امضای خانم کریستین بلوور، دبیرکل این سندیکا می باشد .
روابط عمومی سندیکای کارگران فلزکارمکانیک
۱۳۹۳/۰۶/۳۰
http://bield.info/
در حالی که در جهان پیشرفته امروزی کمتر نمونه هایی از آموزش وپرورش عامل دیده می شود، بلکه همه جا نهاد آموزش وپرورش ناظر بر جریان های آموزشی است؛ آن هم نه ناظر بر یک جریان. آموزش وپرورش اگر بخواهد به همین سبک و شیوه جلو برود، حتی این شیوه از آموزش کهنه و نخ نما، یعنی لوله قیف نورنبرگ به هم تابیده و مسدود خواهد شد. نشانه های آن، همین اکنون هم در تمام ساختار آموزش وپرورش به روشنی دیده می شود. پس بهتر نیست که نهادهای مدنی سهمی در آموزش وپرورش ایران داشته باش
جامعه مدنی و دموکراسی
جامعه مدنی، مجموعه ای از نهادهای فعال و تشکلهای صنفی، اجتماعی و سیاسی، مستقل است؛ کارکردش در این انگاره انعکاس مطالبات و مطلوبات جامعه به نظام سیاسی است. در حقیقت واسطه بین دولت و مردم است. این نهادها ضامن نهادینه شدن آزادی و عامل بسط مشارکت مردمی میباشند. در نهایت اینکه نهادهای جامعه مدنی در مهار قدرت خودکامه نقش اساسی ایفا میکنند.
ادامه مطلب ...۹ سال پیش در چنین روزی
۲۳ شهریور ۸۴
تاریخچه ی تشکلهای صنفی معلمان ایران - بیانیه بیستم
اردبیل23 و24 شهریور 84
کانون صنفی معلمان اردبیل از فعالترین و شجاعترین تشکلها میباشد که در اجرای بیانیهها وشرکت در جلسات تشکلها ی صنفی حضوری فعال داشته است. شهریور 85در همایش تشکلهای صنفی سراسر کشور که در دانشکده شریعتی تهران تشکیل شد کانون صنفی معلمان اردبیل به عنوان تشکل برتر کشور انتخاب وجایزهای به کانون اردبیل اهدا شد.
تشکل صنفی اردبیل با سازمان آموزش و پرورش و سایر ارگانها تعامل دارد این تعامل از موضع قدرت و به نفع تشکل اردبیل میباشد . این اعتبار ناشی از عملکرد کانون میباشد چون منافع صنفی را به منافع سیاسی ترجیح میدهد. فرشیدی وزیر آموزش و پرورش تمام روِسای سازمان آموزش و پرورش استانها را تغییر داد ولی تنها استانی که رئیس سازمان آن از دولت قبلی ابقا شد رئیس سازمان آموزش و پرورش استان اردبیل بود.
متاسفانه برخی از تشکلها با سازمانها و ادارات آموزش و پرورش تعامل دارند وهدف از این تعامل منافع شخصی است. در چنین تعاملی مسئولان آموزش و پرورش در تشکلها نفوذ میکنند و میخواهند استقلال صنفی آنها را تضعیف نمایند تشکلها باید هوشیار باشند که دردامن مسائل حزبی نیفتند.
جلسه ادواری تشکلهای صنفی معلمان 23 و 24 شهریور ماه 84 در سرعین اردبیل برگزار شد. طبق اساس نامه ی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، میزبان، مسئولیت دبیر خانه را بر عهده میگیرد. لذا کانون صنفی معلمان اردبیل، به عنوان دبیر خانه تعیین شد. در این جلسه، ابتدا هر یک از تشکلهای صنفی گزارشی از فعالیتهای خود ارائه دادند سپس کمیتههای زیر تشکیل گردید
1- کمیته بیانیه
2- کمیته پیگیری حقوقی امور متهمین و بازداشت شدگان فعالان صنفی
3- کمیته مبارزه با طبقاتی شدن مدارس و دانش آموزان بحث و بررسی در کمیتهها تا نیمههای شب ادامه دارد . شرکت در گرد همایی تشکلهای صنفی داوطلبانه و بدون دستمزد میباشد. یکی از ابتکارات این همایش تشکیل کمیته ی طبقاتی شدن مدارس بود که انگیزه و فعالیت دانش آموزان و معلمان را در یادگیری و آموزش کاهش داده است.
بخش هایی از گزارش کمیته ی
مبارزه با طبقاتی شدن مدارس در همایش اردبیل
با توجه به محدودیتهای ناشی از کمبود یا نبود تجهیزات کافی و جمعیت فزاینده دانش آموزان در سراسر کشور، موجودیت طبقه بندی شدن مدارس مانند: تیز هوشان، فرزانگان، مدارس غیر دولتی و شاهد در کنار مدارس دولتی تعریف و تبیین گردد. البته در صورتی که یک سری شرایط واقتضائاتی از دولت فراهم شود، در غیر این صورت به دلایلی چون نا برابری آموزشی ناشی از طبقاتی شدن مدارس نه تنها موجودیت مدارس غیر دولتی را همچون گذشته و حاضر در ابهام فرو میبرد، بلکه تبعات آن به مدارس دولتی نیز سرایت کرده، علاوه بر هرز رفتن نیروهای انسانی و سرمایههای مادی و معنوی، به مرگ اصل سی ام قانون اساسی میانجامد.
کمیته طبقاتی شدن مدارس، پس از بحث و گفتگو پیشنهادهای زیر را ارئه داد.
1- جلو گیری از ورود نهادهای غیر آموزشی در مدارس
2- تجدید نظر در قوانین مدارس غیر دولتی
3- نظارت، بازرسی و ارزشیابی مستمر و اداری مدارس
4- اولویت دادن به عمومیکردن علم و پرهیز از نخبه گرایی تبلیغاتی
5- استاندارد کردن مدارس غیر انتفاعی
6- مرتفع کردن مشکلات معیشتی معلمان تا انگیزه آنها در مدارس دولتی از بین نرود.
همچنین کمیته پیگیری حقوقی از متهمان صنفی، پیشنهاد کرد، دبیرخانه، با همکاری تشکلهای صنفی با نهادهای مربوطه به گفتگو پردازدو در صورت عدم حصول نتیجه، از تشکلهای صنفی دعوت شود که اقدامات لازم را انجام دهند.
در پایان بیانیه زیر صادر گردید.
بیانیه ی پایانی تشکلهای صنفی فرهنگیان سراسر کشور
23و 24 شهریور ماه 84 در نشست اردبیل
به نام خداوند جان وخرد
حسرت نبرم به از خواب آن مرداب کارام درون شب خفته است
دریایم و نیست باکم از طوفان دریا همه عمر، خوابش آشفته است
فرهنگیان آگاه و اندیشمند
همانگونه که میدانید حرکت صنفی ما یک حرکت عدالت طلبانه و مستمر است و دست یابی به حقوق صنفی ایجاب میکند که با عزمیجزم به آیندهای روشن بنگریم و از ناهمواری راه وسختی و مرارتهای حرکت و بی مهری برخی مسئولان خسته نشویم، اگر چه در بخش موثر حاکمیت ارادهای راسخ برای رفع تبعیض و تحقق عدالت نسبی مبرهن نیست اما حق گرفتنی است و نمایندگان شما در تشکلها با جدیت وافر پیگیر خواستهها هستند .
یاران همراه،
اگر چنانچه تشکلها در برهه ای از حیات خود سکوت کردهاند، این امر ناشی از رعب ایجاد شده نبوده است بلکه حاصل درک درست و معقول آنها از شرایط ویژه ی مملکتی، جهانی و حفظ منافع ملی بوده است که البته این درک باید متقابل باشد
بی تردید تنها راه رسیدن به خواستههای بر حق خویش، وحدت، همدلی، هم اندیشی و حضور گسترده در فراخوانهای صنفی - فرهنگی است
فرهنگیان ارجمند،
نمایندگان شما در تشکلهای صنفی در تاریخ 23 و 24 شهریور ماه 1384 در اردبیل گرد هم آمدند و اهم خواستههای شما را پس از بحث و تبادل نظر به شرح زیر اعلام میدارند:
1 - رفع تبعیض فاحش موجود بین فرهنگیان اعم از شاغل و بازنشسته با سایر کارکنان دولت در مجموع دریافتها و تسهیلات و تحقق عدالت و بر قراری برابری و مساوات .
2 - تغییر نگرش منفی مسئولان به آموزش و پرورش و احیای شخصیت معلمان و انتخاب وزیری شایسته و توانمند برای این وزاتخانه .
3- صدور پروانه فعالیت برای تشکلهای بلاتکلیف در اسرع وقت، بر اساس ماده 12 از فصل دوم قانون احزاب و تشکلها توسط وزارت کشور و کمیسیون ماده 10
4- مختومه کردن پرونده و تبرئه فعالان صنفی به وسیله دستگاههای قضایی و امنیتی و پرهیز از پرونده سازی و امنیتی کردن مراکز آموزشی
5- حمایت قضایی دفتر حقوقی وزارت آموزش و پرورش از فعالان صنفی، فرهنگی، بر اساس مصوبه قضایی کارکنان دولت در سال 1376
6- تقلیل روزهای تدریس آموزگاران و توجه ویژه به مقطع ابتدایی، حل مشکلات ویژه مشاوران، دفترداران و نیروهای خدماتی .
7 - فراهم آوردن امکانات لازم و در حد استاندارد، در مدارس دولتی به منظور جلوگیری از تنزل جایگاه و افت تحصیلی در مدارس دولتی .
لذا برای نیل به اهداف و تحقق خواستهها در روز چهارشنبه 13 مهر ماه 84، مصادف با روز جهانی معلم، از ساعت 5/8 تا 5/11 صبح در مراکز استانها در سازمان آموزش و پرورش و در شهرستانها در نواحی و مناطق گرد هم میآییم تا ضمن بزرگداشت مقام معلم و تکرار چندین باره خواستههای بر حق و پافشاری بر تحقق آنها ، بتوانیم توجه دولت جدید را که پیوسته شعار عدالت محوری و مهر ورزی، سرداده است جلب نماییم .
در پایان امیدواریم که دولت جدید در اسرع وقت به خواستههای بر حق فرهنگیان، پاسخ مثبت داده به وعدههای داده شده جامه عمل بپوشاند در غیر این صورت تشکلهای صنفی در نشست فوق العاده خود، تصمیمات جدی تری را اتخاذ خواهند کرد .
خدایا عدالت خواهان را غیرت و استواری عطا فرما
باسپاس - تشکلهای صنفی فرهنگیان سراسر کشور
کانون صنفی معلمان ایران ( تهران - ) کانون صنفی معلمان لاهیجان - کانون صنفی معلمان کرمانشاه - کانون صنفی معلمان همدان - انجمن صنفی فرهنگیان خراسان - کانون صنفی فرهنگیان اصفهان - کانون فرهنگیان یزد - کانون فرهنگیان شیراز - کانون صنفی فرهنگیان استان قزوین - مجمع صنفی فرهنگیان ایلام - کانون صنفی معلمان نکا - کانون معلمان شهر ری - کانون صنفی فرهنگیان کاشان - کانون صنفی فرهنگیان کوچصفهان - کانون صنفی فرهنگیان استان زنجان - کانون صنفی فرهنگیان گیلان ( رشت - ) کانون صنفی معلمان مازندران - کانون صنفی معلمان ارومیه - اتحادیه صنفی فرهنگیان اهواز - کانون صنفی معلمان استان مرکزی - کانون صنفی معلمان آذربایجان شرقی - کانون صنفی معلمان اردبیل - جامعه فرهنگیان آستانه اشرفیه - انجمن صنفی معلمان استان کردستان - هیات موسس انجمن صنفی فرهنگیان خمینی شهر - کانون صنفی معلمان قایم شهر - سازمان صنفی معلمان آذربایجان شرقی - کانون صنفی فرهنگیان شهرستان شوشتر - کانون صنفی معلمان کرمان - کانون صنفی معلمان چهار محال بختیاری
به بهانه آغاز سال تحصیلی
واقعیت آن که ما در مجموعه بزرگ و آینده ساز و تاثیر گذارآموزشی کشور با انواع چالش ها و فرصت ها و تهدیدها و نقص ها و کمبود ها روبرو هستیم ،چه بسا به عدد کلاس ها ،به عدد کتاب های درسی ،به عدد معلمان زحمت کشی که در برابر تورم نفس هاشان به شماره افتاده است دچار معضل و مسئله ایم ولی اگر نیک نظر کنیم راه اصلی پیشرفتمان هم درست در همین جا معنای خود را پیدا می کند .
به کار بستن راهکارهایی که بتواند در سیستم کژدار و مریز نظام آموزشی پاسخگو بوده و آن را دچار آسیب های بیشتری نسازد، می تواند به عنوان یک حسن تلقی شود. مسائل اقتصادی نظام آموزشی به جهت فقدان رشته تحصیلی تحت این عنوان و متعاقبا عدم حضور متخصصان علم اقتصاد آموزش در کشور به مساله یی غامض و حل ناشدنی مبدل شده اند: در نتیجه تحلیل و مهندسی اقتصاد آموزش و پروش تابع رویکرد مشخصی نیست
ادامه مطلب ...بیانیۀ پایانی شورای هماهنگی تشکّلهای صنفی فرهنگیان سراسر کشور
شهریور 1393 تهران
به نام خداوند جان و خرد
فصلی نو در تعلیموتربیت از راه میرسد. بار دیگر میلیونها کودک و نوجوان ایرانی همچون خونی تازه در رگهای حیات جامعه جاری شده و با شور و نشاط، سال تحصیلی جدید را آغاز میکنند.
در آستانۀ مهرماه نمایندگان تشکّلهای صنفی فرهنگیان سراسر کشور در همایشی دو روزه گرد هم آمدند تا با هماندیشی، سال نو را با طرحی نو همراه نمایند؛ به امید اینکه بتوانند اندکی از باری را که بر دوش ناتوان آموزشوپرورش کشور سنگینی میکند، کاهش دهند.
آگاهان تعلیموتربیت به خوبی میدانند، نظام آموزشی کشور از بیماریهای مزمن فراوانی رنجور است. بیتوجّهی به خواستههای فرهنگیان و نیازهای دانشآموزان، این دستگاه عظیم را که به گفتۀ دکترفانی «بزرگترین فصل مشترک حاکمیّت و ملّت است و هر اقدام و تصمیم در آن تمام جامعه را متأثّر میکند.»، از اصلیترین وظیفۀ خود یعنی «تربیت انسانهایی آگاه، مستقل و نوجو» بازداشته است. برای احیای سلامت نظام آموزشوپرورش که تضمینکنندۀ بازگشت سلامت به کلّ جامعه است، ضرورت دارد تمامی آگاهان، منتقدانِ دلسوز و صاحبانِ تخصّص در این زمینه را که جزو مطرودینِ تنگنظران و کوتهاندیشانِ نزدیکبین بودهاند، به جایگاه اصلی خود بازگردانند.
از ابتدای تشکیل دولت یازدهم و به امید راهیابی اندیشه و تدبیر در تصمیمسازیها و برنامهریزیهای آموزشوپرورش، تشکّلهای صنفی با آغوش باز به استقبال هرگونه بازاندیشی در روشهای نادرست گذشته و نوآوری در آموزش و ادارۀ امور رفتهاند. اگرچه در یکسال گذشته تغییرات چندانی مشاهده نشده است، امّا همچنان امیدوارانه آمادگی خود را برای یاری همهجانبه به نهاد تعلیموتربیت کشور اعلام مینمایند. به گمان ما خروج آموزشوپرورش از شرایط تأسّفبار کنونی که رضایت هیچ گروهی را به همراه ندارد، مستلزم توجّه دقیق به موارد زیر است:
مدّعیان دلسوزی و دلواپسی برای نظام و رهپویان اصلاح و اعتدال در نظام بدانند، تدبیری بهتر از آموزشوپرورش پیشرو برای اعتلا و توسعۀ کشور وجود ندارد.
در پایان جا دارد از توجّه ویژۀ وزیر محترم به مسائل صنفی و توجّه به تشکّلهای صنفی معلّمان و فعّالیّتهای آنها و همچنین حضور قائم مقام وزیر و نیز مشاور وزیر در امور تشکّلهای صنفی در جمع نمایندگان تشکّلهای فرهنگیان کشور و پاسخگویی به نگرانیها و دلمشغولیها و سؤالات متعدّد آنها قدردانی کنیم.
کانون صنفی مستقل فرهنگیان آذربایجان شرقی، کانون صنفی اسلامشهر، کانون صنفی معلّمان ایران(تهران)، کانون صنفی معلّمان بندرانزلی، کانون صنفی معلّمان پاکدشت، انجمن صنفی فرهنگیان تربت حیدریه، کانون صنفی معلّمان چهارمحالوبختیاری، کانون صنفی معلّمان خراسان، انجمن صنفی فرهنگیان خمینیشهر، کانون صنفی معلّمان دماوند، کانون صنفی معلّمان رباط کریم، کانون صنفی معلّمان رودسر، کانون صنفی معلّمان ساری، انجمن صنفی معلّمان سقز، کانون صنفی معلّمان سُنقُر، هیأت مؤسّس کانون صنفی فرهنگیان شهرضا، کانون صنفی معلّمان شهریار، کانون فرهنگیان شیراز، کانون صنفی فرهنگیان قزوین، کانون صنفی معلّمان قهاوند، کانون صنفی معلّمان کرج، انجمن صنفی معلّمان کردستان، کانون صنفی معلّمان کرمان، کانون صنفی فرهنگیان کرمانشاه، کانون صنفی معلّمان گلتپّه، کانون صنفی معلّمان گیلان، کانون صنفی معلّمان لاهیجان، کانون صنفی معلّمان لنگرود، کانون صنفی فرهنگیان نجفآباد، کانون صنفی معلّمان همدان، کانون صنفی معلّمان یزد
http://bield.info/
نوشتهٔ دومِنیک بِلیسیمو، معاون اجرایی «فدراسیون دبیران دبیرستانهای اونتاریو» (کانادا)
معلمان ایران یکی از بیشمار اقشار اجتماعی هستند که در سالهای اخیر از لحاظ میزان حقوق و دستمزد، امنیت شعلی، تشکیلات صنفی و نیز سرکوب بهخاطر فعالیت سیاسی آسیب زیادی دیدهاند. پس از انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۸ که در آن محمود احمدینژاد «انتخاب» شد، و در پی سرکوب خشن اعتراضها و ظهور «جنبش سبز»، دولت حمله به فعالان مدنی و سیاسی را در سراسر کشور آغاز کرد. معلمان یکی از هدفهای اصلی و عمدهٔ فشار دولت بودهاند، از جمله دستگیر و بازجویی شده و محکوم به زندان شدهاند. انتخاب حسن روحانی به ریاستجمهوری در خرداد ۹۲ برای معلمان به معنای امیدهای تازه برای تدریس به عنوان یک حرفه بود.
امّا هنوز چند ماه از ریاستجمهوری روحانی نگذشته بود که در ژانویهٔ ۲۰۱۴ (دی ماه ۹۲) دو معلم ایران عربتبار به نامهای هاشم شعباننژاد و هادی راشدی که یک سال پیش از آن دستگیر شده بودند، اعدام شدند. زمانی که روحانی کار خود را آغاز کرد، معلمان تصمیم گرفتند به او فرصت دهند که ادعاهای خودش را ثابت کند و نشان دهد که در مورد گسترش فرهنگ و آموزش، احترام به حقوق شهروندی، از بین بردن فقر و برقراری عدالت اجتماعی تا چه حد جدّی است. امّا اعدام این دو معلم، ضربهٔ سنگینی به امیدهای معلمان بود. کانون صنفی معلمان ایران در بیانیهای که در ماه اردیبهشت ۹۳ منتشر کرد نوشت:
«اکنون اما نزدیک به 10 ماه از آغاز به کار دولت یازدهم میگذرد… این مدت… فرصت اندکی است برای بسامان نمودن اوضاع و انتظار چنین معجزهای هم از دولت کنونی [نیست]… متأسفانه نشانههایی دیده میشود که به برخی نگرانیها دامن میزند. از آن جمله:
1. اکنون نیز که با تورّم حدود 40 درصد دست و پنجه نرم میکنیم، متأسفانه امنیت شغلی [معلمان» هم به روشهای مختلف به خطر میافتد. بیکار میشوند و دستمزد اندک آنان با ماهها تأخیر پرداخت میشود… این که وزیر محترم اعلام میدارد در صورت تأمین اعتبار حقالتدریسها را میپردازیم، از دید فرهنگیان تأسفبار است. آنان انتظار بیشتری از وزیر خود برای احقاق حقوقشان دارند و البته در این حالت پشتیبان او نیز خواهند بود.
2. معلمانی هستند که به دلایل مختلف- عموماً مربوط به فعالیتهای صنفی- حکم انفصال از خدمت، تبعید، کسر گروه و… دریافت کردهاند… در چند ماه گذشته، علاوه بر تغییر نیافتن این احکام، مواردی از احکام تبعیدی، برخلاف قول رفع آن، اجرا شده است. اگر حل مسئلهٔ معلمان زندانی را خارج از حوزهٔ اختیارات وزیر آموزش و پرورش بدانیم، در مورد تخلفات اداری چه توجیهی وجود دارد؟
3. حد نصاب دانشآموزان در کلاس درس برای سراسر کشور از دورترین روستا تا شهرهایی مانند تهران با تراکم بسیار بالای جمعیت یکسان [است]. از کلاسهای پرجمعیت با محتوای درسیِ کسل کننده و نامربوط به زندگی نوین با کمترین امکانات، انتظار درصد قبولی بالا و حتی افزایش کیفیت داریم؟ آیا به راستی این خود نوعی راندن دانشآموزان ِ اندکی توانمندتر به سوی مدارس غیردولتی و آموزشگاههای خصوصی و کالا نمودن آموزش و لاجرم طبقاتی کردن آن نیست؟
4. وزارتخانه [آموزش و پرورش] به جایگاهی برای برخی از گروههای سیاسی تبدیل شده که… خود را مالک بیرقیب انقلاب و اسلام- به روایت خود- میدانند… از وزیر آموزش و پرورش انتظار داریم… تقویت نگاه کارشناسانه در آموزش و پرورش، زمینهٔ خروج این سازمان از رکود، کندی و تمرکزگرایی افراطی را فراهم نماید.»
کانون صنفی معلمان ایران در انتهای بیانیه خواستار آزادی معلمان ایرانی مثل رسول بداقی، محمود باقری و محمد داوری میشود و بازگشت امور بر مدار قانون میشود.
شیرین عبادی، وکیل ایرانی برندهٔجایزهٔ نوبل و فعال حقوق بشر در مصاحبهای با کارزار بینالمللی حقوق بشر در ایران در اکتبر ۲۰۱۲ (مهرماه ۹۱) در مورد وضعیت معلمان گفت: «پیام ن به دولت ایران این است که به خواستهای برحق معلمان گوش دهد و آنها را برآورده کند. واکنش نسبت به خواستهای منطقی و برحق یکی از محرومترین قشرهای جامعه نمیتواند حبس و زندان باشد. جوانان ما وقتی میبینند که معلمانشان را به خاطر خواستهای برحقشان زندانی میکنند، از این بیعدالتی حکومت چه درسی میآموزند؟ بهویژه آنکه معلمان زندانی از روند عادی محاکمه محرومند و برخی از آنها نیز شکنجه میشوند. عبدالله مؤمنی در نامهاش از زندان دربارهٔ شکنجه نوشته و رسماً در این مورد شکایت کرد. نهفقط به شکایت او رسیدگی نکردند، بلکه برای مدتی طولانی او را از رفتن به مرخصی نیز محروم کردند.»
معلمان ایران سعی کردهاند از هر راه ممکن دربارهٔ وضعیت خودشان آگاهیرسانی کنند. در بولتن انگلیسی «پیام سندیکا»، بولتن سندیکاهای ایران، سخنرانی اسماعیل عبدی، دبیرکل کانون صنفی معلمان ایران درج شده است که اخیراً در کنفرانس بینالمللی معلمان در ترکیه ایراد کرده است. عبدی در این سخنان خود با اشاره به اعتراض معلمان نسبت به وضعیت دشوار کار و زندگی خود، گفت که مسئولان کشور، اعتراضهای معلمان را یک مسئلهٔ مربوط به امنیت ملّی میدانند. او از شماری از معلمان فعال نام برد که به زندانهای درازمدت تا ۱۰ سال محکوم شدهاند، و برخی نیز در داخل کشور تبعید شدهاند. او از فرزاد کمانگر، معلم کُردِ ایرانی یاد کرد که در سال ۲۰۱۰ در دورهٔ دولت احمدینژاد اعدام شد. این رهبر کانون صنفی معلمان در پایان سخنان خود گفت که برخورد حکومت ایران با معلمان همیشه به حبس، تبعید، تحقیر و بازداشت منجر شده است.
چند هفته پیش رسول بداقی، معلم ایرانی و عضو کانون صنفی معلمان ایران که به شش سال زندان محکوم شده است، از درون زندان نامهٔ سرگشادهای به رئیسجمهور رو حانی نوشت. بداقی در این نامه به صحبتهای رئیسجمهور در جمع معلمان اشاره کرده است که گفته بود: «دانشآموزان باید بتوانند بیدغدغه و بهراحتی سؤالات خود را بپرسند.» بداقی در نامهاش مینویسد: «دغدغهٔ دانشآموزان پرسش از معلم نیست. دانشآموزان و معلمان از درد مشترکی به نام دیکتاتوریِ حاکمان خودکامه رنج میبرند… دغدغهٔ دانشآموزان بیکاری و اخراج پدران و مادران و هموطنان… و فقریست که باید با آن دست و پنجه نرم کنند… دغدغههای آنان آیندهٔ مبهم [آنهاست] دانشآموزان چگونه میتوانند انتقاد کنند، در حالی که از سرگذشت معلمانِ منتقد و آزادیخواهان وطنشان [که جرئت انتقاد دارند] آگاه هستند… آقای روحانی تو رئیسجمهور کشوری هستی که معلمانش از داشتن یک هفتهنامه هم محروم هستند.»
یک سال پس از آغاز به کار دولت پرزیدنت روحانی، حقوق فرهنگیان ایران در مورد شغل مناسب، برخورداری از تشکیلات و انجمن صنفی، و شرایط بهتر زندگی همچنان نادیده گرفته میشود. همانطور که معلمان و فعالان حقوق بشر مطرح کردهاند، هیچ نشانهای دیده نمیشود که حاکی از بهتر شدن وضعیت دشوار کار و زندگی معلمان و بهبود وضعیت وخیم آموزش در ایران باشد.
نقل از Iran Today، نشریهٔ کمیتهٔ دفاع از حقوق مردم ایران «کودیر»، شمارهٔ سپتامبر ۲۰۱۴
وزیر آموزش و پرورش خبر داد:
وزیر آموزش و پرورش از عزل مدیران مدارسی که برخوردهای نادرست با اولیا داشته باشند خبر داد.
هفت نکته و یک هدف برای خیر معلمان
نویسنده : مهدی بهلولی
اول: پیش از انتخابات نهم مجلس و در دی ماه سال 90، در عرض یک ماه، سه بار حکم کارگزینی جدید برای فرهنگیان شهرستانها زده شد- هر ده روز یک بار!- و با عنوان بدی آب و هوا، سرجمع، مبلغی در حدود 120 هزار تومان به بالا، به حقوق آنها افزوده شد. اما پس از انتخابات مجلس و در سال 91، که انتخابات برگزار شد کل این پول حذف و به عنوان اضافه حقوق سالانه در نظر گرفته شد. این کار بازی با اعتبار و شآن فرهنگیان کشور تلقی میشد اما حتی یک مورد پرسش از سوی نمایندگان مجلس مطرح در این باره مطرح نشد که این افزایش و کاهش ابزاری، چرا انجام گرفت؟
دوم: به یک باره و تنها چند روز مانده به آغاز سال تحصیلی و بر خلاف سند بنیادین آموزش و پرورش، همه مدرسههای کشور، در پنج شنبهها تعطیل شدند و با افزودن زنگ چهارم به دیگر روزهای آموزشی، بی گمان، از کیفیت آموزش کاسته شد.
سوم: بی شک، آموزش و پرورش در دولت دهم، یکی از پرمساله ترین وزارتخانهها بود که لطمات زیادی به بدنه آموزش و پرورش وارد کرد. دوره ای که شتاب زده ترین و ناکارشناسانه ترین تصمیمهای آموزشی گرفته شد؛ اما در آن هنگام خبری از انتقادات و پائین کشیدن وزیر نبود و منتقدان و همرهان دولت قبل هیچ واکنشی از خود نشان ندادند.
چهارم: با این همه، نمیتوان گفت که در آموزش و پرورش کنونی و در یک سال گذشته، کم و کاستیهای آموزشی و اقتصادی وجود ندارد و فرهنگیان به شرایط موجود، هیچ انتقاد و اعتراضی ندارند. یکی از مهم ترین انتقادهای کنونی فرهنگیان، به بحث بیمه طلایی و قرارداد تازه آن با شرکت بیمه آتیه سازان حافظ برمی گردد. این بیمه نسبت به بیمه سالهای گذشته که با بیمه ایران قرارداد داشت، از توانمندی کمتری برخوردار است و بیمه ای ضعیف تر از پیش به حساب میآید. شایسته و بجاست که آموزش و پرورش و در کل دولت با همراهی مجلس، به بهبود این قرارداد بیندیشند. یا برخوردی که آموزش و پرورش با مسآله ی استخدام نیروهای پیش دبستانی دارد از دید این نگارنده محل انتقاد است. آموزش و پرورش درصدد است که پیش دبستانی را اجباری و پولی کند و از این رو نیرویی را هم استخدام نمیکند. در حالی که در کشورهای پیشرو آموزش و پرورشهای جهان، دوره پیش دبستانی رایگان و کیفی ارائه میشود. آموزش و پرورش به نظر بایستی از این سیاست خود دست بردارد.
پنجم: از روی کار آمدن دولت یازدهم چند ماهی بیشتر نگذشته بود که خبر استیضاح علی اصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش، از برخی نمایندگان مجلس به گوش شنیده شد. مهم ترین دلیلی که نمایندگان، برای استیضاح مطرح میکردند این بود که برخی از کسانی که در پستهای بالای مدیریتی در آموزش و پرورش به کار گرفته شده اند نیروهای سیاسی هستند که بیشتر از جناح مخالف اکثریت مجلس اند. گرچه بحثهای دیگری هم به میان میآمد. برای نمونه این که چرا پرداخت اضافه کار فرهنگیان به تآخیر افتاده، یا چرا به موضوعهای پرورشی در مدرسهها کمتر توجه میشود و یا چرا مربیان پیش دبستانی استخدام نمیشوند. اما بحث اصلی بر سر گماردن نیروهایی بود که از دید نمایندگان مجلس،”سیاسی" و جناحی بودند و میخواهند گستره ی آموزش و پرورش را فضای برای نفوذ هر چه بیشتر خود کنند. اما زودهنگام بودن بحث استیضاح - در آن زمان هنوز بیش از سه چهار ماه از مدیریت فانی بر آموزش و پرورش نگذشته بود- و همراهی نکردن شخصیتهای مطرح و شناخته شده تر نمایندگان اصول گرا، باعث شد که نمایندگان درخواست کننده استیضاح، از درخواست خود چشم پوشی کنند و بحث استیضاح وزیر آموزش و پرورش، به طور موقت، کنار گذاشته شد.
ششم: اما از چند روز پیش، باز برخی از نمایندگان، خبر از جمع آوری امضاهای استیضاح وزیر آموزش و پرورش را میدهند. انتقاد اصلی به درخواست این نمایندگان این است که این استیضاح، استیضاح بدنه ی فرهنگیان نیست و استیضاحی سیاسی است. بحث اصلی، باز بر سر همان انتصاباتی است که به هر دلیل، مورد پسند این دسته از نمایندگان مجلس نیست و این چیزی نیست که در اولویت نظر و دیدگاه فرهنگیان باشد. از نظر فرهنگیان، کار باید در دستان نیروهای آگاه به مسائل و موضوعهای آموزش و پرورش و دل نگران و دلسوز آموزش فرزندان این مرز و بوم باشد.
هفتم: به وضعیت اقتصادی فرهنگیان توجه کنید و با دیدی نو و فراخور زمانه کنونی به آموزش و پرورش بنگرید. برای فرهنگیان چندان مهم نیست که کسانی که بر سر کار میآیند از جناح مخالف اکثریت مجلس باشند یا موافق آنها، بیشتر به کارآیی، کارآمدی، دلسوزی، و نگرش نو آنها نگاه میکنند. درخور درنگ این که فرهنگیان از طبقه متوسط جامعه هستند و خواستههای عمومی آنها با خواسته ی این طبقه هماهنگی دارد و خوب است که هر دو طیف سیاسی اهمیت فرهنگیان را به شایستگی درک کند و دنبال استفاده ابزاری نباشند!
* کنشگر صنفی فرهنگیان و عضو انجمن کارشناسان آموزش و پرورش
آنهایی که حتی مقدار کمی مدیریت خوانده یا از انواع آن شنیده اند، می دانند که معمولاً برای انتخاب مدیر و اعمال مدیریت در اداره ی یک مؤسسه، آشنایی با محیط کار و کارکنان مؤسسه، قبل از ورود به آن، از موارد ابتدایی انتخاب مدیریت می باشد. مثلاً فرض کنید بخواهند فردی را بر یک مرکز فرهنگی یا اقتصادی بگمارند، شخص گمارده باید حداقل شناختی از محیط فیزیکی، حیطه ی کاری و افراد شاغل در اداره داشته باشد. اما متأسفانه در بیشتر مواقع، این امر صورت نمی گیرد. چرا؟ چون نوع انتخاب مدیر، انتصابی و رابطه ای است نه ضابطه ای. بنده یا شما موارد بسیاری در ذهن داشته و داریم. مثلاً در یکی از شهرهای بلاد کورستان! بنده ی خدایی را بر مرکزی گماردند که مدرک تحصیلی و سابقه ی کاری وی ارتباطی با محل کار جدیدش نداشت و بنده ی خدا بعدها متوجه شده که به کجا منصوب شده است!! حالا فرض کنید ایشان با این اوضاع و شرایط، کجا و با چه برنامه ای می تواند مدیریت کند؟
اما افراد مقید به ضابطه، با هوش و ذکاوت هم هستند که تشنه ی هر نوع مدیریتی نیستند. مثلاً یادم هست حدود سال 1371 قرار بود بر یک مرکزی، فردی را منصوب کنند. ایشان را می دیدم که حتی بعد از وقت اداری در محیط اداره می ماند و اوضاع را بررسی می کرد و سرانجام و پس از مدت ها، به هر دلیلی، به این نتیجه رسید که توانایی آغاز کار را ندارد. چون به ضوابط اعتقاد داشت و شاهد بود در محیطی که رابطه جای ضابطه را گرفته مشکل بتوان کار کرد.
و واقعاً که بسیارند آن نوع اول و کم هستند از این نوع!!!!
شما هم مثال دیگری در ذهن دارید؟!
http://shadhisgroup.blogfa.com/
عبدالجلیل کریم پور / روزنامه ابتکار / 20 شهریور 93 |
یکی از دغدغههایی که هماره گریبانگیر معلمان بوده و گاه حتی به مرز بحران میرسد بحث معیشتی آنهاست که بر اساس تورم بازار در وضعیت خوبی قرار ندارد. شاید میزان حقوق اصلی همه ی کارمندان حالتی یکسان داشته باشد، اما بسیاری از اوقات ما شاهد تفاوت فاحشی در بهره مندی از مزایای غیر از حقوق اصلی هستیم که متاسفانه در این مورد معلمان در وضعیت قابل قبولی قرار ندارند ! اگر چه منطقی نیست که یک معلم به بحث اضافه کاری توجه نماید، اما ذکر این نکته مهم است که کسب این عامل هم برای همه ی معلمان امکان پذیر نیست، یعنی علیرغم پذیرش آن با توجه به همه ی حرف و حدیثها باز هم در مناطقی خاص و رشتههایی خاص به علت کمبود نیرو این امر امکان پذیر است و همه نمیتوانند از آن بهره مند گردند. حال با وجود این وضعیت برای برون رفت از این دغدغه ی جدی چه باید کرد؟ http://www.karimpoor53.blogfa.com/ |
با سوادی
بر اساس آمار 2011 سازمان یونسکو با سواد ترین کشور ها با بیش از 99% جمعیت باسواد ،گرجستان -کوبا -ارمنستان- روسیه -استرالیا کشور های امریکای شمالی -کره شمالی وجنوبی -انگلیس
و بی سواد ترین کشور ها با بیش از 50% جمعیت بی سواد، کشور های مالی-چاد-گینه- نیجر--اتیوپی-و...-افغانستان
در این مقایسه ایران از بین 178 کشور در جایگاه 120 قرار گرفته است .طبق این آمار 23% از جمعیت ایران سوادخواندن ونوشتن ندارند!
کاری به تعریف باسوادی وبی سوادی نداریم که خنده آوراست !
ولی یک دغدغه همیشگی داریم ، منظور از باسواد ،یعنی این که مردم به حقوق شان آشنا باشند و حقوق دیگران را محترم بدارند! حال این واقعیت را کجای عالم باید یافت ،خود مسأله دیگری است.
http://www.aemi.blogfa.com/
تعصب تلاشی برای انحصارطلبی
گروه آموزش کمیسیون ملی یونسکو به مناسبت بزرگداشت روز جهانی سوادآموزی در سال 2014، نشست هماندیشی سوادآموزی و توسعه پایدار را برگزار میکند.
به گزارش گروه آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، هدف از برگزاری نشست هماندیشی سوادآموزی و توسعه پایدار که با شرکت سیاستگذاران، مدیران و کارشناسان حوزه آموزش و سوادآموزی برگزار میشود، بحث و تبادل نظر درباره نقش و جایگاه سوادآموزی در تحقق اهداف توسعه پایدار، ارزیابی وضعیت آموزش پایه و سوادآموزی در کشور و نیز تعیین چالشها و ارائه راهکارهایی برای اقدامهای آینده با توجه به کاربرد فناوریهای جدید در ایجاد فرصتهای سوادآموزی پایدار و یادگیری مادامالعمر برای همه است.
در این نشست علی باقرزاده معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان نهضت سوادآموزی، منیر صفیالدین رئیس دفتر یونیسف در تهران، ایستر لاروش رئیس دفتر منطقهای یونسکو در تهران، محمدرضا سعیدآبادی دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو و محدثه محبحسینی مدیر گروه آموزش این کمیسیون در حوزه نقش و جایگاه سوادآموزی در تحقق ابعاد مختلف توسعه پایدار سخنرانی میکنند و پس از آن مطالب مطرح شده مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد.
گفتنی است یونسکو روز 8 سپتامبر را روز جهانی سوادآموزی نامگذاری کرده و این روز در هر سال به موضوع خاصی اختصاص دارد و موضوع روز جهانی سوادآموزی در سال 2014 "سوادآموزی و توسعه پایدار" نام گرفته است.
- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930615001299#sthash.7E4IyZ63.dpuf
خبر گزاری فارس- ۱۵ شهر یور ۹۳
کودک میخواهد مثل شخص محبوب و مورد علاقهاش باشد، کودک بیشتر چیزها را از راه تقلید از شخص مورد علاقهاش یاد میگیرد. پسر سعی میکند مانند پدر خود باشد و به اعمال وی عشق میورزد و او را تحسین میکند. پدر هم احتمالاً این رفتار را با توجه و تأیید مهرآمیز پاداش میدهد. در عین حال، این شیوه میتواند در یادگیری مشکلاتی ایجاد کند. برای مثال، هنگامی که یک پسر چهار ساله به خاطر کتکزدن خواهر کوچک خود توسط پدر تنبیه میشود، چه اتفاقی میافتد؟ از یک سو به خاطر کتک زدن فردی کوچکتر از خود تنبیه شده است و از سوی دیگر این الگو رفتاری از طرف کسی که بیش از همه مورد علاقه و محبت اوست و کودک سعی دارد خود را با او همانند سازد، عرضه شده است. پسر کوچک از این موضوع چه چیزی یاد میگیرد؟ احتمالاً بعد از این خواهر خود را دور از چشم پدر تنبیه خواهد کرد.
ادامه مطلب ...