| آموزش مسائل جنسی یک ضرورت انکارناپذیر | | نویسنده : مرتضی دانائیفر | |
|
رشد اجتماعی کودکان با محیطهای آموزشی ارتباط تنگاتنگی دارد زیرا اولین محیط اجتماعی که کودکان خارج از محیط خانواده تجربه میکنند محیطهای آموزشی از قبیل مهد کودک ، پیش دبستانی و یا مدرسه میباشد. از آنجایی که در کشور ما همیشه صحبت از روابط با جنس مخالف(جنس مکمل) و پرداختن به این مسائل به عنوان یک تابو محسوب میشده است در طول دوران رشد کودکان و نوجوانان نیز از مهد کودک تا قبل از ورود به دانشگاه ، نه تنها هیچ نوع آموزش مشخصی در زمینه بهداشت بلوغ، روابط جنسی و روابط با جنس مخالف(جنس مکمل) به کودکان و نوجوانان داده نمیشود بلکه صحبت از این مسائل نیز زشت و ناپسند تلقی شده و در بسیاری از اوقات به سرزنش، نصیحت و حتی گاهی به تنبیهات جسمیو غیر جسمیمنجر میگردد به همین دلیل بیشتر نوجوانان به صورت پنهانی و در بین گروه همسالان در مورد این قبیل مسائل صحبت میکنند. البته در حال حاضر این الگو با توجه به گسترش استفاده از اینترنت در جامعه مخصوصا بین قشر جوان و نوجوان تا حدودی در حال تغییر است و طرح این مسائل در فضای حقیقی در فضای مجازی به آن پرداخته میشود که البته آسیبهای زیادی را نیز در پی دارد.
کودکان از سن پنج تا هفت سالگی این سوال در ذهن شان ایجاد میشود که چه فرقی با همسن و سالهای غیرهمجنس خود دارند؟ یا چگونه به دنیا آمده اند؟ ما نمی توانیم آنها را با این سوالهای بی جواب در جامعه رها کنیم به خصوص اینکه پدر و مادران جوان هم واقعاً نمی دانند به این پرسشهای کودکانه یی که برای فرزندانشان پیش می آید چه جوابی باید بدهند؟
در واقع مسائل و سوالاتی که کودکان ما در سنین پایین با آنها مواجه می شوند همان مسائل و سوالاتی هستند که خود ما هم در سنین کودکی مان با آنها مواجه بودیم و کسی نبود جواب درستی به ما بدهد. با این حال همینمایی که اکنون بزرگ شده ایم باز می خواهیم با سکوت در مقابل پرسشها، نیازها و مشکلات واقعی و مشابهی که در زمینه مسائل مربوط به روابط و بهداشت جنسی برای فرزندان مان پیش میآید، از کنار موضوع بگذریم. به نظر میرسد بهتر است دست از انکار وجود مسائل و آسیبهای ناشی از عدم آموزش مسائل جنسی و همچنین ایجاد روابط ناآگاهانه بین دختروپسرها برداشته و از تجارب سایر کشورها در این زمینه استفاده کنیم . عدم اطلاع کودکان، نوجوانان و جوانان از مسائل جنسی و روابط با جنس مکمل آسیبهای زیادی از جمله: بیجواب ماندن سوالات جنسی کودکان و نوجوانان و یا گرفتن جوابهای نادرست از گروه همسالان البته در محیطهای ناایمن ، قرار گرفتن در معرض سوءاستفادههای جنسی، روی آوردن به روابط جنسی با همجنس، بروز تجاوزات جنسی، صورت گرفتن ازدواجهایی با هدف ارضای نیازهای جنسی و به تبع آن ایجاد مشکلات زناشویی و افزایش طلاق و یا بروز طلاقهای عاطفی ایجاد مینماید همچنین نوجوانان در برخورد با تغییرات ناشی از بلوغ و عدم احساس امنیت و راحتی برای در میان گذاشتن این مسائل با والدین ، این تغییرات را غیر عادی تلقی کرده و باعث ایجاد آسیبهایی از جمله خود کم بینی، عزت نفس و اعتماد به نفس پایین، افت تحصیلی و... در آنان میشود.
به نظر میرسد بهتر است دروس مربوط به تمایلات، خطرات؛ بهداشت و نحوه درست روابط جنسی با توجه به سن دانش آموزان و خطراتی که آنان را تهدید میکند در واحدهای درسی آنان گنجانده شود و همچنین از مشاوران و مددکاران اجتماعی در مدارس برای ارائه آموزشهای تکمیلی و یا دادن مشاورههای لازم در این زمینه به کودکان و والدین شان استفاده نمود تا از بروز آسیبهای بعدی جلوگیری گردد زیرا همانطور که تجربه ثابت کرده است پیشگیری بهتر از درمان است.
البته ممکن است بعضیها آموزش این مسائل را مضر و حتی نوعی ترویج بی بند و باری در جامعه بدانند و نگران وارد شدن واژهها و اصطلاحات مربوط به مسائل جنسی به گفتار و افکار کودکان بشوند، در پاسخ به این نگرانیها باید گفت قرار نیست همه اطلاعات مربوط به این مسائل به دانش آموزان همه مقاطع تحصیلی آموزش داده شود بلکه به میزان رشد کودکان و نوجوانان و با بالاتر رفتن سن و پایه تحصیلی آنها، دروس مربوط به بهداشت و رابطه جنسی سالم نیز برای آنها بیشتر و جزییتر خواهد شد. هدف از آموزش این مسائل این است که در مراحل اولیه و گامهای نخست، ذهن کودکان نسبت به خطرات جسمی و روحی که از طریق مسائل جنسی ممکن است برایشان به وجود بیاید هوشیار و آماده گردد و به سوالهایی که در این سنین در ذهن بچهها شکل میگیرد و معماهایی که برای آنها پیش می آید به گونه یی علمی و منطقی، در مدرسهها پاسخ داده شود تا آنها در محیط بازی خود و در جاهایی که از کنترل جامعه و حتی والدین شان خارج است دنبال جواب نگردند
مردم سالاری- 5 اسفند 92