- روی راستین آموزشوپرورش

- مهدی بهلولی*
موضوع هم این از این قرار بود که دیماه 90 و پیش از انتخابات مجلس شورای اسلامی، به میانگین 120هزار تومان، به بند بدی آبوهوای حقوق فرهنگیان شهرستانها افزوده شد، اما این افزایش، پس از انتخابات و در سال 91 حذف شد و مبلغ بند بدی آبوهوا به حالت پیش برگشت و با این افزایش و کاهش گذرا و شگفتانگیز، در واقع، حقوق فرهنگیان شهرستانها، در سال 91، تنها سهدرصد افزایش یافت.
باری، این روزها که نابسامانیهای اقتصادی، زندگی بیشتر مردم را هر روز سختتر از پیش کرده است، آموزگاران که همواره از حقوق و مزایای خویش در رنج بودهاند ناراضی و نگرانتر از گذشتهاند.دفتر مدرسهها و تا اندازهای هم کلاسهای درس، شاهد گلایههای آموزگارانیاند که از حقوق ناچیز 500-600هزار تومانی خویش میگویند و نمونهها میآورند از افزایش قیمت کالاهایی که هر روز، از خرید آنها ناگزیر هستند
- روی راستین آموزشوپرورش

- مهدی بهلولی*
«صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی»؛ شاید این پاره شعر آشنا، بهخوبی حکایتگر حال و روز راستین آموزشوپرورش ایران باشد و آنچه در این سالها بر آن گذشته و میگذرد.
هنوز از آتشسوزی یک ماه پیش «شینآباد» پیرانشهر، تنها بیش از چند روزی نگذشته بود که رسانهها خبر دادند در کلاس درسی در بخش ملحم شهرستان سلماس، آتشسوزی دیگری رخ داده است، اما خوشبختانه چون در زمان آتشسوزی، دانشآموزان در مدرسه حضور نداشتهاند آسیبی به آنها نرسیده است.
ولی چند روز بعد، یعنی شنبه 16دی، باز چنین گزارش شد: «سریال آتشسوزی در مدارس به وسیله بخاریهای غیراستاندارد اینبار در مدرسه وحدت مازافا مشگینشهر تکرار شد و سبب ترس و واهمه دانشآموزان شد. به گزارش فارس از اردبیل، در این آتشسوزی که در مدرسه وحدت روستای مازافا از توابع بخش مرادلوی مشگینشهر رخ داد، با تلاش معلم و مدیر مدرسه آتش شعلهکشیده از داخل بخاری، مهار شد و در این حادثه براساس اعلامنظر کارشناسان کلاس درس آسیب دیده است ولی براساس اعلام نظر اولیه دانشآموزان صدمهای ندیدهاند. این آتشسوزی در حالی رخ داده است که مسئولان آموزشوپرورش استان اردبیل روزهای گذشته از جمعآوری بخاریهای چکهای در مدارس استان اردبیل
خبر داده بودند.»
شگفتانگیز اینکه توکل حیدری، رییس دادگستری آذربایجانغربی، در همین روز و در پیوند با آتشسوزی شینآباد گفت: «با کارشناسیهای انجامشده در حادثه آتشسوزی در مدرسه شینآباد، تاکنون هیچ شخص یا نهادی به عنوان مقصر شناخته و معرفی نشده است.»
از آغاز سال تحصیلی تاکنون، شمار چشمگیری از دانشآموزان و آموزگاران، جان باخته یا دچار آسیبدیدگیهای گوناگون شدهاند؛ از اتوبوس راهیان نور بروجنی بگیر که در همان ماه نخست سال تحصیلی واژگون شد و 26کشته برجای گذاشت تا این آتشسوزیهای پیاپی در مدرسههایی که با بخاریهای نفتی گرم میشوند. اینها هیچ که نباشند نشانههایی هستند از کاستی و کمبودهای فراوان آموزشوپرورش. سامانهای که در این سهچهار سال گذشته، برابر آنچه کارگزاران فرادست آن گزارش دادهاند و همچنان میدهند، رو به پیشرفتهای شگفتانگیز گذاشته و با دگرگونیهای بنیادین، در پی افزایش کیفیت آموزش و بهبود وضع آن است. اما این ادعا، با خبرهایی اینچنین تلخ و جانگداز که شوربختانه گویی دیگر تکراری و عادی شده است، همخوان نیست.
چنین مینماید که نادرستی دگرگونیهای ساختاری آموزشوپرورش و تغییرات شتابزده این سالها، باید خود را با بهای سنگین کشته و زخمیشدن پیدرپی دانشآموزان و آموزگاران نشان دهد تا شاید پذیرفته شود که راه درمان دردهای آموزشوپرورش، راهی نیست که رفته است و میرود.
اینکه با تفسیری دلخواه از سند تحول بنیادین در آموزشوپرورش و با کنارگذاشتن بسیاری از راهکارهای نخست آن، به سراغ راهکار صد و چندم برویم - آن هم با برداشتی نادرست، ساختار 3-3-3-3 پیشنهادی سند را به 6-3-3 تبدیل کنیم- و بسیاری از توجه و بودجه آموزشوپرورش را صرف چنین دگرگونیهای ساختاری کمفایده - اگر نگوییم سراسر بیفایده- کنیم، بیگمان نمیتواند دستاورد ارزندهای به بار آورد. باید پذیرفت که واقعیتهای آموزشوپرورش را نمیتوان با سخنرانیهای پیاپی در وصف شرایط بیکموکاست آن و با تحولات شکلی و تصمیمهای شتابزده،
دگرگون کرد.
همچنین با اینکه در بند 125 قانون خدمات کشوری، به روشنی گفته شده است که افزایش سالانه حقوق کارمندان دولت، باید دستکم برابر تورم رسمی باشد، هماکنون چندین سال است که این قانون نادیده گرفته میشود و نزدیک به نیمی از این افزایش، انجام نمیپذیرد؛ بگذریم از اینکه میان تورم رسمی اعلامشده و تورم واقعی، همواره تفاوت چشمگیری هست. از این رو پربیراه نخواهد بود اگر بگوییم با تورم واقعیای که در این سالها دستکم 40درصد برآورد میشود و با افزایش 12-10درصدی حقوق فرهنگیان، هر سال، میزان فراوانی از قدرت خرید آموزگاران کاسته میشود.
ناگفته نماند امسال افزایش حقوق فرهنگیان شهرستانها، حدود سهدرصد! انجام شد.
موضوع هم این از این قرار بود که دیماه 90 و پیش از انتخابات مجلس شورای اسلامی، به میانگین 120هزار تومان، به بند بدی آبوهوای حقوق فرهنگیان شهرستانها افزوده شد، اما این افزایش، پس از انتخابات و در سال 91 حذف شد و مبلغ بند بدی آبوهوا به حالت پیش برگشت و با این افزایش و کاهش گذرا و شگفتانگیز، در واقع، حقوق فرهنگیان شهرستانها، در سال 91، تنها سهدرصد افزایش یافت.
باری، این روزها که نابسامانیهای اقتصادی، زندگی بیشتر مردم را هر روز سختتر از پیش کرده است، آموزگاران که همواره از حقوق و مزایای خویش در رنج بودهاند ناراضی و نگرانتر از گذشتهاند.
دفتر مدرسهها و تا اندازهای هم کلاسهای درس، شاهد گلایههای آموزگارانیاند که از حقوق ناچیز 500-600هزار تومانی خویش میگویند و نمونهها میآورند از افزایش قیمت کالاهایی که هر روز، از خرید آنها ناگزیر هستند.
بر کسی هم پوشیده نیست که دشواریهای معیشتی و اقتصادی زندگی آموزگاران، سرراست، بر کیفیت کار آموزشیشان کارگر میافتد و در این میان، یکی از زیانکنندگان همیشگی این افت، دانشآموزان هستند.
چند روز پیش، همکاری میگفت - البته با کمی دستکاری شعر سعدی- که در این روزگار، گویی «چنان قحطسالی شد اندر دمشق/ که یاران فراموش کردند عشق» و اشاره میکرد به کاهش انگیزه و عشق بیشتر آموزگاران به کار جدی و دلسوزانه و اینکه شمار آموزگاران بیانگیزه، متاسفانه رو به افزایش است.
*عضو کانون صنفی معلمان ایران- بهار- 14 اسفند 91