آموزش و پرورش در چند دهه گذشته شاهد آمدن و رفتن وزیران گوناگون بوده و هر یک از این وزیران به فراخور توان و دانش خویش تاثیرهای مثبت و منفیای بر ساختار آموزشی گذاشته و برنامههای خویش را بیشتر با روش آزمون و خطا اجرا کردهاند، البته به خاطر اینکه بیشتر دگرگونیهای موردنظر آنها، از سویی بدون به بازی گرفتن فرهنگیان در گامهای تصمیمسازی و هدفگذاری بوده و از دیگرسو همخوان با نیازهای واقعی فرهنگیان، دانشآموزان، جامعه و آموزش و پرورش امروز جهانی نرسیده است، کار بهجایی رسیده و نیمهکاره و نیمهجان به دست وزیری دیگر رسیده و از همان جا رها شده است. از اینرو با توجه به «امید» فراوانی که فرهنگیان به «تدبیر» رئیسجمهور تازه بستهاند، جا دارد همچنان که در دوران انتخابات از مشاورین توانا و آشنا با مسائل آموزش و پرورش بهره گرفته و به خوبی بر این دردها انگشت نهادهاند، در برگزیدن وزیر آموزش و پرورش نیز تدبیری بیندیشند
«آموزش در مدرسه دو طرف اصلی دارد؛ معلم و دانشآموز که
این دو بر بستر امکانات آموزشی، کتب درسی، برنامه درسی پنهان، تأکیدات نظام
آموزشی و شرایط فردی خودشان حرکت میکنند. بهنظرم، درحال حاضر معلمان در
شرایط خوبی نیستند. مشکلات اقتصادی بر آنها فشار وارد میکند و توان کارشان
را کم کرده است. تا زندگی بهتری برای معلمان خود فراهم نکنیم امکان بهبود
کیفیت در آموزش عالی وجود ندارد. جامعه ما تصوری آرمانی از معلم ساخته و
انتظاراتی از او دارد، درحالی که متناسب انتظاراتش به معلم امکانات
نمیدهد. معلمها به اینکه دائم آنها را با عبارات عاشقانه و ادبی تقدیس
کنیم نیاز ندارند، باید مشکلات اقتصادیشان را حل کرد. «من به صراحت خدمت
شما و مردم ایران میگویم که این وضعیت نتیجه توسعهنیافتگی اقتصاد ماست.
آموزش در همه دنیا، سرمایهگذاری بلندمدتی است که سودش نصیب خود دستگاه
آموزش و پرورش نمیشود. آموزش و پرورش جای هزینه کردن است. دولتها باید
پول و اعتبار کافی برای هزینه کردن داشته باشند و خروجی آموزش و پرورش
آنها باید به گونهای باشد که رشد اقتصادی در سایر بخشها از طریق دریافت
نیروی انسانی کارآمد ایجاد شود و از محل دریافت مالیات و رونق اقتصادی کلی،
دولتها دوباره اعتبار لازم برای سرمایهگذاری در آموزش و پرورش را به دست
بیاورند. این چرخه اگر متوقف شود، آموزش و پرورش هم بیکیفیت میشود.»
جملههای بالا بخشهایی از سخنان حسن روحانی رئیسجمهور برگزیده با پایگاه
خبری آفتاب است که سیزدهم خردادماه در این تارنما منتشر شده است. اینکه گره
ناگشوده و کورِ آموزش و پرورش ناشی از اقتصاد و کمتوانی مالی فرهنگیان
است چیز تازهای نیست و به فراوانی در زمانهای گوناگون مطرح و از زبانهای
گوناگون شنیده شده است. اما آنچه این سخنان را شنیدنیتر کرده آن است که
از زبان بالاترین مقام اجرایی و با آشنایی با پنهانیترین و ریزترین جزئیات
و البته به دور از شعارزدگی و در بستری واقعگرایانه شنیده میشود، برای
ما آموزگاران شگفتآور و شادی زاست. چنین سخنانی و البته موضعگیریهای
سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی وی در مناظرههای تلویزیونی و روزهای
پایانی تبلیغات، دل بسیاری از فرهنگیان- مانند دیگر گروههای سازنده طبقه
متوسط - را شاد کرد و امید برای تغییرات را به مدرسهها باز گرداند. اکنون
فرهنگیان نیز مانند دیگر گروههای اجتماعی به رئیسجمهور برگزیده چشم
دوختهاند تا ببینند که وزیران دولت «تدبیر و امید» تا چه اندازه به سخنان و
شعارهای انتخاباتیشان نزدیکند و کدام نخبگان سیاسی و فرهنگی میتوانند
خواستهها و دیدگاههای او را- که مورد پذیرش و اقبال بسیاری از
رایدهندگان قرار گرفته است- اجرایی کند. با این همه روزهای گذشته
گمانهزنیها و مطرح شدن برخی نامها برای وزارت آموزش و پرورش در
روزنامهها و رسانههای مجازی، به دغدغههایی در میان فرهنگیان دامن زده
است که
پربیراه هم نیست. آموزش و پرورش در چند دهه گذشته شاهد آمدن و رفتن وزیران
گوناگون بوده و هر یک از این وزیران به فراخور توان و دانش خویش تاثیرهای
مثبت و منفیای بر ساختار آموزشی گذاشته و برنامههای خویش را بیشتر با روش
آزمون و خطا اجرا کردهاند، البته به خاطر اینکه بیشتر دگرگونیهای
موردنظر آنها، از سویی بدون به بازی گرفتن فرهنگیان در گامهای تصمیمسازی و
هدفگذاری بوده و از دیگرسو همخوان با نیازهای واقعی فرهنگیان،
دانشآموزان، جامعه و آموزش و پرورش امروز جهانی نرسیده است، کار بهجایی
رسیده و نیمهکاره و نیمهجان به دست وزیری دیگر رسیده و از همان جا رها
شده است. از اینرو با توجه به «امید» فراوانی که فرهنگیان به «تدبیر»
رئیسجمهور تازه بستهاند، جا دارد همچنان که در دوران انتخابات از مشاورین
توانا و آشنا با مسائل آموزش و پرورش بهره گرفته و به خوبی بر این دردها
انگشت نهادهاند، در برگزیدن وزیر آموزش و پرورش نیز تدبیری بیندیشند تا
بهترین و تواناترین فردی که هم تجربه آموزشی درخوری داشته باشد و هم از
دانش مورد نیاز برای مدیریت فراگیرترین وزارتخانه برخوردار باشد، برگزیده
شود. بیگمان وقتی به دنبال ساختن کابینهای فراجناحی و کارآمد هستند،
میتوانند لایقترین فرد را به وزارتی که آیندهسازان کشور را میسازد،
بگمارند. برای این کار فرد موردنظر، افزون بر ویژگیهای پیش گفته باید کسی
باشد که بتواند- مانند خود رئیسجمهور- دل فرهنگیان را بهدست آورد و زمینه
همکاری و همیاری آنها را در راستای پیاده کردن دیدگاههای رئیسجمهور
بهکار گیرد. همه میدانیم که تا این همکاری و همیاریها نباشد، بهترین و
سودمندترین برنامهها
راه بهجایی نخواهد برد. امیدواریم که رئیسجمهور با انتخاب وزیری توانا
برای سامانه آموزشی، افزون بر باز کردن نخستین قفل آموزش و پرورش با کلید
تدبیر، در همه دوران ریاستشان، فرهنگیان را در پیشبرد برنامههایشان یار و
یاور و همراه خویش کند. شاید اکنون و در هنگامه برگزیدن وزیر باید نخستین
دست یاری را به سوی فرهنگیان دراز کنند.
آرمان - ۶ تیر ماه ۹۲