بر اساس یک روال معمول و جاافتاده که در بین اکثر سازمانها و ادارات دولتی از گذشته تا به امروز وجود داشته، این دستگاهها در برنامهریزیهای سالانه خود برنامههای متعددی را برای خانوادههای کارکنان خود ترتیب میدهند؛ برنامههایی که هم خانوادههای کارکنان خود را با ارزش کار عزیزانشان در دستگاههایی که در آن کار میکنند، آشنا سازد و هم کوششی باشد برای تعالی و همبستگی درون سازمانی. از جمله برنامههای دیگر قدردانی از فرزندان ممتاز کارکنانی است که در مدرسه یا دانشگاه تحصیل میکنند. حکایت کارکنان و معلمان آموزش و پرورش امّا حکایت دیگری است. معلمان گلایه دارند بابت پرداخت معوقات چندین ماهه و گاه چندین سالهشان، مدام در صدر اخبار رسانهها قرار میگیرند درحالی که این حقی بوده است که پیشتر از اینها باید اعاده میشده و اینکه عدهای با سوار شدن بر موج پرداخت معوقات معلمان ماهی مراد خود را صید کنند آنها را ناراحت میکند. معلمان گلایه دارند بعضی مدارس به قراری که طبق قانون برای تحصیل دانشآموزانی که والدین فرهنگی دارند برای آنها وضع شده است، پایبند نیستند. آنها هنوز مانورهای رسانهای که چگونه با آب و تاب از تلاشش برای وضع بیمه طلایی فرهنگیان سخن میگفت را از یاد نبردهاند که یک روز در تلویزیون، یک روز بر جلد فلان روزنامه و روز دیگر در برابر خبرنگاران عنوان میشد. بیمهای که سالها بود کارکنان سایر ادارات دولتی هم از آن برخوردار بودند. اما هیچگاه شاهد این نبودند که وزیرشان با نام آنها برای خود موج رسانهای درست کند. بیمهای که قرار بود مرهمی باشد برای بهبود وضعیت سلامت فرهنگیان، حالا شأن و منزلت آنها را زیر سوال برده است. اقداماتی که عدهای آن را جز فهرست افتخارات خود محسوب میکنند بیش از چند سال است که اسباب سردرگمی معلمان و دانشآموزان و اولیای آنها شده است؛ از تعطیلی بدون برنامه و غیرکارشناسی روزهای پنجشنبه تا تغییر سریعالسیر محتوای برخی کتابهای درسی تا اضافه کردن ناگهانی یک پایه به دوره ابتدایی تا تالیف و چاپ کتابهای درسی با غلطهای محتوایی و چاپی تا استخدامهای بدون ضابطه و بدون برنامه تا بهکارگیری افراد با رشتهها و رستههای غیرمرتبط در کلاسهای درس. فراوانند مدارسی که به صرف داشتن یک رایانه در مدرسه هوشمند خوانده شدهاند، اما همین مدارس از جزییترین و حیاتیترین امکانات لازم برای یک مدرسه محرومند. اینها و خیلی بیشتر از اینها گویی برای عدهای افتخار محسوب میشد که در واپسین روزهای خدمت خود در آموزش و پرورش میگفتند: «وزارتخانه را مثل دسته گل تحویل میدهم» معلمان و دانشآموزان هر روز با دردهای حاصل از اقدامات شتابزده و غیرکارشناسی سالهای پیش دسته و پنجه نرم میکنند و حالا انتظارشان این است که سکانداران جدید وزارتخانه از اقدامات پیشینیان درس بگیرند و قطاری را که از ریل خارج شده را به مسیر صحیح خود بازگردانند.
میلاد نوروزی* کارشناس آموزش و پرورش
http://kanoonhamedan.mihanblog.com/