یکی از دغدغههایی که هماره گریبانگیر معلمان بوده و گاه حتی به مرز بحران میرسد بحث معیشتی آنهاست که بر اساس تورم بازار در وضعیت خوبی قرار ندارد. شاید میزان حقوق اصلی همه ی کارمندان حالتی یکسان داشته باشد، اما بسیاری از اوقات ما شاهد تفاوت فاحشی در بهره مندی از مزایای غیر از حقوق اصلی هستیم که متاسفانه در این مورد معلمان در وضعیت قابل قبولی قرار ندارند ! اگر چه منطقی نیست که یک معلم به بحث اضافه کاری توجه نماید، اما ذکر این نکته مهم است که کسب این عامل هم برای همه ی معلمان امکان پذیر نیست، یعنی علیرغم پذیرش آن با توجه به همه ی حرف و حدیثها باز هم در مناطقی خاص و رشتههایی خاص به علت کمبود نیرو این امر امکان پذیر است و همه نمیتوانند از آن بهره مند گردند. حال با وجود این وضعیت برای برون رفت از این دغدغه ی جدی چه باید کرد؟ همه میدانیم که توجه جدی به معیشت برای هر قشری لازم است و زمینه ی رشد و توسعه ی آن را فراهم میآورد، با این حساب وقتی که هنوز آموزش و پرورش نتوانسته قسمتی از حق التدریسیهای سال 93 را پرداخت نماید، آیا توجه به این قضیه ضروری به نظر نمیرسد؟ به نظر من میشود با تسهیلات مالی از طرق دیگر که برای این قشر در نظر میگیریم، اندکی از دغدغههای آنها را کاهش دهیم. البته باید پذیرفت که تسهیلات سود دار نمیتواند روشی منطقی برای این امر محسوب شود و باید تلاش شود تا آنها ازتسهیلات قرض الحسنه ای بهره مند گردند. این امر با توجه به مشکلات فراروی این قشر میتواند گرهی از مشکلات آنها را باز نماید. طبعا انجام این قضیه باید منطقی و مبتنی بر عدالت انجام گیرد. اگر چه ما در سیستم آموزش و پرورش بحث پرداخت وامهای ضروری که از پس انداز خود معلمان هست و حتی صندوق ذخیره ی فرهنگیان را نیز داریم اما نظر به این که معلمان از جمعیت بالایی برخوردارند، کفاف بهره مندی جدی آنها را نمیکند و باید به گونه ای دیگر نیز این مهم انجام گیرد. حال اگر نهادهای اقتصادی، آموزش و پرورش را در این زمینه یاری کنند، قدمی جدی برای توسعه ی آموزشی که نیاز جدی جامعه ی ما هست برداشته میشود. اگرچه به کرات به گوش میرسد که آموزش و پرورش از لحاظ اقتصادی مصرف کننده هست اما باید توجه کرد که قطار هر تولیدی از ریل بزرگ نهادهای آموزشی میگذرد و توجه بیشتر به آن، عامل تولیدی بهتری را به ارمغان دارد،آن هم زمانی که نیروی انسانی مهم ترین عامل تولید به حساب میآید و طبعا نیروی متخصص علمی نیز تربیتش در این نهاد مهم انجام میگیرد، پس باید حداقل از لحاظ معیشتی هوایش را داشت. حال که نمیتوان چون خیلی از جوامع دیگر این قشر را از لحاظ حقوقی در وضعیت خوبی قرار داد، چه خوبست از روشهای دیگر همچون تسهیلات مزبورکمک جست تا بحرانهای اقتصادی قشری را که ارجش مینهیم به سمت کارهای دون پایه نبرد و مجبورشان نکند که خرجی زندگی متناسب با موقعیت اجتماعی خود را از آن کارها تامین نماید ! وقتی رفاه اجتماعی را به معنای ایجاد سلامت در جسم و روح افراد جامعه، ترویج دانش و کاهش نابهنجاریهای اجتماعی تعریف میکنیم مطمئنا ورود به سمت کارهای دون پایه دور از شان این گروه است و آنها را از رفاه اجتماعی دور میکند. پس باید با تدبیری جدی در بهتر کردن وضعیت اقتصادی این قشر کوشید و آنها را از این دغدغه رهانید. http://www.karimpoor53.blogfa.com/ |