ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آنهایی که حتی مقدار کمی مدیریت خوانده یا از انواع آن شنیده اند، می دانند که معمولاً برای انتخاب مدیر و اعمال مدیریت در اداره ی یک مؤسسه، آشنایی با محیط کار و کارکنان مؤسسه، قبل از ورود به آن، از موارد ابتدایی انتخاب مدیریت می باشد. مثلاً فرض کنید بخواهند فردی را بر یک مرکز فرهنگی یا اقتصادی بگمارند، شخص گمارده باید حداقل شناختی از محیط فیزیکی، حیطه ی کاری و افراد شاغل در اداره داشته باشد. اما متأسفانه در بیشتر مواقع، این امر صورت نمی گیرد. چرا؟ چون نوع انتخاب مدیر، انتصابی و رابطه ای است نه ضابطه ای. بنده یا شما موارد بسیاری در ذهن داشته و داریم. مثلاً در یکی از شهرهای بلاد کورستان! بنده ی خدایی را بر مرکزی گماردند که مدرک تحصیلی و سابقه ی کاری وی ارتباطی با محل کار جدیدش نداشت و بنده ی خدا بعدها متوجه شده که به کجا منصوب شده است!! حالا فرض کنید ایشان با این اوضاع و شرایط، کجا و با چه برنامه ای می تواند مدیریت کند؟
اما افراد مقید به ضابطه، با هوش و ذکاوت هم هستند که تشنه ی هر نوع مدیریتی نیستند. مثلاً یادم هست حدود سال 1371 قرار بود بر یک مرکزی، فردی را منصوب کنند. ایشان را می دیدم که حتی بعد از وقت اداری در محیط اداره می ماند و اوضاع را بررسی می کرد و سرانجام و پس از مدت ها، به هر دلیلی، به این نتیجه رسید که توانایی آغاز کار را ندارد. چون به ضوابط اعتقاد داشت و شاهد بود در محیطی که رابطه جای ضابطه را گرفته مشکل بتوان کار کرد.
و واقعاً که بسیارند آن نوع اول و کم هستند از این نوع!!!!
شما هم مثال دیگری در ذهن دارید؟!
http://shadhisgroup.blogfa.com/