گزارش از مرتضی مدنی،خبرگزاری ایلنا،8 آذر 93
فرهنگیان در بخش نظرات اخبار چه گفتند؛
«خبری شدن قتل معلم دبیرستانی پسرانه در شهرستان بروجرد بر اثر ضربه چاقوی دانش آموز ۱۵ سالهاش به فرصتی تبدیل شد تا معلمان ناراضی از سیاستهای وزیر آموزش و پرورش با طرح مجدد اعتراضات فروخفتهشان در سالیان گذشته، همزمان او و نظام آموزشی کشور را به چالش بکشند.»
هفته گذشته، معلم دبیرستانی پسرانه در شهرستان بروجرد بر اثر ضربه چاقوی دانش آموز ۱۵ سالهاش کشته شد. خبری شدن این جنایت به فرصتی تبدیل شد تا معلمان ناراضی از سیاستهای وزیر آموزش و پرورش با طرح مجدد اعتراضات فروخفتهشان در سالیان گذشته، همزمان او و نظام آموزشی کشور را به چالش بکشند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در انبوه خبرهایی که از وقوع خشونت در گوشه و کنار کشور منتشر میشود و حالا دیگر شنیدنشان به بخشی از زندگی روزمره همه ما تبدیل شده است، استفاده یک معلم از خشونت علیه دانش آموز خود - مثلا تنبیه بدنی - را بارها شنیده بودیم اما کمتر پیش آمده بود که دانش آموزی از خشونت علیه معلم استفاده کند و تا مرز سلاخی کردن او پیش برود اما این اتفاق در کمال ناباوری و به فجیعترین شکل یکم آذرماه امسال در مقابل سایر دانشآموزان به وقوع پیوست.
«محسن خشخاشی» دبیر فیزیک دبیرستان پسرانه حافظی در محله علی آباد شهرستان بروجرد روز شنبه هفته گذشته (۱ آذر) بر اثر ضربه چاقوی دانش آموزی به گلو و قفسه سینهاش به قتل رسید. واقعه آنقدر هولناک بود که حداقل سه هزار نفر از مردم این شهرستان در مراسم خاکسپاری این معلم شرکت کردند. انبوه جمعیت شرکت کننده در مراسم خاکسپاری از بهت و حیرت مردمی خبر میداد که وقوع چنین خشونت عریانی آنهم در یک محیط علمی را به سختی باور میکردند.
وقوع این میزان از خشونت در یک مدرسه که نمونهاش را کمتر در خاطرهها به یاد داریم به فرصتی برای اعتراض معلمان و فرهنگیان به وزیر آموزش و پرورش بهدلیل اصرار بر تداوم سیاستهای دولتهای نهم و دهم در اداره این وزارتخانه تبدیل شد. آن هزاران نفری که روز خاکسپاری آمده بودند فقط به همدردی با خانواده معلم کشته شده اکتفاء نکردند بلکه علیه مدیر آموزش و پرورش بروجرد که ابقایش بعد از تغییر دولت، خود داستانی جداگانه دارد، شعار دادند. شعارهایی که از عمق اعتراض معلمان و فرهنگیان به شیوه اداره وزارت آموزش و پرورش خبر میداد.
در یک هفتهای که از انتشار خبر قتل این معلم بروجردی میگذرد، معلمان بسیاری از نقاط مختلف کشور در بخش نظرات اخبار مرتبط به اظهار نظر پرداختهاند. مرور این واکنشها که از بطن جامعه معترض اما معمولا ساکت فرهنگیان به بیرون درز کرده است به روشن شدن آنچه در یکسال و نیم گذشته و از زمان روی کار آمدن دولت یازدهم بر وزارت آموزش و پرورش گذشته است کمک میکند.
وزیر محترم، صدامونو میشنوی؟
کاربر ناشناسی با کنایهای شوخ طبعانه از آقای فانی خواسته که جامعه معلمی و آموزش و پرورش را «توی دبه سرکه بریزد تا نترشد». او خطاب به وزیر آموزش و پرورش گفته «تو برای معلمان نه تنها کاری نکردی بلکه با جری کردن دانش آموزان حرمت معلم و کلاس را [...] کردی».
این کاربر ناشناس با انتقاد از «نظام تبعیض آمیز حقوقی» و «بیمه طلایی افتضاح»، پرسیده که معلمان با کدام امنیت سر کلاس بروند و در ادامه تاکید کرده است «تا جواب درستی بدست ما نرسد و حقمان را نگیریم سکوت نخواهیم کرد».
کاربر ناشناس دیگری از قتل معلم بروجردی ابراز تاسف کرده و نسبت به «حرکت نظام آموزشی به سمت ناکجا آباد» هشدار داده است.
آقا یا خانم «دالوند» از دیگر کاربران ایلنا در تشریح دلیل قتل این معلم به دست دانش آموز ۱۵ سالهاش گفته است «یکی از علل درگیری چنین دانش آموزانی به سیستم آموزش و پرورش در اجرای وظایف معلمان باز میگردد. معلمان بنا به هر دلیل وظایف قانونی خود را انجام نمیدهند و هر معلمی که قانون را رعایت کند قطعا به عنوان معلم بد و سختگیر معرفی میشود».
کاربر ناشناس دیگری وزیر آموزش و پرورش را خطاب قرار داده و گفته «آقای فانی! برو کنار تا آموزش و پرورش را فانی نکردهای. طبق فرمایش قرآن، امانت را به اهلش بسپار». او در ادامه تاکید کرده که افزایش جمعیت دانش آموزی، این عواقب را هم دارد.
«حسین گودرزی» خواستار استعفای همزمان وزیر و مدیر اداره آموزش و پرورش بروجرد شده و از آن دو خواسته است از فرهنگیان کل کشور معذرت خواهی کنند تا شاید تسلی خاطر روح معلم درگذشته شود.
آقای گودرزی در عین حال در تبیین دلایل کشته شدن معلم بروجردی گفته است «این امر از ثمرات دانش آموز سالاری است و مازاد آن بیلیاقتی مسئولین شهر بروجرد به ویژه آموزش و پرورش میباشد. آقایان بیایید مسئولیت را به توانمندی بسپارید نه به هم باند نالایق».
فردی که خود را «بانی» معرفی کرده از وزیر آموزش و پرورش خواسته که استعفاء دهد و تاکید کرده «این جنایت از عواقب پایین بودن حقوق معلمان است که برای جبران کمبود حقوق خود مجبورند چند کار انجام دهند و بیفرهنگها به خود اجازه میدهند با آنها هرجور که میخواهند برخورد کنند».
یکی از مخاطبان ایلنا که خودش را معرفی نکرده تحلیل به نسبت جامعتری را از واقعه هولناک صبح شنبه هفته گذشته ارائه کرده است. او گفته است: «مسئولین محترم! این معلم عزیز و بقیه معلمان روز قیامت یقهتان را خواهند گرفت با این سیاستهای غلطی که در این وزارت خانه در پیش گرفتهاید. اولا درصد قبولیهای صوری باعث شده هم دانش آموزان بیسواد بار بیایند و هم تنها اهرم معلم که نمره بود از دست او خارج شود. همه دانش آموزان میدانند چه بخوانند یا نخوانند قبولند و اگر معلمی هم نمره ندهد از طرف مدیر آموزشگاه و مسئولین ادارات شدیدا زیر فشار قرار خواهد گرفت. ثانیا اینقدر معلمان زیر فشار مشکلات معیشتی و تبعیضهای نابرابر هستند که متاسفانه هم خودشان از نظر روحی آسیب دیدهاند و هم جایگاه و شان و منزلت اجتماعی آنها در جامعهای که اکثرا همه چیز را ظاهری و مادی میبینند زیر سئوال رفته! هیچ مسئولی از اول انقلاب تا حالا فکری جدی به حال آموزش و پرورش نکرده و همهشان فقط استفاده ابزاری و تبلیغاتی از معلمان آن هم در آستانه انتخابات نمودهاند و رفتهاند و اگر این روند ادامه پیدا کند باید منتظر اتفاقات بیشمار و خطرناکتر از حادثه فوق بود. مسئولین محترم به هوش باشید جامعه فرهنگیان از ته قلب از شما ناراضیاند و با تمام وجود هم ناراضیاند.»
یک معلم شیمی نیز با کنایه به نگرانی معلمان از حضور در کلاسهای درس از این پس، گفته که از سال بعد مرخصی بدون حقوق میگیرد. معلم دیگری قتل همکار خود را «شوک خیلی بزرگ» توصیف کرده و کاربری به نام «ام» گفته که برای آموزش و پرورش و کل معلمان ایران باید فاتحه خواند.
«پرویز گلی» نیز از رییس جمهور و مجلس تقاضا کرده است درخصوص وزیر آموزش وپرورش که آموزش و پرورش را فانی خواهد کرد تجدید نظر کنند.
«محمد سالاری» نیز گفته است «اینگونه حوادث نشانه بیتوجهی مسئولان و قانونگذاران به معلمان است زیرا وقتی صاحبان آموزش و پرورش معلم را یک مصرف کننده میخوانند از دانش آموز توقعی بیشتر از این نمیتوان داشت».
یک دبیر فیزیک بروجردی هم گفته است: «به نظرم وقتش شده که مسئولین یه فکر اساسی برای مشکل دبیران انجام بدن. چرا صدای کسی در نمیاد. پس بقیه دبیرا کجان؟ واقعا من و اکثر دبیرایی که میشناسم با این نظام آموزشی مشکل داریم. نظامی که فقط بخشنامه میده تا درصد قبولی رو ببره بالا. یعنی نمره کیلویی. وزیر محترم صدامونو میشنوی؟ این جامعه تا ۲۰ سال بعد از نظر علمی داغونه. دبیران همه بیانگیزه شدن چون ارزش کارمونو آوردین پایین با این سیاستهای مزخرف. شاید مرگ این عزیز یا صحیحترش شهادت این دبیر نقطه شروعی بشه برای اینکه حقوقمونو مطالبه کنیم. اگه قراره ما فقط نمره بدیم پس چرا خودمونو به زحمت بندازیم برای تدریس؟! اونم درسی مثل فیزیک.»
«سینا» یک کاربر دیگر با انتقاد از بخشنامههای محرمانه وزارت آموزش وپرورش مبنی بر ممنوعیت تنبیه بدنی دانش آموزان گفته است: «قتل معلم مجازه و تنبیه دانش آموز ممنوع! حماقت بسه. نمره که همه میگیرن. مدرک که همه میگیرن. دکتر قلابی هم که سر از کابینه پاکترین دولت سر در میاره. مدیران ارشد با لابی انتخاب میشن. خداییش بسه دیگه. فکری به حال اوضاع بحران زده مدیریت کشور بکنید. اگه معلمان اعتراض و اعتصاب کنند حسابشون با کرام الکاتبینه که وا اسلاما، اینها با اصل نظام مشکل دارن و مخالفن. بگیرید و ببندید. نتیجش اینه که کمترین انگیزهای در معلمان نیست و با بیرغبتی کامل فقط منتظر گذشت زمان و بازنشستگی هستن.»کاربر دیگری هم به نام «میثم» از مسئولان خواسته که پاسخ گو باشند و پرسیده است «چطور بعد از تنبیه یک دانش آموز توسط معاون یک مدرسه، موضوع رسانهای و با معلم برخورد میشود، حال منتظر پاسخ هستیم».
«شهاب» نیز با انتقاد از شلوغی کلاسهای درس در مدارس، پرسیده است: «چرا باید کلاسهای ما ۳۷ نفری باشد؟ معلومه یه معلم هر چه قدر تلاش کنه باز هم کار سختیه. ما معلمها هیچ اهرمی برای کنترل نداریم. کوچکترین اتفاق برای دانش آموزان گردن مدیر مدرسه و معلم است و این در حالیه که بودجه آموزش و پروش در مقایسه با شرکت نفت و مخابرات و وزارت نیرو و... ناچیزه.»
باز هم انتقاد از رسانهای که ظاهرا ملی است
همپای همه وقایع ریز و درشتی که در این کشور اتفاق میافتد و صدا و سیمایی که خود را رسانه ملی میخواند و از پوشش خبری آنها غفلت میکند، قتل معلم بروجردی به دست دانش آموز ۱۵ سالهاش راهی به این رسانه نیافت، همانطور که اعتراضات معلمان به نظام آموزشی کشور راهی به این رسانه ندارد.
اگر خیلی خوشبین باشیم صدا و سیما با آن دستگاه عریض و طویل و آن میلیاردها تومانی که هر ساله بودجه میگیرد در کمال ناباوری از وقوع قتل این معلم و شرکت سه هزار نفری مردم در مراسم خاکسپاریاش خبردار نشده است و در حالت بدبینانه، شاید واقعهای بوده که برای آن سه هزار نفر از مردم بروجرد «مهم» بوده است و برای «رسانه ملی» بیاهمیت.
تعدادی از کاربران در نظرهای خود صدا و سیما را هم بینصیب نگذاشتند همانطور که پیشتر در وقایع دیگری نظیر قتل کارگر دستفروش به دست ماموران شهرداری از سیاستهای حاکم بر این رسانه اتقاد کرده بودند.
کاربری به نام «داریوش» گفته است: «ببینید با جامعه ما چه کردهاند که یک پسر بچه ۱۶ ساله به خود جرات میدهد یکی از دبیران شاخص بروجرد را این چنین با قساوت به قتل برساند. حالا آقایان صحنههای اسلحه کشی دبیرستانهای آمریکا را نمایش دهند و به جامعه ایران ببالند.»
پیمان نیز با کنایه به سیاست صدا و سیما در ۸ سال تصدی احمدینژاد بر دولت، گفته است «عجب مملکت گل و بلبلی».
کاربر دیگری به نام «احمدی» نیز گفته است: «این آموزش و پرورشی است که ۵۰ درصد از معلمانش بیماری افسردگی دارند و ۷۰ درصدشان زیر خط فقر زندگی میکنند. در طول این ۳۶ سال از رسانهای که با مالیات این مردم اداره میشود، یک ساعت در مورد معیشت معلمان سخنی گفته نشده است.»
«قضیه آسان است»
بخش دیگری از کاربرانی که زیر خبرهای قتل معلم بروجردی نظر گذاشتهاند، همکاران یا شاگردان آقای خشخاشی بودهاند و ویژگیهای اخلاقی این معلم را توصیف کردهاند.
یکی از همکاران معلم مقتول که سالهای دورتر شاگرد آقای خشخاشی در مدرسه استعدادهای درخشان بروجرد بوده، گفته است: «بدون شک یکی از بهترین استادهای فیزیک در ایران بود. کارش را در کارخانه نساجی رها کرد تا به علاقه اصلی خود یعنی دبیری بپردازد. طوری روی تابلو مینوشت که انگار پرینتر متن را چاپ کرده است.»
«مصطفی» از شاگردان او در دبیرستان شاهد نیز گفته است: «آقای خشخاشی یکی از بهترین معلمهایی بود که من میشناختم. زمانی که در کلاس درس میداد انگار کلمات با ذهن آدم بازی میکردند و مطالب ملکه ذهن میشدند. او یک جمله زیبا دارد. همیشه میگفت "قضیه آسان است".»
http://niknezhadmr.blogsky.com/