تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

کیفیت آموزشی را تعریف کنید


کیفیت آموزشی را تعریف کنید

|  مهدی بهلولی*  | 

 کیفیت آموزشی و کیفیت‌بخشی به فرآیند آموزش، مساله‌ای است که در چند‌سال گذشته از دهان کار به دستان گوناگون آموزش و پرورش، بار‌ها و بار‌ها، شنیده شده است. با روی کار آمدن دولت یازدهم نیز، تأکید بر کیفیت در آموزش و پرورش، یکی از پربسامد‌ترین سخنان فرادستان آموزش و پرورش است. برای نمونه در چندماه گذشته، رسانه‌ها، چندین‌بار، از زبان علی‌اصغر فانی نوشتند: «راهبرد امروز آموزش و پرورش، ارتقای کیفیت آموزش است.» اما نکته مهم در بحث کیفیت آموزشی، تعریف آن و رویکردی است که در راستای رسیدن به آن بر می‌گزینیم.  چنین می‌نماید که به نزد فرادستان کنونی آموزش و پرورش، تعدیل نیرو و حذف نیروهای «اضافی»، بخش مهمی از تعریف کیفیت آموزشی است. البته در دولت دهم، متأسفانه یکی از راهکارهای اشتغال‌زایی- به جای پویاسازی تولید و صنعت داخلی- جذب نیروی بی‌حساب و کتاب در دستگاه‌های دولتی بود. برای نمونه در‌سال ۹۲، شمار ۱۱۶‌هزار تن به استخدام آموزش و پرورش درآمدند که برخی از فرادستان کنونی آموزش و پرورش نیز، از آن با عنوان «پیشخورکردن ردیف‌های استخدامی» نام بردند.  
 اما هنگامی که تأکید بر کیفیت بخشیدن به آموزش را در کنار تصمیم‌هایی همچون حذف کامل مشاور در دبستان و دبیرستان دوره نخست می‌گذاریم- که در چند روز گذشته خبر آن در برخی رسانه‌ها بازتاب یافت- آسان‌تر می‌توان تعریف کیفیت آموزشی را در نگاه فرادستان کنونی آموزش و پرورش دریافت. آموزش و پرورش امسال با پنج‌هزار‌میلیارد تومان کسری بودجه روبه‌روست؛ یعنی نزدیک به یک‌چهارم کل بودجه آموزش‌وپرورش. پنجاه‌هزار تن از فرهنگیان هم، نیروی مازاد اعلام شده‌اند. در چنین شرایطی، طبیعی است که «جمع و جور» کردن نیرو‌ها و تعدیل آنان، خود نوعی کارآمدی و کیفیت‌بخشی به شمار رود. اما این رویکرد به کیفیت آموزشی، اگر در نگاهی کوتاه‌مدت، پذیرفتنی بنماید بی‌گمان با نگاهی میان و بلندمدت، با فرآیند کیفیت‌بخشی به آموزش، سازگار نیست.   از آنچه در سطح جهان و در جامعه مدنی آموزش و پرورش از آموزش کیفی انجام می‌گیرد می‌توان، بیش از تعدیل نیرو، آموزش و توانمندسازی نیرو را برداشت کرد. در ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۳، شانزده سازمان پیشرو جامعه مدنی فعال در گستره آموزش و پرورش، در تعریف خود از کیفیت آموزشی، چنین آوردند:  «آموزش و پرورش کیفی، بخش اصلی حق برخورداری از آموزش است و بایستی چند بعدی نگریسته شود. در آموزش و پرورش کیفی هم باید بر فرآیندهای آموزشی و آنچه در درون آن می‌گذرد، نگریست و هم بر دستاوردهای کوتاه، میان، و بلندمدت.  آموزش و پرورش کیفی، شناخت سنجشگرانه را در اختیار مردم می‌گذارد و به آنها توانمندی‌ها و مهارت‌هایی می‌دهد که برای ارزیابی، مفهوم‌سازی و حل مسأله‌ها- که در سطحی محلی و جهانی رخ می‌دهند- مورد نیاز است...  برای آموزش و پرورش حیاتی است که دگرگون‌کننده، همساز با عدالت اجتماعی و عدالت محیط زیستی، دموکراتیزه کننده ساختارهای قدرت، پشتیبان برابری و یکسان‌نگری، و پاس‌دارنده حقوق‌بشر و آزادی‌های بنیادین باشد. نگاه بسته به آموزش - که یادگیری را در بروندادهای آموزشی اندازه‌پذیر در شمردن و سواد می‌فهمد- می‌تواند به کنار گذاشتن این بعدهای اصلی کیفیت، و بی‌ارزش شمردن هدف‌ها و مهارت‌های بنیادین و ارزش‌ها و روابطی همچون آفرینش‌گری، کنجکاوی، سنجش‌گرانه‌اندیشی، جامعه‌اندیشی، همبستگی،  همیاری، خویشتن‌داری، خویشتن‌باوری، پاسخگویی  دوسویه، گفت‌وشنود، همدردی، همدلی، دلیری، خودآگاهی، پایداری، رهبری، فروتنی، آرامش، هماهنگی با طبیعت، و بنابراین کاستن از دست‌یابی به هدف فراگیر آموزش و پرورش، بینجامد.» ناگفته پیداست که در چنین نگرشی، وجود نیروها- و از آن میان مشاوران- توانمند و آگاه، بایسته است.  گرچه در هیچ رویکردی به مدیریت آموزشی، وجود نیروهای «اضافی» و ناکارآمد، پذیرفته نیست اما به‌ویژه با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی- فرهنگی پیچیده‌ای که جامعه ما در آن بسر می‌برد و وجود شمار چشمگیر کودکان بازمانده از آموزش، کار، بزهکار و معتاد در آموزش و پرورش و در جامعه، کنار گذاشتن هرچه بیشتر نیرو و از آن میان مشاوران مدرسه‌ها، راهکاری بلندنگرانه نمی‌نماید. آموزش و پرورش باید بیش از کم کردن و کنار گذاشتن نیرو‌هایش، به آموزش و توانمندسازی آنها   بیندیشد.

* عضو انجمن کار‌شناسان آموزش و پرورش

شهروند - ۱۶  شهریور ۹۳

تفاوت دو نگرش در حل مسائل جامعه


تفاوت دو نگرش در حل مسائل جامعه

|  مصطفی عابدی  |   روزنامه‌نگار|

نگاه اجتماعی مثل یک زبان است. وقتی که با یک ژاپنی مواجه می‌شویم که با زبان آنان آشنایی نداریم، هرچه بگوید برای ما نامفهوم است و او هم زبان ما را نمی‌فهمد، لذا میان دو طرف ارتباط کلامی شکل نمی‌گیرد و با دست و ایما و اشاره نیز تعداد اندکی از مفاهیم را می‌توان انتقال داد و برای ایجاد ارتباط موثر نیازمندیم که هر دو به یک زبان مشترک آشنا شویم. نگاه اجتماعی هم کما بیش از همین سنخ است. افرادی که نگاه آنان به جامعه با یکدیگر تفاوت‌های ریشه‌ای دارد، قادر به درک یکدیگر و مفاهیم موردنظر خود نیستند. تفاوت زاویه نگاه موجب می‌شود که پدیده‌ها و مسائل اجتماعی و حتی راه‌حل‌های آن برای افراد گوناگون جلوه‌گر شود. دو نگاه فردگرایانه و فرهنگی و اخلاقی با نگاه اجتماعی ساختارگرا از این جمله‌اند، که جامعه را به‌کلی متفاوت می‌بینند، و اولویت‌های آن برایشان فرق می‌کند، راه‌حل‌های گوناگون و گاه متضادی را پیشنهاد می‌کنند. بنابراین پیش از هر چیز باید تکلیف خود را نسبت به این نگاه‌ها روشن کرد. اجازه بدهید که مثال بزنیم. فرض کنید که بالای پشت‌بام می‌روید و می‌بینید که آب زیادی از کولر همسایه چکه می‌کند، شاید در هر دقیقه بیش از یک لیوان آب از آن می‌رود. در هر ساعت ١٥ لیتر و هر روز ٣٦٠ لیتر آب تصفیه شده برای شرب تهران بی‌جهت و به دلیل کوتاهی در تنظیم شناور کولر درحال هدر رفتن است. خب اگر این حجم آب را برای فقط ١٠‌درصد کولرهای تهران منظور کنیم، حجم آب تلف شده برای مصرف جمعیت یک شهر حداقل یکصد‌هزار نفری کفایت می‌کند! رفتار صاحبخانه را چگونه می‌توان تحلیل کرد؟ خیلی راحت می‌توان گفت آن فرد بی‌فرهنگ و بدون تعهد و مسئولیت است. باید کار فرهنگی کرد، در مدرسه به همه آموزش داد که چگونه آب را مصرف کنند. چندین کتاب و مقاله درباره اهمیت آب به او داد تا بخواند! احتمالا باید جملاتی از بزرگان دینی و ملی و بین‌المللی در ضرورت مصرف بهینه آب در گوش او زمزمه کرد. روشن است که اینها کارهای خوبی است ولی حلال مشکل نیست، زیرا نگاه به جامعه از زاویه تنگ رفتار فردی و متغیرهای روانشناسی و اخلاقی و تربیتی است. درحالی‌که یک نگاه دیگر هم وجود دارد. به این پرسش که چرا افراد در برابر اتلاف آب بی‌تفاوت هستند؟ پاسخ می‌دهد؛ به این دلیل که اتلاف آب برای آنان هزینه چندانی ندارد. البته ممکن است افرادی باشند که آب مجانی را هم هدر ندهند، ولی این وجه اخلاق فردی است و نمی‌توان تصور کرد که همه مردم این چنین باشند. پس اگر آب ارزان بود و هدر رفتن آن ارزانتر از درست کردن شناور کولر آبی بود، در این صورت روشن است که انگیزه‌ای برای تغییر شناور و جلوگیری کردن از اتلاف آب انجام نمی‌شود. نمونه‌های بهتر هم هست. کولرهای گازی جدیدی هست که کمتر از نصف کولرهای گازی قدیمی برق مصرف می‌کنند، ولی تا وقتی که هزینه مصرف برق کم باشد، برای مصرف‌کننده به صرفه است که با برق ارزان از همان کولر گازی قدیم استفاده کند و دود این مصرف بیهوده به چشم جامعه می‌رود. اگر بخواهید یک کاسه توالت‌فرنگی بخرید، موقع خرید به چه عاملی توجه می‌کنید؛ زیبایی، استحکام و قیمت. ولی مصرف آب چطور؟ بسیاری از کاسه‌های مذکور هستند که تا سیفون آنها ٢ تا ٣ بار کشیده و تخلیه نشود، کفایت نمی‌کند، این یعنی ١٠لیتر مصرف بیهوده در هر بار استفاده کردن، آن هم از بهترین آب شرب برای کاری که کمترین کیفیت آب را نیاز دارد! این یعنی آب در این جامعه فاقد ارزش و اهمیت است؛ ولی در جامعه‌ای که آب اهمیت داشته باشد، اولین ملاک شما برای خرید کاسه‌ها قدرت و کیفیت سیفون و حجم تخلیه آب تانک آن است. کافی است که ده‌ها نمونه از این موارد را ردیف کنیم که روزانه با آنها سروکار داریم. چگونه می‌توان با اصلاح اخلاق و فرهنگ مردم همه اینها را درست کرد؟ اگر منطقا غیر ممکن نباشد عملا هست. و تا وقتی که تغییرات زمینه‌ای مناسب برای تغییر رفتار شکل نگیرد نمی‌توان در این موارد تحولی را شاهد بود. تولیدکننده کاسه توالت‌فرنگی به هزینه و فایده کالای تولیدی نگاه می‌کند تا وقتی که هزینه آب بسیار کم باشد، برای مصرف و تولید‌کننده صرف می‌کند که کاسه‌هایی با کیفیت پایین در خروج آب تهیه کند و به مردم ارزان‌تر بفروشد، ولی اگر مردم به دلایل اقتصادی آن را نخرند او هم خط تولید خود را تغییر خواهد داد.
جالب این‌که سازمان‌های متولی اداره کشور هم عموماً بر راه‌حل‌های غیراقتصادی و غیرساختاری تأکید می‌کنند و دلیل آن هم عادت کردن به اقتصاد نفتی و رانتی است که برای دهه‌ها در کشور رایج بوده است. این دو نگاه کاملا متفاوت و گاه متضاد نسبت به مسائل اجتماعی و راه‌حل‌های آن است. در همه زمینه‌ها از مصرف آب و برق و بنزین گرفته تا تحصیل در دانشگاه و در روابط خانوادگی می‌توان تفاوت این دو نگاه و راه‌حل‌ها را نشان داد. البته نگاه ساختاری مخالف توصیه‌های اخلاقی و فرهنگی نیست، و راه‌حل‌های فرهنگی هم در تضاد با راه‌های اقتصادی و ساختاری نیست، بلکه آنها را فرع به تغییرات زمینه‌ای و ساختاری می‌داند، و حتی قوام و بقای آموزه‌های اخلاقی و فرهنگی را مستلزم متناسب بودن تحولات ساختاری می‌داند. جامعه ما نیازمند آن است که رویکرد غیر متناقض در این زمینه پیدا کند و از این مهم‌تر این که تبعات رویکرد انتخابی را نیز پذیرا باشد.

شهروند - ۱۶ شهریور ۹۳

نامه استیضاح وزیر آموزش و پرورش را امضا کرده‌اند

بیش از ۵۰ نماینده

 نامه استیضاح وزیر آموزش و پرورش را امضا کرده‌اند


ایران > قانونگذاری - همشهری آنلاین:
رئیس کمیسیون تدوین آیین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی از افزایش تعداد امضاهای استیضاح وزیر آموزش و پرورش به بالای ۵۰ امضا خبر داد.

عزت الله یوسفیان ملا در گفت و گو با ایلنا در ارتباط با آخرین وضعیت استیضاح وزیر آموزش و پروش گفت: تعداد امضاهای این استیضاح در تعطیلات مجلس در حال افزایش است و استیضاح کنندگان نیز برای مطرح کردن این استیضاح جدی هستند.

نماینده لاریجان در مجلس شورای اسلامیادامه داد: این استیضاح به هیچ عنوان سیاسی نبوده است و نمایندگان به صورت جدی از انتصابات وزیر آموزش و پرورش ناراضی هستند. حتی عده‌ای از نمایندگان اصلاح طلب نیز این استیضاح را امضا کرده‌اند و عده زیادی از نمایندگان هم اعلام کرده‌اند که نسبت به این استیضاح بی‌میل نیستند و از آن حمایت خواهند کرد.

این عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در پاسخ به این سوال که چرا آقای فانی از استیضاح خود اعلام بی‌خبری کرده است نیز خاطرنشان کرد: ایشان کاملا در جریان هستند و اگر خودشان هم ندانند معاون پارلمانی وزارت‌خانه شان می‌دانند که ما در طرح استیضاح جدی هستیم و قصد کوتاه آمدن نداریم.

یوسفیان ملا افزود: ما بازهم به وزیر آموزش و پرورش اعلام می‌کنیم که اگر در این دو هفته‌ای که از تعطیلات مجلس باقی مانده است نسبت به وضعیت انتصابات سامان‌دهی داشته باشند از استیضاح منصرف می‌شویم اما تا به حال حرکتی از وزیر ندیده‌ایم و ظاهرا قصد جلو آمدن ندارند. از همین رو بدون شک با پایان تعطیلات مجلس استیضاح را به هیات رییسه تحویل و برای مطرح شدنش پیگیری های لازم را انجام خواهیم داد.

گفتنی است طی هفته‌های اخیر تلاش های زیادی برای مطرح نشدن استیضاح‌های جدید در مجلس شده بود که ظاهرا ناکام مانده است.

همشهری - ۱۵ شهریور ۹۳

کشورهای اسلامی چقدر اسلامی هستند؟


 کشورهای اسلامی چقدر اسلامی هستند؟


 

ننایج تحقیق دکتر شهرزاد رحمان و دکتر حسین عسگری از استادان دانشگاه جورج واشنگتن  باعنوان ""کشورهای اسلامی چقدر اسلامی هستند؟ ""  خیلی جالب است. 

متغیر های به کار رفته در این تحقیق در ابعاد حقوق سیاسى، اقتصادی و زیست محیطی بر اساس قرآن و سنت پیامبر بوده است  و جمعا ١١٣ شاخص مورد بررسى قرار گرفتند. مثلا در بعد اقتصاد، شاخص سلامت و عدم فساد و ربا و بهره پول و در بعد اجتماعى آزادى مدنى در امر به معروف و نهی منکر صاحبان قدرت و رعایت حقوق زنان. 
نتیجه: 
اسلامی ترین کشور دنیا نیوزیلاند، رتبه دوم لوکزامبورگ، سپس اسکاندیناوی ها، جالب این که تا رتبه ٣٧ هیچ کشور اسلامى وجود ندارد.  رتبه ٣٨ مالزی و رتبه متوسط کشورهای اسلامی ١٣٨ بود. رتبه ایران از این جهت ١٦٣ بود.


(منبع : مجله ایران فردا ، تیر٩٣ ، صفحه ١٢٥)

http://www.aemi.blogfa.com/

معادله‌های چندمجهولی در بودجه آموزش و پرورش


معادله‌های چندمجهولی در بودجه آموزش و پرورش


به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، بودجه یکی از ارکان اصلی هر سازمان و نهاد برای انجام سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌های از قبل طراحی شده به شمار می‌رود.

در سازمان‌های بزرگتر بودجه مهمترین بخش سازمان را تشکیل می‌دهد و برنامه‌ریزی‌ و سیاست‌گذاری‌ها مطابق با مبلغ بودجه تعیین شده، خواهد بود.

وزارت آموزش و پرورش یکی از بزرگترین دستگاه‌های دولتی کشور محسوب می‌شود که همواره از بودجه دولتی ارتزاق کرده و برنامه‌ها و پرداخت‌های آن پهنه فراخ‌تری نسبت به دیگر دستگاه‌های کشور دارد.

*فانی: 5 هزار میلیارد تومان کسری بودجه داریم

علی‌اصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش در جمع روسای آموزش و پرورش سراسر کشور گفت: «اداره یک سازمان منوط به داشتن زمان و منابع محدود است و امسال قریب به 21 هزار میلیارد تومان اعتبار در اختیار آموزش و پرورش است و اعلام می‌کنیم که 5 هزار میلیارد تومان کسری بودجه داریم».

*بطحایی: یک چهارم بودجه امسال را کسری داریم

محمد بطحایی، معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش در گفت‌وگو با فارس و با اشاره به اینکه آموزش و پرورش با کسری بودجه مواجه است، تصریح کرد: کسری بودجه‌ای که آموزش و پرورش با آن مواجه است قابل توجه بوده و حدود 5 هزار میلیارد تومان است.

معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش افزود: اختلاف نظر برای عدد کسری بودجه وجود دارد که بین 4 هزار تا 5 هزار میلیارد تومان است؛ رقم قابل توجهی است که حدود یک چهارم بودجه آموزش و پرورش را شامل می‌شود.

به گزارش فارس، صحبت‌های مطرح شده در خصوص بودجه از زبان مسئولان عالی رتبه وزارت آموزش و پرورش نشان از کسری بودجه قطعی 5 هزار میلیارد تومان حکایت دارد و این کسری بودجه معادل یک چهارم رقم کنونی بودجه این وزارتخانه است.

*فانی: 99 درصد بودجه صرف حقوق کارکنان می‌شود

در جایی دیگر وزیر آموزش و پرورش گفت: «اعتباراتی که در اختیار آموزش و پرورش است 21 هزار میلیارد تومان است و بودجه امسال با رشد 26 درصدی همراه بوده است؛ این در حالی است که بودجه دولت 11 درصد رشد داشته است و دولت به آموزش و پرورش توجه کرده است اما از این میزان بودجه آموزش و پرورش 99 درصد صرف حقوق کارکنان می‌شود و باید با یک درصد به امر کیفیت‌بخشی بپردازیم که امکانپذیر نیست».

با توجه به اینکه 99 درصد تمام اعتبارات وزارت آموزش و پرورش صرف پرداخت حقوق کارکنان می‌شود، گویی وضعیت خوبی در خصوص اعتبارات در آموزش و پرورش وجود ندارد.

اما نکته‌ای در خصوص صحبت‌هایی که پیرامون بودجه آموزش و پرورش به میان آمده وجود دارد و مقداری ابهامات و معادلات با خود همراه کرده است.

معادله نخست، وزیر آموزش و پرورش اعلام کرده است که حدود 99 درصد بودجه آموزش و پرورش صرف پرداخت حقوق و مزایای کارکنان وزارت آموزش و پرورش می‌شود.

معادله دوم، به گفته وزیر آموزش و پرورش بودجه آموزش و پرورش نسبت به سال گذشته 26 درصد افزایش پیدا کرده است.

معادله سوم، آموزش و پرورش در سال جاری با کسری بودجه 5 هزار میلیارد تومانی مواجه است.

معادله چهارم، به صورت طبیعی تمام فرهنگیان و معلمان در سال گذشته حقوق و مزایای خود را با توجه به اعتبارات آموزش و پرورش دریافت کرده‌اند و کسی نیست که در سال گذشته حقوق نگرفته باشد.

معادله پنجم، بر اساس اعلام آموزش و پرورش، حقوق فرهنگیان در سال جاری 20 درصد افزایش یافته است، اما با در نظر گرفتن اینکه مابه تفاوت حقوق شامل این 20 درصد افزایش نمی‌شود، عملاً حقوق فرهنگیان در سال جاری 17 درصد افزایش داشته است.

سوال نخست، بودجه آموزش و پرورش امسال 21 هزار میلیارد تومان است و در شرایطی 26 درصد افزایش نسبت به سال گذشته داشته است که نیروی انسانی هم به آموزش و پرورش اضافه نشده است؛ حالا چگونه در این شرایط 5 هزار میلیارد تومان کسری بودجه در آموزش و پرورش وجود دارد؟

سوال دوم، کسری بودجه 5 هزار میلیارد تومانی معادل 25 درصد کل اعتبارات آموزش و پرورش در سال جاری است و از طرفی هم بودجه در سال جاری 26 درصد افزایش نشان می‌دهد؛ مجموع اینها حدود 50 درصد مابه تفاوت می‌شود؛ یعنی 50 درصد بودجه کنونی در سال گذشته وجود نداشته است؟

سوال سوم، در صورتی که 99 درصد از بودجه صرف پرداخت حقوق فرهنگیان می‌شود، در سال گذشته چگونه با 50 درصد بودجه کنونی حقوق تمام معلمان پرداخت شده است؟

به گزارش فارس، اگر کسری بودجه مربوط به پاداش پایان خدمت فرهنگیان باشد هم معادلات خاص خودش را دارد.

*حدود یک هزار میلیارد تومان پاداش پایان خدمت

بازنشستگان آموزش و پرورش معمولاً در پایان شهریور هر سال مشخص می‌شوند؛ اگر حدود 20 هزار بازنشسته داشته باشیم و به ازای هر نفر حدود 50 میلیون تومان پرداخت شود، حدود یک هزار میلیارد تومان پرداختی به بازنشستگان می‌شود.

*حدود 4 هزار میلیارد تومان بابت افزایش حقوق 93

از طرفی هم 17 درصدی که امسال به حقوق فرهنگیان اضافه شده است را در نظر بگیرید که این 17 درصد از مجموع بودجه 21 هزار میلیارد تومانی آموزش و پرورش، حدود 4 هزار میلیارد تومان است.

مجموع دو عدد پرداخت پاداش پایان خدمت و افزایش حقوق سال جاری، 5 هزار میلیارد تومان می‌شود؛ آیا منظور مسئولان عالی رتبه وزارت آموزش و پرورش از داشتن کسری بودجه 5 هزار میلیارد تومانی این موضوع است؟

به گزارش فارس، باید منتظر ماند و دید که بالاخره این کسری بودجه 5 هزار میلیارد تومانی مربوط به چه بخشی است که آموزش و پرورش را برای انجام برنامه‌ها و سیاست گذاری‌ها دچار مشکل می‌کند.

http://bield.info/

شوکی دیگر به نظام آموزشی و تربیتی: حذف کامل مشاوره از مدارس

شوکی دیگر به نظام آموزشی و تربیتی:
حذف کامل مشاوره از مدارس
  
فرهنگیان نیوز - تدبیر:

شوکی دیگر به نظام آموزشی و تربیتی:حذف کامل مشاوره از مدارس

وزارت آموزش و پرورش طی بخش نامه ای به کلیه ادارات آموزش و پرورش سراسر کشور دستور به حذف پست مشاوره مدارس ابتدایی و راهنمایی داده است و در همین حال هزاران نیروی مشاوره استخدامی سالیان اخیردر سراسر کشور سرگردان شده اند.به گزارش راهکارنیوز در هفته گذشته وزرات آموزش و پرورش طی بخش نامه ای به ادارات تابعه در سراسر کشور دستور به حذف اجباری مشاوران مدارس مقاطع ابتدایی و راهنمایی داده است و این در حالی است که هزاران نیروی مشاور در سراسر کشور سرگردان شده اند. طی سالیان اخیر، آموزش و پرورش در اقدامی تحسین برانگیز و در راستای سند چشم انداز، هزاران نیروی متخصص روان شناس و مشاور در مقاطع کارشناسی ارشد و کارشناسی را در سراسر کشور استخدام کرد و سپس با صرف هزینه های بالای مالی و زمانی به آموزش آن ها در دوره های بدوخدمت و ضمن خدمت پرداخت و در نهایت نیز این نیروها در سه مقطع دبیرستان، راهنمایی و دبستان به کارگیری شدند که موجی از امیدواری و شادمانی را در میان اولیای مدارس و نیز دانش آموزان و اولیای آنان به همراه داشت، اما اکنون با اقدام فوق نظام تربیتی کشور در بلند مدت و جامعه مشاوران آموزش و پرورش با شوکی جدی مواجه شده اند چرا که این نیروها یا سرگردانند و یا به عنوان آموزگار فعالیت خواهند کرد!

به گزارش خبرنگار راهکارنیوز علاوه بر نگرانی ها در سطح مدیران مدارس و معلمینی که از عمق مشکلات دانش آموزان این مقاطع و نیاز بالای آنان به حضور مشاوران آگاهی دارند و آنرا آسیبی بزرگ به آینده سلامت روان فرزندان ایران می دانند، آینده شغلی و حتی شخصی هزاران نیروی کار مشاور متخصص با خطر جدی مواجه شده است.

www.farhangiannews.i

چگونه مقالاتی مخاطب پسند بنویسیم؟

 اصول نگارش مقاله آنلاین
 چگونه مقالاتی مخاطب پسند بنویسیم؟ 
نویسنده : مجید کثیری

یکی از پرکاربردترین انواع محتوا در وب، «مقاله» است. مخصوصا این روزها که بحث بازاریابی محتوایی داغ است. همه می‌خواهند با مقالاتشان نه تنها در موتورهای جست و جو رشد کنند‏، بلکه تلاش می‌کنند به این وسیله، مخاطب بیشتری را جذب شرکت و برند خود کنند. اما متاسفانه اکثر مقالات منتشر شده در فضای مجازی، بخصوص در محیط زبان فارسی، حداقل استانداردها را هم ندارند . این مقالات یا ترجمه‌هایی هستند که با مخاطب هیچ ارتباطی برقرار نمی‌سازند، یا بدون در نظر گرفتن اصول و تکنیک‌های تدوین مقاله به نگارش در آمده اند.

لازم است قبل از تهیه هر مقاله یا همان Article، یک الگوی ذهنی از این که مطلب را برای چه کسانی می‌نویسید در ذهن خود بسازید. من مخاطبان و الگوهایی که باید در موقع نگارش مقاله مد نظر داشته باشید را در چهار دسته طبقه‌بندی کرده‌ام:

1- نوشتن برای خواننده

2- نوشتن برای موتورهای جست‌و‌جو

3- نوشتن برای سایت‌های هم رشته معتبر که مطالب شما را با ذکر منبع و لینک دهی کپی می‌کنند

4- نوشتن برای سارقان اینترنتی (کسانی که مطالب شما را می‌دزدند) که در ایران فعالیت رایجی است و ما نیز در سایت اخبار رسمی‌با این مساله به عنوان یک چالش جدی ضد کپی رایت مواجه هستیم.

برای این که یک مقاله هر 4 دغدغه را پوشش دهد نیاز به به کارگیری استراتژی‌هایی دارید.

در این مطلب با نوشتن مقاله برای «خواننده» آشنا می‌شوید؛ مقوله‌ای به نام: «قرار دادن خواننده در اولویت اصلی ذهن در زمان نگارش مقاله».

توصیه‌های بسیاری از افراد فنی و طراح سایت یا متخصصان شنیده می‌شود که می‌گویند این روزها هر مطلبی تولید می‌کنید باید برای موتورهای جست و جو بنویسید. اما حتی اگر بتوانید با استراتژی و تکنیک‌هایی و به وسیله تولید محتوا به رنکینگ بالایی در موتورهای جست‌و‌جو دست یابید، این مخاطب شماست که تصمیم می‌گیرد دوباره به سایت شما بیاید یا نه. در واقع روبات‌های گوگل هم تلاش می‌کنند تا الگوهایی را که مخاطبان از محتوای یک سایت لذت می‌برند کشف کنند. در واقع با مجموع عوامل زیر می‌خواهیم بگوییم: مطلبی بنویسید که مخاطب از خواندن آن لذت ببرد.

بنابراین نکات زیر را در نوشتن مقاله رعایت کنید:

تیتر درست و مرتبط با محتوا برای مقاله‌تان انتخاب کنید.

لید یا پاراگراف اول باید به عنوان شروعی مناسب و مرتبط با محتوای مطلب و همچنین مکمل تیتر باشد.

از روش‌های کهنه شده برای ارتقای رتبه در گوگل، همچون پرکردن مطلب توسط کلمات کلیدی خودداری کنید.

برای مطلب ساختار طراحی کنید. قبل از نوشتن مقاله، الگویی شماره دار یا بولت دار از مطلبی که می‌خواهید بگویید را روی کاغذ بیاورید.

مطلبتان را کوتاه اما ساده و کاربردی بنویسید.

جملات یا پاراگراف‌های طولانی ننویسید. خوانندگان آنلاین از جملات و پاراگراف‌های طولانی متنفرند. به این نگاه کنید که کجاها می‌توانید بین جملاتتان نقطه بگذارید. یعنی حروف اضافه را کم کنید و جملات را به صورت مستقل و کوتاه بنویسید.

از «میان تیتر»ها به خوبی استفاده کنید. میان تیترها، تیترهای داخلی مطلب شما هستند یعنی به جای اینکه یک یا چند پاراگراف را پشت سر هم بنویسید، برای هر بخش یک تیتر به صورت برجسته یا Bold در نظر بگیرید. شماره دار کردن این میان تیترها نیز فکر بسیار خوبی است.

از تجربیات شخصی خود با مخاطب بگویید. ترجمه صرف یک مقاله انگلیسی، مزیتی برای شما ایجاد نمی‌کند.

از لینک‌های زیاد به بخش‌های دیگر سایت یا مقالات دیگر خودداری کنید.

سلیس و روان بنویسید. پیچیده و تکنیکی ننویسید، مگر اینکه مخاطب شما مخاطب تکنیکی بسیار سطح بالایی باشد. البته در این صورت دایره مخاطبان شما بسیار محدود خواهد بود.

جمله‌بندی و علامت‌گذاری را فراموش نکنید. از «ویرگول»، «نقطه ویرگول» و سایر نشانه‌های نگارشی که می‌تواند به متن شما منزلت ویژه‌ای ببخشد استفاده کنید. برای این کار بهتر است از یک ویراستار کمک بگیرید.

کار ویراستار بسیار اساسی و مهم است. در تمام مراکز تولید محتوای دنیا، ویراستاران مرکز ثقل مجموعه خود هستند و کارشان بسیار اهمیت دارد. گفته می‌شود در زندگی نویسندگان بزرگی مانند ارنست همینگوی ویراستار شخصی‏، جزو نزدیک‌ترین افراد مانند همسر و فرزند بوده اند.

از استایل‌های نوشتاری به خوبی استفاده کنید مثل این که کجاها را برجسته یا Bold کنید، کجاها را‌هایلایت کنید، کجاها را به صورت کج‌نویس یا Italic در بیاورید. اما تاکید می‌کنیم در کاربرد هیچ کدام از این افه‌های نوشتاری افراط نکنید. هر چیزی در صورت افراط به ضد خود تبدیل می‌شود. عمل افراطی نتیجه افراطی به همراه ندارد، بلکه معمولا نتیجه معکوس خواهد داشت. نظم و ترتیب بصری را در مطلب و در محیط انتشار آن حفظ کنید.مهمترین بخش‌های یک مقاله چیست؟

1- نکات انتخاب یک تیتر مناسب برای مقاله آنلاینتیتر مهم ترین قسمت مقاله شماست، این جاست که مخاطب تصمیم می‌گیرد به داخل مقاله بیاید یا خیر. از تیتری استفاده کنید که نه فقط کنجکاوی را ایجاد کند بلکه اطلاعات درستی هم در مورد این که این مقاله در مورد چیست به مخاطب بدهد. برای نمونه به عنوان همین مقاله نگاه کنید. مخاطب با خواندن آن دقیقا می‌تواند متوجه شود که با چه موضوعی روبه‌رو است. مردم در فضای آنلاین حوصله کلیک کردن بر روی تیتر ‌های حاوی ابهام و تشبیه و دارای استعاره‌های پیچیده را ندارند. همین طور نوشته‌هایی که به مقالات کنفرانس‌های علمی‌شبیه هستند نیز در فضای وب حالت دافعه ایجاد می‌کنند.

خودتان را جای مخاطب بگذارید: تیتر باید مخاطب را قانع کند که بر روی آن کلیک نماید، چند ثانیه منتظر بماند تا سایت شما باز شود، یکی دو ثانیه هم طول بکشد تا چشمش با فضا و قالب وبسایت یا بلاگ شما آشنا شود و بعد شروع به خواندن کند. با توجه به این مسائل، بهترین تیترها، تیترهایی هستند که می‌توانند جواب سوالات در ذهن مخاطب باشند.

فرض کنید در زمینه پوشاک و سبک زندگی مطلبی می‌خواهید بنویسید. دو سه نوع تیتر جالب و گویا در این زمینه این‌ها هستند:

چه کفشی برای فصل تابستان مناسبت تر است؟ 5 نکته انتخاب کفش راحت تابستانی

چگونه کت و شلواری کاملا سایز و فیت بدن انتخاب کنیم؟ 4 معیار انتخاب سایز کت و شلوار

چرا باید برای خرید کیف و کفش اصلا نباید به این بازار رفت؟

یا مثلا تیترهای وبلاگ اخبار رسمی‌که در آن در زمینه روابط عمومی‌و برندینگ مطلب می‌نویسیم از این نوع هستند:

به دنبال رسانه رایگان ولی موثرید؟ 3 روش نوآورانه برای ایجاد رسانه‌های اکتسابی

چهار نکته برای استفاده بهینه از پلتفرم اخبار رسمی‌برای روابط عمومی

ایده‌هایی برای تولید خبر از شرکت یا سازمان شما: 71 سوژه خبرساز

چطور با لینکدین کسب و کارمان را پروبال بدهیم: 14 استراتژی برای کاربران ایرانی2- نکات تهیه یک لید یا شروع خوب برای مقاله

به پاراگراف اول مقاله، «لید» (Lead) گفته می‌شود. اکثر مردم ممکن است به داخل مقاله نروند و فقط همان را به عنوان خلاصه بخوانند. تا حد امکان تیتر خود را با لید کامل کنید و اطلاعات بیشتری از آنچه در مقاله هست به مخاطب بدهید.

اگر فردی بر روی تیتر مقاله شما کلیک کند و طی خواندن دو سه خط اولیه، ارتباط سازمان یافته‌ای بین مطلب و تیتر پیدا نکند مطمئنا از ادامه خواندن انصراف خواهد داد و صفحه را خواهد بست. این زمان بعد از خواندن تیتر و وارد شدن به مقاله، بسته به سرعت خواندن مخاطب، معمولا 2 تا 3 ثانیه و حداکثر 10 ثانیه است. بنابراین بلافاصله بعد از تیتر، با یک لید خوب اطلاعات بیشتری به مخاطب بدهید و به عبارتی او را سر اصل مطلب ببرید. اشتباهی که بسیاری از نویسندگان حتی حرفه ای در نگارش مقاله آنلاین مرتکب می‌شوند این است که فکر می‌کنند باید «مخاطب را گرم کنند»، یا ««ایده خود را اول خوب بپزند» و «برای اثرگذاری بیشتر مقاله زمینه چینی کنند». همه این روش‌ها در دنیای آنلاین رد شده‌اند. مخاطب شما کتاب نمی‌خواند یا قرار هم نیست بیش‌از 5 دقیقه مهمان سایت شما باشد. هر لحظه پیامک یا ایمیل جدیدی ممکن است برایش بیاید و باید از سایت شما خارج شود. پس سریع بروید سر اصل مطلب.

بنابراین برای نوشتن یک لید خوب می‌توانید با استفاده از یک جمله نقل قول از فردی مشهور شروع کنید یا اینکه بگویید چرا خواندن این مقاله مهم است. شاید هم بخواهید با تشریح یک سوال و یک مشکل شروع کنید و بگویید چرا به فکر نوشتن چنین مقاله‌ای افتاده‌اید.3- نکات نوشتن متن مقاله: نه خیلی خشک و قلمبه سلمبه بنویسید و نه زیادی راحت و بدون ساختار

هیچ چیزی بدتر از این نیست که اول صبح یک ایمیل حاوی مقاله از شرکتی برای شما بیاید و با باز کردن آن با کلی کلمه قلمبه سلمبه و حرف اضافه و استعارات و تشبیهات رو در رو شوید. از طرفی هم مقالاتی را می‌بینیم که از آن سر پشت بام افتاده اند و همه اصول نگارش زبان فارسی را زیر پا گذاشته اند، مثل به زبان محاوره ای می‌نویسند و یا حتی کوچه بازاری.

هر دوی اینها اشتباه است، ساده و روان نوشتن با بیش از حد خودمانی شدن نباید اشتباه گرفته شود. کمی‌ظنز هم چاشنی کار کردن، از ابهت شما نمی‌کاهد. به یاد داشته باشید که مقاله برای مخاطب آنلاین با مقاله برای کنفرانس‌های علمی‌تفاوت دارد و از طرفی ساختار خود را هم دارد.4- مقاله را بدون اهداف مستقیم فروش بنویسید، فروش را بگذارید برای بخش فروش

کار شما با نوشتن یک مقاله این نیست که به فروش شرکت به طور مستقیم کمک کنید. بلکه شما می‌خواهید با اطلاع‌رسانی و فراهم کردن اطلاعات با ارزش، در ذهن مخاطبتان جای بگیرید و شما را به عنوان یک مشاور و کارشناس شناسایی کند. رسیدن به این هدف، به طور غیر مستقیم به فروش شما کمک خواهد کرد. آمار و تحقیقات نشان می‌دهد که اکثر مشتریان تجاری، ترجیح می‌دهند از شرکتی خرید کنند که مدیر یا پرسنل آن در آن صنعت متخصص و کارشناسند. بنابراین تبلیغاتی ننویسید و آموزشی بنویسید و در واقع به هیچ عنوان نباید از مقاله تان، بوی فروش به مشام برسد.5- از به کار بردن عبارات و ترکیب‌های بی خاصیت پرهیز کنید

عبارت‌هایی از این دست که قدیم ترها کاربرد داشت، دیگر مورد پسند نیست. عبارت‌هایی مانند: برهمگان واضع و مبرهن است که... ذکر این نکته را لازم می‌دانیم که... لازم به یادآوری است که‌... و مواردی از این دست که در نوشته‌های بی‌محتوا، نقش ملات و ساروج را بازی می‌کنند.

با اصولی که در این مقاله ذکر شد، تنها می‌توانید شروع کنید. عوامل بیشتری برای موفقیت مقاله‌های آنلاین لازم است. ولی از همین جا می‌توانید به سادگی و سرعت شروع کنید. اولین چیزی که برای موفقیت یک مقاله آنلاین نیاز دارید، ساختار بندی درست و داشتن جذابیت برای مخاطب است. منبع‌: وبلاگ اخبار رسمی

مردم سالاری - ۱۳ شهریور ۹۳

بیکاری، تهدیدکننده ترین آسیب اجتماعی در کشور

مقاله ,مریم یوشی زاده ,آسیب های اجتماعی ,همایش ,مددکاری ,کنفرانس مددکاری ,اجتماعی ,سید سعید حسینی

دبیر سومین همایش مددکاری اجتماعی هشدار می دهد

بیکاری، تهدیدکننده ترین آسیب اجتماعی در کشور

هرچند با تغییر چهارچوب های اخلاقی و فرهنگی در هر کشوری، رشد سالانه برخی ناهنجاری ها، امری گریز ناپذیر است اما سرعت رشد آنها در همه کشورها یکسان نیست و تا حد زیادی به سیاستگذاری های کلان در این زمینه بستگی دارد.

در ایران سیاست های کلان با برنامه پنج ساله توسعه تعیین می شود که در سال آینده پنجمین دوره آن به پایان می رسد و با این حال شماری از پژوهشگران حوزه اجتماعی مانند دکتر سید سعید حسینی، جامعه شناس و دبیر سومین همایش مددکاری اعتقاد دارند در برنامه های توسعه پیشین کمتر به حوزه اجتماعی و کنترل آسیب های اجتماعی توجه شده است.

این عضو هیات علمی می گوید یکی از راه ها برای جلب توجه بیشتر به مسایل اجتماعی در برنامه های توسعه، برگزاری همایش هایی همچون سومین همایش مددکاری کشور است که وضعیت رشد آسیب های اجتماعی مختلف را برای تنظیم کنندگان برنامه توسعه تشریح می کند و می تواند راهگشای تمرکز بیشتر آنها بر مسایل اجتماعی باشد.

شما در گفتگوهای پیشین مطبوعاتی تان اشاره کردید که محتوای سومین همایش مددکاری اجتماعی کشور می تواند پیش نویسی برای برنامه ششم توسعه باشد. در این کنفرانس بیشتر بر روی چه نوع مسایل اجتماعی متمرکز شده اید؟

در برنامه های توسعه اول تا پنجم، آنقدر که بر حوزه های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی پرداخته شده، به حوزه اجتماعی توجه نشده است. این سهل انگاری باعث افزایش بیشتر آسیب های اجتماعی و حتی ظهور انواعی جدید از آنها شده است.

به همین علت من معقدم باید در سیاست های کلان کشور تجدید نظری صورت بگیرد چون زمانی که میزان یک رفتار ناهنجار افزایش پیدا می کند نمی توان آن را صرفا به مسایل فردی نسبت داد بلکه حتما چنین رفتاری ریشه اجتماعی و ساختاری دارد و بنابر این با اصلاح ساختارها می شود میزان بروز آن را کاهش داد.

با این رویکرد، ما از بهمن سال گذشته فعالیت ها را برای برگزاری سومین همایش مددکاری ایران آغاز کردیم و عنوانش را کنفرانس امور اجتماعی در برنامه ششم توسعه کشور انتخاب کردیم تا گامی در جهت شناساندن دغدغه های اجتماعی ایران از دید پژوهشگران این حوزه باشد.

برنامه های پنج ساله توسعه در کشور دو بخش است. یک بخش سیاست های کلی برنامه و بخش دیگر احکامی است که منجر به تحقق آن سیاست ها می شود. محورهای مورد مطالعه ما در این همایش نیز بر همین دو محور متمرکز است و در این راستا، کارگروه های مختلفی را تشکیل داده ایم از جمله کارگروه های سلامت اجتماعی، پیش گیری از وقوع جرم، مواد مخدر و روانگردان، توانبخشی امور اجتماعی زندانیان و خانواده های شان، خدمات اجتماعی در مدیریت شهری، نظم اجتماعی، خشونت اجتماعی، زنان و کودکان، سرمایه اجتماعی، تامین اجتماعی، امور اجتماعی جامعه ایثارگری، خانواده ، فضای مجازی و رسانه ، نشاط اجتماعی، رفاه اجتماعی، مشارکت اجتماعی، سکونتگاه های غیر رسمی توانمند سازی اقتصادی، امنیت اجتماعی، امور اجتماعی در آموزش و پرورش، سالمندی و حمایت های اجتماعی در بلایای طبیعی.

ما در این همایش دو نو آوری داریم نخست آن که با تشکیل کارگروه های متنوع سعی کردیم همه حوزه های اجتماعی را پوشش بدهیم و دوم آن که از اعضای کمیته های تخصصی خواستیم هر کدام یک فعالیت پژوهشی در حوزه اجتماعی انجام بدهند و با شناسایی ساختار موجود، چالش های موجود در آن را با پیوست مستندات تعیین کنند و سپس برای حل شان سیاست ها و احکام پیشنهادی ارائه دهند.

به نظر می آید این بحثی که در امور اجتماعی مطرح کردید بسیار فراتر از تخصص مددکاری است. به نظرتان می شود همه این محورها را می شود در یک همایش مددکاری گنجاند؟

مددکاری زیر مجموعه ای از حوزه وسیع اجتماعی است اما عنوان همایش، متخصصان اجتماعی دیگر را هم گرد هم می آورد یعنی کارشناسانی از رشته های تخصصی دیگر نیز در این همایش شرکت می کنند و حتی اداره کارگروه ها به عهده آنان است. ما در کارگروه ها بیشتر از اعضایی استفاده کرده ایم که هم دانش تخصصی دارند، هم ساختار اجرایی جامعه را می شناسند و هم قادرند سیاستگذاری کنند.

به عنوان یک جامعه شناس فکر می کنید تهدید کننده ترین آسیب اجتماعی کشور چیست ؟

برخی آسیب ها زیر بنایی تر است و ممکن است منجر به شکل گیری آسیب های اجتماعی دیگر شود. اعتقاد من این است که بیکاری هم اکنون تهدیدکننده ترین آسیب محسوب می شود. اخیرا وزیرکشور نرخ بیکاری فعلی را 14 درصد اعلام کردند و گفتند اگر بخواهیم به مدل های اقتصادی دهه های قبل ادامه بدهیم در سال 1400 با حدود 11 میلیون نفر بیکار تحصیلکرده مواجه خواهیم شد.

ریشه این بیکاری در توزیع نابرابر ثروت است. وقتی ثروت در جامعه به درستی تقسیم نشود و فاصله فقیر و غنی خیلی زیاد می شود و کسانی که این سرمایه ها را در اختیار دارند به ارزش های اجتماعی و معنوی توجهی نکنند، سرمایه شان را در جهت منافع ملی به کار نمی گیرند و بنابر این اشتغال در جامعه ایجاد نمی شود.

پس باید یک تمهید زیربنایی برای توزیع در آمدها در جامعه وجود داشته باشد و ابزار توزیع عادلانه در آمدها، به گمان من، سیستم مالیاتی سالم و نظام تامین اجتماعی است. در هر جامعه ای توزیع ثروت با نقص این دو ناعادلانه می شود اما سیستم مالیاتی سالم ثروت را از اقشار غنی می گیرد و به اقشار فقیر می دهد و تامین اجتماعی نیز از اقشار آسیب پذیر در زمان بحران حمایت می کند تا به زیر خط فقر تبعید نشوند.

اغلب جامعه شناس ها می گویند رشد آسیب های اجتماعی مقوله ای گریز ناپذیر است و کشور ما هم از این قاعده مستثنا نیست اما آیا سرعت رشد آسیب های اجتماعی در ایران نیز مانند کشورهای توسعه یافته است؟

مسلما سرعت رشد آسیب های اجتماعی در ایران بیشتر است. علت این وضعیت هم خارجی است و هم داخلی. از جمله عوامل خارجی می توان به تلاش عوامل بیگانه برای تاثیرگذاری منفی بر فرهنگ وافزایش فشارهای بین المللی اشاره کرد اما در حوزه داخلی هم همیشه گروه هایی در هر جامعه ای وجود دارند که منافع شان را دنبال می کنند و منافع خودشان را بر صلاح جامعه ترجیح می دهند این گروه ها برای کسب سود بیشتر ممکن است به فعالیت هایی دست بزنند که باعث افزایش آسیب های اجتماعی شود.

یکی از نقص هایی که در سال های اخیر در حوزه پژوهش پیش آمده، این است که بسیاری از پژوهش ها و به تبع آن مقالات علمی حاصل از آنها اعتبار علمی ندارد و برخی دانشجویان که مقالات را می نویسند برای زودتر به نتیجه رسیدن ، داده سازی می کنند یا کار را به موسسات دیگر سفارش می دهند. به نظرتان تا چه حد می شود به مقالات علمی که در همایش هایی مانند همایش مددکاری اجتماعی ارائه می شوند اعتماد کرد ؟

این آسیب هم ناشی از سیاست های غلط علمی است. هم اکنون در فضای علمی کشور توجه به کمیت مقالات، نسبت به کیفیت آنها بیشتر است یعنی برای مثال مهم است که یک دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد حتما مقاله ای ارائه بدهد تا نمره کامل را از پایان نامه بگیرد اما گاه به این که کیفیت این مقاله تا چه حد مطلوب است توجهی نمی شود.

در بسیاری از محافل علمی آنقدر که شمار مقالات یک متخصص اهمیت دارد موضوع و محتوای آنها اهمیت ندارد. در این شرایط، ظهور آسیب هایی مانند داده سازی یا خرید و فروش مقالات علمی بعید نیست. چنین وضعیتی باعث می شود عده ای فوت و فن هایی یاد بگیرند که با فریب دادن جامعه علمی داده هایی تقلبی را به جای نتیجه پژوهش ارائه دهند یا اطلاعات نامطمئن را خرید و فروش کنند اما دقت کنید که تایید کردن یا نکردن یک مقاله تا حد زیادی بستگی به توانایی کارشناس هایی دارد که آن را از نظر علمی می سنجند و صحتش را بررسی می کنند.

به همین علت ما به جای تکیه صرف بر مقالاتی که به دست مان رسیده است ، به کارگروه های پژوهشی مقاله علمی سفارش داده ایم نیز همین وضعیت است چرا که دستکم از اخلاق گرایی علمی اعضای این کارگروه ها مطمئن هستیم و می دانیم که آنها برای تعداد مقالات بیشتر، دست به سند سازی نمی زنند .

حسن دیگر سفارش مقاله این است که مقالات ارسالی معمولا پراکنده است و چنین مقالاتی ما را به سیاست منسجمی نمی رساند در حالی که مقالات سفارشی بر موضوعاتی که از دیدگاه ما اهمیت بیشتری دارد متمرکز است.

چند متخصص در این همایش شرکت می کنند و چه تعداد مقاله به دبیر خانه همایش ارسال شده است و چه تعداد را به کارگروه ها سفارش داده اید ؟

حدود 170 نفر از نخبگان اجتماعی ایران که بیشترشان در حوزه سیاستگذاری هم نقشی دارند یا عضو هیات علمی هستند ، در همایش حضور دارند. بیش از 260 مقاله به دبیرخانه ارسال شده است که شمار زیادی از آنها را تایید کردیم و بیش از 200 مقاله نیز به کارگروه ها سفارش داده شده است.

جام جم - ۱۱ شهریور ۹۳

خریدوفروش دانش آموزان در مدارس تهران!

 
خریدوفروش دانش آموزان در مدارس تهران!

    باشگاه خبرنگاران جوان: سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس با بیان اینکه «خریدوفروش دانش آموزان در مدارس غیرقانونی است»، گفت: این کمیسیون با تذکر به وزارت آموزش وپرورش، خواهان رسیدگی سریع این دستگاه به این موضوع است. «دانش آموز بده، پول بگیر، بعد هم با این پول هرکاری که دلت خواست بکن؛ بگذار توی جیبت و خوش باش یا بریز در حساب مدرسه و چاله چوله ها را پرکن!!»این مکالمات، امسال در روزهای ثبت نام (و حتی حالانیز) میان برخی مدیران مدارس دولتی و غیردولتی ردوبدل شد؛ که ظاهرا هرکدام پای معامله آمده بودند تا برای بقای خویش بکوشند. یکی از این مدیران که موسس مدرسه ای غیردولتی در مناطق شمالی تهران است، برایمان توضیح داد که سال ها پیش نیز این کار را کرده و بابت جذب پنج دانش آموز مدرسه دولتی به مدیر آن مدرسه 500هزارتومان پرداخته است و اگر این کارها را مدیران مدارس غیردولتی نکنند، صندلی هایشان خالی تر از قبل می شود.

شرق - ۱۳ شهریور-۹۳

تاثیر فکر وآموزش در توسعه کشور


غلام عباس کاظمی


تاثیر فکر وآموزش در توسعه کشور


غلام عباس کاظمی


 

۱-ژاپنی ها از همان اول دبستان با کودکانشان اتمام حجت می کنند.درس اول جغرافیا، نقشه ژاپن را می گذارند جلو بچه ها و می گویند: ببینید این ژاپن کوچولوی ماست ،نفت ندارد،گازندارد،خاک نداردوزمینش محدوداست،جمعیتش زیاد است و…وفهرست نداشته هایشان را اعلام می کنند. ژاپن،در کتابهای درسی ابتدایی فهرست مشاغل مورد نیاز جامعه رااز همان اول به بچه ها گوشزد می کنند. حتی حجم موضوعات کتابها در ژاپن، یک سوم اروپاست ،چون از نظر آنان عمق بهتر از وسعت است.

۲-توماس فریدن روزنامه نگار مجله نیویورک تایمز می گوید:گاه وبیگاه ازمن می پرسند بجزکشورت به کدام کشور دیگر علاقه داری؟

همیشه یک جواب داشتم:تایوان.چرا تایوان؟جواب ساده است، چون این کشور صخرهای لایزرع دردریایی پرازامواج طوفانی وبدون منابع طبیعی است. حتی برای ساخت وساز باید از چین،شن وریگ وارد کند وبا وجود همه ی اینها چهارمین ذخایر کلان مالی دنیا رادراختیاردارد. زیرا بجای کندوکاو زمین،تایوان ذهن وافکار۲۳میلیون تایوانی را می کاود واستعدادشان را وهوش وذکاوتشان رابکارمی گیرد. درآنجا فرهنگ تقویت مهارتاها راتوسعه دادهاند که امروزه ثابت شده که باارزش ترین و منبع تجدیدپذیرواقعی درجهان است.

۳-حالااینهارامقایسه کنید باکتابهای درسی وحتی رسانه های ما که ازاول درگوش کودکانمان می خوانند:«ای ایران ای مرز پرگهر»،حتی درکتب تاریخ بجای عبرتآموزی ازافتخارات گفته شده. درجغرافیابه ما میگویند:که کشورتان نفت دارد،گاز دارد،آب دارد،معدن دارد،خلاصه همه چیز دارد.

تاریخ بزرگ، پادشاهان بزرگ، سرزمین بزرگ، معادن بزرگ، آبهای وسیع همه و همه به فرزندانمان القا می کنیم که این کشور هیچ گونه کمبودی ندارد.نتیجهاش هم میشوداحساس داشتن وغنای کامل وایجاد احساس تنبلی اجتماعی،طلب کاری وگاها زیاده خواهی های نابجا که اشتباها به آن غرور ملی می گوییم.

باالقااین نگاه و بسترفکری،کودکان ونوجوانانمان زیربنای فکری آینده خود وکشور را می سازند.

همین است که آرزوی همه می شود اینکه در آینده دکتر،مهندس وخلبان شوند. شغل های باکلاس،پرمنفعت و با پرستیز داشته و از واقعیات و استعدادهای شخصی خود و نیازها و تخصص های مورد نیاز کشور دور باشند

کارون آنلاین - ۷ تیرماه ۹۳

عدم حمایت مالی، بزرگترین نقطه ضعف سمن‌ها

 راستگو با ارائه گزارشی از عملکرد پنج ماهه، اعلام کرد:
 عدم حمایت مالی، بزرگترین نقطه ضعف سمن‌ها  

رئیس ستاد ساماندهی فعالیت‌های سازمان‌های مردم نهاد شهر تهران در گزارش عملکرد این ستاد گفت: مهمترین نقطه ضعف سمن‌ها همان فقدان حمایت‌های مالی و معنوی است. الهه راستگو در جلسه علنی دیروز شورا با ارائه گزارشی از عملکرد پنج ماهه ستاد ساماندهی فعالیت‌های سازمان مردم نهاد شهر تهران با بیان اینکه فعالیت‌های این ستاد شامل اصلاحات زیربنایی، اقدامات آموزشی، پژوهشی، تعامل با دستگاه‌های درون سازمانی و برون‌سازمانی، طراحی و ایجاد پرتال و سامانه اطلاع‌رسانی، برگزاری مراسم و گردهمایی‌های موضوعی است گفت: اقدامات زیربنایی ستاد شامل بازسازی و تجهیز ساختمان آن، بازنگری و تدوین دستور‌العمل‌ها و آیین نامه‌ها و ساختار با اتکا به تحلیل و بررسی بانک اطلاعات ستاد است. وی با بیان اینکه گردهمایی و برنامه‌های این سازمان به صورت رایگان برگزار می‌شود، گفت: این ستاد در معاونت امور مناطق دبیرخانه‌ای برای پیگیری ایجاد کرده است. رئیس ستاد ساماندهی فعالیت‌های سازمان‌های مردم نهاد شهر تهران همچنین با بیان اینکه عناوین کارگروه‌های تخصصی ستاد نیز مورد بازنگری قرار گرفته است، گفت: کارگروه‌های فعلی شامل زنان، جوانان و خانواده، محیط زیست، فضای شهری، کارآفرین، تعاون و اقتصاد شهری، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، آموزش‌ پژوهش فناوری،‌ فعالیت‌های داوطلبانه کار جهادی و امداد و نجات، خدمات اجتماعی و حقوق شهروندی، فرهنگ و هنر و رسانه، سلامت و بهداشت، فعالیت‌های دینی و قرآنی، خیرین میراث فرهنگی و گردشگری، اوقات فراغت، جانبازان و معلولان می‌شود. راستگو با بیان اینکه بیشترین تعداد سمن‌های عضو برگزاری انتخابات مربوط به کارگروه فعالیت‌های دینی و قرآنی با 403 سمن و کمترین آن در کارگروه فعالیت‌های داوطلبانه کار جهادی و امداد و نجات با سه سمن است گفت: از اهم اقدامات آموزشی پژوهشی و مطالعات ستاد می‌توان به بررسی ساختار آموزشی ستاد و برگزاری دوره‌های آموزشی و تدوین طرح‌های مطالعاتی اشاره کرد که نتایج به دست آمده از نظرسنجی صورت گرفته از سمن‌ها در اردیبهشت ماه 93 نشان می‌دهد مهمترین مشکل سازمان‌های مردم نهاد مربوط به عدم حمایت‌های مالی و معنوی است. به گفته وی، مهمترین نیاز سمن‌ها آموزش در حوزه تخصصی و بیشترین طرح‌های تحقیقاتی نیز در حوزه کارآفرینی دریافت شده است.

مردم سالاری - ۱۲ شهریور ۹۳

مروری اجمالی بر اهداف و عملکرد سازمان آموزش بین الملل (EI)

مروری اجمالی بر اهداف و عملکرد

 سازمان آموزش بین الملل (EI)

برگردان به فارسی: بیتا بنی

یکی از اصول بنیادی  سازمان آموزش بین الملل ( Education International)حمایت از حقوق بشر، حقوق تمام کارمندان اتحادیه های آموزشی و حق آموزش باکیفیت و در دسترس برای همه کودکان است. به این ترتیب،سازمان آموزش بین الملل  پشتیبان تصویب و اجرای قراردادهای بین المللی در حمایت از این حقوق می باشد. چنانچه هر سازمان دولتی-ملی،  قراردادی  که از سوی کشورش  به رسمیت شناخته شده است را نقض کند، این سازمان به نهاد وابسته به خود در آن کشور، برای پیگیری پرونده شکایت یاری خواهد رساند.

یکی از اهداف این سازمان، تقویت توانایی سازمان معلمان در تشکیل و مدیریت اتحادیه ها، شرکت در مذاکرات جمعی و ترویج فرصت های برابر برای همه است.

سازمان آموزش بین الملل در زمینه های حقوق آموزش و پرورش، حقوق کودکان، آزادی علمی، برابری بدون تبعیض از لحاظ جنس، خاستگاه ملی یا قومی، گرایش جنسی و هویت، معلولیت، سن، اعتقادات مذهبی و عقاید سیاسی، فعال است.

سیاست های سازمان آموزش بین الملل در حمایت از حقوق اتحادیه های صنفی بر اساس قطعنامه های تصویب شده توسط کنگره جهانی فرموله شده اند. قطعنامه های این سازمان ازجمله قطعنامه حمایت از حقوق اتحادیه های صنفی در باره مسائلی مانند برابری جنسیتی، حقوق کودکان، و یا مردم بومی  را می توان در بخش های  مختلف وبگاه  این سازمان یافت.

سازمان آموزش بین الملل به نهادهای عضو این سازمان برای آگاهی از حقوق خود یاری می رساند. این سازمان  همچنین به اعضای خود جهت اتخاذ استراتژی هایی که به گسترش دامنه حقوق اتحادیه های صنفی  و احترام  و تصویت قراردادهای سازمان بین المللی کار و تعهدنامه های حقوق بشر می شود، یاری می رساند.

هنگامی که اعضای  این سازمان با نقض حقوق اتحادیه های صنفی آموزشی روبرو می شوند،  نخستین اقدام این سازمان در حمایت از حقوق نقض شده اعضایش، گفت و گو در سطح ملی است. این  سازمان با گسترش حمایت های بین المللی از اعضای خود، در پیشبرد گفتگو میان مقامات کشورها و اتحادیه های معلمان موفق بوده است.

هنگامی که تمام راه ها برای گفت و گو با مقامات شکست خوردند، سازمان آموزش بین الملل اعضای خود را از طریق نامه های اعتراضی، مکاتبه با سفارتخانه ها و در نهایت شکایت به نهادهای بین دولتی مانند سازمان بین المللی کار، شورای اروپا، و  دیگر سازمان ها، پشتیبانی خواهد کرد.

این سازمان علاوه بر پشتیبانی همیشگی از درخواست های اضطراری از سوی اعضایش، از سازمانی هایی که هم اکنون  با چالش های بلند مدت یا سیستماتیک  در کشور های غیر عضو مواجه هستند نیز پشتیبانی می کند.

سازمان آموزش بین الملل همچنین با ACTRAV (دفتر کارگران سازمان بین المللی کار) ، کنفدراسیون جهانی اتحادیه های صنفی (ITUC)، فدراسیون جهانی اتحادیه های کارگری و با گروه های حقوق بشری از جمله سازمان عفو ​​بین الملل، دیده بان حقوق بشر، فدراسیون بین المللی حقوق بشر (FIDH)، و دیگرسازمان ها و نهاد ها همکاری دارد.

سازمان آموزش بین الملل هر سال در کنفرانس بین المللی کار، گزارشی  کامل در باره وضعیت معلمان ، کودکان کار و دسترسی اقلیت ها به آموزش و پرورش بر حسب استانداردهای بین المللی، ارائه می دهد.

http://www.ei-ie.org/en

/http://bield.info/

شادترین مردم دنیا چگونه زندگی می‌کنند؟


شادترین مردم دنیا چگونه زندگی می‌کنند؟

 

شاد بودن خیلی آسان است. تنها کافی است کارهایی که شما را شاد می‌کنند را بشناسید و بیشتر انجام دهید. در همه کارهای خود اعم از دکتر و آرایشگاه رفتن برنامه ریزی داریم به جز برای شادی زیستن. فقط می‌گوییم شادی خیلی مهم است اما از گنجاندن آن در برنامه‌های خود غافل هستیم. به گزارش ایسنا، «سوفیا لایوبو میرسکی»، استاد دانشگاه کالیفرنیا، نکات مشترکی که تحقیقات نشان می‌دهد در افراد شاد تشابه دارند را اعلام کرده و راه دستیابی به این احساس مشترک را به افراد معرفی کرده است.
- افراد شاد زمان زیادی را با خانواده و دوستان خود گذرانده‌ و بدین ترتیب روابط خود را پرورش داده و از آن لذت می‌برند. 
- افراد شاد با رضایت کامل از تمام داشته‌های خود، شکرگزار آنها هستند. 
- افراد شاد در صف اول کمک به کارگران و رهگذران هستند. 
- افراد شاد در هنگام تصور درباره آینده خود، مثبت‌اندیش هستند. 
- افراد شاد بوی شور زندگی می‌دهند و سعی می‌کنند در لحظه زندگی کنند. 
- افراد شاد به صورت هفتگی و حتی روزانه ورزش می‌کنند. 
- افراد شاد عمیقاً به اهداف و آمال زندگی پایبند هستند. 
نکته‌ مهم آخری که در افراد شاد مشترک است اما در فهرست فوق نیامده، تقسیم احساسات در میان آنهاست. آنها استرس‌ها، بحران‌ها و حتی غم‌های خود را با یکدیگر سهیم می‌شوند. آنها هم مثل من و شما در مواجهه با این مشکلات احساساتی و درمانده می‌شوند اما هنر و سلاح پنهان آنها، خونسردی و توانی است که در حل این مشکلات از خود نشان می‌دهند. خواندن فهرستی از این مسائل خیلی راحت است اما عمل به آنها در طول زندگی دشوار است. 
اما حکایت شادی در این بیت مشهود است که می‌گوید: آب دریا را اگر نتوان کشید ر هم به قدر تشنگی باید چشید. 
نکته مهم اینجاست که حتما قرار نیست منتظر یک انگیزه خیلی بزرگ برای شاد شدن باشیم بلکه داشتن بهانه‌های کوچک اما مستمر برای شاد شدن باعث می‌شود که در مجموع زندگی شادتری داشته باشیم. اتفاق‌های بزرگ و شاد همیشه در زندگی نمی‌افتند و به ندرت پیش می‌آیند اما اگر یاد بگیریم به بهانه‌های کوچک خود را شاد نگه داریم، زندگی شادتر و شادی پایدارتری خواهیم داشت. تحقیقات نشان می‌دهد رفتن به مکان‌های زیارتی و مذهبی و عبادت کردن، شادی بسیاری را برای مردم به ارمغان می‌آورد. زیرا زیارت و عبادت به طور مستمر و منظم، سبب بهبود حالِ روحیِ افراد می‌شود. مطالعات نشان می‌دهد که ۴۰ درصد از شادی‌ها توسط فعالیت‌های ارادی حاصل می‌شوند. بنابراین می‌توانید میزان شاد بودن خود را با آنچه که انتخاب می‌کنید، روزانه ۴۰ درصد افزایش دهید. همچنین بسیاری از کارهایی که روزانه انجام می‌دهیم غیرارادی است و ۴۰ درصد از کارهای روزانه خود را بر حسب عادت انجام می‌دهیم. منتظر پیش آمدن شادی تصادفی نباشید شما نیاز به پذیرفتن شادی دارید و باید خود را برای شاد بودن آبونمان کنید. اگر می‌خواهید هر روز شادتر از دیروز باشید این هفت نکته را فراموش نکنید: 
- صبح که از خواب برمی‌خیزید به خودتان یادآوری کنید که زندگی یک بازی است!
- عطر قهوه یا چای را در هنگام صرف صبحانه خود با اشتیاق بو بکشید.
- برای شادی کردن تلاش کنید.
- پنج دقیقه مهرورزی کنید.
- کار و مسئولیت‌های روزانه خود را در تصور خود در قالب بازی درآورید.
- با دوستان خود ملاقات کنید.
- در لحظات سخت نیز به دنبال خواسته خود باشید.
اگر شما هم معتقدید که شادی مهم است، آن را در اولویت زندگی خود قرار دهید.

اطلاعات - ۱۰ شهریور

۸ سال پیش در چنین روزی ... ۹ شهریور ۸۵

۱۱ سال پیش در چنین روزی ...

۹ شهریور    ۸۵


هو العلیم

 

استیضاح حاجی وزیر آموزش و پرورش


استیضاح حاجی وزیر سابق آموزش و پرورش با کوشش جناح اقلیت مجلس ششم و به پیگیری حاجی بابایی نماینده همدان انجام گرفت. تشکل های صنفی معلمان ایران در روز استیضاح به تاریخ 9 شهریور 82 در صحن علنی مجلس و در جایگاه تماشاچی ها حضور یافتند و شاهد مذاکرات موافق و مخالفان استیضاح وزیر بودند.

طبق معمول هرگاه که قدرت در دست جناح خاصی باشد از وزیر وقت خود دفاع می کند. بنابر این نمایندگان موافق دولت وقت تلاش می کردند که استیضاح انجام نگیرد و به روش های گوناگون از برخی نمایندگان درخواست می کردند که امضاهای خود را پس بگیرند.

از رفت و آمد هایی که در مجلس جاری و ساری بود این گونه به نظر می رسید که استیضاح رای نمی آورد. متاسفانه بیانیه یکی از تشکل های سیاسی تهران (سازمان معلمان) بین نمایندگان مبنی بر مخالفت با استیضاح توضیح شد.

وضعیت نامناسب معیشتی معلمان و مسائل ساختاری آموزش و پرورش و عدم توجه به نیروهای کیفی در آموزش و پرورش موجب شد استیضاح حاجی وزیر سابق رای نیاورد.

 

مسئله بسیار جالب اینکه، در بعضی موارد استیضاح حاجی شباهت زیادی به طرح استیضاح فرشیدی وزیر قبلی آموزش و پرورش در دولت نهم داشت.

 

 

برخی از وعده هایی که وزیر آموزش و پرورش در وقت رای اعتماد به مجلس شورا و معلمان و فرهنگیان داده بود، عبارت بودند از : بهبود مدیریت، اصلاح ساختار آموزش و پرورش و ...

 

بعد از سخنان موافقان و مخالفان استیضاح، از تعداد 236 رای ماخوذه 68 رای سفید (موافق استیضاح) و 159 رای کبود (مخالف استیضاح) و 10 رای زرد (ممتنع) به وزیر آموزش و پرورش رای دادند. در پایان جلسه استیضاح، تشکل های صنفی معلمان بدون جهت گیری موافقت یا مخالفت از استیضاح، همچنان بر رفع مسائل بنیادی آموزش و پرورش تاکید کردند!

اما متاسفانه نه وزیر سابق و وزیر کنونی توجه ای به پیشنهادات و نقطه نظرهای تشکل های صنفی ندارند و با آن ها وارد تعامل و گفت و گوی به صورت جدی و اساسی نمی شوند. شاید ایشان فکر می کنند که تشکل ها در حاشیه هستند! و یا به وسوسه های کسانی گوش می دهند که ثنا گویند و می کوشند که تشکل های صنفی معلمان را وابسته به جناح های قدرت معرفی نمایند!

در صورتی که تشکل های صنفی معلمان طی 26 بیانیه، و چندین سال فعالیت مستقل نشان دادند که وابسته به قدرت نیستند. زیرا روند کار اکثر تشکل های صنفی معلمان چنین است که  اعضای هیئت مدیره حق گرفتن هیچ پست و مقامی بالاتر از مدیریت مدرسه را ندارند تا حق نظارت و نقد آموزش و پرورش را بدون وابستگی به قدرت و به صورت مستقل و آزادانه به انجام رسانند.

تشکل های صنفی معلمان طی این مدت هزینه های مالی و اجتماعی بسیاری در راه احقاق حقوق معلمان پرداخته اند و از معلمان توقعی جز حمایت ندارند. کسانی که به چنین استقلال داشتنی باور ندارند می توانند به روش های گوناگون تحقیق و بررسی کنند.

 

گزارش کامل استیضاح در شماره 1 هفته نامه قلم معلم آمده است و در پایان بیانیه زیر صادر شد:

 

 

بیانیه شماره 9  شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران:

 

 

 

 

به نام خداوند بخشنده و مهربان

 

علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد ...

 

با سلام حضور نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی

 سال هاست که انباشتگی خواسته ها و مطالبات معلمان به مرز بحران و انفجار رسیده است و اعتراضات آشکار فرهنگیان توجه همگان را به خود معطوف کرده است. ساختار بیمار آموزش و پرورش از یک سو و سوء مدیریت ها و استفاده مکرر از روش منسوخ آزمایش و خطا که بیش از دو دهه بر نظام تعلیم و تربیت کشور حاکم بوده است از دیگر سو شرایط دشواری را برای فرهنگ و فرهنگیان فراهم نموده است.

 همچنین فاصله عمیق طبقاتی و اختلاف فرهنگی ناشی از آن، محیط مدارس کشور را که عرصه تعلیم و تربیت است را به صحنه برخورد فرهنگ ها و میدان گسترش فساد و اعتیاد کشانده و
می کشاند و زمینه گسترش اعتیاد و فحشا و دیگر ناهنجاری های اجتماعی را فراهم نموده و
می نماید. اما انباشتگی مطالبات و افت تحصیلی و رواج فساد و اعتیاد پدیده ای نیست که محصول دو سال اخیر باشد. آنچه امروز در عرصه اجتماعی مشاهده می شود نتیجه عملکرد ناصواب مسئولانی است که علی رغم نقشی که در ایجاد این فضای آلوده داشته اند هرگز به پرسش و استیضاح کشیده نشده اند.

    با این وجود ضمن استقبال از اصل استیضاح به عنوان حقی که شایسته است به دور از جناح بندی های سیاسی از آن استفاده شود از نمایندگان محترم مجلس می خواهیم که با غنیمت شمردن فرصت به وجود آمده به بررسی مسائل آموزش و پرورش پرداخته و به جای دفاع و یا حمله غیر منصفانه به نقد عملکرد کسانی که در ایجاد این کاستی ها و کم کاری ها سهیم بوده اند بپردازند. پس شایسته است که وزیر و نمایندگان محترم مجلس با تمام توان در جهت رفع مشکلات آموزش و پرورش و اصلاح بنیاد آن که بارها وعده داده اند همت گمارند و مجموعه ی نظام و مردم را برای حل این نابسامانی ها یاری بطلبند.

آری استیضاح حق نمایندگان است و شایسته است که از آقای حاجی پرسیده شود که تا چه حد در اجرای رئوس برنامه های اجرایی آموزش و پرورش که در زمان گرفتن رای اعتماد به مجلس ارائه نموده اند موفق بوده اند؟

آیا به وعده هایی چون برخورداری از آموزش و پرورش مناسب، افزایش سهم آموزش و پرورش در اقتصاد برای بهبود سطح معیشتی و قدرت خرید فرهنگیان، نهادینه کردن و گسترش مشارکت معلمان، مدیران، متفکران، کارشناسان، دانش آموزان و خانواده ها در فرایند تصمیم سازی ها حمایت از ایجاد و توسعه سازمان ها و اتحادیه های صنفی و تخصصی فرهنگیان و تهیه ساز و کار مناسب برای برخورداری و نهادمند از تشکل های علمی، تخصصی، صنفی، صاحب نظران و موسسات پژوهشی خصوصا تشکل های معلمان و دانش آموزان و ... عمل نموده اند؟

 

  آیا در ایجاد یک محیط با نشاط برای معلمان و دانش آموزان و تدوین و اجرای صحیح آیین نامه هایی همچون انتخاب مدیران مدارس توسط معلمان، حفظ استقلال و ثبات رای در عزل و نصب مدیران ناشایسته و شایسته، جلب اعتماد عمومی و دفاع از حقوق و حیثیت معلمانی که به ناحق مورد توهین و ضرب و شتم قرار گرفته اند موفق بوده اند؟

 

با این که با ایجاد جو پلیسی و ناتوانی در جلب مشارکت فرهنگیان در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها و عدم پیگری خواسته های بر حق فرهنگیان در مجلس و دولت عملا نتوانسته اند کارنامه قابل قبولی ارائه نمایند تردیدی نیست که صدها هزار فرهنگی به قضاوت و رای عادلانه نمایندگان محترم چشم دوخته اند. لذا به این وسیله ضمن تاکید بر این نکته که خواسته های اصلی فرهنگیان و اصلاح بنیادی آموزش و پرورش به حذف یا ابقای آقای حاجی وابسته نیست از تمامی نمایندگان ملت در خواست می نماییم به دور از جناح بندی ها و توافقات سیاسی پشت پرده به دفاع از حقوق از دست رفته فرهنگیان پرداخته و به رفع بنیادی مشکلات جامعه فرهنگی همت گمارند. چراکه وقت تنگ است و علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد...  



9 شهریور 1382

شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

 

 

 

 

تشکل های حاضر در جلسه:

·       کانون صنفی معلمان ایران

·       جامعه فرهنگیان آستانه اشرفیه

·       انجمن صنفی فرهنگیان خراسان

·       هیئت موسس کانون فرهنگیان کهکیلویه و بویر احمد

·       کانون فرهنگیان یزد

·       انجمن فرهنگیان مستقل تهران

·       کانون معلمان همدان

قانون‌گریزی بلای عصر ما


 
قانون‌گریزی بلای عصر ما 
 
عبدالجلیل کریم‌پور* 
 
قانون، عاملی که همه بر بودنش تاکید دارند اما متاسفانه برخی اوقات کمتر اجرایش می‌کنیم.  امروزه به عینه شاهد هستیم که  قانون‌گریزی در رفتارهای روزمره ما وارد شده است. هر روز شاهد رفتارهایی هستیم که منشعب از قانون‌گریزی است. تلاش می‌کنیم تا آسیاب خود را به هر ترتیبی شده، بچرخانیم، حتی اگر گاهی خدای ناکرده با زیر پا گذاشتن حقوق دیگران باشد. در اجتماعی که در آن زندگی می‌کنیم  به هر سو که نظر می‌افکنیم نمودی از قانون‌گریزی را مشاهده می‌‌کنیم. از جوانی که بی‌خیال با موتورش از چراغ قرمز می‌گذرد ، تا فروشنده‌ای که قیمت جنسش را مخفی می‌کند و  تا فردی که حق اجتماعی دیگران را زیر پا می‌‌گذارد و ...  چرا از قانون گریزان هستیم؟ چرا به حق خویشتن راضی نیستیم؟ شاید یکی از عوامل مهم قانون‌گریزی عدم درک صحیح آن است. شاید هم قانون را مطابق میلمان نمی‌بینیم که این گونه بی‌خیالش شده‌ایم. اینجا هم هزاران شاید دیگر وجود دارد. به هر حال قانون باید مطابق با وضعیت کلی جامعه باشد، همه اندیشه‌ها و رفتارها را مورد نظر قرار دهد، الزام آن بیان شود، همه در اجرای قانون یکسان نگریسته شوند، آنان که تدوین کننده قانونند در اجرای درست آن حداکثر کوشش را داشته باشند و بالاخره اینکه قانون برای این نباشد که فقط بقیه اجرا کنند. قانون‌گریزی متاسفانه در رفتارهای اجتماعی برخی دیده می‌‌شود. گاهی اوقات حتی در مواقعی که قانون مطابق میل قانون گریز نباشد، به راحتی آن را دور می‌زند. حال چه آن فرد، موتورسواری جوان باشد، چه دارای موقعیت بالای اجتماعی! قانون‌گریز باید بفهمد که کارش صحیح نیست، نباید به گونه‌ای با او رفتار شود که قانون‌گریزی را تنها راه مقابله بداند. جریمه‌کردن‌ها و رفتارهایی اینگونه، راه مقابله با قانون‌گریزی نیست بلکه، باید اصل موضوع را دریافت. علت‌ها و معلول علت‌ها را پیدا کرد. باید با آنهایی که با زرنگی قانون را دور می‌‌زنند به شدت برخورد کرد، هرکسی با هر موقعیت اجتماعی که باشد به او فهماند که قانون‌گریزی یعنی تجاوز به حقوق دیگران . حال با همه این تفاسیر چه باید کرد؟ به نظر من باید در قانون همه افراد یکسان نگریسته شوند. باید حقوق همه افراد جامعه با هر گرایشی که دارند در تدوین قانون لحاظ شود؛ چه آنهایی که قانون را می‌نویسند و چه آنهایی که قانون می‌‌خوانند، همه قانون را به‌عنوان بخشی از زندگی خویش بپذیرند و سعی در اجرای درست آن داشته باشند. به این ترتیب وقتی قانونگذار قانون را درست نوشت  و حقوق همه گرایش‌ها را در آن لحاظ کرد، آن گاه می‌‌شود با قانون‌ستیزان به‌شدت برخورد کرد.
* آموزگار 
آرمان - ۹ شهریور ۹۳

معیارهای شغل شایسته (Decent Work) چگونه تعریف می شود؟


معیارهای شغل شایسته (Decent Work)

 چگونه تعریف می شود؟

نسرین هزاره مقدم

 

شغل شایسته، کار سزاوار یا اصطلاح انگلیسی آن Decent Work چیست؟ تا یکی دو قرن پیش، هیچ تعریف دقیقی از شغل شایسته وجود نداشت. شغل تنها وسیله ای بود برای امرار معاش حداقلی، راهی برای به دست آوردن لقمه نانی برای خوردن و سرپناهی هرچند کوچک و حقیرانه برای زیستن. اما در سالهای اخیر، Decent Work به یک نهضت جهانی تبدیل شده، نهضتی که خیلی از نهادهای بین المملی و اتحادیه های صنفی جهانی از آن حمایت می کنند، این اصطلاح را به دقت تعریف می کنند، و از کارگران، فعالان صنفی و همچنین دولت ها می خواهند که به این نهضت بپیوندند، هر چند که هنوز هم در بسیاری کشورهای جهان و از جمله در کشور ما، ایران، نشانی از همان تعریف حداقلی کار شایسته وجود ندارد، هنوز در موارد بسیاری، حداقل های یک زندگی شرافتمند، سزاوار و انسانی، با ساعات طولانی کار هم فراهم نمیشود

اما تعریف شغل شایسته (Decent Work)  چیست؟

معیارهایی که شغل شایسته برای هر انسان، باید داشته باشد، توسط سازمان جهانی کار (ILO) تعریف شده: اولین معیار، دستمزدهای مناسب برای تامین نیازهای یک زندگی شرافتمند و البته پرداخت به موقع و منظم آن است. پس از آن، امنیت شغلی و ثبات در قراردادهای کاری، رعایت اصول ایمنی و استانداردهای کیفی در محیط کار، خدمات تامین اجتماعی مناسب برای نیروی کار و خانواده های تحت پوشش، وجود امکان پیشرفت شغلی برای همه، برابری در توزیع امکانات و فرصت ها و عدم تبعیض جنسی، قرار دارد.

سازمان جهانی کار، اجرایی شدن این برنامه جهانی را منوط به پیاده سازی چهار پیش شرط استراتژیک و محوری می داند:

یک: کار آفرینی: وجود فضای اقتصادی پویا و پر رونق که سرمایه گذاری، مشارکت اقتصادی و اشتغال زایی را در برنامه داشته باشد، از شروط اولیه برای بهبود سطح زندگی شهروندان و ایجاد مشاغل شایسته است.

دو: تضمین حق و حقوق شغلی افراد: به رسمیت شناختن حقوق کارگران و احترام به این حقوق، یک زیربنای اصلی است. همه کارگران علی الخصوص قشر آسیب پذیر و کم درآمد آنها، نیاز به داشتن نمایندگان قانونی و شریک شدن مستقیم یا غیر مستقیم در تصمیم گیری ها دارند. قوانین حمایتی نیز باید واضح و دقیق تعریف و توسط دولت اجرایی شود.

سه: گسترش خدمات تامین اجتماعی: فراهم کردن محیط کاری ایمن، ساعات کاری مشخص و قانونی، در نظر گرفتن نیازهای خانواده های کارگران، پوشش تامین اجتماعی در صورت از دست دادن شغل و حتی کاهش درآمد و دسترسی به خدمات رایگان پزشکی، از جمله خدمات اجتماعی ضروری است.

چهار: ارتقاء امکان مشارکت مدنی و برقراری دیالوگ اجتماعی: کارگران باید در عرصه جامعه، صدای مستقل و قدرتمندی داشته باشند. برخورداری از یک جامعه دموکراتیک و همچنین از نظر اقتصادی موفق، بدون  نهادهای صنفی و سازمان های کارگری، رویایی ناممکن است.

ILO برای محورهای فوق، یک فصل مشترک تعریف کرده: برابری جنسیتی و رفع تبعیض علیه زنان شاغل.

……………………………………………………………..

جنبش تلاش برای کار شایسته، سالهاست که در برنامه کاری سازمان جهانی کار (ILO) و کنفدراسیون جهانی اتحادیه های صنفی (ITUC) قرار دارد. تا آنجا که با پیشنهاد این سازمانها و موافقت نهادهای همکار آنها، هفتم اکتبر در تقویم جهانی، به عنوان “روز جهانی کار شایسته” نامگذاری شده. برنامه های هفتم اکتبر سال پیش در سراسر جهان، به کارگران ساختمانی اختصاص داشت که از آسیب پذیرترین کارگران شغلی در سراسر جهان محسوب می شوند

در بیانیه ITUC به مناسبت نزدیک شدن به هفتم اکتبر امسال می خوانیم:

” هنوز تعداد بیشماری از انسانها در سراسر جهان  از یک شغل شایسته محرومند، با عدم امنیت شغلی و تبعیض در دستمزدها  روبرو هستند. نیمی از خانواده های شاغل در سراسر جهان، در دو سال گذشته بیکاری یا کاهش ساعات کاری را تجربه کرده اند، در سطح کره خاکی، هنوز  1.2 بیلیون نفر در فقر بسیار شدید به سر می برند.

حقوق اساسی کارگران، حق سازماندهی و تشکل در قالب اتحادیه ها و حق چانه زنی جمعی، در بسیاری از نقاط جهان در معرض تهدید جدی قرار دارد. در خیلی از کشورها، کارفرماها و در موارد بسیاری دولت ها، حق اعتصاب جمعی را با مانع تراشی و سنگ اندازی، به چالش می کشند و حقوقی که دهه هاست در عرصه بین المللی به رسمیت شناخته شده، به راحتی زیر پا گذاشته می شود.

خیلی از دولت ها موفق نشده اند از کارگران خود در مقابل سودجویی افراد، ارگان ها و یا کمپانی ها به خوبی محافظت کنند. در نتیجه، این دولت ها و حکومت ها هرگز نمی توانند فردایی روشن و آینده ای پایدار برای نسلی که در راه است، نسلی که می خواهد وارد بازار کار شود، به ارمغان بیاورند. “

ITUC از همه اتحادیه های صنفی و کارگری در سراسر جهان درخواست کرده که در روز جهانی کار شایسته یعنی هفتم اکتبر 2014، در حد توان و امکانات خود به فعالیت بپردازند. راهپیمایی های گسترده اگر مقدور نباشد، ترتیب دادن فعالیت ها، نشست ها و کارگاه های آموزشی در محل های کار و در دفاتر اتحادیه ها و سندیکاها، رسانه ای کردن اخبار کمبودهای هر صنف در این زمینه و نشر بیانیه، پیشنهاداتی است که توسط شارون بارو، دبیر کل ITUC مطرح شده.

……………………………………………………………………………………………

و اما در ایران وضعیت در این زمینه بسیار اسفناک است، کمتر شغلی است که با معیارهای شغل شایسته همخوانی داشته باشد، می شود گفت همه دستمزدبگیران با یک فقدان اصلی روبرو هستند و یک مشکل مشترک دارند: دستمزدها هرگز برای یک زندگی شایسته و انسانی کافی نیست. برآورده نشدن معیارهای کار شایسته هم محدود به صنف یا رده شغلی خاصی نیست، پرستاران گاهی تا چندماه حقوق طلبکارند، مربیان پیش دبستانی به خاطر شرایط شغلی نامناسب تجمع می کنند، معلمان آزاد  با کمترین دستمزدها و بدون بیمه و مزایا در دورترین و محروم ترین نقاط فعالیت می کنند و البته کارگران که بیش از پیش و بیش از دیگران، با مشکلات شغلی مواجهند: روزانه یک یا چند خبر از مرگ و میر بر اثر حوادث شغلی در اخبار ایلنا مشاهده می شود، با وجود خصوصی سازی های بی رویه و شرکت های پیکانکاری، امنیت شغلی به هیچ وجه وجود ندارد. کارگران ساختمانی وضعیت بسیار بدی دارند، بدون بیمه کار می کنند و گاهی تا نیمی از سال بیکارند.کارگران در نمودارهای اقتصادی سالهاست که زیر خط فقر قرار گرفته اند، کارگرانی که به سختی کار می کنند اما دستمزدها گاهی ماهها و ماهها به عقب می افتد، کارگران ایران صدرا در ارومیه، 9 ماه حقوق نگرفته اند، کارگران قند کامیاب دو ماه حقوق معوقه دارند و…..

و علاوه بر همه اینها، دولت با کوتاهی در انجام وظایف و ارگانهای امنیتی و نظامی با بازداشت های بسیار، با تهدید و ارعاب، قصد خاموش کردن صدای سندیکاها و اتحادیه هایی را دارند که سالهای مدید است در این جو امنیتی،  با این که دستشان بسته است و امکان فعالیتشان محدود، با تحمل سختی های بسیار، نفس می کشند و هنوز زنده اند.

 

منابع:

وبسایت سازمان جهانی کار (ILO)

و

وبسایت کنفدراسیون جهانی اتحادیه های صنفی (ITUC)

http://bield.info/

توزیع نیروی انسانی در آموزش و پرورش مناسب نیست

توزیع نیروی انسانی در آموزش و پرورش مناسب نیست
  
فرهنگیان نیوز - تدبیر:

وزیر آموزش و پرورش ساماندهی و بهسازی منابع انسانی را از جمله سیاست‌های کلان این وزارتخانه دانست و گفت: یک میلیون نفر کارمند در این دستگاه بزرگ اجرایی مشغول به کارند که از لحاظ موقعیت جغرافیایی، رشته تحصیلی و جنسیت به صورت مناسبی توزیع نشده‌اند و در حال حاضر به دنبال ساماندهی این بخش هستیم و طرح بهسازی نیروی انسانی را دنبال می‌کنیم.

به گزارش ایسنا، دکترعلی‌اصغر فانی در حاشیه مراسم عملیات اجرایی احداث کتابخانه مرکزی اراک و آغاز بکار این مجتمع فرهنگی در جمع خبرنگاران با اشاره به اینکه آموزش و پرورش در سطح کلان پنج سیاست را دنبال می‌کند که در ذیل یک استراتژی اصلی تحت عنوان استراتژی ارتقای کیفیت تعریف شده‌اند، افزود: اولین استراتژی، توسعه مشارکت است که براساس آن مشارکت دانش‌آموزان، معلمان و اولیای دانش‌آموزان جذب شده و توسعه پیدا می‌کند.

وی ساماندهی و بهسازی منابع انسانی را دومین سیاست در این بخش عنوان کرد و اظهارکرد: یک میلیون نفر کارمند در این دستگاه بزرگ اجرایی مشغول به کارند که از لحاظ موقعیت جغرافیایی، رشته تحصیلی و جنسیت به صورت مناسبی توزیع نشده‌اند و در حال حاضر به دنبال ساماندهی این بخش هستیم و طرح بهسازی نیروی انسانی را دنبال می‌کنیم.

وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه تحقق این امر در قالب آموزش همکاران در دست برنامه‌ریزی است، گفت:‌ تلاش جهت رتبه‌بندی معلمان از دیگر برنامه‌های در دست کار این وزارتخانه است.

فانی از ارتقای مدیریت آموزشگاهی به عنوان سومین سیاست از این پنج سیاست نام برد و گفت: اختیارات مدیران در این حوزه باید افزایش پیدا کند.

وی عملیاتی کردن بودجه آموزش‌ وپرورش و افزایش بهره‌وری و تمرکززدایی در آموزش و پرورش را سیاست چهارم عنوان کرد و افزود: تمرکززدایی در راستای افزایش بهره‌وری در بدنه آموزش و پرورش ضروری است.

وزیر آموزش و پرورش همچنین با بیان اینکه با آمادگی کامل به سال تحصیلی جدید وارد خواهیم شد، اضافه کرد: امسال این وزارتخانه موفق شده است از 130 راهکاری که در سند تحول پیش‌بینی شده 40 راهکار را وارد مرحله‌ اجرایی کند.

فانی اظهار کرد: امسال با 99 برنامه ذیل این 40 راهکار جهت ایجاد تحول در آموزش‌ و پرورش اقدام خواهیم کرد و در سال‌های آینده ابعاد دیگری از سند تحول را ذیل اصل کیفیت‌بخشی، عملیاتی خواهیم کرد.

به گزارش ایسنا، جمعی از مربیان پیش‌دبستانی اراک در اعتراض به عدم اجرای قانون استخدام در این محل تجمع کرده بودند.

نماینده این مربیان توضیح داد: این افراد با دارا بودن پنج تا 17 سال سابقه‌ کاری همچنان در انتظار استخدام به سر می‌برند. این افراد دارای مدارک تحصیلی فوق دیپلم، لیسانس و فوق‌لیسانس بوده و اکثرا سرپرست خانوار هستند و برخی در روستاها فعالیت می‌کنند اما، علیرغم اینکه دو سال از تصویب قانون استخدام می‌گذرد و تنها یک ماه به آغاز سال تحصیلی باقی مانده است، هنوز از اجرای قانون استخدام برای این افراد خبری نیست و ما خواستار رسیدگی به این مشکل توسط وزیر هستیم.

فانی در پاسخ به نماینده مربیان پیش‌دبستانی معترض گفت: پیگیری این مشکل در دستور کار است و به دنبال ردیف استخدامی در این بخش هستیم.

وی با تأکید بر اینکه برای رفع این مشکل باید ردیف استخدامی ایجاد شود تا آزمون برگزار و امکانات استخدامی فراهم شود، افزود: دولت به دنبال ظاهرسازی نیست؛ بلکه ما به دنبال حل مشکلات هستیم.

www.farhangiannews.i

 

آموزش و پرورش مدنی و حقوق بشر


آموزش و پرورش مدنی و حقوق بشر

مهدی بهلولی،روزنامه شهروند،9 شهریور 93

حق و وظیفه مدنی،دو مفهومی هستند که با مفهوم "شهروند" پیوندی ناگسستنی دارند. یعنی نمی توان از شهروند سخن گفت اما به حقوق و وظایف شهروندی نپرداخت. اما شاید بتوان گفت که آنچه در یک صد سال گذشته از مفهوم شهروندی در جامعه ی ما بازتاب یافته،بیش از حقوق،بر وظایف تآکید داشته است. مفهوم شهروندی جا افتاده در گستره ی فرهنگ ایران- و برای نمونه در مدرسه و آموزش و پرورش- شهروند سر به راهی است که خوب به وظایف خود آشنا و به رعایت آنها پایبند است. از دو سیما و چهره شهروندی در ایران،بیشتر،یک سویه آن دیده و به نمایش گذاشته شده است. بگذریم از که همین بحث وظایف هم- از آنجایی که مفهوم شهروندی در ایران بر بنیادهای ویژه فرهنگی،دینی و سیاسی خود استوار گردیده- تا اندازه ای چشمگیری،معنا و درون مایه ی دیگری یافته است. 

 اما در پیوند با آموزش و پرورش،مفهوم شهروندی،با بحث "آموزش و پرورش مدنی" در ارتباط است. البته در این ترکیب،آموزش و پرورش دو معنا دارد. یکی معنای کلی آموزش،که به همه ی گستره ی آموزش اشاره دارد و یکی هم معنای ویژه ای از آموزش که تنها یک درس مشخص "آموزش مدنی" یا آن گونه که در ایران شناخته می شود "تعلیمات مدنی" را درنظر دارد. برای دست یابی به معنای کارآمد و به روزتر از مفهوم شهروندی،بایستی در برداشت مان از آموزش و پرورش مدنی- در هر دو معنای آن- بازنگری انجام دهیم. ناگفته پیداست که دگرگونی در مفهوم شهروندی،وظیفه و رسالتی است دشوار و سنگین،که بسیج همه ی نیروهای اجتماعی،فرهنگی و سیاسی جامعه را نیازمند است و کاری نیست که تنها از عهده ی آموزش و پرورش برآید.

 از دید این نگارنده،آموزش و پرورش مدنی کارآمد و فراخور زمانه ی ما،آموزشی است بر بنیاد حقوق بشر. در چنین آموزشی،دانش آموز یاد می گیرد که چه درون و چه برون مدرسه از حقوقی بنیادین برخوردار است. البته این یادگیری،طوطی وار و به یادسپردنی نیست؛یعنی دانش آموز تنها حقوق بنیادین خود را حفظ نمی کند. فرآیند آموزش،به گونه ای پیش می رود که چنین بینش و شناختی را در وجود دانش آموز،درونی می سازد. اگر در جست و جوی مفهومی نوین از شهروندی هستیم و در این جست و جو،آموزش و پرورش را سهیم می دانیم باید بر پرورشی در آموزش و پرورش تآکید نماییم که حقوق بنیادین انسانی را آموزش می دهد،و به پرسشگری،سنجشگرانه اندیشی،نوآوری و پژوهشگری ارج می نهد. شوربختانه آنچه هم اکنون در فضاهای آموزشی ما در جریان است به هیچ رو،چنین چیزی نیست. چند روز پیش،حمید رضا خرم خورشیدی،رییس دفتر توسعه فناوری‌های وزارت بهداشت گفت: "بر اساس شاخص‌های جهانی نوآوری در سال 2014 کشور ایران در موضوع نوآوری و خلاقیت در تمام حوزه‌ها از میان 143 کشور رتبه 120 را داراست.. یکی از مشکلات موجود کمبود شدید اعتبارات است به نحوی که ما در این زمینه با مشکل مواجه هستیم و باید در جهت رفع آن اقدام شود"  بی گمان مساله ی کمبود بودجه،اثرگذار و مهم است اما تنها عامل پدیدآورنده ی چنین شرایطی،کم و کسری های مادی نیست. نوآوری،پژوهش و نواندیشی،افزون بر اعتبارات مادی،به شرایط آموزشی و پرورشی  آزاد و علمی نیازمند است. هدف،بایستی پرورش انسانی نوآور و پرسشگر باشد. آموزش و پرورش القایی،که بیشترین تآکید خود را بر تربیت انسان سر به راه و حرف گوش کن می گذارد نمی تواند شهروند نوآور پرورش دهد. دانش آموز،هنگامی که در مدرسه،تنها به جزوه نوشتن عادت می کند و یاد می گیرد که به سخنان آموزگار و درون مایه ی کتاب های درسی،به سان گزاره های همواره درست بنگرد،خودباوری و نیروی زایش خود را از دست می دهد. ریشه این رتبه های پایین جهانی را باید در آموزش های بی کیفیت و تلقینی مدرسه ها جست و جو نمود.

 اما در سطح جهان و در میان اندیشه وران آموزش و پرورش مدنی،به نکته های ارزنده ای برمی خوریم که در راه رسیدن به آموزش و پرورش مدنی شایسته و فراخور این زمانه،راهنما و یاری کننده اند. در آموزش و پرورش مدنی،دانش آموز باید یاد بگیرد که در یک دموکراسی،که بر بنیاد حق اکثریت اداره می شود،باید حقوق بنیادین اقلیت نیز رعایت شود. دانش آموز باید با چالش همیشگی حقوق اکثریت - اقلیت آشنا شود و راه برخورد به دور از خشونت این چالش را فراگیرد. به تمرین فضیلت هایی مانند خویشتن داری،شکیبایی،دور اندیشی،عدالت،و نیکوکاری بپردازد. حقوقی که همه ی انسان ها،به گونه ای برابر،از آن برخوردارند را پاس دارد و رعایت نماید. به ارزش مشترک همه ی انسان ها احترام بگذارد. در زندگی سیاسی - مدنی اجتماعی که در آن می زید مشارکت مسئولانه نماید. دانش آموز باید با تاریخ حقوق بشر آشنا شود. به گفته ی فلیکس گارسیا موریون،یکی از اندیشه وران آموزشی : "کودکان بایستی برای اندیشیدن و گفت و گو درباره ی حقوق بشر،فرصت بیابند. آنها،پیش از هر چیز،نیازمند دریافت بهتری از تاریخ حقوق بشرند تا دریابند که بسیاری از حقوقی که هم اکنون از آنها برخوردارند و یا بدیهی می انگارند- همچون مدرسه رفتن یا برخورداری از مراقبت های پزشکی- پیروزی هایی اجتماعی هستند که در سایه نبردهای کسان بسیار بدست آمده اند،و می توانند از زندگی اجتماعی و سیاسی ناپدید گردند،به محض این که مردم،دست از پافشاری بر آنها بردارند. و در واقع،این همان رویدادی است که هم اکنون رخ می دهد،هنگامی که زیر فشار نیروهای نئولیبرال- که از سوی سازمان های چند ملیتی،بانک جهانی و صندوق جهانی پول رهنمود می گیرند- دولت رفاه در حال برچیدن است. دانش آموزان همچنین،به ناگزیر باید پی ببرند که در جهان کنونی،همه به یکسان،از حقوق بشر- حتی همان حقوق پایه ای و بنیادی تر- برخوردار نیستند. چه بسا آنها ندانند که کشورهایی وجود دارد که به گونه ای سازمان یافته،برخی یا بسیاری از آن حقوق ویژه را زیر پا می گذارند،آن هم از سوی همان مقاماتی که پشتیبان آن حقوق،پنداشته می شوند."

اما نکته ی پایانی این یادداشت این که چالش های پیش روی پرورش شهروند توانمند،شایسته و اخلاقی تنها به کشورهای فقیر و در حال توسعه برنمی گردد و کمابیش همه ی کشورهای جهان با آن درگیرند. چندی پیش،گزارشی دیدم درباره ی جوانی پاکستانی الاصل که در انگلستان زاده و بزرگ شده بود و هم اکنون و با بالا گرفتن جنگ در عراق،به آن کشور رفته و به گروه داعش پیوسته است. در یک روز،چهار انسان را گردن زده بود و خیلی راحت و خوشنود از کار خود دفاع می کرد. باری،در پرورش چنین انسان بی رحم و بی عاطفه ای،مجموعه ای از عوامل سهیم بوده اند اما بی گمان،نقش آموزش و پرورش را هم نباید نادیده گرفت. اگر به راستی،و آنگونه که شنیده می شود،شمار این کسان،چشمگیر باشد بازنگری بنیادین در پرورش اخلاقی و مدنی ای که در آموزش و پرورش برخی از کشورهای توسعه یافته دارد انجام می گیرد،بایسته می نماید.

http://niknezhadmr.blogsky.com/

خردمندان‌ و مشارکت

 



خردمندان‌ و مشارکت

محمد‌علی اطلس باف

ضرورت مشارکت آگاهانه، مشتاقانه، مستمر و حساب شدة یکایک هموطنان در زمینة امور، اهداف و علایق مشترک، کاملاً بدیهی است و تأمین آن موجب ترقی و توسعة همه سویه می‌شود. عکس‌ این قضیه، یعنی عدم مشارکت سازمان یافتة توام با انبساط خاطر در کارهای جمعی، واپس ماندگی و گرفتاری‌های توفندة مختلفی را بدنبال دارد.

ادامه مطلب ...

روایتی از زندگی کارگری پژوهشگر جامعه شناسی


پسرای عمو صحرا 
مرا به کار گِل واداشتند*

روایتی از زندگی کارگری پژوهشگر جامعه شناسی

نویسنده: آزاده تاج علی

از شهر سنگ** می آید. با پیراهنی نیمدار و چشمانی گود نشسته؛ غروب ها که به سعادت آباد برمی گردد، همین شکلی است: شکل کارگرهای ساختمانی تهران؛ شهری با هزاران کارگر که پشت ردیف های منظم گرانیت و شیشه، در زیرپله های کامل نشده، روی کاغذ های کوچکشان حساب وکتاب کارگری پس می دهند.
    اما انتهای کوچه دوم سعادت آباد ساختمانی نیمه ساز است که مردی 35ساله همان طور که آرماتوربندی می کند، در ساعت هایی از روز به زیرپله می خزد و روی کاغذ های بزرگ حساب های جامعه و نویسنده های بزرگ غرب و شرق را مرور می کند؛ کسی که میراث دار سه هزارو500جلد کتاب علوم انسانی است و شماره های مستمر نشریات روشنفکری را از دهه پیش تاکنون در کنار وسایل کارگری ساختمان با وسواس نگاه می دارد. او 11سال است که بر بنایی، کاشیکاری و آماده سازی انواع مصالح ساختمان اشراف دارد اما نه به اندازه اشرافش بر نظریه تحلیل گفتمان و درست و سریع اداکردن: ارنستولالکا شانتال موفه.***
    آقای نون در همین ساختمان بی دروپیکر سعادت آباد برای دومین بار است که در آزمون دکترای حرفه ای قبول می شود ولی غم نان نمی گذارد که او هم دکتر باشد. معدل کارشناسی او با آجر در دست و تراز و کلنگ و تیشه در برابر، 19/27و میانگین نمرات دوره ارشدش 18/66است. رتبه سوم از پذیرفته شدگان جامعه شناسی در دانشگاه آزاد هم پارسال ازآن او بود، اما یک روز که دست هایش را از شن و ماسه شست و با موتور یکی از کارگرهای دیگر به سمت دانشگاه رفت، دید که از بورسیه محروم است و آن وقت مجبور شد با همان مدرک کارشناسی ارشد دانشگاه دولتی، به کارگری ادامه دهد. آخر، این کار در تهران شرط مدرک ندارد.
    آذربایجانی ام: او می گوید: 11سال پیش از روستاهای «میانه» با مدرک زیر دیپلم به تهران آمدم تا کار کنم ولی الان تا مرحله دکترا پیش رفته ام و می دانم با همین هیات کارگری مطالعه ام از بسیاری استادان دانشگاه هم بیشتر است. دلیل اینکه سرتاسر این سال ها در کارگری باقی مانده ام، این بود که برای دلم زندگی می کنم و عقل معاش ندارم. البته اگر استاد دانشگاه باشم، جای خواب ندارم ولی اگر کارگری و سرایداری کنم به هر حال از بابت یک جای کوچک که پاهایم را شب ها دراز کنم و خستگی بگیرم، خیالم راحت است. آقای نون توضیح می دهد: دانشگاه آزاد که خوابگاه ندارد و خوابگاه های خصوصی هم مرا با این همه کتاب راه ندادند. مشکل شاید اینجاست که نه می خواهم کتاب هایم را بفروشم نه آنها را زیر دست وپای کسانی که بویی از کتاب خواندن نبرده اند، بیندازم. آخر اینها یادگار استادم است که به آمریکا رفت: مجموعه کاملی از هرآنچه در ایران از جامعه شناسی منتشر شده، به انضمام دوره کامل اندیشه سیاسی، اندیشه اسلام و کتاب های دست اول فلسفه، تاریخ ایران و اندیشه غرب.
    عدالت: او در ساختمان نیمه کاره سعادت آباد روزها با کسی سروکار دارد که در زمینی هزارو200متری بنایی هفت طبقه ساخته است؛ صاحب کارش: حاج آقا که دارد واحد ها را متری 15میلیون تومان می فروشد. می گوید: همین دیروز دوواحد فروخت ولی بلد نیست چک بنویسد یا کارهای مالی با صفرهای زیاد را سامان دهد برای همین من چک هایش را می نویسم و حواسم هست صفرهای معامله هایش درست باشد. دیروز شش میلیاردتومان بابت واحد ها چک گرفت و قشنگ گذاشت توی جیبش. اما من هیچ وقت با خودم نگفتم که این عدالت نیست چرا او که بی سواد است، پول دارد و من ندارم.
    صاحبکار ماهی یک میلیون تومان به آقای نون می دهد. ماهی 300هزارتومان خرج داروهای مادر نابینایش می شود که از داروخانه های تهران بدون پوشش بیمه ای آنها را با عشق به مادر می خرد و به روستایشان در آذربایجان شرقی می فرستد. آقای نون درباره دانسته هایش از جامعه شناسی هم می گوید: «عاشق نظریه تحلیل گفتمان هستم. اینکه دال های یک گفتمان چگونه در جامعه بسط پیدا می کند. پایان نامه ارشدم هم در همین باره بود. البته به اندیشه های اسلام و آرای متفکرانی مثل میرزای نایینی، آخوندخراسانی و نصر حامد ابوزید علاقه بسیار دارم و درباره اندیشه های ژیژک و دیگر جامعه شناسان نوانتقادی هم تاکنون بسیار مطالعه کرده ام.»
    سرانه مطالعه: در روز دست کم پنج ساعت کتاب تخصصی می خواند. در کیف رودوشی اش کنار وسایل قابل حمل کار، کتاب زبان اصلی جا دارد که جابه جای آن را با مداد حاشیه نویسی می کند. می گوید: آرزویم این است که یک روز استاد دانشگاه باشم و یقین دارم اگر شخصی فرهنگی مثلاآقای مسجدجامعی مرا برای این کار به جایی معرفی کند، خیلی زود می توانم عضویت هیات علمی بهترین دانشگاه ها را به دست بیاورم اما مشکل اینجاست که من هیچ آشنایی ندارم و خب در این شهر هرچقدر هم باسواد باشی و پارتی نداشته باشی، ناموفقی. آقای نون ساعت به دست ندارد اما بعد از ساعت هاکار در شهرسنگ و ساختمان های سنگی، بعدازظهر مرداد گرم، با بوی عطری ارزان قیمت برای مصاحبه حاضر شد و همه مدارک دانشگاهی اش را با پنهان کردن نام کوچکش نشان داد. گفت: «کسی نمی داند که من کارگر ساختمانی ام. در دانشگاه خیلی ها مرا می شناسند. من هم استادان مهم جامعه شناسی، علوم سیاسی و روزنامه نگاران قدیمی را می شناسم. اگر روزنامه نگاری توجیه داشت، شاید هم بعد از کارگری به این کار مشغول می شدم.»
    
    شهر سنگ را کارگران ، آهک به صورت وپا در سیمان، ترک کرده اند و هر کدام به سرپناه نیمه ساز و گونی کشیده ای خزیده و خوابیده اند. اینجا اما کارگری کتاب های جلد چرمی اش را کنار بساط نان و تخم مرغ و سیب زمینی روی زمین پهن کرده. صاحبکارش در سعادت آباد دارد خواب وصول چک هایش را می بیند، ولی کارگرش بیدار نشسته است و برای مصاحبه دکترای امسال و کاری جدید خدا خدا می کند.
     * برگرفته از حکایت گلستان، آنجا که سعدی با وجود تدریس در نظامیه بغداد، مجبور به کار گِل و بنایی شد
    ** محلی برای خریدوفروش سنگ ساختمانی در شهر زیبا، غرب تهران
    *** نام زوج نظریه پرداز جامعه شناسی

شرق - ۵ شهریور- ۹۳