تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

به مناست زادروز ماریا مونته سوری

 




صرف نظر از اعتقادات پایدار قبلی­اش در مورد اینکه کودکان باید معلم ما باشند و نظریاتش در مورد آزادی و اتحاد جوامع بشری، وی متوجه مشکلات پیشرفت اجتماعی شد، از این رو مبارزه­ای را با عنوان آموزش آغاز کرد.     

 مونته­سوری اعلام کرد که هدف از آموزش، برقراری صلح پایدار و کار سیاستمداران، دورنگهداشتن دنیا از جنگ است. 

جرقه­های اندیشه­ی او باعث ایجاد امیدواری میان کشورهای اروپایی شد. تشکلات و گروهای سیاسی به پشتیبانی از او برخاستند و از اندیشه­های آموزشی او و ایده­هایش در مورد اینکه کودکان باید راه خود را مستقلاً پیدا کنند، استفاده کردند. 



هنگامی­که ماریا مونته­سوری در صحبت­هایش به صلح و جنگ اشاره کرد، برداشت­های مختلف از مفهوم این لغات، باعث ایجاد مفهوم جدیدی از نقد و بررسی شد و مفاهیم کهنه و سنتی درباره­ی جنگ و صلح را از بین برد و همچنین این برداشت­ها جرقه­ای تازه در افکار مدرن امروزی ایجاد کرد.

ادامه مطلب ...

رورش غرور ملی و ساختار آموزشی کشو


پرورش غرور ملی و ساختار آموزشی کشور  


 

محمدرضا نیک‌نژاد،روزنامه ی شهروند،2 شهریور

«غرور» واژه‌ای نکوهیده در فرهنگ ایران و ایرانی است، اما این واژه دارای چهره‌های مثبت و منفی بسیاری است. برای نمونه غرور شخصی و فخر فروشی در برابر دیگران، رفتاری ناپسند به‌شمار می‌آید. اما غرور ملی کنشی پسندیده و گاه سرچشمه بسیاری از کامیابی‌های ملی و کشوری بوده و بی‌گمان در دوران‌های گوناگون سبب ساز حفظ هویت ملی و مرزهای بسیاری از کشورهای جهان در برابر هجوم دشمنان و بیگانگان شده است. 

پرسش اینجاست که چگونه می‌توان در دهکده جهانی و در میان فرهنگ‌های رنگین کمانی کنونی و هیاهوی درگیری‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... جهان مدرن، غرور نکوهیده را از گسترش باز داریم و غرور مثبت را توسعه دهیم - بی‌آن‌که دچار تند یا کند روی شویم و قافیه را ببازیم؟ راهکار پرورش غرور مثبت و بکارگیری آن در گستره‌های اجتماعی و فرهنگی چیست؟

 بر کسی پوشیده نیست که آموزش و پرورش، کارآمدترین ابزار برای سودهی به اندیشه‌های افراد یک جامعه است. تجربه‌های آموزشی در بسیاری از کشورهای جهان از غرب تا شرق نشان می‌دهد که، با آموزش می‌توان افزون بر شکل‌دهی اندیشه‌ها، زمینه‌ساز بروز رفتارهای مثبت و منفی - و از آن میان غرور ملی و پیامدهای رفتاری آن - در شهروندان یک کشور شد. در کشورهایی مانند آمریکا که گستردگی نژادی، فرهنگی، زبانی و...  از ویژه‌گی‌های اجتماعی و ملی آنها بشمار می‌رود، یکی از بنیادین‌ترین هدف‌های آموزش و پرورش، ملت‌سازی یعنی ساختن فرهنگ، زبان و هویتی یکسان است.

  این یکسان‌سازی فرهنگی- سیاسی- اجتماعی در کشورهایی مانند ژاپن، آلمان، ایتالیا و... با وجود دارا بودن زبان و جغرافیایی یکسان، در دورانی به بیراهه رفته و آن‌قدر پر و بال و گسترش یافت،که منجر به ملی‌گرایی - ناسیونالیسم- افراطی و نژادپرستی- راسیسم- مهار نشدنی شد و جهانی را به آشوب و بلوا کشید و هنوز هم پس از دهه‌ها گریبان این کشورها را رها نساخته است. و این بی‌گمان پیامدهای غرور ملی افراطی یا گونه‌ای از غرور منفی خواهد بود.   

 

بی‌گمان در دوران انفجار اطلاعات و گسترش دسترسی به رسانه‌های گوناگون،کار یکسان‌سازی سیاسی - اجتماعی به وسیله دولت‌ها بسیار دشوار شده و یکسان‌سازی فرهنگی - اجتماعی برای پیشبرد هدف‌های سیاسی در دوران کنونی کمتر رخ می‌دهد.

  اما آنچه در این دوران برای کشورها ضروری به‌شمار می‌آید- دست‌کم برای پیشبرد هدف‌های توسعه و حفظ هویت و مرزهای آنها - غرور ملی و چهره‌های مثبت غرور شخصی است.  هر کشور در دورانی از تاریخ خویش دارای شکوه و بزرگی بوده و زمینه‌ساز این شکوه، شخصیت‌های تاریخی آن کشورها هستند که در گذر زمان به اسطوره‌های آن ملت و کشور تبدیل شده‌اند.  شناسایی این اسطوره‌ها و تلاش برای شناساندن آنها به افراد جامعه، یکی از راه‌های پدیدآوری حس مشترک ملی - میهنی میان اعضای یک جامعه است.

گاهی برخی از این شخصیت‌ها از سپهر فرهنگی- سرزمینی یک کشور فراتر رفته و سرفرازی جهانی برای آن سرزمین به ارمغان می‌آورد. برآمدن شخصیت‌هایی علمی، فرهنگی، اخلاقی و... از این دست است. برای ما ایرانیان بهترین نمونه آن کورش و استوانه حقوق بشر اوست. سال‌هاست به‌عنوان نخستین منشور حقوق بشر در جهان شناخته شده و زیربنایی برای حقوق مدنی به حساب می‌آید. بی‌گمان یکی از راه‌های شناسایی این اسطوره‌ها و نقش آنها در هویت بخشی تاریخی - جغرافیایی به یک سرزمین و یک ملت، آموزش است. اما آیا آموزش و پرورش ایران برای هویت بخشی ملی و میهنی تلاشی کرده یا می‌کند؟ شوربختانه پاسخ این پرسش، منفی است!

سال‌هاست که در کتاب‌های درسی حضور اسطوره‌هایی همچون کورش کمرنگ شده و جایگاهشان بیش از هر زمانی به سستی گراییده است. گرچه بازتاب چنین برخوردهایی در رسانه‌ها بسیار ناچیز است، اما نگارنده به‌عنوان یک آموزگار، بارها در کلاس‌ها با برخوردهایی زننده با دوستان افغان و عرب روبه‌رو بوده! که پیامدی جز شرمندگی در پی نداشته است. اما چه می‌توان کرد؟

 تلاش برای پدیدآوری غرور ملی و همگانی، در کشوری مانند ایران، کار دشواری نیست. دوران پر نشیب و فراز میهنمان پر است از اسطوره‌هایی که برای حتی یک وجب از خاک کشور جان خویش را فدا کرده‌اند. این جانفشانی‌ها از هزاران ‌سال پیش آغاز شده و پرچم آن هنوز هم از دست اسطوره‌های معاصر نیفتاده است.

آموزش و پرورش با شناساندن این اسطوره‌ها و رویدادهایی که زمینه‌ساز بزرگی آنها شده است، می‌تواند هسته نخستین حس مشترک ملی- میهنی را در جان تک‌تک شهروندان بکارد و بی‌گمان خیلی زود میوه‌های رسیده آن را برداشت کند. از سوی دیگر، آموزش‌های نوین- دست‌کم در شکل نظری آن - همزمان، هم به دنبال پرورش غرور ملی بوده و هم در پی کنترل آن به شکل مثبت است. این پرورش و کنترل می‌تواند از راه آموزش و همنشینی گروه‌های نژادی و ملی در کنار هم و آشنایی آنها با ویژگی‌های فرهنگی یکدیگر انجام پذیرد.

  بی‌گمان گروه‌های قومی، ملی و حتی نژادی، به دلیل خاستگاه انسانی خویش، دارای هسته‌های فرهنگی - اجتماعی یکسان بوده و به آسانی با تمرکز بر این هسته‌ها می‌توان به سبک‌ها و رویکردهای مشترکی دست یافت. با گنجاندن چکیده‌ای از فرهنگ‌های گوناگون در کتاب‌های درسی و آموزش‌های رسمی و با بکارگیری روش‌های نوین آموزشی- مانند خواندن داستان، نوشتن انشا، گفت‌وگوهای دایره‌ای شکل، نمایشنامه، بازی و... زمینه کینه‌جویی، دشمنی، تندروی یا کند روی را از میان برداشت.

در چنین سپهری دانش‌آموزان یا همان شهروندان آینده در تجربه‌های یادگیری خویش با آشنایی با آموزه‌های اخلاقی - عملی درون فرهنگ خویش، از فروغلتیدن در غرور شخصی باز می‌مانند و از برگزیدن افراطی غرور ملی و خود برتربینی نژادی دست خواهند کشید. بی‌گمان همه اینها نیازمند بازبینی شیوه‌های آموزشی به‌ویژه در بخش شهروندسازی و آموزش‌های مدنی در مدرسه و کلاس است. که شوربختانه در ساختار آموزشی ما هنوز جایگاهی نیافته است و سال‌هاست کاربدستان آموزشی به دنبال اختراع چرخ آموزشی خویش‌ هستند!

امیدواریم که فرادستان آموزشی به‌زودی چرخ‌های آزمون شده کشورها و فرهنگ‌های دیگر را نیز بیازمایند. شاید گره کور آموزش‌های اخلاقی - چه شخصی و چه اجتماعی - در گرو خانه‌تکانی آموزشی- پرورشی کشور باشد.    

http://bohluli.blogsky.com/

٣٠ویژگی یک سیاستمدار خوب

٣٠ویژگی یک سیاستمدار خوب

  • ٣٠ویژگی یک سیاستمدار خوب؛ از نگاه دکتر محمود سریع القلم، فوق دکتری روابط بین‌الملل از دانشگاه اوهایو و استاد دانشگاه شهید بهشتی

    1- اول تحصیلات خود را تکمیل کرده باشد و بعد کار اجرایی قبول کند و نه بالعکس. 

    2- تا آنجا که مقدور باشد، از روی متن سخنرانی کند.

    3- کانون انرژی خود را در مدیریت، در بخش های فکری، تولیدی و فن آوری کشور متمرکز کند.

    4- به طور دائمی، همه را متوجه "آینده" و "تحقق افق ها" نماید.

    5- عصبانیت او با محاسبه قبلی باشد.

    6- ظرفیت صبر و خویشتن داری تا سه سال برای پاسخ به مخالفان خود را داشته باشد.

    7- جلسات را در راس ثانیه آغاز کند.

    8- ارتباط خود را با تمامی اقشار جامعه به صورت مستمر و سازمان یافته حفظ کند.

    9- از کوچک ترین تا استراتژیک ترین اقدامات در روابط خارجی را صرفا برای افزایش قدرت کشور بداند.

    10- وقتی اشتباه کرد، عذرخواهی کند.

    11- همه را متوجه "کشور"، "مصالح کشور" و "قدرت کشور" کند.

    12- قبل از رسیدن به قدرت، حداقل به چهل کشور سفر کرده باشد.

    13- یک روز درمیان، دو ساعت ورزش کند.

    14- با دست خط خود، یادداشت های تقدیرآمیز برای افرادی که برای کشور زحمت می کشند، ارسال کند.

    15- به طور واقعی و با رفتارهای تقویت کننده، به "اصل مقدس رقابت" معتقد باشد.

    16- به یک زبان روز خارجی مسلط باشد.

    17- پدر و مادر اصیلی داشته باشد.

    18- برنامه ریزی و مدیریت او، با واقعیت ها و مقدورات سنخیت داشته باشد.

    19- حداقل دو کار مهم عمرانی و دو چرخش بزرگ فکری که به نفع زندگی مردم باشد، از خود به جا گذارد.

    20- در بحبوحه جدی ترین مذاکرات، نخی را که از دگمه پیراهن طرف مقابل آویزان است ، گوشزد کند: به جزئیات توجه کند.

    21- زیرمجموعه او از هوش ذهنی، هوش عاطفی و هوش اجتماعی برخوردار باشند.

    22- در هر شرایطی و با هر کسی، مودب باشد.

    23- از اسلحه "سکوت" نهایت بهره برداری را کند.

    24- در سخنرانی و اقناع مخاطبان، تا می تواند از آمار و ارقام استفاده کند.

    25- توجه به زیبایی ها اعم از طبیعت، رنگ های شاد، لبخند، محبت، جزئی از زندگی روزانه او باشد.

    26- اخلاق و مدنیت او قبل از مواضع سیاسی اش نمود داشته باشد.

    27- قبل از آن که به قدرت برسد، در حد معمول، خوب زندگی کرده باشد.

    28- حداقل 200 بیوگرافی خوانده باشد.

    29- از یک نظام فکری منسجمی برخوردار باشد، ولی با داده های جدید، آمادگی تعدیل و اصلاح فکر خود را پیدا کند.

    30- مسئولیت قدرت را بپذیرد و پاسخ گویی به مردم را، جدی، حقوقی و مقدس بشمارد.

  • http://www.aemi.blogfa.com/

کندوکاو چرا ایرانیان کمتر کتاب می خوانند؟


کندوکاو 

چرا ایرانیان کمتر کتاب می خوانند؟


نویسنده: علی اصغر سیدآبادی


    سال 1353پژوهشی زیرنظر دکترعلی اسدی در سطح ملی انجام شده است که بخشی از آن به رفتارهای فرهنگی مردم و به خصوص مصرف فرهنگی آنان اختصاص دارد. نتیجه آن پژوهش در حوزه کتاب این است که مردم ایران خیلی کم کتاب می خوانند و کتابخوانی به عنوان رفتار حاشیه یی مصرف فرهنگی ایرانیان است. سال ها بعد یعنی سال 1383 نیز در پژوهش ارزش ها و نگرش های ایرانیان که به سرپرستی دکترمحسن گودرزی و در دفتر طرح های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شده است، بار دیگر به این موضوع پرداخته اند و نتیجه باز هم چندان تفاوتی نکرده است و تنها 21 درصد گفته اند که همیشه کتاب می خوانند. پژوهشگران سال 1353 درباره دلایل و علل کم خوانی ایرانیان هم نظر مردم را پرسیده اند و هم خود تحلیلی ارائه کرده اند. به نظر آنان «تنها عاملی که با خواندن کتاب رابطه مستقیم دارد، سواد است. با افزایش تحصیلات گروه کتابخوانان مستمر هم افزایش می یابد و از 9 درصد کتابخوان در میان افراد با تحصیلات سیکل به 21 درصد در میان افراد با تحصیلات عالیه می رسد.» با این حال این پرسش از همان روزگار باقی است که چرا 79 درصد بقیه در میان باسوادان کتاب نمی خوانند؟ با اینکه در حوزه های دیگری که با «سواد» مرتبط است مانند روزنامه و مجله خوانی و در حوزه هایی که با میزان دسترسی مرتبط است مانند برخورداری از تلویزیون و رادیو، آمار ها در این دو تحقیق تفاوت معناداری را نشان می دهند، اما در حوزه کتاب و کتابخوانی در بر یک پاشنه می چرخد. میزان سواد مردم در سال 1383 با سال 1353 قابل مقایسه نیست و بسیار بالاتر رفته است. همچنین دسترسی به کتاب نیز افزایش یافته است. تعداد کتابفروشی ها، مراکز توزیع، نمایشگاه ها و کتابخانه ها افزایش پیدا کرده است. با این حساب نباید تردید کنیم که در سال 1383 نسبت به سال 1353 باید مردمی کتابخوان تر داشته باشیم، اما چرا مردم کتابخوان تر نشده اند؟ مردم باسواد در سال 1353 نداشتن فرصت و بی علاقگی به کتابخوانی یا عادت نداشتن به کتابخوانی را به عنوان دو دلیل کتاب نخواندن خود برشمرده اند. سال ها بعد نیز کماکان نداشتن فرصت به عنوان یکی از علل کم خوانی ذکر شده است، اما اگر از هرکسی بپرسیم که چرا کم کتاب می خوانید، به قیمت گران کتاب اشاره می شود. تازه این آمار ها مال قبل از سال 1383 است. از سال 1383 تاکنون تحولات گسترده یی در دسترسی مردم به رسانه های نوین ایجاد شده است. دسترسی به اینترنت و به خصوص اینترنت پرسرعت بسیار آسان تر شده است. نقش گوشی های هوشمند و تبلت ها در زندگی مردم افزایش بسیار یافته است و امروزه نسل جوان ساعت های زیادی را در این فضا ها سپری می کنند و در تحلیل های منتشر شده، گاهی این فضا ها رقیب کتاب شمرده می شود.البته از سویی این فضا ها شکل های جدیدی از کتاب و کتابخوانی را نیز ایجاد کرده اند، اما این تحلیل که استفاده ارتباطی و سرگرم کننده در این فضا ها بسیار بیشتر از کتابخوانی است، تحلیل قابل تاملی است.
    با این حال ما تصویری روشن از وضعیت کتابخوانی در سال های اخیر نداریم. نهادهای مختلفی با تعریف های متفاوت از «کتاب خوانی» آمارهایی از سرانه مطالعه در کشور ارائه کرده اند. به این دلیل که مبنا یکسان نیست و به خصوص با مبناهای جهانی در این زمینه متفاوت است، این آمار ها امکان تطبیق و بررسی وضعیت ایران را در میان کشورهای مختلف جهان نمی دهد، اما آنچه مسلم است و مورد تاکید بسیاری از کار شناسان و بزرگان کشور، این است که ما ایرانیان کتاب کم می خوانیم.
    
    بنابراین کماکان پرسش همان است و پاسخ همان: اما آیا این پاسخ ها، پاسخ هایی واقعی است یا توجیه رفتاری که به نظرمان شایسته نیست، اما اراده یی برای تغییرش نداریم؟
    پاسخ های تبلیغاتی و غیرواقعی به این پرسش جز پنهان کردن درد و به تاخیر انداختن درمان فایده یی ندارند. برای هر تحول اساسی در کتابخوانی باید به این پرسش پاسخ بدهیم که ما ایرانیان چرا کمتر کتاب می خوانیم؟ ما سال هاست با این پرسش درگیر هستیم.

    اعتماد- ۵ شهریور ۹۳

زندگی روی‌خط فقر


 
زندگی روی‌خط فقر 
 

 
آرمان- میمنت گلشنی: تشکیل دولت مدرن در ایران قدمت چندانی ندارد. نخستین‌بار در دوره رضا شاه و به‌دنبال تغییرات اجتماعی اداراتی تحت عنوان ادارات دولتی شکل گرفتند. شروع به کار ادارات دولتی و به‌دنبال آن، حاکم‌شدن سیستم گسترده و عریض و طویل بوروکراسی با شکل‌گیری طبقه جدیدی به نام کارمند که در ادارات مسئولیت پیشبرد بوروکراسی و پاسخگویی به ارباب رجوع را داشتند، همراه بود. به تدریج، طبقه کارمند که ماموران دولت در جامعه محسوب می‌‌شدند و از حقوق و مقرری دولتی ثابت برخوردار بودند، جایگاه و اعتبار خوبی در میان مردم پیدا کردند. به طور حتم، از آن زمان تاکنون جامعه ایران از حیث امور اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دستخوش تغییر و تحولات بسیاری شده است. تحول در ساخت جامعه با گذشت زمان همراه با راه‌اندازی و فعالیت ادارات بسیاری بود. البته برخلاف گذشته از آنجا که ادارات تحت تکفل دولت توانایی تامین نیاز و پاسخگویی به خواسته‌های مردم و حکومت را نداشتند، در کنار ادارات دولتی، بخش‌های خصوصی نیز شروع به فعالیت کردند. این سیاست که در راستای سیاست‌های جهانی اتخاذ شده است درحال حاضر تاکید بر کوچک‌ساختن دولت و کارمندان دولتی و به جای آن تقویت کارمندان بخش خصوصی دارد. در تقویم رسمی ایران امروز ( چهارم شهریور) روز کارمند نامگذاری شده است.
 تناسب حقوق کارمندان با خط فقر
بنابر آخرین آمارهای موجود، تا پایان اسفند سال گذشته حدود دو میلیون  و400 هزار نفر در دستگاه‌های دولتی فعال بوده‌اند. به این تعداد باید بخش قابل‌توجهی از کارمندان بخش خصوصی را اضافه کرد. اگرچه هیچ‌گونه آماری از تعداد کارمندان این بخش در دسترس نیست، برآورد‌ها حاکی از آن است که حداقل 17 میلیون نفر در بخش خصوصی فعالیت می‌‌کنند. به‌رغم آنکه در گذشته، تعلق افراد به طبقه کارمند از ارج و قربی برخوردار بود، در سال‌های اخیر، افزایش میزان تورم و تغییر اندک درآمد کارمندان چه در بخش‌های خصوصی و چه در ادارات دولتی انتقادات بسیاری را متوجه دولت‌ها کرده است. در سال 92، حداقل حقوق کارمندان ۴۹۰ هزار و حداکثر سه میلیون و ۴۳۰ هزار تومان از سوی دولت در نظر گرفته شد. پرداخت این میزان حقوق درحالی است که به گفته سازمان آمار، متوسط کل هزینه خالص سالانه یک خانوار شهری در سال 92، 206 میلیون و 34 هزار ریال بوده است که نسبت به رقم مشابه در سال قبل 4/25 درصد افزایش داشت. بر اساس گزارش نهاد‌های دولتی در آن سال، پایین‌ترین نرخ خط فقر برای خانواده‌ای که پنج فرزند داشته‌باشد در تهران دو میلیون و 200 هزار تومان بود. بر اساس آمارهای فوق، می‌‌توان گفت که بخش قابل‌توجهی از کارمندان در مرز این خط زندگی می‌‌کنند. 
 نردبان بلند ارتقای شغلی
علاوه بر مشکلات اقتصادی و عدم تناسب میان حقوق کارمندان با درآمد‌ها و تورم، کم‌توجهی به شایسته‌سالاری و شرایط سخت برای ارتقای کارمندان در پست‌ها از دیگر مشکلاتی است که چند تن از کارمندان دستگاه‌های دولتی در گفت‌وگو با آرمان به آن اشاره کردند. یکی از کارمندان بخش روابط عمومی اداره برق در گفت‌وگو با آرمان با اشاره به شرایط کاری خود می‌‌گوید: 15 سال سابقه کار دارم. از شرایط کاری ناراضی نیستم اما کارها کاملا شکل روزمره به خود گرفته‌اند و هیچ نوآوری در کار ما وجود ندارد. او در ادامه عنوان می‌‌کند: وضعیت حقوق و مزایای اداره ما نسبت به ادارات دیگر چندان بد نیست. اما هزینه‌ها امروز بسیار بالا است و به طور کلی حقوق کارمندی کفاف زندگی ما را نمی‌دهد. همچنین، یکی از کارمندان اداره آب و فاضلاب یکی از شهرهای شمالی درباره شرایط کاری خود به آرمان می‌‌گوید: مشکلات مربوط به حقوق دیگر مشکلی قدیمی شده و ما به گونه‌ای با آن کنار آمده‌ایم. فکر می‌‌کنم علاوه بر این مشکل، بحث عدم پویایی در اداره و شرایط سخت برای ارتقا و گرفتن پست یکی از مسائل جدی است. هر مدیری که می‌‌آید یک سری از افراد موردنظر خود را معاون و مدیر می‌‌کند، بی‌توجه به اینکه این فرد تخصص کافی دارد یا نه. او اضافه می‌‌کند: شاید باورش سخت باشد اما مدرک تحصیلی من از ما فوقم بالاتر است و گاهی مجبورم دستورات او را با وجود آنکه می‌‌دانم اشتباه است اجرا کنم. مشکلات کارمندان شاغل در بخش خصوصی اما تا حدی با کارمندان بخش دولتی متفاوت است. دختر جوانی که نزدیک به پنج سال است در یکی از شرکت‌های واردات دارو فعالیت می‌‌کند در انتقاد به شرایط کار خود می‌‌گوید: تنها امید من برای ادامه کار در این شرکت، حق بیمه است. تقریبا روزی 9 ساعت در این شرکت همه کار می‌‌کنم با حداقل حقوق. البته شرایط من نسبت به برخی از اطرافیانم که کارفرما حق بیمه برای آنان پرداخت نمی‌کند، بهتر است. اما در کل هیچ توجهی به شرایط من نمی‌شود. ضمن اینکه، استفاده از مرخصی که حق هر کارمند است تقریبا برای من جز تحت شرایطی خاص ممکن نیست.
 ادارات، مکانی برای گذران وقت
مشکلات اقتصادی و بی‌علاقگی افراد به انجام کار را شاید بتوان ازجمله آسیب‌های ناشی از محیط کار در کشور معرفی کرد. آمارهای مربوط به میزان ساعات کار مفید در کشور و مقایسه آن با بسیاری از کشورهای پیشرفته حاکی از همین امر است. عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در گفت‌وگو با آرمان با اشاره به پایین‌بودن ساعات کار مفید در ادارات می‌‌گوید:  مشکل بهره‌وری از کار تنها خاص کارمندان نیست و در بسیاری از بخش‌های کشور رخ می‌‌دهد. محسن علیمردانی در ادامه تصریح می‌‌کند: مشکل ما در این مورد بیشتر مربوط به امور فرهنگی و تربیتی است. ضمن اینکه نابسامانی‌های مدیریتی و سوءمدیریت گاه به بی‌انگیزگی کارمندان و به دنبال آن کاهش ساعت‌های مفید کار دامن می‌‌زند. او با اشاره به عواملی که بر شرایط کاری کارمندان تاثیرگذار است، تصریح می‌‌کند: زمانی که تبعیض و بی‌عدالتی در سازمان حاکم باشد، انتصابات مبتنی بر شایسته‌سالاری نباشد، پست‌ها براساس سوابق به افراد داده نشود و مهم‌تر از همه سر رشته کار از روال علمی خارج شود و براساس برنامه پیش نرود، انگیزه کارمند برای فعالیت و رشد سازمان کاملاً از بین می‌‌رود و اداره تنها به مکانی برای گذراندن وقت تبدیل می‌‌شود. همچنین، غلامعباس توسلی، جامعه‌شناس کار و شغل در گفت‌وگو با آرمان با اشاره به مشکلات پیش‌روی کارمندان می‌‌گوید:به طور کلی، مشکلات مربوط به حقوق و تامین معیشت از مهم‌ترین مشکلاتی است که بارها کارمندان از طریق رسانه‌های مختلف سعی کرده‌اند آن را به گوش مسئولان برسانند. زمانی که حقوق یک کارمند با تورم تناسب نداشته باشد، فرد چاره‌ای جز رو آوردن به شغل دوم و تحمل فشار زیاد ندارد. این استاد دانشگاه در ادامه تصریح می‌‌کند: از لحاظ جامعه‌شناسی، کارمندان ما در نهایت با مشکل از خود بیگانگی روبه‌رو هستند. در ایران کارها به درستی صورت نمی‌گیرد و تخصص فرد با شغلی که دارد همخوانی ندارد. نویسنده کتاب جامعه‌شناسی کار و شغل با اشاره به حاکم‌شدن سیستم بوروکراسی در ادارات می‌‌گوید: ازخودبیگانگی می‌‌تواند ناشی از حاکم‌شدن سیستم بوروکراسی دقیق باشد. تحت این شرایط، افراد جایگاه درست خود را نمی‌دانند و هدفی در زندگی شغلی ندارند. در واقع کار برای این افراد تبدیل به امری بی‌معنی می‌‌شود. او در پایان با تاکید بر لزوم بازبینی بر نظام کار و تغییر زیرساخت‌ها می‌‌گوید: برای آنکه از وضعیت فعلی نجات پیدا کنیم لازم است تا در مرحله اول مسائل اقتصادی حل شود و در وهله بعد تعریف ما از کار تغییر کند، یعنی کار در ذات خود امری ارزشمند برای جامعه محسوب شود.
آرمان - ۴ شهریور ۹۳

چالش های کارمندان در ایران


چالش های کارمندان در ایران


نویسنده: ضیاء مصباح *

در موضوع بازده مطلوب نیروی انسانی در اختیار دولت و میزان پاسخگویی به جامعه و ناکارآمدبودن تشکیلات گسترده دولت، ضرورت به کارگیری اغلب نیروها در رده کارشناسی برای برخورد علمی و تخصصی با مسایل، حل وفصل دقیق و بهینه امور جامعه باید گفت که مهم ترین مشکلات نظام اداری افت جایگاه کارشناسی است: کارشناس، بررسی، ارزیابی و تحلیل می کند و یافته های خود را در گزارش ها می نویسد و مستند می شود و مدیران برپایه یافته ها و پیشنهادهای کارشناسی، بهترین تصمیم را می گیرند. امروزه اغلب مدیران یافته ها و گزینه های پیشنهادی را نادیده می گیرند و با نظر خود تصمیم گیری می کنند و پیامدهای تصمیم خود را نیز نمی پذیرند. امروز متاسفانه نگرش کارشناس همان چیزی است که مدیر یا رییس از وی می خواهد، امنیت شغلی هم ایجاب می کند که فرمانبری کند، در این شرایط جایگاه کارشناسی از تصمیم سازی به میرزابنویسی افت می کند. در تئوری های مدیریت آمده که ارزشمندترین چیزی که فرد به سازمان می دهد نوآوری و خلاقیت و مهم ترین خدمتی که سازمان به فرد می دهد امکان پیشرفت شغلی متناسب با شایستگی های وی است. کارشناسی که در جایگاه تصمیم سازی کار می کند و استقلال نظر او پاس داشته می شود می کوشد نوآور و خلاق باشد ولی کارشناسی که از نظر او استفاده نشده، از هیچ گونه استقلال نظر برخوردار نبوده و زمینه نوآوری و خلاقیت از بین می رود که می تواند خدمت به جامعه را تحت الشعاع قرار دهد. اصل شایستگی از اصول اساسی مدیریت است و تعاریف استوار آن با تعابیر و تفاسیر سیاسی خدشه برنمی دارد. در مورد اصل پاسخگویی باید گفت از دیدگاه درونی هر مسوولی در درون سازمان و در سلسله مراتب اداری باید در برابر مقام بالادستی خود پاسخگو باشد ولی از دیدگاه بیرونی مجموعه یک وزارتخانه یا سازمان باید بتواند از عملکرد خود در برابر جامعه دفاع کند... آیا این حالت مشاهده می شود؟ و کارمندان و مراجعه کنندگان به سازمان ها از سیستم موجود رضایت حداقلی دارند؟ هر وقت جامعه در اداره امور کشور مشارکت داشته باشد می تواند خواستار و پیگیر پاسخگویی مسوولان باشد در غیراین صورت مسوولان هیچ دلیل یا انگیزه ای برای پاسخگویی نخواهند داشت. از سوی دیگر اصل پاسخگویی با اصل شایستگی وابستگی دارد یعنی در غیاب اصل شایستگی پاسخگویی نیز رنگ خواهد باخت. یکی دیگر از مشکلات پیروی از شیوه مدیریت عمودی و از بالابه پایین، کاربرد گسترده بخشنامه ها با محتوای آمرانه و دستوری است و عباراتی مانند: مدیران موظفند، سازمان ها مکلفند و... همواره در قوانین و مقررات و بخشنامه ها دیده می شود و گاه عباراتی همچون عدم اجرای آن به منزله... و موجب پیگرد قانونی است هم معمولامکمل آنها شده و در این شرایط خلاقیت و روحیه مشارکت در بهترشدن بازده فعالیت های سازمان از طرف کارمند سرکوب می شود. امروز در نظام اداری بیشتر کشورها دانش و تجارب مفید کارکنان و مدیران و دسترسی گسترده آنان به یافته های نوین پژوهشی راهگشای پیشبرد درست کارها بوده و تکیه گاه اصلی سیستم اداری و اجرایی شمرده می شود.
    به زبان دیگر به جای دستورات از بالابر دانش و خرد مدیران و کارکنان اعتماد می شود که آن را مدیریت ارشادی می نامند. در دهه های گذشته بیش از هر زمانی قانون نوشته شده یا قوانین قبلی اصلاح شده اند، ساختارهای سازمانی بازسازی شده و بسیاری اقدامات دیگر... در این میان تنها چیزی که به آن پرداخته نشده عناصر اساسی مدیریت است. در هر ساختاری اگر مدیران شایسته و پاسخگو نباشند اصلاح ساختار و اجرای قانون عملی نیست چراکه مجریان شایسته، قانون را اجرا و پاسخگوی اعمال خود خواهند بود.
    امروز بیشتر وظایف اقتصادی را شرکت های دولتی انجام می دهند و اغلب زیان ده و فاقد بهره وری و رقابت پذیری هستند به این دلیل که بودجه آنها از محل درآمدهای دولت تامین می شود، می دانیم که بودجه شرکت های دولتی به تنهایی سه برابر بودجه عمومی دولت است. بزرگ شدن بیش ازاندازه دولت، بوروکراسی عظیمی را بر آن تحمیل کرده که نتایج آن کاملامشهود است و درباره دلایل بارشدن این وظایف بر دوش دولت باید گفت وابستگی بیش ازاندازه اقتصاد کشور به درآمدهای نفتی و تمرکزگرایی بیش ازاندازه و علاقه مندی دولت به کنترل همه امور، حتی اموری که ماهیتا نباید دولتی باشند علت العلل به شمار می رود.
    ضمنا می دانیم که بخش بزرگی از درآمدهای نفتی همواره به مصرف جاری می رسند و بخش عمده هزینه های جاری صرف پرداخت حقوق و دستمزد به حقوق بگیران می شود، که پیوسته دغدغه معاش در تمامی ساعات کاری همراه آنان است.
    درآمدهای جاری دولت به دلیل کاهش فعالیت های اقتصادی در بخش خصوصی و پایین بودن درآمدهای مالیاتی دولت پاسخگوی هزینه ها نیست و حتی بخشی از درآمدهای مالیاتی صوری هستند.
    ختم کلام اینکه: حل وفصل مسایل مبتلابه جامعه کلان کارمندان در تمامی تشکیلات گسترده دولتی در سطح کشور؛ از ورود به خدمت تا پرداخت حقوق به وظیفه بگیران که در مجموع جمعیتی معادل نیمی از مردم کشور را شامل می شود، متولی خاصی را می طلبد که معاونت نیروی انسانی ریاست جمهوری جانشین آن شده است.
    احیای سازمان امور اداری و استخدامی کشور با توجه به تغییرات عمیق و مستمر در علم مدیریت نیروی انسانی با مفهومی عام می تواند با تشکیلات و کادری مناسب روز و زمان، مشکل گشای بسیاری از امور باشد و وجود آن در شرایط فعلی به شدت احساس و توصیه می شود.
    *دبیر کانون ع
لوم اداری ایران
     
روزنامه شرق - ۴ شهریور ۹۳

تجمع جمعی از معلمان مقابل مجلس


تجمع جمعی از معلمان مقابل مجلس
  
فرهنگیان نیوز - تدبیر:

جمعی از معلمان پیش دبستانی و حق التدریسی امروز (یکشنبه) مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از ایرنا، تعداد این تجمع کنندگان که بیشتر آنان را زنان تشکیل می دهند، به 100 نفر می رسد که خواستار استخدام در وزارت آموزش و پرورش هستند.

این تجمع کنندگان اعلام کردند سال ها پیش باید به استخدام آموزش و پرورش درمی آمدند که این امر تاکنون میسر نشده است

http://www.farhangiannews.ir/