سرمقاله آفتاب یزد؛ چهارشنبه 27 اسفند
معلمان: زیاد هستیم؛ ولی زیادی نیستیم!
در پاســخ به این سوال که چرا برای بهبود وضعیت معیشتی معلمان اقدام جدی صورت نمی گیرد؟ اولین نکته که به آن اشاره می شود این است که معلمان زیاد هستند. این جواب می تواند واقعا سوژه یک طنز باشد. تکرار این جواب ذهن را به این سمت سوق می دهد که گوینده معلمان را زیادی می داند و نیازی به این همه معلم نیست..
بیشتر به این بحث نمیپردازم. آقایان مسئول که ادعای مدیریت جهان و کرات دیگر را دارند واقعا ساماندهی و رسیدگی به وضعیت معیشتی معلمان سخت تر از اداره تمام امورات جمعیت 80 میلیونی ایران است؟ اگر با این وضع بدون عمل، وعظ مسئولین ادامه پیدا کند بعید نیست بگویند جمعیت و مسائل معلمان بیشتر وپیچیده تر از مسائل جمعیت تمام ایران است و درنهایت تئوری جدیدی صادر کند که جزء بیشتر ازکل است.
برای اصلاح وضع معیشتی معلمان یک برنامهریزی جدید با اولویت بندی اقدامات اجرایی لازم است. برای حل بعضی از مسائل فوریت دارند و بعضی خواستههای معلمان نیاز به مطالعه و کار بیشتر دارد. اما میتوان یک اولویت بندی به شرح زیر ارائه داد:
1- اجرای قوانین و مصوبات لازم الاجرای قبلی که جامه عمل به خود ندیده اند.
2- نظارت بر اجرای قوانین اجرا شده که کامل و به بهترین نحو اجرا شوند.
3- تصویب قوانین جدید در موارد وجود خلاء قانون
1- اجرای کامل قانون مدیریت خدمات کشوری و نظام پرداخت هماهنگ حقوق کارکنان دولت فوریت دارد زیرا بر کسی پوشیده نیست تصویب قانون برای بهبود اوضاع و پیشگیری از مشکل است اما چرا این قانون برای فرهنگیان کامل اجرا نشد سوالی است که فرهنگیان سالهاست میپرسند و جوابی قانع کننده نمیگیرند.
با اجرای قوانین موجود قسمت عمده مشکلات حل خواهد شد زیرا نظام هماهنگ به آن شکلی که از روح القوانین این قانون استنباط می شود اجرا نشده نه اینکه نامفهوم و غیر صریح باشد بلکه عامدا و عالما اجرا نشده. در اجرای این نظام، حقوق معلمان با سایر کارکنان دولت هماهنگ نشد بلکه معلمان با خودشان هماهنگ شدند و با اجرای بد قانون نظام هماهنگ اثری جز ضرر و نارضایتی برای معلمان نداشت. یک بام و دو هوا بودن در اجرای قوانین و مصوبات کم نیستند که میتواند ناشی از عدم رعایت اصل عمومی بودن قوانین باشد. وگرنه چرا فوقالعاده شغل و حق نوار مرزی به سایر کارکنان دولت پرداخت میشود ولی برای معلمانی که به فرزندان همان کارکنان آموزش میدهند بار مالیاش قابل تحمل نیست؟
این نوع تبعیض نه تنها برای نسل فعلی معلمان سنگینی میکند بلکه بر آینده فرزندان فرهنگیان نیز سایه میافکند زیرا خیلی از نیازها بار مالی دارند که معلمان نمیتوانند این هزینه را برای فرزندانشان پرداخت کنند.
2- نبود کانون صنفی مستقل فرهنگیان برای دفاع از حقوق فرهنگیان. متاسفانه نبود کانون، همچنین اجازه ندادن آزادی عمل در چهارچوب قانون به کانون بیشترین ضربه را به عزت معلمان و پیکره نظام آموزشی کشور وارد میکند و در نبود این کانون سلسله
مراتب حذف شده و جامعه منظم بدل به تودهای شده راه باز میشود و هر کس برای احقاق حقوق خود فردی و بی نام و نشان عمل کند در نهایت گروهی غیرمعلم باز و بسته بودن مدارس را تعیین میکنند تا از این طریق به اهداف خود برسند و اولین بار این گروهای سازمان یافته از بینظمی به پیکره غعزت معلمان حمله کردند و گفتند معلمان سه روز کار میکنند و چهار روز بیکارند تابستانها بیکارند و به دنبال هر بهانه ای اند که مدرسه را تعطیل کنند دریغ از سر سوزنی فعالیت از سوی هر مسئولی در دفاع از قانون و نظام آموزش که 24 ساعت حضور در کلاس در هفته را برای معلم در نظر گرفته نه از معلم! فعالیت معلم را صرفا حضور کلاس میدانند عو بدون هیچ مانعی بر طبل تخریب
معلم کوبیدند کسی هم نگفت: که معلم چهار روز در هفته بیکار نیست و نپرسیدند آیا طرح سوال استاندارد زمان لازم ندارد؟ تصحیح اوراق امتحانی کلاسهای 40 نفری چقدر زمان میبرد؟ یا نه اصلا بدون هیچ آمادگی و مطالعهای رفتن به کلاس ممکن است؟ یا فرصتی برای تدوین و نو کردن محتوا لازم نیست؟ مدارس نیازی به تعمیر و مرمت ندارند؟ و صدها سوال دیگر. باید زیرک بود و در چهار چوب قانون اساسی برای تقویت کانون صنفی مستقل معلمان با تمام قوا تلاش شود و از هیچ اقدامی فروگذار نشود تا گروههای سازمان یافته از بینظمی تنها میدان دار نباشند و نهادی مستقل را در مقابل خود تمام قد حس کنند اینگونه پیشرفت یک مملکت میسر میشود.
قانون اساسی ایران و قوانین عادی شکل گیری تشکلهای صنفی را با صراحتی در خور قانون مشخص نمودهاند. صراحت قانون در این مورد به این دلیل است که با نبود کانون
صنفی معلمان مستقل و با رویه و خط مشی مشخص آب گل آلود میشود و از آن آب گل آلود نهنگ جان ستانی به تور می خورد از نوع بی نظمی که خطرناکتراز انواع بینظمیهاست و در قدم اول عنان کار را از معلمان که فرهنگ جامعه را بازتولید میکنند گرفته میشود و بی نظمی منتسب به معلمان به وسیله گروههای خود سر به عنوان فرهنگ، تولید و باز تولید نیز میشود. در این اوضاع و احوال بینظمی
معلمان برای احقاق حقوق حقه خود مجبورند خودجوش تلاش کنند و اگر کانالی مشخص برای احقاق حقوق خود که بهترین آنها کانون صنفی است وجود نداشته باشد این گونه سازمانها بینظم منظم شده سکان هدایت را به دست میگیرند لازم به ذکر است مدیریت بی هنظمیهای سازمان یافته به دست کسانی سرکش می افتد که ضد تمام ارزشها و فرهنگهای جامعه عمل میکنند که فرهنگیان برای دست یافتن به این فرهنگها و ارزشها چه خون دلهایی که نخوردهاند. خلاصه سازمانهایی که در بینظمی سازمان یافتهاند هر وقت هبخواهند عدهای را برای تحصن و اعتصاب
فرا میخوانند و آنها را هم معلم جا میزنند. آن هم در جامعه وسیع و پراکنده معلمان که در اقصی نقاط ایران پراکندهاند در این صورت برای منظم کردن باید به بی نظمی دست زد و از نو بینظمی را منظم کرد درک هزینهای گزاف این قانون گریزی یعنی اجازه ندادن به فعالیت کانون صنفی برای مدیران زیاد سخت نیست.
3- رئیس کمیسیون فرهنگیان مجلس به درستی بیان کرده بودند که ریشه مشکلات در نبود قانون نیست. ما فرهنگیان کشورهم همین را می گوئیم قانون هست ولی اجرا نمیشود. پس اگر این طور باشد علت نارضایتی صنفی معلمان به بد عمل کردن آموزش و پرورش مربوط میشود اما این طور هنیست اگر تنها وزارت آموزش و پرورش بد عمل میکند باید گفت: نمایندگان محترم مجلس تا اینجای کار کم کاری کردهاند چرا درست وظیفه نظارت خود را انجام ندادهاند! اگر وزیر بد عمل کرده بازهم شما وکلای مردم مقصر هستید چرا در دادن رای اعتماد بی دقتی کردید؟ به کسی که قبل از وزیر فعلی از طرف دولت توانا تشخیص داده شد و شما رای اعتماد ندادید آیا احدی اعتراضی کرد؟ نه. پس میتوانستید به وزیر فعلی رای اعتماد ندید؛ حالا که رای اعتماد را میخواهید پس بگیرید چرا یک دست عمل نمیکنید؟ شما که
در هماهنگ کردن استیضاح وزیر در چارچوب قانون برایتان سخت است بفرمایید که ما چگونه
به شما برای احقاق حقوقمان امیدوار باشیم؟
از این گذشته هراز گاهی شاهد این هستیم در اجرای مصوبهای نوبت به فرهنگیان میرسد غیر قانونی اعلام میشود مگر غیر از این است که مصوبه نباید مغایر با قانون باشد مگر نباید مجلس این عدم مغایرت را تشخیص دهد. چرا قبل از اجرا به نفع فرهنگیان غیرقانونی نیست آیا بعد از غیرقانونی بودن وضع به حالت قبل از اجرا یا بهتر بگویم اصل باطل بودن بر آن بار میشود یا همان مبلغ ریالی را به عناوین دیگر به کارکنان سایر نهادها پرداخت میشود ما نمیگوییم به دیگران پرداخت نکنید بلکه میگوییم حق ما هم هست ما هم مدارک و مدارج کمتر از آنها نداریم عدالت را رعایت نمایید همین. در بادی امر مشکل نیست ولی نوبت به عمل که میشود نمیدانیم چرا قضیه نسبیت انیشتین پیش کشیده میشود.
در قسمت دیگر از گفتههای رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس به جمعیت معلمان و دانشآموزان در ادوار مختلف اشاره شده بود که ذهن خواننده را به این جهت سوق میداد که خدایی ناکرده انگار مانند سالهای دور در درون آموزش و پرورش و معلمان و مدارس فضایی وجود دارد که بودجه را میبلعند! با همه این اوصاف توجیه دولت و مجلس درباره وضعیت معیشتی معلمان قابل قبول نیست و باید بدانند که از طرف ما مسئول این اوضاع بدمعیشتی متراکم شده از گذشته مسئولین فعلی هستند. فرهنگیان به ندادهندگان تغییر و حل یکجای مشکلات رای دادهاند و یا در آینده رای خواهند داد.
خدر صورت تحقق و مرتفع شدن موارد فوق نوبت به پر کردن خلاء قانونی میرسد. خلاء قانونی که امروز از سوی معلمان احساس می شود تصویب قانون رتبه بندی معلمان با سه ویژگی کلی بودن، عمومی بودن و الزام آور بودن است. رتبه بندی معلمان با بن بست قانونی مواجه نبوده فقط اراده جدی برای تصویب آن وجود ندارد. زیرا در اسناد بالا دستی سازو کار آن پیش بینی شده حالا با هر نام و مشخصاتی که باشد. اراده وجود ندارد زیرا در دولت قلبی از طرف دولت لایحه رتبه بندی به مجلس تقدیم شد و تصویب نشد. مجلسیان میگویند منتظر ارائه لایحه از طرف دولت هستند. حال
اگر این بیارادگی از طرف خدولت است چرا مجلس به صورت طرح این قانون را تصویب نمی کند؟
در هرصورت رتبه بندی معلمان یک ضرورت است و تصویب هم میشود به قولی تصویبش فقط دیر و زود دارد ولی امیدواریم نویددهنده تغییری در زندگی معلمانی باشد که در دهه سوم کارشان هستند و رمقی برای تحقیق و پژوهش و رفتن به کلاس ضمن خدمت ندارند و اینک تنها زمان آن است که از تجربیاتشان به عنوان منبع و مرجع استفاده شود همچنین برای معلمانی که در مناطق محروم و دورافتاده خدمت میکنند که هیچ امکانات، منبع و مرجعی در دسترس ندارند و خالصانه دارند از خودگذشتگی میکنند.
امیدوارم مسئولین محترم با سعه صدر و وسعت دید عالمانه قانون رتبه بندی معلمان را تدوین و تصویب نمایند و همیشه این گفته یکی از بزرگان را پیش چشم خود قرار دهند که گفت: معلمی که نگران معیشت فرزند خودش است نمی تواند به فکر فرزند دیگران باشد.
به نقل از
گروه فرهنگیات فارس
دد واتساپ