ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
انسان خود فریب
هرانسانی پیش از عمل به کاری, تصوری از عمل وهدف مورد نظر از ان عمل را در ذهن خود دارد.اما در انسان خود فریب روند اندیشیدن متکی به تعقل. علمی__منطقی نیست.اندیشیدن برای او به معنای باور داشتن به یک رشته احکام, هنجارها و ارزش های قالبی کلیشه ای پراکنده وانباشته برهم است.که به طرق و اموزه های گوناگون در ذهنیت اش جای گرفته است.این انسان همواره با موضوع عقیده داشتن برخورد دوگانه دارد.از یک سو برای خود ارزش و اعتباری قایل نیست وقتی مخاطب پرسشی قرار می گیرد.که خود را صاحب عقیده واعتقادی بداند.وچون از چیزی سر در نمی اورد. نادانی خودرا ارمانی می کند وعلیه اندیشه واندیشه ورزی موضع میگیرد.مردمی که قرنها تحت حاکمیت استبداد قرارداشته,اند, از صاحب عقیده بودن می هراسند!واز سوی دیگر اظهار عقیده ی لاقیدانه را فرصتی برای کسب اعتبار می یابد.ودرهمه حال نظرات شخصی خودش را با هوچیگری ابراز می کند.در هردو صورت بالا فرد خودفریب وخود محور همواره نظر خود را صحیح می داند وبا مخالفت دیگران که روبرو شود فقط یک پاسخ دارد:کسی از ایده وفکر او خبر ندارد;هیچکس نمی فهمد او چه میگوید.