ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
اسکندر یکی از نخبگان را از مسوولیتی که داشت عزل کرد و به منصبی پست گُمارد. پس از گذشت مدتی او را نزد خود خواند و گفت: حالا، حال و روزت چگونه است؟ گفت: "مرد به خاطر منصبش بزرگ و شریف نشود و منصب است که به اندازه مرد بزرگ و شریف گردد؛ پس مرد هر جا که باشد باید پاک، عادل و منصف باشد."
اسکندر از این پاسخ خشنود شد و او را به مقام قبل بازگرداند.
بایدت منصب بلند، بکــــــوش
تا به فضل و هنر کنی پیــــوند
نه به منصب، بلنـــــــدیِ مـرد
بلکه منصب شود به مرد، بلند