تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

اعتراض معلمان به نظام آموزشی در واکنش به قتل معلم بروجردی

اعتراض معلمان به نظام آموزشی 

\در واکنش به قتل معلم بروجردی


گزارش از مرتضی مدنی،خبرگزاری ایلنا،8 آذر 93



فرهنگیان در بخش نظرات اخبار چه گفتند؛


«خبری شدن قتل معلم دبیرستانی پسرانه در شهرستان بروجرد بر اثر ضربه چاقوی دانش آموز ۱۵ ساله‌اش به فرصتی تبدیل شد تا معلمان ناراضی از سیاست‌های وزیر آموزش و پرورش با طرح مجدد اعتراضات فروخفته‌شان در سالیان گذشته، همزمان او و نظام آموزشی کشور را به چالش بکشند.»

هفته گذشته، معلم دبیرستانی پسرانه در شهرستان بروجرد بر اثر ضربه چاقوی دانش آموز ۱۵ ساله‌اش کشته شد. خبری شدن این جنایت به فرصتی تبدیل شد تا معلمان ناراضی از سیاست‌های وزیر آموزش و پرورش با طرح مجدد اعتراضات فروخفته‌شان در سالیان گذشته، همزمان او و نظام آموزشی کشور را به چالش بکشند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، در انبوه خبرهایی که از وقوع خشونت در گوشه و کنار کشور منتشر می‌شود و حالا دیگر شنیدن‌شان به بخشی از زندگی روزمره همه ما تبدیل شده است، استفاده یک معلم از خشونت علیه دانش آموز خود - مثلا تنبیه بدنی - را بار‌ها شنیده بودیم اما کمتر پیش آمده بود که دانش آموزی از خشونت علیه معلم استفاده کند و تا مرز سلاخی کردن او پیش برود اما این اتفاق در کمال ناباوری و به فجیع‌ترین شکل یکم آذرماه امسال در مقابل سایر دانش‌آموزان به وقوع پیوست.

«محسن خشخاشی» دبیر فیزیک دبیرستان پسرانه حافظی در محله علی آباد شهرستان بروجرد روز شنبه هفته گذشته (۱ آذر) بر اثر ضربه چاقوی دانش آموزی به گلو و قفسه سینه‌اش به قتل رسید. واقعه آنقدر هولناک بود که حداقل سه هزار نفر از مردم این شهرستان در مراسم خاکسپاری این معلم شرکت کردند. انبوه جمعیت شرکت کننده در مراسم خاکسپاری از بهت و حیرت مردمی خبر می‌داد که وقوع چنین خشونت عریانی آنهم در یک محیط علمی را به سختی باور می‌کردند.

وقوع این میزان از خشونت در یک مدرسه که نمونه‌اش را کمتر در خاطره‌ها به یاد داریم به فرصتی برای اعتراض معلمان و فرهنگیان به وزیر آموزش و پرورش به‌دلیل اصرار بر تداوم سیاست‌های دولت‌های نهم و دهم در اداره این وزارتخانه تبدیل شد. آن هزاران نفری که روز خاکسپاری آمده بودند فقط به همدردی با خانواده معلم کشته شده اکتفاء نکردند بلکه علیه مدیر آموزش و پرورش بروجرد که ابقایش بعد از تغییر دولت، خود داستانی جداگانه دارد، شعار دادند. شعارهایی که از عمق اعتراض معلمان و فرهنگیان به شیوه اداره وزارت آموزش و پرورش خبر می‌داد.

در یک هفته‌ای که از انتشار خبر قتل این معلم بروجردی می‌گذرد، معلمان بسیاری از نقاط مختلف کشور در بخش نظرات اخبار مرتبط به اظهار نظر پرداخته‌اند. مرور این واکنش‌ها که از بطن جامعه معترض اما معمولا ساکت فرهنگیان به بیرون درز کرده است به روشن شدن آنچه در یکسال و نیم گذشته و از زمان روی کار آمدن دولت یازدهم بر وزارت آموزش و پرورش گذشته است کمک می‌کند.

وزیر محترم، صدامونو می‌شنوی؟

کاربر نا‌شناسی با کنایه‌ای شوخ طبعانه از آقای فانی خواسته که جامعه معلمی و آموزش و پرورش را «توی دبه سرکه بریزد تا نترشد». او خطاب به وزیر آموزش و پرورش گفته «تو برای معلمان نه تنها کاری نکردی بلکه با جری کردن دانش آموزان حرمت معلم و کلاس را [...] کردی».

این کاربر نا‌شناس با انتقاد از «نظام تبعیض آمیز حقوقی» و «بیمه طلایی افتضاح»، پرسیده که معلمان با کدام امنیت سر کلاس بروند و در ادامه تاکید کرده است «تا جواب درستی بدست ما نرسد و حقمان را نگیریم سکوت نخواهیم کرد».

کاربر نا‌شناس دیگری از قتل معلم بروجردی ابراز تاسف کرده و نسبت به «حرکت نظام آموزشی به سمت ناکجا آباد» هشدار داده است.

آقا یا خانم «دالوند» از دیگر کاربران ایلنا در تشریح دلیل قتل این معلم به دست دانش آموز ۱۵ ساله‌اش گفته است «یکی از علل درگیری چنین دانش آموزانی به سیستم آموزش و پرورش در اجرای وظایف معلمان باز می‌گردد. معلمان بنا به هر دلیل وظایف قانونی خود را انجام نمی‌دهند و هر معلمی که قانون را رعایت کند قطعا به عنوان معلم بد و سختگیر معرفی می‌شود».

کاربر نا‌شناس دیگری وزیر آموزش و پرورش را خطاب قرار داده و گفته «آقای فانی! برو کنار تا آموزش و پرورش را فانی نکرده‌ای. طبق فرمایش قرآن، امانت را به اهلش بسپار». او در ادامه تاکید کرده که افزایش جمعیت دانش آموزی، این عواقب را هم دارد.

«حسین گودرزی» خواستار استعفای همزمان وزیر و مدیر اداره آموزش و پرورش بروجرد شده و از آن دو خواسته است از فرهنگیان کل کشور معذرت خواهی کنند تا شاید تسلی خاطر روح معلم درگذشته شود.

آقای گودرزی در عین حال در تبیین دلایل کشته شدن معلم بروجردی گفته است «این امر از ثمرات دانش آموز سالاری است و مازاد آن بی‌لیاقتی مسئولین شهر بروجرد به ویژه آموزش و پرورش می‌باشد. آقایان بیایید مسئولیت را به توانمندی بسپارید نه به هم باند نالایق».

فردی که خود را «بانی» معرفی کرده از وزیر آموزش و پرورش خواسته که استعفاء دهد و تاکید کرده «این جنایت از عواقب پایین بودن حقوق معلمان است که برای جبران کمبود حقوق خود مجبورند چند کار انجام دهند و بی‌فرهنگ‌ها به خود اجازه می‌دهند با آن‌ها هرجور که می‌خواهند برخورد کنند».

یکی از مخاطبان ایلنا که خودش را معرفی نکرده تحلیل به نسبت جامع‌تری را از واقعه هولناک صبح شنبه هفته گذشته ارائه کرده است. او گفته است: «مسئولین محترم! این معلم عزیز و بقیه معلمان روز قیامت یقه‌تان را خواهند گرفت با این سیاست‌های غلطی که در این وزارت خانه در پیش گرفته‌اید. اولا درصد قبولی‌های صوری باعث شده هم دانش آموزان بی‌سواد بار بیایند و هم تنها اهرم معلم که نمره بود از دست او خارج شود. همه دانش آموزان می‌دانند چه بخوانند یا نخوانند قبولند و اگر معلمی هم نمره ندهد از طرف مدیر آموزشگاه و مسئولین ادارات شدیدا زیر فشار قرار خواهد گرفت. ثانیا اینقدر معلمان زیر فشار مشکلات معیشتی و تبعیض‌های نابرابر هستند که متاسفانه هم خودشان از نظر روحی آسیب دیده‌اند و هم جایگاه و شان و منزلت اجتماعی آن‌ها در جامعه‌ای که اکثرا همه چیز را ظاهری و مادی می‌بینند زیر سئوال رفته! هیچ مسئولی از اول انقلاب تا حالا فکری جدی به حال آموزش و پرورش نکرده و همه‌شان فقط استفاده ابزاری و تبلیغاتی از معلمان آن هم در آستانه انتخابات نموده‌اند و رفته‌اند و اگر این روند ادامه پیدا کند باید منتظر اتفاقات بی‌شمار و خطرناک‌تر از حادثه فوق بود. مسئولین محترم به هوش باشید جامعه فرهنگیان از ته قلب از شما ناراضی‌اند و با تمام وجود هم ناراضی‌اند.»

یک معلم شیمی نیز با کنایه به نگرانی معلمان از حضور در کلاس‌های درس از این پس، گفته که از سال بعد مرخصی بدون حقوق می‌گیرد. معلم دیگری قتل همکار خود را «شوک خیلی بزرگ» توصیف کرده و کاربری به نام «ام» گفته که برای آموزش و پرورش و کل معلمان ایران باید فاتحه خواند.

«پرویز گلی» نیز از رییس جمهور و مجلس تقاضا کرده است درخصوص وزیر آموزش وپرورش که آموزش و پرورش را فانی خواهد کرد تجدید نظر کنند.

«محمد سالاری» نیز گفته است «اینگونه حوادث نشانه بی‌توجهی مسئولان و قانونگذاران به معلمان است زیرا وقتی صاحبان آموزش و پرورش معلم را یک مصرف کننده می‌خوانند از دانش آموز توقعی بیشتر از این نمی‌توان داشت».

یک دبیر فیزیک بروجردی هم گفته است: «به نظرم وقتش شده که مسئولین یه فکر اساسی برای مشکل دبیران انجام بدن. چرا صدای کسی در نمیاد. پس بقیه دبیرا کجان؟ واقعا من و اکثر دبیرایی که می‌شناسم با این نظام آموزشی مشکل داریم. نظامی که فقط بخشنامه میده تا درصد قبولی رو ببره بالا. یعنی نمره کیلویی. وزیر محترم صدامونو می‌شنوی؟ این جامعه تا ۲۰ سال بعد از نظر علمی داغونه. دبیران همه بی‌انگیزه شدن چون ارزش کارمونو آوردین پایین با این سیاستهای مزخرف. شاید مرگ این عزیز یا صحیح‌ترش شهادت این دبیر نقطه شروعی بشه برای اینکه حقوقمونو مطالبه کنیم. اگه قراره ما فقط نمره بدیم پس چرا خودمونو به زحمت بندازیم برای تدریس؟! اونم درسی مثل فیزیک.»

«سینا» یک کاربر دیگر با انتقاد از بخشنامه‌های محرمانه وزارت آموزش وپرورش مبنی بر ممنوعیت تنبیه بدنی دانش آموزان گفته است: «قتل معلم مجازه و تنبیه دانش آموز ممنوع! حماقت بسه. نمره که همه می‌گیرن. مدرک که همه می‌گیرن. دکتر قلابی هم که سر از کابینه پاک‌ترین دولت سر در میاره. مدیران ارشد با لابی انتخاب می‌شن. خداییش بسه دیگه. فکری به حال اوضاع بحران زده مدیریت کشور بکنید. اگه معلمان اعتراض و اعتصاب کنند حسابشون با کرام الکاتبینه که وا اسلاما، این‌ها با اصل نظام مشکل دارن و مخالفن. بگیرید و ببندید. نتیجش اینه که کمترین انگیزه‌ای در معلمان نیست و با بی‌رغبتی کامل فقط منتظر گذشت زمان و بازنشستگی هستن.»کاربر دیگری هم به نام «میثم» از مسئولان خواسته که پاسخ گو باشند و پرسیده است «چطور بعد از تنبیه یک دانش آموز توسط معاون یک مدرسه، موضوع رسانه‌ای و با معلم برخورد می‌شود، حال منتظر پاسخ هستیم».

«شهاب» نیز با انتقاد از شلوغی کلاس‌های درس در مدارس، پرسیده است: «چرا باید کلاسهای ما ۳۷ نفری باشد؟ معلومه یه معلم هر چه قدر تلاش کنه باز هم کار سختیه. ما معلم‌ها هیچ اهرمی برای کنترل نداریم. کوچک‌ترین اتفاق برای دانش آموزان گردن مدیر مدرسه و معلم است و این در حالیه که بودجه آموزش و پروش در مقایسه با شرکت نفت و مخابرات و وزارت نیرو و... ناچیزه.»

باز هم انتقاد از رسانه‌ای که ظاهرا ملی است

همپای همه وقایع ریز و درشتی که در این کشور اتفاق می‌افتد و صدا و سیمایی که خود را رسانه ملی می‌خواند و از پوشش خبری آن‌ها غفلت می‌کند، قتل معلم بروجردی به دست دانش آموز ۱۵ ساله‌اش راهی به این رسانه نیافت، همانطور که اعتراضات معلمان به نظام آموزشی کشور راهی به این رسانه ندارد.

اگر خیلی خوشبین باشیم صدا و سیما با آن دستگاه عریض و طویل و آن میلیارد‌ها تومانی که هر ساله بودجه می‌گیرد در کمال ناباوری از وقوع قتل این معلم و شرکت سه هزار نفری مردم در مراسم خاکسپاری‌اش خبردار نشده است و در حالت بدبینانه، شاید واقعه‌ای بوده که برای آن سه هزار نفر از مردم بروجرد «مهم» بوده است و برای «رسانه ملی» بی‌اهمیت.

تعدادی از کاربران در نظرهای خود صدا و سیما را هم بی‌نصیب نگذاشتند همانطور که پیش‌تر در وقایع دیگری نظیر قتل کارگر دستفروش به دست ماموران شهرداری از سیاست‌های حاکم بر این رسانه اتقاد کرده بودند.

کاربری به نام «داریوش» گفته است: «ببینید با جامعه ما چه کرده‌اند که یک پسر بچه ۱۶ ساله به خود جرات می‌دهد یکی از دبیران شاخص بروجرد را این چنین با قساوت به قتل برساند. حالا آقایان صحنه‌های اسلحه کشی دبیرستان‌های آمریکا را نمایش دهند و به جامعه ایران ببالند.»

پیمان نیز با کنایه به سیاست صدا و سیما در ۸ سال تصدی احمدی‌نژاد بر دولت، گفته است «عجب مملکت گل و بلبلی».

کاربر دیگری به نام «احمدی» نیز گفته است: «این آموزش و پرورشی است که ۵۰ درصد از معلمانش بیماری افسردگی دارند و ۷۰ درصدشان زیر خط فقر زندگی می‌کنند. در طول این ۳۶ سال از رسانه‌ای که با مالیات این مردم اداره می‌شود، یک ساعت در مورد معیشت معلمان سخنی گفته نشده است.»

«قضیه آسان است»

بخش دیگری از کاربرانی که زیر خبرهای قتل معلم بروجردی نظر گذاشته‌اند، همکاران یا شاگردان آقای خشخاشی بوده‌اند و ویژگی‌های اخلاقی این معلم را توصیف کرده‌اند.

یکی از همکاران معلم مقتول که سال‌های دور‌تر شاگرد آقای خشخاشی در مدرسه استعدادهای درخشان بروجرد بوده، گفته است: «بدون شک یکی از بهترین استاد‌های فیزیک در ایران بود. کارش را در کارخانه نساجی‌‌‌ رها کرد تا به علاقه اصلی خود یعنی دبیری بپردازد. طوری روی تابلو می‌نوشت که انگار پرینتر متن را چاپ کرده است.»

«مصطفی» از شاگردان او در دبیرستان شاهد نیز گفته است: «آقای خشخاشی یکی از بهترین معلم‌هایی بود که من می‌شناختم. زمانی که در کلاس درس می‌داد انگار کلمات با ذهن آدم بازی می‌کردند و مطالب ملکه ذهن می‌شدند. او یک جمله زیبا دارد. همیشه می‌گفت "قضیه آسان است".»

http://niknezhadmr.blogsky.com/

فاجعه قتل معلم بروجردی ؛ محصول چرخه خشونت جامعه، خلأ قانون و فقدان آموزش مدارا و مهارت های زندگی در مدارس


منبع: سایت جماران  


قتل محسن خشخاشی، معلم مظلوم بروجردی، که در حین تدریس توسط دانش آموز 15 ساله اش در کلاس درس و با ضربات وحشیانه چاقو در پیش چشم دیگر دانش آموزان مضروب شد؛ پدیده ای بی سابقه در کشور ماست که  از سویی نشان دهنده چالش بزرگ حشونت در مدارس و از سوی دیگر نمادی از سقوط جایگاه معلم به مثابه محصول سقوط اخلاقی و صعود خشونت در جامعه است.
گرچه قتل بی سابقه است؛ اما معلم کشی استمرار و برآیند بی توجهی نظام آموزش و پرورش به پدیده معلم آزاری و هتک حرمت و سقوط جایگاه معلم در مدارس است که سال هاست مورد بی توجهی این وزارت خانه قرار گرفته است. 
این سقوط و صعود اما؛ علاوه بر آن که چالش بی اخلاق و خشونت در مدارس را پیش چشم مسوولان وزارت آموزش و پرورش می آورد؛ نشانه های برجسته ای از نقاط ضعف و ناکارآمدی های تربیتی و فرهنگی نظام آموزش و پرورش را در اختیار مسوولان کشور می گذارد که در صورت نادیده نگرفتن و کتمان نکردن آن ها و پدید آمدن درکی آسیب شناسانه می توان امید درمان و بازیابی و پیدایی آنچه را داشت که یادگار عزیز امام با تعبیر «نهضت ادب و اخلاق» به عنوان نیاز جامعه امروز ما از یاد کرد.
 کشف قاتل شاید وظیفه دستگاه انتظامی و امنیتی است؛ اما توقف معلم آزاری و بازیابی جایگاه معلمان مسوولیت تمامی بدنه دستگاه سیاست گذاری کشور است. در اینجا نگرانی از آن است که دومی در سایه انجام وظیفه اولی که تا لحظه انجام این مصاحبه به تحقق نپیوسته است؛ به فراموشی سپرده شود و جز تعارفاتی کلامی و ابراز همدردی هایی ترحم مآبانه تغییری در سیاست های کشور رخ ندهد.


دکتر روزبهانی، جامعه شناس و از نویسندگان حوزه مسائل آموزش و پرورش است که از او مقالات و تحلیل های متعددی در محورهای جامعه شناسی آموزش و پرورش و مسائل صنفی معلمان کشور در رسانه های این حوزه منتشر شده است.

با دکتر محمد روزبهانی سوگوارانه به گفتگو نشستیم؛ سوگوار معلمی عزیز و سوگوار سقوط ادب و اخلاق در جامعه ای که باید میراث دار اسلام عزیز باشد. با معلمی جامعه شناس گفت و گو کردیم تا ضمن واکاوی دلایل این واقعه، نقش نظام تعلیم و تربیت را در پیشگیری از حوادثی اینچنینی بررسی کنیم.
او این حادثه بغرنج را علاوه بر اشتباه و ناآگاهی فردی و سیاستهای نظام آموزشی، معلول چرخه ی خشونت موجود در اجتماع دانست و با هشدار درباره سقوط جایگاه معلم در جامعه، به راهکارهایی برای حذف خشونت در سطح مدارس و به تبع اجتماع می پردازد.

در پی متن کامل گفت و گوی تفصیلی خبرنگار جماران با این معلم جامعه شناس تقدیم حضور خوانندگان عزیز می شود.


 



 به نظر شما، مسئله ی قتل مرحوم خشخاشی، صرفاً یک خطای انسانی و ناشی از جهل و ناآگاهی است یا می توان آن را معلول سیاست های کلی نظام تعلیم و تربیت دانست؟


من این حادثه را تنها یک خطای انسانی یا صرفاً معلول سیاست های نظام آموزشی نمی دانم. به نظر من، خشونت به صورت چرخه ای در جامعه شکل گرفته است که حاصل روابط یا تعارض بین نهادها، گروه­ها، افراد، خانواده ها و حتی گاه برخی از دستگاه های رسمی کشور با شهروندان است. در بسیاری از کشورها، چون روابط بین فردی و اجتماعی تعریف درستی ندارد؛ گاهی از دل این روابط، خشونت به وجود میآید. بی تردید نمی توان در این حادثه، نقش عامل انسانی را نادیده گرفت؛ زیرا انسان موجودی انتخابگر است و در نهایت، همه ی عوامل به انتخاب او بر می گردد. اما شرایط نیز تأثیرگذار است و انسان در شرایط انتخاب می کند که چه کنش و رفتاری را انجام دهد. به طور خلاصه، واقعه ی مرگ معلم بروجردی، پدیده ای است که حاصل مسائل و تضادهای داخل جامعه است که نظام تعلیم و تربیت هم بخشی از آن است. به نظر من در نظام آموزشی ما، رسانه ها و  برخی از مسئولین، مدارا و تساهل آموزش داده نمی شود. این یکی از ایرادهای جامعه است. در رسانه ها هم به ندرت، شاهد آموزش مدارا و دیگرخواهی هستیم. برخی از گروه ها و شخصیتهای سیاسی ـ اجتماعی، خود به نوعی مروج خشونت هستند. این مسئله چرخه خشونت را در جامعه به گردش در میآورد و حاصلش، تقریباً همان چیزی است که می بینیم.


 آیا شما معتقد به وجود خشونت کلامی و بدنی در مدارس هستید؟ اگر وجود دارد؛ آیا آن را به عنوان یکی از چالش های مهم نظام تعلیم و تربیت به شمار می آورید؟
بله، صد در صد. این مسئله واقعاً چالش است. مدارس امن ترین جایی بودند که سراغ داشتیم، اما امروزه این را مشاهده نمی کنیم. با جستجو در خبرها، به موارد بسیاری از این دست بر می خوریم. این اتفاق نقطه ی اوج این مسئله است که یک دانش آموز در کلاس درس و فضای تعلیم و تربیت، به راحتی و بدون اینکه مانعی ـ چه از نظر کنترل درونی و چه از نظر کنترل بیرونی ـ بر سر راهش باشد، معلم را مضروب کرده و در نهایت به قتل میرساند. ما در تاریخمان به ندرت چنین چیزی داشتیم یا شاید اصلا نداشتیم.


 به غیر از خشونت هایی که توسط معلمان صورت می گیرد، پدیده ای که بسیار با آن مواجه می شویم و تیتر خبرها را به خود اختصاص می دهد، معلم آزاری است. تا جایی که معلمان خصوصاً در دبیرستان، مورد ضرب و شتم قرار میگیرند. به نظر شما علت این مسئله چیست و آموزش و پرورش به عنوان متولی تعلیم و تربیت کشور، چه راهکارهایی را میتواند در پیش بگیرد؟
اعتقاد من بر این است که متأسفانه جامعه ما، اعم از  خانواده و مدرسه، خشونت زده است. یعنی در چرخه ی خشونت گرفتار شده ایم. نمی توان تنها یک عامل ـ مثلاً خانواده، مدرسه یا رسانه ـ را علت این موضوع دانست. در همه ی انواع خشونت جسمی، کلامی و روانی، روندی رو به افزایش را طی می کنیم. خشونت جسمی، تنها بخشی از خشونت علیه معلمان است. آنها به مراتب، خشونت کلامی و روانی بیشتری را تحمل میکنند. خود من در طول سابقه ی بیست و دو ساله ی تدریس، بارها از طرف دانش آموزان مورد آزار و خشونت زبانی قرار گرفته ام و هیچ مرجعی نیست که از معلمان در برابر چنین خشونت هایی دفاع کند.


با توجه به این موضوع، وضع قوانین انضباطی و آیین نامه ها را چگونه می بینید؟
قانون خاصی در این زمینه  وجود ندارد. همین امروز  مسئول حقوقی وزارت آموزش و پرورش بیان کرده است که قانونی در این زمینه نداریم. 


با وضعیت کنونی، معلم ها چه کنند؟
مسلماً در وهله ی اول، باید قوانینی تصویب شود که چرخه ی خشونت را از بین ببرد یا کنترل کند. معلم ها و مدارس هم باید آموزش های مدنی را از پایه آغاز کنند. مدارا مهمترین درسی است که دانش آموزان باید بیاموزند. من در طول دوران تدریس در مدرسه و دانشگاه، همواره بر این مطلب تأکید کرده ام. دانش آموزان باید از همان ابتدای کودکی، بیاموزند که در روابط اجتماعی، حتی آخرین راه نباید خشونت باشد. در صورتی که متأسفانه در جامعه ما، در روابط بین فردی و اجتماعی، اولین راه، خشن ترین راه است. این مسئله را حتی در روابط بین مسافر و راننده تاکسی، معلم و دانش آموز، فروشنده و خریدار  و ... به وفور، در سطح جامعه می بینیم. این مسائل با آموزش، اصلاح قوانین موجود و تصویب قوانین جدید حل میشود.


به نظر شما جایگاه مشاوران در مدارس چگونه است؟ آیا برای دانش آموزانی با مشکلات عاطفی و روانی، به تعداد کافی نیروی آموزش دیده داریم؟
 متأسفانه نه از نظر کمّی و نه از نظر کیفی، چنین نیروهایی در اختیار نداریم. آموزش و پرورش از نظر مشاوره، تهی است و حرفی برای گفتن ندارد.


اگر با مسئله کمبود مشاور در مدارس مواجه هستیم؛ چرا آموزش و پرورش به دنبال تعدیل نیروی انسانی است؟ آیا این سیاست، تأثیر مثبتی بر کاهش خشونت دارد یا به آن دامن می زند؟
اشاره کردم که ما جدای از بحث کمّی، از نظر کیفی دچار مشکل هستیم. بسیاری از نیروهایی که به عنوان مشاور فعالیت می کنند، بود و نبودشان در مدارس تأثیر چندانی ندارد. من وارد بحث تعدیل نیرو نمی شوم. شاید مسئولین آموزش و پرورش از دریچه ی اقتصادی یا مسائل دیگر به موضوع نگاه می کنند. اما اگر بخواهیم مسائل اجتماعی و روانشناختی را در آموزش و پرورش مورد توجه قرار دهیم؛ به اندازه کافی نیروهای آموزش دیده نداریم تا بتوانیم آموزش های اجتماعی و مهارتهای زندگی را به دانش آموزان تعلیم دهیم.  


آقای روزبهانی، تصور کنید معلم یک کلاس چهل نفره هستید. مدرسه ای که شاکله اش را دانش آموزان ضعیف تشکیل می دهند. معلم با چهل دانش آموز چه کاری میتواند انجام دهد؟ چیزی که من از صحبتهای شما برداشت میکنم، این است که همچنان باید شاهد این خشونت ها باشیم.
من در ابتدای صحبتم اشاره کردم که ما در یک چرخه ی خشونت قرار گرفته ایم که مرتب خود را بازتولید میکند. یعنی خشونت از خانواده وارد جامعه، از جامعه وارد رسانه، از رسانه وارد مدرسه و دوباره از مدرسه وارد خانواده می شود. این چرخه باید در یک جا متوقف شود. رسانه های ما باید در این خصوص، به طور جدی، فعالیت کنند. آموزشهای شهروندی را به صورت فیلمهای سینمایی، فیلمهای مستند و برنامه های آموزشی در دستور کار خود قرار دهند؛ یعنی رسانه مروج مدارا و خشونت پرهیزی شود. خانواده هم باید از طرق مختلف ـ رسانه ها، شهرداریها و ... ـ آموزش ببیند. محتوای درسی باید تغییر کند. معلم ها نیز باید آموزش ببینند. جامعه هم باید با تصویب قوانینی با هر نوع خشونت، با قاطعیت برخورد کند. البته قاطعیت به این معنا نیست که خشونت با خشونت پاسخ داده شود؛ زیرا این امر، چرخه ی خشونت را تداوم می بخشد.


واقعیت این است که امروزه نسبت به گذشته ـ مثلاً ده سال پیش ـ حرمت معلم بیش تر شکسته شده است. از نظر جامعه شناختی دلیل این اتفاق چیست؟
زمانی معلم ها در جامعه ی ما جزء گروههای مرجع بوده اند. ارزش ها، رفتارها و هنجارهای مورد پسند آنها، الگو و سرمشق دانش آموزان، خانواده ها و دیگر افراد جامعه بود. اما امروز، معلمان چنین جایگاهی ندارند. یکی از دلایل خشونت علیه معلمان، از دست رفتن این جایگاه گروه مرجعیت است که البته دلایل خودش را دارد. وضعیت معلمان، از نظر اجتماعی و اقتصادی، افت کرده و جایگاهشان حتی در چشم دولتها و حاکمیت سقوط کرده است.  


یکی از بحث هایی که مطرح کردید، نقصان آیین نامه های انضباطی است. به نظر شما، چه ضوابطی را می توان در نظر گرفت که معلم بتواند از آن ها به عنوان یک راهکار استفاده کند؟
ما میتوانیم از کشورهایی الگوبرداری کنیم که با این قضیه رو به رو بوده اند و تا حدودی، توانسته اند آن را کنترل کنند. به عنوان مثال در فرانسه، دانش آموز در صورت توهین زبانی به معلم، باید مبلغ قابل توجهی، جریمه ی نقدی پرداخت کند؛ ولی در کشور ما چنین چیزی نیست. هیچ آیین نامه و قانونی در این زمینه نداریم. در ردّ خشونت علیه دانش آموزان، آیین نامه هایی تدوین شده؛ اما در مورد حقوق معلم و ردّ خشونت علیه او، قانون و آیین نامه ای نداریم. این حادثه، نقطه ای است که باید ما را به این فکر بیندازد که آییننامه ها و قوانینی تصویب کنیم که از حقوق معلم در کلاس درس و مدرسه دفاع کند.


به عنوان سؤال آخر، آقای روزبهانی، به نظر شما، تشکل های صنفی در مسئله ی معلم آزاری و خشونت در مدارس، چه نقشی می توانند داشته باشند؟
البته من نمی توانم برای تشکلهای صنفی راهکار بدهم. ولی بهتراست، طوری عمل کنند که روند حرکتی در جامعه و نظام آموزشی، به سمت ترویج مدارا و خشونت پرهیزی باشد؛ یعنی با خشونت  به هر شکل، مخالفت شود. باید خواسته ها به سمت تصویب آییننامه و قانون در دفاع از حقوق همه ی شهروندان به خصوص معلمان باشد و از حقوق مدنی و شغلی معلم دفاع شود. بهتر این است که درخواست شود، آموزش های شهروندی وارد محتوای دروس گردد. مهارتهای  اجتماعی زندگی به دانش آموزان آموزش داده شود. مدارا و تساهل ترویج گردد. این ها نکاتی است که باید بر آن تأکید کنند؛ آن هم نه به صورت موردی، بلکه به صورت عمومی و همیشگی.


با توجه به صحبت های شما، اگر بخواهم جمع بندی کنم؛ همچنان باید شاهد چنین حوادثی در مدارس باشیم.
امیدواریم که چنین چیزی نباشد. ما در مطالعه ی پدیده های اجتماعی، روندها را نگاه میکنیم. باید دید روند پدیده ها و آسیبهای اجتماعی به چه سمتی می رود. مثبت است یا منفی؟ کاهشی است یا افزایشی؟ چیزی که ما در بارهی خشونت در جامعه شاهد آن هستیم؛ روندی افزایشی دارد. خشونت روز به روز، در حال افزایش است و  متأسفانه در همه ی تار و پود جامعه، تنیده شده است. ما دوست نداریم چنین چیزی باشد؛ اما وقتی به آینده نگاه می کنیم، چنین چیزی را مشاهده می کنیم. مسئله تلاش برای توقف یا کاهش این روند است که متخصصین باید در این مورد، اظهارنظر کنند و راهکارهایی ارائه دهند تا بتوانیم از این مقطع عبور کنیم. البته مهمترین راهکار، آموزش مهارتهای اجتماعی از خانواده تا مدرسه و رسانه ها 
می باشد.

http://roozbahany.blogsky.com/

بیانیه ی ریاست شورای مرکزی تشکّل­ های صنفی فرهنگیان سراسر کشور به مناسبت شهادت معلم مظلوم « محسن خشخاشی»


بیانیه ی ریاست شورای مرکزی تشکّل­ های صنفی فرهنگیان سراسر کشور 

به مناسبت شهادت معلم مظلوم « محسن خشخاشی»

به نام خداوند جان و خرد

      تدریس آخرین­ ات باشد شهادت امروز                این درس، جاودانه­ ست در یاد دانش­ آموز

 

     خبر ناباورانه­ ای به ­سرعت در سراسر کشور پیچید و محافل فرهنگی و آموزشی را غرق در حیرت و تأسّف نمود. محسن خشخاشی، دبیر فیزیک دبیرستان حافظیّه­ ی شهرستان بروجرد، شنبه یکم آذرماه 1393 هنگام تدریس در کلاس درس با ضربات چاقوی یکی از دانش ­آموزانش به شدّت مجروح شد و چند ساعت بعد در بیمارستان، دار فانی را وداع گفت. مرگ مظلومانه ­ی این معلّم، بی­ گمان، درد و اندوه جانکاهی برای فرهنگیان بوده، بیانگر گوشه­ ای از نابسامانی­ های مدیریّتی، تربیتی، آموزشی و ... نظام آموزش و پرورش کشور است. 

     فقدان امنیّت، روز به روز بر مدارس کشور، به­ ویژه مدارس دولتی، سایه می­ گستراند. امروزه وجود چنین فضایی در برخی مدارس دولتی، بیش از معلّم، امنیّت دانش­ آموزان را به مخاطره انداخته است. برای این­که مسؤولان امر به صدق این گفتار و به عمق فاجعه پی ببرند؛ از وزیر محترم آموزش و پرورش که در پیام تسلیت خویش خواستار بررسی ابعاد اجتماعی و تربیتی و علل وقوع این حادثه بوده و خود را به صیانت از هویّت و منزلت معلّمان سراسر کشور موظّف دانسته­ اند، دعوت می­ کنیم همراه با معاونانشان به­ صورت آزمایشی هم که شده، سری به کلاس­ های مدارس پسرانه ­ی متوسطه­ ی دولتی در حاشیه­ ی تهران بزنند...

     از چند سال پیش روند حاکم بر آموزش و پرورش به­ گونه­ ای پیش می­ رود که اختیارات معلّمان و مدیران مدارس برای برخورد با دانش ­آموزان خاطی، به­ طور کامل از ایشان سلب شده و هیچ­ گونه ابزار کنترلی برای ایشان باقی نمانده است.

     در گذشته نقش دو نهاد « خانواده » و « آموزش و پرورش » در تربیت آینده ­سازان بسیار عمیق، مؤثر و گسترده بود. ولی امروزه در سراسر جهان، به موازات حضور روز افزون رسانه ­ها در جای­ جای زندگی مردم، نقش تربیتی رسانه­ ها و فرهنگ­ سازی آنها پُررنگ­ تر گردیده و از نقش خانواده و مدرسه به تدریج کاسته شده است، سؤال اینجاست که رسانه ­ی ملّی با گستردگی مخاطبان خود و توانایی فرهنگ­ سازی در بین آحاد مردم، تا چه حد در ترویج فرهنگِ « قدر استاد نکو دانستن » و نیز نهادینه­ کردن ارزش­ های انسانی در سطح جامعه، علی ­الخصوص در بین جوانان و نوجوانان، برنامه تدوین کرده و تا چه میزان در بهبود شاخص­ های تربیت اسلامی موفّق عمل نموده است؟ صدا و سیما که جهت­ گیری غیر منصفانه­ ی آن در قبال معلّمان و مسائل و مشکلات این صنف بر همگان آشکار است و حتّی کم­ترین تخلّفی، از سوی یک معلّم در گوشه­ ای دور افتاده در ایران و جهان را پوشش می ­دهد، چرا در قبال چنین فاجعه­ ای سکوت معنادار اختیار نموده است!؟

     خونِ به­ ناحق ریخته­ شده ­ی « شهید محسن خشخاشی » از دید ما، یکی از نشانه­ های وجود بحران­ های عمیق در آموزش و پرورش کشور است. فرهنگیان کشور از مسؤولان می­ خواهند که بیش از این، بر نارسایی­ ها و کاستی­ ها، سرپوش نگذاشته، با پرهیز از شعارها و تعارف­ های بی­ بنیاد، حتّی برای یک ­بار هم که شده به­ صورت جدّی و واقعی، به مسائل و مشکلات کاری این قشر پرتلاش و نقش­ آفرین بنگرند و در صدد دگرگونی جدّی شرایط نابسامان شغلی آنان برآیند.

    معلّمان سراسر ایران برای ابراز همدردی با خانواده­ ی این معلّم مظلوم و در اعتراض به شرایط نامناسب و نااَمنیِ شغلی فرهنگیان، روز شنبه 8 آذر 1393 را در آموزش و پرورش کشور اعلام عزا نموده و با پیراهن سیاه در محلّ کار حاضر خواهند شد و قبل از حضور در کلاس، در دفتر مدارس با قرائت فاتحه، یاد همکار فقیدمان را گرامی خواهند داشت.             

                                                   ریاست شورای مرکزی تشکّل­ های صنفی فرهنگیان سراسر کشور

http://kanoonhamedan.mihanblog.com/

بیانیه شماری از فرهنگیان ایران و کانون های صنفی معلمان در اعتراض به مرگ مظلومانه محسن خشخاشی

بیانیه شماری از فرهنگیان ایران و کانون های صنفی معلمان 

در اعتراض به مرگ مظلومانه محسن خشخاشی

 دبیر فیزیک شهرستان بروجرد

محسن خشخاشی،دبیر فیزیک دبیرستان حافظیه شهرستان بروجرد،در تاریخ یکم آذرماه 93 هنگامی که در کلاس درس مشغول درس دادن بود با ضربات چاقوی یکی از دانش آموزان خود به شدت مضروب گشت و متآسفانه چند ساعت بعد در بیمارستان درگذشت. به خون غلطیدن معلمی که به سخت کوشی ودلسوزی شهرت داشته، آن هم توسط یکی از دانش آموزانش،قطعا یک اتفاق ساده نیست .به گمان ما این حادثه در کنار دیگر مظاهر خشونت که هرروزه به شکل های مختلف در کشور بروز و ظهور پیدا می کند معنا می یابد و ضرورت ریشه یابی و بررسی چرایی بروز این رفتارها را از سوی روشنفکران،جامعه شناسان،روانشناسان،اندیشه وران آموزش و پرورش،و البته مسوولان کشور،اجتناب ناپذیر می سازد.
ما تردید نداریم که نادیده گرفتن و کوچک انگاشتن این حوادث،نتیجه ای جز عادی و روزمره شدن آن ها را به همراه نخواهد داشت؛خشونت هایی که متآسفانه هر روز بیش از روز قبل درجامعه و فرهنگ ما گسترش می یابد. ازعادی شدن درگیری های خیابانی گرفته تا قتل های خانوادگی و تجاوز و فقر و کودکان کار و خیابانی و این اواخر اسیدپاشی برروی دختران و زنان بی گناه کشورمان.
ما از پایین آمدن آستانه ی تحمل مردمان،ازشکستن حرمت بزرگان،ازبی حرمت شدن معلمان،و از ناسپاسی ها، نگرانیم.ما اگرچه از مرگ دلخراش همکارمان و ظلمی که نسبت به او و جامعه ی فرهنگیان روا داشته شده اندوهگین هستیم اما تنها سوگوار همکار فرهیخته ی خود نیستیم بلکه همچنین سوگوار گسترش اخلاق،منش و رفتاری هستیم که مشخص نیست همگی ما را به کجا خواهد برد.
مرگ محسن خشخاشی، بی گمان، درد و اندوه بزرگی است بر جان و روان همه ی آموزگاران کشور، افزون بر این نشانی است از نابسامانی های مدیریتی،آموزشی،اقتصادی و فرهنگی نظام آموزش و پرورش،و ناامنی که متآسفانه روز به روز بر مدرسه ها،و به ویژه مدرسه های دولتی، سایه خود را بیش از پیش می گستراند. متآسفانه در شرایطی که در کلاس های شلوغ مدرسه های دولتی- کلاس های سی چهل نفره و حتی بیشتر- هر روز روح و جسم آموزگاران در رنج است از زبان برخی از مسئولان فرادست آموزش و پرورش،پیاپی شنیده می شود شمار معلمان مدرسه های دولتی بیش از حد است و باید تعداد آنان دویست سیصد هزار تن کمتر گردد! از سوی دیگر شرایط در آموزش و پرورش به گونه ای پیش می رود که همه ی اختیارات معلمان از آنان گرفته شده و معلمان برای برخورد مناسب با دانش آموزان خاطی و ناهنجار،تقریبا،همه ی ابزار کنترل خود را از دست داده اند. هم اکنون معلمان با حقوق یک تا دو میلیون تومان زیر خط فقر، با تدریس در کلاس های شلوغ، عملا هر کدام کار دو معلم را انجام می دهند و در این شرایط،از امنیت و حمایت لازم هم برخوردار نیستند.
ما جمعی از معلمان کشور،در خواست رسیدگی عاجل به شرایط نابسامان آموزش و پرورش کشور را داریم. خون به ناحق ریخته شده ی محسن خشخاشی، از دید ما، یکی از نشانه ی وجود بحران های بسیار در آموزش و پرورش است. ما خواستار این هستیم که بیش از این،بر این کاستی ها و نابسامانی ها،سرپوش گذاشته نشود و همه ی مسئولان کشور- فراتر از شعارها و تعارف های تکراری و بی بنیاد درباره شآن و مقام معلم- برای یک بار هم که شده به صورت جدی و واقعی،به مشکلات کاری این بخش زحمتکش جامعه بنگرند و درصدد دگرگونی جدی این شرایط برآیند.
از دید ما،هم این معلم مظلوم و هم دانش آموز ضارب،هر دو قربانیان نظام ناهنجار فرهنگی،اجتماعی و آموزشی هستند، ضمن این که خواستار اجرای عدالت از مجاری قانونی هستیم معتقدیم تنها برخورد قضایی نمی تواند از بروز مجدد این گونه حوادث،جلوگیری نماید بلکه باید با ریشه های آن برخورد شود.
ما از همه ی همکاران خود،همچنین،درخواست می کنیم که در اعتراض به مرگ مظلومانه محسن خشخاشی و در همدردی با خانواده ی داغ دیده ی ایشان، در روز شنبه هشتم آذرماه 93 با پوشیدن لباس سیاه در مدرسه حاضر شوند و در زنگ دوم این روز ضمن حضور در کلاس درس،از تدریس برنامه درسی خودداری نموده و به روشنگری درباره ی ریشه های این رخداد اندوه بار بپردازند. امید که همراهی وهمدلی جامعه ی فرهنگیان رهنمودی باشد برای تمامی جامعه درجهت کمک به استقرار صلح ، مدارا،آرامش،عدالت و آزادی.


کانون صنفی معلمان مشهد،انجمن صنفی معلمان کردستان،کانون صنفی معلمان کرمانشاه،کانون صنفی معلمان استان چهارمحال و بختیاری،کانون صنفی معلمان نورآباد لرستان،کانون صنفی معلمان سنقر،کانون صنفی فرهنگیان گیلان (رشت)،کانون صنفی معلمان انزلی،کانون صنفی معلمان لاهیجان،کانون صنفی معلمان لنگرود،کانون صنفی معلمان رودسر، کانون صنفی معلمان اسلامشهر،کانون صنفی معلمان رباط کریم، کانون صنفی معلمان پاک دشت ،کانون صنفی معلمان کرج،کانون صنفی معلمان شهر قدس،کانون صنفی معلمان ایران( تهران)، کانون صنفی همدان ،کانون فرهنگیان اردبیل،کانون صنفی معلمان یزد،کانون صنفی معلمان شهریار،هیات موسس کانون صنفی معلمان شهررضا،کانون صنفی معلمان خمینی شهر،کانون صنفی معلمان دماوند،کانون صنفی معلمان الیگودرز

نکته: این بیانیه جهت جمع آوری امضا توسط جمعی از تشکلهای صنفی تهیه شده است. تمام معلمان رسمی و غیر رسمی شاغل در ‏بخش دولتی و خصوصی و مربیان پیش دبستانی می توانند آن را امضا نمایند. در ضمن هر ایرانی می تواند به عنوان حامی از ‏بیانیه حمایت کند. با امضای خود ما را در پیگیری مطالباتمان یاری نمایید.

http://bield.info/

برای امضا به آدرس زیر مراجعه فرمایید

https://docs.google.com/forms/d/1DQ346NRgHcoRBU7j5msk5-OZNJpOMj3Nz8QKt6tO66g/viewform

جامعه، خانواده و مدرسه خشونت‌زده!

منبع: روزنامه شهروند 4آذر93
 
ساعت نزدیک سه بعدازظهر جمعه، وبلاگ یکی از دوستان را نگاه می‌کردم، اولین خبرش این بود: برای شفای آقای محسن خشخاشی معلم بروجردی که به دست دانش‌آموزش با چاقو مضروب شده دعا کنیم. معلم بروجردی با ضربه چاقو راهی بیمارستان شد. خشکم زد، به همکارانم زنگ زدم، متاسفانه خبر درست بود، می‌گفتند فعلا در کماست، مرگ مغزی شده است و بعد از چند ساعت خبر درگذشتش را دریافت کردم. به قول خود مرحوم خشخاشی که همیشه در ابتدای کلاس روی تخته می‌نوشت قضیه بسیار ساده است...! آیا واقعا این قضیه هم بسیار ساده است؟ به‌ عنوان یک معلم جامعه‌شناسی چگونه می‌توانم این خشونت عریان را تحلیل کنم؟ چگونه باید به این واقعه نگاه کرد. دانش‌آموزی ١٥ساله با چاقو وارد کلاس درس می‌شود، پیش روی دیگر همکلاسی‌ها به معلمش حمله می‌کند، او را زخمی و از مدرسه فرار می‌کند. معلم جلوی چشم دانش‌آموزانش غرق در خون می‌شود، کف کلاس می‌افتد و پس از انتقال به بیمارستان می‌میرد.
واقعا چرا این واقعه و دیگر وقایع مشابه در مدارس اتفاق می‌افتد؟ چرا این میزان از خشونت در مدرسه دیده می‌شود؟ امروزه که میزان تنبیه در مدارس بسیار کمتر شده است، یعنی خشونت از طرف معلمان و کارکنان مدارس تقریبا سیری نزولی داشته است، پس چرا این همه خشونت از طرف این دانش‌آموز؟ آیا خشونت ریشه در خانواده دارد؟ یا در جامعه؟ شاید هم در مدرسه؟ یا ریشه در رسانه‌ها دارد؟ خشونت در جامعه یک ریشه ندارد و تک‌علتی نیست! خشونت پدیده اجتماعی است که حاصل روابط متقابل بین افراد، گروه‌ها، خانواده‌ها، رسانه‌ها و حکومت است. اگر جامعه‌ای در چرخه خشونت بیفتد، همه شهروندان، خانواده‌ها و گروه‌ها را درگیر می‌کند. رسانه‌ها و مدارس و سایر نهادها و گروه‌ها در این چرخه به بازتولید همان خشونت می‌پردازند! متاسفانه روند خشونت در جامعه به شدت درحال افزایش است. بین اعضای خانواده با هم، شهروندان با یکدیگر! این روند رو به رشد به ما می‌گوید که راهمان درست نیست. واقعه کشتن یک معلم توسط دانش‌آموزش آن هم در مدرسه و سر کلاس درس بدون هیچ دلیلی، نشان از رواج بسیار زیاد خشونت در روابط و مناسبات اجتماعی در جامعه امروز ایران دارد. خط قرمزهایی برای اعمال خشونت عریان در گذشته وجود داشت که امروز این خط قرمزها شکسته شده است. در روزنامه‌ها و رسانه‌ها هر روز خبرهایی از قتل همسر توسط همسر، پدر توسط فرزند یا برعکس، و بسیاری خبر‌های دیگر منتشر می‌شود که در گذشته در جامعه ما به ندرت اتفاق می‌افتاد. کافی است سری به صفحه حوادث روزنامه‌ها بزنیم. این روند افزایشی نشان از ریشه دواندن رفتار خشونت‌آمیز در روابط و مناسبات اجتماعی ما دارد. جامعه ما خشونت‌زده شده است، خانواده‌ها خشونت‌زده شده‌اند، مدارس ما هم وارد روند خشونت‌زدگی شده‌اند. دلیل عمده آن را می‌توان در عملکرد نادرست عوامل جامعه‌پذیر کردن کودکان دید، از جمله، خانواده‌ها، مدارس، رسانه‌ها، دولت و سایر نهادهای فرهنگی مرتبط. این نهادها به درستی به وظایفشان عمل نمی‌کنند. مهارت‌های اجتماعی مورد نیاز زندگی را به کودکان و نوجوانان به درستی انتقال نمی‌دهند. مدارا و تساهل آموزش داده نمی‌شود. ترویج خشونت حتی از سوی برخی از گروه‌ها در جامعه به‌عنوان یک رفتار درست و بهنجار در برخورد با برخی ناهنجاری‌ها ترویج می‌شود. از این‌رو کودکان و نوجوانان ما در یک چرخه اجتماعی شدن معیوب و خشونت‌گستر قرار گرفته‌اند که پیامدش می‌شود قتل معلم توسط یک دانش‌آموز یا اسیدپاشی به صورت زنان جوان  یا حمله یک ورزشکار به داور مسابقه و زدن او و موارد بسیار زیاد دیگر!
برون‌رفت از این چرخه خطرناک که جامعه را به سمت متلاشی شدن اجتماعی می‌برد در آموزش و گسترش فرهنگ مداراست. نهادها و گروه‌های مسئول جامعه‌پذیر کردن کودکان باید فرهنگ تساهل و مدارا با همدیگر را به آنها آموزش دهند. رسانه‌های سراسری در این رابطه نقش کلیدی را برعهده دارند. بعد از رسانه‌ها مدارس و خانواده‌ها موثرند. تلویزیون که فراگیرترین رسانه کشور است، خود در بسیاری از موارد فرهنگ خشونت را ترویج می‌دهد. این کار در اغلب فیلم‌ها، سریال‌ها، گزارش‌ها و حتی سخنرانی‌ها صورت می‌گیرد. زمانی که از یک رسانه فراگیر فرهنگ مدارا ترویج و آموزش داده نمی‌شود، بلکه تمرکز بیشتر بر ایجاد شکاف بین گروه‌های سیاسی و اجتماعی است، نمی‌توان از نوجوانان انتظار داشت که در رفتارشان با هم و دیگران مدارا و تحمل داشته باشند. زمانی که محتوای درسی مدارس ترویج مدارا نمی‌کند یا به آموزش آن نمی‌پردازد، باید منتظر خشونت و عدم تحمل همدیگر در روابط اجتماعی بود.
http://roozbahany.blogsky.com/

دانش‌آموز 15 ساله معلمش را با چاقو کشت


دانش‌آموز 15 ساله معلمش را با چاقو کشت


دوشنبه 3 آذر‌ماه سال 1393

روزنامه ی جام جم،3 آذر ماه 93

پلیس از دو روز گذشته در جستجوی دانش‌آموز پانزده ساله‌ای است که وقتی مورد بازخواست معلمش قرار گرفت، با چاقو به وی حمله کرد و پس از ضربات سنگین که به مرگ معلم چهل و سه ساله انجامید، متواری شد.

به گزارش جام‌جم، ساعت 11 صبح روز شنبه، ‌محسن خشخاشی در حال تدریس درس فیزیک بود که دانش‌آموز پانزده ساله وارد کلاس شد و بدون هیچ حرفی به سمت نیمکتش حرکت کرد. معلم از او خواست به‌دلیل غیبت‌های غیر موجه خود از دفتر نامه بیاورد که پسر نوجوان به طرفش حمله‌ور شد و با چاقویی که همراه داشت ضرباتی به گردن و سینه معلم خود وارد کرد و گریخت.

پیکر نیمه جان معلم به بیمارستان شهید چمران منتقل شد، اما تلاش پزشکان برای نجات جان او موثر واقع نشد و معلم فیزیک جان خود را از دست داد. با توجه به حساسیت موضوع، پرونده در اختیار تیمی از ماموران پلیس آگاهی استان لرستان قرار گرفت و ماموران در نخستین گام راهی خانه این دانش‌آموز شده و دریافتند او پس از قتل به محلی نامعلوم گریخته است. اما ضارب چه کسی بود؟ در‌‌ همان ابتدا،‌ تحقیقات برای رسیدن به این پاسخ آغاز شد و بررسی‌های تیم قضایی ـ انتظامی نشان داد که ضارب پانزده ساله به نام محمد فردی دانش‌آموز و پرخاشگر بوده که ظاهرا علاقه‌ای به درس نداشته است.

ادعای مشکل روانی متهم

در حالی که تحقیقات پلیس برای دستگیری متهم فراری ادامه دارد، پدر او در بازجویی‌ها مدعی شد، محمد دارای مشکلات روحی و روانی است و به همین خاطر در زمان حادثه کنترل خود را از دست داده و به طرف معلمش حمله کرده است.

سردار محمدقنبری، فرمانده انتظامی استان لرستان در این باره به جام‌جم گفت: هنوز نمی‌توان درباره ادعای پدر متهم اظهارنظر کرد و کار‌شناسان پزشکی قانونی باید در این زمینه اظهارنظر کنند. پس از وقوع حادثه تحقیقات گسترده‌ای از سوی پلیس آغاز شد و از دانش‌آموزان و مسئولان مدرسه هم تحقیق شده است.

وی افزود: محل‌هایی که احتمال دارد متهم به آنجا گریخته باشد را تحت‌نظر گرفته‌ایم و امیدواریم بزودی متهم دستگیر شود. پس از دستگیری پسر دانش‌آموز می‌توان درباره انگیزه او صحبت کرد.

حادثه چگونه رخ داد

مدیرکل آموزش و پرورش استان لرستان درباره علت درگیری دانش‌آموز با مقتول به جام جم گفت: ساعت ۱۱ صبح شنبه، یکم آذر مجروح شدن معلم چهل و سه ساله دبیرستان پسرانه حافظی در خیابان ۴۵ متری بسیج به مسئولان مدرسه اعلام شد.

گودرز کریمی‌فر افزود: این معلم با ۲۳ سال سابقه خدمت یک پسر ده ساله و دختری سه ساله داشت. پس از کشته شدن این معلم با تحقیق از مسئولان مدرسه مشخص شد، قاتل فراری که محمد نام دارد، روز حادثه برای موجه کردن غیبت‌هایش همراه پدر خود به مدرسه آمده و آن روز هم پدرش می‌خواسته برای روز دیگری از مدرسه اجازه مرخصی وی را بگیرد.

وی یادآور شد: در جریان حضور آنها در مدرسه، پدر عامل جنایت متوجه می‌شود که پسرش در درس فیزیک ضعیف بوده و نیازمند آن است که برای بهتر شدن وضع درسی‌اش بیشتر تلاش کند. پدر این نوجوان با اطلاع از این موضوع قول می‌دهد، پسرش از این به بعد درس‌هایش را بهتر بخواند. متهم سپس با باز کردن در کلاس قصد وارد شدن به کلاس را داشته که طبق گفته‌های دانش‌آموزان کلاس که شاهد حادثه بودند، معلم از وی می‌خواهد تا با رفتن به نزد مدیر،‌ برگه‌ای برای حضور در سر کلاس از وی بگیرد که این حرف باعث حمله پسر دانش‌آموز به معلم می‌شود.

مدیرکل آموزش و پرورش استان لرستان خاطرنشان کرد: آموزش و پرورش و نماینده حقوقی ما در حال بررسی حادثه هستند تا با دستگیری متهم به قتل، وی در دادگاه محاکمه و مجازات شود.

محمد، پدرش را مجروح کرد

دانش‌آموزان و معلمان مدرسه حافظی هیچ‌گاه خاطره تلخ یکم آذر سال 93 را فراموش نمی‌کنند. روزی تلخ که یکی از معلمان در مقابل چشمان آنها غرق در خون شد و هیچ‌کدام نتوانستند برای نجات جان او کاری انجام دهند.

کریمی از معلمان مدرسه حافظی بروجرد که شاهد این ماجرا بود به خبرنگار جام‌جم گفت: مرحوم خشخاشی مدرک فوق‌لیسانس فیزیک داشت و پیش از این در مدارس تیزهوشان استان تدریس می‌کرد. او مرد بسیار آرامی بود که ۲۳ سال از عمرش را وقف آموزش کرد و رفتار دوستانه‌ای با دانش‌آموزان داشت.

وی ادامه داد: حدود ساعت ۱۱ روز شنبه در کلاس درس مشغول تدریس بودم که صدای فریاد مرحوم خشخاشی را شنیدم. او در مقابل کلاس غرق در خون بود و چاقو به گردن و سینه او اصابت کرده بود. با اورژانس تماس گرفتیم و پیکر نیمه جان همکارم را به بیمارستان رساندیم که در آنجا اعلام شد به علت شدت جراحات دچار ایست قلبی شده است. سریع او را به اتاق احیا بردند که پس از دقایقی پزشکان اعلام کردند، قلب دوباره شروع به تپیدن کرده که از این خبر خوشحال شدیم. خشخاشی را برای تخلیه خون از ریه‌هایش به اتاق عمل بردند که پس از عمل به بخش مراقبت‌های ویژه منتقل شد و در آنجا بر اثر شدت جراحات جان خود را از دست داد.

این معلم افزود:‌ در زمان حادثه پدر محمد در اتاق مشاوره حضور داشت و وقتی از حادثه با خبر شد قصد داشت پسرش را دستگیر کند که محمد او را از ناحیه دست با چاقو مجروح کرد و گریخت. اگر این مرد مدعی است پسرش مشکلات روحی و روانی دارد باید موضوع را به مسئولان مدرسه اطلاع می‌داد،‌ در حالی که این ادعا تا پیش از این حادثه مطرح نشده بود. در زمان حادثه هیچ برخوردی میان محمد و معلمش رخ نداده بود و نمی‌دانیم او با چه انگیزه‌ای این کار را کرده است.

حمل چاقو در مدرسه جرم است

احمد عابدینی، معاون دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش نیز در گفت‌وگویی با فارس درخصوص وسایل مجاز دانش‌آموزان در مدرسه، اظهار کرد: در آیین‌نامه اجرایی مدرسه وظایف دانش‌آموز قید شده است. براساس ماده ۶۸ آیین‌نامه اجرایی مدرسه، همراه داشتن وسایل تجملاتی، گرانقیمت، آرایشی و غیرمرتبط با‌ آموزش از سوی دانش‌آموزان ممنوع است. وی درخصوص همراه داشتن چاقو توسط دانش‌آموزان در مدرسه، خاطرنشان کرد: همراه داشتن چاقو محکوم است و این موضوع در جامعه هم جرم محسوب می‌شود و چاقو جزو سلاح سرد است.

نحوه قتل را به فرزندانم نگفته‌ام

مریم کبیری، همسر این معلم هنوز باور ندارد که محسن دیگر از مدرسه به خانه باز نمی‌گردد. او صبح روز شنبه هنگامی که همسرش را برای رفتن به مدرسه تا مقابل در بدرقه می‌کرد، نمی‌دانست باید خود را برای استقبال از جسد او آماده کند.

او به جام‌جم گفت: محسن از معلمان نمونه شهرستان بروجرد بود که در مقاطع دبیرستان، درس فیزیک را تدریس می‌کرد. او همیشه به امور دانش‌آموزانش رسیدگی می‌کرد و ارتباطش با آنها فقط به محیط مدرسه خلاصه نمی‌شد. او همانند یک پدر دلسوز برای شاگردانش بود، به وضع درسی تک‌تک دانش‌آموزان خود رسیدگی می‌کرد و اگر آنها مشکلات مالی داشتند سعی می‌کرد مشکل را حل کند تا با مشکلات کمتری به درس خواندن بپردازند. کبیری ادامه داد: شوهرم سال‌ها بود در مدرسه فرزانگان درس می‌داد، اما امسال نخستین سالی بود که به دبیرستان پسرانه حافظی منتقل شد و در آنجا تدریس می‌کرد.

او همیشه از دانش‌آموزانش بخوبی حرف می‌زد و هیچ‌گاه نارضایتی از آنها نداشت. حتی شاگردانش را به گردش و تفریح می‌برد و ارتباط خیلی خوبی با آنها داشت به طوری‌که دانش‌آموزان مدرسه قبلی‌اش از رفتن او بسیار ناراحت بودند. همسر مقتول یادآور شد: روز حادثه همسرم مانند روزهای قبل خانه را به مقصد مدرسه ترک کرد و پیش از ظهر در تماس تلفنی مسئولان مدرسه متوجه شدیم که این حادثه تلخ برای همسرم که این همه شاگردانش را دوست داشت و آنها را مانند پسرمان می‌دانست، رخ داده است. باورم نمی‌شد دانش‌آموزش دست به این کار زده باشد. زمانی که خود را به بیمارستان رساندم تازه به عمق فاجعه و وضع نامناسب شوهرم پی بردم. پزشکان خیلی تلاش کردند اما او برای همیشه من،‌ فرزندانمان و شاگردانش را ترک کرد و رفت.

وی گفت: فرزندان خردسالم متوجه مرگ پدرشان شده‌اند، اما هنوز از نحوه مرگ او چیزی به آنها نگفته‌ایم. نمی‌دانم اگر فرزندانم یک روز متوجه شوند پدرشان چگونه به قتل رسیده چه واکنشی خواهند داشت. از این‌که بدانند قاتل پدرشان شاگردش بوده که این همه به او عشق می‌ورزیده چه رفتاری از خود نشان می‌دهند. هنوز مرگ همسرم را باور ندارم. از مسئولان قضایی شهرستان بروجرد می‌خواهم هر چه زود‌تر قاتل شوهرم را دستگیر و به سزای عملش برسانند تا دیگر هیچ دانش‌آموزی به خود اجازه ندهد سرکلاس درس مرتکب چنین خطای بزرگی شود.

نظر کارشناس

یک جامعه‌شناس در تحلیل این حادثه می‌گوید : زمانی که در جامعه به نوعی خشونت حالت طبیعی پیدا می‌کند و بی‌حسی اجتماعی نسبت به خشونت پدید می‌آید،‌ این امر باعث می شود در لایه‌های مختلف خشونت تولید و بازتوزیع شود. به نظر می‌رسد ما باید مقداری فعالیت‌های مشخص را در زمینه فرهنگ‌سازی،‌ مهر‌ورزی،‌ مهربانی و حل کردن تعارضات را در قالب مذاکره و گفت‌گو در جامعه ایجاد کنیم. وقتی دانش‌آموزان نمی‌توانند مشکلات خود را از نظر گفت‌‌وگویی حل کنند به سمت برخورد فیزیکی روی می آورند. محیط مدیریتی آموزشی ما باید به سمت و سوی مدیریت باغبانی حرکت کند و این محیط به‌گونه‌ای باشد که دانش‌آموزان نه تنها از آن گریزی نداشته باشند بلکه برای حل مشکلات خود به آن پناه ببرند. وقتی فضای آموزشی ما حالت آمرانه داشته باشد،‌ دانش‌آموزان به مطرح کردن خود با قدرت فیزیک و زور رو می‌آورند.

دکتر غلامرضا علیزاده افزود : یکی از علت هایی که می تواند نوجوانان را در مدارس پرخاشگر کند،‌ تفاوتی است که مسئولان آموزشی میان رفتار دانش‌آموزان با یکدیگر می‌گذارند که همین موضوع می‌تواند باعث شود نوجوان احساس کند تحقیر شده و به قصد دوری از این فرآیند، دست به کارهای نامتعارف بزند. در این پرونده که معلمی به دست شاگردش کشته شده، شاهد آن هستیم که یک طرف پرونده خانواده‌ای است که نان‌آور خود را که از قشر معلم و فرهیخته بوده، از دست داده و سمت دیگر پرونده خانواده دانش‌آموز نوجوان است که نمی دانند با شرایطی که فرزندشان رقم زده چه باید بکنند و هر لحظه در اضطراب از دست دادن فرزند خود هستند. علیزاده خاطرنشان کرد: مسئولان مدارس باید دانش‌آموزانی را که به‌گونه‌ای در محیط آموزشی ناسازگار هستند و رفتارهای خشونت‌آمیز دارند،‌ شناسایی کرده و به آنها کمک کرده تا مشکلات خود را حل کنند و بازنگری در خلق و خویشان ایجاد شود. اگر با مشکلات خلقی و رفتاری نامناسب از سوی دانش‌آموزان روبه‌رو می‌شوند سعی در کمک و درمان آن کنند و دانش‌آموزان درگیر با مشکلات روحی را به مراکز روان درمانی معرفی کنند تا آنها تحت درمان قرار گرفته و بهبود یابند.

به گفته وی در مدارس باید مددکاران و روانشناسان حضور یابند تا دانش‌آموزان براحتی با آنها گفت‌وگو کرده و برای حل مشکلات خود از آنها کمک بگیرند. اگر امکان حل مشکلات دانش‌آموز پرخاشگر از سوی مسئولان مدرسه‌ای وجود ندارد باید سعی شود آن دانش‌آموز به مدرسه دیگری منتقل شود تا شاید جا به جایی از این محیط به مدرسه‌ای جدید‌تر باعث کاهش مشکلات دانش‌آموز شود.

http://www.karimpoor53.blogfa.com/

به کدامین گناه کشته شد


به کدامین گناه کشته شد
 

معلمی در یکی از دبیرستانهای شهرستان بروجرد در پای تخته موقع درس دادن توسط دانش آموزی با زدن چاقو به شهادت می رسد . چرا؟ گناه این معلم چه بود ، این معلم چه کار می کرد .این معلم کاری جزء آب دادن و پرورش گلهای این سرزمین مشغول بود . این معلم جزء به دانش آموزان درس می داد که آنها استعدادشان شکوفا شود و در رشد و تعالی آنها می کوشید. چرا باید دانش آموز معلمش را بکشد .اصلاٌ دانش آموز واژه کشتن را از کجا آموخته است . کی مقصر است : معلم ، دانش آموز ، اولیاء دانش آموز ، مدیر مدرسه ، رئیس آموزش و پرورش منطقه ، رئیس آموزش و پرورش شهرستان ، استان یا وزیرآموزش و پرورش یا بلاتر مانند شورای عالی آموزش و پرورش ، شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور ،قوای سه گانه کشور ، نمایندکان مجلس و یا مسئولین امنیتی و انتظامی که مسئول نظم و امنیت جامعه را بعهده دارند مقصران این جنایت هولناک کی ها هستند ؟؟؟
همه در این حادثه فقط می بینند دانش آموزی معلمش را در کلاس ، پای تخته درس با چاقو به قتل رسانده . کسی از مسئولین برسی نمی کند که چرا این دانش آموز دست به چنین کار شنیعی زده است ؟ این خشونت ازکجا سرچشمه گرفته است ؟ دانش آموز با داشتن چاقو سر کلاس درس فیزیک چه کار می کرد ؟ یا اینکه خدای ناکرده معلم به قتل رسیده بجای درس فیزیک ، درس راههای خشونت طلبی را تدریس می کرد ؟ 
  کی مقصر این جنایت هولناک است ؟ همه ی آنهایی که نام برده شد و آنهایی که نام برده نشد به نسبت مسئولیتشان مقصرند بجز معلم و دانش آموز . معلم نه خشونت طلبی تدرس می کرد و نه برنامه ریز بود و نه وقتش را داشت که  به دانش آموزان درس دهد که خشونت ورزی نکنند و در ثانی چنین اجازه ای در مدرسه به او داده نمی شد . دانش آموز هم صغیر است و نمی تواند تشخیص خوب و بد را بدهد و در ثانی پرورش یافته همین مدرسه و همین جامعه هست که با بی توجه ای و بی برنامگی و ندانم کاری مسئولین از سطح تا ذیل ، چه خواسته و چه نخواسته خشونت را در مدرسه و جامعه رواج داده اند و دانش آموز هم خودش قربانی رواج این مسایل خشونت طلبی شده است . ذانش آموز برای خالی کردن دق و دلش دیواری کوتاهتر از معلمش پیدانکرد . این خشونتها نیز به این راحتی از جامعه ما رخت بر نمی بندد.اگر بخواهم به مسئولیت افراد فوق در این مسئله و مسایل بپردازم مثنوی هشتصد من کاغذ می شود .انشالله در فرصتی دیگر
.

http://www.paroosh.blogfa.com/

آموزش و پرورش ایران و صداوسیمای سرافراز

آموزش و پرورش ایران و

 صداوسیمای سرافراز
  
فرهنگیان نیوز - تدبیر:


ن
امه ای به رئیس جدید رسانه ملی


آموزش و پرورش ایران و صداوسیمای سرافراز

نسل گذشته، "نسل باید" بود و این نسل، "نسل شاید" است. زبان تحکم، تحقیر، ارعاب، نصیحت و وصیت جاذبه ای برای آنها ندارد. باید با این نسل همراه شد تا به همدلی رسید.
عصرایران - آنچه می خوانید "سخنی معلمانه با رئیس جدید سازمان صدا و سیما" است که مرتضی نظری، پژوهشگر آموزش و پرورش و توسعه انسانی دانشگاه فرهنگیان نوشته و در اختیار عصرایران قرار داده است.

جناب آقای دکتر سرافراز

باسلام و آرزوی توفیق در مسؤلیت جدید

اجازه بدهید خبر داغی به شما بدهم: طبق اطلاعات موثق و قطعی از کشورمان، روسای قوا، وزرا، نمایندگان مجلس و بیش از دوهزار تن از مقامات و مدیران ارشد حاکمیتی در کنار هزاران متخصص، کارشناس و فعال بخش خصوصی متعلق به دولت های سال ۱۴۱۰ شمسی به بعد در ایران، هم اکنون و به صورت ناشناس در حال تحصیل در ۱۰۵ هزار مدرسه شهری و روستایی هستند.

شما مایلید به عنوان رییس بزرگترین رسانه کشور، این مردان و زنان کوچک را با چه کیفیت و نگرشی برای فردای ایران تربیت کنیم؟

مطمئنم شما هم مانند من در جریان هستید که معلمان ایران با دستان خالی در حال زندگی با این روسا، وزرا و مقامات آینده هستند اما همین معلمان اگر به جای آنکه امواج قدرتمند صداوسیما ویترین موسسات تست و کنکور باشد، رادیو و تلویزیون کشورشان را یاری گر مأموریت بزرگ خود بدانند، بی تردید دلگرم تر در کلاس و درس حاضر می شوند.

شما ریاست رسانه ای را بر عهده دارید که نه رقیبی دارد و نه تمام رسانه های داخلی امکان رقابت با رسانه شما را دارند. این گستردگی و ماهیت انحصاری به معنای فوق، انتظار طبقات اجتماعی را از شما بالا می برد. به عنوان یک معلم از شما درخواست چند کمک دارم:

لطفا کمک کنید که حرفهای خانم معلم ها و آقا معلم ها به مجرد نشستن بچه ها پای تلویزیون خنثی نشود.

در شرایط جهانی شدن که سخن از فشردگی زمان و مکان و بی اهمیت شدن مرزهای جغرافیایی و پدیده ای به نام "مرگ معلم" در میان است و در شرایطی که بچه های ایران زمین به شدت دچار گسست نسلی و فاصله با پدر و مادرها شده اند، باید کاری کنیم که لااقل مرجعیت معلم باقی بماند تا پناه آخر در معضلات و بحرانهای نوجوانی و جوانی، معلم باشد نه جای دیگر و کس دیگری.

خرد شدن یا نازل شدن شخصیت معلمان در برنامه های طنز و غیر طنز صداوسیما به نفع هیچ کس نیست. قطعا شما نیز بر همین عقیده اید که اگر معلمان ایرانی منزلت بالایی در افکار عمومی بیابند، جایی خواهد بود که فرزندان ایران بتوانند به عنوان الگوی فرهنگی به آنها اتکا کنند.

آموزش و پرورش گرفتار وضعیت غمبار و کسالت آوریست که از اداره خود نیز برنمی آید. آموزش و پرورش بدون پشتیبانی سازمان صداوسیما امکان همراه ساختن افکارعمومی را با مأموریت های خطیر خود ندارد و اساساً امکانات و قابلیت رسانه ای این وزارتخانه بسیار کوچکتر و نازل تر از آن است که توان اثرگذاری روی کارمندان خود را داشته باشد چه برسد به همراه نمودن جامعه. ما از شما تمهیداتی می خواهیم تا نگاه ۲۲ میلیون خانواده ایرانی را نسبت به آموزش و پرورش ارتقا دهید.

جناب رییس!

در سالهای گذشته به خانواده شریف معلمان کشور برخورده است که معاونت بازرگانی صداوسیما، نگاه خانواده ایرانی را برای تضمین فردای بچه هایشان به موسسات بی خاصیت تست و کنکور معطوف کرده اند و شبانه روز از تمام شبکه ها با تبلیغات مسلسل وار آنچنان القای نیاز کاذب می کنند که گویی اگر خانواده ای فرزندش را روانه این کلاسها و موسسات نکند خسران عظیم و جبران ناپذیری دیده!

آیا می دانید گردش مالی تنها یکی از این موسسات کنکور به برکت قرق کردن آنتن سیما، ماهانه قریب به بیست میلیارد تومان است؟!

اجازه بدهید یک نگاه اقتصادی جدید را به عنوان روش جایگزین معرفی کنم:

شما اگر اعتماد معلم را به برنامه های صداوسیما جلب کنید و نگاه ابزاری و سیاسی به آموزش و پرورش در برنامه های صداوسیما کاهش یابد، دایره نفوذ معلمان به اندازه ۱۲ میلیون دانش آموز است که هر کدام متعلق به یک خانواده هستند. اگر جمعیت هر خانواده را حداقل ۳ نفر در نظر بگیریم تا اینجای کار شما یک گروه مخاطب ۳۶ میلیونی دارید که توانسته اید اعتمادشان را جلب کنید. به این تعداد قریب به یک میلیون معلم را با احتساب خانواده هایشان اضافه کنید! آیا برای صداوسیما دست یازیدن به این سرمایه اجتماعی کم ارزش تر از جلب اعتماد بنگاهها و دلالان تست و کنکور است؟ آیا تاکنون اتاق فکری در صدا و سیما نبوده تا گوشزد کند که به جای نگاه نازل تبلیغاتی و بازرگانی به آموزش و پرورش، با جلب نظر معلمان و متمایل کردن سهمی از برنامه های صدا و سیما به تعلیم و تربیت، ضریب هواداری بینندگان و شنوندگانتان افزایش می یابد؟

معلمان عموماً از اینکه صداوسیما، کشتزار آموزش وپرورش را منبع تأمین هزینه های خود مفروض داشته، دلخورند.

فراموش نفرمایید که تأثیر عاطفی و الگویی معلم روی بچه ها به ویژه در مقطع ابتدایی بسیار بالاتر و عمیق تر از تأثیر پدر و مادر است. بچه ها عموما بین نظر اولیا و معلم ، دومی را ترجیح می دهند. امیدواریم در دوره مدیریت شما معلمان جزیی جدانشدنی از کنداکتورهای پخش باشند.

کمک کنید تا آموزش و پرورش به یک حساسیت ملی در کشور تبدیل شود. شما برای ایجاد این حساسیت ملی به هیچ مجوز و سند بالادستی جدیدی نیاز ندارید چون همه چیز مهیاست. حضرتعالی حکم انتصاب خود را از رهبر معظم دریافت کزده اید و ایشان موکداً و بارها از جمله در هفته بزرگداشت مقام معلم در سال جاری بیان داشتند که دستگاهها از هر نوع کمک به آموزش و پرورش دریغ نکنند.

کمک کنید تا در دوره مدیریت شما کسانی آموزش و پرورش را بیلبورد سلایق متحجرانه، تنگ نظرانه و جناحی نپندارند و مدارس را به مثابه سازمان رأی خود ندانند. معلمان ماهیتاً آزاد اندیش و منتقدند و از اینکه کسانی فقط آنها را برای پرشورکردن انتخابات به یاد آورند، دلزده اند.

کمک کنید دوربین خبرنگاران محترم سازمان شما به جز مواردی همچون مچ گیری از آموزش و پرورش و یا نشان دادن صفوف طولانی رأی دهندگان جلوی صندوق های اخذ رأی مستقر در مدارس، در مناسبتهای دیگری هم از معلم و دانش آموز سراغ بگیرند، دردهایشان را بشنوند و صدای آنها باشند.

کمک کنید تا آنتن صدا و سیما عادلانه توزیع شود. آیا جامعه میلیونی معلمان و دانش آموزان سهم کمی در مناسبات اجتماعی دارند؟

امیدوارم توانسته باشم جایگاه فراوزارتخانه ای آموزش و پرورش را در این مقال یادآور شوم. سخن از توجه ویژه صداوسیما به نهادی است که هسته اولیه مشارکت، مسؤولیت پذیری، قانونگرایی، شهروندی و توسعه یافتگی در آن شکل می گیرد.

انتظار اغلب دغدغه مندان فرهنگی کشور این است که نگاه برنامه سازان شما به سمت تولید ویژه برنامه هایی برای مهارتهای زندگی به دانش آموزان باشد.

به نظر می رسد نسل جدید ایران میانه خوبی با رسانه ملی ندارد و این یعنی از دست رفتن مهم ترین بخش جامعه.

اغلب صاحبنظران، مدارا و احترام به یکدیگر را گمشده زندگی در کلانشهرهای ایران می دانند. ادب و حفظ حرمت بزرگسالان، چالش اجتماعی و تربیتی نوجوان امروز است. جالب اینکه انگشت اشاره همه در این قبیل مسائل به سمت دو دستگاه است: صداوسیما و آموزش و پرورش!

روزگار پرمشغله کنونی مجالی برای پدران و مادران باقی نمی گذارد تا به دنیای فرزندان خود نزدیک شوند. انتظار از معلمان نیز منطقاً نمی تواند بیشتر از حد بضاعتشان باشد. اما تلویزیون عضو ثابت تمام خانواده ها در تمام اوقات شبانه روز است!

شما با ابزار قدرتمندی که در اختیار دارید کمک کنید تا نسل نوجوان و جوان ایرانی با تاریخ هفت هزارساله خود آشنا شود.

چه اشکالی دارد که دانش آموز ایرانی شکوه فرهنگ و تمدن ایران باستان را به جای تماشا از شبکه های ماهواره ای از تلویزیون کشور خودش ببیند؟

چرا دانش آموز ایرانی نباید با تصویری زیبا از دین که پیامبر صلح و مهربانی و امامان معصوم ما عرضه داشته اند، آشنا شود؟

چرا صداوسیما برنامه هایی نمی سازد که فرزندان ایران به هویت تاریخی، فرهنگی و ملی خود ببالند؟

صداوسیما می تواند به جای ترویج روحیه نفی دیگران؛ عشق به وطن، هویت ملی و دوست داشتن انسانها با هر سلیقه و تفاوتی را آموزش دهد.

جنابعالی به عنوان یک کارشناس خبره رسانه نیک می دانید که در دنیای جدید سخن از انواع سواد و سوادهای چندگانه درمیان است. امکانات آموزش و پرورش بسیار اندک است. اما معلمان در خود استعدادهایی دارند که بی منت می توانند یاریگر شما باشند. کافیست کمی پنجره رسانه ملی را به روی سرمایه نهفته در فرهنگیان کشور بگشایید .

بچه های ایران در میان امواج ماهواره ای و اینترنتی احاطه شده اند و از داخل هم فقط پیام نهی از منکر می شنود. ما نه قدرت از کار انداختن ماهواره های دنیا را داریم و نه نهی و منع جوانان چاره کار است. تنها راه، ارتقای سطح سواد رسانه ای آنهاست تا خانواده ها به یک رژیم مصرف رسانه برسند و نیز منتقدانه به ارزیابی شرایط پیرامونی خویش بنشینند.

امیدواریم سهم ویژه ای به توسعه تفکر انتقادی و سواد رسانه به ویژه در میان نسل نوجوان و جوان در برنامه های سازمان اختصاص دهید.

جناب دکتر سرافراز!

نسل گذشته، "نسل باید" بود و این نسل، "نسل شاید" است. زبان تحکم، تحقیر، ارعاب، نصیحت و وصیت جاذبه ای برای آنها ندارد. باید با این نسل همراه شد تا به همدلی رسید.

آنچه معروض داشتم نه اصلاح طلبانه بود و نه اصولگرایانه، بلکه سخنی بود معلمانه!

امید آنکه موثر افتد.

 http://www.farhangiannews.ir/

فرزندان فرهنگیان در اولویت استخدام

فرزندان فرهنگیان در اولویت استخدام

معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش‌و‌پرورش گفت: فرزندان فرهنگی در استخدام آموزش‌و‌پرورش اولویت دارند. محمد دیمه‌ور در گفت‌وگو با ایسنا گفت: بر اساس قوانین موجود در ماده 28 این امکان وجود دارد در صورتی که مجموعه آموزش و پرورش برای تامین نیرو با کمبود مواجه شود از فارغ‌التحصیلان سایر دانشگاه‌ها استفاده کند که در این راستا فرزندان فرهنگی در اولویت استخدام خواهند بود چرا که با این جامعه آشنایی کامل دارند و از جنس فرهنگی هستند. دیمه ور به انسداد مبادی بی‌سوادی اشاره کرد و گفت: در این راستا دانش‌آموزان بازمانده از تحصیل آمار مشخصی دارند و آمار هر استان در این زمینه به تفکیک در اختیارشان قرار داده شده که بتوانند آنها را به تحصیل برگردانند.

http://mardomsalari.com/

1393/08/28

گزارش از محمدعلی شیرازی-عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان یزد

گزارش از محمدعلی شیرازی-

عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان یزد

رزرو خانه معلم برای مهمانان ویژه

صبح چهارشنبه 93/8/7ازمشهدمقدس جهت رفتن به یزدحرکت کردیم حدودساعت هفت شب به فردوس رسیدیم ازآنجاکه رانندگی درشب برای من قدری مشکل است وهمسرم نیز ازرانندگی درشب دچار استرس میشود تصمیم گرفتیم درفردوس شب رابمانیم وصبح حرکت نماییم.

به خانه معلم فردوس مراجعه نمودیم گفتند: اتاق خالی نداریم. با تاکید من جهت اقامت درآن مکان سرایدار ومسئول آنجا نامه درخواست موسسه علمی فرهنگی “مشکات” به آموزش وپرورش فردوس را به شماره93/2359مورخ93/7/27که پیرونامه شماره 2358 مورخ 93/7/26 به من نشان دادند.

آن موسسه درخواست سه اتاق برای مبلغین خود نموده بودو زیرنامه موافقت اداره با این درخواست پاراف شده بود ونیزگفتند: اداره سه اتاق تیزبرای مهمانان خاص خودرزرو کرده واضافه نمودند ما اتاق خالی نداریم دراختیارشما قراردهیم.

من معلم با همسر و فرزندم ماندیم سرگردان جهت تهیه مکانی جهت اقامت شب درفردوسی که خانه معلمش که متعلق به آموزگاران است اختصاص به غیرمعلم ومهمانهای خاص اداره دارد.

در مراجعه به هتل دریافتم که با کمترین مقدار باید شبی 130000تومان پرداخت نمود. هرچند که در نهایت به لطف خدا مکانی را یافتیم وشب را سپری نمودیم ولی موج منفی حاصل از این اتفاق هنوز روی ذهنم هست.

امیدوارم مسئولین وزارت آموزش و پرورش  به این امورنیزتوجه لازم راداشته باشند.

http://bield.info/

توسعه در کشور باید از آموزش و پرورش آغاز شود

توسعه در کشور باید از آموزش و پرورش آغاز شود


مهدی نوید ادهم دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش: 

                   سیاستگذاران باور کنند که راه توسعه کشور از طریق اموزش و پرورش است.

خبرگزاری تسنیم: دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش گفت: پدیده تلخ کوچک انگاری آموزش و پرورش را شاهد هستیم و مسئولان در عمل آموزش و پرورش را نادیده می‌گیرند. 
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، مهدی نوید ادهم با حضور در برنامه تلویزیونی، اظهار داشت: تدوین سند چشم انداز 20 ساله کشور حرکت تعالی بخش بود که زمینه دستیابی به توسعه پایدار را فراهم می‌آورد. اما در عمل دستگاه‌های مختلف التزام لازم را به این سند ندارند.
وی افزود: در آموزش و پرورش براین سند بیش از دستگاه‌های دیگر نیاز داشتیم چرا که رسالت آموزش و پرورش این است که با توجه به دستاوردهای گذشته دانش‌آموزان امروز را برای زندگی فردا آماده کند و مانند پلی است که بین دیروز، امروز و فردا ارتباط برقرار می‌کند.
دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش ادامه داد: دانش آموزان باید توانمندی‌هایی را کسب کنند که به درد زندگی فردا بخورد و سند چشم انداز برای سیاست گذاری در آموزش و پرورش مهم است و براساس باور کارشناسی به این نتیجه رسیدیم که توسعه در کشور باید از آموزش و پرورش آغاز شود. معتقد هستیم که آینده هر کشور را باید در امروز مدارس آن جستجو کرد.
نوید ادهم با اشاره به اینکه آموزش و پرورش از کاستی‌هایی رنج می برد که این آموزش و پرورش نمی‌تواند تحقق بخش سند چشم انداز توسعه باشد، گفت: به همین دلیل تعدادی از صاحب نظران به این باور رسیده اند که برای تحقق سند چشم انداز باید در آموزش و پرورش تحول جدی رخ دهد و با رهنمود مقام معظم رهبری سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تهیه و تصویب شد که هم اکنون در دستور کار این وزارتخانه قرار دارد.
وی ادامه داد: البته طی سه دهه‌ای که پشت سرگذاشتیم دستاوردهای خوبی در آموزش و پرورش داشتیم و تلاشهای بسیاری انجام شد که قابل احترام است به عنوان مثال طرح پوشش تحصیلی دانش آموزان افزایش یافت و هم اکنون به 97 درصد رسیده است و در سال‌های اخیر شاهد توسعه عدالت آموزشی و توجه به مدارس مناطق محروم و روستایی بودیم اما با وجود این دستاوردهای قابل احترام به دلیل تغییراتی که در جامعه رخ داده است این آموزش و پرورش پاسخگوی نیازهای امروز و فردای جامعه نیست.
دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش در خصوص ارتقای وضعیت رفاهی و معیشتی معلمان، گفت: برای ارتقای وضعیت رفاهی و معیشتی معلمان باید باور کنیم که آموزش و پرورش در توسعه کشور نقش جدی دارد و این باور هم اکنون در میان بسیاری از سیاستگذاران وجود ندارد، توسعه را بیشتر در ابعاد فیزیکی و مادی جامعه جستجو می‌کنیم و به سرمایه انسانی توجهی نداریم. 
نوید ادهم افزود: اولین قدم برای بهبود وضعیت معیشتی معلمان این است که سیاستگذاران باور کنند که راه توسعه کشور از طریق اموزش و پرورش است. اخیرا شاهد دو نامه از سوی اقتصاددانان و جامعه شناسان به ستاد اجرایی رئیس جمهور بودیم که در نامه عنوان کردند برای توسعه جامعه باید به اموزش و پرورش به ویژه مقطع ابتدایی توجه خاصی داشت چرا که برای رسیدن به توسعه باید دوران دبستان و قبل از دبستان را دریافت و انسان های توسعه یافته ای را تربیت کرد.
وی اظهار داشت: هم اکنون با پدیده تلخ کوچک انگاری آموزش و پرورش مواجه هستیم و نظام در عمل آموزش و پرورش را نادیده گرفته و تخصیص منابع و امکانات را نداریم. به گونه‌ای که این وزارت خانه همواره با مشکلات دست و پا گیر مواجه است. چرا باید مشکل حقوقی آموزش و پرورش زبانزد باشد و دغدغه وزیر این نهاد آتش‌سوزی بخاری‌های مدارس باشد.
دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش تصریح کرد: البته قبول داریم که مدیران و کارشناسان آموزش و پرورش برنامه‌ریزی مناسبی نداشته باشند اما بیشتر مشکلات این وزارتخانه بیرونی و به دلیل عدم حمایت کافی و کم بودن حقوق معلمان است.
نویدادهم در پاسخ به این پرسش که آموزش و پرورش برای تغییر نگاه حاکمیت به این نهاد چه کاری را انجام داده است، گفت: برای بهبود وضعیت آموزش و پرورش به یک عزم ملی و همگرایی جدی بین سیاستگذاران و تخصیص‌دهندگان منابع نیاز داریم که آنها باید باور کنند توسعه از آموزش و پرورش آغاز می‌شود.
وی افزود: دربودجه سال 93 شاهد رشد دو برابری بودجه آموزش و پرورش بودیم ولی آنقدر مشکلات این وزارتخانه زیاد است که این افزایش بودجه نیز کفاف نمی‌دهد و همچنان با مشکل حقوق معلمان و فضای فیزیکی مواجه هستیم.
دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش با اشاره به اینکه بودجه آموزش و پرورش درسال جاری 20 هزار میلیارد تومان بود، گفت: این مبلغ رقم بالایی در بودجه کشور است اما 98 درصد این رقم صرف پرداخت حقوق و مزایا شد و بودجه‌ای برای فعالیت‌های تربیتی، پرورشی، پژوهشی و توانمندسازی نیروی انسانی نداریم و برطرف کردن این مشکلات عزم ملی نیاز دارد. 

روزی برای احترام به آگاهی


 روزی برای احترام به آگاهی




سازمان علـمی، فرهنگی یونسکو و شورای بین المللی علوم، از سال ۲۰۰۱، دهم نوامبر یعنی ۱۹ آبان را «روز جهانی علم در خدمت صلح و توسعه» اعلام کردند و دو سه سالی است که انجمن ترویج علم ایران هم با دعوت از سازمان‌ها و افراد فعال در حوزه ترویج علم، حرکتی گسترده را برای بزرگداشت روز جهانی علم و گرامیداشت آن در قالب هفته ترویج علم آغاز کرده است.

امسال بزرگداشت روز جهانی علم و هفته ملی ترویج علم در شرایطی برگزار شد که با پیگیری های انجام شده ثبت روز جهانی «علم در خدمت صلح و توسعه» در مناسبت‌های تقویم رسمی کشور در جلسه شورای فرهنگ عمومی شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسیده است و این مناسبت در تقویم رسمی سال ۱۳۹۴ درج خواهد شد.
تاکید بر اهمیت به کارگیری علوم در فرآیند توسعه کشورها و نیز کاهش شکاف میان علم و جامعه از اهداف نام گذاری چنین روزی است و کوشش می شود تا توجه مردم به اهمیت نقش علم در پیشرفت جهان جلب شود. از دیگر اهداف روز جهانی علم، بهره مند شدن همه مردم، بنا به تخصص و مهارت شان، از علم است. 



ادامه مطلب ...

بیمه ی طلایی فرهنگیان برنزی هم نیست


بیمه ی طلایی فرهنگیان برنزی هم نیست

                   

 عبدالجلیل کریم پور / روزنامه آرمان / شنبه 24 آبان 93


( این یادداشت با حذف قسمت هایی در روزنامه چاپ شد)


چند سال پیش وقتی وزیر آموزش  و پرورش وقت( حاج بابایی) یکی از افتخارات دوران وزارت خود را بیمه ی طلایی فرهنگیان می دانست، بسیاری از کارشناسان بر این باور بودند که اگر چه این بیمه تقریبا رفاه فرهنگیان را مدنظر داشت ، اما چگونگی اجرای آن و طرف قرارداد نبودن با بسیاری از بیمارستان ها و پزشکان از جمله معایبی بود که به کرات توسط کارشناسان این حوزه عنوان می گردید، معایبی که هیچ گاه در صدد رفع آنها برنیامدند! اما نکته ی مورد توجه این است که در قرارداد مابین وزارت آموزش و پرورش و بیمه ی ایران ، بیمه ی ایران به قرارداد خود پای بند بوده و هزینه های مشمولین بیمه را در زمان مقرر پرداخت می نمود ولی متاسفانه در این قضیه وزارت آموزش و پرورش به قراردادی که با مشمولین این طرح ( فرهنگیان ذی نفع) بسته بود پایبند نبوده ، به گونه ای که حدود 10 ماه حق السهم دولت از حساب فرهنگیان کسر شد و هیچ گاه به حساب آن ها برگشت نکرد و یادداشت ها و انتقادات متعددی که در این مورد ارائه شد نیز نتوانست اثربخش باشد و همچنان مبلغ هنگفتی از این بابت، فرهنگیان از وزارت آموزش و پرورش طلبکار هستند. در دولت جدید اما به دلایلی قرارداد با بیمه ی ایران حذف و با بیمه ی آتیه سازان حافظ منعقد گردید. در زمان شروع قرارداد ، بیمه ی مذکور ادعا می کرد که در وضعیتی بهتر از بیمه ی قبل قرار می گیرد، ولی در اولین اقدام ، هزینه ی دندان پزشکی از قرارداد حذف گردید . در پرداخت هزینه ها نیز آن قدر کاهلی  نمود که می توان آن را نقطه ی منفی جدی برای این بیمه به حساب آورد.نکته ی قابل تامل در این قضیه این است که چرا این بیمه در خدمت رسانی فعال نیست؟! چرا نتوانست حتی برنزی ظاهر شود.در این باب سوالی که همواره در ذهن باقی می ماند این است که چرا باید وزارت آموزش و پرورش با چنین بیمه ی  قراردادش را منعقد کند؟ بیمه ای که حتی از سر و ته هزینه ها زده و مبلغ مورد نظر را که پرداختش چندین ماه به طول می انجامد کمتر از هزینه های ارائه شده پرداخت می نماید.بیمه ای که نتوانسته حتی همسان با بیمه ی قبلی ، خودی نشان دهد! بیمه ای که تا کنون بسیار ضعیف تر از آن چه انتظار می رفت ظاهر گشته است! حال با آن چه ارائه شد آیا می شود تدبیری برای بهتر شدن اوضاع اندیشید؟ آیا امیدی به بهره وری بیشتر و بهتر هست؟ از دید نگارنده اگر فرادستان برنامه ای جدی برای این طرح تدوین کنند ، یعنی بیمه را ملزم به پرداخت به موقع هزینه ها کرده و مجموعه ی بزرگتری از جایگاه های درمانی را در حوزه ی طرف قرار داد این بیمه قرار دهند و حتی از کارت های الکترونیکی برای جلوگیری از رفت و آمدهای مکرر استفاده نمایند، شاید بتوان گفت امیدی می توان داشت که این بیمه از افولی که در آن قرار گرفته ، رهایی یافته و دوباره چون نامش بتواند طلایی بدرخشد.

 لینک : http://armandaily.ir/?NPN_Id=74http:

//www.karimpoor53.blogfa.com/1&pageno=5


ما نمی خواهیم دچار شکست تاریخی شویم

نامه ی سرگشاده به رئیس جمهور

ما نمی خواهیم دچار شکست تاریخی شویم


 

به نام خداوند جان و خرد

 

جناب آقای روحانی رئیس جمهور محترم ایران اسلامی

امروز عبور از مزرعه زندگی بسیار سخت و دشوار و برای اکثر معلمان شاغل و بازنشسته غیر قابل تحمل شده است. تلخی مضاعف است برای کشوری که معلمانش در گردباد ناملایمات زندگی که خودشان در آن دخیل نبودند محو شوند بطوریکه در بعضی مواقع به خود و کار خویش افتخار نکنند. گرانی لجام گسیخته، معلمان را زمین گیر کرده و قادر نیستند پاسخگوی احتیاجات طبیعی فرزندان خویش باشند و در مقابل این درد و رنج، وزیر محترم وزارتخانه کشور ساز ما فقط اعلام شرمندگی می کند.

چه گویم که ناگفتنش بهتر است            زبان در دهان پاسبان سر است

 

آقای رئیس جمهور

ما وظیفه ی مهم تربیت نوباوگان و ارتقاء آنان به شهروند خوب را برعهده داشته و داریم و نابسامانی در آموزش و پرورش به جای تبدیل فرزندان این مرز و بوم به شهروندان خوب از آنان انسان های سرگردان و بی هدف می سازد که می توانند صبح روشنایی هر ملتی را به شبی ظلمانی تبدیل کنند.

غافل مشو از شمع شب افروزِ معلم

 

جناب رئیس جمهور

قبول داریم معلمان زیادند ولی زیادی نیستند! تاریخ معاصر ایران روشنگر این واقعیت تلخ تاریخی است که نهاد آموزش و پرورش این سرزمین زرخیز همیشه با مشکل کسری بودجه مواجهه بوده است و هنوز مردی بزرگ و آینده نگر سُکان این وزارتخانه کلیدی را در اختیار نگرفته که بتواند امیدوارمان کند که خورشید شبانگاهی می رود تا روزی دیگر را بیآغازد و قلب مالامال از درد و رنج ما را تسکین بخشد و غنچه ی سرخ امید را در قلب مان شکوفا سازد و ما را از این تبعیض درون سازمانی و برون سازمانی نجات دهد. چون دوست نداریم و نمیخواهیم دچار شکست تاریخی شویم.

دلم میان دو دریای سرخ مانده سیاه!

 

رئیس محترم شورای انقلاب فرهنگی

مشکل آموزش و پرورش یک مسأله ی ملّی است و نه یک معضل صنفی تنها در این صورت یک اراده عمومی می طلبد تا با اقدامی همه جانبه باعث تحکیم یک تفاهم فراگیر شویم و منزلت فرهنگیان را افزایش دهیم و در این قشر فرهنگ ساز احساس رضایت مندی به وجود آوریم. چرا که آنان شدیداً احساس بی عدالتی نسبت به سایر کارمندان دولت دارند. آقای رئیس جمهور آیا رواست در دولت تدبیر و امید همچنان شکاف رفاهی بین کارمندان همتراز دولت خودنمایی کند؟!

      در پایان توفیق همگان را در شناخت جایگاه رفیع علم و فرهنگ آرزومندم و برای خوب دیدن شما و همه ی دلسوزان این خانه ی پدری دعا می کنم.

  این همه اندوه در وجودم و من لال

                                  این همه غوغاست در کنارم و من دور!

 

                                                 شعبانی

                                                  دبیر بازنشسته آموزش و پرورش اصفهان

http://www.isfkafa.ir/

دسته گلی که در حوزه تعلیم و تربیت به آب داده شد / وعده‌ها هم برای معلمان نان نداشت


دسته گلی که در حوزه تعلیم و تربیت به آب داده شد /

وعده‌ها هم برای معلمان نان نداشت

  
فرهنگیان نیوز - تدبیر:

چند شغله بودن معلمان، موضوعی غیرمنتظره نیست و واقعیت نشان می‌دهد که دغدغه معیشتی نه تنها نظام آموزشی را از خلاقیت و نوآوری محروم کرده بلکه افت کیفیت آموزش‌ها را نیز در پی داشته و در حقیقت این دسته گل سال‌ها پیش در حوزه تعلیم و تربیت به آب داده شده است.
خبرگزاری فارس: دسته گلی که در حوزه تعلیم و تربیت به آب داده شد / وعده‌ها هم برای معلمان نان نداشت

به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد، اغلب معلمان خراسان رضوی درد معیشت دارند و مجبورند با کار کردن در چندین شغل، مخارج زندگی خویش را تامین کنند؛ در حال حاضر فعالیت معلمان در مشاغلی همچون مسافرکشی، کار در تولیدی و فروش مواد غذایی و صد‌ها شغل دیگر چندان عجیب و غیرمنتظره نیست و این در حالی است که همواره کمبود اعتبارات دولتی به عنوان متهم ردیف اول مشکلات معیشتی این اقشار شناخته می‌شود.

مشکلات معیشتی معلمان بر هیچ کس پوشیده نیست و در حقیقت این اقشار مطابق با کاری که انجام می‌دهند، مزد دریافت نمی‌کنند، این مسئله نه تنها معلمان را روز به روز فرسوده می‌سازد بلکه افت کیفیت آموزش‌ها را نیز در پی دارد؛ بی‌تردید ادامه این روند نه تنها از رشد و توسعه علمی می‌کاهد بلکه سبب می‌شود تا نظام آموزشی از خلاقیت، ابتکار و نوآوری بازماند.

درد تامین مخارج زندگی سبب شد تا پای درد دل معلمانی بنشینیم که دل خوشی از شرایط شغلی خود نداشته و معتقدند؛ وعده‌های داده شده به آنان، هیچ‌گاه رنگ واقعیت به خود نگرفته و هربار به فراموشی سپرده شده است.

* شرایط نامطلوب معلمان به صلاح نظام آموزشی نیست

یکی از معلمانی که در کنار تدریس، مسافرکشی هم می‌کند، گفت: اکثر معلمان مجبورند همزمان در چندین شغل فعالیت کنند تا بتوانند از پس اجاره بها، هزینه آب، برق، گاز و تلفن و هزاران خرج و مخارج دیگر زندگی برآیند چرا که حقوق معلمی کفاف نمی‌دهد.

عباس مقرنسی با اعلام اینکه معلمان هیچ‌گاه به حق و حقوق خود نرسیده‌اند، اظهار کرد: تاکنون هر وزیر آموزش و پرورشی که بر سر کار آمده وعده‌هایی برای افزایش حقوق معلمان داده است و در حال حاضر نیز وزیر فعلی بر کاهش نیروهای مازاد و افزایش پرداختی فرهنگیان تاکید کرده اما امیدی به تحقق این وعده هم نیست.

* نبود تسلط بر امر آموزش و پرورش

وی ادامه داد: اکنون وضعیت و شرایط نامطلوب معلمان در حالی ادامه دارد که این مسئله به کاهش دلگرمی معلمان و افت کیفی آموزش‌ها دامن زده و این امر به صلاح آموزش و پرورش و نظام آموزشی نیست.

مقرنسی تاکید کرد: سال‌هاست که اغلب معلمان جامعه هر روز با ذهنی خسته و مشوش و در حالی که از شغل دیگر خود باز می‌گردند؛ در کلاس درس حاضر شده و با وجود تمام دغدغه‌ها و نگرانی‌هایی که نسبت به تامین مخارج زندگی دارند؛ حداکثر توان و انرژی را برای آموختن علم به دانش‌آموزان به کار می‌گیرند اما واقعیت این است که این موضوع به چرخه تعلیم و تربیت آسیب می‌زند و معلم را قربانی حاشیه‌هایی همچون تسلط نداشتن بر امر آموزش و پرورش می‌کند.

* شرایط معلمان به هیچ وجه ایده آل نیست

این معلم بیان کرد: وجود نیروهای مازاد در آموزش و پرورش یکی از علت‌هایی است که سبب شده تا مشکلات دوچندان شود زیرا اگر تعداد نیروهای شبه معلم کاهش یابد، آنگاه روند رسیدگی‌ها بهبود می‌یابد.

مقرنسی گفت: معلمان به عنوان افسران تعلیم و تربیت در خط مقدم آموزش قرار دارند اما اکثر قریب به اتفاق این افسران نه مسکن دارند و نه حقوقی که با آن بتوانند حداقل‌های زندگی خویش را تامین کنند، حال با این وجود آیا می‌توان انتظار ارتقای سیستم آموزشی و توسعه و پیشرفت علمی را داشت؟ من خودم به عنوان معلمی که 15 سال تدریس می‌کند هنوز مستاجرم و در چنین شرایطی یک معلم نمی‌تواند با فراغ بال به دانش آموزان علم و عمل بیاموزد.

یکی از معلمان مقطع متوسطه که در یکی از دبیرستان‌ها در روستاهای فریمان تدریس می‌کند، گفت: بنده هر روز باید از مشهد برای تدریس به روستایی در فریمان بروم و در طول روز حدود دو ساعت در مسیر هستم، بار‌ها از آموزش و پرورش خواسته‌ام که سرویسی را در اختیار معلمانی که در شهر‌ها و روستاهای استان درس می‌دهند، اختصاص دهند اما به این مسئله توجهی نشده و این در حالی است که سال گذشته سه نفر از همکارانمان در مسیر رفت و آمد تصادف کردند.

* مجبورم نان‌آور خانه باشم

ساناز قوامی ادامه داد: سال‌هاست در بد‌ترین روستا‌ها و محروم‌ترین مناطق مشغول تدریس بوده‌ام و بی‌تردید تا هنگامی که مشکلات یک معلم به لحاظ حقوق و مزایا حل نشود، انگیزه‌ای برای تدریس و ارتقای سیستم آموزشی وجود ندارد.

این معلم افزود: امروزه کمتر معلمی است که خرجش با دخلش بخواند و این امر در حالی است که این شغل دارای جایگاه اجتماعی هم نیست زیرا مرتبه اجتماعی یک حرفه با میزان درآمد آن ارتباط تنگاتنگی دارد و تا زمانی که درآمد حرفه معلمی ارتقا پیدا نکند، جایگاه اجتماعی هم نزد مردم جامعه ندارد.

وی با اشاره به اینکه اگر امورات زندگی‌ام می‌گذشت هرگز این شغل را ادامه نمی‌دادم، اظهار کرد: امروز از سرناچاری است که مجبورم تدریس کنم، همسرم سه سال است که بر اثر تصادف قطع نخاع شده و من ناگزیرم نان‌آور خانه باشم و همین مبلغ اندکی هم که دریافت می‌کنم می‌تواند گوشه‌ای از مشکلات مالی و هزینه‌های بیماری همسرم را تامین کند.

* وعده و وعید‌ها هم برای معلمان آب و نان نمی‌شود

صادق مشیری‌راد از معلمان مقطع سوم دبیرستان است و اعتقاد دارد که با حلوا حلوا دهان شیرین نمی‌شود و وعده و وعید‌ها هم برای معلمان آب و نان نمی‌شود چرا که سال‌هاست به علت بی‌توجهی به‌ شأن و جایگاه و حقوق و مزایای معلمان؛ تعلیم و تربیت در معرض آسیب جدی قرار گرفته و در حقیقت این دسته گلی است که به خاطر غفلت از مقام معلمان و جایگاه علم از سوی دست‌اندرکاران این حوزه به آب داده شده است.

وی افزود: من روزگاری عاشق شغل معلمی بودم اما امروزه پایین بودن حقوق و مزایای آن این عشق را در وجودم کشته است و مردی که دو فرزند دارد نمی‌تواند پاسخگوی هزینه‌ها و مخارج زندگی باشد و از طرف دیگر باید این مسئله را مدنظر قرار داد که من به عنوان پدر یک خانواده به جای اینکه ساعات تفریح و بیکاری خود را در کنار خانواده و فرزندانم باشم باید دنبال تدریس خصوصی و فعالیت در یک مغازه پیتزا فروشی باشم.

صدرا صابری؛ معلم مقطع ششم دبستان که در یک کارگاه تولیدی هم کار می‌کند، اظهار کرد: شرایط معلمان به هیچ وجه ایده‌آل نیست و ما مجبوریم برای داشتن زندگی آبرومندانه و بدون دغدغه چند جا کار کنیم تا در پیش خانواده خود شرمنده نباشیم.

وی با تاکید بر اینکه دغدغه‌های مالی معلمان را وادار می‌کند تا در ساعات استراحت و تفریح خود بر سرکار دوم و سوم حاضر شوند، افزود: اقشاری که در تعلیم و تربیت فرزندان یک جامعه نقش دارند، نباید دارای دغدغه‌های ذهنی و مالی باشند بنابراین ضرورت دارد تا با فراهم‌سازی امکانات لازم و رسیدگی به آنان، زمینه ارتقاء کیفیت آموزش‌ها و تربیت دانش آموزان در مسیر درست را فراهم کرد.

مریم کازرونی نیز با اشاره به دغدغه‌های همیشگی معلمان گفت: معیشت، مسکن و حقوق پایین؛ فرآیند صحیح تعلیم و تربیت را تهدید می‌کند و از سویی دیگر تا زمانی که معلمان ازشان و جایگاه اجتماعی بی‌بهره بوده و از سطح حقوق و مزایای کافی برخوردار نباشند، تحولی در سیستم آموزش و پرورش اتفاق نمی‌افتد.

وی ادامه داد: بسیاری از معلمان نه تنها حقوقشان کفاف زندگی را نمی‌دهد بلکه هیچ‌گاه طعم نمونه شدن را هم نچشیده‌اند و با این وجود والدین انتظارهای فراوانی از معلمان دارند طوری که گمان می‌کنند معلم‌ها از حقوق و مزایای بالایی برخوردار هستند و به همین دلیل باید حتی بعد از تمام شدن کلاس و در زنگ تفریح هم برای فرزندانشان وقت بگذارد.

وی افزود: یک معلم که مسئولیت تعلیم و تربیت فرزندان جامعه را برعهده دارد نباید احساس کند در شغلی که قرار گرفته دارای هیچشان و مرتبه‌ای نیست و حقوق چندانی ندارد زیرا این موضوع بر روند آموزش تاثیرگذار بوده و نباید از این مسئله غفلت ورزید.

* لزوم کاهش نیروهای مازاد / آماری از معلمان چند شغله در دست نیست

مدیرکل آموزش و پرورش خراسان رضوی نیز در پاسخ به دغدغه‌های معلمان به خبرنگار فارس گفت: در حال حاضر آماری از تعداد معلمان چندشغله این استان در دست نیست اما این پدیده تنها مختص معلمان نیست و در تمامی شغل‌ها، افرادی مجبورند برای دریافت حقوق بالا‌تر در چندین حرفه به ایفای نقش بپردازند.

جواد حسینی اظهار کرد: اعتبارات آموزش و پرورش خراسان رضوی نسبت به سال 92 حدود 26 درصد رشد داشته در حالی که اعتبارات کل کشور 11 درصد رشد داشته اما به‌‌ همان میزان نیز 99 درصد از این اعتبارات صرف هزینه‌های پرسنلی شده و تنها 1. 5 درصد از آن به مسائل کیفی بخشی در حوزه آموزش اختصاص یافته است.

وی با اشاره به اینکه ضرورت دارد تا سهم اعتبارات کیفی بخشی نسبت به اعتبارات جاری بیشتر شود، افزود: حقیقت امر این است که آموزش و پرورش با مسائل و مشکلات متعددی روبروست که شاید معیشت معلمان، مهم‌ترین مسئله است و این نهاد تاثیرگذار نسبت به افزایش حقوق و مزایای فرهنگیان نگاهی دغدغه‌مند دارد.

وی بیان کرد: وضعیت معیشت معلمان از طریق افزایش اعتبارات دولتی بهبود می‌یابد و امیدواریم باتوجه به وعده‌های داده شده از سوی وزیر آموزش و پرورش، پرداختی فرهنگیان افزایش یابد و به‌‌ همان نسبت از میزان نیروهای مازاد و شبه معلمی که دارای مدرک تحصیلی بالایی نیستند نیز کاسته شود.

به گفته وی صندوق ذخیره فرهنگیان و کمک گرفتن از سایر سازمان‌ها می‌تواند در افزایش درآمد معلمان نقش داشته باشد.

* شرایط درآمدی معلمان بر مسئله افت کیفیت آموزش‌ها تاثیرگذار است

مدیرکل آموزش و پرورش خراسان رضوی یادآور شد: شرایط درآمدی معلمان بر مسئله افت کیفیت آموزش‌ها تاثیرگذار است به همین علت اعتقاد داریم که باید رسیدگی به این اقشار در اولویت قرار داشته باشد و در این راستا خواستار افزایش اعتبارات دولتی هستیم تا بتوانیم در مسیر بهبود وضعیت معیشت معلمان اقداماتی را انجام دهیم.

حسینی تصریح کرد: شأن و مرتبه معلمان بسیار بالاست و ضرورت دارد این اقشار به اندازه جایگاهی که دارند از حقوق و مزایای کافی برخوردار شوند تا به شغله‌های دوم و سوم روی نیاورند و با خاطری آسوده مخارج زندگی خود را تامین کنند بنابراین باید در قالب طرح ارتقاء معیشت معلمان؛ زمینه کاهش تعداد نیروهای مازاد را فراهم کرد.

* مدیریت منابع انسانی و حل مشکلات معیشتی معلمان

وی افزود: همه ما به خوبی می‌دانیم که علم دروازه پیشرفت و توسعه است لذا باید معلمان جامعه ما مورد رسیدگی جدی قرار گیرند تا در هنگام تدریس هیچ دغدغه دیگری جزء آموختن علم به دانش‌آموزان نداشته باشند و در واقع توجه به این مسئله به پیشرفت و نخبه پروری کمک کرده و به رشد و توسعه علمی بیشتر می‌انجامد.

مدیرکل آموزش و پرورش خراسان رضوی با اعلام اینکه هم‌اکنون 31 هزار معلم در سطح استان شاغل هستند، افزود: این استان در حالی با 2 هزار و 200 معلم مازاد روبروست که با کمبود 6 هزار معلم نیز مواجه بوده و این مسئله نشانگر توزیع نامناسب معلمان در سطح این استان است که در این راستا مدیریت منابع انسانی در کنار حل مشکلات معیشتی معلمان در دستور کار قرار دارد.

* آموزش و پرورش نسبت به مشکلات معیشتی فرهنگیان بی‌تفاوت نیست

وی تاکید کرد: آموزش و پرورش نسبت به مشکلات معیشتی فرهنگیان بی‌تفاوت نبوده و به این نکته توجه دارد که افزایش حقوق و مزایای معلمان با ارتقا و رشد علمی رابطه‌ای معنادار و تنگاتنگ دارد اما‌‌ همان طور که اشاره کردم بخش گسترده‌ای از افزایش پرداختی فرهنگیان منوط به افزایش اعتبارات دولتی بوده و دست آموزش و پرورش استان در این زمینه بسته است.

حسینی یادآور شد: در حال حاضر مسئله ارتقا معیشت، منزلت و افزایش انگیزه و تکریم معلمان در دستور کار قرار دارد و معتقدم تعلیم و تربیت در صورت حل مشکلات معیشتی معلمان و ایجاد انگیزه در آنان ارتقاء می‌یابد.

...................................

گزارش: مرضیه صاحبی

..................................

http://www.farhangiannews.ir/

درخواست “اعاده دادرسی” و “تجمیع” در پرونده های رسول بداقی و سید محمود باقری

اسماعیل عبدی-حقوق معلم و کارگر


درخواست “اعاده دادرسی” و “تجمیع”

 در پرونده های رسول بداقی و سید محمود باقری


در تاریخ  بیست و چهارم آبان 93 وکیل کانون صنفی معلمان، آقای پیمان حاج محمود عطار؛ برای پیگیری پرونده های معلمان زندانی رسول بداقی و سید محمود باقری  به دادسرای اوین مراجعه کرد.

ایشان گفت : در ابتدا با من برخورد مناسبی صورت نگرفت ولی در ادامه درخواست بازبینی پرونده های این دو کنشگر فرهنگی را به اجرای احکام ارائه کردم که با نوشتن یادداشت از روی حکم پرونده موافقت گردید.

لذا وکیل شجاع و محبوب کانون صنفی معلمان فردا برای نت برداری از احکام صادره در پرونده های این دو عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان به دادسرا می رود. پس از آن  با ارائه درخواست هایی به دادگاه انقلاب جهت اعمال ماده 134 و اعاده دادرسی به  دیوان عالی کشور، روند پرونده های این دو فعال صنفی را پیگیری خواهد کرد.

رسول بداقی و سیدمحمود باقری دو عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان هستند که به ترتیب پنج سال و سه ماه و دو سال و هفت ماه را در زندان گذرانده اند.

http://bield.info/

بهبود کیفیت آموزش با هدف رسیدن به توسعه پایدار


گزارشی از کنفرانس جهانی 

بهبود کیفیت آموزش با هدف رسیدن به توسعه پایدار

کنفرانس جهانی آموزش در خدمت توسعه پایدار (Education for Sustainable Development) بین دهم تا دوازدهم نوامبر  امسال به همت سازمان یونسکو در کشور ژاپن برگزار شد. بیش از هزار نفر از 150 کشور مختلف جهان در این کنفرانس شرکت کردند. از میان این شرکت کنندگان، 76 نفر وزیران آموزش و پرورش و باقی نمایندگان اتحادیه های آموزشی و کارشناسان آموزش کشورهای مختلف بودند.

این کنفرانس با هدف بازنگری در سیاست های آموزشی و اولویت بخشیدن به این سیاست ها در مسیر توسعه ملی و بین المللی برگزار گردید.

بخش هایی از بیانیه پایانی این کنفرانس:

“این کنفرانس فراخوانی است به اقدام سریع برای ارتقاء و تقویت آموزش در راستای توسعه پایدار. هدف ما توانمندسازی نسل کنونی است در جهت برآورده کردن نیازهای این نسل و آماده سازی فضایی است  سالم و مکفی برای نسل های آینده.

عقیده ما این است که توسعه پایدار نیازمند تلفیق راهکارهای سازمانیافته و برنامه ریزی شده اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است. این بیانیه قبل از هر چیز، فرد فرد انسان ها را محور عمل و سوژه  توسعه پایدار می داند.

قابلیت اصلی آموزش مناسب برای توسعه پایدار، توانمند سازی دانش آموزان برای تغییر تکاملی خود و جهان زیستی شان است. این تغییر  با رشد آگاهی ها، توانایی ها و تعلیم ارزش های والای انسانی امکانپذیر است. بخشی از توانایی هایی که می تواند به دانش آموزان در این زمینه کمک کند، از این قرار است:

قدرت تفکر منطقی و سیستم محور، توانایی آنالیز و حل مساله، خلاقیت، قابلیت اشتراک و انجام کار جمعی، استقلال فردی و قدرت تصمیم گیری در شرایط سخت و نامطمئن.

تدوین استراتژی و سیاست گذاری دولتی در جهت بهبود کیفیت آموزش با هدف رسیدن به توسعه پایدار،  هم در سطح کشورهای توسعه یافته و هم در جوامع در حال توسعه، تلاش ها برای کاهش فقر، رفع تبعیض طبقاتی، حفظ محیط زیست و رشد اقتصادی را معنادار می کند. این سیاست گذاری ها باید همزمان در چند سطح محلی، ملی، منطقه ای و جهانی انجام شود.

ما به همین منظور از همه دولت ها، سیاست گذاران، نهادهای جامعه مدنی ، بخش خصوصی و در کنار آن از سازمان ملل می خواهیم که

  • اهداف آموزشی را درست و دقیق تعیین کنند.
  • در جهت پیاده سازی اهداف وارد عمل جدی شوند و از هر اقدام سازنده و موازی در سطح محلی و ملی حمایت کنند.
  • بسترهای مناسب برای به اشتراک گذاشتن تجربیات و تبادل اطلاعات را فراهم کنند. ( در این زمینه از امکانات اینترنت و ابزارهای فضای مجازی به خوبی می توان برای تبادل اطلاعات بین سازمان ها و دولت ها در سراسر جهان استفاده کرد.)
  • به طور پیوسته و متناوب بر راهکارهای اتخاذ شده نظارت و آنها را مورد بازبینی قرار دهند.”

سازمان جهانی آموزش (EI) نیز در این کنفرانس با یک پیام اصلی برای شرکت کنندگان، حضور داشته است: نقش معلمان هم در به سرانجام رسیدن آموزش با کیفیت و هم در رسیدن به توسعه پایدار، حساس و کلیدی است.

شعار اصلی این کنفرانس در یک جمله خلاصه می شود:

“امروز درست بیاموزیم تا فردا بهتر زندگی کنیم”

 

نسرین هزاره مقدم

برای اطلاعات بیشتر رجوع شود به:

http://www.unesco.org/new/en/media-services/single-view/news/world_conference_on_education_for_sustainable_development_calls_for_renewed_commitment_by_all_countries/back/9597/#.VGfek_mUe3k

 

نخبگان کشور به آمریکا، کانادا، آلمان، انگلیس و سوئیس می‌روند

 

  • نخبگان کشور

     به آمریکا، کانادا، آلمان، انگلیس و سوئیس می‌روند


  • وقتی نخبگان را نمی‌توانیم جذب کنیم!
    •  قائم مقام بنیاد ملی نخبگان    با ذکر مثالی دیگر گفت:‌ در حال حاضر اگر 30 هزار نفر از فارغ‌التحصیلان درجه یک دکتری از دانشگاه‌های برتری همچون MIT به ایران بیایند ما تنها می‌توانیم دو یا سه هزار نفر آنها را در دانشگاه‌ها جذب کنیم؛ سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که مابقی آنها را چگونه جذب خواهیم کرد؟

      سهراب‌پور تصریح کرد: در حال حاضر ما در کشور با مشکل اشتغال نخبگان مواجه هستیم؛ اشتغالی در سطح شأن نخبگان. اگر اقتصاد کشور شکوفا شود، اگر عسلویه ما همانند قدیم فعال شود و ده‌ها اگر دیگر نداشته باشیم، شرایط به نحوی خواهد بود که ما بتوانیم تمامی فارغ‌التحصیلان را جذب کنیم.

      وی در ادامه تاکید کرد: ‌اگر اقتصاد کشور پویا باشد ما نه تنها می‌توانیم نخبگان را درکشور نگه داریم بلکه می‌توانیم آنها را به کشور نیز بازگردانیم





      ادامه مطلب ...

      دشواری‌های آموزشی در مناطق دوزبانه


       
      دشواری‌های آموزشی در مناطق دوزبانه 
       
      مینا بابایی* 
       
      آموزش به زبان فارسی در همه مدارس کشور قانون است. از شمال‌غرب کشور که به گویش کردی سخن می‌گویند تا شرقی‌ترین نقطه جنوب کشور که زبان رایج مردم، بلوچی است، زبان فارسی، زبان مشترک همه مدارس است. اگرچه این زبان مشترک می‌تواند در کنار زبان‌های محلی هم عامل اتحاد باشد و هم پل مستحکم ارتباط ملی، اما نکته اصلی این است که چه برنامه‌هایی برای آموزش زبان فارسی پیش از سوادآموزی یا همراه با آن در دستور کار وزارت آموزش و پرورش وجود دارد؟ برای مثال در روستاهای محروم سراوان یا ایرانشهر سیستان و بلوچستان با نرخ بی‌سوادی بالا، امکان یادگیری زبان فارسی قبل از هفت سالگی بسیار محدود است  یا اصلا وجود ندارد. کودکان بلوچ که والدین کم‌سواد یا بی‌سواد دارند، قبل از ورود به مدرسه، حتی فرصت محاوره روزانه با ابتدایی‌ترین و پیش پاافتاده‌ترین لغات فارسی را پیدا نمی‌کنند. این دانش‌آموزان با ورود به مدرسه  یکباره با زبانی تازه رو‌به‌رو می‌شوند، زبانی که مجبورند با آن صحبت کنند و با آن الفبا بیاموزند و این خود یکی از دلایل افت تحصیلی دانش‌آموزان مناطق محروم است. در واقع، باید ناآشنایی با زبان رسمی را نیز به‌عنوان یک عامل تشدیدکننده به عوامل دخیل در محرومیت آموزشی در مناطق مرزی و کم‌امکانات افزود. اگرچه در زمینه حل این مشکل، دولت و به‌طور مشخص وزارت آموزش و پرورش مانند بسیاری از دشواری‌های آموزشی دیگر، برنامه مدون و مشخصی در دستور کار ندارد اما، خبرها را که دنبال می‌کردم یک حرکت جالب و یک تلاش ستودنی توجهم را به خود جلب کرد. انجمن حامی با همکاری عموخیاط (آقای صداقتی)، اقدام به آموزش زبان فارسی در منطقه دشتیاری شهرستان چابهار کرده است. همکاری آقای علی صداقتی (عموخیاط) با کار گروه آموزش انجمن حامی دربحث سوادآموزی در مناطق محروم با بررسی آوا و گویش در منطقه دشتیاری چابهار آغاز شد. آقای صداقتی با بررسی علل کُند بودن روند سوادآموزی در زبان فارسی و عوامل تشدیدکننده‌ بی‌سوادی، روش نوین هنر خواندن و نوشتن در سی جلسه (۱۵روزه) را طراحی نمود و آن را در سال ۱۳۹۰ منتشر کرد. علی صداقتی خیاط ملقب به «عموخیاط» متولد ۱۳۲۵ در مشهد، نویسنده، فعال حقوق کودک و جامعه‌شناس ایرانی است. او سال‌های زیادی را صرف سوادآموزی به کودکان کار و خیابان و بازمانده از تحصیلکرده و مبتکر یک شیوه آموزشی جدید (به‌نام هنر خواندن و نوشتن) برای سوادآموزی به کودکان و بزرگسالان بازمانده از تحصیل است. در متن خبری که انجمن حامی روی صفحه خود گذاشته است می‌خوانیم: «آقای صداقتی (عمو خیاط ) با سال‌ها تجربه ارزنده و روش منحصر به فرد خویش بعد از بررسی زبان بلوچی در منطقه که در تابستان انجام و سپس برنامه‌ریزی شد به مدت یک ماه در مهرماه با استقرار درمنطقه دشتیاری با گروهی از معلمان و دانش‌آموزان در مقاطع مختلف این برنامه را کار نمودند. تلاش داوطلبانه و قابل ستایش ایشان و گروه‌شان، جوانانی از ایران زمین که داوطلبانه به حمایت از کودکان محروم به پاخاستند، در ارتقای کیفیت تحصیل این دانش‌آموزان موثر بوده و گزارش کیفی آن به‌زودی ارائه خواهد شد». تلاش‌های بی‌دریغ انجمن‌های غیردولتی و مردم نهاد و فعالیت‌های بی‌چشمداشت و ارزنده آدم‌هایی مثل عموخیاط واقعا ستودنی و بسیار قیمتی است چراکه، این تلاش‌ها می‌تواند مرهمی باشد بر زخم‌های محرومان و فرودستان مناطق محروم که سردر گریبان ناکامی‌های خویش‌اند. در هر حال آموزش به زبان فارسی قانون است، یک قانون سراسری و همگانی حتی برای کودکانی که فارسی‌زبان دوم برای آنهاست. اما واقعا چقدر پیش‌شرط‌های لازم برای پیاده سازی این قانون فراهم است؟ باید واکاوی دلایل ریز و درشت محرومیت کودکان این مناطق در صدر برنامه کاری مسئولان قرار گیرد. جای آن دارد که از خود بپرسیم آیا روزی خواهد آمد که ما شاهد همتی عالی در سطح مسئولان، دولت و تصمیم گیرندگان کلان برای محرومیت‌زدایی واقعی و عملی از مناطق محروم باشیم؟ یا روزی که دست‌کم نهادهای مردم‌نهاد را به یاری گیرند تا آنها گام‌هایی هر چند کوتاه در راستای محرومیت‌زدایی آموزشی بردارند؟
      * کارشناس آموزش و پرورش و فعال صنفی
      http://www.armandaily.ir/
      ۱۳۹۳ پنج شنبه ۲۲ آبان

      دردنامه خودِ خودم

      دردنامه خودِ خودم


      سلام جناب وزیر

      معلمان خدمت شما سلام دارند، آیا تا به حال مستقیما به آن ها سلام داده اید؟ معلمان از شما گله دارند، آیا تاکنون به گله های آن ها گوش داده اید؟ معلمان از شما توقع داشتند، آیا تا به حال به یکی از توقعات معلمان توجه کرده اید؟

      آیا تاکنون به رنج و دردی که معلمان از وضعیت معیشتشان کشیده اند، توجه کرده اید؟

      آیا تاکنون به شرمندگی پدر در مقابل فرزندش توجه کرده اید؟

      بله، ما گله داریم چون با آمدن دولت تدبیر و امید، امیدها دوباره زنده گشت!

      ولی چه سود،بعد از اندکی همه چیز رنگ باخت و وعده ها عملی نشد. چندین سال است آموزش و پرورش دست خوش تغییر و تحول است ولی چه سود همیشه ما معلمان با وعده های توخالی مواجه بوده ایم، پارسال را به امسال و امسال را به سال آینده و آینده را... وعده داده اند.

      آقای وزیر، ما مقابل همسر و فرزندانمان شرمنده ایم با حرف کاری درست نمی شود.

      آقای وزیر،معلمان احساس بی عدالتی نسبت به سایر کارمندان دولت دارند!

      راستی چرا باید در یک خانواده ی همسان بعضی احساس نارضایتی کنند؟

      اگر بنویسم حرف هایم را مثنوی هزار من کاغذ است. آقای وزیر، داد، بیداد، هوار، فکری به حال ما کنید دادمان را پیش شما آورده ایم!

      "معلم سر به زیر"

       http://www.isfkafa.ir/