تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

بازنشستگان،متقاضیان جدید بازار کار


بازنشستگان،متقاضیان جدید بازار کار

زهرا زاده‌غلام 
کارشناس حوزه امور بازنشستگی 


ضرورت و اهمیت توجه به مسائل پس از بازنشستگی در جوامع امروزی با بهبود کیفیت زندگی و افزایش امید به زندگی، بیشتر می‌شود. امروزه به واسطه افزایش طول عمر، افراد پس از بازنشستگی سال‌های زیادی را پیش رو دارند که حتی در مدت زمان قابل توجهی از آن توان جسمی و آمادگی و تمایل روحی برای اشتغال و پذیرش مسئولیت‌های شغلی را نیز دارا هستند. علاوه بر افزایش طول عمر، کاهش میانگین سن بازنشستگی در برخی کشورها نیز ایجاب می‌کند مسائل و مشکلات این دوره از زندگی افراد بررسی شود و برنامه‌ریزی لازم برای آماده‌سازی آنان با ‌هدف مواجه شدن با پدیده بازنشستگی و سازگاری پس از آن، بویژه بهره‌مندی از یک زندگی توأم با احساس مفید بودن و نشاط، صورت گیرد. طبق نتایج مطالعات اخیر، نه تنها نیازهای افراد در زندگی فردی و همچنین نیازهای اجتماعی- اقتصادی، علل احتمالی تمایل به ادامه فعالیت و اشتغال پس از بازنشستگی را توجیه می‌کند، بلکه از سوی دیگر جامعه نیز از لحاظ اجتماعی- اقتصادی به فعالیت بازنشستگان نیازمند است. بازنشستگان دارای اطلاعات و تجارب شغلی ارزشمندی هستند که جامعه می‌تواند از دانش و تجربه‌ای که حاصل30 سال تجربه شغلی و خدمت آن‌ها است، در کارآفرینی و تولید اشتغال منتفع گردد. 


موضوع اشتغال بازنشستگان دارای دو وجه تا حدودی متناقض است. از یک سو باید به این نکته توجه کنیم که فرد بازنشسته پس از یک دوره نسبتاً طولانی کار، نیازمند برخورداری از رفاه و استراحت است. از سوی دیگر دو دسته عوامل، اشتغال مجدد بویژه برای بازنشستگان جوان را ضروری می‌سازند. این دو دسته عوامل، یکی نیاز‌های روانی و اجتماعی و احساس مفید بودن است چرا که گاهی برای فرد بازنشسته مقبول بودن وی در خانواده، گروه و روابط اجتماعی و پذیرش در جمع و احساس ارزشمندی در بین دیگران، بیشتر از پاداش‌های مادی و افزایش حقوق مهم است. 
عامل دیگر، نیازهای مالی و مادی بازنشستگان است. بر اساس بعضی آمارهای ارائه شده از منابع غیر رسمی در جامعه ما، هم اینک حدود 30 درصد از بازنشستگان دوباره مشغول به کار می‌شوند. برخی آمارهای جهانی نیز حاکی از فعالیت تقریبی 20 درصد افراد بالای 65 سال است که از سال 1980 تاکنون این روند به شکل مستمر ادامه داشته است. 
در واقع، بازنشستگی در هیچ سنی پایان فعالیت نیست بویژه در مورد بازنشستگان جوان. 
سن بازنشستگی در کشورهای مختلف متفاوت است و در کشور ما بجز برخی موارد خاص، هر فرد شاغل، به‌طور معمول پس از 30 سال کار بازنشسته می‌شود. همان‌گونه که قبلاً هم ذکر شد، مطالعات مختلف در کشور ما حاکی است کارکنان در زمان بازنشستگی به‌طور متوسط 52 سال یا کمتر از آن سن دارند که فرد بازنشسته در این سن هنوز در حد قابل توجهی از توان ادامه اشتغال برخوردار است. مطالعات در کشورهای پیشرفته حاکی است اغلب افراد پس از بازنشستگی تمایل به اشتغال نشان می‌دهند و معمولاً این تمایل برای یک دوره زمانی حدود 15 سال ادامه می‌یابد، چون بعد از آن افراد معمولاً کمتر میل و بویژه توان کار و اشتغال دارند. البته تمایل به اشتغال تا حدود زیادی از شرایط مالی و میزان مستمری‌های فرد بازنشسته تأثیر می‌پذیرد و در صورت تأمین مالی ممکن است تمایل به اشتغال تا حدود زیادی کاهش یابد. 
در کشور ایران نیز، بر اساس آمارها و شواهد موجود، در حال حاضر برخی از بازنشستگان (پس از 30 سال خدمت) دوباره وارد بازار کار شده و به فعالیت می‌پردازند. طبق آخرین اطلاعات مرکز آمار ایران، نزدیک به 27 درصد جمعیت 55 سال و بالاتر در کل جمعیت فعال کشور شاغل هستند. این تعداد، حدود 23 درصد جمعیت شهری و 4 درصد جمعیت روستایی را شامل می‌شود. 
این آمارها می‌تواند هم نشانه مثبتی از میزان اشتغال بازنشستگان در کشور و در نتیجه بهبود وضعیت سلامت و امید به زندگی باشد و هم دلیلی بر وجود مشکلات مالی بازنشستگان و اختلال در بودجه بندی افراد خانواده او. 

زمینه‌های تمایل به اشتغال مجدد 
وضع زندگی روزمره فرد بازنشسته تحت تأثیر عواملی همچون جنسیت، سلامت و وجود برنامه‌های آماده‌سازی قبل از بازنشستگی قرار دارد. اشتغال بازنشستگان از ابعاد مختلف تأثیراتی بر سلامت و کیفیت زندگی آنان دارد و به همین خاطر در بررسی زمینه‌ها و نیز پیامدهای این اشتغال باید به ابعاد مذکور توجه شود. مطالعات حاکی است بازنشستگانی که شاغل هستند از نظر شاخص‌های کیفیت زندگی نسبت به همتایان غیر شاغل خود وضعیت بهتری دارند.پیشتر هم گفتیم این کیفیت زندگی با ابعاد سلامت جسمی و روانی آنان نیز در ارتباط است. فرد بازنشسته پس از بازنشستگی همچنان در شبکه روابط اجتماعی و خانوادگی با اطرافیان خود قرار دارد. او بر خلاف تصورات دیگران، در زندگی خود و اطرافیانش بی‌اثر و بدون نقش نیست و تمایل دارد که فعالیت‌های قبل از بازنشستگی را همچنان ادامه دهد و حتی در بعضی اوقات نقش‌های جدیدی را نیز بپذیرد. بازنشستگی برای او به معنای از دست دادن منزلت اجتماعی است. به این معنی که نبود کارهای جاری در زندگی روزمره فرد، ممکن است در روند زندگی وی که برای مدت سه دهه از عمر او یا بیشتر را شکل داده، خلأ ایجاد کند. لذا می‌توان اذعان داشت که بازنشستگی برای فرد به معنای شروع یک دوره غیرفعالی و بی‌تحرکی نیست و خود نوع متفاوت و خاصی از فعالیت قلمداد می‌شود بلکه این دوره برای آن گروه که در زندگی خود اوقات آزادی را یافته‌اند، دوره انتقالی مهمی به‌ شمار می‌رود چون این واقعه عملاً متضمن از دست دادن درآمد است و پیامدهای اجتماعی و روانی آن روی فرد و خانواده‌اش در جای خود قابل توجه و تأمل خواهد بود. 
تأثیر دیگر بازنشستگی بر وضعیت روانی- اجتماعی فرد که او را به سمت اشتغال مجدد سوق می‌دهد، تغییر در روابط بین فردی و اجتماعی است. فرد بازنشسته تماس با دوستان و همکاران محل کار را از دست می‌دهد. فرزندان او نیز معمولاً برای خود زندگی مستقل تشکیل داده‌اند و لذا در زندگی فردی و اجتماعی احساس تنهایی و انزوا می‌کند. 
یکی دیگر از عوامل و زمینه‌های روی آوردن به اشتغال مجدد، ویژگی‌های شخصیتی افراد بازنشسته است. نتایج برخی مطالعات نشان داده است که ویژگی‌هایی از قبیل وجود انگیزه موفقیت بالا، خلاقیت و روحیه عمل‌گرایی ممکن است باعث تمایل به اشتغال مجدد بازنشستگان شود. ویژگی‌های مذکور با روحیات و قابلیت‌های کارآفرینی ارتباط دارند، به این معنی که هر چه میزان صفات ذکر شده در فرد بالاتر باشد احتمال این که او بتواند به فردی کارآفرین تبدیل شود بیشتر است. 
پس از بازنشستگی ارزش‌های فردی شخص در زندگی نیز تا حدودی دچار تغییر می‌شود و این تغییر در سازگاری فرد بازنشسته با شرایط جدید زندگی مؤثر است. اندرو بور کارشناس ارشد دانشگاه ایالتی بوفالو (2006) در یک مطالعه، ارتباط ارزش‌های شخصی را با رضایتمندی، اثر تحصیلات و مسائلی چون نقش این ارزش‌ها را در دوران مختلف زندگی همچون پیشرفت گرایی، قدرت و نوعدوستی بررسی کرده است. بر اساس این بررسی، پس از بازنشستگی ارزش‌های «پیشرفت» و «قدرت» کاهش می‌یابد و در مقابل ارزش‌های خیرخواهی (نوعدوستی) و جهان‌گرایی افزایش خواهد یافت. «بور» اظهار می‌دارد ظرفیت سازگاری فردی و اجتماعی فرد با توجه به تغییر در ارزش‌ها، دگرگون می‌شود لذا ممکن است تأثیرات مثبتی به واسطه افزایش ارزش‌های نوعدوستی و نیز تأثیرات منفی به واسطه کاهش ارزش‌های پیشرفت و خود هدایتی، در دوران بازنشستگی و سالمندی به وجود آید و بر روند سازگاری پس از بازنشستگی تأثیر بگذارد. 

وضعیت موجود کشور 
از وضعیت آماری اشتغال مجدد بازنشستگان در کشور اطلاعات مدون و روشنی در دست نیست؛ از معدود مطالعات موجود که در این گزارش نیز به آن اشاره شد، پژوهشی تحت عنوان «بررسی وضعیت اشتغال بازنشستگان و عوامل مؤثر بر آن در صندوق بازنشستگی کشوری» 1386 است که اطلاعات نسبتاً مبسوطی درباره اشتغال مجدد بازنشستگان و برخی عوامل و زمینه‌های آن به دست می‌دهد. 
براساس این پژوهش با توجه به آمار حقوق بگیران صندوق بازنشستگی کشوری، بیشترین تعداد بازنشستگان به ترتیب در رسته‌های آموزشی-فرهنگی، اداری- مالی و خدماتی هستند. در این میان می‌توان حدس زد که رسته‌های شغلی فنی مهندسی، فناوری اطلاعات، هیأت علمی و برخی دیگر در رابطه با اشتغال مجدد پس از بازنشستگی کمتر دچار مشکل می‌شوند اما بازنشستگان رسته‌های شغلی خدماتی، امور اجتماعی و سیاسی احتمالاً پس از بازنشستگی بیشتر با مشکل اشتغال مجدد مواجه خواهند بود. 
مطالعه نگارنده در مورد مردان بازنشسته چهار سال اخیر (1389 - 1385) تعداد دارندگان مدرک فوق دیپلم و بالاتر را 57درصد نشان می‌دهد که نمایانگر افزایش تعداد بازنشستگان دارای مدارک تحصیلی بالاتر، نسبت به گذشته است. 
وجود این میزان از تحصیلکرده‌ها در بین بازنشستگان به معنای برخورداری آنان از مهارت‌های شغلی در سطوح مختلف است که علاوه بر توان و استعداد فرد برای اشتغال مفید می‌تواند حاکی از آن باشد که جامعه نیز به مهارت‌ها و طبعاً خدمات این افراد نیاز دارد. 
بررسی یافته‌های مطالعه فوق نشان می‌دهد که هر چه به سال‌های اخیر نزدیک می‌شویم به تعداد بازنشستگان شاغل افزوده می‌شود. این یافته‌ها می‌تواند مؤید نیاز رو به رشد جامعه به خدمات بازنشستگان و نیز نیاز مالی یا روانی خود آن‌ها به کار و فعالیت باشد. 
یافته‌های تحقیق مذکور برخی عوامل مرتبط با اشتغال مجدد و تمایل به آن را نیز روشن می‌کند مثلاً در این بررسی 578نفر از 694 نفر نمونه مورد مطالعه(2/83 درصد) متأهل بودند. علاوه بر آن 72 درصد بازنشستگان شاغل با همسر و فرزندان خود زندگی می‌کردند(افرادی که به همراه همسر و فرزندان خود زندگی می‌کنند، به دلیل نیاز مالی، بیشتر از سایرین احتمال دارد به شغل مجدد روی آورند). این امر به معنای آن است که زندگی خانوادگی آنان کماکان در وضعیت معمولی ادامه دارد و طبعاً نیاز‌های مادی و مالی آنان نیز همچنان وجود دارد. اطلاعات کسب شده از تحقیق مذکور همچنین نشان می‌دهد، 83 درصد بازنشستگانی که شغل دوم قبل از بازنشستگی برگزیده‌اند دارای مشکلات اقتصادی بوده‌اند. این موضوع آنجا اهمیت بیشتری می‌یابد که افراد همزمان با ورود به مرحله بازنشستگی و کاهش حقوق دریافتی، ممکن است در مقایسه با زمان اشتغال نیاز مالی بیشتری داشته باشند. 
میزان تمایل بازنشستگان به اشتغال مجدد، 25 درصد تأمین هزینه‌های زندگی و 23 درصد نیز احیای روحیه خود را دلیل تمایل به اشتغال مجدد ذکر کرده‌اند. 
یافته‌های مطالعات در زمینه وضعیت روحی و روانی بازنشستگان نیز قابل توجه است. از میان بازنشستگان شاغل، 34 درصد «فرد بازنشسته» را فاقد اعتماد به نفس می‌دانند و در مقابل، 47 درصد مخالف نظر فوق هستند. این پاسخ‌ها حاکی است بین اعتماد به نفس و وضعیت اشتغال در میان بازنشستگان ارتباط وجود دارد. 
در حال حاضرتعداد بازنشستگان شاغل نسبت به گذشته افزایش چشمگیر داشته است و از این رو بسیاری از بازنشستگان «جوان» هستند، شناسایی زمینه‌ها و انگیزه‌های روی آوردن آنان به اشتغال مجدد و برنامه‌ریزی برای اشتغال مفید و مناسب این قشر امری ضروری است اگرچه برخی دیدگاه‌ها این امر را موجب کاهش فرصت‌های شغلی در اختیار، برای گروه‌های بیکار و نیازمند شغل می‌داند که پیامد آن مشکل اشتغال در سطح کلان جامعه خواهد بود، لیکن هدایت بازنشستگان به سوی کارآفرینی و مشاغلی که تولید اشتغال می‌کند باعث می‌شود بسیاری از این قبیل مشاغل، آزاد شده حتی با ورود بازنشستگان به فرایند کارآفرینی، فرصت اشتغال برای جویندگان کار نیز بیشتر شود. این امر با توجه به تجربه سال‌ها کار و پختگی و کمال شناختی و مهارتی بازنشستگان غیرممکن و دور از ذهن نیست. اگر دولت و سازمان‌های مردم نهاد بتوانند چتر حمایتی خود را بر ایده‌های کارآفرینی که بخشی از آن به کارآفرینان بازنشسته مربوط می‌شود بگسترانند بی‌شک بازنشستگان جوان می‌توانند منابعی بسیار مهم و قوی برای گسترش و تقویت این کارآفرینی‌ها باشند.

روزنامه ایران  -  20 آذر  92

http://www.iran-newspaper.com/1392/9/20/Iran/5532/Page/14/Index.htm#

اخراج دائم از مدرسه، ممنوع

اخراج دائم از مدرسه، ممنوع
مدیر کل ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اینکه اخراج دائم از مدرسه در آیین‌نامه انضباطی وجود ندارد، در خصوص دانش آموزی که در محیط مدرسه از موبایل استفاده می‌کند اظهار داشته برخورد با این دانش آموز به کمیته انضباطی بستگی دارد و شورای مدرسه بر اساس آیین نامه انضباطی درخصوص برخورد با دانش آموزانی که برخلاف مقررات موبایل به مدرسه می‌آورند، تصمیم گیری می‌کند. به گفته وی در صورت تکرار استفاده از این وسیله یا در صورت مشاهده موارد خاص همچون برخی از بلوتوث‌ها بر اساس ماده 69 آیین نامه انضباطی تنبیهات متناسب با تخلف را تصمیم گیری می‌کنند که اخراج موقت از مدرسه با اطلاع ولی دانش آموز و حداکثر برای سه روز از جمله این تصمیم‌هاست.
روزنامه قانون - 20 آذر 92

تهدید امنیت معلم


تهدید امنیت معلم

نورعلی عباس پور *


 ﮐﻼﺱ ﻫــﺎﯼ ﺷــﻠﻮﻍ، ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣــﻮﺯﺍﻥ ﻣﺸﮑﻞ ﺳــﺎﺯ، ﻧﺎﮐﺎﺭﺁﻣﺪﯼ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺁﻣﻮﺯﺷﮕﺎﻫﯽ، ﻓﻘﺪﺍﻥ ﺍﻧﮕﻴﺰﻩ ﻳﺎﺩﺩﻫﯽ ﻭ ﻳﺎﺩﮔﻴﺮﯼ، ﺗﻐﻴﻴﺮﺍﺕ ﭘﯽ ﺩﺭﭘﯽ ﻧﻈﺎﻡ ﺁﻣﻮﺯﺷﯽ ﻭ ﻧﺎﺑﺴﺎﻣﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﻣﺪﺍﺭﺱ، ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﻣﺸﮑﻼﺗﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻌﻠﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻼﺱ ﺩﺭﺱ ﺑﺎ ﺩﺭﺩﺳﺮﻫﺎﻳﯽ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﺑﺴﻴﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﮐﺎﺳﺘﯽ ﻫﺎ ﻭ ﻧﺎﺭﺳﺎﻳﯽ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﻌﻠﻢ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﭼﺮﺍﮐﻪ ﻣﻌﻠﻢ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺍﻭﻝ ﻭ ﻣﺠﺮﯼ ﺍﺻﻠﯽ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻧﻈﺎﻡ ﺁﻣﻮﺯﺷﯽ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻋﻠﺖ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺗﻴﺮﺭﺱ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺍﺗﻬﺎﻣﺎﺕ ﻭ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﺍﺕ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ.

ﺑﻪ ﺭﻏﻢ ﺷﺮﺍﻳﻄﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺣﺎﮐﻢ ﺍﺳﺖ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﻌﻠﻢ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﮐﻨﺪ ﻭ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﻭ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻫﺪﻑ ﻫﺎﯼ ﭘﻴﺶ ﺑﻴﻨﯽ ﺷﺪﻩ ﺳــﻮﻕ ﺩﻫﻨﺪ، ﺗﺪﺭﻳﺲ ﺷﺎﻥ ﻣﻮﺛﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﺮ ﮐﻼﺱ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻋﻠﻤﯽ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﮐﻨﻨﺪ ،  ﺍﻳﻦ ﺩﺭﺣﺎﻟﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭﺍﺕ ﻣﻌﻠﻢ ﺍﺯ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺿﻤﺎﻧــﺖ ﺍﺟﺮﺍﻳﯽ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﺩﺭﻧﺘﻴﺠﻪ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﺑﺮﺧﯽ ﺗﻬﺪﻳﺪﺍﺕ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﻴﺮﺩ. ﻣﻌﻠــﻢ ﺍﺯ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭﺍﺕ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﺧﻮﺩ ﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷــﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﺶ ﺣﻔﻆ ﺷــﻮﺩ.

ﻣﻌﻠﻤــﺎﻥ ﻋــﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣــﻮﺯ ﺧﺎﻃﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﻼﺱ ﺍﺧﺮﺍﺝ ﮐﻨﻨﺪ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻣﻔﺎﺩ ﺁﻳﻴﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻧﻀﺒﺎﻃﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻫﺎﯼ ﻗﺒﻠﯽ ﺑﻪ ﮐﻼﺱ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺗﺮﺟﻴﺢ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﭼﻨﻴﻦ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺑﻌﻀﺎ ﺑﻪ ﺁﺯﺍﺭ ﻭ ﺍﺫﻳﺖ ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ﻣﺒﺎﺩﺭﺕ ﻭﺭﺯﻧﺪ. ﭼﻨﻴﻦ ﻭﺿﻌﻴﺘﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻫﺎﯼ ﺑﺮﺧﯽ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔﯽ ﻭ ﻓﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺳﺒﺐ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﻴﺎﻣﺪ ﻫﺎﻳﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ﺭﻗﻢ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻌﻀﺎ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺟﺴﻤﯽ ﻭ ﺭﻭﺣﯽ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﻨﺠﻪ ﻧﺮﻡ ﮐﻨﻨﺪ.
ﺍﻳﻦ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺟﺮﻡ ﺧﻴﺰ ﻭ ﻣﺤﻼﺗﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺳﻴﺐ ﻫﺎﯼ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﻴﺸــﺘﺮﯼ ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻞ ﺍﻋﺘﻴﺎﺩ ﻭ ﻃﻼﻕ ﺭﻧﺞ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ، ﺟﺪﯼ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ.

ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﺭﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﻭ ﻧﻈﺎﻡ ﺁﻣﻮﺯﺷﯽ ﮐﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﻨﺒﻴﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺣﺴﺎﺳﻴﺖ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﺩﺭﻣﻮﺭﺩ ﺁﺯﺍﺭ ﻭ ﺍﺫﻳﺖ ﻣﻌﻠﻢ ﻭ ﺗﻮﻫﻴﻦ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﻴﺰ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﺩﺭﺧﻮﺭﯼ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻳﮑﯽ ﺍﺯ ﻋﻠﻞ ﺷﻴﻮﻉ ﺗﻨﺒﻴﻪ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﻏﻔﻠﺖ ﺍﺯ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭﺍﺕ ﻣﻌﻠﻢ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺁﻳﻴﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻧﻀﺒﺎﻃﯽ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺍﻳﻦ ﺣﻖ ﺑﻪ ﻣﻌﻠﻢ ﺩﺍﺩﻩ ﺷــﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﯼ ﺩﺭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺗﺪﺭﻳﺲ ﺍﺧﻼﻝ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﮐﻨﺪ، ﺗﻨﺒﻴﻪ ﺷﻮﺩ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺍﺯ ﺗﻨﺒﻴــﻪ ﺑﺪﻧــﯽ ﻭ ﺗﻮﻫﻴﻦ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺑﻪ ﺩﺭﺳــﺘﯽ ﻣﻨﻊ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﺍﮔﺮ ﺳﺎﻳﺮ ﻣﻮﺍﺩ ﺁﻳﻴﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺟﺮﺍﻳﯽ ﺷﻮﺩ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﻪﺗﻨﺒﻴﻪ ﺑﺪﻧﯽ ﻣﺘﻮﺳﻞ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.

ﻣﺰﻳﺪ ﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ ﺩﺭ ﺍﻏﻠﺐ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺣﻖ ﺍﺭﺯﺷﻴﺎﺑﯽ ﺍﺯ ﻳﺎﺩﮔﻴﺮﯼ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺭﺗﻘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻪ ﺑﺎﻻﺗﺮﮐﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﻌﻠﻢ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﻮﺩ ﻋﻤﻼ ﺍﺯﺍﻭ ﺳﻠﺐ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻣﺪﻳﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺁﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺗﺮﺗﻴﺒﯽ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﻧﻤﺮﻩ ﻗﺒﻮﻟﯽ ﺭﺍ ﮐﺴﺐ ﮐﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﭘﺎﻳــﻪ ﻳﺎ ﺩﺭﺱ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﮕﻴﺮﺩ.

ﺑﻬﺎ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺩﺭﻭﺱ ﻭ ﮐﻢ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﺗﻠﻘﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺭﻭﺱ ﻣﻬﻢ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﺎ ﺍﻣﻨﻴﺖ ﻣﻌﻠﻢ ﺧﺪﺷﻪ ﺩﺍﺭ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺩﺭﺱ ﻫﺎﻳﯽ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺗﺎﺭﻳﺦ، ﺟﻐﺮﺍﻓﯽ، ﺩﻳﻨﯽ، ﺍﺩﺑﻴﺎﺕ، ﻫﻨﺮ ﻭ... ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺍﻧﻀﺒﺎﻃﯽ ﺑﺮﻭﺯ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﻪ ﻳﺎﺩﮔﻴﺮﯼ ﻭ ﺗﺪﺭﻳﺲ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ، ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻮﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﺟﻬﺖ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﮐﻼﺱ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ. ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺁﺯﺍﺭ ﻭ ﺍﺫﻳﺖ ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ﺗﻮﺳــﻂ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺑﻪ ﻳﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﺻﻠﯽ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷــﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺁﻳﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﭘﻨﺎﻫﮕﺎﻫﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻌﻠﻢ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ؟
ﺁﻳﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺎﻣﻴﻦ ﺳﻼﻣﺖ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺭﻭﺣﯽ ﻣﻌﻠﻢ ﻓﮑﺮﯼ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟
ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺗﻌﺮﺽ ﺑﻪ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻣﻌﻠﻢ ﻭ ﺣﻔﻆ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﭼﻪ ﺳﺎﺯﻭﮐﺎﺭﯼ ﺍﻧﺪﻳﺸﻴﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟

* ﻣﺪﺭﺱ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻓﺮﻫﻨﮕﻴﺎﻥ

روزنامه آرمان ، یکشنبه ، 17 آذر 92 ، گزارش اجتماعی ، 7

شورای مرکزی کانون های صنفی معلمان سراسر کشور(14 و 15 آذر - تبریز)

گزارش حقوق معلم از نشستهای 14 و 15 آذر 
شورای مرکزی کانون های صنفی معلمان کشور
-تبریز  
با حضور استاد حسین شرق هم رزم دکتر خانعلی شهید راه عدالتخواهی معلمان ایران  
یاشاسین آذربایجان: 
میزبانی کم نظیر تبریز در برگزاری نشست شورای مرکزی تشکلهای صنفی معلمان

شهر تبریز است و جان قربان جانان می کند/سرمه ی چشم از غبار کفش مهمان می کند: شهریار

کانونهای شرکت کننده : آذربایجان شرقی،اصفهان،تهران،گیلان،کردستان،همدان و یزد 
غایبین: خراسان،فارس و کرمانشاه


وزیر آموزش و پرورش بر بالین استاد حسین شرق در بیمارستان پس از زخمی شدن توسط نیروهای امنیتی در تجمع معلمان کشور جلوی مجلس - تهران سال  1340


ادامه ی مطلب را ببینید - به زودی تکمیل می شود
به نقل از وبلاگ حقوق معلم

تشکل‌های فرهنگی معلمان را فرصت می‌دانیم، نه تهدید/ حماسه 24 خرداد را معلمان آفریدن

تشکل‌های فرهنگی معلمان را فرصت می‌دانیم، نه تهدید/ / حماسه 24 خرداد را معلمان آفریدند
تشکل‌ها می‌توانند نظرات خود را عنوان کنند و در تصمیم‌سازی و ارائه پیشنهادات جدید، کمک آموزش و پرورش باشند.
  
تشکل‌های فرهنگی معلمان را فرصت می‌دانیم، نه تهدید/ حماسه 24 خرداد را معلمان آفریدند

وزیر آموزش و پرورش عصر روز گذشته 16 آذرماه ، به مناسبت پانزدهمین سالروز تاسیس ایسنا ضمن حضور در این خبرگزاری از بخش‌های مختلف آن بازدید بعمل آورد.

به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش به نقل از ایسنا ،دکتر علی اصغر فانی با بیان اینکه در سه ماه گذشته تلاش کردیم «فرهنگ امنیتی» را به «امنیت فرهنگی» تبدیل کنیم، درباره وضعیت معلمان اخراجی و منع تدریس شده‌ها در سال‌های گذشته، گفت: همکاران فرهنگی با این شرایط داریم؛ اعلام کردیم پرونده این فرهنگیان یک بار دیگر در معاونت حقوقی وزارت آموزش و پرورش مورد بررسی و تجدید نظر قرار گیرد.

پرونده‌های قضایی معلمان را پیگیری می‌کنیم

فانی با بیان اینکه در سه ماه گذشته تلاش کردیم فرهنگ امنیتی را به امنیت فرهنگی تبدیل کنیم، اظهار کرد: معلمان در سال‌های اخیر جرات نداشتند انتقاد کنند، اما به صراحت می‌گویم همه معلمان می‌توانند درباره تمام برنامه‌های آموزش و پرورش اظهارنظر و انتقاد کنند؛ این جریان بتدریج در بدنه آموزش و پرورش جای خود را باز می‌کند و باید جایگاه از بین رفته معلمان در جامعه احیا شود.

وی در پاسخ به اینکه آیا معلمانی هستند که بنابر دلایل مطرح کردن برخی موضوعات، اخراج، تبعید و یا به شهر دیگری منتقل شده باشند؟ گفت: چنین فرهنگیانی هستند و اعلام کرد‌ه‌ایم تا به معاونت حقوقی وزارتخانه برای پیگیری موضوع مراجعه کنند؛ البته برخی برخی از همکاران دارای پرونده‌هایی با احکام قضایی هستند که فراتر از اختیارات آموزش و پرورش است، اما حاضریم آنها را نیز پیگیری کنیم؛ اما برخی فرهنگیان که در معاونت حقوقی آموزش و پرورش پرونده دارند، می‌توانند به این معاونت مراجعه کرده و پرونده آنها مجدد بررسی شود.

تشکل‌های فرهنگی معلمان را یک فرصت می‌دانیم، نه یک تهدید

وزیر آموزش و پرورش درباره اینکه  رئیس جمهور صحبت‌هایی را در خصوص مشارکت تشکل‌های صنفی در تعیین سرنوشت خود داشته‌اند، آیا شما قائل به ساماندهی انجمن صنفی معلمان هستید؟ پاسخ داد: از زمانی که به وزارت آموزش و پرورش آمدم، دیدارهایی را با تشکل‌های مختلف فرهنگیان داشتیم و معتقدم این تشکل‌ها، تشکل‌های قانونی هستند و یک فرصت برای آموزش و پرورش محسوب می‌شوند که بتوانیم از آنها بهره ببریم.

فانی در ادامه از راه‌اندازی اتاقهای فکر در وزارتخانه متبوعش خبر داد و گفت: اتاق‌های فکری در آموزش و پرورش راه‌اندازی می‌کنیم که در این اتاق‌های فکر، تشکل‌ها می‌توانند نظرات خود را عنوان کنند و در تصمیم‌سازی و ارائه پیشنهادات جدید، کمک آموزش و پرورش باشند.

وی با اشاره به اینکه تشکل‌های فرهنگی معلمان را یک فرصت می‌دانیم، نه یک تهدید ، افزود : معتقدیم تشکل‌ها می‌توانند برای تصمیم‌سازی و تصویب و اجرای برنامه‌ها، کمک آموزش و پرورش باشند.

وزیر آموزش و پرورش گفت: به دنبال فرصتی هستیم که وقتی از وزیر اطلاعات بگیریم که تشکل‌ها دیداری با وزیر اطلاعات داشته باشند. البته ممکن است این کار تا عملیاتی شدن طول بکشد. اما زمانی که با وزیر اطلاعات در این باره صحبت کردم، ایشان خیلی استقبال کردند و به وزیر اطلاعات گفتم که اگر نمایندگان تشکل‌های صنفی معلمان آمدند، آنها را معطل نگه ندارید.

حماسه 24 خرداد را معلمان آفریدند

فانی با بیان اینکه حماسه 24 خرداد را معلمان آفریدند، تصریح کرد: هیچ قشری به اندازه معلمان در حماسه 24 خرداد موثر نبود.

وی در ادامه با بیان اینکه جهاد دانشگاهی به عنوان شجره طیبه همواره نقش‌آفرین بوده، اظهار کرد: جهاد دانشگاهی وارد هر حوزه‌ای که شده، موفق بوده و ایسنا هم از موفقیت‌های جهاد دانشگاهی است.

فانی ابراز امیدواری کرد که همکاری بین وزارت آموزش و پرورش با ایسنا بیش از پیش توسعه یابد و آموزش و پرورش بتواند از ظرفیت این خبرگزاری به عنوان نهادی برای اطلاع‌رسانی اخبار و رویدادهای آموزش و پرورش استفاده کند؛ ضمن آنکه ایسنا می‌تواند دیدگاه‌های مردم و صاحبنظران، معلمان و بدنه جامعه را به وزارت آموزش و پرورش منتقل کند تا برنامه‌های وزارت آموزش و پرورش متناسب با این دیدگاه‌ها باشد.

وزیر آموزش و پرورش گفت: انتظارم از ایسنا این است که آموزش و پرورش را متعلق به خود بداند و به آموزش و پرورش در تنویر افکار عمومی کمک کند چرا که این وزارتخانه دستگاهی است که کوچک‌ترین تصمیم آن جامعه را تحت تاثیر قرار می‌دهد، در حالی که در وزارتخانه‌های دیگر تصمیمات بزرگی اتخاذ می‌شود اما کسی از آن خبردار نمی‌شود.

 وی افزود: این ویژگی آموزش و پرورش از یکسو و بزرگ بودن این وزارتخانه با وجود بیش از یک میلیون معلم و 12 میلیون و 300 هزار دانش‌آموز از سوی دیگر از مهم‌ترین تفاوت‌های آموزش و پرورش با سایر وزارتخانه‌هاست. ضمن آنکه از نظر کیفی خروجی آموزش و پرورش، ورودی نظام آموزش عالی و جامعه است، لذا نیروی انسانی آینده کشور در آموزش و پرورش تامین می‌شود، از این رو آموزش و پرورش وزارتخانه‌ای بسیار مهم است.

فانی گفت: وزارت آموزش و پرورش نیاز دارد که مرتب با آحاد مردم ارتباط و اطلاع‌رسانی مناسبی داشته باشد و نیازمند دیده شدن بازتاب فعالیت‌هایش در جامعه است.

فانی و خصوصی سازی آموزش و پرورش


 

فانی و خصوصی سازی آموزش و پرورش 


مهدی بهلولی،روزنامه آرمان،16 آذر 92

 یکی از موضوع های مهم آموزش و پرورش،مسآله ی خصوصی سازی آموزش و پرورش است که البته در سراسر دنیا- هم در میان اندیشه وران آموزشی،اجتماعی،سیاسی و اقتصادی،و هم در میان دولت ها- مخالفان و موافقان خود را دارد. در ایران پس از انقلاب هم،از سال های پایانی دهه ی هفتاد و با راه اندازی مدرسه های غیرانتفاعی،بحث خصوصی سازی به آموزش و پرورش راه یافت. اما از آن زمان تاکنون،ارزیابی همه جانبه و فراگیری از مدرسه های غیرانتفاعی و عملکرد آنها انجام نگرفته و به درستی روشن نیست که آیا راه اندازی این مدرسه ها،توانسته بر بهبود آموزش ایران بیفزاید یا نه؟ پایه گذاران این مدرسه ها،وجود و پیدایی آنها را نیاز سال های پایانی دهه ی هفتاد می دانند که شمار دانش آموزان ایران به 18 میلیون نفر رسیده بود و با توجه به هشت سال جنگ،امکانات دولتی پاسخگوی نیازهای آموزشی این شمار از دانش آموزان نبود- که البته این سخن،هم اکنون که دانش آموزان به دو سوم آن زمان کاهش یافته اند،نمی تواند سخن درستی به شمار آید. این نگارنده البته،به جز این دفاع- که همانگونه که گفتم مساله ای همبسته با آن سال هاست- دفاع استوار و نیرومند دیگری از پایه گذاران و هواداران گذشته و کنونی خصوصی سازی آموزش و پرورش در ایران ندیده ام.

 در آموزش و پرورش دولت یازدهم اما،گویا قرار بر این است که به تقویت این مدرسه ها پرداخته شود و این در پاره ای از سخنان،فانی،وزیر آموزش و پرورش،نمایان است. برای نمونه در گفت و گوی چند روز پیش ایشان با روزنامه آرمان،در تاریخ نهم آذر : "این سیاست[توسعه مشارکت در آموزش و پرورش]باعث افزایش مشارکت مردم و توسعه بخش خصوصی در آموزش و پرورش است. درحال حاضر از 12 میلیون و 300 هزار دانش‌آموز، تنها یک میلیون در مدارس غیردولتی درس می‌خوانند. به‌نظر می‌رسد که با ایجاد تسهیلات برای مردم و افراد داوطلب برای تاسیس مدارس قادر خواهیم بود که این 5/8 درصد دانش‌آموزان در حال تحصیل در مدارس غیردولتی را تا دو سال آینده به 12 درصد برسانیم. در همین راستا برنامه‌هایی از قبیل خرید آموزش به‌جای ایجاد آموزش به‌عنوان یک سیاست می‌تواند به ما کمک کند."

 اما شاید بتوان مدرسه های غیرانتفاعی کنونی ایران را در دو دسته جا داد. یک دسته،مدرسه هایی هستند با پایه گذاران شناخته شده ی سیاسی،اجتماعی و اقتصادی،و سرمایه،امکانات و پشتیبانی های گوناگون و چشمگیر اولیه. این شرایط به کارگزاران این مدرسه ها،اجازه می دهد که از همان آغاز،چندان دل نگران شمار دانش آموزان شان نباشند و با گرفتن آزمون های ورودی،بیشتر به جذب شاگردانی بپردازند که از هوش و توان ذهنی خوب و بالایی برخوردارند و خانواده های آنها هم از طبقات متوسط و بالای فرهنگی- اقتصادی جامعه به شمار می روند. امکانات و سرمایه درخور،و دانش آموز کمابیش علاقمند،بنیاد آموزشی بهتر از دیگر مدرسه ها را می ریزد- به ویژه در سنجش با بسیاری از مدرسه های دولتی که نه توان مالی درست و حسابی دارند و نه امکان گزینش اولیه دانش آموزان را. این مدرسه ها با شرایط خوب نخستین،و دانش آموزان کیفی ای که می توانند جذب کنند،و سپس با آموزشی که ارائه می دهند،در یک فرآیند دوری دو سویه،به شهرتی در منطقه دست می یابند که می توانند شهریه های باورنکردنی چند میلیونی بگیرند و بر گسترش کمی و کیفی خود بیفزایند. بگذریم از این که در چنین فرایندی،و در نهایت،بر افزایش نابرابری آموزشی در آموزش و پرورش ایران و شکاف طبقاتی افزوده می گردد.

 اما دسته ی دیگر مدرسه های غیرانتفاعی- که از قضا شمار بیشتری را هم دربرمی گیرد- آنهایی هستند که با سرمایه های خرد یک یا تنی چند،راه اندازی می شوند. این مدرسه ها از همان آغاز با مدرسه های غیرانتفاعی دسته نخست- به دلیل کاستی های مادی و امکاناتی- قابل رقابت و سنجش نیستند. ناگزیرند که همه جور دانش آموزی را جذب کنند تا ورشکسته نگردند و بتوانند به کارشان ادامه دهند. گاهی حتی به جذب دانش آموزان اخراجی مدرسه های دولتی می پردازند! آنچه که در این مدرسه ها رخ می دهد به هیچ رو از مدرسه های دولتی متوسط،بالاتر نیست- اگر نگوییم که پایین تر است- و چه بسا در آموزش،و به ویژه پرورش،معمولی شاگردان هم،به دلیل امتیاز دادن های بی حساب و کتاب به دانش آموزان و خانواده های آنها،کامیاب نباشند و نگردند. از این رو چه بسا بتوان گفت که مدرسه های غیرانتفاعی در ایران،عملکرد آموزشی،و فلسفه ی وجودی آنها،هم اکنون سخت نیازمند بازاندیشی و بازنگری اند و کار به دستان آموزشی کنونی،پیش از دامن زدن به این مدرسه ها و تقویت آنها،بایسته است با نگرشی آموزشی و بر بنیاد تجربه ی ملی و جهانی،از سیاست خصوصی سازی در آموزش و پرورش به دفاع برخیزند. 

http://bohluli.blogsky.com/

بحران خصوصی‌شدن وام‌های تحصیلی در کشور انگلیس

بحران خصوصی‌شدن وام‌های تحصیلی در کشور انگلیس
دانشجویان دانشگاه «وارویک» انگلیس در اعتراض به واگذاری وام‌های تحصیلی به بخش خصوصی و در نتیجه افزایش هزینه وام‌های دانشجویی دست به تظاهرات زدند.
  
بحران خصوصی‌شدن وام‌های تحصیلی در کشور انگلیس

دانشجویان دانشگاه «وارویک» انگلیس در اعتراض به واگذاری وام‌های تحصیلی به بخش خصوصی و در نتیجه افزایش هزینه وام‌های دانشجویی دست به تظاهرات زدند.

به گزارش سرویس «دانشگاهی» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این دانشجویان مدعی شدند دولت قصد دارد وام‌های آنها را به شرکت‌های خصوصی بفروشد که با این کار بدهی‌های دانشجویان وام‌گیرنده افزایش خواهد یافت. آنها قصد دارند تا پیش از انتخابات آتی به مقابله با این اقدام دولت بپردازند.

این نگرانی از سوی دانشگاه‌ها وجود دارد که دانشجویان و فارغ‌التحصیلان با افزایش محدودیت‌ها و بدهی‌های مالی مواجه شوند.

به گزارش ایسنا به نقل از پایگاه اینترنتی یونیورسیتیزنیوز، «میگوئل ماتوس» دانشجوی 19 ساله‌ای که رهبری این تظاهرات را در دانشگاه برعهده دارد می‌گوید: اگر علیه این بحران متحد نشویم وضع از این هم بدتر خواهد شد زیرا این دولت به حرف مردم گوش نمی‌دهد و این مسئله برای من غیرقابل درک است. هرچند مطمئن نیستم دولت صدای ما را بشنود اما اتحاد مردم با هم می‌تواند آنها را مجبور به شنیدن صدای مردم کند
.

انتقال مهندس هاشم خواستار از بازداشتگاه دادگاه انقلاب مشهد به زندان وکیل آباد

انتقال مهندس هاشم خواستار


 از بازداشتگاه دادگاه انقلاب مشهد به زندان وکیل آباد


حقوق معلم-اسماعیل عبدی:
در پی صدور ابلاغیه ای از جانب اجرای احکام دادگاه انقلاب مشهد برای خانم مالکی فرد همسر مهندس هاشم خواستار مبنی بر معرفی مکفول ظرف مدت بیست روز ،مهندس خواستار به همراه همسرشان امروز صبح ساعت 9 به دادگاه انقلاب مشهد مراجعه کردند.
خانم مالکی فرد در تماسی با حقوق معلم گفتند:«پس از مراجعه به اجرای احکام دادگاه انقلاب مشهد،مهندس خواستار خواهان دیدن حکم صادره شدند که با کمال تعجب به ایشان حتی اجازه ی دیدن حکم را ندادند و گفتند که شما محکوم به پرداخت مبلغ دو میلیون تومان جزای نقدی شده اید که آقای خواستار گفتند من این حکم را قبول ندارم و خودم را مقصر نمی دانم.بلافاصله دستور بازداشت آقای خواستار صادر شد و ایشان به بازداشتگاه دادگاه انقلاب رفتند.پس از آن حدود ساعت دو بعد از ظهر به زندان وکیل آباد مشهد انتقال یافتند».
پیشتر مهندس خواستار دو سال زندان بدون مرخصی گذرانده اند و
با احتساب 45 روز اضافه بازداشتی که در پی نوشتن نامه های افشاگرانه نسبت به وضعیت بد زندان وکیل آباد -پس از گذراندن دو سال زندان- به آقای خواستار تحمیل کردند گمانه زنی ها بر این است که آن 45 روز اضافی با محاسبه ی روزی بیست هزار تومان آن زمان ، از مبلغ کل جزای نقدی کاسته می شود که الباقی یک میلیون و صد هزار تومان خواهد بود. اکنون که هر روز زندان سی هزار تومان محاسبه می شود، آقای خواستار باید در حدود سی و هفت روز را در زندان وکیل آباد بگذرانند.

عصر امروز خانم مالکی فرد درپیامی تلفنی با حقوق معلم گفتند:
«همسر من یک معلم صنفی آزاده و عدالتخواه است و گناهی جز نقد مسئولان نسبت به اشتباهاتشان ندارد.امیدوارم روزی در ایران صدای منتقدین شنیده شود و حاکمیت نقد را دشمنی نپندارد زیرا نقد سبب پویایی و تحقق دموکراسی و مردم سالاری در جامعه می گردد».

تشدید فشارهای امنیتی بر خانواده ی ابطحی


تشدید فشارهای امنیتی بر خانواده ی ابطحی


حقوق معلم - اسماعیل عبدی:
متاسفانه با خبر شدیم پس از سریال احضارها،بازداشتها و صدور احکام حیرت آور برای سید مجتبی ابطحی،اکنون دادگاه تجدید نظر استان اصفهان حکم بدوی شش ماه زندان و سیصد هزارتومان جریمه نقدی-صادره از دادگاه خمینی شهر- را برای فرزندش سید علی ابطحی تایید کرده است.سید علی ابطحی، - متخصص در امور رایانه- با رد پذیرش گرین کارت از سوی شرکتهای مختلف غربی برای خدمت در ایران مانده است. 
در 
20 خرداد 92 نیروهای امنیتی با ورود به منزل ایشان را دستگیر و تعداد زیادی رایانه به ارزش حدودی یکصد میلیون تومان که جهت تعمیر آورده شده بود را ضبط کردند. تا کنونعلی رغم رای قاضی مبنی بر استرداد ضبط شده ها، وسایل مسترد نشده و شرکتها و افرادی که جهت تعمیر، کامپیوترهایشان را سپرده بودند خواهان رایانه هایشان هستند و ...
سید مجتبی ابطحی معلم بازنشسته،یکی از محبوب ترین معلمان خمینی شهر و کشور؛عضو کانون معلمان خمینی شهر است که علی رغم مشکلات زیادی که برایش ایجاد کرده اند هنوز هم وقتی همکارانش را می بیند گل خنده از لبانش چیده نمی شود.
پیش از انقلاب و در سال 54 به دلیل اعتراضات شدید به تبعیض ،از دانشگاه اخراج شد.پس از انقلاب در سال 58 به دریافت مدرک لیسانس فیزیک نائل شد و در سال 60 وارد آموزش و پرورش شد.شش سال اول کاری خود را در استان محروم کهکیلویه خدمت کرد و پس از آن با قبولی در آزمون اعزام به خارج سه سال در امارات متحده ی عربی تدریس کرد و بقیه ی سالهای تدریسش را تا بازنشستگی اجباری در خمینی شهر گذراند.
او در کسوت معلمی،جزء بهترین معلمان فیزیک بوده است و شاگردانش همواره از وی به نیکی یاد می کنند و اکنون بسیاری از آنان با الهام گرفتن از معلم خود در لباس معلمی-فیزیک-نقش آفرینی می کنند.در زمان جنگ،پس از آنکه پیکر برادرش به وطن بازنگشت (هنوز هم پیکر برادرشان مفقود است) ، بارها به جبهه رفت تا  برای دفاع از میهن خود جانفشانی کند و هنگامی که در آزمون کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس پذیرفته شد، به دلیل اهمیت خدمت به مناطق نیازمند ،از ادامه تحصیل منصرف شد. وقتی به ایشان پیشنهاد معاونت مدیرکلی استان کهکیلویه ارائه شد با تاکید بر اهمیت معلمی به تدریس ادامه داد زیرا عاشق آموزش بود.
با تاسیس کانونهای صنفی در کشور ،معلمان خمینی شهر نیز با برگزاری انتخابات و نوشتن اساسنامه به قصد ایجاد کانون،با وزارت کشور مکاتبه کردند که متاسفانه پاسخ مثبتی به آن ها داده نشد.بنا بر تبصره ی ذیل ماده 10 احزاب فعالیتهای کانون معلمان خمینی شهر به شکل قانونی ادامه یافت و آقای ابطحی که جزء محبوبترین و مورد اعتمادترین معلمان خمینی شهر است به درخواست همکاران و حس عدالتخواهی خود پیگیر مطالبات قانونی فرهنگیان بود .پس از نشست شورای هماهنگی کانونهای فرهنگیان سراسر کشور- رشت ،سال 83- چندین بار احضار و مورد بازجویی قرار گرفت.همراه اعضای کانون خمینی شهر، با پی ورزی صنفی و روحیه ی حق طلبانه به فعالیتهایش ادامه داد در همان سال در 8 روز مختلف بازداشت شد و مورد بازجویی قرار گرفت.
در سال 85 پس از تجمعات فرهنگیان -جلوی مجلس- جهت اجرای قانون معطل مانده ی مدیریت خدمات کشوری که نقطه ی عطف دادخواهی معلمان کشور بود دستگیر و به مدت 22 روز در زندان اوین تحت بازجویی قرار گرفت.سپس با قرار دادن وثیقه از زندان آزاد شد.در ادامه ی ناملایمات ، با حکم عجیب هیات تخلفات اداری مواجه شد: بازنشستگی اجباری با کسر از حقوق به جرم ترک خدمت به مدت 22 روز!  در حالیکه در تمام این مدت 22 روز تحت بازجویی قرار داشت.( آقای ابطحی در تمام مدت خدمت به آموزش و پرورش کشور از حق مرخصی استفاده نکرده است)
در اعتراض به این حکم عجیب آقای ابطحی در دیوان عدالت اداری شکایت کرد و در سازمان بازرسی کل کشور و سازمان برنامه و بودجه موضوع را مطرح کرد.او که این حکم را قبول نداشت برای برقراری حقوقش به اداره آموزش و پرورش خمینی شهر نرفت. با بی توجهی مسئولان بیمه اش قطع شد و لذا عمل جراحی همسرش را با هزینه ی شخصی پرداخت کرد. با گذشت حدود سه سال از این واقعه،با اصرار معلمان و کارمندان اداره ،دفاتر و اسناد را به منزل ایشان آوردند تا قبول کند که حقوقش برقرار شود...
اکنون پس از گذشت سالها ، اقدامات شگفت انگیز دادگاهها و نیروهای امنیتی نه تنها از محبوبیت ایشان نکاسته بلکه معلمان خمینی شهر بیش از پیش او را دوست دارند و در مراسم روز معلم دعوتش می کنند و همواره قدر دان تلاشهای صادقانه ی او هستند.امید است اکنون که امید بر آسمان سیاسی ایران سایه افکنده ، مشکلات این معلم فرهیخته پایان یابد و مسئولین در برخوردهایشان با خانواده ی محبوب و آزاده ی ابطحی تجدید نظر کنند.
به نقل از وبلاگ حقوق معلم 

ابلاغیه دادگاه انقلاب مشهد جهت معرفی هاشم خواستار

ابلاغیه دادگاه انقلاب مشهد جهت معرفی هاشم خواستار


حقوق معلم - اسماعیل عبدی:
در بین فعالین صنفی و معلمان کشور چهره ای شناخته شده و بسیار محبوب است.او معلمی آزاده و عدالتخواه  است که سی سال از بهترین لحظات زندگی اش را در هنرستانهای تربت جام و مشهد به آموزش پرداخته و بسیاری از مهندسان کشاورزی این شهرها از شاگردانش بوده اند.
مهندس هاشم خواستار،عضو هیات مدیره ی کانون فرهنگیان مشهد است و به همین دلیل در پیگیری مطالبات معلمان مشهد و کشور نقش آفرینی کرده است و 
مدت هاست از سوی دادگاه انقلاب مشهد مورد بی مهری قرار می گیرد.
ایشان در سال 83 پس از برگزاری نشست شورای هماهنگی کانونهای سراسر کشور در رشت به اتهام شرکت در نشست فوق به 6 سال زندان محکوم گردید که در دادگاه تجدید نظر به 3 سال حبس تعلیقی تبدیل شد.
در سال 86 در هیات تخلفات اداری به کسر یک هشتم از حقوق به مدت یک سال محکوم شدو در سال 87 پس از سی سال خدمت شرافتمندانه بازنشسته شد. در سال 88 توسط دادگاه انقلاب مشهد در ابتدا حکم 6 سال زندان را دریافت کرد که در دادگاه تجدید نظر 
به دو سال حبس تقلیل یافت.
ایشان با گذراندن دو سال تمام بدون حتی یک روز مرخصی - در حالیکه می توانست از دو ماه مرخصی استفاده نماید - با نوشتن نامه هایی به افشاگری پیرامون وضع بد زندان وکیل آباد پرداخت که در پی آن نه تنها آزاد نشد بلکه به 45 روز بازداشت و حبس در اطلاعات و زندان محکوم گردید.با پایان یافتن ظاهری سریالهای عجیب صدور احکام مختلف توسط دادگاه انقلاب مشهد ،سرانجام با قرار دادن وثیقه ی یکصدمیلیون تومانی آزاد شد.
پس از آن حکم حیرت آور و تنش آفرین سه سال ممنوعیت خروج از کشور،سه سال ممنوعیت مصاحبه و 6 میلیون تومان جریمه ی نقدی از سوی دادگاه انقلاب مشهد برای ایشان صادر شد. (به جرم تشویش اذهان عمومی ،نشر اکاذیب و فعالیت تبلیغی علیه نظام)
در 23 مرداد 92 آقای هاشم خواستار به شکل تلفنی با حقوق معلم درباره ی روند پیچیده ی پرونده ی خود گفتگو کردند که چکیده ی آن به شرح زیر است:
    غلامحسین دوستعلی مکی وکیل ایشان با مراجعه به اجرای احکام دادگاه انقلاب  شهر مشهد متقاضی رویت حکمی شد که به شکل غیابی برای هاشم خواستار صادر شده است و از درونمایه ی آن هیچ آگاهی در دست نیست.اجرای احکام ایشان را به شعبه ی رسیدگی کننده ارجاع دادند که پس از مراجعه به شعبه ،مشخص شد که قاضی شعبه تغییر کرده و قاضی جدید هم در چگونگی صدور حکم و درونمایه ی پرونده قرار ندارد.شعبه ی مورد نظر رویت حکم را منوط به حضور خود متهم-آقای خواستار-در دادگاه دانستند.

پس از کش و قوس های فراوان و گذشت چندین دوره ی پر تنش ، اکنون در اواخر آبان 92 برای خانم صدیقه مالکی فرد- همسر آقای خواستار-که ایشان نیز از فرهنگیان بازنشسته هستند ،ابلاغیه ای فرستاده شده که به موجب آن ایشان باید ظرف مدت حداکثر بیست روز مکفول خود را معرفی نماید وگرنه وثیقه اش به نفع دولت ضبط خواهد شد.
حقوق معلم ضمن تاکید بر بی گناهی مهندس هاشم خواستار و صنفی بودنشان از مسئولین مربوطه می خواهد که روند برخوردهای امنیتی را نسبت به این خانواده ی فرهنگی و فرهیخته پایان دهند.

خصوصی سازی آموزش و پرورش،زیان بخش است


خصوصی سازی آموزش و پرورش،زیان بخش است  


تاریخ : دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 در ساعت 08:08 ب.ظ

                      

                   دایان راویچ/ لس آنجلس تایمز / 28 مارس 2010

                                  برگردان : مهدی بهلولی

  دو سیمای ویژه،پیاپی،شاخص تاریخ مدرسه های دولتی آمریکا بوده اند. یکی این که در سراسر سده ی گذشته،دستگاه آموزش و پرورش ما،همواره شیفته ی ایده ای بلندپروازانه شده است- ایده ی یک دانشور و یا سازمانی که نوید راه حل ساده ی مشکلات مدرسه های مان را می دهد. و سیمای دوم این است که نه هیچ راه حل ساده ای هست و نه هیچ درمان معجزه آسایی برای آن مشکلات.  

 روزگار ما نیز،جدا از این ها نیست. ما هم اینک،با موجی از اصلاحات آموزشی مبتنی بر این باور روبرویم که مدرسه ای که دانش آموزان را گزینش می کند،بر پایه ی آزمون ها پاسخ می گوید،و بر بنیاد رقابت پیش می رود،موفقیت تحصیلی را،شگفت انگیزانه،بهبود می بخشد. اما اکنون،شواهدی تجربی هست که آشکارا نشان می دهند گزینش،رقابت و پاسخگویی،به عنوان اهرم های اصلاح آموزشی،کارگر نیستند. ولی دولت اوباما،با تبلیغ یک برنامه ی تهاجمی اصلاح مدرسه- تدوین شده در بخش شتاب برای برترین برنامه- در حال پیش رفتن است. بنیاد این برنامه،بر نیروی انگیزه بخشی و رقابت استوار است. این رهیافت،اگر وضع مدرسه ها را بدتر نسازد،بهتر نیز نخواهد ساخت.

 در پشتیبانی از مدرسه های منشوری[charter schools] برای رقابت با مدرسه های دولتی،چه چیزی می تواند نادرست باشد؟ چرا ما نباید از آموزشگران درخواست پاسخگویی داشته باشیم و چرا نباید نمره های آزمون ها را در پاداش دادن به بهترین آموزگاران به کار گیریم،و کسانی از آنها را که باید کار دیگری بیابند را شناسایی کنیم؟ اینها نیز،همانند برنامه های زیبای روزگاران پیش،خردمندانه می نمایند اما آموزش و پرورش را،نه با حال و روز بهتری،رها خواهند ساخت. مدرسه های منشوری،داروی همه دردها نیستند. هم اکنون در کشور،پیرامون 5000 تا از این مدرسه ها هست که در کیفیت هم،گوناگون اند. برخی بسیار خوب اند،برخی وحشتناک؛بیشترشان اما چیزی میان این دو.

 بیشتر پژوهش ها،روشن ساخته اند که این مدرسه ها،روی هم رفته،از مدرسه های دولتی بهتر نیستند. در ارزشیابی ملی پیشرفت آموزشی،از سال 2003 تا 2009،مدرسه های منشوری،به هیچ رو از مدرسه های دولتی بهتر نبوده اند. دانش آموزان سیاه پوست و اهل آمریکای لاتین این مدرسه ها هم،از دیگر همتایان خود در مدرسه های دولتی،عملکرد بهتری نداشته اند.

 این مایه شگفتی است،از آن رو که این مدرسه ها،از امتیازهای بسیار بیشتری برخوردارند تا مدرسه های دولتی. بیشتر مدرسه های منشوری،دانش آموزان شان را با قرعه کشی برمی گزینند. مراقبت می شود که کسانی که برای عضویت نام نویسی می کنند در تهیدست ترین جماعت ها و با انگیزه ترین دانش آموزان و خانواده ها باشند. این مدرسه ها،آزادند تا "به رایزنی بپردازند" درباره ی دانش آموزانی که ناتوان هستند یا در برآوردن انتظارات،علاقه ای ندارند. دانش آموزان این مدرسه های ویژه در بوستون،نیویورک،و واشنگتن،دریافته اند که این مدرسه ها،در سنجش با مدرسه های دولتی،درصد کمتری از دانش آموزانی دارند که اغلب در آموزش،با بیشترین دشواری ها روبرویند- مانند افراد معلول،و کسانی که در زبان انگلیسی مشکل دارند. چراکه مدرسه های دولتی،ناگزیرند همه ی کودکان را بپذیرند،و سرانجام سروکارشان با شمار بیرون از اندازه ای از دانش آموزانی می افتد که مدرسه های ویژه نپذیرفته اند.

 هیچ گواهی نیست که موفقیت تحصیلی دانش آموزان افزایش خواهد یافت اگر آموزگاران با نمره آزمون دانش آموزانشان ارزشیابی شوند. پاره ای اقتصاددانان می گویند هنگامی که دانش آموزان،پیاپی،چهار یا پنج آموزگار "سرآمد" داشته باشند شکاف موفقیت تحصیلی میان گروه های نژادی ناپدید می شود. در برخورد با این نظریه،دشواری ما این است که سنجه های بسنده ی سرآمدی آموزگاران را نداریم.  

 البته شگفت انگیز خواهد بود اگر همه ی آموزگاران،سرآمد باشند،اما سازه های بسیاری هست که بیش از آموزگار،بر نمره ی دانش آموز اثرمی گذارد؛از آن میان،انگیزه ی دانش آموزان،برنامه ی درسی مدرسه،پشتیبانی خانواده،تنگدستی،و حواس پرتی های روز آزمون.

 برنامه اصلاحی آموزشی اوباما،نسخه ی تهاجمی "هیچ کودکی رها نشود" دولت بوش است،که برپایه ی آن،مدرسه های بسیاری،برنامه های درسی شان را محدود کرده اند به موضوعات درسی که در خواندن و ریاضیات،آزمون گرفته می شود. این جایگزین بد آموزش و پرورش همه جانبه نگر،به کودکان کم درآمد،سخت آسیب می رساند،چون آنها بایستی به احتمال زیاد،در "مدرسه های غیرحضوری" حاضر شوند که در درس های پایه،سنگدلانه،به دانش آموزان تمرین و مشق می دهند. هم اکنون،تآکید بر نمره ی آزمون،آموزگاران را وادار می سازد تا بر آمادگی برای آزمون،تمرکز نمایند. تنها آموزگاران را در برابر نمره های آزمون پاسخگو دانستن- ویژگی کلیدی رقابت تا برترین- وضعیت را از آنچه هست،بدتر خواهد ساخت. نمره های آزمون،حقوق،حق آموزگاری دائمی،پاداش ها و جریمه ها را روشن خواهد ساخت؛ از آن رو،آموزگاران و مدرسه ها با همدیگر رقابت خواهند کرد،روش بقای اصلح.

 هیچ کشور دیگری،چنین سرمشق خشک و خشنی را از بخش شرکتی برنمی گیرد و بر مدرسه هایش پیاده سازد. هیچ کشوری،در برخورد با مدرسه های کامیاب اش،همه چیز را بجز مهارت های پایه و آزمون گرفتن،نادیده نمی گیرد. مدرسه هنگامی بهتر کار می کند که آموزگاران با همکاری یکدیگر،دانش آموزانشان را یاری نمایند،و برای رسیدن به هدف های مشترک بکوشند،نه هنگامی که برای نمره ی بالاتر و پاداش بیشتر،با یکدیگر رقابت نمایند. 

 دولت اوباما،از خصوصی سازی پاره های بزرگ آموزش و پرورش آمریکا پشتیبانی می کند و تیشه به ریشه ی حرفه ی آموزش می زند. این ترکیب سمی،واپسین ایده ی بلندپروازانه ی اصلاح آموزشی است. اما این ایده نیز،همانند بسیاری از نیاکانش،شانسی برای بهبود آموزش و پرورش ندارد.

·         خانم دایان راویچ،نویسنده ی کتاب " مرگ و زندگی سامانه ی بزرگ مدرسه آمریکا : چگونه آزمون و گزینش،تیشه به ریشه ی آموزش و پرورش می زنند" است. او این مطلب را برای لس آنجلس تایمز نوشته است.   

·        http://onlineathens.com/stories/032810/opi_597223524.shtml

فرج اللهی: بودجه دولتی برای تشکل‌های صنفی خطرناک است



فرج اللهی: بودجه دولتی برای تشکل‌های صنفی خطرناک است


1392-08-18, 11:46کد خبر: 118988
سرویسکارگری

     

چکیده:‌ «کانون عالی شوراهای اسلامی کار در ۲ دهه گذشته همواره در مقابل تصویب مزد ناعادلانه منفعل بوده است / شاهکار انجمن‌های صنفی امضای نامه حمایت آمیز از مدیرعامل وقت سازمان تامین اجتماعی با سوابق واضح و مشخص‌اش است / یکی از آسیب‌هایی که تشکل‌های کارگری را تهدید می‌کند و می‌تواند در مورد مجمع عالی نمایندگان کارگران مصداق داشته باشد کمک‌های مالی دولت به این نهاد‌ است

 

همین موضوع رادر کانون صنفی معلمان گفتم .متأسفانه بعضی ها زیاد خوششان نیامد ومعتقدند که «مابایدبا حکومتیان رابطه داشته باشیم که کارمان پیش برود »

من معتقدم که دراین صورت ما را از حیّز انتفاع خارج می کنند ،ومعّلمان هم از ما می برند !

به نقل از وبلاگ بازنشستگان

http://bazha.blogfa.com/


پی مصلحت مجلس آراستند

بارها پیش آمده که ارباب رجوع با پاسخ " حضور در جلسه " مواجه شده است. عموم مردم از حضور مسئولان در جلسه خاطره خوشی ندارند. پر واضح است که تشکیل جلسه برای رتق و فتق امور لازم و ضروری است ولی مهم در کیفیت جلسه است. آیا مسئولان و روسای ما با آمادگی و مطالعه و تفکر در جلسات  حضور می یابند؟

چند روز پیش جلسه ای با حضور مسئولان استان ، منطقه و مدیران مدارس پیرامون تهدیدها و فرصت های کلاس خصوصی در دبیرستان ما برگزار شد. به موضوع بسیار علاقمند بودم. مدیر آموزشگاه بدلیل حضور مسئولان استان و منطقه، عذرم را خواست. مترصد فرصت بودم تا نتیجه جلسه را با ترفندهای کارآگاهانه خود بدست آورم.

پس از چندین ساعت ، جلسه تمام شد و من توانستم صورت جلسه را بدست آورم. جو امنیتی دهه گذشته بر کلیه جنبه ها و رفتار ما تأثیر گذاشته است. رفت و آمد، گفت و شنود، مقلد بودن  و تقلید کردن، دستشوئی وطنی و یا فرنگی استفاده کردن، گچ یا ماژیک استفاده کردن، حرف حساب زدن یا نزدن، همه را تحت الشعاع قرار داده است. دزدکی آنرا مطالعه کردم. سوگخند جلسه محرمانه دیگر بار ذهنم را بخود مشغول داست. مدیران منطقه اظهار نظر کرده بودند. بیاد اظهارات حسین حنطه ی مدیر آموزش و پرورش کاشان افتادم.

منتظر تحلیل های روانشناسانه ئ تربیتی ناشی از کلاس های خصوصی بودم. عموماً از تجارب خود در کسب رتبه دانش آموزان المپیادی و یا فرافکنی در زمینه عدم موفقیت خود در این زمینه پرداخته بودند. دیگری گناه بی برنامگی را متوجه منطقه می دانست و قس علی هذا. هیچکس از موفقیت و رشد  بی رویه آموزشگاهش در زمینه خود ارضائی و همجنس بازی در شهر گل و بلبل واُپن  شیراز سخنی بمیان نمی آورد. بیچاره فروید. همه جا مظلوم است. در میان اظهارات تنها یک نفر موفقیت دانش آموزان المپیادی را مدیون ایثارگران می دانست. خوشبختانه این مدیر از نسل دوم یا سوم انقلاب بود که جنگ را تجربه نکرده است.

تنها موضوعی که در جلسه پیرامون آن بحث نشده بود، موضوع تهدیدها و فرصت های کلاس خصوصی بود. در پایان نیز مقام ارشد جلسه، پیرامون جشن ستارگان که مراسمی سلیقه ای و تشویقی مانند جشن تکلیف است؛ صحبت کردند.

 جلسه پایان یافته بود. به محل تشکیل جلسه رفتم. میوه و آب معدنی و . . . . خودنمایی می کرد. مقام ارشد جلسه مشغول احوالپرسی بود. با اشاره به میز گفتم: بد نگذره!!!. ادامه دادم:

پی مصلحت مجلس آراستند                        نشستند و گفتند و برخاستند.

با اشاره گفت که سرعت عمل شما در فی البداعه سرودن شعر ستودنی است. در پاسخ گفتم: شعر از فردوسی است.

نقد و بررسی ساختار آموزش و پرورش ایران


نقد و بررسی ساختار آموزش و پرورش ایران
  
نقد و بررسی ساختار آموزش و پرورش ایران

ارسال شده توسط:هادی فرج تبار 
نقد و بررسی ساختار آموزش و پرورش ایران در گفت‌وگو با دکتر خسرو باقری
technology and human 254x300 نقد و بررسی ساختار آموزش و پرورش ایران

جامعه‌شناسان پس از نهاد خانواده، مدرسه را مهم‌ترین پایگاه برای تربیت نسل‌ها دانسته‌اند.از این روبود که پس از شکل‌گیری نهاد آموزش و پرورش به‌عنوان یکی از فراورده‌های اندیشه مدرن، پژوهشگران و اندیشمندان بر آن شدند تا در تقویت هر چه بیشتر ساختارهای این نهاد بکوشند؛ زیرا این اعتقاد عمیقا وجود داشت که از طریق این نهاد می‌توان آموزش را همگانی کرد و به تبع آن فرهنگ عمومی جامعه را ارتقا داد. از سوی دیگر، وقتی فرهنگ عمومی در جامعه‌ای افزایش پیدا کند با جامعه‌ای دانا مواجه خواهیم بود که می‌تواند بهتر با مشکلات خود روبه‌رو شده و در حل آنها بکوشد. بر همین اساس بود که به موازات جامعه‌شناسان و روانشناسان بزرگ، فیلسوفان نیز به اهمیت آموزش و پرورش اشاره کردند و کتاب‌هایی در این زمینه نگاشتند. این مسئله به‌تدریج زمینه‌ساز شکل‌گیری شاخه جدیدی در فلسفه با عنوان فلسفه تربیت شد.

ژان‌ژاک‌روسو و جان‌دیویی، ۲تن از برجسته‌ترین فیلسوفانی بودند که در این زمینه گام‌هایی بنیادین برداشتند. درهرحال، تا به امروز نظریه‌ها و دیدگاه‌های فراوانی درباره چگونگی ساختار این نهاد عرضه شده است. کشور ما نیز سال‌هاست که از نهاد آموزش و پرورش برخوردار است اما مطابق گفته بسیاری از پژوهشگران، ساختار آن هنوز از مشکلاتی رنج می‌برد که برخی از آنها تاریخی و فرهنگی است و برخی دیگر به شرایط ویژه اجتماعی ما بازمی‌گردد. در این میان به‌ویژه پس از انقلاب دولت‌های گوناگونی سکاندار این نهاد بوده‌اند و با آزمون و خطاهایی، آن را به جلو برده‌اند. مطلبی که از پی می‌آید، گفت‌وگویی است با دکتر خسرو باقری در بررسی و شناخت ساختار آموزشی ما و مشکلات فراروی آن.

دکتر خسرو باقری نوع‌پرست، فارغ‌‌التحصیل رشته دکتری فلسفه تعلیم و تربیت از استرالیا و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران است که دارای آثار مختلفی مانند «هویت علم دینی و درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران» و «نگاهی دوباره به تربیت اسلامی» است. به‌نظر دکتر باقری، مشکلات آموزشی در کشور ما تاریخی و فرهنگی است و وزیر آموزش و پرورش نمی‌تواند چندان در رفع آنها مؤثر باشد. از دید وی، برای رسیدن به یک ساختار آموزشی مدرن استوار باید کارشناسی‌های زیادی صورت گیرد. این گفت‌وگو را می‌خوانیم.

    *به‌نظر شما، نظام آموزش و پرورش ما با سایر کشورهای مهم در حال توسعه و توسعه‌یافته چه تفاوتی دارد؟
پدیده‌هایی مانند بی‌سوادی گسترده در کشور می‌تواند جایگاه آموزش و پرورش ما را در میان کشورهای جهان مشخص کند. آنچنان که در آمارها آمده، نزدیک به ۹میلیون و ۷۰۰هزار نفر خواندن و نوشتن نمی‌دانند و بیش از ۱۰میلیون نفر نیز تحصیلات حداکثر پنجم ابتدایی دارند. همین قریب به ۲۰میلیون نفرکه یا بی‌سوادند یا قادر به ادامه تحصیل نبوده‌اند و البته در جهان امروزهمه آنها بی‌سواد تلقی می‌شوند، نشان مهمی از ضعف آموزش و پرورش و نهضت سوادآموزی ما دارد. ۲۰میلیون نفر بی‌سواد در جمعیت کشور ما رقم تکان‌دهنده‌ای است. این در حالی است که در کشورهای توسعه یافته، مسئله، دیگر، ریشه‌کنی بی‌سوادی نیست بلکه افزایش سطح سواد یا تخصصی‌کردن آن است زیرا بی‌سوادی در بسیاری از کشورهای توسعه یافته منتفی شده است.

   * بسیاری از کارشناسان ضعف جوانان در عرصه‌های مختلف را به آموزش و پرورش مربوط می‌دانند. نظر شما در این‌باره چیست؟
البته تک‌عاملی دیدن مسائل مقرون به صواب نیست. ضعف جوانان ما ریشه‌های فرهنگی، اجتماعی و تاریخی دارد. به‌طور مثال، بسته بودن نسبی جامعه ما و ارتباط بسیار ضعیف بین‌المللی فرهنگ ما، خود یکی از دلایل ناپختگی جوانان ماست که به‌صورت جذب بی‌چون و چرا در فرهنگ‌های دیگر آشکار می‌شود. آنان نه در قالب توریسم با فرهنگ‌های دیگر آشنا می‌شوند، نه در دانشگاه‌ها تجربه دیدن استادان خارجی و آشنایی با فرهنگ آنان را دارند و نه امکان مراوده مستقیم دیگری را تجربه می‌کنند. بنابراین، در ارتباط غیرمستقیم از طریق ماهواره، به‌صورت قربانی آشکار می‌شوند و جذب و حل می‌شوند. در کشورهای اسلامی دیگر مانند مالزی که این امکان مراوده به‌صورت‌های مختلفی وجود دارد، چه از طریق توریسم و چه از طریق دعوت از استادان مختلف خارجی که اغلب در دانشگاه‌ها انجام می‌شود و همچنین امکان سفر به کشورهای دیگر، قوت بیشتری در این ارتباط ملاحظه می‌شود. عامل فرهنگی دیگر، عرضه چهره نامناسب و نامطابق با موقعیت‌های کنونی اجتماعی از اسلام است که در فضای جامعه ما و به‌دنبال آن در آموزش و پرورش نیز ملاحظه می‌شود. این امر از جمله این نتیجه را در پی دارد که دین‌ورزی جوانان به سستی گراییده و به تبع آن ضعف‌های اخلاقی بیشتری آشکار شود. با این حال، آموزش و پرورش هم سهم خاص خود را در این ضعیف‌پروری دارد.

    *حضور یک مدیر توانمند و وزیر لایق در وزارت آموزش و پرورش چقدر می‌تواند در عملکرد موفق این وزارتخانه مؤثر باشد؟
البته امور به‌دست یک فرد نمی‌گردد که با آمدن یا نیامدن او تغییر عظیمی رخ ندهد یا بدهد. وزیر آموزش و پرورش در کشور ما همواره موقعیتی ترحم‌برانگیز دارد زیرا باید در برابر مشکلاتی قد علم کند که بسیار فراتر از وظایف یک وزیر استاندارد آموزش و پرورش در جهان است. با این حال، لایق و کاردان‌بودن وزیر آموزش و پرورش یکی از عوامل مهم تغییر در این سازمان کلان، کند و لاک‌پشتی است. حداقل چنین است که یک وزیر عاقل و باتجربه بر مشکلات آموزش و پرورش نمی‌‌افزاید و مسئله‌های ناخوانده‌ای را بر این سازمان تحمیل نمی‌کند و البته در حالت حداکثری امید می‌رود که بتواند برخی از مشکلات را نیز حل کند.

   * ما در سال‌های بعد از انقلاب نظام‌های مختلف آموزشی را تجربه کردیم. چقدر اینها کارشناسی بوده و توانسته تأثیرگذار باشد؟
البته کارشناسی در آموزش و پرورش وجود دارد اما جامع و فراگیر نیست. بنابراین ممکن است وزیری تحت‌تأثیر گروهی از مشاوران خود دست به اقدامی بزند که هزینه زیاد و نتیجه کم دارد. به‌طور مثال، نهضت هوشمندسازی مدارس که در ایران به راه افتاده با کارشناسی کافی انجام نشده است. این طرح که نخست در مالزی انجام‌شده و کم و بیش با شکست مواجه شده، هم‌اکنون در ایران به‌عنوان یک موج تغییرآفرین تلقی می‌شود به‌طوری که وزیر آموزش و پرورش دولت پیشین آن را نماد تحول می‌دانست. این در حالی است که اصولا جایگاه یادگیری الکترونیک (e-learning) در مقایسه با الگوهای سنتی یادگیری محل تأمل متخصصان است. به قول یکی از محققان، همانطور که نشان دادن یک تئاتر در قالب یک فیلم، جذابیتی به‌مراتب کمتر از تماشای خود تئاتر دارد- هر چند سینما تکنیکی برتر از تئاتر است- گاه وجود کامپیوتر در مدرسه ما نیز تنها در حکم تعویض آن با تخته‌سیاه قدیمی است. به هر روی، چنین مسئله قابل بحثی بدون کارشناسی در سطح کلان در کشور اجرایی می‌شود. خُب! باید ببینید که هزینه این کار چقدر است، به‌ویژه که در دنیای متحول کنونی، سیستم کامپیوتری برای ۲۰-۱۰سال قابل استفاده نیست بلکه در محدوده زمانی کوتاهی نیاز به تغییر سیستم خواهد داشت. تصمیم‌گیران نظام آموزشی ما باید در کارشناسی‌های مربوط به تصمیم‌های کلان از همه ظرفیت تخصصی کشور استفاده کنند نه اینکه تحت‌تأثیر گروه محدودی سوگیری کنند.

    *اصولا باید نظام آموزشی کلان کشور با حضور یک وزیر اینقدر متحول شود یا باید سند بالادستی وجود داشته باشد؟
همانطور که گفتم، در سیستم آموزش‌وپرورش ما وزیر آنقدر قدرت ندارد که بتواند تحول بزرگی در آموزش و پرورش ایجاد کند از طرف دیگر مشکلات ما بسی بیشتر از سند بالادستی است. یکی از سؤال‌هایی که در ذهن آدمی خلجان می‌کند این است که چرا در کشور ما با وجود اسناد بالادستی تحولات چشمگیری رخ نمی‌دهد؟ به‌طور مثال، اخیرا سندی برای تحول بنیادین در آموزش و پرورش به تصویب رسیده است. آیا با این اتفاق می‌توان انتظار داشت که تحولی بنیادین در آموزش و پرورش رخ دهد؟ معلوم نیست. ما با مشکلات فرهنگی و ساختاری در حد کلان روبه‌رو هستیم به‌طوری که رویه‌هایی که در کشورهای دیگر می‌تواند منجر به تغییر و تحول شود، به نحو تعجب‌برانگیزی در کشور ما به چنین نتایجی ختم نمی‌شود.

    *عملکرد وزارتخانه آموزش و پرورش در دولت‌های مختلف یا در وزارتخانه‌های مختلف را به چه صورت نقد و بررسی می‌کنید؛ به‌نظر شما کدام دولت یا وزیر عملکرد بهتری داشت؟
من شنیده‌ام که در آموزش و پرورش از دوره آقای دکتر نجفی بسیار به خوبی یاد می‌شود البته ارزیابی همه‌جانبه مستلزم بررسی دقیق‌تری است. معیارهای ارزیابی را باید مشخص کنیم. متأسفانه به‌دلیل وضعیت ناگوار معیشتی معلمان ما،یکی از معیارهای موفقیت وزیر این است که بتواند به حل این مشکل نزدیک شود. در عین حال که این معیار مهمی است اما یک وضعیت ناگواری است که ما را از دست‌یازیدن به معیارهای مهم‌تر باز می‌دارد؛ زیرا حالت حیاتی دارد. به‌طور مثال، اینکه چه تلقی‌ای از آموزش و یادگیری، در آموزش و پرورش ما حاکم است، کمتر مورد توجه وزیر آموزش و پرورش قرار می‌گیرد و در نتیجه ما یا به تکرار خطاهای سبک سنتی ادامه می‌دهیم و یا حداکثر به‌صورت شتاب‌زده به روش‌های فعال مطرح شده توسط برخی از رویکردهای جدید متوسل می‌شویم. درحالی‌که انتظار می‌رود که وزیر بتواند در سیاستگذاری‌های کلان آموزشی کشور به کمک کارشناسی‌های گسترده و جامع، راه و رسم معتبری را برگزیند.

*اصولا انتخاب مدیر مناسب برای آموزش و پرورش به چه اموری بستگی دارد؛ یعنی ویژگی‌های یک مدیرخوب و توانمند درنظام آموزشی‌ ما چیست و باید به چه علومی احاطه و چقدر تجربه داشته باشد؟
در مورد توانایی‌های مورد نظر یک مدیر موفق در نظام آموزشی‌ما باید گفت که نخست آشنایی کامل با مسائل و مشکلات آموزش و پرورش لازم است. دوم سابقه مدیریت اجرایی در سطح بالاست. سوم استفاده مناسب از صاحب‌نظران و استادان تعلیم و تربیت کشور است. چهارم برخورداری از تخصص و تحصیلات عالی در زمینه تعلیم و تربیت است. پیداست که جمع همه این ویژگی‌ها در یک فرد خاص بسیار دشوار است اما من به‌ ترتیب اولویت از توانایی‌های لازم نام بردم. آشنایی با فضای فرهنگی آموزش و پرورش مهم است و بنابراین حتی سابقه مدیریت اجرایی در سازمان‌های دیگر در اولویت نیست. به‌طور مثال، یک فرمانده نظامی بسیار با تجربه و کفایت چگونه می‌تواند وزیر خوبی برای آموزش و پرورش باشد؟ در عین حال که جمع همه خصوصیات همواره میسر نیست اما طبیعتا کسی که بیشترین میزان برخورداری از این ویژگی‌ها را داشته باشد مناسب‌تر است. در مورد دانش مدیر البته همانطور که من در ویژگی چهارم به آن اشاره کردم، اگر وزیر خود تحصیلکرده علوم تربیتی در سطح عالی باشد، بسیار مطلوب است. اما در عین حال، اگر چنین نشد، وزیر باید از مشاوره‌های بسیار گسترده با صاحب‌نظران استفاده کند البته نه به این صورت که مقاصد از پیش تصمیم‌گیری شده را بخواهد بر گرده تخصص متخصصان بنشاند و وجهه‌ای تخصصی به‌کار خود بدهد بلکه به واقع مشکلات آموزش و پرورش را به آنان عرضه کند و پاسخ آنها را بجوید.

    *در دوره پیشین تغییرات و اصلاحاتی در آموزش‌و‌پرورش انجام شد،آیا باید ادامه پیدا کند یا باید متوقف شود؟
این تغییرات ساختاری در شش‌ساله‌شدن ابتدایی یا ۴دوره سه‌ساله در ابتدایی و متوسطه به‌عنوان یک تغییر اساسی و در جهت اصلاحات بنیادی مطرح شده است اما معلوم نیست که امید بستن به این تغییر چه تحولی در آموزش و پرورش ایجاد خواهد کرد؛ به‌ویژه که متناسب کردن وضع موجود با این تغییر ساختاری مستلزم هزینه‌ها و فعالیت‌های زیادی است. این هم یکی از همان کارهای کارشناسی نشده است. با توجه به اینکه این تغییر به تازگی مطرح شده و مدت زیادی از عمر آن نمی‌گذرد، درصورتی که هنوز هزینه‌های آن‌را تقبل نکرده‌اند، بهتر است متوقف شود.


به نقل از همشهری انلاین

رشوه خواری و فساد اداری.....راه مقابله



رشوه خواری و فساد اداریf_bribery.gif

       به گزارش دیدگاه نیوز و به نقل از آژانس :

  Transparency Internationa Corruptionدر سال 2007  کشور ایران در میان 180 کشور جهان از نظر مشاهدات  فساد مالی و اداری در رده 131 جهان قرار گرفت.

قابل ذکر است که ایران  در سال 2003 میلادی

 در رده 87 جهان قرارداشت ولی در سال 2007 میلادی با 44 رتبه منفی به مقام 131 جهان سقوط کرده است .

این گزارش نشان میدهد که در طی چهار سال گذشته میزان فساد اداری و رشوهخواری  در ایران به اندازه پنجاه درصد افزایش داشته است.

پس از ایران کشورهای لیبی  و نپال قرار دارند. در این گزارش  کشور پاکستان از نظر  فساد مالی و اداری در رتبه 138جهان میباشد.کشور های هند و چین دراین  گزارش مشترکا در رده 72 و روسیه در رده 14۳ جهان مشخص شده اند.

 

در همین حال کشورهای نیوزیلند,دانمارک, فنلاند, سنگاپور و سوئد به ترتیب

مقامهای اول تا پنجم را بخود اختصاص داده و به عنوان پاکترین کشورها از نظر داشتنسیستم مالی و اداری در جهان شناخته شده اند.

شیطان بزرگ ! (کشور آمریکا) از نظر وجود فساد مالی و اداری و رشوه خواری در مقام

بیستم جهان قرار گرفته, در حالیکه کشور آلمان ,ایرلند, ژاپن و فرانسه قبل از آمریکا  بهترتیب در مقامهای 16 تا 19قرار گرفته اند.

 انگلستان در رده سیزدهم و هنگ کنگ در رده چهاردهم فساد مالی و اداری در جهانقرار قرار گرفته اند. 

جالب است بدانید کشورهای اسرائیل در رده 30 و قطر 32 , امارات 34,بحرین 46

اردن  و عمان  53, کویت 60, ترکیه 64 و عربستان سعودی 79,سوریه 138,لبنان ۹۹  ,مصر105,عراق178 و کشور  سودان در رده 179 قرار دارند


         یک مشاور اقتصادی ارشد هندی، «کوشیک باشو»، در مقاله ای در وب سایت شخصی اش پیشنهاداتی برای قانونی کردن برخی انواع رشوه داده است. 


         شاخص فساد: این شاخص توسط سازمان «شفافیت بین الملل» ارائه شده. رنگ قرمز نشان دهنده بوروکراسی هایی است که فساد در آنها زیاد است و رنگ زرد بیانگر فساد کمتری است. 

     فساد یک مشکل بزرگ و روبه رشد در هند است و بیش از نیمی از هندیها گفته اند که در سال گذشته مجبور به پرداخت رشوه شده اند. 

        باشو یک نمونه از این «رشوه های آزاردهنده» را پرداختهای غیرقانونی برای ارائه خدمات اساسی، مثل گرفتن 100 روپیه اضافی برای صدور گواهینامه رانندگی یا صدور یک مجوز عادی، می داند. 

      انواع مختلفی از رشوه خواری در هند وجود دارد که باشو پیشنهاد می کند باید صورت قانونی به خود بگیرند، با توجه به اینکه در قوانین فعلی هند هم رشده دهنده و هم رشوه گیرنده مجرم شناخته می شوند. 

    باشو تلاش می کند تا قوانین مربوط به این نوع از رشوه را تغییر دهد. طبق قوانین هند هم رشوه دهنده و هم رشوه گیرنده باید جریمه شوند. 

     بر مبنای قوانین فعلی هند هر دو طرف یک رشوه گیری، در صورت گرفتار شدن، مجرم شناخته شده و هر کدام باید جریمه ای معادل 100 روپیه پرداخت کنند. 

     باشو پیشنهاد رادیکالی ارائه می دهد، وی می گوید جریمه رشوه گیرنده، یعنی مقامات دولتی، را به200 روپیه افزایش دهید و بگذارید رشوه دهنده از جریمه معاف شود. به این طریق دولت همان میزان از جریمه را به دست خواهد آورد اما کسی که رشوه پرداخته جریمه نمی شود در عوض رشوه ای که پرداخته پس می گیرد. 

     حال فساد چگونه کاهش پیدا خواهد کرد؟ باشو استدلال می کند که با وضع این قانون، کسی که کارش انجام نمی شود، رشوه را پرداخت می کند و کار خود را انجام می دهد اما بعد از پرداخت رشوه بدون ترس از جریمه شدن می تواند شکایت کند و ضمناً پولی را هم که بابت رشوه پرداخت کرده پس بگیرد. 

     این ایده جذاب با انتقادات زیادی در هند مواجه شد، اما این منتقدان یک مسئله را فراموش می کنند و آن اینکه هند برای درمان این سرطان، فساد اقتصادی، نیاز به ایده های نو و ابتکاری دارد فقط از این طریق است که می توان مانع از بدتر شدن اوضاع فساد اقتصادی نه تنها در هند بلکه در سراسر جهان شد. 

     پائین ترین آمار فساد متعلق به کدام کشور جهان است؟ سنگاپور در حدود 5 دهه پیش سنگاپور کشور کوچکی تازه استقلال یافته ای بود. این کشور همچنین از رشد سریعی برخوردار بود و در آنجا هم مانند دیگر کشورهای جهان سوم انعام دادن یک سنت فرهنگی بود. 

     این سنت در دوره زمامداری «لی کوان یو» تغییر کرد، او تصمیم گرفت حقوق پرداختی کارمندان دولت را به اندازه حقوق کارکنان بخش خصوصی افزایش دهد تا هرگونه انگیزه رشوه خواری و فساد را در میان آنها از بین ببرد. 

      راه حل سنگاپور گران تمام می شود، بویژه برای کشورهای بزرگی که دارای بوروکراسی های بزرگی نیز هستند. اما باز هم در مقایسه با هزینه های سنگینی که فساد اقتصادی به کشورها تحمیل می کند، روش مقرون به صرفه ایست. 

      یکی دیگر از ایده های نوآورانه برای مقابله با فساد در افریقا بوجود آمد. «مو ابراهیم» یک میلیاردر سودانی، شگفت زده بود از این مسئله که چگونه علیرغم اینکه قاره افریقا دارای غنی ترین معادن و منابع طبیعی است، در عین حال مردمان ان فقیرترین مردم جهان هستند. 

      از آنجایی که شناسایی رهبران فاسد مشکل است، وی تلاش کرد تا انگیزه های رهبران فاسد را کاهش دهد پس یک جایزه سالانه به نام «جایزه ابراهیم» بنیان گذاشت. 

      وی اعلام کرد که به هرکدام از رهبران افریقایی که با فساد مبارزه کند 5 میلیون دلار پاداش خواهد داد بعلاوه 200 هزار دلار حقوق اضافی سالانه. 

       مشکل آن بود که آنها نتوانستند برای سالهای 2009 و 2010 برنده ای را معرفی کند. هیئت منصفه بنیاد ابراهیم نتوانست کسی را پیدا کند که واقعاً شایستگی دریافت این جایزه را داشته باشد. 

       با مطالعه این روایت نباید از مقابله با فساد ناامید شد. فساد و رشوه گیری بخش ذاتی فرهنگ   جوامع انسانی نیست و نمونه سنگاپور نشان داد که این مشکلات قابل تغییر است. سیاستهای هوشمندانه دولت، رهبری خوب و استفاده از کمکهای بخش های خصوصی و عمومی می تواند منجر به کنترل این معضل شود. 

       نباید از یاد برد که خشم مردمی فعلی علیه دولتها در جهان عرب بیشتر نشأت گرفته از وجود فساد و سرکوب گسترده در این کشورها بوده است، به همین دلیل بسیار ضروری است که برای مقابله با معضل فساد بدنبال ایده های نو باشیم، ما به ایده های افراد بیشتری چون آقای «کوشیک باشو» نیاز داریم. 


منبع: سی ان ان 
تاریخ: 16 می 2011 

برگردان: قاسم توکلی

http://www.rahavardeman.blogfa.com/post-234.aspx

نقش آموزش نیروی انسانی (آموزش و پرورش) در توسعه

نقش آموزش نیروی انسانی (آموزش و پرورش) در توسعه
  
 نقش آموزش نیروی انسانی (آموزش و پرورش) در توسعه _ علیرضا مسرور ؛ انجمن اسلامی معلمان خوزستان

اگر توسعه را، افزایش قابلیت و توان یک جامعه در بکارگیری مطلوب تواناییها و ظرفیت های  انسانی و طبیعی  بدانیم، باید بپذیریم استان خوزستان در توسعه نیآفتگی، بسیار توسعه یافته است.
 عقبه تاریخی  بیش از 2000 سال فرهنگ تمدنی پیش از اسلام ، قرار داشتن در دروازه ورود تمدن اسلامی به ایران، منابع عظیم اقتصادی ( آب، زمین، نفت و گاز) ، منابع اجتماعی عظیم تر ( وجود اقوام و ملل گوناگون ساکن درخوزستان)، وجود موسسات فرهنگی اثرگذار در رشد و توسعه  در یکصد سال گذشته، از امتیازات نسبی استان خوزستان است. با این همه استان ما به لحاظ شاخص های توسعه در نقطه ای قرار دارد که تعجب هر کارشناسی را بر می انگیزاند. حلقه مفقوده توسعه نیآفتگی ما کجاست؟ راستی مشکل ما چیست؟ چرا پیوسته مشغول گذراندن یک سیکل معیوب و عقیم هستیم؟!
واقعیت آن است مسئله توسعه نیافتگی استان خوزستان پدیده ای است که بدون توجه به روند توسعه در کل کشور قابل نقد و بررسی نمی باشد.برخی معتقدند علت واماندگی استان خوزستان کمبود منابع مادی سرمایه گذاری شده در زیرساختها  برای پیشرفت است و برای رسیدن به نقطه مطلوب باید منابع بیشتری را صرف زیرساختهای مادی و امکانات زیر بنایی از جمله، توسعه راه ها و شبکه حمل نقل جاده ای، توسعه شبکه های بهداشت و درمان و .....نمود. نگارنده مقاله ضمن تایید این مسئله و تاکید بر  توسعه زیر ساختهای مادی استان، برای جبران بخشی از عقب ماندگی های خود نسبت به استانهای برخوردار، آن را کافی ندانسته و معتقدم فقدان سرمایه گذاری کافی در بخش تربیت نیروی انسانی عامل مهمتر توسعه نیآفتگی ماست و اگر قرار باشد تحولی اتفاق بیافتد باید سرمایه گذاری در بخش منابع انسانی در اولویت قرار گیرد.
اگر بپذیریم «ما انسان ها آن گونه زندگی می کنیم که می اندیشیم و تربیت شده ایم) معنایش این است دانش ودانایی موجود در جامعه، بنیاد حیات ملی ماست. دست یابی به هر هدفی به میزان و عمق این دانایی همگانی بستگی دارد. اگر از موقعیت فعلی راضی نیستیم اگر بدنبال توسعه و پیشرفتیم، هر تعبیری هم از توسعه داشته باشیم و یا در توسعه هر هدفی را دنبال کنیم، باید ابتدا برویم سراغ نیروی انسانی کار بلد .
وقتی صحبت از نیروی انسانی می شود پای آموزش و پرورش به میان می آید زیرا، در دنیای ما انسانها، این آموزش و پرورش است که متکفل تربیت نیروی انسانی است. لذا، برای  برون رفت از مشکل توسعه نیآفتگی و عبور از گردنه های صعب العبور تغییرات اجتماعی لازم در دوره گذار (از عقب ماندگی به توسعه یافتگی)، لازم است آموزش و پرورش بطور جدی مورد توجه قرار گیرد و صرفه نظر از فرصت سوزی هایی که تاکنون در مهندسی امکانات صورت گرفته، سهم آن را  در روند توسعه  جدی تر بگیریم. مطالعات و تجربیات بین المللی همه کشور های توسعه یافته بیانگر این نکته اساسی است که راه توسعه پایدار و همه جانبه  لزوما باید از بستر توسعه نیروی انسانی بگذرد. به عبارت دیگر سرمایه گذاری در تربیت نیروی انسانی پیش شرط و هسته اصلی موفقیت محسوب می شود.درست است سرمایه گذاری در بخش نیروی انسانی دیر بازده است اما نباید از نظر دور داشت وقتی نیروی انسانی در سایه سرمایه گذاری در بخش آموزش و پرورش به سرمایه انسانی اثر بخش تبدیل می گردد ثروتی در جامعه شکل می گیرد که نتایج آن را به شکل پایدار می توان در همه بخش ها و نیز  نسل های بعدی مشاهده کرد.  کنش فردی و اجتماعی افراد؛ اعم از رفتار، گفتار،تولید، مصرف، بهداشت، زاد و ولد و .... و در نتیجه در بهروری و بهینه کردن فرآورده ها و هزینه های فرهنگی، اجتماعی، بهداشتی ، قضایی ، و ... از کمترین نتایج آن است جامعه دانش بنیاد قدرت حل مسئله، درک موقعیت و انتخاب بهتر را به مراتب بیش از جامعه فاقد دانایی در اختیار دارد. آنهایی که می دانند و از مهارتهای گوناگون زندگی برخوردارند بطور طبیعی می توانند جامعه خود را به سمت شرائط بهتر هدایت کنند. از همین رو شیخ بزرگ ما سعدی رحمه الله علیه فرموده: « توانا بود هر که دانا بود »
پزوهش های انجام شده بیانگر این واقعیت است که انسانهای برخوردار از دانش در مواجه با مشکلات متنوع زندگی، سرعت سازگاری بسیار بالاتری نسبت به افراد فاقد دانش از خود نشان می دهند. کشور های آلمان و ژاپن در دو جنگ جهانی اول و دوم آسیب های بسیاری دیدند ولی همچنان امروزه جزو توسعه یافته ترین کشورها محسوب می شوند.
توسعه در این کشورها محصول منابع مادی و ذخایر انرژی موجود در جامعه نیست که محصول اندیشه های آماده ایی است که می توانند هر ویرانه ایی را آباد کند. جالب است که بدانیم نرخ کار مفید و نرخ مطالعه در این کشور ها از سرانه های بالا در دنیاست.سالهاست دولت ها در ایران سعی کرده اند توجه به آموزش و پرورش را افزایش دهند از این رو سالانه حدود یک، ششم  از بودجه و منابع دولتی در آموزش و پرورش هزینه می‌شود، اما با توجه به حجم گسترده و پوشش وسیع فعالیتهای آن ، حدودا 95 درصد این بودجه، صرف هزینه‌های جاری و پرسنلی می‌شود (در کشورهای دیگر این نسبت حداکثر 70 درصد است) و قاعدتاً دیگر چیزی برای بالا بردن کیفیت و به روز کردن معلمان و سیستم آموزشی و تجهیز مدارس که اغلب فرسوده و غیر استاندارد هستند باقی نمی‌ماند.متاسفانه اقتصاد و منابع کنونی آموزش و پرورش چنان نا کافی است که معلمانش به پدیده نامطلوب اضافه‌کاری یا شغل دوم  سالهاست رو آورده اند و این به معنای نابود شدن تدریجی کسوت معلمی است که باید در مقام ساختن جامعه از اقتدار و اعتماد بنفس شایانی برخوردار باشد ؛ سالهاست در کشور ما حرفه معلمی‌در حال زوال و نسل معلمان واقعی در حال نابودی اند و در استان ما بدلیل محرومیتها و احساس تبعیض این مشکل مضاعف تر است. ممکن است شما سوال کنید آسمان آموزش و پرورش در سراسر کشور یکسان است پس چرا،  روند توسعه انسانی و تکنولوژیک در برخی استانها بهتر از استان خوزستان است. پاسخ این سوال را باید در چند مسئله جستجو کرد که مهمترین آن فرار مغزها از استانهایی نظیر خوزستان به آن مناطق است آنها با سرمایه های مادی و معنوی در حال فرار استانهایی چون ما (وسرمایه های انسانی موجودشان)  خود را بهسازی می کنند.
در بحث فرار سرمایه های انسانی همان نسبتی که بین روستا ها با اهواز وجود دارد بین استان ما با سایر استانهای برخوردار نیز دیده می شود (همچنانکه بین کشور ما و کشورهای توسعه یافته نیز چنین رابطه ایی وجود دارد) هر چند عوامل طبیعی ، فرهنگی ، توزیع ناعادلانه منابع ملی و .... نیز از جمله عوامل دیگر برخورداری بیشتر دیگر استانها نسبت به استان ما می باشد.متأسفانه به رغم همه نقش و اهمیتی که نظام آموزشی در اعتلا و انحطاط، و یا توسعه و عقب ماندگی جامعه دارد، ما فرهنگیان هنوز قادر به احراز جایگاه واقعی خود در نظام مدیریت کشور و استان خود نشده ‌ایم و همچنان در ذهن مسئولان ارشد نظام و در زندگی مردم نه تنها «سوژه اصلی» که مسأله‌ای فرعی قابل بررسی هم به حساب نمی آییم تا زمانی که نسبت به اصلی ترین مسئله توسعه و پیشرفت کشور یعنی نهاد تاثیر گذار بر تربیت نیروی انسانی بی توجهیم شرائط ما تغییر نخواهد کرد. مائیم و سوالات تکراری و پیوسته مشغول گذراندن یک سیکل معیوب و عقیم؟

10 سال پیش در چنین روزی ...

10  سال پیش در چنین روزی ...


17  آبان    82


هو العلیم

 

 

تهران /  هشتمین بیانیه /  17 آبان 82

 

پیرو بیانیه تشکل های صنفی در تاریخ 27 و 28 شهریور ماه 82 در شهر همدان مصوب شد که در تاریخ 17 آبان 82 تحصن مقابل سازمان مدیریت و برنامه ریزی انجام گیرد. موضوع تجمع، اعتراض نسبت به عدم اجرای دستور ریاست جمهوری وقت (آقای خاتمی) به طرح لایحه حقوق هماهنگ پرداخت تا تاریخ 15 آبان به هیئت دولت بود. نمایندگان تشکل های صنفی معلمان کشور با به دست گرفتن پلاکارد خواستار رفع تبعیض شدند، و همچنین این اولین باری بود که تشکل های صنفی «هفته نامه قلم معلم» را بالای سر بردند تا در معرض دید همگان قرار گیرد.

این تجمع تا ساعت 10:30 صبح ادامه داشت تا این که از طرف مسئولان سازمان مدیریت و برنامه ریزی تشکل های صنفی دعوت به گفت و گو شدند. در این جلسه معاون فرهنگی مدیریت و برنامه ریزی وقت و دیگر مسئولان سازمان و تعدادی از نمایندگان مجلس ششم حضور داشتند.

نمایندگان تشکل های صنفی چنان با آمار و ارقام و مستندات از تبعیض با مسئولان سازمان سخن گفتند که آنان از اطلاعات به روز نمایندگان تشکل های صنفی ابراز تعجب و شگفتی نمودند!

طبق معمول ما در جلسات تشکل های صنفی معلمان با مسئولان، ابتدا آنان خود را به نوعی معلم قلمداد می کردند و اظهار همدردی و همراهی می نمودند. ولی باز همان مسئله دیرینه خود را که کمبود منابع مالی است بیان می کردند. 17 آبان 82 نفت هر بشکه ای 20 دلار بود امروز هم که نفت 60 دلار است باز می گویند که کمبود منابع داریم. چه وقت نوبت فرهنگیان می رسد؟ خدا می داند.

 

در این جلسه معاون فرهنگی سازمان سخن بعضی از مسئولان دولت هشتم و دولت کنونی را تکرار کرد. (من نمی گویم تبعیض نیست! اما می گویم خیلی ساده نمی شود این عدد ها را با هم مقایسه کرد. چون ممکن است حق مدرک این تفاوت را ایجاد کرده باشد و در نتیجه مدارک تحصیلی یک چنین تفاوت هایی را باعث می شود . اسم این را نمی توان تبعیض گذاشت. این تفاوت است).

این جمله را بارها تشکل های صنفی فرهنگیان از زبان مسئولان شنیده اند که در بین حقوق معلمان با سایر کارکنان دولت و سازمان ها تبعیض وجود ندارد! بلکه تفاوت وجود دارد!

که این مسئله مورد اعتراض شدید نمایندگان تشکل های صنفی قرار گرفت و در نهایت معاون فرهنگی به گونه ای سخن خود را تغییر داد که بین فرهنگیان و سایر کارکنان تبعیض وجود دارد. در نهایت بیانیه زیر صادر شد:

 

به نام خداوند جان و خرد

 

فرهنگیان عزیز ، همکاران محترم


پیرو اعتراضات شما به مناسبت روز جهانی معلم (13 مهر ماه) نمایندگان شما در تشکل های صنفی فرهنگیان در تازه ترین اقدام خود در تاریخ 17 آبان مراسم تحصنی را به منظور رفع تبعیض های موجود در نظام (ناهماهنگ) پرداخت در مقابل سازمان مدیریت و برنامه ریزی برگزار نمودند. در این مراسم آقایان (لقمانیان، انصاری، عابدین زاده، الله یاری و عظیمی) نمایندگان همدان، اصفهان، تربت حیدریه، کرمانشاه و شیراز نیز حضور داشتند. در این جلسه که حدود 3 ساعت به طول انجامید برای اولین بار مسئولان این سازمان  به وجود تبعیض های ناروا اقرار نمودند و همچنین اعلام نمودند که وقت آن رسیده است که به درخواست های فرهنگیان پاسخ های مثبت و عملی بدهند و بر  این اساس به تشریح 2 برنامه خود که به قصد رفع این تبعیض ها تدوین شده است پرداختند.

طبق گفته مسئولان این سازمان در مرحله اول طرح ویژه رفاه فرهنگیان با عنوان طرح جذب و ارتقای درآمد کادر آموزشی تا پایان آبان ماه و هیئت دولت تقدیم خواهد شد و در مرحله دوم، طرح تغییر نظام هماهنگ پرداخت با تغییرات اساسی و بنیادین و با جهت گیری ارتقای حقوق فرهنگیان در بودجه سال 83 گنجانده خواهد شد.

پس از پایان این جلسه تشکل های صنفی فرهنگیان در نشستی دیگر که تا ساعت 20:30 به طول انجامید بیانیه ای به تحلیل و بحث پیرامون شرایط موجود و راه کارهای آینده پرداختند و در نهایت موارد ذیل را به اتفاق آراء به تصویب رساندند.

مقرر گردید با ارسال نامه ای از ریاست جمهوری درخواست ملاقات شود. تا بالاترین مقام اجرایی کشور نیز مستقیما در جریان خواسته های فرهنگیان قرار گیرد.

مقرر گردید که نمایندگان تشکل های صنفی سراسر کشور ضمن پیگیری خواسته ها بار دیگر در تاریخ 20/9/82  با حضور در تهران به بررسی مجموعه عمکرد مسئولان ذی ربط در رابطه با وعده های داده شده پرداخته و در صورت مشاهده کوتاهی یا خلف وعده برنامه های اعتراضی بعدی را به اطلاع همکاران فرهنگی برسانند.

تمامی شرکت کنندگان این همایش اعتراض شدید خود را نسبت به احضار و دستگیری و تهدید فعالان صنفی فرهنگیان در مراسم 13 مهر ماه در استان های کرمانشاه، همدان، اصفهان و تهران اعلام نموده و متقابلا از همکاری مسئولان و نیروی های انتظامی در دیگر استان ها و شهرها تقدیر نمودند.

 

در خاتمه از همکاران فرهنگی تقاضا نمودند که با حضور فعالانه تر در تشکل های صفنی و حمایت از آنان دست نمایندگانشان را برای پیگیری مطالبات بازتر نمایند.

 

پیروزی شما آرزوی ماست

17/8/82

شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان کشور

 

 

اسامی تشکل های حاضر در جلسه:

کانون صنفی معلمان ایران

کانون فرهنگیان اصفهان

کانون فرهنگیان آستانه اشرفیه

کانون صنفی معلمان ارومیه

هیئت موسس فرهنگیان کرمان

کانون صنفی فرهنگیان رشت

کانون فرهنگیان شیراز

کانون صنفی فرهنگیان خراسان

انجمن صنفی فرهنگیان خراسان

کانون صفنی فرهنگیان زنجان

کانون صفی فرهنگیان کرمانشاه

کانون فرهنگیان یزد

کانون فرهنگیان همدان

تدوین بودجه آموزش و پرورش با رویکرد معیشت معلمان و تجهیز مدارس

تدوین بودجه آموزش و پرورش با رویکرد معیشت معلمان و تجهیز مدارس

وزارت آموزش و پرورش یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین وزارتخانه‌های کشور محسوب می‌شود و چند سالی است به دلیل مشکلات مالی که از نبود اعتبار مالی نشأت می‌گیرد، با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می‌کند. در 2سال گذشته به دلیل عدم پرداخت اعتبارات دانش‌آموزی از سوی دولت‌ به آموزش و پرورش، دچار مشکل معیشت فرهنگیان بوده است. ضمن آن که به دلیل عدم تأمین اعتبارات کافی، مدارس با مشکل کمبود و فرسودگی امکانات آموزشی و تجهیزات ایمنی روبه‌رو شده‌اند به‌طوری که در سال گذشته به دلیل نبود بخاری‌های استاندارد حادثه تلخ مدرسه شین آباد اتفاق افتاد. 
اکنون با آغاز به کار دولت جدید و تأکیدات دکتر فانی، وزیر آموزش و پرورش مبنی بر برطرف کردن مشکلات معیشتی و رفاهی معلمان و رفع مشکلات مالی آموزش و پرورش، نخستین بودجه وزارت آموزش و پرورش در دولت تدبیر و امید در وزارت آموزش و پرورش بسته شد. 
مشاور برنامه‌ریزی و هماهنگی وزارت آموزش و پرورش با اعلام این خبرگفت: بودجه سال 93 آموزش و پرورش بسته شده است و این بودجه با توجه به تورم و افزایش هزینه‌ها نسبت به بودجه 92 افزایش چشمگیری دارد. 
به گزارش ایران، سید محمد بطحایی افزود: در این بودجه درآمدهای سال 1393 وزارت آموزش وپرورش حاصل از خدمات آموزشی و فرهنگی، اجاره ساختمان‌ها و اراضی و خدمات بهداشتی و درمانی، اعتبارات هزینه‌ای و اعتبارات طرح‌های تملک دارایی‌های سرمایه‌ای برای سال 1393 در زمینه‌هایی نظیر کمک آموزشی، ورزش دانش‌آموزی، فناوری و هوشمندسازی مدارس، تعمیر و تجهیز اردوگاه‌ها و کانون‌های پرورشی در قالب سیاست‌های تحولی پیشنهاد شده است. وی درباره میزان بودجه 93 افزود: با توجه به آن‌که بودجه 93 در حد پیشنهاد است، امکان اعلام رقم دقیق آن وجود ندارد، اما همه تلاش ما این است که بودجه را تصویب و عملیاتی کنیم. به گفته بطحایی، بودجه سال 93 آموزش و پرورش در قالب یک بسته بودجه‌ای پیش‌بینی شده است که این بسته انعطاف بیشتری در هزینه کرد طرح‌های تحولی و کیفیت بخشی ایجاد می‌کند. 
مشاور برنامه‌ریزی و هماهنگی وزارت آموزش و پرورش درباره کسری بودجه آموزش و پرورش و این‌که آیا این کسری بودجه نیز در بودجه 93 پیش‌بینی شده است، توضیح داد: کسری بودجه آموزش و پرورش بین 2400 تا چهار هزار میلیارد تومان است و تاکنون نیز با مساعدت‌های معاونت ریاست جمهوری بخشی از این کسری بودجه جبران شده است. وی افزود: ما امیدوار هستیم تا پایان سال کسری بودجه 92 آموزش و پرورش به صورت کامل جبران شود و بودجه 93 بدون توجه به کسری بودجه امسال تدوین و پیشنهاد شده است. فرض ما در تدوین بودجه 93، جبران کامل کسری بودجه امسال است. 
دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش نیز درباره این بودجه گفت: بودجه 93 آموزش و پرورش در حد پیشنهاد است و آنچه پیشنهاد آموزش و پرورش به دولت است باید به تصویب دولت و مجلس شورای اسلامی برسد. 
مهدی نوید ادهم افزود: با توجه به این‌که وزارت آموزش و پرورش با مشکلات بسیاری در زمینه ‌مدارس استیجاری معوقه سال‌های گذشته دست به گریبان است امیدواریم با تصویب این بودجه بخشی از مشکلات وزارت آموزش و پرورش برطرف شود. 
وی اظهار داشت: برای آن‌که بتوانیم در تحول بنیادین در آموزش و پرورش موفق باشیم نیازمند بودجه کافی از سوی دولت هستیم.

ایران - 16   آبان 92

معلم زنجانی

معلم زنجانی
  
آقای وزیر آنچه ما در استان خود زنجان شاهدیم و نارضایتی ها از آن می باشد بی توجهی به معلم و خدمات او در مدرسه است.معلمان با مشکلات جسمی و روحی دست و پنجه نرم می کنند بیش از 90 درصد مشکل معیشتی دارند. برخی از خروج نیروها از اداره گلایه مندند درحالی که در مناطق ما بسیاری علاقه مند فعالیت در حوزه اداری هستندتا آموزشی. اداری ها نگران خروج از اداره و تدریس در مدرسه هستند چرا که تدریس عالی نیاز به حوصله و فراغت خاطر و حمایت دارد. آیا می دانید دکتر حاجی بابایی با تبدیل پست های متصدی دفتری به معاون اجرایی چه لطمات جبران ناپذیری به معلمان و بی عدالتی در رتبه نیروی انسانی نمود خواهشا شما با ارتقا معیشت معلمان به دانش اموزان و خانوادها کمک کنید. در بسیاری از مدارس نیروها با داشتن انواع اقسام ابلاغ ها فقط حق مدیریت می گیرند و دفتر نشین هستند این باعث بی انگیزگی معلمان شده است. اگر مازاد معلم وجود دارد ساعات آموزشی را کاهش دهید نه اینکه دفترنشین را زیاد کنید. خواهشا برسی کنید تشویق های اداره کل 80 درصد برای نیروهای اداری و 20 درصد برای نورچشمان رئیس و کارشناسان می باشد. درست نیست معلمان که در روستاها و شهرها صادقانه خدمت می کنند لقب های ناروایی به آنها داده شود صلاح نیست این معلمان سالانه فقط یک نامه تبریک روز معلم مدیر را داشته باشند.فامیل ، همسران،دوستان قدیمی و صمیمی و برخی آشنایان چندین تشویق بی مورد داشته باشند و حتی برخی به دریافت آن تعجب می کنند. آقای وزیر این حرف ها را برای این می زنیم که میدانیم قبلا شما معلم بوده اید ولی باورکنین اوضاع نسبت به گذشته تغییر پیداکرده نیروها با ابلاغ های گوناگون در مدارس بیکار می گردند آنچه تغییر نکرده وضعیت معلمان در کلاس است. بسیاری در ادارات فقط قدم می زنندو تلاش برای دریافت اضافه کاری و تشویق نزدیکان. لطفا شما که اعتقاد به ساماندهی دارید ابلاغ ها را از وزارت کنترل کنید برنامه ها را کارشناسان شما از تهران کنترل کنند. نه اینکه مسولی خدای نکرده بیاید با هدیه و پذیرایی خوب و . . . وضعیت منطقه ای را عالی بنویسد در حالی که دیده معلمان نسبت به وضعیت موجود سال به سال تغییر می کند. مقبولیت مدیران و کارشناسان را بسنجید عده ای با روابط سالیان سال و شاید از اول خدمت خود در اداره هستند و طعم معلمی را نچشیده اند ولی برای معلمان تصمیم می گیرند. اکثر معلمان دوست دارند در حوزه تخصص خود تدریس کنند چند درصد این سخن در مدارس ایجاد شده است . اجازه انجام کارهای نمایشی را به مدیران کل و روسا ندهید صحت و سقم فعالیت ها را مستقیما فقط از معلمان بپرسید آ پ یعنی معلم. کانالی برای پاسخگویی سریع و فوری به سخنان معلمان ایجاد نمایید.تغییر وضع موجود یعنی رشد و تعالی آ پ. تاخیر در آن یعنی سستی و بی حالی روساو افت آموزش وپرورش. شما به انگیزه اعتقاد دارید آنر احیا کنید. به سایت ادارات مراجعه نمایید چه مقدار از فعالیت ادارات در حوزه ی آموزش است و چقدر خارج از آموزش وپرورش. بسیاری تخصص لازم در رشد آموزش وپرورش را ندارند. کارشناسان از روسا بسیار قویترندو آنها را هم اندازه ی خود نمی بینند این در افت و اجرای بی کیفیت برنامه های آپ بی تأثیر نیست. درست است مدیر معلم را ارزیابی می کند چرا معلمان که یکسال با مدیر کار کرده اند و آهنگ فعالیت او را می دانند ایشان را ارزیابی نکنند وکارشناسان اداره که هفته یا ماهی یکبار اورا در سالن یا اتاقشان می بینند او را ارزشیابی کنند. ابلاغ روسا را دو سال یا سه سال صادر کنید و درصورت فعال بودن دوسال دیگر تمدید شود نه اینکه چهارسال خواه نا خواه خود را تحمیل نماید. مدیریت انسانی را جایگزین مدیریت پادگانی چه برای دانش آموزان و چه برای معلمان بکنید. نشاط را به مدارس برگردانید. معلم قبل از افزایش حقوق ، عدالت در حکم کارگزینی اش، عدالت در نگاه اداره اش، عدالت در تسهیلاتش، عدالت در تخصصش ، هنرش، عدالت در تحصیلاتش، عدالت در کارش نسبت به برخی نیروها که تدریسی در آ پ ندارند . . . . . می خواهند.عدالت در دریافتی برحسب کارشان، عدالت در رتبه کارکنان براساس مدرک و تحصیلات و . . . را دارند. جلوی هنر نمایی برخی مدیران بی تخصص را بگیرید و به هنرمندان که کارشناسان هستند بها دهید. دستور دهید مدیران و روسا نامه معلمان را خوانده ، سپس ارجاع دهند به درخواست و سوالشان بها دهند. مدیران کل قبل از تصمیات آموزشی و ساماندهی نیروی انسانی نظرخواهی از مناطق و معلمان داشته باشند. صرفه جویی را در چند تا کاغذ نبینید چراکه مدرسه ای اگر 10 بسته کاغذ اضافی مصرف کند می شود 100 هزار تومان. ولی چند نفر با حق مدیریت در اداره و مدرسه بیکار و سرگردان شوند می شود 50 میلیون تومان. تصمیمات براساس نیازهای سیستم بکفا باشد نه نظر روسا. درمدرسه ای نیرو کمبودهست در مدرسه ای مازاد.تخصیص نیرو با نیاز بکفا باشد نه حرف نادرست مدیر. روسا و مدیران کل قبل از انتصاب از مقبولیت عاطفی و تخصصی بین فرهنگیان مشهور باشند. چراکه بسیاری از کارشناسان حرف انان را چیزی جز زور گویی نمی دانند. کارشناسان را در انتخاب معاونان اداره کل سهیم کنید. تحمیلی نباشد. عدالت آموزشی و صرفه جویی را اول از تحصیلات و تخصص نیروی انسانی شروع کنید با امید به تدبیر شما مطالب ادامه خواهد داشت بعد از جابجایی موارد محرمانه گذشته نیز بیان خواهد شدچرا که بسیاری از این مطالب آرمانی نیست بلکه عملیاتی و ابلاغی است.

حقوق معلمان کم است مثل خرجشان!/ چرا معلمان ایرانی به خارج نمی‌روند؟


حقوق معلمان کم است مثل خرجشان!/

 چرا معلمان ایرانی به خارج نمی‌روند؟
  

 

 
«شغل انبیا»؛ این انگاره ایرانیان مسلمان در مورد شغل معلمی است. شغلی که به تقدس تنه می‌زند وشان اجتماعی بالایی در جامعه دارد. اما در کنار این صفات نیکو و مقدس، نمی‌توان از «پول» گذشت...
 
پارسینه- گروه فرهنگی: «شغل انبیا»؛ این انگاره ایرانیان مسلمان در مورد شغل معلمی است. شغلی که به تقدس تنه می‌زند وشان اجتماعی بالایی در جامعه دارد. اما در کنار این صفات نیکو و مقدس، نمی‌توان از «پول» گذشت. به قول معروف،شان اجتماعی برای کسی «آب و نان» نمی‌شود و با این چیز‌ها نمی‌شود در «بقالی چیزی خرید». در این شرایط این سوال جای طرح دارد که معلمان در ایران چقدر درآمد دارند؟ 

حقوق معلمان یک مساله مهم در جامعه ایرانی است. دلیل این مساله گستردگی جامعه فرهنگیان (حدود ۹۰۰ هزار نفر) و جامعه مرتبط با فرهنگیان (حدود ۱۴ میلیون دانش‌آموز) است. این گستردگی در مواقعی باعث شده که چنین موضوع اجتماعی به یک موضوع سیاسی و حتی امنیتی هم تبدیل شود. از این رو موضوع حقوق معلمان، نه فقط برای آن‌ها و دانش‌آموزانشان، بلکه برای حاکمیت هم موضوعی مهم است. 

در حال حاضر میزان متوسط حقوق و مزایای یک معلم، ۸۰۰ تا ۹۰۰ هزار تومان است. از این میزان حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان حقوق و باقی رقم مزایا است. «بدی آب‌وهوا» و «فوق العاده مناطق کمتر توسعه یافته» از زمره مهم‌ترین مزایا هستند. در عین حال به صورت متوسط حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار از حقوق کسر می‌شود که «بیمه» و «بازنشستگی» در کنار وام‌هایی که تقریبا همه معلمان یکی دوتا از آن را دارند از زمره این کسورات است. باید توجه داشت که داشتن سمتی غیر از دبیری در مدرسه (مثل معاونت و مدیریت)، سابقه و نیز رتبه و امتیاز می‌تواند تاثیر مثبت در حقوق داشته باشد اما حداکثر مبلغ حقوق یک فرهنگی در این شرایط به سختی از مرز یک میلیون تومان می‌گذرد. 

جیب پرپول «غیردولتی‌ها» 

ولی این حال و روز معلمان مدارس دولتی است که در استخدام رسمی آموزش و پرورش هستند. معلمان مدارس غیردولتی بر اساس میزان کیفیت و سابقه خود و نیز کیفیت مدرسه حقوق دریافت می‌کنند. گفته می‌شود که میزان حقوق در بهترین شرایط، به ازای هر ساعت ۲۰ تا ۲۵ هزار تومان است. با این وضع و با احتساب ۴۴ ساعت کار هفتگی، حقوق یک معلم بر‌تر در یک مدرسه ممتاز به رقم ۳ میلیون و نیم می‌رسد. در شرایط متوسط هم به ازای هر ساعت، ۱۰ تا ۱۵ هزار تومان پرداخت می‌شود، یعنی در صورت کار تمام وقت؛ یک میلیون و نیم. 

به غیر از این شرایط، در محیط خارج از مدرسه هم امکان تدریس وجود دارد. شنیده‌ها حاکی از این است که برای تدریس خصوصی از ساعتی ۳۰ هزار تومان تا قریب به ۲۰۰ هزار تومان پرداخت می‌شود. نوع درس و کیفیت معلم، دو معیار مهم برای تعیین میزان پرداختی در این شرایط است. 

در کنار این حقوق و مزایا باید به فکر هدایا هم بود. اصلیترین هدایا در «روز معلم» به معلمان داده می‌شود که گاهی رنگ طلایی هم به خود می‌گیرد. «روز زن» و «روز مرد» هم دو مناسبت دیگر برای اعطای هدایا به معلمان است. در عین حال نباید از پاداش پایان سال (به میزان یک ماه حقوق اداره کار) و عیدی (معلمان رسمی مثل کارمندان و معلمان غیر قراردادی به میزان دو ماه حقوق) هم چشم پوشید. وضع حقوق معلمان مدارس خارج از کشور را هم باید از قاعده اصلی مستثنی کرد چرا که آنان با دلار و یورو (و نه با ریال) حقوق می‌گیرند و حق ماموریت خارج از کشور دارند. هرچند که شنیده‌هایی از امکان پرداخت ریالی (و نه ارزی) به این معلمان هم وجود دارد که در این صورت، سود معلمی در خارج از کشور را اندک می‌کند. 

اگر بخواهیم همه این ارقام را جمع بزنیم شاید بتوان گفت که در حالتی معمول، یک معلم متوسط در یک مدرسه معمولی، اگر شرایط قرارداد رسمی داشته باشد، ماهیانه حدود ششصد هزار تومان و سالیانه حدود هشت میلیون تومان حقوق و مزایا دارد. (چند سال قبل هم وزیر آموزش و پرورش میانگین حقوق معلمان را ۶۴۵ هزار تومان اعلام کرد) در مدارس غیرانتفاعی، این رقم به حدود بیست میلیون تومان حقوق سالیانه می‌رسد. حد نهایی حقوق یک معلم به حدود ۴۰ تا ۵۰ میلیون تومان هم می‌رسد با این حال برخی هستند که از حقوق ۲۵۰ میلیونی در یک سال برای برخی معلمان حرف می‌زنند. رقمی که بسیار کلان و از زاویه‌ای بسیار بعید است. در کنار این ارقام کلان باید به فکر این موضوع هم بود که قاعده میزان حقوق در همه مدارس رعایت نمی‌شود و از این ممکن است برخی معلمان پاره وقت یا حتی تمام وقت، دریافتی کمتر از یک میلیون و حتی ۵۰۰ هزار تومان هم داشته باشند. ما برای مقایسه بهتر در ادامه این گزارش رقم ۲۰ میلیون حقوق سالیانه را در نظر داریم. 

حقوق معلمان سایر کشور‌ها چقدر است؟ 

شاید نیکو باشد که در کنار بررسی میزان حقوق معلمان ایرانی، سری هم به سایر کشور‌ها زده شود تا مقایسه‌ای میان هم صنفان برقرار شود. برای این کار تلاش شده است تا میزان حقوق معلمان در شش کشور «ایالات متحده»، «بریتانیا»، «فنلاند»، «قطر»، «ترکیه» و «کره جنوبی» استخراج شود. علاوه بر این شاخص میزان سرانه تولید ناخالص داخلی و میزان قیمت مصرف کننده نیز لحاظ می‌شود تا مقایسه‌ای هم با معدل جمعیتی‌‌ همان کشور صورت گیرد و نیز مخارج یک فرد نیز در کنار درآمد او دیده شود. 

میزان حقوق در امریکا بنا به ایالات مختلف متفاوت است. مثلا در ایالت واشنگتن حقوق یک معلم از پایه ۳۶ هزار دلار در سال شروع می‌شود و تا حدود ۵۲ هزار دلار هم می‌رود اما در نیویورک، بالا‌ترین میزان حقوق حدود ۷۲ هزار دلار است. میزان حقوق بنا به مقاطع مختلف هم متفاوت است اما در حال حاضر می‌توان رقم ۵۰ هزار دلار را به عنوان میانگین حقوق معلمان در امریکا در نظر گرفت. 

در بریتانیا هم میزان حقوق بنا به مناطق مختلف متفاوت است. مثلا در مرکز شهر لندن، میزان حقوق در بالا‌ترین سطح خود به ۳۶ هزار پوند معادل ۵۶ هزار می‌رسد و در مناطقی دیگر از انگلستان (به جز لندن) حدود ۲۱ هزار پوند یا ۳۳ هزار دلار است. میانگین این رقم چیزی در حدود ۴۵ هزار دلار است. 

در فنلاند، میزان حقوق معلمان از ۲۹ هزار دلار در معلمان تازه کار پایه ابتدایی آغاز می‌شود و تا ۴۵ هزار دلار در معلمان پرسابقه می‌رسد. در کره جنوبی، کف حقوق ۲۶ هزار دلار است و ‌‌نهایت آن ۷۴ هزار دلار. به طور میانگین ۵۰ هزار دلار. 

اما در قطر و ترکیه، قیمت‌ها کمی کمتر است. در قطر میانگین حقوق معلم بین ۲۸ هزار تا ۴۴ هزار دلار است و در ترکیه، از ۲۳ هزار دلار آغاز می‌شود و به ۲۷ هزار دلار خاتمه پیدا می‌کند. 

درآمد سرانه و شاخص قیمت، دو ملاک دیگر برای مقایسه

اما برای مقایسه با وضعیت سایر مردمان هر کشور لازم است که وضعیت تولید سرانه ملی مورد بررسی قرار گیرد. میزان درآمد سرانه در ایالات متحده، ۴۹ هزار دلار، در بریتانیا، ۳۷ هزار دلار، در فنلاند، ۳۶ هزار دلار، در کره جنوبی، ۳۲ هزار دلار، در قطر، ۱۰۲ هزار دلار و در ترکیه، ۱۵ هزار دلار است. در عین حال، شاخص قیمت مصرف هم نکته مهمی است چرا که وضعیت مخارج یک کشور را نشان می‌دهد. طبق اطلاعات سایت «نامبئو»، فنلاند با شاخص ۱۰۶ گران‌ترین قیمت میان این کشورهاست. بریتانیا با شاخص ۱۰۲، قطر با شاخص ۸۲، امریکا و کره با شاخص ۸۰ و ترکیه با شاخص ۶۴ در جایگاه دوم تا ششم قرار دارند. در جدول زیر، سه شاخص درآمد سرانه، شاخص قیمت و میزان حقوق معلمین با کشور ایران مقایسه شده است. 


جدول مقایسه سه شاخص درآمدی در مورد معلمان
حقوق معلمان کم است مثل خرجشان!/ چرا معلمان ایرانی به خارج نمی‌روند؟

با توجه به این جدول مشخص است که وضع معلمان در امریکا از سایر کشور‌ها مناسب‌تر است زیرا اولا حقوق معلمان در حد سرانه ملی است و ثانیا شاخص مصرف‌کننده، بسیار بالا نیست. کشور کره جنوبی را می‌توان در جایگاه دوم بهترین کشور‌ها از نظر حقوق معلمان قرار داد. وضع در قطر، بریتانیا و فنلاند هم مناسب است با این تفصیل که قیمت‌ها در فنلاند و بریتانیا بالا است و سهم معلمان قطری از ثروت کشورشان، اندک ارزیابی می‌شود. در مورد ایران هم همین سخن را می‌توان گفت. ضمن اینکه می‌توان به کم بودن حقوق معلمان نسبت به سایر کشور‌ها هم اشاره کرد اما باید به این موضوع هم توجه کرد که شاخص مصرف‌کننده در ایران به نسبت سایر کشور‌ها پایین‌تر است. مشابه این وضعیت در کشور‌ها ترکیه هم وجود دارد. 

یک مزیت پنهان

در کنار همه مسائل مربوط به حقوق و دستمزد‌ها، باید به یک نکته ظریف هم توجه کرد. معلمان در اکثر کشور‌ها، نسبت به سایر کارمندان، کار کمتری دارند. این مساله به خاطر این است که معلمان تعطیلات تابستانی (یا به طور کلی سالیانه) دارند که سایر کارمندان از آن محروم هستند. این تعطیلات نزدیک به ۱۰۰ روز است. در عین حال، در ایران میزان تعطیلات نوروزی معلمان هم از کارمندان بیشتر است. البته باید در نظرداشت که معلمان ایرانی، در عوض، دیگر از مرخصی استحقاقی سالیانه برخوردار نیستند. موضوع بیشتر بودن تعطیلات معلمان، البته مختص ایران نیست و وزارت آموزش و پرورش بریتانیا هم چنین مزیتی را در ستون مزایای شغل معلمی قرار داده است. 

موضوع حقوق و دستمزد معلمان به انتها نخواهد رسید. معلمان ایرانی خود را با سایر مشاغل و معلمان سایر کشور‌ها مقایسه می‌کنند و از کم بودن حقوق خود گله دارند. با این حال شاید فکر کردن به این سوال خالی از لطف نباشد. اگر وضع معلمی در سایر کشور‌ها مطلوب‌تر است؛ چرا معلمان به آن کشور‌ها نمی‌روند؟