تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

معیارهای شغل شایسته (Decent Work) چگونه تعریف می شود؟


معیارهای شغل شایسته (Decent Work)

 چگونه تعریف می شود؟

نسرین هزاره مقدم

 

شغل شایسته، کار سزاوار یا اصطلاح انگلیسی آن Decent Work چیست؟ تا یکی دو قرن پیش، هیچ تعریف دقیقی از شغل شایسته وجود نداشت. شغل تنها وسیله ای بود برای امرار معاش حداقلی، راهی برای به دست آوردن لقمه نانی برای خوردن و سرپناهی هرچند کوچک و حقیرانه برای زیستن. اما در سالهای اخیر، Decent Work به یک نهضت جهانی تبدیل شده، نهضتی که خیلی از نهادهای بین المملی و اتحادیه های صنفی جهانی از آن حمایت می کنند، این اصطلاح را به دقت تعریف می کنند، و از کارگران، فعالان صنفی و همچنین دولت ها می خواهند که به این نهضت بپیوندند، هر چند که هنوز هم در بسیاری کشورهای جهان و از جمله در کشور ما، ایران، نشانی از همان تعریف حداقلی کار شایسته وجود ندارد، هنوز در موارد بسیاری، حداقل های یک زندگی شرافتمند، سزاوار و انسانی، با ساعات طولانی کار هم فراهم نمیشود

اما تعریف شغل شایسته (Decent Work)  چیست؟

معیارهایی که شغل شایسته برای هر انسان، باید داشته باشد، توسط سازمان جهانی کار (ILO) تعریف شده: اولین معیار، دستمزدهای مناسب برای تامین نیازهای یک زندگی شرافتمند و البته پرداخت به موقع و منظم آن است. پس از آن، امنیت شغلی و ثبات در قراردادهای کاری، رعایت اصول ایمنی و استانداردهای کیفی در محیط کار، خدمات تامین اجتماعی مناسب برای نیروی کار و خانواده های تحت پوشش، وجود امکان پیشرفت شغلی برای همه، برابری در توزیع امکانات و فرصت ها و عدم تبعیض جنسی، قرار دارد.

سازمان جهانی کار، اجرایی شدن این برنامه جهانی را منوط به پیاده سازی چهار پیش شرط استراتژیک و محوری می داند:

یک: کار آفرینی: وجود فضای اقتصادی پویا و پر رونق که سرمایه گذاری، مشارکت اقتصادی و اشتغال زایی را در برنامه داشته باشد، از شروط اولیه برای بهبود سطح زندگی شهروندان و ایجاد مشاغل شایسته است.

دو: تضمین حق و حقوق شغلی افراد: به رسمیت شناختن حقوق کارگران و احترام به این حقوق، یک زیربنای اصلی است. همه کارگران علی الخصوص قشر آسیب پذیر و کم درآمد آنها، نیاز به داشتن نمایندگان قانونی و شریک شدن مستقیم یا غیر مستقیم در تصمیم گیری ها دارند. قوانین حمایتی نیز باید واضح و دقیق تعریف و توسط دولت اجرایی شود.

سه: گسترش خدمات تامین اجتماعی: فراهم کردن محیط کاری ایمن، ساعات کاری مشخص و قانونی، در نظر گرفتن نیازهای خانواده های کارگران، پوشش تامین اجتماعی در صورت از دست دادن شغل و حتی کاهش درآمد و دسترسی به خدمات رایگان پزشکی، از جمله خدمات اجتماعی ضروری است.

چهار: ارتقاء امکان مشارکت مدنی و برقراری دیالوگ اجتماعی: کارگران باید در عرصه جامعه، صدای مستقل و قدرتمندی داشته باشند. برخورداری از یک جامعه دموکراتیک و همچنین از نظر اقتصادی موفق، بدون  نهادهای صنفی و سازمان های کارگری، رویایی ناممکن است.

ILO برای محورهای فوق، یک فصل مشترک تعریف کرده: برابری جنسیتی و رفع تبعیض علیه زنان شاغل.

……………………………………………………………..

جنبش تلاش برای کار شایسته، سالهاست که در برنامه کاری سازمان جهانی کار (ILO) و کنفدراسیون جهانی اتحادیه های صنفی (ITUC) قرار دارد. تا آنجا که با پیشنهاد این سازمانها و موافقت نهادهای همکار آنها، هفتم اکتبر در تقویم جهانی، به عنوان “روز جهانی کار شایسته” نامگذاری شده. برنامه های هفتم اکتبر سال پیش در سراسر جهان، به کارگران ساختمانی اختصاص داشت که از آسیب پذیرترین کارگران شغلی در سراسر جهان محسوب می شوند

در بیانیه ITUC به مناسبت نزدیک شدن به هفتم اکتبر امسال می خوانیم:

” هنوز تعداد بیشماری از انسانها در سراسر جهان  از یک شغل شایسته محرومند، با عدم امنیت شغلی و تبعیض در دستمزدها  روبرو هستند. نیمی از خانواده های شاغل در سراسر جهان، در دو سال گذشته بیکاری یا کاهش ساعات کاری را تجربه کرده اند، در سطح کره خاکی، هنوز  1.2 بیلیون نفر در فقر بسیار شدید به سر می برند.

حقوق اساسی کارگران، حق سازماندهی و تشکل در قالب اتحادیه ها و حق چانه زنی جمعی، در بسیاری از نقاط جهان در معرض تهدید جدی قرار دارد. در خیلی از کشورها، کارفرماها و در موارد بسیاری دولت ها، حق اعتصاب جمعی را با مانع تراشی و سنگ اندازی، به چالش می کشند و حقوقی که دهه هاست در عرصه بین المللی به رسمیت شناخته شده، به راحتی زیر پا گذاشته می شود.

خیلی از دولت ها موفق نشده اند از کارگران خود در مقابل سودجویی افراد، ارگان ها و یا کمپانی ها به خوبی محافظت کنند. در نتیجه، این دولت ها و حکومت ها هرگز نمی توانند فردایی روشن و آینده ای پایدار برای نسلی که در راه است، نسلی که می خواهد وارد بازار کار شود، به ارمغان بیاورند. “

ITUC از همه اتحادیه های صنفی و کارگری در سراسر جهان درخواست کرده که در روز جهانی کار شایسته یعنی هفتم اکتبر 2014، در حد توان و امکانات خود به فعالیت بپردازند. راهپیمایی های گسترده اگر مقدور نباشد، ترتیب دادن فعالیت ها، نشست ها و کارگاه های آموزشی در محل های کار و در دفاتر اتحادیه ها و سندیکاها، رسانه ای کردن اخبار کمبودهای هر صنف در این زمینه و نشر بیانیه، پیشنهاداتی است که توسط شارون بارو، دبیر کل ITUC مطرح شده.

……………………………………………………………………………………………

و اما در ایران وضعیت در این زمینه بسیار اسفناک است، کمتر شغلی است که با معیارهای شغل شایسته همخوانی داشته باشد، می شود گفت همه دستمزدبگیران با یک فقدان اصلی روبرو هستند و یک مشکل مشترک دارند: دستمزدها هرگز برای یک زندگی شایسته و انسانی کافی نیست. برآورده نشدن معیارهای کار شایسته هم محدود به صنف یا رده شغلی خاصی نیست، پرستاران گاهی تا چندماه حقوق طلبکارند، مربیان پیش دبستانی به خاطر شرایط شغلی نامناسب تجمع می کنند، معلمان آزاد  با کمترین دستمزدها و بدون بیمه و مزایا در دورترین و محروم ترین نقاط فعالیت می کنند و البته کارگران که بیش از پیش و بیش از دیگران، با مشکلات شغلی مواجهند: روزانه یک یا چند خبر از مرگ و میر بر اثر حوادث شغلی در اخبار ایلنا مشاهده می شود، با وجود خصوصی سازی های بی رویه و شرکت های پیکانکاری، امنیت شغلی به هیچ وجه وجود ندارد. کارگران ساختمانی وضعیت بسیار بدی دارند، بدون بیمه کار می کنند و گاهی تا نیمی از سال بیکارند.کارگران در نمودارهای اقتصادی سالهاست که زیر خط فقر قرار گرفته اند، کارگرانی که به سختی کار می کنند اما دستمزدها گاهی ماهها و ماهها به عقب می افتد، کارگران ایران صدرا در ارومیه، 9 ماه حقوق نگرفته اند، کارگران قند کامیاب دو ماه حقوق معوقه دارند و…..

و علاوه بر همه اینها، دولت با کوتاهی در انجام وظایف و ارگانهای امنیتی و نظامی با بازداشت های بسیار، با تهدید و ارعاب، قصد خاموش کردن صدای سندیکاها و اتحادیه هایی را دارند که سالهای مدید است در این جو امنیتی،  با این که دستشان بسته است و امکان فعالیتشان محدود، با تحمل سختی های بسیار، نفس می کشند و هنوز زنده اند.

 

منابع:

وبسایت سازمان جهانی کار (ILO)

و

وبسایت کنفدراسیون جهانی اتحادیه های صنفی (ITUC)

http://bield.info/

توزیع نیروی انسانی در آموزش و پرورش مناسب نیست

توزیع نیروی انسانی در آموزش و پرورش مناسب نیست
  
فرهنگیان نیوز - تدبیر:

وزیر آموزش و پرورش ساماندهی و بهسازی منابع انسانی را از جمله سیاست‌های کلان این وزارتخانه دانست و گفت: یک میلیون نفر کارمند در این دستگاه بزرگ اجرایی مشغول به کارند که از لحاظ موقعیت جغرافیایی، رشته تحصیلی و جنسیت به صورت مناسبی توزیع نشده‌اند و در حال حاضر به دنبال ساماندهی این بخش هستیم و طرح بهسازی نیروی انسانی را دنبال می‌کنیم.

به گزارش ایسنا، دکترعلی‌اصغر فانی در حاشیه مراسم عملیات اجرایی احداث کتابخانه مرکزی اراک و آغاز بکار این مجتمع فرهنگی در جمع خبرنگاران با اشاره به اینکه آموزش و پرورش در سطح کلان پنج سیاست را دنبال می‌کند که در ذیل یک استراتژی اصلی تحت عنوان استراتژی ارتقای کیفیت تعریف شده‌اند، افزود: اولین استراتژی، توسعه مشارکت است که براساس آن مشارکت دانش‌آموزان، معلمان و اولیای دانش‌آموزان جذب شده و توسعه پیدا می‌کند.

وی ساماندهی و بهسازی منابع انسانی را دومین سیاست در این بخش عنوان کرد و اظهارکرد: یک میلیون نفر کارمند در این دستگاه بزرگ اجرایی مشغول به کارند که از لحاظ موقعیت جغرافیایی، رشته تحصیلی و جنسیت به صورت مناسبی توزیع نشده‌اند و در حال حاضر به دنبال ساماندهی این بخش هستیم و طرح بهسازی نیروی انسانی را دنبال می‌کنیم.

وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه تحقق این امر در قالب آموزش همکاران در دست برنامه‌ریزی است، گفت:‌ تلاش جهت رتبه‌بندی معلمان از دیگر برنامه‌های در دست کار این وزارتخانه است.

فانی از ارتقای مدیریت آموزشگاهی به عنوان سومین سیاست از این پنج سیاست نام برد و گفت: اختیارات مدیران در این حوزه باید افزایش پیدا کند.

وی عملیاتی کردن بودجه آموزش‌ وپرورش و افزایش بهره‌وری و تمرکززدایی در آموزش و پرورش را سیاست چهارم عنوان کرد و افزود: تمرکززدایی در راستای افزایش بهره‌وری در بدنه آموزش و پرورش ضروری است.

وزیر آموزش و پرورش همچنین با بیان اینکه با آمادگی کامل به سال تحصیلی جدید وارد خواهیم شد، اضافه کرد: امسال این وزارتخانه موفق شده است از 130 راهکاری که در سند تحول پیش‌بینی شده 40 راهکار را وارد مرحله‌ اجرایی کند.

فانی اظهار کرد: امسال با 99 برنامه ذیل این 40 راهکار جهت ایجاد تحول در آموزش‌ و پرورش اقدام خواهیم کرد و در سال‌های آینده ابعاد دیگری از سند تحول را ذیل اصل کیفیت‌بخشی، عملیاتی خواهیم کرد.

به گزارش ایسنا، جمعی از مربیان پیش‌دبستانی اراک در اعتراض به عدم اجرای قانون استخدام در این محل تجمع کرده بودند.

نماینده این مربیان توضیح داد: این افراد با دارا بودن پنج تا 17 سال سابقه‌ کاری همچنان در انتظار استخدام به سر می‌برند. این افراد دارای مدارک تحصیلی فوق دیپلم، لیسانس و فوق‌لیسانس بوده و اکثرا سرپرست خانوار هستند و برخی در روستاها فعالیت می‌کنند اما، علیرغم اینکه دو سال از تصویب قانون استخدام می‌گذرد و تنها یک ماه به آغاز سال تحصیلی باقی مانده است، هنوز از اجرای قانون استخدام برای این افراد خبری نیست و ما خواستار رسیدگی به این مشکل توسط وزیر هستیم.

فانی در پاسخ به نماینده مربیان پیش‌دبستانی معترض گفت: پیگیری این مشکل در دستور کار است و به دنبال ردیف استخدامی در این بخش هستیم.

وی با تأکید بر اینکه برای رفع این مشکل باید ردیف استخدامی ایجاد شود تا آزمون برگزار و امکانات استخدامی فراهم شود، افزود: دولت به دنبال ظاهرسازی نیست؛ بلکه ما به دنبال حل مشکلات هستیم.

www.farhangiannews.i

 

آموزش و پرورش مدنی و حقوق بشر


آموزش و پرورش مدنی و حقوق بشر

مهدی بهلولی،روزنامه شهروند،9 شهریور 93

حق و وظیفه مدنی،دو مفهومی هستند که با مفهوم "شهروند" پیوندی ناگسستنی دارند. یعنی نمی توان از شهروند سخن گفت اما به حقوق و وظایف شهروندی نپرداخت. اما شاید بتوان گفت که آنچه در یک صد سال گذشته از مفهوم شهروندی در جامعه ی ما بازتاب یافته،بیش از حقوق،بر وظایف تآکید داشته است. مفهوم شهروندی جا افتاده در گستره ی فرهنگ ایران- و برای نمونه در مدرسه و آموزش و پرورش- شهروند سر به راهی است که خوب به وظایف خود آشنا و به رعایت آنها پایبند است. از دو سیما و چهره شهروندی در ایران،بیشتر،یک سویه آن دیده و به نمایش گذاشته شده است. بگذریم از که همین بحث وظایف هم- از آنجایی که مفهوم شهروندی در ایران بر بنیادهای ویژه فرهنگی،دینی و سیاسی خود استوار گردیده- تا اندازه ای چشمگیری،معنا و درون مایه ی دیگری یافته است. 

 اما در پیوند با آموزش و پرورش،مفهوم شهروندی،با بحث "آموزش و پرورش مدنی" در ارتباط است. البته در این ترکیب،آموزش و پرورش دو معنا دارد. یکی معنای کلی آموزش،که به همه ی گستره ی آموزش اشاره دارد و یکی هم معنای ویژه ای از آموزش که تنها یک درس مشخص "آموزش مدنی" یا آن گونه که در ایران شناخته می شود "تعلیمات مدنی" را درنظر دارد. برای دست یابی به معنای کارآمد و به روزتر از مفهوم شهروندی،بایستی در برداشت مان از آموزش و پرورش مدنی- در هر دو معنای آن- بازنگری انجام دهیم. ناگفته پیداست که دگرگونی در مفهوم شهروندی،وظیفه و رسالتی است دشوار و سنگین،که بسیج همه ی نیروهای اجتماعی،فرهنگی و سیاسی جامعه را نیازمند است و کاری نیست که تنها از عهده ی آموزش و پرورش برآید.

 از دید این نگارنده،آموزش و پرورش مدنی کارآمد و فراخور زمانه ی ما،آموزشی است بر بنیاد حقوق بشر. در چنین آموزشی،دانش آموز یاد می گیرد که چه درون و چه برون مدرسه از حقوقی بنیادین برخوردار است. البته این یادگیری،طوطی وار و به یادسپردنی نیست؛یعنی دانش آموز تنها حقوق بنیادین خود را حفظ نمی کند. فرآیند آموزش،به گونه ای پیش می رود که چنین بینش و شناختی را در وجود دانش آموز،درونی می سازد. اگر در جست و جوی مفهومی نوین از شهروندی هستیم و در این جست و جو،آموزش و پرورش را سهیم می دانیم باید بر پرورشی در آموزش و پرورش تآکید نماییم که حقوق بنیادین انسانی را آموزش می دهد،و به پرسشگری،سنجشگرانه اندیشی،نوآوری و پژوهشگری ارج می نهد. شوربختانه آنچه هم اکنون در فضاهای آموزشی ما در جریان است به هیچ رو،چنین چیزی نیست. چند روز پیش،حمید رضا خرم خورشیدی،رییس دفتر توسعه فناوری‌های وزارت بهداشت گفت: "بر اساس شاخص‌های جهانی نوآوری در سال 2014 کشور ایران در موضوع نوآوری و خلاقیت در تمام حوزه‌ها از میان 143 کشور رتبه 120 را داراست.. یکی از مشکلات موجود کمبود شدید اعتبارات است به نحوی که ما در این زمینه با مشکل مواجه هستیم و باید در جهت رفع آن اقدام شود"  بی گمان مساله ی کمبود بودجه،اثرگذار و مهم است اما تنها عامل پدیدآورنده ی چنین شرایطی،کم و کسری های مادی نیست. نوآوری،پژوهش و نواندیشی،افزون بر اعتبارات مادی،به شرایط آموزشی و پرورشی  آزاد و علمی نیازمند است. هدف،بایستی پرورش انسانی نوآور و پرسشگر باشد. آموزش و پرورش القایی،که بیشترین تآکید خود را بر تربیت انسان سر به راه و حرف گوش کن می گذارد نمی تواند شهروند نوآور پرورش دهد. دانش آموز،هنگامی که در مدرسه،تنها به جزوه نوشتن عادت می کند و یاد می گیرد که به سخنان آموزگار و درون مایه ی کتاب های درسی،به سان گزاره های همواره درست بنگرد،خودباوری و نیروی زایش خود را از دست می دهد. ریشه این رتبه های پایین جهانی را باید در آموزش های بی کیفیت و تلقینی مدرسه ها جست و جو نمود.

 اما در سطح جهان و در میان اندیشه وران آموزش و پرورش مدنی،به نکته های ارزنده ای برمی خوریم که در راه رسیدن به آموزش و پرورش مدنی شایسته و فراخور این زمانه،راهنما و یاری کننده اند. در آموزش و پرورش مدنی،دانش آموز باید یاد بگیرد که در یک دموکراسی،که بر بنیاد حق اکثریت اداره می شود،باید حقوق بنیادین اقلیت نیز رعایت شود. دانش آموز باید با چالش همیشگی حقوق اکثریت - اقلیت آشنا شود و راه برخورد به دور از خشونت این چالش را فراگیرد. به تمرین فضیلت هایی مانند خویشتن داری،شکیبایی،دور اندیشی،عدالت،و نیکوکاری بپردازد. حقوقی که همه ی انسان ها،به گونه ای برابر،از آن برخوردارند را پاس دارد و رعایت نماید. به ارزش مشترک همه ی انسان ها احترام بگذارد. در زندگی سیاسی - مدنی اجتماعی که در آن می زید مشارکت مسئولانه نماید. دانش آموز باید با تاریخ حقوق بشر آشنا شود. به گفته ی فلیکس گارسیا موریون،یکی از اندیشه وران آموزشی : "کودکان بایستی برای اندیشیدن و گفت و گو درباره ی حقوق بشر،فرصت بیابند. آنها،پیش از هر چیز،نیازمند دریافت بهتری از تاریخ حقوق بشرند تا دریابند که بسیاری از حقوقی که هم اکنون از آنها برخوردارند و یا بدیهی می انگارند- همچون مدرسه رفتن یا برخورداری از مراقبت های پزشکی- پیروزی هایی اجتماعی هستند که در سایه نبردهای کسان بسیار بدست آمده اند،و می توانند از زندگی اجتماعی و سیاسی ناپدید گردند،به محض این که مردم،دست از پافشاری بر آنها بردارند. و در واقع،این همان رویدادی است که هم اکنون رخ می دهد،هنگامی که زیر فشار نیروهای نئولیبرال- که از سوی سازمان های چند ملیتی،بانک جهانی و صندوق جهانی پول رهنمود می گیرند- دولت رفاه در حال برچیدن است. دانش آموزان همچنین،به ناگزیر باید پی ببرند که در جهان کنونی،همه به یکسان،از حقوق بشر- حتی همان حقوق پایه ای و بنیادی تر- برخوردار نیستند. چه بسا آنها ندانند که کشورهایی وجود دارد که به گونه ای سازمان یافته،برخی یا بسیاری از آن حقوق ویژه را زیر پا می گذارند،آن هم از سوی همان مقاماتی که پشتیبان آن حقوق،پنداشته می شوند."

اما نکته ی پایانی این یادداشت این که چالش های پیش روی پرورش شهروند توانمند،شایسته و اخلاقی تنها به کشورهای فقیر و در حال توسعه برنمی گردد و کمابیش همه ی کشورهای جهان با آن درگیرند. چندی پیش،گزارشی دیدم درباره ی جوانی پاکستانی الاصل که در انگلستان زاده و بزرگ شده بود و هم اکنون و با بالا گرفتن جنگ در عراق،به آن کشور رفته و به گروه داعش پیوسته است. در یک روز،چهار انسان را گردن زده بود و خیلی راحت و خوشنود از کار خود دفاع می کرد. باری،در پرورش چنین انسان بی رحم و بی عاطفه ای،مجموعه ای از عوامل سهیم بوده اند اما بی گمان،نقش آموزش و پرورش را هم نباید نادیده گرفت. اگر به راستی،و آنگونه که شنیده می شود،شمار این کسان،چشمگیر باشد بازنگری بنیادین در پرورش اخلاقی و مدنی ای که در آموزش و پرورش برخی از کشورهای توسعه یافته دارد انجام می گیرد،بایسته می نماید.

http://niknezhadmr.blogsky.com/

خردمندان‌ و مشارکت

 



خردمندان‌ و مشارکت

محمد‌علی اطلس باف

ضرورت مشارکت آگاهانه، مشتاقانه، مستمر و حساب شدة یکایک هموطنان در زمینة امور، اهداف و علایق مشترک، کاملاً بدیهی است و تأمین آن موجب ترقی و توسعة همه سویه می‌شود. عکس‌ این قضیه، یعنی عدم مشارکت سازمان یافتة توام با انبساط خاطر در کارهای جمعی، واپس ماندگی و گرفتاری‌های توفندة مختلفی را بدنبال دارد.

ادامه مطلب ...

روایتی از زندگی کارگری پژوهشگر جامعه شناسی


پسرای عمو صحرا 
مرا به کار گِل واداشتند*

روایتی از زندگی کارگری پژوهشگر جامعه شناسی

نویسنده: آزاده تاج علی

از شهر سنگ** می آید. با پیراهنی نیمدار و چشمانی گود نشسته؛ غروب ها که به سعادت آباد برمی گردد، همین شکلی است: شکل کارگرهای ساختمانی تهران؛ شهری با هزاران کارگر که پشت ردیف های منظم گرانیت و شیشه، در زیرپله های کامل نشده، روی کاغذ های کوچکشان حساب وکتاب کارگری پس می دهند.
    اما انتهای کوچه دوم سعادت آباد ساختمانی نیمه ساز است که مردی 35ساله همان طور که آرماتوربندی می کند، در ساعت هایی از روز به زیرپله می خزد و روی کاغذ های بزرگ حساب های جامعه و نویسنده های بزرگ غرب و شرق را مرور می کند؛ کسی که میراث دار سه هزارو500جلد کتاب علوم انسانی است و شماره های مستمر نشریات روشنفکری را از دهه پیش تاکنون در کنار وسایل کارگری ساختمان با وسواس نگاه می دارد. او 11سال است که بر بنایی، کاشیکاری و آماده سازی انواع مصالح ساختمان اشراف دارد اما نه به اندازه اشرافش بر نظریه تحلیل گفتمان و درست و سریع اداکردن: ارنستولالکا شانتال موفه.***
    آقای نون در همین ساختمان بی دروپیکر سعادت آباد برای دومین بار است که در آزمون دکترای حرفه ای قبول می شود ولی غم نان نمی گذارد که او هم دکتر باشد. معدل کارشناسی او با آجر در دست و تراز و کلنگ و تیشه در برابر، 19/27و میانگین نمرات دوره ارشدش 18/66است. رتبه سوم از پذیرفته شدگان جامعه شناسی در دانشگاه آزاد هم پارسال ازآن او بود، اما یک روز که دست هایش را از شن و ماسه شست و با موتور یکی از کارگرهای دیگر به سمت دانشگاه رفت، دید که از بورسیه محروم است و آن وقت مجبور شد با همان مدرک کارشناسی ارشد دانشگاه دولتی، به کارگری ادامه دهد. آخر، این کار در تهران شرط مدرک ندارد.
    آذربایجانی ام: او می گوید: 11سال پیش از روستاهای «میانه» با مدرک زیر دیپلم به تهران آمدم تا کار کنم ولی الان تا مرحله دکترا پیش رفته ام و می دانم با همین هیات کارگری مطالعه ام از بسیاری استادان دانشگاه هم بیشتر است. دلیل اینکه سرتاسر این سال ها در کارگری باقی مانده ام، این بود که برای دلم زندگی می کنم و عقل معاش ندارم. البته اگر استاد دانشگاه باشم، جای خواب ندارم ولی اگر کارگری و سرایداری کنم به هر حال از بابت یک جای کوچک که پاهایم را شب ها دراز کنم و خستگی بگیرم، خیالم راحت است. آقای نون توضیح می دهد: دانشگاه آزاد که خوابگاه ندارد و خوابگاه های خصوصی هم مرا با این همه کتاب راه ندادند. مشکل شاید اینجاست که نه می خواهم کتاب هایم را بفروشم نه آنها را زیر دست وپای کسانی که بویی از کتاب خواندن نبرده اند، بیندازم. آخر اینها یادگار استادم است که به آمریکا رفت: مجموعه کاملی از هرآنچه در ایران از جامعه شناسی منتشر شده، به انضمام دوره کامل اندیشه سیاسی، اندیشه اسلام و کتاب های دست اول فلسفه، تاریخ ایران و اندیشه غرب.
    عدالت: او در ساختمان نیمه کاره سعادت آباد روزها با کسی سروکار دارد که در زمینی هزارو200متری بنایی هفت طبقه ساخته است؛ صاحب کارش: حاج آقا که دارد واحد ها را متری 15میلیون تومان می فروشد. می گوید: همین دیروز دوواحد فروخت ولی بلد نیست چک بنویسد یا کارهای مالی با صفرهای زیاد را سامان دهد برای همین من چک هایش را می نویسم و حواسم هست صفرهای معامله هایش درست باشد. دیروز شش میلیاردتومان بابت واحد ها چک گرفت و قشنگ گذاشت توی جیبش. اما من هیچ وقت با خودم نگفتم که این عدالت نیست چرا او که بی سواد است، پول دارد و من ندارم.
    صاحبکار ماهی یک میلیون تومان به آقای نون می دهد. ماهی 300هزارتومان خرج داروهای مادر نابینایش می شود که از داروخانه های تهران بدون پوشش بیمه ای آنها را با عشق به مادر می خرد و به روستایشان در آذربایجان شرقی می فرستد. آقای نون درباره دانسته هایش از جامعه شناسی هم می گوید: «عاشق نظریه تحلیل گفتمان هستم. اینکه دال های یک گفتمان چگونه در جامعه بسط پیدا می کند. پایان نامه ارشدم هم در همین باره بود. البته به اندیشه های اسلام و آرای متفکرانی مثل میرزای نایینی، آخوندخراسانی و نصر حامد ابوزید علاقه بسیار دارم و درباره اندیشه های ژیژک و دیگر جامعه شناسان نوانتقادی هم تاکنون بسیار مطالعه کرده ام.»
    سرانه مطالعه: در روز دست کم پنج ساعت کتاب تخصصی می خواند. در کیف رودوشی اش کنار وسایل قابل حمل کار، کتاب زبان اصلی جا دارد که جابه جای آن را با مداد حاشیه نویسی می کند. می گوید: آرزویم این است که یک روز استاد دانشگاه باشم و یقین دارم اگر شخصی فرهنگی مثلاآقای مسجدجامعی مرا برای این کار به جایی معرفی کند، خیلی زود می توانم عضویت هیات علمی بهترین دانشگاه ها را به دست بیاورم اما مشکل اینجاست که من هیچ آشنایی ندارم و خب در این شهر هرچقدر هم باسواد باشی و پارتی نداشته باشی، ناموفقی. آقای نون ساعت به دست ندارد اما بعد از ساعت هاکار در شهرسنگ و ساختمان های سنگی، بعدازظهر مرداد گرم، با بوی عطری ارزان قیمت برای مصاحبه حاضر شد و همه مدارک دانشگاهی اش را با پنهان کردن نام کوچکش نشان داد. گفت: «کسی نمی داند که من کارگر ساختمانی ام. در دانشگاه خیلی ها مرا می شناسند. من هم استادان مهم جامعه شناسی، علوم سیاسی و روزنامه نگاران قدیمی را می شناسم. اگر روزنامه نگاری توجیه داشت، شاید هم بعد از کارگری به این کار مشغول می شدم.»
    
    شهر سنگ را کارگران ، آهک به صورت وپا در سیمان، ترک کرده اند و هر کدام به سرپناه نیمه ساز و گونی کشیده ای خزیده و خوابیده اند. اینجا اما کارگری کتاب های جلد چرمی اش را کنار بساط نان و تخم مرغ و سیب زمینی روی زمین پهن کرده. صاحبکارش در سعادت آباد دارد خواب وصول چک هایش را می بیند، ولی کارگرش بیدار نشسته است و برای مصاحبه دکترای امسال و کاری جدید خدا خدا می کند.
     * برگرفته از حکایت گلستان، آنجا که سعدی با وجود تدریس در نظامیه بغداد، مجبور به کار گِل و بنایی شد
    ** محلی برای خریدوفروش سنگ ساختمانی در شهر زیبا، غرب تهران
    *** نام زوج نظریه پرداز جامعه شناسی

شرق - ۵ شهریور- ۹۳


به مناست زادروز ماریا مونته سوری

 




صرف نظر از اعتقادات پایدار قبلی­اش در مورد اینکه کودکان باید معلم ما باشند و نظریاتش در مورد آزادی و اتحاد جوامع بشری، وی متوجه مشکلات پیشرفت اجتماعی شد، از این رو مبارزه­ای را با عنوان آموزش آغاز کرد.     

 مونته­سوری اعلام کرد که هدف از آموزش، برقراری صلح پایدار و کار سیاستمداران، دورنگهداشتن دنیا از جنگ است. 

جرقه­های اندیشه­ی او باعث ایجاد امیدواری میان کشورهای اروپایی شد. تشکلات و گروهای سیاسی به پشتیبانی از او برخاستند و از اندیشه­های آموزشی او و ایده­هایش در مورد اینکه کودکان باید راه خود را مستقلاً پیدا کنند، استفاده کردند. 



هنگامی­که ماریا مونته­سوری در صحبت­هایش به صلح و جنگ اشاره کرد، برداشت­های مختلف از مفهوم این لغات، باعث ایجاد مفهوم جدیدی از نقد و بررسی شد و مفاهیم کهنه و سنتی درباره­ی جنگ و صلح را از بین برد و همچنین این برداشت­ها جرقه­ای تازه در افکار مدرن امروزی ایجاد کرد.

ادامه مطلب ...

رورش غرور ملی و ساختار آموزشی کشو


پرورش غرور ملی و ساختار آموزشی کشور  


 

محمدرضا نیک‌نژاد،روزنامه ی شهروند،2 شهریور

«غرور» واژه‌ای نکوهیده در فرهنگ ایران و ایرانی است، اما این واژه دارای چهره‌های مثبت و منفی بسیاری است. برای نمونه غرور شخصی و فخر فروشی در برابر دیگران، رفتاری ناپسند به‌شمار می‌آید. اما غرور ملی کنشی پسندیده و گاه سرچشمه بسیاری از کامیابی‌های ملی و کشوری بوده و بی‌گمان در دوران‌های گوناگون سبب ساز حفظ هویت ملی و مرزهای بسیاری از کشورهای جهان در برابر هجوم دشمنان و بیگانگان شده است. 

پرسش اینجاست که چگونه می‌توان در دهکده جهانی و در میان فرهنگ‌های رنگین کمانی کنونی و هیاهوی درگیری‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... جهان مدرن، غرور نکوهیده را از گسترش باز داریم و غرور مثبت را توسعه دهیم - بی‌آن‌که دچار تند یا کند روی شویم و قافیه را ببازیم؟ راهکار پرورش غرور مثبت و بکارگیری آن در گستره‌های اجتماعی و فرهنگی چیست؟

 بر کسی پوشیده نیست که آموزش و پرورش، کارآمدترین ابزار برای سودهی به اندیشه‌های افراد یک جامعه است. تجربه‌های آموزشی در بسیاری از کشورهای جهان از غرب تا شرق نشان می‌دهد که، با آموزش می‌توان افزون بر شکل‌دهی اندیشه‌ها، زمینه‌ساز بروز رفتارهای مثبت و منفی - و از آن میان غرور ملی و پیامدهای رفتاری آن - در شهروندان یک کشور شد. در کشورهایی مانند آمریکا که گستردگی نژادی، فرهنگی، زبانی و...  از ویژه‌گی‌های اجتماعی و ملی آنها بشمار می‌رود، یکی از بنیادین‌ترین هدف‌های آموزش و پرورش، ملت‌سازی یعنی ساختن فرهنگ، زبان و هویتی یکسان است.

  این یکسان‌سازی فرهنگی- سیاسی- اجتماعی در کشورهایی مانند ژاپن، آلمان، ایتالیا و... با وجود دارا بودن زبان و جغرافیایی یکسان، در دورانی به بیراهه رفته و آن‌قدر پر و بال و گسترش یافت،که منجر به ملی‌گرایی - ناسیونالیسم- افراطی و نژادپرستی- راسیسم- مهار نشدنی شد و جهانی را به آشوب و بلوا کشید و هنوز هم پس از دهه‌ها گریبان این کشورها را رها نساخته است. و این بی‌گمان پیامدهای غرور ملی افراطی یا گونه‌ای از غرور منفی خواهد بود.   

 

بی‌گمان در دوران انفجار اطلاعات و گسترش دسترسی به رسانه‌های گوناگون،کار یکسان‌سازی سیاسی - اجتماعی به وسیله دولت‌ها بسیار دشوار شده و یکسان‌سازی فرهنگی - اجتماعی برای پیشبرد هدف‌های سیاسی در دوران کنونی کمتر رخ می‌دهد.

  اما آنچه در این دوران برای کشورها ضروری به‌شمار می‌آید- دست‌کم برای پیشبرد هدف‌های توسعه و حفظ هویت و مرزهای آنها - غرور ملی و چهره‌های مثبت غرور شخصی است.  هر کشور در دورانی از تاریخ خویش دارای شکوه و بزرگی بوده و زمینه‌ساز این شکوه، شخصیت‌های تاریخی آن کشورها هستند که در گذر زمان به اسطوره‌های آن ملت و کشور تبدیل شده‌اند.  شناسایی این اسطوره‌ها و تلاش برای شناساندن آنها به افراد جامعه، یکی از راه‌های پدیدآوری حس مشترک ملی - میهنی میان اعضای یک جامعه است.

گاهی برخی از این شخصیت‌ها از سپهر فرهنگی- سرزمینی یک کشور فراتر رفته و سرفرازی جهانی برای آن سرزمین به ارمغان می‌آورد. برآمدن شخصیت‌هایی علمی، فرهنگی، اخلاقی و... از این دست است. برای ما ایرانیان بهترین نمونه آن کورش و استوانه حقوق بشر اوست. سال‌هاست به‌عنوان نخستین منشور حقوق بشر در جهان شناخته شده و زیربنایی برای حقوق مدنی به حساب می‌آید. بی‌گمان یکی از راه‌های شناسایی این اسطوره‌ها و نقش آنها در هویت بخشی تاریخی - جغرافیایی به یک سرزمین و یک ملت، آموزش است. اما آیا آموزش و پرورش ایران برای هویت بخشی ملی و میهنی تلاشی کرده یا می‌کند؟ شوربختانه پاسخ این پرسش، منفی است!

سال‌هاست که در کتاب‌های درسی حضور اسطوره‌هایی همچون کورش کمرنگ شده و جایگاهشان بیش از هر زمانی به سستی گراییده است. گرچه بازتاب چنین برخوردهایی در رسانه‌ها بسیار ناچیز است، اما نگارنده به‌عنوان یک آموزگار، بارها در کلاس‌ها با برخوردهایی زننده با دوستان افغان و عرب روبه‌رو بوده! که پیامدی جز شرمندگی در پی نداشته است. اما چه می‌توان کرد؟

 تلاش برای پدیدآوری غرور ملی و همگانی، در کشوری مانند ایران، کار دشواری نیست. دوران پر نشیب و فراز میهنمان پر است از اسطوره‌هایی که برای حتی یک وجب از خاک کشور جان خویش را فدا کرده‌اند. این جانفشانی‌ها از هزاران ‌سال پیش آغاز شده و پرچم آن هنوز هم از دست اسطوره‌های معاصر نیفتاده است.

آموزش و پرورش با شناساندن این اسطوره‌ها و رویدادهایی که زمینه‌ساز بزرگی آنها شده است، می‌تواند هسته نخستین حس مشترک ملی- میهنی را در جان تک‌تک شهروندان بکارد و بی‌گمان خیلی زود میوه‌های رسیده آن را برداشت کند. از سوی دیگر، آموزش‌های نوین- دست‌کم در شکل نظری آن - همزمان، هم به دنبال پرورش غرور ملی بوده و هم در پی کنترل آن به شکل مثبت است. این پرورش و کنترل می‌تواند از راه آموزش و همنشینی گروه‌های نژادی و ملی در کنار هم و آشنایی آنها با ویژگی‌های فرهنگی یکدیگر انجام پذیرد.

  بی‌گمان گروه‌های قومی، ملی و حتی نژادی، به دلیل خاستگاه انسانی خویش، دارای هسته‌های فرهنگی - اجتماعی یکسان بوده و به آسانی با تمرکز بر این هسته‌ها می‌توان به سبک‌ها و رویکردهای مشترکی دست یافت. با گنجاندن چکیده‌ای از فرهنگ‌های گوناگون در کتاب‌های درسی و آموزش‌های رسمی و با بکارگیری روش‌های نوین آموزشی- مانند خواندن داستان، نوشتن انشا، گفت‌وگوهای دایره‌ای شکل، نمایشنامه، بازی و... زمینه کینه‌جویی، دشمنی، تندروی یا کند روی را از میان برداشت.

در چنین سپهری دانش‌آموزان یا همان شهروندان آینده در تجربه‌های یادگیری خویش با آشنایی با آموزه‌های اخلاقی - عملی درون فرهنگ خویش، از فروغلتیدن در غرور شخصی باز می‌مانند و از برگزیدن افراطی غرور ملی و خود برتربینی نژادی دست خواهند کشید. بی‌گمان همه اینها نیازمند بازبینی شیوه‌های آموزشی به‌ویژه در بخش شهروندسازی و آموزش‌های مدنی در مدرسه و کلاس است. که شوربختانه در ساختار آموزشی ما هنوز جایگاهی نیافته است و سال‌هاست کاربدستان آموزشی به دنبال اختراع چرخ آموزشی خویش‌ هستند!

امیدواریم که فرادستان آموزشی به‌زودی چرخ‌های آزمون شده کشورها و فرهنگ‌های دیگر را نیز بیازمایند. شاید گره کور آموزش‌های اخلاقی - چه شخصی و چه اجتماعی - در گرو خانه‌تکانی آموزشی- پرورشی کشور باشد.    

http://bohluli.blogsky.com/

٣٠ویژگی یک سیاستمدار خوب

٣٠ویژگی یک سیاستمدار خوب

  • ٣٠ویژگی یک سیاستمدار خوب؛ از نگاه دکتر محمود سریع القلم، فوق دکتری روابط بین‌الملل از دانشگاه اوهایو و استاد دانشگاه شهید بهشتی

    1- اول تحصیلات خود را تکمیل کرده باشد و بعد کار اجرایی قبول کند و نه بالعکس. 

    2- تا آنجا که مقدور باشد، از روی متن سخنرانی کند.

    3- کانون انرژی خود را در مدیریت، در بخش های فکری، تولیدی و فن آوری کشور متمرکز کند.

    4- به طور دائمی، همه را متوجه "آینده" و "تحقق افق ها" نماید.

    5- عصبانیت او با محاسبه قبلی باشد.

    6- ظرفیت صبر و خویشتن داری تا سه سال برای پاسخ به مخالفان خود را داشته باشد.

    7- جلسات را در راس ثانیه آغاز کند.

    8- ارتباط خود را با تمامی اقشار جامعه به صورت مستمر و سازمان یافته حفظ کند.

    9- از کوچک ترین تا استراتژیک ترین اقدامات در روابط خارجی را صرفا برای افزایش قدرت کشور بداند.

    10- وقتی اشتباه کرد، عذرخواهی کند.

    11- همه را متوجه "کشور"، "مصالح کشور" و "قدرت کشور" کند.

    12- قبل از رسیدن به قدرت، حداقل به چهل کشور سفر کرده باشد.

    13- یک روز درمیان، دو ساعت ورزش کند.

    14- با دست خط خود، یادداشت های تقدیرآمیز برای افرادی که برای کشور زحمت می کشند، ارسال کند.

    15- به طور واقعی و با رفتارهای تقویت کننده، به "اصل مقدس رقابت" معتقد باشد.

    16- به یک زبان روز خارجی مسلط باشد.

    17- پدر و مادر اصیلی داشته باشد.

    18- برنامه ریزی و مدیریت او، با واقعیت ها و مقدورات سنخیت داشته باشد.

    19- حداقل دو کار مهم عمرانی و دو چرخش بزرگ فکری که به نفع زندگی مردم باشد، از خود به جا گذارد.

    20- در بحبوحه جدی ترین مذاکرات، نخی را که از دگمه پیراهن طرف مقابل آویزان است ، گوشزد کند: به جزئیات توجه کند.

    21- زیرمجموعه او از هوش ذهنی، هوش عاطفی و هوش اجتماعی برخوردار باشند.

    22- در هر شرایطی و با هر کسی، مودب باشد.

    23- از اسلحه "سکوت" نهایت بهره برداری را کند.

    24- در سخنرانی و اقناع مخاطبان، تا می تواند از آمار و ارقام استفاده کند.

    25- توجه به زیبایی ها اعم از طبیعت، رنگ های شاد، لبخند، محبت، جزئی از زندگی روزانه او باشد.

    26- اخلاق و مدنیت او قبل از مواضع سیاسی اش نمود داشته باشد.

    27- قبل از آن که به قدرت برسد، در حد معمول، خوب زندگی کرده باشد.

    28- حداقل 200 بیوگرافی خوانده باشد.

    29- از یک نظام فکری منسجمی برخوردار باشد، ولی با داده های جدید، آمادگی تعدیل و اصلاح فکر خود را پیدا کند.

    30- مسئولیت قدرت را بپذیرد و پاسخ گویی به مردم را، جدی، حقوقی و مقدس بشمارد.

  • http://www.aemi.blogfa.com/

کندوکاو چرا ایرانیان کمتر کتاب می خوانند؟


کندوکاو 

چرا ایرانیان کمتر کتاب می خوانند؟


نویسنده: علی اصغر سیدآبادی


    سال 1353پژوهشی زیرنظر دکترعلی اسدی در سطح ملی انجام شده است که بخشی از آن به رفتارهای فرهنگی مردم و به خصوص مصرف فرهنگی آنان اختصاص دارد. نتیجه آن پژوهش در حوزه کتاب این است که مردم ایران خیلی کم کتاب می خوانند و کتابخوانی به عنوان رفتار حاشیه یی مصرف فرهنگی ایرانیان است. سال ها بعد یعنی سال 1383 نیز در پژوهش ارزش ها و نگرش های ایرانیان که به سرپرستی دکترمحسن گودرزی و در دفتر طرح های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شده است، بار دیگر به این موضوع پرداخته اند و نتیجه باز هم چندان تفاوتی نکرده است و تنها 21 درصد گفته اند که همیشه کتاب می خوانند. پژوهشگران سال 1353 درباره دلایل و علل کم خوانی ایرانیان هم نظر مردم را پرسیده اند و هم خود تحلیلی ارائه کرده اند. به نظر آنان «تنها عاملی که با خواندن کتاب رابطه مستقیم دارد، سواد است. با افزایش تحصیلات گروه کتابخوانان مستمر هم افزایش می یابد و از 9 درصد کتابخوان در میان افراد با تحصیلات سیکل به 21 درصد در میان افراد با تحصیلات عالیه می رسد.» با این حال این پرسش از همان روزگار باقی است که چرا 79 درصد بقیه در میان باسوادان کتاب نمی خوانند؟ با اینکه در حوزه های دیگری که با «سواد» مرتبط است مانند روزنامه و مجله خوانی و در حوزه هایی که با میزان دسترسی مرتبط است مانند برخورداری از تلویزیون و رادیو، آمار ها در این دو تحقیق تفاوت معناداری را نشان می دهند، اما در حوزه کتاب و کتابخوانی در بر یک پاشنه می چرخد. میزان سواد مردم در سال 1383 با سال 1353 قابل مقایسه نیست و بسیار بالاتر رفته است. همچنین دسترسی به کتاب نیز افزایش یافته است. تعداد کتابفروشی ها، مراکز توزیع، نمایشگاه ها و کتابخانه ها افزایش پیدا کرده است. با این حساب نباید تردید کنیم که در سال 1383 نسبت به سال 1353 باید مردمی کتابخوان تر داشته باشیم، اما چرا مردم کتابخوان تر نشده اند؟ مردم باسواد در سال 1353 نداشتن فرصت و بی علاقگی به کتابخوانی یا عادت نداشتن به کتابخوانی را به عنوان دو دلیل کتاب نخواندن خود برشمرده اند. سال ها بعد نیز کماکان نداشتن فرصت به عنوان یکی از علل کم خوانی ذکر شده است، اما اگر از هرکسی بپرسیم که چرا کم کتاب می خوانید، به قیمت گران کتاب اشاره می شود. تازه این آمار ها مال قبل از سال 1383 است. از سال 1383 تاکنون تحولات گسترده یی در دسترسی مردم به رسانه های نوین ایجاد شده است. دسترسی به اینترنت و به خصوص اینترنت پرسرعت بسیار آسان تر شده است. نقش گوشی های هوشمند و تبلت ها در زندگی مردم افزایش بسیار یافته است و امروزه نسل جوان ساعت های زیادی را در این فضا ها سپری می کنند و در تحلیل های منتشر شده، گاهی این فضا ها رقیب کتاب شمرده می شود.البته از سویی این فضا ها شکل های جدیدی از کتاب و کتابخوانی را نیز ایجاد کرده اند، اما این تحلیل که استفاده ارتباطی و سرگرم کننده در این فضا ها بسیار بیشتر از کتابخوانی است، تحلیل قابل تاملی است.
    با این حال ما تصویری روشن از وضعیت کتابخوانی در سال های اخیر نداریم. نهادهای مختلفی با تعریف های متفاوت از «کتاب خوانی» آمارهایی از سرانه مطالعه در کشور ارائه کرده اند. به این دلیل که مبنا یکسان نیست و به خصوص با مبناهای جهانی در این زمینه متفاوت است، این آمار ها امکان تطبیق و بررسی وضعیت ایران را در میان کشورهای مختلف جهان نمی دهد، اما آنچه مسلم است و مورد تاکید بسیاری از کار شناسان و بزرگان کشور، این است که ما ایرانیان کتاب کم می خوانیم.
    
    بنابراین کماکان پرسش همان است و پاسخ همان: اما آیا این پاسخ ها، پاسخ هایی واقعی است یا توجیه رفتاری که به نظرمان شایسته نیست، اما اراده یی برای تغییرش نداریم؟
    پاسخ های تبلیغاتی و غیرواقعی به این پرسش جز پنهان کردن درد و به تاخیر انداختن درمان فایده یی ندارند. برای هر تحول اساسی در کتابخوانی باید به این پرسش پاسخ بدهیم که ما ایرانیان چرا کمتر کتاب می خوانیم؟ ما سال هاست با این پرسش درگیر هستیم.

    اعتماد- ۵ شهریور ۹۳

زندگی روی‌خط فقر


 
زندگی روی‌خط فقر 
 

 
آرمان- میمنت گلشنی: تشکیل دولت مدرن در ایران قدمت چندانی ندارد. نخستین‌بار در دوره رضا شاه و به‌دنبال تغییرات اجتماعی اداراتی تحت عنوان ادارات دولتی شکل گرفتند. شروع به کار ادارات دولتی و به‌دنبال آن، حاکم‌شدن سیستم گسترده و عریض و طویل بوروکراسی با شکل‌گیری طبقه جدیدی به نام کارمند که در ادارات مسئولیت پیشبرد بوروکراسی و پاسخگویی به ارباب رجوع را داشتند، همراه بود. به تدریج، طبقه کارمند که ماموران دولت در جامعه محسوب می‌‌شدند و از حقوق و مقرری دولتی ثابت برخوردار بودند، جایگاه و اعتبار خوبی در میان مردم پیدا کردند. به طور حتم، از آن زمان تاکنون جامعه ایران از حیث امور اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دستخوش تغییر و تحولات بسیاری شده است. تحول در ساخت جامعه با گذشت زمان همراه با راه‌اندازی و فعالیت ادارات بسیاری بود. البته برخلاف گذشته از آنجا که ادارات تحت تکفل دولت توانایی تامین نیاز و پاسخگویی به خواسته‌های مردم و حکومت را نداشتند، در کنار ادارات دولتی، بخش‌های خصوصی نیز شروع به فعالیت کردند. این سیاست که در راستای سیاست‌های جهانی اتخاذ شده است درحال حاضر تاکید بر کوچک‌ساختن دولت و کارمندان دولتی و به جای آن تقویت کارمندان بخش خصوصی دارد. در تقویم رسمی ایران امروز ( چهارم شهریور) روز کارمند نامگذاری شده است.
 تناسب حقوق کارمندان با خط فقر
بنابر آخرین آمارهای موجود، تا پایان اسفند سال گذشته حدود دو میلیون  و400 هزار نفر در دستگاه‌های دولتی فعال بوده‌اند. به این تعداد باید بخش قابل‌توجهی از کارمندان بخش خصوصی را اضافه کرد. اگرچه هیچ‌گونه آماری از تعداد کارمندان این بخش در دسترس نیست، برآورد‌ها حاکی از آن است که حداقل 17 میلیون نفر در بخش خصوصی فعالیت می‌‌کنند. به‌رغم آنکه در گذشته، تعلق افراد به طبقه کارمند از ارج و قربی برخوردار بود، در سال‌های اخیر، افزایش میزان تورم و تغییر اندک درآمد کارمندان چه در بخش‌های خصوصی و چه در ادارات دولتی انتقادات بسیاری را متوجه دولت‌ها کرده است. در سال 92، حداقل حقوق کارمندان ۴۹۰ هزار و حداکثر سه میلیون و ۴۳۰ هزار تومان از سوی دولت در نظر گرفته شد. پرداخت این میزان حقوق درحالی است که به گفته سازمان آمار، متوسط کل هزینه خالص سالانه یک خانوار شهری در سال 92، 206 میلیون و 34 هزار ریال بوده است که نسبت به رقم مشابه در سال قبل 4/25 درصد افزایش داشت. بر اساس گزارش نهاد‌های دولتی در آن سال، پایین‌ترین نرخ خط فقر برای خانواده‌ای که پنج فرزند داشته‌باشد در تهران دو میلیون و 200 هزار تومان بود. بر اساس آمارهای فوق، می‌‌توان گفت که بخش قابل‌توجهی از کارمندان در مرز این خط زندگی می‌‌کنند. 
 نردبان بلند ارتقای شغلی
علاوه بر مشکلات اقتصادی و عدم تناسب میان حقوق کارمندان با درآمد‌ها و تورم، کم‌توجهی به شایسته‌سالاری و شرایط سخت برای ارتقای کارمندان در پست‌ها از دیگر مشکلاتی است که چند تن از کارمندان دستگاه‌های دولتی در گفت‌وگو با آرمان به آن اشاره کردند. یکی از کارمندان بخش روابط عمومی اداره برق در گفت‌وگو با آرمان با اشاره به شرایط کاری خود می‌‌گوید: 15 سال سابقه کار دارم. از شرایط کاری ناراضی نیستم اما کارها کاملا شکل روزمره به خود گرفته‌اند و هیچ نوآوری در کار ما وجود ندارد. او در ادامه عنوان می‌‌کند: وضعیت حقوق و مزایای اداره ما نسبت به ادارات دیگر چندان بد نیست. اما هزینه‌ها امروز بسیار بالا است و به طور کلی حقوق کارمندی کفاف زندگی ما را نمی‌دهد. همچنین، یکی از کارمندان اداره آب و فاضلاب یکی از شهرهای شمالی درباره شرایط کاری خود به آرمان می‌‌گوید: مشکلات مربوط به حقوق دیگر مشکلی قدیمی شده و ما به گونه‌ای با آن کنار آمده‌ایم. فکر می‌‌کنم علاوه بر این مشکل، بحث عدم پویایی در اداره و شرایط سخت برای ارتقا و گرفتن پست یکی از مسائل جدی است. هر مدیری که می‌‌آید یک سری از افراد موردنظر خود را معاون و مدیر می‌‌کند، بی‌توجه به اینکه این فرد تخصص کافی دارد یا نه. او اضافه می‌‌کند: شاید باورش سخت باشد اما مدرک تحصیلی من از ما فوقم بالاتر است و گاهی مجبورم دستورات او را با وجود آنکه می‌‌دانم اشتباه است اجرا کنم. مشکلات کارمندان شاغل در بخش خصوصی اما تا حدی با کارمندان بخش دولتی متفاوت است. دختر جوانی که نزدیک به پنج سال است در یکی از شرکت‌های واردات دارو فعالیت می‌‌کند در انتقاد به شرایط کار خود می‌‌گوید: تنها امید من برای ادامه کار در این شرکت، حق بیمه است. تقریبا روزی 9 ساعت در این شرکت همه کار می‌‌کنم با حداقل حقوق. البته شرایط من نسبت به برخی از اطرافیانم که کارفرما حق بیمه برای آنان پرداخت نمی‌کند، بهتر است. اما در کل هیچ توجهی به شرایط من نمی‌شود. ضمن اینکه، استفاده از مرخصی که حق هر کارمند است تقریبا برای من جز تحت شرایطی خاص ممکن نیست.
 ادارات، مکانی برای گذران وقت
مشکلات اقتصادی و بی‌علاقگی افراد به انجام کار را شاید بتوان ازجمله آسیب‌های ناشی از محیط کار در کشور معرفی کرد. آمارهای مربوط به میزان ساعات کار مفید در کشور و مقایسه آن با بسیاری از کشورهای پیشرفته حاکی از همین امر است. عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در گفت‌وگو با آرمان با اشاره به پایین‌بودن ساعات کار مفید در ادارات می‌‌گوید:  مشکل بهره‌وری از کار تنها خاص کارمندان نیست و در بسیاری از بخش‌های کشور رخ می‌‌دهد. محسن علیمردانی در ادامه تصریح می‌‌کند: مشکل ما در این مورد بیشتر مربوط به امور فرهنگی و تربیتی است. ضمن اینکه نابسامانی‌های مدیریتی و سوءمدیریت گاه به بی‌انگیزگی کارمندان و به دنبال آن کاهش ساعت‌های مفید کار دامن می‌‌زند. او با اشاره به عواملی که بر شرایط کاری کارمندان تاثیرگذار است، تصریح می‌‌کند: زمانی که تبعیض و بی‌عدالتی در سازمان حاکم باشد، انتصابات مبتنی بر شایسته‌سالاری نباشد، پست‌ها براساس سوابق به افراد داده نشود و مهم‌تر از همه سر رشته کار از روال علمی خارج شود و براساس برنامه پیش نرود، انگیزه کارمند برای فعالیت و رشد سازمان کاملاً از بین می‌‌رود و اداره تنها به مکانی برای گذراندن وقت تبدیل می‌‌شود. همچنین، غلامعباس توسلی، جامعه‌شناس کار و شغل در گفت‌وگو با آرمان با اشاره به مشکلات پیش‌روی کارمندان می‌‌گوید:به طور کلی، مشکلات مربوط به حقوق و تامین معیشت از مهم‌ترین مشکلاتی است که بارها کارمندان از طریق رسانه‌های مختلف سعی کرده‌اند آن را به گوش مسئولان برسانند. زمانی که حقوق یک کارمند با تورم تناسب نداشته باشد، فرد چاره‌ای جز رو آوردن به شغل دوم و تحمل فشار زیاد ندارد. این استاد دانشگاه در ادامه تصریح می‌‌کند: از لحاظ جامعه‌شناسی، کارمندان ما در نهایت با مشکل از خود بیگانگی روبه‌رو هستند. در ایران کارها به درستی صورت نمی‌گیرد و تخصص فرد با شغلی که دارد همخوانی ندارد. نویسنده کتاب جامعه‌شناسی کار و شغل با اشاره به حاکم‌شدن سیستم بوروکراسی در ادارات می‌‌گوید: ازخودبیگانگی می‌‌تواند ناشی از حاکم‌شدن سیستم بوروکراسی دقیق باشد. تحت این شرایط، افراد جایگاه درست خود را نمی‌دانند و هدفی در زندگی شغلی ندارند. در واقع کار برای این افراد تبدیل به امری بی‌معنی می‌‌شود. او در پایان با تاکید بر لزوم بازبینی بر نظام کار و تغییر زیرساخت‌ها می‌‌گوید: برای آنکه از وضعیت فعلی نجات پیدا کنیم لازم است تا در مرحله اول مسائل اقتصادی حل شود و در وهله بعد تعریف ما از کار تغییر کند، یعنی کار در ذات خود امری ارزشمند برای جامعه محسوب شود.
آرمان - ۴ شهریور ۹۳

چالش های کارمندان در ایران


چالش های کارمندان در ایران


نویسنده: ضیاء مصباح *

در موضوع بازده مطلوب نیروی انسانی در اختیار دولت و میزان پاسخگویی به جامعه و ناکارآمدبودن تشکیلات گسترده دولت، ضرورت به کارگیری اغلب نیروها در رده کارشناسی برای برخورد علمی و تخصصی با مسایل، حل وفصل دقیق و بهینه امور جامعه باید گفت که مهم ترین مشکلات نظام اداری افت جایگاه کارشناسی است: کارشناس، بررسی، ارزیابی و تحلیل می کند و یافته های خود را در گزارش ها می نویسد و مستند می شود و مدیران برپایه یافته ها و پیشنهادهای کارشناسی، بهترین تصمیم را می گیرند. امروزه اغلب مدیران یافته ها و گزینه های پیشنهادی را نادیده می گیرند و با نظر خود تصمیم گیری می کنند و پیامدهای تصمیم خود را نیز نمی پذیرند. امروز متاسفانه نگرش کارشناس همان چیزی است که مدیر یا رییس از وی می خواهد، امنیت شغلی هم ایجاب می کند که فرمانبری کند، در این شرایط جایگاه کارشناسی از تصمیم سازی به میرزابنویسی افت می کند. در تئوری های مدیریت آمده که ارزشمندترین چیزی که فرد به سازمان می دهد نوآوری و خلاقیت و مهم ترین خدمتی که سازمان به فرد می دهد امکان پیشرفت شغلی متناسب با شایستگی های وی است. کارشناسی که در جایگاه تصمیم سازی کار می کند و استقلال نظر او پاس داشته می شود می کوشد نوآور و خلاق باشد ولی کارشناسی که از نظر او استفاده نشده، از هیچ گونه استقلال نظر برخوردار نبوده و زمینه نوآوری و خلاقیت از بین می رود که می تواند خدمت به جامعه را تحت الشعاع قرار دهد. اصل شایستگی از اصول اساسی مدیریت است و تعاریف استوار آن با تعابیر و تفاسیر سیاسی خدشه برنمی دارد. در مورد اصل پاسخگویی باید گفت از دیدگاه درونی هر مسوولی در درون سازمان و در سلسله مراتب اداری باید در برابر مقام بالادستی خود پاسخگو باشد ولی از دیدگاه بیرونی مجموعه یک وزارتخانه یا سازمان باید بتواند از عملکرد خود در برابر جامعه دفاع کند... آیا این حالت مشاهده می شود؟ و کارمندان و مراجعه کنندگان به سازمان ها از سیستم موجود رضایت حداقلی دارند؟ هر وقت جامعه در اداره امور کشور مشارکت داشته باشد می تواند خواستار و پیگیر پاسخگویی مسوولان باشد در غیراین صورت مسوولان هیچ دلیل یا انگیزه ای برای پاسخگویی نخواهند داشت. از سوی دیگر اصل پاسخگویی با اصل شایستگی وابستگی دارد یعنی در غیاب اصل شایستگی پاسخگویی نیز رنگ خواهد باخت. یکی دیگر از مشکلات پیروی از شیوه مدیریت عمودی و از بالابه پایین، کاربرد گسترده بخشنامه ها با محتوای آمرانه و دستوری است و عباراتی مانند: مدیران موظفند، سازمان ها مکلفند و... همواره در قوانین و مقررات و بخشنامه ها دیده می شود و گاه عباراتی همچون عدم اجرای آن به منزله... و موجب پیگرد قانونی است هم معمولامکمل آنها شده و در این شرایط خلاقیت و روحیه مشارکت در بهترشدن بازده فعالیت های سازمان از طرف کارمند سرکوب می شود. امروز در نظام اداری بیشتر کشورها دانش و تجارب مفید کارکنان و مدیران و دسترسی گسترده آنان به یافته های نوین پژوهشی راهگشای پیشبرد درست کارها بوده و تکیه گاه اصلی سیستم اداری و اجرایی شمرده می شود.
    به زبان دیگر به جای دستورات از بالابر دانش و خرد مدیران و کارکنان اعتماد می شود که آن را مدیریت ارشادی می نامند. در دهه های گذشته بیش از هر زمانی قانون نوشته شده یا قوانین قبلی اصلاح شده اند، ساختارهای سازمانی بازسازی شده و بسیاری اقدامات دیگر... در این میان تنها چیزی که به آن پرداخته نشده عناصر اساسی مدیریت است. در هر ساختاری اگر مدیران شایسته و پاسخگو نباشند اصلاح ساختار و اجرای قانون عملی نیست چراکه مجریان شایسته، قانون را اجرا و پاسخگوی اعمال خود خواهند بود.
    امروز بیشتر وظایف اقتصادی را شرکت های دولتی انجام می دهند و اغلب زیان ده و فاقد بهره وری و رقابت پذیری هستند به این دلیل که بودجه آنها از محل درآمدهای دولت تامین می شود، می دانیم که بودجه شرکت های دولتی به تنهایی سه برابر بودجه عمومی دولت است. بزرگ شدن بیش ازاندازه دولت، بوروکراسی عظیمی را بر آن تحمیل کرده که نتایج آن کاملامشهود است و درباره دلایل بارشدن این وظایف بر دوش دولت باید گفت وابستگی بیش ازاندازه اقتصاد کشور به درآمدهای نفتی و تمرکزگرایی بیش ازاندازه و علاقه مندی دولت به کنترل همه امور، حتی اموری که ماهیتا نباید دولتی باشند علت العلل به شمار می رود.
    ضمنا می دانیم که بخش بزرگی از درآمدهای نفتی همواره به مصرف جاری می رسند و بخش عمده هزینه های جاری صرف پرداخت حقوق و دستمزد به حقوق بگیران می شود، که پیوسته دغدغه معاش در تمامی ساعات کاری همراه آنان است.
    درآمدهای جاری دولت به دلیل کاهش فعالیت های اقتصادی در بخش خصوصی و پایین بودن درآمدهای مالیاتی دولت پاسخگوی هزینه ها نیست و حتی بخشی از درآمدهای مالیاتی صوری هستند.
    ختم کلام اینکه: حل وفصل مسایل مبتلابه جامعه کلان کارمندان در تمامی تشکیلات گسترده دولتی در سطح کشور؛ از ورود به خدمت تا پرداخت حقوق به وظیفه بگیران که در مجموع جمعیتی معادل نیمی از مردم کشور را شامل می شود، متولی خاصی را می طلبد که معاونت نیروی انسانی ریاست جمهوری جانشین آن شده است.
    احیای سازمان امور اداری و استخدامی کشور با توجه به تغییرات عمیق و مستمر در علم مدیریت نیروی انسانی با مفهومی عام می تواند با تشکیلات و کادری مناسب روز و زمان، مشکل گشای بسیاری از امور باشد و وجود آن در شرایط فعلی به شدت احساس و توصیه می شود.
    *دبیر کانون ع
لوم اداری ایران
     
روزنامه شرق - ۴ شهریور ۹۳

تجمع جمعی از معلمان مقابل مجلس


تجمع جمعی از معلمان مقابل مجلس
  
فرهنگیان نیوز - تدبیر:

جمعی از معلمان پیش دبستانی و حق التدریسی امروز (یکشنبه) مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از ایرنا، تعداد این تجمع کنندگان که بیشتر آنان را زنان تشکیل می دهند، به 100 نفر می رسد که خواستار استخدام در وزارت آموزش و پرورش هستند.

این تجمع کنندگان اعلام کردند سال ها پیش باید به استخدام آموزش و پرورش درمی آمدند که این امر تاکنون میسر نشده است

http://www.farhangiannews.ir/

کمک بشردوستانه سازمان جهانی آموزش (EI) به معلمان عراقی

کمک بشردوستانه سازمان جهانی آموزش (EI) به معلمان عراقی

دبیرکل سازمان جهانی آموزش به آقای السودانی، دبیر اتحادیه معلمان عراق (ITU)، قول کمک ده هزار دلاری داده است. این کمک قرار است صرف معلمان، خانواده های آنها و دانش آموزان قربانی جنگ در سه استان صلاحین، نینوا و انبار گردد. به طور مشخص، این بودجه قرار است  در سه استان فوق، کمک هزینه ای  برای تامین سرپناه، مواد غذایی و نیازهای دارویی قربانیان باشد

این کمک مالی در پاسخ به درخواست رسمی دبیر اتحادیه معلمان کردستان عراق، آقای عبدالوحید جاجی، و در حالی که صدها معلم و دانش آموز کرد عراقی در معرض خشونت قرار گرفته اند،انجام شده.

لازم به ذکر است که پیش از این هم، فدراسیون معلمان آمریکا (AFT) پس از کشته شدن نایب رییس ITU، آقای حسین درویش، در مسیر خانه به محل کار ودر جریان یک حمله تروریستی، با این اتحادیه ابراز همدردی کرده است.

 

منبع خبر:

http://www.ei-ie.org/

http://bield.info/

خلاصه ای از تجارب و مکانیسم اعتصاب کارگری

 

خلاصه ای از تجارب و مکانیسم اعتصاب کارگری


تجربه به ما می گوید اعتراضی را شروع نکنیم مگر اینکه آن را پرقدرت شروع کنیم. اعتصاب با اعتراض و تجمع کارگران استارت زده می شود و ارکان و قدرت اعتصاب و ادامه آن تا نیل به هدف فقط با خرد و تصمیم گیری جمعی حاصل می شود گرفتن تصمیم درمجمع عمومی و مدیریت آن توسط نمایندگان و سخنگویان کارگری در اولین اعتصاب امری پیچیده وطا قت فرساست اما کارگران با تاکید و اصرار بر تصمیم در مجمع عمومی از عهده آن برخواهند آمد و این بعنی پر قدرت بودن اعتصاب.

ادامه مطلب ...

۱۰ سال پیش در چنین روزی .... ۲۵ مرداد ۸۳

۱۰ سال پیش در چنین روزی ....

۲۵     مرداد            ۸۳

 

بنام خدای قلم و تعلیم


بیانیه پایانی همایش تشکلهای صنفی فرهنگیان سراسر کشور

25 مرداد 83 گیلان

همکاران گرامی،  فرهنگیان فرهیخته


حاصل فراموشی تعلیم و تربیت فقط تیرگی فضای فرهنگی و آموزشی نبود بلکه بیم آن می رفت که فرهنگ و فرهنگیان نسبت به تبعیض ها و بی عدالتی ها کرخت شده باشند و زنگ حق خواهی از زنگار سکوت ، دیگر به صدا در نیاید و حجب و ایثار در مرداب رکود و سکون تعفن بگیرد و فاسد شود و رندان گمان برند که به پایان رسید کار مغان .

اما هرگز چنین نبود ؛ در تنة سخت و خشکیده درختان ، حیات در جریان بود : جوانه ها زدند و شکوفه ها شکفتند و نرم نرمک  به حاصل نشستند بطوریکه « اعجب الکفار نباته » . گوشهایی که میل به شنیدن و چشمهایی که تمایل به دیدن نداشتند  به اذعان و اعتراف و اظهار شگفتی در آمدند ، اما افسوس که زبان و عمل همراه نبودند و در "هزار تو" ها داستانهایی دیگر بود.

اصرار بر اجرای طرح پر ایراد و اشتباه « ارتقاء شغلی » که خود موجب نارضایتی شغلی شده است : عدم وجود یک تعامل معقول و منطقی با تشکلهای صنفی و خواسته های بحق فرهنگیان « در رفع تبعیض و اجرای عدالت » عدم وجود برنامه ای کارآمد برای بهبود وضع تعلیم و تربیت فرزندان این مرز و بوم ، نگاه به آموزش و پرورش بعنوان بخش مصرفی و غیر مولد، عدم وجود اراده ای راسخ برای تغییرات مطلوب ، دستگیری دسته جمعی میزبانان نشست مرداد ماه همراه با ارعاب نمایندگان تشکلهای صنفی که در کلاسهای  یکی از مدارس رشت اسکان یافته و سپس در همان جا حبس شده بودند و... همه وهمه داستان هزارتوهای وزارت خانه ای است که عمق تاریک آن را با هیچ منبع نوری نمی توان دید.

نمایندگان شما علیرغم تمام تنگناها که خود شرح مفصلی دارد و در شرایطی

 نا هنجار در گیلان گرد هم آمدند و پس از بحث و تبادل نظر موارد ذیل را به تصویب رساندند :

1- تجمع در سازمانها و ادارات آموزش و پرورش در روز 13 مهرماه مصادف با روز جهانی معلم

2- حضور در مدارس و عدم حضور در کلاس از 14 تا 21 مهرماه 83

3- تداوم  تجمع یکشنبه ها در مقابل سازمانها وادارات آموزش و پرورش تا توقف احضارها و آزادی همکاران دستگیر شده

  4- ارائه کلیه خدمات و حقوق تعریف شده در قانون به فرهنگیان مانند سایر کارکنان دولت ( طبق ماد‌ة 41 )

5 - حضور در مدارس و عدم حضور در کلاس در روزهای 16 آبان و 15 آذر

6 -  استخدام معلمان حق التدریس

7 -  توقف پخش اخبار کذب توسط صدا و سیما در مورد فرهنگیان

 در خاتمه تشکلهای صنفی آمادگی خود را جهت هرگونه مذاکره و تعامل برای حل معضلات فرهنگ و فرهنگیان در هر زمان و مکان اعلام داشته و امیدوارند که متولیان امر با دور اندیشی و حسن نظر به پیشنهاد تشکلها نگریسته ، با فرهنگیان باب دوستی بگشایند تا در سایه آن از پرداخت هرگونه هزینه مادی و معنوی غیر ضروری جلوگیری گردد.

 

ضمناٌ هیچ تشکلی به تنهایی حق لغو بیانیه را ندارد مگر با صدور بیانیه ای جدید از سوی تشکلهای صنفی فرهنگیان سراسر کشور در صورت تحقق یافتن خواسته ها .

از تاریخ 25/5/83 یزد به مدت یک سال بعنوان دبیرخانه تشکلهای صنفی فرهنگیان سراسر کشور انتخاب می‌شود.

تصمیمات بعدی در گردهمایی بهمن ماه در مشهد مقدس گرفته خواهد شد. والسلام علیکم و رحمه ا... و برکاته

کانون صنفی معلمان ایران (تهران) - کانون صنفی فرهنگیان یزد - کانون فرهنگیان استان اصفهان- کانون صنفی معلمان کرمانشاه- کانون صنفی معلمان اردبیل- کانون صنفی فرهنگیان خراسان- کانون صنفی معلمان ارومیه- کانون صنفی معلمان کاشان- کانون معلمان همدان- کانون صنفی فرهنگیان خمینی شهر- کانون صنفی فرهنگیان شهرضا- کانون صنفی فرهنگیان تبریز- جامعه فرهنگیان آستانه اشرفیه- جامعه فرهنگیان الیگودرز- کانون فرهنگیان شیراز- انجمن صنفی استان چهارمحال بختیاری-کانون معلمان لاله جین- کانون فرهنگیان گیلان(رشت)-انجمن صنفی فرهنگیان  بجنورد و کانونهای صنفی فرهنگیان کردستان ، کهکیلوئیه و بویر احمد ، مشهد و گلستان که از حضور آنها در جلسه جلوگیری شد .

 

 

سمن‌ها رابط ملت و دولت


سمن‌ها رابط ملت و دولت 
 
فریده غیرت* 
 
سمن‌ها یا سازمان‌های مردم‌نهاد که در سال‌های اخیر در کشور راه‌اندازی شده و مجدانه در راستای تقویت رابطه میان مردم و دولت‌ها فعالیت کرده‌اند، در طول سال‌های فعالیت خود با فراز و نشیب‌های بسیاری رو به رو بوده‌اند. در واقع، فعالیت سازمان‌های مردم‌نهاد در ایران تابعی از نگاه دولت به مشارکت‌های مردمی و نقش مردم در شناسایی و حل مشکلاتی است که شهروندان در زندگی روزمره با آن درگیر هستند. فارغ از تمامی مشکلاتی که سمن‌ها در سال‌های اخیر با آن مواجه بوده‌اند، در حال حاضر، دولت یازدهم که به اعتقاد من به درستی از بطن مردم و خواسته‌های آنان برخاسته درصدد احیای سمن‌ها و ایجاد زمینه‌های لازم برای تقویت و اعتمادسازی در این راستاست. به طور حتم، هیچ کدام از ما وعده‌های آقای روحانی مبنی بر رفع موانع موجود بر سر راه سمن‌ها و ایجاد بستر‌های مناسب برای شکل‌گیری و راه‌اندازی سازمان‌های مردم‌نهاد را فراموش نکرده‌ایم. در حال حاضر که حدود یک سال از عمر دولت یازدهم می‌گذرد، بسیاری از مسئولان دولتی با تاکید بر احیای فعالیت سمن‌ها در حوزه‌های مختلف در صدد برآوردن خواسته‌ها و اهداف دولت تدبیر و امید هستند. واقعیت این است که در دنیای امروز بسیاری از کشور‌ها به دنبال شکل دهی و تقویت سازمان‌های مردم‌نهاد هستند چرا که درحال حاضر به دنبال گسترش ارتباطات و نقش مردم در ساخت جامعه، وجود سمن‌ها می‌تواند خدمات شایانی را هم به دولت و هم به مردم ارائه دهد. در واقع، سمن‌ها به عنوان رابط میان ملت‌ها و دولت‌ها می‌توانند فشارها و بارها را از روی هر دو گروه کم کنند و به گونه ای صدای مردم را به گوش مسئولان برسانند و در مقابل مردم را با مسائل اداری و اجتماعی و مشکلاتی که دولت‌ها با آن روبه‌رو هستند، آگاه سازند. این آگاهی که می‌تواند به دنبال خود اتحاد اجتماعی برای حل مشکلات و حمایت از دولت‌ها را به همراه داشته باشد، سرمایه انسانی عظیمی است که همواره نیاز به حمایت و تقویت به ویژه در برخی از گروه‌های آسیب پذیر دارد. به طور مثال، در شرایط فعلی شکل‌گیری و سامان دهی سمن‌های مربوط به زنان یکی از اولویت‌هایی است که دولت یازدهم و مسئولان این دولت درصدد دستیابی به آن هستند. من بر این باورم که اگر این هدف به طور جدی پیگیری شود و سمن‌های مربوط به زنان در آینده‌ای نزدیک راه‌اندازی شوند، در سال‌های آینده بخش قابل‌توجهی از مشکلات موجود بر سر راه فعالیت زنان به گوش مسئولان می‌رسد و با حمایت سمن‌ها و گروه‌های مرجع زنان راهکارهای مناسب برای از میان برداشتن آنها تدوین می‌شود و این مهم جز با تاکید بر نیازهای واقعی زنان به دست نمی‌آید. از این رو، به اعتقاد من، ضروری است تا سازمان‌های مردم‌نهادی که قرار است در حوزه زنان راه‌اندازی شوند بیشتر معطوف به قوانین مربوط به زنان و خانواده باشند چرا که اصلاح قوانین مربوط به زنان و خانواده به نوبه خود می‌تواند به تغییر افکار و زمینه‌های تربیتی مردم و در نهایت فرهنگ‌سازی در حوزه زنان و خانواده کمک کند. ضمن اینکه، طبق آمار و اطلاعات موجود، متاسفانه فقر در جامعه ما شکلی زنانه به خود گرفته است. حال آنکه زنان امروز چه بخواهیم و چه نخواهیم زنان خانه‌نشین نیستند. بسیاری از آنان به میل خود و برخی از سر اجبار برای تامین معیشت پا به جامعه می‌گذارند. تحت این شرایط، تاکید سازمان‌های مردم‌نهاد بر رساندن صدای زنان به مسئولان و ایجاد فشار بر مسئولان برای فراهم ساختن زیرساخت‌های لازم برای فعالیت و کار زنان ازجمله مواردی است که باید مورد توجه قرار گیرد. نباید فراموش کرد، با توجه به اینکه سمن‌ها مقام اجرایی نیستند و محدودیت‌های دولتی ندارند، امکان موفقیت آنان و دستیابی جامعه به اهداف خود از طریق سازمان‌های مردم‌نهاد بیشتر از فعالیت فردی هر یک از اعضای جامعه است.
* حقوقدان و فعال زنان
آرمان - ۲۵ مرداد۹۳

نسبت میان توسعه و عدالت اجتماعی

 

ط دو مفهوم اجتماعی که به راحتی خرج می‌شوند؛
 نسبت میان توسعه و عدالت اجتماعی 

گروه اندیشه -عدالت مفهومی است که هیچ کس نسبت به اصالت و حقانیت آن تردیدی ندارد ودستیابی به آن، به عنوان یکی از اساسی ترین اصول نظام‌های اجتماعی، طی دوره‌های مختلف حیات فکری واجتماعی بشر مطرح بوده است.عدالت واژه ایست که ارزیابی‌های متعددی از سوی دیدگاه‌های مختلف در مورد آن صورت گرفته است. اما در دنیای متکثّر کنونی، عدالت بدون توجه به تفاوت‌ها و مشارکت‌های مردمی امکان پذیر نیست از این رو آن دسته از تئوریهای عدالت که وحدت جامعه را مفروض اصلی خود قرار داده اند نمی‌توانند راهی برای ایجاد جامعه عادلانه در اختیار ما قرار دهند.
عدالت مفهومی است که هیچ کس نسبت به اصالت و حقانیت آن تردیدی ندارد ودستیابی به آن، به عنوان یکی از اساسی ترین اصول نظام‌های اجتماعی، طی دوره‌های مختلف حیات فکری و اجتماعی بشر مطرح بوده است. به همین دلیل الگوهای فکری گوناگونی تلاش کرده اند با تمرکز به مقوله عدالت در ابعاد مختلف آن، جامع ترین الگو را برای تبیین این مسأله ارائه دهند.مفهوم عدالت وجایگاه آن، در برنامه‌های توسعه همواره مورد اختلاف صاحب نظران بوده است. برخی رشد اقتصادی را بر برقراری عدالت برتری داده اند..اما گذشت زمان و پرداخت هزینه‌های انسانی و مادی، نادرست بودن این تقابل را آشکار کرده است. در واقع نمی‌توان بدون رشد اقتصادی به تحقق عدالت امیدوار بود و بدون توجه به تحقق عدالت در جامعه، رشد اقتصادی قابل تصور نخواهد بود.

ادامه مطلب ...

آموزش‌وپرورش و توسعه

عبدالجلیل کریم پور / روزنامه آرمان / 23 مرداد 93


آموزش‌وپرورش و توسعه


در نظریه نوسازی، توسعه عبارت از خروج جوامع برای متجدد شدن از مرحله سنتی است. در این زمینه باید نکاتی را مدنظر داشت که مهمترین آنها عبارتند از اینکه : اولا توسعه را مقوله ارزشی تلقی کنیم، ثانیا آن را جریانی چند بعدی و پیچیده بدانیم و ثالثا به ارتباط و نزدیکی آن با مفهوم بهبود توجه داشته باشیم.(جامعه‌شناسی توسعه /دکتر مصطفی ازکیا ) آنچه از این تعریف در رابطه با آموزش‌وپرورش دریافت می‌کنیم این است که باید توسعه آموزشی را در راس مطالعات مهم قرار داده و توجهی جدی بدان داشته باشیم. همه جوامع در تلاش برای حرکت از مراحل پایین‌تر به مراحل بالاتر هستند، پس طبعا این نهاد نیز برای توسعه یافتگی به دگرگونی نیاز دارد. البته این دگرگونی باید با جدیت، برنامه‌ریزی و با حوصله انجام گیرد. متاسفانه در آموزش‌وپرورش ما خیلی زود می‌خواهند که به خیلی چیزها برسند. هر از چند گاهی متولیان امر تصمیم به تغییر ظاهری نظام آموزشی در این نهاد می‌گیرند. در 10، 15 سال اخیر ما شاهد تغییرات متعددی در این نهاد بودیم. ما در آموزش‌وپرورش دنیا کجا قرار گرفته ایم؟ به دنبال چه هستیم؟ شکل جدید تغییر ( نظام آموزشی 6-3-3) که در چند دهه قبل اجرا می‌شد، چرا هم‌اکنون دوباره به عنوان یک فرم جدید مورد توجه قرار گرفته است؟ سهم محتوا در این تغییرات تا چه اندازه است؟ و ده‌ها سوال دیگر که هنوز جوابی قانع‌کننده برای آنها پیدا نیست؟ در آموزش‌وپرورش ما همه تغییرات انجام می‌شود اما، برخی اوقات روندی صوری را در پی دارد. به عنوان مثال، نمره مستمر که ارزشیابی کلاس و خارج از کلاس را شامل می‌شود، هم اکنون ابزاری جهت بالا بردن میزان درصد قبولی و بالابردن نمودارها شده است. در غالب کشورهای پیشرفته مدت زمان زیادی صرف مطالعه و تجزیه تحلیل می‌شود، راندمان کار در زمان مطالعه پیش بینی و در زمان آزمایش مورد بررسی قرار می‌گیرد اما، متاسفانه در کشور ما اجرای سریع تغییرات با هیجان خاصی همراه هست، خیلی زود می‌خواهیم از ابتکار تغییرمان استفاده کاربردی کنیم. خیلی زود می‌خواهیم از آنچه کرده‌ایم همه مطلع شوند. چند سالی ابتکارمان اجرا می‌شود، چنانچه مشکلی در روند کار به وجود آمد از بنیان به تغییر آن می‌پردازیم. راستی چه اندازه برای رشد اندیشه در این تغییرات مایه گذاشته‌ایم. هیچ گاه فکر کرده‌ایم که دانش آموزی که خیلی خوب حفظ می‌کند نمی‌تواند خوب بفهمد و هرسال را فقط برای همان سال آموزش می‌بیند و همان سال عطای آن را به لقایش می‌بخشد. بنا بر آنچه ذکر شد توسعه امری چند بعدی و پیچیده است، قاعدتا برای توسعه آموزشی باید به همه ابعاد آن توجه کرد. باید سهمی جدی را برای اندیشه ورزی قرار داد، توجهی جدی به دوران ابتدایی داشت و رابطه جدی را بین دانسته‌ها و کاربرد آن در بازار کار پیدا کرد.خلاصه  اگر روند بهبود وضعیت را در سیستم دیده و کارکردهای این نهاد را در ساختار کلی جامعه مشاهده کردیم، آن گاه می‌توانیم دریابیم که به توسعه آموزشی دست پیدا کرده‌ایم. 

http://www.karimpoor53.blogfa.com/

نباید به توسعه تشکیلاتی در آموزش و پرورش بپردازیم

نباید به توسعه تشکیلاتی در آموزش و پرورش بپردازیم
  
فرهنگیان نیوز - تدبیر:

وزیر آموزش و پرورش گفت: باید از امکانات موجود در سایر دستگاه‌ها به خصوص بخش خصوصی بهره ببریم. این سیاست دولت تدبیر و امید است و به شدت از آن حمایت می‌کند.

به گزارش خبرنگار "آموزش و پرورش" خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، علی‌اصغر فانی در مراسم امضای تفاهم‌نامه همکاری میان آموزش و پرورش و جمعیت هلال‌احمر با بیان اینکه توسعه مشارکت در برنامه‌های آموزش و پرورش یک سیاست جدی است، اظهار کرد: ما معتقدیم که با همکاری سایر نهادها، دستگاه‌ها و مشارکت مردم در امر آموزش و پرورش می‌توان هم‌افزایی در این وزارتخانه افزایش داد و در سایه این هم‌افزایی بالا به اهداف مندرج نائل شد.

وی افزود: یقینا آموزش و پرورش به دلیل اینکه بزرگترین دستگاه کشور است و با همه مردم اعم از دانش‌آموزان، اولیا و خانواده‌های آنها یعنی به عبارتی همه مردم ایران سروکار دارد، به عنوان بزرگترین فصل مشترک حاکمیت و مردم منصوب شده و رسالت بزرگی بر عهده دارد.

وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه در دنیا هم یکی از کارکردهای آموزش و پرورش از جمله اهدافی که دنبال می‌کند، آموختن برای زیستن و آموختن برای با دیگران زیستن است، اظهار کرد: به تعبیر دیگر باید هم‌زیستی مسالمت‌امیز را به دانش‌آموزان آموخت. در حال حاضر مهارت‌های زندگی از جمله مقوله‌هایی است که در سال‌های اخیر در نظام‌های آموزشی دنیا مطرح شده‌اند.

فانی تاکید کرد: براین اساس دانش‌آموز باید از پوسته درون مدرسه که بیشتر به محفوظات تکیه دارد، خارج شده و در جامعه ظهور و بروز یابد. دانش‌آموز باید در دوران تحصیلش بیاموزد که فقط نباید به فکر خود باشد بلکه باید به فکر دیگران نیز بوده و در بحران‌ها فعال عمل کند و بداند یک جزیی از جامعه است.

وی با بیان اینکه امضای این تفاهم‌نامه همکاری گامی است در جهت‌افزایش مهارت‌های زندگی و جبران خلاءهایی که در نظام آموزشی و تربیت نسل با آن مواجهیم، گفت: ما تاکنون با وزارت راه، وزارت کشور، ورزش و جوانان، وزارت صنعت، معدن و تجارت، سازمان محیط زیست، معاونت حقوقی ریاست جمهوری، شهرداری تهران و چند دستگاه دیگر تفاهم‌نامه امضا کردیم.

وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه تلاش می‌کنیم این تفاهم‌نامه‌ها که به تدریج عملیاتی می‌شوند بتوانند آموزش و پرورش را به عنوان یک فراوزارتخانه که مسوولیت تربیت نسل آینده را برعهده دارد، بشناساند گفت: حتما تلاش می‌کنیم با بهره‌گیری از همکاری‌های میان دستگاه‌های مختلف از جمله سازمان جمعیت جوانان هلال‌احمر، بسیج دانش‌آموزی، اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان، معاونت پرورشی، تربیت‌بدنی و... وظایفمان را نسبت به تربیت نسل آینده بهتر انجام دهیم.

فانی با تاکید بر اینکه نباید به توسعه تشکیلاتی در آموزش و پرورش بپردازیم، گفت: باید از امکانات موجود در سایر دستگاه‌ها به خصوص بخش خصوصی بهره ببریم. این سیاست دولت تدبیر و امید است و به شدت از آن حمایت می‌کند.

وی افزود: یقینا آموزش و پرورش به علت گستردگی وظایف و انتظاراتی که از آن می‌رود از طریق توسعه مشارکت و استفاده از امکانات سایر ارگان‌ها نمی‌تواند به اهدافش نائل شود.

http://www.farhangiannews.ir/

برای آموزش باکیفیت متحد شوید

برای آموزش باکیفیت متحد شوید


نسرین هزاره مقدم

 

اتحاد برای آموزش با کیفیت (Unite for Quality Education)  کمپینی است وابسته به سازمان جهانی آموزش (EI) که در راستای یک شعار اساسی شکل گرفته است:

“مطالبه آموزش با کیفیت همگانی باید برنامه کاری همه فعالان حوزه آموزش باشد تا آینده ای صلح آمیز، شایسته و سعادتمند داشته باشیم”.

با این کمپین، سازمان EI توانسته ۳۰ میلیون معلم، مربی و کارمندان حوزه آموزش  به همراه سازمان های همکار و همپیوند آنها و همه انجمن هایی که تامین آموزش دولتی رایگان در دستور کارشان قرار دارد را در سراسر جهان متحد کند.

علیرغم گوناگونیهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، اعضای این کمپین متحد شده اند تا عناصر آموزشی جهان آینده را به صورت زیر طراحی کنند:

-          دسترسی رایگان در سراسر جهان به معلمان باکیفیت و متخصص

-          استفاده از منابع و ابزارهای آموزشی مدرن

-          ایجاد محیطی امن و حمایتی هم برای تدریس و هم برای یادگیری

هدف این کمپین، آگاهی رسانی به دولت ها، سازمان های غیردولتی، موسسات مالی و فعالان حوزه های مختلف مدنی در زمینه های زیر است:

-          نقش کلیدی آموزش کیفی در توسعه فردی و اجتماعی

-          لزوم دسترسی هر دانش آموز به آموزش با کیفیت

-          درک اهمیت این مساله که آموزش باید سنگ بنای همه برنامه ریزی های دولتی و صنفی برای بعد از ۲۰۱۵ باشد.

-          آگاهی از نقش راهبردی سازمان EI در رساندن صدای معلمان جهان به یکدیگر و ایجاد همبستگی میان آنها.

در این کمپین، از معلمان جهان و اتحادیه های آنها خواسته شده که در سه زمینه آموزش کیفی وارد کنش جدی شوند: تدریس باکیفیت، ابزارهای آموزشی با کیفیت و محیط آموزشی باکیفیت. در همین راستا، در طول سال گذشته این کمپین ،سیمنارها و کارگاههای آموزشی متعددی در سراسر جهان برپا کرده است که کارگاه آموزشی ۵ روزه در کابل افغانستان با موضوع استفاده صحیح از منابع آموزشی از جمله همین فعالیت ها است.

اما این کمپین چه تعریفی از آموزش کیفی دارد؟

آموزش کیفی یعنی توانمندسازی فرد فرد جامعه بر اساس توانایی ها، مهارت ها و ویژگی های فردی. آموزش ابزاری است که کمک می کند هر فرد هم به عنوان یک شهروند ملی و هم به عنوان یک عضو جامعه جهانی  پتانسیل لازم برای ایفای نقش موثر و سعادتمندانه را به دست آورد.

یونسکو چه تعریفی از آموزش دارد؟

تعریفی که یونسکو در ۱۹۹۶ از آموزش ارائه کرده، این چنین است:

آموزش شریان اصلی توسعه فردی و اجتماعی است. ماموریت آن، توانمندی استعدادهای همه ما بدون هیچ استثنایی است تا به پتانسیل غایی خود برسیم و مسئولیت های خود را در زندگی شخصی و اجتماعی برعهده بگیریم.

چند نکته مهم اینجا وجود دارد:

۱-      آموزش کیفی، یک مقوله حقوق بشری است. ماده ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر صریحا تاکید می کند که “تحصیل و آموزش، حق هر انسانی است.” منظور از آموزش هم کاملا واضح است: از اولین سالهای کودکی یعنی پیش دبستانی گرفته تا آموزش ابتدایی، متوسطه، آموزش های شغلی و ضمن خدمت و همچنین تحصیلات تکمیلی. امکان تحصیل و آموزش رایگان کیفی در همه مقاطع فوق، حق طبیعی شهروندی است. در این اعلامیه آمده است: آموزش باید به سمت تکامل شخصیتی افراد حرکت کند، احترام به حقوق شهروندی و آزادی های اجتماعی را به آنها بیاموزد. آموزش باید به درک متقابل، همزیستی و رویکرد صلح آمیز میان ملت ها، نژادها و ادیان بیانجامد.

۲-       وظیفه دولت هاست که آموزش کیفی با کیفیت را برای همه شهروندان از ابتدای طفولیت (آموزش پیش دبستانی) تا بزرگسالی فراهم کنند. درواقع یونسکو معتقد است که آموزش رایگان باکیفیت، یک کالای دولتی  (public good)  است. این تنها دولت ها هستند که می توانند و البته باید، عرضه کننده آموزش رایگان، منطبق با استانداردهای جهانی باشند.

۳-      تحقیقات سازمان جهانی همکاری و توسعه (OECD) نشان می دهد که همه کشورهایی که استانداردهای آموزشی بالایی دارند، دارای اتحادیه های آموزشی بسیار قوی نیز هستند. این کشورها، شامل فنلاند، کره، ژاپن و استرالیا است. در این کشورها، اتحادیه آموزشی فقط شامل معلمان نیست، بلکه سازمانی است متشکل از مربیان، معلمان، اساتید دانشگاه و کارکنان بخش آموزش، که جدا از حل و فصل مسائل و دغدغه های صنفی کارکنان، با فشار بر دولت ها و رصدکردن عملکرد آنها، یک مطالبه اصلی را هم دنبال می کنند: دسترسی به آموزش رایگان و با کیفیت برای همه.

۴-      و روشن است که اتحادیه های آموزشی قوی و منسجم، وقتی با انجمن ها و نهادهای مردمی بر سر مطالبه حق آموزش کیفی، همبسته و متحد گردند، می توانند اهرم های قویتری برای فشار بر دولت ها باشند، مطالبه ،حق هرچه جمعی تر و گسترده تر باشد، کاراتر است.

http://bield.info/