تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

دانش آموزان در خط مقدم


دانش آموزان در خط مقدم


دانش آموزان به عنوان شهروندان موثر آینده در خط مقدم آموزش حقوق شهروندی قرار دارند به همین دلیل وزارت آموزش و پرورش هم آموزش حقوق شهروندی را از مدارس شروع کرده است.

دکتر کفاش معاون پرورشی وزارت آموزش و پرورش در این باره به خراسان می گوید: بر اساس تفاهم نامه ای که بین وزارت آموزش و پرورش و نهاد ریاست جمهوری (معاونت حقوقی) به امضا رسیده وزارت آموزش و پرورش مفاد این حقوق را در قالب سرفصل های درسی، فوق برنامه های درسی و تکمیلی، جشنواره ها و اردوها به دانش آموزان آموزش خواهد داد و این آموزش ها از ابتدای سال تحصیلی ۹۴-۱۳۹۳ در قالب منشور حقوق دانش آموزی در سطوح مختلف تعلیم داده می شود.

وی در ادامه می گوید: علاوه بر این و بر اساس تفاهم نامه یاد شده در سایت های آموزشی، مجلات علمی و فرهنگی، دفترچه آموزشی و کتاب های فوق برنامه مباحث حقوق شهروندی را برای عموم مردم یا به صورت تخصصی و آموزشی برای دانش آموزان منتشر خواهیم کرد معتقدیم برای احیای موفق حقوق شهروندی، آموزش را باید از سطح دانش آموزان آغاز کنیم تا اصل فرهنگ سازی به خوبی محقق شود.

معاونت آموزشی وزارت آموزش و پرورش مدارس را سنگرهای خط مقدم تعلیم و تربیت دانست و ابزار آموزش را کتاب های درسی توصیف کرد و ادامه داد: شرط موفقیت آموزش پایه ای مفاهیم اجتماعی نظیر حقوق شهروندی، تدوین سرفصل درسی در کتاب های درسی است لذا آموزش و پرورش آموزش منشور حقوق دانش آموزی را در کتاب های درسی در دستور کار قرار داده و بر این باور است که با آموزش دانش آموزان جامعه به سوی آموزش و تبیین این حقوق هدایت خواهد شد.کفاش چندی پیش هم به ایسنا گفته بود: با منشور حقوق شهروندی که از سوی رئیس جمهور اعلام شده، هماهنگ هستیم و تکالیف ما مشخص است، موظف شدیم در سایت ها، مجلات، نشریات، فوق برنامه ها و دفترچه های ویژه و کتاب ها به این موضوع توجه کنیم و بر اساس یک برنامه، مباحث مربوط به حقوق شهروندی و حقوق دانش آموزی را به دانش آموزان آموزش دهیم.

خراسان - ۱۵    مرداد ۹۳

شادترین مردم دنیا چگونه زندگی می‌کنند؟

شادترین مردم دنیا چگونه زندگی می‌کنند؟

شادی یک موهبت الهی است و افراد شاد با بهره‌مندی از این موهبت، نقاط مشترک فراوانی با هم دارند. به گزارش ایسنا «سوفیا لایوبو میرسکی»، استاد دانشگاه کالیفرنیا، نکات مشترکی که تحقیقات نشان می‌دهد در افراد شاد تشابه دارند را اعلام کرده و راه دستیابی به این احساس مشترک را به افراد معرفی می‌کند. این صفات و نقاط مشترک عبارتند از:

- افراد شاد زمان زیادی را با خانواده و دوستان خود گذرانده‌ و بدین ترتیب روابط خود را پرورش داده و از آن لذت می‌برند.

- افراد شاد با رضایت کامل از تمام داشته‌های خود، شکرگزار آنها هستند.

- افراد شاد در صف اول کمک به کارگران و رهگذران هستند.

- افراد شاد در هنگام تصور درباره آینده خود، مثبت‌اندیش هستند.

- افراد شاد بوی شور زندگی می‌دهند و سعی می‌کنند در لحظه زندگی کنند.

- افراد شاد به صورت هفتگی و حتی روزانه ورزش می‌کنند.

- افراد شاد عمیقا به اهداف و آمال زندگی پایبند هستند.

به گزارش ایسنا به نقل از هفته نامه «ویک»، نکته‌ مهم آخری که در افراد شاد مشترک است اما در فهرست فوق نیامده، تقسیم احساسات در میان آنهاست. آنها استرس‌ها، بحران‌ها و حتی غم‌های خود را با یکدیگر سهیم می‌شوند. آنها هم مثل من و شما در مواجهه با این مشکلات احساساتی و درمانده می‌شوند اما هنر و سلاح پنهان آنها، خونسردی و توانی است که در حل این مشکلات از خود نشان می‌دهند. خواندن فهرستی از این مسائل خیلی راحت است اما عمل به آنها در طول زندگی دشوار است. اما حکایت شادی در این بیت مشهود است که می‌گوید: آب دریا را اگر نتوان کشید / هم به قدر تشنگی باید چشید. شاید در ابتدا این سوال برایتان پیش بیاید که این شعر چه ربطی به شاد بودن دارد؟ نکته مهم اینجاست که حتما قرار نیست منتظر یک انگیزه خیلی بزرگ برای شاد شدن باشیم بلکه داشتن بهانه‌های کوچک اما مستمر برای شاد شدن باعث می‌شود که در مجموع زندگی شادتری داشته باشیم و برای رضایت از زندگی قطعا این شادی‌های کوچک اما دائمی بسیار موثرتر از این هستند که منتظر یک اتفاق بزرگ شادکننده باشیم. چون اتفاق‌های بزرگ و شاد همیشه در زندگی نمی‌افتند و به ندرت پیش می‌آیند اما اگر یاد بگیریم به بهانه‌های کوچک خود را شاد نگه داریم، زندگی شادتر و شادی پایدارتری خواهیم داشت. تحقیقات نشان می‌دهد رفتن به مکان‌های زیارتی و مذهبی و عبادت کردن، شادی بسیاری را برای مردم به ارمغان می‌آورد. زیرا زیارت و عبادت به طور مستمر و منظم، سبب بهبود حالِ روحیِ افراد می‌شود. «جنیفر آکر»، استاد دانشگاه استنفورد می‌گوید: شاد بودن خیلی آسان است. تنها کافیست کارهایی که شما را شاد می‌کنند را بشناسید و بیشتر انجام دهید. در همه کارهای خود اعم از دکتر و آرایشگاه رفتن برنامه ریزی داریم به جز برای شاد زیستن. اگر می‌خواهید هر روز شادتر از دیروز باشید این هفت نکته را فراموش نکنید:

- صبح که از خواب برمی‌خیزید به خودتان یادآوری کنید که زندگی یک بازی است!

- عطر قهوه یا چای را در هنگام صرف صبحانه خود با اشتیاق بو بکشید.

- برای شادی کردن تلاش کنید.

- پنج دقیقه مهرورزی کنید.

- کار و مسوولیت‌های روزانه خود را در تصور خود در قالب بازی درآورید.

- با دوستان خود ملاقات کنید.

- در لحظات سخت نیز به دنبال خواسته خود باشید.

اگر شما هم معتقد هستید شادی چیز بسیار مهمی است، آن را در اولویت زندگی خود قرار دهید.

مردم سالاری - ۱۵ مرداد ۹۳

توانمندسازی معلم راهبرد تحول درآموزش وپرورش

توانمندسازی معلم راهبرد تحول درآموزش وپرورش


 تغییرات شگرف ورقابتی کشورهای جهان دردستیابی هرچه سریع تربه توسعه اقتصادی ورفاه اجتماعی وتاثیر این تحولات برجامعه ایران باعث شده است که توجه به نقش وکارکردهای آموزش عمومی وعالی از توجه بیشتری برخوردارشود.افزایش نقش نظام آموزشی درپویایی حیات اجتماعی،ضرورت توجه به کارکردهای اقتصادی و«تجزیه وتحلیل هزینه-فایده»آن را برای دولت ومردم مضاعف کرده است،چراکه افزایش تقاضای اجتماعی برای آموزش،حجم هزینه‌های آموزشی دربودجه دولت وخانوار راافزایش داده است.به علاوه،گسترش دوره های مختلف تحصیلی وافزایش جمعیت تحت پوشش وبه ویژه تمایل وگرایش زیاد مردم به دستیابی بیشتر به مدارک ومدارج تحصیلی بالاتر بستری فراهم آورده است که آگاهی از ابعاد اقتصادی نظام آموزشی رابرای والدین،معلمـان،پژوهشگـران اقتصادی وآموزشی،مدیران و برنامه ریزان آموزشی وتوسعه اجتناب ناپذیر می کند.

ادامه مطلب ...

ادعاهای گزاف مدرسه های پولی

       

ادعاهای گزاف مدرسه های پولی

  مهدی بهلولی،روزنامه شهروند،ص جامعه،13 مرداد 93

 "شهریه مصوب آموزش و پرورش به هیچ عنوان با برنامه های اجرایی و فوق برنامه ما همخوانی ندارد. به عنوان مثال معلمان ریاضی این دبیرستان از بهترین اساتید رشته ریاضی هستند که بالاترین دستمزد را از ما دریافت می کنند. ما مجبوریم که چک شهریه مصوب را به هنگام ثبت نام از والدین دریافت کنیم. پس از مهر ماه انجمن اولیا و مربیان تشکیل جلسه می دهد و فهرست هزینه های تمام شده را در اختیار والدین قرار داده و از طریق انجمن اولیا و مربیان مابه التفاوت هزینه ها را در طول سال تحصیلی دریافت می کنیم."

سخنان بالا را چند روز پیش یکی از مدیران منطقه یک تهران در گفت و گو با خبرگزاری مهر بیان داشته است،و در واقع تآکیدی آشکار است که کارگزاران مدرسه های پولی (غیردولتی  یا غیرانتفاعی) توجه چندانی به نرخ های مصوب آموزش و پرورش ندارند و هر کدام با توجه به شرایط خود،شهریه ی مدرسه شان را تعیین می کنند. آموزش و پرورش البته مدعی است که با این افزایش های بی حساب و کتاب برخورد می کند اما در عمل،یا سراسر،چنین برخوردی انجام نمی گیرد و یا اگر هم  انجام می گیرد جدی و فراگیر نیست. در واقع می توان گفت که چه بسا خود آموزش و پرورش هم از این افزایش شهریه ها چندان ناراضی نیست و به نوعی سود می برد چرا که در حال حاضر،خود تبدیل به رقیبی برای مدرسه های پولی شده است. با افزایش شهریه ی مدرسه های پولی،مدرسه های هیآت امنایی،نمونه مردمی،سمپاد و ... نیز که در نام و عنوان دولتی اند ولی هر کدام به میزانی از مردم پول دریافت می کنند،آسان تر می توانند شهریه بگیرند و آن را افزایش دهند. هنگامی که یک مدرسه پولی،برای نمونه،در منطقه پنج تهران برای نام نویسی در سال نخست دبیرستان،نه میلیون تومان شهریه می گیرد روشن است که مدرسه هیآت امنایی همان منطقه که 600 - 500 هزار تومان دریافت می کند راحت تر می تواند دریافت شهریه را توجیه نماید و حتی در طول سال تحصیلی،به روش های گوناگون بر آن بیفزاید.

 اما در سخنان این مدیر منطقه یک- که در بالا آورده شد- نکته ی درخور درنگ دیگری هم نهفته است. بیشتر مدرسه های پولی سراسر جهان،راز "کامیابی" خود را بهره گرفتن از آموزگاران برتر اعلام می نمایند. البته به امکانات و مدیریت علمی و نوآورانه خود نیز می بالند. اما کمتر به یک نکته مهم اشاره می کنند و آن هم "گزینش دانش آموز" است. مدرسه های پولی که پشتیبانان ثروتمندی دارند در همان سال های آغاز کار خود،چندان دل نگران شمار کم دانش آموزان خود نیستند و از همان آغاز،به روش های گوناگون- و از آن میان برگزاری آزمون های ورودی- دانش آموزان درسخوان و باهوش منطقه را جذب می کنند. البته به وضعیت فرهنگی خانواده ها نیز توجه دارند و از نام نویسی دانش آموزی که خانواده پرحاشیه دارد خودداری می کنند. ناگفته پیداست که در این رو،از مدرسه های دولتی منطقه،که ناگزیرند همه ی دانش آموزان محدوده ی خود را نام نویسی کنند و یا دیگر مدرسه های پولی ای که پشتیبانان آنچنان پول داری ندارند و برای پیشبرد کار خود،بایستی شمار دانش آموزان بالایی داشته باشند و چندان امکان گزینش نمی یابند،جلوتر می افتند. در میان آموزگاران،این سخن کمابیش فراگیری است که اگر مدرسه ای به راستی ادعای ارائه آموزش درست و حسابی را دارد باید بتواند با دانش آموزان معمولی از انجام چنین کاری برآید و نه با دانش آموزان گلچین شده. ارائه آموزش تئوریک و فرمولی خوب و یا حتی سطح بالا- و البته نه پرورشی همه جانبه،که با تمرکز بر سنجشگرانه اندیشی و اخلاق انسانی، شهروندی فراخور زندگی نوین بار بیاورد و بی گمان در همه ی مدرسه های ما غایب است - به دانش آموزان زرنگ و باهوش،و آنگاه نتیجه گرفتن در آزمون هایی همچون کنکور،چندان کار سخت و دشواری نیست و ارزش نازیدن ندارد!

http://bohluli.blogsky.com/

نامه ی جمعی از بازنشستگان آموزش وپرورش به وزیر رفاه

نامه ی جمعی از بازنشستگان آموزش وپرورش

 به وزیر رفاه

 

باسلام

 

امیدواریم این نامه بازنشستگان آموزش و پرورش بدون مانع به دست شما وزیر محترم دولت تدبیر و امید برسد.
جناب وزیر درخواست ما این است که اگر کرامت آن وزارت خانه و ما برایتان اهمیتی دارد، لطفا به جای حل مشکل ما و جلوگیری از خودسری های سازمان بازنشستگی پاسخ نامه ی ما را با زیرنویس" برای مسئول مربوطه داده شده " ندهید، چرا که نتیجه آن افتادن نامه به گرداب کاغذ بازی، بدون هیچ اقدام مثبتی است.
ما از شما می خواهیم شخصا و قاطعانه از سودجویی ها، قانون شکنی ها و بی عدالتی های سازمان بازنشستگی که زیرمجموعه وزارت رفاه می باشد و عدم رسیدگی به کوتاهی، بی توجهی و بهانه تراشی های آن سازمان که به خود وزارت رفاه برمی گردد، اقدام نمایید.
جناب وزیر جهت یادآوری درخواست های خود را مجددا ذکر می کنیم:
الف-عقد قرارداد بیمه تکمیلی جامع و کامل که مشروح خواسته های ما در نامه شماره 370 / 50 مورخ 20 / 3 / 93   با تقاضای رسیدگی فوری در آن وزارت خانه به ثبت رسیده است، ولی وزارت رفاه کمترین مشکلی را از ما حل نکرده و سازمان بازنشستگی متبوعه شما همان قرارداد سال 92 را با کسر حق بیمه بیشتر، از خود بازنشسته ها تمدید نموده است. گویا جیب بازنشسته ها گاو شیرده این سازمان می باشد.
ب-ماده 65 (تبصره 3) قانون خدمات مدیریت کشوری که مربوط به حق شغل است نه شاغل و در قانون به هیچ وجه (عطف به ماسبق نمی شود) نوشته نشده. این درخواست در نامه شماره 62270 مورخ 7 / 4 / 93   در آن وزارت خانه به ثبت رسیده است.(یادآوری می شود که ما با همان شغل آموزشی بازنشسته شده ایم).
سازمان بازنشستگی نه تنها به بهانه های مختلف از اجرای آن در مورد بازنشستگان پیش از سال 1388 خودداری می نماید، بلکه با کمال سخاوت !!! در مورد بازنشستگان پس از سال 1388 نیز صرفا به پرداخت میانگین حقوق 2 سال پایان دوره اشتغال بسنده کرده و از اعمال همه ساله ضریب سال (که هر سال دولت در همین زمینه اعلام می نماید) خودداری می کند که این قانون شکنی، باعث اختلاف فاحش حقوق بازنشستگان با شاغلین می گردد.
جناب وزیر !

حتما خاطرتان هست که در بهمن ماه 92 دو تن از همکارانی که به خدمت شما رسیده بودند با کمال خوشرویی تاکید فرمودید که برای بیان مشکلات و حل آن ها به شما مراجعه نمایند. با کمال تاسف تا کنون به هیچ وجه موفق به تماس با جنابعالی نشده ایم، چرا که در وزارت رفاه مدام سیاست " به دنبال... رفتن " برای ما اعمال شده است. تا جایی که اخیرا از نحوه قرارداد بیمه تکمیلی (مذکور در بند الف همین نامه) مطلع شدیم و در تاریخ 18 / 4 / 93   با مراجعه به وزارت رفاه و درخواست ملاقات حضوری قول انجام خواسته در روز شنبه 21 / 4 / 93   به ما داده شده و در تاریخ 21 / 4 / 93  پس از ساعت ها معطلی از ساعت 30 / 9  صبح تا 2 بعدازظهر با شنیدن جواب سربالا خسته و عصبی از آن همه عنایت و گوش شنوا !!! برگشتیم.
" آقای وزیر ما حسن نیت را در عمل می دانیم نه در حرف و منتظر انجام تدبیر و امید، برای ستاندن حق خود از سازمان بازنشستگی هستیم."

این بازنشستگان فکر میکننند که اینا نمی فهمند

اینا که خر نیستند . خودشان را زده ائد به نفهمی  عمدا می خواهند ظلم کنند .

یک شیوه هائی هم بلدند که با حقوقهای چند ملیونی بازنشسته می شوند .

بعد مجددا دعوت به کار می شوند  ویک حقوق چند ملیونی هم می گیرند .

واین می شود :عدالت اسلامی.

من سال 43 با لیسانس استخدام شده ام وزیر یه تومن حقوقمه  . دل خوشی دارند !

این امامزاده کور میکنه .شفا نمیده!

ولی اقای قندالی رو برو نگاه کن.

 !

عباس معارفی

مسئول بازنشستگان کانون صنفی معلَمان ایران 

http://bazha.blogfa.com/

مسئولیت رعایت حقوق فعالان صنفی و سندیکایی با کیست؟؟

مسئولیت رعایت حقوق فعالان صنفی و سندیکایی با کیست؟؟


نسرین هزاره مقدم

حق کارگران برای ایجاد اتحادیه های صنفی یا عضویت در آنها در همه مقاوله نامه های جهانی حقوق بشر لحاظ شده: اعلامیه جهانی حقوق بشر (ماده ۲۳)، میثاق نامه بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (ماده ۲۲) و بالاخره قرارداد جهانی حقوق اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی (ماده ۱۸).  علاوه بر این سازمان جهانی کار (ILO)، حقوق صنفی نیروی کار را در قالب اصول تعهدآور الزامی برای اعضای خود در سراسر جهان تعریف کرده. این حقوق عبارتند از رعایت آزادی اجتماعات و حق سازماندهی (توافقنامه شماره ۸۷) و پذیرش حق چانه زنی جمعی (توافقنامه شماره ۹۸).

حق کارگران برای داشتن اتحادیه صنفی، تا زمانی که اتحادیه ها نتوانند در محیط های کار حضور عملی و موثر داشته باشند و آزادانه به مطالبه حق بپردازند، تجسم و عینیت نخواهد یافت. حضور اتحادیه ها به شرطی موثر و عملی خواهد بود  که نخست آنها، نهادهایی مستقل از جناح های قدرت سیاسی و صاحبان سرمایه باشند، یعنی نه دولت و نه کارفرماها نتوانند در عملکرد آنها مداخله کنند و دوم این که با گسترش حوزه فعالیت خود، بتوانندبه سازمان های تمام عیار نمایندگی تبدیل شوند یعنی نماینده کارگران یک صنف در همه جا و در همه مطالبات حقوق، همین اتحادیه ها باشند.

اما این شرایط  چطور محقق می شود؟ یک نکته اساسی وجود دارد و آن این که باید بین وظیفه کارفرماها و دولت ها در این زمینه تمایز قایل شویم. نقش دولت ها، به رسمیت شناختن حق آزادی اجتماعات و فراهم آوردن بستری امن برای ایجاد اتحادیه های صنفی است و وظیفه کارفرماها تنها احترام به حق چانه زنی و مطالبه جمعی است. این دولت ها هستند که وظیفه دارند از سوء استفاده ها و اجحاف حق جلوگیری کنند و مرجعی مطمئن و عادل برای شکایت کارگران از کارفرماها باشند.  وظایف دولتها در همه اسناد بین المللی بدون هیچ پیش شرطی، واضح تعریف شده است.

به عبارت دیگر، احترام به حقوق صنفی مستلزم احترام به مجموعه ای از حقوق مدنی و سیاسی است. در همین زمینه، به منظور مقید کردن دولت ها، در کنفرانس جهانی کارگران در سال ۱۹۷۰، قطعنامه ای صادر شد که در آن به خوبی ارتباطی مستقیم میان حقوق اتحادیه های صنفی و بخشی از حقوق سیاسی و مدنی مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر تعریف گردید. حقوقی که به طور مشخص در این قطعنامه ذکر شده، شامل این موارد است: حفظ امنیت جانی و مالی افراد حقیقی، مصونیت قانونی و منع پیگرد یا بازداشت به جرم فعالیت صنفی، آزادی بیان در انتشار اخبار، بیانیه ها و اطلاعیه های صنفی، آزادی برگزاری مجمع عمومی، حق محاکمه عادلانه و حفاظت از اموال قانونی اتحادیه های صنفی. در این قطعنامه آمده است اگر حکومت ها این حقوق مدنی را رعایت نکنند، داشتن اتحادیه صنفی و یا فعالیت سندیکایی معنای واقعی خود را از دست خواهد داد.

بنابراین با سرباز زدن حکومت ها و نهادهای دولتی از پذیرش مسئولیت های فوق، کنش صنفی موثر در عمل بسیار سخت و حتی غیرممکن می شود، چرا که:

۱-      فعالان صنفی به راحتی مورد پیگرد قرار می گیرند، بازداشت و زندانی می شوند. این خود، در پراکندگی و دفع نیرو در بدنه اتحادیه ها بیشترین تاثیر را دارد. در کشورهایی مانند ایران، کسانی که اقدام به تشکیل اتحادیه یا فعالیت موثر در آن می کنند، در مواردی با احکام سنگین زندان مواجه می شود و این هزینه کنش صنفی را بسیار بالا می برد. در این شرایط، حرکت صنفی، عملی قهرمانانه محسوب می شود و در قالب عناد و دشمنی ورزی با حاکمیت در می آید.

۲-      کارفرماها در تضییع حقوق کارگران با دست باز عمل می کنند. این روزها در بسیاری از کارخانه ها، کارگران مجبور به کار با شرایط سخت، دستمزدهای پایین و با قراردادهای سفید یا قراردادهای موقت هستند، و این نتیجه عدم حمایت دولت و فقدان تشکیلات صنفی محکم و منسجم است. بعد از هر حرکت اعتراضی هم، کارفرما به راحتی معترضان را تعلیق و یا اخراج می کند و در خیلی از موارد شکایت کارگران به نهادهای رسمی مسئول هم به نتیجه ای نمی رسد. همانطور که بعد از اعتراض کارگران معدن چادرملوی یزد، دبیر انجمن صنفی کارگران، آقای بهرام حسنی نژاد، حکم اخراج گرفت و این  حکم در اداره کار یزد هم تایید شد.

۳-      اتحادیه ها هرگز نخواهند توانست به فرم سازمان های گسترده و متشکل نمایندگی دربیایند. چه از نظر گسترش جغرافیایی در سطح کشور و چه از لحاظ جذب وسیع نیرو، با مشکل مواجه خواهند بود. هر روز اعتراضات پراکنده ای رخ می دهد، هر روز در گوشه و کنار کشور اعتصاب کارگران را داریم، اما وحدت در عمل چانه زنی و مطالبه حقوق که رکن اساسی در فعالیت سندیکایی است، محقق نمی شود.

 

بنابراین، اعتراض به شرایط نامطلوب کار و مطالبه حق به صورت تشکیلاتی و سازمان یافته در قالب نهادهای نمایندگی صنفی، نیاز به ساختار و پلتفرم به رسمیت شناخته شده دارد. شکل گیری این ساختارها هم مستلزم آزادی عمل در حیطه فعالیت مسالمت آمیز مدنی است که این فقط و فقط با پذیرش مسئولیت توسط بدنه قدرت سیاسی جامعه امکان پذیر می شود.

پس امیدواریم روزی بیاید که کنشگر صنفی، “محارب” و “برانداز” قلمداد نشود، اتحادیه ها و سندیکاها، جایگاهی مناسب بیابند و کارگران به راحتی به آنها بپیوندند. روزی که فعالیت صنفی، هزینه سیاسی سنگین نداشته باشد.

 

منابع:

تحقیقات کنفدراسون جهانی اتحادیه های صنفی (ITUC)

و

وبسایت رسمی سازمان جهانی کار (ILO)

 http://bield.info/

محمد تقی سبزواری عضو کانون صنفی معلمان شیراز

ترخیص محمد تقی سبزواری

 از بیمارستان پس از عمل موفقیت آمیز پیوند رگ قلب

محمد تقی سبزواری عضو کانون صنفی معلمان شیراز 

از فرهیخته ترین و فعالترین معلمان کشور در عرصه ی اجتماعی است. او با داشتن حدود ۳۰ سال سابقه ی رسمی تدریس و فعالیت اجرایی صادقانه و موفق در آموزش و پرورش، اکنون در آستانه ی بازنشستگی قرار دارد. این کنشگر صنفی فرهنگیان در شهرهای کاشان و شیراز و شهرستان نورآباد ممسنی در دروس ریاضی و کامپیوتر تدریس کرده و شاگردانش از او همواره به نیکی یاد می کنند.

یادداشت های روزانه ی او در وبلاگ شخصی اش نانموده های مدرسه درج می شود و مقالاتش در زمینه ی مسائل آموزش و پرورش در بهترین جراید کشور منتشر می شود. و مصاحبه های دقیق او با خبرگزاریهای مهم همواره در پیش برد مقاصد صنفی کانون های صنفی معلمان راه گشا بوده است.

ایشان در آغاز دهه ی هشتاد با همکاری نشریات محلی فعالیت های صنفی معلمان شیراز را رسانه ای می کرد و با استفاده از ذوق هنری اش در قالب طنز و داستانهای کوتاه مشکلات معلمان را با ظرافت بیان می کرد. خودش اعتقاد داشت که  با توزیع این نوشته ها دانش و آگاهی معلمان استان نسبت به حقوق واقعی خود روز به روز بیشتر می شود. هنوز هم  مدیران  نواحی مختلف شیراز و معلمان اصرار او را بر خواسته های صنفی تایید می کنند.

بسیاری از همکاران شور و هیجان او را در پیگیری امور صنفی بسیار ستودنی می دانند زیرا با اینکه شرایط جسمی او از حدود شش سال پیش تحت تاثیر عارضه قلبی قرار گرفته ولی این موضوع موجب کنار کشیدنش از مسائل اجتماعی نشده و در این مدت نیز بیشتر دغدغه های او از جنس آموزش بوده است. ایشان اخیرا تاریخچه ای از کنش صنفی معلمان کشور در یک دهه ی اخیر را به رشته تحریر در آورده اند که امید است با کمک دیگر دوستان تکمیل و به چاپ برسد.

ترجمه کتاب “توصیه نامه ی یونسکو در مقام و منزلت معلم” و پیگیری های مستمر او برای گرفتن تاییدیه از وزارت ارشاد بر دغدغه های آموزشی اش مهر تایید می زند. این کتاب با همت او اولین بار در سال ۸۸ به چاپ رسید که با محبوبیت یافتن این کتاب بین فرهنگیان، متاسفانه اداره ی ارشاد کاشان بدون مجوز ۸۰۰ جلد از آن ها را توقیف کرد. به دنبال آن گزارشات مغرضانه ی رییس آموزش و پرورش کاشان به وزارتخانه موجب آن شد که حراست وزارتخانه با صدور ابلاغیه ای، توزیع این کتاب را در سراسر کشور ممنوع اعلام کند.

این معلم فرهیخته دو سال پیش در تهران زیر نظر دکتر “صافی” با درمان  بالون زدن و عبور از یک سکته خفیف شرایط بسیار دشواری را گذراند. هفته گذشته با تشدید درد در ناحیه قلب وآسیب رسیدن به بالون، دکتر متخصص وی آقای “امیرغفران” دستور بستری و جراحی باز قلب را صادر کرد. در فرهیختگی سبزواری همین بس که حتی اجازه نداد خانواده اش موضوع عمل جراحی را به دوستانش اطلاع دهند و تنها تماس کاری مهدی بهلولی با موبایل ایشان، از جراحی قلبش پرده برداری کرد.

خوشبختانه جراحی باز قلب جهت پیوند رگ اصلی در بیمارستان خصوصی دنا شیراز توسط دکتر “امیرغفران”با موفقیت کامل انجام شد و موجی از شادی بین خانواده ی فرهیخته ی سبزواری و فعالان صنفی عضو شورای هماهنگی کانون های صنفی کشور ایجاد شد. البته همسر و سه فرزندش در مدت این چند روز که ایشان در اتاق مراقبتهای ویژه بودند با نگرانی کامل، شرایط بسیار سختی را تجربه کردند.

طی تماسی که برای پیگیری آخرین وضعیت ایشان داشتم، همسر محترمشان گفتند :” خدا را شکر می کنیم که عمل جراحی با موفقیت انجام گرفت. هم اکنون آقای سبزواری درد بسیار زیادی را تحمل می کنند ولی با همین شرایط هم به همه دوستان صنفی عضو شورای هماهنگی کانون های صنفی سراسر کشور سلام می رسانند”.

http://bield.info/


تخصص‌گرایی در آموزش و پرورش

عبدالجلیل کریم پور / روزنامه آرمان / 5 مرداد 93

( این یادداشت امروز با حذف قسمت هایی از آن در روزنامه چاپ شد )

تخصص‌گرایی در آموزش و پرورش

سیستم اداری آموزش و پرورش گاه عاملی برای ایجاد بحران هایی در این نهاد می گردد ، به گونه ای که بسیاری اوقات بحث آموزش در پیچ و خم های رفتارهای اداری گم می شود. متاسفانه  گاه افرادی از سیستم آموزشی خود را محق حضور در آن جا می بینند و برای رسیدن به آن حتی مرتکب رفتارهای غیر ارزشی نظیر تملق و رانت و ... می گردند و حتی آن هایی که از مجموعه ی گذشته هنوز در صحنه حضور دارند ، گاه برای ابقای خویش تن به هر گونه مذلت  می دهند.  این که سیستم اداری ملزم به تغییر افراد خود می گردد بیشتر در موقعیت های تغییر دولت ها نمود پیدا می کند ، یعنی افرادی که وابسته به آن ها می باشند بیشتر با ورود به سیستم اداری می توانند موفقیت خویش را به اثبات برسانند  ، حالتی که سال های زیادی هست در سیستم آموزشی ما رخنه افکنده است. متاسفانه در سیستم اداری شرط اول وابستگی به جناح پیروز هست که بهای افراد به وسیله ی آن سنجیده می شود. خیلی از اوقات افرادی در سیستم اداری وارد می شوند که هیچ گونه تخصصی در موقعیت مورد نظر ندارند ، عاملی که در شرایط جدید زمینه ای را برای تعویض آن ها فراهم می آورد . برخی از موقعیت های اداری نیز آن قدر کسل کننده هست که فرد بعد از این که نیمچه تخصصی را در آن جابه دست آورد به فکر رها کردن آن پست می افتد و برای خروج از سیستم اداری به بهانه های مختلف متوسل می شود. در بسیاری از اوقات نیز خارج کردن یک گروه خاص از کسب پست های اداری بی رغبتی و تبعیض را به همراه می آورد که خود بحرانی مضاعف هست!

حال چه باید کرد؟ آیا در نهاد آموزش و پرورش ، سیستم اداری نامناسب نمی تواند آسیبی جدی برای آن  محسوب شود ؟آیا توجه صرف به سیستم اداری از یاد بردن آموزش نیست؟ آیا نیروی ناکارآمد باعث ایستایی این نهاد نمی گردد؟  از دید  من اولین چیزی که به نظر می رسد آموزش و تربیت نیروی تخصصی اداری هست ، نیرویی که تحصیلاتش مبتنی بر موقعیتی باشدکه می خواهد کسب نماید . مثلا آیا پست حسابداری ، کارپردازی ، امور اداری ، تعاون ، بایگانی و پست هایی شبیه این ها در آموزش و پرورش نیازمند تخصص خاص خود نیست؟ آیا معلمی که سال های متمادی در کلاس درس بوده ، می تواند نیروی اداری خوبی باشد و در این پست ها به خوبی انجام وظیفه کرده و از عهده ی کارها برآید؟ خیلی اوقات متاسفانه نیروی آموزشی را می بینیم که به علت خستگی در کلاس درس و یا عوامل این چنینی دست به دامان رئیس اداره می شود تا پستی در اداره برایش مهیا کند. ایده اش هم این است که می گوید از فلانی که در این پست حضور دارد کمتر نیستم ! مگر او تخصص داشته ، مگر او به پشتوانه ی جناحش نیامده است ! شاید گاهی هم راست بگوید! نیرویی که با این وضعیت وارد سیستم اداری شود طبعا از موفقیتی برخوردار نخواهد بود ، همچنین آن هایی هم که مشغول خدمت در محیط اداری هستند ، چون بر اساس فاکتورهای اشاره شده انتصابشان انجام گرفته ، از وضعیت خوبی برخوردار نیستند!

بنابراین سیستم تنها کاری که می تواند انجام دهد باید نیروی خود را صرف تخصص گرایی کند . وقتی در تربیت معلم ها نیروهای آموزشی تربیت می کنند ، چقدر خوبست که توجهی جدی نیز به تربیت نیروی اداری مخصوص سیستم آموزش و پرورش نیز داشته باشد تا ما هر ساله شاهد فراگیری مجدد یک نیروی عاری از تخصص نباشیم تا به محض این که مجموعه تغییر کرد او نیز از این جرگه خارج شود و یا حتی برخی اوقات به صرف این که از مجموعه ی مورد نظر بوده به علت عدم کفایت حتی بعد از چندین سال نتوانسته به خوبی از عهده ی کارها برآید و امروز که تعویضش ملاک نظر باشد به ضد ارزش هایی بپردازد و یا دوقورت و نیمش باقی باشد که چندین سال است که این مسئولیت را عهده دار بوده و خود را محق آن موقعیت دانسته و خروجش را جناحی بداند ، آن هم او که زمانی ورودش کاملا جناحی بوده است !

مخلص کلام این که برای برون رفت از این وضعیت باید تدبیری جدی اندیشید! منطق حکم می کند که به جز نیروی مربوط به آموزش مثلا رئیس ، معاونان آموزشی و پژوهشی و آن چه مرتبط با آموزش هست که می شود آن ها را از بین معلمان ، آن هم معلمانی که رغبت و تخصص کارهای اداری ، آموزشی را دارند انتخاب نمود ، بقیه را با تربیت نیروی خاص در محیط تربیت معلم می توان وارد محیط اداری آموزش و پرورش کرد تا هر از چندگاهی از تغییرات جناحی جلوگیری شود. 

http://www.karimpoor53.blogfa.com/


وزارت کشور از فعالیت قانونی تشکل‌های صنفی معلمان جلوگیری می‌کند

عضو کانون فرهنگیان شیراز: 

وزارت کشور از فعالیت قانونی تشکل‌های صنفی معلمان جلوگیری می‌کند 


دولت به بهانه اینکه تشکل‌های فرهنگیان دچار تخلف شدند از تمدید پروانه آنان خودداری می‌کند، آن هم بدون آنکه تخلف این نهاد‌ها را گزارش کند/ تعامل و مشارکت با تشکل‌های معلمی از رئوس برنامه های وزیر آموزش و پروش بوده است.

ایلنا : عضو کانون فرهنگیان شیراز گفت: دولت به بهانه اینکه تشکل‌های فرهنگیان دچار تخلف شدند از تمدید پروانه آنان خودداری می‌کند، آن هم بدون آنکه تخلف این نهاد‌ها را گزارش کند.

«محمدتقی سبزواری» در این باره به ایلنا گفت: فرهنگیان از ابتدای دهه ۸۰ جهت دستیابی به حقوق خود و مشارکت در سیاست‌های آموزشی و پرورشی به تأسیس تشکل‌های صنفی و تخصصی رو آوردند.

وی ادامه داد: تا سال ۸۴ این مسئله با استقبال وزارت کشور همراه بود و تعدادی از شهرستان‌ها توانستند مجوز تأسیس و پروانه فعالیت دریافت کنند اما پس از سال ۸۶، دولت از صدور مجوز و تمدید پروانه فعالیت هر تشکل معلمی خودداری کرده و این در حالی است که سایر صنوف برای گرفتن مجوز و تمدید پروانه مشکلی ندارند.

این فعال صنفی معلمان افزود: با گذشت یک سال از روی کارآمدن دولت تدبیر و امید هنوز مشکل فرهنگیان حل نشده است. دولت به بهانه اینکه تشکل‌های فرهنگیان دچار تخلف شدند از تمدید پروانه آنان خودداری می‌کند، آن هم بدون آنکه تخلف این نهاد‌ها را گزارش کند.

عضو کانون فرهنگیان شیراز تصریح کرد: یکی از رئوس برنامه‌های آقای فانی به عنوان وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش، تعامل و مشارکت با تشکل‌های معلمی بوده و مسلماً این برنامه مورد قبول رئیس جمهور است. مخالفت نهادهای مربوطه با صدور مجوز برای تشکل‌های نوپا و تمدید پروانه تشکل‌های سابقه دار نشان‌دهنده عدم انسجام در سیاست‌های دولت است.

به گفته سبزواری، نگرانی وزارت کشور از نهادهای مدنی، بی‌جا و بی‌دلیل است چراکه نهادینه کردن رفتارهای عقلانی که توسط تشکل‌های مردمی صورت می‌گیرد، بهترین حافظ امنیت اجتماعی است.

وی در ادامه بیان کرد: عملکرد اشتباه وزارت کشور باعث می‌شود تا فعالان صنفی بر خلاف میل باطنی خود و بطور کاملاً غیر ارادی به سمت موضع گیری‌های سیاسی و جناحی کشیده شوند. با این اوصاف علاوه بر مسئولان آموزش و پرورش، وزارت کشور نیز سهم زیادی در سیاسی شدن فضای آموزش و پرورش دارند.

سبزواری گفت: ما از آقای فانی گله مندیم. وی عضو کابینه است. رئیس جمهور نیز رئیس کابینه و تائید کننده برنامه‌های وی است. آقای فانی می‌بایست تحقق وعده‌های رئیس جمهور را از شخص وی بخواهد.

عضو کانون فرهنگیان شیراز در پایان اظهار کرد: ما علاقه مندیم که خواسته‌هایمان را در قالب نهادهای صنفی مطرح کنیم، چرا که اعتقاد داریم حضور احزاب در آموزش و پرورش به ضرر تعلیم و تربیت تمام می‌شود. آقایان هرگز اعلام نکرده‌اند که تشکل‌های معلمی فاقد پروانه فعالیت هستند چرا که از بازخورد آن واهمه دارند. معلم که به جز با قلم ابزاری دیگر برای انتقاد ندارد.

http://bohluli.blogsky.com/

محدوده فعالیت سندیکا و رهبران سندیکایی تا کجاست؟



مازیار گیلانی نژاد، عضو سندیکای کارگران فلزکار مکانیک

سندیکا یک نهاد دمکراتیک است که با رای اعضایش شکل گرفته وبه آنان پاسخگوست.رهبران سندیکایی همانندهرعضودیگر،زیرنظرهیات مدیره انجام وظیفه نموده ودرقبال عملکردشان به هیات مدیره جوابگو هستند.حیطه فعالیت سندیکا همه ی مسایل صنفی واجتماعی است،که با زندگی طبقه کارگر درارتباط است.سندیکاهادرمسایل کلان سیاسی نیزموضع گیری می کنند.مسایلی مانند جنگ، انقلاب وتجزیه بخشی ازکشور.مثل جداشدن بحرین ازایران که سندیکای کارگران کفاش طی اطلاعیه ای این کاررامحکوم کرد.
این تعاریف درزمانی قابل اجراست که سندیکا زندگی عادی اش رامی گذراند.امادرشرایط فعلی که بیشترفعالان کارگری مواجه باکارشکنی های عدیده توسط جریان ضد سندیکایی است،چه باید کرد؟آیا می توان مجمع عمومی گذاشت وازافراد دعوت کرد تا درمورد نارسایی سندیکا وعملکردش نظر بدهند؟ آیادرشرایطی که رهبران سندیکایی با جزیی ترین موارد به زندان افتاده،زندگی سندیکا وهم زندگی شخصی فرد سندیکالیست وخانواده اش بامخاطره روبرو می شود،چگونه بایدفعالیت کرد؟
فعالیت درشرایط سخت ویژگی های خود را داراست واعضای رهبری سندیکامجبورند،بدلیل شرایط ویژه ،مسوولیت کلیه کارهای سندیکایی را به تنهایی قبول کرده وبه پیش ببرند و حتا جُورکمیسیون های سندیکایی رانیز متحمل شوند.اماسوال اینجاست،آیا با همه این مشکلات رهبران سندیکایی مجازند ازحیطه فعالیت سندیکایی پا را فراترگذاشته و خارج از چارچوب اساسنامه فعالیت کنند؟ آیا رهبران سندیکایی مجازند کارسیاسی کنند؟ وبه کارهای غیرضرور،ازجمله دادن بیانیه و اعلامیه های شخصی که خود و سندیکا رابه مخاطره اندازند،مبادرت ورزند؟ آیاآنان مجازند بدلیل شرایط ویژه برای خود امتیازاتی را قایل شوند؟ آیا رهبران سندیکایی مجازند بدلیل جایگاه ویژه خودنزد سندیکا و نزد مردم اعلامیه و بیانیه سیاسی بدون مشورت با سندیکا بدهند؟ آیا خانواده رهبران سندیکایی می توانند درنبود این رهبران درامورجاری سندیکا دخالت کرده ویا امتیاز ویژه ای راطلب کنند؟
واقعاچه فرقی بین رهبران کارگری و رهبران اتحادیه های کارفرمایی است؟ رهبران اتحادیه های کارفرمایی هرحرکتی راازدریچه سود شخصی ارزیابی کرده بجز منافع شخصی وگروهی به هیچ مسئله دیگری توجه ندارند،کما اینکه امروزبرلوسکونی وسارکوزی نماد این گونه رهبران کارفرمایی هستند.
فعالیت هرنهادی به خصوص سندیکاهای کارگری درشرایط سخت باید در راستای شفافیت عملکرد و درچارچوب اساسنامه،انضباط مالی و تشکیلاتی برای هیات مدیره و فعالان سندیکایی باشد،تا در دوران فضای باز به اعضا ودوستدارانشان گزارش روزهای سخت را بدهند. شفافیت عملکرد رهبران کارگری حتا درشرایط سخت باعث فشردگی صفوف اعضای فعال درشرایط ویژه خواهدشد.با گذر ازاین شرایط رهبران می توانند درآینده برای اعضا توضیح دهند،درآن شرایط که نمی شد گزارش کار داد، چگونه عملکردی سندیکا ورهبرانش داشته اند.حفظ اسنادمالی وتشکیلاتی ومهمترازهمه مسایل درون گروهی و اختلاف سلیقه ها ونظرات ،بدور ا ز چشم اغیار،نه تنهاوظیفه رهبران سندیکایی ،بلکه هرعضوسندیکا وحتا دوستداران سندیکایی درشرایط سخت است. بخصوص اسنادمالی که هزینه کرد و زندگی مالی سندیکا را قوام ودوام می دهد. در شرایط سخت یکی ازآفت هایی که دامن هر نهادی رامی گیرد،مسایل مالی است.آیا درشرایط سخت، سندیکاها مجازند از هرنهادی کمک دریافت کنند؟ آیابدلیل اینکه رهبران در شرایط سخت گذران کرده و یا زندانی هستند،باید این وجوه مالی به آنان اختصاص یابد؟ و خانواده این رهبران ازشرایط ویژه بر خوردار شوند؟ کافی است نگاهی به گزارش مالی دبیرسندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی ،کارگرخوشنام یوسف ساروخانیان ،درسال ۱۳۴۲بیندازیم تااهمیت مطلب رامتوجه شویم.*
تجربه جنبش کارگری نشان می دهدکه رهبران کارگری ازفداکارترین ، آگاه ترین ومبارزترین افراد جامعه بشمارمی روند.درشرایطی که یوسف افتخاری ازرهبران اتحادیه مخفی شرکت نفت ایران وانگلیس درسالهای ۱۳۰۴ تا۱۳۲۰ ،دردهه پنجاه بدلیل پشت کردن به آرمانهای کارگری با رفاه کامل زندگی می کرد،علی امید این همرزم سالهای ۱۳۰۴ به بعد او، دربیمارستانی درتهران با گمنامی وفقر بدرود حیات گفت.علی امید از زمره کارگران با شعورکارگری بودکه هرگز برای خود هیچ نخواست و زندگیش رابرای طبقه کارگر و آرمان کارگریش فدا کرد.درهمان سالهای فقر ونداری ،اگرکمکی بدست علی امیدها می رسید،این رهبران آنرا به صندوق سندیکا رسانده وسندیکا باصلاح دید خود آنرا هزینه ویا کمک به کارگرنیازمندی می کرد.درهمان روزها بسیار بودند ازرهبران کارگری که داوطلبانه خود را محروم از کمکهای سندیکایی کرده بودند،تا درس فداکاری به کارگران بدهند.این مناعت طبع باعث شده بودکه نه تنهاساواک ،بلکه کارفرمایان وهرآن کس که چشم دیدن سندیکا ورهبرانش را نداشت، جرات نزدیک شدن به این رهبران رانداشته باشد،تاچه رسدبه اینکه به آنان پیشنهادات مالی بدهد. خانواده های این عزیزان نیز بادرک شرایط ویژه همسرانشان به تکیه گاه وحتا دربسیاری مواقع همرزم،وفرزندانشان یاری دهنده اشان می گردیدند.درهر شرایطی ، هرکمکی که به سندیکا می شود، باید به صندوق سندیکا واریز شده به یاری دهنده قبض تحویل گردد.سندیکا هم بسته به نیاز وبرنامه اش کمک ها راهزینه می کند.سندیکا بجز دریافت حق عضویت وکمک های کارگران عضوش تنها می توانستند از سندیکاهای برادر درخواست کمک داشته باشند.
بسیاراتفاق می افتادکه کارگران سندیکایی برای مقابله با بیکاری اعمال شده توسط کارفرمایان علیه رهبران سندیکایی، تصمیم می گرفتند که درهفته یک روزکار خودرابه این رهبران اختصاص داده ویا آن روز کاری خود رابه رهبر سندیکایی واگذارکرده،و او به جای کارگر شاغل کارکرده،مزد آن روز رابرای خودبرمی داشت.در اواسط دهه چهل کارگران سندیکای کفاش با در اختیار قراردادن یکروز درهفته کار خود به حسین سمنانی وجوادمهران گهر،این امکان رابه این رهبران می دادند که با کار کردن بجای آنان،زندگی خود را تا حدودی اداره کنند.هیچ رهبرسندیکایی حق بیکارماندن رانداشت. سندیکا واعضایش در قبال عضو سندیکایی بیکارشده،مسوول بودند و از هر تلاشی برای شاغل کردن اودریغ نمی ورزیدند.
هیچکس حق دخالت در امور سندیکا را ندارد،بجز اعضا،فعالین و اعضای هیات مدیره. حتا سندیکاهای برادر،چنانچه کجروی ویا اشتباهی درعملکرد سندیکای دیگر مشاهده کردند، تنها می توانند بصورت رفیقانه،آنهم با قبول درخواست شان از طرف سندیکای مقابل، اقدام به نوشتن مطلب و دادن آن به سندیکای مربوطه کنند ویا درجلسه هیات مدیره سندیکای مورد نظر درصورت موافقت،حضوریافته به طرح پرسش ها و نظرات خود کنند.هیچ مقامی حق ندارد به اتحاد طبقه کارگر لطمه بزند،مسایل درون گروهی هرسندیکا مختص به خود و افشای آن توسط هرکس خیانت به سندیکا وجنبش سندیکایی است. دوستداران سندیکا باید با مشورت های خود و هم آموزی باعث اتحاد هرچه بیشتر درصفوف سندیکاها باشند و اگر کمکی از دستشان بر نمی آید ویا نظرات شان مورد قبول سندیکای مربوطه قرار نگرفت، سکوت اختیارکنند،چه برسد به اینکه سعی درایجاد دسته بندی وتقویت یک گروه علیه گروه دیگر درسندیکا کنند.
خانواده رهبران زندانی وبیکارشده می باید نهایت کمک وهمبستگی را با سندیکاداشته باشند.درهر گره گاهی از رهبران سندیکایی مشورت بخواهند تا همه چیزبا هماهنگی وخردجمعی سندیکایی حل و فصل شود.هرگونه ارتباط بادولت،کارفرمایان و مخالفان سندیکایی توسط خانواده این رهبران، با صلاح دید ومشورت سندیکا،باید صورت گیرد. فرزند،برادر،همسراین رهبران نمی باید بدون صلاح دید سندیکا دست بکاری بزنند،چراکه امکان دارداین حرکت آنان به سندیکا وعضو زندانی وبیکار شده صدمه زده و زندگی سندیکا رابه مخاطره اندازد.
رهبران ارشد سندیکایی درشرایط سخت نیزمی باید ازهرگونه تک روی واعمال نظرشخصی بپرهیزند ومطابق اساسنامه رفتارکنند.هیچ رهبرسندیکایی نمی تواند ادعا کندکه کارهای شخصی او به خودش مربوط است.دردهه پنجاه زمانی که کنگره آزادمردان وآزادزنان برگزار می شد،دبیرسندیکای کارگران کفاش به عضویت هیات رییسه سنی روز افتتاح انتخاب می شود.از طرف هیات مدیره سندیکای کارگران کفاش به او تذکر داده می شود که این کاراو سیاسی وبه روند استقلال سندیکا لطمه خواهد زد.ولی پاسخ می شنوند که: «هر عضو سندیکا می تواند،خارج ازسندیکا عضو هر سازمان و دسته سیاسی بشود».هیات مدیره سندیکا درجلسه دیگر به اوتذکرمی دهندکه: «رفتار سیاسی او به نام همه اعضا و رهبری سندیکای کارگران کفاش نوشته خواهد شد،نه تنها فردخودش».اما دبیرسندیکا با بی اعتنایی درجلسه افتتاح شرکت کرده وفردا درهمه روزنامه هاعکس اودرجایگاه هیات رییسه سنی کنگره آزادمردان وآزادزنان چاپ می شود.هیات مدیره سندیکای کارگران کفاش با تقاضای برگزاری مجمع عمومی فوق العاده و با گزارش به اعضای حضور یافته درمجمع،این حرکت زشت دبیر سندیکا را تقبیح کرده،از اعضای حاضر می خواهد که دبیر سندیکا را ازدبیری خلع کنند تاوجهه و شخصیت رهبران مستقل و سخت کوش کارگران کفاش خدشه دارنگردد.این تجربیات حاصل زحمات پدران پیشکسوت مان است که بارنج وتحمل دربدری ،به یادگار برایمان گذاشته اند.حسن یونسی دبیر سالهای اولیه انقلاب سندیکای کارگران کفاش درسال گذشته درگمنامی مرد،اما کارنامه درخشان از خود به جای گذاشت. او برخلاف مدعیان امروزی فعالان کارگری تن به مهاجرت نداد و روی چارپایه کفاشی اش درلاله زار تا آخرعمرنشست و تبلیغ سندیکایی می کرد.با آنکه سالیان درازبدلیل استنشاق بوی چسب و کار در محیط های غیربهداشتی جسمش فرسوده گشته بود،ولی به کارگران یادآورمی شدکه «چاره رنجبران وحدت وتشکیلات است.»
مبارزات عدالت خواهانه سندیکا درگرو کارجمعی وخردجمعی نهفته است. شهرت همچون حبابی است که به فعالان وسندیکا وروند مبارزات اجتماعی کشورصدمه خواهدزد.رهبران کارگری برخلاف همتایان کارفرمایانشان بدور از هرگونه شهرت طلبی و جنجال، نمایانگر آرمانخواهی کارگری و فداکاریند. رهبران سندیکایی به خود تعلق ندارند،بلکه رفتار و حرکت هایشان بخش جدایی ناپذیر از سندیکاست.

پیام سندیکا، شماره ۲۹

http://bield.info/

نسل مدرسه های دولتی، در خطر انقراض!

نسل مدرسه های دولتی، در خطر انقراض! 


چندی پیش رفتم حوزه ی ثبت نام یکی از منطقه های تهران،نامه ثبت نام بگیرم تا نام فرزندم را در سال نخست متوسطه دوم در یکی از دبیرستان های دولتی بنویسم. گفتند برای مدرسه ی دولتی ای که تقاضا دارید باید درخواست بدهید و یک هفته بعد بیایید ببینیم درخواست تان پذیرفته شده یا نه؟ درخواست دادم و یک هفته بعد رفتم تا نتیجه را بگیرم. گفتند مدیر دبیرستان،همه ی درخواست ها را رد کرده،چون ظرفیت سال نخست مدرسه اش پر است. باید بروید مدرسه ای دیگر. گفتم کدام مدرسه؟ مدرسه ای را گفت که با منزل ما،فاصله ی بسیار زیادی دارد. از خیرش گذشتم. آمدم رفتم به دبیرستانی نزدیک منزل مان که هیآت امنایی است. پرسیدم شهریه شما چند است؟ گفتند 540 هزار تومان. دوباره برگشتم و نامه ی ثبت نام را برای آن مدرسه گرفتم.

 هنگامی که به خانه آمدم در اینترنت جست و جویی کردم و دیدم که در منطقه ما،روی هم رفته در همه ی مقطع ها،نزدیک به 270 مدرسه وجود دارد که تنها حدود سی درصد آنها دولتی عادی هستند. هفتاد درصد دیگر،مدرسه های خصوصی و یا نیمه خصوصی اند،البته با نام و عنوان های گوناگون. چند روزی گذشت و در مدرسه ای که خودم درس می دهم یکی از همکاران آمد و گفت در فلان منطقه تهران،دبیرستانی غیرانتفاعی سراغ دارد که شهریه آن سی میلیون تومان است! راستش من تا نزدیک پانزده میلیون تومانش را شنیده و مطمئن بودم اما این یکی تازه و سخت شگفت انگیز بود. این همکارمان البته بسیار به درستی خبر باور داشت. بحث ادامه پیدا کرد و دیدیم که در این منطقه هم از دبیرستان های دولتی پسرانه،سه چهارتایی بیشتر دولتی عادی نمانده است و دانش آموزانی هستند که باید مسیر نسبتا درازی را طی کنند تا به این مدرسه های دولتی بیایند. همین واقعیت ها نشان می دهد که آموزش و پرورش ایران،دیگر دولتی و رایگان نیست و به سرعت به سوی خصوصی و پولی شدن کامل پیش می رود و این درست برخلاف اصل سی ام قانون اساسی است که آموزش و پرورش را تا دیپلم رایگان اعلام نموده است.

 چندی پیش سری زدم به تارنمای "وزارت فرهنگ و آموزش و پرورش" فنلاند،دیدم نوشته که آموزش در فنلاند،تا مقطع فوق لیسانس،سراسر رایگان است. باز هم چندی پیش،فرصتی دست داد تا پای سخنان یکی از آموزگاران سوئد بنشینم. می گفت در سوئد،نه تنها آموزش و پرورش رایگان است بلکه تا پایه ی نهم،همه ی نوشت افزار و کتاب و دفتر و ... هم رایگان است. یعنی در مدرسه،دانش آموزان هر اندازه که مداد و پاک کن و دفتر و ... بخواهند می توانند بردارند.

 حالا اگر برگردیم به کشور خودمان،آیا نباید پرسید چرا باید تا این اندازه اختلاف باشد؟ و آیا به راستی فرادستان آموزشی ما،که سخت دل نگران مدرسه های خصوصی و نیمه خصوصی اند، کمی هم به مدرسه های دولتی توجه دارند؟ و آیا نسل مدرسه های دولتی ایرانی،در خطر انقراض نیست؟ 

http://bohluli.blogsky.com/

وزیر آموزش و پرورش و چند گلایه!

وزیر آموزش و پرورش و چند گلایه!


 نیک نژاد،عضو کانون صنفی معلمان ایران

۱-      در دوران وزارت حاجی بابایی به دنبال نام نویسی فرزندم در یکی از مناطق تهران بودم. در آن زمان بخشنامه ای از وزارتخانه،به مناطق فرستاده شده بود که در آن،نام نویسی فرزندان فرهنگی،بدون توجه به محل زندگی در هر منطقه آموزشی امکان پذیر بود. فرزندم بی هیچ دست اندازی نام نویسی شد. در دولت تازه و مدیaریت وزیر آموزش و پرورش با توجه به مقطع تازه ی فرزندم،به منطقه و سپس به آموزشگاهی دیگر رفتم. با شگفتی دیدم و شنیدم که بخشنامه ی گذشته باطل شده است. در شرایط تازه،اولویت نام نویسی برای فرهنگیان مشغول در همان منطقه آموزشی است. برای نمونه،من که منطقه زندگی ام با منطقه ی کاری ام یکسان نیست،اولویتی برای نام نویسی ندارم. یعنی عملا فرهنگی بی فرهنگی! این شاید گله ای

شخصی به نظر آید،اما نشان دهنده ی دیدگاه وزارت تازه درباره شان و جایگاه فرهنگیان می باشد.

۲-      چند ماهی از وعده های فانی برای اجرایی کردن بیمه طلایی می گذرد و هنوز از اجرای آن خبری نیست! تاخیر پرسش برانگیز در اجرای بیمه طلایی،درگیری فرهنگیان با فرایند کمرشکن و آزار دهنده ی درمان های پر هزینه است. بیمه طلایی با همه ی کاستی هایی که داشت،از کم شمار ترین دست آوردهای دولت پیشین در زمینه ی کارهای رفاهی برای فرهنگیان بود. اما دولت و وزیر تازه از اجرای آن – دست کم تا کنون – سر باز زده و خانواده ی بزرگ فرهنگیان را در راهروهای درمانگاه ها و بیمارستان ها تنها گذاشته اند. گرچه تابستان است و فرهنگیان در تعطیلات بسر می برند اما نبودن در مدرسه ها مانع انباشتگی و پیگیری خواسته های آنان نشده و به روش های گوناگون خواستار اجرای هر چه زودتر بیمه طلایی هستند. بی گمان فانی به عنوان وزیر آموزش و پرورش باید پاسخگوی تاخیر بیش از اندازه  در اجرای این بیمه باشد.

۳-      کمبود شدید بودجه و گرفتاری های آن،بیش از گذشته دست بر گلوی آموزش و پرورش گذاشته و نفس اش را به شماره انداخته است. این روزها،وزیر در هر گردهمایی و نشستی – مجلس و شورای شهر و … -  سفره دلش را می گشاید و از کمبود شدید بودجه می نالد. البته این که ۹۸٫۵ درصد بودجه ی آموزش و پرورش صرف دستمزد فرهنگیان می شود و باز فرهنگیان از کمی دریافتی خویش دلخورند و آن را شایسته ی جایگاه آموزش و آموزشگر  و دانش آموز نمی دانند! چیزی نیست که پیامد مدیریت دولت تازه و وزیر آن پنداشته شود. اما فرهنگیان در دولت تازه و با توجه به شعارهای انتخاباتی رییس جمهور روحانی و سخنان وزیر در هنگام گرفتن رای اعتماد در مجلس و به اندازه همین یک سال مدیریت اجرایی،چشم براه دگرگونی هایی هر چند اندک در ساز و کارهای پرداخت و اجرای شعارهای دولت تدبیر  و امیدند. مایه گذاشتن از فرهنگیان و جایگاهشان و پنهان شدن پشت کمبود بودجه و توجیه کمبود امکانات و ابزارهای درخور برای پیشبرد شعارها،درخور دولت گذشته و وزاریش بود. گمان نکنم رییس جمهور روحانی و وزیر آموزش و پرورش اش،سیاستمدارانی نا آشنا با دشواری های حوزه ی مدیریت خویش بودند و چشم و گوش بسته پای به میدان گذاشته باشند. از این رو انتظار می رود که بی هیچ توجهی و با همه ی تلاش به سوی بهبود وضعیت معیشتی فرهنگیان و کیفیت بخشی به آموزش پیش بروند. بی گمان تاکنون نیز با برآورده نشدن بسیاری از شعارهای آنان،گروه فراوانی از فرهنگیان بر خلاف میل خویش،از پدید آمدن دگرگونی های مثبت در آموزش و پرورش دلسرد شده اند و همه می دانیم پیامد این دلسردی می تواند برای دولت تدبیر و امید جبران ناپذیر باشد.

۴-      یکی از بدترین روش ها در گستره ی سیاست داخلی و خارجی برای یک سیاستمدار،گیر افتادن وی در دامِ رفتاری رقیب سیاسی اش است. به این معنی که رقیب سیاسی،سیاستمدار را وادار می کند که از روش ها و ابزارهای خویش در کنش های سیاسی بهره بگیرد. در ده ماه گذشته وزیر آموزش و پرورش با رفتارها و گفتارهایی دو پهلو و زیگ زاگی و آسمان و ریسمانی،کنش هایی یکسان با رقیب شکست خورده ی خویش در انتخابات برگزیده است. برای نمونه تمرکز بیش از اندازه  و افراطی بر بُعد پرورشی و ایدئولوژیک آموزش،بسیار پرسش برانگیز و دلسرد کننده است. زمانی که دو- سوم مدارس و کلاس های کشور فرسوده اند،دستمزد بیش از هشتاد درصد فرهنگیان کمتر از خط فقر است،آموزش دارای کیفیتی بسیار پایین تر از استاندارهای جهانی است،روز به روز بر آمارهای کودکان بازمانده از آموزش افزوده می شود،مدیران مدارس برای گذران امورات خویش دست نیاز به سوی خانواده ها و شهرداری ها و خیرین دراز می کنند و … سخن گفتن از روش های ناکارآمد پرورشی چنگی به دل نمی زند و البته پیامد مثبتی هم در بر ندارد. رفتارهای وزیر محترم و معاون ایشان- جناب کفاش – بیش از این که نماد مسئولی در دولت تدبیر و امید باشد،گفتمان ایدئولوژیک و اندیشه های جناح اصول گرای افراطی را نمایندگی می کند. بی گمان چنین رفتارهایی به آرامی و کم کم می تواند منجر به روگردانی فرهنگیانی خواهد شد که با “امید” دل در گرو “تدبیر” دولت تازه داشته و دارند.

۵-      چندین ماه از نامه شجاعانه وزیر آموزش و پرورش به رییس قوه قضایی درباره معلمان زندانی می گذرد و کسی هم به همکاری این قوه برای آزادی زندانیان دل نبسته و چشم براه تحولی تازه در این زمینه نیست. اما بخش دیگری از فرهنگیانی که در دولت پیشین دچار احکامی اداری گردیده بودند و بی گمان گره کار ایشان به دست وزارت آموزش و پرورش و شخص وزیر باز می شود،همچنان منتظر حرکتی از سوی وزیر می باشند. این فرهنگیان که پرونده های آنان با تلاش های کنشگران صنفی به وزارتخانه تحویل داده شده و پیگیری می شود،همچنان دارای احکامی مانند تبعید،تعلیق،اخراج،توبیخ و … هستند. وزارتخانه در یک بی توجهی پرسش برانگیز،چشم بر این بخش از فرهنگیان بسته و گویا در این باره خود را به خواب زده است!

در پایان امیدوارم رییس جمهور روحانی و به ویژه وزیر آموزش و پرورش هر چه زودتر با انجام کارهایی زمینه ی رویگردانی و دلسردی فرهنگیان از دولت را از میان برده و با بکار گیری تدبیرهایی درخور،جلو ناامیدی بیشتر در گسترده ترین وزاتخانه ی کشور را بگیرند. امیدوارم چون شاید فردا دیر باشد.

  http://bield.info/

اجرای 40 راهکار سند تحول آموزش و پرورش در سال تحصیلی آینده

اجرای 40 راهکار سند تحول آموزش و پرورش در سال تحصیلی آینده
  
فرهنگیان نیوز - تدبیر:

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: در سال تحصیلی آینده 40 راهکار سند تحول آموزش و پرورش اجرایی می شود.
محمدرضا مخبر دزفولی در پایان جلسه هفتصد و پنجاهم شورا که به ریاست رییس جمهور برگزار شد در مصاحبه با خبرنگار واحد مرکزی خبر،گفت: رییس جمهور در جلسه امروز درباره اجرایی شدن 40 راهکار سند تحول برای امسال تاکید کرد بنابراین در سال تحصیلی 93-94 آموزش و پرورش اجرای 40 راهکار سند تحول آموزش و پرورش را آغاز خواهد کرد.
وی افزود: اصلاح ساختار ، تالیف کتاب های درسی ، تدوین برنامه ها و تامین تجهیزات مرتبط با هر کدام از این برنامه ها مثل فضا و تجهیزات مربوط به مدارس مختلف از جمله این راهکارهاست.
مخبر دزفولی اضافه کرد: تامین منابع انسانی مورد نیاز و تاسیس و راه اندازی حدود 100 پژوهش سرا در مدارس کشور به عنوان اصل پژوهش محور شدن نظام تعلیم و تربیت نیز از دیگر راهکارهاست.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: قرار شد همزمان با این تحولات چند برنامه مهم از جمله برنامه جامع دوره ابتدایی،متوسطه،آموزش فنی و حرفه ای و پرورشی تدوین شود ضمن آن که تجهیز مدارس از نظر فناوری اطلاعات از اولویت هاست که ذیل 40 راهکار قرار دارد.
مخبر دزفولی با اشاره به انتخاب سه رییس دانشگاه آزاد اسلامی در واحدهای مرکزی استان ها،گفت: طبق اساسنامه مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، مقرر شده است انتخاب روسای واحدهای دانشگاه آزاد در مراکز استان ها به تصویب شورا برسد.
وی گفت: بر این اساس، دکتر سعید جامع بزرگی به عنوان رییس دانشگاه آزاد اسلامی مرکز همدان،دکتر شهریار عباسی به عنوان رییس دانشگاه آزاد اسلامی مرکز ایلام و دکتر نوذر قنبری به عنوان رییس دانشگاه آزاد اسلامی مرکز کرمانشاه انتخاب شدند.

www.farhangiannews.i

جلسه ی مشورتی کانون های صنفی سراسر کشور در تهران

جلسه ی مشورتی کانون های صنفی سراسر کشور در تهران

جلسه ­ی مشورتی کانون ­های صنفی سراسر کشور با حضور تشکّل ­های: تهران، گیلان، لاهیجان، آذربایجان­ شرقی، همدان، یزد، مشهد، لنگرود، شهرضا، اسلام­شهر، پاکدشت، شهر قدس، رباط­ کریم، کاشان در تاریخ ­۲۰ تیرماه ۱۳۹۳ برگزار گردید.

     در ابتدا دلایل مشورتی بودن جلسه و عدم رسمیّت آن، برای شرکت­ کنندگان تبیین گردید.

     در این جلسه برخی از مسائلی که تشکّل ­های صنفی در شورای مرکزی به تصویب رسانده بودند، عنوان و پیرامون آن ها رایزنی گردید. موضوعِ اخذ مجوّز فعّالیّت کانون ­های صنفی ( با توجّه به رویکرد دولت تدبیر و امید و نگاه مثبت رئیس جمهور محترم در خصوص تشکّل ­های صنفی و مدنی ) از جمله مسائل مطروحه در این جلسه بود.

    سپس مطالبی پیرامون مسائل آموزشی، از جمله ایجاد انگیزه در بین همکاران فرهنگی و راهکارهایی جهت بالا بردن کیفیّت آموزشی  بیان گردید.

    در ادامه در خصوص نحوه ­ی فعّالیّت صندوق ذخیره ­ی فرهنگیان مطالبی عنوان شد و پیشنهاد مدیر عامل صندوق برای پذیرفتن دو نفر عضو ناظر( متخصّص در زمینه ­ی ذی­ربط ) بر صندوق ذخیره ­ی هر استان مطرح گردید.

    سپس عملکرد یک­ساله ­ی وزارت آموزش و پرورش مورد نقد قرار گرفت و نقاط ضعف و قوّت عملکرد این وزارت­خانه توسط حاضرین بیان گردید. از مباحث مطرح شده: عدم برگزاری جلسه ­ی شورای هماهنگی تشکّل ­ها و قول عملی ­نشده­ ی جناب آقای دکتر فانی در خصوص هماهنگی با برخی وزرای محترم دولت جهت دیدار شورای مرکزی با ایشان و نیز عدم پاسخ به نامه ­ی ۱۸ خردا ۱۳۹۳ کانون معلّمان ایران (تهران) جهت تشکیل جلسه ­ی شورای هماهنگی و برداشته ­نشدن ِ قدم­ های مثبت جهت رفع برخی از احکام ناعادلانه برای همکاران فرهنگی بود که مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

    درادامه بحث­ هایی پیرامون رویکرد تشکّل­ های صنفی با دولت محترم و وزارت آموزش و پرورش عنوان گردید:

 

متأسّفانه با گذشت بیش از یک ­سال از عمر دولت تدبیر و امید، هنوز وعده­ های رئیس جمهور محترم در خصوص بهبود کیفیّت نظام تعلیم و تربیت، به ­خصوص وعده­ های ایشان در خصوص کانون­ های صنفی محقّق نگردیده است. نمایندگان حاضر در جلسه از عدم جدیّت وزیر محترم در تغییر رویکردهای وزارت آموزش و پرورش در حوزه­ های مختلف ( متناسب با شعارهای دولت ) به ­شدّت انتقاد کردند. به اعتقاد نمایندگان تشکّل­ های صنفی حاضر در جلسه، کسانی که در دولت قبل با رویکرد سیاسی- باندی و عدم شایستگی به پست ­های حوزه­ ی وزارتی منصوب شده بودند، هنوز در سمت­ های خود باقی مانده و همان رویکرد ناصواب گذشته را دنبال می ­کنند. در این ­خصوص یکی از همکاران عنوان نمود: وزیر محترم برای تحقّق وعده­ هایی که داده، تلاش می ­کند امّا  برای عملی ­نمودن این وعده­ ها به شدّت تحت فشار بوده و با مشکلاتی مواجه است که امیدواریم  با درایت و تدبیر مشکلات را برطرف نماید و در خصوص برگرداندن آرای ناعادلانه ­ای که توسط مسؤولان وزارت­خانه در دولت قبل برای همکاران صادر گردیده است اقدامات عاجل به­ عمل آورد.

    نظر اکثر نمایندگان حاضر در جلسه در خصوص رویکرد تشکّل ­ها با وزارت آموزش و پرورش نیز چنین بود: تشکّل ­های صنفی ضمن حفظ استقلال­ به وظایف ذاتی خود عمل نمایند و به­ عنوان یک نهاد نظارتی در سیستم آموزشی کشور، پیگیر خواسته­ های قانونی و برحقّ معلّمان و دانش­ آموزان کشور باشند و هم چنان مشی ِ نقد مشفقانه ­ی خود را دنبال نمایند. پر واضح است که رویکرد فعلی تشکّل­ ها نسبت به عملکرد وزیر محترم، رویکردی ثابت نخواهد بود.

    نهایتاً نظر اغلب نمایندگان حاضر در جلسه چنین بود که این طرز عمل وزیر، نگرش فرهنگیان کشور به دولت را تغییر خواهد داد  و موجبات ریزش نیروهای حامی دولت را فراهم خواهد نمود.

    در پایان جلسه از دو نفر از فعّالان صنفی، آقایان ابطحی و رحمتی، به ­پاس زحمات چندین ساله و مرارت­ هایی که در راستای احقاق حقوق  فرهنگیان کشور متحمّل شده­ اند قدردانی به ­عمل آمد.

http://bield.info/

کشور در معرض خطر های بزرگ است


کشور در معرض خطر های بزرگ است


ما در فکر آرایش صورت آن هستیم . به معنای دیگر قلب مملکت بد می تپد و ما به فکر آرایش زیر ابروی آن هستیم .

هزاران کودک بی شناسنامه ، میلیونها جوان بیکار ، آمار طلاق بیش از اندازه که نتیجه ازدواجهای غلط است .( ومسئولیَت آن بر عهده ی عاقدان است ) و ریشه در اقتصادبیمار و رانت خواری دارد . میلیونها زنان روسپی در شهر پراکنده اند که نتیجه و حاصل فاصله طبقاتی و ظلم به طبقه مستضعف جامعه است .

 بیش از 200 هزار سقط جنین قانونی و غیر قانونی داریم و سیاستگذاران و مدیران کلان کشور به فکر سرو سامان دادن به روابط خارجی وجاه طلبی و کار اسلحه اتمی و غیر اتمی هستند و از مسائل داخلی غافلند . و این ظلمها را نادیده می گیرند .

برآیند این ناهنجاری ها به مدرسه منتقل می شود و معَلم ( که خود هزار گرفتاری دارد ) در میان این آتش و دود بایدبه تدریس بپردازد( که خود محتاج آموزشهای بسیاری است )که یکی از آنها دغدغه معیشت است .

 تشکَل های معَلمی موجود که انگیزه های متفاوت دارند وهر کدام برای کسب لقمه نانی در میدان هستند که بعضی از آنها از حکومت دستمزد می گیرند و جاسوسی فعَالان صنفی دلسوز را می کنند . جامعه همانند رودخانه مسمومی است که در جریان است و ما به فکر درست کردن یک قنات و یا چشمه کوچکی هستیم .

 بر اثر افزایش فقر شرف  و انسانیَت روبه کاهش است .

تعامل 

 ابزار دست ولقلقه زبان  عده ای است وبسیار ساده نگری است که تعامل انجام شود . تعامل موقعی پذیرنده است که طرفین هم کف (هم کفَه ) و  متوازن باشند !   دلیلی نداره طرف مقابل امتیازی بدهد  و ما باید حقمان را گدائی کنیم و این اسمش تعامل نیست بلکه دریوزگی است . پس صحبت از تعامل بسیاربی معناست! بی جهت به آن تکیه می شود اینان یا حقوق بگیر هستند و یا زبون – جبون . گرفتن حق با گدائی غیر ممکن است!

 مبارزه فعالان اجتماعی از جمله کانون  باید از ترس  یا جایگزین آن (تعامل) باید عبور کنند !

هی نشستیم مثل عجزه ناله و نفرین می کنیم . که فلانی را رها کنید! رسول را آزاد کنید . و ....

تعامل یا  معامله  در بین دوقدرت اتفاق می افتد!

وزن ما چقدر است ؟ هیچ !

وزن دولت چقدر است ؟ همه

هیچ با همه مواجهه کردن چه معنا دارد؟

بگو می خواهم درخواست کنم . نگو می خواهم تعامل   کنم !

آیا دچار خود بزرگ بینی شده ای ؟ یا خودت را می خواهی مطرح کنی؟

خودت را فریب می دهی یا ما را ؟

می گوئی چرا معَلمان با ما همراه نمی شوند ؟

 چون آنها می فهمند و ما نمی فهمیم !

آدم نباید وارد میدانی شود که شکستش حتمی است و یک ذره احتمال پیروزی در آن نیست .   

http://bazha.blogfa.com/

6 سال پیش در چنین روزی ...

6 سال پیش  در چنین روزی ...

22 تیر ماه    87


دومین جلسه ی شورای مرکزی

 شورای مرکزی تشکل های صنفی معلمان در سال 87


گزارش نشست شورای مرکزی تشکل های صنفی معلمان ایران - گیلان

به نام خداوند جان و خرد

 معلمان عزیز

نشست دو روزه ی شورای مرکزی تشکل های صنفی معلمان ایران جمعه و شنبه 21 و 22 تیر ماه در استان گیلان ( رشت ) برگزار شد .

 این نشست در شرایطی شکل گرفت که مشکلات فرا روی معلمان روز به روز افزایش می یابد . با این وجود برگزار کنندگان نشست سعی داشتند در فضایی کاملا آرام و به دور از هرگونه تنش برنامه خود را اجرا کنند . اما متاسفانه در آخرین ساعاتی که برنامه رو به پایان بود با حضور و ورود ماموران امنیتی به داخل منزل شخصی میزبان مانع ادامه کار جلسه شده و همکاران را از داخل منزل به بیرون فرستاده و با تهدید به بازداشت همکاران گیلانی سایرین را مجبور به ترک محل نمودند . در نتیجه ادامه بررسی مشکلات به جلسات آینده شورای هماهنگی موکول شد .

 

این نشست با هدف بررسی محور های زیر برگزار شد :

 

الزام دولت به اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری ، چگونگی برگزاری مراسم 14 مهر ( 5 اکتبر ) روز جهانی معلم ، گسترش تشکیلات و حضور فعالانه معلمان در فعالیت های صنفی ، بررسی علل نا کار آمدی آموزش و پرورش و بی توجهی مسوولان به شان و منزلت معلمان ، دفاع از حقوق فرهنگی و اجتماعی معلمان ، لغو احکام صادر شده علیه فعالان صنفی بویژه صدور حکم اعدام فر زاد کمان گر معلم عضو کانون ، لزوم صدور هرچه سریع تر پروانه فعالیت تشکل ها از سوی وزارت کشور ، توجه به مسائل بازنشستگان و پرداخت پاداش پایان خدمت آنان به صورت نقدی ، پرهیز از ایجاد فشار های روحی _ روانی بر معلمان در قالب افزایش ساعات خدمت ، بالا بردن آمار دانش آموزان در کلاس ، تنگناهای آموزشی و اداری و انتقادات فعالان صنفی و شورای مرکزی از وزیر و مدیران ارشد در زمینه های مختلف از جمله طرح سامان دهی نیرو ی انسانی ( که انتقادات زیادی بر آن وارد است و گزارش تحلیلی آن به زودی به دست فرهنگیان خواهد رسید ) صندوق ذخیره فرهنگیان ، شرکت های تعاونی آموزش و پرورش ، وضعیت حق التدریسی ها و عدم اجرای قانون انتخاب مدیران از سوی معلمان ، مطرح شد .

شورای مرکزی تشکل های صنفی معلمان در پایان خواسته های خود را به شرح زیر اعلام داشته و دولت را ملزم به اجرای آ ن می داند :

لغو احکام صادره برای معلمان سراسر کشور و جبران خسارت وارده از این احکام به این عزیزان

اعتراض شدید به حکم اعدام فر زاد کمانگر عضو کانون صنفی معلمان کردستان

اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری از تاریخ تصویب

پرداخت معوقات و حق التدریس های معلمان سراسر کشور

پرداخت پاداش پایان خدمت معلمان به صورت نقدی و اجرای قانون مدیریت کشوری بطور کامل درباره ی بازنشستگان

توجه به استاندارد سازی مدارس مطابق با موازین بین المللی و رعایت آن در همه زمینه ها ( بهداشت ، کتابخانه ، کارگاه ، آزمایشگاه و . . . )

 

 برگزاری مراسم 14 مهر( روز جهانی معلم ) در سراسر کشور وصدور مجوز برای اجرای این مراسم.

طرح صحیح مشکلات معلمان و آموزش و پرورش در رسانه ملی واعلام آمادگی برای مناظره در این زمینه

 قابل ذکر است شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران از ابتدای شکل گیری با هدف ارتقا شان ومنزلت معلمان استفاده از کلیه روش های مدنی را دردستور کار خود قرار داده است . روش ها یی از قبیل گفتگو و تعامل با مسئولان ومدیران سه قوه ، نقد و بررسی طرح ها و برنامه های دولت و وزارت آموزش و پرورش درجهت تامین منافع فرهنگیان ، ارائه مطالب روشنگرانه به منظور رفع تبعیض میان فرهنگیان با سایر کارکنان دولت و ... در عین حال سعی نموده است با ارتقای مستمر دانش وبینش فرهنگیان زمینه ها ی مشارکت آنان در تصمیم گیری ها ی آموزش و پرورش را فراهم نماید.

امید است مجموعه دولت و به خصوص وزیر محترم آموزش و پرورش نیز حل مشکلات بی شمار آموزش و پرورش و دفاع از فرهنگیان را که در واقع دفاع از فرهنگ کشور عزیز ما ایران است را دردستور کار خود قرار دهد .

شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران اعلام می دارد همچون گذشته فعالیت های قانونی خود را به طرق مختلف پی گیری نموده و روز جهانی معلم (14 مهر ) را روز بیان خواسته های معلمان و اعتراض به تشدید فشارها و محرومیت ها علیه این قشر زحمتکش می داند.

والسلام  علیکم

 

شورای مرکزی کانون های صنفی معلمان ایران

22 تیرماه 1387

گیلان - رشت

 

 

رابطه خودکارآمدی و انگیزش پیشرفت تحصیلی

  رابطه خودکارآمدی و انگیزش پیشرفت تحصیلی

در جوامع امروز، همه ملت‌ها با هر نظام سیاسی و اجتماعی پیشرفته و در حال پیشرفت، به مسأله آموزش و پرورش توجه دارند و نسبت به دیگر فعالیت‌های اجتماعی بر آن اهمیت بیشتری قائل هستند (خیّر، ۱۳۸۵). زیرا امروز، تربیت فرزندان را از مهمترین نیازهای زندگی اجتماعی می‌شناسند.

یکی از عوامل شخصیت که در کنترل و سازماندهی رفتار فرد مؤثر است خودکارآمدی است. خودکارآمدی «به باورهای افراد درباره توانایی کنترل زندگی به دست خودشان گفته می‌شود» (فتسکو و مککور) خودکارآمدی نقش مهمی در رویارویی فرد با مسائل زندگی دارد.

چنانچه براون و انیوی کشف کردند کسانی که میزان خودکارآمدی آنان بالاتر است، هنگامی که با مسائل حل نشده‌ای روبرو می‌‌شوند پایداری بیشتری از خود نشان می‌دهند.

خودکارآمدی اطمینان به توانایی‌های خود در کنترل افکار، احساسات و فعالیت‌هاست و بنابراین بر عملکرد واقعی افراد، هیجانات و انتخاب افراد و سرانجام میزان تلاشی که شخص صرف یک فعالیت می‌کند، مؤثر است (میلیتادو سیونی).

ادامه مطلب ...

طبقه متوسط فقیر شده، روستایی ها فقیرتر

طبقه متوسط فقیر شده، روستایی ها فقیرتر


نویسنده: حسین راغفر*

متوسط هزینه و درآمد خانوارهای شهری و روستایی مدت هاست که توسط مرکز آمار اعلام می شود اما چند نکته اصلی در مورد این آمار قابل ذکر است. اولین و مهم ترین نکته این است که این آمار مرکز و محل استناد نیست. در این آمار به میانگین هزینه و درآمد کل جامعه استناد شده است. در یک جامعه ناهمگون مانند ایران که هر بخشی از آن از نظر توسعه یافتگی با بخش دیگر متفاوت است نمی توان میانگین محاسبات را مبنا قرار داد چون در این حالت بخش بسیار زیادی از اطلاعات از بین می رود و نادیده گرفته می شود. ما تعداد بسیاری شهر کوچک داریم با جمعیت چندهزارنفری و در مقابل کلانشهرهایی با جمعیت چندمیلیونی داریم که هزینه های زندگی در آن به شدت متغیر است. دستمزدها در نواحی مختلف متفاوت است. بر این اساس اعلام میانگینی از هزینه ها و درآمدها هیچ تصویری از جامعه ایران به دست نمی دهد. از طرفی اصلامشخص نیست که این هزینه و درآمد برای یک خانوار چندنفره است. این آمار حتی در تعیین خط فقر هم موثر نیست. چون ما دارای یک خط ملی فقر نیستیم و این خط در مناطق مختلف بسیار متفاوت است. از طرفی مبنای محاسبه درآمد طرح خوداظهاری است که در روش خوداظهاری انصراف یارانه، حدود 90درصد جامعه اعلام کردند درآمد ماهانه شان زیر یک میلیون تومان است. پس چگونه اکنون متوسط درآمد حدود یک میلیون و700هزارتومان عنوان شده است. یا این آمار اشتباه است یا آن آمار.

    *اقتصاددان

روزنامه شرق - 22 تیرماه 93

     

سوزن و جوالدوز!

                 

سوزن و جوالدوز! 


       محمد رضا نیک نژاد،روزنامه شهروند،ص آخر،22 تیر 93

 ماه‌های نخست دولت «تدبیر و امید» بود و برخی از نهادهای دولتی در بالا‌ترین سطح دچار دگرگونی‌هایی می‌شدند. در یک شب‌نشینی دوستانه، گفت‌وگو از آمدن و رفتن فرادستان بود. یکی از دوستان کارمندم گفت: «رئیس تازه ما از مدیران پیشین اداره‌مان است و در زمینه کاری خویش بسیار کارکشته و خوش‌نام است. تیغش در نهادهای حکومتی دیگر بُرنده است و از این رو با رایزنی می‌تواند آسان‌تر به هدف‌های سازمانی دست یابد. ورودش با استقبال کارمندان اداره هم روبه‌رو شده است و البته امیدواریم حقوق‌ها نیز افزایش چشمگیری پیدا کنند. ولی من می‌خواهم جابه‌جا شوم! زیرا احتمالا فشار کاری در دوران تازه، رویم افزایش یافته و اذیت می‌شوم! نمی‌خواهم این فشار را تحمل کنم، می‌خواهم مانند گذشته آسایش داشته باشم. برای همین درخواست جابه‌جایی داده‌ام».

سخنانش برایم شگفت و کمی چندش‌آور بود. با خودم گفتم چگونه ممکن است فردی از توانایی‌های مدیرش چنین مشتاقانه بگوید و او را دوست بدارد و کامیابی‌های او را پیش‌بینی و البته آرزو کند، اما نخواهد او را یاری دهد و در تلاش‌هایش همراه و همکارش باشد؟

در جست‌وجوی پاسخ به این پرسش، به خاطر آوردم که از زیرکی و تن‌آسایی ما ایرانیان بسیار گفته‌اند و شنیده‌ایم! همواره می‌گویند ما ملتی شگفتیم، درحالی‌که انتظار داریم که کار‌هایمان بسامان و روبه‌راه شود. کمتر تن به سختی و تلاش می‌دهیم. از این گذشته هر جا که می‌نشینیم، تحلیلگرانی توانا و سخنورانی سخندان هستیم.

از هر چیزی و هر کسی ایراد می‌گیریم و راهکار ارایه می‌دهیم. تیغ نقدهای بجا و نابجایمان همواره آخته است و سنگدلانه بر فرق هرکس و ناکس و خودی و غیرخودی فرود می‌آید، غافل از این‌که به این بیندیشیم که اگر خود بودیم چه گلی به سر جامعه می‌زدیم. بر لب گودنشینی و چپ و راست غر زدن و دستور دادن‌های آنچنانی، بد عادتمان کرده است!

به دوستم گفتم می‌گویی مدیر تازه‌ات در توانایی، همتا نداشته و ندارد. خب! این مدیر یار و همراهی می‌خواهد یا نه؟ بی‌یار و یاور، چگونه کار‌ها و برنامه‌هایش را آن گونه که تو می‌گویی و می‌خواهی پیش ببرد؟ اگر تو تن به سختی ندهی، من از بار مسئولیت شانه خالی کنم و دیگری هم کلاه خویش را بچسبد، آیا کار‌ها پیش می‌رود؟ آیا در این میانه، انتظار بهبود و اصلاح، امیدی بی‌بنیاد و بی‌ریشه نیست؟ اگر ما به جای آن مدیر توانمند باشیم، چه کار می‌کنیم و به چه خواهیم اندیشید؟ آیا پس از مدتی دلسرد و بی‌انگیزه نخواهد شد؟ و باز در بر پاشنه پیشین نخواهد چرخید؟ چه هنگام، زمان آن می‌رسد که خود را به‌جای دیگران بگذاریم و از پای گودنشینی، خود و جامعه را برهانیم؟ به گمانم برای هر کاری باید «نخست سوزنی به خود زد و سپس جوالدوزی به دیگران.»

http://bohluli.blogsky.com/

افزایش هزینه خانواده ها در پی برچیده شدن تدریجی مدارس دولتی


هشدار یک فعال صنفی:

 افزایش هزینه خانواده ها در پی برچیده شدن تدریجی مدارس دولتی


مدارس دولتی با تداوم روند کنونی آرام آرام برچیده می‌شوند و مدارس هیات امنایی که مدعی‌اند مدارس بهتری هستند جایگزین آنان می‌شوند… 

یک فعال صنفی معلمان معتقد است آموزش و پرورش دیگر دولتی نیست و معدود مدارس دولتی فعلی از کیفیت آموزشی پایینی برخوردارند.
«مهدی بهلولی» در این باره به ایلنا گفت: آموزش و پرورش می‌گوید سالانه بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان برای هر دانش آموز خرج می‌کند. این در حالی است که مدارس هیات امنایی نصف این مبلغ و مدارس غیرانتفاعی چندین برابر آن را از خانواده‌های دانش آموزان شهریه می‌گیرند.
وی با بیان اینکه آموزش و پرورش نیمه خصوصی شده است، افزود: مدارس دولتی با تداوم روند کنونی به تدریج برچیده می‌شوند و مدارس هیات امنایی که مدعی‌اند مدارس بهتری هستند جایگزین آنان می‌شوند، اما وقتی مدارس دولتی از بین بروند کیفیت مدارس خصوصی و نیمه خصوصی نیز کاهش می‌یابد.
به گفته بهلولی، وزارت آموزش و پرورش مدارس دولتی را‌‌ رها کرده است و می‌خواهد هزینه آموزش را از خانواده‌های دانش آموزان بگیرد.
وی تصریح کرد: تداوم این رویه با اصل ۳۰ قانون اساسی که بر آموزش رایگان تاکید دارد در تناقض است.
گفتنی است اصل ۳۰ قانون اساسی می‌گویـد: «دولت موظف است وسایل آموزش و پروش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل‌ تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به طور رایگان‌ گسترش دهد».
این فعال صنفی معلمان با اشاره به سکوت وزیر آموزش و پرورش درباره پرونده ناظم متهم به تجاوز، گفت: ابعاد این مساله واقعا برای ما مشخص نیست اما تا جایی که سابقه من اجازه می‌دهد چنین مسائلی از گذشته بوده اما شایع نیست.
بهلولی سکوت و نپرداختن به آزار جنسی دانش آموزان را نادرست دانست و افزود: اتفاقا باید در خصوص چنین مسائلی صحبت کرد تا با بررسی همه جوانب آن بتوانیم از وقوع مجددش جلوگیری کنیم.
وی در ادامه بیان کرد: آزار کودکان در مدارس در قالب فراگیرتری به عنوان استفاده ابزاری از دانش آموزان رایج است. در مدارس ایران به دانش آموزان به عنوان ابزار نگاه می‌شود. برخی مدیران دانش آموزان را جاسوس می‌بینند. برخی معلمان دانش آموزان را به عنوان کالا می‌بینند تا بتوانند او را به کلاس خصوصی ببرند و از وی پول بگیرند. بعضی‌ها هم پیدا می‌شوند که به دنبال سوء استفاده‌های جنسی هستند.
وی با اشاره به هشدار وزیر آموزش و پرورش نسبت به افزایش تعداد معلمان زن، تصریح کرد: در برخی مناطق ایران مثل سیستان و بلوچستان ۷۰ درصد معلم مرد و ۳۰ درصد معلم زن داریم، ولی در مناطق مرکزی ایران به ویژه پایتخت و شهرهای بزرگی مثل اصفهان بدلیل انتقال‌هایی که طی این سال‌ها به تبعیت از همسر انجام گرفته، شمار معلمان زن به بیش از ۷۰ درصد رسیده است.
این فعال صنفی معلمان در پایان اظهار کرد: برای حل این معضل باید در عرض چند سال و در دراز مدت برنامه ریزی شود تا این درصد‌ها به تناسب معقولی برسند.

http://bield.info/