انسان بهطور ذاتی در تعامل با همنوعانش، نیازهای خود را برطرف میکند. پیامدهای این کُنشهای متقابل تا حدی است که حذف آن، زندگی بشر را غیر ممکن میکند. در این میان دانشمندان علوم اجتماعی با نگرشی کنجکاوانه در جوامع، به شناسایی این کنشها پرداختهاند و به مجموع عواملی پی بردهاند که آن را «سرمایه اجتماعی» نامیدهاند. مفهوم «سرمایه اجتماعی» در برگیرنده مفاهیمی همچون اعتماد، همکاری، همیاری و مشارکت اجتماعی میان اعضای یک گروه یا یک جامعه است که نظام هدفمندی را شکل میدهد و آنان را برای دستیابی به هدفهای ارزشمند، هدایت میکند. از این رو شناخت عوامل موثر در تقویت یا تضعیف «سرمایه اجتماعی» میتواند به گسترش ابعاد این سرمایه مهم کمک کند و موجب افزایش عملکرد اجتماعی و اقتصادی افراد در جوامع شود. مفهوم «سرمایه اجتماعی» که ریشه در علم جامعهشناسی دارد، بستر مناسبی برای بهره وری سرمایههای انسانی و فیزیکی و هم چنین راهی برای نیل به موفقیت قلمداد میشود. مدیران و کسانی که بتوانند سرمایه اجتماعی ایجاد کنند، در واقع راه کامیابی در زندگی را هموار میسازند. |
انسان بهطور ذاتی در تعامل با همنوعانش، نیازهای خود را برطرف میکند. پیامدهای این کُنشهای متقابل تا حدی است که حذف آن، زندگی بشر را غیر ممکن میکند. در این میان دانشمندان علوم اجتماعی با نگرشی کنجکاوانه در جوامع، به شناسایی این کنشها پرداختهاند و به مجموع عواملی پی بردهاند که آن را «سرمایه اجتماعی» نامیدهاند. مفهوم «سرمایه اجتماعی» در برگیرنده مفاهیمی همچون اعتماد، همکاری، همیاری و مشارکت اجتماعی میان اعضای یک گروه یا یک جامعه است که نظام هدفمندی را شکل میدهد و آنان را برای دستیابی به هدفهای ارزشمند، هدایت میکند. از این رو شناخت عوامل موثر در تقویت یا تضعیف «سرمایه اجتماعی» میتواند به گسترش ابعاد این سرمایه مهم کمک کند و موجب افزایش عملکرد اجتماعی و اقتصادی افراد در جوامع شود. مفهوم «سرمایه اجتماعی» که ریشه در علم جامعهشناسی دارد، بستر مناسبی برای بهره وری سرمایههای انسانی و فیزیکی و هم چنین راهی برای نیل به موفقیت قلمداد میشود. مدیران و کسانی که بتوانند سرمایه اجتماعی ایجاد کنند، در واقع راه کامیابی در زندگی را هموار میسازند. سرمایه اجتماعی و توسعه پایدار امروزه «سرمایه اجتماعی» نقشی بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی در جوامع ایفا میکند و انسجام بخش میان انسانها و سازمانهاست. از این رو در غیاب سرمایه اجتماعی، سایر سرمایهها اثربخشی خود را از دست میدهد و بدون سرمایه اجتماعی، پیمودن مسیر توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی، ناهموار و دشوار است. در دیدگاههای سنتی مدیریت توسعه، سرمایههای اقتصادی، فیزیکی و نیروی انسانی، مهمترین نقش را ایفا میکردند، اما در عصر حاضر برای توسعه، بیش از نیاز به این سرمایهها، اهمیت سرمایه اجتماعی آشکار است، زیرا بدون این سرمایه، استفاده از سایر سرمایهها بهطور بهینه انجام نخواهد شد. در جامعهای که فاقد سرمایه اجتماعی کافی است، سرمایههای دیگر ابتر میماند و تلف میشود. از این رو موضوع سرمایه اجتماعی به عنوان یک اصل اساسی برای نیل به توسعه پایدار به شمار میآید و حکومتها و دولت مردانی موفق قلمداد میشوند که بتوانند با اتخاذ سیاستهای لازم و ارائه راهکارهای مناسب، به تولید و توسعه سرمایه اجتماعی بیشتر نائل شوند. درباره اهمیت سرمایه اجتماعی و تحلیل این سرمایه در جامعه ایران امروز و همچنین راهکارهای تقویت آن، با دکتر غلامرضا غفاری، استاد جامعه شناسی و عضو هیات علمی دانشگاه تهران گفتوگویی انجام شد که حاوی نکات مهم و قابل توجهی است. تاریخ تحول سرمایه در زندگی بشر دکتر غفاری ـ استاد جامعه شناسی پیش از پرداختن به مفهوم «سرمایه اجتماعی» درباره تعریف عام کلمه سرمایه میگوید: سرمایه شامل یک منبع یا داده است که به نوعی در تولید یک منبع یا داده دیگر نقش دارد. او درباره اشکال گوناگون سرمایه در طول تاریخ تحول زندگی بشر میگوید: در دورههای اولیه، تمرکز بر روی تغییر بیشتر و دستیابی به فرآوردههای بیشتر بود، در چنین دورهای سرمایههای مادی اولویت بشر تلقی میشد و بر این اساس هر جامعهای که دارای سرمایههای مادی و موهبتهای طبیعی فراوانی بود، جامعهای برخوردارتر بهشمار میآمد و امکان توسعه و ترقی در آن بیشتر بود. دکتر غفاری میافزاید: به تدریج این نگرش تغییر کرد و بشر به این نتیجه رسید که موهبتهای طبیعی، زمانی تاثیرگذار است که امکان تبدیل آن به سرمایههای فیزیکی وجود داشته باشد، به این ترتیب سرمایههای فیزیکی در کنار موهبتهای طبیعی، بهعنوان سرمایههای مورد توجه جوامع بشری شناخته شد. این استاد دانشگاه درباره روند تحولات تاریخی توضیح میدهد: در مرحله بعد بشر دریافت که موهبتهای طبیعی و سرمایههای فیزیکی برای توسعه کافی نیست و اهمیت سرمایههای مالی که نماد آن پول است، نمایان شد، اما از دهه 1950 میلادی بحث سرمایههای انسانی مطرح شد. بر مبنای این تئوری برای بهره برداری از موهبتهای طبیعی، سرمایههای فیزیکی و مالی باید نیروی انسانی کارآمد وجود داشته باشد که از قابلیتها، مهارتها و توانمندیهای لازم و کافی برخوردار باشد. این بحث دربردارنده این دیدگاه بود که انسانهای کیفی، موتور محرک توسعه هستند. عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در ادامه سخنانش میافزاید: از دهه 1960 به بعد به تدریج این نکته مطرح شد که اگر در کنار سرمایههای انسانی، سرمایه اجتماعی وجود نداشته باشد،این سرمایهها نیز نمیتواند اثرگذاری مورد نظر را داشته باشند. دکتر غفاری با اشاره به این که سرمایه اجتماعی حلقه مفقوده فرایند سرمایه گذاری در تاریخ بشر به شمار میرفت، میگوید: این سرمایه قابلیت آن را دارد که دیگر سرمایهها را کارا کند و در تولید و آفرینش آنها سهیم باشد. تعریف سرمایههای اجتماعی دکتر غفاری ـ استاد جامعهشناسی در تحلیل مفهوم «سرمایه اجتماعی» توضیح میدهد: نقطه ثقل سرمایههای اجتماعی ارتباط است. این ارتباط، میان افراد انسانی، نهادهای اجتماعی، سازمانهای گوناگون و در مقیاس کلانتر، میان ملت و حاکمیت وجود دارد. با تمرکز بر اصل ارتباط میتوان نتیجه گرفت، جامعهای که از تراکم ارتباطی بالایی برخوردار است، سرمایه اجتماعی بیشتری را داراست. حال اگر این تراکم ارتباطات و تعاملات در همه مناسبات اجتماعی بالا باشد، آن جامعه، «جامعه گرم» خوانده میشود. وی در قیاس با جامعه گرم درباره مفهوم «جامعه سرد» میگوید: به جامعهای که در آن سرمایه اجتماعی بالا نیست و افراد آن دچار بی تفاوتی مدنی و فردگرایی شدید هستند، «جامعه سرد» گفته میشود. این استاد جامعهشناسی درباره اهمیت روابط در جوامع انسانی میگوید: روابط با توجه به تغییرات جامعه از نظر صورت و ماهیت تغییر پیدا میکند. مثلا در یک جامعه محدود و کوچک، شکل روابط بیشتر به صورت چهره به چهره است. اما با گستردهتر شدن جامعه، افراد روابط خود را در قالب نهادها و سازمانهای خاص که با آنها مشارکت دارند، تعریف میکنند. در دنیای امروز علاوه بر این شکلها، روابط مجازی نیز گسترش بسیار یافته است و افراد از طریق سیستمی که در اختیار دارند، در دنیای مجازی ارتباط با یکدیگر را تجربه میکنند. وی در پاسخ به این پرسش که آیا روابط مجازی امروز جزو روابط گرم به شمار میرود یا سرد؟ توضیح میدهد: وقتی گفته میشود جامعهای گرم است، در آن جامعه میزان مشارکت، اعتماد و ارتباطات در حد بالایی است و تفاوت نمیکند این روابط چهره به چهره باشد، یا در دنیای مجازی اتفاق بیفتد. جامعه گرم، جامعهای شبکهای است که همه در آن به یکدیگر کمک میکنند و حاصل آن، طراوت و نشاط روحی است. سرمایههای اجتماعی در ایران دکتر غفاری در تحلیل سرمایههای اجتماعی در ایران میگوید: عدهای معتقدند جامعه ایران از یک سو دارای سرمایههای اجتماعی بالاست و عدهای دیگر خلاف آن را باور دارند، اما به عقیده من هر دو نوع نگاه درست است. وی درباره انواع سرمایههای اجتماعی میگوید: درهر جامعه دو نوع سرمایه اجتماعی وجود دارد؛ درونگروهی و برونگروهی. سرمایه اجتماعی درون گروهی (سرمایه اجتماعی قدیم) مبتنی بر روابطی است که در یک شعاع محدود، همچون خانواده، دوستان و اقوام شکل میگیرد. افراد در این شکل ارتباط به افراد درون حلقه بسیار وفادارند، ارتباطات بالایی در این حلقه وجود دارد و به یکدیگر بسیار اعتماد دارند. بنابراین در درون این حلقهها شاهد یک سرمایه اجتماعی قوی هستیم. اما به محض آن که از این دایره خارج میشویم، میزان اعتماد و ارتباط کاهش مییابد و افراد خارج از این حلقه، «غیر» تلقی میشوند. این استاد دانشگاه درباره وضع سرمایههای اجتماعی درون گروهی در ایران توضیح میدهد: بر اساس مطالعات متعدد در جامعه ایران، منحنی اعتماد نشان میدهد، ایرانیها در وهله نخست به خانواده و اقوام و خویشان نزدیک، اعتماد میکنند و در مراحل بعدی دوستان، همکاران و همشهریان در حلقه اعتماد قرار دارند و با افزایش شعاع ارتباط، میزان اعتماد و سطح روابط کاهش مییابد. این نوع سرمایه از نظر هویت بخشی مهم است، اما وقتی شدت مییابد، کاهنده سرمایههای اجتماعی برون گروهی و ضد اخلاق مدنی است. بر این اساس مشاهده میکنیم که بسیاری از مافیای شرارت در جامعهای چون ایران با یکدیگر خویشاوند و نزدیک هستند و بر روی یکدیگر تعصب دارند، اما مانع از شکلگیری «ما»ی بزرگتر میشوند. وی درباره دلایل تقویت سرمایههای اجتماعی درونگروهی در ایران و تضعیف سرمایههای اجتماعی برونگروهی، به عامل استبداد اشاره میکند و میگوید: تاریخ گذشته ایران پر از حکومتهای استبدادی است که جامعه قطاعی را تشویق و ترغیب کرده اند، چرا که بقای آنها همواره بر تضعیف «ما»ی گروهی استوار بوده است. این عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران درباره سرمایه اجتماعی بین گروهی میگوید: در این نوع سرمایه، شعاع روابط گسترده و میزان اعتماد در حال افزایش است، چنان که این اعتماد فقط به اشخاص محدود نمیشود، بلکه به ارتباط میان نهادها و سازمانهای اجتماعی نیز تعمیم مییابد. این نوع سرمایه، فرصتها و امکانات بسیاری را در اختیار جامعه قرار میدهدو بسیار غنیتر از سرمایه اجتماعی درون گروهی است، چرا که امکان فعالیت در یک بعد وسیعتر را بین کنشگران ایجاد میکند و عامل تسهیل کننده توسعه است، رفتارهای مدنی را تقویت میکند و نهادهای مدنی، مشارکت اجتماعی و فعالگرایی را بسط و گسترش میدهد. نهادهای سیاسی و سرمایه اجتماعی دکتر غفاری درباره زمینههای شکل گیری سرمایههای اجتماعی میگوید: سرمایههای اجتماعی از یک سو عامل و از سوی دیگر معلول است. سازمانی است که پیدایش آن نیازمند یک بستر اجتماعی ـ تاریخی مناسب است و برای تولید آن، همه بخشها باید سهیم باشند. بر این اساس نمیتوان ادعا کرد که فقط یک بخش متولی سرمایه اجتماعی است.البته بعضی بخشها نقش مهم تری دارند. وی در حالی که به نقش کلیدی نهادهای سیاسی در شکل گیری سرمایه اجتماعی برون گروهی تاکید میکند، میگوید: حاکمیت جامعه باید در این روند نقش تسهیل گر را داشته باشد، نه مداخلهگر. به عبارتی نهاد سیاسی باید به نقش و اهمیت نهادها و گروههای اجتماعی با همه اشکال آن باور داشته باشد و بهعنوان مددکار و یاریگر ظاهر شود. در چنین شرایطی کنش گران اجتماعی برای فعالیتهای اجتماعی ترغیب میشوند. البته اهتمام حاکمیت باید ترغیب و تشویق در عمل باشد، نه در نظر و شعار. اما اگر نهاد سیاسی به خوبی عمل نکند و خصلت مداخلهگرایانه داشته باشد و بدون توجه به اقتضائات اجتماعی و شبکههای اجتماعی موجود اقدام کند و بهعبارتی خود را همه کاره بداند، در این صورت حاکمیت نقش فرساینده سرمایه اجتماعی را خواهد داشت. سرمایههای اجتماعی در خلا به وجود نمیآیند، شرایط و حوادث اجتماعی همان طور که میتواند کاهنده سرمایه اجتماعی باشد، مقوم آن نیز است. این موضوع بستگی به آن دارد که شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی چه مختصاتی دارد. به میزانی که امکان مشارکت اجتماعی در یک جامعه فراهم میشود، سرمایه اجتماعی قوت میگیرد. یک تفاوت اساسی سرمایه اجتماعی با سایر سرمایهها در این است که سرمایه اجتماعی به میزانی که جامعه از آن بهره میگیرد، تقویت میشود، بر خلاف سایر سرمایهها که بر اثر مصرف، استهلاک مییابند. حال اگر این سرمایه در جهت سوء، مورد استفاده قرار گیرد، به سرعت دچار فرسایش میشود. تفاوت مشارکت اجتماعی و بسیج اجتماعی در جوامع استبدادی معمولا از «بسیج اجتماعی» بهعنوان مشارکت اجتماعی یاد میشود، در حالی که به میدان آوردن مردم در موارد خاص و مورد نظر به مفهوم مشارکت دادن آنان در امور نیست. دکتر غفاری درباره تفاوت مشارکت اجتماعی با بسیج اجتماعی میگوید: مشارکت امری آگاهانه و ارزشمند است که با تعهد و تامل همراه است و محدود به زمان خاصی نیست، بلکه به صورت پیوسته در جامعه جریان دارد. بر این اساس اخلاق و مسئولیت اجتماعی یکی از شاخصهای سرمایه اجتماعی است. زمانی جامعه، مشارکتی است که مسئولیت و تعهد اجتماعی در آن بالا باشد. بسترهای لازم مهمترین شاخصهای سرمایه اجتماعی؛ اعتماد، مشارکت، ارزشهای اخلاقی، آگاهی اجتماعی و هنجارهای اجتماعی است. دکتر غفاری با اشاره به این که نهادهای اجتماعی و در راس آن حاکمیت در حفظ و تقویت سرمایه اجتماعی نقش مهمی دارد، میگوید: به خصوص در جامعهای که ارتباط با بخش سیاسی و دولت حساسیت دارد، این نقش اهمیت بیشتری مییابد. بر این اساس دولتها موظف اند، ابتدا بسترهای لازم را برای تولید سرمایه اجتماعی فراهم کنند و از سوی دیگر فرصتهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را به صورت عام برای همه بخشها ایجاد کنند. اگر حاکمیت نگاه خاص گرایانه داشته باشد و به بخشهای معینی تمایل داشته باشد، سرمایه اجتماعی نه تنها تولید نمیشود، بلکه دچار فرسایش میشود. وی میافزاید: خانوادهها نیز باید امکان تعامل و ارتباط را در درون و بیرون از نهاد خود فراهم کنند. نهادهای اجتماعی نیز مانند مساجد ـ که زمانی بالاترین فراوانی را در حلقههای ارتباطی جامعه ما داشتند ـ اگر به درستی مدیریت شوند، میتوانند کارایی بالایی در شکل گیری سرمایه اجتماعی داشته باشند. اهمیت رسانههای گروهی نیز قابل توجه است، بهطوری که اگر رسانهها با صداقت، شفافیت و اعتمادسازی و بدون گرایش خاص به اطلاعرسانی بپردازند، در شکلگیری و تقویت سرمایه اجتماعی میتوانند مفید باشند. فریده عباسی codex24x page05 /htm> |