تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

شمارش معکوس برای آزادی مهندس هاشم خواستار


هشتم دی ماه 1392 ، روز آزادی نگین معلمان مشهد


  • شمارش معکوس برای آزادی مهندس هاشم خواستار

  • عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان خراسان

حقوق معلم-اسماعیل عبدی:
صدور احکام مختلف از سوی دادگاه انقلاب مشهد  برای معلم دلسوز و عدالتخواه مشهدی که سی سال خدمت شرافتمندانه کرده است ،همواره موجب حیرت همکاران صنفی و فرهنگیان کشور بوده است.به این صورت که پس از نشست شورای هماهنگی کانونهای صنفی معلمان سراسر کشور و به ویژه در دو دوره ی دولت های دکتر محمود احمدی نژاد احکامی نظیر زندان (حدود 813 روز بدون مرخصی) ،یک سال کسر از حقوق ،ممنوعیت مصاحبه،ممنوعیت خروج از کشور،6 میلیون تومان جریمه نقدی برای مهندس هاشم خواستار؛صادر شده است.
حالا با خبر شده ایم که عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان خراسان ،یکی از دوست داشتنی ترین معلمان کشور که بسیاری از اعضای جامعه ی مهندسان کشاورزی مشهد از شاگردانش بوده اند،روز هشتم دی ماه آزاد می شود.
سرکار خانم صدیقه مالکی فرد ، همسر آقای خواستار طی تماسی تلفنی با حقوق معلم از آزادی همسرش از زندان وکیل آباد در روز هشتم دی ماه 92 خبر داد و افزود متاسفانه مهندس هاشم خواستار از فشار خون بالا رنج می برد.
حقوق معلم امیدوار است که سلامتی ایشان به طور کامل بازگردد.همه چشم انتظار آزادی او هستیم.

جهش آماری بینندگان ماهواره


جهش آماری بینندگان ماهواره


نویسنده: تقی آزادارمکی*

  • در سال 1374 طی تحقیقی در تهران در یافتیم که یک درصد از مردم تهرانی ماهواره دارند و از آن استفاده می کنند در حالی که در سال 1392 این میزان به 71 درصد رسیده است. یعنی طی 17 سال، شمار استفاده کنندگان ماهواره از یک درصد به 71 درصد رسیده است. این جهش آماری، به معنای «انفجار مصرف» ماهواره است. چه اتفاقی افتاده است؟ آیا مردم ایران بی فرهنگ شده اند؟ آیا مردم ایران از فرهنگ و اخلاق ایرانی گذر کرده اند یا اینکه وضعیت به گونه ای دیگر است؟ مردم بی دین و بی فرهنگ و ضد سنت نشده اند بلکه مصرف انفجاری ماهواره به اموری دیگر برمی گردد که در ادامه به سه مورد اشاره می شود. این انفجار را می توان اول در جهت گیری های موجود در جامعه و دوم در تصمیم گیری های مدیریتی و سومی در نادیده گرفتن تمایلات فرهنگی و اجتماعی ایرانی؛ جهان ایرانی جهانی شده تا محله ای جست وجو کرد.
  •     1- جهت گیری های اندیشه ای: کنش افراد و گروه های اجتماعی و سیاستگذاران فرهنگی در سطح کلان در ایران بر اساس دو فرض بنیادی انجام شده است. اولین فرض؛ تمایزیافتگی و جداافتادگی جهان ایرانی از جهان غیرایرانی و فرض دیگر تهی بودن جهان ایرانی در مقابل جهان غربی کامل و توسعه یافته است. نتایج به دست آمده در عمل از دو فرض اشاره شده برای جهان ایرانی خیلی متفاوت از یکدیگر نیستند. سیاستگذاری هایی که بر اساس فرض اول (جهان دوگانه ایرانی و غربی) صورت گرفته همان نتایجی را دربر داشته است که ماخوذ از فرض تهی بودن جهان ایرانی و فربهی جهان غربی است. هر دو دیدگاه بر فرهنگ و جامعه ایرانی تاخته و بر قوت غرب افزوده اند. بر اساس فرض اول روشنفکرانی که قصد بیان فرهنگ و دین و سنت در ایران در تعارض با جهان غربی داشته اند کاری خیلی متفاوت از روشنفکرانی که مدعی انقطاع و گسست فرهنگی و اجتماعی بوده و جهان ایرانی را پایان یافته می شناسند، نکرده اند. مدافعان اندیشه ای انقطاع و پایان یافتگی جهان ایرانی (این ادعا که جهان ایرانی تهی شده از همه چیز و باقی مانده در پوسته ای تاریخی و تمدنی است) همان سخن و رفتار و سیاستی را پیشه کرده اند که مدافعان جهان دوگانه ایرانی و غیرایرانی، گفتمان تعارضی سنت و مدرنیته دنبال کرده اند. این دو گروه و جریان (یکی سکولار مدرن و دیگری سنتی زیست کرده در جهان مدرن) در بسیاری از جهات و موقعیت ها به هم رسیده و در جهت آسیب زدن به نیروها و جریان هایی که باور به تحقق جهان ایرانی اثرگذار و موثر در سطح ملی و جهانی دارند، کرده اند. اساس این اقدام مشترک شان، باوری دیگر است؛ باور به جهان ایرانی که بخشی از جهان معاصر است نه معارض آن و نه درهم تنیده و میرا شده. در این رویکرد است که نگاه دوگانه ایران و ضد ایران جایی ندارد. ایران با حیات دینی و فرهنگی اش ضمن تاثیرپذیری از جهان غیرایرانی بر آن اثرگذار شده و در جهت ارتقابخشی حیات جهانی تلاش دارد. در این نگاه است که خرید کالای فرهنگی غیرایرانی و فروش کالای فرهنگی ایرانی یک وظیفه است نه گمراهی و نه غربزدگی یا شرق زدگی. در این نگاه است که نیروهایی که امکان پیوند و ارتباط بین جهان ایرانی و غیرایرانی را فراهم می کنند دارای اهمیت هستند. روشنفکران، متخصصان، بوروکرات ها، تکنوکرات ها و اصحاب رسانه و کنشگران سیاسی از این منظر نقش بنیادی دارند تا نقش مخرب. برخلاف دو رویکرد اشاره شده در فوق که داعیه بی نقشی یا نقش مخرب نیروها و شرایط مدرن، بر رابطه پیوندی تاکید شده و ضمن تایید عمل و رفتار نیروها، حق داوری و نظارت برای جامعه باقی است. یکی از نیروهای مهم پیوند زننده این دو جهان، رسانه های جمعی است. رسانه های جمعی مدرن به هر شکلی که در حال ظهور و چهره گیری مکرر و مستمر است، به تحقق حضور فعال جهان ایرانی در جهان کمک خواهد کرد به شرط اینکه مدیریت فرهنگی وجود داشته باشد که به حضور جهان ایرانی در عرصه جهانی از یک طرف و معرفی جهان غیرایرانی در حوزه جهان ایرانی بینجامد.
  •      من از این منظر است که از بیش از دودهه گذشته تاکنون مدافع تعامل بین این دو جهان از طریق نیروهای بسیاری و به طور خاص رسانه های جمعی بوده ام. تعامل بین رسانه ای به کاهش ساحت تعارضی رسانه ای انجامیده و امکان تصمیم گیری درست را فراهم می سازد.
  •     2- زمینه در مداخله گری های نادرست معطوف به دو رویکرد فوق: نگاه جامعه ایرانی به جامعه جهانی به گونه ای شد که حتی اگر تصمیم گیران تنظیم رابطه بین دو جهان از اقدام مناسب و بهنگام، دوری کرده باشند، از طرف حوزه اجتماعی با محوریت نیروهای اجتماعی مداخله گری صورت گرفته و راه های مناسب پیوندی تحقق می یابد. در این زمان بیشتر تصمیم گیران و تصمیم سازان به جای مدیریت این عرصه به رفتارهای تدافعی و تهاجمی اقدام کرده و با فهم خویش از تهاجم فرهنگی به تعارض فرهنگی رسیدند؛ تعارضی که به انفعال رسانه ملی و کنشگران این حوزه انجامید و در مقابل، شرایط و زمینه های تهاجم رسانه غیرایرانی را فراهم کرد.
  •     3- زمینه تمایل فرهنگی و اجتماعی ایرانیان: ایرانی ها به دلیل اینکه خود را بخش فعال و موثر جامعه جهانی می شناسند در جهت شناخت وضعیت جامعه جهانی هستند. این میل به رسانه های غیرخودی نه از روی بی دینی و بی فرهنگی و در معرض تهاجم فرهنگی قرارگرفتن است و نه به دلیل قدرت بی امان رسانه های خارجی. بلکه اساس گرایش در فهم فرهنگی، تاریخی ایرانیان از خود و جامعه جهانی دارد. ایرانیان جهان ایرانی را در حد سرزمینی تعریف شده نمی شناسند و خود را مدعی تمدنی کهن و مدعی مشارکت در ساختن جهان مدرن می شناسند. این نگاه است که کسب خبر آن به آن و پیگیری وضعیت جهان ایرانی در جامعه جهانی را اصل می شناسند. اگر رسانه ملی توانست این وضعیت را فراهم کند که دیش ماهواره ها خیلی زود شکسته خواهد شد و الامیزان دارندگان ماهواره از رقمی بیش از 70درصد به صد درصد خواهد رسید. رسیدن به این وضعیت خیلی دیر نیست. اگر شرایط موجود ادامه یابد ما با حضور رسانه دیگری که دیگر خودی شده است در همه جا روبه رو خواهیم شد.
    *جامعه شناس

شرق  - 28 آذر 92

جمع عمومی شرکت تعاونی مصرف فرهنگیان برگزار شد در نبود "تشکل"ها


مجمع عمومی شرکت تعاونی مصرف فرهنگیان برگزار شد در نبود "تشکل"ها!

پنج‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1392

تارنگار :در سپهر آموزش(مهدی بهلولی)

 من امروز رفتم جلسه مجمع عمومی شرکت تعاونی مصرف فرهنگیان تهران. مجتبی قریشیان،از کانون،به عنوان عضو هیآت مدیره برگزیده شد. نشست خوبی بود و سخنان زیادی گفته شد که من تلاش می کنم در روزهای آینده بخش هایی از آنها را رسانه ای کنم.

اما به جز سه چهار نفری از کانون،هیچ کس دیگری از "تشکل" های فرهنگی آنجا نبود. پرسش این است که آیا این نهادها،تنها برای دیدار با فرادستان وزارتی اند؟ چرا کانون،سازمان،انجمن اسلامی معلمان،مجمع فرهنگیان و ... سازمان یافته و چشمگیر حضور نداشتند که هیچ،اصلا کسی از آنها نبود؟ عضوهای کانون هم به نام کانون در آنجا کاری نکردند و حضورشان به نظر شخصی می آمد. 

http://niknezhadmr.blogsky.com/

تبعیض میان فرهنگیان


تبعیض میان فرهنگیان

یادداشتی از کارشناس مسائل آموزش و پرورش
 (روزنامه اعتماد،23 آذر 92)
مهدی بهلولی

با چهره ای گرفته و خسته به دفتر دبیران آمد. کاغذی هم به دستش بود. به همگی درودی فرستاد و یکراست رفت روی یکی از صندلی ها نشست. رو کرد به همه ی همکاران و گفت،بیست و پنج شش سال سابقه دارم و شیمی درس می دهم،هم اکنون هم جمع کل دریافتی ام،یک میلیون و دویست هزار تومان است که با کسورات آن می شود حدود نهصد هزار تومان. در این سال ها،بسیار از اختلاف حقوقی میان نیروهای آموزشی مدرسه ها با نیروهای اداره،و به ویژه وزارت خانه،شنیده بودم اما راستش تاکنون اینگونه به "عمق فاجعه" پی نبرده بودم تا دیروز که رفتم وزارت خانه برای انجام کاری. همکاری را دیدم که سال ها پیش در مدرسه ای با هم،کار می کردیم و هم اکنون چند سالی است به وزارت خانه منتقل شده است. مدرک اش فوق دیپلم است و بیست و دوسه سالی سابقه دارد. پس از کمی خوش و بش،از وضعیت حقوق و مزایایش پرسیدم.

فیش حقوقی اش را نشانم داد که به راستی باور نکردنی است : کمک رفاهی : 480 هزار تومان/ ایاب و ذهاب : 80 هزار تومان / وجه غذا : 76 هزار تومان / اضافه کار : 609 هزار تومان / فوق العاده ایثارگری : 403 هزار تومان / فوق العاده شغل : 207 هزار تومان. سرجمع پرداخت ها هم شده دو میلیون و هفتصد و هشتاد هزار تومان. هیچ کدام از این بندها را فیش حقوقی من ندارد،بجز حق ایثارگری،اما با این تفاوت که من شش ماه ایثارگری دارم که فوق العاده ایثارگری من 60 هزار تومان است،دوستم سه ماه،ایثارگری دارد و شش هفت برابر من،حق ایثارگری می گیرد. تازه این ها،به جز برنج و روغن و مواد شوینده و چه و چه و چه است که کمابیش هر ماه با دفترچه ی مخصوص شان به آنها می دهند و یا سکه و نیم سکه هایی که هر از گاهی و با عنوان های گوناگون دریافت می کنند. زنگ تفریح تمام شد و معاون آمد و گفت به کلاس برویم. اما سخنان بهزاد،گویی پایانی نداشت و می خواست هر آنچه از زبان دوست اش در وزارتخانه شنیده بود به همگان بگوید تا دست کم،کمی سبک شود. کاغذ ِ دست اش هم کپی فیش حقوقی دوست اش بود و به همگان نشان داد. بسیار خسته و گرفته بود و البته عصبانی،از تبعیض،از فقر،و از فشار اقتصادی. دیگر همکاران هم هر کدام از فاصله ی حقوقی فرهنگیان با کارمندان بسیاری از دیگر وزارت خانه ها گفتند. و این که به راستی چرا کار به دستان کشور،در هر فرصتی که به دست می آورند در تعریف و تمجید شغل معلمی،گوی سبقت را از یکدیگر می ربایند و چه ها که نمی گویند در اهمیت کار آموزگار،اما هنگام تقسیم بودجه و حقوق که می رسد آموزش و پرورش،نهادی مصرفی می شود و آموزگاران زیاد و حتی زیادی! در خود وزارتخانه هم نیروهای ستاد باید حقوق های سه- چهار برابری بگیرند و پاداش ها و مزایای بسیار داشته باشند که در مدرسه ها،از هیچ کدامشان خبری نیست.

باری،داستان تبعض میان فرهنگیان آموزشی و فرهنگیان اداری و وزارتخانه ای از یک سو،و بیشترفرهنگیان با کارمندان دیگر وزارت خانه ها از سوی دیگر،داستان ناشنیده ای نیست و بارها و بارها گفته شده است،اما هر از گاهی،رخدادی - همچون آنچه در بالا آمد- بر این زخم کهنه،نمکی تازه می پاشد و سوز و دردش را افزون می کند. این که دولت یازدهم می تواند به این فرق گذاری ها و کمبودها پایان دهد یا نه،یک مسآله است و این که دست کم،به گفته ی بهزاد،کمتر تعریف و تمجیدمان کنند مساله ای است دیگر. فکر نمی کنم این دومی خواسته ای نابجا باشد و چون آموزگاران زیاد- و یا آنگونه که برخی گفته و می گویند،زیادی اند - ناشدنی باشد!   

به نقل از وبلاگ حقوق معلم 

http://bield.ir/post/191

10 سال پیش در چنین روزی ... 20 آذر 82


10 سال پیش در چنین روزی  ...



20 آذر    82


دهمین بیانیه- 20آذر 82


دانشکده فنی شریعتی خانی آباد


نمایندگان تشکل های صنفی معلمان سراسر کشور ضمن پیگیری خواسته ها و تحقق نیافتن وعده های برخی مسئولان در تارخ 20آذز 82 با حضور در دانشکذه فنی شزیعتی واقع در خانی آباد به بررسی وعده های داده شده توسط مسئولان پرداختنذ . تا برای آینده برنامه ریزیکنند . محمود بهشتی دبیر کل وقت و خانم ثریا دارابی نایب رییس کانون صنفی و تعدادی از اعضا با شماری از نمایندگان مجلس ششم در محل مجلس ملاقات نمودند و به طور رسمی ایشان را برای شرکت در همایش دعوت کردند. . اما متاسفانه فقط حاج بابایی نماینده اقلیت مجلس ششم در جلسه شرکت کرد. ولی در گردهمایی تشکل های صنفی معلمان در روزهای 9 و 10 شهریور 85در همین دانشکده فنی شریعتی از ایشان دعوت شد که در جلسه حضور یابند پاسخ کتبی دتدند به علت مسافرت به شهرستان نمی توانند در جلسه شرکت کنند .نمی دانم قدرت چیست که انسان را نا شنوا می کند ..یادم می آید که در جلسه 20 اذر 82 تشکل های صنفی معلمان در همین دانشکده در پاسخ به یکی از اعضای هیات مدیره کانون تهران گفتند ک "  الان نمایندگان در روستا ها هستند و تبلیغ می کنند ومن این جا هستم ( نقل از قلم معلم 2دی ماه 82 ) پرسش و پاسخ تشکل های صنفی معلمان با حاج بابایی حاکی از عدم تحقق وعده های نمایندگان و مدیریت برنامه ریزی نسبت به معلمان بود و خواستار اقدام جدی معلمان و مسئولان در تحقق خواسته ها بودند .

از مهمترین مسائل عنوان شده طرح لایحه خدمات نظام پرداخت کشوری بود . معلمان از اولین کارکنان دولت بودند که با تلاش و فعالیت مستمر پیگیر لایحه مدیریت کشوری بوده اند . اکنون که در آذر 85 بسر می بریم و حدود سه سال از آن تاریخ می گذرد . هنوز به تصویب نهایی نرسیده است . و به تازگی تغییراتی در آن داده اند ! در صورتی که تشکل های صنفی معلمان طی نامه ای از آقای خاتمی رئیس جمهور وقت خواستار لایحه نظام آموزشی فرهنگیان بوده اند . نمایندگان تشکل های صنفی معلمان تا 2 بامداد بدون خستگی به بحث و گفت و گو پرداختند تا به نتیجه برسند این همه انرژی و تلاش جز با عشق ، ایثار، از خود گذشتگی و بدون چشم داشت ، نشان از هدف عالی فعالان صنفی در خصوص رشد وتعالی ساختار آموزش و پرورش و احقاق حقوق معلمان کشور دارد . ما شاهدیم که همایش های رسمی در ساعت مشخص شروع و پایان می یابد و علاوه بر حق الزحمه , ساعات شرکت در همایش نیز به عنوان ساعات ضمن خدمت محسوب می شود ! . در پایان جلسه فوق سرانجام ثمره اندیشه ناب نمایندگان تشکل ها بیانیه زیر بود . ( گزارش مشروح این همایش در شماره های 7 و 8 " قلم معلم " سال 82 آمده است .


بیانیه گردهمایی تشکل های صنفی – 20 /9 / 82 – تهران


به نام خداوند جان و خرد

( کسی به فکر گل ها نیست ، نیش فقر و جولان جهل دست باغبان مهربان همان معلم دلتنگ را بسته است . نمی خواهند باور کنند که باغچه دارد می میرد.)


ملت بزرگ ایران ، فرهنگیان عزیز


دیری است که عرصه طراوت و شادابی ، دانش ، هنر و معرفت خواهی نسل جوان و نونهالان عزیز این سرزمین به دلیل بی مسئولیتی ،بایر و کم حاصل شده ، ناکارآمدی وضعف گسترده ای نظام آموزشی و مدارس جوان ترین کشور دنیا را با 17 میلیون دانش آموزفراگرفته است . چه کسانی از معلم  می خواهند که افت شدید تحصیلی و فقر و فساد و بی هدفی دانش آموزان را ببینند و در عوض از امید و آینده ای روشن سخن بگوید ؟ محدودیت ها و کمبود ها را لمس کند اما لب به اعتراض نگشاید چه کسانی از معلم می خواهند که به جای پرسش گری و خرد ورزی به دانش آموزان سلطه پذیری ، ارادت ، اطاعت و کهنه پرستی بیاموزد ؟ چه کسانی در برابر هر نوع خلاقیت و نوآوری و اصلاح و تغییر مقاومت نشان می دهند و معدود معلمانی که مانند زرین دانه ها در گوشه و کنار کشور درفشانی می کنند در حصار بخشنامه ها به بند می کشند و در زیر بار مدیریت متمرکز و انحصار طلب زمینگیر می کنند؟


هموطنان عزیز !


سال هاست که خواسته های به حق معلمان را نادیده می گیرند و به او وعده های بسیار می دهند و در عوض نظام آموزشی را به شتاب و سراسیمه به سوی نظام طبقاتی و بی محتوا پیش می برند . آیا معلمان حق ندارند که براین همه مشکلات اعتراض کنند ؟ آیا حق ندارند که از فرصت سوزی ها گله کنند ؟ آیا حق ندارند به طرح علنی خواسته هایشان بپردازند ؟ آیا سزاوار است که در پاسخ به خواسته های معلمان آنان را در انظار عمومی مضروب و مجروح نمایند و عده ای را نیز به دادگاه و زندان بکشانند ؟ در حالی که همه اعتراف می کنند که توسعه ی همه جانبه جز با توجه ویژه به آموزش و پرورش و فرهنگیان امکان پذیر نیست . آیا شایسته است در شرایطی که در کشور ما بیش از 80 درصد معلمان زیر خط فقر زندگی می کنند ، با استفاده ازمطبوعات و رسانه ها بارها و بارها خبر از پرداخت میلیاردها تومان معوقه ی فرهنگیان را منتشر کنند و افکار عمومی را فریب دهند ؟

چرا معلمی که بر پائین بودنه حقوق او نسبت به دیگر کارمندان دولت اقرار دارند این همه مطالبات معوقه داشته باشند ؟ به معلمان می گویند بودجه نداریم اما میلیاردها ثروت کشور را به اشکال مختلف تلف می کنند و نظام اداری نا کارآمد و پر حجم و هزینه ای را به جامعه تحمیل می کنند . آیا معلمان حق ندارند که وقتی چهره ی زشت تبعیض را می بینند و حیف و میل بیت المال را مشاهده می کنند زبان به اعتراض بگشایند و حق خود و دیگر محرومان و فرزندان این سرزمین را مطالبه کنند ؟ بدیهی است درچنین شرایطی فرهنگیان راهی جز بیان دردهای خود به شما ملت بزرگ نمیبیند . بر این اساس نمایندگان تشکل های صنفی معلمان سراسر کشور درهمایشی که 20 / آذر 82 در تهران برگزار نمودند ضمن انتقاد از عملکرد ضعیف مسئولان در عمل به وعده هایی همچون تدوین نظام هماهنگ پرداخت و رفع تبعیض از فرهنگیان که بنا به دستور ریاست جمهوری قرار بوده تا در 15 آبان ماه تدوین و به هیئت دولت تقدیم شود تصمیمات زیر را اتخاذ و به اطلاع فرهنگیان و شما ملت شریف می رسانند .

1 - تشکل های صنفی معلمان سراسر کشور تلاش خواهند نمود که در دهه ی اول دیماه راهپیمایی یا تجمع بزرگی را در شهر تهران بااخذ مجوز از مراجع ذیربط برگزار نمایند تا بدین وسیله فریاد مظلومیت خود را به گوش ملت و مسئولان برساند .


2 – در صورتی که وزارت کشور و یا استانداری تهران مجوز لازم را صادر نکند و یا پس از برگزاری مراسم مذکور خواسته ها محقق نشود فرهنگیان حق خود می دانند که به مدت 3 روز و در تاریخ های مشخصی که توسط تشکل های صنفی هر استان به اطلاع خواهد رسید ازحضور در کلاس های درس خود داری نمایند.


3 – با توجه به اینکه پذیرش یا عدم پذیرش کار اجرایی انتخابات حق شخصی افراد است ، از فرهنگیان خواسته می شود تا با عدم پذیرش این امر اعتراض خود را  نسبت به وضعیت موجود اعلام نمایند .


4 – درخاتمه ضمن توجه دادن مسئولان به حساسیت اوضاع اعلام می شود که چگونگی پاسخ به خواسته های فرهنگیان تاثیر بسزایی در میزان مشارکت معلمان در انتخابات آتی خواهد داشت .  


اسامی تشکل ها

جامعه اسلامی فرهنگیان آستانه اشرفیه – کانون صنفی معلمان استان مازندران – کانون صنفی فرهنگیان کرمان – کانون صنفی فرهنگیان کهکیلویه و بویر احمد – کانون صنفی فرهنگیان خراسان – انجمن صنفی فرهنگیان خراسان – کانون صنفی معلمان کرمانشاه – کانون فرهنگیان استان اصفهان – کانون فرهنگیان شیراز – کانون صنفی فرهنگیان استان زنجان – کانون صنفی معلمان همدان – کانون فرهنگیان یزد – کانون صنفی معلمان ارومیه – هیئت موسس کانون معلمان اردبیل – هیئت موسس کانون صنفی معلمان کردستان – کانون صنفی معلمان لاهیجان – کانون صنفی معلمان ایران ( تهران )

برگرفته از هفته نامه " قلم معلم " شماره 28 سه شنبه 7 آذر 85 

بازنشستگان،متقاضیان جدید بازار کار


بازنشستگان،متقاضیان جدید بازار کار

زهرا زاده‌غلام 
کارشناس حوزه امور بازنشستگی 


ضرورت و اهمیت توجه به مسائل پس از بازنشستگی در جوامع امروزی با بهبود کیفیت زندگی و افزایش امید به زندگی، بیشتر می‌شود. امروزه به واسطه افزایش طول عمر، افراد پس از بازنشستگی سال‌های زیادی را پیش رو دارند که حتی در مدت زمان قابل توجهی از آن توان جسمی و آمادگی و تمایل روحی برای اشتغال و پذیرش مسئولیت‌های شغلی را نیز دارا هستند. علاوه بر افزایش طول عمر، کاهش میانگین سن بازنشستگی در برخی کشورها نیز ایجاب می‌کند مسائل و مشکلات این دوره از زندگی افراد بررسی شود و برنامه‌ریزی لازم برای آماده‌سازی آنان با ‌هدف مواجه شدن با پدیده بازنشستگی و سازگاری پس از آن، بویژه بهره‌مندی از یک زندگی توأم با احساس مفید بودن و نشاط، صورت گیرد. طبق نتایج مطالعات اخیر، نه تنها نیازهای افراد در زندگی فردی و همچنین نیازهای اجتماعی- اقتصادی، علل احتمالی تمایل به ادامه فعالیت و اشتغال پس از بازنشستگی را توجیه می‌کند، بلکه از سوی دیگر جامعه نیز از لحاظ اجتماعی- اقتصادی به فعالیت بازنشستگان نیازمند است. بازنشستگان دارای اطلاعات و تجارب شغلی ارزشمندی هستند که جامعه می‌تواند از دانش و تجربه‌ای که حاصل30 سال تجربه شغلی و خدمت آن‌ها است، در کارآفرینی و تولید اشتغال منتفع گردد. 


موضوع اشتغال بازنشستگان دارای دو وجه تا حدودی متناقض است. از یک سو باید به این نکته توجه کنیم که فرد بازنشسته پس از یک دوره نسبتاً طولانی کار، نیازمند برخورداری از رفاه و استراحت است. از سوی دیگر دو دسته عوامل، اشتغال مجدد بویژه برای بازنشستگان جوان را ضروری می‌سازند. این دو دسته عوامل، یکی نیاز‌های روانی و اجتماعی و احساس مفید بودن است چرا که گاهی برای فرد بازنشسته مقبول بودن وی در خانواده، گروه و روابط اجتماعی و پذیرش در جمع و احساس ارزشمندی در بین دیگران، بیشتر از پاداش‌های مادی و افزایش حقوق مهم است. 
عامل دیگر، نیازهای مالی و مادی بازنشستگان است. بر اساس بعضی آمارهای ارائه شده از منابع غیر رسمی در جامعه ما، هم اینک حدود 30 درصد از بازنشستگان دوباره مشغول به کار می‌شوند. برخی آمارهای جهانی نیز حاکی از فعالیت تقریبی 20 درصد افراد بالای 65 سال است که از سال 1980 تاکنون این روند به شکل مستمر ادامه داشته است. 
در واقع، بازنشستگی در هیچ سنی پایان فعالیت نیست بویژه در مورد بازنشستگان جوان. 
سن بازنشستگی در کشورهای مختلف متفاوت است و در کشور ما بجز برخی موارد خاص، هر فرد شاغل، به‌طور معمول پس از 30 سال کار بازنشسته می‌شود. همان‌گونه که قبلاً هم ذکر شد، مطالعات مختلف در کشور ما حاکی است کارکنان در زمان بازنشستگی به‌طور متوسط 52 سال یا کمتر از آن سن دارند که فرد بازنشسته در این سن هنوز در حد قابل توجهی از توان ادامه اشتغال برخوردار است. مطالعات در کشورهای پیشرفته حاکی است اغلب افراد پس از بازنشستگی تمایل به اشتغال نشان می‌دهند و معمولاً این تمایل برای یک دوره زمانی حدود 15 سال ادامه می‌یابد، چون بعد از آن افراد معمولاً کمتر میل و بویژه توان کار و اشتغال دارند. البته تمایل به اشتغال تا حدود زیادی از شرایط مالی و میزان مستمری‌های فرد بازنشسته تأثیر می‌پذیرد و در صورت تأمین مالی ممکن است تمایل به اشتغال تا حدود زیادی کاهش یابد. 
در کشور ایران نیز، بر اساس آمارها و شواهد موجود، در حال حاضر برخی از بازنشستگان (پس از 30 سال خدمت) دوباره وارد بازار کار شده و به فعالیت می‌پردازند. طبق آخرین اطلاعات مرکز آمار ایران، نزدیک به 27 درصد جمعیت 55 سال و بالاتر در کل جمعیت فعال کشور شاغل هستند. این تعداد، حدود 23 درصد جمعیت شهری و 4 درصد جمعیت روستایی را شامل می‌شود. 
این آمارها می‌تواند هم نشانه مثبتی از میزان اشتغال بازنشستگان در کشور و در نتیجه بهبود وضعیت سلامت و امید به زندگی باشد و هم دلیلی بر وجود مشکلات مالی بازنشستگان و اختلال در بودجه بندی افراد خانواده او. 

زمینه‌های تمایل به اشتغال مجدد 
وضع زندگی روزمره فرد بازنشسته تحت تأثیر عواملی همچون جنسیت، سلامت و وجود برنامه‌های آماده‌سازی قبل از بازنشستگی قرار دارد. اشتغال بازنشستگان از ابعاد مختلف تأثیراتی بر سلامت و کیفیت زندگی آنان دارد و به همین خاطر در بررسی زمینه‌ها و نیز پیامدهای این اشتغال باید به ابعاد مذکور توجه شود. مطالعات حاکی است بازنشستگانی که شاغل هستند از نظر شاخص‌های کیفیت زندگی نسبت به همتایان غیر شاغل خود وضعیت بهتری دارند.پیشتر هم گفتیم این کیفیت زندگی با ابعاد سلامت جسمی و روانی آنان نیز در ارتباط است. فرد بازنشسته پس از بازنشستگی همچنان در شبکه روابط اجتماعی و خانوادگی با اطرافیان خود قرار دارد. او بر خلاف تصورات دیگران، در زندگی خود و اطرافیانش بی‌اثر و بدون نقش نیست و تمایل دارد که فعالیت‌های قبل از بازنشستگی را همچنان ادامه دهد و حتی در بعضی اوقات نقش‌های جدیدی را نیز بپذیرد. بازنشستگی برای او به معنای از دست دادن منزلت اجتماعی است. به این معنی که نبود کارهای جاری در زندگی روزمره فرد، ممکن است در روند زندگی وی که برای مدت سه دهه از عمر او یا بیشتر را شکل داده، خلأ ایجاد کند. لذا می‌توان اذعان داشت که بازنشستگی برای فرد به معنای شروع یک دوره غیرفعالی و بی‌تحرکی نیست و خود نوع متفاوت و خاصی از فعالیت قلمداد می‌شود بلکه این دوره برای آن گروه که در زندگی خود اوقات آزادی را یافته‌اند، دوره انتقالی مهمی به‌ شمار می‌رود چون این واقعه عملاً متضمن از دست دادن درآمد است و پیامدهای اجتماعی و روانی آن روی فرد و خانواده‌اش در جای خود قابل توجه و تأمل خواهد بود. 
تأثیر دیگر بازنشستگی بر وضعیت روانی- اجتماعی فرد که او را به سمت اشتغال مجدد سوق می‌دهد، تغییر در روابط بین فردی و اجتماعی است. فرد بازنشسته تماس با دوستان و همکاران محل کار را از دست می‌دهد. فرزندان او نیز معمولاً برای خود زندگی مستقل تشکیل داده‌اند و لذا در زندگی فردی و اجتماعی احساس تنهایی و انزوا می‌کند. 
یکی دیگر از عوامل و زمینه‌های روی آوردن به اشتغال مجدد، ویژگی‌های شخصیتی افراد بازنشسته است. نتایج برخی مطالعات نشان داده است که ویژگی‌هایی از قبیل وجود انگیزه موفقیت بالا، خلاقیت و روحیه عمل‌گرایی ممکن است باعث تمایل به اشتغال مجدد بازنشستگان شود. ویژگی‌های مذکور با روحیات و قابلیت‌های کارآفرینی ارتباط دارند، به این معنی که هر چه میزان صفات ذکر شده در فرد بالاتر باشد احتمال این که او بتواند به فردی کارآفرین تبدیل شود بیشتر است. 
پس از بازنشستگی ارزش‌های فردی شخص در زندگی نیز تا حدودی دچار تغییر می‌شود و این تغییر در سازگاری فرد بازنشسته با شرایط جدید زندگی مؤثر است. اندرو بور کارشناس ارشد دانشگاه ایالتی بوفالو (2006) در یک مطالعه، ارتباط ارزش‌های شخصی را با رضایتمندی، اثر تحصیلات و مسائلی چون نقش این ارزش‌ها را در دوران مختلف زندگی همچون پیشرفت گرایی، قدرت و نوعدوستی بررسی کرده است. بر اساس این بررسی، پس از بازنشستگی ارزش‌های «پیشرفت» و «قدرت» کاهش می‌یابد و در مقابل ارزش‌های خیرخواهی (نوعدوستی) و جهان‌گرایی افزایش خواهد یافت. «بور» اظهار می‌دارد ظرفیت سازگاری فردی و اجتماعی فرد با توجه به تغییر در ارزش‌ها، دگرگون می‌شود لذا ممکن است تأثیرات مثبتی به واسطه افزایش ارزش‌های نوعدوستی و نیز تأثیرات منفی به واسطه کاهش ارزش‌های پیشرفت و خود هدایتی، در دوران بازنشستگی و سالمندی به وجود آید و بر روند سازگاری پس از بازنشستگی تأثیر بگذارد. 

وضعیت موجود کشور 
از وضعیت آماری اشتغال مجدد بازنشستگان در کشور اطلاعات مدون و روشنی در دست نیست؛ از معدود مطالعات موجود که در این گزارش نیز به آن اشاره شد، پژوهشی تحت عنوان «بررسی وضعیت اشتغال بازنشستگان و عوامل مؤثر بر آن در صندوق بازنشستگی کشوری» 1386 است که اطلاعات نسبتاً مبسوطی درباره اشتغال مجدد بازنشستگان و برخی عوامل و زمینه‌های آن به دست می‌دهد. 
براساس این پژوهش با توجه به آمار حقوق بگیران صندوق بازنشستگی کشوری، بیشترین تعداد بازنشستگان به ترتیب در رسته‌های آموزشی-فرهنگی، اداری- مالی و خدماتی هستند. در این میان می‌توان حدس زد که رسته‌های شغلی فنی مهندسی، فناوری اطلاعات، هیأت علمی و برخی دیگر در رابطه با اشتغال مجدد پس از بازنشستگی کمتر دچار مشکل می‌شوند اما بازنشستگان رسته‌های شغلی خدماتی، امور اجتماعی و سیاسی احتمالاً پس از بازنشستگی بیشتر با مشکل اشتغال مجدد مواجه خواهند بود. 
مطالعه نگارنده در مورد مردان بازنشسته چهار سال اخیر (1389 - 1385) تعداد دارندگان مدرک فوق دیپلم و بالاتر را 57درصد نشان می‌دهد که نمایانگر افزایش تعداد بازنشستگان دارای مدارک تحصیلی بالاتر، نسبت به گذشته است. 
وجود این میزان از تحصیلکرده‌ها در بین بازنشستگان به معنای برخورداری آنان از مهارت‌های شغلی در سطوح مختلف است که علاوه بر توان و استعداد فرد برای اشتغال مفید می‌تواند حاکی از آن باشد که جامعه نیز به مهارت‌ها و طبعاً خدمات این افراد نیاز دارد. 
بررسی یافته‌های مطالعه فوق نشان می‌دهد که هر چه به سال‌های اخیر نزدیک می‌شویم به تعداد بازنشستگان شاغل افزوده می‌شود. این یافته‌ها می‌تواند مؤید نیاز رو به رشد جامعه به خدمات بازنشستگان و نیز نیاز مالی یا روانی خود آن‌ها به کار و فعالیت باشد. 
یافته‌های تحقیق مذکور برخی عوامل مرتبط با اشتغال مجدد و تمایل به آن را نیز روشن می‌کند مثلاً در این بررسی 578نفر از 694 نفر نمونه مورد مطالعه(2/83 درصد) متأهل بودند. علاوه بر آن 72 درصد بازنشستگان شاغل با همسر و فرزندان خود زندگی می‌کردند(افرادی که به همراه همسر و فرزندان خود زندگی می‌کنند، به دلیل نیاز مالی، بیشتر از سایرین احتمال دارد به شغل مجدد روی آورند). این امر به معنای آن است که زندگی خانوادگی آنان کماکان در وضعیت معمولی ادامه دارد و طبعاً نیاز‌های مادی و مالی آنان نیز همچنان وجود دارد. اطلاعات کسب شده از تحقیق مذکور همچنین نشان می‌دهد، 83 درصد بازنشستگانی که شغل دوم قبل از بازنشستگی برگزیده‌اند دارای مشکلات اقتصادی بوده‌اند. این موضوع آنجا اهمیت بیشتری می‌یابد که افراد همزمان با ورود به مرحله بازنشستگی و کاهش حقوق دریافتی، ممکن است در مقایسه با زمان اشتغال نیاز مالی بیشتری داشته باشند. 
میزان تمایل بازنشستگان به اشتغال مجدد، 25 درصد تأمین هزینه‌های زندگی و 23 درصد نیز احیای روحیه خود را دلیل تمایل به اشتغال مجدد ذکر کرده‌اند. 
یافته‌های مطالعات در زمینه وضعیت روحی و روانی بازنشستگان نیز قابل توجه است. از میان بازنشستگان شاغل، 34 درصد «فرد بازنشسته» را فاقد اعتماد به نفس می‌دانند و در مقابل، 47 درصد مخالف نظر فوق هستند. این پاسخ‌ها حاکی است بین اعتماد به نفس و وضعیت اشتغال در میان بازنشستگان ارتباط وجود دارد. 
در حال حاضرتعداد بازنشستگان شاغل نسبت به گذشته افزایش چشمگیر داشته است و از این رو بسیاری از بازنشستگان «جوان» هستند، شناسایی زمینه‌ها و انگیزه‌های روی آوردن آنان به اشتغال مجدد و برنامه‌ریزی برای اشتغال مفید و مناسب این قشر امری ضروری است اگرچه برخی دیدگاه‌ها این امر را موجب کاهش فرصت‌های شغلی در اختیار، برای گروه‌های بیکار و نیازمند شغل می‌داند که پیامد آن مشکل اشتغال در سطح کلان جامعه خواهد بود، لیکن هدایت بازنشستگان به سوی کارآفرینی و مشاغلی که تولید اشتغال می‌کند باعث می‌شود بسیاری از این قبیل مشاغل، آزاد شده حتی با ورود بازنشستگان به فرایند کارآفرینی، فرصت اشتغال برای جویندگان کار نیز بیشتر شود. این امر با توجه به تجربه سال‌ها کار و پختگی و کمال شناختی و مهارتی بازنشستگان غیرممکن و دور از ذهن نیست. اگر دولت و سازمان‌های مردم نهاد بتوانند چتر حمایتی خود را بر ایده‌های کارآفرینی که بخشی از آن به کارآفرینان بازنشسته مربوط می‌شود بگسترانند بی‌شک بازنشستگان جوان می‌توانند منابعی بسیار مهم و قوی برای گسترش و تقویت این کارآفرینی‌ها باشند.

روزنامه ایران  -  20 آذر  92

http://www.iran-newspaper.com/1392/9/20/Iran/5532/Page/14/Index.htm#

اخراج دائم از مدرسه، ممنوع

اخراج دائم از مدرسه، ممنوع
مدیر کل ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اینکه اخراج دائم از مدرسه در آیین‌نامه انضباطی وجود ندارد، در خصوص دانش آموزی که در محیط مدرسه از موبایل استفاده می‌کند اظهار داشته برخورد با این دانش آموز به کمیته انضباطی بستگی دارد و شورای مدرسه بر اساس آیین نامه انضباطی درخصوص برخورد با دانش آموزانی که برخلاف مقررات موبایل به مدرسه می‌آورند، تصمیم گیری می‌کند. به گفته وی در صورت تکرار استفاده از این وسیله یا در صورت مشاهده موارد خاص همچون برخی از بلوتوث‌ها بر اساس ماده 69 آیین نامه انضباطی تنبیهات متناسب با تخلف را تصمیم گیری می‌کنند که اخراج موقت از مدرسه با اطلاع ولی دانش آموز و حداکثر برای سه روز از جمله این تصمیم‌هاست.
روزنامه قانون - 20 آذر 92

تهدید امنیت معلم


تهدید امنیت معلم

نورعلی عباس پور *


 ﮐﻼﺱ ﻫــﺎﯼ ﺷــﻠﻮﻍ، ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣــﻮﺯﺍﻥ ﻣﺸﮑﻞ ﺳــﺎﺯ، ﻧﺎﮐﺎﺭﺁﻣﺪﯼ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺁﻣﻮﺯﺷﮕﺎﻫﯽ، ﻓﻘﺪﺍﻥ ﺍﻧﮕﻴﺰﻩ ﻳﺎﺩﺩﻫﯽ ﻭ ﻳﺎﺩﮔﻴﺮﯼ، ﺗﻐﻴﻴﺮﺍﺕ ﭘﯽ ﺩﺭﭘﯽ ﻧﻈﺎﻡ ﺁﻣﻮﺯﺷﯽ ﻭ ﻧﺎﺑﺴﺎﻣﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﻣﺪﺍﺭﺱ، ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﻣﺸﮑﻼﺗﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻌﻠﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻼﺱ ﺩﺭﺱ ﺑﺎ ﺩﺭﺩﺳﺮﻫﺎﻳﯽ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﺑﺴﻴﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﮐﺎﺳﺘﯽ ﻫﺎ ﻭ ﻧﺎﺭﺳﺎﻳﯽ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﻌﻠﻢ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﭼﺮﺍﮐﻪ ﻣﻌﻠﻢ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺍﻭﻝ ﻭ ﻣﺠﺮﯼ ﺍﺻﻠﯽ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻧﻈﺎﻡ ﺁﻣﻮﺯﺷﯽ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻋﻠﺖ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺗﻴﺮﺭﺱ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺍﺗﻬﺎﻣﺎﺕ ﻭ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﺍﺕ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ.

ﺑﻪ ﺭﻏﻢ ﺷﺮﺍﻳﻄﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺣﺎﮐﻢ ﺍﺳﺖ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﻌﻠﻢ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﮐﻨﺪ ﻭ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﻭ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻫﺪﻑ ﻫﺎﯼ ﭘﻴﺶ ﺑﻴﻨﯽ ﺷﺪﻩ ﺳــﻮﻕ ﺩﻫﻨﺪ، ﺗﺪﺭﻳﺲ ﺷﺎﻥ ﻣﻮﺛﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﺮ ﮐﻼﺱ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻋﻠﻤﯽ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﮐﻨﻨﺪ ،  ﺍﻳﻦ ﺩﺭﺣﺎﻟﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭﺍﺕ ﻣﻌﻠﻢ ﺍﺯ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺿﻤﺎﻧــﺖ ﺍﺟﺮﺍﻳﯽ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﺩﺭﻧﺘﻴﺠﻪ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﺑﺮﺧﯽ ﺗﻬﺪﻳﺪﺍﺕ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﻴﺮﺩ. ﻣﻌﻠــﻢ ﺍﺯ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭﺍﺕ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﺧﻮﺩ ﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷــﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﺶ ﺣﻔﻆ ﺷــﻮﺩ.

ﻣﻌﻠﻤــﺎﻥ ﻋــﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣــﻮﺯ ﺧﺎﻃﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﻼﺱ ﺍﺧﺮﺍﺝ ﮐﻨﻨﺪ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻣﻔﺎﺩ ﺁﻳﻴﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻧﻀﺒﺎﻃﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻫﺎﯼ ﻗﺒﻠﯽ ﺑﻪ ﮐﻼﺱ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺗﺮﺟﻴﺢ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﭼﻨﻴﻦ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺑﻌﻀﺎ ﺑﻪ ﺁﺯﺍﺭ ﻭ ﺍﺫﻳﺖ ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ﻣﺒﺎﺩﺭﺕ ﻭﺭﺯﻧﺪ. ﭼﻨﻴﻦ ﻭﺿﻌﻴﺘﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻫﺎﯼ ﺑﺮﺧﯽ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔﯽ ﻭ ﻓﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺳﺒﺐ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﻴﺎﻣﺪ ﻫﺎﻳﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ﺭﻗﻢ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻌﻀﺎ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺟﺴﻤﯽ ﻭ ﺭﻭﺣﯽ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﻨﺠﻪ ﻧﺮﻡ ﮐﻨﻨﺪ.
ﺍﻳﻦ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺟﺮﻡ ﺧﻴﺰ ﻭ ﻣﺤﻼﺗﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺳﻴﺐ ﻫﺎﯼ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﻴﺸــﺘﺮﯼ ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻞ ﺍﻋﺘﻴﺎﺩ ﻭ ﻃﻼﻕ ﺭﻧﺞ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ، ﺟﺪﯼ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ.

ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﺭﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﻭ ﻧﻈﺎﻡ ﺁﻣﻮﺯﺷﯽ ﮐﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﻨﺒﻴﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺣﺴﺎﺳﻴﺖ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﺩﺭﻣﻮﺭﺩ ﺁﺯﺍﺭ ﻭ ﺍﺫﻳﺖ ﻣﻌﻠﻢ ﻭ ﺗﻮﻫﻴﻦ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﻴﺰ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﺩﺭﺧﻮﺭﯼ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻳﮑﯽ ﺍﺯ ﻋﻠﻞ ﺷﻴﻮﻉ ﺗﻨﺒﻴﻪ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﻏﻔﻠﺖ ﺍﺯ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭﺍﺕ ﻣﻌﻠﻢ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺁﻳﻴﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻧﻀﺒﺎﻃﯽ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺍﻳﻦ ﺣﻖ ﺑﻪ ﻣﻌﻠﻢ ﺩﺍﺩﻩ ﺷــﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﯼ ﺩﺭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺗﺪﺭﻳﺲ ﺍﺧﻼﻝ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﮐﻨﺪ، ﺗﻨﺒﻴﻪ ﺷﻮﺩ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺍﺯ ﺗﻨﺒﻴــﻪ ﺑﺪﻧــﯽ ﻭ ﺗﻮﻫﻴﻦ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺑﻪ ﺩﺭﺳــﺘﯽ ﻣﻨﻊ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﺍﮔﺮ ﺳﺎﻳﺮ ﻣﻮﺍﺩ ﺁﻳﻴﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺟﺮﺍﻳﯽ ﺷﻮﺩ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﻪﺗﻨﺒﻴﻪ ﺑﺪﻧﯽ ﻣﺘﻮﺳﻞ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.

ﻣﺰﻳﺪ ﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ ﺩﺭ ﺍﻏﻠﺐ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺣﻖ ﺍﺭﺯﺷﻴﺎﺑﯽ ﺍﺯ ﻳﺎﺩﮔﻴﺮﯼ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺭﺗﻘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻪ ﺑﺎﻻﺗﺮﮐﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﻌﻠﻢ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﻮﺩ ﻋﻤﻼ ﺍﺯﺍﻭ ﺳﻠﺐ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻣﺪﻳﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺁﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺗﺮﺗﻴﺒﯽ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﻧﻤﺮﻩ ﻗﺒﻮﻟﯽ ﺭﺍ ﮐﺴﺐ ﮐﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﭘﺎﻳــﻪ ﻳﺎ ﺩﺭﺱ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﮕﻴﺮﺩ.

ﺑﻬﺎ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺩﺭﻭﺱ ﻭ ﮐﻢ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﺗﻠﻘﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺭﻭﺱ ﻣﻬﻢ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﺎ ﺍﻣﻨﻴﺖ ﻣﻌﻠﻢ ﺧﺪﺷﻪ ﺩﺍﺭ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺩﺭﺱ ﻫﺎﻳﯽ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺗﺎﺭﻳﺦ، ﺟﻐﺮﺍﻓﯽ، ﺩﻳﻨﯽ، ﺍﺩﺑﻴﺎﺕ، ﻫﻨﺮ ﻭ... ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺍﻧﻀﺒﺎﻃﯽ ﺑﺮﻭﺯ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﻪ ﻳﺎﺩﮔﻴﺮﯼ ﻭ ﺗﺪﺭﻳﺲ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ، ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻮﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﺟﻬﺖ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﮐﻼﺱ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ. ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺁﺯﺍﺭ ﻭ ﺍﺫﻳﺖ ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ﺗﻮﺳــﻂ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺑﻪ ﻳﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﺻﻠﯽ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷــﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺁﻳﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﭘﻨﺎﻫﮕﺎﻫﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻌﻠﻢ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ؟
ﺁﻳﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺎﻣﻴﻦ ﺳﻼﻣﺖ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺭﻭﺣﯽ ﻣﻌﻠﻢ ﻓﮑﺮﯼ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟
ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺗﻌﺮﺽ ﺑﻪ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻣﻌﻠﻢ ﻭ ﺣﻔﻆ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﭼﻪ ﺳﺎﺯﻭﮐﺎﺭﯼ ﺍﻧﺪﻳﺸﻴﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟

* ﻣﺪﺭﺱ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻓﺮﻫﻨﮕﻴﺎﻥ

روزنامه آرمان ، یکشنبه ، 17 آذر 92 ، گزارش اجتماعی ، 7

شورای مرکزی کانون های صنفی معلمان سراسر کشور(14 و 15 آذر - تبریز)

گزارش حقوق معلم از نشستهای 14 و 15 آذر 
شورای مرکزی کانون های صنفی معلمان کشور
-تبریز  
با حضور استاد حسین شرق هم رزم دکتر خانعلی شهید راه عدالتخواهی معلمان ایران  
یاشاسین آذربایجان: 
میزبانی کم نظیر تبریز در برگزاری نشست شورای مرکزی تشکلهای صنفی معلمان

شهر تبریز است و جان قربان جانان می کند/سرمه ی چشم از غبار کفش مهمان می کند: شهریار

کانونهای شرکت کننده : آذربایجان شرقی،اصفهان،تهران،گیلان،کردستان،همدان و یزد 
غایبین: خراسان،فارس و کرمانشاه


وزیر آموزش و پرورش بر بالین استاد حسین شرق در بیمارستان پس از زخمی شدن توسط نیروهای امنیتی در تجمع معلمان کشور جلوی مجلس - تهران سال  1340


ادامه ی مطلب را ببینید - به زودی تکمیل می شود
به نقل از وبلاگ حقوق معلم

تشکل‌های فرهنگی معلمان را فرصت می‌دانیم، نه تهدید/ حماسه 24 خرداد را معلمان آفریدن

تشکل‌های فرهنگی معلمان را فرصت می‌دانیم، نه تهدید/ / حماسه 24 خرداد را معلمان آفریدند
تشکل‌ها می‌توانند نظرات خود را عنوان کنند و در تصمیم‌سازی و ارائه پیشنهادات جدید، کمک آموزش و پرورش باشند.
  
تشکل‌های فرهنگی معلمان را فرصت می‌دانیم، نه تهدید/ حماسه 24 خرداد را معلمان آفریدند

وزیر آموزش و پرورش عصر روز گذشته 16 آذرماه ، به مناسبت پانزدهمین سالروز تاسیس ایسنا ضمن حضور در این خبرگزاری از بخش‌های مختلف آن بازدید بعمل آورد.

به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش به نقل از ایسنا ،دکتر علی اصغر فانی با بیان اینکه در سه ماه گذشته تلاش کردیم «فرهنگ امنیتی» را به «امنیت فرهنگی» تبدیل کنیم، درباره وضعیت معلمان اخراجی و منع تدریس شده‌ها در سال‌های گذشته، گفت: همکاران فرهنگی با این شرایط داریم؛ اعلام کردیم پرونده این فرهنگیان یک بار دیگر در معاونت حقوقی وزارت آموزش و پرورش مورد بررسی و تجدید نظر قرار گیرد.

پرونده‌های قضایی معلمان را پیگیری می‌کنیم

فانی با بیان اینکه در سه ماه گذشته تلاش کردیم فرهنگ امنیتی را به امنیت فرهنگی تبدیل کنیم، اظهار کرد: معلمان در سال‌های اخیر جرات نداشتند انتقاد کنند، اما به صراحت می‌گویم همه معلمان می‌توانند درباره تمام برنامه‌های آموزش و پرورش اظهارنظر و انتقاد کنند؛ این جریان بتدریج در بدنه آموزش و پرورش جای خود را باز می‌کند و باید جایگاه از بین رفته معلمان در جامعه احیا شود.

وی در پاسخ به اینکه آیا معلمانی هستند که بنابر دلایل مطرح کردن برخی موضوعات، اخراج، تبعید و یا به شهر دیگری منتقل شده باشند؟ گفت: چنین فرهنگیانی هستند و اعلام کرد‌ه‌ایم تا به معاونت حقوقی وزارتخانه برای پیگیری موضوع مراجعه کنند؛ البته برخی برخی از همکاران دارای پرونده‌هایی با احکام قضایی هستند که فراتر از اختیارات آموزش و پرورش است، اما حاضریم آنها را نیز پیگیری کنیم؛ اما برخی فرهنگیان که در معاونت حقوقی آموزش و پرورش پرونده دارند، می‌توانند به این معاونت مراجعه کرده و پرونده آنها مجدد بررسی شود.

تشکل‌های فرهنگی معلمان را یک فرصت می‌دانیم، نه یک تهدید

وزیر آموزش و پرورش درباره اینکه  رئیس جمهور صحبت‌هایی را در خصوص مشارکت تشکل‌های صنفی در تعیین سرنوشت خود داشته‌اند، آیا شما قائل به ساماندهی انجمن صنفی معلمان هستید؟ پاسخ داد: از زمانی که به وزارت آموزش و پرورش آمدم، دیدارهایی را با تشکل‌های مختلف فرهنگیان داشتیم و معتقدم این تشکل‌ها، تشکل‌های قانونی هستند و یک فرصت برای آموزش و پرورش محسوب می‌شوند که بتوانیم از آنها بهره ببریم.

فانی در ادامه از راه‌اندازی اتاقهای فکر در وزارتخانه متبوعش خبر داد و گفت: اتاق‌های فکری در آموزش و پرورش راه‌اندازی می‌کنیم که در این اتاق‌های فکر، تشکل‌ها می‌توانند نظرات خود را عنوان کنند و در تصمیم‌سازی و ارائه پیشنهادات جدید، کمک آموزش و پرورش باشند.

وی با اشاره به اینکه تشکل‌های فرهنگی معلمان را یک فرصت می‌دانیم، نه یک تهدید ، افزود : معتقدیم تشکل‌ها می‌توانند برای تصمیم‌سازی و تصویب و اجرای برنامه‌ها، کمک آموزش و پرورش باشند.

وزیر آموزش و پرورش گفت: به دنبال فرصتی هستیم که وقتی از وزیر اطلاعات بگیریم که تشکل‌ها دیداری با وزیر اطلاعات داشته باشند. البته ممکن است این کار تا عملیاتی شدن طول بکشد. اما زمانی که با وزیر اطلاعات در این باره صحبت کردم، ایشان خیلی استقبال کردند و به وزیر اطلاعات گفتم که اگر نمایندگان تشکل‌های صنفی معلمان آمدند، آنها را معطل نگه ندارید.

حماسه 24 خرداد را معلمان آفریدند

فانی با بیان اینکه حماسه 24 خرداد را معلمان آفریدند، تصریح کرد: هیچ قشری به اندازه معلمان در حماسه 24 خرداد موثر نبود.

وی در ادامه با بیان اینکه جهاد دانشگاهی به عنوان شجره طیبه همواره نقش‌آفرین بوده، اظهار کرد: جهاد دانشگاهی وارد هر حوزه‌ای که شده، موفق بوده و ایسنا هم از موفقیت‌های جهاد دانشگاهی است.

فانی ابراز امیدواری کرد که همکاری بین وزارت آموزش و پرورش با ایسنا بیش از پیش توسعه یابد و آموزش و پرورش بتواند از ظرفیت این خبرگزاری به عنوان نهادی برای اطلاع‌رسانی اخبار و رویدادهای آموزش و پرورش استفاده کند؛ ضمن آنکه ایسنا می‌تواند دیدگاه‌های مردم و صاحبنظران، معلمان و بدنه جامعه را به وزارت آموزش و پرورش منتقل کند تا برنامه‌های وزارت آموزش و پرورش متناسب با این دیدگاه‌ها باشد.

وزیر آموزش و پرورش گفت: انتظارم از ایسنا این است که آموزش و پرورش را متعلق به خود بداند و به آموزش و پرورش در تنویر افکار عمومی کمک کند چرا که این وزارتخانه دستگاهی است که کوچک‌ترین تصمیم آن جامعه را تحت تاثیر قرار می‌دهد، در حالی که در وزارتخانه‌های دیگر تصمیمات بزرگی اتخاذ می‌شود اما کسی از آن خبردار نمی‌شود.

 وی افزود: این ویژگی آموزش و پرورش از یکسو و بزرگ بودن این وزارتخانه با وجود بیش از یک میلیون معلم و 12 میلیون و 300 هزار دانش‌آموز از سوی دیگر از مهم‌ترین تفاوت‌های آموزش و پرورش با سایر وزارتخانه‌هاست. ضمن آنکه از نظر کیفی خروجی آموزش و پرورش، ورودی نظام آموزش عالی و جامعه است، لذا نیروی انسانی آینده کشور در آموزش و پرورش تامین می‌شود، از این رو آموزش و پرورش وزارتخانه‌ای بسیار مهم است.

فانی گفت: وزارت آموزش و پرورش نیاز دارد که مرتب با آحاد مردم ارتباط و اطلاع‌رسانی مناسبی داشته باشد و نیازمند دیده شدن بازتاب فعالیت‌هایش در جامعه است.

فانی و خصوصی سازی آموزش و پرورش


 

فانی و خصوصی سازی آموزش و پرورش 


مهدی بهلولی،روزنامه آرمان،16 آذر 92

 یکی از موضوع های مهم آموزش و پرورش،مسآله ی خصوصی سازی آموزش و پرورش است که البته در سراسر دنیا- هم در میان اندیشه وران آموزشی،اجتماعی،سیاسی و اقتصادی،و هم در میان دولت ها- مخالفان و موافقان خود را دارد. در ایران پس از انقلاب هم،از سال های پایانی دهه ی هفتاد و با راه اندازی مدرسه های غیرانتفاعی،بحث خصوصی سازی به آموزش و پرورش راه یافت. اما از آن زمان تاکنون،ارزیابی همه جانبه و فراگیری از مدرسه های غیرانتفاعی و عملکرد آنها انجام نگرفته و به درستی روشن نیست که آیا راه اندازی این مدرسه ها،توانسته بر بهبود آموزش ایران بیفزاید یا نه؟ پایه گذاران این مدرسه ها،وجود و پیدایی آنها را نیاز سال های پایانی دهه ی هفتاد می دانند که شمار دانش آموزان ایران به 18 میلیون نفر رسیده بود و با توجه به هشت سال جنگ،امکانات دولتی پاسخگوی نیازهای آموزشی این شمار از دانش آموزان نبود- که البته این سخن،هم اکنون که دانش آموزان به دو سوم آن زمان کاهش یافته اند،نمی تواند سخن درستی به شمار آید. این نگارنده البته،به جز این دفاع- که همانگونه که گفتم مساله ای همبسته با آن سال هاست- دفاع استوار و نیرومند دیگری از پایه گذاران و هواداران گذشته و کنونی خصوصی سازی آموزش و پرورش در ایران ندیده ام.

 در آموزش و پرورش دولت یازدهم اما،گویا قرار بر این است که به تقویت این مدرسه ها پرداخته شود و این در پاره ای از سخنان،فانی،وزیر آموزش و پرورش،نمایان است. برای نمونه در گفت و گوی چند روز پیش ایشان با روزنامه آرمان،در تاریخ نهم آذر : "این سیاست[توسعه مشارکت در آموزش و پرورش]باعث افزایش مشارکت مردم و توسعه بخش خصوصی در آموزش و پرورش است. درحال حاضر از 12 میلیون و 300 هزار دانش‌آموز، تنها یک میلیون در مدارس غیردولتی درس می‌خوانند. به‌نظر می‌رسد که با ایجاد تسهیلات برای مردم و افراد داوطلب برای تاسیس مدارس قادر خواهیم بود که این 5/8 درصد دانش‌آموزان در حال تحصیل در مدارس غیردولتی را تا دو سال آینده به 12 درصد برسانیم. در همین راستا برنامه‌هایی از قبیل خرید آموزش به‌جای ایجاد آموزش به‌عنوان یک سیاست می‌تواند به ما کمک کند."

 اما شاید بتوان مدرسه های غیرانتفاعی کنونی ایران را در دو دسته جا داد. یک دسته،مدرسه هایی هستند با پایه گذاران شناخته شده ی سیاسی،اجتماعی و اقتصادی،و سرمایه،امکانات و پشتیبانی های گوناگون و چشمگیر اولیه. این شرایط به کارگزاران این مدرسه ها،اجازه می دهد که از همان آغاز،چندان دل نگران شمار دانش آموزان شان نباشند و با گرفتن آزمون های ورودی،بیشتر به جذب شاگردانی بپردازند که از هوش و توان ذهنی خوب و بالایی برخوردارند و خانواده های آنها هم از طبقات متوسط و بالای فرهنگی- اقتصادی جامعه به شمار می روند. امکانات و سرمایه درخور،و دانش آموز کمابیش علاقمند،بنیاد آموزشی بهتر از دیگر مدرسه ها را می ریزد- به ویژه در سنجش با بسیاری از مدرسه های دولتی که نه توان مالی درست و حسابی دارند و نه امکان گزینش اولیه دانش آموزان را. این مدرسه ها با شرایط خوب نخستین،و دانش آموزان کیفی ای که می توانند جذب کنند،و سپس با آموزشی که ارائه می دهند،در یک فرآیند دوری دو سویه،به شهرتی در منطقه دست می یابند که می توانند شهریه های باورنکردنی چند میلیونی بگیرند و بر گسترش کمی و کیفی خود بیفزایند. بگذریم از این که در چنین فرایندی،و در نهایت،بر افزایش نابرابری آموزشی در آموزش و پرورش ایران و شکاف طبقاتی افزوده می گردد.

 اما دسته ی دیگر مدرسه های غیرانتفاعی- که از قضا شمار بیشتری را هم دربرمی گیرد- آنهایی هستند که با سرمایه های خرد یک یا تنی چند،راه اندازی می شوند. این مدرسه ها از همان آغاز با مدرسه های غیرانتفاعی دسته نخست- به دلیل کاستی های مادی و امکاناتی- قابل رقابت و سنجش نیستند. ناگزیرند که همه جور دانش آموزی را جذب کنند تا ورشکسته نگردند و بتوانند به کارشان ادامه دهند. گاهی حتی به جذب دانش آموزان اخراجی مدرسه های دولتی می پردازند! آنچه که در این مدرسه ها رخ می دهد به هیچ رو از مدرسه های دولتی متوسط،بالاتر نیست- اگر نگوییم که پایین تر است- و چه بسا در آموزش،و به ویژه پرورش،معمولی شاگردان هم،به دلیل امتیاز دادن های بی حساب و کتاب به دانش آموزان و خانواده های آنها،کامیاب نباشند و نگردند. از این رو چه بسا بتوان گفت که مدرسه های غیرانتفاعی در ایران،عملکرد آموزشی،و فلسفه ی وجودی آنها،هم اکنون سخت نیازمند بازاندیشی و بازنگری اند و کار به دستان آموزشی کنونی،پیش از دامن زدن به این مدرسه ها و تقویت آنها،بایسته است با نگرشی آموزشی و بر بنیاد تجربه ی ملی و جهانی،از سیاست خصوصی سازی در آموزش و پرورش به دفاع برخیزند. 

http://bohluli.blogsky.com/

بحران خصوصی‌شدن وام‌های تحصیلی در کشور انگلیس

بحران خصوصی‌شدن وام‌های تحصیلی در کشور انگلیس
دانشجویان دانشگاه «وارویک» انگلیس در اعتراض به واگذاری وام‌های تحصیلی به بخش خصوصی و در نتیجه افزایش هزینه وام‌های دانشجویی دست به تظاهرات زدند.
  
بحران خصوصی‌شدن وام‌های تحصیلی در کشور انگلیس

دانشجویان دانشگاه «وارویک» انگلیس در اعتراض به واگذاری وام‌های تحصیلی به بخش خصوصی و در نتیجه افزایش هزینه وام‌های دانشجویی دست به تظاهرات زدند.

به گزارش سرویس «دانشگاهی» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این دانشجویان مدعی شدند دولت قصد دارد وام‌های آنها را به شرکت‌های خصوصی بفروشد که با این کار بدهی‌های دانشجویان وام‌گیرنده افزایش خواهد یافت. آنها قصد دارند تا پیش از انتخابات آتی به مقابله با این اقدام دولت بپردازند.

این نگرانی از سوی دانشگاه‌ها وجود دارد که دانشجویان و فارغ‌التحصیلان با افزایش محدودیت‌ها و بدهی‌های مالی مواجه شوند.

به گزارش ایسنا به نقل از پایگاه اینترنتی یونیورسیتیزنیوز، «میگوئل ماتوس» دانشجوی 19 ساله‌ای که رهبری این تظاهرات را در دانشگاه برعهده دارد می‌گوید: اگر علیه این بحران متحد نشویم وضع از این هم بدتر خواهد شد زیرا این دولت به حرف مردم گوش نمی‌دهد و این مسئله برای من غیرقابل درک است. هرچند مطمئن نیستم دولت صدای ما را بشنود اما اتحاد مردم با هم می‌تواند آنها را مجبور به شنیدن صدای مردم کند
.

انتقال مهندس هاشم خواستار از بازداشتگاه دادگاه انقلاب مشهد به زندان وکیل آباد

انتقال مهندس هاشم خواستار


 از بازداشتگاه دادگاه انقلاب مشهد به زندان وکیل آباد


حقوق معلم-اسماعیل عبدی:
در پی صدور ابلاغیه ای از جانب اجرای احکام دادگاه انقلاب مشهد برای خانم مالکی فرد همسر مهندس هاشم خواستار مبنی بر معرفی مکفول ظرف مدت بیست روز ،مهندس خواستار به همراه همسرشان امروز صبح ساعت 9 به دادگاه انقلاب مشهد مراجعه کردند.
خانم مالکی فرد در تماسی با حقوق معلم گفتند:«پس از مراجعه به اجرای احکام دادگاه انقلاب مشهد،مهندس خواستار خواهان دیدن حکم صادره شدند که با کمال تعجب به ایشان حتی اجازه ی دیدن حکم را ندادند و گفتند که شما محکوم به پرداخت مبلغ دو میلیون تومان جزای نقدی شده اید که آقای خواستار گفتند من این حکم را قبول ندارم و خودم را مقصر نمی دانم.بلافاصله دستور بازداشت آقای خواستار صادر شد و ایشان به بازداشتگاه دادگاه انقلاب رفتند.پس از آن حدود ساعت دو بعد از ظهر به زندان وکیل آباد مشهد انتقال یافتند».
پیشتر مهندس خواستار دو سال زندان بدون مرخصی گذرانده اند و
با احتساب 45 روز اضافه بازداشتی که در پی نوشتن نامه های افشاگرانه نسبت به وضعیت بد زندان وکیل آباد -پس از گذراندن دو سال زندان- به آقای خواستار تحمیل کردند گمانه زنی ها بر این است که آن 45 روز اضافی با محاسبه ی روزی بیست هزار تومان آن زمان ، از مبلغ کل جزای نقدی کاسته می شود که الباقی یک میلیون و صد هزار تومان خواهد بود. اکنون که هر روز زندان سی هزار تومان محاسبه می شود، آقای خواستار باید در حدود سی و هفت روز را در زندان وکیل آباد بگذرانند.

عصر امروز خانم مالکی فرد درپیامی تلفنی با حقوق معلم گفتند:
«همسر من یک معلم صنفی آزاده و عدالتخواه است و گناهی جز نقد مسئولان نسبت به اشتباهاتشان ندارد.امیدوارم روزی در ایران صدای منتقدین شنیده شود و حاکمیت نقد را دشمنی نپندارد زیرا نقد سبب پویایی و تحقق دموکراسی و مردم سالاری در جامعه می گردد».

تشدید فشارهای امنیتی بر خانواده ی ابطحی


تشدید فشارهای امنیتی بر خانواده ی ابطحی


حقوق معلم - اسماعیل عبدی:
متاسفانه با خبر شدیم پس از سریال احضارها،بازداشتها و صدور احکام حیرت آور برای سید مجتبی ابطحی،اکنون دادگاه تجدید نظر استان اصفهان حکم بدوی شش ماه زندان و سیصد هزارتومان جریمه نقدی-صادره از دادگاه خمینی شهر- را برای فرزندش سید علی ابطحی تایید کرده است.سید علی ابطحی، - متخصص در امور رایانه- با رد پذیرش گرین کارت از سوی شرکتهای مختلف غربی برای خدمت در ایران مانده است. 
در 
20 خرداد 92 نیروهای امنیتی با ورود به منزل ایشان را دستگیر و تعداد زیادی رایانه به ارزش حدودی یکصد میلیون تومان که جهت تعمیر آورده شده بود را ضبط کردند. تا کنونعلی رغم رای قاضی مبنی بر استرداد ضبط شده ها، وسایل مسترد نشده و شرکتها و افرادی که جهت تعمیر، کامپیوترهایشان را سپرده بودند خواهان رایانه هایشان هستند و ...
سید مجتبی ابطحی معلم بازنشسته،یکی از محبوب ترین معلمان خمینی شهر و کشور؛عضو کانون معلمان خمینی شهر است که علی رغم مشکلات زیادی که برایش ایجاد کرده اند هنوز هم وقتی همکارانش را می بیند گل خنده از لبانش چیده نمی شود.
پیش از انقلاب و در سال 54 به دلیل اعتراضات شدید به تبعیض ،از دانشگاه اخراج شد.پس از انقلاب در سال 58 به دریافت مدرک لیسانس فیزیک نائل شد و در سال 60 وارد آموزش و پرورش شد.شش سال اول کاری خود را در استان محروم کهکیلویه خدمت کرد و پس از آن با قبولی در آزمون اعزام به خارج سه سال در امارات متحده ی عربی تدریس کرد و بقیه ی سالهای تدریسش را تا بازنشستگی اجباری در خمینی شهر گذراند.
او در کسوت معلمی،جزء بهترین معلمان فیزیک بوده است و شاگردانش همواره از وی به نیکی یاد می کنند و اکنون بسیاری از آنان با الهام گرفتن از معلم خود در لباس معلمی-فیزیک-نقش آفرینی می کنند.در زمان جنگ،پس از آنکه پیکر برادرش به وطن بازنگشت (هنوز هم پیکر برادرشان مفقود است) ، بارها به جبهه رفت تا  برای دفاع از میهن خود جانفشانی کند و هنگامی که در آزمون کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس پذیرفته شد، به دلیل اهمیت خدمت به مناطق نیازمند ،از ادامه تحصیل منصرف شد. وقتی به ایشان پیشنهاد معاونت مدیرکلی استان کهکیلویه ارائه شد با تاکید بر اهمیت معلمی به تدریس ادامه داد زیرا عاشق آموزش بود.
با تاسیس کانونهای صنفی در کشور ،معلمان خمینی شهر نیز با برگزاری انتخابات و نوشتن اساسنامه به قصد ایجاد کانون،با وزارت کشور مکاتبه کردند که متاسفانه پاسخ مثبتی به آن ها داده نشد.بنا بر تبصره ی ذیل ماده 10 احزاب فعالیتهای کانون معلمان خمینی شهر به شکل قانونی ادامه یافت و آقای ابطحی که جزء محبوبترین و مورد اعتمادترین معلمان خمینی شهر است به درخواست همکاران و حس عدالتخواهی خود پیگیر مطالبات قانونی فرهنگیان بود .پس از نشست شورای هماهنگی کانونهای فرهنگیان سراسر کشور- رشت ،سال 83- چندین بار احضار و مورد بازجویی قرار گرفت.همراه اعضای کانون خمینی شهر، با پی ورزی صنفی و روحیه ی حق طلبانه به فعالیتهایش ادامه داد در همان سال در 8 روز مختلف بازداشت شد و مورد بازجویی قرار گرفت.
در سال 85 پس از تجمعات فرهنگیان -جلوی مجلس- جهت اجرای قانون معطل مانده ی مدیریت خدمات کشوری که نقطه ی عطف دادخواهی معلمان کشور بود دستگیر و به مدت 22 روز در زندان اوین تحت بازجویی قرار گرفت.سپس با قرار دادن وثیقه از زندان آزاد شد.در ادامه ی ناملایمات ، با حکم عجیب هیات تخلفات اداری مواجه شد: بازنشستگی اجباری با کسر از حقوق به جرم ترک خدمت به مدت 22 روز!  در حالیکه در تمام این مدت 22 روز تحت بازجویی قرار داشت.( آقای ابطحی در تمام مدت خدمت به آموزش و پرورش کشور از حق مرخصی استفاده نکرده است)
در اعتراض به این حکم عجیب آقای ابطحی در دیوان عدالت اداری شکایت کرد و در سازمان بازرسی کل کشور و سازمان برنامه و بودجه موضوع را مطرح کرد.او که این حکم را قبول نداشت برای برقراری حقوقش به اداره آموزش و پرورش خمینی شهر نرفت. با بی توجهی مسئولان بیمه اش قطع شد و لذا عمل جراحی همسرش را با هزینه ی شخصی پرداخت کرد. با گذشت حدود سه سال از این واقعه،با اصرار معلمان و کارمندان اداره ،دفاتر و اسناد را به منزل ایشان آوردند تا قبول کند که حقوقش برقرار شود...
اکنون پس از گذشت سالها ، اقدامات شگفت انگیز دادگاهها و نیروهای امنیتی نه تنها از محبوبیت ایشان نکاسته بلکه معلمان خمینی شهر بیش از پیش او را دوست دارند و در مراسم روز معلم دعوتش می کنند و همواره قدر دان تلاشهای صادقانه ی او هستند.امید است اکنون که امید بر آسمان سیاسی ایران سایه افکنده ، مشکلات این معلم فرهیخته پایان یابد و مسئولین در برخوردهایشان با خانواده ی محبوب و آزاده ی ابطحی تجدید نظر کنند.
به نقل از وبلاگ حقوق معلم