تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

کنشگری دانش آموز اهل مدرسه

<>

کنشگری دانش آموز اهل مدرسه 

 نظام آموزشی هرکشور جدای از نقش ویژه ای که در تربیت نخبگان و قبض و بسط علوم و نهایتا افزایش راندمان خروجی های علمی و تحصصی دارد زمینه ای است مناسب برای توضیح و تشریح نقش فعالانه آن چه که ما ازآن به عنوان نقش اجتماعی زیست کنشگرانه و مدنیت یاد می‌کنیم.درواقع دانش آموز با ورود به مدرسه به عنوان مهم ترین بخش نظام آموزشی جدای از قرار گرفتن درفرآیند تحصیل علوم تحصصی بامفاهیمی چون کنش‌گری و ارتباط آن با ملاک های توسعه و عناصر تاثیر‌گذار در شکل دهی و نهادینه کردن توسعه آشنا می‌شود. به عبارتی دیگر نقش خود را درساختن آینده‌ای نسبتا ایده‌آل برای کشورش درحوزه‌های مختلف آن درمی‌یابد و بواسطه رشته مورد علاقه ومنتخب خود گذر ازمرحله شناخت را با ارائه طرح‌های مختلف و ایفای نقش مستقیم خود در ساختن هرچه بهتر آینده آن کشور ایفا می‌کند.

به عقیده بسیاری از کارشناسان علوم اجتماعی درشکل‌دهی نظام آموزشی پیشرفته که متناسب با استانداردهای جهانی شکل گرفته و اداره می‌شود،جدای از سیستم مدیریتی و بوروکراسی حاکم بر نظام آموزشی و تفکر و طرح نهفته دردل آن که معمولا با عنوان”چشم انداز توسعه آموزشی” ازآن یاد می‌شود چند کاراکتر دیگر نقش مهمی دارند

نویسنده : محمدحسین حیدری

<>

کنشگری دانش آموز اهل مدرسه 

 نظام آموزشی هرکشور جدای از نقش ویژه ای که در تربیت نخبگان و قبض و بسط علوم و نهایتا افزایش راندمان خروجی های علمی و تحصصی دارد زمینه ای است مناسب برای توضیح و تشریح نقش فعالانه آن چه که ما ازآن به عنوان نقش اجتماعی زیست کنشگرانه و مدنیت یاد می‌کنیم.درواقع دانش آموز با ورود به مدرسه به عنوان مهم ترین بخش نظام آموزشی جدای از قرار گرفتن درفرآیند تحصیل علوم تحصصی بامفاهیمی چون کنش‌گری و ارتباط آن با ملاک های توسعه و عناصر تاثیر‌گذار در شکل دهی و نهادینه کردن توسعه آشنا می‌شود. به عبارتی دیگر نقش خود را درساختن آینده‌ای نسبتا ایده‌آل برای کشورش درحوزه‌های مختلف آن درمی‌یابد و بواسطه رشته مورد علاقه ومنتخب خود گذر ازمرحله شناخت را با ارائه طرح‌های مختلف و ایفای نقش مستقیم خود در ساختن هرچه بهتر آینده آن کشور ایفا می‌کند.

به عقیده بسیاری از کارشناسان علوم اجتماعی درشکل‌دهی نظام آموزشی پیشرفته که متناسب با استانداردهای جهانی شکل گرفته و اداره می‌شود،جدای از سیستم مدیریتی و بوروکراسی حاکم بر نظام آموزشی و تفکر و طرح نهفته دردل آن که معمولا با عنوان”چشم انداز توسعه آموزشی” ازآن یاد می‌شود چند کاراکتر دیگر نقش مهمی دارند. ازآن جمله می توان به دانش آموز معلم و خانواده اشاره کرد که مسلما افزایش سطح کیفی عملکرد آنان با مدیریت داخلی و نهایتا سیستم کل به جزئی آموزش ارتباطی مستقیم دارد.هرکدام ازانها در خروجی‌های بهینه و کاربردی آموزش نقش بسزایی دارند به عنوان مثال یک معلم بابرنامه مجرب وآشنا با علوم ارتباطی و روان‌شناختی خلائی استانداردهای سیستماتیک آموزشی را می‌تواند بانوع متفاوت تدریس خود تاحد زیادی پرکند.اما این مسئله تا جایی می‌تواند مثمر ثمرواقع شودکه سیستم غلط مذکور از ادامه چنین روندی که مسلما در اینجا کاملا فردی و به واسطه خلاقیت و تدبیر شخص معلم درفضای کلاسمی باشد ممانعت نکند. این مسئله خصوصا درمورد موضوع دومی که درابتدای بحث بدان اشاره کردیم یعنی تمرین جامعه پذیری و مدنیت و مشارکت فعالانه دانش آموزان درعرصه‌های مختلف مصداق روشن‌تری دارد.اگرما فرضا یک سیاست یکسویه و ایدئولوژیک را اداره کننده قطب آموزشی کشور درنظر بگیریم.

در جایی خواندم: «آموزش وپرورش ما سیاسی است، آن‌هم نه در راستای سیاست‌های کلی نظام، بلکه در راستای سیاست‌های جناح‌ها. این موضوع نگران کننده است»(1) این مسئله تاکید دارد بر روند تحصص گرا و فراجناحی سیستم آموزشی. اما مشکل اینجاست که ما نه تنها درحوزه تخصص گرایی هم حرف زیادی برای گفتن نداریم بلکه در تربیت قشر نوجوان وایجاد آمادگی آنها در اجتماع نیزکه می‌تواند ابعاد فوق برنامه درسی را شامل شود همچنان عقب هستیم.

در ادامه نگاه قابل تامل اینکه دکتر سوسن شریعتی در«دون کیشوت درشهر» می‌گوید ::«آیاروشنفکر، می‌تواند به این بهانه که آماتور است و دغدغه امر عمومی دارد وسرنوشت مشترک هماگان،خود را ازداشتن تخصص معاف بداند دانای کل باشد وآگاه به رموز و دارنده راه حل؟خیر!این که حتما باید متخصص علوم اجتماعی، علوم انسانی و غیره باشد البته محل تردید است اما داشتن تخصص بی شک برای گشودن افق های جدید و شکل دادن به نگاهی انتقادی حتی ضروری است.

درنظام آموزشی ما بعضا از علم علیه “دانایی مسئولانه” استفاده می‌شود. وادارکردن دانش آموز به غرق شدن در محتویات نه چندان مطلوب کتاب ها و بسته کردن فضای نقد و گفت وگو و تحقیق و تفحص و یا ایجاد فضایی تصنعی با سرگرم کردن اذهان جست وجوگر به مفاهیمی فلسفی و کلی که بیشتر یک شبه روشنفکر را می‌سازد تا یک فرد آگاه درکنار نمره گرایی واداره کردن این بخش مهم جامعه با توسل به شیوه هایی ارتجاعی که بعضا درنظام های کمونیستی دیده می‌شود شاید تنها بخش کوچکی از سلسله مشکلات آموزشی ما باشد.در آموزش وپرورش بر اثر ارزش‌گذاری‌های اشتباه “ روحیه‌ی نقادی” نه‌تنها تقویت نمی‌‌شود بلکه به‌عنوان مثال شوراهای دانش‌آموزی (که عصاره‌ دانش‌آموزان فعال است و یا حداقل باید اینگونه باشد و می‌‌‌تواند زمینه‌ساز فعالیت‌های نوجوانان درچارچوب قوانین مدرسه باشد) تا آنجا محترم است که تاییدکننده‌ فعالیت‌های مسئولین و یاری دهنده‌ آنها، نه با نقد و پرسش، بلکه با انجام هر آنچه که آن‌ها درست می‌دانند، باشد. و اگر دانش‌آموزی پرسش های بنیادین داشته باشد و مثلا به سیاست های مسئولین در سطح کلان روی خوشی نشان ندهد و حرفی برای گفتن داشته باشد، هم از طرف مسئولین (و متاسفانه هم از طرف دانش‌آموزان) به انحای مختلف محکوم می‌شود و باید هرطور که شده حتی درمورد فعالیت‌های صنفی‌اش، مهار کرد. می‌بینیم که این مدیریت غلط، شوراها راکه می‌توان ازآنها به عنوان حداقلی‌ترین بازوان اصلاح بدعت‌ها و مشکلات نام برد را نیز برنمی‌تابد و با این اوصاف مشخص است که درمورد مشکلات معلمان و عدم عملی کردن وعده و وعیدهاو پوشانیدن ناکارآمدی درارائه اعداد و ارقام آماری و... چه رویکردی وجود خواهد داشت.

1.ماهنامه چشم‌انداز ایران، شماره17، ص71

نویسنده : محمدحسین حیدری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد