تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

نظام بیمه درمانی باید دگرگون شود


دکتر ایرج فاضل رئیس جامعه جراحان ایران در گفتگو با اطلاعات:

نظام بیمه درمانی باید دگرگون شود
متأسفانه بیمه‌ها به ارگان‌های پولساز تبدیل شده‌اند و به فکر مشکلات بیماران و مردم نیستند



دکتر ایرج فاضل متولد 1318 در اردستان، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در دولت اول هاشمی رفسنجانی بوده است . وی همچنین تا خردادماه 1390 عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و رئیس فرهنگستان علوم پزشکی بود.


دکتر فاضل متخصص جراحی است و فوق تخصص جراحی عروق را از امریکا دارد و اکنون استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و رئیس جامعه جراحان ایران است. با دکترفاضل به عنوان صاحبنظرخبره درزمینه مسائل درمانی کشور وچالش‌هایی که این بخش با آن مواجه است به گفتگو نشسته ایم که ماحصل ان چنین است:

به نظر شما در شرایط فعلی مهمترین چالش نظام سلامت چیست و این چالش ها چه اثری برای عموم دارد؟ 

قبل از هر چیز باید یادآور شوم، سلامت یکی از اصلی ترین مولفه‌های توسعه پایدار است. به همین دلیل هر چه کشورها پیشرفته تر باشند، میزان سرمایه گذاری آنها در بخش سلامت بیشتر است و بر عکس، کشورهای کمتر پیشرفته، به این بخش توجه کمتری دارند.

در سالهای اخیر به بخش سلامت در اداره کشور بهای کافی داده نشده و همیشه کمتر از آنچه باید، به آن پرداخته شد. باید درصد بیشتری از درآمد ناخالص ملی به آن اختصاص داده شود، اما می بینیم که آن مقداری هم که اختصاص یافته به انحای مختلف مورد بی مهری قرار می‌گیرد و بسیاری از بودجه ها تحقق پیدا نکرده و نمی کند و در نتیجه پیوسته و به مرور این بخش که مهمترین بخش جامعه است، نحیف‌تر و مشکل دار تر شده است.

دو دهه قبل درمان دربیمارستان های دانشگاهی ما کاملا رایگان انجام می شد و مردم اگر مشکلی داشتند می دانستند جاهای مطمئنی وجود دارد که در آن درمان و عمل جراحی مورد نیازشان انجام پذیر است. این بیمارستان ها رونق داشت، بودجه کافی داشت و به دلیل این که توسط استادان دانشگاه و هیات علمی اداره می شد، مردم با اطمینان کامل به آن مراجعه می کردند و درمان می شدند. بودجه کافی برای اداره این موسسات که جزئی از بودجه آموزش عالی بود از طرف دولت پرداخت می شد (که جمع آن در مقیاس بودجه مملکتی مانند قطره ای در دریا بود) و این امر هم مساله درمان رضایت طبقات کم بضاعت را تامین می کرد و هم به رونق بخش آموزش پزشکی می‌افزود.

مشکل زمانی آغاز شد که برای صرفه جویی پول در این بخش مهم از جامعه، طرح خودگرانی بیمارستان ها را مطرح کردند و قرار شد به بیمارستان ها بودجه کافی اختصاص ندهند و آنها مجبور شدند از طریق پول گرفتن از بیماران بیمارستان را بگردانند. از همان اول مشکلات اداره بیمارستان ها شروع شد. به گونه‌ای که الان بسیاری از این موسسات بخش های خود را به بخش خصوصی اجاره داده اند. شما تصور کنید این گونه بیمارستان ها که وظیفه آموزشی دارد، باید داروخانه و آزمایشگاه ،بخش رادیولوژی یا فیزیوتراپی را به بخش خصوصی اجاره دهد تا در آمد کسب کند. این کارچه نتیجه ای می تواند در آموزش بگذارد؟ 


دکتر ایرج فاضل رئیس جامعه جراحان ایران در گفتگو با اطلاعات:

نظام بیمه درمانی باید دگرگون شود
متأسفانه بیمه‌ها به ارگان‌های پولساز تبدیل شده‌اند و به فکر مشکلات بیماران و مردم نیستند



دکتر ایرج فاضل متولد 1318 در اردستان، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در دولت اول هاشمی رفسنجانی بوده است . وی همچنین تا خردادماه 1390 عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و رئیس فرهنگستان علوم پزشکی بود.


دکتر فاضل متخصص جراحی است و فوق تخصص جراحی عروق را از امریکا دارد و اکنون استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و رئیس جامعه جراحان ایران است. با دکترفاضل به عنوان صاحبنظرخبره درزمینه مسائل درمانی کشور وچالش‌هایی که این بخش با آن مواجه است به گفتگو نشسته ایم که ماحصل ان چنین است:

به نظر شما در شرایط فعلی مهمترین چالش نظام سلامت چیست و این چالش ها چه اثری برای عموم دارد؟ 

قبل از هر چیز باید یادآور شوم، سلامت یکی از اصلی ترین مولفه‌های توسعه پایدار است. به همین دلیل هر چه کشورها پیشرفته تر باشند، میزان سرمایه گذاری آنها در بخش سلامت بیشتر است و بر عکس، کشورهای کمتر پیشرفته، به این بخش توجه کمتری دارند.

در سالهای اخیر به بخش سلامت در اداره کشور بهای کافی داده نشده و همیشه کمتر از آنچه باید، به آن پرداخته شد. باید درصد بیشتری از درآمد ناخالص ملی به آن اختصاص داده شود، اما می بینیم که آن مقداری هم که اختصاص یافته به انحای مختلف مورد بی مهری قرار می‌گیرد و بسیاری از بودجه ها تحقق پیدا نکرده و نمی کند و در نتیجه پیوسته و به مرور این بخش که مهمترین بخش جامعه است، نحیف‌تر و مشکل دار تر شده است.

دو دهه قبل درمان دربیمارستان های دانشگاهی ما کاملا رایگان انجام می شد و مردم اگر مشکلی داشتند می دانستند جاهای مطمئنی وجود دارد که در آن درمان و عمل جراحی مورد نیازشان انجام پذیر است. این بیمارستان ها رونق داشت، بودجه کافی داشت و به دلیل این که توسط استادان دانشگاه و هیات علمی اداره می شد، مردم با اطمینان کامل به آن مراجعه می کردند و درمان می شدند. بودجه کافی برای اداره این موسسات که جزئی از بودجه آموزش عالی بود از طرف دولت پرداخت می شد (که جمع آن در مقیاس بودجه مملکتی مانند قطره ای در دریا بود) و این امر هم مساله درمان رضایت طبقات کم بضاعت را تامین می کرد و هم به رونق بخش آموزش پزشکی می‌افزود.

مشکل زمانی آغاز شد که برای صرفه جویی پول در این بخش مهم از جامعه، طرح خودگرانی بیمارستان ها را مطرح کردند و قرار شد به بیمارستان ها بودجه کافی اختصاص ندهند و آنها مجبور شدند از طریق پول گرفتن از بیماران بیمارستان را بگردانند. از همان اول مشکلات اداره بیمارستان ها شروع شد. به گونه‌ای که الان بسیاری از این موسسات بخش های خود را به بخش خصوصی اجاره داده اند. شما تصور کنید این گونه بیمارستان ها که وظیفه آموزشی دارد، باید داروخانه و آزمایشگاه ،بخش رادیولوژی یا فیزیوتراپی را به بخش خصوصی اجاره دهد تا در آمد کسب کند. این کارچه نتیجه ای می تواند در آموزش بگذارد؟ بودجه های آموزش کجاست که این چنین بیمارستان ها مجبور می شوند بخش‌های خود را اجاره دهند؟

در بخش عمومی، باید در مجموع 30 درصد هزینه سلامت بر دوش مردم باشد و 70 درصد را دولت بپردازد. در حال حاضر قسمت اعظم آن ـ بیش از 70 درصد ـ بر دوش مردم است و مردم این فشار را حس می کنند.

نقش بیمه ها در این میان چیست؟ به نظر شما وظیفه اشان را به درستی انجام می دهند؟

بیمه ها که باید حل کننده مشکلات مردم باشند و اساسا برای روز مبادا ایجاد شده اند که اگر کسی گرفتار شد، زیر خط فقر نرود اما متاسفانه در شرایط مملکت، به ارگان‌های پولساز تبدیل شده اند. ارگان هایی که به فکر همه چیز هستند به جز مشکلات بیماران و مردم.

توجه همگان را به این نکته بدیهی جلب می کنم که بیمه را برای انباشتن پول ابداع نکرداه ند. کسانی که برای اولین بار بیمه را ارائه دادند و ما از آنها تقلید کردیم، هدفشان این بود که بسیاری از مردم در حالت بی نیازی و سلامت، مبلغی را بپردازند تا اگر کسی زیر بار مخارج هنگفت پزشکی رفت، از این محل جبران شود و مردم بدون دغدغه و هزینه های روز افزون درمان، با خیال راحت زندگی کنند.

در اینجا این اصل زیر پا گذاشته شده است. بیمه ها سهل انگار و بدون توجه به تعهداتشان هستند، پرداخت‌هایشان ماه ها به تاخیر می افتد و بعد از تاخیر زیاد فقط بخشی از آن تعهدات خود را می پردازند، بنابراین علی رغم این که مردم بیمه دارند، فشار زیادی بر روی دوششان است و بیماران و پزشکان هم از کارکرد بیمه ها به شدت ناراضی هستند.

شما پیشتر وزیر بهداشت بودید، به عنوان کسی که با این نظام آشنایی کامل دارد، چه راهکارهایی برای حل این مشکلات در نظام سلامت دارید؟

باید همه مشکلات را با تدبیر حل کنیم. چند وقت دیگر دولت باید بودجه اش را تقدیم مجلس کندلذا اولین قدم این است که دولت به شعارها و تعهدات خود عمل کند و متناسب با نیاز بخش سلامت بودجه را تنظیم کند. متولیان بخش سلامت به گونه ای برنامه ریزی کنند که اصل بر پاسخگویی بیمارستان ها و تامین امکانات رضایتبخش برای درمان باشد.

دیگر این که برای راحتی خیال مردم و این که چنین باری بر دوش مردم کمتر حس شود، باید تجدید نظر کلی در نظام بیمه ای داشته باشیم. در حال حاضر این همه بیمه تاسیس شده و در هر خیابانی یک بانک می بینیم که کنارش یک بیمه هم وجود دارد. این به درد مردم و مملکت نمی‌خورد. باید اینها تجمیع شود و یک بیمه مقتدر از آن بیرون بیاید که بتواند پاسخگوی نیاز مردم باشد. الان قسمت عمده درآمد این بیمه ها صرف هزینه های پرسنلی گسترده آنها می شود. این شکل از مدیریت جوابگو نبوده و به درد مردم نمی خورند.

وزارت بهداشت برای حل این مشکلات قانون بیمه ایرانیان را گذاشته و پزشک خانواده را اجرا می‌کند و معتقد است که پزشک خانواده راه حل مشکلات نظام سلامت است. نظر شما چیست؟

طرح پزشک خانواده در اصل فکر خوبی است،اما برای اجرای این طرح زمینه سازی بسیاری زیادی لازم است که قسمت اعظم آن انجام نشده است نمی‌شود یک دفعه نظام پزشک خانواده را مطرح و براساس آن عمل کرد. به ین شکل، همانند گذشته باز هم شکست می‌خورد، چرا که آمادگی برای بیماران و بخش پزشکی به وجوه نیامده، از طرف دیگر انجام این اصل نیز به بودجه ای دارد که اثری از آن نمی بینیم. بنابر این به نظرم به این شکل موفق نخواهد شد، نه جامعه پزشکی آمادگی دارد، نه مردم. به علاوه حلقه های گمشده‌ای در این زنجیره است که بایستی آنها نیز از قبل پیش‌بینی شود تا به تدریج این طرح عملی شود. این دفعه اولی نیست که پزشک خانواده مطرح می‌شود.

به گفته مسئولان وزارت بهداشت، مشکل پزشک خانواده، اعتبارات آن است، قرار بود 6 هزار میلیارد تومان به این طرح اختصاص یابد که تاکنون یک ریال آن محقق نشده و تاکنون فقط حدود 25 تا 30 درصد بودجه نظام سلامت اختصاص پیدا کرده است. نظر شما در این مورد چیست؟

مساله همین است. پارسال قرار بود از مازاد درآمد نفت در سال 90 حدود 3هزار میلیارد به نظام سلامت اختصاص پیدا کند. تا پایان سال این اتفاق نیفتاد و در نهایت فقط بخشی از آن پرداخت شد. 10 درصد درآمد حاصل از هدفمند کردن یارانه ها نیز قرار بود به نظام سلامت اختصاص پیدا کند که ریالی از آن پرداخت نشد. یعنی به مصوبات و قوانین پایبندی وجود ندارد.

عرض من این است که باید قوانین را اجرا کرد. قانون شکنی عرف شده است. وقتی در این مملکت قانون شکنی وجود دارد، چه حرفی می توان زد؟ همه چیز زیر سئوال می رود. بنابراین مسئولان باید خود را موظف بدانند که قانون را اجرا کنند. قوانین شوخی بردار نیست. شورای عالی سلامت قرار بوده تشکیل شود، الان بیش از یک سال گذشته واین اتفاق نیفتاده است در حالی که از مصوبات مجلس بود. وقتی قوانین را اجرا نمی کنیم، طبیعی است که هرگونه مشکلی ممکن است اتفاق بیفتد.

این چه بازخورد و مشکلاتی برای مردم به همراه دارد؟ 

اگر کسی با مردم از نزدیک سر و کار داشته باشد ـ مثل ما پزشکان ـ به وضوح حس می کند که کم کم مشکلات در حال خم کردن کمر مردم است. ما در همه بخش ها می بینیم که مردم دچار مشکل و زحمت هستند. در بخش پزشکی هنوز آثار تحریم‌ها را درست حس نکرده‌ایم. اگر مسئولی می آید و می گوید تحریم‌ها سبب پیشرفت مملکت شده، باید ببیند که آیا مردم هم همین برداشت را دارند؟ تحریم ها در تمام شئون ما تاثیر گذاشته اند. الان ما آثار آن را در همه جا و از جمله در بخش دارو می بینیم و هر روز بیماران می گویند فلان دارو نیست یا اگر هست قیمت آن چند برابر شده یا کمیاب تر شده است. این تازه اول کار است و ما مشکلات بسیار بیشتری را در پیش داریم.

با کاهش ارزش پول ملی، شاهد افزایش قیمت ها هستیم و از دیگر سو تعرفه های پزشکان هم دچار مشکل شده است. به نظر شما این مشکل تعرفه ها چه اثری روی کار پزشکان می گذارد؟ بیمارستان‌های خصوصی اعلام کرده اند که اگر وضع به همین منوال باشد، به حالت تعطیل در می‌آیند... چه باید کرد؟

اینها همه درست است. تعرفه‌ها و قانون باید عادلانه باشد. تعرفه ها را به زور پایین نگه داشتند و این به آن معناست که یارانه ای که دولت باید بپردازد را پزشکان می پردازند. هر وقت دولت در هر دوره ای نرخ کاذب و غیر واقعی بگذارد، سبب می‌شود مقداری انحرافات به وجود بیاید. مسائلی مثل زیر میزی که در پزشکی مطرح می شود زاییده تعرفه‌های ظالمانه و غیر عادلانه است. در هر بخش دیگر هم اگر نرخ ها غیر واقعی باشد مباحثی مثل زیرمیزی به وجود خواهد آمد. بنابراین ما وقتی برخوردمان طبیعی و عادلانه نیست باید منتظر این پدیده‌ها باشیم.

به نظر شما با وجود این مشکلات در مراکز دولتی و خصوصی و با این تعرفه ها و افزایش قیمت ها، نظام سلامت به کدام سمت می رود؟

ما بحران اقتصادی داریم که همه شئون مملکت، از جمله بخش سلامت را دچار مشکل کرده، کمبود دارو و تجهیزات پزشکی تازه اول این مشکلات است. آینده دشواری در پیش داریم.

سئوالی که پیش می آید این است که حل مسائل مملکت در چیست؟ تا کی می‌خواهیم به این روند ادامه بدهیم؟ تمام مملکت درگیر این مسائل است که باید آن را حل کرد. ادامه این وضع جز اضافه شدن مشکلات چیزی دیگری ندارد. روز به روز مشکل بر گردن مردم و مسئولان اضافه می شود. تا کی؟ ما باید در هر صورت به طور منطقی و خردمندانه مسائل اساسی مملکت با دنیا را حل کنیم. ادامه و تشدید نارسایی های موجود حاصل دیگری ندارد.

تجیهزات بیمارستانی بعضا از قبل از انقلاب مانده و فرسوده شده، به ویژه بیمارستان‌های دولتی و آموزشی در این زمینه با مشکلات جدی مواجه هستیم. با این حال می‌بینیم به عنوان مثال برای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با این وسعت و تعداد بیمارستان ها فقط 5 میلیارد تومان برای نوسازی و خرید تجهیزات به آن اختصاص یافته است. می خواستم بدانم که کمبود تجهیزات در سلامت مردم چه تاثیری می گذارد؟

کمبود تجهیزات به جای خود، مساله از این وخیم تر است. این بیمارستان های دانشگاهی در گذران مسائل روزمره شان دچار مشکل هستند. در پرداخت های روزانه شان دچار مشکل هستند. با این گرانی روز افزون و گرانی ارز، تهیه تجهیزات نه فقط مشکل، بلکه غیر ممکن است. بیمارستان‌ها با همان امکانات فرسوده و با هزار مشکل کارهایشان را انجام می‌دهند و این مشکلات با این وضع روز افزون خواهد بود. با توجه به بضاعت و توانایی محدود بیماران و نارسایی شدید بیمه ها و پرداخت های با تاخیر زیاد و غیر کافی آنها، وضع بیمارستان ها مشکل تر خواهد شد.

به نظر جنابعالی، در حال حاضریگانه مشکل نظام سلامت، بودجه و اعتبارات است؟ 

اصل مشکلات همین است که توجهات لازم به آن نمی شود. اما فقط همین نیست. ما مساله قانون شکنی‌ها را داریم، همه جا قانون شکنی می شود، در نظام سلامت هم می شود. مشکلات اخلاقی و رفتاری از جمله اختلاس های نجومی داریم که در مملکت رواج پیدا کرده است و به هر حال به نظام سلامت نیز کشیده می شود. مشکلات آموزشی را در بیمارستان های آموزشی داریم که در آینده تاثیرات آن مشخص خواهد شد. این مسائل و مشکلات همه با هم در ارتباط است. 

سازمان نظام پزشکی تقریبا به سمت دولتی شدن می رود و بیشتر منافع دولت را در نظر می گیرد تا مردم. به نظر شما تشکیلات نظام پزشکی چگونه باید باشد که بتواند بیشتر در خدمت مردم باشد؟

سازمان نظام پزشکی در اصل سازمانی مترقی و مردم نهاد است که به منظور ساماندهی امور پزشکی در قانون پیش بینی شده است. این نظام حافظ حقوق بیماران و پزشکان، یعنی ارائه دهندگان و دریافت‌کنندگان خدمات پزشکی است. این مجموعه باید مرد م نهاد باشد، همان گونه که سال های سال بوده است و با حق عضویتی که پزشکان می پرداختند، اداره می‌شد. 

متاسفانه در چند سال اخیر به تدریج این سازمان شروع به گرفتن بودجه از دولت کرد و این بزرگترین زنگ خطر برای این مجموعه بود، چون یک نظام پزشکی دولتی با توجه به وظایف و انتظارات از این نهاد نه به درد پزشکان می خورد و نه به درد مردم.

این بزرگترین گام اشتباهی بود که برداشته شد و هیچگونه نیازی هم به آن نبود. یعنی ما می توانستیم با آن درآمدی که نظام پزشکی دارد آن را اداره کنیم. نیازی نبود تا آن را بسط بدهیم و ساختمان های متعدد بخریم و پرسنل آن را اضافه کنیم بلکه باید به همان شکل می ماند و به اندازه درآمدش هزینه می کرد. متاسفانه این اتفاق افتاده و به نظرم باید نیاز نظام پزشکی به بودجه دولتی قطع و نظام پزشکی با بودجه خودش اداره شود.

مشکل نظام پزشکی این است که به همین دلیل بالا و به دلیل سیاسی شدن آن، اعتماد پزشکان را از دست می‌دهد. بنابراین شاهدیم که 4 سال یک بار که انتخابات نظام پزشکی انجام می شود، از کثیری از پزشکان، فقط بخش کوچکی شرکت می کنند و رای می دهند.

من از پزشکان مملکت تمنا می‌کنم که به این مجموعه بسیار مهم اهمیت لازم را بدهند. ارزش آن را دارد که 4 سال یک بار یک روز را برای انتخابات بگذارند. افرادی هم که صلاحیت دارند و استعداد انتخاب شدن را دارند، پا پیش بگذارند و داوطلب شوند. مجموعه پزشکان این یک روز را روز سرنوشت خود بدانند اگر انتخابات خوب با حضور قابل توجه پزشکان انجام شود، طبیعتا افراد بهتری انتخاب می شوند و سازمان نظام پزشکی بهتری خواهیم داشت.

مساله رشد علمی در کشور ما را چگونه ارزیابی می کنید؟ ظاهرا بیشتر ادعاهای مربوط به تولید علم، به رشد مقالات در ISIارتباط دارد. 

ببینید یک سوء تفاهمی اینجا اتفاق افتاده. درست است که رشد مقالات علمی یکی از نشانه های پیشرفت کشور است، اما باید توجه کرد در جایی که این مقالات به صورت صحیح تهیه می شود روند این گونه است: تحقیقاتی انجام می‌شود، این تحقیقات باعث کشف، سازه یا روش یا داروهای جدید می شود و در نهایت از آن یک مقاله بیرون می‌آید. ما فقط این آخری را داریم و پیش زمینه هایش را نداریم. در اینجا پیشرفت ادعایی ما مثل گردویی است که مغز ندارد و فقط پوسته است. ما هم به این پوسته دل خوش کرده ایم، یعنی تعداد مقالات! آنهایی که ادعا می کنند نشان بدهند، از این مقالات چه چیزی نصیب مملکت شده، کدام داروی جدید ساخته شده که قابلیت عرضه در بازارهای دنیا را دارد؟ کدام وسیله جدید ساخته شده که بتواند برای مملکت سود و سرمایه آفرینی کند.

صحبت هایی در مورد داروهای جدید وجود دارد، داروهای بیوتکنولوژی و... اینها وقتی قابل قبول است که در دنیا بتوانیم آن را عرضه کنیم و ارز و ثروت به مملکت بیاوریم. به نظر شما داروهایی که الان در کشور در حال تولید است و به بازار می‌آید، کیفیت لازم را دارند؟

هنوز هم بسیاری از داروهای ساخت داخل کیفیت قابل قبولی ندارد و با مشکلات پیش رو، اشکالات عمده ای برای تهیه مواد اولیه وجود دارد. معلوم نیست که وضع این گونه ادامه داشته باشد. ما در داخل خیلی کارها می‌توانیم بکنیم. اما وقتی می توانیم ادعا کنیم که در دنیا پیشرفت کرده ایم که آنچه را می سازیم در دنیا نیز خریدار داشته باشد. وقتی تولیدات خوب باشد، در دنیا خریدار و خواستار دارد.

بالاخره ما عادت کرده ایم که ادعاهای غیر واقعی هم زیاد بشنویم. من شخصا خیلی به این ادعاها اعتقادی ندارم.

تحریم ها در بخش دارو چه اثری گذاشته و چه تاثیری بر نظام سلامت می گذارد؟

در ساخت دارو، المنت های بسیار مختلفی به کار می روند و ما برای ساخت دارو نیازمند خرید قسمت های مختلفی از خارج هستیم. همه جا همین طور است، هر مملکتی که دارو می سازد، بخش هایی را وارد می کند. الان ما به دلیل تحریم ها دچار مشکل شده ایم. ظاهر قضیه این است که دارو جزو تحریم ها نیست، اما در مساله دارو هم به صورت تمام قد گرفتار تحریم‌ها هستیم. انتقال ارز، گرانی ارز، مشکلات ارزی داخلی و... باعث می شود دسترسی ما به موادی که برای ساخت دارو لازم است ،مشکل‌تر شود، بنا براین تحریم ها به طور مسلم در تولید داروهای داخلی اثرگذار است و این اثرگذاری روز افزون خواهد بود.

در بخش تجهیزات پزشکی نیز همین اشکالات وجود دارد. ما اقلام بی‌شماری را از نخ بخیه تا ماشین‌های سی تی اسکن و ام‌آر‌ای باید با ارز وارد کنیم. این لوازم و دستگاه ها بسیار زیادند و همه انها با ارز تهیه می شوند. از اختصاص بودجه تا تهیه ارز، انتقال ارز، خرید و وارد کردن آن دچار مشکلات گوناگون هستیم.

این مشکل کمبود دارو است، کیفیت داروها نیز مشکل دیگر است. ظاهرا داروهای تولید داخل چندان جالب نیست.

ما همیشه در جواب سئوال بیماران در مورد تهیه داروی داخلی یا خارجی، سعی کردیم داروی باکیفیت داخلی را پیشنهاد کنیم. اما تردیدی نیست که با همه این مشکلات، ما بخواهیم حجم تولید دارو را ثابت نگه داریم،این مساله قطعا در کیفیت تولیدات اثر می گذارد.

نظر شما در مورد وضع آموزش پزشکی چیست؟ 

در بخش آموزش پزشکی، مشکلات قابل حلی داریم که باید به آن پرداخته شود. اولا در اوایل انقلاب به دلیل کمبود پزشک و استفاده از پرشک‌های خارجی، تمهیداتی اندیشیده شد تا تعداد پزشکان افزایش پیدا کند. این با موفقیت اجرا شد و ما به کلی از پزشکان خارجی بی نیاز شدیم، اما ادامه این وضع سبب می شود که نیروهای تربیت شده در بخش پزشکی افزون بر نیاز جامعه باشد. این خود سبب مخاطراتی در آینده خواهد بود. به هر صورت باید تعدیل شود و تولید پزشک و متخصص باید با برنامه و به اندازه نیاز جامعه و توانایی لازم در توزیع پزشکان باشد.

آمریکا چند دهه قبل دچار کمبود پزشک بود، برای همین دانشکده‌های متعددی را تاسیس کرد و زمانی که این نیاز بر آورده شده، بیش از نیمی از آن دانشکده‌ها تعطیل شد. در کشور ما هیچ کدام تعطیل نشدند و بسیاری از این مجموعه ها نه از نظر کیفی و نه کمّی شرایط لازم را ممکن است نداشته باشند.

من به شدت نگران کیفیت آموزش هستم. مشکلات بیمارستان‌های دانشگاه‌های علوم پزشکی، بر کیفیت آموزش تاثیر می گذارد. الان به دلیل مشکلات اقتصادی، کسانی که مسئول دادن این آموزش ها هستند، مجبورند که بیشتر کار بکنند. همه موسسات آموزشی الان بیشترین تکیه اشان بر میزان پول سازی عضو هیئت علمی نه آموزش دادن آنهاست. بنابراین خود به خود وقتی که باید صرف آموزش شود، صرف درآمد زایی می شود و این قطعا به کیفیت آموزش لطمه می زند. اینکه بیمارستان های آموزشی بخش های خود را به بخش خصوصی اجاره می دهند، خود عامل دیگری است که بر کیفیت آموزش اثرگذار است.

این مسائل به صورت خزنده در حال پیشرفت است به همین شکل از کیفیت آموزش می کاهند. ما باید برای آن فکر اساسی کنیم.

نوعی تخصص‌گرایی درجامعه پزشکی ایجاد شده، این مساله را چگونه ارزیابی می کنید؟

ببینید الان وقتی یک دندانپزشک فارغ التحصیل می شود، به عنوان یک فرد متخصص به او مراجعه می کنند. در پزشکی یک پزشک عمومی آن اعتبار را ندارد. از این رو، پزشکان عمومی مجبور هستند برای این که اعتبار پیدا کنند، بروند و تخصص بگیرند. البته باید گفت این برداشت کاملا اشتباه است. پزشکی عمومی تنه اصلی درخت پزشکی و مهمترین قسمت پزشکی است. پزشک عمومی مهمترین عامل در عرصه ارائه خدمات پزشکی به مردم است و تمام تخصص ها بخش‌های کوچکی را عهده دار هستند، در حالی که بار اصلی روی دوش پزشک عمومی است.

متاسفانه به تدریج به دلیل مسائل اقتصادی، ارزش و اعتبار پزشک عمومی کم شده و بر تعداد متخصصان اضافه می شود علی رغم این که به اندازه کافی در آن رشته متخصص هم داشته باشیم.

افزایش جمعیت چقدر می‌تواند در مساله بهداشت و درمان حائز اهمیت باشد؟

مساله جمعیت موضوع ساده‌ای نیست. هم کاهش و هم افزایش جمعیت به تمهیدات بسیار گسترده و زمان بری نیاز دارد. در عالم فرض، جمعیت بیشتر خیلی بهتر است، به شرطی که امکاناتی که این جمعیت نیاز دارد را فراهم کرده باشیم. امکانات تحصیلی، اقتصادی، شغل، خانواده و ازدواج، بهداشت و عوامل دیگر. 

به نظر من در مملکت ما با توجه به نرخ افزایش جمعیتی بالایی که داشت، چندین سال کار شد تا نرخ به میزان پایین تری بیاید، موفق هم بود. اما موفق تر از آن در امر کاهش جمعیت، مشکلات اقتصادی بود که بر کاهش نرخ جمعیت تاثیر گذاشت! هر خانواده ای می داند که یک فرزند جدید چه هزینه ها و مسائلی را ایجاد می کند، الان اسم نویسی یک کودک در دبستان، از دانشگاه مشکل تر شده است.

اوایل انقلاب که سیاست افزایش جمیعت اتخاذ شده بود، ما در ابتدا بحران پوشک داشتیم، هفت سال بعد بحران مدرسه ابتدایی و بعد از آن بحران دانشگاه و بعد از آن بحران ازدواج و کار پیدا کردیم. بعلاوه تمهیداتی از قبیل دادن سکه ساده اندیشانه است! چطور ممکن است که یک زوج با شعور به دلیل این گونه امتیازات که به نظرم توهین به مردم است، قبول کنند که یک بچه کمتر یا بیشتر داشته باشند؟ یا قبل از آن آقای رئیس جمهوری گفته بود به هر نوزاد یک میلیون تومان اختصاص داده شود. پس از چندی معلوم شد دولت نمی تواند این کار را بکند. سیاست های این چنینی که مطالعه پشت آن نیست به سرعت به فراموشی سپرده می شود. 

به نظرم این سیاست ها قطعا نمی‌تواند تاثیرگذار باشد، اگر زوج‌های جوان احساس امنیت بکنند و مطمئن باشند که می توانند زندگی را اداره کنند، به سمت افزایش جمعیت می رویم. وگرنه با توجه به این شرایط فکر می کنم نرخ جمعیت از این هم کمتر خواهد شد

اطلاعات  - 21  آبان   91

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد