تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

حاشیه ی مقاله ی جناب آقای بهلولی درتاریخ 22آبان 1391



  کاملا باید واضح و روشن گفت که در آموزش و پرورش دو گروه کارمند است ( آموزشی واداری ) دردادگستری (قضائی ودفتری ) در وزارت امور خارجه (سیاسی واداری )در وزارت کشورهم(سیاسی واداری )در وزارت نیرو (فنّی واداری) وبرابر تعریف قانون وظیفه اصلی به عهده ی گروه اوّل است وگروه دوم باید یا رومددکار گروه اوّل باشند ولی در عمل این گونه نیست وگروه دوم که نقش توپ جمع کن رادارند گاهی نقششان پررنگ تر از بازی کن های وسط میدان می شود وعلّتش آن است که چون گروه دوم نزدیک تر به وزیرند عزیزتر از گروه اوّل می شوند واحساس برتری می کنند واین احساس ریشه در حساد ت دارد .وطبعا قوانین اداری واستخدامی را بهتراز گروه اوّل بلدند وازاین اطلاعات برای پاپوش دوختن برای گروه اوّل استفاده می کنند .  ودر آموزش وپرورش به طریق اولی . گروه دوم که معمولاازنظر مدارج تحصیلی پائین تر از گرول هستند مطیع و منقاد وزیر هستند و عزیز تر. ومواظب گروه اول ! وبنابراین ، این کلمه فرهنگیان که شامل هر دو گروه می شود غلط است !

  این کارمندان حوزه وزارتی دشمن معلمان بوده و هستند و هرچه مزایا هست در مقابل این خوشخدمتی به آنها داده می شود و معّلمان محرومند و مدیر مدرسه مآمور اداره و وزارتخانه درمدرسه ؛ که معلمان را کنترل کنند. به این ترتیب از مزایاوپاداش بیشتری برخوردارشوند. وشعارودثارشان این است (که قانون را ولش کن وبچسب به دستور وزیر)و عملا می شوند دست به سینه ی ما فوق.

  براثراین سیروصیرورت ودریافت این مقام شامخ چاپلوسی وپاچه خواری وبرخورداری از مزایای آن!(که تا پس از مرگ هم ادامه دارد ).موجب می شوند بعضی از معلها هم تشویق بشوند که به کادر اداری بروند



  کاملا باید واضح و روشن گفت که در آموزش و پرورش دو گروه کارمند است ( آموزشی واداری ) دردادگستری (قضائی ودفتری ) در وزارت امور خارجه (سیاسی واداری )در وزارت کشورهم(سیاسی واداری )در وزارت نیرو (فنّی واداری) وبرابر تعریف قانون وظیفه اصلی به عهده ی گروه اوّل است وگروه دوم باید یا رومددکار گروه اوّل باشند ولی در عمل این گونه نیست وگروه دوم که نقش توپ جمع کن رادارند گاهی نقششان پررنگ تر از بازی کن های وسط میدان می شود وعلّتش آن است که چون گروه دوم نزدیک تر به وزیرند عزیزتر از گروه اوّل می شوند واحساس برتری می کنند واین احساس ریشه در حساد ت دارد .وطبعا قوانین اداری واستخدامی را بهتراز گروه اوّل بلدند وازاین اطلاعات برای پاپوش دوختن برای گروه اوّل استفاده می کنند .  ودر آموزش وپرورش به طریق اولی . گروه دوم که معمولاازنظر مدارج تحصیلی پائین تر از گرول هستند مطیع و منقاد وزیر هستند و عزیز تر. ومواظب گروه اول ! وبنابراین ، این کلمه فرهنگیان که شامل هر دو گروه می شود غلط است !

  این کارمندان حوزه وزارتی دشمن معلمان بوده و هستند و هرچه مزایا هست در مقابل این خوشخدمتی به آنها داده می شود و معّلمان محرومند و مدیر مدرسه مآمور اداره و وزارتخانه درمدرسه ؛ که معلمان را کنترل کنند. به این ترتیب از مزایاوپاداش بیشتری برخوردارشوند. وشعارودثارشان این است (که قانون را ولش کن وبچسب به دستور وزیر)و عملا می شوند دست به سینه ی ما فوق.

  براثراین سیروصیرورت ودریافت این مقام شامخ چاپلوسی وپاچه خواری وبرخورداری از مزایای آن!(که تا پس از مرگ هم ادامه دارد ).موجب می شوند بعضی از معلها هم تشویق بشوند که به کادر اداری بروند

  برای اثبات صدق عرایض بنده کافی است حقوق بنده ی  بازنشسته را با یک کارمند همشرائط بنده  مقایسه بفرمائید .

  بنده استخدامی سال 43 با درجه لیسانس هستم. با 600 تومان دریافتی و یک کارمند  وزارتی  که همشرایط من است . .نان دست به سینه بودن  حتی به ارث هم می رسد. و ورّاث هم بهره مند می شوند.

   حالا هم می گویند ما فرهنگیان یعنی دوغ و دوشاب یکی! وشده اند  بّره ی دو مادره. وچون ریش وقیچی دستشان بوده یک صیغه ای درست کرده اند به نام گروه (آموزشی، اداری )

  برای نمونه بگویید در تمام جنبش های معلمان از سال 1300 تا حال که هزینه اش بر معّلمان تحمیل شده کدام یک از کارمندان اداری شرکت داشته اند ؟ وبلکه برعکس کارشان گزارش کردن نام معّلمان فعّال در فعّالیت های صنفی بوده است . اگر حقی بر معلّمان داده شده آنها هم آمده اند و شریک شده اند ولی کارشان این بوده که  اسامی معّلمان را به مقامات وزارتخانه گزارش کنند و معلمان فعّال را به اخراج و انتظار خدمت و تقلیل درجه و مرتبه محکوم کرده اند(زیرا دادگاه اداری هم در تیول آنهاست) .ولی چون به سفره ی بودجه نزدیکترند سربودجه را برمی دارند واگر چیزی ماند به معلمان می دهند .و بعد هم با  پررویی می گویند ما هم معلم هستیم یا یک زمانی بوده ایم (.یکی نیست بگوید :خب اگه معلّم بودی وبلد بودی سر کلاس می ماندی ) !بالاخره ....... بره دو مادره هستند . آقا! اگر شما معلم بودید خب سر کلاس بودید . هر کس بی سواد بود و یا نمی توانست ویا نمی خواست سر کلاس برود می بردنش به وزارت خانه یا اداره و می شد رئیس معلها ( بازرس و مفتش معلّم ها ) بعد اواخر خدمت هم یکی دو سال پست مثلا مدیر کلی به او می دادند که در بازنشستگیش تا آخر عمر و پس مرگ وراثش از مزایای آن بهره مند شوند !

   واین است قصّه ی اینها ومعّلمان . کناره ی کار را می گیرند ووسط سفره را. میگی این سهم معلمهاست می گویند ما معّلمیم . میگی این سهم کارمندهاست میگویند :کارمندیم میگوئی این بودجه زیاد آمده .نمی دونیم چه کار کنیم .می گویند : بدهید به ما .ما هم معّلمیم هم کار مندیم.خلاصه حکایت شتر مرغند . والسّلام .

وبلاگ بازنشستگان-http://www.bazha.blogfa.com/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد