تقدیم به همه معلم ها

^{دو -  سه روز قبل با همکاران مدرسه به روستای  حسنارود رفتیم.حدود ده سالی می شود که در شهر ما رسم است که مدیر مدرسه در هفته ی معلم آنها را به یک گردش همراه با نهار می برد. وقتی چند معلم مشغول آماده کردن نهار بودند از خانه ای که بودیم بیرون آمدم و در کوچه های روستا مشغول چرخ زدن شدم. ار همان نزدیکی صدای اذان می آمد . پیرمرد بعد از اذان برای پدران و مادران و معلمان و اساتید و صاحبان حق طلب آمرزش کرد. برای من حس خوشایندی بود که در همه ی سال، بسیاری بعد از اذان به فکر ما باشند.( بگذار زر داران بر ارزش ثروتشان اضافه شود .)}

^{دو -  سه روز قبل با همکاران مدرسه به روستای  حسنارود رفتیم.حدود ده سالی می شود که در شهر ما رسم است که مدیر مدرسه در هفته ی معلم آنها را به یک گردش همراه با نهار می برد. وقتی چند معلم مشغول آماده کردن نهار بودند از خانه ای که بودیم بیرون آمدم و در کوچه های روستا مشغول چرخ زدن شدم. ار همان نزدیکی صدای اذان می آمد . پیرمرد بعد از اذان برای پدران و مادران و معلمان و اساتید و صاحبان حق طلب آمرزش کرد. برای من حس خوشایندی بود که در همه ی سال، بسیاری بعد از اذان به فکر ما باشند.( بگذار زر داران بر ارزش ثروتشان اضافه شود .)}

^{دو سه روز قبل یکی از همکاران پیامکی را برایم خواند به این مضمون که: ای پنج شنبه ها تعطیل ، ای 3 ماه تابستان تعطیل ، ای بین التعطیلین تعطیل و ... روزت مبارک. متاسفانه برخی از  قوانین آموزش و پرورش به جای آنکه جایگاه معلمان را تقویت کند از آن می کاهد.برای نمونه یک معلم روزی 5 ساعت به مدرسه می رود اما در همان دقایق باید در یک فضای حدود 30 متری با سی- جهل بچه سر و کله بزند و به آنها مطالبی را یاد بدهد. می شود طرحی ریخت تا معلم اگر علاقمند بود ساعات بیشتری در مدرسه باشد و طرح های علمی ، فرهنگی ، ورزشی و آموزشی انجام دهد. اما آموزش و پرورش به حداقل ها قناعت می کند. باید شرایط فرهنگی و امکانات و بودجه ی آموزش و پرورش به گونه ای باشد که معلم و دانش آموز از صبح تا ساعاتی از عصر در مدرسه بمانند . تعطیلی 4 ماه تابستان– برای مدارس ابتدایی – و 3 ماه برای سایر مقاطع واقعاً زیاد است. در استانهای سردسیر مثل همدان و کردستان و آذربایجان دانش آموز در سرما و یخبندان به مدرسه می رود اما هنگامی که هوا مساعد است کار اصلی که یادگیری است تعطیل می شود. اینها حرفهایی است که در صد ساله ی اخیر بارها گفته شده اما گوش آموزش و پرورش ما خیلی سنگین است.}

^{ده سال قبل وزارت ارشاد تحقیق مفصلی در باره ی اعتماد مردم نسبت به صاحبان مشاغل مختلف انجام داد در این پژوهش معلوم شد مردم بیشتر از همه به معلمان اعتماد دارند حتی بیشتر از اساتید دانشگاه و اهل حوزه ، بزرگان سینما و ورزش. اما در این سالها تلاشهایی برای کاهش این جایگاه انجام شده است.کافی است یکی از یک میلیون معلم اشتباهی مثل تنبیه بدنی انجام دهد صدای داد و بیداد رسانه ملی به آسمان می رود. هیچ رسانه ای ایثار هزاران معلمی که به روستاهای دوردست می روند و برای باسوادی نسل آینده زحمت می کشند نمی بیند. هیچ کس تلاشی که هزاران معلم مدارس استثنایی برای پیوند زدن این آدمها با جامعه انجام می دهند نمی بیند. هیچ کس تلاش را که هزاران معلم کلاس اولی انجام می دهند و بدون توجه به انفجار قیمتها برای باسوادی کودکان 6 ساله وقت می گذارند نمی بیند. البته که مردم قدردان معلمها هستند و می بیند و خدایی که فراتر از همه ی اینهاست.}

^{وقتی از آخرین کوچه ی روستای حسنارود گذشتم به کوههایی رسیدم که تا دوردستها امتداد داشت. رفتم و رفتم. روستا ناپدید شده بود . ده دقیقه داد زدم. شعر و آواز خواندم. وقتی به خانه برگشتم حس کردم بسیار آرامم. آنچه در این وبلاگ هم نوشته می شود مثل همان فریاد است. مطمئنم نظر من و سایر معلمان شنیده نمی شود. اما برای خودم باعث آرامش است.}

از وبلاگ - رادیو معلم

http://radiomoallem2.blogfa.com/post-532.aspx