تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

کارهایی که وزیر آموزش و پرورش نکرد


کارهایی که وزیر آموزش و پرورش نکرد
شیرزاد عبداللهی *
وزارت آموزش و پرورش دوره انتقالی خود را سپری می‌کند. پچ پچ‌هاشروع شده و بازار گمانه زنی‌هاداغ است. کسی دستش به کار نمی‌رود. پرسش اصلی در ساختمان قره نی و بیش از 700 منطقه اداری این است که چه کسی به عنوان وزیر در بال شمالی طبقه چهارم ساختمان وزارتخانه مستقر خواهد شد؟ در دفتر وزیر عکس قاب گرفته وزرای پیشین آموزش و پرورش روی دیوار نصب شده است. تا چند ماه دیگر سهم فیزیکی حاجی بابایی عکسی به عنوان وزیر یازدهم خواهد بود بردیوار. حاجی بابایی مدعی بود که آموزش و پرورش را مثل کف دستش می‌شناسد. او هم درد را می‌داند و هم درمان را. به همین دلیل به کارشناسان اعتنایی نداشت و آنها را احتمالا رقیب خود تصور می‌کرد. بسیاری از کارشناسان مستقل و نیمه مستقل در این دوره منزوی شدند. میراث معنوی حاجی بابایی در دستگاه آموزش‌و‌پرورش چه خواهد بود؟ به نظر من شاخص‌ترین ویژگی در مدیریت حاجی بابایی، سر و صدا و آمیختن اطلاع رسانی با تبلیغات بود. حجم سخنرانی‌های حاجی بابایی در تلویزیون و در جلسات چند صد نفری تا چند هزار نفری فرهنگیان، به اندازه چند وزیر آموزش و پرورش بود. او به مونولوگ خیلی علاقه داشت و زیر بار دیالوگ نمی‌رفت. در برابر پرسش‌های غافلگیرکننده خبرنگاران عصبانی می‌شد. یکبار در جواب خبرنگاری که از افزایش حقوق معلمان سوال کرده بود، با عصبانیت گفت: «خبرنگاران هر گاه بیکار می‌شوند یاد موضوع استخدام و حق و حقوق معلمان می‌افتند... به کسی ربطی ندارد که معلمان چقدر حقوق می‌گیرند و چرا کم می‌گیرند. مگر ما از شما سؤال می‌کنیم که شما چقدر حقوق می‌گیرید؟» در مقایسه با دیگر وزرای آموزش و پرورش، حاجی بابایی نه نمره بالاتری می‌گیرد و نه پایین تر. او یک وزیر معمولی بود. تفاوت حاجی بابایی با فرشیدی و علی احمدی این بود که قبل و بعد از وزارت، انتظارات زیادی از خود ایجاد کرد، اما نتوانست تغییرات مطلوبی در آموزش و پرورش به وجود آورد. او نیز مثل وزرای پیشین خود درگیر امور روزمره شد و در تعیین اولویت‌های کاری به خطا رفت. اشتباه حاجی بابایی این بود که گمان می‌کرد با انتخاب ادبیات تبلیغاتی - بازاری و تعریف‌های بدون پشتوانه از مقام معلم و مرجعیت معلم و قله و این گونه فضاسازی‌های لفظی، می‌تواند روحیه شکسته معلمان را احیا و در آنها ایجاد انگیزه کند. حاجی بابایی می‌توانست باب یک گفت و گوی صادقانه با فرهنگیان و کارشناسان حوزه آموزش و پرورش را باز کند و فروتنانه به حرف‌های معلمان گوش فرا دهد. به جای سخنرانی‌های تبلیغاتی به شعور مخاطبان خود احترام بگذارد و زبانی علمی‌و آکادمیک برای گفت و گو انتخاب کند. نیت حاجی بابایی قطعا خدمت به فرهنگیان بوده است، اما نتوانست از این فرصت استفاده لازم را به نفع آموزش و پرورش کشور ببرد. هرچند من معتقدم که در آموزش و پرورش، وزیر کار زیادی نمی‌تواند انجام دهد؛ اما یک وزیر خوب حداقل می‌تواند برای افزایش کارآمدی سیستم، شکاف بین حوزه ستادی و مدرسه را کوچک‌تر و بخشی از اعتماد از دست رفته را بازسازی کند.
قانون  - ۱۲    تیر   ماه   ۹۲
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد