تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

مدرسه های غیردولتی در خط مسابقه!

مدرسه های غیردولتی در خط مسابقه!



نویسنده: محمد رضا نیک نژاد

سال هاست که در همین روزها و با پایان سال آموزشی، مدرسه های غیردولتی (غیرانتقاعی)، در خطِ مسابقه برای جذب بیشتر دانش آموزان سال آینده ایستاده و هر یک برای ربودن گوی سبقت از دیگری، خود را به هر آب و آتشی می زنند. جایزه این مسابقه، شهریه های دو تا هشت میلیونی است. آنها به فراخور توان، استعداد و هنر تبلیغات و بازی با کلمات می توانند هرچه بیشتر از این جایزه چند میلیونی بهره مند شوند. این نوشته بر آن است که نخست کامیابی و کارایی مدرسه های غیردولتی را در سنجش با یکی از کارکردهای آموزش و پرورش نوین بسنجد. سپس خصوصی بودن مدرسه های غیردولتی را از زاویه دخالت خانواده ها در روش های مدیریتی بررسی کند.
    برخی از اندیشمندان آموزشی، یادگیری را فرآیندی می دانند که پیامد آن تغییر رفتار نوآموزان است. با این تعریف، سامانه های آموزشی ما، چه در گستره های اجتماعی و اخلاقی و چه علمی چندان کامیاب نیستند. گواه این سخن هم گروه فراوانی از دانش آموختگان دانشگاهی است که آگاهی های رفتاری درخوری از رشته فراگرفته خود ندارند. از این زاویه تفاوت معنی داری میان روش های آموزشی مدرسه های دولتی و غیردولتی دیده نمی شود. یکی از ویژگی های مدرسه های غیردولتی- البته از دیدگاه سنتی حاکم بر آموزش- برنامه ریزی منظم و پیگیر شرکت در کنکور، آموزش تست زنی، کلاس های آموزش کنکور، مشاوره تحصیلی منظم و شرکت در آزمون های هفتگی و... است که البته پیامدش رتبه های بالای کنکور است!این دیدگاه که در بیشتر دست اندرکاران، پدر و مادرها و دانش آموزان دیده می شود، یکی از کاراترین بیماری های سامانه آموزشی کشور به حساب می آید که دست کم دو ایراد بر آن وارد است. نخست آنکه اگر ما شهروند سازی و آماده سازی دانش آموزان برای زیست آینده در جامعه و دانش افزایی برای زیست علمی و... را جزو کارکردهای آموزش عمومی بدانیم، تست و کنکور و رتبه بالادر این فرآیند هیچ جایگاهی ندارد. کنکور اکنون بزرگ ترین بلای جان آموزش و پرورش در کشور است، از این رو کارشناسان و نمایندگان مجلس برای حذف کنکور هم داستان شده و قرار است در سال های آینده از ساختار آموزشی کشور بیرون رود! از این رو ارائه خدمات حتی در ارزنده ترین مدارس غیرانتفاعی، با روح و هدف های کلی آموزش و پرورش ناسازگار است. دوم آنکه اگر بخش نخست را نپذیریم، شاید بتوان گفت مدارس غیرانتفاعی نامداری که در جذب دانش آموزان نخبه کامیابند، در سال های مدرسه تنها می توانند بخشی از درس هایی را که بیشتر نیازمند مهارت و دانسته های نظری و تئوریک- مانند ریاضی، حل مساله های فیزیک و... - هستند را به خوبی آموزش داده و دانش آموزان را در آنها توانا سازند. اما در بخش های دیگری که دانش آموز برای زیست اجتماعی- فردی و علمی نیازمند فراگیری آنها بوده و می تواند تغییر رفتاری را پدید آورد مانند انجام آزمایش درس هایی مانند فیزیک و شیمی، آموزش زبان های خارجی، درون مایه کتاب های علوم انسانی و... - در همراهی با مدارس دولتی- کامیابی چندانی ندارند. نامدارترین و پردرآمدترین آموزشگاه های غیردولتی، آنهایی هستند که در پرورش توانایی تست زنی و دستیابی به رتبه های ارزشمند کنکور کامیابند نه در رسیدن به هدف های کلان آموزشی و پرورشی. ناگفته نماند این فرصت را نگاه جامعه و خانواده ها برای این مدرسه ها فراهم کرده اند. خانواده ها از روی کم آگاهی یا ناآگاهی از فرآیندهای آموزشی و نفوذ دیدگاه کنکور محور و نمره مدار، به آسانی در چنبره پرداخت هزینه های آموزشی افتاده و می پندارند که هزینه بیشتر، کامیابی بیشتر فرزندان شان را به همراه دارد. از این رو در فرآیندی رو به گسترش، برخی از شایسته ترین جوانان کشور را در گردابه یی از کنکور و تست و رتبه، به ژرفای آسیب های روحی، جسمی و علمی می کشانند.
    با آنکه هزینه های خدمات آموزشی - پرورشی در مدارس غیردولتی از سوی خانواده ها پرداخت می شود، آنها- برخلاف رویه نهاد های خصوصی- کمترین سهم در برنامه ریزی و سیاستگذاری های مدرسه به ویژه در بخش های فرهنگی را دارا هستند. در شمار اندکی از کشورهایی که مدرسه های خصوصی دارد، برخی خانواده ها خواهان آموزش فرزندان خود در محیط های دینی- فرهنگی ویژه و متفاوتی با سیاست های رسمی در کشورهایشان هستند. برای نمونه در فرانسه 7 درصد مدرسه هایی که رویه های فرهنگی- دینی رسمی را نمی پسندند خصوصی اند و خانواده ها با نگرش های همسو با سیاست های مدیران این مدارس، آموزش فرزندان خود را به این مدیران می سپارند. اما در ایران نه تنها خانواده ها بلکه مدیران و گردانندگان مدرسه های غیردولتی، توانایی کوچک ترین زاویه با سیاست های فرهنگی و آموزشی رسمی را نداشته و به شدت از سوی ادارات آموزش و پرورش دچار پایش همیشگی اند. از این رو است که درخواست کنندگان مجوز مدرسه های غیردولتی، پس از گزینش های سنگین، اجازه راه اندازی مدرسه را می یابند.
    اما سال ها پس از ورود مدارس غیرانتفاعی به گستره آموزش و پرورش کشور، باید پرسید که این نهادها با چه هدف هایی زاده شده و تا چه اندازه به سوی آن هدف ها پیش رفته و در پرورش فرزندان کشور کامیاب بوده اند؟

اعتماد - ۱۶   تیر ماه  ۹۲

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد