تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تدابیر آموزشی برای دولت تدبیر و امید

 تدابیر آموزشی برای دولت تدبیر و امید 



طبق اصل 30 قانون اساسی ارائه آموزش رایگان برای همه شهروندان جزو وظایف دولت می‌باشد. لیکن باید توجه داشت که این اصل قانون اساسی تفسیرپذیر بوده و مقصود از آن توزیع امکانات و منابع دولتی‌ به‌طور متعادل‌‌ می‌باشد. برای مثال‌ رعایت‌ اولویت‌هایی چون ترجیح‌ مستضعفان‌ و مستعدان‌ بر دیگران به‌عنوان مصادیقی از عدالت آموزشی بیان شده است. چنان‌که پیش‌تر عنوان شد پرداخت یارانه‌های آموزشی به شیوه کنونی با مفهوم عدالت آموزشی در تضاد است چراکه عده‌ای با برخورداری از امکانات بیشتر از همان میزان تسهیلات آموزشی دولتی بهره می‌برند که افرادی با بضاعت مالی کمتر. از این‌رو به‌نظر می‌رسد تفسیری نو از اصل 30 قانون اساسی، تعریف کارآمدتری از عدالت اجتماعی- اقتصادی به دست خواهد 

 

تدابیر آموزشی برای دولت تدبیر و امید 
 
تدابیر آموزشی برای دولت تدبیر و امید 
 

بنا به عقیده اغلب صاحبنظران اقدامات و سیاست‌های دولت دهم به همراه تحریم‌های غرب، مشکلاتی برای اقتصاد به وجود آورده است. از این رو بدون اتخاذ تدابیر عقلانی و در عین حال قاطعانه از سوی دولت آتی، حل این مشکلات و بهبود نسبی وضعیت فعلی ناممکن می‌نماید. در این میان وزارت آموزش و پرورش با بدنه عظیم آن یکی از پرهزینه‌ترین اما در عین حال از منظر استراتژیک، جزو پربازده‌ترین وزارتخانه‌های دولت می‌باشد. با توجه به عمر دولت‌ها به‌علاوه غلبه نگرش‌های کوتاه‌مدت و اولویت برنامه‌های زودبازده - به‌جای تاکید بر راهبردهای بلندمدت- اغلب دولتمردان دید چندان مساعدی در رابطه با اقتصاد آموزش و پرورش ندارند؛ از این‌رو در مواجهه با تنگناهای اقتصادی، به‌عنوان سهل‌الوصول‌ترین راه‌حل، تا جای ممکن از اعتبارات این وزارتخانه می‌کاهند. شاهد مدعا اینکه بسیاری از مدارس در دو سال اخیر از دریافت سرانه دانش‌آموزی محروم بوده‌اند، سهمیه روزانه شیر مدارس ابتدایی به سه روز در هفته کاهش یافته، پخش نان غنی‌شده از سه سال پیش در بسیاری از مناطق متوقف شده و در سال گذشته برنامه آموزش شنای دانش‌آموزان سوم دبستان حذف شده است و... موارد مذکور و برخی مشاهدات دیگر، این ادعا را تقویت می‌نماید که یکی از راهکارهای دولتمردان درمواجهه با مشکلات اقتصادی، کاهش و محدود ساختن بودجه نظام آموزشی می‌باشد. در سال‌های اخیر کار به جایی رسیده است که مدارس جهت رفع و رجوع امور روزمره خود، دست کمک به سوی والدین دانش‌آموزان دراز کرده‌اند. اما با وجود دریافت مبالغی از خانواده‌های دانش‌آموزان، آن‌طور که باید قبول مسئولیت و پاسخگویی در قبال آن ندارند. بدیهی است که کیفیت آموزش با هزینه‌ای که صرف آن می‌گردد ارتباط مستقیم دارد. با این وجود وضعیت اقتصادی نیز توان و امکان افزایش بودجه وزارت آموزش و پرورش را در سال‌های آتی نخواهد داشت؛ ازطرفی بودجه فعلی نظام آموزشی حتی به فرض بهبود سازوکارهای مدیریتی و ثابت ماندن دیگر متغیرها، ناچیز و محدود است. این امر زمانی که سرانه آموزشی کشورمان را با میزان این سرانه در کشورهای دیگر مقایسه می‌نماییم، بیشتر آشکار می‌گردد. در این مقایسه‌ها درمی‌یابیم که کشور آمریکا 150 برابر و کشورهای چین و حتی ترکیه 30 برابر سرانه آموزش و پرورش در کشور ما، صرف سیستم آموزشی خود می‌کنند. ناگفته پیداست که درصورت ادامه این روند، افت کیفیت آموزش و پرورش در سال‌های آتی امری محتوم خواهد بود. حال سوال این است آیا راهکاری برای گریز از تبعات نامطلوب فشارهای اقتصادی بر سیستم آموزشی وجود دارد؟ از نظر نگارنده دریافت هر نوع هزینه‌ای از خانواده دانش‌آموزان به شیوه کنونی دور از شأن نظام آموزشی و البته برخلاف قوانین است. اما با اعمال برخی تغییرات در قوانین فعلی یا تفسیر قوانین موجود به نحوی که تعریف کارآمدتری از عدالت آموزشی- اقتصادی به‌دست آید، می‌توان تدابیری را در جهت بهبود شرایط به‌کار بست. بی‌گمان تعداد قابل‌توجهی از خانواده‌های دانش‌آموزان به‌خصوص در شهرهای بزرگ توان مالی لازم جهت پرداخت میزانی از هزینه‌های آموزش فرزندان خود را دارا هستند؛ از طرفی عده‌ای نیز ناتوان از مهیاساختن حداقل امکانات برای آموزش فرزندانشان هستند. از این‌رو پرداخت یارانه آموزشی به شیوه کنونی، یعنی پرداخت غیرمستقیم و به میزانی برابر به تمامی افراد درحال تحصیل، بدون توجه به توان مالی آنان، کارشناسی نیست. اما درصورت تصمیم دولت آتی به هدفمندساختن یارانه‌ها در بخش آموزش احتمالاً مشکلاتی از نظر قانونی پیش خواهد آمد؛ چراکه طبق اصل 30 قانون اساسی ارائه آموزش رایگان برای همه شهروندان جزو وظایف دولت می‌باشد. لیکن باید توجه داشت که این اصل قانون اساسی تفسیرپذیر بوده و مقصود از آن توزیع امکانات و منابع دولتی‌ به‌طور متعادل‌‌ می‌باشد. برای مثال‌ رعایت‌ اولویت‌هایی چون ترجیح‌ مستضعفان‌ و مستعدان‌ بر دیگران به‌عنوان مصادیقی از عدالت آموزشی بیان شده است. چنان‌که پیش‌تر عنوان شد پرداخت یارانه‌های آموزشی به شیوه کنونی با مفهوم عدالت آموزشی در تضاد است چراکه عده‌ای با برخورداری از امکانات بیشتر از همان میزان تسهیلات آموزشی دولتی بهره می‌برند که افرادی با بضاعت مالی کمتر. از این‌رو به‌نظر می‌رسد تفسیری نو از اصل 30 قانون اساسی، تعریف کارآمدتری از عدالت اجتماعی- اقتصادی به دست خواهد داد. به هر حال درصورت عدم اتخاذ تدابیر مشخص و عقلانی در این زمینه و ادامه روند فعلی، نظام آموزشی در سال‌های آتی همچنان از کمبود منابع مالی رنج خواهد برد. هدفمندساختن یارانه آموزشی در کنار جلب مشارکت‌های مردمی به طرق قانونی و نظام‌مندی تخصیص سرانه دانش‌آموزی، تدابیر لازم و ضروری هستند که در کوتاه‌مدت می‌توانند حداقلی از منابع مالی مورد نیاز برای بهبود وضعیت نظام آموزشی را تامین نمایند.

کارشناس ارشد برنامه‌ریزی آموزشی

روزنامه آرمان = 10 شهریور  92
نظرات 1 + ارسال نظر
دبیر چهارشنبه 13 شهریور 1392 ساعت 01:37 ق.ظ

دبیردوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۲ ۲۳:۴"مشکلی دارم ز دانشمند مجلس ، باز پرس " : اگر آقای بداقی ،محبوس نمی شد ، اسماعیل عبدی از چه راه هایی سوار بر موج می شد و خودش را مطرح می کرد :
1)احتمالاً ماشین باباش را آتش می زد و آن را گردن پلیس امنیت یا اطلاعات می انداخت تا در نظرها مبارز جلوه کند
2) سناریوی دستگیری مسلّحانه و گردانده شدن در شهر به وسیله ی افراد مسلّح نقابدار را پیاده می کرد !
3) در جهت کسب اشتهار - به هر قیمتی - دست به دامن کسی می شد تا ترتیب مصاحبه ی او را با یک رسانه خارجی آمریکایی بدهد ( قبلاً بداقی برای این کار مناسب بود ). بلد بودن یا نبودن مصاحبه ،عضو کانون بودن یا نبودن ، صنفی بودن یا نبودن اصلاً مهم نیست .
4) هیچ کدام . چون عبدی راه های گوناگون دیگری هم برای این کار بلدهاسماعیل عبدیپنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۲ ۱:۱در مورد سناریوی ربوده شدن که گفتید برای مطرح شدن ساخته ام! در وبلاگ کانون حتی عکسی را که دوستم از آنها گرفته بود پوشش دادیم و پس از یک روز آقایون تماس گرفتند و گفتند که عکس را بردارید و بگویید این عکس برای جای دیگری بوده وگرنه چنین می شود و چنان می شود حتی آقای ........ که مسئول سایت کانون بود از من ناراحت شد که چرا عکس جای دیگری را اینجا پوشش داده ام!خودتان که بهتر می دانید آقایون در مورد این جور مسائل کوتاه نمی آیند و اگر ساختگی بود حداقل یکبار در پرونده ام ساختگی بودن آن قید می شد و بر اساس آن حکم صادر می شد.در دستگیری سال 89 در 209 اوین خود آقایون آنرا تایید کردند و بابت الفاظی که رسول بداقی در تماس کوتاهی که به موبایلم داشت و نثارشان کرد سرزنشم کردندو گفتند رفیقت خیلی خشن است! و گفتند که اگر به کنش صنفی ات در کانون به نظر ایشان غیر قانونی معلمان ادامه دهی باز هم چنین کاری می کنیم.دوست عزیز من مستمع آزاد در هیات تخلفات به جرم عضویت در کانون برایم توبیخی با درج در پرونده صادر شد و به دلیل شرکت در نشست شورای هماهنگی به کسر از حقوق محکوم شدم.مستمع آزاد را چهار بار دستگیر نمی کنند و دو ماه در انفرادی نگه نمی دارند.ده سال حبس برایش نمی برند.کپی کارت عضویت من در کانون من نزد اطلاعات است.شما از یک طرف کانون را تجاری می خوانی و از یک سو که می خواهی مرا کوچک بشماری مقام دوستان را بالا می بری.از یک سو کانونها را مگسان دور شیرینی میخوانی و از سوی دیگر تاییدشان میکنی.یکبار می گویی ما در بهارستان کتک می خوردیم-آقایون جلسه مطبوعاتی گذاشته بودند و یکبار مقام آنها را بالا می بری.اسماعیل عبدیپنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۲ ۱:۴با درود. جناب ایران نژاد شما که مرا می شناسید انتظار داشتم به دبیر پاسخ می دادید.
.......................
پاسخ:
دوست عزیز،بهتان به کسی که مشمول آن نیست از آسمانها سنگین تر است.
از اینکه می بینم شما وقت خود را صرف دشمنی با من می کنید بسیار متاسفم.
لازم است جهت قضاوت عادلانه نکاتی را بدانید.
من در تمام اجتماعات کانون - به ویژه سال 85 جلوی پارلمان - حضور داشتم و 48 ساعت در بازداشت بودم و برایم پرونده سازی شد.در سال 86 عضو رسمی کانون بودم و افتخار می کنم که در محضر دوستانی که همانطور که شما نام بردید -بهشتی باغانی خاکساری - در برابر اراده و همتشان کوتاه قد هستم درس گرفتم و ذره ذره رشد کردم . افتخار می کنم که با اینکه به قول شما مستمع آزاد بودم آقای خاکساری که مکه مشرف شدند در غیابشان کارهایشان را به من و میر اکبر سپردند و بهم اعتماد کردند .در دیماه 87 در جلوی پارلمان به جرم عضویت در کانون دستگیر شدیم(البته مستمع آزاد بودیم) و در جلسه ای که در اواخر سال 87 در شرق تهران در منزل ........ برگزار شد دوستان هیات مدیره به من (مستمع آزاد)در جلسه محول کردند که در مورد قانون نظام هماهنگ (نه شطرنج)با صدای امریکا مصاحبه کنم.غوره نشده هم مویز نشدم و جای کسی را هم نگرفتم خود دوستان مصاحبه را به من محول کردند و در جلسه ی هفته ی بعد هم آنرا تایید کردند.نمی دانم شما چه دشمنی با من داری که اینهمه ناحق می گویی.
ماشین پدر من دو هفته پس از دستگیری ام در 26 شهریور و در نشست شورای هماهنگی کانونهای سراسر کشور (به عنوان مستمع آزاد)در تهران و
در جنب نیروی انتظامی به آتش کشیده شد و هیچکس حتی بیمه خسارتی بابت آن نپرداخت .پرونده اش هنوز مفتوح است و آگاهی سرنخهایی از عوامل آن به دست آورده و من در هیچ رسانه ای ننوشته و نگفته ام که ماشین پدرم را اطلاعاتی ها آتش زدند اگر شما فایل یا متنی را ارائه کردید که چنین گفته ام راست گویید.اسماعیل عبدیپنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۲ ۱:۱۲ادب مرد به ز دولت اوست.دبیرشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۲ ۱:۹آقای عبدی

من نمی گویم ماشین پدر شما آتش نگرفته یا سوزانده نشده و باز نمی گویم که شما ربوده نشده اید!! سخن اصلی من این است که هیچ کدام از این ها ربطی به فعالیت صنفی شما ندارند به احتمال قریب به یقین با انگیزه انتقام شخصی صورت گرفته است . و به صورت بیرحمانه از آن بهره برداری صورت گرفته و در جهت کسب شهرت سو استفاده شده است . اگر برای یک دروغ هزار دلیل بیاوریم می شود هزار و یک دروغ . به نظر من اگر موافق باشید این بحث را ببندیم و به نقد و بررسی عوامل دیگر بپردازیم . ضمناَ این قدر به جناب شیرزاد پیله نکنید ( بالاخص سینه چاکان سیاسی - تجاری) . آخرتی هم هست و همه باید پاسخ گو باشیم . قبلاَ گفتم که من شیرزاد نیستمدبیردوشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۲ ۲۲:۵۸آقای عبدی

گفته شده " شجاعت در عمل فرزند بصیرت در نظر است " (نقل به مضمون ) آقای شیرزاد بصیرت در نظر را به شایستگی دارد همان چیزی که بسیاری از فعالان سیاسی - تجاری از آن بی بهره اند . شما با نسبت دادن کامنت های من به آقای عبداللهی سعی می کنید صورت مساله را پاک کنید و از نقد شدن مصون بمانید . به ایشان تهمت ها می زنید و فحش ها می دهید و حتی تهدید به کتک کاری می نمایید این راه و رسم درست فعالیت صنفی نیست و بیشتر به شیوه شعبان بی مخ ها شبیه استدبیرشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۲ ۲۰:۴۰آقای عبدی
از اعتماد آقای خاکساری به شما سخن به میان آوردید می شود بگویید چرا در حالی که ایشان کاری ترین و سالم ترین نیروها را داشتند به همراه بداقی جبهه ایشان را رها کردید و به طرفداران بهشتی پیوستید و او را تنها گذاشتید . جواب معلوم است : در گروهک بهشتی کارها در بوق و کرنا و عطش سیری ناپذیر شهرت طلبی ارضا می شد اما در جبهه خاکساری کارها محض رضای خدا انجام می پذیرفت می توانیدنظر جناب ایران نژاد را هم در این زمینه بپرسیددبیردوشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۲ ۲۳:۲آقای عبدی
شما که موقع کم آوردن از آقای خاکساری مایه می گذارید و خودتان را به ایشان سنجاق می کنید چرا در تعامل با طیف سیاسی - تجاری نظر ایشان را لحاظ نمی کنید آقای خاکساری به تعبیر شما صندوقچه ی اسرار کانون است چرا چنین کسی را تنها گذاشتید و با خود و یاران ایشان تعامل خوبی ندارید . من جواب این سوالها را می دانم اما می خواهم شما جواب بدهیددبیرسه شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۲ ۷:۴۹آقای عبدی
شما که جامع الاطرافید! و در دایره ی صنفی تان همه می گنجند حتی آقای محمد نوری زاد ! پس قطعاَ پیش کسوتانی هم چون آقایان خاکساری و ایران نژاد را هم قبول دارید .لطفا بگویید چرا در جبهه مخالف آن ها فعالیت می کنید؟نظر صائب آن دو بزرگوار برای من فصل الخطاب است ضمنا شما و سینه چاکانتان این قدر سنگ بداقی را به سینه نزنید من قصد توهین به بداقی ندارم با توجه به شناختی که از ایشان داشتم و از نزدیک شاهد بودم حرفی از هزاران گفتم و نوشتم .و گفتم زندان رفتن قلب ماهیت نمی کند و کسی با زندانی شدن قهرمان نمی شود فاکتورهای مهم دیگری لازم است اصلا قهرمان پروری کار افراد ناتوان و ضعیف است همه باید قهرمان باشیم اگر بداقی دستش از بیرون کوتاه نبود طور دیگری نقدش می کردم در شرایط فعلی باید هوای او را داشت .ضمنا شما که در نقدها حاضر جوابید چرا به پدر کانونی تان نمی نویسید که چرا این قدر دیر فهمیده اند که طیف سیاسی - تجاری سیاسی کاری میکند؟ ایشان متاسفانه - عمداَ یا سهواَ -خیلی دیر متوجه شده اند. با عدم توجه نامبرده و عده ای دیگر کانون صنفی تهران دچار افتراق و انشعاب گردید و نیروهای صادق و پرتوان آن تارانده شدند .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد