تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

نقش آموزش نیروی انسانی (آموزش و پرورش) در توسعه

نقش آموزش نیروی انسانی (آموزش و پرورش) در توسعه
  
 نقش آموزش نیروی انسانی (آموزش و پرورش) در توسعه _ علیرضا مسرور ؛ انجمن اسلامی معلمان خوزستان

اگر توسعه را، افزایش قابلیت و توان یک جامعه در بکارگیری مطلوب تواناییها و ظرفیت های  انسانی و طبیعی  بدانیم، باید بپذیریم استان خوزستان در توسعه نیآفتگی، بسیار توسعه یافته است.
 عقبه تاریخی  بیش از 2000 سال فرهنگ تمدنی پیش از اسلام ، قرار داشتن در دروازه ورود تمدن اسلامی به ایران، منابع عظیم اقتصادی ( آب، زمین، نفت و گاز) ، منابع اجتماعی عظیم تر ( وجود اقوام و ملل گوناگون ساکن درخوزستان)، وجود موسسات فرهنگی اثرگذار در رشد و توسعه  در یکصد سال گذشته، از امتیازات نسبی استان خوزستان است. با این همه استان ما به لحاظ شاخص های توسعه در نقطه ای قرار دارد که تعجب هر کارشناسی را بر می انگیزاند. حلقه مفقوده توسعه نیآفتگی ما کجاست؟ راستی مشکل ما چیست؟ چرا پیوسته مشغول گذراندن یک سیکل معیوب و عقیم هستیم؟!
واقعیت آن است مسئله توسعه نیافتگی استان خوزستان پدیده ای است که بدون توجه به روند توسعه در کل کشور قابل نقد و بررسی نمی باشد.برخی معتقدند علت واماندگی استان خوزستان کمبود منابع مادی سرمایه گذاری شده در زیرساختها  برای پیشرفت است و برای رسیدن به نقطه مطلوب باید منابع بیشتری را صرف زیرساختهای مادی و امکانات زیر بنایی از جمله، توسعه راه ها و شبکه حمل نقل جاده ای، توسعه شبکه های بهداشت و درمان و .....نمود. نگارنده مقاله ضمن تایید این مسئله و تاکید بر  توسعه زیر ساختهای مادی استان، برای جبران بخشی از عقب ماندگی های خود نسبت به استانهای برخوردار، آن را کافی ندانسته و معتقدم فقدان سرمایه گذاری کافی در بخش تربیت نیروی انسانی عامل مهمتر توسعه نیآفتگی ماست و اگر قرار باشد تحولی اتفاق بیافتد باید سرمایه گذاری در بخش منابع انسانی در اولویت قرار گیرد.
اگر بپذیریم «ما انسان ها آن گونه زندگی می کنیم که می اندیشیم و تربیت شده ایم) معنایش این است دانش ودانایی موجود در جامعه، بنیاد حیات ملی ماست. دست یابی به هر هدفی به میزان و عمق این دانایی همگانی بستگی دارد. اگر از موقعیت فعلی راضی نیستیم اگر بدنبال توسعه و پیشرفتیم، هر تعبیری هم از توسعه داشته باشیم و یا در توسعه هر هدفی را دنبال کنیم، باید ابتدا برویم سراغ نیروی انسانی کار بلد .
وقتی صحبت از نیروی انسانی می شود پای آموزش و پرورش به میان می آید زیرا، در دنیای ما انسانها، این آموزش و پرورش است که متکفل تربیت نیروی انسانی است. لذا، برای  برون رفت از مشکل توسعه نیآفتگی و عبور از گردنه های صعب العبور تغییرات اجتماعی لازم در دوره گذار (از عقب ماندگی به توسعه یافتگی)، لازم است آموزش و پرورش بطور جدی مورد توجه قرار گیرد و صرفه نظر از فرصت سوزی هایی که تاکنون در مهندسی امکانات صورت گرفته، سهم آن را  در روند توسعه  جدی تر بگیریم. مطالعات و تجربیات بین المللی همه کشور های توسعه یافته بیانگر این نکته اساسی است که راه توسعه پایدار و همه جانبه  لزوما باید از بستر توسعه نیروی انسانی بگذرد. به عبارت دیگر سرمایه گذاری در تربیت نیروی انسانی پیش شرط و هسته اصلی موفقیت محسوب می شود.درست است سرمایه گذاری در بخش نیروی انسانی دیر بازده است اما نباید از نظر دور داشت وقتی نیروی انسانی در سایه سرمایه گذاری در بخش آموزش و پرورش به سرمایه انسانی اثر بخش تبدیل می گردد ثروتی در جامعه شکل می گیرد که نتایج آن را به شکل پایدار می توان در همه بخش ها و نیز  نسل های بعدی مشاهده کرد.  کنش فردی و اجتماعی افراد؛ اعم از رفتار، گفتار،تولید، مصرف، بهداشت، زاد و ولد و .... و در نتیجه در بهروری و بهینه کردن فرآورده ها و هزینه های فرهنگی، اجتماعی، بهداشتی ، قضایی ، و ... از کمترین نتایج آن است جامعه دانش بنیاد قدرت حل مسئله، درک موقعیت و انتخاب بهتر را به مراتب بیش از جامعه فاقد دانایی در اختیار دارد. آنهایی که می دانند و از مهارتهای گوناگون زندگی برخوردارند بطور طبیعی می توانند جامعه خود را به سمت شرائط بهتر هدایت کنند. از همین رو شیخ بزرگ ما سعدی رحمه الله علیه فرموده: « توانا بود هر که دانا بود »
پزوهش های انجام شده بیانگر این واقعیت است که انسانهای برخوردار از دانش در مواجه با مشکلات متنوع زندگی، سرعت سازگاری بسیار بالاتری نسبت به افراد فاقد دانش از خود نشان می دهند. کشور های آلمان و ژاپن در دو جنگ جهانی اول و دوم آسیب های بسیاری دیدند ولی همچنان امروزه جزو توسعه یافته ترین کشورها محسوب می شوند.
توسعه در این کشورها محصول منابع مادی و ذخایر انرژی موجود در جامعه نیست که محصول اندیشه های آماده ایی است که می توانند هر ویرانه ایی را آباد کند. جالب است که بدانیم نرخ کار مفید و نرخ مطالعه در این کشور ها از سرانه های بالا در دنیاست.سالهاست دولت ها در ایران سعی کرده اند توجه به آموزش و پرورش را افزایش دهند از این رو سالانه حدود یک، ششم  از بودجه و منابع دولتی در آموزش و پرورش هزینه می‌شود، اما با توجه به حجم گسترده و پوشش وسیع فعالیتهای آن ، حدودا 95 درصد این بودجه، صرف هزینه‌های جاری و پرسنلی می‌شود (در کشورهای دیگر این نسبت حداکثر 70 درصد است) و قاعدتاً دیگر چیزی برای بالا بردن کیفیت و به روز کردن معلمان و سیستم آموزشی و تجهیز مدارس که اغلب فرسوده و غیر استاندارد هستند باقی نمی‌ماند.متاسفانه اقتصاد و منابع کنونی آموزش و پرورش چنان نا کافی است که معلمانش به پدیده نامطلوب اضافه‌کاری یا شغل دوم  سالهاست رو آورده اند و این به معنای نابود شدن تدریجی کسوت معلمی است که باید در مقام ساختن جامعه از اقتدار و اعتماد بنفس شایانی برخوردار باشد ؛ سالهاست در کشور ما حرفه معلمی‌در حال زوال و نسل معلمان واقعی در حال نابودی اند و در استان ما بدلیل محرومیتها و احساس تبعیض این مشکل مضاعف تر است. ممکن است شما سوال کنید آسمان آموزش و پرورش در سراسر کشور یکسان است پس چرا،  روند توسعه انسانی و تکنولوژیک در برخی استانها بهتر از استان خوزستان است. پاسخ این سوال را باید در چند مسئله جستجو کرد که مهمترین آن فرار مغزها از استانهایی نظیر خوزستان به آن مناطق است آنها با سرمایه های مادی و معنوی در حال فرار استانهایی چون ما (وسرمایه های انسانی موجودشان)  خود را بهسازی می کنند.
در بحث فرار سرمایه های انسانی همان نسبتی که بین روستا ها با اهواز وجود دارد بین استان ما با سایر استانهای برخوردار نیز دیده می شود (همچنانکه بین کشور ما و کشورهای توسعه یافته نیز چنین رابطه ایی وجود دارد) هر چند عوامل طبیعی ، فرهنگی ، توزیع ناعادلانه منابع ملی و .... نیز از جمله عوامل دیگر برخورداری بیشتر دیگر استانها نسبت به استان ما می باشد.متأسفانه به رغم همه نقش و اهمیتی که نظام آموزشی در اعتلا و انحطاط، و یا توسعه و عقب ماندگی جامعه دارد، ما فرهنگیان هنوز قادر به احراز جایگاه واقعی خود در نظام مدیریت کشور و استان خود نشده ‌ایم و همچنان در ذهن مسئولان ارشد نظام و در زندگی مردم نه تنها «سوژه اصلی» که مسأله‌ای فرعی قابل بررسی هم به حساب نمی آییم تا زمانی که نسبت به اصلی ترین مسئله توسعه و پیشرفت کشور یعنی نهاد تاثیر گذار بر تربیت نیروی انسانی بی توجهیم شرائط ما تغییر نخواهد کرد. مائیم و سوالات تکراری و پیوسته مشغول گذراندن یک سیکل معیوب و عقیم؟
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد