ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
ضرورت مشارکت آگاهانه، مشتاقانه، مستمر و حساب شدة یکایک هموطنان در زمینة امور، اهداف و علایق مشترک، کاملاً بدیهی است و تأمین آن موجب ترقی و توسعة همه سویه میشود. عکس این قضیه، یعنی عدم مشارکت سازمان یافتة توام با انبساط خاطر در کارهای جمعی، واپس ماندگی و گرفتاریهای توفندة مختلفی را بدنبال دارد.
مقاله ویژه… فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه. اولئک الذین هدیهم الله و اولئک هُم اولُوالالباب. زُمر ـ۱۸
التودد الی الناس رأسالعقل ـ پایه خردمندی، بر دوستی مردم استوار است. علی(ع)
مزاج دهر تبه شد در این بلا حافظ
کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی؟!
نگاهی عمیقتر به وضعیت دو قطبی «بینهایت قدرتمند و غنی» و «بینهایت مستضعف و فقیر» جهان امروز و پیامدهای هولانگیز این مصیبت مهلک، همچنین نگاهی دقیقتر به وضعیت اسفبار خاورمیانه، مخصوصاً فتنههایی که در مجاورت ایران اسلامی جریان دارد، ما را متقاعد میسازد که فیالفور از «آبگینه حصار» آسوده خیالی خارج شویم، اختلافات و حتی خصومتها را کنار بگذاریم، اندیشهها و تواناییهای خود را با توکّل بر خدا و به نیّت خدمت و نجات بندگان او رویهم بریزیم و بواسطة ادارة هرچه بهتر کشور و مردم فداکار، رضایت و پشتیبانی آنان را (که موجب خشنودی و حمایت پروردگار رحمن است جلب کنیم تا بتوانیم کشتی طوفانزدة سرزمین خویش را از میان گردابهای ترسناک عبور دهیم و به ساحل نجات برسانیم. از این منظر:
۱ـ ضرورت مشارکت آگاهانه، مشتاقانه، مستمر و حساب شدة یکایک هموطنان در زمینة امور، اهداف و علایق مشترک، کاملاً بدیهی است و تأمین آن موجب ترقی و توسعة همه سویه میشود. عکس این قضیه، یعنی عدم مشارکت سازمان یافتة توام با انبساط خاطر در کارهای جمعی، واپس ماندگی و گرفتاریهای توفندة مختلفی را بدنبال دارد.
۲ـ مشارکت، بدون برنامه و سازمان، امکانپذیر نمیشود. متأسفانه در جامعة نه سنتی و نه مدرن، سازوکار و برنامة مشخص برای مشارکت مؤثر و مرتبط آحاد و اقشار مردم وجود ندارد نتیجه در همه چیز بهمریخته و سردرگم میشود، همة توانمندیها هرز میرود. در چنین جامعهای، دولت همة کارها را بطور مستقیم یا غیرمستقیم عهدهدار است و به ناچار سازمانهای تابعة آن به نحو غیرمعقول، بسیار گسترش مییابد، هزینهبردار و دستوپاگیر میشود به همین دلیل، مسلماً از انجام وظایف خارقالعادة بدون مشارکت طبقات مختلف مردم، عاجز میگردد. بازتاب این حالت ناگوار، پیدایش اختلال در امور و افزایش مداوم ناراحتی و بدبینی مردم از یک سو است که فکر میکنند دولت به مسائل اولیه آنها بیتوجه است، از سوی دیگر، دولت، دلخور و دلتنگ میشود چرا که فکر میکند مردم قدرشناس نیستند و مشکلات و گرفتاریهای او را مورد ملاحظه قرار نمیدهند!
۳ـ بعد از طولانی شدن زمان بهم ریختگی و افزایش تصاعدی آن، دولت همه کاره، بالاخره متوجه میشود که ادامة این وضع غیرممکن است لذا درصدد برمیآید از طریق ایجاد تشکلهای غیردولتی، کار مردم را به مردم واگذار کند اما چون تشکلهای منبعث از دستورالعملهای دولت به سازمانهای ذیربط، خودجوش نیستند و براثر آگاهی، احساس نیاز و علاقمندی بوجود نمیآیند، اکثراً صوری، سطحی و فاقد کفایت لازم میشوند و از پشتیبانی اقشار مختلف مردم هم بینصیب میمانند لذا چون قدرت بسیج مردمی را ندارند، همواره، باز، رو بسوی دولت میگردانند و از او همه چیز میخواهند پس نه تنها نمیتوانند کار اساسی صورت دهند بلکه هرکدام به صورت دست شکسته، وبال گردن دولت میشوند و گرفتاریهای او را افزونتر میکنند به این ترتیب یک دور و تسلسل بوجود میآید؛ دولت نمیتواند به وظایف خارج از قاعدهای که به عهده گرفته است عمل کند و مصمم میشود کارها را به خود مردم واگذارد در حالی که مردم هم عادت کردهاند همه کارها را دولت انجام بدهد و اگر خودشان بخواهند قبول مسئولیت کنند، چون فاقد انسجام و تشکل واقعی هستند و تجربیات مربوط به کارهای دستجمعی را ندارند، توفیقی بدست نمیآورند یا بعضاً شکل سیاسی پیدا میکنند و با دولت و دولتمردان درگیر و بزودی از صحنه بیرون رانده میشوند، با این اوصاف کارها برزمین میماند، آشفتگیها فزونی مییابد و بالمآل، گلایهها و دلهرهها نیز بیشتر میگردد و این جریان نامبارک و زیانبار مغایر با مصالح دینی، ملّی، فرهنگی، تاریخی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ما در محدودة مملکت حساس واقع در منطقة خاورمیانة آشفته و کل جهان شتابآلود و بیترّحم است. پس در چنین وضعیتی، فقدان یک حلقة هماهنگکننده و اتّصال دهنده کاملاً احساس میشود.
۴ـ حلقه مفقودهای که مانع تأمین مشارکت اصولی تمامی افراد و اقشار مردم و نیز جذب و تشریک مساعی هماهنگشده مدیران دولتی در وضعیت خاص فعلی است، «ناپیدایی جمعیت خردمندان هر شهرستان» است که باید آنها را جستجو و به همکاری دعوت کرد تا از یک طرف دولت را به وجوب مشارکت آگاهانه، فعال و خودجوش طبقات مختلف مردم در زمینههای گوناگون و فراگیر به شیوههای مطلوب بدون ایجاد مزاحمت و جنجال خاطر جمع سازندو از طرف دیگر مردم را در بالا بردن دانش مشارکت و ایجاد انگیزه برای احساس ضرورت کارهای دستجمعی به واسطة ایجاد تشکلهای قرص و محکم و کارساز، یاری، هدایت و ترغیب کنند.
۵ـ اشاره به بعضی از خصایل خردمندان: خدا را میشناسند و میپرستند و همواره خود را در محضر او احساس میکنند لذا مرتباً مواظب کارکردهای خودشان هستند و اجازة تفحّص به کار دیگران را بخود نمیدهند «بد نمیگویند و میل به ناحق نمیکنند»، کاردان و مجرّب هستند، درصدد شناسائی علتها و درمان مشکلات، به صورت منطقی برمیآیند و با معلولها گلاویز نمیشوند، عیبجوئی نمیکنند و دستور نمیدهند بلکه زمینهها را برای رشد استعدادها و رفع نیازهای متعارف آماده میسازند، فرصتطلب نیستند، از احساسات عمیق و ظریف انسانی برخوردارند اما احساساتی هم نیستند، برای حلّ معضلات راه علاج اصولی بدون تالی فاسد ارائه میدهند و در صورت لزوم میتوانند طرح و پیشنهاد خود را بالفعل سازند، خیرخواه تمامی بندگان خدا هستند و به طور لاینقطع با کاردانان، کارشناسان و اهل نظر رایزنی میکنند، در کشف استعدادها و چهرههای مؤثر و مفید یک لحظه غفلت نمیکنند، مشارکت مردمی را در همة امور لازم و حیاتی میدانند و در جهت تأمین آن به واسطة تشکلهای آگاهانه و خودجوش، اهتمام میورزند، موقعیتها را خیلی خوب تشخیص میدهند و جوانب مختلف آن را با حکمت و فرهیختگی رعایت میکنند، مدیران را براثر نجابت، بزرگواری، فضل، دانائی و… و دین و دانش عملی خود تحت تأثیر قرار میدهند و از این طریق بر اصلاح رفتار، کردار و گفتار آنان مؤثر واقع میشوند، امین مردم و وثیق مسئولین هستند، بر قدرت اندیشة خداداد آدمی ایمان دارند و… واقعگرا هستند و… و خلاصه، «فکر حکیم داند و صد مُلک دل را به نیم نظر میتوانند خرید.»
۶ـ به جامعة خردمندان شهرستان، در زمینههای عمومی و نیز مسائل تخصصی به شرح زیر نیاز مبرم داریم:
الف ـ اداری ـ اجرائی.
ب ـ مالی.
ج ـ کشاورزی و باغداری.
د ـ دامپروری.
هـ ـ صنایع بومی.
و ـ صنایع کارگاهی و کارخانهای.
ز ـ معادن.
ح ـ حرفه و فن.
ط ـ اقتصای (کسبی ـ تجاری و…)
ی ـ آموزش و پرورش.
ک ـ هنری.
ل ـ فرهنگی.
م ـ عمران شهری.
ن ـ عمران روستائی.
س ـ عمران بینشهری.
ع ـ اجتماعی.
ف ـ قضائی.
ص ـ بهداشتی و درمانی.
ق ـ محیط زیستی.
ر ـ ورزش و تفریحات سالم.
ش ـ میراث فرهنگی و گردشگری.
ت ـ رسیدگی به پیشنهادات و تقاضاها.
ض ـ روابط عمومی.
ظ ـ پیگیری.
غ ـ دبیرخانه.
ث ـ هماهنگسازی حوادث غیرمترقبه.