تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تأثیر تفاوت‌های فردی در فرایند یاددهی و یادگیری


تأثیر تفاوت‌های فردی در فرایند یاددهی و یادگیری

آقای دکتر قرایی مقدم،نرگس‌السادات حسینی
بخش نخست


 کودک می‌خواهد مثل شخص محبوب و مورد علاقه‌اش باشد، کودک بیشتر چیزها را از راه تقلید از شخص مورد علاقه‌اش یاد می‌گیرد. پسر سعی می‌کند مانند پدر خود باشد و به اعمال وی عشق می‌ورزد و او را تحسین می‌کند. پدر هم احتمالاً این رفتار را با توجه و تأیید مهرآمیز پاداش می‌دهد. در عین حال، این شیوه می‌تواند در یادگیری مشکلاتی ایجاد کند. برای مثال، هنگامی که یک پسر چهار ساله به خاطر کتک‌زدن خواهر کوچک خود توسط پدر تنبیه می‌شود، چه اتفاقی می‌افتد؟ از یک سو به خاطر کتک زدن فردی کوچکتر از خود تنبیه شده است و از سوی دیگر این الگو رفتاری از طرف کسی که بیش از همه مورد علاقه و محبت اوست و کودک سعی دارد خود را با او همانند سازد، عرضه شده است. پسر کوچک از این موضوع چه چیزی یاد می‌گیرد؟ احتمالاً بعد از این خواهر خود را دور از چشم پدر تنبیه خواهد کرد.

 
تأثیر تفاوت‌های فردی در فرایند یاددهی و یادگیری

آقای دکتر قرایی مقدم،نرگس‌السادات حسینی
بخش نخست
 

هیچ کودکی مانند کودک دیگر نیست. هرچند که این نکته بدیهی به نظر می‌‌رسد معذالک در برنامه آموزشی مربوط به کودکان همسن همواره نادیده گرفته می‌شود گویی تمام کودکان مانند هم هستند یا با اندکی آموزش(جبرانی) می‌توان آنها را مانند هم کرد. گویی تمام آنها آمادگی دارند یا باید آمادگی داشته باشند تا در پنج‌سالگی به مدرسه بروند «در سن خاصی بین ۲ تا ۷ سالگی خواندن را شروع بکنند» و از برنامه یا خط‌مشی آموزشی موجود به طور مساوی بهره بگیرند.

چه چیزی کودکان را از یکدیگر متمایز می‌سازد؟

هرکودک خصوصیات متفاوتی را به ارث می‌برد که یکی از آنها استعداد یادگیری است. شکل ظاهری کودک «طرز رفتار و چگونگی یادگیری او تا حدی تحت تأثیر خصوصیاتی است که او از والدین و نیاکان خود به ارث برده است. شمار عوامل شیمیایی تعیین‌کننده این خصوصیات موروثی بسیار زیاد است و این عوامل می‌توانند به هزاران طریق با یکدیگر ترکیب شوند و میلیون‌‌ها امکان مختلف به وجود آورند.

بنابراین به استثنای دوقلو‌های همسان «هیچ کودکی را نمی‌توان پیدا کرد که از نظر ترکیب خصوصیات ارثی با کودک دیگر همانند باشد.

چه عاملی ترکیب ویژه این خصوصیات موروثی را باعث می‌شود؟ تصادف

در این تصادف «بخت برخی از کودکان یک خانواده بلندتر از سایرین است. مثلاً چه کسی نام برادران میکل آنژ را شنیده است؟ (برادران میکل آنژ برخلاف او با استعداد نبودند و در تاریخ نامی از آنها نمانده است)

آهنگ متفاوت رشد کودکان

کودکان در مقایسه با حیواناتی مثل گوساله یا بره که بعد از تولد شروع به راه رفتن می‌کنند. برای رشد و رفتار شبیه به بزرگسالان،‌احتیاج به زمان بیشتری دارند.

اما آهنگ رشد کودکان هم متفاوت است. در میان کودکانی که برای راه رفتن شرایط مساوی داشته‌اند. برخی در ۹ ماهگی به راه افتاده‌اند و برخی تا ۱۸ ماهگی هم راه نرفته‌اند تا آنجا که می‌دانیم هرکودک آهنگ رشد خاص خودش را دارد.

ایجاد زمینه مناسب برای تمرین و اصلاح تا حدی بر تندی این آهنگ می‌افزاید اما مقدار و مدت این تمرین را نمی‌دانیم.

آنچه می‌دانیم این است که آهنگ و مرحله رشد کودک بر چگونگی رفتار و میزان یادگیری او تأثیر می‌گذارد.

بنابراین هرچند همه کودکان همسن آماده یادگیری هستند. اما همه آنها ممکن است آماده یادگیری یک موضوع نباشند و آنرا به شیوه‌ای واحد هم یاد نگیرند.

رشد دختران تندتر از پسران

جنس کودک و هم تمام مشخصات ارثی که باعث پیشرفت یا عقب‌افتادگی او در طول زندگی می‌شود در لحظه بسته شدن نطفه مشخص می‌شود. دختران و پسران نه فقط از لحاظ ظاهر بلکه از لحاظ رفتار نیز با یکدیگر متفاوتند.

برخی از این تفاوت‌‌ها نتیجه توقعات والدین و معلّمان از پسرها و دخترها است. غالباً به پسرها از آغاز تولد آزادی بیشتری برای تلاش و رسیدگی به کارها و روی پای خود ایستادن می‌دهند. در حالی که رفتار با دختران با نرمش بیشتری همراه است و از آنها انتظارات دیگری می‌رود و به همین دلیل آنها شخصیتی متفاوت می‌یابند. یعنی آرام و مطیع‌تر از پسران می‌شوند و انعطاف‌پذیری بیشتری از خود نشان می‌دهند.

طبیعتا چنین رفتاری در تصویری که پسرها و دخترها از خود کسب می‌کنند. در برخورد آنها با جنبه‌های مختلف یادگیری و همچنین درعکس‌العمل آنان در مقابله روش‌های مختلف تدریس مؤثر است. در عین حال به نظر می‌رسد برخی از اختلافات این دو گروه معلول تفاوت‌های جنسی است که به نوبه خود بر عوامل شیمیایی مؤثر در رشد پسر و دختر تأثیر می‌گذارد.

برای مثال: عکسبرداری از اشعه ایکس از استخوان مچ کودکان نشان می‌دهد که رشد استخوان مچ یک پسر ۷ ساله به اندازه رشد استخوان مچ یک دختر ۶ ساله است.

این شواهد و شواهد دیگر نمایانگر آن است که دختران زودتر از پسران به مرحله پختگی و رشد اندام‌های ظاهری می‌رسند.

در کلینیک‌های مخصوص کودکان که نارسایی خواندن و صحبت کردن دارند تعداد پسران بیش از دختر است. علّت چیست؟

دلایلی چند را می‌توان ذکر کرد: نخست آن‌که پسرها بیش از دخترها خصوصیاتی را که منجر به نارسایی در صحبت کردن و خواندن می‌شود، به ارث می‌برند. تفاوت در آهنگ رشد نیز می‌تواند یکی از دلایل باشد، بسیاری از پسرها برای فراگیری آنچه دخترها در سنین ۵ و ۶ سالگی می‌آموزند آمادگی لازم را ندارند.

محیط کودکان در استعداد و یادگیری و همچنین نگرش آنان نسبت به یادگیری مؤثر است:‌

اصولاً تمام موجودات زنده تحت تأثیر محیط هستند و متقابلاً بر آن اثر می‌گذارند.

از لحظه بسته شدن نطفه تا زمان تولد کودک در محیطی به نام رحم مادر به سر می‌برد. در این دوره هر عاملی که سلامت مادر را تهدید کند بر رشد کودک نیز اثر می‌گذارد. اگر مصرف مادر از مواد پروتئینی مثل شیر ،تخم‌مرغ، پنیر، گوشت ماهی و مرغ به اندازه کافی نباشد، رشد مغزی کودک ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد و یادگیری او در آینده کاهش یابد. این مسئله در کشورهایی که با فقر غذایی روبرو هستند صادق است.

در کشورهای غنی در زمینه تولید مواد غذایی هم در میان خانواده‌هایی که نمی‌دانند یا نمی‌توانند مواد غذایی لازم را تهیه کنند این مسئله وجود دارد. سایر شرایط مضر و نامناسب نیز که سلامت زن باردار را تهدید کند بر رشد جنین تأثیر می‌گذارد. یکی از این شرایط رژیم غذایی ضعیف است که متأسفانه شیوع فراوان دارد.

پس از تولد کودک به همان اندازه که تغذیه جسمانی اهمیت دارد، تغذیه ذهن او هم مهم است اگر کودک برای دیدن، گوش دادن لمس کردن و چشیدن، چیزهایی در اختیار داشته باشد و اگر کسی باشد که با او بازی کند، به حرف‌های او گوش دهد ،با او صحبت کند و او را دوست داشته باشد از طریق نگاه کردن، گوش دادن چشیدن دستکاری و جابجایی اشیاء، تقلید کردن، مقایسه حرکات آنی و تمرین و تکمیل مهارت‌هایی که به تدریج در او ظاهر می‌شوند در یادگیری، پیشرفت چشمگیری خواهد داشت.

در عین حال تمام کودکان در آغاز یادگیری چنین زمینه مناسبی ندارند. در پرورشگاه‌هایی که در آن سرتاسر روز کودکان را در تختهای محصور نگهداری می‌کردند و هیچ نوع اسباب‌بازی به آنها نمی‌دادند برخی از کودکان در سن ۴ سالگی هم قادر به راه رفتن نبودند. این تختهای محصور به قدر کافی به آنها امکان حرکت نمی‌داد.

حتی کودکان یک خانواده هم تا اندازه‌ای محیط متفاوت دارند. نخستین کودک، زندگی خود را با والدین جوان‌تر و در عین حال کم‌تجربه‌تر شروع می‌کند والدینی که در مقایسه با فرزند سوم یا چهارم وقت بیشتری به فرزند اول اختصاص می‌دهند. صرف نظر از تربیت تولد کودکان، ظاهر و طرز رفتار آنان هم در عکس‌العمل‌های پدر و مادر موثر است.

یک کودک هوشیار و فعال، از یک کودک منفعل و بی‌تفاوت که برای نزدیک شدن به بزرگترها علاقه کمتری نشان می‌دهد، بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد و پدر و مادر بیشتر با او حرف می‌زنند.

محیط خانواده‌ها هم با یکدیگر متفاوت است. بعضی از خانواده‌ها از نظر وضع مسکن و تغذیه و تحصیلات در وضع مناسبی نیستند و امکان لذت بردن از طبیعت یا هنر برای آنها وجود ندارد. اگرچه محرومیت‌هایی از این قبیل گاهی می‌تواند عاملی مثبت و محرک در استفاده بهتر و بیشتر از محیط باشد. معذالک مجموعه این محرومیت‌ها ممکن است آنقدر زیاد باشد که غلبه بر آنها برای اکثر خانواده‌ها مشکل به نظر برسد. بنابراین، جای تعجب نیست کودکی که در محیط پیش از تولد (رحم مادر) در وضع مساعدی نبوده و رشد و پیشرفت وی قبل از تولد با موانعی روبرو گردیده است به احتمال قوی در آینده نیز از مسکن و تغذیه فقیرانه، مراقبتهای بهداشتی اندک و امکانات ناکافی یادگیری در خانه رنج ببرد.

بنابراین، عواملی چون محیط، صفات موروثی، جنس، مرحله و آهنگ رشد کودک همه و همه بر رفتار و یادگیری او تأثیر خواهند داشت.

اگر بخواهیم کودکی را آموزش دهیم، ابتداء باید مختصات او را بشناسیم. برای این کار باید ببینیم چه عواملی شوق و علاقه او را به یادگیری برمی‌انگیزاند. همچنین باید بدانیم چه چیزی باعث یادگیری می‌شود. اگرچه هنوز باید خیلی چیزها درباره یادگیری فراگیریم، معذالک توجه به آنچه تاکنون آموخته‌ایم، ارزشمند خواهد بود. که بدانیم افراد در یادگیری با توجه به مطالب ذیل با یکدیگر متفاوتند.

۱ـ استعداد و توانایی

۲ـ دانش و مهارت و نگرش

۳ـ شخصیت و سبک یادگیری

۴ـ سن و تجربه

عامل یادگیری کودکان

چه چیز باعث یادگیری رشد و بازی کودکان خردسال می‌شود؟ باید دید یادگیری چیست؟ یادگیری علیت و معلول تغییرات شیمیایی و عصبی در مغز است. در آزمایشگاه‌های سراسر دنیا مطالعاتی درباره تغییرات شیمیایی مغز بر اثر یادگیری صورت گرفته است. همچنین تحقیقاتی در حال انجام است تا معلوم شود که چه تغییراتی در مجاری سلول‌های عصبی باید صورت بگیرد تا شخصی که آسیب مغزی دیده است بتواند دوباره مثل سابق گفتن و نوشتن را بیاموزد. هرچند که مطالعات فوق بسیار جالب توجه است معذالک در فراگیری کارهای ویژه‌ای همچون لباس پوشیدن به عنوان امری اجتناب‌ناپذیر و ضروری به کودکان خردسال کمک چندانی نمی‌کند. به همین دلیل باید از مطالعاتی که روی کودکان در محیط طبیعی صورت می‌گیرد و یا از نتایج آزمایشهایی که در آن کودکان کنترل شده قرار می‌گیرند، استفاده کرد.

یادگیری: فرآیند و یا نوعی پیشرفت است. (یعنی فرآیندی است که از یک زمان شروع می‌شود و به زمانی دیگر ختم می‌شود)

پژوهشگران و محققان چگونه درمی‌یابند که یادگیری صورت می‌گیرد؟ پاسخ این سؤال این است که نتیجه آموزش و تمرین یا تجربه‌ای که به انسان عرضه می‌شود در رفتار و گفتار او (تغییراتی) حاصل می‌گردد. این امر نشان می‌دهد که یادگیری یک فرآیند یا نوعی (پیشرفت) است. پسری پنج ساله که یادگیری شنا را آغاز می‌کند از مرحله غرق شدن در عمق ۵ر۱ متری به مرحله‌ای می‌رسد که می‌تواند دور از ساحل شنا کند و حتی به خاطر مسافتی که شنا کرده است گواهینامه‌ای دریافت ‌دارد.

سایر مطالعاتی که در زمینه یادگیری انجام شده است نشان می‌دهد که برای یادگیری شخص باید به چه چیزی نیاز داشته و به آن توجه کند و کاری انجام دهد تا چیزی بدست آورد حال اگر آمادگی نوآموز را به عنوان یک شرط جدایی‌ناپذیر به مجموعه شرایط فوق بیفزاییم در کار با کودکان در زمینه آنچه که آنها بسیار مشتاقش هستند، یعنی یادگیری، راهنمایی سودمندی خواهیم داشت.

نیازهای کودک نوآموز

کودک خواهان نشان دادن شایستگی خود است. خواست کودک برای آزمایش آنچه می‌تواند انجام دهد، محرک قسمت اعظم یادگیری او در سالهای اول زندگی است. کودک بر اثر کسب مهارت‌هایی مانند نزدیک شدن به اشیاء و چنگ زدن، جابجا کردن، کشیدن خود روی زمین، کوشش برای ایستادن به کمک اشیاء و ایجاد صداهای مختلف، کوشش بی‌پایان از خود نشان می‌دهد. حتی بعد از آنکه توانایی راه رفتن و گفتن چند کلمه را پیدا می‌کند، این کوشش خستگی‌ناپذیر خویش را ادامه می‌دهد. هنگامی که می‌تواند دو کلمه را به هم وصل کند و مثلاً بگوید (بابا ببین) دست از کوشش برنمی‌دارد و عبارت کوتاه دیگری مثل (اسب را ببین) (ماشین را ببین) و غیره می‌سازد. کودک دو ساله‌ای که ۱۴ ترکیب دو کلمه‌ای می‌دانست شش ماه بعد ۲۵۰۰ ترکیب دو کلمه‌ می‌داند، پدر و مادر کودک دو و نیم ساله دیگری را که فرزندشان به هنگام خواب با خود حرف می‌زند، با نصب یک ضبط صوت در کنار تخت او از گفتارش نواری تهیه کردند. این نوار نشان داد که کودک مزبور تعداد زیادی کلمات منفرد و عبارت چند کلمه را هنگام خواب با خود تکرار و تمرین می‌کند.

کودک احتیاج به تایید و توجه تشویق‌آمیز دارد. کودک موجودی اجتماعی است او دوست دارد بیشتر اوقات خود را با خویشاوندانش بگذراند. البته نه همه آن‌ها بلکه آن‌هایی را که بهتر می‌شناسد مثل پدر و مادر، برادر و خواهر، در ۶ ماهگی برای جلب توجه آنها کلماتی نامفهوم بیان می‌کند هنگامی که او را ترک می‌کنید، «گریه سر می‌دهد و کارهایی را که باعث سرگرم کردن آنها می‌شود مثلاً لباسی را بر سر خود می‌کشد، یا کف می‌زند و یا دست‌ها را به علامت خداحافظی تکان می‌دهد. بدین ترتیب می‌آموزد که بسیاری از کارها را فقط برای خوشایند والدینش انجام می‌دهد.

کودک می‌خواهد مثل شخص محبوب و مورد علاقه‌اش باشد، کودک بیشتر چیزها را از راه تقلید از شخص مورد علاقه‌اش یاد می‌گیرد. پسر سعی می‌کند مانند پدر خود باشد و به اعمال وی عشق می‌ورزد و او را تحسین می‌کند. پدر هم احتمالاً این رفتار را با توجه و تأیید مهرآمیز پاداش می‌دهد. در عین حال، این شیوه می‌تواند در یادگیری مشکلاتی ایجاد کند. برای مثال، هنگامی که یک پسر چهار ساله به خاطر کتک‌زدن خواهر کوچک خود توسط پدر تنبیه می‌شود، چه اتفاقی می‌افتد؟ از یک سو به خاطر کتک زدن فردی کوچکتر از خود تنبیه شده است و از سوی دیگر این الگو رفتاری از طرف کسی که بیش از همه مورد علاقه و محبت اوست و کودک سعی دارد خود را با او همانند سازد، عرضه شده است. پسر کوچک از این موضوع چه چیزی یاد می‌گیرد؟ احتمالاً بعد از این خواهر خود را دور از چشم پدر تنبیه خواهد کرد.

نیاز حیاتی کودک بر خواسته‌های دیگرش غلبه می‌کند: تمایل کودک به استفاده از مهارت‌هایی که کسب کرده است کوشش او برای جلب توجه و تایید بزرگترها و همانند جویی او با پدر و مادر مورد تحسین او همگی از رفتار کودک آشکار است ولی علاوه بر این‌ها او احتیاجات یا نیازهای جسمانی مهمتری نیز دارد. کودکی که گرسنه، خسته، تشنه یا مریض است. در وهله اول برای غلبه بر ناراحتی خویش کوشش می‌کند. هرکس که صدای گریه کودک گرسنه‌ای را که از وقت غذای او گذشته است، شنیده باشد می‌داند که سرگرم کردن وی چقدر مشکل است.

چگونگی برآورده شدن نیازهای کودک، برای شناخت نیازها در نزد او موثر است، چگونگی برآورده شدن یا نشدن نیازهای کودک در خانه، بر نوع پاداشی که او از مهد کودک و آمادگی انتظار دارد موثر است. اگر کودک همواره برای (خوب بودن) یعنی برای ساکت و غیرفعال بودن و انجام آنچه از او خواسته می‌شود، تشویق و تعریف بشنود، تمایل به اثبات شایستگی یا تمایل او به تایید شدن در تضاد خواهد بود. در نتیجه، احتمال دارد که از‌ آن پس، چیزی را که برای تجربه کردنش امکان اندکی داشته باشد یعنی هیجان پیروزی ناشی از نیل به مطلوب را طلب نکند. زنده کردن تمایل به کشف و جستجو و رسیدن به هدف از طریق کوشش، نیاز به تغییر پاداش و حاصل این کوشش‌ها دارد. اما کودک قبل از اینکه با سعی و کوشش بخواهد چیزی بدست آورد، ابتدا باید به آن چیز توجه کند.

یادگیری از طریق خواستن

چه نیازهایی نوآموزان سنین و گونه‌های مختلف را وارد می‌سازد تا به آنچه برای یادگیری یک امر مورد نیاز است توجه کنند و آنرا انجام دهند؟ در زمینة یادگیری حیوانات برخی مطالعات انجام شده و نتایج بدست آمده است از جمله یک روانشناس دریافت که اگر بعد از نوک زدن کبوتر گرسنه به توپ پینگ‌پنگ به عنوان پاداش یک دانه ذرت به او بدهند با تکرار منظم و خستگی‌ناپذیر این عمل بعد از مدتی می‌تواند یک کبوتر پینگ‌پنگ باز تربیت کند. بسیاری آزمایش‌های دیگر روی حیوانات انجام شده تا معلوم شود که آیا حیوانات با دریافت غذا به عنوان پاداش یک مطلب را بهتر می‌گیرند یا از تنبیه مثل شوک الکتریکی، این شیوه پاداش و تنبیه برای یادگیری مدت‌ها مورد استفاده مادران و معلمان بوده است. طبق تجاربی که تاکنون به دست آمده است، پاداش دادن به کودکان برای یادگیری آنچه از او می‌خواهیم به مراتب موثرتر از تنبیه او به خاطر عملی است که نمی‌خواستیم آنرا انجام دهد.اما قبل از رها کردن بحث در مورد آزمایش روی جانداران غیر از انسان باید به این نکته توجه کنیم که میمون‌ها و شمپانزه‌های مورد آزمایش برای گشودن یک جعبه معما به زمانی طولانی نیاز داشتند زیرا در این آزمایش حیوانات مزبور فقط می‌خواستند طرز کار آن را پیدا کنند. (برای آنها مسئله تشویق و تنبیه مطرح نبود) در اینجا تنها پاداش آنها این بود که بفهمند، جعبة مزبور چیست؟

یادگیری از راه عمل و بازی

آنچه کودک برای یادگیری انجام می‌دهد به عمل یادگیری بستگی دارد. کودک تکرار و تقلید می‌کند و کارهای خود را جهت می‌دهد، اگر یادگیری مستلزم هماهنگی حرکت چشم‌ها، دست‌ها و پاها و تمام بدن مثل راندن سه چرخه باشد کودک کارهایی را که می‌تواند انجام دهد، تکرار یا اصلاح می‌کند یا ممکن است از یک سه چرخه سوار ماهر تقلید کند.

کودک کشف می‌کند، در اشیاء به صورت ماهرانه دستکاری می‌کند او امتحان می‌کند ،مقایسه می‌کند و بین اشیاء ارتباطی پیدا می‌کند اگر کاری که به عهدة وی می‌گذارند چگونگی طرز کار یک شی یا وصل کردن، مثل تکه‌های یک تصویر باشد، او پس از نگاه کردن و مقایسه اجزای مختلف آنها را امتحان می‌کند ـ تا ببیند جور می‌شوند یا نه یا یکی یکی انتخاب می‌کند.کودک هرقدر کوچکتر باشد احتمال این که امتحان کند بیشتر است تا این که از همان نخست با تشخیص صحیح انتخاب کند.کودک، انتخاب، قیاس و نتیجه‌گیری می‌کند. کودک وقتی با مسئله‌ای مواجه می‌شود که نمی‌تواند آنرا حل کند، سعی می‌کند به کمک تجارب خود، آنچه را که می‌بیند و می‌شنود، بفهمد. کودک در نتیجه تجربه، در عقاید خود تجدیدنظر می‌کند. کودک با مشاهدة اشیاء، اعمال و کارها در عقاید خود تجدیدنظر می‌کند.

کودک تجربه‌ها را به صورت تصاویر ذهنی و یا به صورت راه‌های عملی درونی می‌سازد.روانشناس سوئیسی بنام پیاژه نظرات مفیدی در مورد یادگیری کودکان از طریق عمل ارائه کرده است. او عقیده دارد، کارهایی که کودک انجام می‌دهد، به صورت بخشی از دانسته‌های او در می‌آید، زیرا هر تجربه به صورت یک تصویر ذهنی یا از راه و روشی عملی در نزد کودک درونی می‌شود. در جریان یادگیری کودک، از طریق تجربه، این تصاویر با راه‌های عملی دائماً اصلاح، ترکیب و تجدید، آرایش می‌شوند.

اطلاعات - ۱۶ شهریور ۹۲

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد