تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

آموزش و پرورش در سالی که گذشت



آموزش و پرورش در سالی که گذشت ! 

عبدالجلیل کریم پور

 سال 93 سالی پر از نشیب های متعدد برای آموزش و پرورش بود ، سالی که اتفاقات گوناگونی دامن این نهاد را گرفت ، سالی که امید هم نتوانست گرهی از مشکلات متعدد آن را بگشاید.

آموزش و پرورش  نهادی است که جمعیت زیادی را در خود جای داده است، جمعیتی که تولیدکنندگانی قابل ، اعضای آن را تشکیل داده اند ، آن هایی که انسان هایی با فکر تولید می کنند . آن هایی که نخبه های کنونی این دیار ، روزی در کلاس درس آن ها درس مهر را دوره می کردند و امروز به دلیل زیاد بودن شان ، زیادی تلقی می شوند . در این یادداشت برآنیم تا خیلی گذرا ، نقبی بر آن چه در این سال بر آموزش و پرورش گذشت داشته باشیم ، امید که مفید واقع شود.

در ابتدای سال 93 ، یعنی همان اولین روز کاری بعد از تعطیلات اداری ، اعلام شده بود که حکم های جدید معلمان با افزایش مورد نظر، باید در کازیوهای مدرسه قرار گرفته باشد و معلمان از این بابت کمی خوش به حال شان شود! اما درست در همان زمان معلمان باید شاهد افزایش حقوق خارج از عرف خیلی از نهادها می بودند که بیانگر تبعیضی ملموس بود .

بیمه ی طلایی اتفاقی دیگر بود که تغییرش را همان اوایل سال مشاهده کردیم.تغییر در وضعیت بیمه ای که حاجی بابایی آن را افتخار دوره ی خود می دانست ، متاسفانه از کیفیتش کاسته شد.عده ای از معلمان عطایش را به لقایش بخشیدند ، چون شاهد کاهش امتیازات آن شدند و عده ای هم به همان وضعیت موجود آن دل خوش کردند! اگر چه طرف قرارداد جدید بیمه ی طلایی هم نتوانست امیدی در دل فرهنگیان زنده کند.

روز معلم هم امسال روز جمعه بود و کمتر می توانستیم شاهد یک آیین کلیشه ای در این روز باشیم.شاید این پیشامد بیانگر این بود که باید آیین های کلیشه ای را به باد فراموشی بسپاریم و معلم را به راستی پاس داریم و معلم را بگوییم که خود همچنان اعتبارش را پاس دارد . معلم باشد ، خوش گوی و باسواد ، خوش پوش و باوقار و هیچ گاه صداقت معلمی اش را به ریای موقعیت بر هم نزند و به فرادستان تذکر دهیم که لحظه های خوش بودن در کلاس معلم را دوباره به یاد آورند تا بدانند که معلم را حرمتی بس بزرگ است.

یک سال تحصیلی دیگر هم به پایان رسید ، با تجربه هایی که می شد از آن آموخت و درباره ی آن فکر کرد تا بهتر از قبل برای آن تصمیم گرفت . سال تحصیلی به پایان رسید و دوباره دغدغه های ناشی از اوقات فراغت بود که همچنان ذهن خانواده ها را به خود مشغول داشت.

هوشمند سازی کلاس ها ، رتبه بندی معلمان و مطالبی این چنینی به کرات عنوان می شد ، کم و کیف آن ها مورد نقد قرار می گرفت و همچنان با دیدگاهی آرمانی به آن ها نگریسته می شد.

آن سوی دیگر ، مربیان پیش دبستانی به عدم جذب این نیروها در آموزش و پرورش معترضند و برای رسیدن به حقی که برای خود تعریف کرده اند ، جلو وزارتخانه ی آموزش و پرورش گرد هم آمده اند.

در درون مجلس هم جرقه های اولیه ی استیضاح وزیر آموزش و پرورش در آخرین روزهای تعطیلات تابستان به گوش می رسد اما استیضاح اجرایی نمی شود و آقای فانی سال تحصیلی جدید را در حالی تبریک می گوید که هنوز بر اریکه ی قدرت آموزش و پرورش قرار دارد.

سال تحصیلی 93 شروع می شود و دوباره شوق آموزش و آموختن در دل خیلی ها شکوفه می زند و مهر با خلوص مهربانی آغاز می گردد . از گوشه و کنار اما بحث خصوصی سازی مدارس به گوش می رسد ، بحثی که قیل و قال های زیادی را به همراه دارد و خیلی منطبق با اصل سی قانون اساسی نیست.

دوباره آموزش روند طبیعی و آرام خود را طی می کند ، مدرسه پر از آواز آموزش و آموختن است ، اما اتفاقی ناگوار ، لرزشی بر جان همه می زند و همه را دچار بهتی غریب می کند. محسن خشخاشی معلم فیزیک یکی از دبیرستان های بروجرد به دست دانش آموزش به قتل می رسد.این اتفاق ناگوار که می تواند ناشی از دلایل متعدد باشد همچنان بر پیکره ی آموزش و پرورش خودنمایی می کند! از گوشه ی دیگر هم فریاد دلخراش تنبیه گوش ها را می آزارد و دوباره کمبود مسالمت و آرامش ، خودنمایی می کند.

اواخر آذرماه  و هنگام تدوین لایحه ی بودجه است. آموزش و پرورش اما باز هم در لایحه ی بودجه جای کوچکی دارد و حرف و حدیث های بسیار . وضعیت مدارس اسفناک است . سرانه ها اندک تر از اندک شده اند و دوباره چالش های اقتصادی حرمت این نهاد را خدشه دار کرده است. دغدغه های معیشتی فرهنگیان هیچ یک از فرادستان را به خود نمی آورد و همچنان این نهاد در حاشیه ای غریب قرار گرفته است . فرهنگیان دست به قلم می شوند . نامه های متعددی به رئیس جمهور می نویسند ، دیدار با رئیس جمهور را درخواست می کنند، اما ظاهرا هیچ کدام راه به جایی نمی برد و همچنان چالش معیشتی خودنمایی می کند. پنج ماه است که مطالبات معلمان به تاخیر افتاده است و هیچ دری هم به روی آن ها گشوده نشده است.

دهم بهمن است و معلمان تهران در مقابل مجلس  و بقیه ی شهرها در مقابل ادارات کل و ادارات جمع شده اند تا با سکوت خود بگویند که از فرق گذاشتن ها دلگیرند و با سکوت شان فریاد برآورند که هنوز هم هستند.گویی جواب سکوت شان این شده که  این روزها همه جا سخن از رتبه بندی هست و حدیث مربوط به آن . اما آن چه در این مورد انتظار می رود تاملی منطقی تر برای اجرایی بهینه تر است .

و خلاصه این که آخرین روزهای سال است و دغدغه ها همچنان پابرجا و معلمان در انتظار نوری درخشان از امیدند تا بر تارک این نهاد بتابد. امید که نور امید جانانه بر پهنای این نهاد محترم بتابد و شوکتی جانانه بدان بخشد.

 

به نقل ار وبلاگ 

اندیشه های معلم خوافی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد