تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

برنده سوم جایزه حقوق بشری "رها"

فشارهای امنیتی بر رسول بداقی برنده سوم جایزه حقوق بشری "رها"

تشدید فشارهای امنیتی در زندان بر رسول بداقی 
برنده سوم جایزه حقوق بشری "رها" 

حقوق معلم - اسماعیل عبدی
رسول بداقی عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان ایران توسط سازمان غیر دولتی  اتریشی سودویند که از سال 2009 مقام مشورتی شورای اقتصادی اجتماعی سازمان ملل متحد می باشد برنده جایزه حقوق بشری شد.هیات داوران متشکل از افرادی برجسته نظیر شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل و وکیل مدافع حقوق بشر،آرون رودز از بنیانگذاران و محقق اصلی پروژه حقوق آزادی و مدیر اجرایی سابق فدراسیون بین المللی هلسینکی و کارولینا یانوزفسکی عضو هیات مدیره سودویند رسول بداقی را به عنوان سومین برنده از بین شش برنده جایزه حقوق بشری خود انتخاب کرد.
رسول بداقی از فعالترین نیروهای صنفی عضو شورای هماهنگی کانون های صنفی معلمان کشور است و تا کنون در اجتماعات اعتراضی معلمان کشور در سال 85 جلوی پارلمان،در شهریور 86 در نشست شورای هماهنگی معلمان کشور ، در دیماه 87 در دیدار با فراکسیون اقلیت مجلس و در شهریور 88 توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده است. او پس از دستگیری آخر توسط قاضی صلواتی به شش سال حبس با اتهام واهی تبلیغ و تبانی علیه نظام و تجمع غیر قانونی محکوم شد.
حکم اخراج این معلم در سال 89 توسط هیات تخلفات اداری 
صادر شد.(ادامه مطلب را ببینید)
این کنشگر صنفی فرهیخته چهارسال و نیم از دوره محکومیت خود را در بندهای 209 اوین ، کچویی و رجایی شهر گذرانده و حتی یک روز مرخصی نداشته است.به رسول حتی برای مراسم تدفین مادرش نیز اجازه خروج ندادند.
اخیرا پس از سردرهای مزمن ،بداقی برای مداوا به بیمارستان سینا منتقل شد ولی در کمال تعجب و حیرت خانواده و دوستانش دستهایش را به تخت بیمارستان زنجیر کردند!
همزمان با اختصاص جایزه حقوق بشری رها به رسول بداقی و اهدای جایزه روز جهانی زن توسط کانون شهروندی زنان به همسرش برای پایداری و مقاومت، با اعتراض بداقی به بسته شدن کتابخانه به زندانیان سیاسی خبر از انتقالش به سلول انفرادی و تشکیل پرونده جدید در شعبه 13 دادگاه انقلاب کرج به اتهام اخلال در نظم شنیده شد.پیمان عطار با تنظیم نامه ای به رییس قوه قضاییه از او خواسته است تا به زندانی کردن معلمان پایان دهند و معلمان زندانی را آزاد نمایند.
این جایزه در بیست و پنجمین اجلاس شورای حقوق بشر در ژنو اهدا خواهد شد.با توجه به در بند بودن رسول بداقی قرار بود یکی از دوستان صنفی اش به اجلاس رفته و جایزه را دریافت نماید ولی با توجه به مسائل پیرامونی طبق نظر هیات مدیره ی کانون و وکیل کانون صنفی معلمان ایران (پیمان حاج محمود عطار) این قرار کنسل شد.
 به نقل از   وبلاگ قانون -  
http://bield.ir/
  

صدای مخالف شنیده نشود، صدای متملق شنیده می‌شود

صدای مخالفان شنیده  نشود تنها صدای منملقات شنیده می شود



حجت‌الاسلام نقویان با اشاره به ضرورت راه‌اندازی سمینارها و همایش‌های بین‌المللی نقد و انتقاد در دانشگاه‌ها گفت: در جامعه‌ای که صدای مخالفان شنیده نشود تنها صدای متملقان شنیده می‌شود؛ با تملق و چاپلوسی نیز نمی‌شود یک کشور اسلامی و بزرگی مثل ایران را آباد کرد. به گزارش ایسنا، ناصر نقویان در مراسم اختتامیه هفتمین جشنواره ملی بهار در دانشگاه علوم پزشکی تهران، با تاکید بر اینکه در حال حاضر جامعه ما با مشکلات بسیاری مواجه است گفت: در حال حاضر وضعیت اسلام در جامعه ما به بیماری شباهت دارد که نیازمند یک علاج جدی است و باید افراد دلسوزی همانند پدر و مادر دلسوز به درمان این بیمار شتافته و آن را پرورش دهند. وی به حماسه سیاسی و اقتصادی مد نظر رهبری اشاره کرد و افزود: حماسه سیاسی در کشور با پرورش و توجه به روحیه نقد‌پذیری و انتقاد پیش می‌رود. تا زمانی که مردم امنیت انتقاد کردن در جامعه را نداشته باشند و نتوانند مشکلات و کمبودهای دیگران را به راحتی بیان کنند نمی‌توان امیدوار شد در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی به پیشرفت برسیم. حجت‌الاسلام نقویان با تاکید بر اینکه باید در خصوص اهمیت انتقاد در دانشگاه‌ها، سمینارها و همایش‌های بزرگ راه‌اندازی شود اظهار کرد: من اعتقادی به انتقاد مغرضانه ندارم. انتقاد به دو‌گونه وارد یا ناوارد است در هر دو صورت باید زمینه‌های انتقاد به افراد تیزبین داده شود. حضرت علی(ع) در این زمینه می‌فرمایند«اولین حلقه‌ای که باید در اطراف افراد شکل بگیرد همان منتقدان آنها هستند». این کارشناس دینی با بیان اینکه سیستم مدیریتی درستی در کشور ما وجود ندارد، گفت: بسیاری از افراد در جامعه بی‌مدیریتی خود را به بهانه آزمون و خطا توجیه می‌کنند بر این اساس جامعه‌ای شکل می‌گیرد که در آن عده‌ای از فقر و فلاکت به نان شب محتاج می‌شوند و عده‌ای دیگر در عظمت و شکوه زندگی می‌کنند یا در شرایطی که باید اقتصاد مقاومتی اجرا شود اختلاس‌های کلان اقتصادی کشف می‌شود. وی در پایان صحبت‌های خود با تاکید بر اینکه با تملق و چاپلوسی نمی‌شود یک کشور را به توسعه و پیشرفت رساند تصریح کرد: در جامعه‌ای که صدای مخالفان شنیده نشود تنها صدایی که شنیده می‌شود صدای متملقان است و با تملق و چاپلوسی نیز نمی‌شود یک کشور اسلامی و بزرگی مثل ایران را آباد کرد. بنابراین لازم است زمینه‌های اظهار‌نظر به مخالفان و منتقدان داده شود تا بتوان با کمک این افراد زمینه‌های تحقق حماسه اقتصادی و سیاسی را فراهم نمود.

مردم سالاری -  17   اسفند    92

از « سلامت روانی» جامعه غفلت کرده‌ایم

در حاشیه کنگره ملی روانشناسی اجتماعی مطرح شد

از « سلامت روانی» جامعه غفلت کرده‌ایم



صفاری نیا: به سرعت به سمت فقر نسبی می‌رویم


ر ئیس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران گفت: ما در روانشناسی اجتماعی از استاندارد‌های جهانی پایین‌تریم و رتبه کشوری ما زیر متوسط است.مجید صفاری نیا بسیاری از مشکلات جامعه را در ابعاد روانشناختی خواند و افزود: ساختار سازمانی ما، جایگاهی برای فارغ‌التحصیلان جامعه شناسی و روانشناسی قرار نداده است. ما در بحث‌های بهره وری و آلودگی هوا نیز، نگاه سطحی داریم و تأکیدمان بر فنی و یا مهندسی بودن موضوعات است. چندین متغیر در سلامت اجتماعی وجود دارد که باید در کشور به آن‌ها توجه کرد که اولین متغیر فقر است که متاسفانه در ایران به سرعت رو به افزایش است. به گفته صفاری نیا ما روزی 800 هزار بشکه نفت می‌فروشیم که سهم هر فرد ایرانی از فروش این نفت 90 سنت می‌شود. اگر این مقدار را ضربدر 360 روز کنیم مبلغی معادل 350 دلار سهم هر ایرانی است در حالی که یک کره ای 24 هزار دلار سهم می‌برد.

وی با بیان اینکه ما نفت را تلنبار کرده ایم افزود: برای استفاده از منابع طبیعی و انرژی‌ها باید به روز بود چرا که شاید این منابع در سال‌های آینده خیلی کاربرد نداشته باشد و یا تا 20 سال دیگر منابع دیگری جایگزین نفت شوند.اکنون روزانه 25 هزار خودرو در کشور تولید می‌شود و پیش‌بینی می‌شود که ظرف سال‌های آینده حدود 70 درصد جمعیت ما شهرنشین باشند. این موارد نشان می‌دهد که روانشناسی اجتماعی در حل معضلات جامعه مفید و لازم است.عدم ادراک عدالت، فقر، بیکاری، اعتیاد، تبعیض در سیستم اداری، کاغذ بازی و ... همه از مولفه‌های روانشناسی اجتماعی هستند که در ایران توجهی به آن‌ها نمی‌شود به همین دلیل بر اساس آمار موسسه بین المللی لگاتوم در بین 150 کشور ایران از لحاظ سطح رفاه رتبه 104 را به خود اختصاص داده است. وی معتقد است سوءمدیریت کشور نیز مولفه دیگری است که موجب شده مدیران کشور بر اساس هیجانات نادرست تصمیم گیری کنند. صفاری نیا گفت و گو در مورد مسائل سیاسی را میوه ممنوعه یاد کرد و گفت: ما اجازه صحبت در همه زمینه‌ها به غیر از مسائل سیاسی را داریم که گاهی این موضوع صدمات زیادی به سلامت اجتماعی وارد می‌کند.به گفته رئیس انجمن روانشناسی ایران ضریب بالای نفوذ ماهواره نیز عامل دیگری است که در آسیب‌های اجتماعی نقش دارد. همچنین عدم توانایی رسانه‌های داخلی نیز نقش مهمی‌در نبود سلامت اجتماعی ایفا می‌کند. وی معتقد است عوامل مختلفی در رشد روانشناسی اجتماعی موثر بوده‌ است که از آن جمله می‌توان به تفکر اندیشمندان برای رشد جامعه اشاره کرد. بنابراین اگر قرار است دولت تدبیر و امید تدبیر را سرلوحه کار خود قرار دهد باید از حضور روانشناسان و جامعه‌شناسان استفاده کند. ادامه مطلب ...

پرونده ورود موبایل به مدارس بسته شد


پرونده ورود موبایل به مدارس بسته شد



تسنیم| مهدی نوید ادهم، دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش، در رابطه با سرانجام بررسی های شورای عالی آموزش و پرورش برای ورود موبایل به مدارس اظهار داشت: بر اساس مصوبات موجود ورود هر وسیله یی که مخل جریان یادگیری می شود به مدرسه ممنوع است اما این سوال مطرح شد که آیا موبایل مخل جریان یادگیری است یا خیر؟ بنابراین بررسی های کارشناسی در این زمینه انجام دادیم. وی افزود: در جریان این بررسی ها و مطالعات تطبیقی در نظام آموزش و پرورش سایر کشورها به این نکته رسیدیم که در اغلب کشورهای جهان ورود موبایل به مدارس ممنوع است. در کشورهای شرقی بیشتر از جنبه مسائل اخلاقی و رد و بدل شدن بلوتوث های غیراخلاقی، ورود موبایل به کلاس درس ممنوع است و در کشورهای غربی نیز به دلیل اینکه ورود موبایل به کلاس درس باعث عدم تمرکز و پرت شدن حواس دانش آموزان می شود مانع ورود این وسیله به کلاس درس می شوند. دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش بیان کرد: از نظر آموزشی و تربیتی ورود موبایل به کلاس درس به ویژه موبایل هایی که قابلیت های بالایی دارند مانع یادگیری می شود بنابراین با ورود آن به کلاس درس مخالف هستیم. اغلب مخاطبان ما یعنی معلمان، خانواده ها و اکثر دانش آموزان مخالف ورود موبایل به کلاس درس هستند. دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش تصریح کرد: ورود موبایل همچنان به مدارس ممنوع است چرا که اقتضای محیط آموزشی و کلاس درس این است که ورود موبایل به این محیط ممنوع باشد.

اعتماد - 17    اسفند     92

    

ارتقا بیمه فرهنگیان در سال ۹۳

فرهنگیان نیوز - تدبیر:

ارتقا بیمه فرهنگیان در سال ۹۳

به گزارش افکارنیوز، علی اصغر فانی با بیان این مطلب گفت: در حال حاضر در کمیسیون اجتماعی دولت پیش نویس رتبه بندی فرهنگیان در حال تهیه است.

وزیر آموزش و پرورش ادامه داد: رتبه بندی فرهنگیان یکی از ۳ اقدامی است که در راستای ارتقا نقش فرهنگیان در کنار ارزیابی مهارت‌های فرهنگیان و بهسازی شرایط شغلی آنان در حال انجام است.

*ارتقا بیمه فرهنگیان در سال ۹۳

فانی در ادامه در خصوص مشکلات فرهنگیان در بیمه طلایی اظهار داشت: ما به دنبال این هستیم که بیمه بهتری با شرایط بیشتری را برای خدمت به فرهنگیان در نظر بگریم.

وی خاطرنشان کرد: قرارداد آموزش و پرورش با بیمه ایران تا اردیبهشت ماه سال ۹۳ است و صحبت‌هایی با این بیمه داشته ایم که در تلاش هستیم پیش از اتمام این قرارداد به قرارداد بهتری و با خدمات بیشتری برای معلمان برسیم.

http://www.farhangiannews.ir/

8 سال پیش در چنین روزی ...

 8 سال پیش  در چنین روزی ...


16        اسفند        84


                   بسم الله الرحمن الرحیم

                  تاریخچه تشکل های صنفی ایران


تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان بیانیه بیست و سوم ، شانزدهم اسفند ماه هشتاد وچهار تهران هر سال مصادف با تصویب بودجه کشور گرد همایی تشکل های صنفی در روبه روی مجلس برگزار می شود تا در جهت احقاق حقوق صنفی فرهنگیان و مطالبات گذشته آنان اصلاحاتی در بودجه صورت گیرد (یکی از اهداف گردهمایی دوازده اسفند ماه85 اعتراض نسبت به قرار ندادن لاحیه مدیریت خدمات کشوری در بودجه 86 بوده است) در شانزده اسفند ماه 84 تشکل های صنفی از راه های دور و نزدیک به تهران آمدند تا اعتراضات خود را نسبت به بودجه و وعده هایی که مسئولان داده بودنداعلام نمایند .معلمان طبق معمول شعار هایی در جهت احقاق حقوق خود و بهبود حقوق منزلتی- معیشتی یشان اظهار داشتند . پس از مدتی یکی از نیرو های محافظت مجلس از طرف مجلس از فرهنگیان دعوت کرد که یکی از نمایندگان خود را به درون مجلس بفرستند در این حال دو نفر از فرهنگیان جهت بیان موضوع به درون مجلس رفتند و با خانم آجر لو و آقای عباس پور تهرانی عضو کمیسیون آموزش ئ تحقیقات مجلس گفتگو نمودند فرهنگیان گفتند که بر اساس روال گذشته تشکل ها برای مذاکره با مسئولان از هر تشکل یک نماینده جهت مذاکره تعیین می شود ، در غیر این صورت مذاکره ای انجام نخواهد شد در حین گفت و گوی آقای عباس پور و خانم آجر لو با نماینده معلمان ، مامور مجلس گفت : با بیش از پنج نفر مذاکره نکنید! چون در مجلس ششم مذاکره تمامی نمایندگان تشکل ها با آقای کروبی ، ایشان و همراهانشان را کاملا در تنگنا قرار داده بود .آن گاه دو نفری که از طرف فرهنگیان به داخل مجلس رفته بودند بیرون آمدند و منتظر پاسخ آنان شدند . پس از مدتی خانم آجر لو وآقای عباس پور وآقای حاجی بابایی به میان فرهنگیان آمدند . فرهنگیان خواستار ملاقات حضوری در مجلس بودند اما متاسفانه آنان نپذیرفتند و بیان داشتند : رئیس جمهوری انتخاب کنید که در خط مجلس باشد . تشکل ها تا ساعت 12 همچنان در انتظار ملاقات حضوری ایستادند . در نهایت تصمیم گرفتند جلسه ای در پارک نزدیک مجلس انجام دهند و گزارشی از آنچه اتفاق افتاده است را تنظیم نموده و به اطلاع فرهنگیان سراسر کشور برسانند . که این امر توسط دبیر خانه وقت انجام گرفت و به تمام تشکل ها ارسال گردید .

                          

                             به نام خداوند جان و خرد   

                                گزارش به همکاران

فرهنگیان گرامی ، یاران ارجمند وقتی که اولین تجمع کانون های صنفی معلمان سراسر کشور در مقابل مجلس هفتم شکل گرفت آقای حداد عادل با حضور در جمع نمایندگان تشکل ها اظهار داشت : افتخار مجلس هفتم این است که اولین مصوبه اش را تصویب نظام هماهنگ پرداخت قرار داده و ما به دولت دو ماه فرصت داده ایم تا این لایحه را به مجلس ارائه نماید و در غیر این صورت با دولت به شدت برخورد خواهد کرد اما بر حسب تصادف تنها یک ماه بعد از این دیدار برخورد با فعالان صنفی معلمان آغاز شد و بیش از سی تن از فعالان صنفی به اتهامات مختلف از جمله اقدام علیه امنیت ملی و تشویش اذهان عمومی باز داشت و یا تبعید شدند و هم اکنون که بیش از یک سال ونیم از آن دیدار می گذرد هنوز از آن نظام هماهنگ هیچ خبری نیست پس از مدتی بار دیگر در مقابل مجلس جدیدواقع در میدان بهارستان جمع شدیم واز نمایندگان مجلس هفتم درباره دلایل تاخیر در تصویب نظام هماهنگ توضیح خواستیم آقای عباس پور رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات و حمید رضا حاجی بابایی رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس به جمع ما آمدند آقای عباس پور صراحتا گفت که اگر می خواهید مشکلات شما حل شود باید رئیس جمهوری هم سو با مجلس هفتم انتخاب نمایید و حاجی بابایی در پاسخ به تشکل ها که نسبت به سکوت او در مجلس هفتم معترض بودند ادعا کرد که مجلس ششم توجهی به خواسته های معلمان نداشت و من مجبور بودم نطق های آتشین داشته باشم و در صحن علنی فریاد بزنم اما در مجلس هفتم هرچه میگوییم این نمایندگان می پذیرند پس دلیلی ندارد که فریاد بزنم!!! پس از انتخاب محمود احمدی نژاد به  ریاست جمهوری 5 تن از اعضای هیات مدیره کانون صنفی معلمان ایران دیدار 2 ساعته ای را در محل مجلس پیشین با وی داشتند و ایشان در این دیدار ادعا نمودند که آموزش و پرورش و فرهنگیان را در اولویت اول خود می دانند و معتقد اند که اگر هیچ چیز نداشته باشیم و آموزش وپرورش داشته باشیم همه چیز داریم و همچنین اعلام کردند که علاوه بر کار های دراز مدت حداقل 4 کار مفید وقابل توجه تا پایان سال 84 برای فرهنگیان انجام خواهم داد و وقتی از ایشان پرسیده شد که بودجه اش را از کجا تامین می کنید گفتند که حتی اگر لازم باشد چند کار خانه  و یا شرکت دولتی را می فروشم وبودجه اش را تامین خواهم کرد اما اکنون که روز های آخر سال 84 را می گذرانیم هنوز این وعده ایشان عملی نشده است به ایشان همچنین هنگام تقدیم لایحه بودجه سال 85 اعلام نمودند که بیشترین افزایش را برای آموزش و پرورش و فرهنگیان در نظر گرفته اند اما پس از بررسی های اولیه مشخص شد که بودجه آموزش و پرورش نتها افزایش نیافته است بلکه با توجه به کسری بودجه سال 84 که به وسیله متمم بودجه تامین شد آموزش وپرورش در سال 85 نیز با کسری بودجه مواجه خواهد بود و همکاران فرهنگی شاهد هیچگونه تحولی به نسبت سال قبل نخواهند بود و این در حالیست که بودجه برخی نهاد ها تا پانصد در صد افزایش یافته است آقای فرشیدی نیز در هنگام ارائه برنامه های خود به مجلس مدعی شد که تا پایان سال 84

 1- طرح ارتقاع شغلی را به همه معلمان اعطا خواهد کرد

 .2- دو ماه پاداش را برای همه فرهنگیان تامین خواهد کرد . 3- به فرهنگیان برابر  سایر کار کنان دولت بن غیر نقدی خواهد داد .

4- بیمه ، خبر گزاری و روزنامه مخصوص فرهنگیان ایجاد خواهد کرد

 . 5- برنامه ای برای تعامل مستمر باتشکل های صنفی فرهنگیان تدوین خواهد کرد .

همچنین مدعی شدکه طی برنامه چهار ساله وزارت خود قدرت خرید فرهنگیان را تا دو برابر افزایش خواهد داد . اما تا کنون هیچ یک از وعده های وی تحقق نیافته است . در چنین شرایطی در شانزده اسفند84 بار دیگر در مقابل مجلس هفتم جمع شدیم تا با هیات رئیس فراکسیون فرهنگیان و کمیسیون آموزش و تحقیقات گفتگو نماییم اما هیچ یک از آن ها حاضر به گفتگو نشدند و تلویحا پیغام فرستادند که آن قدر بمانید تا زیر پایتان علف سبز شود و این در حالی بود که در همان روز تعدادی از نمایندگان مرغداران که تجمعی مشابه داشتند با استقبال گرم نمایندگان مواجه و بعد از گفتگو با آن ها خندان از مجلس خارج شدند اما ما بعد از ساعت ها انتظار و تحمل برخورد های توهین آمیز که در نوع خود بی نظیر بود خسته و دست خالی به استان ها و شهرستان های خود باز گشتیم و به حال فرهنگیان تاسف خوردیم بر این اساس از آنجایی که گفتگو و تعامل را جز در سایه پشتوانه فرهنگیان بی نتیجه می دانیم یدین وسیله اعلام می دارم که با وجود تلاشهای فراوان کانون های صنفی معلمان برای تقویت فضای تعامل توفیق چندانی نداشته ایم و راه های تعامل را بسته لذا در نشت فروردین ماه سال85 پس از بررسی تغییرات بودجه تصمیم مهم کانون های صنفی را نسبت به راه های ادامه حرکت صنفی اعلام خواهیم کرد و از همکاران فرهنگی می خواهیم که با هوشیاری کامل پیشگیری لازم همراه با پستیبانی منتظر بیانیه فروردین ماه تشکل های صنفی سراسر کشور باشند .

 دبیر خانه تشکل های صنفی سراسر کشور      

 

  

 

11 سال پیش در چنین روزی ...

11 سال  پیش  در چنین  روزی ... 

16      اسفند           81


تاریخچه اعلام موجودیت تشکل‌های صنفی معلمان ایران

چهارمین همایش تشکل‌های صنفی معلمان ایران در تاریخ 16/12/81 در منظریه تهران برگزار شد.

طبق معمول روال گذشته همایش تشکل‌های صنفی فرهنگیان ابتدا با مخالفت آموزش و پرورش مواجه شد. ولی با اصرار و پیگیری کانون صنفی معلمان ایران جلسه برگزار شد.

از نکات برجسته این همایش یکی طرح تشکیل اتحادیه صنفی سراسری فرهنگیان بود که اکثریت تشکل‌ها تاکید بر واژه‌ی <شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان> داشتند و پذیرفته شد.

در این جلسه آقای حاجی و تعدادی از معاونین وزارت‌خانه و یکی از مسئولان صندوق ذخیره فرهنگیان شرکت کردند که متاسفانه پاسخ‌های مسئولان آموزش و پرورش رضایت تشکل‌های صنفی را جلب نکرد.

از نکات دیگر این همایش در همان روز حضور آقای خاتمی ریاست جمهوری وقت برای مراسم بزرگداشت روز درختکاری یا فضای سبز در خارج از سالن اجتماعات منظریه در کنار ما، بود، که با عجله تعدادی از نمایندگان تشکل‌های صنفی خودشان را به آقای خاتمی رساندند و نامه‌ای به ایشان دادند که تا به جلسه‌ی همایش تشکل‌های صنفی تشریف بیاورند که ایشان بالای نامه نوشتند <در فرصت مناسب با تشکل‌های صنفی معلمان ملاقات انجام خواهد شد> که این فرصت طی هشت سال خدمت آقای خاتمی به وجود نیامد. کما اینکه با آقای احمدی‌نژاد ریاست جمهوری کنونی پس از نامه تعدادی از تشکل‌ها هنوز فرصت ملاقات با ایشان نیز به وجود نیامده است.

پس حق دارند معلمان بگویند <نه چپیم، نه راستیم، معلمیم، معلم> درنتیجه پس از بحث و گفت و گو در کمیته‌های مختلف همایش تشکل‌های صنفی معلمان، ازجمله در کمیته اساسنامه چند مصوب داشت 1- اساسنامه تشکل‌ها مورد تصویب قرار گرفت که در ماده‌ای از آن آمده بود - عضویت در تشکل‌های صنفی معلمان فقط با مجوز صنفی قابل پذیرش است 2- از تاریخ 16/12/1381 سه تشکل فرهنگیان که مجوز سیاسی داشتند عذر آنها از تشکل‌های صنفی خواسته شد 11- خانه معلمان - سازمان معلمان - کانون همبستگی فرهنگیان و مدرسان) درنهایت منجر به قطعنامه زیر گردید.

بسم‌ا... الرحمن الرحیم

قطعنامه پایانی همایش تشکل‌های صنفی فرهنگیان کشور

به نام آن که حق‌خواهی و عدالت‌جویی را سرلوحه زندگی انسان قرار داد.

در پی حرکت‌های قانونمند معلمان در بهمن ماه سال 80 که منجر به تشکیل کمیته پی‌گیری مطالبات فرهنگیان گردید، انتظار بر این بود تا در جهت رفع تبعیض و ایجاد همترازی حقوق و مزایای دریافتی معلمان با سایر کارکنان ادارات، نهادها و وزارت‌خانه‌ها پاسخ مثبتی داده شود که متاسفانه به جهت عدم وجود یک تشکل سراسری جهت ایجاد هماهنگی بین فرهنگیان و نوع نگرش و عملکرد مدیران نظام آموزشی و مدیریتی کشور تاکنون از رسیدن به حقوق حقه خود محروم مانده‌ایم و تا زمانی که بی‌تفاوتی دولتمردان و قانونگذاران نسبت به وضعیت ناگوار معیشتی معلمان ادامه دارد نمی‌توان به فردای بهتری امیدوار بود و استعدادهای نهفته را در جهت پیشرفت و تعالی هدایت نمود.

لذا تشکل‌های صنفی فرهنگیان کشور در چهارمین همایش خود ضمن طرح تشکیل اتحادیه صنفی سراسری فرهنگیان ایران خواسته‌های ضروری خویش را به شرح ذیل اعلام و تقاضای پیگیری و اجرای آن را می‌نمایند:

تشکیل مجدد کمیته‌ پی‌گیری مطالبات فرهنگیان توسط ریاست جمهوری با مشارکت نمایندگان تشکل‌های فرهنگیان.

رفع تبعیض بین میزان دریافتی و تسهیلات فرهنگیان با کارکنان سایر ارگان‌ها، نهادها و شرکت‌های دولتی.

پرداخت 25 درصد اضافه فوق‌العاده شغل معلمان که قبلا نیز جزء حقوق بوده است.

اصلاح ساعت کار مقطع ابتدایی و دفترداران.

تامین امنیت شغلی معلمان و برقراری امکان بیان خواسته‌ها و نظرات حق‌جویانه همکاران و تبرئه فرهنگیانی که احتمالا به دلیل فعالیت‌های صنفی مورد تعقیب قرار گرفته‌اند و دلجویی از معلمانی که مورد ضرب و شتم واقع شده‌اند.

تسریع در صدور مجوز و پروانه فعالیت تشکل‌های صنفی معلمان در سراسر کشور و همکاری مدیریت آموزش و پرورش در تامین امکانات تشکل‌ها ازجمله در اختیار گذاشتن محل مناسب جهت فعالیت تشکل‌های صنفی.

ایجاد تسهیلات جهت اطلاع‌رسانی تشکل‌ها در قالب خبرگزاری.

اولویت در استخدام معلمان حق‌التدریس و برقراری مزایای غیرنقدی و پاداش سالانه برای آن‌ها.

ایجاد امکانات رفاهی و فرهنگی جهت بازنشستگان آموزش و پرورش و پرداخت بن به آن‌ها.

ایجاد تحول بنیادی در شیوه‌های ارزشیابی براساس اصول علمی و کاربردی و فراگیر نمودن گروه‌های تشویقی.

احیای بانک فرهنگیان و استفاده از سرمایه صندوق ذخیره فرهنگیان جهت راه‌اندازی آن و اصلاح اساسنامه صندوق ذخیره فرهنگیان جهت جلب مشارکت کلیه همکاران.

کارآمد کردن بیمه و تلفیق بیمه تکمیلی و درمانی و سرویس‌دهی در تمامی موارد درمانی.

اصلاح و افزایش بودجه اختصاص یافته به آموزش و پرورش از سهم تولید ناخالص ملی و توزیع عادلانه‌ی آن در سیستم آموزش و پرورش که سرویس‌دهی هیجده میلیون دانش‌آموز را بر عهده دارد.

پرداخت حق ایاب و ذهاب و سختی کار و لباس و حق مسکن به عموم فرهنگیان نظیر سایر ادارات.

در پایان اعلام می‌داریم که در صورت عدم تحقق خواسته‌های فوق (تا پایان فروردین 82) این حق را برای خود محفوظ می‌دانیم که براساس اصل 27 قانون اساسی جهت پی‌گیری خواسته‌های خود اقدامات قانونی لازم را انجام دهیم.

کانون فرهنگیان شیراز، کانون صنفی معلمان ایران، کانون صنفی فرهنگیان اصفهان، خانه معلمان (فرهنگیان) ایران، کانون صنفی کهکیلویه و بویراحمد، کانون فرهنگیان گیلان، هیئت موسس کانون‌های فرهنگیان کرمانشاه و یزد، کانون صنفی همدان، کانون همبستگی معلمان و اساتید، جامعه فرهنگیان آستانه اشرفیه

 

تعلیم و تربیت اعمال قدرت نیست

جستاری در آموزش و پرورش و توسعه انسانی
تعلیم و تربیت اعمال قدرت نیست



 مرتضی نظری
پژوهشگر آموزش و توسعه انسانی

در دهه پایانی قرن بیست، گروهی از اندیشمندان توسعه از کشورهای مختلف جهان در سازمان ملل گردهم آمدند و دفتری تشکیل شد که امروز آن را با عنوان برنامه توسعه سازمان ملل (UNDP) می‌شناسند. یکی از نتایج این مجموعه علمی و معتبر، معرفی الگوی جدیدی از توسعه بود که توسعه انسانی نام گرفت. انتشار گزارش‌های سالانه تحت عنوان شاخص‌های توسعه انسانی و رتبه‌بندی کشورها، از جمله اقدامات این دفتر است. این گروه برای توسعه انسانی به تعریفی رسیدند که بسیار جای تأمل دارد: توسعه انسانی یعنی فرایند بسط و گسترش دامنه انتخاب‌های افراد.

فرد توسعه یافته، کسی است که بهتر، بیشتر و آزادانه‌تر بتواند برگزیند و امکان انتخاب‌های بیشتری پیش روی خود داشته باشد.
اگر بتوانیم با تشخیص خود و به دور از تأثیر تبلیغات، اجبار یا القائات کاذب دست به انتخاب بزنیم، احساس بهتری از خویشتن و بودنمان خواهیم داشت.
آنچه در توسعه انسانی به عنوان عامل محوری مطرح است، تکیه به توانمندی‌های درونی افراد و ارتقای شاخصه‌های زندگی است. از این منظر نقش نهاد آموزش و تربیت بسیار حائز اهمیت است. مغز سخن در توسعه انسانی، تلاش برای متوجه کردن افراد نسبت به ظرفیت‌ها و توانمندی‌های خودشان است. به همین دلیل تعلیم و تربیت اهمیت بسزایی پیدا می‌کند. از منظر توسعه انسانی، آموزش و پرورش درصدد است تا افراد به غایت‌ها و اهداف‌شان در زندگی ‌برسند نه این که آنها را برسانند! فرق است میان رسیدن و رساندن!
از سویی بچه‌های مدارس می‌خواهند جای خود را در زندگی پیدا کنند، می‌خواهند دیده شوند و به حساب بیایند. این در حالی است که روش‌های مرسوم آموزشی و تربیتی ما بشدت غیر تعاملی است. قطعاً استعدادها در چنین فضایی شکوفا نمی‌شود. الگوی ارتباط حاکم در خانواده و مدارس ایران مبتنی بر اعمال قدرت بزرگسالان است. همچنین بسیاری مربیان و خانواده‌ها تربیت را با اعمال زور اشتباه می‌گیرند. در عموم خانواده‌ها و مدارس، بچه‌ها در سایه اقتدار پدر، مادر و معلم بزرگ می‌شوند و این چرخه مدام تکرار می‌شود. به همین دلیل بچه‌ها در کودکی مجالی برای عرض اندام و بروز توانمندی‌های خود ندارند و حرف، حرف بزرگ‌ترهاست! البته با افزایش دانش عمومی جامعه و توسعه ارتباطات، این شبکه سنتی اعمال قدرت هم در خانواده و هم در مدرسه تا حد زیادی دستخوش تغییر شده است.
واژه بالندگی از واژگانی است که مکرر در وزارت آموزش و پرورش استفاده می‌شود در حالی که کمتر به عمق این واژه زیبا توجه شده است. بالندگی بدون میدان دادن به افراد امکانپذیر نیست. چگونه می‌توانیم انتظار داشته باشیم دانش‌آموز ما بالنده شود در حالی که کمترین فضا برای ابراز وجود و ابراز شخصیت را برای او فراهم کرده‌ایم؟ کار توسعه و پیشرفت از همین نقطه یعنی از مدرسه آغاز می‌شود اما مدرسه‌ای سازگار با توسعه انسانی.
اما در وادی آموزش و پرورش اهمیت این موضوع دوچندان است. نظام تربیتی که شاگردان را انتخابگر می‌پروراند و در عصر بمباران اطلاعات و سیطره بی‌امان رسانه‌ها و ماهواره‌ها به دانش‌آموزان جرأت انتخاب می‌دهد تا پیش از آنکه دیگران به جای آنها انتخاب کنند، خودشان برگزینند. این که در عصر بی‌ارادگی ناشی از سِحر و جادوی رسانه‌ها تلاش کنیم فرزندانمان را به مرحله‌ای از توانایی برسانیم که خودشان بتوانند به انتخاب‌های کوچک و بزرگ دست بزنند، اتفاق بزرگی
خواهد بود.
دانش‌آموزان و معلمان، روبات نیستند که برنامه‌ای از قبل نوشته شده را در حافظه مصنوعی آن‌ها قرار دهیم تا موبه مو اجرا کنند. باید در آموزش و پرورش که انسانی‌ترین دستگاه اجرایی کشور است، انسانی‌ترین روش‌ها و رویکرد‌ها- آن هم نه به شکلی آمرانه و بالا به پایین- اتخاذ شود.
نباید به دنبال بزرگنمایی ناتوانی‌های دانش‌آموزان باشیم. متأسفانه گاهی به جای این که توانایی‌های بچه‌ها را تقویت کنیم، آنها را به حاشیه می‌رانیم و در عوض دانش‌آموز را از ناحیه نقطه ضعف‌هایش مورد فشار، تحقیر و حمله قرار می‌دهیم. اصول صحیح این است که تمام افراد، بدون در نظر گرفتن ناتوانی‌هایشان، دارای نیازهای مشترکی مثل نیاز به پذیرفته شدن در جمع همسالان، نیاز به داشتن احساس تعلق و نیاز به دوست‌یابی هستند که باید برآورده یا حداقل این که به رسمیت شناخته شوند.
عموماً در کلاس‌های درس امنیت روانی دانش‌آموز را به دلیل ناتوانی‌های او در موارد خاصی مثل زبان انگلیسی، ریاضی و... دائماً به خطر می‌اندازیم، در برابر یک نمره ضعیف در یک درس او را به همراه والدینش به مدرسه احضار می‌کنیم، جلسه تشکیل می‌دهیم و آن قدر این ضعف را بزرگ جلوه می‌دهیم که توانایی و خلاقیت او در سایر دروس به فراموشی سپرده شده، به پایدارتر شدن ضعف‌ها می‌انجامد و اعتماد به نفس و قدرت ترمیم ضعف در آنها کاهش می‌یابد.
روش‌های غلطی مثل جداسازی دانش‌آموزان ضعیف و قوی و متوسط در مدارس، به کار گرفتن تعابیری برای آن‌ها که توصیف کننده بخش ضعیف شخصیت آن‌ها است، همگی ضربه سختی را به روند رشد آنها وارد می‌کند. توسعه انسانی به دنبال بازسازی جامعه‌ای متشکل از شهروندان با شخصیت‌های مستقل و دارای اعتماد به نفس است. شهروند مطلوب در مدل توسعه انسانی در کنار شاخص‌های بالای سلامت، امید به زندگی و سرانه مطالعه و ده‌ها معیار دیگر، دارای مهارت‌های فردی و شخصیتی ممتازی هستند. امکان ندارد ما چشم‌انداز کشوری توسعه یافته‌ برای خود ترسیم کنیم اما در مدارس افرادی بزدل و ترسو تربیت کرده باشیم. لذا  تفکر انتقادی و رسیدن به توانایی تشخیص در تمام شئون زندگی در الگوی توسعه انسانی اهمیت می‌یابد.
ساختار آموزش و پرورش نباید به گونه‌ای باشد که همه را متحدالشکل، متحدالفکر، متحدالرأی و متحدالعقیده بسازد. نگرش‌هاى القا شده در کودکى جهت‌گیری‌هاى فکرى و فرهنگی آینده فرد را رقم می‌زند. از طریق آموزش می‌توان مسیر حرکت جامعه را به سمت اهداف مورد نظر متمایل ساخت.  
فرهنگ حاکم بر مدارس ایران عرصه رویارویی دو دنیای متفاوتند. یک نگاه، باور ریشه‌دار و تاریخی است که الفبای یادگیری را در پذیرش محض و فرمانبری و اطاعت می‌پندارد و رویکرد دیگر از حق انتخاب، پرسشگری، مشارکت‌جویی و انتقاد به دانش‌آموزان سخن می‌گوید.
دانش‌آموزان امروز، تا چندسال دیگر شهروندان بزرگسال جامعه ما خواهند بود. آنان را نسلی آگاه به حقوق، منتقد و با اخلاق بخواهیم، نه رام و مطیع و بی تفاوت.  قطعاً این به نفع آینده روشن ایران است. متأسفانه هنوز به جای آنها فکر می‌کنیم، برای آنها تصمیم می‌گیریم و انتخاب می‌کنیم. نقش و تأثیری که آموزش و پرورش در فراهم آوردن لوازم توسعه یافتگی همه جانبه ایفا می‌کند با هیچ نهاد دیگری قابل مقایسه نیست. هسته اولیه مشارکت اجتماعی، مسئولیت‌پذیری، احترام و عمل به قانون، استقلال شخصیت، تفکر انتقادی و خلاقیت در آموزش و پرورش شکل می‌گیرد.
تعبیر زیبایی از امام علی(ع) هست که می‌فرمایند: «بنده و برده کسی نباش، چرا که خدا تو را آزاد آفریده است.» (ولاتکن عبد غیرک، قدجعلک الله حراً - نهج البلاغه) خوب است تأمل کنیم چقدر فضای آزاد انتخاب را در کلاس و مدرسه برای دانش‌آموزان فراهم می‌آوریم؟ چقدر اجازه می‌دهیم معلم آزادانه به کار تعلیم و تربیت بپردازد و این همه برای او باید و نباید تعیین نکنیم؟
مدیران ما چقدر حاضرند از قدرت متمرکز خود در ستاد کاسته و با نظارت، میدان عمل آزادتری برای مدیران میانی و پایین‌تر فراهم آورند؟
فراموش نکنیم که فرزندان ایران با انتخاب‌هایشان شکوفا می‌شوند! اگر در محیط تربیتی که ما برای دانش‌آموزان فراهم آورده‌ایم، قدرت انتخابگری هرچند اندک برای آنها به رسمیت بشناسیم، قطعاً کمک بزرگی به شکوفایی استعدادشان کرده‌ایم.
دانش‌آموزان ما به شرطی می‌توانند در ساخت جامعه خود نقشی بزنند که اجازه «بودن» و انتخاب کردن را از آنها نگرفته باشیم!
صحبت از نقش زدن شد! بنگریم که تمام نقاشی‌های ماندگار جهان به دلیل آزادی نقاش در انتخاب طرح، نقش و رنگ بوده که ماندگار شده‌اند.
بیاییم برای فرزندانمان در خانواده و دانش‌آموزانمان در مدرسه میدان بازتری از تجربه و انتخاب تعریف کنیم. راه توسعه دشوار است اما پیمودنی. باید راهی این راه شد!

ایران - 15    اسفند    92

تغییرات فکری و فلسفی در آموزش و پرورش


تغییرات فکری و فلسفی در آموزش و پرورش


پژوهشگر آموزش و توسعه انسانی: مرتضی نظری - بخش دوم و پایانی

 آموزش و پرورشِ معطوف به فرآیند های جهانی شدن

تصور جزیره ای مستقل بودن در دنیای امروز تصوری ناممکن است. دانش آموزان ایرانی از فرآیندهای در حالِ جریانِ جهان منقطع هستند. آموزش وپرورش ما باید آنان را متصل و مرتبط با سیر نوین دنیا بپروراند. امروز موجودیت هر فرهنگ و هویتی در تعامل با سایر فرهنگ ها رسمیت می یابد. این در حالی است که ذهنیت درست و واقع گرایانه ای در جوانان و نوجوانان ایرانی نسبت به مقوله هایی چون «دنیا، فرهنگ ها، تمدن ها و …» وجود ندارد. یا ذهنیتی شیفته و بهت زده دارند و یا موضعی اتخاذ می کنند که شبیه آن در برابر دشمن اتخاذ می شود.

جوامع و انسان هایی که خواهان توسعه اند و می خواهند توسعه یافته باقی بمانند؛ باید در وهله اول، هنر به هم پیوستن و شیوه ارتباط با یکدیگر را فرا گیرند. شکوفایی و کسب برتری، محتاج آموزش های دقیق، ظریف و درازمدت است. یکی از راه های مهم رشد و توسعه، معاشرت با دیگران است. در روند معاشرت، جوامع به ضعف های درونی خود پی می برند و در عین حال به محاسن و مضار فرهنگ ها و نظام های اجتماعی دیگر آگاه می شوند و اگر بخواهند و تصمیم بگیرند، می توانند در مسیر رشد و بهبود، حرکت نمایند.

ادامه مطلب ...

سازمان های جامعه مدنی باید بتوانند متعاقب با نیازها ،خود را باز تعریف کنند


اشرف بروجردی در گفت و گو با «اعتماد»


سازمان های جامعه مدنی باید بتوانند متعاقب با نیازها ،خود را باز تعریف کنند

نویسنده: لیلارزاقی

متاسفانه دولت نهم با نفی سیاست های دولت هشتم راه را بر فعالیت سازمان های غیردولتی بست تا اندک باوری که این سازمان ها نسبت به اثر گذاری تشکل های غیردولتی پیدا کرده بودند، از دست برود. برای اینکه یک مساله فرهنگی در جامعه شکل بگیرد و تبدیل به گفتمان غالب شود تا همه نسبت به آن حساس شوند ، نیاز به زمان طولانی دارید
    توده جامعه مثل ماده محترقه یی است که زیر خاکستر است و اگر صدایش شنیده نشود ممکن است روزی دولت را دچار مشکل کند. کمااینکه در دوره هشت ساله گذشته به دلیل عدم توجه دولت به تشکل های غیردولتی و به حاشیه رانده شدن این نهادها اتفاق افتاد و دولت را با مشکل مواجه کرد
    تاثیر نگرش دولتی در یک دهه گذشته بر وضعیت نهاد های مدنی و دلایل عدم تثبیت این نهادها در دوره اصلاحات از موضوعاتی است که در گفت وگو با اشرف بروجردی، معاون وزیر کشور در امور اجتماعی و شوراها در دوره اصلاحات درباره آن سخن گفته ایم، وی معتقد است که آنچه موجب شد جامعه مدنی تثبیت نشود «نگرش اتهامی بود که در هشت سال گذشته متوجه تشکل های غیر دولتی بوده است».
    
    بسیاری از فعالان مدنی معتقدند در هشت سال گذشته بدنه سازمان های مردم نهاد تضعیف و به جای آن سیاست جایگزینی نهاد های مدنی از سوی دولت دنبال شده است، در عین حال ارائه طرح هایی چون طرح ناظر بر تاسیس و فعالیت سازمان های مردم نهاد هم در همین چارچوب دنبال شده است، با توجه به اینکه این رویکرد از ابتدا در دولت نهم وجود داشت به نظر می رسد باید کمی به عقب برگشت، به نظر شما چرا دولت اصلاحات نتوانست شرایط را برای تثبیت این سازمان ها که ثمره گفتمان ترویج و بسط جامعه مدنی بودند، فراهم کند؟علل عمده کمرنگ شدن فعالیت این نهادها در دوره نهم و دهم چه بود؟
    پاسخ به این سوال از دو وجه قابل تامل است: یکی از منظر قانونی و حقوقی و دیگری از منظر سیاستگذاری و نگرش مسوولان نسبت به تشکل های غیر دولتی. در رابطه با مسائل قانونی تا قبل از شروع دولت نهم ما یک آیین نامه هیات وزیران داشتیم که سال 82 به تصویب هیات دولت رسید که البته به مجلس هم نرفت که بر اساس آن وزارت کشور موظف شد تا همه تشکل های غیردولتی را شناسنامه دار کند. بعد از تصویب و ابلاغ این آیین نامه وزارت کشور یک اداره کل را به این مساله اختصاص داد و شروع به اخذ مدارک لازم برای شناسنامه دار کردن ان جی او ها کرد که تا آخرین روزهای کاری دولت هشتم این روند ادامه داشت به این دلیل که احساس می کردیم نباید این فرصت تاریخی را از دست بدهیم. در آن اداره کل هیات نظارتی تعیین شد که سبقه غیردولتی داشت. به این صورت که نمایندگان ان جی او ها خودشان بر فعالیت شان نظارت می کردند و تنها یک نماینده از سوی دولت جهت اطلاع از کم و کاستی های موجود بر سر راه فعالیت آنها حضور داشت. در آن زمان طرح ویژه یی در دستور کار بود که وضعیت تشکل های غیر دولتی را سامان می بخشید بر اساس این طرح، در آیین نامه هیات وزیران قید شده بود که تشکل های غیر دولتی موظفند تا به صورت تخصصی اقدام به شبکه سازی کنند، مثلاشبکه سازمان های غیردولتی زنان، شبکه سازمان های غیر دولتی محیط زیست یا شبکه سازمان های غیر دولتی مدافع حقوق بشر و غیره که به صورت تخصصی می توانستند با هم مرتبط شوند و به صورت شبکه درآیند. مجموعه این شبکه ها می توانست نهادی را به عنوان «خانه تشکل های غیردولتی» ایجاد کند که دغدغه فعالان مدنی و همین طور ما در وزارت کشور بود. ما پیگیر تشکیل این خانه بودیم تا اینکه نوبت به دولت نهم رسید. در نخستین جلسه وزیر کشور با نمایندگان تشکل های غیردولتی که در سالن وزارت کشور برگزار شد آقای پورمحمدی، وزیر کشور دولت نهم صراحتا اعلام کردند که نظارت بر فعالیت تشکل ها از این پس به عهده دولت است و تشکل های غیردولتی خودشان نمی توانند ناظر بر عملکرد خودشان باشند.
    بیان این حرف ها باعث شد تا بسیاری از تشکل های مدنی به این فکر کنند که دیگر نمی توانند استقلال خود را حفظ کنند چون دولت مستقیما ناظر بر فعالیت آنهاست. پس به ناچار یا باید در چارچوب سیاست دولت حرکت کنند که طبیعتا در این صورت کارکرد نهاد مدنی و غیر دولتی را از دست می دهند و اگر بخواهند نهاد مدنی تشکیل دهند در تعارض با دولت قرار می گیرد که منجر به بروز چالش های عمیق میان دولت و جامعه مدنی می شد. بنابراین بسیاری از این سازمان ها در آن برهه تصمیم گرفتند فعالیت خود را کمرنگ یا حتی متوقف کنند که عمدتا به دلیل ترس و نگرانی بود که اگر بخواهند در همه عرصه ها فعال باشند با رویکرد های دولت در تعارضند و این وجهه یی نبود که آسایش و آرامش را برای مثمر ثمر بودن آنها فراهم کند.
    
    اما با وجود کمرنگ شدن فعالیت تشکل های ریشه داری که بسیاری از آنها در دوره اصلاحات شکل گرفته بودند ما به یک باره با رشد یکسری از سازمان های غیر دولتی تازه تاسیس مواجه شدیم؟ علت این رشد صعودی چه بود؟
    ایجاد جامعه مدنی دولت ساخته در واقع از همین جا شروع شد وقتی فعالیت تشکل های غیر دولتی به جهت ترس از تعارض با دولت کمرنگ شد دولت نهم از فرصت استفاده کرد و یک مجموعه برای خود تعریف کرد که این مجموعه به عنوان نهاد غیردولتی تعریف شد و بر اساس آن تعداد تشکل ها به صورت نجومی افزایش پیدا کرد. این مجموعه شامل هیات های مذهبی و خیریه ها بود که یک دفعه به عنوان نهاد مدنی از آنها نام برده شد. البته خیریه ها از نظر کار غیر دولتی و مبانی ایجاد تشکل های مردمی همواره یک نهاد غیر دولتی به حساب می آیند منتها موضوع خیریه ها چندان به ایجاد نهاد های مدرن مرتبط نبوده و بیشتر ریشه تاریخی و ملی دارد و همیشه هم فعالیت شان را داشته اند وکسی معترض فعالیت آنها نبوده اما کارکرد یک نهاد مدنی مدرن را نداشتند که وظیفه اش رصد کردن مسائل اجتماعی و فرهنگی ست که دولت باید نسبت به آن حساسیت و واکنش داشته باشد. در واقع کارویژه جامعه مدنی و سازمان های مدنی به عنوان بازوی دولت این است که اگر جامعه نسبت به مساله یی اعتراض دارد بتواند نیاز خود را از طریق تشکل ها به گوش دولت برساند و دولت بر مبنای نیاز جامعه سیاستگذاری های خود را تغییر دهد یا بهبود ببخشد. لذا خیریه ها نمی توانستند با توجه به تعریفی که از کارکردشان می شد و سیاستی که دنبال می کردند به عنوان نهاد مدنی دولت ساخته بازتعریف شوند.
    
    توجیه دولت برای نظارت بیشتر بر تشکل های غیردولتی چه بود؟ اصولاچه نوع نگرشی در مورد فعالیت سازمان های غیردولتی وجود داشت که فعالیت آنها را تحت تاثیر قرار می داد؟
    متاسفانه نگرش دولتی نسبت به تشکل ها در هشت سال اخیر نگرش اتهامی بود. گفتمان غالب دولت در ارتباط با سازمان های جامعه مدنی این بود که اینها می توانند زمینه ساز انقلاب مخملی باشند و تلاش می کردند برای بسط این نگرش که آنچه مثلادر گرجستان اتفاق افتاده و منجر به تغییر تدریجی دولت شد جامعه مدنی قوی بود که توسط همین تشکل های غیر دولتی طی سال ها تقویت شد، پس بنابراین این تشکل ها نوعی تهدید برای دولت محسوب می شوند. در حالی که این تشکل ها اگر به صورت فرا سیاسی رشد کنند و بالنده شوند، می توانند به عنوان بازوی دولت در عرصه های بین المللی ایفای نقش کنند و وقتی که قرار باشد سازمان ملل یا نهاد بین المللی حقوق بشر علیه جمهوری اسلامی موضع گیری کند این سازمان های مدنی در داخل می توانستند بسیاری از این مسائل را به چالش بکشند و به بحث بگذارند و فشارها را از روی شانه های دولت کم کنند همان طور که گفتم چون نگرش اتهامی متوجه تشکل ها بود و دولت از این ظرفیت های به وجود آمده در دوره اصلاحات استفاده نکرد در نتیجه بسیاری از اینها در نطفه خفه شدند چون اگر مقاومت می کردند با ممانعت از فعالیت از سوی دولت مواجه می شدند.
    
    سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که دولت اصلاحات که داعیه دار ایجاد نهادهای مدنی به شکل مدرن بود چرا نتوانست شرایط را برای تثبیت این سازمان ها فراهم کند تا به راحتی از هم پاشیده نشوند ؟ آیا این ناشی از ضعف پایه های شکل گیری تشکل های غیردولتی در دوره اصلاحات نبود؟
    کاملابا شما موافقم. اما باید بدانیم که ما تجربه جدیدی را آغاز کرده بودیم. هرگز نمی گویم که نقدی متوجه عملکردها در آن دوره نیست اما معتقدم به جهت شکل گیری نوپای تشکل ها خیلی زود بود که انتظار تثبیت شدن آنها را داشته باشیم. بسیاری از این تشکل ها از لحاظ اقتصادی روی پای خود نبودند و هنوز به بودجه دولتی وابسته بودند و این مساله به تنهایی می توانست فعالیت بسیاری از اینها را تحت الشعاع قرار دهد. خاطرم هست که دولت در بودجه سال 84 قید کرده بود که پنج میلیارد تومان برای کمک به تشکل های غیردولتی هزینه شود که البته هرگز به تمامی تشکل ها پرداخت نشد و اگر هم کمکی شد به نهادهایی بود که تا قبل از پایان دولت هشتم گزارش فعالیت هایشان را ارائه کرده بودند. بنابراین اینکه شما می گویید اینها ضعیف بودند و درست شکل نگرفته بودند تا حدی درست است اما همان طور که گفتم دو عامل عمده در ضعیف شدن سازمان های جامعه مدنی نقش داشت: یکی اینکه اینها هنوز متکی به دولت بودند و دیگر اینکه خانه تشکل های غیردولتی شکل نگرفت. در صورتی که این خانه ایجاد می شد زمینه برای تثبیت این سازمان ها تا حد بسیار زیادی فراهم می شد. اما متاسفانه دولت نهم با نفی سیاست های دولت هشتم راه را بر فعالیت سازمان های غیردولتی بست تا اندک باوری که این سازمان ها نسبت به اثر گذاری تشکل های غیردولتی پیدا کرده بودند، از دست برود. ضمنا برای اینکه یک مساله فرهنگی در جامعه شکل بگیرد و تبدیل به گفتمان غالب شود تا همه نسبت به آن حساس شوند و حتی در قبال برخورد با آن واکنش از خود نشان دهند نیاز به زمان طولانی دارید. در حوزه فرهنگ و آموزش مسائل فرهنگی نیز سرمایه گذاری زمانی لازم است. من نمی خواهم نقص کار را در دوره اصلاحات پوشش بدهم اما می خواهم بگویم کاری که انجام شد، کار بزرگی بود. کار بزرگ، از این جهت که برای نخستین بار دولت اصلاحات گفتمان ترویج جامعه مدنی را طرح کرد و خیلی ها تازه متوجه شدند ان جی او یعنی چه! ولی خیلی از کسانی که می خواستند تشکل غیردولتی ایجاد کنند فهم درستی از کنشگری در قالب ان جی او نداشتند و هنوز نیاز به آموزش و توانمند سازی در زمینه کار تشکیلاتی داشتند. ما متاسفانه در دوره اصلاحات زمان محدودی برای بسط آموزش در سطوح مختلف سازمانی در اختیار داشتیم و معتقد بودیم که با شبکه سازی میان این سازمان ها بحث آموزش از طریق درون شبکه یی در بین خود سازمان های غیردولتی شکل می گیرد. مساله بعدی که اهمیت این کار بزرگ را نشان می دهد، امنیتی است که در حوزه فعالیت مدنی برای کنشگران مدنی وجود داشت. به گونه یی که حتی خود تشکل های غیردولتی به عنوان معارض و منتقد همواره در رسانه ها دولت را تحت فشار می گذاشتند که مثلاچرا دولت باید بر ما نظارت کند یا چرا در حالی که وظیفه شناسنامه دار کردن برخلاف جاهای دیگر دنیا که به عهده شهرداری هاست در ایران به عهده دولت است و اعتراضاتی از این دست که گاهی به نقد بی رحمانه منجر می شد. من معتقدم به جای اینکه به دنبال معلول باشیم، بیاییم به دنبال علت بگردیم، به خصوص در اواخر دوره اصلاحات ادبیات منتقدانی که گاه خودشان هم اصلاح طلب بودند به گونه یی بود که کارشکنی های بسیاری بر سر راه تثبیت گفتمان جامعه مدنی ایجاد کرد تا عده یی دیگر در سال 84 از موقعیت و شکاف به وجود آمده نفع ببرند.
    
    برگردیم به موقعیتی که اکنون در آن قرار داریم. با در نظر گرفتن این نکته که دولت یازدهم هنوز سیاست های خود را در زمینه چگونگی تعامل با سازمان های مردم نهاد به صراحت بیان نکرده است آیا در حال حاضر شرایط برای گذار از یک جامعه مدنی ضعیف به جامعه مدنی مطلوب فراهم است؟ اگر این رابطه دو وجه داشته باشد دولت چه اقداماتی باید برای ایجاد فضای مطالبه محوری نهادهای مدنی انجام دهد؟
    واقعیت این است که همان طور که اشاره کردید یک بخش متوجه خود این سازمان هاست و بخش دیگر متوجه دولت است. آن بخشی که متوجه سازمان هاست و می تواند ما را به سمت جامعه مدنی مطلوب رهنمون کند، این است که بتوانند خود را متعاقب با نیازهای جامعه بازتعریف کنند و میزان اثربخشی خود را بالاببرند. اینکه فقط یک تشکل غیردولتی تاسیس کنیم ولی اثرگذاری در بهبود شرایط اجتماعی نداشته باشیم این چندان با مبانی ایجاد تشکیلات غیردولتی و کار ویژه های آن منطبق نیست، پس بنابراین میزان اثربخشی تشکل های غیردولتی نکته مهمی ست. نکته دیگر بحث آموزش است که قطعا نمی توانیم انتظار داشته باشیم توسط رسانه ملی که دولتی باشد محقق شود. اگر تشکل هایی شکل بگیرند که بتوانند دولت را به سمت بستر سازی برای ایجادیک رسانه غیردولتی و ملی به معنای واقعی هدایت کنند بسیاری از نقدها و پیشنهادات را می توان مطرح کرد و همین طور به بحث های مربوط به آموزش مدنی پرداخت اما تا زمانی که این امر محقق شود بحث آموزش باید توسط خود این سازمان ها از طریق شبکه سازی های درون سازمانی انجام شود، زیرا تجربه چند سال اخیر رسانه ملی نشان داده چندان به آموزش از طریق این رسانه و بسط گفتمان جامعه مدنی مدار نمی توان امیدوار بود. در حال حاضر نیز به نظر می رسد موج امید تازه یی ایجاد شده و تشکل های غیر دولتی در حال بازبینی و بازنگری فعالیت ها و توانمندی های خود هستند. طبعا این به فضایی که اکنون در کشور ایجاد شده برمی گردد. اگرچه دولت یازدهم هنوز به صراحت سیاست های خود را در حوزه جامعه مدنی اعلام نکرده و درگیر مسائل دیگر است اما عمده ترین کاری که دولت می تواند در شرایط موجود انجام دهد این است که امنیت را برای فعالیت سازمان های مردم نهاد تضمین کند چون اگر تشکل ها احساس کنند که می توانند در یک فضای امن حرف شان را بزنند و نقدشان را داشته باشند، مطمئن باشید که دوباره جان می گیرند. جامعه مدنی ما در حال حاضر به دلیل ناامن بودن فضای کار تشکیلاتی در چند سال اخیر احساس امنیت نمی کند و به همین دلیل است که پیگیر مطالبات خود نیست بنابراین دولت در نخستین گام باید این فضای امن را برای فعالیت مدنی فراهم کند. در حال حاضر هم بسیاری از سیاست های دولت یازدهم ممکن است مورد نقد باشد اما گویی همه ترجیح می دهند فعلاانتقاد نکنند و با تدبیر بیشتری به آنچه در هشت سال گذشته بر انان عارض شده است بنگرند تا این فرصت تاریخی را از دست ندهند بالطبع این مساله در مورد فعالان مدنی هم صدق می کند. در حال حاضر در بحث اقتصادی و سیاست خارجی آنقدر مسائل پیچیده و پررنگ است که فرصت پرداختن به سیاست داخلی و مسائل اجتماعی در اولویت نبوده، به نظرم باید یک شش ماهی به دولت فرصت داد اگر دولت واقعا وارد بحث های اجتماعی نشد آن وقت حتما باید مورد نقد جدی قرار بگیرد.
    
    با این تفاسیر فکر می کنید چه آینده یی در انتظار سازمان های غیردولتی و تشکل های مردم نهاد است؟
    به نظر می رسد در فاز اول این بستگی به خود تشکل ها دارد اگر تشکل ها محکم بتوانند بایستند و خود را اثبات کنند دولت ناگزیر می شود که یک تعریف ویژه از جایگاه اینها داشته باشد کمااینکه در دولت هفتم و هشتم، ماده هفتاد قانون برنامه سوم توسعه تمام تشکل های تخصصی را در تصمیم گیری ها مشارکت می داد، تا از نظرات شان استفاده شود. چون آنها انتقال دهنده مسائل و مشکلات بدنه جامعه به دولت بودند یعنی دولت در آن دوره به این نتیجه رسیده بود که تشکل ها می توانند انعکاس دهنده صدای جامعه مدنی باشند چون بدنه دولت آنقدر درگیر مسائل و سیاستگذاری های گوناگون است که در غالب مواقع صدای جامعه مدنی را نمی شنود و گمان می کند همه چیز سرجای خودش است و هیچ مشکلی نیست اما متاسفانه این نوع نگاه به جامعه باعث می شود هیچ وقت متوجه نشویم که توده جامعه مثل ماده محترقه یی است که زیر خاکستر است و اگر صدایش شنیده نشود ممکن است روزی دولت را دچار مشکل کند. کمااینکه در دوره هشت ساله گذشته به دلیل عدم توجه دولت به تشکل های غیردولتی و به حاشیه رانده شدن این نهادها اتفاق افتاد و دولت را با مشکل مواجه کرد، لذا اگر بخواهیم دولت قوی داشته باشیم باید از تجربیات گذشته درس گرفته و از جامعه مدنی قوی و توانمند حمایت کنیم.

اعتماد - 15    اسفند    92

    

80 نماینده خواستار استیضاح «فانی»


80 نماینده خواستار استیضاح «فانی»



    خانه ملت: عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس از 80 امضای نمایندگان برای استیضاح وزیر آموزش وپرورش خبر داد و گفت: هفته آینده طرح استیضاح فانی تقدیم هیات رییسه مجلس خواهد شد. فتح الله حسینی با یادآوری جمع آوری امضا برای استیضاح وزیر آموزش و پرورش، گفت: تاکنون بیش از 80 امضا برای استیضاح فانی جمع شده که تعداد آن باز هم رو به افزایش است.

شرق - 15    اسفند    92

«فوربس» فهرست پولدارهای جهان را منتشر کرد

باشگاه ثروتمندترین ها

«فوربس» فهرست پولدارهای جهان را منتشر کرد


شرق: فهرست ثروتمندترین های جهان که هرسال منتشر می شود به اندازه فهرست بهترین بازیکنان فوتبال و برگزیدگان اسکار جذابیت دارد. فوربس، روز گذشته فهرست سال 2014 را منتشر کرد. در رتبه بندی جدید بیل گیتس بنیانگذار ماکروسافت مجددا به صدر جدول بازگشته است. در مجموع شرکت های فناوری حضور چشمگیری در این فهرست داشتند به طوری که مارک زوکربرگ، بنیانگذار فیس بوک از نظر افزایش ثروت سومین رتبه را به دست آورد. ثروت وی با صعود ارزش سهام فیس بوک، بیش از دو برابر شده و به 5/28میلیارددلار رسیده است. آمریکا همچنان بیشترین تعداد میلیاردر در جهان را در خود جای داده است. پس از آن اروپا با 468 میلیاردر دوم و آسیا با 444 میلیاردر، در رتبه سوم هستند. از زاویه ای دیگر، انتشار اینگونه فهرست ها شاید کمی مجبورمان کند به حقایق دیگری درباره توزیع فقر و ثروت در جهان بیندیشیم. بر مبنای پژوهش سازمان ملل در سال 2006، یک درصد ثروتمندترین انسان های روی زمین 40درصد کل ثروت موجود در این سیاره را در اختیار داشتند و در سال 2013، شش درصد دیگر از ثروت جهان را تصاحب کردند. بدتر اینکه حدود 90درصد ثروت جهان متعلق به 10درصد بالای جدول است. فوربس در رتبه بندی امسال خود نام هزارو565نفر که بیش از یک میلیارددلار ثروت دارند، منتشر کرده است. ولی برای فهمیدن عمق نابرابری موجود در جهان لازم نیست از رتبه 300 پایین تر برویم. این 300نفر، به اندازه بیش از سه میلیاردنفر یعنی حدود نیمی از جمعیت جهان پول دارند. 200 نفر ثروتمند اول جهان حدود 7/2تریلیون دلار ثروت دارند که بیش از دارایی 5/3میلیاردنفر است که روی هم رفته فقط 2/2تریلیون دلار دارند.
    
    در ادامه 10نفر صدر جدول مختصرا معرفی می شوند.
    1- بیل گیتس، 76میلیارددلار، آمریکا، 58ساله: ارزش ثروت بیل گیتس صاحب شرکت عظیم ماکروسافت، 76 میلیارد دلار است که نسبت به سال گذشته 9میلیارددلار افزایش یافته است. او در 20 سال گذشته 15بار در صدر این جدول قرار گرفته است.
    2- کارلوس اسلیم، 72 میلیارد دلار، مکزیکو، 74 ساله: صدرنشینی چهارساله او در جدول ثروتمندترین ها پایان یافت. دلیل اصلی آن این بود که سهام شرکت معدنی مینرا فریسکو که متعلق به اوست، سال گذشته به دلیل سقوط قیمت طلاو مس بیش از 50درصد کاهش یافت. به این ترتیب او تنها ابر ثروتمند جهان است که در سال گذشته فقیرتر شد. پس از تصویب قانون جدید ضدانحصار، شرکت او به نام «آمریکا مویویل» تحت فشار قرار گرفت.
    3- آمانیکو اورتگا، 64 میلیارد دلار، اسپانیا، 77ساله: ثروت اورتگا در سال گذشته هفت میلیارددلار افزایش یافت. او در دو سال گذشته 5/26میلیارددلار ثروت اندوزی کرده است. او از طریق ریاست شرکت ایندیتکس، که زارا یکی از برندهای آن است، همچنین ساخت وساز در شهرهایی از سراسر جهان به چنین ثروتی رسیده است. ثروت او از طریق املاک به پنج میلیارددلار می رسد.
    4- وارن بافت، 58 میلیارد دلار، آمریکا، 83 ساله: او حدود چهارمیلیارددلار در اکسون موبیل و چندین شرکت بزرگ دیگر سرمایه گذاری کرده است. او می گوید راز ثروتمندشدنش چنین سرمایه گذاری هایی نیست، بلکه خرید کتابی به نام «سرمایه گذاران باهوش» در سال 1949 بوده است!
    5- لری الیسون، 48 میلیارد دلار، آمریکا، 69 ساله: سان فرانسیسکو برای برگزاری کاپ آمریکا 5/11میلیارددلار هزینه کرد. ولی این رقم در مقایسه با چیزی که الیسون خرج کرد تا این مسابقات را به شهر بیاورد چیزی نیست. او موسس شرکت اوراکل است و ادعا می کند می تواند اپل را پشت سر بگذارد. الیسون در ساحل کاربن چندین خانه دارد و همچنین صاحب 98درصد جزیره لانایی در هاوایی است.
    6- چارلز کوچ، 40 میلیارد دلار، آمریکا، 78ساله: او رییس شرکت صنعتی CEO است که دومین کمپانی خصوصی بزرگ در کشور محسوب می شود. ثروت کوچ از سال گذشته شش میلیارددلار بیشتر شده است. دلیل آن خرید شرکت الکترونیکی مولکس است.
    7- دیوید کوچ، 40 میلیارد دلار، آمریکا، 73ساله: او ثروتمندترین شهروند نیویورک است که از سال گذشته تاکنون شش میلیارددلار دیگر ثروت جمع کرده است. او و برادرش صاحب 84درصد سهام شرکت کوچ که 115میلیارددلار می ارزد هستند. این شرکت در خط لوله های نفتی، پالایشگاه ها، مصالح ساختمانی و حتی کاغذ سرمایه گذاری می کند. او بزرگ ترین کمک کننده مالی حزب محافظه کار است.
    8- شلدون ادلسون، 38 میلیارد دلار، 80ساله، آمریکا: او نخستین بار در سال 2007 در فهرست 10 ثروتمند جهان قرار گرفت. او به طور متوسط روزانه 32میلیون دلار درآمد دارد. کازینوی او در لاس وگاس به اندازه همه کازینوهای آمریکا می ارزد. به خاطر افزایش جهشی تجارت در آسیا که در آنجا سرمایه گذاری هنگفتی کرده است، انتظار می رود ثروت او هم جهش داشته باشد.
    9- کریستی والتون، 36 میلیارد دلار، آمریکا، 59 ساله: او ثروتمندترین زن جهان است و صاحب کمپانی آرایشی اورئال. او ثروتش را از شوهرش که در سال 2005 مرد، به ارث برد. او نخستین کسی بود که در انرژی های خورشیدی سرمایه گذاری کرد که همین سرمایه گذاری در سال گذشته با افزایش 74درصدی ارزش سهام مواجه شد.
    10- جیم والتون، 34 میلیارد دلار، آمریکا، 66ساله: او به یمن خرید شش درصد از سهام وال مارت در سال گذشته ثروت اندوزی کرد. فروشگاه زنجیره ای او به نام مستر سام، در سال گذشته 470میلیارددلار فروش داشت و در سراسر جهان بیش از 2/2میلیون نفر کارمند دارد.
    
    10نفر معادل 2 سال بودجه ایران پول دارند
    خبرآنلاین: محاسبات نشان می دهد 10ثروتمند بزرگ جهان معادل بیش از دو سال بودجه ایران پول در اختیار دارند. محاسبات نشان می دهد 10ثروتمند بزرگ جهان 436میلیارددلار ثروت در اختیار دارند. این افراد معادل 113هزارو360میلیاردتومان پول در اختیار دارند. با توجه به عدد بودجه سال 92 این میزان دارایی معادل بیش از دوسال ونیم درآمدهای ایران می شود. سنت محاسبه ثروت مهم ترین سرمایه داران جهان سال هاست توسط مجله فوربس انجام می شود. اما در ایران مبنای محاسبه دقیقی برای ثروت سرمایه داران وجود ندارد. در صورتی که ثروت رسمی اعلام شده بابک زنجانی معادل 25هزارمیلیاردتومان در نظر گرفته شود، مهم ترین ثروتمند ایران تنها معادل کمتر از دو درصد از دارایی های ثروتمند ترین مرد جهان پول در اختیار دارد.

شرق - 15   اسفند   92

    

افزایش 20درصدی حقوق کارکنان دولت در سال آینده


افزایش 20درصدی حقوق کارکنان دولت در سال آینده

روزنامه آرمان ، پنجشنبه 15 اسفند 92


سخنگوی دولت با اعلام این مطلب که حقوق و مزایای اسفندماه کارکنان زحمتکش دولت امروز پرداخت می‌شود، گفت: حقوق کارکنان دولت سال آینده 20درصد افزایش می‌یابد. محمدباقر نوبخت با بیان اینکه دولت به دنبال آن است تا هموطنانمان در روزهای پایانی اسفند از نظر وجوه نقد دچار مضیقه نشوند، تصریح کرد: یارانه نقدی خانوارها که معمولا بیست‌ودوم هر ماه پرداخت می‌شد، انشاءا... تا بیستم به حساب‌ها واریز خواهد شد.

افزایش 20درصدی حقوق کارکنان دولت در سال 93

سخنگوی دولت همچنین به مصوبه هیات دولت درباره افزایش حقوق کارکنان دولت اشاره کرد و افزود: حسب مصوبه امروز (دیروز) در هیات وزیران، حقوق و مزایای کارکنان اعم از شاغلین و بازنشستگان در سال آینده 20درصد افزایش می‌یابد و به این ترتیب کارکنان دولت حقوق فروردین ماه را با 20درصد افزایش دریافت خواهند کرد. نوبخت همچنین با بیان اینکه قرار بود قبلا 18درصد افزایش حقوق در نظر گرفته شود، خاطرنشان کرد: با تمهیداتی که انجام شد این رقم به افزایش 20درصدی انجامید.

به نقل از وبلاگ  - حقوق  معلم

آموزش به زبان مادری؛چرا و چگونه؟

آموزش به زبان مادری؛چرا و چگونه؟


محمدرضا نیک نژاد،روزنامه آرمان،13 اسفند 92

این یاداشت کمی دیر در روزنامه به چاپ رسید.

آموزش به زبان مادری در این روزها درونمایه بسیاری از یاداشت ها و گفتگوهای رسانه ای شده است. مخالفان،آن را موضوعی امنیتی،مخالف هویت ملی،کار انگلیسی ها و وارداتی می پندارند،که زمینه ساز سست شدن فرهنگ ملی و زبانی کشور خواهد شد. همراهان نیز آن را زمینه ساز استواری بیشتر امنیت و همبستگی ملی و همگرایی قومیت های گوناگون کشور و خواسته گروه گسترده ای از هم میهنان می دانند،که می تواند زمینه های کنش ها و رفتارهای تندروانه،در برخی از نقاط کشور را از این میان بردارد. جدای از این که با کدام یک از دیدگاه های بالا همراه و همدل باشیم،آن چه که در این میان بیش از هر چیز به چشم می آید،برداشت های گوناگون فرادستان،نمایندگان مجلس،کارشناسان و ... در این زمینه است. گروهی بر این پندارند که آموزش به زبان مادری،روندی است که در آن،فرآیند آموزشی،درونمایه ها و کتاب های درسی و ... در هر منطقه ای به زبان و گویش آن منطقه پیگیری،نوشته و ارائه می شوند. گروهی نیز آموزش به زبان مادری را به عنوان درسی در کنار دیگر عنوان های آموزشی می انگارند که دانش آموزان هر منطقه می توانند- و البته حق دارند- با آموختن ساختارهای زبانی خویش،افزون بر آشنایی با مهمترین جانمایه فرهنگی یک قوم- یعنی زبان،زمینه شناخت بزرگان فرهنگی و میراث ادبی- معنوی آن فرهنگ را فراهم آورد و با توان بخشی به آنها،پاسدار کلیت فرهنگی اقوام گوناگون در سراسرِ کشور گردند.   اما در این باره :

1-      در اصل 15 قانون اساسی به روشنی بر آموزش زبان مادری اشاره شده است. در این اصل می خوانیم:  "زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران،فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی،باید با این زبان و خط باشد،ولی استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس،در کنار زبان فارسی آزاد است." همچنان که دیده می شود،در آموزش به زبان مادری،نه دست بیگانگان در کار است،نه کسی می خواهد زبان فارسی و به دنبال آن هویت ملی و جغرافیایی کشور را سست کند. این نوشته روشن قانون اساسی است و نمی توان با بهانه گیری های گوناگون جلو اجرای آن را گرفت- گر چه تاکنون هیچ دولتی اجرای این اصل از قانون اساسی را پیگیری نکرده است.

2-      در هر کشوری برای نوشته های اداری و رسمی- و البته آموزشی- یک زبان و خط معیار وجود دارد. در ایران،زبان و خط معیار فارسی است. دوستانی که به دنبال اجرای طرح آموزش به زبان مادری به گونه ای هستند که در آن،همه پایه های آموزشی و درونمایه های درسی با زبان مادری آموزش داده شوند،به نکاتی توجه ندارند. گوناگونی های فرهنگی و زبانی در کشور ما فراوان است. اگر قرار باشد که هر منطقه با زبان و گویش خویش به آموزش فرزندان آن منطقه بپردازد،چه می شود؟ آیا امکانات و زمینه های درخور برای اجرای این چنینیِ آموزش به زبان مادری فراهم است یا فراهم می شود؟ با چه سنجه ای،زبانی را برای آموزش در یک منطقه برگزینیم؟ چند زبان مادری باید در کشور برای آموزش برگزیده شوند؟ اگر امروز در دو- سه منطقه،آموزش با زبانی مادری- به گونه ای که گفته شد- اجرا شود،دیگر مناطق کشور آیا خواستار اجرای چنین طرحی نخواهند شد؟ و آیا این همه گوناگونی،ضروری و ممکن است؟ آیا زبان های برگزیده شده از نظر ساختار و ویژگی های تاریخی،توانایی اجرای این طرح را دارند و اگر کاستی هایی وجود دارد،چند سال و چه ابزارهایی برای توانمند سازی آنها ضروری است؟ و ....

3-       از دیدِ آموزشی،بی گمان طرح آموزش به زبان مادری،گره گشای یادگیری میلیون ها ایرانی خواهد بود که سال های نخستین زندگی را با زبانی جز فارسی می آغازند و از این رو برای ورود به گستره آموزش نیازمند یک دوره گذارند. در برخی از مناطق کشور،کودکان پیش از ورود به دبستان کمتر فارسی می گویند و می شنوند. از این رو در یادگیریِ درون مایه های آموزشی،دچار دشواری های گفتاری،شنیداری و نوشتاری شده و این می تواند پیامدهای ناگواری برای فرآیند آموزش پدید آورد. شاید بخشی از آمار بالای بازماندگان از آموزش در مناطق مرزی،برآمده از این گرفتاری آموزشی باشد. از این روست که در سند تحول بنیادی آموزش و پرورش نیز می خوانیم : "برای حمایت از یادگیری کودکان متعلق به اقوام غیرفارس زبانِ ایرانی و برخورداری آنان از فرصت برابریادگیری و رشد،نظام برنامه درسی باید یک دوره تعریف شده"انتقال" از زبان مادری به چرخه زبان رسمی(فارسی) را در کانون توجه قرار دهد. ویژگی های فرهنگی و زبانی مناطق مختلف در برنامه های درسی این دوره محوریت خواهد داشت."

اکنون آموزش به زبان مادری در پیشانی خبرهای فرهنگی- آموزشی کشور قرار گرفته است و مخالفان و همراهان فراوانی را به دنبال خود می کشد. شاید نخستین کار- ویژه دولت در این زمینه،توضیح درباره چارچوب های اجرایی و حدود اجرای آن باشد،تا پراکندگی و گرد و غبار پیرامون این طرح بکاهد و زمینه ای درخور برای اجرای آن فراهم آورد.

http://niknezhadmr.blogsky.com/

تصویب قانون جدید بازنشستگی پیش از موعد معلمان


تصویب قانون جدید بازنشستگی پیش از موعد معلمان

معاون وزیر آموزش و پرورش از تصویب قانون جدید در خصوص شرایط بازنشستگی پیش از موعد معلمان خبر داد.
علی زرافشان  در خصوص بازنشستگی پیش از موعد فرهنگیان به پیش‌بینی اجرای این موضوع در قانون 5 ساله اشاره کرد و اظهار داشت: طبق این قانون استفاده و عدم استفاده از آن تاکنون در اختیار دولت بوده است.
 وی با بیان این‌که دولت تا امروز از این اختیار استفاده ننموده است، افزود: این موضوع دوباره امسال در لایحه بودجه 93 آموزش و پرورش پیش‌بینی شده و به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است.
 معاون وزیر آموزش و پرورش با اشاره به مسائل موجود در خصوص نیروی انسانی در آموزش و پرورش تصویب این قانون را در راستای حل چالش‌ها و مشکلات موجود دانست و افزود: اجرای این امر سبب ساماندهی معلمان خواهد شد که به دلیل مواجهه با نیروی مازاد در رشته یا جنسیت خاص امکان استفاده از ظرفیت آنان در مدارس وجود ندارد.
 زرافشان نیروهای مازادی را که  به واسطه بیماری صعب‌العلاج قادر به تدریس در مدارس نیستند نیز مشمول این قانون دانست و افزود:‌ شناسایی این دسته از معلمان از طریق سازمان مدارس نرم‌افزار انجام خواهد شد.
 معاون وزیر آموزش و پرورش با تأکید بر این‌که این قانون به هیچ عنوان شامل نیروهایی که آموزش و پرورش نیازمند آنان است نخواهد شد، خاطرنشان کرد: آموزش و پرورش با درخواست بازنشستگی پیش از موعد معلمانی که منطقه در آن رشته با کمبود نیرو مواجه است موافقت نخواهد کرد.

روزنامه ایران 92/12/13

7 سال پیش در چنین روزی .. . .

 7 سال پیش   در چنین   روزی   .. . .

11 اسفند      85

تاربخچه تشکل های صنفی فرهنگیان – بیانیه 27

قرار بود روز جمعه 11 اسفند ماه 85 جلسه شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان با حضور بیش از 30 تشکل معلمان از سراسر کشور در خانه معلم درکه منطقه یک آموزش و پرورش تهران تشکیل شود . با اینکه هزینه اسکان و پذیرائی را تشکل های صنفی پرداخته بودند متأسفانه با در بسته خانه معلم روبرو شدند . علت را جویا شدند ادعا می کردند که لوله های خانه معلم ترکیده است !

تشکل ها حاضر بودند با همین شرایط جلسه را در خانه معلم تشکیل دهند ولی مسئولان قبول نکرند در حالی که تشکل های صنفی راه طولانی را از شهرهای خود پیموده بودند تا خود را به جلسه برسانند . از دورترین نقطه شمال و جنوب و غرب کشور مانند ( ارومیه ، تبریز ، مشهد ، یزد ، شیراز ، همدان و کرمانشاه ) حدود 4 ساعت زیر برف تشکل های صنفی در جلوی خانه معلم منتظر ماندند در نهایت مأموران انتظامی تقاضا کردند که تشکل ها متفرق شوند .

با هماهنگی تشکل تهران قرار شد محلی برای صرف نهار تشکل ها تهیه گردد . رستورانی در حوالی میدان رسالت – بزرگراه رسالت هماهنگی شد که تشکل ها به آنجا بروند و نهار بخورند ولی متأسفانه باز با در بسته رستوران روبرو شدند در نهایت با مشورت همکاران فرار شد تشکل های صنفی در زیر زمین یکی از همکاران منطقه8 جلسه تشکیل شود .

. پس از صرف نهار و استراحت کوتاهی ، مذاکرات تشکل ها شروع شد و از آقای اعلمی نماینده تبریز در مجلس ششم دعوت شد تا به سئوالات معلمان پاسخ دهند .

پس از آن نمایندگان تشکل های صنفی جهت بررسی مشکلات و تصمیمات تشکیل جلسه دادند . که تا پاسی از شب ادامه داشت . در این جلسه دو مرتبه رای گیری شد که سازمان معملمان تهران در جلسات شورای هماهنگی شرکت کند . که با مخالفت اکثریت اعضای حاضر در جلسه تصویب نشد.

پس از مذاکره و گفتگو تشکل های صنفی برای تحقق اجرا و تصویب لایحه مدیریت خدمات کشوری بیانیه زیر صادر شد .

 

به نام خداوند بخشنده مهربان

بیانیه ی پایانی جلسه شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

تهران 11 اسفند 1385

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل                          کجا دانند حال ما سبک باران ساحل ها

فرهنگیان ارجمند :

سپاس و درود بی کران نمایندگان شما در تشکلهای صنفی فرهنگیان سراسر کشور پیشکش استواری ایمانتان و شور دوباره ای که آگاهی فرهنگی شما فرهیختگان را می نمایاند . اسقبال گسترده ی شما در بسیاری از نقاط کشور از تحصن سراسری معلمان در 30 بهمن و 1 اسفند به همگان نشان داد که فشارهای وارد شده  بر تشکلهای صنفی فرهنگیان و جامعه معلمی کشورتنها برای یک سال کارائی داشته و معلمان دوباره به پا خاسته اند . در حقیقت نیز نمی توان خواسته ها و مطالبات مشروع و قانونی جامعه میلیونی معلمان کشور راکه بیش از هفتصد هزار نفر آنها در زیر خط فقر زندگی می کنند با سرکوب فعالان آنان پاسخ داد .

همکاران عزیز نمایندگان شما در تشکلهای صنفی فرهنگیان از همان آغاز کوشیده اند روشهایی را برای احقاق حقوق خود اتخاد کنند که قانونی و مدنی بوده وکمترین هزینه و آسیب را متوجه طرفین نماید . گزارش اجمالی ارائه شده در بیانیه ی پایانی گردهمایی تشکلهای صنفی فرهنگیان در روز یکشنبه 15/11/85 مقابل مجلس به خوبی مسیر حرکت معنوی و قانونمند معلمان را نشان می دهد . صدور ده ها  بیانیه تحلیلی برگزاری جلسات متعدد با مسئولان ونوشتن صدها نامه ی بی پاسخ شاهدی بر این مدعاست . تشکیل کمیته های بلندپایه توسط ریاست جمهوری و ریاست مجلس وقت شعارهای زیبا اما بی نتیجه مسئولان و این اواخر نیز تصمیم به توزیع سهام عدالت به شیوه ی کمیته امدادی بین فرهنگیان از جمله اقدامات مسئولان در این سالها بوده است . کوتاهی آشکار دولتمردان و مجلسیان در پی گیری خواست فرهنگیان و بی اعتنائی تحقیرآمیز آنان در برخورد با معلمان برای مثال اعلام علنی نظریه ی غیر قانونی و غیر اصولی تبعیض روا در حق معلمان موجب شد معلمان به شیوه ی مدنی تجمع در محیط های اداری آموزش و پرورش و عدم حضور در کلاسهای درس متوسل شوند .

دولتمردان ادعا می کنند حرکتهای حق طلبانه ی فرهنگیان سیاسی و غیر قانونی است آنان از تریبونهای بسیاری که در اختیار دارند مارا به سیاسی کاری و جناح بازی متهم می کنند . صداوسیمای به ظاهر ملی و مطبوعات وابسته به دولت مرتبا اخبار غیرواقعی افزایش حقوق معلمان و پرداخت مطالبات آنان را بزرگنمایی کرده و تصویری دروغین از حقوق و مزایای معلمان به مخاطبان ارائه می دهد . صداوسیما با نادیده گرفتن اعتراضات و تجمعات صنفی فرهنگیان و عدم انعکاس واقعی مطالبات ایشان جایگاه ملی خود را خدشه دار کرده و اصول اولیه ی اطلاع رسانی صادقانه و بی طرفانه را زیر پا گذاشته است . فرهنگیان اعتماد خود را به رسانه ی به ظاهر ملی صدا و سیما از دست داده لذا انعکاس اخبار فرهنگیان را از طریق ابزارهای مشروع اطلاع رسانی از جمله رسانه های خارجی موجه و متصور می دانند .

مطالعه و مرور بیانیه ها و مکاتبات تشکلهای صنفی فرهنگیان در 5 سال اخیر ، تنوع وجهت گیری مطالبات فرهنگیان را برخلاف آنچه مسئولان ادعا می کنند به خوبی نشان می دهد . معلمان بیش از هرچیز خواستار حفظ و ارتقاء شأن معلمی در جامعه هستند . آنها خواستار این بوده و می باشند که معلمان به عنوان قشر فرهنگی دارای منزلت اجتماعی در معرض سیاست هایی قرار نگیرند که عامدانه و یا جاهلانه حرمت انسانی و مرجعیت اجتماعی آنان را خدشه دار می کند . پرداختن به مشاغل غیر تخصصی توسط معلمان به دلیل تنگناهای اقتصادی از جمله عواملی است که جایگاه معلم را در حد یک انسان گرفتار و درمانده تنزل می دهد . لذا اگر اولین و رساترین صدای اعتراضی فرهنگیان مربوط به مشکلات اقتصادی و تنگناهای معیشتی آنان می باشد ، ناشی از این واقعیت است که قدم اول برای حفظ و ارتقای شأن معلم در جامعه پرداختن فارغ از دغدغه ونگرانی معیشتی ایشان به آموزش و تدریس است .

تأکید می گردد برخلاف آنچه که تریبون های رسمی شایع می کنند فرهنگیان هیچگاه مدعی نشده اند که کارکنان سایر دستگاههای دولتی حقوق و مزایای اضافه بر نیاز دریافت می کنند . فرهنگیان به این واقعیت اذعان دارند که حقوق و مزایای سایر دستگاههای دولتی (به استثناء مدیران و کارشناسان برخی شرکتهای دولتی) حداقل دریافتی لازم برای داشتن بک زندگی متوسط و معمولی است . آنچه همیشه مورد اعتراض تشکلهای صنفی فرهنگیان بوده این واقعیت است که حقوق و دریافتی فرهنگیان با هم رده ی آنان 0ازنظر سوابق اجرایی ، مدرک تحصیلی و گروه شغلی) در سایر دستگاههای دولتی اختلاف فاحش دارد . لذا حقوق و مزایای فرهنگیان به منظور برخورداری از یک زندگی شرافتمندانه باید افزایش یابد .

حفظ شأن انسانی معلم و ارتقاء جایگاه اجتماعی او اقتضائات ضروری دیگری نیز دارد که معلمان در بیانیه ها ، تجمعات و مذاکرات خود با مسئولان بسیار بدان ها پرداخته اند : ارتقای کیفیت فضاهای آموزشی ، افزایش سرانه آموزشی ، تجهیز مدارس به تکنولوژی آموزشی روز ، رفع بحران مدارس چند شیفته ، استیجاری و یا در معرض تخریب نهادینه کردن نظام مدیریت انتخابی در مدارس و تسری آن به مدیران منطق و استانی ، تمرکز زدایی از آموزش و پرورش و ضرورت عنایت به آمایش سرزمینی در طراحی رسانه ها و محتوای آموزشی ، حذف نگاه امنیتی و حراست سالار از اموزش و پرورش وجایگزینی آن با نگاه انسان محور توسعه آزادی بیان در آموزش و پرورش و در نهایت اصلاح نظام گزینش عقیدتی معلمان که آنان را به محافظه کاری ، انفعال و بی انگیزگی سوق می دهد از جمله ی این مطالبات و
خواسته ها است .

همکاران ارجمند : نمایندگان شما در شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان کشور بنابر اعلام قبلی و با دعوت از دبیرخانه در روز جمعه 11/12/85 برای بررسی شرایط و اخذ تصمیم در تهران گرد هم آمدند . متأسفانه علی رغم قرارداد با خانه ی معلم شمیرانات و پرداخت هزینه های آ ن با دخالت نیروهای نامشخص درهای خانه ی معلم مذکور صبح روز جمعه زنجیر شد و نمایندگان شما بیش از چهار ساعت زیر برف و پشت درهای بسته ی خانه معلم ماندند .

با پی گیری دبیرخانه قراردادی با مکان دیگری در تهران منعقد شد و فرهنگیان عازم آنجا شدند . اما در کمال ناباوری درهای این مکان نیز بادخالت مأموران انتظامی بر روی معلمان بسته شد و درنهایت فعالان صنفی حاضر جلسه خود را در منزل یکی از همکاران درتهران برگزار کردند . تشکل های صنفی فرهنگیان بیش از هر کس دیگری وزیر آموزش و پرورش را مسئول این بی حرمتی آشکار به نمایندگان جامعه بزرگ فرهنگیان کشور دانسته و این اتفاق را نشانه ی دیگری از بی کفایتی ایشان می دانند . زیر پا گذاشتن قرارداد رسمی توسط مسئولین خانه ی معلم و بستن درهای آن به روی معلمان لکه ی ننگی است که از دامان عاملان این موضوع هیچگاه پاک نخواهد شد . تجربه نشان می دهد اتخاذ چنین روشهای ناکارآمدی برای برخورد با تشکلهای صنفی در میان مدت به شدت یافتن و دوره ای شدت اعتراضات می انجامد و در بلند مدت هزینه های مدیریت جامعه را بالا می برد .

همکاران بزرگوار نمایندگان شما در تشکلهای صنفی فرهنگیان ضمن اعلام حمایت و حضور در تجمع بزرگ معلمان مقابل مجلس در روز شنبه 12/12/85 و با ابزار تأسف عمیق خود از توزیع گسترده و سازمان دهی شده ی اطلاعیه ی جعلی با امضای کانون صنفی معلمان ایران مبنی بر لغو تجمع مذکور خواستار پی گیری قضایی موضوع توسط دبیرخانه ی شورای هماهنگی می باشند .

با تأکید مجدد بر اینکه تشکل های صنفی فرهنگیان با درک این واقعیت که پیشبرد اهداف صنفی مستلزم صرف زمان طولانی ، استمرار فعالیت و صبر بسیار است خود را کماکان متعهد به حرکت مدنی در چهارچوب قانون دانسته و از این لحاظ الگوی مناسبی از حق طلبی توأم با قانونمندی را متناسب با شأن خود در جامعه ارائه کرده اند و به آن پایبند خواهند ماند . اما در صورت برخورد امنیتی و قضایی با اعضای تشکل های صنفی فرهنگیان برخود لازم می دانیم تصمیمات قاطعانه ای را در این خصوص اتخاذ کرده و آن را با جدیت عملی نماییم .

در خاتمه شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان سراسر کشور اولویت مطالبات فرهنگیان و برنامه های آتی خود را در زمان حاضر به شرح زیر اعلام می نمایند و امیدوارند اراده ای راستین برای تحقق آنها وجود داشته باشد .

1- ما فرهنگیان کشور خواهان تصویب بی قید و شرط لایحه ی خدمات مدیریت کشوری با تأکید بر اجرای کامل فصول 10 و 13 (مزایا و بازنشستگی و اختصاص ردیف بودجه برای اجرای کامل آن از 1/1/86 می باشیم .

2- ما طرح سؤالات موهن در آزمون ضمن خدمت فرهنگیان در سال پیامبر اعظم را محکوم کرده و نگرانی عمیق خود را از رواج تحجر در رأس وزارت آموزش و پرورش اعلام می نمائیم .

3- ما انتظار داریم وزیر آموزش و پرورش به دلیل عمل نکردن به وعده های خود و سوء مدیریت آشکارشان توسط نمایندگان محترم مجلس استیضاح شود .

4- ما عدم برخورد امنیتی و قضایی با فعالان صنفی و رفع تبعبد از فعالان صنفی تبعید شده را حق مسلم خود می دانیم .

ما  فرهنگیان سراسر کشور در صورت عدم تحقق خواسته های فوق در روز یکشنبه 9/2/86 ضمن حضور در مدارس علیرغم میل خود از حضور در کلاسها خودداری می نمائیم . و همچنین روز چهارشنبه 12/2/86 به نشانه ی اعتراض در ادارات شهرستانها و سازمانها در مراکز استانها از ساعت 9 صبح تا 12 تجمع خواهیم نمود .

کانون صنفی معلمان ایران – کانون صنفی معلمان کرمانشاه – کانون صنفی معلمان اردبیل – کانون صنفی فرهنگیان یزد – کانون صنفی فرهنگیان استان اصفهان – کانون صنفی فرهنگیان خراسان – انجمن صنفی معلمان استان کردستان – کانون صنفی فرهنگیان شیراز – انجمن صنفی فرهنگیان خراسان – کانون صنفی معلمان گیلام(رشت) – کانون صنفی فرهنگیان استان قزوین – کانون صنفی معلمان همدان – کانون صنفی فرهنگیان شهر رضا – کانون صنفی فرهنگیان استان مرکزی – کانون صنفی معلمان ایران (نکا) – انجمن صنفی فرهنگیان خمینی شهر – کانون صنفی فرهنگیان دزفول – کانون صنفی فرهنگیان استان زنجان – اتحادیه ی صنفی فرهنگیان اهواز – کانون صنفی معلمان ارورمیه – کانون صنفی فرهنگیان شوشتر – کانون فرهنگیان اسلامشهر – مجمع صنفی فرهنگیان ایلام – کانون صنفی معلمان شهر ری – کانون صنفی فرهنگیان استان آذربایجان شرقی – کانون صنفی فرهنگیان کاشان – کانون صنفی فرهنگیان مازندران – کانون صنفی فرهنگیان کرمان – کانون صنفی فرهنگیان دماوند – کانون صنفی فرهنگیان کوچاصفهان – کانون صنفی فرهنگیان الیگودرز – کانون صنفی فرهنگیان کرج  

تشکیل پرونده جدید برای رسول بداقی در دادگاه انقلاب کرج

تشکیل پرونده جدید برای رسول بداقی در دادگاه انقلاب کرج

در آستانه عید نوروز،تشکیل پرونده جدید برای رسول بداقی و انتقال به سلول انفرادی
همزمان با اختصاص جایزه حقوق بشری "رها"

حقوق معلم-اسماعیل عبدی
خبر تاسف بار انتقال رسول بداقی،عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان ؛ از اندرزگاه 4 زندان رجایی شهر به سلول انفرادی و تشکیل پرونده جدید برای او در شعبه 13 دادگاه انقلاب کرج آن هم پس از تحمل چهار سال و نیم حبس بدون حتی یک روز مرخصی در زندان های اوین و رجایی شهر موجب حیرت فعالان صنفی و خانواده او شده است.
این در حالی است که به رسول بداقی حتی برای مراسم تدفین مادرش هم اجازه خروج ندادند و وقتی برای درمان سردرد های مزمن به بیمارستان سینا انتقال یافت دستان او را به تخت بیمارستان زنجیر کردند! و هنگامی که من برای گرفتن عکس به بیمارستان سینا رفتم و قصد داشتم از او یک عکس یادگاری تهیه کنم نیروهای امنیتی دوربین مرا ضبط کرده وجو امنیتی شدیدی را برای ملاقات با او ایجاد کردند.
در پرس و گویی که با پیمان عطار وکیل شجاع کانون صنفی معلمان داشتم ، ایشان از آمادگی کامل خود برای دفاع از این معلم عدالتخواه خبر داد.
از حبس رسول بداقی حدود 1640 روز می گذرد و ...

هنوز برای معلمان کشور مشخص نشده که او تاوان کدامین جرم را می دهد؟ 21 سال خدمت صادقانه به آموزش و پرورش کشور،شجاعت و صراحت از او انسانی دوست داشتنی و تاثیر گذار در تحولات اجتماعی ساخته است.فرهنگیان کشور و به ویژه تشکل های صنفی عضو شورای هماهنگی کانون های صنفی سراسر کشور بارها و بارها نگرانی خود را از وضعیت معلمان زندانی به ویژه رسول بداقی اعلام کرده اند. 
مهندس هاشم خواستار عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان مشهد  813 روز بدون مرخصی در زندان وکیل آباد گذراند و آزاد شد. عبدالله مومنی پس از گذراندن پنج سال دوره محکومیت خود روز 23 اسفند از زندان اوین آزاد می شود.محمد داوری نیز که پس از افشاگری وقایع کهریزک با پنج سال حبس مواجه شده بود پس از گذراندن دوره محکومیت در شهریور 93 آزاد خواهد شد.سید محمود باقری عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان که حدود دو سال از حبس خود را گذرانده نیز منتظر مختومه شدن پرونده اش است. عبدالرضا قنبری با حکم 10 سال حبس در تبعید به برازجان رفته و مسعود کرد پور روزنامه نگار با بازخرید اجباری به 4 سال حبس محکوم شده که یک سال از آن را گذرانده است.
این در حالی است که برخی پرونده ها هنوز مختومه نشده است.از جمله پرونده های آقایان علی اکبر باغانی،محمود بهشتی لنگرودی بازرس و سخنگوی کانون صنفی معلمان و اسماعیل عبدی دبیر کل کانون صنفی معلمان.
پرونده علی اکبر باغانی و محمود بهشتی لنگرودی  برای اعمال ماده 18 و اعاده دادرسی رفته است.باغانی به شش سال حبس و ده سال تبعید به زابل و محمود بهشتی لنگرودی به نه سال حبس محکوم شده بودند. اسماعیل عبدی نیز به ده سال حبس محکوم شده که حبس او به مدت پنجسال تعلیق شده است.
امیدواریم مسئولان محترم قضایی با درک فضا با مختومه کردن پرونده ی معلمان صنفی به ویژه  رسول بداقی فضای کشور را به سوی همگرایی سوق داده وفرهنگیان فرهیخته را  را از اتهامات واهی تبرئه کنند.
به نقل از وبلاگ حقوق  معلم

میدها و سرمایه ها ی انسانی و افتخارات ما به کجا می روند؟

میدها و سرمایه ها ی انسانی و افتخارات ما به کجا می روند؟
علی اصغر ذاتی
چرا رویکرد به ناهنجاری  سرخوردگی   بی هویتی در بین نوجوانان و جوانان ما موج می زند و اغلب آنان این چنین سر گشته و حیران  تمایل به بیرون دارند؟

پرسش مشخص این است.آزادی  این گرانمایه مفهوم  انسانی که حاصل آن بالندگی و شکوفایی با تکیه به خرد و توانایی بشری است ، کجای برنامه های آموزشی قراردارد؟ که به تربیت نسلی پویا با استعدادی شکفته با نشاط وطراوت وانگیزه واندیشه برای دانستن بیانجامد؟!و با گذراندن دوره های آموزش عمومی به هویت یابی ، استقلال ، زندگی خواهی، شخصیت سازی درک درست وکار آمد از آموخته ها وافزایش طراوت وانتخاب خود خواسته هنجارها  فارغ ازوعده مجازات  برسند . 

 انسان با سواد متمدن ومدرن هنجارها را نه ازترس ونه به وعده ی پاداش رعایت می کند . بلکه درتعیین قوانین مشتقیم یا از طریق نماینده مشارکت دارندوبنا برضرورت اجتماعی نه بر پایه ی منافع فردی به هنجارها عمل می کنند واگر به پشتوانه ی  نظر فردی واستدلال عقلی وگروهی وخرد جمعی به رهیافت ودستاورد تازه ای نیز رسیدند دربستر سبز وبالنده ی آزادی به تغییر،اصلاح ویا حتی ساختار شکنی می پردازند تا به سامانی نوتردست یابند. دراین راه تنها به اندیشه وبیان آزاد آن وگفتگو و کنش متقابل موافق ومخالف و دوری جستن ازهرگونه تابو اندیشیدن مطلق وپذیرفتن وپرداخت  هزینه ی فردی وگروهی واجتماعی باورمندانه عمل می نمایند.   


به نظر می رسد، برنامه ریزان آموزشی و مدیران جامعه ی ما به سادگی ازضرورت  طرح مساله ی آزادی می گریزند وآموزش را تنها در حفظ کردن سرتیترها وآشنایی با مفاهیم پیچیده و به درک نرسیده ی آموزه هایی  درزمینه  ریاضی  فیزیک  شیمی وتکرار بازدارنده  آن می دانند وبر مفاهیم علمی و به ویژه حکم های اخلاقی و بمباران ذهنی هنجارهای یکسویه وجهت دار در رویارویی با زندگی شادمانه اصراردارند، محدود مطلق و تاریک عمل می نمایند .لذا به جز محدوده ی آموزش هدفدار گلخانه ای ، خیل انبوهی از دانش آموزان با اضطراب ، بی انگیزه گی  افت تحصیلی وتمایل به ناهنجاری و آینده ای نا روشن و نگرانی  ودر نهایت بامدرک گرایی روبرویند.

آقایان مسئول  آیامی دانید؟ اغلب نزدیک به همه ی دانش آموزان دوره ی ابتدایی به ویژه دختران علاقمند وپر تلاش به یادگیری   آلوده به اضطراب بازدارنده به تحصیل ادامه می دهند وهمواره نگران دریافت نمره ی بیست هستند .که اتفاقا براساس مختصات  وشرایط موجود وروشن در ساختار آموزشی و روشهای ارزیابی ما این نگرانی نیز دامن زده می شود وحتی بسیاری از کودکان به دلایلی  نگرانی پیچیده ای در زمینه ی تفاوت رفتار وحس تبعیض آموزگاران رادرکلاس دارند وحتی ازرقابت ناشناخته وبازدارنده ای نیز  در بین خود  رنج می برند.از تکیف زیاد مدرسه گلایه دارند. ازاینکه مجبورندهرروز ساعت هفت صبح خواب آلوده به مدرسه بروند،ناراحتند! اغلب آنان ازمحیط مناسب ومتناسب وطراوت ونشاط لازم و امکان بازی و دسترسی به دانستن آنچه حق آنان است محرومند واز نظر این گزارش تحت فشار باورمندانه و ایدئولوژیک وحتی تبلیغات فرهنگی وسیاسی وپروپاگاندا وغیر شادمانه زیستن ومحرومیتها ومحدودیت های بسیار دیگری از زاویه های گوناگون قرار دارند. ازبازی کافی امکانت لازم ،محیط خانوادگی واجتماعی سالم مطلوب  آموزش کافی ودرست   رسانه ی مدرن وشایسته  وسایل کمک آموزشی لازم و توجهات وبررسی ها ی روان شناختی وحمایتی لازم و بسیاری دیگر ضرورت ها  کم بهره اند.هنوز ممکن است کودکان دلبند ما درحوادث بخاریهای نفتی بسوزند وحتی بسیاری از کلاسهای ما در شهرها وروستا ها در فصل سرما ازداشتن همان بخاری نفتی هم بی بهره اند. کاربرای انجام ونقص برای رفع بسیار است.تهیه کننده ی این گزارش صادقانه اظهارمی کند طی سی سال تدریس یک بارنظارت وارزیابی و پیگیری درست ومتناسبی را در مراحل آموزش خود ندیده و احساس نیز نکرده چون معتقد است دراین محدوده  ساختاری راهبردی وتکنیک وشگردی روش مند فعال نبوده واز سوی دیگر حتی حوزه ی تصمیم سازی وبرنامه ریزی  مدیریت وکنشگران وآموزگاران و دانش آموزان را نیز به طور کل محروم از چنین دقت نظری    می داند. تا برسد به بخشهای خاص وطرحها ی توسعه وتغییرات صورت گرفته در نظام آموزشی وضرورتهای ارتباط با اولیا ومسائل آن و دیگر متغیرهای موثر درزمینه زاویه های بحث مورد نظرکه همواره مورد غفلت بوده وهست. سوال مشخص دیگری مطرح است،َ آیا باتوجه به شرایط زیست محیطی وآلودگی های موجود درشهرها که بسیارخطرناک و آسیب ساز هستند، فارغ از هر مساله وگروه دیگر برای جلوگیری از آسیب جسمی کودکان درمدارسی که در کانون آلودگی شهرها قراردارند ودرآن محیط ها ورزش هم می کنند و بالاجبارامتحان سلامتی جسمانی نیز می دهند، چه تدبیری اندیشیده اید؟!

 درصد قابل توجهی از کودکان دختردرزمینه ی  نارسایی های قامتی واسکلتی  مشکل دارند. آیا کودکان ما باید همچنان در کانونهای آلوده به جنب وجوش ورزشی وتنفسی ادامه دهند؟ آیا به درس های  اجتماعی ، تاریخ وهدیه های آسمانی وآیات  قرآنی و مشکل بودن حفظ آن برای کودکان توجه نموده اید؟ مفاهیم اغلب آن راکه مردانه است  متناسب دختران خردسال می دانید ؟! آیا کتاب اجتماعی  کودک را با حقوقش درخانواده وجامعه آشنا می کند یا بیشتر معطوف به آموزش تکلیف  ارادت ورزی وآشنایی با ارکان اقتداراست ؟ چرادر قالب آموزش اجتماعی ،عمل جمعی  هم افزایی و همگرایی تیمی به آنها آموزش داده نمی شود ؟ آموزش کدام مفاهیم پیشینی  وضروری تر است . در مورد درس تاریخ کودکان با حفظ کردن اسم افراد وجریان های  نامانوس تاریخی مشکل دارند. آموزه های تاریخی بهتر است  به صورت داستانی و نقشی که در تغییرات عینی زندگی اجتماعی داشته اند آموخته شوند و رسوب ذهنی و برداشت تاریخی کودکانه مورد امتحان ساده قرار گیرد، اساسا همه ی آموزه ها ومفاهیم ضرورت امتحان گرفته شدن دقیق ندارند. درس ریاضی ومفاهیم آن کودکان را گرفتار سخت آموزی نموده وموجب می شود تا کودکان از فکر کردن وعمل هوشمندانه ی محاسبگرانه حتی در زندگی  روی گردان شوند.آیا هنوز به روش آموزش پرحجم والبته پر تکرارحساب ریاضی وهندسه معتقدید؟ تکلیف کودکانی که در آموزش پایه های قبل ضعیف بوده اما در مجموع قبول و به کلاس بالاتر آمده اند چیست؟ موارد مزبور تنها بخش کوچکی از مشکلات کودکان دانش آموز ابتدایی بودکه البته به خاطر رعایت محدودیت ها به شدت گرفتارخود سانسوری ارائه شد.

دانش آموزان ما دردوره ی متوسطه ی عمومی نیزبا مشکلات بیشتری رودررو هستند که بیشتر به آنها پرداخته شده  ازجمله کابوس کنکور،نیازهای فیزیولوژیکی وطبیعی، نیاز به استقلال ،درس های سخت علوم پایه، کنترل های خانوادگی  ونگرانی های پیچیده ی اجتماعی که آنان با سکوت ونگرانی ناظر برآن هستند ، چه ذهنیتی برای آنان ایجاد می کند؟ آنهم در شرایطی که رسانه ها و ماهواره ها تصاویر جذاب وشگرفی ازکشورها ی دیگر گزارش می کنند و میلیونها دستگاه کامپیوتر در ادارات و وسازمانها خاک می خورند. چرا درکلاس درس رایانه مدرسه ی نمونه ازپرده ی تصویری ونمایش آیکون ها بجای کامپیوتراستفاده می شود،در حالیکه  هزاران دستگاه قدیمی امروز به زباله تبدیل شده اند. چرا درس مبانی رایانه جدی گرفته نمی شود و در برخی موارد ،در این درس ؛دانش آموزان از معلمان جلوترند؟به این دلایل و بسیاری مستندات دیگر از جمله مهاجرت اغلب دانش آموزان ودانشجویان المپیادی به کشورهایی که جهت جذب چنین سرمایه های سرگردان وارزشمندی تلاش می کنند وبیکاری ودیگر پدیده های اجتماعی بازدارنده ،چشم حیران وسرگشته ی دانش پژوهان ما حسرت بار به بیرون دوخته شده است ؟!       

یاور کانون صنفی معلمان ایران

همراه دانش آموزان و نسل جوان

http://yavarzat.mihanblog.com/

مشاوره حقوقی برای معلمانی که محکومیت قضایی دارند


 
مشاوره حقوقی برای معلمانی که محکومیت قضایی دارند 
 

 

معاون حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد: تمام معلمانی که درگیر محکومیت قضایی و یا مشکلات حقوقی در آموزش و پرورش هستند، می‌توانند از کارشناسان حقوقی این وزارتخانه برای حل مشکلات خود کمک بگیرند.حجت‌الاسلام والمسلمین مصطفی ناصری گفت: همکاران حقوقی وزارت آموزش و پرورش برای ارائه خدمات مشاوره حقوقی به فرهنگیان و معلمان آمادگی دارند تا آنها را با قوانین حقوقی آشنا کنند و زمینه‌ای شود برای حل مشکلات حقوقی و قضایی آنها.او درباره اینکه این مشاوره حقوقی به معنی گرفتن وکیل برای معلمان است، توضیح داد: نه؛ چرا که هزینه گرفتن وکیل برای افرادی که مشکلات حقوقی و قضایی دارند بالاست و آموزش و پرورش نمی‌تواند هزینه‌های لازم را متقبل شود اما، کارشناسان حقوقی می‌توانند به فرهنگیان خدمات مشاوره حقوقی در حوزه مشکلاتشان دهند تا آنها با آگاهی کامل برای حل مشکلات حقوقی و قضایی خود گام بردارند.معاون حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش یاد آورشد: این مشاوره تنها کمکی است برای فرهنگیانی که درگیر مسائل حقوقی و یا دادگاه هستند و مشاوران حقوقی به آنها یاد می‌دهند چگونه از خود دفاع کنند و ماده‌های قانونی را به او گوشزد می‌کنند.ناصری تصریح کرد: همکاران حقوقی وزارت آموزش و پرورش برای راهنمایی و حل مشکلات فرهنگیان آمادگی دارند و در استان‌ها نیز به دلیل اینکه واحد داریم همکاران می‌توانند برای مشاوره حقوقی خود مراجعه کنند.به گزارش ایلنا او درباره اینکه اگر مشکلات حقوقی معلمان به اندازه‌ای بود که معلم نتوانست در دادگاه از خود دفاع کند و ناچاراً به محکومیت قضایی منجر شد، گفت: معلم اگر به هر دلیلی نتواند از خود دفاع کند و در دادگاه محکوم شود و یا محبوس شود در مراحل بعدی سعی می‌کنیم حقوق وی را قطع نکنیم تا به خانواده وی فشاری تحمیل نشود.ناصری پیش از این و به دنبال نامه‌ای که علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش برای عفو معلمان زندانی نوشته بود، گفته بود: عده‌ای از فرهنگیان دارای پرونده‌ای با بار سیاسی هستند که به این دلیل از رفتن به کلاس درس محروم شده‌اند و در این زمینه از تشکل‌های معلمان کمک گرفتیم و به آنها اعلام کردیم افرادی را که در این رابطه دارید به ما معرفی کنید تا ببینیم چه تعدادی به دلایل سیاسی مساله‌دار هستند.ناصری با اشاره به اینکه تعداد اسامی که آمد زیاد نبود، افزوده بود: معلمانی که در ۷ تا ۸ سال اخیر مساله سیاسی داشتند بررسی کردیم و دو گروه شدند یک گروهی که بعد از بررسی مشخص شد پرونده آنها بار سیاسی ندارد و گروه دیگر تعدادی بودند که بازداشت شده بودند که البته تعداد آنها اندک بود.به گفته او در مورد دسته‌ای از آنها که مربوط به قوه قضاییه بود نامه نوشتیم و درخواست عفو کردیم تا همکاران ما آزاد شوند و برای گروهی که در هیات رسیدگی به تخلفات اداری بود همه را به هیات عالی نظارت دادیم تا تجدیدنظر بشود و باید دید چه اقدامی می‌شود که البته این مقداری زمان می‌برد.

آرمان -  10    اسفند    92

شکل های صنفی عرصه یی برای کنشگری مدنی معلمان


تشکل های صنفی عرصه یی برای کنشگری مدنی معلمان


نویسنده: میلاد نوروزی*

معلمان و دانش آموزان به عنوان مهم ترین کنشگران عرصه آموزش و پرورش شناخته می شوند. بجاست اگر تصمیمی قرار است اتخاذ شود که با کار و زندگی حرفه یی این عزیزان در ارتباط باشد از نظرات این اصلی ترین رکن های مجموعه آموزش و پرورش بهره گرفته شود و به آرا و مطالبات آنها احترام گذاشته شود. پیش از این وزیر آموزش و پرورش در رویکردی متفاوت از مسوولان سابق از فرصت دانستن تشکل های صنفی معلمان برای اداره مجموعه بزرگ آموزش و پرورش سخن گفته بود و این تشکل ها را پلی برای ارتباط بهتر و عمیق تر بدنه با حوزه ستادی برشمرده بود. تشکل هایی که در هشت سال گذشته عرصه کنشگری بر آنها بسیار تنگ شده بود. مطالبات، نظرات و نقدهای آنها به هیچ انگاشته می شد. مسوولان سابق ترجیح می دادند از در تقابل با آنان سخن بگویند. بی شک اگر اندکی گوش شنوا برای شنیدن نقدها و اندرزهای آنان در قبال رویکردهای غلط آموزش و پرورش در این سال ها وجود داشت اکنون آموزش و پرورش با وضعیتی به مراتب به سامان تر از امروز روبه رو بود. یکی از مولفه های دولت های مردم سالار این است که دولت و حوزه حاکمیت به این نتیجه رسیده اند که برای اداره بهتر امور ناگزیرند که به نهادهای مدنی بها بدهند چرا که این نهادها انعکاس واقعی تر، نزدیک تر و شفاف تری از آرا و مطالبات مردم و اصناف به آنها منتقل خواهند کرد. که البته از جمله لوازم و شرایط نیل به چنین فضایی وجود عرصه باز نقد و کنشگری مدنی را ایجاب می کند: فضایی که در آن دولت و نهادهای مدنی در مقابل قانون یکسان فرض می شوند و حرکت های فراقانونی در آن جایی ندارد. حالاکه وزیر محترم از قصد و اهتمام خود برای تعامل با تشکل های صنفی سخن گفته است و آنها را چشم و گوش های مجموعه آموزش و پرورش توصیف کرده، انتظار می رود تا زین پس ترس از نقد و بیان واقعیت های آموزش و پرورش موجب نشود که معلمان روزه سکوت بگیرند. چنان که در سال های پیش حتی برخی معلمان تاوان نقد عملکرد وزیر در مواجهه با مساله شین آباد را با احضار و توبیخ و محرومیت پرداخته بودند.
    
    آموزگار *
     اعتماد  -    10      اسفند    92