تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

25 پرونده سیاسی مربوط به معلمان است


25 پرونده سیاسی مربوط به معلمان است  



            

                         بنفشه رنجی،روزنامه آرمان،20 بهمن 92

 چندی پیش وزیر آموزش و پرورش، در نامه‌ای از رئیس قوه قضائیه درخواست کرد با توجه به مناسبت‌های پیش رو، تعدادی از معلمانی که در بازداشت به‌سر می‌برند و حکم قضایی دارند مورد عفو قرار گیرند. علی‌اصغر فانی درباره اقدامات صورت‌گرفته توسط این وزارتخانه برای آزادی برخی معلمان عضو تشکل‌های صنفی فرهنگیان که دربازداشت به‌سر می‌برند، گفت: تمامی تشکل‌های فرهنگیان دارای مجوز از وزارت کشور مورد احترام آموزش و پرورش هستند و از دید ما به‌عنوان فرصت‌هایی برای آموزش و پرورش تلقی می‌شوند. این درخواست رسمی در حالی صورت گرفت که پیش از این و در مهر سال جاری، فانی در پاسخ به سوالی درمورد معلمان زندانی گفته بود که برای آزادی با وزیر اطلاعات هم به دفعات دراین‌باره صحبت کرده است.

آموزش و پرورش قول رسیدگی داده است

روز گذشته معاون حقوقی و امور مجلس وزیر آموزش و پرورش، گفت: موضوعات مربوط به دو دوره اخیر ریاست‌جمهوری به‌ویژه سال 85 و 87 بود. مواردی باعث شد برخی از معلمان مساله‌دار شوند و مانع از تدریس آنها شد اما اسامی که به وزارت آموزش و پرورش رسید، نشان می‌دهد که تعداد این معلمان زیاد نیست. به گفته مصطفی ناصری‌زنجانی برای رسیدگی به پرونده‌های معلمان در تمام تشکل‌های سیاسی، کمک گرفته شده چراکه آنها بیشترین اطلاعات را دارند. او با بیان اینکه حدود 40 روز است که آموزش و پرورش پرونده‌های سیاسی معلمان را برای رسیدگی در دستور کار قرار داده است، افزود: هنوز نتیجه نهایی این پرونده‌ها را نمی‌دانیم اما با جدیت پیگیر پرونده‌ها هستیم. معاون حقوقی و امور مجلس وزیر آموزش و پرورش درباره پرونده‌های حقوقی معلمان و همچنین ممنوع‌‌‌التدریس‌ها، توضیح داد: عنوان ممنوع‌‌التدریس در آموزش و پرورش نداریم؛ از بین 38 مجازاتی که در تخلفات اداری به ثبت رسیده، بحثی به نام «ممنوع‌التدریسی» وجود ندارد. او افزود: افرادی بحث ممنوع‌التدریسی را مطرح کردند که موضوع را از منظر سیاسی نگاه می‌کردند و از این باب، عنوان ممنوع‌التدریسی به برخی از تخلفات و موضوعات سیاسی تعلق گرفت. به گفته ناصری‌زنجانی پرونده‌هایی که مورد بررسی قرار گرفته، مربوط به مسائل سیاسی اخیر است و در این پرونده‌ها دو گروه مورد بررسی قرار گرفتند؛‌ گروهی که پرونده آنها بار «سیاسی» نداشت و گروهی که پرونده آنها «سیاسی» و بازداشت بودند که پرونده معلمان بازداشتی از طریق نامه به قوه‌قضائیه ارجاع داده شد تا اگر امکان عفو وجود دارد، عفو آنها صادر شود و اگر پرونده در نوبت‌ است، زودتر مورد رسیدگی قرار گیرد. معاون حقوقی و امور مجلس وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه تعداد پرونده‌های سیاسی معلمان به 25 نفر نیز نمی‌رسد، گفت: دربرخی از این پرونده‌ها، تخلفات دیگری وجود داشت که در دست بررسی است، اما آموزش و پرورش قول خود را به تشکل‌ها و معلمان می‌دهد که درمورد مسائل سیاسی در سنوات گذشته اگر اجحافی در حقوق افرادی ایجاد شده باشد، در اسرع وقت به آن رسیدگی می‌کند. او با بیان اینکه در حال حاضر دو، سه معلم زندانی سیاسی داریم، از معلمان و تشکل‌ها خواست چنانچه شکایتی یا موردی از اجحاف حقوق دارند، به معاونت حقوقی آموزش و پرورش مراجعه کنند. معاون حقوقی و امور مجلس وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه با توجه به اهمیت این موضوع، این اقدام را در دستور کار قرار می‌دهیم، گفت: به‌زودی آمار معلمان یا هر فرد شاغل در آموزش و پرورش را از سازمان زندان‌ها استعلام خواهیم کرد تا مشخص شود چه تعداد از زندانیان کشور، شاغلین آموزش و پرورش هستند؛ در جلسه بعدی نتیجه این آمار را اعلام خواهیم کرد. به گفته او زمانی که وزیر اعلام کرد آموزش و پرورش به مشکلات پرونده‌های سیاسی معلمان رسیدگی می‌کند، برخی به معاونت حقوقی مراجعه کردند که پرونده آنها مربوط به سال‌های بدو انقلاب از جمله سال‌های 57، 58 و 62 بود که در آن زمان این افراد منبع ساواک بوده و براساس قانون پاکسازی دستگاه‌ها، از آموزش و پرورش اخراج شده بودند. ناصری‌زنجانی همچنین تصریح کرد: در این رسیدگی به پرونده‌ها، برخی افراد نیز بی‌جهت خودشان را به این‌گونه موضوعات دخالت داده‌اند. برای مثال افرادی که در گزینش رد شده‌اند نیز برای پیگیری کارشان، به معاونت حقوقی آمده‌اند، درحالی که پرونده حقوقی برای یک معلم زمانی تشکیل می‌شود که وی شاغل در آموزش و پرورش باشد و جزو نیروی دستگاه محسوب شود. پیش از این ناصری‌زنجانی تاکید کرده بود که آموزش و پرورش چندان اختیاری در این زمینه ندارد و برگشت احکام از اختیارات قوه قضائیه است. ناصری‌زنجانی در گفت‌وگو با اعتماد درباره پیگیری پرونده معلمان اخراجی و تبعیدی گفته بود: ما این درخواست را طی نامه‌ای با امضای وزیر آموزش و پرورش به قوه قضائیه فرستادیم و گفتیم در هر صورت در آن سال‌ها حوادثی اتفاق افتاده و این افراد حکم گرفتند اما الان خانواده‌های این افراد متضرر شدند.

پرونده‌های دیگری هم وجود دارد

در همین زمینه دبیر کانون صنفی معلمان ایران در گفت‌وگو با آرمان می‌گوید: خواست کانون صنفی معلمان این است که معلمان زندانی پس از زندان بتوانند به ادامه فعالیت در آموزش و پرورش بپردازند. اسماعیل عبدی با بیان اینکه معلمان به دولت جدید امیدوار هستند، بیان می‌کند: به‌جز پرونده معلمان زندانی، 22 پرونده دیگر نیز به دایره حقوقی تحویل داده شده است تا مورد بررسی قرار گیرد. از میان این پرونده‌ها آنهایی که نیاز به بررسی مجدد دارند نیز به هیأت عالی نظارت فرستاده شده است. به گفته او، به‌جز معلمان زندانی، معلمانی نیز هستند که با تبعید، بازنشستگی اجباری و ممنوع‌التدرسی بودن، انفصال و کسری حقوق مواجه هستند که باید به این پرونده‌ها نیز رسیدگی شود. او با اشاره به مساله بازنشستگی اجباری و اینکه دو نفر از معلمان زندانی دوران محکومیتشان رو به اتمام است، می‌افزاید: امیدواریم این افراد بتوانند به ادامه کارشان مشغول شوند. دیده شده که معلم زندانی پس از بازگشت از زندان با حکم بازنشستگی خود مواجه شده است. دبیر کانون صنفی معلمان ایران به حکم تبعیدی برخی معلمان اشاره می‌کند و می‌گوید: برخی از پرونده‌های تبعید برای بررسی به هیأت عالی نظارت رفته است. خواسته کانون صنفی معلمان ایران این است که این معلمان به شهرهای خود بازگردند. عبدی درباره یکی از معلمان عنوان می‌کند: او 300 دانش‌آموز دارد و کل هفته را به تدریس مشغول است، اما اکنون حکم به جابه‌جایی او به شهری دیگر داده‌اند. به گفته این معلم، فردی را برای جایگزینی او انتخاب نکرده‌اند و دانش‌آموزان صدمه درسی خواهند دید. به گفته او پرونده برخی معلمان با اینکه اجرای حکمشان متوقف شده، همچنان باز است و کانون صنفی معلمان خواستار این است که این پرونده‌ها مختومه اعلام شوند. همچنین، برخی معلمان زندانی مدت زیادی را بدون مرخصی به سر برده اند و کانون صنفی معلمان خواستار رسیدگی به این موضوع نیز است. دبیر کانون صنفی معلمان با اشاره به اینکه در احکام چیزی به‌نام «ممنوع‌التدریسی» وجود ندارد، می‌افزاید: با اینکه این حکم وجود ندارد، اما زمانی که از ادامه کار معلم جلوگیری می‌شود، معنایش «ممنوع‌التدریسی» است. برای مثال، یکی از اعضای کانون صنفی معلمان همدان از سال 86 نمی‌تواند تدریس کند و به او جایگاه دفترداری داده‌اند. به گفته عبدی، با اینکه برخی از معلمان عضو کانون صنفی معلمان ایران نیستند، اما این کانون از آنها حمایت می‌کند. 

http://bohluli.blogsky.com/

http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=528&pageno=5

عاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش:تدریس ادبیات قومیت ها به تفسیر قانون نیاز دارد

معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش:
تدریس ادبیات قومیت ها به تفسیر قانون نیاز دارد



علی اصغر فانی در نخستین روزهای حضورش در آموزش و پرورش اعلام کرد تدریس زبان قومیت ها اولویتم است. اما روز گذشته معاون ابتدایی آموزش و پرورش با اشاره به اصل 15 قانون اساسی در مورد تدریس به زبان قومی اعلام کرد این بند از قانون اساسی باید توسط شورای نگهبان یا شورای عالی انقلاب فرهنگی تفسیر شود. معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش روز گذشته در پاسخ به سوالی مبنی براینکه تدریس ادبیات قومیت ها در مدارس به چه صورت قرار است اجرایی شود، عنوان کرد: اصل 15 قانون اساسی می گوید زبان مشترک تمام مردم ایران زبان فارسی است و تمام کتب به زبان فارسی باید تالیف شود اما می توان در کنار آن به زبان و فرهنگ و قوم مناطق مختلف توجه کرد و برنامه درسی در این زمینه انعطاف نشان داده است. اما باید بررسی شود که هدف از بیان این مساله چیست و نیاز به تبیین مجدد دارد و ما در سطح وزارت آموزش و پرورش موظف هستیم کتب را به زبان فارسی تالیف کنیم که اگر قرار باشد ادبیات قومیت ها در مدارس تدوین شود این بند از قانون اساسی باید توسط شورای نگهبان یا شورای عالی انقلاب فرهنگی تفسیر شود. در ملاقاتی که طی روزهای گذشته، وزیر آموزش و پرورش با اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی داشت نیز با مخالفت طرح آموزش به زبان مادری در برخی از استان های کشور روبه رو شد. در این دیدار برخی از اعضای فرهنگستان با آموزش به زبان مادری مخالفت کردند و این طرح را دسیسه بیگانگان برای سست کردن هویت ملی دانستند. غلامعلی حدادعادل، رییس فرهنگستان در این جلسه گفت: «مواظب باشیم که مبادا از کیسه سرمایه های ملی مان همچون زبان فارسی برای پیروزی های موقت و بی حاصل جناحی خرج کنیم.» دیگر اعضای فرهنگستان نیز هر کدام به دلایلی با این طرح مخالفت کردند. این در حالی است که اصل 15 قانون اساسی می گوید: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران، فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»

اعتماد - 21 بهمن 92

معاون آموزش ابتدایی آموزش وپرورش:امسال 39هزارکودک از تحصیل بازماندند


معاون آموزش ابتدایی آموزش وپرورش:
امسال 39هزارکودک از تحصیل بازماندند



مهر: معاون آموزش ابتدایی آموزش وپرورش از وجود 39هزار دانش آموز بازمانده از تحصیل خبر داد و گفت: بر اساس آخرین آمار به دست آمده در سال تحصیلی 93-92، 39هزار دانش آموز از تحصیل بازمانده اند اما با تلاش های وزارت آموزش وپرورش و ادارات آن در استان های مختلف تاکنون چهارهزارنفر به تحصیل بازگشته اند. محمد دیمه ور در نشست خبری ای که روز یکشنبه در معاونت آموزش ابتدایی برگزار شد، در پاسخ به سوال خبرنگار مهر درباره تعداد دانش آموزان بازمانده از تحصیل گفت: پس از تطبیق اطلاعات دانش آموزان ثبت نام شده با اطلاعات سازمان ثبت احوال مشخص شد تعداد 39هزارنفر از افراد واجب التعلیم از تحصیل بازمانده اند. البته بخش قابل توجهی از این افراد مربوط به گذردوره هستند که باید به کلاس اول رفته اما در زمان لازم ثبت نام نکرده اند. وی افزود: اسامی این افراد به ترتیب استان و شهرستان و منطقه در اختیار ادارات آموزش وپرورش قرار گرفته که آنها این افراد را شناسایی و نسبت به بازگرداندن آنها به تحصیل اقدام کنند. دیمه ور، توضیحات خود را اینگونه تکمیل کرد: البته بخشی از این دانش آموزان استثنایی و عقب مانده ذهنی هستند که برخی از این افراد آموزش ناپذیر بوده یا اینکه خدمات ویژه دانش آموزان استثنایی در استان ها به سهولت در اختیارشان قرار نمی گیرد. معاون آموزش ابتدایی آموزش وپرورش همچنین توضیح داد: یکی از علل دیگر وجود دانش آموزان محروم از تحصیل مشکلات فرهنگی است چراکه برخی از کلاس ها به ویژه کلاس های زیر 10نفر به صورت مختلط برگزار می شود که برخی خانواده ها به دلیل مشکلات فرهنگی اجازه تحصیل به فرزندانشان را در این کلاس ها نمی دهند. وی بخش دیگری از مشکلات دانش آموزان بازمانده از تحصیل را مشکلات معیشتی عنوان کرد و افزود: بسیاری از خانواده ها نیز به دلیل درآمد پایین و مشکلات فرهنگی و معیشتی اجازه تحصیل به فرزندانشان را نمی دهند اما ما تلاشمان را کرده ایم تا بسیاری از این افراد به تحصیل بازگردند که از آذرماه تاکنون حدود چهارهزارنفر از دانش آموزان موفق به بازگشت به تحصیل شده اند. دیمه ور درباره آیین نامه اجرایی جریمه والدینی که فرزندان را محروم از تحصیل می کنند گفت: این قانون در سند تحول نیز پیش بینی شده است اما قبل از آن باید مشکلات ابتدایی خانواده ها را شناسایی و بررسی کرد و جریمه نقدی والدین راهکار آخر ما برای بازگرداندن دانش آموزان به تحصیل است. وی در پاسخ به خبرنگاری درباره مدارس روستامحور و اینکه بسیاری از دانش آموزان موفق به تحصیل در این مدارس نمی شوند گفت: یکی از وظایف اصلی ما ایجاد فرصت دسترسی برای آحاد افراد لازم التعلیم است و رفع محرومیت در مناطق کمترتوسعه یافته را وظیفه ذاتی خود می دانیم. معاون آموزش ابتدایی آموزش وپرورش ادامه داد: اولویت ما ایجاد مدرسه در هر روستاست. نکته جالب آن است که تعداد قابل توجهی از مدارس در کشور با تعداد دانش آموزان کمتر از 10نفر اداره می شود اما ما برای آنها هیچ ممانعتی برای تحصیل در مدارس روستامحور نداریم، ترجیح ما آن است که دانش آموز در خود روستا و در کنار خانواده آموزش های لازم را ببیند مگر آنکه با کمبود معلم متخصص مواجه شویم که در این صورت از مدارس روستامرکزی استفاده خواهیم کرد. وی با اشاره به اینکه مدارس روستامرکزی بیشتر در دوره متوسطه اول و دوم کارایی دارد درباره کمبود فضاهای آموزشی در روستاها گفت: ما نیز قبول داریم که امکانات و فضای آموزشی مطلوب نیست، البته در بسیاری موارد به سمت بهبود حرکت کرده ایم اما هنوز به نقطه مطلوب نرسیده ایم. در حال حاضر نیز 200میلیاردتومان برای تجهیز مدارس اختصاص یافته که امیدواریم امکانات لازم را برای مدارس روستایی و کمترتوسعه یافته ایجاد کند. دیمه ور درباره روز بدون کیف و کتاب و همچنین محتوای آموزش در این روز گفت: در این زمینه کارگروهی تشکیل شده که نظرات مختلف کارشناسان و وزیر آموزش وپرورش را کسب کرده و امروز قرار است به جمع بندی نهایی برسیم؛ من در این زمینه نظر شخصی ندارم. وی درباره برگزاری کلاس های جبرانی با توجه به تعطیلی مدارس در روزهای برفی و آلودگی هوا گفت: بر اساس زمان آموزش دانش آموز باید 25 جلسه آموزشی در مدرسه باشد البته در برنامه درسی ملی انعطاف لازم برای وجود چنین روزهایی پیش بینی شده است، از سوی دیگر این ظرفیت در میان معلمان ایجادشده که در صورت تعطیلی مدارس کلاس های جبرانی را برگزار کنند. ضمن آنکه در پایان سال تحصیلی ظرفیت جبران کلاس درسی نیز وجود دارد

شرق - 21   بهمن   92

    

بازنشستگی پیش از موعد معلمان به مجلس پیشنهاد شد


بازنشستگی پیش از موعد معلمان به مجلس پیشنهاد شد
  
فرهنگیان نیوز - تدبیر

 

بازنشستگی پیش از موعد معلمان به مجلس پیشنهاد شد
آموزش > عمومی- گروه اجتماعی:
آموزش و پرورش بازنشستگی پیش‌ازموعد معلمان را به مجلس پیشنهاد کرده است تا با اجرای آن، توازن و تعادل بین نیروی انسانی این وزارتخانه برقرار شود، این خبری است که معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش به ایسنا گفته است.

علی زرافشان معتقد است سال‌هاست آموزش و پرورش از بحث نقل و انتقال معلمان رنج می‌برد. در بخش استخدام‌ها نیز جنسیت و ترکیب مورد نیاز آموزش و پرورش لحاظ نمی‌شود که منجر به نابسامانی شده است. به‌گفته او در عین حال باید پذیرفت که بحث نیروی انسانی در آموزش و پرورش؛ بحثی نیست که بتوان یک‌شبه برای آن برنامه‌ریزی کرد و یا در کوتاه‌مدت نتیجه برنامه‌ریزی‌ها را دید.

نابسامانی نیرو‌ معضل دائمی

آموزش و پرورش سالیان درازی است که با مشکل ساماندهی نیروی انسانی روبه‌روست. علی‌احمدی، دومین وزیر آموزش و پرورش دولت نهم معتقد بود این وزارتخانه بیش از اندازه فربه شده است و از توزیع نامتوازن نیروی انسانی رنج می‌برد.
او آذر87 با دیدگاه سبکبال‌سازی آموزش و پرورش قانون بازنشستگی‌پیش‌ازموعد را با پیش‌بینی خروج 70هزار فرهنگی از آموزش و پرورش آغاز کرد.

براساس دستورالعمل بازنشستگی پیش‌ازموعد فرهنگیان، کارکنان مرد با دست‌کم حداقل ۲۵ سال سابقه خدمت قابل‌قبول بدون شرط سنی و بنا به درخواست کتبی و موافقت اداره محل خدمت و البته با استفاده از ۵ سال سنوات ارفاقی، بازنشسته پیش‌ازموعد می‌شدند. کارکنان خانم نیز با داشتن دست‌کم۲۰ سال سابقه خدمت و با احتساب ۲۵ سال سابقه خدمت می‌توانستند از تسهیلات بازنشستگی پیش از موعد استفاده کنند.

هدف بازنشستگی پیش از موعد

هدف مجریان قانون بازنشستگی‌پیش‌از‌موعد این بود که نیروهای بی‌انگیزه و مازاد در مناطق پرتراکم شهری درصورت تمایل بازنشسته شوند. اما اجرای نادرست قانون باعث کاهش کیفیت آموزشی شد. از سوی دیگر گفته شده بود قانون بازنشستگی پیش‌ازموعد تنها در کلانشهرها و شهرهای بزرگ اجرا می‌شود تا از تعداد معلمان مازاد کاسته شود.

برخلاف انتظار مسئولان حدود 104هزار نفر از فرهنگیان و معلمان به‌صورت داوطلبانه از این قانون استفاده کرده و خود را بازنشسته کردند. اجرای طرح بازنشستگی پیش‌ازموعد در آموزش و پرورش نه‌تنها منجر به کاهش مشکلات آموزش و پرورش ازجمله نیروهای مازاد نشد بلکه معضل کمبود معلم را تشدید کرد.

خروج این تعداد نیروی مجرب و دارای تحصیلات دانشگاهی در آن برهه از زمان ضربه‌‌ای بر پیکره آموزش و پرورش وارد کرد. بسیاری از کلاس‌ها بدون معلم ماندند و آموزش و پرورش برای جبران کمبود معلم مجبور شد هزاران‌نفر از نیروهای شرکتی را جذب و بدون طی آموزش‌های لازم سرکلاس درس بفرستد. افزون بر آن بازنشسته‌ها دعوت به‌کار شدند.

خروج نیروهای مجرب و متخصص آموزش و پرورش از چرخه تدریس در مدارس گریبان دولت دهم را گرفت. حاجی‌بابایی که تازه به‌عنوان وزیر آموزش و پرورش کارش را شروع کرده بود شدیدا از اجرای این طرح انتقاد و آن را متوقف و مشمولان این طرح را به فرهنگیان مبتلا به بیمارهای صعب‌العلاج محدود کرد. البته در دوره مدیریت حاجی‌بابایی نیز برای تأمین معلم پایه ششم ابتدایی، معلمان دوره راهنمایی به شرط تدریس در دوره ابتدایی به‌طور غیرقانونی ابتدا به شهرستان‌های استان تهران و سپس به آموزش و پرورش پایتخت منتقل شدند.

کمبود نیرو با استفاده از نیروهای خرید‌خدمات، ‌سریدار و راننده تا حدی جبران شد و افرادی برای تدریس به دوره ابتدایی فرستاده شدند که هیچ آشنایی با تدریس در این دوره نداشتند و آموزشی هم ندیدند. به هر روی اکنون به‌گفته مسئولان، آموزش و پرورش، با 58هزار نیروی مازاد روبه‌روست در عین حال به 50هزار معلم نیاز دارد، اما اکنون مسئولی نگفته این نابسامانی ناشی از چیست، آیا با اجرای طرح بازنشستگی پیش‌ازموعد، ‌از تعداد نیروهای مازاد کم می‌شود یا کمبودهای این دستگاه تأمین می‌شود؟


بازنشستگی پیش از موعد معلمان به مجلس پیشنهاد شد


بازنشستگی پیش از موعد معلمان به مجلس پیشنهاد شد
  
فرهنگیان نیوز - تدبیر

 

بازنشستگی پیش از موعد معلمان به مجلس پیشنهاد شد
آموزش > عمومی- گروه اجتماعی:
آموزش و پرورش بازنشستگی پیش‌ازموعد معلمان را به مجلس پیشنهاد کرده است تا با اجرای آن، توازن و تعادل بین نیروی انسانی این وزارتخانه برقرار شود، این خبری است که معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش به ایسنا گفته است.

علی زرافشان معتقد است سال‌هاست آموزش و پرورش از بحث نقل و انتقال معلمان رنج می‌برد. در بخش استخدام‌ها نیز جنسیت و ترکیب مورد نیاز آموزش و پرورش لحاظ نمی‌شود که منجر به نابسامانی شده است. به‌گفته او در عین حال باید پذیرفت که بحث نیروی انسانی در آموزش و پرورش؛ بحثی نیست که بتوان یک‌شبه برای آن برنامه‌ریزی کرد و یا در کوتاه‌مدت نتیجه برنامه‌ریزی‌ها را دید.

نابسامانی نیرو‌ معضل دائمی

آموزش و پرورش سالیان درازی است که با مشکل ساماندهی نیروی انسانی روبه‌روست. علی‌احمدی، دومین وزیر آموزش و پرورش دولت نهم معتقد بود این وزارتخانه بیش از اندازه فربه شده است و از توزیع نامتوازن نیروی انسانی رنج می‌برد.
او آذر87 با دیدگاه سبکبال‌سازی آموزش و پرورش قانون بازنشستگی‌پیش‌ازموعد را با پیش‌بینی خروج 70هزار فرهنگی از آموزش و پرورش آغاز کرد.

براساس دستورالعمل بازنشستگی پیش‌ازموعد فرهنگیان، کارکنان مرد با دست‌کم حداقل ۲۵ سال سابقه خدمت قابل‌قبول بدون شرط سنی و بنا به درخواست کتبی و موافقت اداره محل خدمت و البته با استفاده از ۵ سال سنوات ارفاقی، بازنشسته پیش‌ازموعد می‌شدند. کارکنان خانم نیز با داشتن دست‌کم۲۰ سال سابقه خدمت و با احتساب ۲۵ سال سابقه خدمت می‌توانستند از تسهیلات بازنشستگی پیش از موعد استفاده کنند.

هدف بازنشستگی پیش از موعد

هدف مجریان قانون بازنشستگی‌پیش‌از‌موعد این بود که نیروهای بی‌انگیزه و مازاد در مناطق پرتراکم شهری درصورت تمایل بازنشسته شوند. اما اجرای نادرست قانون باعث کاهش کیفیت آموزشی شد. از سوی دیگر گفته شده بود قانون بازنشستگی پیش‌ازموعد تنها در کلانشهرها و شهرهای بزرگ اجرا می‌شود تا از تعداد معلمان مازاد کاسته شود.

برخلاف انتظار مسئولان حدود 104هزار نفر از فرهنگیان و معلمان به‌صورت داوطلبانه از این قانون استفاده کرده و خود را بازنشسته کردند. اجرای طرح بازنشستگی پیش‌ازموعد در آموزش و پرورش نه‌تنها منجر به کاهش مشکلات آموزش و پرورش ازجمله نیروهای مازاد نشد بلکه معضل کمبود معلم را تشدید کرد.

خروج این تعداد نیروی مجرب و دارای تحصیلات دانشگاهی در آن برهه از زمان ضربه‌‌ای بر پیکره آموزش و پرورش وارد کرد. بسیاری از کلاس‌ها بدون معلم ماندند و آموزش و پرورش برای جبران کمبود معلم مجبور شد هزاران‌نفر از نیروهای شرکتی را جذب و بدون طی آموزش‌های لازم سرکلاس درس بفرستد. افزون بر آن بازنشسته‌ها دعوت به‌کار شدند.

خروج نیروهای مجرب و متخصص آموزش و پرورش از چرخه تدریس در مدارس گریبان دولت دهم را گرفت. حاجی‌بابایی که تازه به‌عنوان وزیر آموزش و پرورش کارش را شروع کرده بود شدیدا از اجرای این طرح انتقاد و آن را متوقف و مشمولان این طرح را به فرهنگیان مبتلا به بیمارهای صعب‌العلاج محدود کرد. البته در دوره مدیریت حاجی‌بابایی نیز برای تأمین معلم پایه ششم ابتدایی، معلمان دوره راهنمایی به شرط تدریس در دوره ابتدایی به‌طور غیرقانونی ابتدا به شهرستان‌های استان تهران و سپس به آموزش و پرورش پایتخت منتقل شدند.

کمبود نیرو با استفاده از نیروهای خرید‌خدمات، ‌سریدار و راننده تا حدی جبران شد و افرادی برای تدریس به دوره ابتدایی فرستاده شدند که هیچ آشنایی با تدریس در این دوره نداشتند و آموزشی هم ندیدند. به هر روی اکنون به‌گفته مسئولان، آموزش و پرورش، با 58هزار نیروی مازاد روبه‌روست در عین حال به 50هزار معلم نیاز دارد، اما اکنون مسئولی نگفته این نابسامانی ناشی از چیست، آیا با اجرای طرح بازنشستگی پیش‌ازموعد، ‌از تعداد نیروهای مازاد کم می‌شود یا کمبودهای این دستگاه تأمین می‌شود؟


پرداخت مطالبات معوقه بازنشستگان کشوری از امشب

فرهنگیان نیوز - تدبیر:


پرداخت مطالبات معوقه بازنشستگان کشوری از امشب


وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی از پرداخت 250 هزار تومان به حساب 500 هزار بازنشسته کشوری از امشب که ناشی از مطالبات معوقه این بازنشستگان است، خبر داد و اظهار کرد: بازنشستگان می‌توانند از صبح روز دوشنبه (بیست و یکم بهمن ماه) نسبت به برداشت این وجه اقدام کنند.
به گزارش قدرنیوز؛ایسنا نوشت:علی ربیعی در حاشیه جشن ملی تجلیل از خادمان انقلاب که در تالار وحدت در حال برگزاری است، گفت: تسریع در پرداخت مطالبات ناشی از اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری به بازنشستگان مشمول، از جمله اقداماتی است که توسط صندوق بازنشستگی کشوری در حال اجراست و تاکنون بیش از 65 درصد مطالبات تسویه شده است.

وی با بیان اینکه هشتمین مرحله پرداخت مطالبات به بازنشستگان از امشب (یکشنبه 20 بهمن ماه) از ساعت 24 انجام می‌شود، اظهار کرد: در این دوره به حساب 500 هزار بازنشسته مشمول قانون مبلغ 250 هزار تومان واریز خواهد شد و بازنشستگان می‌توانند از صبح روز دوشنبه (21 بهمن ماه) برای برداشت این وجه به بانک عامل مراجعه کنند.

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با اشاره به اینکه تاکنون مطالبات 300 هزار بازنشسته کشوری تسویه شده است، یادآور شد: در این مرحله نیز مطالبات 55 هزار نفر دیگر از بازنشستگان تسویه کامل شده و پیش‌بینی می‌شود با تمهیداتی که توسط صندوق بازنشستگی کشوری اندیشیده شده است، باقی مانده معوقات نیز طی ماه‌های آینده پرداخت شود.

ربیعی ادامه داد: به همت صندوق بازنشستگی کشوری، با احتساب هشتمین مرحله از پرداخت مطالبات، تاکنون بالغ بر یک میلیون و 650 هزار تومان به بازنشستگان مشمول قانون پرداخت شده است

هدف از اصلاح آموزشی چیست؟

هدف از اصلاح آموزشی چیست؟ 


 «متن زیر،برگردان یک فصل از کتاب "آموزش و پرورش دولتی در محاصره" است. این کتاب در سال 2013 در آمریکا منتشر شد که گردآیه ای است از 23 جستار از نویسندگان گوناگون. گردآورندگان این کتاب مایکل کتز و مایک رُس می باشند که نویسنده ی این فصل از کتاب هم هستند.

من،این برگردان را تقدیم می کنم به آموزگاران دربند: محمود باقری،رسول بداقی،محمد داوری،عبداله مومنی و ...                

                             

                                        مایکل کتز و مایک رُس*

                                       برگردان : مهدی بهلولی

 جنبش اصلاحی،در هر زمینه ای- قانون،کشاورزی،آموزش و پرورش- نمی تواند هر کاری را انجام دهد،و چنین خواسته ای،درخواستی بیجاست.جنبش های اصلاحی،ناگزیرند گزینشی باشند و باید روشن و حساب شده پیش بروند. روند کنونی در اصلاحات آموزشی،از برخی لحاظ،درست و دقیق اینگونه اند : نمره های آزمون های استاندارد همچون سنجی برای موفقیت تحصیلی به کار گرفته می شوند؛کارآمدی آموزگار،با پیشرفت در آن نمره ها مشخص می گردد؛بودجه ها،بر پایه ی رقابت پرداخت می شود،و کارهایی دیگر از این دست. گرچه درخواست انجام هر کاری،خواسته ای بیجاست اما وارسی موشکافانه آنچه کنار گذاشته می شود،بجا و رواست- چرا که برخی چیزها که کنار گذاشته می شوند چه بسا برای کامیابی در آنچه نگه داشته می شوند،سرنوشت ساز باشند- و رواست که بپرسیم که آیا به راستی خود اصلاح گران،در درون برنامه های اصلاحی شان،عناصری را جای می دهند که [نبودن شان]،ناخواسته هر هدف اصلاح را وارونه می سازد.

 یکی از دشواره های پیش روی بهسازی کنونی،این است که گویا فلسفه ساخته و پرداخته شده ای درباره ی آموزش و پرورش،یا نظریه ی یادگیری همه جانبه نگرانه ای،وجود ندارد که از این جنبش بهسازی پشتیبانی نماید. البته فلسفه ای نهفته وجود دارد و آن هم فلسفه ی بنیادی سرمایه ی اقتصادی/ انسانی است : آموزش و پرورش برای برتری اقتصادی فردی و برای پایایی اقتصاد ملی بایسته است. البته این مرکز و کانون درستی است اما ناتمام است،چرا که هدف آموزش و پرورش در یک دموکراسی را محدود می کند. آموزش و پرورش در یک دموکراسی باید افزون بر اینها،رشد اندیشگی،اجتماعی،مدنی،و اخلاقی را هم دربربگیرد. نظریه ی یادگیری ِ جاداده شده در سامانه ای پاسخگو،که بر گرفتن آزمون های استاندارد شده استوار است،نظریه رفتارگرایانه ی ساده شده ای است. در این نگرش،همه ی یادگیری،کمابیش،به فراگیری پاره های گسسته ی اطلاعات اندازه گیری شده ی کمی با آزمون های استاندارد درمی آید. آموزش هم،به سامانه ی واگذاری دانش،فروکاسته می شود که بر بنیاد چیرگی بر گردآیه ای از شگردهای آموزشی استوار است.

 این چهره پردازی از نظریه های اصلاح گران یاددهی- یادگیری،شاید با باورهای آنها هماهنگ نباشد اما بسیار دشوار است که آنچه را که آنها از یادگیری و یاددهی باور دارند و تنها گهگاهی در چارچوب های جدی تر بحث می شود،دریابیم. آنچه که آنها از آن پشتیبانی می کنند،پیشنهادهای نظریه ی رفتارگرایی است که چکیده ای از آن در بالا آمد- نظریه ای که مدت ها پیش،در زمینه هایی به گستردگی انسان شناسی تا دانش مربوط به شناخت،از اعتبار افتاد.

 شاید برجسته ترین نقطه قوت جنبش بهسازی کنونی،تمرکزش بر نابرابری عملکردی دانش آموزان - عملکرد ضعیف دانش آموزان با درآمد پایین و اقلیت ها- باشد. بی گمان این نقطه ی همرایی مردم در سرتاسر طیفی ایدئولوژیک است. اما از آنجایی که اصلاح گران می خواهند "بی هیچ ریشه یابی " بر عملکرد ناپذیرفتنی کودکان ضعیف تمرکز نمایند،بر پرداختن به نتایج(در شکل نمره های آزمونی) به جای نابرابری منابع و شرایط اجتماعی،پای می فشارند. این راهبردی قابل فهم است اما تمرکز کوته بینانه اش،سخت وبال گردن خواهد شد. خود فقر بدش نمی آید که از این تصویر بیرون گذاشته شود.

 از فقر نام برده می شود اما به شیوه های گوناگون،نقش اش کمرنگ می شود. تا آنجا که هیچ گاه به همه ی آسیب هایی پرداخته نمی شود که فقر به اجتماع ها،خانواده ها،مدرسه ها،و به دیگر نهادهای محلی می زند. پس با ناچیز شمردن فقر،عملکرد ضعیف دانش آموزان،بایستی به آموزگاران و مدیران نسبت داده شود. کسانی،که با در نظرگرفتن نظریه ی پیش گفته درباره ی یادگیری که شالوده ی جنبش بهسازی را می ریزد،ارزیابی کارشان بسیار آسان می نماید.  اگر بچه ها یاد نمی گیرند از آن روست که آموزگاران شگردهای یادگیری را نمی دانند یا انگیزه بایسته برای واگذاری اطلاعات به بچه ها را ندارند.

 گرچه اصلاح گران به درستی بر کودکان با عملکرد ضعیف تمرکز می کنند با این رو چندان برخورد درستی با زیرجمعیت های کلی درون ِ گروه دانش آموزان ضعیف ندارند. [گاهی]از کودکان با نیاز های ویژه،یادگیرندگان زبان انگلیسی،دانش آموزان نا- بومی،دانش آموزان مهاجر،دانش آموزان بدون مجوز قانونی،[آن هم] کم و به کوتاهی یادی می شود. در برخی از مدرسه ها،این زیر جمعیت ها،درصد چشمگیری از بدنه ی دانش آموزی را تشکیل می دهند.

 سرانجام،اصلاح گران کنونی،هیچ دانش– یا دلبستگی آشکار- ی به تاریخ بهسازی مدرسه،یا در واقع به تاریخ آموزش و پرورش در آمریکا نشان نمی دهند. این امر پیامد یک خودستایی تاریخ ناشناسانه است که دست کم شخص را از یادگیری از اشتباه های گذشته بازمی دارد.

 بدون مفهوم پردازی پرمایه از یاددهی- یادگیری،بدون فهم ریشه ها و هزینه های نابرابری،بدون ارج گذاری به گوناگونی فرهنگی و زبانی،و بدون دانش تاریخ،بهسازی مدرسه خودش را به [اصلاح]سامانه های تکنولوژی و مدیریتی – که بایسته است اما برای دست یابی به هدف های بزرگ،به سختی می تواند بسنده باشد و برای پرداختن به نابرابری آموزشی،که در مرکز کوشش هایش می باشد،بی گمان نابسنده است- محدود می کند.

* * *

سیاست آموزشی بهسازی- مدار کنونی،در نمره های آزمون های استاندارد شده خواندن- نوشتن و ریاضیات- که استاندارد زرین کامیابی آموزشی دانش آموزان،آموزگاران و مدرسه هایشان می باشند- بهبود پدید می آورد. بی گمان،خواندن- نوشتن و ریاضی،کانون مهارت های آموزشگاهی هستند اما این آزمون ها این درس ها را کمابیش به روشی محدود ارزشیابی می نمایند. افزون بر این،هنگامی که یک گونه از آزمون ها،فراگیر می شود و هنگامی که مقدار جایزه ها بالا هستند،آزمون ها می توانند برنامه درسی را رهبری و فشرده کنند. اهمیت آنچه که آزمون گرفته می شود بیشتر می شود و ارزش موضوع های دیگر کمتر می گردد. ریاضی آسیب سختی می بیند؛مطالعات اجتماعی،تاریخ،و حتی علوم ضعیف می گردد؛ و هنر،و گفت و گو به حاشیه رانده می شود - اگر از بنیاد چیزی از آنها برجای بماند. پژوهش نشان می دهد که،به ویژه در مدرسه هایی که جمعیت کودکان فقیر بالاست،با گرایش به درس های از پیش نوشته شده ی بسته بندی شده،و تمرکز سخت بر آمادگی برای آزمون،برنامه درسی محدود می گردد. شما می توانید همه ی این کارها را انجام دهید و با نمره های آزمونی سر و صدای زیادی راه بیاندازید،اما آموزش چندان خوبی هم ارائه ندهید.

 گرچه ما درباره ی نمره های آزمونی و سطوح کارآموزی و مهارت[دانش آموزان]زیاد می شنویم اما به سختی درباره ی درگیری اندیشگی،کنجکاوی،آفرینشگری،یا اصول زیبایی شناسی- یا درباره ی ریسک کردن،پیگیری یک ایده،ژرف اندیش بودن- چیزی به گوشمان می خورد. درباره ی باریک اندیشی اخلاقی،یا وارسی درست و حسابی چیزها با دیگران،به نحو غم انگیزی کم،چیزی یافت می شود. در واقع،ما درباره ی آموزش و پرورش دولتی،به عنوان هسته جامعه ی آزاد،چیز چندانی نمی شنوییم.

 اما در میان همه ی این شور و هیجان های بهسازی مدرسه،شاید بد نباشد کمی خودمان را کنار بکشیم و آنچه که ما در تلاشیم تا در پایان بدست آوریم را به یاد خود آوریم. هدف پایانی بهسازی مدرسه چیست؟ احتمال دارد که بیشتر افراد بپذیرند که هدف باید پدیدآوردن کلاس های درس و مدرسه های سرزنده - چیزی بهتر از آنچه هم اکنون در دست داریم – و پخش درست آنها باشد.

 در اینجا پرسش هایی بنیادی وجود دارد که باید سنگ ستون مان برای بهسازی باشند. در یک دموکراسی،هدف آموزش و پرورش چیست؟ ما می خواهیم از مدرسه های آمریکایی،چه نوع شخصی بیرون بیاید؟ هنگامی که می گوییم تجربه ی آموزشی خوبی داشته ایم،در واقع،چه تجربه ای داشته ایم؟

 بیایید با توصیف کوتاهی از یک کلاس درس پایه ی نخست،در محله های مسکین نشین شهر بالتیمور، به این پرسش ها،جانی تازه ببخشیم. این توصیف،از کتابی است با نام "زندگی های ممکن"،که یکی از ما[مترجم: گویا منظور یکی از دو نویسنده ی این جستار است] نوشت. سی کودک،همه از خانواده های معمولی با درآمد پایین در کلاس درس هستند – همان نوع از کودکانی که در مرکز بهسازی مدرسه می باشند.

 به هنگامی که ما به درون کلاس درس می رویم،آموزگار،خانم تری استفانیه دارد برای دانش آموزانش کتابی می خواند با نام "خانه ای برای خرچنگ گوشه نشین". خرچنگ های گوشه نشین در پوسته های خالی نرم تنان زندگی می کنند و هنگامی که بزرگ می شوند پوسته های پیشین را رها می کنند و پوسته هایی بزرگ تر پیدا می کنند. در این داستان یک خرچنگ گوشه نشین شاد،در جست و جوی خانه ای بزرگ تر است. کلاس،ویترینی با پنج خرچنگ گوشه نشین دارد،که خانم استفانیه فراهم کرده است. به هنگامی که آموزگار دارد کتاب را می خواند درنگی می کند و درباره ی جایی که خرچنگ ها زندگی می کنند پرسش های کلی تری می پرسد. این کار به پرس و جویی پرشور و هیجان با کنت می انجامد درباره ی جایی که شما در طبیعت خواهید توانست خرچنگ های گوشه نشین را بیابید. استفانیه می گوید : "خب،بیایید ببینیم که آیا ما می توانیم از آن سردربیاوریم."

 بلند می شود و ویترین را با خرچنگ های درونش به وسط اتاق می آورد. آنها را بیرون  و روی پتوی کوچکی می گذارد. سپس دو تشت پلاستیکی از کمد بالای سینک ظرفشویی برمی دارد و یکی از آنها را از شیر آب سرد،پر می کند. "به دقت به خرچنگ های گوشه نشین نگاه کنید. من به آشپزخانه می روم. آماده باشید تا آنچه را که می بینید به من بگویید." او به هال می رود تا از خانمی که ناهار بچه ها را آماده می کند آب گرم بگیرد. سپس هر دو تشت را کنار هم می گذارد و از پنج دانش آموز می خواهد تا هر کدام یکی از خرچنگ ها را در آب سرد بگذارند. می پرسد : "چه چیزی رخ می دهد؟" کنت پاسخ می دهد : "آنها حرکت نمی کنند." میکو می گوید : "آنها درون آب بی حرکت ایستاده اند."   

 پس از آن از پنج دانش آموز دیگر می خواهد تا خرچنگ ها را به درون تشت دومی بگذارند. آنها این کار را انجام می دهند و در ظرف چند ثانیه،خرچنگ ها شروع به جنبیدن می کنند و طولی نمی کشد که خرچنگ ها تند و تیز حرکت می کنند. استفانیه می گوید : خب،در آب چه چیزی رخ داد؟" بچه ها همگی باهم و با شور و هیجان می گویند : "آنها دارند حرکت می کنند."،" آنها در همه جا دارند راه می روند."،" آنها این کار را دوست دارند."،"آنها همانند آن خرچنگ در کتاب،شادند. " خانم تری گفت : " خب،درباره ی جایی که خرچنگ ها دوست دارند زندگی کنند،چه پیشنهادی می توان داد؟"

 آن شب دانش آموزان درباره ی آن آزمایش نظر خود را نوشتند. شماری از آنها،تنها دارند یادمی گیرند تا بنویسند اما استفانیه به آنها گفت تا مشاهده هایشان را تا جایی که می توانند خوب بنویسند و او به آنها کمک خواهد کرد تا آنچه که می نویسند را بهتر کنند. آنها روز بعد،پیش از کلاس به نوبت بلند می شدند و گزارش هایشان را می خواندند.

میکو نخستین کسی است که گزارش اش را می خواند : "من ددیدم که خرچنگ گوشه نشین،دارد راه می رود هنگامی که در آب گرم بود اما زمانی که در آب سرد بود راه نمی رفت. دوست دارد تا در آب گرم زندگی کند." سپس روماریس،با گرفتن کاغذ در دست راست اش و در حالی که دست چپ اش در جیب روپوش کارش بود،رشته ی سخن را به دست گرفت : " 1) من دو تا پا در عقب لاک دیدم. 2) من دیدم که برخی از خرچنگ ها لاک شان را تغییر می دهند. 3)هنگامی که خرچنگ های گوشه نشین در آب سرد بودند آهسته راه می رفتند. 4) هنگامی که به درون آب گرم بودند تندتر راه می رفتند." دیگر دانش آموزان هم،یکی یکی،مشاهده های خود را خواندند- گاهی با درنگ کردن، تا از آنچه که نوشته بودند سردربیآورند،و گاهی هم با گم کردن جمله هایی که نوشته بودند و تکرار آنها. اما چه با صدای بلند و چه با صدای پایین،چه با احساس آسوده از اعتماد به نفس و چه با بی تابی از بی ثباتی،گزارش هایشان  درباره ی رفتار خرچنگ های گوشه نشین را خواندند.  

چیزهای زیادی می توان درباره ی کلاس درس ساده،اما به راستی پربار،تری استفانیه و شیوه ی استادانه ای گفت که او با کودکان رفتار می کرد. اما ما می خواهیم بر دو چیز تمرکز کنیم : آنچه تری درباره ی استادی و هنر آموزش به نمایش می گذاشت،و تجربه ی یادگیری ای که او برای کلاس درس اش پدید می آورد.

  در سپهر بهسازی کنونی،همه کس،اهمیت آموزش شایسته را می پذیرد. اما مهم ترین چهره پردازی های آموزش،پرمایگی و پیچیدگی کار را درنمی یابند. هنگامی که شما به تری می نگرید،می بینید که او در سراسر گستره های موضوعی چندگانه ای،دانشور و پرمایه است- و در یکپارچه کردن آنها،استاد است. خود جوش و خود انگیخته است،و گوش به زنگ لحظه های آموزش پذیری. در چیدن میوه های آن خودجوشی هم تواناست و در همان زمان که کار را شرح می دهد،به طور فزاینده ای می تواند برای گام های سپسین،برنامه ریزی نماید. گویی باور دارد که دانش آموزانش می توانند وظیفه ی انسان کارآزموده ای را بر دوش گیرند. پرسش هایی می پرسد و برای راهنمایی آنها،جهت هایی به آنها می دهد. از سویی،انگار دانش آموزانش در پرداختن به چالش های اندیشگی و ذهنی،احساس آسودگی و راحتی می کنند.

 نظرگیر این است که هیچ کدام از ایده های بهسازی پر سر و صدای کنونی،مهارت های او را ریشه یابی نخواهند کرد یا چشمگیرانه افزایش نخواهند داد. ایده ی دستمزد بر بنیاد شایستگی نیست که الهام بخش نوآوری هایش می شود : در واقع در ناحیه ای که او کار می کند،چنین ایده ای وجود ندارد.(گرچه او خوشحال خواهد شد که پول اضافی داشته باشد تا برخی از کلاس های درس اش را از جیب خودش مبلمان نماید.) آزمون های استاندارد نیست که به او انگیزه می دهند. راست این است که برخی از نمودهای اندیشگی که ما شاهد آن بودیم با چنین آزمون هایی به چنگ نخواهند آمد. آنچه انگیزه بخش اوست آمیخته پیچیده ای از ارزش های شخصی و رانه ای برای توانمندی و کارایی است. اینهاست که او را رهنمون می سازند تا با دانش آموزانش به شیوه هایی ویژه رفتار کند و پی گیر بهبود مهارت های خودش باشد. چندین سال پیش،او در کارگاه بنیاد دانش ملی شرکت کرد. هدف این کارگاه،درآمیختگی دانش با کلاس های درس دبستانی بود.

 هنگامی که ما به این آموزگار می اندیشیم با خود خواهیم گفت که چه رخ خواهد داد اگر منابع فراوان مالی و انسانی ای که صرف ماشین بزرگ آزمون گیری با پول های هنگفت می گردد صرف برنامه رشد حرفه ای آموزگاران گردد- برنامه ای که با گستردگی و با جدیت دنبال شود. ناگفته پیداست که منظور ما انجام کارهایی با اثرگذاری سریع و نیم روزه نیست که اغلب با عنوان رشد حرفه ای از آنها یاد می شود،بلکه درگیری دامنه دار جدی از آن گونه است که بنیاد دانش ملی و برنامه ی نوشتار ملی – برنامه ای که به استفانیه کمک کرد تا با خرچنگ های گوشه نشین،در درس پربارش،جادو نماید- پیشنهاد داده است. 

 این برنامه ها،کمابیش همیشه،در تابستان برگزار می شوند(برنامه نوشتار ملی،برای چهار هفته ادامه می یابد)،گرچه گزینه های دیگری هم هست،از آن میان این که تا بخشی از سال آموزشی هم کشیده شود. آموزگاران با کارشناسان موضوع های درسی همکاری می کنند؛با همدیگر می خوانند،می نویسند و می اندیشند؛درون مایه های تازه را می آموزند،گوش به دیگرانی می دهند که کامیابانه در کلاس های درس شان آن را به کار بسته اند،و خودشان آنرا می آزمایند. در اینجا،رسانه های الکترونیکی،بی اندازه سودمندند. با پدیدآوردن روش های گوناگون برای آموزگاران تا مشارکت کنند،نظر افراد منطقه های دورافتاده را بپرسند،و به عنوان کسانی که روی چیزهای تازه کار می کنند با توانمندی بیشتری نام خود را سرراست ثبت نمایند. چنین مشارکت در جریان کاری،در ساخت بیشتر اجتماع اندیشگی پدیدآمده در طول این برنامه،سرنوشت ساز خواهد بود. همانا که هم اکنون همه ی اینها هست اما می توانست چشمگیرانه گسترش یابد اگر سیاست گذاران،جهت گیری متفاوتی به بهسازی داشتند؛جهت گیری که درک پربارتری از آموزش و حرفه ی آموزشگری را در خود جای می داد.

گرچه بی گمان،مساله های عملی شیوه ی زندگی،در گزینش هر حرفه ای کارگر می افتند،با این رو بیشینه ی کسانی که به پیشه ی آموزش رو می آورند تا اندازه ای از انگیزه های نوع دوستانه برخوردارند. آنها کار با بچه ها را دوست دارند. دانش،یا ادبیات،یا تاریخ را دوست دارند و می خواهند تا آن شناخت و علاقه هم در وجود بچه ها جرقه بزند. آنها نابرابری ها را می بینند و می خواهند در زندگی جوانان،دگرگونی پدید آورند. این گونه از رشد حرفه ای که ما داریم توصیف می کنیم به نزد این افراد خوشایند و انگیزه بخش خواهد بود،جان تازه ای به آنها می دهد،و به عنوان پیشرفت های حرفه ای شخص،بیشتر آنها را می پذیرند.  رشد حرفه ای گسترده در دسترس،که اینگونه پربار شده باشد،مدل رشد انسانی بهسازی مدرسه را جایگزین بهسازی فن سالارانه آزمون- بنیاد کنونی خواهد نمود. و از آن رو که چنین رشد حرفه ای،به شدت بر آنچه آموزگاران یاد می دهند و بر چگونگی کار آنها،کارگر خواهد افتاد،اثر سرراست تری بر موفقیت تحصیلی دانش آموزان خواهد گذاشت.

 پرسش بنیادین این است که آیا یک بهسازی خاص،شدنی خواهد بود یا نه بهسازی باید بر آن چیزهایی تمرکز نماید که در کلاس استفانیه تری رخ داد. البته بخش خرچنگ گوشه نشین،از کار چند روزه ی یک کلاس درس،بیرون کشیده شد اما ما در اینجا برخی ویژگی هایی را معرفی می کنیم که شما در مدرسه های خوب شهری یا روستایی،دارا یا ندار خواهید یافت. این ویژگی ها را فهرست خواهیم کرد و هنگامی که شما آنها را می خوانید از خودتان بپرسید تا چه درجه ای بهسازی های کنونی که دارند پیشنهاد می شوند - از ارزشیابی های ارزش- افزوده آموزگاران تا تبدیل مدرسه های با عملکرد ضعیف به مدرسه های منشوری- دست یافتن به آنها را پیش خواهند انداخت یا از تحقق آنها  جلوگیری خواهند نمود.

 کلاس های شایسته،حسی از امنیت را پدید می آورند. در آنها ایمنی فیزیکی وجود دارد،که برای برخی از کودکان در برخی محیط ها،موضوعی جدی است. اما همچنین ایمنی از توهین و تحقیر هم هست. افزون بر این،ایمنی ریسک کردن،رفتن فراسوی آنچه شما هم اکنون می توانید به آسودگی انجام دهید،هم هست.

سخت در پیوند با مسآله ی امنیت،موضوع احترام است. این واژه،چیزهای زیادی را دربرمی گیرد و در سطوح گوناگونی عمل می کند : رفتار مودبانه،آراستگی،نبود ترس و دلهره،و،آن سوی قلمرو کنش های فردی : گرامی داشت زبان و فرهنگ مردمی که در کلاس درس نماینده دارند. احترام همچنین بعدی اندیشگی دارد. آنگونه که مدیر مدرسه ای در نیویورک یادآور شد : "احترام،تنها خوش رفتار بودن نیست. برنامه درسی هم باید آن را در خود بگنجاند. گرچه به اندازه کافی بایستی دشوار باشد که برنامه درسی آمیخته با احترام گردد."

 گفت و گو درباره ی ایمنی و احترام،به توجه به فرصت های دانش آموزی برای شرکت در کارهای اندیشگی می انجامد،به اندیشیدن سامانمند،به ساخت دانش،به نشان دادن توانایی ها. حتی در کلاس های درسی که کمابیش به شیوه ی سنتی گردانده می شوند دانش آموزان به جریان آنچه در کلاس درس رخ می دهد کمک می کنند،به بحث ها جهت می دهند،و تجربه خودشان و کاری که انجام می دهند را اداره می کنند. اندیشه ی دانش آموزان تری استفانیه،گرد مشاهده ی دقیق کارها،ثبت آنچه می بینند،ساختن گمانه ها،و گزارش همگانی اندیشه هایشان می چرخد.

از این رو،کلاس درس شایسته،مکان چشم داشت ها[توقع]،و پاسخگویی و مسئولیت هاست. آموزگاران به دانش آموزان به چشم باشندگانی[موجوداتی]اندیشه ورز و اجتماعی می نگرند. جوانان باید جدی کار کنند،سامانمند بیندیشند،با یکدیگر همکاری کنند و با هم کنار آیند- زمان هایی هم خواهد بود که دانش آموزان با چنین کارهایی به محدودیت هایشان پی  می برند. مدیر مدرسه دیگری از نیویورک می گفت : "دانش آموزان با ناباوری به ما می نگرند،هنگامی که به آنها می گوییم باشندگانی اندیشه ورزند." درخور یادآوری این که چنین انگارهایی درباره ی دانش آموزان،از رهگذر گستره ای از پشتیبانی ها،رهنمون ها،و ساختارها،تحقق می یابند : از روشی که آموزگاران،برنامه درسی شان را سامان می دهند و پرسش ها را برمی انگیزند و پاسخ می دهند،با یاریی که می کنند و کمک هایی که فراهم می آورند(تک آموزی،گردهمآیی ها،بازخوردهای شفاهی و نوشتاری)،با روش های گوناگونی که آنها بچه ها را به پشتیبانی و کمک به هم سن و سالان تشویق می کنند،با محیطی که در کلاس درس پدید می آورند- که ما را به یاد ملاحظه های ایمنی و احترام می اندازند.

 ویژگی های پیش گفته،دست به دست هم می دهند تا فضای همگانی سرزنده ای پدید آید. ساموئل هریسون اسمیت،روزنامه نگار سده ی هجدهم،در پس از انقلاب و در جستاری مهم درباره ی آموزش و پرورش،نوشت که نقش مستقل اطلاعات برای یک دموکراسی،بنیادین است و رشد اندیشگی فردی،به ژرفی،با رشد اندیشگی در مقیاس گسترده،و با "گسترش همگانی دانش" در سراسر جمهوری،همبسته است. زمانی که نوآوری های بهسازی  آموزشی- که چه بسا بدست آیند - را وارسی می کنیم،باید همچنین این پرسش تعریفی قدیمی را بپرسیم : در یک دموکراسی،هدف آموزش و پرورش چیست؟ پیدایش امنیت اندیشگی و فضای احترام،توزیع اختیار و پاسخگویی،نگهداشت توقع های بالا و ابزار دست یافتن به آنها- همه ی اینها،از بنیاد،دموکراتیک اند و زمینه های یک زندگی مدنی را فراهم می سازند. دانش آموزان به چشم باشندگانی توانا و مشارکت جو نگریسته می شوند،غنی هم در پتانسیل فردی و هم در پتانسیل اجتماعی. تحقق این نگاه به دانش آموز،چیزی است که سرانجام بایستی بهسازی آموزشی در ایالات متحده را به پیش براند.

*مایکل کتز،استاد تاریخ در دانشگاه پنسیلوانیا،و مایک رُس،استاد دانشکده ی تحصیلات تکمیلی آموزش و پرورش و پژوهش اطلاعات است.   

http://bohluli.blogsky.com/

همایش آموزش وپرورش چند فرهنگی

فرهنگیان نیوز - تدبیر:

همایش آموزش وپرورش چند فرهنگی


مشاهده همه همایش های saeidghanidel@gmail.com    

سطح برگزاریملی

محورهای همایش---------------

1- اسلام وتعلیم وتربیت چندفرهنگی

2- مبانی فلسفی،روانشناختی،جامعه شناختی آموزش و پرورش چندفرهنگی

3- برنامه­درسی چندفرهنگی ودوره­های تحصیلی ابتدایی ومتوسطه

4- برنامه درسی چندفرهنگی و آموزش عالی

5- برنامه درسی چندفرهنگی وتربیت معلم

6- آموزش و پرورش چندفرهنگی واسناد بالا دستی (برنامه درسی ملی،سند تحول بنیادین و...)

7- طراحی ومهندسی (تدوین ، اجرا ، ارزشیابی) برنامه درسی چند فرهنگی

8- مطالعه یافته­ها وتجارب نظام آموزشی دیگر کشورها در مورد برنامه درسی چند فرهنگی

محورهای همایش    

برگزار کنندگان: انجمن مطالعات برنامه درسی ایران واحد استان آذربایجان غربی

حامیان : دانشگاه آزاد اسلامی ارومیه

دانشگاه فرهنگیان ارومیه

دانشگاه پیام نور ارومیه

دانشگاه ارومیه

مهلت ارسال چکیده مقالات:

مهلت ارسال متن کامل مقالات:

تاریخ برگزاری همایش: 2 اسفند 1392

سایت همایش: barnamehdarsi.blogfa.com

تلفن تماس دبیرخانه: 09141683211

آدرس دبیرخانه: آذربایجان غربی ، شهرستان ارومیه جاده سلماس - دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه، ساختمان علوم، طبقه سوم - گروه کارشناسی ارشد علوم تربیتی

محل برگزاری: ارومیه

ایمیل: k4kk1@yahoo.com



لزوم آموزش مهارت‌های زندگی


لزوم آموزش مهارت‌های زندگی 
 
آناهیتا خدابخشی کولایی* 
 

ایجاد کلینیک‌های کنترل خشم فکر خوبی است و می‌توان گفت وجود چنین کلینیک‌هایی در سطح شهر تهران ضروری است. واقعیت این است که در سال‌های گذشته ما شاهد بوده‌ایم در موارد مختلف افراد رفتارهای خشمگینانه از خود بروز داده‌اند. این موارد مختلف، موارد ویژه‌ای نبوده‌اند بلکه در موقعیت‌های عادی و به‌دلیل مسائل کوچک گاه خشمگین می‌شویم. در نظر بگیرید هنگام استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی، در صف و... مدام شاهد رفتار‌های خشمگینانه هستیم. این واقعیت، اثبات می‌کند که نیازمند راهکار‌ها و آموزش مهارت‌هایی برای کنترل خشم هستیم. در واقع، خشمگین‌شدن بی‌جا، نشان‌دهنده وجود نوعی نابه‌هنجاری در رفتار شهروندان است. چنین چیزی را می‌توان یک اختلال به‌حساب آورد و لازم است برای رفع هر اختلالی اقداماتی انجام شود. اینکه شهرداری تهران تصمیم گرفته است کلینیک‌های کنترل خشم دایر کند خوب است اما، باید ملاحظاتی را مد نظر داشت یعنی اینکه، باید بررسی کرد چگونه قرار است این کار انجام شود. اجرای برنامه‌های اینچنینی در گذشته و توسط نهاد‌های مختلف اغلب جنبه تبلیغاتی داشته است. در واقع، این نهاد‌ها به حوزه‌ای ورود کرده و فعالیتی انجام داده‌اند اما، این فعالیت ادامه پیدا نکرده است. باید دید آیا قرار است برای مدت کوتاه چنین کلینیک‌هایی دایر شود یا شهرداری قصد برنامه‌ای بلندمدت در این زمینه دارد؟ ناگفته پیداست که یک برنامه مقطعی راه به جایی نخواهد برد. از طرف دیگر، چه درباره کلینیک‌های کنترل خشم و مهارت‌هایی که در این زمینه آموخته می‌شود و چه در مورد دیگر مسائل اجتماعی و روانی، مهم نوع آموزش‌ها و کسانی است که آموزش‌ها را ارائه می‌دهند. آیا کارشناسان در برنامه‌ریزی انجام شده دخالت داشته‌اند و اساسا آموزش‌ها توسط چه کسانی ارائه خواهد شد؟ کسانی که آموزش‌هایی برای کنترل خشم ارائه می‌دهند باید خود قبلا این دوره‌ها را گذرانده باشند یا مشاور و روانشناس باشند. صرف اینکه فردی احساس کند چنین کاری را می‌تواند انجام دهد یا با حفظ و بازگوکردن پاره‌ای از راهکارها، گمان کند مهارت کنترل خشم را آموزش داده است، فایده‌ای ندارد و برنامه درست پیش نخواهد رفت. نکته مهم دیگری که باید درباره کلینیک‌های کنترل خشم درنظر داشته باشیم این است که این کلینیک‌ها قرار است در چه مناطقی دایر شوند؟ در شهر تهران وضعیت خشم شهروندان همه جا یکسان نیست. در برخی مناطق به‌دلیل مسائل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و... ممکن است نیاز بیشتری به کلینیک‌های کنترل خشم و ارائه آموزش در این زمینه باشد. شهرداری پیش از اینکه کار را شروع کند باید نیازسنجی دقیقی انجام دهد. مساله مهمی که باید مدنظر قرار گیرد اینکه برای مثال مشکلی مانند اعتیاد اگر در منطقه‌ای زیاد باشد، میزان خشم نیز زیادتر خواهد بود. در چنین جایی باید با دقت و وسواس بیشتری عمل کرد و شاید نیاز باشد تا کلینیک‌ها یا دوره‌های بیشتری وجود داشته باشد. اتفاقا نیاز است بیشتر به چنین جاهایی توجه شود. به هر حال می‌توان میان خشم و برخی آسیب‌های اجتماعی رابطه برقرار کرد؛ یعنی، اگر میزان آسیب‌های اجتماعی بالا باشد میزان بروز خشم نیز بالا خواهد بود. باز باید تاکید کرد که فعالیت‌هایی از این دست اگر به‌صورت کارشناسی و با ملاحظاتی که عنوان شد، انجام شود مفید خواهد بود. شهرداری به‌عنوان نهادی که دارای ظرفیت‌هایی برای ارائه مهارت‌های روانی و اجتماعی است می‌تواند نقش خوبی در این زمینه ایفا کند. در بسیاری از شهر‌های دنیا معمول است که شهرداری‌ها به ارائه خدمات اجتماعی، روانی و مشاوره‌ای می‌پردازند. این خدمات معمولا رایگان ارائه می‌شوند و با توجه به مسائل و مشکلاتی که در زمینه‌های روانی و اجتماعی وجود دارد، به‌نظر می‌رسد نیازمند چنین خدماتی هستیم. اگر می‌خواهیم در زمینه کنترل خشم و دیگر مهارت‌هایی که برای داشتن یک زندگی خوب لازم است، فعالیت‌های مثمرثمری داشته باشیم، نیازمند استفاده از ظرفیت نهاد‌های مختلف از جمله شهرداری هستیم. با این وجود، صرف ورود یک نهاد مشکلی را حل نمی‌کند بلکه، اگر نهادی به چنین موضوعاتی ورود می‌کند، باید ملاحظات مختلف را در نظر داشت. اکنون بیش از هر زمان نیازمند اقدامات کارشناسی شده، معقول و اساسی هستیم. به نظر می‌رسد در برخی موارد دیگر فرصت آزمون و خطا نداریم.

آرمان - 19 بهمن  92


بیمه طلایی فرهنگیان و برخی کاستی ها

بیمه طلایی فرهنگیان و برخی کاستی ها 


 

مهدی بهلولی،روزنامه آرمان،19 بهمن 92

 در میان کارهایی که در دولت دهم و در  وزارت خانه ی آموزش و پرورش انجام پذیرفت شاید بتوان راه اندازی بیمه ی طلایی فرهنگیان را کاری بایسته و سودمند دانست. این سخن البته به معنای چشم پوشیدن بر کم و کاستی های این برنامه نیست اما می توان پذیرفت که اجرای بیمه طلایی،در کل،برنامه ای است که رضایت نسبی فرهنگیان را با خود به همراه داشته است. گرچه این بیمه در سه سال نخست،تنها فرهنگیان شاغل را دربرگرفت و فقط از سال چهارم- آن هم البته با تفاوت های جدی در خدمات دهی و تنها به شرط بستری در بیمارستان- شامل فرهنگیان بازنشسته نیز گردید. ولی پس از گذشت چهار پنج سال از اجرای این برنامه،چه بسا بتوان گفت که هر چه از آغاز آن دورتر گشتیم کم و کاستی های آن بیشتر گردید. برای نمونه این که با گذشت نزدیک به دو سال هنوز هم،دولت سهم خویش از بیمه طلایی فرهنگیان را در سال 91 بازپرداخت نکرده است. توضیح این که،در بیمه طلایی فرهنگیان و در سال های اول آن،در آغاز هر ماه،مبلغ کل بیمه از حقوق بیمه شده کسر می گشت اما پس از آن،نصف این مبلغ را خود آموزش و پرورش،با گذشت یکی دو ماه،به حساب فرهنگیان باز می گرداند که به این مبلغ سهم آموزش و پرورش از بیمه طلایی می گویند. در ماه های نخست راه اندازی بیمه،این مبلغ،کمابیش به سامان،به حساب فرهنگیان واریز می گردید اما در سال 91 دولت از واریز سهم خود سرباز زد. در سال 91،حق بیمه طلایی هر فرهنگی 12 هزار و پانصد تومان بود. آنگونه که خود کارگزاران آموزش و پرورش هم می گویند بیمه طلایی،95 درصد فرهنگیان شاغل را دربرمی گیرد که اگر متوسط شمار هر خانواده فرهنگی را سه- چهار نفر در نظر گیریم آموزش و پرورش بایستی به حساب هر فرهنگی ماهانه چیزی نزدیک به 20 هزارتومان واریز نماید که اگر این مبلغ را در یک میلیون فرهنگی ضرب نماییم می شود ماهانه چیزی پیرامون بیست میلیارد تومان،و باز اگر این مبلغ را در 12 ماه ضرب نماییم می شود دویست و چهل میلیارد تومان. هم اکنون نگرانی فرهنگیان این است که با عوض شدن دولت،این مبلغ قابل توجه،سراسر،به فراموشی سپرده شود و دولت یازدهم هم آن را پرداخت ننماید.

 از دیگر کاستی های بیمه طلایی فرهنگیان این است که سقف این بیمه برای خدمات دندان پزشکی،زایمان و کمک هزینه ی عینک،پنج سال است که ثابت مانده است. با این که از پنج سال پیش تاکنون می توان گفت این هزینه ها دست کم دو- سه برابر شده اما کمک هزینه ی دندان پزشکی 200 هزار تومان،کمک هزینه ی زایمان یک میلیون و کمک هزینه ی عینک پنجاه هزار تومان بدون تغییر مانده است. بگذریم از این که شمار مراکز درمانی ای که با بیمه طلایی قرارداد دارند نیز،آنچنان بالا نیست و این نگارنده خود بارها،در این مورد از زبان فرهنگیان گلایه ها شنیده ام که بسیاری از مراکز درمانی،با بیمه طلایی فرهنگیان قرارداد ندارند. اما از دیگر کاستی های اساسی این بیمه این است که بایستی هر سال تمدید شود و به عنوان یکی از حقوق بیمه ای فرهنگیان درنیامده است. به سخن دیگر،فرهنگیان هر سال امکان این را می دهند که این بیمه در سال آینده تمدید نگردد. از این رو شایسته است که کارگزاران آموزش و پرورش دولت یازدهم،راهکاری بیندیشند که بیمه طلایی فرهنگیان،نیاز به تمدید هر ساله نداشته باشد. 

 به هر رو،فرهنگیان- شاغل و بازنشسته- هم اکنون و در دولت یازدهم بر این امیدند که وزیر آموزش و پرورش،توجه خاص خود را بر بهبود بیمه طلایی فرهنگیان و زدودن کاستی های آن نماید. به ویژه فرهنگیان بازنشسته،که هم اکنون تنها به هنگام بستری در بیمارستان می توانند از این بیمه بهره مند شوند انتظار بهبود این بیمه را دارند تا بتوانند بدون بستری در بیمارستان هم،از خدمات ویژه ی آن بهره مند گردند. فرهنگیان بازنشسته،کسانی هستند که با کمترین دستمزد و انتظار مادی،زندگی خود را بر آموزش و پرورش فرزندان این مرز و بوم نهاده اند و هم اکنون در روزگار میان سالی و پیری و بازنشستگی که به مراقبت و درمان بیش از پیش نیازمندند بی گمان شایسته ی نگاه ویژه فرادستان آموزش و پرورش اند.  

 http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=527&pageno=5   

بی قانونی نتیجه بی اعتمادی است ....

  

          از مهم‌ترین آسیبهای اجتماعی کشور تضعیف هنجارهای اخلاقی و اعتماد اجتماعی است. رواج و رسمیت

یافتن دروغ در مناسبات فردی و اجتماعی، افزایش و گسترش سوگند در گفتمان‌ها، سوءظن، فردگرایی، تظاهر و

ریا، رابطه‌گرایی، قانون‌گریزی، عوام زدگی و عوام فریبی، تملق و گزافه‌گویی نشانه‌هایی از بحران اخلاقی و نبود

اعتماد در جامعه است.مهم‌ترین دغدغه رفتارشناسان و آسیب‌شناس‌های اجتماعی افزایش شاخص‌های

آسیب‌های اجتماعی در جامعه است تا آنجا که اختلالات روانی و افسردگی در جامعه ما دومین رتبه بیماری‌ها را

از نظر تحمیل هزینه‌های بهداشتی، روانی و اجتماعی و اقتصادی دارد. همچنین پرخاشگری و خشونت رو به 

افزایش است تا آنجا که بیش از 60 درصد از جرایم به علت خشونت روی می‌دهد.

در یک پژوهش میدانی بیش از 75 درصد از مردم پول و پارتی را برای احقاق حق خودشان ضروری دانسته و تنها

25 درصد از آنها به اجرای مساوی قانون اعتقاد داشتند. از این نظر می‌توان چنین برداشت کرد که شاخص‌هایی

چون امید به آینده، قابل اعتماد بودن یا منصف بودن افراد و تکیه بر انصاف اجتماعی در وضع مطلوبی قرار ندارد.

همچنان که می‌دانیم ارتباطات عنصر حیاتی در جامعه و مایه دوام و قوام آن است و در ارتباط ناب لزوم اعتماد

متقابل ملاحظه شده و اعتماد متقابل نیز به نوبه خود رابطه نزدیک با صمیمیت دارد. برای ایجاد اعتماد، شخص باید

هم به دیگری اعتماد کند و هم خودش دست کم در محدوده رابطه مورد نظر قابل اعتماد باشد.

در یک جامعه اعتماد اجتماعی مثل شیرازه‌ای است که آحاد آن را به هم پیوند داده و از پراکندگی آنها جلوگیری

می‌کند. بی‌اعتمادی افراد به یکدیگر و بی‌اعتمادی به ساختار سیاسی و اجرایی جامعه باعث بروز

سوءاستفاده‌های مختلف، رشوه، اختلاس و پدیده زیرآب‌زنی می‌شود. در بررسی انحرافات و مسائل اجتماعی

ریشه بسیاری از آسیب‌ها را در بی‌اعتمادی افراد به یکدیگر می‌توان جست‌وجو کرد.

وقتی در یک جامعه منابع به صورت ناعادلانه در بین گروه‌های مردم توزیع شود و این نابرابری در طول زمان استمرار

پیدا کند شکاف بین دو طبقه غنی و فقیر هر روز بیش‌تر می‌شود و طبیعی است که در این شرایط قوانین و

ساختار سیاسی جامعه زیر سوال رفته و نوعی بی‌اعتمادی اجتماعی را در افراد تقویت می‌کند.


بی اعتمادی مردم به ساختارهای اجرایی منجر به تضعیف تعهد اجتماعی و کمرنگ شدن هویت ملی شده و

گذشته از آن بی‌اعتمادی به تدریج به سطح روابط میان فردی کشیده می‌شود و حاصل آن انزوای اجتماعی است.

بنابراین می‌توان گفت وقتی سرمایه‌های اجتماعی فراموش می‌شود، فقر و بیکاری، تورم و اعتیاد و خودکشی،

طلاق و جرایم اخلاقی نیز روندی رو به گسترش می‌یابد. با توجه به محورهای یاد شده، سرفصل‌های زیر آثار

مشخص و آشکار بی‌اعتمادی اجتماعی و سرگردانی انسان است:

الف/ ناتوانی و بی‌قدرتی: یعنی فرد در این حالت احساس بی‌قدرتی و بی‌اختیاری کرده و قادر به تحت تاثیر قرار

دادن محیط اجتماعی خود نیست. این محیط اجتماعی از خانواده و مغازه و محل کار شروع شده و به جامعه

سرایت می‌یابد.ب/ پوچی: در چنین حالتی در عقاید و باورهای فرد ابهام و تردید ظاهر شده و او نمیداند به چه

چیزی باید اعتقاد داشته باشد، چه شایعه‌ای را بپذیرد و کدام خبر را رد کند؛ به عبارت دیگر انتظار چندانی از

رضایت بخش بودن پیش بینی‌های رفتاری فرد در آینده وجود ندارد.


ج/ بی‌معیاری: حالتی از خودبیگانگی است که فرد در جامعه احساس می‌کند برای رسیدن به هدفهای ارزنده خود

نیاز به وسایل نامشروع دارد یا کنشهایی او را به هدفش نزدیک می‌کند که مورد تایید جامعه و باورهای قبلی او

نیست.د/ انزوا: هنگامی است که شخص احساس می‌کند با ارزش‌ها و معیارها و باورهای جامعه بیگانه شده و

در چنین حالتی فرد خود را با آنچه از نظر جامعه ارزشمند و دارای اعتبار است هم عقیده و هم سو نمی‌بیند.

با توجه به محورهای گفته شده، پیامدهای بی‌اعتمادی اجتماعی نه تنها باعث دلسردی افراد و کمرنگی

سرمایه‌های اجتماعی می‌شود بلکه کم کم منجر به گسترش آن در سطح جامعه نیز خواهد شد


جامعه شناسی,علمی,ادبی,اطلاعات عمومی


http://www.rahavardeman.blogfa.com/post-256.aspx

7 سال پیش در چنین روزی ... 15 بهمن 92

7 سال پیش در چنین روزی  ...

15 بهمن    92


تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایرانبیانیه 26

 

روز یکشنبه 15 بهمن 85 در یک هوای بارانی و سرد زمستانی شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران   طی اطلاعیه ای که در هفته نامه قلم معلم چاپ شده بوداز معلمان دعوت کرده بود که برای تصویب و اجرای لایحه خدمات کشوری از ساعت 30/12دقیقه   الی 17 بعد از ظهر مقابل مجلس شورای اسلامی نجمع کنند .

حضور با شکوه فرهنگیان در این روز رییس دولت و مجلس شورای اسلامی را متوجه

اراده عضیم فرهنگیان برای اجرا و تصویب این قانون کرد ونسیت به استراد این لایحه خدمات کشوری به دولت واکنش نشان دادند .اکبر علمی نماینده تبریز در مجلس هفتم  تنها نماینده ای بود که به شکل رسمی در جمع فرهنگیان حاضر شد . در این تجمع حدود 37 تشکل صنفی سراسر کشور حضور فعال داشتند و تعدادی از نمایندگان آنها سخنرانی کردند

قلم معلم 24 بهمن 85 شماره 38

 

بیانیه زیر صادر شد:

 

    به نام خداوند جان و خرد

 

     بیانیه پایانی تجمع معلمان و اعضای شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

                               تهران – 15 / بهمن / 85

    

        ای مالک پرهیز کن که نیکی به رعیت کنی و بر آنان منت نهی یا کرده ی خود را بزرگ نشان دهی یا وعده شان نمایی و خلف وعده کنی که منت گذاشتن نیکی را ضایع کند وبزرگ کردن کارها ، فروغ و نور حق را می زداید. خلف وعده خدا را به خشم می آورد و مردم را برانگیخته می سازد . خداوند تعالی فرمود :" دشمنی بزرگی است پیش خدا ، این که بگویید و انجام ندهید." ( عهد نامه مالک اشتر )

      زمزمه های سال های گذشته بالاخره در سال 80 تبدیل به فریاد شد و اعتراضات زنجیره ای فرهنگیان به گوش مسئولان رسید .ابتدا با ناباوری آن را به جناح های سیاسی منسوب کردند وخواستند تخطئه اش نمایند اما زود دریافتند که این جنبش ریشه دار تر از آن است که با تحریک فرد یا افرادی آغاز و با تشری خاموش شود .

     وعده وعیدها آغاز شد . ریاست جمهوری وقت با ایجاد یک کمیته ی بلند پایه به پیگیری موضوع پرداخت .تشکیل این کمیته موجب ایجاد اختلاف در صفوف فرهنگیان شد و در نتیجه حادثه ی تلخ 6 بهمن اتفاق افتاد و معلمان در مقابل نهاد ریاست جمهوری به شدت ضرب و شتم شدند و کسی به موی سپید مردان و چادر سیاه زنانی که برای گرفتن حق شان آمده بودند اعتنایی نکرد .

     بعد از مدتی حاصل کار کمیته پرداخت بخشی از مطالبات و دیون فرهنگیان بود که از 16 سال پیش ، پرداخت نشده بود . اما آن چه معلمان را به دور هم جمع نموده بود رفع تبعیض بود ، نه دریافت دیون معوقه شان آن هم بعد از این همه سال و در حالی که ارزش پولی آن بسیار پائین آمده بود . اعتراضات دوباره شکل گرفت . کانون های صنفی با قدرت تمام وارد صحنه شدند . کمیته ی دوم توسط مجلس تشکیل شد و آقای کروبی قول دادند دونفر از نمایندگان تشکل های صنفی حاضر در جلسه ، در جلسات کمیته ی مذبور شرکت نمایند اما در روز پنجشنبه

 اول / خرداد آقای حاجی بابایی در مصاحبه با روزنامه ی جام جم اعلام کرد : " نیازی به حضور نمایندگان تشکل ها نیست و معلمان برای رسیدن به مطالبات خود فقط دو ماه دیگر صبر کنند . "

     یکشنبه 4 / خرداد 82 کانون های صنفی معلمان از فرهنگیان خواستند تا مطالبات خود را برای مسئولان پست کنند . هزاران نامه برای نمایندگان مجلس فرستاده شد اما هیچ پاسخی به هیچ نامه ای داده نشد و طومارهایی هم که بارها در تجمع های معلمان جمع آوری و امضا شده بود نادیده گرفته شد . به سراغ نمایندگان مجلس ششم رفتیم . بارها با آنان ملاقات داشتیم . در آخرین ملاقات آقای کروبی صادقانه به ما گفتند : " به من گفته اند که دو نوع تبعیض داریم . تبعیض روا و تبعیض ناروا ، تبعیضی که در حق معلمان اجرا می شود رواست ." و نیز گفتند : " چون شما آدم های نجیبی هستید می توانید بعضی کمبود ها را تحمل کنید اما اگر شرکت نفتی ها را رها کنیم شیر های نفت را می بندند وکشور دچار مشکل می شود .!" بارها درخواست ملاقات به آقای خاتمی دادیم و میسر نشد .! سراغ مسئولان سازمان مدیریت و برنامه ریزی رفتیم . آنان به کلی وجود تبعیض را منکر شدند و مدعی شدند طبق آمارها معلمان از دیگر کارکنان دولت بیشتر حقوق می گیرند و این در حالی بود که در همان زمان حقوق کارکنان سازمان مدیریت بیش از سه برابر حقوق معلمان بود .!با آقای غندالی ( معاون وزیر وقت ) به صحبت نشستیم و با دکتر صدیقی (معاون سازمان مدیریت ) ملاقات کردیم . اولی طرح ارتقا شغلی را نجات دهنده ی معلمان معرفی کرد و دومی وعده ی تدوین نظام هماهنگ پرداخت را داد و مدعی شد با اجرای آن مشکلات فرهنگیان به طور کامل برطرف می شود . مدتی صبوری کردیم . دوباره به سراغ شان رفتیم . گفتند کشف کرده ایم که نظام هماهنگ پرداخت به ضرر شماست ! و لذا به جای آن لایحه خدمات کشوری را تدوین می کنیم که اگر اجرا شود ، مشکلات شما حل خواهد شد . اما روزها و ماه ها گذشت و از این لایحه خبری نشد .

     بعد از مدتی مجلس هفتم با شعار عدالت محوری و اصول گرایی و تکیه بر معیشت مردم

شکل گرفت . به سراغ آنان رفتیم . حداد عادل ( رئیس مجلس وقت ) در نطقی آتشین که سی دی آن موجود است اعلام کرد که مفتخراست 13 سال معلم بوده و معتقد به اصلاح اقتصاد آمورش و پرورش است و افزود که مجلس هفتم با مجلس ششم فرق دارد . آن ها سیاسی بودند اما این مجلس ، مجلس کار است و نشانه آن این است که در اولین مصوبه خود ، دولت را موظف نموده است تا ظرف دو ماه لایحه خدمات کشوری را به مجلس ارائه دهد . در غیر این صورت با دولت به شدت برخورد خواهیم کرد . به ایشان تذکر داده شد که قضاوت درباره مجلس هفتم زود است و اصولا تشکل های صنفی نمی خواهند وارد بازی های سیاسی شوند ، و بگذارید ما صنفی بماینم  اما گویا خوشایند آنان نبود که چرا هنوز دو ماه از این ملاقات نگذشته بود که موج دستگیری ها و بازجویی ها و احضار ها در سراسر کشور شدت گرفت . با این تصور که می توان جنبش مدنی وعدالت جو را با برخوردهای امنیتی آرام کرد . اما نتیجه معکوس شد و تشکل های صنفی منسجم تر شده واطلاعیه ها و بیانیه هایی که در اوج فشار ها صادر می شد بسیار پرشور تر از گذشته بود . اگر چه دلسردی برخی از همکاران فرهنگی دست تشکل ها را بسته بود اما در همین دوره تشکل ها از نظر کیفی به بازسازی خود پرداختند و از نظر کمی تعدادشان از 20 تشکل به 40 تشکل افزایش یافت و این باور در مسئولان و نیروهای امنیتی تقویت شد که این شعله خاموش شدنی نیست و کسانی که برای رهایی و نجات آموزش و پرورش پیمان بسته اند دست از پیمان خود برنخواهند داشت .

     ماه ها گذشت و انتخابات ریاست جمهوری نهم با پیروزی آقای احمدی نژاد و شعار آوردن پول نفت بر سر سفره های مردم به پایان رسید . با ایشان ملاقات کردیم و به دلیل تجربیات گذشته با ناباوری به حرف های ایشان گوش دادیم . اما قاطعیت ایشان در گفتار و صمیمیتی که از خود نشان می دادند باعث شد باورمان شود وعده هایی که می دهند واقعی است و بزودی وضع آموزش و پرورش و معلمان دگرگون خواهد شد . اما نه تنها هیچ یک از آن ها محقق نشد بلکه با باقی مانده ی آبروی معلمان نیز با وعده ی توزیع سهام عدالت بین معلمان برباد رفت و روزنامه ها با تیتر درشت نوشتند :"´بعد از مستمندان ، معلمان در اولویت دریافت سهام عدالت قرار دارند ."این جا بود که دریافتیم دولت جدید بنا دارد مشکل معلمان را با دادن صدقه به شیوه ی کمیته امدادی برطرف نماید .! و این در حالی است که آقای احمدی نژاد در دوره ی ریاست شهرداری تهران گفته بودند که من دست و پای معلمان را می بوسم و اگر چند شرکت دولتی را در اختیار من قرار دهند حقوق معلمان را چند برابر خواهم کرد .!

     اما امروز به بهانه ی بار مالی لایحه ی مدیریت ، تقاضای استرداد این لایحه را دارند . لایحه ای که به تاکید کارشناسان بیش از 5 هزار نفر ساعت وقت صرف آن شده است و چندین سال معلمان و فعالان صنفی به اجرای آن دل خوش کرده و سکوت اختیار نموده اند تا این لایحه به تصویب رسیده و اجرا شود . به راستی آیا مسئولان امنیتی که چشم و گوش مسئولان هستند به آن ها هشدار نداه اند که میلیون ها معلم و کارمند منتظر تصمیم و اجرای این لایحه هستند و عدم اجرای آن چه بحرانی ایجاد خواهد کرد .؟

     البته ما نیز ایراداتی نسبت به بندهایی از این لایحه داریم و معتقدیم که این اشکالات باید به مرور زمان برطرف شود . ما می دانیم که لایحه ی مدیریت امنیت شغلی بسیاری از کارمندان را خدشه دار می کند . ما می دانیم که تفاوت حداقل و حداکثر حقوق در این لایحه که به نام نظام هماهنگ طراحی شده است بین 7 تا 35 برابر است . ما می دانیم که سنوات خدمت کارمندان و سن بازنشستگان در این لایحه افزایش پیدا کرده است . ما می دانیم که قضا ت و هیئت علمی دانشگاه ها و وزارت اطلاعات و بخشی از وزارت امور خارجه و حتی نیروهای نظامی و انتظامی از مشمول این لایحه خارج خواهند شد . ما می دانیم که وزیر نفت اجازه نخواهد داد که از حقوق چند میلیونی کارکنان این شرکت کاسته شود و ما نکات بسیار دیگری از این لایحه می دانیم که در جای خود مطرح و پیگیری خواهد شد .

     اما این را می دانیم که در صورت اجرای صحیح این لایحه هیچ کارمندی بیش از یک فیش حقوقی نخواهد داشت و حقوق معلمان و پرستاران هر سال 10 درصد بیش از سایر کارمندان افزایش خواهد یافت که اگر این اتفاق بیفتد دیگر بار تورمی ناشی از افزایش حقوق سایر کارمندان فقط متوجه معلمان نخواهد بود و اگر فریادی بلند شود این بار فقط معلمان فریاد گر نخواهند بود و دولت موظف خواهد شد که پاسخ گوی تمامی کارمندان خود باشد و این امر باعث اتحاد همه ی کارمندان برای بهبود وضعیت معیشتی آنان خواهد شد .

     متاسفانه تا کنون سایر اقشار جامعه با معلمان همراه نشده اند و مشکل معلمان را مشکل کل جامعه ندیده اند . لذا وقتی که هر سال بودجه ی آموزش و پرورش با کسری مواجه می شود ، هیچ کس نگران نمی شود و واکنشی نشان نمی دهد . لذا ما متاسفیم از این که می شنویم بودجه ی امسال آموزش و پرورش به نسبت عملکرد سال گذشته بیش از 3300 میلیارد تومان کسری دارد و این در حالی است که کل بودجه افزایشی چشم گیر داشته است . ما متاسفیم از این که می بینیم هیچ کس در برابر مردودی بیش از 4 میلیون دانش آموز در سال گذشته پاسخ گو نیست و بحث استیضاح وزیر به دلیل بده بستان هایی که درون مجلس رخ می دهد هر روز به تعویق می افتد . ما متاسفیم وقتی می شنویم

 6 هزار مدرسه فاقد سرویس بهداشتی است و یا هر ساله به دلیل نداشتن وسایل گرمایی مناسب فرزندان و کودکان معصوم این دیار در آتش می سوزند و هیچ کس وادار به استعفا و یا حتی عذرخواهی نمی شود .! ما متاسفیم وقت می شنویم بیش از 9 میلیون از دانش آموزان در مدارس دو نوبته درس می خوانند .آیا در این شرایط نباید به آن چه که بر آموزش و پرورش کشور می گذرد اعتراض کرد .؟!

     آقای رئیس جمهور آیا شما نفرمودید که هرکجا بی عدالتی دیدی فریاد بزنید ؟ آیا پاسخ این فریاد ها را کسی خواهد داد ؟ و یا این که با امنیتی کردن فضا و بگیر و ببند ها به پاک کردن صورت مسئله خواهید پرداخت .؟

     جناب رئیس جمهور " لکل امه اجل و فاذا جاء اجلهم لا یستاخرون ساعه و لا یستقدمون " هر گروه و دسته ای یک دوره ای دارد که هر زمان آن دوره به پایان برسد نه لحظه ای در آن تاخیر می افتد و نه جلو خواهد افتاد .

     پس شایسته است که در دوره ای که قدرت اجرایی کشور را در دست گرفته اید یادگاری شایسته ازخود به جا گذارید وگرنه به همان سرنوشتی دچار خواهید شد که گذشتگان را به آن سرزنش می کنید .

     فرهنگیان عزیز، معلمان فرهیحته و آگاه همکاران شما در شورای هماهنگی تشکل های صنفی معلمان کشور علیرغم ناملایمات ، خلف وعده ها و بی توجهی های مسئولان ( آن گونه که شرح آن در سطور فوق آمد ) ، می دانند حرکت های مدنی و صنفی پروسه ای است که لازمه ی تکامل آن صبر ، استقامت ، حضور ، دادن هزینه و حفظ امیدواری است . همین که حرکت های شما در سال های اخیر منجر به این شد که حقوق به عمد فراموش شده ی شما در سطح ملی انعکاس یابد و مسئولان کشور اعم از رئیس جمهور و هیئت دولت ، رئیس و نمایندگان مجلس ، مدیران ارشد به تضییع حقوق شما اعتراف کنند خود قدمی هر چند کوچک بوده است به جلو . همه ی ما انتظار داشتیم این اعترافات تلخ مسئولان به اقدامات عملی آن ها در رفع تبعیض های آشکار موجود منتهی شود ، لیکن وقایع حدود یک ماه گذشته مشخص می نماید نه تنها اراده ای برای انجام اقدامات حداقلی نظیر تصویب و اجرای لایحه ی خدمات کشوری وجود ندارد ، که قرائن آشکار ونهان حکایت از تلاش گروه های فشار برای حذف و فراموشی این لایحه دارد . سابقه ی ذهنی از عملکرد مسئولان کشور بیانگر این امر است که آن ها براساس میزان آگاهی توام با حرکت شما و اعتراض آشکار به تضییع حقوق مادی و معنوی خود ، اوضاع را ارزیابی نموده و به اختصاص بودجه و یا اقداماتی برای احقاق حقوق تضییع شده می پردازند و تصمیم گیری می نمایند . لذا پس از دو مرحله حضور در مقابل مجلس شورای اسلامی ما نمایندگان کانون های صنفی معلمان کشور (شورای هماهنگی ) تصمیمات زیر را اعلام می داریم و امیدواریم گوش شنوا و اراده ای برای عمل به آن وجود داشته باشد :

    1 – به مجلس ودولت تا 25 / 11 / 85 مهلت داده می شود تا برای تصویب نهایی لایحه ی مدیریت خدمات کشوری و ایجاد ردیف بودجه و اجرایی کردن آن از

 1 / 1 / 86 اقدام نمایند .

    2 – ما معلمان سراسر کشور در صورت عدم تصویب آن تا زمان معین شده و برای اعتراض خود نسبت به این بی توجهی و رساندن صدای خود به مسئولان روزهای دوشنبه و سه شنبه ( 30 / 11 / 85 و 1 / 12 / 85 ) ضمن حضور در مدارس علیرغم میل خود در حضور در کلاس ها خود داری می نمائیم .

    3 – ما خواستار لغو تبعید پیمان نودینیان و برطرف شدن مشکلات حقوقی و آموزشی و بازگشت ایشان به سنندج هستیم .

    4 – چنان چه اقدامات فوق نیز جواب نگرفت ، جلسه ی فوق العاده ی شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان سراسر کشور در هفته ی دوم اسفند ماه برای بررسی نتایج و تصمیم گیری درباره ی اقدامات بعدی در تهران تشکیل خواهد شد .

   5 – لازم به ذکر است در صورت دستگیری یا ایجاد هرگونه مشکلی برای معلمان و اعضای تشکل های سراسری کشور تجمع عمومی فرهنگیان در مقابل مجلس شورای اسلامی برگزار خواهد شد .

کانون صنفی معلمان ایران – کانون صنفی معلمان کرمانشاه – کانون صنفی فرهنگیان یزد – کانون صنفی معلمان اردبیل – کانون صنفی فرهنگیان استان اصفهان – کانون فرهنگیان شیراز – کانون صنفی فرهنگیان خراسان – انجمن صنفی فرهنگیان خراسان – کانون صنفی معلمان گیلان ( رشت ) – جامعه ی فرهنگیان آستانه ی اشرفیه – انجمن صنفی فرهنگیان کردستان – کانون صنفی فرهنگیان استان قزوین – کانون صنفی معلمان لاهیجان – کانون صنفی فرهنگیان چهار محال و بختیاری – کانون صنفی فرهنگیان شهرضا – کانون صنفی فرهنگیان استان مرکزی – کانون معلمان همدان – کانون صنفی معلمان ملایر – کانون صنفی معلمان نکا – انجمن صنفی معلمان خمینی شهر – کانون صنفی فرهنگیان دزفول – کانون صنفی فرهنگیان استان زنجان – اتحادیه ی صنفی فرهیگیان اهواز – کانون صنفی معلمان ارومیه – کانون صنفی معلمان شوشتر – کانون صنفی معلمان ابهر – کانون فرهنگیان اسلامشهر – مجمع صنفی فرهنگیان ایلام – کانون صنفی معلمان ازنا ( هیئت موسس ) – کانون صنفی فرهنگیان استان آذربایجان شرقی  - کانون صنفی معلمان شهر ری – کانون صنفی فرهنگیان کاشان – کانون صنفی فرهنگیان مازندران – کانون صنفی معلمان قا ئم-  کانون صنفی معلمان دماوند – کانون صنفی معلمان پاک دشت

           دبیرخانه ی شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

                                         تهران    15/11/85

 

تایید حکم تبعید محمد توکلی در دادگاه تجدید نظر


تایید حکم تبعید محمد توکلی در دادگاه تجدید نظر  


 

                                   حقوق معلم - اسماعیل عبدی

 حکم ظالمانه تبعید محمد توکلی عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان استان کرمانشاه به خارج از استان ( با دلیل واهی تحریک همکاران و دانش آموزان به عدم همکاری با مدیریت آموزش و پرورش کرمانشاه و تحریک به تعطیلی و انتشار پیامک دعوت به تجمع در صورت پرداخت نشدن مطالبات فرهنگیان) در فروردین 92 به ایشان ابلاغ شده بود و با اعتراض وی به شعبه 1 تجدید نظر هیات تخلفات وزارتخانه جهت بررسی و صدور رای فرستاده شد.این هیات به ریاست حسن تهرانی حکم بدوی را تایید و محل جغرافیایی تبعید را استان لرستان و خارج از مرکز استان تعیین کرد.این حکم قطعی  طی نامه ای از سوی معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارتخانه آموزش و پرورش و با امضای مدیر کل امور اداری و تشکیلات وزارتخانه به سازمان آموزش و پرورش استان کرمانشاه فرستاده شده است.

 محمد توکلی از بهترین نیروهای صنفی عضو شورای هماهنگی است.او پس از انتخاب آقای حسن روحانی به عنوان رییس جمهور امیدوار بود که رای مورد نظر لغو شود. در ضمن ایشان در انتخابات اخیر قائم مقام ستاد آقای روحانی در کرمانشاه بود. پیشتر محمد توکلی دفاعیات خود را به دبیرخانه شورای هماهنگی کانون های صنفی معلمان کشور (تهران) فرستاده بود که به دایره ی حقوقی وزارتخانه جهت بررسی مجدد فرستاده شد.

 با پیگیری دبیرخانه معلوم شد که پرونده ایشان برای بررسی نهایی به هیات عالی نظارت فرستاده شده است.
طی تماسی که آقای توکلی با حقوق معلم داشت مشخص شد که امروز مدیرکل آموزش و پرورش استان کرمانشاه به توکلی گفته است که مدارک خود را جهت تغییر محل جغرافیایی خدمتش به بروجرد به آن مدیریت ارائه نماید و افزوده که اگر حکم در هیات عالی نظارت نقض شود بلافاصله به استان کرمانشاه باز می گردد.

 حقوق معلم امیدوارست مسئولین با درک شرایط احکام حیرت آور فعالان صنفی را نقض کرده و زمینه ساز آرامش خانواده های آن ها گردند. 

http://bield.mihanblog.com/

تخریب 5 مدرسه به علت بارش شدید برف در گیلان

تخریب 5 مدرسه به علت بارش شدید برف در گیلان
مدیرکل آموزش و پرورش استان گیلان در پی بارش شدید برف و ایجاد بحران از مردم خواست تا در جهت کمک به ادارات آموزش و پرورش استان و مناطق آسیب دیده همکاری های لازم را با مدیران مدارس داشته باشند. مهدی حاجتی اظهار کرد: اقدامات فراوانی از ساعات اولیه بارش برف در گیلان توسط اداره کل آموزش و پرورش استان آغاز شده است. وی با بیان اینکه تاکنون پنج مدرسه به علت بارش شدید برف در استان تخریب شده، گفت: با وجود تمامی تدابیر اندیشیده شده توسط آموزش و پرورش استان و ادارات تابعه، پنج مدرسه در مناطق مختلف استان شامل مدرسه ای در اطاقور، رحیم آباد، تولمات و املش 70 تا 100 درصد تخریب شده اند.
روزنامه قانون  -16    بهمن  92

زنگ گفتگو و کتابخوانی در مدرسه ها


زنگ گفتگو و کتابخوانی در مدرسه ها

چهارشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1392

محمدرضا نیک نژاد،روزنامه آرمان،16 بهمن 92



زنگ گفتگو و کتابخوانی در مدرسه ها


محمدرضا نیک نژاد،روزنامه آرمان،16 بهمن 92


 نخستین روز سال آموزشی امسال رییس جمهور روحانی گنجاندن زنگ های انشاء،گفتگو و کتابخوانی در 

برنامه های درسی مدرسه ها را پیشنهاد نمود. این پیشنهاد کاربدستان آموزش و پرورش را بر آن داشت تا فراهم سازی بسترِ درخور برای اجرای این طرح را آغاز نمایند. از شنیده ها چنین بر می آید که گویا تلاش ها به کامیابی نزدیک می شود و از سال آینده زنگ این درس ها به برنامه های آموزشی دانش آموزان افزوده خواهد شد. این خبر برای بسیاری از ما خبر بسیار خرسند کننده و شادی زایی است. اما در این میان دشواری هایی نیز خود نمایی می کند که نگران کننده و شادی سوز است.

1-      در برنامه درسی دوره های گوناگون آموزشی،درس هایی وجود دارند که هدفشان پرورش مهارتی ویژه ای در دانش آموزان است. برای برخی از این درس ها در پایان نیم سال و یا سال آموزشی،آزمون برگزار می شود و نمره آنها در کارنامه دانش آموزان گنجانده می شود. از جمله "تفکر و پژوهش" و "کار و فن آوری" در دبستان و دوره نخست دبیرستان،دفاعی و کامپیوتر در دبیرستان و "پرورشی" در همه دوره های آموزشی را می توان نام برد. این زنگ ها اگرچه در برنامه رسمی مدرسه ها گنجانده شده اند اما بنا به دلیل های گوناگون،هم از سوی دانش آموزان و هم از سوی آموزگاران و مدیران،جدی گرفته نمی شوند. این زنگ ها عموما به معلمان درس های تخصصی به ویژه ریاضی و فیزیک داده می شوند تا از آنها برای کار اضافی با دانش آموزان استفاده شود.   برای نمونه در یکی دو سال گذشته که کلاس ششم به یک باره به ساختار آموزشی دبستان ها افزوده شد،کتاب ریاضی نوشته شده برای آن پایه بسیار بیش توانایی شمار فراوانی از آموزگاران و دانش آموزان این دوره بود! مدرسه ها درس هایی مانند تفکر و پژوهش یا کار و فن آوری را در اختیار آموزگاران قرار دادند تا از ساعت آن برای کار بیشتر در درس ریاضی دانش آموزان بهر بگیرند. و یا درسی مانند مبانی کامپیوتر و پرورشی در سال سوم دبیرستان به دبیران ریاضی سپرده می شوند تا از زمان آن برای درس حسابان بهره بگیرند و در پایان نیز گاهی با آزمونی آسان و گاهی بی آزمون،نمره ای در کارنامه برای آنها به ثبت می رسد! گرچه درس های یاد شده دگرگونی و بازآفرینی بخشی از رفتارهای آموزشی - اجتماعی دانش آموزان را هدف گرفته است،اما بخاطر نبود چاچوبی معین برخی از آنها مانند پرورشی و یا نبود امکانات درخور برای برخی دیگر مانند کامپیوتر،در اجرا دچار دشواری می شوند و مدیران هم چاره ای جز سپردن این زنگ ها به دبیران درس های تخصصی ندارند! از این رو بیم آن می رود که زنگ هایی مانند گفتگو و کتابخوانی نیز به سرنوشت چنین درس هایی دچار شوند و در عمل چیزی جز فشردگی بیشتر برنامه درسی مدرسه و ناکارآمدی چنین درس های ارزشمندی را در پی نداشته باشد.

2-       از دیگر سو،از تجربه چندین ساله کشورهای پیشرو در آموزش،چنین بر می آید که کلاس های  گفتگو و کتابخوانی نیاز به پدیدآوری زمینه های مناسبی دارد،که این زمینه ها در ساختار آموزشی ما چندان فراهم نیست! برای نمونه در زنگ های گفتگو و کتابخوانی،کمترین امکانات مورد نیاز،وجود کلاسی بزرگ،پر کشش،پاکیزه و در خور برای حلقه ای نشستن،کلاس هایی خلوت با دانش آموزان کم شمار،کتابخانه های کلاسی،آموزگارانی با سواد و آگاه و آموزش دیده،زمان کافی برای ادامه گفتگو و پرسش و پاسخ و ... است. همه می دانیم که بسیاری از فضاهای آموزشی ما امکانات درخور برای برگزاری چنین زنگ هایی را ندارند. کلاس هایی کوچک و میز و نیم کت های رنگ و رو رفته،دانش آموزان پر شمار که حتی بکارگیری شیوه های سنتی آموزش مانند سخنرانی را با دشواری روبرو می کند،پرشماری عنوان های درسی و فشردگی بیش از تحمل دانش آموزان،نمره گرایی و معدل محوری و گستردگی آن در فرهنگ آموزشی و ... اجرای درست چنین برنامه پیشرفته و ارزشمند را با اما و اگرهای جدی ای روبرو می کند.

3-      برای کارایی بخشیدن به زنگ هایی مانند گفتگو و کتابخوانی باید زمینه واقعی این کنش ها را در جامعه نیز فراهم نمود تا این درس ها- برخلاف بسیاری از درونمایه های آموزشی کنونی- با زندگی روزمره دانش آموزان هماهنگ و همراه باشد و جامعه بستری گردد برای تجربه های اندوخته شده در مدرسه.

با توجه به نکات بالا بی گمان برای ورود زنگ های یادشده در برنامه رسمی مدرسه ها،نیاز به زمینه سازی

های فراوانی می باشد. چنین طرح هایی با سراسیمگی و شتابزدگی چندان راهی ندارند و بی پژوهش و برنامه

ریزی درست و اندیشیده، یا بسان بسیاری از طرح های آموزشی حتی پیش از اجرا به بایگانی مدرسه ها

سپرده می شوند و یا کمک حالِ معلمانی خواهد شد که درسشان ارزش بیشتری در معدل یا کنکور دانش

آموزان دارد! گاهی اجرا نشدن یک برنامه بهتر از اجرای بد آن است.

http://niknezhadmr.blogsky.com/1392/11/16/post-474/

تشکیل پنج کمیته مشورتی برای بازنشستگان کشوری



مدیر عامل صندوق بازنشستگی کشوری:
 
تشکیل پنج کمیته مشورتی برای بازنشستگان کشوری
به گزارش اداره کل روابط عمومی وامور بین الملل صندوق بازنشستگی کشوری مدیر عامل صندوق بازنشستگی کشوری با اشاره به نقش مؤثر و مفید در پیشبرد و اجرای طرحهای فرهنگی اجتماعی و با تأکید بر استفاده از ظرفیت ها و پتانسیل های موجود در کانونهای بازنشستگی کشور گفت : پنج کمیته مشورتی در حوزه های فرهنگی ، اجتماعی ، ورزشی ، رفاهی و فنی در صندوق بازنشستگی کشوری تشکیل شده است . ایراندخت عطاریان در نشست صمیمانه با رؤسای کانونهای بازنشستگی آموزش و پرورش سراسر کشور با بیان این مطلب افزود : بهره گیری از تجارب ، توان و تخصص های بازنشستگان در قالب کمیته های تخصصی این فرصت را برای مسئولان صندوق بازنشستگی کشوری فراهم می کند در اتخاذ سیاستها و تدوین برنامه ها مبتنی بر کار کارشناسی که محصول خرد جمعی است تصمیم گیری بهتری در جهت نیازهای بازنشستگان گرفته شود. مدیر عامل صندوق بازنشستگی تدبیر ، خردورزی و بکارگیری توانمندیها را ضرورت امروز صندوق های بیمه ای کشور عنوان کرد و اظهار داشت بازنشستگان متخصص ، و صاحب تجربه بخشی از ظرفیت ها و توانمندی موجود در جامعه هستند که می توانند از رهگذر فکر و اندیشه خود صندوق بازنشستگی کشوری را در اجرای هرچه بهتر برنامه ها و فعالیت هایش یاری کنند . عطاریان ادامه داد : مشارکت فعال و مؤثر فرهنگیان بازنشسته در برنامه های فرهنگی و اجتماعی ثمرات و خدمات فراوانی برای جامعه بازنشستگان داشته و ضروری است این ظرفیت بزرگ و مفید فرهنگی نسبت به گذشته در تصمیم سازیها بیشتر مشارکت و ایفای نقش نمایند
سایت باز نشستگی
http://www.cspf.ir/

هشدار یونسکو درباره بی‌سوادی ناشی از ضعف آموزشی


هشدار یونسکو درباره بی‌سوادی ناشی از ضعف آموزشی
  

هشدار یونسکو درباره بی‌سوادی ناشی از ضعف آموزشی

سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل هشدار داد کیفیت پایین آموزشی در حال به جا گذاشتن میراثی از بی‌سوادی به شکل شایع‌تری نسبت به آن چیزی است که تصور آن می‌رفت.
خبرگزاری آلمان از آدیس‌آبابا گزارش داد، بر اساس گزارش یونسکو حدود 175 میلیون نفر در کشورهای فقیر - یک چهارم جمعیت جوانان - نمی‌توانند کل یا بخشی از یک جمله را بخوانند.

در بسیاری از کشورهای صحرای آفریقای چهار پنجم از کودکان فقیر، دبستان را بدون آنکه اصول ابتدایی خواندن و ریاضی را بدانند، به پایان می‌رسانند. یونسکو اعلام کرد سالانه حدود 130 میلیون دلار برای آموزش با کیفیت پایین هدر می‌رود.
در یک سوم کشورهای مورد تحلیل قرار گرفته، کمتر از سه چهارم معلمان مدارس ابتدایی موجود تا حد استانداردهای ملی آموزش دیده‌اند.

ایرینا بوکووا، مدیرکل یونسکو گفت: معلمان آینده این نسل را در دستان خود دارند. ما نیاز به 5.2 میلیون معلم داریم که باید تا سال 2015 به کار گرفته شوند و باید بیشتر در جهت تامین حقوق دانش‌آموزان برای دسترسی به آموزشی جهانی، آزاد و باکیفیت تلاش کنیم

http://www.farhangiannews.ir/


در ستایش آموزش زبان مادری

در ستایش آموزش زبان مادری  


 

مهدی بهلولی،روزنامه آرمان،12 بهمن 92

 اگر قرار است با آموزش زبان مادری در مدرسه ها،مخالفتی هم انجام پذیرد دست کم بایستی کارشناسانه و از سر پژوهش باشد. این کمترین انتظاری است که می توان از کسانی داشت که به ویژه در نهادهای "فرهنگی" دست اندرکارند. در چند روز گذشته خبری منتشر شد که برخی از عضوهای فرهنگستان زبان و ادب فارسی،با برنامه آموزش زبان مادری در مدرسه ها- که گویا به تازگی قرار است در دستور کار آموزش و پرورش بنشیند- مخالفت نموده اند. اما از آنچه که از سخنان ایشان در رسانه ها بازتاب یافت نمی توان چندان نشانی از اندیشه وری و باریک اندیشی دید. برای نمونه این سخن که "شک ندارم که این موضوع از خارج به ایران آمده است. قبل از این،در هندوستان نیز این مساله توسط انگلستان تجربه شد و امروز هم انگلستان و کشورهای شمالی ما هستند که می‌خواهند این مساله را به ایران وارد کنند. بهترین وسیله برای عقب نگه داشتن یک ملت بی توجهی به زبان آن است اگر بخواهیم زبان‌های مادری‌مان را بهعنوان زبان علمی و آموزشی به کار ببندیم به طور حتم به گذشته برگشت خواهیم داشت و این موضوع خطرناک است و از آن بوی توطئه می‌آید. "

 درباره ی آموزش زبان مادری،البته می توان بسیار گفت و از زاویه هایی گوناگون وارد بحث شد. اما از زاویه ی آموزشی،آموزش زبان مادری،هم اکنون در دنیا یک مسآله ی مطرح و آشناست و مدل و روش های گوناگون دارد. یکی از همه پسند و فراگیرترین آنها مدلی است که بر پیشرفت زبان رسمی،و همزمان یادگیری درون مایه های آموزشی پای می فشارد. در این مدل،با به کاربستن آموزش به زبان مادری،دانش آموزان اجازه می یابند تا از نظر آموزشی،همپای هم سن و سالانش پیش بروند،در همان هنگام که زبان رسمی را هم فرا می گیرند. این کار اغلب تا سه سال ادامه می یابد. در برخی از سندهای رسمی- آموزشی جمهوری اسلامی هم بر این مساله تآکید شده است. برای نمونه در مجموعه ی سندهای تحول بنیادین در آموزش و پرورش می خوانیم : "برای حمایت از یادگیری کودکان متعلق به اقوام غیرفارس زبانِ ایرانی و برخورداری آنان از فرصت برابریادگیری و رشد،نظام برنامه درسی باید یک دوره تعریف شده"انتقال" از زبان مادری به چرخه زبان رسمی(فارسی) را در کانون توجه قرار دهد. ویژگی های فرهنگی و زبانی مناطق مختلف در برنامه های درسی این دوره محوریت خواهد داشت." ناگفته نماند که در اصل 15 قانون اساسی هم آمده است : "زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران،فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی،باید با این زبان و خط باشد،ولی استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس،در کنار زبان فارسی آزاد است."

 اما از سوی دیگر،به گفته ای،هر آموزش درستی،از ابزاری که دانش آموزان از پیش در دست دارند به عنوان بنیانی برای پی ریزی مهارت های تازه و فراگیری دانش نوین،یاری می گیرد. بیشتر کودکان،با مهارت های پایه ای زبان مادری وارد مدرسه می شوند. این بستگی به آموزگار و سامانه ی آموزش و پرورش دارد که این مهارت ها را به کار گیرد تا به دانش آموز در پیشرفت توانایی آموزشی،یاری رساند. کودکان،اگر زبان رسمی را از رهگذر به کارگیری زبان مادری بیاموزند،یادگیری شان کارآمد تر است. زبان مادری،به آنها اجازه می دهد تا همپای گروه هم سن و سال شان پیش بروند .

 گذشته از کارایی و کارآمدی،چندین نکته مهم دیگر نیز در آموزش زبان مادری نهفته است. نخست این که،از احساس غرور کودکان به زبان پدر- مادرشان محافظت می کند و به آنها اجازه می دهد تا  در جامعه ای با زبان فرادست رسمی،ضمن نگه داشت پیوندی مهم با میراث فرهنگی و زبانی شان،به آسانی و بدون دردسر زبانی،رفت و آمد نمایند. آموزش زبان مادری،به حفظ احساس هویت کودکان،یاری می رساند؛احساسی که سخت با زبان و فرهنگ خانواده و میراث شان،همبسته است. این آموزش،یکی از شاخص های عدالت آموزشی هم به شمار آید که خود،یکی از آرمان های بسیاری از سامانه های آموزشی کنونی جهان است و پیاوردهای آموزشی- اجتماعی برجسته ای هم دارد.  آموزش و نگهداشتِ زبان های بومی،همچنین بر ژرفای فرهنگی- تاریخی کشور می افزاید،و بر بالا بردن خودباوری دانش آموزان،کارگر می افتد. زبان،احساس نوآوری اندیشگی انسان را شکوفا و پیوند میان آموزش و زندگی را نیرومند می سازد و از این رهگذر،لذت یادگیری را،بیشتر و بهتر می چشاند. آموزش زبان مادری،احساس دلبستگی به سرزمین مادری را در دل ها ته نشین،و ریشه های فرهنگی او را استوارتر می نماید. زبان و فرهنگ بومی،بخشی از کیستی انسان هاست که شایسته ی سنجشگری و گرامی داشت است و براستی چه جایی بهتر از مدرسه و چه زمانی بهتر از سال های نخست زندگی را،می توان برای این گرامی داشت و سنجشگری یافت.  

http://bohluli.blogsky.com/

بر سر پیمان چه باید جز وفا (برای رسول بداقی)

بر سر پیمان چه باید جز وفا  (برای رسول بداقی)



بیش از چهار سال است که چند تن از معلمان تنها به جرم اظهار نظر و فعالیت صنفی محکوم و به زندان افتاده اند.در شرایطی که حضور اجتماعی آرام و حتی اعتراض در قانون جرم نیست و از جمله حقوق اجتماعی افراد و گروه ها به حساب می آید. اما این دوستان از جمله رسول بداقی،محمود باقری،عبدالله مومنی - محمد داوری و ... از آن جمله اند.در شرایطی که رییس جمهور وعده کردند که به این امور رسیدگی مجدد صورت گیرد و از دیگر سو وزیر آموزش و پرورش برای معلمان دربند درخواست آزادی کرده است چرا رسول بداقی که دارای همسر و سه فرزند است و خانواده اش دور از بستگان در منطقه ای محروم و با قطع کامل حقوق در تنگنا زندگی می گذرانند،تا کنون:
الف.شامل آزادی مشروط به محدود نمودن فعالیت یا وثیقه و کفالت نشده است؟
ب.حق مرخصی کوتاه متهمان شناخته شده اجتماعی در مورد او ارا نشده است؟
ج.حق ملاقات با خانواده اش،حق ملاقات حضوری با سه دختر کوچکش حتی یک بار طی 4 سال گذشته داده نشده است؟
د. با توجه به اینکه او از بیماری عصبی و سردرد که در زندان دچار آن شده است رنج می کشد و متاسفانه هنگام بستری شدن در بیمارستان دستش به تخت بسته بود و همراهی دو مامور در بیمارستان دوره درمان را طی می کرد و درد و رنج سنگینی بر دوش یاران،همکاران و دوستانش بر جا می گذاشت چرا قبل از بهبودی کامل او را به زندان بازگرداندند؟
در صورتی که او تنها یک یک معلم است که به اتهام ساده فعالیت اجتماعی و صنفی در قالب معترض به 6 سال زندان محکوم شده است.حتی او را به جرم تجمع در مقابل وزارتخانه آموزش و پرورش در پیش چشم همکاران مورد ضرب و شتم قرار دادند.
پس رحم و عطوفت و توجه به کرامت انسان،مردم سالاری و حق مشارکت اجتماعی در مورد ایشان و امثال او چه می شود؟اگردر زندان برای سلامتی این معلم پرشور و با صداقت مشکلی پیشآمد کند چه کسی پاسخگوست؟اگر برای خانواده اش مشکلی پیش آید پاسخ آن با کیست؟ این معلم تاوان کدامین گناه نابخشودنی اش را می دهد؟
    با درخواست آزادی سریع معلمان زندانی
یاور کانون صنفی معلمان ایران همراه نسل جوان و دانش آموزان
   علی اصغر ذاتی - بهمن 1392
http://yavarzat.mihanblog.com/

گفتگو با وزیر خیالی

گفتگو با وزیر خیالی

- جناب وزیر به نظر شما معلمی شغل است یا هنر ؟

با سلام خدمت شما و خوانندگان محترمتان عرض کنم لازمه شغل درآمد است و لازمه هنر شان و عزت و احترام معلمی هیچ کدام اینها نیست و  چیز دیگری است که در این مقال نمی گنجد و به قول حافظ :

((شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان                          ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی))

- اگر شما معلم بودید در کلاسی که تراکم آن چهل نفر باشد حاضر می شدید؟

چرا که نه؟  مگر آموزش و پرورش از معلم چه می خواهد ؟ همین که معلم بتواند چهل دانش آموز را در یک کلاس درس به مدت 75 دقیقه ساکت نگه دارد، او کار خود را کرده است. همچنین هرچه دانش آموز ساکت تر باشد هم برای خانواده اش خوب است هم برای جامعه.

- پس مساله آموزش و تحصیل چه می شود ؟

آن هم خدا بزرگ و ارحم الراحمین است. بحمدالله در این مورد قوانین دست آموزش و پرورش را باز گذاشته و به لطف این قوانین در نظام آموزشی دیگر دانش آموز افتاده نداریم.  

- یعنی اگر دانش آموزی در امتحانات خرداد نمره زیر 10 بگیرد قبول است؟

نخیر. این دانش آموز درامتحانات مرداد شرکت می کند.

- اگر در امتحانات مرداد باز نمره زیر 10 گرفت چه؟

در امتحانات شهریور شرکت می کند.

- اگر در امتحان شهریور هم نمره زیر 10 گرفت چه؟

پایان شهریور امتحان مجدد از او گرفته می شود.

- اگر باز هم نمره زیر 10 گرفت چه می شود ؟

در دی ماه از او امتحان گرفته می شود.

- اگر باز هم افتاد چه ؟

اگر دانش آموز در دی ماه در همان درس بیفتد لابد مشکلی دارد باید این دانش آموز را بیشتر درک کرد.

- می توانید بیشتر توضیح دهید؟

اههههههههههه بابا جان سوال بعدی رو بپرس.

- جناب وزیر نظام آموزشی کشور نسبت به گذشته در زمینه سخت افزاری و نرم افزاری چه تغییری کرده است؟

زمینه سخت افزاری برعهده خیران مدرسه ساز است و اولیای دانش آموزان و پاسخ این پرش از عهده بنده خارج است .

- یعنی اگر چنانچه مدرسه ای هوشمند نشده و یا امکانات آموزش و آزمایشگاهی نداشته باشد کوتاهی خیران بوده ؟

کاملا درست است . اصلا همه چیز آموزش و پرورش خیران هستند فقط اگر مسئولیت پرداخت حقوق معلمان و سرانه مدارس و پرداخت هزینه آب و گاز و برق را هم به گردن می گرفتند کار ماهم سبک تر می شد . البته سوتفاهم نشود ما پول به اندازه ی کافی داریم فقط وقت حساب و کتاب حقوق معلمان و ایستادن سر صف بانک برای پرداخت قبوض را نداریم .

- در زمینه نرم افزاری چه پیشرفتی داشته اید ؟

در آن هم خیلی پیشرفت داشته ایم . خیلی خیلی ها خیلی . سوال بعدی.

- فکر نمی کنید تدریس معلمان در رشته های غیر تخصصی به آموزش آسیب برساند؟

خیر ما اصلا فکر نمی کنیم. خب این هم برای معلم هم برای نظام آموزشی تنوع است و تنوع در هر کاری لازم است. در ضمن ما معتقدیم در کار معلمی باید تنوع  بیشتر از اینها باشد و در همین راستا کارهای دیگر از جمله مسافرکشی و قصابی و حجامت و....را هم به معلمان توصیه کرده ایم.

- جناب وزیر از مساله آموزش بگذریم و برویم سراغ بحث معیشت و منزلت معلمان ؟

بله از آموزش بگذرید بهتر است از اول هم ورود شما به مساله آموزش اشتباه بود.

- جناب وزیر برخی معلمان به طنز می گویند اگر به جای پرورش انسان کرم کمپوست پرورش می دانیم هم وضعیت معیشتی بهتری داشتیم هم شان و منزلتمان حفظ می شد. نظر شما در مورد این طنز چیست و آیا برای بهبود وضع معیشت معلمان برنامه ای دارید؟

منظور شما از وضع معیشتی همان حقوق و دریافتی معلمان است ؟

- بله

ببینید آقای عزیز من در هیچ رسانه از حقوق و دریافتی معلمان حرفی نمی زنم . چون فکر می کنم این مباحث تحقیر معلمان عزیز همین .

پای ما لنگ است و منزل بس دراز                       دست ما کوتاه و خرما بر نخیل    

                              

به نقل از وبلاگ صریر

  

http://ashu.blogfa.com/