تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

شبکه های اجتماعی و حقوق قانونی


  شبکه های اجتماعی و حقوق قانونی



    یکی از مصادیق آزادی اطلاعات حق جستجو و استفاده از اینترنت است اما تعرض جامع و مانع از آن وجود ندارد. در خاورمیانه 2/2درصد از جمعیت به اینترنت دسترسی دارند. زیربنای ضعیف مخابراتی، مالکیت دولتی، قوانین سخت در مورد رسانه ها، سانسور مستقیم دولت، فرهنگ خودسانسوری، کنترل رسانه و اینترنت توسط دولت های خاورمیانه دسترسی افراد بسیار کمی را به اینترنت باعث شده است. در کشورمان درخصوص تکلیف دولت در تهیه زیرساخت های مخابراتی در قانون برنامه چهارم توسعه به منظور استقرار جامعه اطلاعاتی و تضمین دسترسی گسترده امن و ارزان شهروندان به اطلاعات مورد نیاز آمده است.

ادامه مطلب ...

وزارت کشور از فعالیت قانونی تشکل‌های صنفی معلمان جلوگیری می‌کند

عضو کانون فرهنگیان شیراز:

وزارت کشور از فعالیت قانونی تشکل‌های صنفی معلمان جلوگیری می‌کند
 
دولت به بهانه اینکه تشکل‌های فرهنگیان دچار تخلف شدند از تمدید پروانه آنان خودداری می‌کند، آن هم بدون آنکه تخلف این نهاد‌ها را گزارش کند/ تعامل و مشارکت با تشکل‌های معلمی از رئوس برنامه های وزیر آموزش و پروش بوده است.

عضو کانون فرهنگیان شیراز گفت: دولت به بهانه اینکه تشکل‌های فرهنگیان دچار تخلف شدند از تمدید پروانه آنان خودداری می‌کند، آن هم بدون آنکه تخلف این نهاد‌ها را گزارش کند.

«محمدتقی سبزواری» در این باره به ایلنا گفت: فرهنگیان از ابتدای دهه ۸۰ جهت دستیابی به حقوق خود و مشارکت در سیاست‌های آموزشی و پرورشی به تأسیس تشکل‌های صنفی و تخصصی رو آوردند.

وی ادامه داد: تا سال ۸۴ این مسئله با استقبال وزارت کشور همراه بود و تعدادی از شهرستان‌ها توانستند مجوز تأسیس و پروانه فعالیت دریافت کنند اما پس از سال ۸۶، دولت از صدور مجوز و تمدید پروانه فعالیت هر تشکل معلمی خودداری کرده و این در حالی است که سایر صنوف برای گرفتن مجوز و تمدید پروانه مشکلی ندارند.

این فعال صنفی معلمان افزود: با گذشت یک سال از روی کارآمدن دولت تدبیر و امید هنوز مشکل فرهنگیان حل نشده است. دولت به بهانه اینکه تشکل‌های فرهنگیان دچار تخلف شدند از تمدید پروانه آنان خودداری می‌کند، آن هم بدون آنکه تخلف این نهاد‌ها را گزارش کند.

عضو کانون فرهنگیان شیراز تصریح کرد: یکی از رئوس برنامه‌های آقای فانی به عنوان وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش، تعامل و مشارکت با تشکل‌های معلمی بوده و مسلماً این برنامه مورد قبول رئیس جمهور است. مخالفت نهادهای مربوطه با صدور مجوز برای تشکل‌های نوپا و تمدید پروانه تشکل‌های سابقه دار نشان‌دهنده عدم انسجام در سیاست‌های دولت است.

به گفته سبزواری، نگرانی وزارت کشور از نهادهای مدنی، بی‌جا و بی‌دلیل است چراکه نهادینه کردن رفتارهای عقلانی که توسط تشکل‌های مردمی صورت می‌گیرد، بهترین حافظ امنیت اجتماعی است.

وی در ادامه بیان کرد: عملکرد اشتباه وزارت کشور باعث می‌شود تا فعالان صنفی بر خلاف میل باطنی خود و بطور کاملاً غیر ارادی به سمت موضع گیری‌های سیاسی و جناحی کشیده شوند. با این اوصاف علاوه بر مسئولان آموزش و پرورش، وزارت کشور نیز سهم زیادی در سیاسی شدن فضای آموزش و پرورش دارند.

سبزواری گفت: ما از آقای فانی گله مندیم. وی عضو کابینه است. رئیس جمهور نیز رئیس کابینه و تائید کننده برنامه‌های وی است. آقای فانی می‌بایست تحقق وعده‌های رئیس جمهور را از شخص وی بخواهد.

عضو کانون فرهنگیان شیراز در پایان اظهار کرد: ما علاقه مندیم که خواسته‌هایمان را در قالب نهادهای صنفی مطرح کنیم، چرا که اعتقاد داریم حضور احزاب در آموزش و پرورش به ضرر تعلیم و تربیت تمام می‌شود. آقایان هرگز اعلام نکرده‌اند که تشکل‌های معلمی فاقد پروانه فعالیت هستند چرا که از بازخورد آن واهمه دارند. معلم که به جز با قلم ابزاری دیگر برای انتقاد ندارد.


برچسب‌ها: خبرگزاری ایلنا

http://www.nmadrseh.blogfa.com/

یک صد تن از معلمان و بیش از ۱۵۰ تن از فعالان صنفی و مدنی با امضاء طوماری از مشکلات صنفی و معیشتی معلمان ایران می‌گویند.

یک صد تن از معلمان و بیش از ۱۵۰ تن از فعالان صنفی و مدنی

 با امضاء طوماری از مشکلات صنفی و معیشتی معلمان ایران می‌گویند.

متن کامل این بیانیه که در اختیار حقوق معلم و کارگر قرار گرفته به شرح زیر است:

در حالی به استقبال مهر وبازگشایی مدارس می‌رویم که نابسامانی‌ها آموزش و پرورش در حوزه‌های مختلف، چشم انداز درخشانی را برای معلمان و دانش آموزان به تصویر نمی‌کشد. جدای از مشکلات ساختاری در نظام آموزشی در طی سال‌های پس از انقلاب، ۸ سال بی‌مدیریتی و بی‌برنامگی در عرصه آموزش در دوره احمدی‌نژاد، نظام آموزشی را با چالش‌های جدید روبرو کرده بود و اینک بعد از گذشت یکسال از حاکمیت حسن روحانی و همفکرانش، در همچنان بره‌مان پاشنه می‌چرخد. دولت جدید نه تنها بر مشکلات پیشین فائق نیامده است بلکه مشکلات جدیدی را نیز بر حجم مشکلات آموزش عمومی، مشکلات معلمان، دانش آموزان و خانواده‌ها نیز افزوده است.

فانی در حالی به احصای مشکلات و دسته بندی آنان در آموزش وپرورش می‌بالد که حتی یک راهکار عینی و ملموس برای حل تضادهای پیشرو، ارایه نکرده است. مشکلات معیشتی و رفاهی معلمان از قبیل پایین بودن دستمزد، عدم برخورداری از حمایت‌های اجتماعی و فرهنگی همچنان پابرجاست. بیمه تکمیلی ایران به خاطر سوء مدیریت از پرداخت بدهی‌ها امتناع می‌کند، بیمه پایه و تکمیلی فعلی، ناکارآمد و غیر شفاف است و تعهداتش در خور خانواده بزرگ معلمان نیست و در حال حاضرمسأله بیمه درمانی، پیش از گذشته به یک معضل جدی تبدیل شده است، انبوه شکایات و گزارش‌ها در این زمینه خود گواهی بر این اوضاع نابسامان است.

نابسامانی اقتصادی امنیت شغلی معلمان را در سطوح مختلف دچار مشکل نموده است، این عدم امنیت در ابعاد مختلف قابل بررسی است. تعداد زیادی از معلمان رسمی به خاطر مشکلات اقتصادی به شغل دوم روی آورده‌اند و برخی از آنان معلمی را فقط به خاطر برخورداری از حقوق بازنشستگی ادامه می‌دهند. وضعیت معلمان شاغل به صورت غیررسمی در بخش دولتی و خصوصی وحشتناک است، حتی تعدادی از آنان با حداقل حقوق ۲ سال پیش مشغول به کار هستند. مدیران مدارس خصوصی در حالی که از دادن حقوق قانونی طفره می‌روند، هر لحظه می‌توانند این معلمان غیر رسمی را اخراج نمایند. در بسیاری از این مدارس یا خبری از بیمه تامین اجتماعی نیست و یا حق بیمه را به صورت کامل از معلم دریافت می‌کنند.

مربیان پیش دبستانی از حداقل امنیت شغلی برخوردار نیستند، دولت و مجلس با مساله استخدام آنان برخورد سیاسی می‌کند، جدای از آن دستمزد آنان با ساعات کار متناسب نیست، از مزایای حداقلی مانند بیمه تامین اجتماعی برخوردار نیستند و بخاطر خودسری مدیران مراکز پیش دبستانی و عدم نظارت دولتی بدون قرارداد مجبور به کار هستند. در طی روزهای اخیر نیز شاهد اعتراضات این دسته از همکاران خود بودیم که دولت از طریق حراست، احضار و تهدید پاسخ آنان را داد.

اما مشکلات نظام آموزشی تنها محدود به معضلات رفاهی و معیشتی معلمان نیست، بلکه قسمت اعظمی از مشکلات مربوط به وضعیت نیروی انسانی و عدم مدیریت آن است. ما در حالی در برخی مناطق و نقاط کشور با کمبود نیروهای متخصص و کیفی روبرو هستیم، که در برخی از ادارات معلمان مجرب به خاطر مازاد نیرو مجبور به کار در بخش غیرمرتبط هستند. نسبت نیروهای ستادی و ناکارآمد در وزارتخانه و نیروهای آموزشی غیرعلمی، ناهماهنگ و هزینه بر است. برای نمونه امسال در استان خوزستان نیروهای خدمتگزار (بخش خدمات) مدارس را به عنوان معلم پایه اول ابتدایی به کار گرفته‌اند. در یک چنین شرایطی با توجه به آمار غیرواقعی، وزیر از تعدیل نیرو سخن می‌گوید در حالی که ما نیازمند به استفاده از نیروهای جدید و حرفه‌ای برای بخشهای مختلف آموزشی هستیم. به عنوان مثال ما با استانداردهای جهانی در بخش مشاوره در مدارس و هدایت تحصیلی دانش آموزان فاصله نجومی داریم. در استان تهران بسیاری از کلاس‌ها بالای حد استاندارد با جمعیتی بیش از ۳۳ نفر تشکیل می‌شود که این مساله در مناطق حاشیه‌ای بسیار مشهود‌تر است.

در کنار مشکلات فوق مساله خصوصی سازی آموزش به عنوان یک چالش اساسی دیگر در طی یکسال گذشته، آینده آموزش عمومی و رایگان را به مخاطره انداخته است. عزم مصمم دولت برای خصوصی سازی در یکسال گذشته، از حوزه آموزش و پرورش شروع شده است. خرید خدمات آموزشی از طریق خرید ۵۰۰ هزار صندلی خالی مدارس خصوصی، دادن بسته‌های حمایتی و تشویقی به سرمایه گذاران در بخش آموزش، فروش مدارس با موقعیت تجاری در تهران، دریافت پول تحت عنوان کمک به مدرسه به اشکال مختلف، گسترش مدارس هیات امنایی تحت لوای مشارکت مردمی با هدف تمایزگذاری بین مدارس عادی با هدفزمینه سازی برای گرفتن شهریه، گمانه زنی برای ورود صاحبان صنایع به حوزه آموزش در مدارس فنی و کار و دانش و… نمونه‌هایی از برنامه دولت برای حذف آموزش عمومی است.

در سایه غلبه نگاه سودمحور دولت به مساله آموزش، آموزش کیفی دچار بحران اساسی شده است. مفاهیم اساسی انسانی در آموزش و پرورش ما جایی ندارد، مدرسه محلی برای تمرین همیاری، مشارکت، رشد خلاقیت و دموکراسی نیست. از محتوای کتاب‌ها تا شیوه تدریس معلمان و فضای آموزشی و شیوه مدیریت در مدارس، هیچ کدام در پی آموزش کیفی به دانش آموزان نیست. دستورالعمل‌های بوروکراتیک، عدم اختصاص بودجه در حوزه پژوهش، ارزشیابی کمّی و بی‌محتوای معلمان و دانش آموزان، تدوین محتوای آموزشی بدون توجه به نیاز دانش آموزان و نظرات معلمان، به گفتمانی در آموزش عمومی منجر شده است که آن را از محتوای کیفی و انسانی خارج کرده است و تکنیکی و کالایی شدن آموزش یکی از وجوه آن است.

در سایه سیاست‌های فوق و علی رغم ادعای مسئولان در سال گذشته شاهد افزایش ترک تحصیل دانش آموزان بودیم. هرچند دولت از ارائه آمار دقیق چون دولت‌های پیشین امتناع می‌کند اما تجربه کاری ما در کلاس‌هایمان مؤید این امر است. بالا رفتن هزینه‌های زندگی و آموزش، خانواده‌های کم درآمد و فرزندانشان را به مرحله ترک تحصیل کشانده است. نکتهٔ دیگر اینجاست که بعد از ثبت ترک تحصیل به عنوان وضعیت دانش آموز، مشاوران مدارس و ادارات اصلا برای چرایی مسأله پیگیری به عمل نمی‌آورند و وضعیت دانش آموز را تعقیب نمی‌کنند. در کنار دانش آموزان ترک تحصیلی، امروز مساله کودکان بازمانده از تحصیل نیز یک معضل جدی است. این کودکان اغلب به خاطر فقر اقتصادی و فرهنگی خانواده قادر به رفتن در مدرسه نیستند و اکثریت آن‌ها ارتش کودکان کار را تشکیل می‌دهند. در برخی موارد نیز به خاطر مشکلات ثبت احوالی مانند فقدان شناسنامه یا مغایرت ثبتی از تحصیل محروم می‌شوند. وجود ۳۰۰ کودک فاقد شناسنامه محروم از تحصیل در شهرستان نیمروز استان سیستان و بلوچستان فاجعه‌ای در خور توجه است. بخش دیگری از این کودکان متعلق به خانواده‌های مهاجر به خصوص کودکان افغان هستند که دولت با آن‌ها سلیقه‌ای و سیاسی برخورد می‌کند. به عنوان نمونه با شروع ثبت نام سال جدید مقرر شد که از آنان شهریه‌ای اخذ نشود اما در آستانه شروع سال تحصیلی خبر از صدور بخشنامه‌ای برای اخذ شهریه ۱۵۰ هزار تومانی از آنان به گوش می‌سد.

مشکلات فوق در عرصه آموزش عمومی کشوری که حاکمانش حق تشکل یابی و مشارکت اصناف در سرنوشت خود را محدود به مجوز و سلایق سیاسی جناح‌ها، کرده‌اند امری بدیهی است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که در کشورهایی که به لحاظ توسعه و شاخص آموزشی در رتبه بالاتری قرار دارند اتحادیه‌های صنفی و آموزشی نیز قدرتمند و مؤثر هستند. متاسفانه مساله تشکل یابی معلمان با مشکلات عدیده‌ای روبرو است و دولت کوچک‌ترین حقی برای تشکل یابی مستقل معلمان و سایر اصناف قائل نیست. به عنوان نمونه تشکیلات کارگری مستقل در طی سال‌های اخیر به صورت قهرآمیز حذف و سرکوب شده‌اند، برخی فعالان صنفی معلمان با زندان‌های طولانی مدت، تبعید، توبیخ شده‌اند و اعتراضات پرستاران در نطفه خفه شده است.

دولت روحانی در بدو کار خود، با طرح حمایت از فعالیت تشکل‌های مجوزدار، زمینه برخورد جناحی و باندی با مساله تشکل‌های صنفی معلمان را گشود. اما خارج از دولت نیز برخی از سازمان‌ها و انجمن‌هایی که نام معلم را با خود یدک می‌کشند منافع جناحی و سیاسی خود را بر مسایل صنفی و اساسی معلمان ترجیح می‌دهند. نگاهی به اخبار و جهت گیری‌ها این گروه‌ها در سایت‌هایشان نشان از جهت گیری آنان برای کسب قدرت سیاسی دارد. و اگر نگاه به پایین و معلمان دارند با هدف بهره برداری از موقعیت معلمان برای لابی در هرم قدرت است. حتی برخی از آنان به پیاده نظام دولت تبدیل شده‌اند، حجم پیام تبریک و تسلیت آنان به مقامات وزارتی خود گواه جهت گیری این گروه هاست. در سایه وجود چنین جریاناتی ما نمی‌توانیم از وجود تشکل مستقل صنفی در ایران سخنی به میان آوریم.

ما به عنوان جمعی از معلمان ایران نسبت به آینده آموزش عمومی نگران هستیم و اعتقاد داریم بایستی با توجه به مشکلات پیش رو و مستقل از حاکمیت، خواسته‌هایمان را بیان نماییم و برای تحقق آن‌ها تلاش کنیم. و نسبت به تحقق موارد زیر به تمام معلمان، دانش آموزان و خانواده‌ها فراخوان می‌دهیم:

۱. با توجه به اعلام منابع رسمی دولت که خط فقر در ایران یک میلیون و هشتصدهزارتومان است، حداقل دستمزد هرمعلم (رسمی، غیررسمی) بایستی بالای خط فقر باشد.

۲. تسریع و تسهیل در پرداخت هزینه‌های درمانی، سازماندهی منظم و مدرن و غیر متزلزل اوضاع بیمه از اولویت هاست و دولت باید نسبت به رفع معضلات و تامین خدمات اجتماعی و بیمه درمانی پایه و تکمیلی اقدام فوری نماید.

۳. خصوصی سازی آموزش عمومی و رایگان تحت هرعنوان و هر شرایط نقض حقوق اساسی انسانی است و باید متوقف شود.

۴. تحصیل حق ابتدایی هر کودک (ایرانی، مهاجر) است و بایستی تمام افراد جامعه تحت پوشش خدمات تحصیل رایگان باشند.

۵. آموزش و پرورش نیاز به تعدیل نیرو ندارد نیاز به سازماندهی و مدیریت صحیح منابع انسانی دارد.

۶. اعتراض، تحصن و پیگیری مطالبات حق تمام معلمان است. ما از اعتراضات روزهای اخیر مربیان پیش دبستانی حمایت می‌کنیم و دولت بایستی از تهدید و ارعاب آنان دست بردارد و نسبت به استخدام و احقاق حقوق آنان اقدام فوری به عمل آورد.

۷. تبعیض درنظام آموزشی به هر شکل در حق دانش آموزان و معلمان ممنوع است. از جمله: تبعیض جنسیتی، فرهنگی، دینی، قومیتی و زبانی باید کاملا حذف گردد.

۸. معلمان معترض به سیاست‌های آموزشی بایستی از آزادی و امنیت کامل برای بیان نظرات خود برخوردار باشند و معلمانی که به خاطر بیان عقیده در زندان هستند در اسرع وقت آزاد گردند.

۹. تشکل یابی حق معلمان است و این حق نمی‌تواند از سوی دولت‌ها به هرشکل و بهانه‌ای سلب گردد.

۱۰. ما به تمام معلمان برای اتحاد و تشکل یابی مستقل فراخوان می‌دهیم و معتقدیم حل مشکلات آموزش در ایران در گرو اتحاد، همدلی و مشارکت تمام معلمان است و هرجا ضرورت ایجاد کند بایستی با تمام زحمتکشان، پرستارن و کارگران برای تحقق حقوق اساسی و اولیه خود متحد شویم.

به امید جهانی بهتر
همراه با صلح
آزادی و برابری
همکار عزیز
هموطن گرامی

این بیانیه توسط جمعی از معلمان ایران تهیه شده و تاکنون بیش از ۱۰۰ نفر از معلمان بیانیه را امضا نموده‌اند، که شامل معلمان رسمی و غیررسمی شاغل در بخش دولتی و خصوصی، همچنین تعدادی از معلمان بازنشسته و اخراجی یا ممنوع التدریس می‌باشند. همچنین تا بحالبیش از ۱۵۰ نفر از فعالان سیاسی، صنفی، کارگری، محیط زیست، زنان، کودکان، هنرمندان، دانشجویی، اساتید وشهروندان عادی از حوزه‌های مختلف با امضای بیانیه به یاری معلمان آمده‌اند.

شما نیز اگر تمایل دارید از مطالبات امضا کنندگان و آموزش عمومی کیفی، برابر و رایگان حمایت نمایید به آدرس زیر مراجعه نموده و با امضای بیانیه در این گام سهیم باشید.

https://docs.google.com/forms/d/1sbfGf24NMwU9CW65ZLnoxCK6VKOD4xX_IWTqM-An3aY/viewform

با سپاس

http://bield.info/

باز بوی مدرسه در راه است...


باز بوی مدرسه در راه است...


نویسنده: پرستو بهرامی راد

اول مهر که می رسد یک عده یی از بچه ها از رفتن به مدرسه خوشحال می شوند، یک عده یی دیگر ناراحت. اکثر آنهایی که شاد می شوند کلاس اولی ها هستند که تا حالامدرسه نرفتند ولی هر چه بچه ها به سال های بالاتر می روند از شوق اولیه شان برای رفتن به مدرسه کم می شود و از هر راهی استفاده می کنند که مدرسه را بپیچانند یک روز الکی ادای سرماخورده ها را در می آورند و روز دیگر دست یا پاهای شان درد می گیرد و...
    هر چقدر خرید لوازم تحریر برای مدرسه برای شان لذتبخش است، خود مدرسه رفتن همراه با ناراحتی برگزار می شود. این ناراحتی از اینجا سرچشمه می گیرد که مدرسه تشکیل شده از درس و درس و درس. زنگ تفریح و ورزش هم معلم ریاضی و علوم درس می دهند به این دلیل که همیشه درس شان عقب است چون کتاب های درسی در این حجم که نوشته شده معلوم نیست برای تدریس چند سال تحصیلی است و همیشه معلم ها مجبورا از هر فرصتی برای تدریس استفاده کنند و به همین دلیل زنگی به عنوان زنگ تفریح و شادی وجود ندارد. اردو هم که شش ماه یک بار اگر معلمی درسش عقب نباشد و مدرسه بودجه داشته باشد و برگزار می شود به دلیل واژگون شدن اتوبوس های اردوهای دانش آموزی و اتفاقات ناگوار دیگر پدر و مادرها نمی گذارند بچه ها بروند و چشم شان از اردو رفتن بچه های شان ترسیده است. درس های آزمایشگاهی هم که برای بچه ها کمی هیجان دارد چون مدرسه ها اصولاامکانات ندارد تئوری برگزار می شود مثل همه درس های دیگر مدرسه.
    مدرسه جای تعلیم و تربیت است ولی در مدرسه ها امروزه فقط به تعلیم بچه ها پرداخته می شود و تربیتی در کار نیست و از اول ابتدایی فقط به بچه ها می گویند از الان خود را برای کنکور آماده کنید و همه زندگی را مساوی با درس برای بچه ها می کنند در صورتی که مدرسه باید محل همه درس های زندگی باشد نه فقط ریاضی و فیزیک. مدرسه رفتن می تواند بهترین سال های عمر هر انسانی را تشکیل دهد و خاطراتی بسازد که هیچگاه فراموش نشود و کاش این خاطرات بی ناراحتی و فرار از مدرسه و پر از شادی و تفریح در کنار درس باشد.

اعتماد -۳ مهرماه ۹۳

پیشرفت را کجا بجوییم؟ بازخوانی عوامل توسعه علمی در کشور

 پیشرفت را کجا بجوییم؟


بازخوانی عوامل توسعه علمی در کشور

نویسنده: آزاده کیوانی *



 یکی از مهم ترین و پایه ای ترین عوامل پیشرفت پژوهش، آموزش روش های تحقیق به صورت علمی و عملی در مدارس و سال های اولیه دانشگاه است. علاقه مندکردن دانش آموزان و دانشجویان به پژوهش و تربیت آنها برای انجام پژوهش، نه تنها باعث پیشرفت پژوهش های علمی و توسعه گروه های تحقیقاتی در دانشگاه ها می شود، بلکه به گسترش دیدگاه تحقیقاتی و استفاده از روش های درست تجزیه و تحلیل در تمام جامعه منجر می شود. برای مثال، فارغ التحصیلان رشته های مختلف که وارد بازار کار در کشور می شوند، می توانند آموزه ها و تجربیات خود را در اختیار شرکت ها و موسسات مختلف بگذارند و به مرور با افزایش بازدهی فعالیت های علمی، منجر به پیشرفت تکنولوژی شود.



ادامه مطلب ...

مدرسه و عدالت


مدرسه و عدالت


مهدی بهلولی،روزنامه اعتماد،ص جامعه،3 مهر 93

هنگامی که بنیان های اخلاقی جامعه ای آسیب می بیند رفتار و کردار مردمانش،به گونه ای دستخوش دگرگونی می شود که باور کردنی نیست. بگذارید به نمونه ای اشاره کنم. دبستانی عادی و دولتی در نظر بگیرید که در آن دو جور کلاس داشته باشیم : هوشمند و ناهوشمند. کلاس هوشمند برای دانش آموزی است که پدر- مادر او مبلغ 230 هزار تومان پرداخته و کلاس ناهوشمند برای دانش آموزی که این مبلغ را نپرداخته. آنگونه که چند روز پیش خبرگزاری ایلنا منتشر کرده این دبستان در منطقه 5 تهران واقع است. یکی از دانش آموزان این مدرسه می گوید :  "دوستانم که به کلاس‌های هوشمند فرستاده ‌شده‌اند می‌گویند که این کلاس‌ها خیلی جالب تر و قشنگ‌ تر از کلاس‌های عادی هستند." هنگامی که برای بار نخست این جمله ها را می خواندم یاد فیلمی افتادم که در آن کودکی پشت در کلاس درس،ایستاده بود و پا بلندی می کرد تا ببیند چه در کلاس می گذرد و بتواند درس را یاد بگیرد؛ کوکی که به خاطر نداری و فقر پدر- مادرش از کلاس درس اخراج شده بود.

 باری،آموزش و پرورش ایران- باور کنید به شتاب- دارد هر چه بیشتر طبقاتی می شود و هر روز گوشه ای از "نوآوری" های این روند هم پدیدار می گردد. منطق پشتیبان این پروژه هم آشناست : "هر چه پول بدهی آش می خوری". اما آیا کسی که با این منطق بزرگ می شود و پرورش می یابد می تواند هوادار برابری و عدالت باشد؟ شاید بزرگ ترین نقدی که به خصوصی سازی آموزش و پرورش وارد باشد همین است که نمی تواند- یا دست کم به سختی می تواند- انسانی پرورش دهد که در جامعه،پول را همه کاره ی زندگی انسانی نداند. کسی که پول می دهد و در کلاس هوشمند می نشیند،پول می دهد و به مدرسه ی هوشمند می رود،پول می دهد و به کلاس های کم جمعیت می رود،پول می دهد و از آموزگاران مهربان و باحوصله تر برخوردار می شود،پول می دهد و آموزگار را به خانه می برد،پول می دهد و غیبت می کند و یا آموزگار را اذیت می کند و مدرسه هم چندان کاریش ندارد، و ...آیا بزرگ که شد می تواند پول را همه چیز زندگی نداند و نابرابری وحشتناک اجتماعی و اقتصادی را طبیعی و عادی نشمرد؟ آموزش و پرورش پولی،چه بسا که خود ناسازه (پارادکس) ای باشد و ما چندان به آن توجهی نداریم. آموزش و پرورش،هم در معناهای کهنه و هم در معناهای نو،پیوندی ناگسستنی با اخلاق نیکوی انسانی دارد و چندان با منطق " پول بیشتر و آش بیشتر" پیوندی ندارد. آموزش و پرورش برای گسترش عدالت است و نه گسترش نابرابری و شکاف اجتماعی. آموزش و پرورش رایگان و کیفی،برابر بسیاری از سندهای جهانی پذیرفته شده کشورها،و از آن میان ایران،حق انسانی همه ی افراد است. دولت ها موظف به ارائه آموزش و پرورش رایگان کیفی اند. از ویژگی های آموزش کیفی،فراخور زمانه بودن است. از این رو،آموزش و پرورش حق ندارد میان دانش آموزان فرق بگذارد و یا پول بگیرد و کلاس و مدرسه را هوشمند سازد.  

 روزهای آغازین مهر است. مدرسه جایی است که مهرورزی بدون چشم داشت را باید بیاموزیم و بیاموزانیم. بگذارید کودکان مان با احساس برابری بزرگ شوند. با این احساس که چون انسان هستند از حقوقی برابر برخوردارند؛و نه چون پول دارند از حقوقی بیشتر و یا چون پول ندارند از حقوقی کمتر. در جستاری درباره ی آموزش و پرورش فرانسه می خواندم که اگر کسی بپرسد کودکم را باید کجا نام نویسی کنم خواهد شنید : "نزدیک ترین مدرسه به منزل تان،همه ی مدرسه ها دولتی،رایگان و کیفی اند."    

http://etemadnewspaper.ir/Released/

93http://niknezhadmr.blogsky.com/-07-03/93.htm#290596


حضور مددکاران اجتماعی در نظام آموزشی


حضور مددکاران اجتماعی در نظام آموزشی 
 
سیدحسن موسوی چلک* 
 
یکی از نهادهای اجتماعی هر جامعه نهاد آموزش‌وپرورش است که مسئولیت مهمی در تربیت کودکان، نوجوانان وجوانان برعهده دارد. نگاه گسترده به نقش آموزش‌وپرورش به‌عنوان عاملی مؤثر در فعلیت‌بخشیدن به امکانات بالقوه و ذاتی افراد و تسهیل مسیر حرکت وجودی آدمی به سوی کمال، اهمیت این نهاد اجتماعی را بیش ازبیش نشان می‌دهد. نقش راهنمایی در آموزش‌وپرورش افراد به حدی است که عده‌ای از صاحبنظران آن را به نوعی تعلیم و تربیت قلمداد کرده‌اند و برخی نیز راهنمایی و مشاوره را تسهیل‌کننده جریان تعلیم و تربیت می‌دانند. از سوی دیگر، یکی از نیازهای هر جامعه‌ای تربیت نیروی انسانی خلاق، موثر، مسئولیت‌پذیر، با نشاط و سالم است. طبیعتا تحقق این هدف منوط به بهره‌گیری از ظرفیت‌های مختلف در تمامی محیط‌ها اعم از اجتماعی، خانوادگی و... است. یکی از مهمترین محیط‌های اجتماعی که افراد در دوران رشد خودشان با آن سر و کار دارند، محیط مدرسه است که هرگونه سرمایه‌گذاری روی نیروی انسانی در این محیط می‌تواند به خوبی صورت بگیرد. شاید به همین دلیل است که می‌بینیم از سیاست‌های کلی تحول در نظام آموزشی که توسط  مقام معظم رهبری ابلاغ می‌شود، آموزش مهارت‌های اجتماعی و سبک زندگی و پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی است که همواره بر آن تاکید و تصریح می‌شود. علاوه بر این، با توجه به حضور سه گروه در محیط مدرسه اعم از دانش‌آموزان، والدین آنها و اولیای مدرسه به نظر می‌رسد، آموزش در این محیط می‌تواند بستر مناسبی برای پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی و ارتقای سلامت اجتماعی و روانی در هر جامعه‌ای باشد اما، متاسفانه در آموزش‌وپرورش ما از این ظرفیت به خوبی استفاده نشده است گرچه، مراکز آموزشی کشور بخشی تحت عنوان مشاوره دارند اما، به نظر می‌رسد این بخش‌ها تنها از نظر فیزیکی بخش مشاوره هستند و آن گونه که باید کارایی لازم را نداشته و نقش موثری را در مشکلات ایفا نمی‌کنند. از این رو، به نظر می‌رسد مشاوره و مددکاری اجتماعی به‌عنوان یک رکن اساسی در نظام آموزش‌وپرورش باید مورد توجه ویژه قرار بگیرد و از آنجایی که می‌تواند موجب ایجاد تعامل بین محیط مدرسه، خانه و خانواده‌ها و از سوی دیگر نقش واسطه بین محیط مدرسه و سایر محیط‌هایی که دانش‌آموزان در آنها حضور دارند را ایفا کند، می‌تواند بسیار موثر عمل کند. مددکاران اجتماعی به دلیل تخصصی که دارند و منابع اجتماعی را خوب می‌شناسند می‌توانند با خانواده‌ها و سایر محیط‌های اجتماعی ارتباط داشته باشند و به این ترتیب به نظام آموزش‌وپرورش در راستای تحقق و ارتقای برنامه‌های اجتماعی کمک کنند. اما، متاسفانه این تعامل در وزارت آموزش‌وپرورش دیده نشده است در حالی که، ایجاد این بستر در آموزش‌وپرورش می‌تواند در حوزه‌های اجتماعی بیشترین تاثیر را داشته و کمک شایانی به این حوزه‌ها بکند. البته، نباید از این نکته غافل شویم که همه نیازهای اجتماعی نیاز به آموزش و بازآموزی مستمر دارند و سه گروه یاد شده شامل، دانش آموزان، والدین آنها و اولیای مدرسه باید به طور مستمر از سوی نهادهای متولی که آموزش‌وپرورش یکی از آنهاست، تحت این آموزش‌ها قرار بگیرند. چراکه، مسائل اجتماعی در زمان متوقف نمی‌شود  از این رو آموزش‌ها هم باید مستمر باشد و هر سه گروه یادشده در رابطه با مسائل اجتماعی نوین در معرض آموزش قرار بگیرند تا ضمن اینکه به روز باشند، آمادگی برخورد و مقابله با پدیده‌های نوین اجتماعی را داشته و کمتر دچار آسیب شوند. از این رو از وزیر آموزش‌وپرورش و سایر مسئولان که در راس وزارت آموزش‌وپرورش قرار گرفته‌اند این انتظار می‌رود که انقلابی بنیادین، تاریخی و اساسی در نظام آموزش و پرورش کشور به پا کنند که لازمه آن ایجاد واحدهای اجتماعی مددکاری در مدارس است. انجمن مددکاران ایران این آمادگی را دارد که تعدادی از مددکاران اجتماعی خود را به صورت پایلوت در تعدادی از مدارس کشور مستقر کند تا مسئولان آموزش‌وپرورش بعد از نظارت بر عملکرد آنها و ارزیابی نتایج کار در صورتی که فعالیت این گروه را مورد پذیرش قرار دادند، بتوانیم این موضوع را در آموزش‌وپرورش نهادینه کنیم چرا که، این خلأ در تک تک مدارس کشور حس می‌شود و منجر به بروز آسیب‌های اجتماعی بسیاری در  جامعه خواهد شد. البته این موضوع به منزله نفی خدمات مشاوره‌ای اهمیت وجود آن نیست اما، چیزی که باید به آن توجه شود این است که مددکاران اجتماعی قابلیت‌هایی دارند که می‌توانند به مدرسه، مدیران آن و گستره نظام آموزشی کمک کرده و تاثیرگذار باشد.
* رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران
آرمان - ۲ شهریور ۹۳

اول مهر و کمی حرف‌های خودمانی


اول مهر و کمی حرف‌های خودمانی 
 
عبدالجلیل کریم‌پور* 
 
 معلمی شغل شریفی است، از این لحاظ که انسان تربیت می‌کند و با انسان سر و کار دارد، انسانی آگاه و متفکر،  نه شاگرد اولی که با رتبه خوب در کنکور قبول شود چرا که، این، همه کار معلمی نیست. آموزش چند فرمول و نکته کنکوری در کلاس‌های کنکور و آموزش گاه‌هایی که پول پارو می‌کنند امکان‌پذیر است اما، درس آگاهی و مسئولیت را آنجا آموزش نمی‌دهند. این‌ها را باید در کلاس معلمی آگاه و متفکر آموخت؛ معلمی که آمده تا بیاموزد که خرد را جایگاهی رفیع است و دانستن حق مسلم همه است، پس منطقی است که پاسش بداریم و این را آوازه گوشمان کنیم که هیچ‌کس از پیش خود چیزی نشد. اگر نیک بنگریم درمی‌یابیم که می‌شود با دوره کردن چندباره یک درس،  نمره خوبی کسب کرد، می‌شود رتبه‌های خوب را به دست آورد، اما نمی‌شود،  آگاهی و مسئولیت و... را از بر کرد. یادمان باشد اگر زمانی به مرحله‌ای رسیدیم که زحمات دیگران برایمان بی اهمیت بود، خیر و نیکی را از زندگی‌مان رانده‌ایم! یک پزشک، یک مهندس و... قبل از اینکه هر کدام از این مسئولیت‌ها را بپذیرند باید انسانیت همراه با مسئولیت را از یاد نبرند! باید بدانند که مسئولیت اجتماعی‌شان فراتر از آن چیزی است که فکر می‌کنند. شروع سال تحصیلی جدید است و یک دنیا پر از خاطره‌های جدید. معلم جدید، دانش‌آموز جدید و آموزش‌های جدید و حتی تغییرکردن‌های جدید و... . باید بپذیریم که راه رسیدن طولانی و پر از پستی و بلندی ست، مبادا کوله‌هامان از خودخواهی و غرور آکنده شود که سرمایه‌ای ناچیز است، مبادا آنقدر سرهامان را بالا گیریم که فراموش کنیم پایین‌تر چه می‌گذرد. دانش‌آموز محترم،  برای زحمات معلم در سیستم فقط شعار زیاد سر داده شده است، انگار در سیستم ما حتی از طرف تو، معلمی خوب است که نکته‌های کنکوری بهتری بگوید تا تو قبول شوی و بتوانی آینده‌ای درخشان از لحاظ مادی داشته باشی تا آن گاه فقط از خود و درس خواندنت راضی باشی! اما فراموش نکنیم که فقط عده‌ای از باسوادان، متفکران آگاهی هستند و بقیه،درس خوانده‌هایی هستند که در بازارهای اقتصادی گم گشته‌اند. تمام آرزوی معلم رشد و پیشرفت دانش‌آموزش هست تا با پیشرفتش انسانی مسئول و آگاه هم بار آید. او هم بفهمد که چگونه می‌شود به حقوق حقه اجتماعی خود رسید، او هم بداند که در اعتلای تفکر سهیم هست. پس تو ای دانش‌آموز عزیز کمک کن تا این هدف والا تحقق یابد. 
* آموزگار
آرمان - ۲ مهرماه ۹۳

فرزندان فرهنگیان در اولویت استخدام آموزش و پرورش هستند

فرزندان فرهنگیان در اولویت استخدام آموزش و پرورش هستند
  

فرهنگیان نیوز - تدبیر:

کرمانشاه - خبرگزاری مهر: معاون برنامه ریزی رئیس جمهور گفت: طبق مصوبه جدید دولت فرزندان فرهنگیان در اولویت استخدام آموزش و پرورش هستند.
فرزندان فرهنگیان در اولویت استخدام آموزش و پرورش هستند

به گزارش خبرنگار مهر، محمدباقر نوبخت شامگاه سه شنبه در جمع فرهنگیان استان کرمانشاه اظهار داشت: بر اساس مصوبه جدید دولت فرزندان فرهنگیان در اولویت استخدام آموزش و پرورش قرار دارند.

وی با اشاره به جایگاه و مقام ارزنده فرهنگیان این مصوبه را یک اقدام کوچک برای قدردانی از زحمات تلاشگران عرصه تعلیم و تربیت عنوان کرد.

نوبخت در ادامه به تلاش های گسترده دولت برای رفع مشکل بیکاری جوانان اشاره کرد و افزود: مسئله اشتغال جوانان امری است که دولت به صورت ویژه ای به آن توجه دارد و امیدواریم در آینده شاهد بهبود وضعیت اشتغال باشیم.

سخنگوی دولت همچنین خاطر نشان کرد: حل مشکلات فرهنگیان و پرداخت مطالبات آنها نیز در اولویت است که در همین راستا ۱۰ هزار میلیارد تومان در اواخر  سال گذشته در اختیار آموزش و پرورش قرار داده شد.

وی در ادامه به شرایط حساس کشور و مذاکرات ایران با کشورهای ۱+۵ اشاره کرد و گفت: باید با یاری خداوند در برابر تحریم های ناجوانمردانه دشمنان مقاومت کنیم تا انشاء الله بتوانیم به تدریج تحریم ها را از بین ببریم.

معاون برنامه ریزی رئیس جمهور افزود: ملت ما قدرت ایمان و استقامت خود را در دوران هشت سال دفاع مقدس به اثبات رسانده است، لذا قطعا خواهد توانست از شرایط سخت فعلی نیز سربلند بیرون بیاید.

 نوبخت در پایان یادآور شد: اعتبارات عمرانی استان ها با وجود مشکلات بسیاری که وجود دارد به طور کامل تخصیص یافت تا در رابطه با پرداخت حقوق کارمندان مشکلی وجود نداشته باشد

www.farhangiannews.i

مدرسه ها بازشده، همهمه آغاز شده

حرف اول 

مدرسه ها بازشده، همهمه آغاز شده


نویسنده: رحیم عبادی*

بازگشایی مدارس و دانشگاه ها، گشایش دریچه های علم و معرفت، آگاهی و دانایی و بستن درهای جهل و ناآگاهی است. حضور میلیون ها دانش آموز و دانشجو در مدارس و دانشگاه ها بار دیگر نشاط، شادابی، امید و تلاش برای فردای بهتر را در جامعه نوید می دهد و با بازشدن مدرسه ها همهمه ها آغاز می شود. بی شک یکی از دستاوردهای پرافتخار انقلاب اسلامی ایران، دسترسی آسان و گسترده به تحصیل در طول 35سال گذشته بوده است.
     به نحوی که نرخ پوشش افراد واجب التعلیم از 57درصد به 99درصد و دسترسی به آموزش عالی از پنج درصد به 37درصد رسیده است یادش بخیر آن پیرفرزانه که می گفت باید سراسر ایران مدرسه شود و همه اسلحه ها به قلم تبدیل شود. امروز آگاهی، دانایی و دانستن حق زنان و مردان و بلکه همه آحاد جامعه شده است، هرچند برخی از متحجران و نادانان آن را برنمی تابند. از سوی دیگر همزمان با بازگشایی مدارس، همهمه هایی نیز آغاز می شود و آن مطالبات معلمان و فرهنگیان است و این مهم که با آمدن دولت تدبیر و امید با گشایشی مواجه شود اما این، آن چیزی نیست که شایسته دولت فرهیختگان و خردورزان باشد. اما همهمه ها چیست؟ 1- آنچه در سال های گذشته بر آموزش وپرورش این دیار گذشت عموما برمدار شتاب زدگی، تبلیغات رسانه ای و تغییرات ساختاری پرهزینه و غیرضروری و حتی مضر و اقدامات نمایشی بوده است. اما آنچه طی یک سال انجام شده است تلاش برای بازگشت عقلانیت، آرامش و تدبیر در سیاست ها و برنامه ها بوده است که جای تقدیر دارد اما نباید این آرامش با سکون، توقف و ایستایی همراه باشد. تدبیر آن است که سکان آموزش وپرورش از آرامش توام با نشاط و شادابی، تحرک و پویایی و تحول آن هم نه از نوع ساختاری بلکه از حیث محتوا و شیوه ها و نگرش ها برخوردار باشد. بالطبع مرکز ثقل این تحولات که در سازمان پژوهش وبرنامه ریزی و شورایعالی آموزش وپرورش و نهادهای مشابه است متاسفانه همچنان بر پاشنه قبلی می چرخد و این امر موجب انفعال شده و عقب گرد برنامه های آموزش وپرورش را به دنبال داشته است. 2- اهتمام ویژه به معیشت معلمان مطالبه متاخری است که در این دوره گویا به فراموشی سپرده شده است. آیا دست اندرکاران آموزش وپرورش می دانند امروز با وضعیت تورم، گرانی و رکود بر معیشت معلمان چه می گذرد و آنان برای تامین حداقل هزینه های زندگی خود و فرزندانشان چه فشارها و سختی هایی را تحمل می کنند؟ آیا این زیبنده جایگاه معلم در نظام جمهوری اسلامی است؟ 3- منزلت معلمان امری است که هیچ گاه نباید از آن غفلت شود، شالوده اعتبار و سرمایه اجتماعی نهاد آموزش وپرورش معلمان هستند؛ معلمان و فرهنگیان که دانایان ملت و برخوردار از بالاترین مرتبه اجتماعی در گروه های مرجع جامعه هستند باید بر صدر نشینند و کرامت و منزلت آنان پاس داشته شود و این میسر نمی شود مگر از یک سو اهتمام ویژه به معیشت آنان شود و از سوی دیگر حقوق صنفی و اجتماعی آنان به رسمیت شناخته شود. انتظار می رفت همزمان با اقدام شایسته دولت در تدوین و انتشار حقوق شهروندی آموزش وپرورش، منشور حقوق معلمان نیز منتشر می شد تا تفاوت رویکردها و رویه ها مشخص شود و همگان بدانند که در دولت تدبیر و امید معلمان فقط دارای تکلیف نیستند بلکه در مقابل از حقوق صنفی و اجتماعی نیز برخوردارند که آموزش وپرورش علاوه بر به رسمیت شناختن آن، برای تحقق آن نیز تلاش خواهد کرد.4- رییس جمهور روحانی، درآستانه بازگشایی مدارس در سال گذشته انتظارات راهبردی خود را از خانواده بزرگ آموزش وپرورش به درستی و به شیوایی که شایسته شان و شخصیت ایشان بوده است در 10سرفصل بیان کرده اند: از جمله آنها آشناکردن دانش آموزان با حقوق و تکالیفشان، قانونمداری، به رسمیت شناختن حق اعتراض در آموزش وپرورش، توسعه برنامه کتاب و کتابخوانی در برنامه های آموزشی، تحول در برنامه زنگ انشا، ایجاد زنگ گفت وگو در برنامه های درسی، پرسش مهر و ضرورت بازنگری در برنامه های آموزش وپرورش و... . خوب بود آموزش وپرورش گزارشی از اقدامات انجام شده برای فرهنگیان و افکارعمومی جامعه ارایه می کرد تا ایهامات موجود مبنی بر تفاوت خط مشی در آموزش وپرورش با دولت تدبیر و امید برطرف شود. 5- شایسته سالاری از جمله برنامه های دولت در عزل ونصب ها و سپردن مسوولیت ها بوده است. تلاش مدیریت آموزش وپرورش در عزل ونصب ها طی یک سال گذشته حداقل درسطح استان ها قابل قبول است اما متاسفانه این مهم در حوزه ستادی که نقش اساسی در راهبری برنامه ها و مدیریت آموزش وپرورش دارد مورد غفلت گرفته است و این امر موجب شده مدیریت آموزش وپرورش حتی در حل مسایل جاری، مثل بیمه طلایی فرهنگیان ناتوان بماند و البته این به معنای عدم تلاش و دلسوزی مدیران ارشد آموزش وپرورش نیست بلکه آنچه مورد تاکید است عدم توجه به شایسته سالاری است 6- مشارکت معلمان از برنامه های وعده داده شده و از مطالبات سال های طولانی معلمان است. همگان باید بدانیم که شورونشاط در تعلیم وتربیت، تحول در برنامه ها و رویکردهای آموزش وپرورش، ارتقای کیفیت و بهره وری نظام آموزش وپرورش، کارایی و اثربخشی برنامه های آموزش وپرورش در جامعه جدید، جز از طریق جلب مشارکت موثر و نظام یافته و اثربخش معلمان حاصل نمی شود، دوران مدیریت از بالابه پایین، گذشته است. انتظار می رفت مطالبه معلمان مبنی بر تشکیل سازمان صنفی معلمان، دخالت معلمان در انتخاب مدیران، مشارکت معلمان در اداره آموزش وپرورش جدی گرفته شود. این مهم، هم موردتوجه و تاکید وزیر محترم و هم مورد درخواست جناب آقای روحانی بوده است، چرا مدیریت آموزش وپرورش از مشارکت و حضور معلمان درعرصه های تصمیم سازی، تحول و نوآوری استقبال نمی کند؟ 7- استقلال آموزش وپرورش و حفظ هویت تخصصی و حرفه ای این نهاد مهم از مداخلات غیرمرتبط و در عین حال تلاش برای توسعه تعاملات آموزش وپرورش با نهادهای ملی و بین المللی از مطالبات فرهنگیان بوده است. نهاد آموزش وپرورش از یک سو باید از چنبره سیاست های ناموفق و ناکارآمد رها شود و بر هویت صنفی و تخصصی خود، پای فشارد و از سوی دیگر در تعامل با نهادهای حرفه ای و تخصصی درسطح ملی همچون نهاد آموزش عالی، آموزش بهداشت، محیط زیست، نهاد مدیریت و برنامه ریزی کشور و... یا درسطح بین الملل با نهادهای حرفه ای درصدد کسب تجارب جهانی برای بهبود و ارتقای شاخص های توسعه در آموزش وپرورش قدم بردارد. جامعه درحال توسعه، نیازمند آموزش وپرورش توسعه گراست. باید با تلاش مضاعف از بستر توسعه همه جانبه و پایدار که در دولت تدبیر و امید فراهم شده است بهره برد. مدرسه ها باز شده، همهمه آغاز شده، با حضور بچه ها مدرسه زیبا شده. این همهمه ها را و این شورونشاط را پاس داریم. 

    * عضو هیات علمی فرهنگیان 

شرق - ۲ مهرماه ۹۳

مهر نامه

              

  مهر نامه

اوّلین روز مهرماه در کشور ما آغاز فعالیت مدارس و دانشگاه ها و شروع سال تحصیلی جدید است .. مهر ماه از زمانهای خیلی دور یعنی از ایران باستان ماهی محترم و مقدس در بین ایرانیان  جایگاه بلند داشته است که جشن مهرگان را در این ماه بر گزار  می کردند ، مهر ماه آغاز فراگرفتن علم و دانش ، اندیشه ورزی و خردگرایی برای کودکان وجوانان بخصوص برای سال اوّلی ها می باشد و بار این مسئولیت به دوش فرهنگیان عزیز ، مبشران فکر و اندیشه قرار گرفته است ، معلمانی که با همه کمی حقوق و کاستی های زندگی به این امر مهم در کشور ما ایران مبادرت می ورزند و از هیچ تلاش و کوششی برای پیشرفت علم ، دانش ، فکر ، اندیشه و خرد گرایی از خود دریغ نمی ورزند.

فرهنگیان با اینکه مورد احترام ملت هستند ولی در بیشتر مواقع با بهانه های مختلف مانند کمبود بودجه و امکانات مورد بی مهری قرار می گیرند ، با اینکه دولت مردان ، مسئولین ، نمایندگان و کار گزاران نظام برای خود و کارمندان بعضی از وزارتخانه ها حقوقها و مزایای کلان می گیرند که دهها برابر حقوق فرهنگیان می باشد بودحه دارند ولی وقتی به ما معلمین   می رسند بودجه شان به ته می کشد. اینقدر ریخت و پاش ، رانتخواری ، اختلاس و چپاول و غارت منابع مالی ملی و عمومی می پردازند که چیزی برای ما معلمان و بعضی از اقشار دیگر جاممه نمی ماند ، "بقول معروف وقتی نوبت به ما می رسد کفگیر به ته دیگ می رسد ".

امسال زمانی مهر آغاز می شود که از عمر دولت " تدبیر و امید" به مدّت تقریباٌ نزدیک به یکسال سه ماهی می گذرد ، و انتظار می رفت که وضعیت بهتر و تغییر کند ولی پاشنه دولت روی همان پایه دولتهای پیشین می گردد و اکثر وعده های دولت برای اصلاح امور جامعه  از میراث نابسامان گذشته تحقق نیافته ، بلکه در آغاز راه اصلاح هم نریسده است و بر زمین مانده است و در بعضی از مسائل پس رفت هم داشته است از جمله وضع معیشت فرهنگیان و بازنشستگان ، به جای بهتر شدن ، بمراتب بدتر هم شده است.

معرفی فانی به عنوان وزیر آموزش و پرورش در دولت "تدبیر و امید " توسط دکتر روحانی بعد از نجفی ، ازهمان ابتدا نارضایتی بیشتر فرهنگیان و تشکلهای فرهنگی را به همراه داشته است ولی برای کامل شدن کابینه دولت و شروع کار دولت، نارضایتی خود را برجسته نکردند . چون فرهنگیان در کسب رای مردم به آقای روحانی نقش موثری داشتند ، انتظار داشتند بعد از نجفی یک گزینه قویتر سکان این وزارتخانه عریض وتویل را که در  نقطه ، نقطه کشور پر گسترانده است را بدست بگیرد تا توان اداره این وزارتخانه ر ا با همه ی مشکلات موجود داشته باشد ، حال پس از یکسال و دوماه از عمر وزات فانی می گذرد      می بینیم حق با آن فرهنگیان بود ، چون هیچ کدام از وعده های فانی در موقع معرفی به عنوان وزیر آموزش و پرورش تحقق نیافته است ، وعده هایی همچون شایسته سالاری ، بستر سازی مدارس و آموزش معلمان برای "آموزش فراگیر یا آموزش برای همه "، آموزش زبان مادری  ، برداشتن سایه امنیتی از سر فرهنگیان ، نپرداختن مطالبات و معوقات فرهنگیان شاغل و بازنشستگان ، سروسامان دادن وضعیت استخدامی مربیان پیش دبستانی که مانند قرون وستایی و دوران برده داری با این عزیزان فرهنگی ، با همه تلاش طاقت فرسای چندین ساله شان برخورد می شود "که همه ان جفایی که به این قشر فرهنگی روا داشته شده است در مقاله نمی گنجد وفرصت جداگانه ای را میطلبد " ، آموزش کودکان کار وکودکان خیابانی وغیره که حنی  قدمهای اوّلیه برای تحققشان نیز برداشته نشده است . اداره این وزارت خانه از سر تا ذیل که جای خود دارد.!!! در وزارت آموزش و پرورش به جای شایسته سالاری همان باند باند بازی و رفیق بازی و نان قرض دادن به همدیگر کما فی سابق ادامه دارد و بیشتر ادارات استانها و شهرستانها را نیز با همان مسئولین دولت پیشین و یا فقط با سفارش و توصیه نمایندگان همان شهرستان اداره می کند که بیشتر مسولین ادارات مشی دولت "تدبیر و امید " را هم قبول ندارند . فرهنگیان به دکتر روحانی رای ندادند که ادارات آموزش و پرورش با چنین مسئولین اداره شود. چه کنیم و درد پیش کی ببریم بیش از این سرتان را درد نیاورم چون شما عزیزان بهتر از من اینها را می دانید که فقط " زیره به کرمان بردن " است.

 آغاز سال تحصیلی جدید بر تمام فرهنگیان شاغل و بازنشسته از جمله مربیان پیش دبستانی "که ظلم مضاعفی بر ایشان روا داشته  می شود ولی همچنان تحمّل می کنند و به آموزش نونهالان این مرز بوم تلاش بی دریغ می کنند تا استعداد این نونهالان را برای کشور شکوفا سازند و آنها را به جوانه وغنچه زدن وا  می دارند " ، دانش آموزان  و ملت ایران مبارک و انشااللّه این سال تحصیلی جدد برای تمام فرهنگیان خجسته باشد.

                                                                         علی اکبری پروشی

http://www.paroosh.blogfa.com/

کدام مدرسه خوب است


کدام مدرسه خوب است



 دکتر افشین طباطبایی
نویسنده و پژوهشگر اجتماعی

هر پدر و مادری آرزوی فراهم ساختن بهترین امکانات رفاهی را برای فرزندان دارد. اغلب پدر و مادرها تلاش می‌کنند تا فرزندشان در رقابت با همسن و سالان برتر شود. از این‌رو سعی دارند فرزندانشان در بهترین مدارس درس بخوانند تا از امکانات آموزشی و کمک‌آموزشی بیشتری برخوردار شوند و بر این باورند که موفقیت و خوشبختی فرزندان از این راه تأمین می‌شود، درنتیجه تمام هم و غم و فکر خود را صرف یافتن مدرسه‌ای برتر می‌کنند.
این موضوع در تغییر مقطع تحصیلی دانش‌آموزان تبدیل به گرفتاری بزرگی برای والدین می‌شود. به طور معمول دانش‌آموزان پایه چهارم ابتدایی، اول راهنمایی و اول دبیرستان به واسطه حجم مطالب دچار نوعی افت تحصیل می‌شوند، در سال اول راهنمایی به علت روبه‌رو شدن با تعداد زیادی معلم که هر کدام برخورد خاصی دارند دچار مشکل می‌شوند و در سال اول دبیرستان نیز به خاطر تنوع دروس و مشکلات خاص نوجوانی؛ خیال‌پردازی، تخیل و... دچار بی‌تمرکزی می‌شوند که به افت تحصیل می‌انجامد. این افت تحصیلی باید برای والدین قابل درک باشد.
هنگام انتخاب مدرسه، ویژگی‌های شخصیتی، فیزیکی، روانی و ضریب هوشی فرزندان درنظر گرفته نمی‌شود، بلکه صرفاً فرستادن فرزندان به مدارسی خاص مدنظر است. درحالی که بسیاری از اوقات فرزندان به‌واسطه برنامه‌های فشرده آموزشی در این قبیل مدارس تحت فشار روانی زیادی قرار می‌گیرند که گاه به استرس، اضطراب، افسردگی و حتی وسواس (بیماری) و درنهایت افت تحصیل ختم می‌شود.
والدین تصور می‌کنند اگر فرزندانشان را در فلان مدرسه اسم و رسم‌دار ثبت‌نام کنند آنان مجبور به تلاش و کوشش بیشتر خواهند شد و در مقایسه با همسن و سالان جلو می‌افتند، درحالی که والدین ناخواسته فرزندان خود را وارد یک بازی رقابتی بی‌فرجام می‌کنند که مضرات آن بیش از محاسنش خواهد بود. باید درنظر گرفت هر انسانی ویژگی‌های مختص خود را دارد و رقابت تحصیلی در چارچوب‌های معین به جای ارتقا باعث تخریب روند شکوفایی استعداد آنها می‌شود. برخی از والدین برای جبران ضعف‌های اجتماعی خودشان فرزندان خود را در کورس‌های رقابتی وارد می‌کنند، شاید نمره خوب، پیشرفت تحصیلی و امثالهم برای والدین نوعی امتیاز و برتری در مقایسه با دیگران محسوب می‌شود، یعنی فخرفروشی و چشم و هم‌چشمی در صورتی که فرزندان ماشین، فرش و... یا وسیله‌ای برای پز دادن نیستند.
کتاب‌هایی که در تمام مدارس از نمونه مردمی، دولتی و غیر انتفاعی در گوشه و کنار ایران آموزش داده می‌شود یکسان است. ولی برخی مدارس غیرانتفاعی ادعا می‌کنند که امکانات و روش‌های جدید آموزشی و کمک آموزشی ارائه می‌دهند که شامل کلاس‌ها و کتاب‌های اضافی علاوه‌بر کتب آموزش و پرورش، آزمون‌های جورواجور است به طوری که دانش‌آموزان وقت سرخاراندن هم پیدا نمی‌کنند، ادعای چنین مدارسی بالا بردن سطح علمی دانش‌آموزان است که در بیشتر موارد ادعایی بیش نیست. پیشرفت‌هایی که اغلب دانش‌آموزان به دست آورده‌اند، حاصل پشتکار و همت شخصی خودشان است.
برخی از والدین فکر می‌کنند اگر برای تحصیل فرزندانشان سرمایه‌گذاری نکرده و کوتاهی کرده و امکانات آموزشی کمی برایشان فراهم کنند، در حق او ظلم کرده‌اند و باعث رشد نکردن استعدادهای آنان شده‌اند. آمار و پژوهش‌ها نشان می‌دهد بیشتر دانش‌آموزانی که از دید والدین قرار است موفق شوند فارغ‌التحصیلان مدارس غیرانتفاعی نیستند.
آماده بودن همه امکانات و وسایل برای پیشرفت یک نفر، زمینه‌های رشد توانایی‌های بالقوه او را فراهم نمی‌کند، چون بسیاری از استعدادها و توانایی‌های نهفته انسان در مقابله با سختی‌ها و گرفتاری‌ها و در رویارویی با حل مشکلات آشکار می‌شود. یعنی امکانات زیاد توانایی مقابله، مبارزه و پشتکار انسان را تخریب می‌کند.
نزدیک بودن مدرسه به خانه موضوع شایان توجه و مهم دیگری است. کودک و نوجوان ساعات زیادی را در مدرسه سپری می‌کند از این‌رو اگر فاصله مدرسه تا خانه و مسیر رفت و آمد فرزندان تا حد ممکن کوتاه و کم باشد به نفع آنان خواهد بود، چون هم زمان کمی را در راه طی می‌کنند و هم از آثار منفی حضور در سرویس‌های مدرسه در امان خواهند بود. والدین نگران دیر و زود آمدن سرویس نیستند، هزینه اضافی ایاب و ذهاب کم می‌شود و هر زمان که والدین اراده کنند، می‌توانند در مدرسه حاضر شوند یا در جلسات اولیا و مربیان شرکت کنند.
اساساً میزان خوب بودن و متفاوت بودن مدرسه چیست و چه ابزار مناسبی برای تشخیص آن وجود دارد؟ آیا صرفاً تکیه به گفته‌ها و شنیده‌ها و پرآوازه بودن نام یک مدرسه دلالت بر خوب بودن آن است یا مقدار شهریه‌ای که دریافت می‌کنند یا امکانات جانبی: کتابخانه، آزمایشگاه، زمین ورزش، آمفی‌تئاتر و...
خانه، مدرسه و محیط یک مثلث تربیتی را تشکیل می‌دهند که براساس مطالعات انجام شده روی انسان تأثیر خوب یا بد دارند. گرچه محیط مدرسه می‌تواند در شکل‌گیری شخصیت فرزند تأثیرگذار باشد، ولی آن چه در خانواده رخ می‌دهد، تأثیر بیشتر و عمیق‌تری بر تربیت فرزندان دارد. همان‌طور که قدرت از بین بردن ویروس‌ها را نداریم و باید خود را در برابر آن واکسینه کنیم در بعد روانی، اجتماعی و اعتقادی نیز لازم است فرزندانمان را به گونه‌ای تربیت و سیراب کنیم که شخصیت‌شان واکسینه شده باشد.

ایران - یکم مهر ماه ۹۳

 

اول مهر، طبقه متوسط و شهریه


حرف اول . جامعه 

اول مهر، طبقه متوسط و شهریه


نویسنده: شبنم رحمتی*

دلم پیش والدین آن یک میلیون و238هزار کودکی است که امسال رفتند کلاس اول. بچه من هم یکی از این یک میلیون وخرده ای است و می دانم حتی اگر آن 238هزارنفرشان اهل غیرانتفاعی باشند و با قبیله من نسبتی نداشته باشند، حتما والدین یک میلیون باقیمانده در موضوعی که می خواهم مطرح کنم با من همدلی دارند و آن موضوع شکایت از نرخ شهریه مدارس دولتی است. نرخ رشد تورم در ایران بیشتر از 30درصد است و حداقل حقوق کارمندان 600هزارتومان. با این تورم و با این دستمزدها واقعا باید به پدر و مادرهایی که از پس مخارج تحصیل فرزندانشان برمی آیند آفرین گفت. با اینکه امسال هم طبق روال مرسوم سنوات گذشته، وزیر آموزش وپرورش و متولیان امر اعلام کردند هزینه تحصیل در مدارس دولتی رایگان است و پولی از خانواده ها تحت هیچ عنوانی دریافت نمی شود اما باز هم مدیران مدارس به دلیل واقعی کمبود بودجه و تلاش های وزارت آموزش وپرورش برای خصوصی سازی مدارس، از والدین تقاضای وجوهی از 250تا500هزارتومان در تهران کرده اند، آن هم برای ثبت نام پایه اول. به این مبلغ اضافه کنید 80هزارتومان برای تهیه لباس فرم بچه ها و 80هزارتومان برای برگزاری جشن شکوفه ها؛ یعنی خانواده ای که 500هزارتومان پول ثبت نام داده با احتساب حداقل قیمت برای لوازم التحریر ایرانی، ناچار شده 700هزارتومان برای دانش آموز کلاس اولی در مدرسه دولتی هزینه کند آن هم در ابتدای راه.
    چون بچه ها تا پایان سال کلی هزینه دیگر هم روی دست والدین می گذارند. آن هم در مدرسه ای که در آن نه از کلاس فوق برنامه زبان انگلیسی خبری هست نه از کلاس شنا، ستاره شناسی و آزمایشگاه مجهز. طرفه اینکه در کشور ما طبق قانون اساسی، آموزش برای همه تا پایان دوره دبیرستان رایگان است. چندسالی است که خصوصی سازی ترجیع بند سخنرانی های وزرای آموزش وپرورش است. حتی رییس جمهور چندی پیش در این باره اظهارنظر کرد و گفت: «مشکلات نظام آموزشی کشور تنها از طریق دولت مرتفع نمی شود و باید زمینه حضور بخش خصوصی در اداره مدارس غیردولتی را فراهم کرد.» این خصوصی سازی یا به شکل هیات امنایی اداره کردن مدارس روی می دهد و دست مدیران را برای تامین بودجه مدارس از طریق شهریه ای که با لطایف الحیل موفق می شوند از والدین بگیرند بازمی گذارد و یا از طریق واگذاری اداره مدارس به قیمت تمام شده به مدیران که قرار است امسال در نیم درصد مدارس اجرا شود. به عنوان روزنامه نگار حوزه اجتماعی؛ اطلاع دقیق دارم که بودجه آموزش وپرورش برای چنین وزارتخانه عریض و طویلی ابدا کفایت نمی کند اما راه حلش اخذ وجوهی نامتناسب با امکانات مدرسه از والدین نیست. اینکه مدیرانی تربیت کنیم که از راه ها و روش های مختلف بلد باشند هزینه مدرسه را از جیب پدر و مادر کارمند بیرون بکشند ره به صواب نمی برد و به تعامل بیشتر خانواده و مدرسه نمی انجامد. دولت باید در این زمینه تدبیر تازه ای بیندیشد و این کسری بودجه را از طرق دیگری تامین کند.

    *روزنامه نگار 

شرق - یکم مهرماه ۹۳

" آنچه با پول نمی توان خرید"


" آنچه با پول نمی توان خرید" 

  متن زیر را از کتاب " آنچه با پول نمی توان خرید" نوشته مایکل سندل،برگردان حسن افشار،برگزیده و تایپ کرده ام. نویسنده در این بخش به خرده از گسترش تبلیغات تجارتی در مدرسه های آمریکا می پردازد. در مدرسه های کنونی ما البته،مسآله ی تبلیغات تجارتی بدین گستردگی مطرح نیست اما به گمانم بحث نویسنده،خیلی هم بی پیوند با ما نباشد :

« تجارتی شدن بی حساب مدارس از دو جنبه فساد آور است. اولا بیشتر مواد آموزشی که شرکت ها به مدارس می دهند سطحی و تحریف شده و یک جانبه است. "اتحادیه مصرف کنندگان" در آمریکا مطالعه ای را انجام داده که نشان می دهد – همانطور که انتظار می رود- تقریبا 80 درصد مطالب آموزشی شرکت ها،جهت گیری به نفع محصول یا دیدگاه شرکت حامی دارند. ولی حتی اگر کاملا منزه و عینی هم بودند،تبلغات تجارتی اصولا با هدف مدارس ناسازگار است. تبلیغات تجارتی انسان را تشویق به خواستن چیزها و برآوردن خواسته هایش می کند،در حالی که مدرسه می خواهد به انسان بیاموزد که نقادانه به خواسته هایش بیندیشد و آنها را مهار کند یا ارتقاء دهد. تبلیغات به دنبال ایجاد مصرف کننده است،مدرسه در پی تربیت شهروند.

 اما به دانش آموزی که خیلی از دوران کودکی اش صرف آموزش برای زندگی در جامعه ای مصرف گرا می شود،آسان نمی توان یاد داد که شهروندی با تفکر انتقادی درباره ی جهان پیرامونش باشد. در زمانه ای که بسیاری از کودکان،مثل بیلبورد های متحرک،سراپا پوشیده از مارک و آرم و لوگو،به مدرسه می روند،کار مدرسه دشوارتر- و مهم تر- می شود که باید از فرهنگ عامه ای که غرقه در مصرف گرایی است اندکی فاصله بگیرد.

ولی تبلیغات از فاصله بیزار است. مرزهای بین محل های متفاوت را محو می کند و هر نقطه ای را جایی برای فروش می بیند. دفترچه یک همایش بازاریابی در مدارس می گوید " سیل درآمد را در مدارس جست و جو کنید! چه بچه کلاس اولی باشد که می خواهد سواد بیاموزد،چه نوجوانی که می خواهد اولین ماشین اش را بخرد،ما تضمین می کنیم که محصول شما و شرکت شما را در محیط سنتی کلاس درس به دانش آموزان معرفی کنیم."

 موقعی که بازاریاب ها هجوم می آورند،مدرسه های به ستوه آمده از بحران مالی،افزایش مالیات ها،کاهش بودجه ها،و افزایش تعداد محصلان،چاره ای جز این نمی بینند که درها را به روی آنها باز کنند. ولی بیشتر،ما مردم مقصریم تا مدارس. در عوض این که بودجه عمومی برای آموزش فرزندانمان را افزایش بدهیم،وقت آنها و مغز آنها را به "برگرکینگ" و "ماونتین دی یو" می فروشیم.»  (صفحه های 177 و 178)

http://bohluli.blogsky.com/

به یاد میرزا حسن رشدیه، بنیان گذار آموزش نوین در ایران

به یاد میرزا حسن رشدیه،

 بنیان گذار آموزش نوین در ایران


نسرین هزاره مقدم

میرزا حسن رشدیه، پدر مدارس نوین ایران است. رشدیه اولین کسی بود که باب تعلیم و تربیت را به روی عوام گشود. یکی از اسناد به جا مانده از رشدیه، نامه ای است که در اواخر عمر در شرح سختی های سالیان گذشته، به مجلس شورا فرستاده. در ابتدای نامه می خوانیم:
“دوازدهم رمضان 1293 از محراب و منبر پای گریز برداشته، از راه ارس عازم مشهد شدم. در ایروان، اوضاع مدارس روس را دیده، به فکر تاسیس مدرسه برای ایرانیان افتادم. به روزنامه اختر نوشتم که در هر کجا دارالمعلمین اسلامی سراغ دارید، برای من بنویسید که تحصیل علوم تعلیم را به آنجا بروم. جواب آمد که انگلیسیها در مصر یک دارالمعلمین تاسیس کرده، چهار ماه بعد افتتاح خواهد شد. از زیارت مشهد فسخ عزیمت نموده، یک باب حمامی را که در تبریز داشتم، به یکی از تجار فروخته، روانه مصر گردیدم. پس از دو سال ونیم اقامت در آنجا، بر گشته و مدرسه ای تاسیس نمودم………….
وفای به عهد همین شد که در مابین سنه 1299 و سنه 1315، هفت مدرسه باز کرده، به یغمای اشرار یا اخیار داده. پنج مرتبه از تبریز به مشهد فرار کرده ام. اما خسته نمی شدم. همان روز برهم خوردن مکتب، شبانه از شهر می رفتم و پس از چندی برگشته، در محلی غیر از اولی، مکتب رشدیه را بی تغییر اسم باز می کردم. آخرین دفعه دیدم که دیگر خانه به جهت مکتب به من کرایه نمی دهند و……….”roshd
در ادامه این نامه طولانی، میرزا حسن، مرارت ها و دربدری هاو مفلسی خود و مدارس را شرح می دهد. شرح می دهد که چگونه به کلات تبعید شد، چگونه علما تکفیرش کردند و او چگونه با استقراض از ملت و خرج شخصی، مدارس را همیشه سرپا نگه می داشته است. نامه اش را با این جملات خاتمه می دهد:

“تا استطاعت داشتم، در راه معارف هزارها خرج کرده، دیناری از دولت نگرفته ام. حال که در ازای 19 نفر عیالات، واجب النفقه و در خدمت به معارف منحصر به فردم، …. وجه معاش می خواهم. چقدر وقیح است که در این چنین روز فقر، از هفت هزار تومان بودجه معارف، هزار و پانصد تومان به مدارس بدهیم و پنج هزار و پانصد تومان، در پشت میزها، عبث خرج کنیم. در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.”

روحش شاد………….

نگاه حاکمیتی به آموزش‌وپرورش


نگاه حاکمیتی به آموزش‌وپرورش 
 
محمدرضا نیک‌نژاد* 
 
روز آغاز سال آموزشی نه تنها برای دانش‌آموزان و آموزگاران بلکه  برای همه کسانی که مدرسه و آموزش‌های آن را تجربه کرده باشند، حسی خوب و خاطره‌انگیز پدید می‌آورد اما،  شوربختانه برای برخی دانش‌آموزان و آموزگاران کنونی این حس ناخوشایند است. درون مایه‌های آموزشی خسته کننده و دور از تجربه‌های زندگی روزمره، مدرسه و کلاس‌های نه چندان دلچسب و برانگیزاننده، روش‌های آموزش کسالت‌آور، مدیریت‌های آموزشی تحکمی،  ورود مدیریت‌های آموزشی – پرورشی به خصوصی‌ترین کنش‌های فردی دانش‌آموزان مانند شکل مو و رنگ لباس، روش‌های ارزشیابی نمره‌مدار و نتیجه‌گرا و کنکور محور و ....از مدرسه، محیطی  را پدید آورده که دانش‌آموزان از هر فرصتی برای گریز از آن بهره می‌گیرند. از سوی دیگر آموزگاران با گرفتاری‌های فراوان اقتصادی ، افت جایگاه اجتماعی حرفه آنها ، دانش‌آموزان بی‌انگیزه و گریزان از آموزش و یادگیری، حس بی‌نتیجه ماندن تلاش در کلاس، برخوردهای یکسان فرادستان آموزشی با کارکردن و کارنکردن آنها! دگرگونی‌های شکلی و شتاب‌زده که بیش از آنکه آموزش را هدف بگیرند، برای مصرف تبلیغاتی و بالابردن بیلان کار مدیران میانی و فرادست آموزشی به کار می‌رود و دهها گرفتاری دیگر، آموزگاران را واداشته تا مدرسه و حقوق آموزش‌وپرورش را همان آب باریکه به شمار آورند و برایش انرژی کمی مصرف کنند و از سوی دیگر انرژی خود را صرف شغل‌های پردرآمد دیگر کنند. اما چرا؟ روند کنونی آموزش در کشور پیامد نگاه به این نهاد زیربنایی در توسعه و پیشرفت است. کاهش بودجه آموزش‌وپرورش از 12 میلیارد دلار در دوران اصلاحات، به نزدیک 20 هزار میلیارد تومان کنونی! کسری بودجه هزاران میلیارد تومانی که سال‌هاست جزئی از بدنه این وزارتخانه شده است، برخوردهای سیاسی برخی از نمایندگان با مدیران زاویه‌دار با آنها و بهره‌گیری از اهرم کاهش بودجه و استیضاح وزیر در هر زمان و... اشاره‌های چند به این نگاه دارد. اما شاید پرسیده شود چرا اینگونه برخوردها حاکمیتی به شمار می‌آیند؟ پاسخ سرراست و پوست‌کنده به این پرسش این است که با دگرگونی‌های اجرایی در کشور و دگرگونی هر چهار سال یک بار دولت ومجلس همچنان دشواری‌های نهاد آموزش پابرجا و ماندگار است. بسیاری از کارگزاران کشور، آموزش‌وپرورش را نهادی نه توسعه‌ساز و مولد، که مصرف کنند و هزینه‌بر می‌دانند و از تاثیر این نهاد بر توسعه و پیشرفت کشورها بی‌خبرند. این نگاه سبب می‌شود که هنگام تقسیم بودجه، همواره آموزش‌وپرورش در اولویت‌های پایانی قرار گیرد. اما چه باید کرد؟ به باور نگارنده فرادستان آموزشی اگر در پی پدیدآوری دگرگونی‌های بزرگ در ساختار آموزشی کشور هستند، همچنان که همواره برای دریافت بودجه و امکانات بیشتر در حال رایزنی با نهادهای حکومتی هستند، باید بخش بزرگی از تلاش‌هایشان را صرف دگرگونی دیدگاه‌های فرادستان نسبت به نهاد آموزش کنند. باید به آنها نشان دهند که آموزش‌وپرورش در کشورهای پیشرو، سنگ بنای توسعه بوده و هر آنچه که امروزه این کشورها دارند از هزینه‌کرد در آموزش‌وپرورش بوده است.
* عضو کانون صنفی معلمان ایران
آرمان - ۳۱ شهریور ۹۳

کلاف سردرگم آموزش‌وپرورش


کلاف سردرگم آموزش‌وپرورش 
 
غلامعباس توسلی* 
 
بدون‌شک آموزش‌وپرورش و تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان امروز و آینده‌سازان فردای جامعه از جمله مهمترین اهداف دولت‌ها در راستای اجرای برنامه‌های توسعه است. به عبارت دیگر، در سده‌ها و دهه‌های اخیر و همزمان با رشد و توسعه جوامع، تلاش برای آموزش شهروندان به ویژه کودکان به یکی از مهمترین اهداف دولت‌ها تبدیل شد. بر همین اساس، دولتمردان و برنامه‌ریزان اجتماعی در هر جامعه، با تنظیم راهبردها و استراتژی‌های نوین برای ایجاد موثرترین سیستم‌های آموزشی سعی داشتند تا گوی رقابت را از یکدیگر بربایند. در ایران نیز سیستم آموزش‌وپرورش از ابتدای شکل‌گیری تا به حال تغییرات بسیاری را پشت سر گذاشته است. تغییر مکتبخانه‌های قدیم به مدرسه‌های امروزی، تغییر محتوای کتب درسی و مقاطع تحصیلی از عمده‌ترین تغییرات نظام آموزش‌وپرورش در کشور بود چنانچه، در چند سال اخیر، نظام آموزشی ما با تغییر گسترده‌ای در سیستم آموزشی و به دنبال آن تغییر محتوای درسی داشت؛ تغییری که در چند دهه گذشته بی‌سابقه بود و خانواده‌ها، دانش‌آموزان و حتی کارکنان آموزش‌وپرورش را در مواردی متحیر کرد. با وجود آنکه اطلاع دقیقی از دلایل اعمال تغییرات در نظام آموزش‌وپرورش در دسترس متخصصان و کارشناسان نیست، مسئولان وزارت آموزش‌وپرورش وقت، هماهنگی کتب و محتوای درسی با دنیای امروز را مهمترین انگیزه خود در این رابطه اعلام کرده‌اند. شاید اظهارنظر و نتیجه‌گیری در مورد تغییرات صورت گرفته در شرایط فعلی شتاب‌زده و برای این کار نیاز به زمان بیشتری باشد اما، تجربیات چندین ساله نظام آموزش‌وپرورش در کشور حاکی از این است که بنیاد‌های آموزش در کشور به ویژه در مدارس با چالش‌هایی  روبه‌رو است. به بیانی دیگر، فقدان زیرساخت‌های آموزشی لازم در کشور و تاکید بر آموزش حافظه محور و دوری و غفلت از آموزش‌های مبتنی بر یادگیری اصولی و ایجاد تفکری انتقاد، در نهایت نسل‌هایی را به بار آورده است که از کمترین اصول و مهارت‌های اجتماعی که لازمه زندگی اجتماعی است آگاهی ندارند. ناآگاهی نسبت به مسائلی که باید در مدرسه و از سوی معلمان آموزش داده می‌شد، در نهایت بار سنگینی را بر دوش جامعه گذاشت. باری که به شکل گیری بسیاری از آسیب‌های اجتماعی در میان گروه‌ها و اقشار مختلف دامن زده است و زمینه را برای بروز استعداد‌هاو خلاقیت محدود ساخته است. مبتنی بر شرایط امروز آموزش‌وپرورش، به باور من، تغییر در کتب درسی و محتوای آموزشی تا زمانی که با تحول در رویکرد و نگرش سیستم و مسئولان همراه نباشد در عمل راه به جایی نخواهد برد. تاکید بر بروز خلاقیت‌های دانش‌آموزان، مشارکت دانش آموزان در امر آموزش‌وپرورش و ایجاد زمینه‌های مناسب برای یادگیری مهارت‌های اجتماعی و تعامل با گروه‌های مختلف اجتماعی و از سوی دیگر، آموزش جدی و اصولی مهارت‌های فنی برای پرورش نسلی کارآزموده از جمله برنامه‌هایی است که باید در اولویت مسئولان آموزش‌وپرورش قرار بگیرد. 
* جامعه‌شناس
آرمان - ۳۱ شهریور۹۳