تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تحدید آزادی عمل شوراهای دانش‌آموزی


تحدید آزادی عمل شوراهای دانش‌آموزی


 عضو کانون صنفی معلمان درگفت وگو با ایلنا:

تحدید آزادی عمل شوراهای دانش‌آموزی/ مدیران مدارس از مراسم عزا بیش از شادی استقبال می‌کنند

«یکی از وظایف آموزش و پرورش نوین آموزش‌های اولیه شهروندی است اما در مدارس ایران اینآموزش‌ها داده نمی‌شوند./ از آنجایی که مسئولین مدرسه نمی‌توانند شادی دانش آموزان را کنترل کنند از برگزاری مراسم شادی چندان استقبال نمی‌کنند.»

 ایلنا: عضو کانون صنفی معلمان گفت:‌ شورای دانش آموزی مانند شورای معلمان با وجود آنکه جلساتی برگزار می‌کنند اما ضمانتی برای اجرای مصوبات این نهادها وجود ندارد.

محمد رضا نیک‌نژاد در گفت و گو باخبرنگار ایلنا در مورد وضعیت تشکلهای دانش آموزی در مدارس گفت: از آنجا که تشکلهای دانش آموزی رسمی و دولتی هستند، چندان آزادی عمل ندارند.

 وی با اشاره به اینکه شوراهای دانش آموزی هنگام تاسیس در دوران اصلاحات قرار بود یک نهاد دموکراتیک باشد، افزود: در عمل  آموزش و پرورش و همینطور روسای مدارس پذیرای دادن آزادی عمل به شورای دانش آموزی نیستند.

 نیک‌نژاد با اشاره به اینکه شوراهای دانش آموزی در مدارس در قالب تشکلهای دانش آموزی فعالیت می‌کند، افزود: شورای دانش آموزی در کنار معلم تربیتی مدرسه اقداماتی انجام می‌دهند و جلساتی ماهیانه یا هفتگی برگزار می‌کنند که البته این هم برای پر کردن گزارش برای ارائه به مقامات بالا‌تر و همچنین ارسال به روزنامه‌ها است و می‌توان گفت فقط برای پر کردن بیلان کار صورت می‌گیرد.

 عضو کانون صنفی معلمان خاطرنشان کرد: شوراهای دانش آموزی نسبت به انجمن اسلامی دانش آموزی در مدارس آزاد‌تر است و اعضای آن با برگزاری انتخابات در مدرسه انتخاب می‌شوند.

 وی با اشاره به اینکه انجمن اسلامی دانش آموزی اقدامات مربوط به مراسم مذهبی و عزاداری‌ها و همچنین کارهای تبلیغاتی را انجام می‌دهند، افزود: اعضای انجمن اسلامی مدارس با برگزاری انتخابات تعیین نمی‌شوند و معاون تربیتی مدرسه رئیس و سایر اعضای آن را انتخاب می‌کند.

 وی خاطرنشان کرد: قرار بود این شورا در مدیریت آموزشی مدرسه تاثیرگذار باشد اما وقتی شورای معلمان تاثیر چندانی ندارد چه انتظاری می‌توان از شورای دانش آموزی داشت.   

 نیک‌نژاد با اشاره به اینکه شورای معلمان اگر چه از شورای دانش آموزی قدرتمند‌تر است اما برای رفع مسئولیت ماهی یک بار برگزار می‌شود، گفت: این جلسات یکسری مصوبات دارند که بعد از تصویب بایگانی می‌شوند و تنها گزارش می‌شود که شورای معلمان جلسات خود را برگزار کرده است.

 عضو کانون صنفی معلمان‌ ادامه داد: شورای دانش آموزی هم همینطور است. یکسری جلسات برگزار می‌کنند و یکسری مصوبات دارند که هیچ کدامشان اجرایی نمی‌شوند.

 نیک‌نژاد با اشاره به اینکه اجرا نشدن مصوبات شورای دانش آموزی دلیل بر ناکارآمدی این شورا نیست، افزود: ساختار آموزشی ما دیدگاه یا رویکرد دموکراتیک را نمی‌پذیرد البته این موضوع پیچیدگی‌های خاص خود را دارد زیرا نمی‌شود دانش آموز در هر کاری در حوزه آموزش نظر بدهد زیرا سطح دانسته‌های دانش آموز در این حد نیست.

 وی خاطرنشان کرد: اما این شورا می‌تواند پلی بین دانش آموزان، معلمان و کادر ستادی مدرسه باشد تا مشکلات را منتقل کنند.

 نیک‌نژاد افزود: بنده یکی دو جلسه در شورای دانش آموزی شرکت کردم و در آن جلسات موضوع توهین معلمان مطرح بود ولی رئیس مدرسه نمی‌تواند در این زمینه کاری کند زیرا به صورت رسمی اخراج از آموزش و پرورش برای توهین وجود ندارد و این موضوع را - همچون استخوان لای زخم - تا آخر سال تحمل می‌کنند.

 وی با اشاره به تدوین منشور حقوق دانش آموزی در دوره اصلاحات گفت: در دولت اصلاحات مجلس دانش آموزی تشکیل شد که این منشور حقوق دانش آموزی حاصل این مجلس بود.

 عضو کانون صنفی معلمان تصریح کرد: اگرچه اکنون مجلس دانش آموزی داریم اما تنها یک اسم است. البته راهکارهایی در مجلس مطرح می‌شود ولی عملا کاری نمی‌کنند.

وی بااشاره به اینکه در آموزش و پرورش کشورهای غربی هم اینطور نیست که در شورای دانش آموزی هر تصمیمی گرفته شود به آن عمل کنند، افزود: به طور مثال در کشور آمریکا هم یک چارچوبی وجود دارد بطوری که دانش آموز نمی‌تواند رئیس دبیرستان را تغییر دهد اما از طریق شورای دانش آموزی آموزش‌هایی برای مشارکت دانش آموزان در امور مختلف همانند بهسازی محیط مدرسه، رنگ کردن کلاس‌ها، کارهای مربوط به امورخیریه داده می‌شود و به طور کلی می‌توان گفت در یک روند دموکراتیک گام‌های اولیه برای شهروندی در مدرسه به آن‌ها آموزش داده می‌شود.

 نیک‌نژاد با اشاره به اینکه یکی از وظایف آموزش و پرورش نوین آموزش‌های اولیه شهروندی است، افزود: اما در مدارس کشور این آموزش‌ها داده نمی‌شود.

 به گفته وی یکی از مهم‌ترین بخش‌های آموزش شهروندی، مشارکت در امور مختلف است.

 وی با اشاره به اینکه آموزش در کشور ما بسیار کسالت آور و خسته کننده است، افزود: هر گامی در جهت مشارکت دانش آموزان در امور مختلف به متنوع کردن فضای آموزشی و ایجاد جذابیت برای آن‌ها منجر می‌شود.

 وی آموزش و پرورش در کشور را غمگین توصیف کرد و افزود: از آنجایی که آموزش‌ها مرتبط با مسائل روزمره نیست دانش آموزان چندان انگیزه‌ای برای مطالعه کردن ندارند.

 نیک‌نژاد با ابراز تاسف از اینکه شادی در مدارس کم است، افزود: از آنجایی که برگزاری مراسم مذهبی درمدارس از یک چارچوب معین خارج نمی‌شود بیشتر این گونه مراسم در مدارس برگزار می‌شود زیرا کنترل مراسم شادی در مدارس سخت‌تر است.

 عضو کانون صنفی معلمان در پایان افزود: از آنجایی که مسئولین مدرسه نمی‌توانند شادی دانش آموزان را کنترل کنند از برگزاری مراسم شادی چندان استقبال نمی‌کنند و اگر هم جشنی باشد نهایتا در سر کلاس شکلات پخش می‌کنند

http://niknezhadmr.blogsky.com/

خبر خوش برای بازنشستگان کشوری

خبر خوش برای بازنشستگان کشوری
  
فرهنگیان نیوز - تدبیر:
مدیرعامل صندوق بازنشستگی کشوری گفت: مبلغ ۳۰۰ هزار تومان از معوقات بازنشستگان کشوری،  به حساب بانکی ۴۵۰ هزار بازنشسته واریز می شود.
واحد مرکزی خبر: مدیرعامل صندوق بازنشستگی کشوری گفت: مبلغ ۳۰۰ هزار تومان از معوقات بازنشستگان کشوری، امشب به حساب بانکی ۴۵۰ هزار بازنشسته واریز می شود.
ایراندخت عطاریان با بیان اینکه صندوق بازنشستگی کشوری تاکنون در هشت مرحله در مجموع یک میلیون و 650 هزار تومان از مطالبات بازنشستگان مشمول کشوری را پرداخت کرده است، افزود: تاکنون معوقات نزدیک به 350 هزار نفر از بازنشستگان به طور کامل تسویه شده  است و در نهمین مرحله نیز مطالبات صدهزار نفر دیگر تسویه می شود.
وی ابراز امیدواری کرد: تا پایان امسال باقیمانده مطالبات تمام بازنشستگان پرداخت شود.

عطاریان با اشاره به تدوین برنامه های حمایتی در حوزه های درمانی و ارائه تسهیلات رفاهی به بازنشستگان گفت: امسال میزان تسهیلات و خدمات رفاهی به بازنشستگان 20 درصد افزایش می یابد.
http://www.farhangiannews.ir/

بیانیه کانون صنفی معلمان ایران به مناسبت هفته معلم ( اردیبهشت 93)

به نام خداوند جان و خرد


بیانیه کانون صنفی معلمان ایران


به مناسبت هفته معلم ( اردیبهشت 93)


     خوشحالیم بار دیگر در هفته ای که در ایران به نام معلم نامگذاری شده است با فرهنگیان ارجمند و همه ی کسانی که دل در گرو پرورش شایسته ی فرزندان این آب و خاک دارند،سخن می گوییم. باشد که کلاممان شنیده شود و مورد توجه و نقد و بررسی فرهنگیان و اندیشه وران فرهیخته و کارگزاران و فرادستان کشور قرار گیرد. اما پیش از آن بایسته است یادی کنیم از زنده یاد دکتر ابوالحسن خانعلی،که در دوازدهم اردیبهشت سال 1340و در اعتراضات صنفی فرهنگیان در میدان بهارستان تهران،روبروی خانه ملت،به شهادت رسید. همچنین شهید مرتضی مطهری،که در 12 اردیبهشت 1358 هدف گلوله تاریک اندیشان خشونت طلب قرار گرفت.

  فرهنگیان ایران،سال تحصیلی ِ رو به پایان را با امیدواری آغاز نمودند زیرا سکان آموزش و پرورش به فردی سپرده شد که خود را از جنس بدنه ی آموزش و پرورش می داند و به نهادهای صنفی به چشم فرصت،و نه تهدید می نگرد. و بالاتر این که بسیاری از آنان،همراه و همگام با دیگر اقشار،در یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری،فردی را برگزیدند که در برنامه های انتخاباتی خود،سر و سامان بخشیدن به وضعیت نابهنجار اقتصادی کشور را در اولویت قرار داده بود. وعده ی باز شدن فضای سیاسی جامعه،رونق بخشیدن به گستره ی فرهنگ،رعایت حقوق شهروندی،حرکت در راستای عدالت اجتماعی و فقر زدایی از جامعه را در سرلوحه کار خود داشت. در گستره ی آموزش و پرورش نیز سخنان مهمی را مطرح نمود:

  « ساده‌ترین مسأله این است که اصل سی‌ام قانون اساسی که می‌گوید «دولت موظف است وسائل آموزش وپرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفائی کشور به طور رایگان گسترش دهد»محقق نکرده‌ایم... آموزش و پرورش طبقاتی شده است و من واقعاً می‌ترسم از روزی که بهترین دانشگاه‌ها فقط مال فرزندان طبقات بالایی باشد که پول دارند تا آموزش خصوصی را بخرند... اصل سی‌ام قانون اساسی،ناظر بر کیفیت آموزش هم هست... الان معلمان در شرایط خوبی نیستند،بحران اقتصادی بر آن‌ها فشار می آورد و توان کار کردن را از ایشان گرفته است. تا زندگی بهتری برای معلمان خود فراهم نکنیم امکان بهبود کیفیت در آموزش عالی وجود ندارد... معلم‌ها به این‌که دائم آن‌ها را با عبارات عاشقانه و ادبی تقدیس کنیم نیاز ندارند،باید مشکلات اقتصادی‌شان را حل کرد... من قبول دارم هر نظام اجتماعی و سیاسی‌ای تأکیدات ایدئولوژیک و سیاسی روی آموزش و پرورش دارد، ولی در کشور ما نگاه سیاسی و ایدئولوژیک به آموزش و پرورش خیلی شدید است... برخی فکر می‌کنند نظام آموزشی کارکرد اولش در خدمت دستگاه سیاسی بودن است، ولی این‌طور نیست... این خیلی بد است که در نظام آموزش و پرورش ما به کلیه دستآوردهای علوم در زمینه تعلیم و تربیت،برنامه درسی و سایر حوزه‌های مرتبط با دیده شک و تردید نگاه می‌کنند گویی این‌ها هیچ نسبتی با آموزش و پرورش ایران ندارند. از یک طرف تمام دست‌آوردهای علوم تربیتی و برنامه‌ریزی درسی جدید جهان را نفی می‌کنند و از طرف دیگر به شدت بر طبل هوشمندسازی که دستآورد ابزاری و سخت‌افزاری دنیای جدید است می‌کوبند. این مسأله از سیاسی دیدن آموزش و پرورش ناشی می‌شود...»

  اکنون اما نزدیک به 10 ماه از آغاز به کار دولت یازدهم می گذرد. افراد واقع نگر می دانند این مدت برای دولتی که در خوشبینانه ترین حالت،وارث یکی از آشفته ترین و ناکارآمدترین دولت های دهه های اخیر کشور بوده(اقتصادی با رشد  منفی5/8 درصد، تورمی بالای ۴۰درصد و نقدینگی بالای550 هزار میلیارد تومان) فرصت اندکی است برای بسامان نمودن اوضاع- و انتظار چنین معجزه ای را هم از دولت کنونی ندارند. لیکن ده ماه،می تواند زمان نسبتاً مناسبی باشد برای در اختیار گرفتن سررشته ی امور، و انتخاب رویکردهای همسو با وعده های داده شده، و بسترسازی برای اقدام های عملی آینده و جلوگیری از خطاهای گذشته. در حالی که متأسفانه نشانه هایی دیده می شود که به برخی نگرانی ها دامن می زند. از آن جمله :

1. همان گونه که می دانیم بحران اقتصادی سال های 91 و 92 به تمامی اقشار با درآمد ثابت به ویژه گروه های کم درآمدتر،مانند معلمان،کارگران،پرستاران و ... آسیب جدی وارد نمود. اکنون نیز که با تورم حدود 40 درصد دست و پنجه نرم می کنیم،متأسفانه امنیت شغلی آنان هم،به روش های مختلف به خطر می افتد،بیکار می شوند و دستمزد اندک آنان با ماه ها تأخیر پرداخت می شود- ناگفته پیداست که وضعیت تحصیلی فرزند کارگری که در زیر خط فقر زندگی(؟!) می کند تا چه اندازه با افت آموزشی روبرو خواهد گردید؛ و این وظیفه ی سنگینی بر دوش آموزش و پرورش و جامعه مدنی آن می گذارد تا از حقوق حقه همه ی کارگران و زحمت کشان به دفاع برخیزند. همان گونه که وظیفه دارد تا از حقوق معلمانی دفاع کند که برای کسری شدید درآمد خود،در خوشبیانه ترین حالت می توانند ساعاتی را به عنوان غیرموظف(حق التدریس)به کلاس روند اما پرداخت اضافه کار آن ها ماه ها به تأخیر می افتد. پس از آن نیز به صورت قطره چکانی به نحوی و در زمان هایی پرداخت می شود که افراد سردرگم، نمی دانند چه میزان پول،از چه ماه هایی را دریافت کرده اند؛روشی که در سال های آخر دولت دهم در پیش گرفته شد و دولت کنونی نیز متأسفانه به همان روش ادامه می دهد. به نظر می رسد یا عمدی در کار است تا جلوی هرگونه اعتراض به ناچیز بودن حق التدریس،تأخیر طولانی در پرداخت آن و... گرفته شود یا ناشی از ناکارآمدی در مدیریت هاست. این که وزیر محترم اعلام می دارد در صورت تآمین اعتبار حق التدریس ها را می پردازیم از دید فرهنگیان تآسف بار است. آنان انتظار پافشاری و ابتکار عمل بیشتری از وزیر خود برای احقاق حقوقشان دارند؛و البته در این حالت پشتیبان او نیز خواهند بود.

2. مورد مهم و قابل اصلاح دیگر،معلمانی هستند که از تخلفات اداری،به دلایل مختلف- عموماً مربوط به فعالیت های صنفی- حکم انفصال از خدمت، تبعید، کسر گروه و ... دریافت کرده اند. مسئولان مربوط در وزارتخانه به دستور وزیر محترم،مدارک مربوط به پرونده های این گروه از معلمان را دریافت نموده و قول رسیدگی و لغو احکام را داده اند. اما در چند ماه گذشته،علاوه بر تغییر نیافتن این احکام،مواردی از احکام تبعیدی،بر خلاف قول رفع آن،اجرا شده است. اگر حل مسئله ی معلمان زندانی را خارج از حوزه ی اختیارات وزیر آموزش و پرورش بدانیم،در مورد تخلفات اداری چه توجیهی وجود دارد؟

3. شاید انتظار زیادی بود اگر از وزیر کنونی می خواستیم در دوران سرپرستی و با شرایط بودجه ای آموزش و پرورش کل کشور در سال گذشته،حدنصاب تعداد دانش آموزان در کلاس های درس را کاهش دهد. برای سال آینده اما انتظار می رود این حدنصاب دست کم در کلان شهرها تغییر کند. معلمان می گویند هنگامی که 18 میلیون دانش آموز داشتیم باید در کلاس های با جمعیت بالای 45-40 نفر تدریس می کردیم. اکنون هم با حدود 12 میلیون دانش آموز،کلاس های خالی در بسیاری از مدرسه های متوسطه،و معلمان مازاد،باز ناچاریم در کلاس های بالای 30 نفر و گاه تا 40 نفر، در واقع تدریس که نه،مبصری کنیم. اگر استاندارد یک کلاس معمولی حدود 20 نفر است، اگر اصل سی ام قانون اساسی ناظر بر کیفیت آموزش نیز هست، پس چگونه است که اولاً حد نصاب دانش آموزان در کلاس درس برای سراسر کشور از دورترین روستا تا شهرهایی مانند تهران با تراکم بسیار بالای جمعیت،یکسان تعیین می شود؟ آن گاه از کلاس های پرجمعیت با محتوای درسیِ کسل کننده و نامربوط به زندگی نوین با کمترین امکانات،انتظار درصد قبولی بالا و حتی افزایش کیفیت داریم؟ آیا به راستی این خود نوعی راندن دانش آموزان ِ اندکی توانمندتر به سوی مدارس غیردولتی و آموزشگاه های خصوصی و کالا نمودن آموزش و لاجرم طبقاتی کردن آن نیست؟

4. همان گونه که رئیس جمهور محترم در برنامه اعلام شده ی خود در رقابت های انتخاباتی اعلام نمود یکی از مهمترین نقایص آموزش و پرورش کشور،نگاه شدیداً سیاسی و ایدئولوژیک مدیران و نهادهای مختلف کشور به این وزارت خانه است. سال هاست شاهدیم این وزارت خانه به جایگاهی برای برخی از گروه های سیاسی تبدیل شده که بزرگترین مانع اداره و اصلاح آن هستند و خود را مالک بی رقیب انقلاب و اسلام- به روایت خود - می دانند و هرگونه تلنگر به موقعیت خود را خدشه بر انقلاب و اسلام وانمود می نمایند. از وزیر آموزش و پرورش انتظار داریم در وهله ی اول مجال رشد بیشتر به تنگ نظری های سیاسی و باندی در وزارت خانه را ندهد. فرصت هایی را برای گشودن پنجره های آموزش و پرورش به افق های آموزش و پرورش نوین فراهم آورد و با پیوند سازمان یافته به بدنه معلمان و بها دادن به نظرات آنان،همچنین تقویت نگاه کارشناسانه در آموزش و پرورش،زمینه ی خروج این سازمان از رکود،کندی و تمرکز گرایی افراطی را فراهم نماید.

  گرچه نکته ها و دغدغه های بیشتری وجود دارد که در آینده به آنها خواهیم پرداخت اما بایسته است نگرانی خود را از برخوردهای اخیر مجلس با وزیر محترم آموزش و پرورش بیان نماییم. انتظار ما این است که نمایندگان مجلس،کارشناسانه،آموزشی و دلسوزانه به آموزش و پرورش بنگرند. بی گمان با یکسویه نگری و رفتارهای جناحی و "سیاسی"،و برخورد با شخص وزیر به خاطر انتصاب چند نفر که گفته می شود در جناح سیاسی شماری از نمایندگان نیستند کار آموزش و پرورش ایران بهبود نخواهد یافت. بهبود آموزش و پرورش نیازمند تخصص،وسعت نظر و همدلی است.

  در پایان یادی می کنیم از آموزگاران فرهیخته دربند،رسول بداقی،محمود باقری،محمد داوری،و ... همچنین،همزبان و همراه با مادر سالخورده محمد داوری،نگرانی و تأسف شدید خود از برخورد اخیر با ایشان در زندان اوین را اعلام می داریم. بی شک،رعایت حقوق زندانیان و احترام به شأن انسانی آنها، وظیفه موکد همه مسئولان و آموزه ای است عملی برای بازگشت امور بر مدار قانون و توصیه به شهروندان برای رعایت آن.


کانون صنفی معلمان ایران
اردیبهشت 93

معلم انگیزه می‌خواهد


معلم انگیزه می‌خواهد


اگر 364 روز سال از ایرادهای معلمان می‌گوییم و از کارهایی که باید می‌کردند و نکردند، در عوض یک روز در سال هم باید از کاستی‌های زندگی آنها گفت و از اتفاقاتی که باید برایشان می‌افتاد و نیفتاد.

حکایت شغل معلمی، حکایت سوار بودن بر کشتی در دریایی متلاطم است؛ هر روز یک اتفاق، یک تصمیم، یک طرح و یک خبر تازه. تلاطم این دریا از سلیقه های متفاوت می آید و موجی که بر این کشتی می کوبد محصــول اختلاف نظرها و بی ثباتی برنامه هاست.

معلم تا می خواهد به تصمیم اخیر خو بگیرد، تصمیمی دیگر گرفته می شود و از پس آن، تصمیماتی تازه که جز ناامن شدن فضای کار حاصل دیگری ندارد.

سیستم آموزشی کشور نیز بنیانی لرزان دارد و استحکامش به تصمیم هر وزیر که می آید بستگی دارد و در این بنای لرزان، معلم بیش از هر فرد دیگر احساس ناامنی می کند. مشکل این است که این تلاطم دائمی را عده ای به تحول نسبت می دهند در حالی که از این تلاطم تا آن تحول راهی دراز است.

مثل هر ایرانی که هر یک به نوعی درگیر تامین معیشت اند، بیشتر معلمان نیز دغدغه الفبای زندگی را دارند و این مشکل در کنار مشکل قبلی، عرصه را بر این قشر تنگ تر می کند.

هنوز معلمان زیادی از آموزش و پرورش طلب دارند، هنوز حق التدریس ها و حق الزحمه ها مانده، پاداش های پایان خدمت هم هست که معلمان بازنشسته، چاله ها را از قبل برایش کنده اند، ولی هنوز از پاداش خبری نیست.

در سیستم اداری ایران اتفاق عجیبی نیست؛ اگر فردی فعال و مسئول، هم درجه فردی سهل انگار و وقت گذران تلقی شود، اما چون این اتفاق برای معلمان نیز تکرار می شود، باید گفت که این مشکل چندم جامعه معلمان است.

جان کلام این که، آن معلمی که پرکار و خلاق است، آن طور که باید ارج نهاده شود و دیده شود به چشم نمی آید و آن که مبتلا به روزمرگی است در لابه لای جمعیت گم می شود و در وضعی مشابه با فرد پرتلاش قرار می گیرد.

همه اینها را که با هم جمع کنیم برای بی انگیزه شدن معلمان کافی است، هر چند هنوز در بین این افراد با آن که مشکلات فشار می آورد، معلمانی که خود را وقف تعلیم و تعلم می کنند، زیاد است.

با این حال روز معلم ِامسال اگر بهانه ای باشد برای گشایش روزنه های امید و باز شدن گره ها، بهترین هدیه برای معلمان است، معلمانی که بیش از هر چیز به انگیزه برای ادامه کار و بهتر کار کردن نیاز دارند.

مریم خباز - گروه جامعه

جام جم-    11      اردیبهشت    93

معلمان، پرچمداران توسعه و پیشرفت


معلمان، پرچمداران توسعه و پیشرفت


 مهدی نوید ادهم
دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش


نیروی انسانی از هر سرمایه طبیعی دیگری مانند نفت، گاز، معادن و... با ارزش‌تر است و مناسب‌ترین سنی که می‌تواند این سرمایه عظیم اجتماعی را برای آینده بهبود ببخشد دوران کودکی و نوجوانی است، چرا که در این دوره است که شخصیت فرد شکل نگرفته و اگر در این سنین در معرض بهترین آموزش‌ها قرار گیرد می‌توان در آینده شاهد نسلی پویا، اثربخش، فعال و کارآمد بود. نسلی که می‌تواند موتور توسعه کشور باشد.
 تجربه بین‌المللی هم ثابت کرده است که کشورهای پیشرفته مانند ژاپن، کره و... راه توسعه و پیشرفت را از آموزش به کودکان شروع کرده‌اند. آیات و روایات اسلامی هم این تفکر و نگاه را تأیید می‌کند. بنابراین اگر بپذیریم بهترین سن برای یادگیری و آموزش سنین کودکی است، نقش آموزش و پرورش که در خدمت این کودکان است از اهمیت بالایی برخوردار خواهد شد. از این رو است که آموزش و پرورش را موتور توسعه کشور می‌دانند.
 هدف نهایی در نظام‌های آموزشی فراهم آوردن زمینه شناسایی، رشد و شکوفایی استعدادها و تعلیم و تربیت افراد به منظور حضور فعال و مؤثر در جامعه و انتقال فرهنگ به آنان است. در این نظام، افراد علاوه بر کسب اطلاعات، دانش و مهارت، برای ایفای نقش‌های مختلف در جامعه آماده شده و با هنجارها و قواعد اجتماعی آشنا می‌شوند. به همین دلیل، آموزش و پرورش، حقی همگانی است.
گاهی به غلط دیگر  عناصر آموزشی مانند کتاب درسی در کشور ما پر رنگ جلوه داده شده و نقش آن‌ها مهم تلقی می‌شود. درحالی که اصلی‌ترین عنصر تعلیم و تربیت، معلم است. عواملی چون صلاحیت حرفه‌ای معلم، شخصیت، باورهای معلم و توانمندی علمی و تخصصی در موفقیت یا ناموفق بودن معلم در نظام تعلیم و تربیت ایفای نقش می‌کند، از این رو است که چگونگی جذب و ارتقای صلاحیت حرفه‌ای معلمان جزو پیچیده‌ترین فعالیت‌ها در نظام‌های آموزش و پرورش در سطح بین‌المللی است.  امروز به این نتیجه رسیده‌ایم هرچه معلم با کیفیت بالاتری داشته باشیم، در ارتقای کیفیت نسل جوان می‌توانیم بیشتر امیدوار باشیم. در اداور گذشته در آموزش و پرورش نسبت به چگونگی جذب و نگهداشت معلم، مراحل مختلفی را طی کرده‌ایم. در کشور ما تربیت معلم پیشینه 100ساله دارد.
 از زمان تأسیس دارالفنون تاکنون تربیت معلم در دستور کار قرار گرفته است. روزگاری دانشسراهای تربیت معلم و بعد هم مراکز تربیت معلم و در حال حاضر دانشگاه فرهنگیان که اصلی‌ترین مرکز تأمین نیروی مورد نیاز آموزش و پرورش است. با وجود نقش بی‌بدیل و حساس نظام آموزشی بویژه آموزش و پرورش در رشد و تعالی نیروی انسانی و تولید سرمایه فرهنگی و اجتماعی و نیز جایگاه تعیین‌کننده آن در پیشرفت و توسعه کشور و با وجود تعالیم انسان ساز مکتب اسلام و تأکیدهای رهبران جامعه، متأسفانه در کشور ما، این جایگاه و نقش مورد توجه سیاستگذاران و تصمیم گیران و برنامه ریزان قرار نگرفته است. در حالی که برای پیشرفت و توسعه کشور لازم و ضروری است که هرچه بیشتر به نظام آموزش و پرورش توجه کنیم و برای معلم این عنصر مهم تربیتی و آموزشی سرمایه‌گذاری کنیم و مقام او را پاس بداریم

ایران  -       11      اردبهشت   93

ایران نماینده منطقه‌ای یونسکو شد


ایران نماینده منطقه‌ای یونسکو شد 
 

 

رئیس سازمان میراث‌فرهنگی کشور گفت:‌ بر اساس صحبتی که با خانم ایرینا بوکووا، مدیرکل یونسکو، داشتیم قرار است ایران به عنوان نماینده منطقه‌ای یونسکو در کشورهای حوزه اطراف ایفای نقش کند. مسعود سلطانی‌فر در حاشیه همایش روز خلیج‌فارس در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه کشورهایی مانند امارات کارهای زیادی در خلیج‌فارس انجام داده‌اند‌ اما ما در این حوزه کم کار کردیم، اظهار کرد: ایران از نظر توان باستان‌شناسی، کارهای پژوهشی و نیروی انسانی قابل مقایسه با امارات و قطر نیست و بعید می‌دانم آنها به تعداد انگشتان یک دست هم کارشناسان هم‌تراز کارشناسان ما داشته باشند. هیچ کدام از آنها به اندازه یک اداره کل ما پژوهشگر ندارند. تسنیم نوشت؛ او با بیان اینکه اگر هم این کشورها کاری انجام دادند خارجی‌ها برای آنها انجام دادند، تصریح کرد: در ادامه یکسری مباحثی راجع به میراث ملموس و به ویژه ناملوس با مدیرکل یونسکو داشتیم و در بحث نشان‌دادن توانمندی‌هایمان از جهات مختلف به وی و کارهایی که در سایت‌های مختلف انجام دادیم، اقدام کردیم.

آرمان  -    11     اردیبهشت     93

به مناسبت 11 اردیبهشت، سالروز وفات استاد محمد بهمن بیگی، پدر آموزش عشایر ایران


به مناسبت 11 اردیبهشت، سالروز وفات استاد محمد بهمن بیگی، پدر آموزش عشایر ایران


نویسنده: گودرز هوشمند ایمانلو

چهاردهم اسفند 1349در قالب دانش آموزان دانشسرای شیراز عازم فیروزآباد شدیم. گرگ ومیش صبح بود که از شیراز بیرون زدیم. کاروان ما را چند اتوبوس تشکیل داده بود. تیغ آفتاب بود که کوار را پشت سر گذاشتیم و به سربالایی گردنه موک رسیدیم. جاده شوسه بود. اتوبوس ها گرد و خاکی به راه انداخته و از هم فاصله گرفته بودند. به دشت موک رسیدیم. تک درختان بن و بادام در تمامی دشت پراکنده بودند. قله کله قندی در سمت چپ با اندک مه یی خودنمایی می کرد. هوا سرد بود و سوز داشت. اتوبوس ما آخرین اتوبوس بود. از دشت موک به سوی تنگاب سرازیر شدیم. در سر یکی از پیچ ها ماشین ترمز کرده و همگی پیاده شدیم. در آن سرمای صبحدم معلمی عشایری را با دانش آموزانش دیدیم. آنان تخته سیاه خود را به درختی چسبانده و آماده هنرنمایی بودند. من پنداشتم که شاید خانه و کاشانه شان در آن نزدیکی است. از بلندی به پایین نگریستم. تا چشم کار می کرد نه چادر ایلی بود و نه خانه گلی. معلوم بود از فاصله یی بعید و با پای پیاده خود را به مسیر کاروان ما رسانده بودند. فقط یک قاطر برای حمل تخته سیاه داشتند. آزمون از دانش آموزان کلاس اول در پای تخته سیاه شروع شد. چهار ماه و نیم از سال تحصیلی عشایری می گذشت. جالب اینکه کلاس اولی ها تمام حروف را خوانده بودند. کلمات چهار و پنج بخشی را با خطی زیبا بر تخته سیاه نگاشتند. در آن صبح سرد کلاس اولی ها با انگشتان گرم خود خطاطی ها کردند. خط آنقدر زیبا بود که آدمی می پنداشت همان دوران طفولیت خوشنویسانی همچون میرعلی تبریزی و میرعماد... هستند که در یک زمان و مکان گرد آمده و به دست معلمی عشایری سپرده شده اند. نوبت به کلاس دومی ها رسید. تمام کلمات را که بر آنان دیکته شد با خطی زیبا بر تخته سیاه نگاشتند و برای هر کلمه چندین هم خانواده گفتند و حتی با هم خانواده ها هم جمله ساختند. دبیر دانشسرا، تفریق با انتقال گفت. پسرکی پاره پوش با سرعت ماشین حساب حل کرد و برای تفریق صورت مساله ساخت. یادم می آید باقیمانده 1000010 بود. دبیر سماجت به خرج داد و مجددا پرسید از دورقم یک ویک کدام بیشتر است؟ فوری پاسخ شنید یک در مکان یکان میلیون. باز پرسید چقدر؟ پاسخ شنید 999990. ناگهان غریو و ولوله در شیخ وشاب افتاد. فریاد احسنت و آفرین تا بلندای قله مه گرفته کله قندی بالارفت. کلاس ها یکی پس از دیگری عالی عالی بودند. به یاد دارم کلاس پنجمی ها همنوا با باد سحر چنین سرودند: منم آرش، کمانداری کمانگیرم، شهاب تیزرو تیرم، مرا تیر است، آتش پر، مرا باد است فرمانبر، ولیکن چاره امروز زور و پهلوانی نیست، رهایی با تن پولاد و نیروی جوانی نیست. آموزگار بزرگ این دبستان کوچک آقای اشکبوس طالبی از پرورش یافتگان مکتب بهمن بیگی بود. همگان با اشک وبوس از آقای اشکبوس وداع کردیم وراه افتادیم. از موک به سوی فیروزآباد راه افتادیم. زمستان رفته اما بهار نیامده بود. هرچه پایین تر می رفتیم زمین خشک و بی آب و علف بود. از گله های بی شمار عشایری فقط 30 و 40 تا نرینه مانده بود. خشک خشکسالی بیداد کرده بود اطراف سیاه چادرها پر از مردار گوسفندان بود. بوی تعفن مردار فضارا آلوده کرده بود. ایلیاتی ها دل و دماغ گپ زدن نداشتند. مغموم و دلگیر بودند و زانوی غم در بغل داشتند. به تنگاب رسیدیم. آسمانش پر از کلاغ وکرکس بود. تعدادی لاشخور عظیم الجثه بر کنگره قلعه دختر آرمیده بودند. کلاغ و کرکس ها سوروسروری داشتند. از بلندی به سوی رودخانه شیرجه می رفتند به آب نرسیده بر می گشتند. بال وپر می زدند اوج می گرفتند ودر کمرکش کوه می نشستند و دوباره برمی خاستند. دسته جمعی سرود می خواندند. به جادشت رسیدیم. در چادر های سفید و گنبدی شکل مستقر شدیم. استاد رضاقلی ساز زد. دهلزن بر دهلش کوبید. صف دستمال بازی بچه های دانشسرا در دایره های بزرگ تشکیل شد. ناگهان جیپ آقای بهمن بیگی از دور نمایان گشت. ساززن گرمتر نواخت. دهلزن محکم تر کوبید. به این امید که مدیرکل در شادی شان شرکت کند. اما ورق برگشت. جیپ ترمز نکرده آقای بهمن بیگی بیرون پرید. دوچشمش دو کاسه خون شده بود. پیپش را محکم به زمین کوبید اول به خود ناسزا گفت سپس به اهالی دانشسرا. فریاد کشید: شما در میان این مردم قطحی زده درمانده زانوبریده خیمه شادی افراشته وآتش جشن افروخته وپای می کوبید؟ از چه کسی اجازه گرفته اید؟ ساز بر دهن رضاقلی خشک شده بود وچوبک های دهلزن در هوا ماند. صف دستمال بازی مانند مجسمه بین زمین و هوا معلق ماند. باز هم فریاد زد. باز هم پرخاش کرد. باز هم بد و بیراه گفت. نبود ناسزایی که نثار خود وشاگردانش نکرد. چون اندکی آرام شد از روزگار تلخ و تار عشایر گفت. نصیحت مان کرد. سخنانش از دل بر می خاست وبر دل می نشست. تازه فهمیدم که معلمی فقط یاد دادن الفبا نیست. تازه فهمیدم که هنوز عبای معلمی بر اندام نتراشیده ما گشاد است. آن روز فریاد قهرش را شنیدیم. گریستیم. آموختیم و نرنجیدیم. در فروردین 1350یک ماه پس از این جریان جناب بهمن بیگی یکی از امرای ارتش را برای بازدید از مناطق قحطی زده دعوت کرده بود ژنرال صاحب یال و کوپالی که دل به رافت و عطوفت نبسته و سر و دوشش به انواع مدال ها آراسته بود در حین بازدید از مناطق قحطی زده گویا در یکی از مدارس عشایری فرود می آیند. دخترکی ضعیف و لاغر اندام شعر همدردی با بینوایان سعدی را چنین می سراید. چنان قحطی سالی شد اندر در دمشق / که یاران فراموش کردند عشق... چنان آسمان بر زمین شد بخیل/ که لب تر نکردند زرع و نخیل... بخشکید سرچشمه های قدیم.
    حقا که درآن سیه سال ها ایلی که بر بهمن بیگی را داشت تکیه بر شاه کوه داشت. دردشت موک از شاگردان اشکبوس شنیده بودم که: چاره امروز زور و پهلوانی نیست: رهایی با تن پولاد و نیروی جوانی نیست. بی شک درآن ایام بهمن بیگی برای عشایر ایران همان آرش اساطیری بود. اما این بار نه در شکاف دامن البرز بلکه در دامن پرچین و شکن زاگرس. نه در هیبت پهلوانی کماندار بلکه در کسوت معلمی کتابدار. بی گمان استاد ما جناب آقای بهمن بیگی به کوی نیکنامی گذر خواهد کرد زیرا او در کویر خشک ایلات نهال کاشت. با خون دل آبش داد تا امروز مردم ایل طلادرو کنند. وی در اجاق سرد و خاموش ایلمان هیمه ریخت و امروز از دوردست ها پیداست رقص آن شعله ها. وی به دنبال دانش آموزان ایلی عمری بود آواره کوه وکتل ها. صادق ترین گواهش گردنه بیژن و سنگ و منگ وکتل پیرزن ها. بانگ رسای درس بدهید و درس بخوانیدش از شیراز تا تبریز از ایرانشهر تا پیرانشرهمه جا ورد زبان ها. اونی آن ساربان پیر و پاره پوش را برد به اوج قله ها. پس اوست لایق هر قیمتی در لفظ دری را. فریاد رسای بخوان و بخوانش از مقدس ترین فریادها. عشق به ایل وتبارش بالاتر از عشق فرهادها. گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش/ می گویم و بعد از من گویند به دوران ها. جرعه نوش آب زلال (قره قاج)

روزنامه   اعتماد    -    11    اردیبهشت     93

واهمه از شنیدن واقعیت ها


تاریخ : جمعه دوازدهم اردیبهشت 1393
روز معلم در پیش بود. امسال هم می بایست مثل هر سال کاری می کردم. سال هاست که در هر شرایطی سعی می کنم ضمن گرامیداشت یاد و خاطره استاد مطهری، از شهید ابوالحسن خانعلی که نامگذاری روز معلم به یاد و خاطره اوست؛ یادی بکنم.

امسال نیز از مدت ها قبل بفکر برگزاری مراسم جشن و سخنرانی پیرامون این روز افتاده بودم. از دو تن از همکلاسی هایم در دانشگاه آزاد شیراز کمک خواستم تا در برگزاری کمکم کنند. خانم مددپوری و آقای هاشمی از روابط اجتماعی و هوش هیجانی بالائی برخوردارند. 

با وجودیکه چندین سال است که علاوه در رسانه ها، در محیط های بسته نیز اینکار را انجام داده ام ولی اینبار استرس و دلهره عجیبی داشتم. استرس ناشی از بیان یک بحث منطقی و ترس از درگیری لفظی در میان جمعی از  دانشجویان ارشد ؛ به یک لطیفه بیشتر شبیه اشت تا یک واقعیت. ولی بهر حال باید پذیرفت واقعیت تلخ جامعه دانشگاهی ما.  

در ابتدای برگزاری مراسم ؛ هاشمی گفت : سبزواری ترا بخدا چیزی نگی که اسباب دردسر باشه. من در سازمان دفاع کار می کنم. دارم نون می خورم. در جوابش گفتم : این صحبت ها نه خلاف واقع است و نه خلاف مصالح نظام. در ثانی می توانید همکاری نکنید. به صرف حضور در مراسم بزرگداشت نه کسی متهم می شود و نه کسی محکوم. بیچاره مردم ما که از شنیدن هم واهمه دارند!!!!.

ترس از بهم ریختن جلسه، مرا به بیماری لرزش صدا مبتلا کرده بود. خوب نتوانستم حق مطلب را ادا کنم. انتشارات کیهان در جلد 13 کتاب نیمه پنهان ، تاریخ شهادت دکتر خانعلی را پنجم اردیبهشت کرده و من می خواستم حق حسین شریعتمداری را کف دستش بذارم. نشد ولی بهر حال به جماعت کارشناس بی خبر از اوضاع و وقایع پیرامون، علت نامگذاری این روز را حالی کردم. وقتی تعدادی از دانشجویان می پرسیدند که پس چرا صدا و سیما چیزی نمی گوید، گفتم اخبار تلویزیون کره شمالی زمانی اعلام کرد که این کشور قهرمان جام جهانی فوتبال شده و هیچ کس هم اعتراض نکرد!!!.

پس از من خانم دکتر محمدی، استادیار گروه و از اساتید دوست داشتنی، نقاشی خود را که هنگام صحبت کردن من کشیده بود ، به حضار نشان داد. او علت کشیدن نقاشی در حین مراسم را بی حوصلگی در هنگام شنیدن مطالب تکراری عنوان کرد.

ختم جلسه همچون افتتاح جلسه بر عهده مجری است. هاشمی دوباره سخن آغاز کرد . احساس گناه از شنیدن حرف های غیر قابل باور وی در رفتارهای این دوست عزیز هویدا بود. سعی می کرد به هر زبانی از نان آوران بر سر سفره اش تشکر کند. برایش یاد کردن از یک جوان تحصیلکرده با مدرک دکترا که برای احقاق حقوق صنفی معلمان در سال 1340 کشته شده بود ، مهم نبود. مهم نانی بود که از برکت جانبداری از یک طیف خاص بر سر سفره اش می نشست !. 

به دلم ماند که چرا از رسول ، محمود باقری، محمد داوری و عبداله مومنی و هاشم خواستار یاد نکردم. شاید سالی دیگر !!. حتی نتونستم از محمد بهمن بیگی ، صمد بهرنگی ، محمدعلی رجائی ، فرزاد کمانگر و . . . . .  یادی بکنم. آنهم شاید وقتی دیگر.

http://www.nmadrseh.blogfa.com/

بهار از شانه اردیبهشت بالا می آید ؟!

بهار از شانه اردیبهشت بالا می آید ؟!

 

به بهانه ی 11 و12 اردیبهشت روز کار خدمت و آموزش (کارگرمعلم)

       بهارازشانه اردیبهشت بالا می آید ؟!        

غنچه گره گره شد و لطفت گره گشاست   

ازتو شکفته گردد و بر تو کند نثار

ای باران مروت وراست کاری چرا نمی باری؟! سرزمین ما تشنه ی بارش آرام ونسیم همگرایی است. خرد ودانایی رابکارگیریم تا مدارا کنیم ومدارا شویم .

ای سکوت وبی عملی،عاقبت،روشن،همه گیروموثرتاساحل عدالت وآزادی وآبادی فریاد سبزت رابلند  سرخواهیم داد.ای زندانیان دربند وپرچم داران مبارزه برای عدالت وآزادی وقانون با شما همراه ایم. ای دنیای بشریت آگاه وانسانی باشما درراستای یک اندیشه ایم.کارگران معلمان، فرهنگیان آزادیخواهان دربند ومحبوس سلامتی وآسایش وآزادی راحق شما وهمه می دانیم. کودکان کار جوانان بیکار هموطنان کم درآمد زنان  مردان  کارگران زحمتکش  کشاورزان عزیز آموزگاران آموزنده،پرستاران مهربان، کارمندان وحتی کارشناسان کاردان ومردم دوست، روزهای 11 و12 اردیبهشت را درجای جای ایران عزیزبعنوان بهارکاروتلاش وآموزش وخد مت وهم یاوری وهم داستانی گرامی میداریم.

      معلمی که ترسانده شود وکارگری که ازسود کارش بهره مند نشود کارش با کمترین نتیجه وبدترین    آثاراجتماعی...

البته هرچه داریم ازاندیشه  کار تولید  آموزش  یادگیری  خرد وخدمت به انسانیت است . وزیبایی آن، زندگی خواهی ،هنر ،شادی و همراهی بادیگران می باشد و دوست داشتن وپذیرفتن حق آنان وکنش درراه آزادی وحقوق انسانی نتیجه است.

 براین اساس اندیشه استبداد وتمامیت خواهی وهمه ی حق خود پنداران را نیزبه عقل وانصاف ورعایت  درست وکامل قانون،آزادی وحقوق بشر فرامی خوانیم .

بی گمان،ملت ما درپیوندی سرافراز،رهایی طلب  شادمانه وآگاهانه آرام و بتدریج درسایه ی رشد ورسیدن به رهیافت های انسانی،گرانمایه گوهر آزادی وانتخاب، تلخی ها رادرهم خواهند ریخت تا با اصلاح زشتی ها به روزروشن امید برسند.

 

فرهنگیان گرامی،  معلمان آگاه                                                                                                     همچون شما ، با منتخبان وخدمتگذاران واقعی وقانونی کشوردرراستای حاکمیت ملی و حقوق اساسی همراه می شویم .اما ازغارت ودزدی ودروغ ونیرنگ وحیف ومیل اموال عمومی وتحمیل خواست شخصی وباندی وغیرقانونی بیزاریم وازچهره کریه سواستفاده ازقدرت، دیکتاتوری بی رحمی و ایده استبداد و خفقان که قانون وعدالت وحقوق اساسی ملت را بازیچه قراردهد وبا نظروعقیده وسلیقه ومنافع خودبه انحصاروغارت اموال وحقوق ملی بپردازد ، رویگردانیم .

 به مناسبت روز معلم و کارگرازمردم وهمکاران فرهنگی  یاوری  واززحمتکشان همراهی وازدولت حق حاکمیت ملی،     خد مت صادقا نه و گستره ای پویا  وبرون زا  شکوفنده وتاثیر گذاردرعرصه تلاش فرهنگی وآموزش می طلبیم  وپیگیررعایت درست وکامل قانون ورفع مشکلات تورم وتبعیض توزیع درآمد،عدالت درامانتداری دقیق اموال عمومی، جلوگیری ازتباه سازی فرصت ها وامکانات ملی وهمچنین بکارگیری واقعی تدبیرکارشناسانه وبرچیدن فضای امنیتی ورفتارها وخشونت غیرقانونی هستیم .معلمان زندانی،فرهنگیان تبعیدی واخراجی وشلاق خوردن معلم به جرم فعالیت صنفی واجتماعی،.... ومرگ کارگر وبلاگ نویس نمونه ی کوچکی از استدلال منتقدان برای نگرانی های مزبورا ست .                               

      قانون اساسی :  شکنجه وضرب شتم  ممنوع  بدیهی است  رویکرد قانون به مجرم بوده نه غیرمجرم 

اما ازتعامل شفاف  هوشمندانه  متمدنانه  برپایه استقلال با دنیای بشری، ملت ها وحتی دولتها وتوزیع حق امنیت قانونی وعادلانه برای همه حمایت می کنیم .اگردرمورد بحران اجتماعی وفضای موجود،نظرما رابخواهند، به نظرمی رسد اگرمعلمان  کارگران دانشجویان وروزنامه نگاران وکلاء ، فعالان اجتماعی زندانی  ومتهمان به جرم سیاسی تعریف نشده ودیگر زندانیان  سیاسی گمنام آزادشوند. حرمت ملت رانگه داشته ،شفاف وپاسخگوباشند.به اختلاس وسواستفاده وجرائم رسیدگی وجلوگیری نمائید.نظارت قانون وجامعه مدنی رابپذیرید. زیرا درجامعه مردم سالار "قدرت هیچ کس خارج از کمان ،انتخاب تا نظارت ملت  ، قابل توجیه حقوقی نیست.    ودرحاکمیت اراده ی ملی،   قدرت، ثروت،  یافته های گوناگون  حتی هدایا... امانت ملت است.

 

 

 

ایران کشور ثروتمندی است ومردم کار می کنند مالیات می دهند ودرآمد های هنگفت وبسیار غیرقابل کتمان است . درآمد نفت وغیره احمدی نژاد با تورم وبدهی های مانده وشرایط موجود وحرفهایش چه تناسبی دارد؟! لذا توزیع ناعادلانه سود ودرآمد کارگران وکارکنان دولتی وحقوق بگیران بخش خصوصی، کنترل شرکت ها و تراست ها ی وابسته به نحله های قدرت وثروت وحل تورم واجرای تامین اجتماعی همه گیر،توجه به بخش مهم کشاورزی ،حفظ سلامت عمومی ومحیط زیست ازجمله وظایف دولت است. اما درمقابل رشد تورم، خصوصی سازی اموال وسرمایه های ملی ، اخراج کارگران،عدم افزایش دستمزد متناسب زندگی وجلوگیری ازفعالیت اجتماعی صنفی وسندیکایی ونهادهای مدنی ، برخورد همراه باخشونت وغیرقانونی با  اعتراضات عمومی و فعالیت های کارگری ومجموعه های فرهنگی هنری ، تحمیل محدودیتهای افراطی      به زنان، تحمیل فشار بر رسانه ها وصاحب نظران ومشکلات فراوان وایجاد زمینه نگرانی های جمعی موجود و ناراحتی اقلیت هوشیار وفعالان سیاسی، دانشگاهیان وجامعه ی مدنی قابل قبول نیست.                                                                لذا ازمجلس نمایندگی ملت وازمردم،هوشمندی وانتخاب منتخبان لایق فروتن با صداقت ،  وپایبند به منافع ملی وکاردان ومتعهد به نظرملت انتظارمی رود. ازسوی دیگر، آرزوداریم با ،اجرای درست قانون، عدالت ورعایت آن واجرای حقوق بشروحقوق اساسی وداد ستاندن ازبی داد راشاهد باشیم .این که  کشورما بابخش بزرگی ازجهان دشمن دیده شود وسالها ازسوی نمایندگان جامعه جهانی متهم ومحکوم به بد رفتاری با مردم رنج کشیده خود ویا دخالت درامورداخلی دیگرکشورها بشود،شایسته نیست ! واقعا کشور دیگری استان کشورما است ؟! ضروری است به آزادی بیان وتاثیررسانه های آزاد وحرفه ای وبکار گیری درست وعلمی قانون ومنابع وامکانات ومنافع مالی وانسانی ملت و مدیریت کارآمد ونظام سیاسی درقامت جمهوریت نیز برسیم که حق مسلم ملت است.

12و11اردیبهشت روزهای هم اندیشی هم یاوری کار وهم دستی، آموزش وخدمت گرامی

 

ازفرهنگیان ومردم بزرگ ایران انتظارداریم که هوشمندانه ومسولیت پذیر آگاهانه باچشمانی بینا گوشهایی شنوا همراه با همه خواهی وهمه بینی درزمینه مسایل ومشکلات سرزمین پدران وفرزندانمان دقت ومشارکت آگاهانه وآینده سازداشته ،ودرپیوندی هم بسته ،بدورازدرون گریزی، ساده اندیشی خرافه وتک بینی به دفاع وحق خواهی همگانی  باتوجه به فرصت های تاریخی استوار باشیم. زیرا وجدان وانسانیت اجازه نمی دهدهیچ وظیفه وباری رابه رندی یاحتی نا گذیر روی دوش دیگری قراردهیم....                                                                          

ایران سرزمینی کهن برخوردارومتنوع است.لذا مدیریت تک بعدی،سرسخت وبی انعطاف ، باکاربرد متفاوت وغیردمکراتیک قدرت و قانون همراه با خشونت وبی رحمی و حیف ومیل وغارت اموال عمومی واستفاده ی ابزاری ازقانون وتوزیع ناعادلانه و غیر قانونی درآمد وامکانات، دخالت درحریم شخصی حق این مردم نیست. حتی توزیع  سبد کالاویارانه به این شکل را در شان ملت بزرگ ایران نمی دانیم.

نهادآموزش درتوسعه وپیشرفت وحتی انحطاط وگسست جامعه نقش مهمی دارد از این رو آموزگاران ودبیران وفرهنگیان فهیم وآگاه و فعالان صنفی وشورای هماهنگی کانون های معلمان سراسرکشور همچنان که بارها در اطلاعیه های منتشرشده خواستارعدم دخالت وگسترش انحصاری یا سیاست آدم سازی درنهاد آموزش وتحمیل ناکارآمدی بیشتردرتدوین واجرای طرحهای نظام آموزشی ورفع فضای امنیتی گزینشی درساختار آموزش بوده اند وبا ترویج آموزش طبقاتی و  گلخانه ای وتوزیع جزیره ای امکانات ومنابع وفربه ساختن منابع انسانی دراین نهاد با نیروهای بازنشسته و کهنه گرا وسیاسی موافقت نداریم .وبه ضرورت رعایت حقوق دانش آموزان دختر وپسردرشهروروستا ومناطق محروم وتغییرساختارواپسگرا والقایی آموختن باورداریم. ایجاد رشد با معیارهای علمی وشکوفایی فکرذهن واستعدادوخلاقیت دانش آموزان باتازه ترین مفاهیم ودستاوردهای انسانی ومفاهیم کاربردی زندگی اجتماعی وحرفه ای موثر ولازم است. حتی درک وآشنایی کامل و مقایسه ای درمورد آزادی،حقوق بشر،کار تولید خدمت و حقوق اساسی وبکارگیری متدهای آموزش علمی ورشد شادمانه وباطراوت نسل جوان آینده ازجمله حقوق اساسی آنان است وتحمیل  وانباشت ذهنی آموزه های اطاعت،ارادت،خود محوری،فرقه گرایی،ترس وخرافه، سلطه پذیری دانش گریزی وخردناپذیری در آموزش مدرن جایی ندارد. حتی القاء دشمن ستیزی، موهوم پروری ، سالوسی، گریزاز دنیا وکامیابی اززندگی،تظاهر،نمامی، شخصیت دوگانه وحتی تحمیل ذهنیت های اخلاقی دورماندن از نشاط هنر موسیقی...رابه ذهن وفکرکودکان نارواوظلم می دانیم.

           یاورکانون صنفی معلمان ایران

          همراه نسل جوان ودانش آموزان

          علی اصغرذاتی اردیبهشت 93

http://yavarzat.mihanblog.com/

نهاد صنفی- آموزشی،نیازمند ژرف اندیشی


نهاد صنفی- آموزشی،نیازمند ژرف اندیشی

مهدی بهلولی 

روزنامه آرمان،1 اردیبهشت 93

"به اعتقاد من،اگر مسئولان و مدیران ارشد وزارت آموزش و پرورش وظایف خود را به خوبی انجام بدهند،دیگر فعالیت بسیاری از انجمن های صنفی بی معنی می شود. من در هفته های اخیر نشستی با نمایندگان انجمن صنفی معلمان داشتم و هنگامی که آنان به نمایندگی از معلمان،مطالبات آنان را با حرارت زیادی اعلام می کردند،این جمله را به آنها گفتم : به اعتقاد من مسئولان و مدیران ارشد باید وظایف خود را به درستی انجام داده و به طور واقعی،پیگیر مطالبات به حق فرهنگیان باشند و در این صورت است که دیگر،انجمن صنفی،بی معنی می شود." (اسفندیار چهاربند،مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران،نشریه زمزمه،فروردین 93)

 این نگارنده در حسن نیت گوینده سخنان بالا،هیچ گمانی ندارد و بر این باور است که منظور ایشان،خرده از  کاستی های مدیریتی در آموزش و پرورش است؛سخنی درست که مورد تآیید بسیاری از فرهنگیان و کنشگران صنفی آنان هم می باشد.   با این رو اما،گونه ای ساده نگری به مسآله ی مهمی به نام "جامعه مدنی" و بایستگی و کارکردهای آن- همچنین دشواری های ساختاری مدیریتی در آموزش و پرورش- دیده می شود که نمی توان بر آن چشم پوشید. چنین می نماید که برداشت و درک ایشان از جامعه مدنی و نهاد صنفی،از پیچیدگی های نظری لازم برخوردار نیست. گویا ایشان تنها کارویژه نهاد صنفی را پیگیری خواسته های معیشتی می داند،و از این رو،هنگامی هم که مدیران آموزش و پرورش کار خود را به درستی انجام دهند نهاد صنفی،از بنیاد،فلسفه ی وجودی خود را از دست خواهد داد! اما باید دانست که "مطالبات به حق" فرهنگیان،از جمله خواسته های آموزشی،حقوقی،اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی و سیاسی به شمار می روند؛خواسته هایی که همانند بسیاری از پدیده هایی جامعه انسانی،تفسیر یگانه  برنمی دارند و نمی توان آنها را تنها در یک چارچوب همه پذیر نشاند و تعریف کرد. خواسته های فرهنگیان،بّعدها و لایه های گوناگون دارد و از این رو همواره محل بحث و گفت و گو خواهند بود و فیصله بردار نیستند. حتی می توان گفت که این خواسته ها،با پیشرفت اجتماعی،مدنی و اندیشگی جامعه،پیچیده،ژرف و گوناگون تر می گردند و از این رو چالش برانگیزتر هم خواهند بود.

 شاید بد نباشد به نمونه ای اشاره کنم. یکی از خواسته های فرهنگیان- و البته همسو با بسیاری از مردم کشور- افزایش کیفیت آموزشی و بسترسازی برای آن است. خود فرادستان آموزشی هم این مساله را می پذیرند که آموزش ایران تا رسیدن به یک آموزش برتر و کیفی در جهان،فاصله های بسیار دارد. آزمون های جهانی همچون تیمز و پرلز و پیزا،و نتیجه های ضعیف دانش آموزان ایرانی در این آزمون ها نیز،نشان و گواهی دیگر بر همین مساله است. اما درخور درنگ،تعریف دگرگون و به روز شونده "آموزش و پرورش کیفی" است. کیفیت در آموزش و پرورش،درونه و معنای چندان ثابتی ندارد و از چند دهه گذشته تاکنون،دستخوش دگرگونی های چشمگیری شده است. در حالی که برخی- به ویژه ها کارگزاران آموزشی در سراسر جهان- از مفهوم کیفیت آموزشی،بیشتر،افزایش در نمره های آزمونی دانش آموزان را می فهمند برخی از واپسین سندهای آموزشی،و به ویژه سندهایی که از درون جامعه مدنی جهانی آموزش و پرورش برمی خیزد،در تعریف کیفیت آموزشی به موضوع هایی همچونآفرینشگری،کنکاشگری،سنجشگرانه اندیشی،همدردی،همدلی،دلیری،خودآگاهی،و هماهنگی با طبیعت تآکید می ورزند. روشن است که چنین تعریف های نو و همه سونگرانه ای،مایه ی چالش میان برخی دولت ها و نهادهای مدنی است.

در پایان،این نگارنده از کار به دستان آموزش و پرورش دولت یازدهم،انتظار باریک اندیشی بیشتر دارد. نباید فراموش کرد که یکی از بزرگ ترین کاستی های آموزش و پرورش ایران،ضعف در نظریه پردازی آموزشی و سستی اندیشگی است. بایسته  است که کارگزاران آموزشی دولت یازدهم،در صدد هرچه نیرومند و تازه تر ساختن گفتمان آموزشی خویش برآیند.

  http://bohluli.blogsky.com/



درخواست


درخواست

 

به نام خداوند جان و خرد

با خبر شدیم همکار در بندمان رسول بداقی به منظور اعلام اعتراض خود نسبت به رفتار خشن و خارج از قانون با زندانیان بند 350 اوین اقدام به اعتصاب غذا نموده است.

اعضای هیئت مدیره کانون صنفی معلمان ایران اقدام مسئولانه این عزیز را ارج نهاده، نشانه ی روح والا و از خودگذشتگی او می دانند. لیکن در عین حال به دلیل شرایط نامناسب جسمی رسول، که اعتصاب غذا قطعاً به تشدید آن منجر می شود و همسو با برخی نهادهای مدنی و شخصیت ها از کلیه ی زندانیانی اعتصابی به ویژه رسول عزیز می خواهیم هرچه سریع تر به اعتصاب غذای خود پایان دهند. بدیهی است اعضای کانون همراه با سایر دلسوزان پی گیر اقدامات دولت و مسئولان ذیربط برای رسیدگی به این واقعه در خارج از زندان ها خواهند بود.

http://bohluli.blogsky.com/

                                                                                             

تهدیدی برای نفوذ کلام وزیر

روزنامه آرمان - دوشنبه 8/2/92


زمانی استنباط می‌شد که حق تشکیل مجلس معلمان، شعاری انتخاباتی است که در قالب منشور حقوق معلم گنجانده شده است.حفظ کرامت و شأن معلم همواره شعار کسانی بود که برای خالی نبودن عریضه، آن‌را مستمسک قرار می‌دادند. برای اولین‌بار دکتر فانی در برنامه پیشنهادی خود و در قالب اهداف رفتاری بر کرامت معلم صحه گذاشت و کشاندن معلم به نهادهای قضایی را دون شأن دانست و تشکل‌های معلمی را نه تهدید بلکه فرصت معنی کرد. نواندیشی دکتر فانی بارقه امیدی شد تا فعالان آموزشی و صنفی، امیدوارانه چشم به آینده دوخته و برای کمک به مسئولان مهیا شوند. این پیشگامی درحالی در سراسر کشور به وجود آمد که حتی یک تشکل صنفی اجازه سهم‌خواهی از دکتر فانی را به خود نداد. گرچه این امید در نظر، بسیار عملی ولی در عمل بسیار دست‌نیافتنی شد. حدیث مکرر کسب موقعیت دسته‌بندی‌های جناحی برای چندمین‌بار آزموده شد. معلمان فعال در عرصه مسائل صنفی و آموزشی بر این باور بودند که کارگزاران وزیر، برنامه پیشنهادی وزیر را مطالعه و عملکرد خویش را بر مبنای اصول قابل قبول وی، برنامه‌ریزی خواهند کرد. با شروع عزل و نصب‌ها و ارائه برنامه‌ها و تثبیت مدیران میانی در آموزش و پرورش، دوباره این باور شکل گرفت که در بر همان پاشنه می‌چرخد! تفکر برخورد با منتقد هیچ تغییری پیدا نکرده و معلمان همچنان مهجورند. فعالان صنفی که مشتاقانه و دلسوزانه مصاحبه‌ها و برنامه‌های وزیر را رصد می‌کردند و بعضا از فعالان ستاد انتخاباتی رئیس‌جمهور بودند، با نومیدی به حاشیه رفتند. مدیران کلی که در جلسات معارفه از تشکیل مجلس معلمان می‌گفتند، همکاری با فعالان صنفی را منوط به کسب رضایت وزیر دانستند. فعالانی که آماده شده بودند تا از دل و جان مایه بگذارند با مدیرانی رو‌به‌رو شدند گویا که از برنامه‌های وزیر اطلاع نداشتند. برخورد مدیران میانی آموزش و پرورش باعث شد تا ضرب‌المثل «خودکرده را تدبیر نیست.» نقل مجلس معلمان در اوقات استراحت باشد. اکنون این سوال پیش می‌آید که ملاک وزیر برای انتخاب مدیران کل و مناطق و ادارات چه بوده است؟ اگر ملاک، برنامه پیشنهادی وزیر است که در این صورت واحد ارزیابی و عملکرد باید گزارش عملکرد مسئولان را به‌صورت ماهانه و ... به وزیر اطلاع دهد. آیا نباید در گزارش واحد ارزیابی عملکرد، میزان تعامل مدیران با تشکل‌های معلمی مورد سنجش قرار گیرد؟ آقای وزیر چگونه می‌تواند از فعالان فرهنگی به‌عنوان فرصت یاد کند درحالی که، این افراد برای معلم نمونه شدن در پیچ و خم تأئید صلاحیت می‌مانند. آقای وزیر چگونه از تشکل‌های صنفی به‌عنوان فرصت یاد می‌کنند در حالی که، شایسته‌سالاری گمشده آموزش و پرورش است. آشنایان به سیستم مدیریتی آموزش و پرورش می‌دانند که مدیران آموزش و پرورش در سطح ادارات و استان‌ها در عرصه‌های اجتماعی و علمی ضعیف ظاهر شده‌اند. آیا شایسته نیست از پتانسیل موجود در تشکل‌های صنفی برای ارتقای سطح علمی مدیران آموزش و پرورش استفاده شود؟ آقای وزیر شما در جلسه مجلس اعلام کردید که در بین فرهنگیان نفوذ کلام دارید که البته چنین است اما، آیا اندیشیده‌اید که این نفوذ کلام، حاصل کدامین رفتار و اندیشه شماست و اگر روزی توسط کارگزاران تان خلاف آن ثابت شود، شما بیش از هرکس دیگر آسیب می‌بینید. آقای وزیر ممکن است شما امروز از ناحیه بعضی از جناح‌های سیاسی مورد هجمه قرار گیرید. مشکلی نیست. دعاگویی یک میلیون معلم برای یک عمر بس است. آقای وزیر باید از روزی ترسید که معتمدان شما که با برنامه‌هایتان آشنایی ندارند، سابقه نیک شما را بازیچه اهداف و آرزوهای خود قرار دهند.

عضو کانون صنفی معلمان شیراز

http://www.nmadrseh.blogfa.com/

حال و آینده آموزش و پرورش ایران


حال و آینده آموزش و پرورش ایران


حال و آینده آموزش و پرورش ایرانمؤلف مقاله امروز از اعضای پژوهشکده برنامه ریزی درسی و نوآوری های آموزشی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی است و پیش از این انجام و یا سرپرستی ده ها پژوهش کشوری را عهده دار بوده است.
مشکلات اساسی آموزش و پرورش را می توان در دو گروه کلی (۱- مشکلات بیرونی ۲-شکلات درونی) به شرح زیر طبقه بندی کرد:
الف _ مشکلات بیرونی
توسعه نیافتگی کشورهای جهان سوم (که ایران نیز جزو آنها است) و تحولات روزافزون علوم و فناوری جوامع پیشرفته و در حال توسعه، متکی بودن هزینه های تعلیم و تربیت به دولت و افزایش سطح توقعات مردم برای مطالبه آن، کمبود منابع مالی برای ساخت، تجهیز و اداره مدارس و پیچیدگی روشهای جلب مشارکت مردم در امور تعلیم و تربیت را می توان جزو مشکلات بیرونی نظام آموزش و پرورش برشمرد که بسیاری از کشورهای جهان مثل کشور ما با آن مواجه هستند.پایین بودن سطح حقوق و دستمزد معلمان و عدم امکان جذب افراد مستعد و با سطح هوش بالا برای این شغل مهم (که همین امر موجب کم ارزش شدن شغل معلمی شده و حتی هوشمندان شاغل در مدارس را نیز تحت تأثیر قرار داده است.) سایه شوم و غول آسای کنکور سراسری بر نظام آموزشی کشور (به ویژه در دوره متوسطه)، که ناکارآمدی این دوره تحصیلی را به دنبال داشته است، نیز جزو مهمترین مشکلات بیرونی آموزش و پرورش محسوب می شود.
ب- مشکلات درونی
روشهای فعلی گزینش، جذب، تربیت و نگهداشتن نیروی انسانی شاغل در آموزش و پرورش، ناکارآمدی نظام انتخاب مدیران به ویژه در سطح ادارات آموزش و پرورش (اعم از ستادی، استانی و منطقه ای)، عدم پویایی در مدیریت آموزشگاه ها به ویژه در زمینه جلب مشارکت اولیا و معلمان برای اداره بهتر مدارس، ناکارآمدی نظام کنترل، نظارت و ارزشیابی علمی از برنامه ها، طرحها، روشها و عملکردها کم اثربخش بودن برنامه های درسی موجود، به علت مبتنی نبودن بر نتایج تحقیقات علمی و عدم انطباق با دانش و فناوری روز. پایین بودن سواد علمی معلمان و عدم انگیزه و علاقه آنها برای تدریس فعال در کلاسهای درس نبودن عشق به آموختن، محبت و روابط انسانی و صمیمی بین کادر مدیریت مدارس، معلمان و دانش آموزان و در نتیجه کمبود نشاط در مدرسه نیز از مهمترین مشکلات درونی آموزش و پروش است.
البته شاید دهها مشکل دیگر را بتوان احصا کرد، لیکن اگر آموزش و پرورش بتواند ظرف ۲۰ سال آینده همین ۱۲ مشکل بیرونی و درونی را حل کند، بی شک آموزش و پرورش ما از سال ۱۴۰۰ به بعد مسیر تحول کیفی را طی خواهد کرد.
ب _ ۱ _ ارتباط برنامه های آموزش و پرورش با برنامه های توسعه کشور
چند سال است که مدرسه محوری مطرح شده و برنامه هایی در جهت تحقق درازمدت این امر به اجرا گذاشته شده است. در حال حاضر مدیران مدارس به وسیله معلمان انتخاب می شوند. اما نمی توان گفت معلم در مدرسه سالار است. دانش آموز هم سالار نیست. بلکه بیشتر روزمره گی سالار است.
شوراهای دانش آموزی با انتخاب دانش آموزان ایجاد شده است، لیکن تا ایفای نقش شوراهای دانش آموزی در مدارس و مناطق، راه درازی در پیش است. اگر برنامه های جدید و دقیق زودتر تهیه و به مرحله اجرا گذاشته شود و از روزمره گی و عادت های نامطلوب پیشین زودتر عبور کنیم، به مدرسه محوری نزدیکتر خواهیم شد. هر چند کشور ما در ابعاد گوناگون توسعه نیافته است؛ لیکن به تجربه اثبات شده که بخشهایی که دارای درآمدهای اختصاصی هستند (مثل وزارت نیرو، پست و تلگراف و تلفن، وزارت صنایع و معادن، بازرگانی، شهرداریها و...) می توانند تا حدودی پاسخگوی بخشی از نیازهای ضروری مردم مثل آب، برق، تلفن، ارسال مراسلات، خودرو، مواد غذایی، آسفالت، فضای سبز، علایم راهنمایی و رانندگی و... باشند. لیکن بخشهای اجتماعی مثل آموزش و پرورش، آموزش عالی، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، کار و امور اجتماعی و مسکن و شهرسازی و... که فاقد درآمد هستند، به سختی قادر به تأمین حداقل نیازهای مردم هستند.البته در مقایسه کیفی ارایه خدمات و محصولات، چه بخشهای فاقد درآمد و چه بخشهای دارای درآمد، متأسفانه محصولات و خدمات ارایه شده، کمتر در حد استاندارد است.
به طور کلی در همان روستایی که دارای آب، برق، گاز، تلفن، خانه بهداشت و پزشک و مدرسه است کیفیت خدمات هیچ دستگاهی نسبت به دیگری رجحان ندارد. در این زمینه همه این خدمات به طور هماهنگ دارای نارساییهای هستند، که مدیریت و منابع انسانی بیشترین نقش را در کیفیت توسعه همه جانبه و پایدار به عهده دارد.بنابراین می توان گفت، برنامه های آموزش و پرورش به همان میزان در جهت توسعه همه جانبه و پایدار است، که برنامه های سایر بخشها است.
ب _ ۲ _ موانع آموزش و پرورش خلاق، کارآمد و پویا
هر گاه رویکرد طراحی برنامه های درسی (اهداف، محتوای آموزشی، روشهای یاددهی _ یادگیری، ارزشیابی از آموخته های دانش آموزان، وسایل و امکانات آموزش) مبتنی بر توسعه همه جانبه و پایدار باشد؛ کادر مدیریت مدرسه و معلمان نیز ضمن طی آموزشهای ضمن خدمت در این زمینه در اجرای چنین برنامه هایی ذینفع باشند؛ و آنها که این برنامه ها را (با روشهای پیش بینی شده) اجرا نمی کنند متضرر شوند؛ از سوی دیگر با استفاده از همه وسایل ارتباط جمعی ارزش و منزلت اجتماعی پژوهش و پژوهشگر در جامعه تبلیغ و توجیه شود، با استفاده از روشهای تشویق و ترغیب، آنها که سعی خود را در اجرای برنامه های جدید به کار می برند با نظارت و ارزشیابی مستمر برنامه جدید، می توان به کارآیی و اثر بخشی این برنامه ها (که تربیت دانش آموز پژوهنده و خلاق هدف آن است) امیدوار بود.چگونه، می توان به شکوفایی نظام تعلیم و تربیت کمک کرد!دسترسی به آموزش و پرورش خلاق، کارآمد و پویا جزو آرمانهای همه مربیان و دست اندرکاران تعلیم و تربیت و به طور کلی آرزوی تحقق نیافته بسیاری از مردم جهان است.به نظر می رسد در اولین گام بهتر است مؤسسات پژوهشی در آموزش و پرورش، با استفاده از تحقیقی کیفی و همه جانبه، عوامل بازدارنده در راه نیل به چنین آموزش و پرورش آرمانی را شناسایی نمایند.متأسفانه این عوامل بازدارنده کم نیستند، از ایجاد رعب و وحشت بین کودکان در کلاس تا حیاط و دفتر مدرسه، از تهدید و بدزبانی با دانش آموز تا منزوی کردن او؛ از فشار برای تحمیل نظر تا ضرب و شتم کودک، از نصیحت و موعظه های تکراری (که اثربخشی خود را از دست داده) تا تحقیر دانش آموزان و هتک شخصیت آنها، از مسخره کردن صاحب هر ایده و نظر نو (ولو مضحک به نظر برسد) تا گذاشتن نمره صفر در کارنامه دانش آموز، همه و همه این رفتارها جزو موانع آموزش وپرورش خلاق، کارآمد و پویا است.
تأکید بر حفظ مطالب بدون درک مفاهیم (به ویژه در دوره های راهنمایی و متوسطه)، تدریس مستمر به روش سنتی سخنرانی بدون مشارکت دادن دانش آموزان در فرآیند یاددهی- یادگیری، عدم ارجاع کار گروهی به دانش آموزان نبودن شادی و نشاط در کلاس درس، ندادن فرصت برای جبران کاستیها، بروز استعدادها و علایق دانش آموزان، عدم ایجاد فرصت برای برقراری ارتباط عاطفی و صمیمی بین دانش آموزان و... و نظایر اینها همه عوامل بازدارنده برای تأمین آموزش و پرورش خلاق، کارآمد و پویا است.براساس نتایج چنین تحقیقی لازم است برنامه ای برای حذف عوامل بازدارنده خلاقیت تهیه و به اجرا گذاشته شود و همزمان به آنچه که در پاسخ به سؤال سوم گفته شد عمل شود.البته بخشی از مشکلاتی که در این مقاله مطرح شد، می تواند در برنامه چهارم توسعه (از طریق مواد قانونی، طرح ها و برنامه های اجرایی که کمیسیون آموزش، آن برنامه ها را تنظیم خواهد کرد) رفع شود.
۲- راه آینده
اگر برنامه های آموزش و پرورش در جهت تربیت انسان مطلوب در نظام مردم سالار دینی ایران باشد و توسعه ملی را، توسعه همه جانبه و پایدار با هویت اسلامی بدانیم، پس از اجرای ۱۱ ساله برنامه های درسی که حداقل دارای ۵ رکن (اهداف، محتوای آموزشی، روش های یاددهی- یادگیری، ارزشیابی از آموخته ها و وسایل و امکانات آموزش) است، انتظار می رود براساس هدفهای از پیش تعیین شده، شهروند تربیت شده ما ضمن آنکه «آمادگی حضور فعال در جامعه و بازار کار را دارد، مهارتهای زندگی شرافتمندانه را کسب کرده و واجد روحیه حقیقت جویی، مطالعه، بررسی، تفکر، تعمق، تحقیق، نقادی و ابتکار باشد، ارزش کار را بشناسد و آمادگی و توانایی برای احراز یک شغل مولد (که در آن استعداد و علاقه دارد) را داشته باشد.»همچنین، از فارغ التحصیل دوره متوسطه انتظار می رود متخلق به اخلاق اسلامی و عامل به احکام و ارزشهای دینی باشد. حس هنری داشته و زیبایی های آفرینش را درک کند، روحیه «مشارکت و مهرورزی، احترام به بزرگترها، آزادمنشی، صلح جویی، رعایت حقوق دیگران، همدردی، عدالتخواهی، آداب معاشرت و استقلال شخصی» داشته باشد. نظرات دیگر را تحمل کند و واجد صفات: «ترجیح منافع ملی، توجه به اموال عمومی، مفید واقع شدن، حب وطن، احترام به پرچم و سرود ملی، حب شخصیتهای ارزشمند» بوده و روحیه «نقادی، فداکاری، مقاومت، رقابت گروهی سازنده، مشارکت در بحث ها، مهارت حل مسأله، توانایی استدلال کردن، توانایی تشخیص» داشته باشد و بالاخره، «رفتار مناسب، رعایت حقوق همسایگان، مشورت، قضاوت، عادلانه، کنترل عواطف، رعایت نوبت، حفظ محیط زیست و...» نیز از دیگر صفات بارز اوست.زیرا همه آنچه گفته شد از طریق برنامه های درسی (که تجلی عینی آن بیشتر در کتابهای درسی است) به کودکان، نوجوانان و جوانان در مدارس آموزش داده می شود، اما واقعیت این است که بسیاری از این اهداف برنامه درسی به عللی تحقق نمی یابد. کشف علل ناکارآمدی نظام آموزشی کشور از طریق تحقیقات آموزشی و تربیتی همه جانبه میسر خواهد بود. زیرا در راه تربیت شهروند مطلوب (جوان دیپلمه مؤمن، عامل به احکام دین و توانا برای ایفای نقش فعال در جامعه)موانع زیادی وجود دارد. بخشی از آن خارج از کنترل وزارت آموزش و پرورش است که به علت تأثیر نامطلوب بر برنامه های این دستگاه مهم کشور، بایستی برای رفع این موانع چاره اندیشی کرد، به عنوان مثال بنابر آنچه که در بخش الف این مقاله آمد نیازمند اقدامات اساسی زیر است:
۱- ضرورت توسعه همه جانبه کشور.
۲- افزایش سطح حقوق و دستمزد معلمان برای جذب افراد مستعد و باهوش بالا برای این شغل مهم.
۳- افزایش اعتبارات مورد نیاز و به کارگیری متخصصان متعهد برای اصلاحات اساسی برنامه های درسی و ارتقاء سواد علمی معلمان.
۴- کاهش مشکلات اقتصادی مردم، مثل: گرانی مایحتاج زندگی، تورم و بیکاری، که اینها عوامل زشت و شومی هستند که بر فرآیند یاددهی- یادگیری تأثیر نامطلوب گذاشته و بسیاری از دانش آموزان و معلمان را دچار سستی و نگرانی از آینده مبهم کردهاست؛ لذا می بینیم که جوان ما در برابر این مشکلات خسته و فرسوده، عده ای به قصد استقلال مالی و یا کمک به معیشت خانواده مدرسه را ترک می کنند و برخی راه گم کرده و مسیری دیگر را می پیمایند که خلاف راه شهروند مطلوب شدن است.۵- براساس نتایج تحقیق درباره آسیبهای کنکور بر برنامه های درسی، روش گزینش و پذیرش دانشجو (کنکور) در حال حاضر یکی از مهم ترین موانع بهره وری نظام آموزشی کشور به ویژه در دوره متوسطه و پیش دانشگاهی است. به طوریکه هدف تک بعدی تست زدن بیشتر در مدت کمتر باعث عدم تحقق هدفهای آموزش و پرورش، بی اعتنایی نسبت به کتابهای درسی، گریز از روشهای یاددهی- یادگیری فعال و بی ارزش شدن امتحانات و ارزشیابی از آموخته های مدرسه ای و زوال فعالیتهای آزمایشگاهی، تحقیق، تفکر، ابتکار، خلاقیت و استفاده از وسایل سمعی و بصری شده است.
۶- استفاده نابجا از فناوری اطلاعات و ارتباطات و نبودن طرح و برنامه مناسب در کشورمان در این زمینه، باعث شده جاذبه های نگرش پلورالیستی جوامع مدنی که حکومت های غیردینی را تبلیغ و توجیه می کنند؛ بیش از پیش و به طور وسیع با کمک برنامه های خارجی و داخلی توسعه روزافزون یابد. بدیهی است بیشترین مخاطبان این نوع برنامه ها نوجوانان و جوانان کشور هستند، که آثار تبعی آن تاکنون ناهنجاریهای زیادی را در جامعه به دنبال داشته است.البته چه بخواهیم، چه نخواهیم، پدیده تکثرگرایی در حال گسترش است اما مگر نه اینست که مدعیان جامعه مدنی و متولیان پلورالیسم در غرب حتی حاضر نیستند یک دانش آموز دختر محجبه را تحمل کنند؛ پس چرا، برای خنثی کردن تهاجم فرهنگی دشمنانمان برنامه ریزی نکنیم. از طرفی مقابله با تهاجم فرهنگی فقط وظیفه آموزش و پرورش نیست (هر چند که فعالیتهای زیادی در جهت مبارزه با فرهنگهای وارداتی در مدارس انجام می شود).
۷- مانع دیگر عدم ارائه صحیح چهره ناب و زیبای اسلام است، که از طریق تکرار مطالب زائد و عملکرد ناصحیح برخی افراد که مردم از آنها توقع الگو بودن را دارند سر می زند.بدیهی است بد، سخت و خوف انگیز معرفی کردن اسلام و ارزشهای آن به مراتب اثر سوء بیشتری بر تربیت شهروند مطلوب دارد تا اینکه هیچ نگوییم.اصلح آن است که شرایطی به وجود آوریم تا جوانان ما خود با بررسی و تحقیق به آن ارزشها پی ببرند و عمل کنند. در چنین شرایطی، ضد ارزشهای حاصل از جوامع سکولار را می شناسند و آن را نقد می کنند. برای ایجاد چنین شرایطی نیاز به طرح ها و برنامه های مدبرانه است نه تکرار بی رویه نمایش سریالهای کم محتوا و فاقد ارزشهای متعالی انسانی در سیمای جمهوری اسلامی ایران.
۸- کاستی های رسیدگی به تعلیم و تربیت کودکان، نوجوانان و جوانان در خانواده و واگذاری همه مسئولیت های تربیتی از سوی خانواده به مدرسه به علت مشغله زیاد اعضای خانواده.
۹- مشارکت ناچیز مردم و معلمان در اداره امور مدرسه.
علاوه بر این، مشکلات درونی آموزش و پرورش نیز کم نیستند که از روش انتخاب معلمان گرفته تا انتصاب مدیران (در سطوح گوناگون تصمیم گیری) را در برمی گیرد. همچنین، رویکرد برنامه های درسی برای تربیت شهروند مطلوب دارای اشکالات اساسی است و تا طی مسیر کمال راه درازی در پیش دارد.
پایین بودن انگیزه و علاقه معلمان برای حضور فعال، شاداب و مؤثر در کلاس های درس و عدم وجود روابط انسانی مطلوب بین معلمان، کادر مدیریت و دانش آموزان که مستلزم بازنگری و اصلاح است و بالاخره نبودن روش های سیستمی اثربخش در ارزیابی عملکرد مدارس، کارکنان و دانش آموزان نیز می تواند به عنوان موانع اصلی در تربیت شهروند مطلوب معرفی شود.لذا قبل از اتخاذ تصمیم در انتخاب رویکردی خاص برای تربیت شهروند مطلوب در جهت توسعه همه جانبه و پایدار، با حفظ هویت دینی، لازم است روش های رفع هر یک از موانع مورد بررسی قرار گیرد و طی یک برنامه درازمدت (به طوری که هر سال حداقل یک گام در جهت رفع موانع و ایجاد فرصت جدید برداشته شود) زمینه تربیت شهروند مطلوب فراهم گردد.
بی شک اصلاح به مرور برنامه های درسی و آماده سازی معلمان برای اجرای برنامه های جدید می تواند مهم ترین گام ها برای رفع موانع مهم در همه دوره های تحصیلی مدنظر قرار گیرد.در دوره های متوسطه و پیش دانشگاهی، مهم ترین مانع، روش فعلی گزینش و پذیرش دانشجو است که بسیاری از جوانان ما را از هرچه درس و معلم و مدرسه است بیزار و متنفر کرده، در حالی که راه حل آن در بند ۲ ماده ۲۵ راهکارهای برنامه سوم توسعه آمده وجود داشت، لیکن نه مجلس ششم و نه دولت هشتم به آن توجه نکردند. در بند ج ماده ۴۸ قانون برنامه چهارم با عبارتی مشابه آمده و دفتر پژوهش های مجلس نیز بر اساس آن بررسی علمی انجام داده، که امید است مجلس هفتم و دولت نهم آن را پیگیری و به سرانجام مطلوب برسانند. بی شک از طریق بها دادن به ارزشیابی های مدرسه ای تحت نظم ویژه به حساب آوردن توانایی های مهارتی دانش آموزان قابل رفع است. اما متأسفانه سازمان سنجش آموزش وزارت علوم حاضر نیست به این راه حل منطقی و علمی که از چهار سال پیش دولت تکلیف کرده عمل کند.در چنین شرایطی ما حداقل گام های اساسی را در جهت تربیت شهروند مطلوب برمی داریم. گام های بعدی برای تربیت شهروند مطلوب، نیز می تواند به مرور، پس از رفع موانع و با کمک دولت برداشته شود. شکی نیست که اگر آموزش و پرورش مورد حمایت قرار گیرد و برنامه های تحول در منابع انسانی آن تقویت شود، در درازمدت به این قابلیت نایل خواهد شد.اکنون این سوال مطرح می شود که: کدام خواسته های آموزش و پرورش در برنامه سوم تحقق یافته و کدام برنامه ها بایستی در برنامه چهارم گنجانده شود؟ پاسخ آن را با هم مرور می کنیم:
از آنجا که آموزش و پرورش بزرگترین دستگاه دولت است و هرگونه افزایش حقوق و دستمزد کارکنانش در فصل اول بودجه با ضریب میلیونی و هرگونه افزایش بودجه برای توسعه کمی و کیفی خدماتش به مدارس در بقیه فصول بودجه با ضریب چند ده هزار مواجه است. لذا دولت تاکنون نتوانسته است مشکلات مالی جاری آموزش و پرورش را پاسخگو باشد و همه ساله بودجه آموزش و پرورش با کسری چندصد میلیارد تومانی تنظیم می شود. لذا مسایل جاری و بحران های مالی آموزش و پرورش همواره مانع بزرگی برای تهیه برنامه های بلندمدت و آینده نگر در این دستگاه مهم دولت بوده است.به همین دلیل برای تأمین عدالت آموزشی و رسیدگی بیشتر به مناطق نیازمند و کمتر توسعه یافته، نیمی از مواد قانون برنامه سوم در بخش آموزش و پرورش به تأمین منابع مالی جدید، شامل معافیت های مالیاتی و اخذ عوارض از کالا و خدمات تقویت صندوق ذخیره فرهنگیان و استفاده از اجاره دریافتی از اماکن و فضاهای آموزشی (در فرصت هایی که از آنها استفاده نمی کند) اختصاص یافته است، که در بین آنها دو درصد سهم عوارض و عواید کالاها و خدمات موضوع بندهای ۲ و ماده ۱۳ قانون شوراهای آموزش و پرورش مصوب سال ۱۳۷۲ قابل توجه است، لیکن متأسفانه دولت فقط ۳۰ درصد از این درآمد را به آموزش و پرورش می دهد. جای تعجب و سؤال است که علی رغم اخذ این عوارض به نام «عوارض آموزشی» ، لیکن چرا دولت ۷۰ درصد سهم این عوارض را از آموزش و پرورش سلب کرده است؟! بنابراین، در برنامه چهارم توسعه لازم است:
۱- ۱۰۰ درصد وجوه دریافتی از محل عوارض مذکور صرف بهبود کیفیت آموزش مدرسه ای شود و در اختیار آموزش و پرورش قرار گیرد.
۲- برای نیل به آموزش و پرورش با کیفیت بهتر، پیشنهاد می شود در برنامه چهارم، به مرور آموزش و پرورش از احداث و توسعه مدارس جدید پرهیز کرده و مثل بسیاری از کشورهای جهان، توسعه آینده و اداره بخشی از مدارس کشور را به شهرداری ها، نهادهای غیردولتی، تعاونی ها و بخش خصوصی واگذار نماید. دولت نیز با حمایت مالی و امکانات (به ویژه از طریق افزایش سهم وام های احداث و اجاره واحدهای آموزشی، زمین و تجهیزات) این سیاست را پشتیبانی نماید.
۳- به موجب قانون اساسی، درست است که آموزش و پرورش دانش آموزان تا پایان دوره متوسطه رایگان است؛ لیکن اگر فرض کنیم فارغ التحصیل دوره متوسطه پس از ۵ سال نخست که در محلی اشتغال می یابد حاصل کار او (که آموزش های مدرسه ای در آن نقش داشته) باعث ارزش افزوده ای می شود که می توان آن را سود سرمایه گذاری دولت از طریق آموزش و پرورش رایگان تلقی کرد.
در چنین شرایطی اگر دولت ۵ درصد از سود سرمایه گذاری خود را که هر شاغل با کار کردن خود نصیب کارفرما می کند از کارفرما طلب نماید؛ هرچند سهم هر کارفرما مبلغ ناچیزی است، لیکن در جمع کل کشور مبلغ قابل توجهی خواهد شد که می تواند صرف بهبود کیفیت آموزش مدرسه ای شود. این روش حتی می تواند به دانش آموختگان آموزش عالی تسری داده شود و درآمد آن صرف بهبود کیفیت آموزش عالی کشور شود.
۴- علاوه بر این ایرانیان مقیم خارج کشور که از محل آموزش و پرورش و آموزش عالی رایگان دانش کسب شده را در اختیار خارجیان قرار می دهند، علاوه بر انجام تعهدات خود در مقابل آموزش رایگان، به خاطر ارزش دانش و فناوری آموخته که به سود کارفرمای خود می افزایند، لازم است به جای کارفرمای خارجی (متناسب با موقعیت محل اشتغال در ایران) از شاغل ایرانی سهمی را دریافت کرد.
این مبلغ، طی هر سال که وارد ایران می شود می تواند محاسبه و از وی دریافت گردد. البته با توجه به این که این سهم در ایران از کارفرمایان دریافت می شود و نمی توان از کارفرمایان خارج کشور سهمی دریافت نمود، برای آن که بر ایرانیان مقیم خارج کشور از طریق این قانون لطمه وارد نشود، مبلغ آن بر اساس محاسبات کارشناسی تعدیل شود.
۵- علاوه بر آنچه که در زمینه ارتقاء کیفیت آموزش و پرورش دوره های تحصیلی در فصل ۲۵ راهکارهای اجرایی برنامه سوم توسعه (مصوب هیأت وزیران) آمده و لازم است بسیاری از آنها در برنامه چهارم نیز تکرار شود؛ لازم است در برنامه چهارم و مواد و برنامه های اجرایی موارد زیر پیش بینی شود.
۶- افزایش میزان ۵ درصد اعتبارات فصل تحقیقات و ۲ درصد به اعتبارات فصل بودجه عمرانی به پروژه های شناسایی منابع مالی جدید در آموزش و پرورش و تهیه و اجرای آیین نامه های مربوط و برنامه ریزی برای توزیع و مصرف منابع این افزایش در فعالیت ها اختصاص یابد.
۷- ۱۵درصد بودجه فناوری اطلاعات کشور صرف ایجاد زیرساخت و تجهیز مدارس کشور به کامپیوتر و وسایل جانبی آن شود.
۸- پنج درصد بودجه فناوری اطلاعات کشور صرف آموزش مجازی معلمان برای ارتقاء سواد علمی و فناوری آنها گردد.
۹- نتایج دقیق امتحانات نهایی در پایه های اول تا سوم دوره متوسطه و امتحان نهایی در دوره پیش دانشگاهی و سیر فعالیت های علمی- پژوهشی و مهارت های فنی و حرفه ای ارزیابی شده دانش آموزان و ضریب پذیرش دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی به صورت غیرمتمرکز جایگزین روش گزینش و پذیرش فعلی دانشجو (کنکور) شود.
۱۰- رتبه بندی مدارس و کارآیی و مهارت های معلمان بر اساس درجات استاندارد.
منابع:
۱- حج فروش، احمد، آسیب های کنکور بر برنامه های درسی دوره های متوسطه پیش دانشگاهی و ارایه روش رفع آسیب ها.
۲- اهداف برنامه درسی در جمهوری اسلامی ایران.
۳- برنامه سوم توسعه جمهوری اسلامی ایران.
۴- سند چشم انداز و اهداف راهبردی برنامه چهارم توسعه جمهوری اسلامی ایران.

مهندس احمد حج فروش

منبع : روزنامه همشهری
http://vista.ir/article

مدیریت‌ اثربخش‌ جلسات‌ (ادارات ، شرکتها و مدارس)


مدیریت‌ اثربخش‌ جلسات‌ (ادارات ، شرکتها و مدارس)



‌امروزه‌ عواملی‌ چون‌ بزرگ‌ شدن‌ سازمانها، پیچیدگی‌ ساختار و فعالیتهای‌ آنها، افزایش‌ متغیرهای‌ محیطی‌ تاثیرگذار و... مدیران‌ را ناگزیر کرده‌ است. برای‌ انجام‌ بهتر وظایف‌ و اداره‌ موثر سازمان، از سایر اعضا کمک‌ بگیرند. بدین‌منظور، مدیران‌ معمولاً‌ جلساتی‌ را تشکیل‌ می‌دهند و با همفکری‌ و تعامل‌ درمورد موضوعهای‌ مطرح‌ شده‌ به‌ تبادل‌ اطلاعات‌ می‌پردازند یا تصمیماتی‌ را به‌ صورت‌ گروهی‌ اتخاذ می‌کنند. تشکیل‌ جلسات‌ نه‌ تنها منجر به‌ تبادل‌ اطلاعات‌ و اتخاذ تصمیمات‌ مطلوب‌ می‌شود بلکه‌ تا اندازه‌ زیادی‌ به‌ بهبود ارتباطات‌ و درک‌ متقابل‌ واحدها از همدیگر نیز کمک‌ می‌کند. البته‌ موارد مذکور درصورتی‌ صادق‌ است‌ که‌ جلسات‌ نیز همانند سایر فعالیتهای‌ سازمانی‌ از مدیریت‌ مناسب‌ برخوردار باشد وگرنه‌ تشکیل‌ جلسات‌ نه‌ تنها به‌ بهبود کارایی‌ و کارآمدی‌ سازمان‌ کمک‌ نخواهدکرد بلکه‌ به‌عنوان‌ یک‌ غده‌ سرطانی‌ موجب‌ اتلاف‌ منابع‌ و ایجاد تضادهای‌ درون‌ سازمانی‌ خواهدشد. در مقاله‌ حاضر ابتدا تعریفی‌ از جلسه‌ ارائه‌ می‌شود، سپس‌ انواع‌ جلسه‌ و ارکان‌ جلسه‌ همراه‌ با وظایف‌ آنها تشریح‌ خواهدشد در نهایت‌ ضمن‌ معرفی‌ موانع‌ و مشکلات‌ جلسات، توصیه‌هایی‌ را نیز برای‌ اثربخشی‌ جلسات‌ ارائه‌ خواهیم‌ کرد.



تعریف‌ جلسه‌ 
‌اگرچه‌ تعاریف‌ به‌ ظاهر متفاوت‌ از جلسه‌ ارائه‌ شده‌ است‌ با این‌ حال، این‌ تعاریف‌ از ارکان‌ مشترکی‌ برخوردارند. جلسه‌ را می‌توان‌ گردهمایی‌ دو نفر یا بیشتر از کسانی‌ تعریف‌ کرد که‌ دارای‌ هدفهای‌ مشترک‌ هستند و ارتباطات‌ (شفاهی‌ و یا کتبی) را وسیله‌ اصلی‌ نیل‌ به‌ این‌ اهداف‌ قرار می‌دهند (هینز: 1372). به‌ عبارت‌ دیگر، جلسه‌ گروهی‌ از افراد واحدهای‌ مختلف‌ سازمان‌ است‌ که‌ برای‌ انجام‌ وظایف‌ سازمانی‌ مشخص‌ به‌طور موقت‌ یا دائم‌ دور هم‌ جمع‌ می‌شوند(2001(VENTERS FELICIA:.
انواع‌ جلسه‌ 
‌جلسات‌ متفاوتی‌ در سازمانها برگزار می‌شود. گاهی‌ هدف‌ از جلسه‌ تبادل‌ اطلاعات‌ و گزارش‌دهی‌ است، گاهی‌ توجیه‌ و قانع‌ کردن‌ دیگران‌ برای‌ انجام‌ کار و گاهی‌ تصمیم‌گیری‌ درمورد یک‌ مساله‌ است. دویل‌ و استراوس‌ جلسات‌ را به‌ چهار نوع‌ زیر تقسیم‌ می‌کنند: (دویل، استراوس:( 1375) 
1-جلسه‌ حل‌ مساله: عبارت‌ حل‌ مساله‌ برای‌ افراد گوناگون‌ معنی‌ مختلفی‌ دارد. مشکل‌ به‌ موقعیتی‌ اطلاق‌ می‌شود که‌ نتوان‌ آن‌ را تغییر داد. مشکل‌ می‌تواند شامل‌ ابهام‌ درمورد یکسری‌ مقررات‌ جدید، نداشتن‌ نام‌ برای‌ محصول‌ و... باشد، آنچه‌ اهمیت‌ دارد این‌ است‌ که‌ وضعیت‌ موجود باید تغییر یابد. تا تمایلی‌ به‌ تغییر نباشد، مشکل‌ حل‌ نخواهدشد. یک‌ جلسه‌ حل‌ مساله‌ زمانی‌ خوب‌ جواب‌ می‌دهد که‌ تمایل‌ به‌ تغییر در جلسه‌ وجود داشته‌ باشد. 
-2 جلسه‌ تصمیم‌گیری: جلسه‌ حل‌ مسائل، جلسه‌ برخورد با مساله‌ است‌ و الزاماً‌ تصمیم‌گیری‌ نیست. درحالی‌ که‌ در یک‌ جلسه‌ تصمیم‌گیری‌ فشار برای‌ تصمیم‌گیری‌ نهایی‌ است. اگر سازمان‌ از ساختار سلسله‌ مراتبی‌ پیروی‌ می‌کند، جلسه‌ باید تصمیم‌گیرنده‌ نهایی‌ داشته‌ باشد. در این‌ جلسات‌ تعداد اعضای‌ گروه‌ نباید کمتر از 15 نفر باشد، تشکیل‌ جلسه‌ با حضور 30 نفر هم‌ امکان‌پذیر است. قبل‌ از هر جلسه‌ باید اطمینان‌ حاصل‌ شود که‌ همه‌ افراد از نحوه‌ تصمیم‌گیری‌ آگاه‌ هستند و آن‌ را قبول‌ دارند. در برخی‌ از موارد مدیران‌ قبل‌ از تشکیل‌ چنین‌ جلساتی، تصمیم‌ را خود اتخاذ می‌کنند و از افراد به‌طوری‌ صوری‌ استفاده‌ می‌کنند. در چنین‌ مواردی‌ بهتر است‌ به‌ جای‌ جلسه‌ تصمیم‌گیری‌ یک‌ جلسه‌ استفاده‌ از اطلاعات‌ تشکیل‌ شود و مدیر تصمیم‌ خود را بگیرد. 
3 -جلسه‌ گزارش‌دهی‌ و اطلاع‌رسانی: درصدی‌ از جلسات‌ اداری‌ مخصوص‌ گزارش‌دهی‌ و استفاده‌ از اطلاعات‌ است. هدف‌ مدیران‌ از برگزاری‌ چنین‌ جلساتی، برقراری‌ اعتماد و حصول‌ اطمینان‌ از انجام‌ کارهاست. مبادله‌ اطلاعات، حکم‌ اکسیژن‌ برای‌ هر سازمان‌ اداری‌ است. ازطریق‌ مبادله‌ اطلاعات‌ است‌ که‌ کارکنان‌ می‌توانند مشکل‌ سازمان‌ خود را حل‌وفصل‌ کنند. یک‌ مدیر از راه‌ مبادله‌ اطلاعات، قادر است‌ از تمام‌ دانشها، اطلاعات، تجربیات‌ و عواطف‌ اعضای‌ خود به‌ منظور پیشبرد اهداف‌ سازمان‌ استفاده‌ کند. درنتیجه‌ عدم‌ اطلاع‌رسانی، سوءظن‌ دربین‌ اعضاء سازمان‌ پرورش‌ می‌یابد و گاهی‌ به‌ حوادث‌ ناهنجار می‌انجامد. مبادله‌ اطلاعات‌ عمودی‌ که‌ از بالا به‌ پایین‌ صورت‌ می‌گیرد نسبت‌ به‌ مبادله‌ اطلاعات‌ افقی‌ که‌ میان‌ مقامات‌ همسطح‌ جاری‌ است‌ از اهمیت‌ بیشتری‌ برخوردار است. (ماحوزی: 1379) 
4 -جلسه‌ ارزیابی‌ (بازخور)): پویایی‌ جلسات‌ بازخور، متفاوت‌ از جلسات‌ گزارش‌دهی‌ است. در چنین‌ جلساتی‌ افراد زیادی‌ اظهارنظر و پیشنهاد ارائه‌ می‌کنند. این‌گونه‌ جلسات‌ ارزشمند است‌ چرا که‌ هریک‌ از افراد فرصت‌ مشارکت‌ و گوش‌ دادن‌ به‌ نظریات‌ دیگران‌ را دارد. برخلاف‌ جلسات‌ گزارش‌دهی، جلسات‌ بازخور باید سازمان‌یافته‌ و برنامه‌ریزی‌ شده‌ باشد.

ارکان‌ جلسه‌ و وظایف‌ آنها 
‌در رویکرد سنتی‌ اداره‌ جلسه، ارکان‌ جلسه‌ را به‌ سه‌ دسته‌ رئیس، دبیر و عضو جلسه‌ طبقه‌بندی‌ می‌کنند ولی‌ در رویکرد تعاملی‌ که‌ یک‌ روش‌ جدید در اداره‌ جلسات‌ محسوب‌ می‌شود، به‌ منظور اجتناب‌ از اثر نامطلوب‌ رئیس‌ در جلسه، رکن‌ چهارم‌ به‌ عنوان‌ مجری‌ جلسه‌ اضافه‌ شده‌ است. بنابراین، ارکان‌ جلسه‌ عبارتند از مجری، دبیر، رئیس‌ و عضو جلسه‌ که‌ همگی‌ در یک‌ سیستم‌ خود تصحیحی‌ در جلسه‌ ایجاد تعادل‌ می‌کنند. (دویل، استراوس: 1375)

مجری‌ جلسه‌ 
‌مجری‌ عضوی‌ است‌ بی‌طرف‌ که‌ درنظریات‌ جلسه‌ مشارکت‌ نکرده‌ و در ارزیابی‌ آنها نقش‌ ندارد بلکه‌ نقش‌ او فقط‌ کمک‌ به‌ گروه‌ در متمرکزساختن‌ انرژیها در زمینه‌ وظایف، جلوگیری‌ از برخورد شخصی‌ در گروه‌ و ایجاد فرصت‌ مشارکت‌ برای‌ کلیه‌ افراد است.
دبیر جلسه: دبیر فردی‌ بی‌طرف‌ و غیرارزیابی‌کننده‌ است. وظیفه‌ وی‌ نوشتن‌ نقطه‌نظرات‌ اساسی‌ افراد در خلال‌ جلسه‌ است. دبیر عین‌ جملات‌ افراد را یادداشت‌ می‌کند. البته‌ هدف‌ این‌ نیست‌ که‌ همه‌ مطالب‌ کلمه‌ به‌ کلمه‌ گزارش‌ شود. فعالیت‌ دبیر نباید موجب‌ کندی‌ سرعت‌ جلسه‌ شود. این‌ گزارش‌ را حافظه‌ گروهی‌ می‌گوییم‌ و به‌عنوان‌ گزارش‌ موردقبولی‌ از آنچه‌ واقعاً‌ اتفاق‌ افتاده‌ تلقی‌ می‌شود. 
اعضای‌ جلسه: اعضای‌ جلسه‌ مشارکت‌کننده‌ فعال‌ در جلسه‌ هستند. مسئولیت‌ اعضای‌ جلسه‌ این‌ است‌ که‌ بگذارند دبیر و مجری‌ نقش‌ بی‌طرف‌ خود را ایفا کنند و اعضای‌ جلسه‌ باید مراقب‌ باشند که‌ نظرات‌ افراد به‌طور صحیح‌ گزارش‌ شود. اعضای‌ گروه‌ علاوه‌ بر اینکه‌ انرژی‌ خود را صرف‌ وظیفه‌ خود می‌کنند، مراقب‌ هستند که‌ مجری‌ امکان‌ مشارکت‌ همه‌ را در بحث‌ فراهم‌ کند. 
رئیس‌ جلسه: در روش‌ سنتی، رئیس‌ جلسه‌ همزمان‌ اداره‌کننده‌ جلسه‌ نیز محسوب‌ می‌شود. ولی‌ در روش‌ تعاملی، رئیس، جلسه‌ را اداره‌ نمی‌کند بلکه‌ عضو فعال‌ آن‌ است. رئیس‌ تمام‌ تصمیمات‌ نهایی‌ را می‌گیرد. درصورتی‌ که‌ پیشرفت‌ جلسه‌ رضایت‌بخش‌ نباشد، می‌تواند محدودیتهایی‌ وضع‌ کند و درمورد نقطه‌نظرات‌ خود به‌طور فعال‌ بحث‌ کند. رئیس‌ می‌تواند اعضای‌ گروه‌ را به‌ قبول‌ وظایف‌ ترغیب‌ سازد و یا ترتیب‌ جلسه‌ دیگر و با گروه‌ دیگر را بدهد و یا با رسانه‌ها در تماس‌ باشد.
موانع‌ و مشکلات‌ جلسات‌ 
‌جلسات‌ یکی‌ از پیچیده‌ترین‌ فعالیتهایی‌ است‌ که‌ انجام‌ می‌پذیرد. موفقیت‌ و شکست‌ آنها درگرو تجزیه‌وتحلیل‌ آنچه‌ انجام‌ شده‌ و انجام‌ نشده‌ است.محققان‌موانع‌ومشکلات‌ جلسه‌رادر6 عنوان‌طبقه‌بندی‌می‌کنند.(دویل،استراوس:1375) 
1 -توجه‌ اعضای‌ جلسه‌ به‌ موضوعهای‌ مختلف‌ در یک‌ زمان: جلسه‌ ترکیبی‌ از افراد متعدد است‌ و هر فرد دارای‌ علائق، مشکلات‌ و اولویتهای‌ خاص‌ خود است. بنابراین‌ طبیعی‌ است‌ که‌ به‌ هنگام‌ جلسه، ذهن‌ هریک‌ از حضار به‌ مورد خاصی‌ معطوف‌ شود. یکی‌ از مهمترین‌ موانع‌ جلسات، همین‌ موضوع‌ است. 
2 -مغشوش‌ شدن‌ موضوع‌ جلسه‌ با فرایند آن: برای‌ رسیدن‌ به‌ یک‌ مرکز توجه‌ مشترک، گروه‌ باید برروی‌ آنچه‌ که‌ باید در جلسه‌ بحث‌ شود و همچنین‌ چگونگی‌ این‌ بحث‌ به‌ توافق‌ برسند. تمایز بین‌ محتوی‌ (مشکل، عنوان‌ یا صورتجلسه) و فرایند (روش، متد) دشوار، اما حیاتی‌ است‌ و عدم‌ توجه‌ به‌ آن‌ یکی‌ از علل‌ عدم‌ موفقیت‌ جلسات‌ است. 
3 -برخورد شخصی‌ و مشکل‌ تراکم‌ گفتگو در جلسه: اغلب‌ افراد تمایل‌ دارند به‌ سرعت‌ به‌ جریان‌ گفتگوی‌ جلسه‌ واردشده‌ و نقطه‌نظرات‌ خود را مطرح‌ کنند. این‌ موضوع‌ منجر به‌ بروز مشکل‌ تراکم‌ گفتگو در جلسات‌ می‌شود که‌ خود منجربه‌ منحرف‌ شدن‌ جلسه‌ از هدف‌ اصلی‌ خود می‌گردد. برای‌ حل‌ این‌ مشکل، لازم‌ است‌ که‌ فردی‌ جریان‌ متعادلی‌ از مکالمه‌ را برقرار کرده‌ و افراد را از برخوردهای‌ شخصی‌ با یکدیگر برحذر دارد. 
-4 روشن‌ نبودن‌ نقشها و مسئولیتها: یکی‌ از مهمترین‌ موانع‌ جلسات‌ موثر، روشن‌ نبودن‌ مسئولیتها و نقشهای‌ افراد شرکت‌کننده‌ در جلسه‌ است. تنها راه‌حل‌ این‌ موضوع‌ تعریف‌ دقیق‌ نقش‌ و مسئولیت‌ هریک‌ از حضار جلسه، قبل‌ از تشکیل‌ آن‌ است. 
-5 سوءاستفاده‌ از قدرت‌ توسط‌ رئیس‌ جلسه: وقتی‌ مدیر در موضوع‌ جلسه‌ای‌ ذینفع‌ است، تقریباً‌ غیرممکن‌ است‌ آن‌ را بدون‌ مداخله‌ و دستکاری‌ اداره‌ کند. حتی‌ اگر مدیر نخواهد گروه‌ را تحت‌ تاثیر خود قرار دهد با اشارات‌ غیرکلامی‌ از افرادی‌ حمایت‌ می‌کند که‌ از عقاید او دفاع‌ می‌کنند. تجربه‌ نشان‌ داده‌ است‌ که‌ مدیرانی‌ که‌ جلسات‌ را خود اداره‌ می‌کنند، تمایل‌ دارند که‌ فعال‌ترین‌ فرد جلسه‌ باشند و تقریباً‌ 60% از وقت‌ جلسه‌ را به‌ خود اختصاص‌ می‌دهند. به‌ همین‌ علت‌ مشارکت‌ افراد در جلسه‌ پایین‌ می‌آید. بنابراین، در بیشتر جلسات‌ سازمانهای‌ سلسله‌ مراتبی‌ که‌ با روش‌ سنتی‌ اداره‌ می‌شوند. مدیر با بیشترین‌ اختیار و قدرت‌ تصمیم‌گیری‌ معمولاً‌ رئیس‌ جلسه‌ است‌ که‌ نقشهای‌ متعددی‌ را در یک‌ لحظه‌ ایفا می‌کند. مثل‌ مسابقه‌ای‌ که‌ یک‌ فرد هم‌ داور و هم‌ کاپیتان‌ تیم‌ است.
‌راه‌حل‌ این‌ مشکل‌ جداکردن‌ نقش‌ فرایند از نقش‌ قدرت‌ و تصمیم‌گیری‌ است. بدین‌ترتیب‌ که‌ مدیر مسئولیت‌ تصمیم‌گیری‌ و درگیر شدن‌ با موضوع‌ را بپذیرد و وظایف‌ مربوط‌ به‌ فرایند را به‌ فرد دیگری‌ (مجری) تفویض‌ کند. 
6 -گرایش‌ افراد به‌ یکسان‌ فکرکردن: جنیس‌(JANIS) یکی‌ از صاحبنظران‌ موضوع، تمایل‌ گروهها برای‌ یکسان‌ فکرکردن‌ را <گروه‌ فکری> می‌نامد و دلایل‌ زیر را درمورد اینکه‌ چرا <گروه‌ فکری> ایجاد می‌شود، ذکر می‌کند: 
-1 اگر شما با رئیس‌ یک‌ شرکت‌ بزرگ‌ و بااهمیت‌ و یا اعضای‌ گروه‌ مهم‌ تصمیم‌گیری‌ برخورد داشته‌ باشید، متوجه‌ می‌شوید که‌ آنها این‌ احساس‌ را دارند که‌ <ما هر کاری‌ را می‌توانیم‌ انجام‌ دهیم‌ چون‌ افراد خوبی‌ هستیم‌ و بنابراین، تصمیمات‌ ما نیز درست‌ خواهدبود>. همین‌ احساس‌ در گروه‌ به‌ صورت‌ حس‌ قدرت‌ و اهمیت‌ جمعی، کاملاً‌ مشخص‌ است‌ و یکی‌ از نگرشهای‌ خطرناکی‌ است‌ که‌ منجر به‌ تصمیمات‌ خطرناکی‌ می‌شود; 
2 -هرقدر که‌ فرد به‌ سطوح‌ بالاتر سازمان‌ ارتقا می‌یابد، بیشتر از واقعیتهایی‌ که‌ در سطوح‌ پایین‌تر سازمان‌ و یا بیرون‌ آن‌ اتفاق‌ می‌افتد، جدا می‌شود. زیرا ارزشهای‌ سازمان‌ بر افراد تاثیر می‌گذارد و در یک‌ فرایند طبیعی‌ غربال، صرفاً‌ افراد مشابهی‌ به‌ بالای‌ سازمان‌ راه‌ پیدا می‌کنند. بنابراین، مدیران‌ سازمان‌ هر روز با نقطه‌نظرات‌ مشابهی‌ سروکار دارند و ممکن‌ است‌ فکر کنند که‌ هرقدر در سازمان‌ ارتقاء می‌یابند، اطلاعات‌ صحیح‌تر و نظرات‌ افراد متخصص‌ و متنوع‌تری‌ را دریافت‌ می‌کنند، اما به‌ لحاظ‌ وجود این‌ فیلترها (یعنی‌ گفتن‌ آنچه‌ که‌ دیگران‌ می‌خواهند بشوند) واقعیت‌ درست‌ برعکس‌ این‌ است; 
-3 هرقدر در گروه‌ حس‌ به‌هم‌ پیوستگی‌ و اعتماد وجود داشته‌ باشد، افراد احساس‌ راحتی‌ بیشتری‌ برای‌ ابراز مخالفت‌ خواهند داشت‌ که‌ البته‌ این‌ امر تا نقطه‌ای‌ صدق‌ می‌کند. از آن‌ حد به‌ بالا، افراد با خود می‌گویند که‌ اگر اعتراضی‌ کنند، کار گروه‌ پیچیده‌تر می‌شود. برای‌ بسیاری‌ از افراد احساس‌ تعلق، اهمیت‌ بیشتری‌ از اتخاذ بهترین‌ تصمیم‌ در گروه‌ دارد; 
-4 وقتی‌ که‌ گروه‌ با هم‌ رشد می‌کنند، یکسری‌ باورهای‌ مشترکی‌ در افراد شکل‌ می‌گیرد و هرکسی‌ این‌ باورها را زیرسوال‌ ببرد به‌عنوان‌ مزاحم‌ تلقی‌ می‌شود و فشار بر او زیاد می‌شود و به‌ جای‌ تشویق‌ ابراز نظرات‌ مختلف، افراد را به‌ سازش‌ وامی‌دارند; 
5 -وقتی‌ که‌ اعضا گروه‌ شامل‌ مدیراجرایی‌ ارشد و کارکنان‌ می‌شود. وفاداری‌ و حمایت‌ یکی‌ از دلایل‌ دیگری‌ است‌ که‌ افراد را از انتقاد بازمی‌دارد; 
-6 وقتی‌ که‌ اشتیاق‌ زیادی‌ برای‌ توافق‌ در گروه‌ وجود داشته‌ باشد، هر نوع‌ نشانه‌ مخالفت‌ ممکن‌ است‌ نادیده‌ گرفته‌ شود. و اگر یک‌ عضو درمورد موضوعی‌ سکوت‌ کند برای‌ دیگر اعضا موافقت‌ تلقی‌ می‌شود; 
-7 گروه‌ فکری‌ وقتی‌ ایجاد می‌شود که‌ گروه‌ تحت‌ فشار برای‌ تصمیم‌گیری‌ باشد (مثلاً‌ تا ساعت‌ 5 باید تصمیمی‌ گرفته‌ شود); 
8 -مواردی‌ که‌ افراد مایل‌ نیستند که‌ رهبر گروه‌ زیر سوال‌ قرار گیرد. این‌ هم‌ یکی‌ از راههایی‌ است‌ که‌ منجربه‌ گروه‌ فکری‌ می‌شود.
‌یکی‌ از بهترین‌ راهها برای‌ جلوگیری‌ از پیامدهای‌ گروه‌ فکری، حصول‌ اطمینان‌ از این‌ است‌ که‌ اعضای‌ جلسه‌ غیرمتجانس‌ هستند. به‌عبارت‌ دیگر باید مطمئن‌ شد که‌ افراد با نقطه‌نظرات‌ مختلفی‌ در جلسات‌ تصمیم‌گیری‌ و حل‌ مساله‌ حضور دارند. در بسیاری‌ از جلسات‌ سازمانها سلسله‌ مراتبی‌ افراد ثابتی‌ شرکت‌ می‌کنند (مدیر و کارکنانش). وقتی‌ که‌ همه‌ افراد از یک‌ بخش‌ باشند و سابقه‌ و تجربه‌ مشابهی‌ هم‌ داشته‌ باشند و این‌ افراد برای‌ جلسات‌ گزارش‌دهی‌ و استفاده‌ از اطلاعات‌ بسیار مناسب‌ هستند. اما وقتی‌ مشکلی‌ بروز می‌کند باید از افراد دیگری‌ دعوت‌ شود. مدیر نه‌ تنها باید از <گروه‌ فکری> جلوگیری‌ کند بلکه‌ باید از فواید مشارکت‌ و همکاری‌ هم‌ بهره‌ ببرد. به‌عبارت‌ دیگر اگر مدیر اجازه‌ دهد نوع‌ مشکل‌ یا مساله، اعضای‌ گروه‌ را تعیین‌ کند به‌طور طبیعی‌ یک‌ گروه‌ نامتجانس‌ انتخاب‌ می‌شود. هرقدر گروه‌ نامتجانس‌تر باشد، نیاز بیشتری‌ به‌ روشن‌ کردن‌ و سازمان‌ دادن‌ نقشها و فرایندها هست.
از سایر مشکلات‌ جلسات‌ می‌توان‌ به‌ موارد زیر اشاره‌ کرد: 
1 -مشخص‌ نبودن‌ اهداف‌ و انتظارات: یعنی‌ برای‌ افراد جلسه‌ مشخص‌ نباشد که‌ چرا دعوت‌ شده‌اند و چه‌ کاری‌ باید انجام‌ دهند; 
-2 وجود مشکلات‌ و مسائل‌ حل‌ نشده‌ای‌ درمورد قدرت‌ و اختیار: یعنی‌ مشخص‌ نباشد که‌ آیا افراد جلسه‌ قدرت‌ تصمیم‌گیری‌ دارند; 
3 -اجتناب‌ از مساله: افراد جلسه‌ معتقد باشند که‌ هیچ‌ مشکلی‌ وجود ندارد;
4 -نگرش‌ منفی: افراد جلسه‌ باور داشته‌ باشند که‌ نمی‌توانند درمورد مساله‌ کاری‌ انجام‌ دهند و تلاش‌ برای‌ حل‌ آن‌ زیرسوال‌ باشد; 
-5 مشکل‌ ارتباطی: افراد جلسه‌ به‌ صحبتهای‌ دیگران‌ گوش‌ نکنند و یا از صحبتهای‌ آنها چیزی‌ متوجه‌ نشوند; 
6 -عدم‌ وجود محیط‌ مناسب: فضای‌ جلسه‌ به‌ صورتی‌ باشد که‌ افراد نتوانند به‌ راحتی‌ صدای‌ دیگران‌ را بشنوند و یا آنها را ببینند; 
7 -تضادهای‌ شخصی‌ و فقدان‌ صداقت‌ در جلسه.
‌همچنین‌ یک‌ بررسی‌ که‌ از 635 نفر مدیر به‌عمل‌ آمده، نشان‌ می‌دهد که‌ مدیران‌ از 75% جلساتی‌ که‌ در آنها حضور یافته‌اند ناراضی‌ بودند. دلیل‌ نارضایتی‌ آنان‌ در  زیر خلاصه‌ شده‌ است.(هینز: 1372)

درصد نارضایتى  جلسه
 

خارج شدن بحث از موضوع جلسه
آمادگى ضعیف
مشخص نبودن اثربخشى
نشنیدن مطالب
پرحرفى شرکت کنندگان
طول مدت جلسه
فقدان اشتراک مساعى

83
77
74
68
62
60
51


 علت‌ نارضایتی‌ مدیران‌ از جلسات‌  اقتباس‌ از: ماریون‌ هینز، 14:1372


توصیه‌هایی‌ برای‌ اثربخشی‌ جلسات‌


‌جلسات‌ بی‌حاصل‌ احتمالاً‌ بزرگترین‌ عامل‌ اتلاف‌ وقت‌ در موسسات‌ دولتی‌ و بازرگانی‌ است. نتایج‌ یک‌ بررسی‌ که‌ در مجله‌ وال‌استریت‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است، نشان‌ می‌دهد که‌ در نقاط‌ مختلف‌ جهان، مدیران‌ عالی‌ و میانی‌ سازمانها به‌طور متوسط‌ در هفته‌ حداقل‌ 17 ساعت‌ از وقت‌ خود را در جلسات‌ سپری‌ می‌کنند. این‌ درحالی‌ است‌ که‌ آنها اظهار می‌کنند تنها 56% از جلساتی‌ که‌ در آن‌ حضور داشتند مفید بوده‌ و بیش‌ از 25% جلسات‌ غیرضروری‌ بوده‌ و می‌توانست‌ ازطریق‌ مکالمه‌ تلفنی‌ یا ارسال‌ یک‌ یادداشت‌ این‌ کار انجام‌ گیرد. باتوجه‌ به‌ این‌ آمار و ارقام‌ می‌توان‌ اظهار کرد که‌ اگر جلسات‌ زائد در سازمانها حذف‌ شود، حداقل‌ 25% از زمانی‌ که‌ صرف‌ جلسات‌ می‌شود کاهش‌ می‌یابد و همچنین‌ می‌توان‌ با مدیریت‌ اثربخش‌ بقیه‌ جلسات‌ (75% جلسات) 20% دیگر از زمان‌ صرف‌ شده‌ در جلسات‌ را کاهش‌ داد. درنتیجه‌ با برگزاری‌ جلسات‌ اثربخش‌ می‌توان‌ زمان‌ صرف‌ شده‌ توسط‌ مدیران‌ در جلسات‌ را از 17 ساعت‌ در هفته‌ به‌ 10 ساعت‌ کاهش‌ داد. (1999JIM HICKMAN:( 
‌جلسات‌ بخش‌ ناگزیری‌ از محیطهای‌ کاری‌ مدرن‌ است‌ ولی‌ برگزاری‌ آنها باید ضروری‌ تشخیص‌ داده‌ شود و مفید باشد در غیر این‌ صورت‌ به‌ هیچ‌وجه‌ نباید جلسه‌ تشکیل‌ شود. از توصیه‌های‌ زیر برای‌ اثربخشی‌ جلساتتان‌ استفاده‌ کنید. (2001WIGGINS DAVE:( 
اهداف‌ جلسه‌ را مشخص‌ کنید: درطول‌ مدت‌ جلسه‌ چه‌ کار انجام‌ خواهید داد.
هدفتان‌ چیست‚ برای‌ برگزاری‌ جلسه‌ باید اهداف‌ مشخص‌ و واضحی‌ داشته‌ باشید. به‌عبارت‌ دیگر آیا هدف‌ شما از تشکیل‌ جلسه‌ تصمیم‌گیری‌ درمورد موضوعی‌ یا حل‌ مشکل، آموزش، اطلاع‌رسانی‌ و غیره‌ است. هرنوع‌ جلسه‌ای‌ که‌ می‌خواهید تشکیل‌ دهید باید اطمینان‌ حاصل‌ کنید که‌ همه‌ افراد شرکت‌کننده‌ در جلسه‌ درباره‌ موضوع‌ جلسه‌ اتفاق‌نظر دارند، به‌ عبارت‌ دیگر موضوع‌ جلسه‌ باید برای‌ همه‌ افراد روشن‌ و واضح‌ باشد. برگزاری‌ جلسات‌ بدون‌ اهداف‌ مشخص‌ و روشن، تلف‌ کردن‌ وقت‌ گرانبهاست. 
دستورجلسه‌ تنظیم‌ کنید; تقریباً‌ دلیل‌ شکست‌ همه‌ تلاشها ناشی‌ از عدم‌ برنامه‌ریزی‌ آگاهانه‌ است‌ و جلسات‌ نیز از این‌ قاعده‌ مستثنی‌ نیستند. قبل‌ از اینکه‌ هرکسی‌ موضوعی‌ را به‌ جلسه‌ تحمیل‌ کند. یک‌ دستور کلی‌ برای‌ جلسه‌ تهیه‌ کنید. به‌عبارتی، فهرست‌ همه‌ موضوعهایی‌ که‌ نیاز به‌ بحث‌ درباره‌ آنها هست‌ و مقدار زمانی‌ که‌ هریک‌ از موضوعها به‌ خود اختصاص‌ خواهد داد، مشخص‌ کنید. 

شرکت‌کنندگان‌ در جلسه‌ را محدود سازید: معمولاً‌ وقتی‌ تعداد شرکت‌کننده‌ افزایش‌ می‌یابد، جلسه‌ کم‌بازده‌ می‌شود. بنابراین، موقع‌ تصمیم‌گیری‌ در مورد تعداد افراد شرکت‌کننده‌ در جلسه، سخت‌گیر باشید. اینکه‌ چه‌ کسانی‌ باید به‌ جلسه‌ دعوت‌ شوند بستگی‌ دارد به‌ توانایی‌ افراد در کمک‌ به‌ موضوع‌ جلسه‌ و نیاز افراد به‌ آگاهی‌ از موضوعهایی‌ که‌ در جلسه‌ مطرح‌ می‌شود. مدیر باید افرادی‌ که‌ قادر نیستند نظر قاطع‌ بدهند آنها را به‌ جلسه‌ دعوت‌ نکند. همچنین‌ مدیر باید اطمینان‌ حاصل‌ کند که‌ آیا حضور همه‌ شرکت‌کنندگان‌ درتمام‌ طول‌ مدت‌ جلسه‌ واقعاً‌ ضروری‌ است. اگر چنین‌ نیست، به‌ جای‌ اینکه‌ برخی‌ افراد در کل‌ زمان‌ جلسه‌ حضور داشته‌ باشند می‌توان‌ آنها را به‌عنوان‌ شرکت‌کنندگان‌ نیمه‌وقت‌ در جلسه‌ دعوت‌ کرد. 
بر موضوعهای‌ دستورجلسه‌ تمرکز کنید: معمولاً‌ جلسات‌ موقعی‌ مفید و اثربخش‌ می‌شود که‌ توجه‌ افراد به‌ موضوعهای‌ دستورجلسه‌ تمرکز شود. موقعی‌ که‌ جلسه‌ از موضوع‌ اصلی‌ خود منحرف‌ شد و افراد درباره‌ موضوعهای‌ غیرمرتبط‌ صحبت‌ می‌کنند، باید رئیس‌ جلسه‌ به‌طور سریع‌ و مو‌دبانه‌ جلو ادامه‌ این‌ صحبتها را بگیرد; 
وقت‌شناس‌ باشید: اگر قرار است‌ جلسه‌ای‌ در ساعت‌ 8 شروع‌ شود، آن‌ را درست‌ سر ساعت‌ 8 شروع‌ کنید. برخی‌ افراد عادت‌ بدی‌ دارند و دیر به‌ جلسه‌ می‌آیند. اینکار باعث‌ می‌شود افرادی‌ که‌ سر وقت‌ در جلسه‌ حضور یافته‌اند منتظر آنهایی‌ باشند که‌ بدقول‌ و بی‌ملاحظه‌ هستند. وقتی‌ افراد بدانند که‌ جلسه‌ به‌ موقع‌ شروع‌ می‌شود در آن‌ صورت‌ اغلب‌ سروقت‌ به‌ جلسه‌ خواهندرسید. 
زمان‌ اتمام‌ جلسه‌ را تعیین‌ کنید: جلسات‌ نه‌ تنها باید به‌ موقع‌ شروع‌ شود بلکه‌ باید به‌ موقع‌ نیز تمام‌ شود. معمولاً‌ محدودیت‌ زمان‌ یک‌ احساس‌ فوریت‌ ایجاد می‌کند و این‌ باعث‌ می‌شود افراد شرکت‌کننده‌ در جلسه‌ بر روی‌ موضوعهای‌ جلسه‌ تمرکز شوند و از صحبتهای‌ بیهوده‌ اجتناب‌ کنند; 
زمان‌ جلسه‌ را تعیین‌ کنید: بهترین‌ زمان‌ برای‌ برگزاری‌ جلسات‌ ساعت‌ 11 صبح‌ و 4 بعدازظهر است. احتمال‌ تمرکز افراد به‌ موضوعهای‌ جلسه، قبل‌ از ناهار و دور و بر زمان‌ اتمام‌ کار بیشتر است. با وجود این، سعی‌ کنید از برگزاری‌ جلسات‌ درست‌ بعداز ناهار اجتناب‌ کنید. بیشتر افراد بعداز صرف‌ ناهار با کاهش‌ انرژی‌ مواجه‌ می‌شوند. همچنین‌ بهترین‌ زمان‌ برای‌ تعیین‌ وقت‌ جلسه‌ بعدی، پایان‌ جلسه‌ است. به‌ جای‌ اینکه‌ برای‌ اعلام‌ جلسه‌ آتی‌ از دعوت‌نامه‌ یا تلفن‌ استفاده‌ کنید، موقعی‌ که‌ همه‌ افراد در جلسه‌ هستند، زمان‌ و مکان‌ جلسه‌ بعدی‌ را تعیین‌ کنید; 
جلسه‌ را بدون‌ وقفه‌ اجرا کنید: هرگز اجازه‌ ندهید در جلسه‌ وقفه‌ای‌ ایجاد شود مگر اینکه‌ وضع‌ اضطراری‌ به‌وجود آید. هر دقیقه‌ وقفه‌ای‌ که‌ در جلسه‌ ایجاد می‌شود، یک‌ دقیقه‌ از وقت‌ گرانبهای‌ هریک‌ از افراد شرکت‌کننده‌ در جلسه‌ هدر می‌رود; 
بلند شوید و ایستاده‌ صحبت‌ کنید: اگر شما نیازمند یک‌ جلسه‌ کوتاه‌ هستید که‌ بیش‌ از ده‌ دقیقه‌ به‌ طول‌ نمی‌انجامد سعی‌ کنید ایستاده‌ جلسه‌ را اجرا کنید. یک‌ رابطه‌ای‌ بین‌ راحت‌ بودن‌ و بیشتر صحبت‌ کردن‌ وجود دارد و افراد درحالت‌ ایستاده‌ نسبت‌ به‌ حالت‌ نشسته‌ احساس‌ راحتی‌ کمتری‌ می‌کنند; 
مکان‌ مناسبی‌ برای‌ جلسه‌ انتخاب‌ کنید: محل‌ جلسه‌ بر روی‌ چگونگی‌ کارکرد جلسه‌ تاثیر دارد. محل‌ مناسب‌ جلسه، جلسه‌ خوبی‌ را تضمین‌ نمی‌کند، اما اتاق‌ جلسه‌ نامناسب‌ به‌ بدشدن‌ جلسه‌ کمک‌ می‌کند. در انتخاب‌ مکان‌ جلسه‌ راحتی‌ رفت‌وآمد اعضا، محیط‌ و فضای‌ جلسه‌ از لحاظ‌ سروصدا، نور، دما و تمرکز حواس‌ را موردتوجه‌ قرار دهید. (نصر اصفهانی): 1379

جمع‌بندی‌ 
‌با گسترش‌ و پیچیده‌تر شدن‌ ساختارها و فعالیتهای‌ سازمانها، شیوه‌ تشکیل‌ جلسات‌ و اداره‌ موثر آنها نیز پیچیده‌تر شده‌ و خود به‌عنوان‌ فن‌ و مهارت‌ خاصی‌ درآمده‌ است‌ که‌ سطوح‌ مختلف‌ مدیران‌ ناگزیر از اکتساب‌ این‌ فن‌ و مهارت‌ هستند. آشنایی‌ با فنون‌ و روشهای‌ تشکیل‌ جلسه‌ و استفاده‌ موثر از آن‌ به‌عنوان‌ یکی‌ از عوامل‌ موفقیت‌ و نفوذ مدیران‌ در سازمان‌ درآمده‌ است.
‌عدم‌ موفقیت‌ جلسات‌ معلول‌ عوامل‌ متعددی‌ است‌ که‌ درمجموع‌ در چگونگی‌ اعمال‌ مدیریت‌ خلاصه‌ می‌شود. برنامه‌ریزی‌ قبلی، تهیه‌ به‌ موقع‌ دستور کار، انتخاب‌ اعضای‌ مناسب‌ و کارآمد، تخصیص‌ مکان‌ و تسهیلات‌ لازم، زمان‌ مناسب، استفاده‌ موثر از وقت، تعیین‌ اهداف‌ جلسه، تبیین‌ مسائل‌ و مشکلات‌ درجلسه، تعیین‌ ضوابط‌ و مقررات‌ برای‌ مدیریت‌ جلسه‌ و ارزشیابی‌ جلسه‌ از عوامل‌ موثر در بهبود کیفیت‌ و اثربخشی‌ جلسات‌ محسوب‌ می‌شود. نیل‌ به‌ مقصد مذکور مستلزم‌ تجهیز مدیران‌ به‌ روشهای‌ مناسب‌ اداره‌ جلسات‌ است .www.zibaweb.com

منابع‌ و ماءخذ 
1 - حقیقی، محمدعلی‌ - علیمردانی، محمد مهدی‌ (1377)، <الگوهایی‌ برای‌ تنظیم‌ وقت‌ مدیریت>، انتشارات‌ موسسه‌ فرهنگی‌ نشر عالم، چاپ‌ اول.
2 - دویل، میشل‌ و استراوس، دیوید (1375)، <چگونه‌ جلسات‌ را اداره‌ کنیم>. ترجمه‌ فلورا سلطانی‌ تیرانی، انتشارات‌ سازمان‌ مدیریت‌ صنعتی، چاپ‌ اول.
3 - رضایی‌نژاد، عبدالرضا (1375)، <دستنامه‌ مدیران>، انتشارات‌ موسسه‌ خدمات‌ فرهنگی‌ رسا، چاپ‌ اول.
4 - ماحوزی، مهدی‌ (1379)، <فن‌ رهبری‌ کنفرانس‌ و اداره‌ جلسات>، مرکز نشر تحقیقات‌ قلم‌ آشنا، چاپ‌ دوم.
5 - نصراصفهانی، علی‌ (1379)، <مدیریت‌ رفتار گروهی>، انتشارات‌ جهاد دانشگاهی‌ واحد اصفهان، چاپ‌ اول.
6 - هینز، ماریون‌ (1372)، <روشهای‌ موثر در اداره‌ جلسات>، ترجمه‌ مهدی‌ ایران‌نژاد پاریزی، انتشارات‌ مرکز آموزش‌ بانکداری، چاپ‌ دوم.
- JIM, HICKMAN (9991), "THE MAKINGS OF A GOOD MEETING" RAWAT7 PUBLICATIONS.
- VENTERS, FELICIA (1002), "CULTURAL CONVERGENCE", THE MEETING8 .19-NO2PROFESSIONAL DIGITAL, SEPTEMBER, VOL 
- WIGGINS, DAVE (1002), "HOW TO HAVE SUCCESSFUL MEETING (01 TIPS9 FOR MARKING YOUR NEXT GATHERING MORE EFFECTIVE), SUCCESSFUL .518- NO 4MEETINGS JOURNAL, VOL 

صمد عالی: کارشناس‌ بخش‌ مشاوره‌ و تحقیق‌ سازمان‌ مدیریت‌ صنعتی‌ نمایندگی‌ آذربایجان‌

آیا معلمان می توانند در مدیریت مدارس مشارکت کنند؟

آیا معلمان می توانند در مدیریت مدارس مشارکت کنند؟
تجدید نظر در شیوه انتخاب مدیران
مصطفی میرزاییان
مدرسه محیط پویا ویک پروسه پیچیده آموزشی وتربیتی است. محیطی که در آن سرمایه انسانی از گروه سنی کودک تا جوان برای ساخت فردایی بهتر آماده می شوند . همان گونه که مدرسه می تواند در رشد وبا لندگی سرمایه انسانی نقش مثبت داشته باشد، می تواند به عقب ماندگی وهرز نیروی کار وتولید جامعه وانحراف سرمایه انسانی بینجامد. ازاین رو مدرسه را نمی توان با شیوه محیط هایی که با نظام دستوری ویک سویه اداره می شود، اداره کرد. در حال حاضر عناصر دخیل در مدرسه سهم بایسته ای در اداره آن ندارند. تمام مسئولیت ها بر عهده یک نفر به نام مدیر گذاشته شده است . معلمان وسایر کارکنان در مدیریت مدرسه نقش ناچیزی دارند . ومردم ...
آیا می توان مدارس را به شیوه دیگری اداره کرد.؟آیا می توان معلمان را در چرخه انتخاب مدیران مدارس مشارکت داد واز آنها در نظام آموزشی همکاری بیشتری طلب کرد.؟‌ 
جوهری از معلمان صاحب قلم در عرصه آموزشی در رابطه با انتخاب مدیران توسط معلمان می گوید:
"این مسئله - انتخاب مدیران توسط معلمان- در چندین سال قبل طرح شد. معلم ها و روزنامه ها هم در این رابطه مطالبی نوشتند. اگر اشتباه نکنم در زمان وزارت آقای حاجی بود. مقرر شد تا انتخاب مدیران در مدارس انجام شود . همسر من، معلم منطقه 12 بود. در مدرسه آنها انتخابات گذاشتند. می خواهم بگویم صرف مشارکت فایده ندارد باید فرهنگش را هم ایجاد کرد. آن سال همسرم به اتفاق سایر همکاران به معلمی برای مدیریت مدرسه رای دادند. گویا مدیر وقت منطقه هم در این انتحابات شرکت داشتند. چه شد؟ آرا را در مدرسه گرفتند ولی آنجا نشمردند، بردند اداره بعد گفتند فلا‌نی انتخاب شده. من فکر نمی کنم تنها با اتکا به یک بخشنامه یا دستور انتخاب مدیران به شیوه آرای معلمان محقق شود.لوازمی می خواهد که یکی از آنها احترام به رای معلم ونظارتی است که برای همه امکان پذیر باشد."
خانم علی پور از معلمان مقطع ابتدایی در رابطه با مدرسه به عنوان یک محیط آموزشی واداره جمعی آن می‌گوید:"من پاسخ سوال شما را به درس کتاب مدنی سال چهارم ابتدایی ارجاع می دهم . در آنجا به دانش آموز می گوییم مدرسه یک اجتماع است. در این اجتماع چندین نفر با مسئولیت های مختلف همکاری می کنند. معلمان، دفتر داران، مدیران که ناظم هم در این گروه است . ولی از همه مهم ترنه تنها از نقش دانش آموزانی در این محیط سخنی نمی گوییم در این تعریف که نوعی آموزش مفاهیم اجتماعی و زندگی جمعی است، القا می‌کنیم،تنها وظیفه یک نفر اداره مدرسه است وبقیه باید با او برای اداره بهتر مدرسه همکاری کنند نه مشارکت، مشارکت دستوری همکاری اجباری است نه مشارکت دلسوزانه و دو طرفه. "
چه کسانی برای تعلیم وتربیت ما تلا‌ش می کنند؟ آن ها را نام ببرید؟
جواب می دهد:"معلم با دل سوزی به ما درس می دهد و ما را تربیت می کند. او بهترین راهنمای ما در مدرسه است. ناظم با همکاری دانش آموزان ومدیر کمک می کند تا کار های مدرسه بهتر ومنظم تر انجام شود. حال مدیر چه نقشی دارد.؟ ما به دانش آموزان راست نمی گوییم یعنی واقعیتش را بیان نمی کنیم. در حالی که مدیر همه کاره مدرسه است می گوییم مدیر با همکاری کارکنان مدرسه برنامه کار مدرسه را تنظیم می کند. شما به معنای عمیق وجنبه های تربیتی این تعریف توجه کنید. ناظم مجری برنامه های مدیر است معلم هم باید در اجرای برنامه های که مدیر تنظیم کرده مشارکت نمایند. اینجا شما انتخابات نمی بینید. در همان کودکی به بچه ها یاد می دهیم یکی برنامه ریز است وبقیه مجری . در حالی که در هیچ مدرسه ای مدیر همه برنامه را تنظیم نمی کند. اگر بخواهیم همین تعریف را ملا‌ک قرار دهیم مشارکت همگانه ومساوی تحقق نمی یابد. در همین تعریف که کودک از آغاز ورود به اجتماع ساختمان ذهنی اش تحت تاثیر آن تعاریف شکل می گیرد، تغییر اساسی نیاز است.ما به او می آموزیم، اداره مدرسه عملا‌ بر عهده مدیران گذاشته می شود ومعلم صرفا نقش تدریس کننده دلسوز متون ومفاهیم کتاب های درسی را برعهده گرفته است. در حالی که عملا‌ مدیران نمی توانند بدون کمک معلمان وسایر همکاران ،در اداره مدارس موفق باشند.مدرسه یک اجتماع پیچیده است که باید همه در اداره آن مشارکت کنند همان گونه که معلمان نمی توانند بدون مدیران در اداره مدرسه موفق باشند."
خانم علی پور در ادامه می افزاید :"اداره مدرسه یک تعامل دو طرفه است. ولی عملا‌ این تعامل آن گونه که باید وشاید تحقق نمی یابد.در مدیریت یک سویه از معلم کمترین استفاده می شود. نقش معلم از اول مهر ماه است تا پایان امتحانات آخر سال است . به محض پایان امتحانات از چرخه مدرسه خارج می شود در حالی که مدیران به نوعی تا آغاز سال تحصیلی جدید با مدرسه وکار های آن در ارتباط هستند. اینجا هم به آنها ( مدیران) ظلم شده است. لذا آنها حق خود می دانند تا اختیار بیشتری داشته باشند."
"تغییر باید از کجا آغاز شود؟" ‌ 
"سیستم فعلی انتخاب مدیران واداره مدارس توسط وزارت آموزش وپرورش تهیه وتدوین شده است لذا اگر هم نیاز به دگر گونی دارد باید از بالا‌ انجام شود. با ید قوانین وتعاریف را دگر گون ساخت اما آرام و پی در پی . 
معلم ها از اول مهر تا پایان سال تحصیلی در چرخه مدرسه ایفای نقش می کنند وبعد از آن منتظر آغاز سال تحصیلی جدید می مانند. همین امر موجب تفاوت وتمایزات کار کردی میان نقش آنها ودیگر دست اندر کاران مدرسه می شود ." ‌ 
قدرتی از مدیران مدارس ابتدایی می گوید:"اصولا‌هر چیزی که آدم ها وضع کرده اند قابل تغییر است.ما پیوسته در جهانی زندگی می کنیم که تغییرات بخش اصلی آن است. مدیریت بهینه یعنی تغییر متناسب با تحولا‌ت جامعه وجهان. مدرسه وقوانین نطام آموزشی مثل بسیاری از دست آورد های بشر ، ساخته شده دست آد م است لذا قابل تغییر است. من با این تغییر کاملا‌ موافق هستم. مدیریت وظیفه سنگینی است که تا آن را نداشته باشید به مشکلا‌ت ونگرانی های آن واقف نمی شوید. البته نقش معلمان نیز زیاد می شود. باید این گروه از همکاران هم نقش مضاعف را بپذیرد.متاسفانه ذهنیت معلمان از کار ووظیفه‌شان تناسبی با اداره جمعی مدارس ندارد. اغلب آنها کارشان را به نوعی جدای از کلیت مدرسه می بینند. شرکت آنها در برخی برنامه ها به خاطر بخشنامه های اداری است. من این نوع مشارکت نا خواسته را بار ها از زبان ونگاه آنها دریافته ام. ‌ 
"فکر نمی کنید در شیوه جدید از اختیارات شما به عنوان مدیر کاسته می شود و بانوعی اعتراض وتداخل کار همراه شود. ؟"
"خیر. مگر روزی که تقسیم کار فعلی در مدارس اتفاق افتاد برای همه قابل قبول بود. این تغیرات هم قطعا با مخالفت وسختی پذیرش ازسوی برخی معلمان ومدیران مواجه می شود."
خانم نصیری از دبیران علوم اجتماعی که چند سالی در مدارس راهنمایی شاغل بودند، معتقداست :" اغلب مدیران با این تغییر مخالفت می کنند. الا‌ن مدیران مدارس از اختیارات وامتیازات متفاوتی نسبت به معلمان بهره مند هستند. قطعا با این امتیازات زندگی کرد ه اند. امتیازات اجتماعی ومادی را نمی توان یک شبه داد ویک شبه هم گرفت. باید تغییرات را آرام آرام ایجاد کرد."
"مدیران چه امتیازاتی دارند؟"
"اصولا‌ مدیر شدن امتیازاتی دارد اگر امتیاز نداشت چرا باید برای انتخاب آن این همه آیین نامه وبخشنامه صادر کرد. حتی رئیس جمهور هم در آیین نامه انتخاب مدیران نقش داشته اند.اما در رابطه با امتیازات مدیران ، آنها می توانند در انتخاب معلمان مدارس نفش کلیدی داشته باشند. حقوقشان بیشتر از معلمان است. آزادی عمل بیشتری دارند . همه کارکنان یک مدرسه به او جواب پس می دهند اما او تنها به اداره پاسخگوست. مدیری می تواند امسال شما را در لیست معلمان مدرسه اش بگذارند یا شما را به اداره معرفی کنند.امسال فرمی برای مدارس ارسال کردند که معلمان برای مدارس ودر سال تحصیلی جدید بر اساس امتیاز بندی انتخاب شوند. بخش اساسی این امتیاز بندی به سابقه معلم باز می گردد ولی مدیریت مدرسه حق دادن چند امتیاز را دارد با همین امتیاز او می تواند در تغییر محل خدمت معلمان نقش اساسی داشته باشد. همین یک امتیاز به همه امتیازات معلمی ارجحیت دارد. البته بحث ارزشی نمی کنم ولی مدیر این اختیار را دارد.اگر چه در مقابل هر اتفاقی که در مدرسه بیفتد یقه او را می گیرند خون از دماغ دانش آموزی بیاید مدیر باید جواب پس بدهد. ولی این سیستم مشارکتی وبهینه ای در اداره مدرسه نیست. شاید بسیاری ازاختلا‌فات در محیط مدرسه، از این تفاوت ها نشات بگیرد. شما با من متفاوت هستید چون امکان واختیاراتی را به شما داد ه ا ند ومن از آن امکانات واختیارات محرومم . سرنوشت کاری من دست شماست الا‌ن مازاد شدن یک معضل جدی برای معلمان یه شمار می رود. در حالی که همه ما در اداره یک محیط مشخص وظایفی را انجام می دهیم که مدرسه نام دارد. زمانی که کار ها با امتیازات متفاوت همراه می شود بین آدم ها مشارکت وهمدلی به همان میزان از بین می رود. زمانی که شما دست بالا‌ دارید ومن دست پایین ،دیگه نمی شود توقع داشت من با شما همکاری کنم. اسم این را نمی شود گذاشت همکاری. من ناچارم وشما مختارید.من اگر بتوانم حرف خودم را به کرسی می نشانم این خصلت همه ما آدم هاست مگر اینکه اثبات شود کار شما یعنی بقا ورفاه من است. آنگاه من با شما همدلی می کنم و همه کارهم می شویم."
"شما فکر می کنید باید امتیاز ها را از بین برد پس اداره مدارس چگونه می شود؟ آیا شیوه مشارکتی وانتخابی مدیریت مدارس کار اداره مدارس را با مشکل وهرج ومرج مواجه نمی سازد؟"
"چرا هرج ومرج مگر اداره شورایی یک محیط اجتماعی هرج ومرج است. شورای شهر یک نمونه است.همان گونه که بسیاری ازکشور ها توانسته اندبرخی سازمان های اجتماعی را به شیوه شورایی اداره کنند مانیزمی توانیم مدارس را به شیوه شورایی اداره کنیم . ما هم در دینمان به این مسئله شوراها اشاره شده هم در تجارب اجتماعی موفقیت جهان شاهد نمونه های موفقی از اداره شورایی هستیم. اما باید به این نکته توجه کرد که اداره شورایی مدارس ، با تفاوت درتوزیع امکانات وامتیازات واختیارات سامان نمی گیرد. باید یک تعادل وبرابری نسبی در وظایف واختیارات ایجاد کرد بعد به جای اداره متکی بر فرد ،مدیریت متکی بر جمع را جایگزین آن ساخت. روشن است که من زمانی در این تعامل شرکت می کنم که مدرسه را مال خودم تصور کنم. وجامعه هم همین طور. اگر مدرسه وکارکنان آن را متعلق به خودش ببیند نه مال این مدیر یا آن فرد یا دولت بهتر وبیشتر همکاری می کند."
"منظورتان انجام انتخابات برای انتخاب مدیران است؟"
"بله می توان مدیریت مدارس را به شکل انتخاباتی وبه شیوه هیئت مدیره ای اداره کرد. معلمان ومدیران هرسال انتخابات داخلی برگزار کنند یا دوسالی یک با ر یا حتی بیشتر. اگر بشود که دانش آموزان وخانواده ها را در این فعالیت اجتماعی مهم وارد ساخت عملا‌ به مفاد بسیاری از دروس مدنی و شعار های اجتماعی ودینی تحقق بخشید ه ایم. مگر ما پیوسته نمی گوییم بچه ها را باید احترام کرد باید به مردم میدان داد، خوب چه میدانی بهتر از مدرسه و چه مشارکتی مناسب تراز اداره مدرسه ."
مردمی سازی به جای خصوصی سازی
سعیدی از فرهنگیانی که هم تجربه معلمی و هم همکاری با انجمن اولیا را در سابقه خود دارد، می گوید:"
یک سال پسرم در مدارس اقلیت ها درس می خواند. رفتم مدرسه برای کمک به وضع درسی بچه. کلی هم ازاولیا آمدند. مدیر آمد و گفت خیلی کار خوبی است. رای دادیم که نماینده ای برای کنترل بیشتر بچه ها ورسیدگی به درس ومشقشان وهمکاری بیشتر با مدرسه انتخاب کنیم. آقایان وقتی نخواهند وزمانی که شما تنها برای دادن کمک مالی به مدرسه دعوت می شوید عملا‌ این طر ح ها روی کاغذ مفید خواهد بود وبس. باید من حق رای واعتراض داشته باشم. دولت هرساله شعار خصوصی سازی می دهد. یک بار هم بگویند مردمی سازی . می گویند ولی عملا‌ شعار است. بیایند اولیا را به شکل عملی وجدی در اداره مدارس مشارکت دهند چرا تنها انتخاب مدیر. فردا می گویند انتخاب معلم ، چرا این کار رازیر بنایی انجام ندهند. اگر مدرسه خانه ماست باید برادرانه ومادرانه وانسانی عمل کرد اگر شعار باشد نتیجه ای نخواهد داشت."
به نطر می رسد شیوه انتخاب مدیران واداره مدارس کشور، روشی یک سویه است که مشارکت واقعی معلمان در انتخاب مدیران ومداخله مردم در امر تربیت وآموزش را به دنبال نداشته است. اگر نگوییم بسیاری، اما اغلب نا هنجار های اجتماعی از مدارس آغاز می شود. نطفه اش در کلا‌س های ومدرسه بسته می شود اگر چه می تواند از بیرون نیز مورد تهاجم ناهنجاری های اخلا‌قی وآموزشی قرار بگیرد. با چنین فرضی، در گیر شدن عملی همه عناصر دخیل در مدرسه ومردم در محیط آموزشی وتربیتی، امری ضروری واجتناب‌نا پذیرخواهد شد. تحول آموزشی واداری بهینه مدارس برعهده همه عناصر دخیل در مدرسه از جمله دانش آموزان ، پدران ومادران، معلمان ومدیران است.
تنها با کمی تعمق در شیوه یک سویه انتخاب مدیران واداره یک طرفه مدارس از سوی مدیران بالا‌ دست وعدم مشارکت معلمان دراین عمل اجتماعی، بخش عمده نیروی اجتماعی را در اداره بهینه مدارس؛ کنار زد ه ایم. معلم که می تواند مشارکت پیوسته در تمام سال داشته باشد عملا‌ خود را در چرخه مدرسه در محدوده تنگ تدریس وآزمون 9 ماهه تعریف می کند.
مردم جز در انتخاب تشریفاتی نمایندگان انجمن واولیا یا دعوت به کمک به مدرسه نقش وتعریفی پویا برای خود تصور نمی کنند. چه کسانی بهتر از معلمان به کاستی های تربیتی واداری واقف هستند.؟ آنها تمام ساعات مدرسه را با دانش آموزان در ارتباط اند. لذا بهتر از هرکس دیگری می توانند در ارتقای سطح کیفی تربیتی وآموزشی نقش آفرین باشند . یاد آوری این نکته ضروری است که مشارکت یک دعوت محتر مانه نیست . یک وظیفه وحق است که باید با تجدید نظردر اداره مدارس، زمینه عملی شدن این حق ووظیفه اجتماعی وانسانی را محقق ساخت. ‌ 
شاید یکی از عوامل دست نیافتن به سطح آموزشی وتربیتی شایسته وبایسته ، تداخل حق ووظیفه اجتماعی با دعوت توام با تعارف وشعار عاری از عمل است. زمانی معلم و پدران ومادران در ساخت بهتر محیط های تربیتی وآموزشی مشارکت واقعی می کنند که آنها در یابند تنها را برای صرف شنیدن ویا کمک دعوت نشد ه اند. مشارکتی که تحقق آن برای توسعه همه جانبه وساخت فردایی بهتر،اقدامی بسیار ضروری است
http://gharani1.blogfa.com/

حق برخورداری انسان از آموزش و پرورش در برنامه توسعه پس از 2015(بخش دوم)


حق برخورداری انسان از آموزش و پرورش در برنامه توسعه پس از 2015(بخش دوم)


دو ماهنامه ی چشم انداز ایران، شماره ی84،اسفند 92 و فروردین 93
برگردان: محمدرضا نیک نژاد

توضیح : متن پیش روی شما،بخش دوم از سفارش نامه ی شانزده نهاد مدنی - آموزشی جهان به سران کشورهای حاضر در مجمع عمومی سازمان ملل در مهر 92 است که در آن،سران کشورها به توجه بیشتر به آموزش و حق برخورداری از آن فراخوانده شده اند. این سفارش نامه ده بند است که بند نخست آن با مقدمه ای از مترجم در بخش پیش منتشر شد. بخش دوم - بنده...ای دوم و سوم - آن را با هم می خوانیم.
2- حکومت ها وظیفه- مندند و باید حقوق بشر،از جمله حق برخورداری از آموزش و پرورش را ارج گزارند،و از آن پاسداری و پیروی نمایند.
این اصل به تقویت سامانه های آموزش و پرورش دولتی اشاره دارد،که در برابر تعهداتی که دولت ها در قبال اسناد گوناگون حقوق بشر پذیرفته اند،مسئول اند. این سندهای قانونی،حکومت ها را وامی دارد تا به عنوان نهادهای وظیفه- مند،پاسداشت، پاسداری و تحقق حق برخورداری از آموزش را رعایت کنند. نکته ی بسیار مهم آن است که تعهد حکومت ها به تضمین آموزش و پرورش رایگان،اجباری و فراگیر،دست کم در آموزش دوره ی مقدماتی و رفته رفته فراتر از آن، یعنی دبیرستان و آموزش عالی را در برمی گیرد. شرط آموزش رایگان بی چون و چراست،بی توجهی به آن،تحقق حق آموزش را به خطر می اندازد و می تواند عملا سخت پسرونده باشد. همچنین پذیرفتن حکومت ها به عنوان نهادی وظیفه- مند،به پاسخگویی جدیِ ساز و کارهای دولتی اشاره دارد. پاسخگو دانستن دولت ها در برابر پیمان ها و تعهدهای خویش،بر پایه ی قوانین حقوق بشراست. همچنین این پاسخگویی به فراهم سازی آموزش و پرورش خصوصی به گونه ای سامان می بخشد که می بایستی تحت بررسیِ دقیقِ کنترلِ دولتی قرار گیرد. برای آن که برخورداری از حقوق،معنا داشته باشد،باید راهکارِ موثر برای جلوگیری از تجاوز به آن فراهم باشد،آنچنان که شهروندان حق داشته باشند خسارتشان را از دولت درخواست نمایند و بتوانند این کار را با بکارگیری ساز و کارهای دادگاه های عادلانه ی ملی،منطقه ای یا جهانی انجام دهند.
3- حق برخورداری از آموزش با تولد آغاز می شود و مادام العمر است. 
آموزش باید در سطح ملی،چه در محیط های روستایی و چه شهری،در فضایی امن و با شرایط و زیر ساخت های شایسته و بدون هیچ مانع جغرافیایی،تبعیض یا ماهیت اقتصادی فراهم و در دسترس باشد. این دسترسی باید در سراسر چرخه ی آموزش به گونه ای برابر فراهم گردد. حق آموزش،نخستین روزهای کودکی،دبستان،دبیرستان،فنی و حرفه ای و آموزش دانشگاهی را در بر می گیرد. افزون بر این شامل سوادآموزی،آموزش بزرگسالان با چشم اندازی از یادگیری در همه ی عمر را نیز شامل می شود. به رسمیت شناختن این که برخورداری از حق آموزش از زادن آغاز می شود،به تقویت و پاسداشتِ حقوق کودک و دیگر حقوق وابسته به آن کمک می کند. اراده ی سیاسی برای پاسخگویی به همه ی مراحل و ابعاد حق آموزش،باید به گونه ای شفاف در برنامه های آموزشی و توسعه ی پس از 2015 توضیح داده شود. در عین حال باید در آن برنامه ها اهمیت برقراری پیوند میان آموزش های رسمی،نارسمی وغیر رسمی مورد تاکید قرار گیرد.
http://niknezhadmr.blogsky.com/