تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

بسم الله الرحمن الرحیم


نامه ی جمعی از معلّمان اذربایجان و کردستان

     به رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران


ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران


با سلام


همانطور که مستحضر هستید چرخه ی تربیت و آموزش نیروی انسانی در آینده ی ایران اسلامی و نیز سرنوشت آینده ی فرزندان برومند این مرز و بوم در مدارس در دستتان توانا، فداکار و مبارزِ معلمان رقم خواهد خورد که اگر دولت محترم جمهوری اسلامی ایران به وضعیت ناگوار حقوقی و معیشتی معلمانِ دلسوز و فداکار نیندیشد و نسبت به این معضلات راه حلی را جستجو نکند، دیگر انگیزه ای برای آموزش و تربیت فرزندانِ دلیر و شجاع این مملکت وجود نخواهند داشت؛ زیرا معلمان به خاطر درگیر شدن با مسایل و مشکلات بی پولی و درآمد بسیار بسیار پایین جهت زندگی و معیشت شان، دیگر شور و شوق چندانی برای تدریس و تربیت برایشان باقی نخواهد ماند.

فرهنگیان و معلمان سراسر کشور با توجه به پایین بودن حقوق و مزایای بسیار کم و ناچیز خود در وضعیت بسیار ناگوارِ زندگی و معیشتی(در زیر خطر فقر) به سر می برند؛ تا جاییکه این مسأله منزلت اجتماعی و شخصیتی آنان را نزد دانش آموزان و مردمِ جامعه بسیار پایین آورده است؛ به طوری که دانش آموزان دیگر معلمان را به عنوان الگوی اخلاقی و اجتماعی خود بر نمی گزیند، به همین خاطر اکثرشان به الگوهای غیر اخلاقی و فاسدِ رایج در جامعه پناه برده و سرنوشت خود، خانواده، مردم جامعه و حکومتشان را به خطر می اندازند؛ زیرا در چنین جوی که برای معلمین و فرهنگیان کشور ایجاد شده، معلمی دیگر الگوی اخلاقی و رفتاری جامعه نمی باشد و هر جامعه ای هم که الگوی معلمی در آن از میان برود، طبیعتاً آن جامعه به قهقرا و ناامنی خواهد رفت و بیشتر جوانان آن یا به زندان کشیده شده یا به بلای خانمانسوز اعتیاد گرفتار خواهند شد. 

امیدواریم که مشکلات و معضلات فرهنگیان و معلمان سراسر کشور، سیاست «اگر می خواهی راحت بر مردم حکومت کنی سعی کن مردم را گرسنه نگه داری» نباشد که با توجه به رشد آگاهی مردم جامعه و پیشرفت تکنولوژیِ امروز، سعی بر این شود که ارزش و جایگاه مقدس شغلی الگوهای مردم جامعه ( فرهنگیان و معلمان) پایین آورده شود و در نتیجه راه بر تحقیق و مطالعه و پژوهش معلمان از یک طرف و راه بر رشد توسعه ی فکری و افزایش سطح آگاهی مردم جامعه از طرف دیگر بسته شود. جناب رئیس محترم جمهوری! در شگفت هستیم که اگر روزی از سرِ صدقه، افزایش حقوق(آنهم بسیار جزئی) و دادن مزایا و تسهیلات بسیار کم و ناچیز( آنهم با قرعه کشی) برای معلمان در نظر گرفته شود چه دلیلی وجود دارد که مسئولان محترم دولت جمهوری اسلامی!! آن را با بوق و کُرنا در رسانه های جمعی،گروهی و تبلیغاتی مختص به خودشان به عنوان اقدامی عظیم و بی نظیر در سراسر کشور مطرح کنند؟! این در حالی است که ما بارها شاهد افزایش بسیار زیاد حقوق، عیدانه، مزایا و تسهیلات کارمندانِ ارگان های دیگر در کشور بوده ایم، اما اصلاً صدایش در نیامده و تا حالا برای یک بار هم به طور رسمی و غیر رسمی در رسانه های وابسته به دولت اعلام نگردیده است. اگر واقعاً از روی دلسوزی است پس چرا سالهاست که مطالبات معلمان به بوته ی فراموشی سپرده شده و حتی از مزایای برحق خودشان هم(هر چند مزایایشان هم بسیار جزئی بوده!) به مرور زمان محروم گشته اند و هر سال تبصره و قانونی برای آموزش و پرورش جهت کاستن از مزایا و تسهیلات جزئی شان! تصویب می شود، ولی در صدا و سیما و رسانه های وابسته به دولت اصلآ انعکاس داده نمی شود


رئیس محترم جمهور! معلمان سالهاست با این معضلات زندگی می کنند و سالهاست با تحقیر، فقر و تهدید (برچسب سیاسی زدن به مطالبه ی صنفی شان توسط سران دولت) به سر می برند، بدون دلیل شرعی و قانونی، حقوق یک ماه مرخصی در آموزش و پرورش به کلی لغو می گردد و پاداش به موقع بازنشستگان به صورت قسطی چند ساله در می آید، تاکنون بعد از گذشت پنج ماه از اضافه کاریِ معلمان سراسر کشور، مبلغی بابت حق الزحمه ی این کار به حساب شان واریز نشده است، حقوق، تسهیلات و عیدی شان هیچگاه به اندازه ی حقوق و عیدی یک آبدارچی در ادارات و مراکز بانک ها، دارایی، دادگستری و ... نرسیده است، موارد دردآور آنقدر زیاد است که از حوصله ی این نامه ی گلایه آمیز هم خارج است. آیا این واقعیات دردناک حامل این پیام نیست که ارزش و اعتبار شخصیتی و اجتماعی معلمان، نزد مسئولان محترم دولت، بسیار بسیار کمتر از یک کارگرِ محترمِ ساده در کشور می باشد؟

رئیس محترم جمهور!! آیا این امر در اساس بی اعتبار و بی ارزش کردن جایگاه معلمان، نزد مردم در کشور نیست که به حدی رسیده که بعضی از معلمان به علت حقوق بخور و نمیر و عدم امکانات و تسهیلات وام در ارگان آموزش و پرورش، اجاره نشین منزل پدرِ دانش آموز خودشان می گردند و یا هنگام سررسید چک مورد معامله شان(مثلاً بیشتر، خرید ماشینی مُدل پایین) به علت عدم پرداخت به موقعِ حق الزحمه ی اضافه کاری شان، شرمنده ی شهروندان خود شده و در نهایت برای حفظ آبروی شخصی، شغلی و نظامشان دست به دامن هر کسی می گردند تا مبلغ مورد معامله شان را تسویه کنند؛ زیرا آنان غالباً بیشتر به امید پول اضافه کاری شان دست به چنین ریسکی(مثلاً خرید ماشین) می زنند؟! آیا آموزش و پرورش، آبرو، حیثیت، کرامت و شرافتِ انسانی هر مملکتی نیست پس آبرو، حیثیت، شرافت و کرامت انسانی مملکت ما کجاست؟

رئیس محترم جمهور! متأسفانه هیچ نوع تسهیلات وام بلندمدتی برای خرید مسکن فرهنگیان و معلمان سراسر کشور تصویب نشده و سالهاست آنان فقط در فکر سیر کردن شکم خود و خانواده شان بوده که راهی برای مطالعه و پژوهش آنان نیز باقی نگذاشته است چه برسد به خدمتی با انگیزه ی بالا به جامعه. بنابراین ما معلمان سراسر کشور تا زمانی که خواسته های ما مبنی بر رسیدن سقف حقوق معلمان متناسب با تورم بازار و سطح قیمت کالاهای بازار و گرفتن تسهیلات وام و مسکن و عیدانه همانند گرفتن تسهیلات وام، مسکن و عیدانه ی کارمندان ارگان های دیگر در کشور محقق نشود و پرداخت فوری کلیه مطالبات پرداخت نشده ی چندین سال پیش که هنوز به طور کامل پرداخت نشده و نیز عدم ابلاغ و پخش افزایش حقوق کارمندان آموزش و پرورش در صدا و سیما و رسانه های جمعی در کشور(که انجام این کار به علت عدم کنترل واقعی در بازار باعث افزایش خود به خود قیمت کالاها و خدمات در کشور می گردد) دست از ادامه ی تحصن و اعتراض برنخواهیم داشت و همصدا با معلمان و فرهنگیان سراسر کشور خواهیم بود و این بار از شکنجه، زندان، اخراج و اعدام نخواهیم ترسید؛ زیرا این خواسته ها حق مسلم ما و کاملا به نفع جامعه ی ما می باشد و از دست دادن جانمان در این راه شهید شدن و فداکاری در راه آرمانهای واقعی مردم و نظام مقدس جمهوری اسلامی خواهد بود. خواسته ای که اصلاً سیاسی نبوده؛ بلکه خواسته ای کاملاً صنفی بوده و حق طبیعی، شرعی و قانونی ما می باشدکه خداوند به ما ارزانی داشته است ولی متأسفانه دولت محترم جمهوری اسلامی سالهاست چنین خواسته هایی را به بهانه های سیاسی و ضد آرمانهای نظام جمهوری اسلامی بودن، تهدید، سرکوب و خفه می نماید، ما هنوز سرکوب، بازداشت و گذاشتن احکام سنگین مجازات را طی چند سال پیش که توسط دستگاه قضایی دولت بر بعضی از معلمان تهران و چند شهر دیگر به خاطر خواسته های برحقِ طبیعی، شرعی و قانونی شان متحمل گردید فراموش نکرده ایم. 

رئیس جمهور محترم! آیا با این واقعیات دردناک که امروزه در هیچ کشوری سابقه ندارد جای آن نیست که به عنوان انتقاد جدی از سیاستهای دولت و وزیر آموزش و پرورش جهت اصلاح این سیاستها و رفع این مشکلات در روزهای سوم، دهم و هفدهم اسفندماه ۱۳۹۳ در درب مراکز آموزش و پرورش استانها و شهرستانها تجمع نموده و نارضایتی و اعتراض خود را به شخص عالی، وزیر بی کفایت و بی لیاقت آموزش و پرورش و مردم شریف و مبارز ایران اسلامی برسانیم؟؟ و یا در صورت عدم توجه و نادیده گرفتن این امر، این بار مردمِ شجاع، شریف و مبارز ایران اسلامی را به یاری بطلبیم و با نفرستادن فرزندانشان به مدارس و تشویق آنها به تجمع در درب مراکز آموزش و پرورش استانها و شهرستانها همراه و همصدا با معلمانشان دست به تحصن و اعتراض بزنند؟؟ ما از اول با ایران بوده ایم و خواهیم بود و تا پایان جهت تحقق مطالبات و خواسته هایمان خواهیم ایستاد و تا مرگ و شهادت هم مقاومت خواهیم کرد تا ایران و نظام آبرویش نرود و این مردم و نظام برای همیشه الگوی تمام جهانیان باشند. نصرٌ مِن الله و فتحٌ قریب


با تشکر 

جمعی از معلمان و فرهنگیان آذربایجان و کُردستان.

پرسش وپاسخ خبرنگاران - با دکتر قادری



پرسش وپاسخ خبرنگاران 

-  با دکتر قادری

 در زمینه وضعیت آموزش وپرورش، کیفیت آموزشی، ایجاد انگیزه در دانش آموزان، میزان رضایت مندی معلمان ونظام رتبه بندی در آموزش وپرورش


دکتر جعفر قادری نماینده شیراز در مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون برنامه و بودجه در گفت وگو با خبرنگاران در زمینه موارد مربوط به مسایل ومشکلات سازمان آموزش وپرورش شرکت کرد و به سوالات مطرح شده در این زمینه پاسخ دادند. آنچه در این نشست خبری بیان شده بشرح ذیل است.

س: وضعیت فعلی آموزش وپرورش را چگونه ارزیابی می کنید؟

ج:وضعیت را مناسب نمی بینم. توان علمی دانش آموزان نسبت به گذشته سیر نزولی داشته و انگیزه درس خواندن و جدیت بخرج دادن در بین دانش آموزان  افت کرده است. معلمان از سرشوق و اشتیاق در مدارس حضور نمی یابند.

س: به نظر شما انگیزه معلمان  جهت تلاش و فعالیت بیشتر نسبت به دو دهه قبل چگونه ارزیابی می شود؟

ج: وقتی معلمان دلخوری داشته باشند، وقتی می بینند دولت به معیشت پزشکان توجه می کند و برای نیروهای ستادی وزارتخانه ها افزایش حقوق دیده می شود ولی به معیشت معلمان توجه نمی شود، انگیزه ای برای توجه به شغل وکار خود ندارند. در این صورت معلمی به شغل دوم تبدیل می شود. برخی از آنها از سر ناچاری واضطرار درگیر مشاغلی می شوند که در شان فرهنگیان نیست.

س: اقدام آموزش وپرورش در خصوص متمرکز نمودن واحدهای آموزشی و ارتباط آن را با اقتصاد مقاومتی چگونه می بینید؟

س:اگر آموزش وپرورش برنامه متمرکز کردن مدارس را همزمان با پیش بینی سرویس های منظم و مورد اطمینان جهت انتقال دانش آموزان بخصوص در مناطق روستایی را در دستور کار قرار دهد، این طرح موفق خواهد شد. اگر این اقدامات باهم انجام شود با استقبال دانش آموران و والدین آنان مواجه میشود. این کار موجب کاهش هزینه های سازمان شده و باعث بهره مندی بیشتر از توان وتخصص معلمان می شود. در شرایط فعلی یک مدرسه راهنمایی یا دبیرستان با 35 یا 40 دانش آموز که حدود 12 معلم و دبیر متخصص در رشته های مختلف نیاز دارد، با سه یا چهار معلم در رشته های گوناگون اداره و تدریس میشود.   این امر موجب ضعف علمی دانش آموزان شده  و با اصل تخصصی شدن امور مغایرت دارد. ممکن است اداره چنین دبیرستان و یا مدرسه راهنمایی با ۳ یا ۴ معلم، کاهش هزینه های آموزش و پرورش را بدنبال داشته باشد ولی با محورهای مختلف اقتصاد مقاومتی مغایرت دارد.

س: منابع در آمدی آموزش و پرورش به غیر از بودجه مصوب دولتی چه چیز هایی می تواند باشد؟

ج: آموزش وپرورش می تواند از موقعیت تجاری املاک خود و تبدیل به احسن کردن آنها استفاده کند. اگر روند تبدیل به احسن، تسریع شود خیلی از مشکلات آموزش وپرورش حل می شود. صندوق ذخیره فرهنگیان هم توانمندی خوبی برای کمک به معیشت فرهنگیان دارد که باید بدرستی از آن استفاده کرد. بیمه و بانک اختصاصی فرهنگیان اگر بدرستی مورد استفاده واقع شود خیلی از مشکلات فرهنگیان را حل می کند.

س: آیا طرح پیشنهادی نظام رتبه بندی معلمان در ساختار و سازمان آموزش و پرورش تحولی ایجاد خواهد کرد ؟

ج: در صورتیکه این طرح فقط جنبه آزمون وخطا نداشته باشد و به اندازه کافی بر روی آن کار کارشناسی انجام شود، میتواند موثر باشد. آنچه که مطرح شده دارای ایراداتی است که باید این ایرادات برطرف گردد. بهرحال پخته شدن و انجام کار کارشناسی نباید بهانه ای برای تعویق این طرح باشد.

س: اگر قرار است با طرح رتبه بندی معلمان وضعیت آنها مانند اساتید دانشگاه شود آیا پیش بینی سه یا چهار بار  آزمون ادواری ادواری از معلمان، یک نوع توهین به فرهنگیان نیست؟

ج: در نظام رتبه بندی معلمان در عین حالیکه باید شاخصهایی برای ارزیابی معلمان درنظر گرفته شود، باید به شان و جایگاه معلمان هم توجه شود. در آموزش عالی این موضوع برطرف شده  و در آموزش و پرورش هم قابل برطرف کردن است.

س: دلیل رای نیاوردن طرح رتبه بندی معلمان در دوره قبل مجلس چه بود؟

ج: پخته نبودن طرح و بارمالی و مغایرت آن با اصل 75 بود. طرح هایی که بار مالی دارد مجلس بدون موافقت دولت نمی تواند  تبدیل به قانون کند.در اینگونه موارد، دولت باید حتما موضوع را در قالب لایحه به مجلس ارایه کند.  حتی اگر شورای نگهبان از بار مالی طرح و مغایرت آن با اصل ۷۵ قانون اساسی ایراد نمیگرفت، این طرح از پختگی لازم هم برخوردار نبود. بهتر است اینگونه موارد در قالب لایحه ارایه شود تا هم دیدگاههای کارشناسی دولت و هم نظر تکمیلی مجلس در آن لحاظ شود.

س: آیا با اجرای طرح رتبه بندی، وضعیت معیشتی فرهنگیان تغییر خواهد کرد؟

ج: نظام رتبه بندی حتی اگر وضعیت معیشتی معلمان را بهتر نکند لااقل جایگاه و شان آنها را ارتقاء می بخشد. در این نظام تلاش های معلمان در امور آموزشی و  پژوهشی را ارج نهاده و کارهای آموزشی و پژوهشی و اجرایی معلمان را تشویق می کند.

علاوه براینها متناسب شدن پرداخت ها با گروه و پایه و رتبه معلمان می تواند به بهبود معیشت آنها هم کمک کند .من فکر می کنم اگر نظام رتبه بندی در مجلس مطرح شود، نمایندگان حتما از آن  استقبال می کنند.

س: عملکرد وزیر آموزش وپرورش را چگونه ارزیابی می کنید؟

ج: وزیر انسان متدین ومتشخصی است. اشکال وزیر این است که همه ویژگیهای یک وزیر آموزش وپرورش خوب را ندارد. اگر ایشان بعنوان امام جماعت باشد، بدون هیچ تردیدی به ایشان اقتدا می کنم. ایشان با همه متانت و وقاری که دارد، نتوانسته است انتظارات فرهنگیان و نمایندگان مجلس را برآورده کند. بنظر اکثریت نمایندگان، ویژگی های یک وزیر خوب و کارآمد، بیشتر از ویژگی های ایشان است. 

بیشتر مشکلات آموزش وپرورش به این بر می گردد که وزیر و وزارتخانه در دولت و مجلس تحرک لازم  را ندارند و بخوبی از ظرفیت های این دو قوه استفاده نمی کنند.

من طرح استیضاح وزیر را امضا نکرده ام ولی می دانم اگر در مجلس استیضاح ایشان مطرح شود باید بفکر جایگزین ایشان باشیم. پایان

معلمان را دریابیم0


معلمان را دریابیم



تهران-ایرنا-گرچه نبود تناسب بین کار و دستمزد یکی از مشکلاتی است که بیشتر حقوق بگیران با آن روبرو هستند اما در این میان مشکلات معیشتی معلمان به دلیل اهمیت جایگاهشان بویژه در تربیت نسل های آینده، بیش از پیش نیازمند توجه است.


طی روزهای اخیر معلمان کشور تلاش کردند تا صدای اعتراض خود در زمینه ی دستمزدهای ناچیزشان را به گوش مسوولان برسانند. این نخستین بار نیست که معلمان در واکنش به آنچه تضییع حقوق خود می دانند اقدام به برپایی تجمع می کنند. نکته ی قابل تامل در خصوص تجمع های اخیر این است که در سکوت و با آرامش کامل برگزار شد.


درباره ی این موضوع بیان چند نکته ضروری است:


1- «ما از فرق می نالیم نه از فقر!» این شعار روی بسیاری از پلاکاردهایی که معلمان در جریان تجمع های اعتراضی به دست داشتند به چشم می خورد؛ شعاری که نشان از گلایه ی عمیق آن ها از تبعیض میان کارکنان بخش های مختلف دولت دارد. معلمی همواره یکی از شریف ترین، مهم ترین و اثرگذارترین حرفه ها قلمداد شده است ولی به باور معلمان این تعریف های زیبا و دهان پرکن تنها در محدوده ی شعار باقی مانده و تداوم اعتراض های این قشر به پابرجایی وضعیت نابسامان معیشتی نمودی از بی توجهی مسوولان به دغدغه های معلمان کشور بوده است. به باور بیشتر معلمان به عنوان کارگزاران گسترش آموزش و فرهنگ سازی جامعه – که به همین دلیل فرهنگی خطاب می شوند- آنان با دیدگانی متفاوت با دیگر کارمندان بخش های دولتی نگریسته می شوند، نه به واسطه ی قدرشناسی و اهمیت قایل شدن مسوولان بلکه از نظر وضعیت دستمزد و مزایای شغلی که سبب ساز تنگناهای معیشتی شده است. 


مساله ی جالب توجه اینکه به گفته ی برخی معلمان تبعیض های آزاردهنده نه فقط بین فرهنگیان و دیگر دولتی ها بلکه میان حقوق بگیران وزارت آموزش و پرورش آشکارا قابل دیدن است. گفته می شود کارمندان وزارتی آموزش و پرورش به نسبت معلمان و دست اندرکاران آموزش از حقوق و مزایای بیشتری برخوردارند. از این رو اگر وزارت آموزش و پرورش با کسری بودجه و مشکلات مالی رو به رو است فقر موجود باید به صورت یکسان تقسیم شود.


2- آموزش و پرورش در زمان حاضر گرفتار کسری بودجه ی پنج هزار میلیارد تومانی است. نتیجه ی این وضعیت طرح این پرسش از سوی معلمان است که چرا با وجود آشکارایی وضعیت نامطلوب معیشتی و دستمزدهای اندک آنان بودجه ی وزارت مربوطه افزایش نیافته است. به گفته ی مسوولان آموزش و پرورش بخش عمده ی بودجه ی این وزارت (نزدیک به کل بودجه) صرف پرداخت حقوق کارکنان می شود با این حال هنوز شمار قابل توجهی از معلمان از دستمزد کافی و حق مسکن، ایاب و ذهاب، هزینه ی غذا و ... محروم هستند و به زبان ساده دخلشان به هیچ وجه با خرجشان نمی خواند. به گفته ی شماری از معلمان، غیرممکن است در حال حاضر معلمی را پیدا کنید که 2 نوبت کار نکند و پس از آن به سراغ شغل سومی نرود. معلمان در شرایطی روزگار می گذرانند که پرداخت معوقاتشان روی زمین می مانده و حتی ماه ها رنگ حقوق را نمی بینند. 


3- در سال های گذشته متاسفانه نگاه نهادهای حاکمیتی در ایران به تجمع های اعتراضی-حتی به صورت مسالمت آمیز- چندان مثبت نبوده است. یکی از دلیل های این مساله، جا نیافتادن فرهنگ تجمع های مدنی در اعتراض یا بیان درخواست های صنفی است. یکی از موضوع های مطرح شده طی روزهای اخیر بویژه در شبکه های اجتماعی کم توجهی یا بی توجهی رسانه ها به تجمع اعتراضی اما آرام معلمان بود. در این پیوند، این پرسش مطرح شد که چرا رسانه ی ملی که همواره در پوشش تجمع های اعتراضی صنف های مختلف در سراسر جهان پیشقدم بوده، نباید با حضور در تجمع هایی از این دست و تهیه ی گزارش، به وظیفه های اصلی خود یعنی خبررسانی، آگاهی بخشی و بیان نظرها و دغدغه های شهروندان عمل کند. به باور ناظران، رسانه ها در چنین موقعیت هایی وظیفه دارند صدای مطالبه های شهروندی و صنفی را به گوش مسوولان برسانند.


4- آنچه مشخص است اینکه معلمان تنها صنفی نیستند که با در نظر گرفتن وضعیت اقتصادی موجود، از آینده ی خود نگرانند. به عبارتی در تنگناهای اقتصادی سال های اخیر، کمتر قشر و صنفی در ایران از وضعیت خود رضایت داشته است. با این حال معلمان از جمله کسانی بوده اند که به نسبت دیگر صنف ها، خود را زیر فشار بیشتری می بینند. کاهش چشمگیر توان خرید در کنار سابقه ی بد دولت ها در عمل به وعده به فرهنگیان باعث شده آنان بیش از هر زمان دیگری نسبت به آینده بیمناک باشند. آن ها هنوز خاطره ی تلخ اعطای کارت های اعتباری و در واقع بدهی ساز «صدرا» و اشتباه آموزش و پرورش در امور بانکی و سهل انگاری دردسرساز در پرداخت حق بیمه ی تامین اجتماعی بسیاری از کارکنان این وزارت را یاد نبرده اند؛ رخدادهایی که آموزش و پرورش تا حد امکان از پذیرش مسوولیت آن شانه خالی کرد و تاوان آن بر دوش فرهنگیان قرار گرفت. 


5- اگر قرار باشد با این فرض که متصدیان پست های مهم و حیاتی نظیر نمایندگان پارلمان، قاضیان و ... باید از حقوق بالاتری نسبت به دیگران برخوردار باشند، معلمی را نیز باید یکی از پردرآمدترین شغل ها دانست. این در حالی است که فرهنگیان به عنوان آموزگاران و تربیت کنندگان نسل آینده ی ایران در زمره ی محروم ترین صنف ها قرار داشته و دارند. چگونه از قاضی یی که دچار مشکل اقتصادی است نمی توان انتظار قضاوت عادلانه داشت ولی توقع داشت معلمان غرق در مشکلات گوناگون با جان و دل برای آموزش و پرورش فرزندان کشور تلاش کنند. نکته ی دیگر اینکه ناامنی حرفه یی معلمان محدود به مسایل معیشتی نیست و ماجراهای دلخراشی نظیر کشته شده معلمی با چاقو به دست دانش آموزش حاکی از آسیب های عمیقی است که امنیت روانی و حتی گاه وجودی آنان را می خراشد.


6-در جمع بندی مسایل یاد شده باید گفت به رغم برخی نابسامانی های درون ساختاری، بخش مهمی از مشکلات پیش روی معلمان ناشی از وضعیت نامطلوب ساختار آموزشی کشور و نگاه کلان به مساله ی آموزش در کشور است. در حالی که در بسیاری از کشورها بودجه ی آموزش از مهمترین بخش های بودجه ی عمومی است و حتی در شرایط بحرانی اقتصادی نیز دست نخورده باقی می ماند، در کشور ما بودجه ی وزارت آموزش و پرورش تنها کفاف پرداخت حقوق کارکنان را می دهد و دیگر امکان و مجالی برای توسعه ی زیرساخت ها و افزایش کیفیت آموزش باقی نمی ماند. در این شرایط آسیب هایی نظیر افت شدید کیفیت آموزش به واسطه گسترش مدارس غیردولتی ناکارآمد، ضعف امکانات آموزشی با پیامدهایی چون آتش سوزی فاجعه بار در مناطق محروم و مشکلات شدید معیشتی معلمان رخ می نماید و کارگزاران آموزش کشور را به سکوتی فراتر از فریاد وامی دارد.


*از:عطیه میرقراه چولو (گروه پژوهش و تحلیل خبری) 


پژوهشم442** **9279**2054

انتهای پیام /* 

ارتباط با سردبیر:   newsroom@irna.ir 

  تماس بی واسطه با مسئولین

باشگاه مخاطبان ایرنا

برای ارسال نظرات از فرم پایین صفحه استفاده کنید.

به نقل ا ر کروه واتساپ فرهنکیان فارس

حقوق معلمان سایر کشورها چقدر است؟

*


 حقوق معلمان سایر کشورها چقدر است؟


شاید نیکو باشد که در کنار بررسی میزان حقوق معلمان ایرانی، سری هم به سایر کشورها زده شود تا مقایسه‌ای میان هم صنفان برقرار شود. برای این کار تلاش شده است تا میزان حقوق معلمان در شش کشور «ایالات متحده»، «بریتانیا»، «فنلاند»، «قطر»، «ترکیه» و «کره جنوبی» استخراج شود. علاوه بر این شاخص میزان سرانه تولید ناخالص داخلی و میزان قیمت مصرف کننده نیز لحاظ می‌شود تا مقایسه‌ای هم با معدل جمعیتی همان کشور صورت گیرد و نیز مخارج یک فرد نیز در کنار درآمد او دیده شود.


میزان حقوق در امریکا بنا به ایالات مختلف متفاوت است. مثلا در ایالت واشنگتن حقوق یک معلم از پایه 36 هزار دلار در سال شروع می‌شود و تا حدود 52 هزار دلار هم می‌رود اما در نیویورک، بالاترین میزان حقوق حدود 72 هزار دلار است. میزان حقوق بنا به مقاطع مختلف هم متفاوت است اما در حال حاضر می‌توان رقم 50 هزار دلار را به عنوان میانگین حقوق معلمان در امریکا در نظر گرفت.


در بریتانیا هم میزان حقوق بنا به مناطق مختلف متفاوت است. مثلا در مرکز شهر لندن، میزان حقوق در بالاترین سطح خود به 36 هزار پوند معادل 56 هزار می‌رسد و در مناطقی دیگر از انگلستان (به جز لندن) حدود 21 هزار پوند یا 33 هزار دلار است. میانگین این رقم چیزی در حدود 45 هزار دلار است.


در فنلاند، میزان حقوق معلمان از 29 هزار دلار در معلمان تازه کار پایه ابتدایی آغاز می‌شود و تا 45 هزار دلار در معلمان پرسابقه می‌رسد. در کره جنوبی، کف حقوق 26 هزار دلار است و نهایت آن 74 هزار دلار. به طور میانگین 50 هزار دلار.


اما در قطر و ترکیه، قیمت‌ها کمی کمتر است. در قطر میانگین حقوق معلم بین 28 هزار تا 44 هزار دلار است و در ترکیه، از 23 هزار دلار آغاز می‌شود و به 27 هزار دلار خاتمه پیدا می‌کند.


 


* درآمد سرانه و شاخص قیمت، دو ملاک دیگر برای مقایسه


اما برای مقایسه با وضعیت سایر مردمان هر کشور لازم است که وضعیت تولید سرانه ملی مورد بررسی قرار گیرد. میزان درآمد سرانه در ایالات متحده، 49 هزار دلار، در بریتانیا، 37 هزار دلار، در فنلاند، 36 هزار دلار، در کره جنوبی، 32 هزار دلار، در قطر، 102 هزار دلار و در ترکیه، 15 هزار دلار است. در عین حال، شاخص قیمت مصرف هم نکته مهمی است چرا که وضعیت مخارج یک کشور را نشان می‌دهد. طبق اطلاعات سایت «نامبئو»، فنلاند با شاخص 106 گرانترین قیمت میان این کشورهاست. بریتانیا با شاخص 102، قطر با شاخص 82، امریکا و کره با شاخص 80 و ترکیه با شاخص 64 در جایگاه دوم تا ششم قرار دارند. در جدول زیر، سه شاخص درآمد سرانه، شاخص قیمت و میزان حقوق معلمین با کشور ایران مقایسه شده است.


 دانا خبر




جدول مقایسه سه شاخص درآمدی در مورد معلمان


  به نقل از واتساپ گروه اهالی فرهنگ

معنای بیسوادی

معنای بیسوادی


متن زیر نوشته قاسم توکلی در تشریح معنای بیسواد است؛


«بی سوادی»فقط ناتوانی درخواندن و نوشتن نیست،بی سوادی فقط این نیست که «ان. پی. تی» را «ام. پی. تی» بنویسیم.

امروزه درعرصه سیاست بی سوادی، ناتوانی در درک معادلات پیچیده اقتصادی و سیاسی حاکم بر جهان است،


امروز بی سوادی ندیدن آمار فساد و جرم و جنایت و تورم و بیکاری و فقر در داخل کشور است.


 بی سواد کسی است که رشد اقتصادی منفی 6درصد را نمی بیند.


بیسواد کسی است که نرخ 35درصدی بیکاری (دربرخی استانهای محروم 50درصد) را نمی بیند.


بی سواد کسی است که نمی بیند تنها در سال 92 و آن هم تنها در شهر تهران2700 نفر به علت آلودگی هوا جان باخته‌ اند،آلودگی ای که مهمترین علت آن مصرف بنزین بی کیفیت و غیراستاندارد است.(رییس کمیسیون سلامت شورای شهر تهران-٩٢/٩/٧)


بی سواد کسی است که نمی داند راه‌ افتادن سونامی سرطان (با رشد حیرت انگیز 181 درصدی در سال 91) نتیجه مصرف بنزین غیراستاندارد به عنوان سوخت است(سخنگوی فراکسیون محیط‌‌زیست مجلس در گفتگو با روزنامه شرق

به نقل از واتساپ گروه اهالی فرهنگ

وقتی به معلم بی توجه شدیم

وقتی به معلم بی توجه شدیم 



باید سالن های ورزشی رو با نیروی ضد شورش آرام کنیم !

وقتی به معلم بی توجه شدیم 

باید بودجه زندانها و مراکز ترک اعتیاد را گسترش دهیم!

وقتی به معلم بی توجه شدیم 

باید خانواده ها مقادیر زیادی هزینه مدارس خاص و کلاس های خصوصی را بپردازند!

وقتی به معلم بی توجه شدیم 

باید امنیت کوچه و خیابان ها را با پلیس های باتوم به دست تامیین کنیم!

وقتی به معلم بی توجه شدیم 

باید آمار طلاق گوش ازدواج را کر کند!

وقتی به معلم بی توجه شدیم 

باید سالانه برای حفاظت محیط زیست میلیاردها هزینه کنیم!

وقتی به معلم بی توجه شدیم 

باید احترام به انسانیت به شعور به بزرگسالان عزیز را در خواب ببینیم!

وقتی به معلم بی توجه شدیم 

باید منتظر کودکان کار سر هر چهار راه شهر باشیم !

وقتی به معلم بی توجه شدیم 

باید انتظار گسترش خشونت های اجتماعی و روحی روانی را داشته باشیم!

آینده کشورتان چگونه خواهد بود ؟ به حال و روز امروز آموزش و پرورش کشورتان نگاه کنید.

از وایبر _ گروه فرهنگیان

معاون دیوان عدالت اداری در گفت‌وگو با خبرنگار قضایی تسنیم

معاون دیوان عدالت اداری

 در گفت‌وگو با خبرنگار 

قضایی تسنیم

خبرگزاری تسنیم: وزارت آموزش و پرورش یکی از دستگاه‌هایی است که پرونده‌های زیادی در دیوان عدالت اداری دارد و اخیرا نیز اجرای ناقص مصوبه دولت در لحاظ فوق‌العاده موضوع بند ۵ ماده ۶۸ قانون مدیریت خدمات کشوری، دردسر تازه‌ای برای دیوان عدالت ایجاد کرده است.

حجت‌الاسلام والمسلمین موسی‌ قربانی معاون قضایی دیوان عدالت اداری در گفت‌وگو با خبرنگار قضایی تنسیم گفت: دولت فروردین ماه امسال مصوبه‌ای داشت که معاون اول رئیس جمهوری آن را ابلاغ کرد.

وی افزود: در این مصوبه آمده است "دستگاه‌های اجرایی موضوع ماده 5 قانون مدیریت خدمات کشوری، سازمان های تابع و وابسته که تا زمان ابلاغ این تصویب‌نامه از فوق‌العاده موضوع  بند 5 ماده 68 قانون یاد شده برخوردار نشدند، مجازند با توجه به اصلاحات ساختاری و ساماندهی نیروی‌انسانی نسبت به برقراری فوق العاده شغل متناسب با سطح تخصصی و مهارت‌ها برای مشاغل تا سطح کاردانی(700 امتیاز)، مشاغل همسطح کارشناسی (1500 امتیاز) و مشاغل بالاتر (2000 امتیاز) اقدام و از محل منابع حاصل از صرفه جویی با رعایت مقررات مربوط پرداخت کنند".

این مقام مسئول در دیوان عدالت اداری اضافه کرد: متأسفانه وزارت آموزش و پرورش در مقام اجرای این مصوبه، برای تعداد زیادی از کارکنان خود که حتی کارشناس و بالاتر بودند، 700 امتیاز را لحاظ کرده و همین مسأله موجب شده تعداد زیادی به دیوان عدالت دادخواست بدهند.

قربانی گفت: از دستگاه‌ها خواهش می‌کنیم مصوباتی که دولت تصویب می‌کند را اجرا کنند و برای مساله‌ای که روشن است، خلق‌الله را به دیوان نفرستند زیرا از یک طرف موجب شلوغی و افزایش حجم پرونده‌های دیوان می‌شود و از طرف دیگر اینکه دیوان عدالت در مسایلی که اختلاف برداشت وجود دارد ورود و رسیدگی می‌کند نه جاهایی که قانون روشن است و دستگاه‌ها از اجرای قانون تمرد می‌کنند.

وی متذکر شد: این مورد خاص فعلا از وزارت آموزش و پرورش شروع شده و ما به مسئولان این وزارتخانه توصیه می‌کنیم که هر چه سریع‌تر قانون و مصوبه دولت را اجرا کنند تا کارکنان و معلمان به دیوان عدالت سرازیر نشوند. درخواست ما اجرای قانون و مصوبه دولت است، نه زیادتر و نه کمتر.

معاون قضایی دیوان عدالت اداری در پایان تصریح کرد: البته در مقام تشکیل جلسه با مسئولان وزارت آموزش و پرورش هستیم تا با رفع مشکل، کار به دیوان عدالت اداری نکشد.

مر کل صد اعظم آلمان در مورد حقوق فرهنگیان

مر کل صد اعظم آلمان

در مورد حقوق فرهنگیان


 پزشکان و مهندسان به نزد مرکل می روند و شکایت می کنند که چرا در آلمان حقوق آن ها با معلمان یکسان نیست و جواب جالب مرکل که به آن ها می گوید :چطور می شود که شما می خواهید مزایا و حقوقتان از افرادی که شما را تربیت کرده اند بیشتر باشد 

آموزش و پرورش در گردابه بودجه!

                   

آموزش و پرورش در گردابه بودجه!


 محمدرضا نیک نژاد،روزنامه آرمان،11 دی ماه 93


                                          ( این یاداشت با حذف بخش هایی از آن در روزنامه چاپ شد)

وزیر آموزش و پرورش" تنبیه بدنی،جعل مدرک تحصیلی و سواستفاده مالی برخی از مدیران مدارس» را از مشکلات اصلی آموزش و پرورش عنوان کرد و ادامه داد: این موضوعات که در سال‌های اخیر،بیشتر در مدارس گسترش پیدا کرده است زیبنده آموزش و پرورش نیست......." (روزنامه آرمان 6 دی ماه )

 گویا گرفتاری هایی از این دست آنچنان در مدرسه ها گستردش یافته،که سبب شده است یک فرادست دولتی - آموزشی آن را به زبان آورد و برایش راهکار ارائه دهد. البته طرح چنین دشواری هایی از سوی وزیر جای خرسندی دارد و می تواند نخستین گام برای پیگیری و برخورد با آن باشد. اما بی گمان دادن راهکار بدون توجه به ریشه ها و زمینه های بروز چنین رفتارهایی،راه به جایی نبرده و آب در هاون کوفتن است. اما ریشه چنین رفتارهایی چیست و چگونه می توان از آنها جلو گیری نمود؟

سال هاست که در بسیاری از مدرسه های شهرهای متوسط و بزرگ،سرانه دانش آموزی پرداخت نمی شود. اگر هم پولی در این راستا پرداخت شود،نمی تواند پاسخگوی نیازهای مالی مدرسه ها باشد. پس از هدفمند کردن یارانه ها و پیامدهای تورمی آن،هزینه های جاری مدرسه چندین برابر گردید. این در دورانی بود که افزایش بهای دلار،بودجه سامانه آموزشی را از 12 میلیارد دلار،به 21 هزار میلیارد تومان – کمتر از 7 میلیارد دلار در سال گذشته رساند- یعنی به یک سوم ده سال پیش از آن! کمبودهای شدید مالی،فرادستان آموزشی را به سویی راند که به مدیران مدرسه سفارش کنند برای جبران کمبودها،به سوی خانواده ها دست دراز کنند. گرچه دهه ها کمک های مردمی در آموزش و پرورش دریافت می شد،اما پس از هدفمند کردن یارانه ها،چهره ای دیگر به خود گرفت. نخست آن که فرادستان در رسانه ها از آن دفاع می کردند و زشتی اش کم رنگ گردید. دوم،این کمک ها برای مدرسه ها به گونه ای مهم شد،که بدون آن،مدرسه ها نمی توانستند حتی از پسِ وظیفه های سنتی خویش برآید. به این ترتیب دستِ مدیران در دریافت این کمک ها آزاد گذاشته شد. بر کسی پوشیده نیست که در چنین شرایطی پایش بر رفتار نزدیک به 120 هزار مدیر مدرسه های دولتی بسیار دشوار خواهد بود.      

از دیگر سو جعل مدرک برآمده از ساختار نمره محور و مدرک گرای گسترده در جامعه است و ریشه های ژرفی در فرهنگ آموزشی ما دارد. هنگامی که دل نگرانی از نمره و معدل،در نگاه بالاترین کاربدستان آموزشی،سنجه کارآمدی و بالندگی ساختار آموزشی باشد،چه انتظاری می توان از پدر و مادرهای بیگانه با فرایندهای آموزشی داشت؟ زمانی که مدرک هدف شود،به دست آوردن آن به هر بهایی مجاز است– حتی با خریدنش! زمینه های اقتصادی آن هم که در ساختار آموزشی به فراوانی یافت می شود. نارضایتی شغلی،کمی دستمزد،کمبودِ فزاینده مالی و هزینه های بالای زندگی،هر کسی را به وسوسه می اندازد و بی گمان کسانی هم هستند که در برابر این وسوسه ها تاب نخواهند آورد.

 در پدیده زشت تنبیه بدنی نیز به کل نمی توان زمینه های اقتصادی و نارضایتی شغلی را کنار گذاشت. بارها دیده ام همکارانی را که پس از تنبیه بدنی و یا زبانی،می گویند "مگر چه قدر به ما پول می دهند،که انتظار داشته باشند،هر جور بچه ای را تحمل کنیم!" گرچه نمی توان با این توجیه،انسانی را آزرد،اما به هر روی نمی توان سر راست هم آن را رد کرد.

 به باور نگارنده که خود آموزگاری با بیش از بیست سال سابقه است،راه برون رفتِ آموزش و پرورش از گردابه این سه گانه نکوهیده،نه پیشنهاد وزیر،یعنی " ارزیابی صحیح و رسیدگی اصولی و منطقی به شکایات ...." بلکه از میان برداشتن زمینه های چنین رفتارهایی،یعنی گره اقتصادی است - دست کم در گام های نخست. بودجه آموزش و پرورش نمی تواند پاسخگوی هزاران نیاز این وزاتخانه باشد. شوربختانه با همه ناکارآمدی ها و ناکامی های آموزشی و پرورشی،فرادستان دولتی و حکومتی،همچنان توجه ویژه و درخوری به این نهاد توسعه ای ندارند! خبرها درباره بودجه 94 نیز چندان خوشایند نیست. بی گمان کارکردهای آموزش و پرورش در جهان کنونی چنان است که نمی توان چشم بر آن ها بست. نخستین گام در ساماندهی آموزشی کشور،برآورده کردن نیازهای اقتصادی آن است. آیا مجلس در هنگام بررسی بودجه می تواند در این راه به یاری این نهاد تاثیر گذار و البته بیمار بشتابد؟ 

http://armandaily.ir/?News_Id=101225

تبعیض بین کارمندان دولت و فرهنگیان در پرداخت فوق‌العاده شغل

عضو کانون فرهنگیان شیراز خبر داد:

تبعیض بین کارمندان دولت و فرهنگیان در پرداخت فوق‌العاده شغل

 
«در حال حاضر میزان امتیاز فوق العاده شغل فرهنگیان در احکام کارگزینی با مدرک کار‌شناسی ارشد برابر با ۸۰۰ است. این در حالی است که امتیاز فوق العاده شغل کارمندان دولت بر اساس مصوبه هیات وزیران با مدرک کار‌شناسی ۱۵۰۰ و با مدرک کار‌شناسی ارشد ۲۰۰۰ است.»

عضو کانون فرهنگیان شیراز از اعمال تبعیض بین کارمندان دولت و فرهنگیان در پرداخت فوق العاده شغل خبر داد.

«محمدتقی سبزواری» با اشاره به انتشار متن دو بخشنامه توسط هیات وزیران و آموزش و پرورش بر روی فضای مجازی به ایلنا گفت: میزان فوق العاده شغل کارمندان دولت در مصوبه هیات وزیران در مقاطع کاردانی، کار‌شناسی و کار‌شناسی ارشد به ترتیب ۷۰۰، ۱۵۰۰ و ۲۰۰۰ تعیین شده است ولی این اعداد در احکام کارگزینی فرهنگیان به ۵۰۰ و ۸۰۰ کاهش پیدا کرده است.

او افزود: در حال حاضر میزان امتیاز فوق العاده شغل فرهنگیان در احکام کارگزینی با مدرک کار‌شناسی ارشد برابر با ۸۰۰ است. این در حالی است که امتیاز فوق العاده شغل کارمندان دولت بر اساس مصوبه هیات وزیران با مدرک کار‌شناسی ۱۵۰۰ و با مدرک کار‌شناسی ارشد ۲۰۰۰ است.

او در ادامه گفت: مساله‌ای که فرهنگیان را عذاب می‌دهد و این روز‌ها به مشغله ذهنی همه مردم تبدیل شده است، وجود تورم، کمبود بودجه و فقر نیست بلکه بی‌عدالتی اقتصادی است.

این فعال صنفی معلمان تصریح کرد: مابین مصوبه هیات وزیران و احکام اجرایی فرهنگیان اختلافی فاحش وجود دارد و به نظر می‌رسد آموزش و پرورش توانایی دفاع از پرسنل خود را ندارد.

سبزواری در عین حال گفت: وزارت آموزش و پرورش باید به‌‌‌ همان اندازه که خود را تابع مردان قانون می‌داند، تابع قانون نیز بداند. آموزش و پرورش باید قانونی را که توسط هیات وزیران تصویب شده است اجرا کند و از اجرای مصوبات تخلف نکند. اگر این قانون ضمانت اجرایی ندارد، وزارت آموزش و پرورش باید هیات دولت را متوجه کند تا انگ بی‌خبری و بی‌برنامگی به دولت نچسبد. دادن این اطلاعات به هیات دولت نیاز به یک دستگاه عریض و طویل مانند برنامه و بودجه ندارد. با یک کار محاسباتی ساده و حساب سرانگشتی می‌توان حدود حقوق دریافتی را تعیین کرد.

او در ادامه بیان کرد: امروز عصر ارتباطات است. امروز بسیاری از بخشنامه‌ها و مصوبه‌ها پس از مدّتی بر روی فضای مجازی انتشار می‌یابد. فرهنگیان از اقشاری هستند که نسبت به دیگر اقشار جامعه با این فضا آشنایی بیشتری دارند. آن‌ها وقتی بخشنامه و مصوبه هیات وزیران را می‌بینند و سطح امتیازات را که برای فوق دیپلم (۷۰۰ امتیاز)، برای کار‌شناسی (۱۵۰۰ امتیاز) و برای کار‌شناسی ارشد (۲۰۰۰امتیاز) تعیین شده است مشاهده می‌کنند نسبت به وجود اراده برای رفع بی‌عدالتی اقتصادی در بدنه دولت شک می‌کنند. ناگفته نماند اعمال چنین بندی در دولت فعلی اجرایی شده و در دولت‌های قبل علی رغم وجود بخشنامه در سال ۹۲ اجرایی نشده بود و ما از این بابت سپاسگزاریم.

سبزواری گفت: متولیان وزارتخانه باید با فرهنگیان و مردم شفاف برخورد کنند. ما مشکلات آن‌ها را می‌دانیم و از آن‌ها می‌خواهیم برخوردشان با دغدغه‌های معلمان خردمندانه باشد. فرهنگیان چوب بعضی از اظهارات و مصاحبه‌های مسؤلان وزارتخانه را می‌خورند. از یک طرف گرفتن شهریه را ممنوع می‌کنند، از طرف دیگر سرانه دانش آموزان به مدارس داده نمی‌شود. این رفتار دو گانه بالاخص در میان طبقات متوسط و پایین جامعه باعث تنش می‌شود. مسئولان اعلام می‌کنند که ۹۸ درصد بودجه آموزش و پرورش صرف حقوق پرسنل می‌شود. متاسفانه این اظهارات بدون آنکه مصالح ملی در نظر گرفته شود از رسانه‌ها و بالاخص از صدا و سیما پخش می‌شود.

عضو کانون فرهنگیان شیراز در پایان گفت: متولیان آموزش و پرورش برای حفظ آبرو و کرامت معلمان باید واقعیات را به مردم منتقل کنند. این عمل نوعی قدردانی از فرهنگیان است. امیدوارم با لایحه جدید و ایجاد یک انضباط مالی در هزینه‌ها، شاهد احقاق شعار‌ها باشیم.


برچسب‌ها: خبرگزاری ایلنا

آگاهی معلم پیش‌نیاز توسعه

آگاهی معلم پیش‌نیاز توسعه


چندی پیش یکی از معلمان کشور در یادداشت کوتاهی که در روزنامه آرمان منتشر شد، به موضوع معلم و آگاهی پرداخته بود. هر چند در آن یادداشت به خوبی ارتباط آگاهی و معلم روشن شده بود اما، خالی از لطف نیست باز هم به این موضوع پرداخته شود. درشرایطی که امروزه دنیای اطراف ما را تبلیغات و هیاهوی گسترده و همه‌جانبه رسانه‌ها احاطه کرده است و نیز دستگاه‌های تبلیغی سعی در نفوذ در فضای فرهنگی، دینی،اخلاقی، باورها، اعتقادات و ارزش‌های اصیل ما دارند و هر روز خود را به وسایل پیشرفته و پیچیده‌تری برای از بین بردن هویت ما، ملیت ما، فرهنگ و تمدن چند هزارساله ما مجهز می‌کنند و تمام تلاش خودرا به‌کار می‌گیرند تا ارزش‌ها و فرهنگ خود را در کشور‌های جهان سوم مسلط کنند، ضروریست معلمان ما فراتر از انجام وظیفه و شغل معلمی در حوزه دروس تخصصی خود در بالا بردن آگاهی‌‌ها و دانش خود در همه جنبه‌ها اعم از آگاهی‌های اجتماعی، سیاسی، اخلاقی، مذهبی و حتی افزایش سطح معلومات خود در حوزه‌های ارتباطی و تسلط کامل در زمینه جنگ تبلیغی و رسانه‌ای و شناخت تکنیک‌ها و تاکتیک‌های دشمن در حوزه تهاجم فرهنگی و راه‌های غلبه بر این موانع و مشکلات و چاره‌اندیشی در این حوزه‌ها بپردازند و اصولاً با تبیین مسائل و ارائه راهکارهای مناسب نسل جوان و دانش‌آموز ما را با واقعیت‌های موجود در کشور و شناخت همه‌جانبه فرهنگ این مرز و بوم و هویت اصیل اسلامی و ایرانی و معرفی مشاهیر و نوابغ ایران آشنا کرده و همچنین به معرفی جاذبه‌های تمدنی و فرهنگی ایران و ایجاد تصویری واضح و روشن در ذهن و اندیشه این دانش‌آموزان بپردازند. معلمان باید با کارهایی از این دست موجب افزایش سطح فکر و بینش و دانش دانش‌آموزان شوند. آنها باید ضرورت حفظ آب و خاک و فضای ایران اسلامی و دفاع از مرزو بوم این سرزمین را به دانش‌آموزان یادآوری کرده و اهمیت حفظ ارزش‌های ایران اسلامی را به آنان گوشزد کنند. معلمان باید در حوزه‌های دیگری چون روانشناسی، جامعه‌شناسی، اخلاق، مذهب، تاریخ، ادبیات و دیگر حوزه‌ها مسلط بوده و اصولاً حاصل کار معلم باید آینه تمام‌نمای انسان‌هایی آگاه، شجاع، عادل، مسئول، اندیشمند، و حساس نسبت به مسائل کشور باشد و در سایه این اموراست که می‌توان ادعاکرد که میهن اسلامیمان درمسیر رشد و توسعه و بالندگی گام برمی‌دارد. نهادها و دستگاه‌های مسئول در کشور نیز باید به رفع مشکلات و تنگناهای موجود در مراکز آموزشی و مهم‌تر ازهمه رفع مسائل و مشکلات معیشتی قشر فرهنگی بپردازند زیرا، بدون توجه به امر آموزش و تلاش همه‌جانبه دراین حوزه نمی‌توان انتظار رشد و توسعه کشور در زمینه‌های علمی و آموزشی را داشت


http://www.isfkafa.ir/علیرضا جعفری‌زاده

 

دو فراز از تلاش های صنفی آموزگاران

دو فراز از تلاش های صنفی آموزگاران

نخستین اعتراض صنفی  فرهنگیان در پس از مشروطیت،گویا به سال 1300 شمسی برمی گردد.  در کتاب “شوق یک خیز بلند، نخستین اتحادیههای کارگری در ایران 1285-1320″،جلیل محمودی،ناصر سعیدی، نشر قطره،چنین آمده است : { در زمان صدارت قوام السلطنه، معلمان مدارس دولتی که شش ماه حقوق ِآنان پرداخت نشده بود،بیانیهای در اعتراض به این امر منتشر کردند و در دی ماه 1300 وارد اعتصاب شدند. آموزگاران نیز چندین بار از عدم پرداخت حقوق خود شکایت کرده و یک بار هم اعتصاب کرده بودند. آن اعتصاب نیز به نوبهی خود دارای اهمیت بود.معلمان مدت ده روز تعطیل کرده و در مسجد سپهسالار تحصن نمودند… اما اعتصاب دی ماه باشکوه و پرحرارتتر بود. مدت 22 روز ادامه داشت و به یک نمایش سیاسی علیه حکومت تبدیل شد. گرمای اعتصاب هیجان عمومی درتهران را به اوج رساند. محصلین به اجتماعات پیوستند و از معلمین خود حمایت کردند. روز 5شنبه 21دی ماه 1300 عدهای از دانش آموزان ِمدارس ابتدایی و متوسطه تهران تظاهرات کردند. آنها با پرچم سیاه رنگی که عبارتِ “احتضار معارف” بر آن نقش بسته بود، در میدان توپخانه گرد هم آمدند و فریادهای “زنده باد معارف” و یا “یا مرگ یا معارف” سر دادند. آژانها با مشت و چوب و شمشیر به صفوف ِدانش آموزان تاختند و آنان را مضروب ساخته از میان آنان دو تن را به کلانتری بردند. اما سرکوب ارادهی محصلین را درهم نشکست. عقب ننشستند و به تظاهرات ادامه دادند.

در مجلس شورای ملی جایی که قرار بود از منافع ِمردم دفاع شود، سردار معظم خراسانی(تیمورتاش بعدی) به معلمان اهانت کرد و گفت:” من استخوان پوسیدهی یک سرباز را با بیست معلم عوض نمیکنم.” روزنامهی حقیقت ضمن افسوس از این واقعیت دردناک که هنوز هم کسانی که تا دیروز سند فروختن ایران را امضا میکردند، برمقدرات جامعه حاکمند، در پاسخ به تیمورتاش نوشت:” ما استخوان پوسیدهی یک معلم را به صد نفر امثال سرکار نمیفروشیم.”

…. تحصنها،اجتماعات وراهپیماییهای متعدد کابینهی قوام را که از قبل متزلزلتر بود، ضعیفتر کرد. در 30 دی ماه 1300 حکومت سقوط کرد. سرانجام با پرداخت بخشی از حقوقهای عقب افتاده و قول پرداخت مابقی،کلاسهای درس برپا شد و معلمان موقتا سرکار خود بازگشتند.}

اما رویداد دیگری که شاید بتوان گفت که یکی از حلقه های مفقوده میان اعتراض های فرهنگیان در سال 1300 و کشته شدن دکتر خانعلی در 1340 می باشد و سراسر به فراموشی سپرده شده،تلاش های صنفی آموزگاران در دهه ی بیست و آغاز دهه ی سی می باشد. چندی پیش یکی از دوستان و همکاران اهل اندیشه ام،کتابی به من داد به نام “جریان مشروح نخستین کنفرانس کشوری آموزگاران ایران” که از سوی”سازمان مرکزی آموزگاران ایران”،در نزدیک به شصت سال پیش،یعنی پیرامون سال 31 در 101 صفحه به چاپ رسیده است. این کتاب شرح سخنان نمایندگان معلمان سراسر کشور است در کنفرانس فروردین ماه سال 31. دویست تن از آموزگاران دبستان،دبیرستان و دانشسراهای هفتاد شهر کشور،در یک گردهمایی سه روزه در تهران،گرد هم آمدند تا به شرح تنگناها و نارسایی های معیشتی و آموزشی شهرستان خود بپردازند. “جامعه فارغ التحصیلان دانشسراهای ایران” که در سال 1321 نخستین اساسنامه خود را تدوین نمود،پیشگام و پیشنهاددهنده ی برگزاری این کنفرانس بوده است. گردهمایی از صبح روز سوم فروردین 1331،در تهران،خیابان سعدی،کمی بالاتر از شرکت بیمه،کوچه بدایعی،محل اتحادیه کارمندان وزارت دارایی- دبیرخانه جامعه فارغ التحصیلان آغاز گردید  و در 4 بامداد ششم فروردین و با یک شب نشینی به پایان رسید. بیشتر این نمایندگان از سوی تشکل هایی،با پیشینه دو- سه سال کار صنفی در شهرستان ها،برگزیده شدند و به تهران اعزام گردیدند. گردهمایی افزون بر آشنایی نمایندگان آموزگاران با هم و شنیدن سخنان و دیدگاه های یکدیگر،به صدور چهار قطعنامه درباره ی “مسائل اقتصادی آموزگاران،وضع مدارس و برنامه ها،تشکیل و تقویت اتحادیه های صنفی معلمین،و نحوه انتقال و انتظار خدمت” انجامید.

این کتاب،تااندازه ای بر شرایط فرهنگی– آموزشی و چگونگی آموزش و پرورش دهه ی بیست ایران پرتویی روشنایی بخش می افکند. همچنین اگر به این نکته توجه کنیم– آنگونه که در بالا هم آمد- که درباره ی تلاش ها و مبارزه های فرهنگیان در یک صد سال گذشته،منابع مستند،بسیار اندک شمارند،اهمیت این کتاب،که گزارشی دست اول از آموزش و پرورش زمان خود است،آشکارتر خواهد شد. با وجود این کتاب،روشن می شود که در دهه ی بیست،برخی آموزگاران در پی تلاش های خود در راستای دستیابی به حقوق شان،روی به تشکیل اتحادیه آورده اند.  در بخشی از کتاب،نماینده ی هیآت مدیره ی جامعه فارغ التحصیلان دانشسراهای ایران،گزارش خود را این گونه آغاز می کند : “وضع رقت بار معلمین و فشار طاقت فرسایی که از طرف اولیای امور نسبت به این صنف شریف و زحمتکش به عمل می آید معلمین بیدار دل را بر آن داشت که برای دفاع از منافع صنفی خویش،گردهم جمع آیند و پایه های جامعه صنفی را بنا نهند،در مهرماه 1321 اولین اساسنامه جامعه تدوین گردیده،هسته کوچکی برای مبارزه پردامنه آینده پدید آمد…از کارهای مهم جامعه[فارغ التحصیلان دانشسراهای ایران]انتشار مرتب روزنامه “فرهنگیان” ارکان جامعه فارغ التحصیلان و زبان حقگوی همه معلمین می باشد؛روزنامه فرهنگیان که مظهر افکار و نشانه اراده فرهنگیان سراسر کشور است،منظما همه هفته منتشر شد و بنحو شایسته ای بین قشرهای معلمین،نفوذ و توسعه یافت… امروز در عده زیادی از شهرستان های ایران،مشعل فروزان اتحادیه و جامعه معلمین می درخشد و تمام آن ها با جامعه ما،در تماس نزدیکند و درهمه جا و در همه حال از اقدامات جامعه تهران پشتیبانی می نمایند…جامعه ما در طول مبارزات ده ساله خود علیه فسادها،تباهی ها و کارشکنی های فرهنگی نمایان،مبارزه ثمربخشی را دنبال نمود… جامعه ما در دفاع از معلمین،همواره مانند کوهی استوار در مقابل بادهای موسمی استوار ماند و همه توطئه ها را برملا ساخت. در زمینه پرداخت حقوق معلمین جدید الاستخدام،جامعه ما نقش مهمی را ایفا کرد. با دقت خاص بودجه مربوطه را تآمین نمود و با دنبال کردن بلاانقطاع کار،احکام همکاران را به دستشان داد. سرانجام با مراجعه مکرر،حقوق این دسته از همکاران ما که شش ماه تمام بدون دریافت دیناری کار می کردند،وصول گردید.”

با این که فضای کلی چیره بر این گردهمایی- آن گونه که در سخنان آموزگاران بازتاب یافته- بیشتر بر سه جنبه ی انتقاد از کمبودهای اقتصادی- معیشتی زندگی دانش آموزان و آموزگاران،فضاهای آموزشی نامناسب،و برخوردهای امنیتی با آموزگاران فعال،متمرکز است اما از دیگر سویه های آموزش نیز غفلت نشده است. در یکی از قطعنامه های این گردهمایی می خوانیم : “تعویض برنامه های تحصیلی(استعماری) فعلی که به صورت غلط و مرتجعانه ای اقتباس و تنظیم شده است و برآورنده احتیاجات اجتماعی کنونی نیست و ذهن دانش آموزان را از یک مشت محفوظات غیرضروری و احیانا تخدیرآمیز پرمی کنند و تنظیم برنامه ای که با پیشرفت دانش فعلی بشری مطابقت داشته باشد و دانش آموزان را مردان کار و عمل و اهل ابتکار و صاحب هنر بار بیاورد…. اضافه ساختن بودجه فرهنگی به منظور تعمیم فرهنگ از راه تقلیل بودجه های تسلیحاتی و جنگی و از محل سایر هزینه های غیر ضروری دیگر.”   گرچه متن کتاب بسیار خواندنی و ارزنده است اما بگذارید این نوشته را با بخش هایی از متن سخنان هیآت نمایندگی آموزگاران اراک در این گردهمایی به پایان ببرم که نشانی است از نگرش آموزگاران آگاه دهه ی سی : “فرهنگیان شرافتمند،خواهران و برداران عزیز،تقاضا دارم سلام های گرم و آتشین فرهنگیان آزاده اراک را قبول فرمایید. معلمین محروم اراک به ما مآموریت داده اند که تبریکات و درودهای فراوان آنها را به مناسبت تشکیل نخستین کنفرانس کشوری آموزگاران به جامعه مرکزی فارغ التحصیلان تقدیم نماییم… روسای فرهنگ اراک،سال هاست که با مکر و حیله و نیرنگ و فشار شدید،و به هر بهانه ای از تجمع و وحدت معلمین جلوگیری نموده و [چون] از آن ها هراس دارند،سعی می کنند که بین این قدرت فشرده شکافی ایجاد کنند و جمله معروف “تفرقه بینداز و سروری کن” را که قرن ها شیوه استعمار گران بوده است اجرا نموده تا یک چندی به مسند ریاست تکیه زنند…نهضت های فرهنگی اراک،غالبآ به دست روسای فرهنگ متلاشی و از بین رفته است… برای از بین بردن این ناروایی ها،باید به مبارزه مقدس خود ادامه دهیم،مبارزات دسته جمعی ما ضامن پیروزی و موفقیت ماست… بنابراین هماهنگ و متحد برای دفاع از حقوق معلمین و جلوگیری از حق کشی ها و برای ایجاد فرهنگ مترقی بپاخیزیم و پیش برویم و مبارزه کنیم.”

http://bield.info/

فاجعه قتل معلم بروجردی ؛ محصول چرخه خشونت جامعه، خلأ قانون و فقدان آموزش مدارا و مهارت های زندگی در مدارس


منبع: سایت جماران  


قتل محسن خشخاشی، معلم مظلوم بروجردی، که در حین تدریس توسط دانش آموز 15 ساله اش در کلاس درس و با ضربات وحشیانه چاقو در پیش چشم دیگر دانش آموزان مضروب شد؛ پدیده ای بی سابقه در کشور ماست که  از سویی نشان دهنده چالش بزرگ حشونت در مدارس و از سوی دیگر نمادی از سقوط جایگاه معلم به مثابه محصول سقوط اخلاقی و صعود خشونت در جامعه است.
گرچه قتل بی سابقه است؛ اما معلم کشی استمرار و برآیند بی توجهی نظام آموزش و پرورش به پدیده معلم آزاری و هتک حرمت و سقوط جایگاه معلم در مدارس است که سال هاست مورد بی توجهی این وزارت خانه قرار گرفته است. 
این سقوط و صعود اما؛ علاوه بر آن که چالش بی اخلاق و خشونت در مدارس را پیش چشم مسوولان وزارت آموزش و پرورش می آورد؛ نشانه های برجسته ای از نقاط ضعف و ناکارآمدی های تربیتی و فرهنگی نظام آموزش و پرورش را در اختیار مسوولان کشور می گذارد که در صورت نادیده نگرفتن و کتمان نکردن آن ها و پدید آمدن درکی آسیب شناسانه می توان امید درمان و بازیابی و پیدایی آنچه را داشت که یادگار عزیز امام با تعبیر «نهضت ادب و اخلاق» به عنوان نیاز جامعه امروز ما از یاد کرد.
 کشف قاتل شاید وظیفه دستگاه انتظامی و امنیتی است؛ اما توقف معلم آزاری و بازیابی جایگاه معلمان مسوولیت تمامی بدنه دستگاه سیاست گذاری کشور است. در اینجا نگرانی از آن است که دومی در سایه انجام وظیفه اولی که تا لحظه انجام این مصاحبه به تحقق نپیوسته است؛ به فراموشی سپرده شود و جز تعارفاتی کلامی و ابراز همدردی هایی ترحم مآبانه تغییری در سیاست های کشور رخ ندهد.


دکتر روزبهانی، جامعه شناس و از نویسندگان حوزه مسائل آموزش و پرورش است که از او مقالات و تحلیل های متعددی در محورهای جامعه شناسی آموزش و پرورش و مسائل صنفی معلمان کشور در رسانه های این حوزه منتشر شده است.

با دکتر محمد روزبهانی سوگوارانه به گفتگو نشستیم؛ سوگوار معلمی عزیز و سوگوار سقوط ادب و اخلاق در جامعه ای که باید میراث دار اسلام عزیز باشد. با معلمی جامعه شناس گفت و گو کردیم تا ضمن واکاوی دلایل این واقعه، نقش نظام تعلیم و تربیت را در پیشگیری از حوادثی اینچنینی بررسی کنیم.
او این حادثه بغرنج را علاوه بر اشتباه و ناآگاهی فردی و سیاستهای نظام آموزشی، معلول چرخه ی خشونت موجود در اجتماع دانست و با هشدار درباره سقوط جایگاه معلم در جامعه، به راهکارهایی برای حذف خشونت در سطح مدارس و به تبع اجتماع می پردازد.

در پی متن کامل گفت و گوی تفصیلی خبرنگار جماران با این معلم جامعه شناس تقدیم حضور خوانندگان عزیز می شود.


 



 به نظر شما، مسئله ی قتل مرحوم خشخاشی، صرفاً یک خطای انسانی و ناشی از جهل و ناآگاهی است یا می توان آن را معلول سیاست های کلی نظام تعلیم و تربیت دانست؟


من این حادثه را تنها یک خطای انسانی یا صرفاً معلول سیاست های نظام آموزشی نمی دانم. به نظر من، خشونت به صورت چرخه ای در جامعه شکل گرفته است که حاصل روابط یا تعارض بین نهادها، گروه­ها، افراد، خانواده ها و حتی گاه برخی از دستگاه های رسمی کشور با شهروندان است. در بسیاری از کشورها، چون روابط بین فردی و اجتماعی تعریف درستی ندارد؛ گاهی از دل این روابط، خشونت به وجود میآید. بی تردید نمی توان در این حادثه، نقش عامل انسانی را نادیده گرفت؛ زیرا انسان موجودی انتخابگر است و در نهایت، همه ی عوامل به انتخاب او بر می گردد. اما شرایط نیز تأثیرگذار است و انسان در شرایط انتخاب می کند که چه کنش و رفتاری را انجام دهد. به طور خلاصه، واقعه ی مرگ معلم بروجردی، پدیده ای است که حاصل مسائل و تضادهای داخل جامعه است که نظام تعلیم و تربیت هم بخشی از آن است. به نظر من در نظام آموزشی ما، رسانه ها و  برخی از مسئولین، مدارا و تساهل آموزش داده نمی شود. این یکی از ایرادهای جامعه است. در رسانه ها هم به ندرت، شاهد آموزش مدارا و دیگرخواهی هستیم. برخی از گروه ها و شخصیتهای سیاسی ـ اجتماعی، خود به نوعی مروج خشونت هستند. این مسئله چرخه خشونت را در جامعه به گردش در میآورد و حاصلش، تقریباً همان چیزی است که می بینیم.


 آیا شما معتقد به وجود خشونت کلامی و بدنی در مدارس هستید؟ اگر وجود دارد؛ آیا آن را به عنوان یکی از چالش های مهم نظام تعلیم و تربیت به شمار می آورید؟
بله، صد در صد. این مسئله واقعاً چالش است. مدارس امن ترین جایی بودند که سراغ داشتیم، اما امروزه این را مشاهده نمی کنیم. با جستجو در خبرها، به موارد بسیاری از این دست بر می خوریم. این اتفاق نقطه ی اوج این مسئله است که یک دانش آموز در کلاس درس و فضای تعلیم و تربیت، به راحتی و بدون اینکه مانعی ـ چه از نظر کنترل درونی و چه از نظر کنترل بیرونی ـ بر سر راهش باشد، معلم را مضروب کرده و در نهایت به قتل میرساند. ما در تاریخمان به ندرت چنین چیزی داشتیم یا شاید اصلا نداشتیم.


 به غیر از خشونت هایی که توسط معلمان صورت می گیرد، پدیده ای که بسیار با آن مواجه می شویم و تیتر خبرها را به خود اختصاص می دهد، معلم آزاری است. تا جایی که معلمان خصوصاً در دبیرستان، مورد ضرب و شتم قرار میگیرند. به نظر شما علت این مسئله چیست و آموزش و پرورش به عنوان متولی تعلیم و تربیت کشور، چه راهکارهایی را میتواند در پیش بگیرد؟
اعتقاد من بر این است که متأسفانه جامعه ما، اعم از  خانواده و مدرسه، خشونت زده است. یعنی در چرخه ی خشونت گرفتار شده ایم. نمی توان تنها یک عامل ـ مثلاً خانواده، مدرسه یا رسانه ـ را علت این موضوع دانست. در همه ی انواع خشونت جسمی، کلامی و روانی، روندی رو به افزایش را طی می کنیم. خشونت جسمی، تنها بخشی از خشونت علیه معلمان است. آنها به مراتب، خشونت کلامی و روانی بیشتری را تحمل میکنند. خود من در طول سابقه ی بیست و دو ساله ی تدریس، بارها از طرف دانش آموزان مورد آزار و خشونت زبانی قرار گرفته ام و هیچ مرجعی نیست که از معلمان در برابر چنین خشونت هایی دفاع کند.


با توجه به این موضوع، وضع قوانین انضباطی و آیین نامه ها را چگونه می بینید؟
قانون خاصی در این زمینه  وجود ندارد. همین امروز  مسئول حقوقی وزارت آموزش و پرورش بیان کرده است که قانونی در این زمینه نداریم. 


با وضعیت کنونی، معلم ها چه کنند؟
مسلماً در وهله ی اول، باید قوانینی تصویب شود که چرخه ی خشونت را از بین ببرد یا کنترل کند. معلم ها و مدارس هم باید آموزش های مدنی را از پایه آغاز کنند. مدارا مهمترین درسی است که دانش آموزان باید بیاموزند. من در طول دوران تدریس در مدرسه و دانشگاه، همواره بر این مطلب تأکید کرده ام. دانش آموزان باید از همان ابتدای کودکی، بیاموزند که در روابط اجتماعی، حتی آخرین راه نباید خشونت باشد. در صورتی که متأسفانه در جامعه ما، در روابط بین فردی و اجتماعی، اولین راه، خشن ترین راه است. این مسئله را حتی در روابط بین مسافر و راننده تاکسی، معلم و دانش آموز، فروشنده و خریدار  و ... به وفور، در سطح جامعه می بینیم. این مسائل با آموزش، اصلاح قوانین موجود و تصویب قوانین جدید حل میشود.


به نظر شما جایگاه مشاوران در مدارس چگونه است؟ آیا برای دانش آموزانی با مشکلات عاطفی و روانی، به تعداد کافی نیروی آموزش دیده داریم؟
 متأسفانه نه از نظر کمّی و نه از نظر کیفی، چنین نیروهایی در اختیار نداریم. آموزش و پرورش از نظر مشاوره، تهی است و حرفی برای گفتن ندارد.


اگر با مسئله کمبود مشاور در مدارس مواجه هستیم؛ چرا آموزش و پرورش به دنبال تعدیل نیروی انسانی است؟ آیا این سیاست، تأثیر مثبتی بر کاهش خشونت دارد یا به آن دامن می زند؟
اشاره کردم که ما جدای از بحث کمّی، از نظر کیفی دچار مشکل هستیم. بسیاری از نیروهایی که به عنوان مشاور فعالیت می کنند، بود و نبودشان در مدارس تأثیر چندانی ندارد. من وارد بحث تعدیل نیرو نمی شوم. شاید مسئولین آموزش و پرورش از دریچه ی اقتصادی یا مسائل دیگر به موضوع نگاه می کنند. اما اگر بخواهیم مسائل اجتماعی و روانشناختی را در آموزش و پرورش مورد توجه قرار دهیم؛ به اندازه کافی نیروهای آموزش دیده نداریم تا بتوانیم آموزش های اجتماعی و مهارتهای زندگی را به دانش آموزان تعلیم دهیم.  


آقای روزبهانی، تصور کنید معلم یک کلاس چهل نفره هستید. مدرسه ای که شاکله اش را دانش آموزان ضعیف تشکیل می دهند. معلم با چهل دانش آموز چه کاری میتواند انجام دهد؟ چیزی که من از صحبتهای شما برداشت میکنم، این است که همچنان باید شاهد این خشونت ها باشیم.
من در ابتدای صحبتم اشاره کردم که ما در یک چرخه ی خشونت قرار گرفته ایم که مرتب خود را بازتولید میکند. یعنی خشونت از خانواده وارد جامعه، از جامعه وارد رسانه، از رسانه وارد مدرسه و دوباره از مدرسه وارد خانواده می شود. این چرخه باید در یک جا متوقف شود. رسانه های ما باید در این خصوص، به طور جدی، فعالیت کنند. آموزشهای شهروندی را به صورت فیلمهای سینمایی، فیلمهای مستند و برنامه های آموزشی در دستور کار خود قرار دهند؛ یعنی رسانه مروج مدارا و خشونت پرهیزی شود. خانواده هم باید از طرق مختلف ـ رسانه ها، شهرداریها و ... ـ آموزش ببیند. محتوای درسی باید تغییر کند. معلم ها نیز باید آموزش ببینند. جامعه هم باید با تصویب قوانینی با هر نوع خشونت، با قاطعیت برخورد کند. البته قاطعیت به این معنا نیست که خشونت با خشونت پاسخ داده شود؛ زیرا این امر، چرخه ی خشونت را تداوم می بخشد.


واقعیت این است که امروزه نسبت به گذشته ـ مثلاً ده سال پیش ـ حرمت معلم بیش تر شکسته شده است. از نظر جامعه شناختی دلیل این اتفاق چیست؟
زمانی معلم ها در جامعه ی ما جزء گروههای مرجع بوده اند. ارزش ها، رفتارها و هنجارهای مورد پسند آنها، الگو و سرمشق دانش آموزان، خانواده ها و دیگر افراد جامعه بود. اما امروز، معلمان چنین جایگاهی ندارند. یکی از دلایل خشونت علیه معلمان، از دست رفتن این جایگاه گروه مرجعیت است که البته دلایل خودش را دارد. وضعیت معلمان، از نظر اجتماعی و اقتصادی، افت کرده و جایگاهشان حتی در چشم دولتها و حاکمیت سقوط کرده است.  


یکی از بحث هایی که مطرح کردید، نقصان آیین نامه های انضباطی است. به نظر شما، چه ضوابطی را می توان در نظر گرفت که معلم بتواند از آن ها به عنوان یک راهکار استفاده کند؟
ما میتوانیم از کشورهایی الگوبرداری کنیم که با این قضیه رو به رو بوده اند و تا حدودی، توانسته اند آن را کنترل کنند. به عنوان مثال در فرانسه، دانش آموز در صورت توهین زبانی به معلم، باید مبلغ قابل توجهی، جریمه ی نقدی پرداخت کند؛ ولی در کشور ما چنین چیزی نیست. هیچ آیین نامه و قانونی در این زمینه نداریم. در ردّ خشونت علیه دانش آموزان، آیین نامه هایی تدوین شده؛ اما در مورد حقوق معلم و ردّ خشونت علیه او، قانون و آیین نامه ای نداریم. این حادثه، نقطه ای است که باید ما را به این فکر بیندازد که آییننامه ها و قوانینی تصویب کنیم که از حقوق معلم در کلاس درس و مدرسه دفاع کند.


به عنوان سؤال آخر، آقای روزبهانی، به نظر شما، تشکل های صنفی در مسئله ی معلم آزاری و خشونت در مدارس، چه نقشی می توانند داشته باشند؟
البته من نمی توانم برای تشکلهای صنفی راهکار بدهم. ولی بهتراست، طوری عمل کنند که روند حرکتی در جامعه و نظام آموزشی، به سمت ترویج مدارا و خشونت پرهیزی باشد؛ یعنی با خشونت  به هر شکل، مخالفت شود. باید خواسته ها به سمت تصویب آییننامه و قانون در دفاع از حقوق همه ی شهروندان به خصوص معلمان باشد و از حقوق مدنی و شغلی معلم دفاع شود. بهتر این است که درخواست شود، آموزش های شهروندی وارد محتوای دروس گردد. مهارتهای  اجتماعی زندگی به دانش آموزان آموزش داده شود. مدارا و تساهل ترویج گردد. این ها نکاتی است که باید بر آن تأکید کنند؛ آن هم نه به صورت موردی، بلکه به صورت عمومی و همیشگی.


با توجه به صحبت های شما، اگر بخواهم جمع بندی کنم؛ همچنان باید شاهد چنین حوادثی در مدارس باشیم.
امیدواریم که چنین چیزی نباشد. ما در مطالعه ی پدیده های اجتماعی، روندها را نگاه میکنیم. باید دید روند پدیده ها و آسیبهای اجتماعی به چه سمتی می رود. مثبت است یا منفی؟ کاهشی است یا افزایشی؟ چیزی که ما در بارهی خشونت در جامعه شاهد آن هستیم؛ روندی افزایشی دارد. خشونت روز به روز، در حال افزایش است و  متأسفانه در همه ی تار و پود جامعه، تنیده شده است. ما دوست نداریم چنین چیزی باشد؛ اما وقتی به آینده نگاه می کنیم، چنین چیزی را مشاهده می کنیم. مسئله تلاش برای توقف یا کاهش این روند است که متخصصین باید در این مورد، اظهارنظر کنند و راهکارهایی ارائه دهند تا بتوانیم از این مقطع عبور کنیم. البته مهمترین راهکار، آموزش مهارتهای اجتماعی از خانواده تا مدرسه و رسانه ها 
می باشد.

http://roozbahany.blogsky.com/

آموزش و پرورش ایران و صداوسیمای سرافراز

آموزش و پرورش ایران و

 صداوسیمای سرافراز
  
فرهنگیان نیوز - تدبیر:


ن
امه ای به رئیس جدید رسانه ملی


آموزش و پرورش ایران و صداوسیمای سرافراز

نسل گذشته، "نسل باید" بود و این نسل، "نسل شاید" است. زبان تحکم، تحقیر، ارعاب، نصیحت و وصیت جاذبه ای برای آنها ندارد. باید با این نسل همراه شد تا به همدلی رسید.
عصرایران - آنچه می خوانید "سخنی معلمانه با رئیس جدید سازمان صدا و سیما" است که مرتضی نظری، پژوهشگر آموزش و پرورش و توسعه انسانی دانشگاه فرهنگیان نوشته و در اختیار عصرایران قرار داده است.

جناب آقای دکتر سرافراز

باسلام و آرزوی توفیق در مسؤلیت جدید

اجازه بدهید خبر داغی به شما بدهم: طبق اطلاعات موثق و قطعی از کشورمان، روسای قوا، وزرا، نمایندگان مجلس و بیش از دوهزار تن از مقامات و مدیران ارشد حاکمیتی در کنار هزاران متخصص، کارشناس و فعال بخش خصوصی متعلق به دولت های سال ۱۴۱۰ شمسی به بعد در ایران، هم اکنون و به صورت ناشناس در حال تحصیل در ۱۰۵ هزار مدرسه شهری و روستایی هستند.

شما مایلید به عنوان رییس بزرگترین رسانه کشور، این مردان و زنان کوچک را با چه کیفیت و نگرشی برای فردای ایران تربیت کنیم؟

مطمئنم شما هم مانند من در جریان هستید که معلمان ایران با دستان خالی در حال زندگی با این روسا، وزرا و مقامات آینده هستند اما همین معلمان اگر به جای آنکه امواج قدرتمند صداوسیما ویترین موسسات تست و کنکور باشد، رادیو و تلویزیون کشورشان را یاری گر مأموریت بزرگ خود بدانند، بی تردید دلگرم تر در کلاس و درس حاضر می شوند.

شما ریاست رسانه ای را بر عهده دارید که نه رقیبی دارد و نه تمام رسانه های داخلی امکان رقابت با رسانه شما را دارند. این گستردگی و ماهیت انحصاری به معنای فوق، انتظار طبقات اجتماعی را از شما بالا می برد. به عنوان یک معلم از شما درخواست چند کمک دارم:

لطفا کمک کنید که حرفهای خانم معلم ها و آقا معلم ها به مجرد نشستن بچه ها پای تلویزیون خنثی نشود.

در شرایط جهانی شدن که سخن از فشردگی زمان و مکان و بی اهمیت شدن مرزهای جغرافیایی و پدیده ای به نام "مرگ معلم" در میان است و در شرایطی که بچه های ایران زمین به شدت دچار گسست نسلی و فاصله با پدر و مادرها شده اند، باید کاری کنیم که لااقل مرجعیت معلم باقی بماند تا پناه آخر در معضلات و بحرانهای نوجوانی و جوانی، معلم باشد نه جای دیگر و کس دیگری.

خرد شدن یا نازل شدن شخصیت معلمان در برنامه های طنز و غیر طنز صداوسیما به نفع هیچ کس نیست. قطعا شما نیز بر همین عقیده اید که اگر معلمان ایرانی منزلت بالایی در افکار عمومی بیابند، جایی خواهد بود که فرزندان ایران بتوانند به عنوان الگوی فرهنگی به آنها اتکا کنند.

آموزش و پرورش گرفتار وضعیت غمبار و کسالت آوریست که از اداره خود نیز برنمی آید. آموزش و پرورش بدون پشتیبانی سازمان صداوسیما امکان همراه ساختن افکارعمومی را با مأموریت های خطیر خود ندارد و اساساً امکانات و قابلیت رسانه ای این وزارتخانه بسیار کوچکتر و نازل تر از آن است که توان اثرگذاری روی کارمندان خود را داشته باشد چه برسد به همراه نمودن جامعه. ما از شما تمهیداتی می خواهیم تا نگاه ۲۲ میلیون خانواده ایرانی را نسبت به آموزش و پرورش ارتقا دهید.

جناب رییس!

در سالهای گذشته به خانواده شریف معلمان کشور برخورده است که معاونت بازرگانی صداوسیما، نگاه خانواده ایرانی را برای تضمین فردای بچه هایشان به موسسات بی خاصیت تست و کنکور معطوف کرده اند و شبانه روز از تمام شبکه ها با تبلیغات مسلسل وار آنچنان القای نیاز کاذب می کنند که گویی اگر خانواده ای فرزندش را روانه این کلاسها و موسسات نکند خسران عظیم و جبران ناپذیری دیده!

آیا می دانید گردش مالی تنها یکی از این موسسات کنکور به برکت قرق کردن آنتن سیما، ماهانه قریب به بیست میلیارد تومان است؟!

اجازه بدهید یک نگاه اقتصادی جدید را به عنوان روش جایگزین معرفی کنم:

شما اگر اعتماد معلم را به برنامه های صداوسیما جلب کنید و نگاه ابزاری و سیاسی به آموزش و پرورش در برنامه های صداوسیما کاهش یابد، دایره نفوذ معلمان به اندازه ۱۲ میلیون دانش آموز است که هر کدام متعلق به یک خانواده هستند. اگر جمعیت هر خانواده را حداقل ۳ نفر در نظر بگیریم تا اینجای کار شما یک گروه مخاطب ۳۶ میلیونی دارید که توانسته اید اعتمادشان را جلب کنید. به این تعداد قریب به یک میلیون معلم را با احتساب خانواده هایشان اضافه کنید! آیا برای صداوسیما دست یازیدن به این سرمایه اجتماعی کم ارزش تر از جلب اعتماد بنگاهها و دلالان تست و کنکور است؟ آیا تاکنون اتاق فکری در صدا و سیما نبوده تا گوشزد کند که به جای نگاه نازل تبلیغاتی و بازرگانی به آموزش و پرورش، با جلب نظر معلمان و متمایل کردن سهمی از برنامه های صدا و سیما به تعلیم و تربیت، ضریب هواداری بینندگان و شنوندگانتان افزایش می یابد؟

معلمان عموماً از اینکه صداوسیما، کشتزار آموزش وپرورش را منبع تأمین هزینه های خود مفروض داشته، دلخورند.

فراموش نفرمایید که تأثیر عاطفی و الگویی معلم روی بچه ها به ویژه در مقطع ابتدایی بسیار بالاتر و عمیق تر از تأثیر پدر و مادر است. بچه ها عموما بین نظر اولیا و معلم ، دومی را ترجیح می دهند. امیدواریم در دوره مدیریت شما معلمان جزیی جدانشدنی از کنداکتورهای پخش باشند.

کمک کنید تا آموزش و پرورش به یک حساسیت ملی در کشور تبدیل شود. شما برای ایجاد این حساسیت ملی به هیچ مجوز و سند بالادستی جدیدی نیاز ندارید چون همه چیز مهیاست. حضرتعالی حکم انتصاب خود را از رهبر معظم دریافت کزده اید و ایشان موکداً و بارها از جمله در هفته بزرگداشت مقام معلم در سال جاری بیان داشتند که دستگاهها از هر نوع کمک به آموزش و پرورش دریغ نکنند.

کمک کنید تا در دوره مدیریت شما کسانی آموزش و پرورش را بیلبورد سلایق متحجرانه، تنگ نظرانه و جناحی نپندارند و مدارس را به مثابه سازمان رأی خود ندانند. معلمان ماهیتاً آزاد اندیش و منتقدند و از اینکه کسانی فقط آنها را برای پرشورکردن انتخابات به یاد آورند، دلزده اند.

کمک کنید دوربین خبرنگاران محترم سازمان شما به جز مواردی همچون مچ گیری از آموزش و پرورش و یا نشان دادن صفوف طولانی رأی دهندگان جلوی صندوق های اخذ رأی مستقر در مدارس، در مناسبتهای دیگری هم از معلم و دانش آموز سراغ بگیرند، دردهایشان را بشنوند و صدای آنها باشند.

کمک کنید تا آنتن صدا و سیما عادلانه توزیع شود. آیا جامعه میلیونی معلمان و دانش آموزان سهم کمی در مناسبات اجتماعی دارند؟

امیدوارم توانسته باشم جایگاه فراوزارتخانه ای آموزش و پرورش را در این مقال یادآور شوم. سخن از توجه ویژه صداوسیما به نهادی است که هسته اولیه مشارکت، مسؤولیت پذیری، قانونگرایی، شهروندی و توسعه یافتگی در آن شکل می گیرد.

انتظار اغلب دغدغه مندان فرهنگی کشور این است که نگاه برنامه سازان شما به سمت تولید ویژه برنامه هایی برای مهارتهای زندگی به دانش آموزان باشد.

به نظر می رسد نسل جدید ایران میانه خوبی با رسانه ملی ندارد و این یعنی از دست رفتن مهم ترین بخش جامعه.

اغلب صاحبنظران، مدارا و احترام به یکدیگر را گمشده زندگی در کلانشهرهای ایران می دانند. ادب و حفظ حرمت بزرگسالان، چالش اجتماعی و تربیتی نوجوان امروز است. جالب اینکه انگشت اشاره همه در این قبیل مسائل به سمت دو دستگاه است: صداوسیما و آموزش و پرورش!

روزگار پرمشغله کنونی مجالی برای پدران و مادران باقی نمی گذارد تا به دنیای فرزندان خود نزدیک شوند. انتظار از معلمان نیز منطقاً نمی تواند بیشتر از حد بضاعتشان باشد. اما تلویزیون عضو ثابت تمام خانواده ها در تمام اوقات شبانه روز است!

شما با ابزار قدرتمندی که در اختیار دارید کمک کنید تا نسل نوجوان و جوان ایرانی با تاریخ هفت هزارساله خود آشنا شود.

چه اشکالی دارد که دانش آموز ایرانی شکوه فرهنگ و تمدن ایران باستان را به جای تماشا از شبکه های ماهواره ای از تلویزیون کشور خودش ببیند؟

چرا دانش آموز ایرانی نباید با تصویری زیبا از دین که پیامبر صلح و مهربانی و امامان معصوم ما عرضه داشته اند، آشنا شود؟

چرا صداوسیما برنامه هایی نمی سازد که فرزندان ایران به هویت تاریخی، فرهنگی و ملی خود ببالند؟

صداوسیما می تواند به جای ترویج روحیه نفی دیگران؛ عشق به وطن، هویت ملی و دوست داشتن انسانها با هر سلیقه و تفاوتی را آموزش دهد.

جنابعالی به عنوان یک کارشناس خبره رسانه نیک می دانید که در دنیای جدید سخن از انواع سواد و سوادهای چندگانه درمیان است. امکانات آموزش و پرورش بسیار اندک است. اما معلمان در خود استعدادهایی دارند که بی منت می توانند یاریگر شما باشند. کافیست کمی پنجره رسانه ملی را به روی سرمایه نهفته در فرهنگیان کشور بگشایید .

بچه های ایران در میان امواج ماهواره ای و اینترنتی احاطه شده اند و از داخل هم فقط پیام نهی از منکر می شنود. ما نه قدرت از کار انداختن ماهواره های دنیا را داریم و نه نهی و منع جوانان چاره کار است. تنها راه، ارتقای سطح سواد رسانه ای آنهاست تا خانواده ها به یک رژیم مصرف رسانه برسند و نیز منتقدانه به ارزیابی شرایط پیرامونی خویش بنشینند.

امیدواریم سهم ویژه ای به توسعه تفکر انتقادی و سواد رسانه به ویژه در میان نسل نوجوان و جوان در برنامه های سازمان اختصاص دهید.

جناب دکتر سرافراز!

نسل گذشته، "نسل باید" بود و این نسل، "نسل شاید" است. زبان تحکم، تحقیر، ارعاب، نصیحت و وصیت جاذبه ای برای آنها ندارد. باید با این نسل همراه شد تا به همدلی رسید.

آنچه معروض داشتم نه اصلاح طلبانه بود و نه اصولگرایانه، بلکه سخنی بود معلمانه!

امید آنکه موثر افتد.

 http://www.farhangiannews.ir/

توسعه در کشور باید از آموزش و پرورش آغاز شود

توسعه در کشور باید از آموزش و پرورش آغاز شود


مهدی نوید ادهم دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش: 

                   سیاستگذاران باور کنند که راه توسعه کشور از طریق اموزش و پرورش است.

خبرگزاری تسنیم: دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش گفت: پدیده تلخ کوچک انگاری آموزش و پرورش را شاهد هستیم و مسئولان در عمل آموزش و پرورش را نادیده می‌گیرند. 
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، مهدی نوید ادهم با حضور در برنامه تلویزیونی، اظهار داشت: تدوین سند چشم انداز 20 ساله کشور حرکت تعالی بخش بود که زمینه دستیابی به توسعه پایدار را فراهم می‌آورد. اما در عمل دستگاه‌های مختلف التزام لازم را به این سند ندارند.
وی افزود: در آموزش و پرورش براین سند بیش از دستگاه‌های دیگر نیاز داشتیم چرا که رسالت آموزش و پرورش این است که با توجه به دستاوردهای گذشته دانش‌آموزان امروز را برای زندگی فردا آماده کند و مانند پلی است که بین دیروز، امروز و فردا ارتباط برقرار می‌کند.
دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش ادامه داد: دانش آموزان باید توانمندی‌هایی را کسب کنند که به درد زندگی فردا بخورد و سند چشم انداز برای سیاست گذاری در آموزش و پرورش مهم است و براساس باور کارشناسی به این نتیجه رسیدیم که توسعه در کشور باید از آموزش و پرورش آغاز شود. معتقد هستیم که آینده هر کشور را باید در امروز مدارس آن جستجو کرد.
نوید ادهم با اشاره به اینکه آموزش و پرورش از کاستی‌هایی رنج می برد که این آموزش و پرورش نمی‌تواند تحقق بخش سند چشم انداز توسعه باشد، گفت: به همین دلیل تعدادی از صاحب نظران به این باور رسیده اند که برای تحقق سند چشم انداز باید در آموزش و پرورش تحول جدی رخ دهد و با رهنمود مقام معظم رهبری سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تهیه و تصویب شد که هم اکنون در دستور کار این وزارتخانه قرار دارد.
وی ادامه داد: البته طی سه دهه‌ای که پشت سرگذاشتیم دستاوردهای خوبی در آموزش و پرورش داشتیم و تلاشهای بسیاری انجام شد که قابل احترام است به عنوان مثال طرح پوشش تحصیلی دانش آموزان افزایش یافت و هم اکنون به 97 درصد رسیده است و در سال‌های اخیر شاهد توسعه عدالت آموزشی و توجه به مدارس مناطق محروم و روستایی بودیم اما با وجود این دستاوردهای قابل احترام به دلیل تغییراتی که در جامعه رخ داده است این آموزش و پرورش پاسخگوی نیازهای امروز و فردای جامعه نیست.
دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش در خصوص ارتقای وضعیت رفاهی و معیشتی معلمان، گفت: برای ارتقای وضعیت رفاهی و معیشتی معلمان باید باور کنیم که آموزش و پرورش در توسعه کشور نقش جدی دارد و این باور هم اکنون در میان بسیاری از سیاستگذاران وجود ندارد، توسعه را بیشتر در ابعاد فیزیکی و مادی جامعه جستجو می‌کنیم و به سرمایه انسانی توجهی نداریم. 
نوید ادهم افزود: اولین قدم برای بهبود وضعیت معیشتی معلمان این است که سیاستگذاران باور کنند که راه توسعه کشور از طریق اموزش و پرورش است. اخیرا شاهد دو نامه از سوی اقتصاددانان و جامعه شناسان به ستاد اجرایی رئیس جمهور بودیم که در نامه عنوان کردند برای توسعه جامعه باید به اموزش و پرورش به ویژه مقطع ابتدایی توجه خاصی داشت چرا که برای رسیدن به توسعه باید دوران دبستان و قبل از دبستان را دریافت و انسان های توسعه یافته ای را تربیت کرد.
وی اظهار داشت: هم اکنون با پدیده تلخ کوچک انگاری آموزش و پرورش مواجه هستیم و نظام در عمل آموزش و پرورش را نادیده گرفته و تخصیص منابع و امکانات را نداریم. به گونه‌ای که این وزارت خانه همواره با مشکلات دست و پا گیر مواجه است. چرا باید مشکل حقوقی آموزش و پرورش زبانزد باشد و دغدغه وزیر این نهاد آتش‌سوزی بخاری‌های مدارس باشد.
دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش تصریح کرد: البته قبول داریم که مدیران و کارشناسان آموزش و پرورش برنامه‌ریزی مناسبی نداشته باشند اما بیشتر مشکلات این وزارتخانه بیرونی و به دلیل عدم حمایت کافی و کم بودن حقوق معلمان است.
نویدادهم در پاسخ به این پرسش که آموزش و پرورش برای تغییر نگاه حاکمیت به این نهاد چه کاری را انجام داده است، گفت: برای بهبود وضعیت آموزش و پرورش به یک عزم ملی و همگرایی جدی بین سیاستگذاران و تخصیص‌دهندگان منابع نیاز داریم که آنها باید باور کنند توسعه از آموزش و پرورش آغاز می‌شود.
وی افزود: دربودجه سال 93 شاهد رشد دو برابری بودجه آموزش و پرورش بودیم ولی آنقدر مشکلات این وزارتخانه زیاد است که این افزایش بودجه نیز کفاف نمی‌دهد و همچنان با مشکل حقوق معلمان و فضای فیزیکی مواجه هستیم.
دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش با اشاره به اینکه بودجه آموزش و پرورش درسال جاری 20 هزار میلیارد تومان بود، گفت: این مبلغ رقم بالایی در بودجه کشور است اما 98 درصد این رقم صرف پرداخت حقوق و مزایا شد و بودجه‌ای برای فعالیت‌های تربیتی، پرورشی، پژوهشی و توانمندسازی نیروی انسانی نداریم و برطرف کردن این مشکلات عزم ملی نیاز دارد. 

روزی برای احترام به آگاهی


 روزی برای احترام به آگاهی




سازمان علـمی، فرهنگی یونسکو و شورای بین المللی علوم، از سال ۲۰۰۱، دهم نوامبر یعنی ۱۹ آبان را «روز جهانی علم در خدمت صلح و توسعه» اعلام کردند و دو سه سالی است که انجمن ترویج علم ایران هم با دعوت از سازمان‌ها و افراد فعال در حوزه ترویج علم، حرکتی گسترده را برای بزرگداشت روز جهانی علم و گرامیداشت آن در قالب هفته ترویج علم آغاز کرده است.

امسال بزرگداشت روز جهانی علم و هفته ملی ترویج علم در شرایطی برگزار شد که با پیگیری های انجام شده ثبت روز جهانی «علم در خدمت صلح و توسعه» در مناسبت‌های تقویم رسمی کشور در جلسه شورای فرهنگ عمومی شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسیده است و این مناسبت در تقویم رسمی سال ۱۳۹۴ درج خواهد شد.
تاکید بر اهمیت به کارگیری علوم در فرآیند توسعه کشورها و نیز کاهش شکاف میان علم و جامعه از اهداف نام گذاری چنین روزی است و کوشش می شود تا توجه مردم به اهمیت نقش علم در پیشرفت جهان جلب شود. از دیگر اهداف روز جهانی علم، بهره مند شدن همه مردم، بنا به تخصص و مهارت شان، از علم است. 



ادامه مطلب ...

نخبگان کشور به آمریکا، کانادا، آلمان، انگلیس و سوئیس می‌روند

 

  • نخبگان کشور

     به آمریکا، کانادا، آلمان، انگلیس و سوئیس می‌روند


  • وقتی نخبگان را نمی‌توانیم جذب کنیم!
    •  قائم مقام بنیاد ملی نخبگان    با ذکر مثالی دیگر گفت:‌ در حال حاضر اگر 30 هزار نفر از فارغ‌التحصیلان درجه یک دکتری از دانشگاه‌های برتری همچون MIT به ایران بیایند ما تنها می‌توانیم دو یا سه هزار نفر آنها را در دانشگاه‌ها جذب کنیم؛ سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که مابقی آنها را چگونه جذب خواهیم کرد؟

      سهراب‌پور تصریح کرد: در حال حاضر ما در کشور با مشکل اشتغال نخبگان مواجه هستیم؛ اشتغالی در سطح شأن نخبگان. اگر اقتصاد کشور شکوفا شود، اگر عسلویه ما همانند قدیم فعال شود و ده‌ها اگر دیگر نداشته باشیم، شرایط به نحوی خواهد بود که ما بتوانیم تمامی فارغ‌التحصیلان را جذب کنیم.

      وی در ادامه تاکید کرد: ‌اگر اقتصاد کشور پویا باشد ما نه تنها می‌توانیم نخبگان را درکشور نگه داریم بلکه می‌توانیم آنها را به کشور نیز بازگردانیم





      ادامه مطلب ...

      دشواری‌های آموزشی در مناطق دوزبانه


       
      دشواری‌های آموزشی در مناطق دوزبانه 
       
      مینا بابایی* 
       
      آموزش به زبان فارسی در همه مدارس کشور قانون است. از شمال‌غرب کشور که به گویش کردی سخن می‌گویند تا شرقی‌ترین نقطه جنوب کشور که زبان رایج مردم، بلوچی است، زبان فارسی، زبان مشترک همه مدارس است. اگرچه این زبان مشترک می‌تواند در کنار زبان‌های محلی هم عامل اتحاد باشد و هم پل مستحکم ارتباط ملی، اما نکته اصلی این است که چه برنامه‌هایی برای آموزش زبان فارسی پیش از سوادآموزی یا همراه با آن در دستور کار وزارت آموزش و پرورش وجود دارد؟ برای مثال در روستاهای محروم سراوان یا ایرانشهر سیستان و بلوچستان با نرخ بی‌سوادی بالا، امکان یادگیری زبان فارسی قبل از هفت سالگی بسیار محدود است  یا اصلا وجود ندارد. کودکان بلوچ که والدین کم‌سواد یا بی‌سواد دارند، قبل از ورود به مدرسه، حتی فرصت محاوره روزانه با ابتدایی‌ترین و پیش پاافتاده‌ترین لغات فارسی را پیدا نمی‌کنند. این دانش‌آموزان با ورود به مدرسه  یکباره با زبانی تازه رو‌به‌رو می‌شوند، زبانی که مجبورند با آن صحبت کنند و با آن الفبا بیاموزند و این خود یکی از دلایل افت تحصیلی دانش‌آموزان مناطق محروم است. در واقع، باید ناآشنایی با زبان رسمی را نیز به‌عنوان یک عامل تشدیدکننده به عوامل دخیل در محرومیت آموزشی در مناطق مرزی و کم‌امکانات افزود. اگرچه در زمینه حل این مشکل، دولت و به‌طور مشخص وزارت آموزش و پرورش مانند بسیاری از دشواری‌های آموزشی دیگر، برنامه مدون و مشخصی در دستور کار ندارد اما، خبرها را که دنبال می‌کردم یک حرکت جالب و یک تلاش ستودنی توجهم را به خود جلب کرد. انجمن حامی با همکاری عموخیاط (آقای صداقتی)، اقدام به آموزش زبان فارسی در منطقه دشتیاری شهرستان چابهار کرده است. همکاری آقای علی صداقتی (عموخیاط) با کار گروه آموزش انجمن حامی دربحث سوادآموزی در مناطق محروم با بررسی آوا و گویش در منطقه دشتیاری چابهار آغاز شد. آقای صداقتی با بررسی علل کُند بودن روند سوادآموزی در زبان فارسی و عوامل تشدیدکننده‌ بی‌سوادی، روش نوین هنر خواندن و نوشتن در سی جلسه (۱۵روزه) را طراحی نمود و آن را در سال ۱۳۹۰ منتشر کرد. علی صداقتی خیاط ملقب به «عموخیاط» متولد ۱۳۲۵ در مشهد، نویسنده، فعال حقوق کودک و جامعه‌شناس ایرانی است. او سال‌های زیادی را صرف سوادآموزی به کودکان کار و خیابان و بازمانده از تحصیلکرده و مبتکر یک شیوه آموزشی جدید (به‌نام هنر خواندن و نوشتن) برای سوادآموزی به کودکان و بزرگسالان بازمانده از تحصیل است. در متن خبری که انجمن حامی روی صفحه خود گذاشته است می‌خوانیم: «آقای صداقتی (عمو خیاط ) با سال‌ها تجربه ارزنده و روش منحصر به فرد خویش بعد از بررسی زبان بلوچی در منطقه که در تابستان انجام و سپس برنامه‌ریزی شد به مدت یک ماه در مهرماه با استقرار درمنطقه دشتیاری با گروهی از معلمان و دانش‌آموزان در مقاطع مختلف این برنامه را کار نمودند. تلاش داوطلبانه و قابل ستایش ایشان و گروه‌شان، جوانانی از ایران زمین که داوطلبانه به حمایت از کودکان محروم به پاخاستند، در ارتقای کیفیت تحصیل این دانش‌آموزان موثر بوده و گزارش کیفی آن به‌زودی ارائه خواهد شد». تلاش‌های بی‌دریغ انجمن‌های غیردولتی و مردم نهاد و فعالیت‌های بی‌چشمداشت و ارزنده آدم‌هایی مثل عموخیاط واقعا ستودنی و بسیار قیمتی است چراکه، این تلاش‌ها می‌تواند مرهمی باشد بر زخم‌های محرومان و فرودستان مناطق محروم که سردر گریبان ناکامی‌های خویش‌اند. در هر حال آموزش به زبان فارسی قانون است، یک قانون سراسری و همگانی حتی برای کودکانی که فارسی‌زبان دوم برای آنهاست. اما واقعا چقدر پیش‌شرط‌های لازم برای پیاده سازی این قانون فراهم است؟ باید واکاوی دلایل ریز و درشت محرومیت کودکان این مناطق در صدر برنامه کاری مسئولان قرار گیرد. جای آن دارد که از خود بپرسیم آیا روزی خواهد آمد که ما شاهد همتی عالی در سطح مسئولان، دولت و تصمیم گیرندگان کلان برای محرومیت‌زدایی واقعی و عملی از مناطق محروم باشیم؟ یا روزی که دست‌کم نهادهای مردم‌نهاد را به یاری گیرند تا آنها گام‌هایی هر چند کوتاه در راستای محرومیت‌زدایی آموزشی بردارند؟
      * کارشناس آموزش و پرورش و فعال صنفی
      http://www.armandaily.ir/
      ۱۳۹۳ پنج شنبه ۲۲ آبان

      نامه آبراهام لینکن به آموزگار فرزندش


      نامه آبراهام لینکن به آموزگار فرزندش
        
      فرهنگیان نیوز - تدبیر:

      نامه آبراھام لینکلن به آموزگار فرزندش:


      … آموزگار عزیز


      فرزندم باید بداند که ھمه مردم عادل و ھمه آنھا صدیق نیستند ، به پسرم بیاموزید به ازای ھر شیاد ، انسانھای درست و  دیق ھم ھست و در ازای ھر سیاستمدار خودخواه ، رھبر باحمیّت و به ازای ھر دشمن دوستی ھم ھست .
      آموزگار عزیز ، میدانم وقت میگیرد اما اگر او با کار و زحمت خود کاسبی کند بھتر است از اینکه پنج دلار پیدا کند ، به او بیاموزید از باختن پند گیرد و از پیروز شدن غره نشود . به او نقشو تأثیر خندیدن و کتاب را آموزش دھید ، به او بگویید تعمق کند و به پرواز ،به گلھا و زنبورھا دقیق شود .
      به او بیاموزید بھتر است مردود شود تا با تقلب قبول شود ، به او یاد دھید با ملایمھا ملایم و با گردنکشان ، گردنکشباشد ، به او بگویید به عقایدش ایمان داشته باشد ، حرفھا را بشنود و درستھا را انتخاب کند ، به او ارزشھا را یاد دھید .
      به او بیاموزید در اوج اندوه تبسم کند ، به او یادآوری کنید در اشک ریختن خجالتی نیست ، به او بیاموزید برای فکر و شعورش قیمت گذارد اما برای دل نه !
      آموزگار عزیز
      در کار تدریس ملایمت کنید ، او را نازپرورده نکنید ، بگذارید تا
      شجاع باشد البته تمامی اینھا توقع زیادی است ، با اینکه او کودک کم سن و سالی است ولی فرزند خوبی است ؛ مراقبشباشید … 

      http://www.farhangiannews.ir/

      در همایش توسعه عدالت آموزشی جای معلمان خالی بود

      صاد بازار در کمین آموزش کشور


      در همایش توسعه عدالت آموزشی جای معلمان خالی بود 

      محمدرضا نیک نژاد،روزنامه شهروند،طرح نو،17 آبان ماه 93 

      به لطف دوست تازه و ارجمندی به نخستین همایش توسعه و عدالت آموزشی که با تلاشِ ارزشمند "انجمن حامیانفردا"،"دانشگاه صنعتی شریف" و "موسسه اخلاق شهروند" در روزهای سوم و چهارم آبان ماه برگزار گردید،دعوت شدم. به علت درگیری با مدرسه تنها توانستم عصر دو روز در همایش باشم. در این گردهمایی بسیاری از کنشگران دانشگاهی،اجتماعی،اقتصادی که کارشان وابستگی هایی به آموزش و مدرسه داشت در سطحی دانشگاهی – آکادمیک – به سخنرانی پرداختند و آمارهایی ارائه دادند و راهکارهایی. البته کاربدستان آموزشی هم دعوت شده بودند که با آوردن آمارهایی از رشد آموزش در دهه های گذشته در کشور با هیاهوی همراهان و خبرنگاران و عکاسان وارد شدند و با شگفتی بسیاری از حاضران همایش را ترک کردند. شگفتی از آن رو که پیش و پس از سخنرانی های ایشان برخی گروه های مردم نهاد با پخش نمایه ها و نماهنگ هایی از چهار گوشه کشور و نمایش کلاس هایی بی سقف،نیمکت هایی از کف زمین،زیر اندازهایی از روزنامه،تخته هایی شکسته و باران زده،دانش آموزانی که در کودکی پیر می نمودند و آموزگارانی تن خسته از نداری و البته  با انگیزه های انسانی،بی عدالتی آموزشی را به رخ پایتخت نشین ها کشیدند و اشگ بر چشمانِ آنان نشاندند. هنگامی که یکی از کنشگران مدنی سیستان و بلوچستان با لهجه شیرین و بغض آلودِ بلوچی و هنگام پخش نماهنگ ها گفت که به خدا ما هم ایرانی هستیم! و حق داریم مانند هر ایرانی آموزش ببینیم و درس بخوانیم و خدمت کنیم،کم مانده بود به فریاد درایم و با صدای بلند بگیریم. من به عنوان آموزگاری که شش سال در یکی از محروم ترین استان های غربی کشور به کار گمارده شده ام و بیش یک دهه نیز در پایتخت و در دبیرستان های گوناگون کار نموده ام،هرگز با چنین فقری روبرو نشده بودم که "شنیدن کی بود مانند دیدن"! بی گمان من،بچه ام،دانش آموزانم و همه مردم تهران و ایران،همان اندازه در درآمدهای نفتی و رفاه ناشی از آن سهم داریم که یک کودک بلوچ،یک آموزگار کرد،یک پیرمرد خراسانی،یک پیر زن عرب،یک جوان جویای کار هرمزگانی و ...! هنگامی که مجری نام آشنای تلوزیون پس از دیدن آن همه فقر در سیستان گفت : بیست سال پیش به یکی از کاربدستان آموزشی کشور که هنوز هم در همان جایگاه است و امروز در این همایش نیز سخن راند،گفتم برای مدرسه های کپری چه می کنید؟ پاسخ داد ما مدرسه های کپری نداریم! اما امروز پس از بیست سال،هم او و هم مدرسه های کپری بر جایند  و به گمان باید باشند!" حاضران با کف زدن های طولانی درد دل خویش را فریاد زدند و من هم! و چقدر درناک است که انسان برای خالی کردن عقده هایش کف بزند. از این سخن های ناخوشایند که بگذریم،برگزاری چنین همایشی و پیگیری های پس از آن می تواند گامی کارآمد در طرحِ فقر آموزشی باشد و البته عدالت آموزشی. همایش پس از دو روز درخشان پایان یافت اما جای دو گروه در آن خالی بود. نخست آن که چنین همایشی باید با حضور درگیرترین لایه های آموزشی یعنی معلمان آغاز و پایان می یافت تا بتوانند پنهانی ترین لایه های فقر که با تک تک سلول های خویش حس کرده اند را با شرکت کنندگان در میان بگذارند. تا هم آموزگارِ سیستانی از نداری خویش بگوید و هم همکار تهرانی اش از برخورداری خویش و دانش آموزانش! اگر دانش آموزان و آموزگاران بلوچ از دشواری های اقتصادی،درس و مشق را وامی گذارند و به دنبال کول بری و شغل های کاذب می روند،دانش آموز و معلم تهرانی از فشار درسی و فرهنگ کنکور مدار و نتیجه گرا و آشفته بازار کتاب های آموزشی و کمک آموزشی در آستانه افسردگی و شکست آموزشی قرار گرفته اند و شوربختانه حتی کاربدستان آموزشی نیز در گردابه هولناک آن گیر افتاده و بر طبل بازارِ کالا شدگی آموزش می کوبند و صدایی برای تجارتِ بزرگ آن شده اند. از این رو گرچه مهمانان و سخنرانانِ همایش،اندیشمندان دانشگاهی و البته کاربدست آموزشی بودند اما بسیاری از آنها با کلاس و مدرسه بیگانه می نمودند و درد کلاس های کسل کننده و آزار دهنده برخورداران شهری و مدرسه های کپری و بی امکانات چهار گوشه کشور را نچشیده بودند. بی گمان جای آموزگاران در این همایش خالی بود. اما به گفته دوست تازه و نکته سنجم، گویا مهم ترین مخاطب همایش،کار بدستان دولتی به ویژه آموزشی بودند که با سر و صدا آمدند و با سر و صدا رفتند. به جا بود که دست کم،وزیر آموزش و پرورش یکی از معاونان خویش را در دو روز برگزاری همایش به حضور در آن می گماشت تا افزون بر تهیه گزارش برای وزیر،راهکارهای ارائه شده را بررسی و به فرادستان خویش و دولت منتقل می نمود. اما شوربختانه با همه تلاش برگزار کنندگان،اساتیدِ دردمندِ گستره آموزشی،برای یکدیگر سخن گفتند و برای فقر آموزشی نسخه پیچیدند! از دیگر سو به باور نگارنده مخاطب اصلی همایش،نه دولت که حاکمیت – فرادستان حکومتی و از آن میان سران سه قوه – بود. دشواری های آموزشی نه تنها در نوع نگاه دولتمردان و فرادستان آموزشی است،بلکه به نگاه حاکمیتی نیز برمی گردد. زیرا پس از گذشت بیش از سه دهه از انقلاب و آمدن و رفتن ده – یازده دولت،همچنان آموزش و پرورش در گردابه دشواری های مدیریتی و به ویژه اقتصادی رو به ژرفاست. بهترین نمونه بی توجهی به نهاد آموزش،سهم بودجه هر ساله آن است. در دولت دوم اصلاحات بودجه آموزش و پرورش بیش از دوازده میلیارد دلار بود در حالی که بودجه امسالِ نهاد آموزشی،کمی بیش از بیست هزار میلیارد تومان! که با بهای امروزی دلار،نزدیک به 60 درصد بودجه پانزده سال پیش است! این کاهش بودجه و البته افزایش هزینه های آموزش،زمینه ساز کسری بودجه پنج هزار میلیارد تومانی در این وزارتخانه شده است و بهترین بهانه را به دست دوستداران اقتصاد بازار داده تا هر چه بیشتر در پی گیری سودای خویش یعنی خصوصی سازی آموزش و سپردن آن به دست سودمداران بخش خصوصی باشند. واپسین نمونه این سودا،واگذاری نهصد مدرسه در کشور به مدیران مدرسه های غیر دولتی است. بی گمان با این رویکرد اقتصادی- آموزشی کاربدستان و فرادستان کشور،نمی توان چندان به سامان یافتن آموزش در کشور دلخوش بود! بنابر این از برگزار کنندگان همایش که در گردآوری سازمان های قدرتمند اقتصادی از صندوق ذخیره فرهنگیان و شرکت سامسونگ گرفته تا فرابورس ایران و بنیاد علوی و بانک تجارت و ... کامیاب بوده اند،انتظار می رود که فرادستان حکومتی را به آموزش و پرورش نوباوگان کشور توجه بیشتری داده و با پیگیری دو سویه یعنی تغییر نگاه حکومتگران و بهره گیری از مشارکت های مردمی – البته نه فقط در پیگیری کمک های مالی – جنبشی برای ریشه کنی فقر آموزشی و برقراری عدالت در کشور بیاغازند. تا در دوره ای چند ساله چهره زشت فقر آموزشی در سراسر کشور جای خویش را به چهره ی زیبای عدالت آموزشی بدهد. تا شاید پس از مدتی نه چندان دراز دوستِ کنشگرِ مدنی از سیستان و بلوچستان با نماهنگ هایی از برنامه های گسترده مدرسه سازی و کیفیت بخشی آموزشی و نغمه های امیدبخش به پایتخت بیاید و پیام دار شادی این استان و مردم خون گرم آن و دیگر بخش های کشور باشد. آیا شدنی است!؟  

        http://shahrvand-newspaper.ir/?News_Id=11905  


      http://niknezhadmr.blogsky.com/