تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

تاریخچه تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

وبلاگ «محمّد خاکساری» مدیر مسئول و صاحب امتیاز هفته نامه «قلم معلّم» و از موسسین کانون صنفی معلمان، در مورد تاریخچه فعالیت های صنفی معلمان ایران، کانون های صنفی و بیانیه های شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان

نگاهی به “سرمایه نمادین” معلمان درجامعه ایران

 

نگاهی به “سرمایه نمادین” معلمان درجامعه ایران  


           

                               محمد حبیبی

امروزه بسیاری از کارکردهای سنتی خانواده ،به نهادهای آموزشی منتقل شده است.درنتیجه نقش اصلی تربیت نسل جوان وانتقال ارزشهای اجتماعی به آنها برعهده مدارس و به تبع آن معلمان است.افزایش کارایی و بهره وری نظام اموزشی درگرو شکل گیری رابطه ای مناسب میان معلمان ودانش آموزان از یک طرف واولیاء دانش اموز ان ومدیران مدارس از سوی دیگر است.این رابطه مناسب مستلزم اعتبار اجتماعی بالایی است که دراین سالها همواره درحال کاهش بوده است.

سرنوشت نسل جوان وآینده ساز کشور با عملکرد معلمان- که عاملان اصلی اجرای برنامه های مدون آموزش و پرورش اند-گره خورده است. معلمان درفرایند آموزش و پرورش نقش کلیدی دارند و به قول پیاژه روانشناس نامدار معاصر، زیباترین طرح اصلاح و بازسازی نظام آموزشی در صورتی که معلم به تعداد کافی و باکیفیت مطلوب دراختیار نباشد ،باشکست روبرو خواهدشد.(۱)درهرجامعه ای معلمان هنگامی می‌توانند نقش تاثیر گذار خود در فرایند آموزشی را به درستی ایفا کنند که واجد اعتبار اجتماعی بالایی بوده و پایگاه اجتماعی مستحکمی درسطح جامعه داشته باشند. به عبارت دیگر از منزلت اجتماعی بالایی برخوردار باشند. مناسب ترین مفهومی که عناصر اعتبار، منزلت اجتماعی وعناصر مشابه را می پوشاند ، مفهوم سرمایه نمادین است. سرمایه نمادین به هرگونه دارایی گفته می شود(هرگونه سرمایه اقتصادی،فرهنگی،اجتماعی و…) که دسته ای از اعضای اجتماع آنرا درمی یابند، به رسمیت می شناسند و برای آن ارزش قائل می شوند



ادامه مطلب ...

از دانشگاه مدرک ‌ساز تا دانشـگاه کـارآفـرین


 از دانشگاه مدرک ‌ساز تا دانشـگاه کـارآفـرین


دکتر محمدرضا نوری دلویی ، استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران


زندگی دانش آموزان و دانشجویانی که مهارت‌ها و جزئیات نظری و کارکردی اداره کسب و کار را به درستی در کلاس بیاموزند، بدون تردید توسعه می‌یابد. آنان با کسب مهارت‌های علمی و فنی و برخورداری از ایده‌ها و روحیه‌ی کارآفرینی، فعال و با نشاط چرخ‌های توسعه کشور را به حرکت در می‌آورند. آن گاه که رمز و راز چگونگی استفاده از آموخته‌های خود در خلق ایده و ثروت را بیاموزند؛ آن گاه که در خارج از کلاس و محیط‌های زنده کاری نیز به شیوه‌های مناسب و روزآمد و تعامل‌های مستمر و هدفمند با کارآفرینان به شناخت مشکلات و نیز خلاقیت‌های ذهنی خود نایل آیند، در مسیر حل دشواری‌ها گام‌های ارزشمندی را برمی‌دارند.


ادامه مطلب ...

" آنچه با پول نمی توان خرید


" آنچه با پول نمی توان خرید


متن زیر از کتاب " آنچه با پول نمی توان خرید" نوشته مایکل سندل،برگردان حسن افشار می باشد. من چندی پیش این کتاب را خریدم و خواندم و به نظرم کتاب بسیار ارزنده ای است.  نویسنده در این بخش به خرده از گسترش تبلیغات تجارتی در مدرسه های آمریکا می پردازد. در مدرسه های کنونی ما البته،مسآله ی تبلیغات تجارتی بدین گستردگی مطرح نیست اما به گمانم بحث نویسنده،خیلی هم بی پیوند با ما نباشد :

« تجارتی شدن بی حساب مدارس از دو جنبه فساد آور است. اولا بیشتر مواد آموزشی که شرکت ها به مدارس می دهند سطحی و تحریف شده و یک جانبه است. "اتحادیه مصرف کنندگان" در آمریکا مطالعه ای را انجام داده که نشان می دهد – همانطور که انتظار می رود- تقریبا 80 درصد مطالب آموزشی شرکت ها،جهت گیری به نفع محصول یا دیدگاه شرکت حامی دارند. ولی حتی اگر کاملا منزه و عینی هم بودند،تبلغات تجارتی اصولا با هدف مدارس ناسازگار است. تبلیغات تجارتی انسان را تشویق به خواستن چیزها و برآوردن خواسته هایش می کند،در حالی که مدرسه می خواهد به انسان بیاموزد که نقادانه به خواسته هایش بیندیشد و آنها را مهار کند یا ارتقاء دهد. تبلیغات به دنبال ایجاد مصرف کننده است،مدرسه در پی تربیت شهروند.

اما به دانش آموزی که خیلی از دوران کودکی اش صرف آموزش برای زندگی در جامعه ای مصرف گرا می شود،آسان نمی توان یاد داد که شهروندی با تفکر انتقادی درباره ی جهان پیرامونش باشد. در زمانه ای که بسیاری از کودکان،مثل بیلبورد های متحرک،سراپا پوشیده از مارک و آرم و لوگو،به مدرسه می روند،کار مدرسه دشوارتر- و مهم تر- می شود که باید از فرهنگ عامه ای که غرقه در مصرف گرایی است اندکی فاصله بگیرد.

ولی تبلیغت از فاصله بیزار است. مرزهای بین محل های متفاوت را محو می کند و هر نقطه ای را جایی برای فروش می بینددفترچه یک همایش بازاریابی در مدارس می گوید " سیل درآمد را در مدارس جست و جو کنید! چه بچه کلاس اولی باشد که می خواهد سواد بیاموزد،چه نوجوانی که می خواهد اولین ماشین اش را بخرد،ما تضمین می کنیم که محصول شما و شرکت شما را در محیط سنتی کلاس درس به دانش آموزان معرفی کنیم."

موقعی که بازاریاب ها هجوم می آورند،مدرسه های به ستوه آمده از بحران مالی،افزایش مالیات ها،کاهش بودجه ها،و افزایش تعداد محصلان،چاره ای جز این نمی بینند که درها را به روی آنها باز کنند. ولی بیشتر،ما مردم مقصریم تا مدارس. در عوض این که بودجه عمومی برای آموزش فرزندانمان را افزایش بدهیم،وقت آنها و مغز آنها را به "برگرکینگ" و "ماونتین دی یو" می فروشیم.» (صفحه های 177 و 178)

http://bohluli.blogsky.com/

مدیریت رفتار در کلاس‌های درس

 

مدیریت رفتار در کلاس‌های درس



مهم‌ترین ویژگی‌های مدیریت موثر رفتار در کلاس عبارتند از:


به‌عنوان یک معلم داشتن رفتار مناسب را مهم‌ترین وظیفه خود بدانید و آن را در راس امور قرار دهید.

به دانش‌آموزان به طور فعال مسئولیت‌هایشان را آموزش دهید.

حتی وقتی رفتار دانش‌آموزی از نظر اجتماعی مناسب و پذیرفته نیست، رفتارتان طوری باشد که حقوق خودتان و او را حفظ کنید.

توجه خود را معطوف به حرکت در جهتی کنید که برای دانش‌آموزان نتایج موفقیت‌آمیز در برداشته باشد.

دانش‌آموزان را وقتی رفتار خوبی از آنها سر می‌زند، تشویق کنید.

به دانش‌آموز مرتبا بازخورد رفتار مناسبش را بدهید. برای این‌کار رفتار او را با استفاده از واژه‌های مثبت توصیف کنید.

آگاهانه از حرکات و اشاره‌هایی استفاده کنید که اقتدار و اعتماد به نفس شما را نشان می‌دهد.

از روش‌های مسالمت‌آمیز استفاده کنید.

از تمرکز بیش از حد روی رفتارهای نامناسبی که از دانش‌آموزان سر می‌زند خودداری کنید.

از عزت نفس دانش‌آموزان حمایت و محافظت کنید.

به دانش‌آموزان فرصت بدهید تا بر رفتارشان مسلط شوند و بتوانند به توصیه‌های شما پاسخ بدهند.

همیشه براساس قوانین کلاس رفتار دانش‌آموزان را تصحیح کنید.

موقع عصبانیت قضاوت نکنید.

قبل از آرام کردن دیگران، اول خودتان را آرام کنید.



ادامه مطلب ...

پیوند سست خانه و مدرسه

  

پیوند سست خانه و مدرسه



 ، احمدرضا ایمانی، رئیس گروه انجمن اولیا و مربیان آموزش و پرورش شهر تهران گرچه وجود انجمن‌های ناکارآمد را تائید می‌کند، ولی به غالب بودن انجمن‌های موثر بر انجمن‌های ضعیف معتقد و از گفته خویش مطمئن است. او در گفت‌وگو با جام جم از تشکیل سه کارگروه در مدارس می‌گوید که انجمن‌ها در قالب این کارگروه‌ها ایفای نقش می‌کنند؛ اول کارگروه آموزشی، دوم پرورشی و سوم کارگروه عمرانی.

ادامه مطلب ...

علی اصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش در گفت وگو با « اعتماد»:مدرسه فروشی نمی کنیم


 علی اصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش


 در گفت وگو با « اعتماد»:مدرسه فروشی نمی کنیم



نویسنده: مریم بابایی


ارتباط تان با تشکل های صنفی معلمان به چه صورت است؟


    از زمان تصدی وزارت چهار یا پنج بار با نماینده تشکل ها جلسه داشتیم. مشاوری هم با عنوان مشاور وزیر در امور تشکل ها در این زمینه انتخاب کرده ام که رابط وزارتخانه با تشکل ها است. به نظر می رسد که این اقدامات گام هایی برای نزدیک شدن وزارت آموزش و پرورش به معلمان و فرهنگیان است.

    از زمان تصدی وزارت چهار یا پنج بار با نماینده تشکل ها جلسه داشتیم. مشاوری هم با عنوان مشاور وزیر در امور تشکل ها در این زمینه انتخاب کرده ام که رابط وزارتخانه با تشکل ها است. به نظر می رسد که این اقدامات گام هایی برای نزدیک شدن وزارت آموزش و پرورش به معلمان و فرهنگیان است.


ادامه مطلب ...

مدارس قدیمی ایران

 مدارس قدیمی ایران


به مناسبت آغاز سال تحصیلی بر آن شدیم تا به تاریخچه پیدایش مدارس کشور و معرفی چند نمونه از قدیمی ترین آنها به عنوان بخشی از میراث فرهنگی ایران زمین بپردازیم. 
پرداختن به آموزش‌های سنتی در سده‌های ۱۲ و ۱۳ ه. ق در مکتب‌خانه‌ها و مدارس دینی ایران در حدی بود که افراد خواندن و نوشتن و حداکثر احکام دینی را بیاموزند. از میان افرادی که این مرحله را پشت سر می‌گذاشتند، تعداد معدودی که توانایی مالی و علاقه به فراگیری علوم بیشتر را داشتند یا در خانواده‌های فرهنگی و مذهبی رشد می‌کردند، برای علم‌آموزی به شهرهای بزرگ و مذهبی که دارای مدارس علوم دینی معتبر بودند، می‌رفتند . اما بیشتر آن‌ها فقط علومی را فرامی‌گرفتند که مربوط به مسایل دینی و مذهبی، ادبیات، حساب و هندسه، فلسفه ، نجوم و دیگر علوم در سطح معینی بود و با علوم جدید آشنایی زیادی پیدا نمی‌کردند. این مسئله موجب می‌شد به نیازهای روز جامعه مانند صنعت ، کشاورزی، پزشکی و علوم نظامی توجه چندانی نشود. حال‌آنکه در اروپا، وقوع رنسانس و انقلاب صنعتی در سده‌های ۱۸ و ۱۹ میلادی و پیشرفت روزافزون اروپائی‌ها در علوم جدید موجب شد تا آنان به برتری چشمگیری در صنایع جدید و احداث کارخانه‌ها و ادوات جنگی دست یابند. 
ادامه مطلب ...

فرزندان فرهنگیان در اولویت استخدام آموزش و پرورش هستند

فرزندان فرهنگیان در اولویت استخدام آموزش و پرورش هستند
  

فرهنگیان نیوز - تدبیر:

کرمانشاه - خبرگزاری مهر: معاون برنامه ریزی رئیس جمهور گفت: طبق مصوبه جدید دولت فرزندان فرهنگیان در اولویت استخدام آموزش و پرورش هستند.
فرزندان فرهنگیان در اولویت استخدام آموزش و پرورش هستند

به گزارش خبرنگار مهر، محمدباقر نوبخت شامگاه سه شنبه در جمع فرهنگیان استان کرمانشاه اظهار داشت: بر اساس مصوبه جدید دولت فرزندان فرهنگیان در اولویت استخدام آموزش و پرورش قرار دارند.

وی با اشاره به جایگاه و مقام ارزنده فرهنگیان این مصوبه را یک اقدام کوچک برای قدردانی از زحمات تلاشگران عرصه تعلیم و تربیت عنوان کرد.

نوبخت در ادامه به تلاش های گسترده دولت برای رفع مشکل بیکاری جوانان اشاره کرد و افزود: مسئله اشتغال جوانان امری است که دولت به صورت ویژه ای به آن توجه دارد و امیدواریم در آینده شاهد بهبود وضعیت اشتغال باشیم.

سخنگوی دولت همچنین خاطر نشان کرد: حل مشکلات فرهنگیان و پرداخت مطالبات آنها نیز در اولویت است که در همین راستا ۱۰ هزار میلیارد تومان در اواخر  سال گذشته در اختیار آموزش و پرورش قرار داده شد.

وی در ادامه به شرایط حساس کشور و مذاکرات ایران با کشورهای ۱+۵ اشاره کرد و گفت: باید با یاری خداوند در برابر تحریم های ناجوانمردانه دشمنان مقاومت کنیم تا انشاء الله بتوانیم به تدریج تحریم ها را از بین ببریم.

معاون برنامه ریزی رئیس جمهور افزود: ملت ما قدرت ایمان و استقامت خود را در دوران هشت سال دفاع مقدس به اثبات رسانده است، لذا قطعا خواهد توانست از شرایط سخت فعلی نیز سربلند بیرون بیاید.

 نوبخت در پایان یادآور شد: اعتبارات عمرانی استان ها با وجود مشکلات بسیاری که وجود دارد به طور کامل تخصیص یافت تا در رابطه با پرداخت حقوق کارمندان مشکلی وجود نداشته باشد

www.farhangiannews.i

" آنچه با پول نمی توان خرید"


" آنچه با پول نمی توان خرید" 

  متن زیر را از کتاب " آنچه با پول نمی توان خرید" نوشته مایکل سندل،برگردان حسن افشار،برگزیده و تایپ کرده ام. نویسنده در این بخش به خرده از گسترش تبلیغات تجارتی در مدرسه های آمریکا می پردازد. در مدرسه های کنونی ما البته،مسآله ی تبلیغات تجارتی بدین گستردگی مطرح نیست اما به گمانم بحث نویسنده،خیلی هم بی پیوند با ما نباشد :

« تجارتی شدن بی حساب مدارس از دو جنبه فساد آور است. اولا بیشتر مواد آموزشی که شرکت ها به مدارس می دهند سطحی و تحریف شده و یک جانبه است. "اتحادیه مصرف کنندگان" در آمریکا مطالعه ای را انجام داده که نشان می دهد – همانطور که انتظار می رود- تقریبا 80 درصد مطالب آموزشی شرکت ها،جهت گیری به نفع محصول یا دیدگاه شرکت حامی دارند. ولی حتی اگر کاملا منزه و عینی هم بودند،تبلغات تجارتی اصولا با هدف مدارس ناسازگار است. تبلیغات تجارتی انسان را تشویق به خواستن چیزها و برآوردن خواسته هایش می کند،در حالی که مدرسه می خواهد به انسان بیاموزد که نقادانه به خواسته هایش بیندیشد و آنها را مهار کند یا ارتقاء دهد. تبلیغات به دنبال ایجاد مصرف کننده است،مدرسه در پی تربیت شهروند.

 اما به دانش آموزی که خیلی از دوران کودکی اش صرف آموزش برای زندگی در جامعه ای مصرف گرا می شود،آسان نمی توان یاد داد که شهروندی با تفکر انتقادی درباره ی جهان پیرامونش باشد. در زمانه ای که بسیاری از کودکان،مثل بیلبورد های متحرک،سراپا پوشیده از مارک و آرم و لوگو،به مدرسه می روند،کار مدرسه دشوارتر- و مهم تر- می شود که باید از فرهنگ عامه ای که غرقه در مصرف گرایی است اندکی فاصله بگیرد.

ولی تبلیغات از فاصله بیزار است. مرزهای بین محل های متفاوت را محو می کند و هر نقطه ای را جایی برای فروش می بیند. دفترچه یک همایش بازاریابی در مدارس می گوید " سیل درآمد را در مدارس جست و جو کنید! چه بچه کلاس اولی باشد که می خواهد سواد بیاموزد،چه نوجوانی که می خواهد اولین ماشین اش را بخرد،ما تضمین می کنیم که محصول شما و شرکت شما را در محیط سنتی کلاس درس به دانش آموزان معرفی کنیم."

 موقعی که بازاریاب ها هجوم می آورند،مدرسه های به ستوه آمده از بحران مالی،افزایش مالیات ها،کاهش بودجه ها،و افزایش تعداد محصلان،چاره ای جز این نمی بینند که درها را به روی آنها باز کنند. ولی بیشتر،ما مردم مقصریم تا مدارس. در عوض این که بودجه عمومی برای آموزش فرزندانمان را افزایش بدهیم،وقت آنها و مغز آنها را به "برگرکینگ" و "ماونتین دی یو" می فروشیم.»  (صفحه های 177 و 178)

http://bohluli.blogsky.com/

به یاد میرزا حسن رشدیه، بنیان گذار آموزش نوین در ایران

به یاد میرزا حسن رشدیه،

 بنیان گذار آموزش نوین در ایران


نسرین هزاره مقدم

میرزا حسن رشدیه، پدر مدارس نوین ایران است. رشدیه اولین کسی بود که باب تعلیم و تربیت را به روی عوام گشود. یکی از اسناد به جا مانده از رشدیه، نامه ای است که در اواخر عمر در شرح سختی های سالیان گذشته، به مجلس شورا فرستاده. در ابتدای نامه می خوانیم:
“دوازدهم رمضان 1293 از محراب و منبر پای گریز برداشته، از راه ارس عازم مشهد شدم. در ایروان، اوضاع مدارس روس را دیده، به فکر تاسیس مدرسه برای ایرانیان افتادم. به روزنامه اختر نوشتم که در هر کجا دارالمعلمین اسلامی سراغ دارید، برای من بنویسید که تحصیل علوم تعلیم را به آنجا بروم. جواب آمد که انگلیسیها در مصر یک دارالمعلمین تاسیس کرده، چهار ماه بعد افتتاح خواهد شد. از زیارت مشهد فسخ عزیمت نموده، یک باب حمامی را که در تبریز داشتم، به یکی از تجار فروخته، روانه مصر گردیدم. پس از دو سال ونیم اقامت در آنجا، بر گشته و مدرسه ای تاسیس نمودم………….
وفای به عهد همین شد که در مابین سنه 1299 و سنه 1315، هفت مدرسه باز کرده، به یغمای اشرار یا اخیار داده. پنج مرتبه از تبریز به مشهد فرار کرده ام. اما خسته نمی شدم. همان روز برهم خوردن مکتب، شبانه از شهر می رفتم و پس از چندی برگشته، در محلی غیر از اولی، مکتب رشدیه را بی تغییر اسم باز می کردم. آخرین دفعه دیدم که دیگر خانه به جهت مکتب به من کرایه نمی دهند و……….”roshd
در ادامه این نامه طولانی، میرزا حسن، مرارت ها و دربدری هاو مفلسی خود و مدارس را شرح می دهد. شرح می دهد که چگونه به کلات تبعید شد، چگونه علما تکفیرش کردند و او چگونه با استقراض از ملت و خرج شخصی، مدارس را همیشه سرپا نگه می داشته است. نامه اش را با این جملات خاتمه می دهد:

“تا استطاعت داشتم، در راه معارف هزارها خرج کرده، دیناری از دولت نگرفته ام. حال که در ازای 19 نفر عیالات، واجب النفقه و در خدمت به معارف منحصر به فردم، …. وجه معاش می خواهم. چقدر وقیح است که در این چنین روز فقر، از هفت هزار تومان بودجه معارف، هزار و پانصد تومان به مدارس بدهیم و پنج هزار و پانصد تومان، در پشت میزها، عبث خرج کنیم. در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.”

روحش شاد………….

در همین حوالی آموزش وپرورش ایران و قیف نورنبرگ

 

در همین حوالی 

آموزش وپرورش ایران و قیف نورنبرگ



در حالی که در جهان پیشرفته امروزی کمتر نمونه هایی از آموزش وپرورش عامل دیده می شود، بلکه همه جا نهاد آموزش وپرورش ناظر بر جریان های آموزشی است؛ آن هم نه ناظر بر یک جریان. آموزش وپرورش اگر بخواهد به همین سبک و شیوه جلو برود، حتی این شیوه از آموزش کهنه و نخ نما، یعنی لوله قیف نورنبرگ به هم تابیده و مسدود خواهد شد. نشانه های آن، همین اکنون هم در تمام ساختار آموزش وپرورش به روشنی دیده می شود. پس بهتر نیست که نهادهای مدنی سهمی در آموزش وپرورش ایران داشته باش


ادامه مطلب ...

دو نوع مدیر و روحیه ی مدیریتی!!



آنهایی که حتی مقدار کمی مدیریت خوانده یا از انواع آن شنیده اند، می دانند که معمولاً برای انتخاب مدیر و اعمال مدیریت در اداره ی یک مؤسسه، آشنایی با محیط کار و کارکنان مؤسسه، قبل از ورود به آن، از موارد ابتدایی انتخاب مدیریت می باشد. مثلاً فرض کنید بخواهند فردی را بر یک مرکز فرهنگی یا اقتصادی بگمارند، شخص گمارده باید حداقل شناختی از محیط فیزیکی، حیطه ی کاری و افراد شاغل در اداره داشته باشد. اما متأسفانه در بیشتر مواقع، این امر صورت نمی گیرد. چرا؟ چون نوع انتخاب مدیر، انتصابی و رابطه ای است نه ضابطه ای. بنده یا شما موارد بسیاری در ذهن داشته و داریم. مثلاً در یکی از شهرهای بلاد کورستان! بنده ی خدایی را بر مرکزی گماردند که مدرک تحصیلی و سابقه ی کاری وی ارتباطی با محل کار جدیدش نداشت و بنده ی خدا بعدها متوجه شده که به کجا منصوب شده است!! حالا فرض کنید ایشان با این اوضاع و شرایط، کجا و با چه برنامه ای می تواند مدیریت کند؟

اما افراد مقید به ضابطه، با هوش و ذکاوت هم هستند که تشنه ی هر نوع مدیریتی نیستند. مثلاً یادم هست حدود سال 1371 قرار بود بر یک مرکزی، فردی را منصوب کنند. ایشان را می دیدم که حتی بعد از وقت اداری در محیط اداره می ماند و اوضاع را بررسی می کرد و سرانجام و پس از مدت ها، به هر دلیلی، به این نتیجه رسید که توانایی آغاز کار را ندارد. چون به ضوابط اعتقاد داشت و شاهد بود در محیطی که رابطه جای ضابطه را گرفته مشکل بتوان کار کرد.

و واقعاً که بسیارند آن نوع اول و کم هستند از این نوع!!!!

شما هم مثال دیگری در ذهن دارید؟!

http://shadhisgroup.blogfa.com/

با سوادی

با سوادی


بر اساس آمار 2011 سازمان یونسکو با سواد ترین کشور ها با بیش از 99% جمعیت باسواد ،گرجستان -کوبا -ارمنستان- روسیه -استرالیا کشور های امریکای شمالی -کره شمالی وجنوبی -انگلیس 
و بی سواد ترین کشور ها با بیش از 50% جمعیت بی سواد، کشور های مالی-چاد-گینه- نیجر--اتیوپی-و...-افغانستان


در این مقایسه ایران از بین 178 کشور در جایگاه 120 قرار گرفته است .طبق این آمار 23% از جمعیت ایران سوادخواندن ونوشتن ندارند!
کاری به تعریف باسوادی وبی سوادی نداریم که خنده آوراست !
ولی یک دغدغه همیشگی داریم ، منظور از باسواد ،یعنی این که مردم به حقوق شان آشنا باشند و حقوق دیگران را محترم بدارند! حال این واقعیت را کجای عالم باید یافت ،خود مسأله دیگری است.

http://www.aemi.blogfa.com/


نشست هم‌اندیشی سوادآموزی و توسعه پایدار در کمیسیون ملی یونسکو برگزار

ارسال به دوستان
نشست هم‌اندیشی سوادآموزی و توسعه پایدار در کمیسیون ملی یونسکو برگزار می‌شود

گروه آموزش کمیسیون ملی یونسکو به مناسبت بزرگداشت روز جهانی سوادآموزی در سال 2014، نشست هم‌اندیشی سوادآموزی و توسعه پایدار را برگزار می‌کند.

خبرگزاری فارس: نشست هم‌اندیشی سوادآموزی و توسعه پایدار در کمیسیون ملی یونسکو برگزار می‌شود

به گزارش گروه آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، هدف از برگزاری نشست هم‌اندیشی سوادآموزی و توسعه پایدار که با شرکت سیاستگذاران، مدیران و کارشناسان حوزه آموزش و سوادآموزی برگزار می‌شود، بحث و تبادل نظر درباره نقش و جایگاه سوادآموزی در تحقق اهداف توسعه پایدار، ارزیابی وضعیت آموزش پایه و سوادآموزی در کشور و نیز تعیین چالش‌ها و ارائه راهکارهایی برای اقدام‌های آینده با توجه به کاربرد فناوری‌های جدید در ایجاد فرصت‌های سوادآموزی پایدار و یادگیری مادام‌العمر برای همه است.

در این نشست علی باقرزاده معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان نهضت سوادآموزی، منیر صفی‌الدین رئیس دفتر یونیسف در تهران، ایستر لاروش رئیس دفتر منطقه‌ای یونسکو در تهران، محمدرضا سعیدآبادی دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو و محدثه محب‌حسینی مدیر گروه آموزش این کمیسیون در حوزه نقش و جایگاه سوادآموزی در تحقق ابعاد مختلف توسعه پایدار سخنرانی می‌کنند و پس از آن مطالب مطرح شده مورد بررسی و تحلیل قرار می‌گیرد.

گفتنی است یونسکو روز 8 سپتامبر را روز جهانی سوادآموزی نامگذاری کرده و این روز در هر سال به موضوع خاصی اختصاص دارد و موضوع روز جهانی سوادآموزی در سال 2014 "سوادآموزی و توسعه پایدار" نام گرفته است.

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930615001299#sthash.7E4IyZ63.dpuf

خبر گزاری فارس- ۱۵ شهر یور ۹۳

تأثیر تفاوت‌های فردی در فرایند یاددهی و یادگیری


تأثیر تفاوت‌های فردی در فرایند یاددهی و یادگیری

آقای دکتر قرایی مقدم،نرگس‌السادات حسینی
بخش نخست


 کودک می‌خواهد مثل شخص محبوب و مورد علاقه‌اش باشد، کودک بیشتر چیزها را از راه تقلید از شخص مورد علاقه‌اش یاد می‌گیرد. پسر سعی می‌کند مانند پدر خود باشد و به اعمال وی عشق می‌ورزد و او را تحسین می‌کند. پدر هم احتمالاً این رفتار را با توجه و تأیید مهرآمیز پاداش می‌دهد. در عین حال، این شیوه می‌تواند در یادگیری مشکلاتی ایجاد کند. برای مثال، هنگامی که یک پسر چهار ساله به خاطر کتک‌زدن خواهر کوچک خود توسط پدر تنبیه می‌شود، چه اتفاقی می‌افتد؟ از یک سو به خاطر کتک زدن فردی کوچکتر از خود تنبیه شده است و از سوی دیگر این الگو رفتاری از طرف کسی که بیش از همه مورد علاقه و محبت اوست و کودک سعی دارد خود را با او همانند سازد، عرضه شده است. پسر کوچک از این موضوع چه چیزی یاد می‌گیرد؟ احتمالاً بعد از این خواهر خود را دور از چشم پدر تنبیه خواهد کرد.

ادامه مطلب ...

چگونه مقالاتی مخاطب پسند بنویسیم؟

 اصول نگارش مقاله آنلاین
 چگونه مقالاتی مخاطب پسند بنویسیم؟ 
نویسنده : مجید کثیری

یکی از پرکاربردترین انواع محتوا در وب، «مقاله» است. مخصوصا این روزها که بحث بازاریابی محتوایی داغ است. همه می‌خواهند با مقالاتشان نه تنها در موتورهای جست و جو رشد کنند‏، بلکه تلاش می‌کنند به این وسیله، مخاطب بیشتری را جذب شرکت و برند خود کنند. اما متاسفانه اکثر مقالات منتشر شده در فضای مجازی، بخصوص در محیط زبان فارسی، حداقل استانداردها را هم ندارند . این مقالات یا ترجمه‌هایی هستند که با مخاطب هیچ ارتباطی برقرار نمی‌سازند، یا بدون در نظر گرفتن اصول و تکنیک‌های تدوین مقاله به نگارش در آمده اند.

لازم است قبل از تهیه هر مقاله یا همان Article، یک الگوی ذهنی از این که مطلب را برای چه کسانی می‌نویسید در ذهن خود بسازید. من مخاطبان و الگوهایی که باید در موقع نگارش مقاله مد نظر داشته باشید را در چهار دسته طبقه‌بندی کرده‌ام:

1- نوشتن برای خواننده

2- نوشتن برای موتورهای جست‌و‌جو

3- نوشتن برای سایت‌های هم رشته معتبر که مطالب شما را با ذکر منبع و لینک دهی کپی می‌کنند

4- نوشتن برای سارقان اینترنتی (کسانی که مطالب شما را می‌دزدند) که در ایران فعالیت رایجی است و ما نیز در سایت اخبار رسمی‌با این مساله به عنوان یک چالش جدی ضد کپی رایت مواجه هستیم.

برای این که یک مقاله هر 4 دغدغه را پوشش دهد نیاز به به کارگیری استراتژی‌هایی دارید.

در این مطلب با نوشتن مقاله برای «خواننده» آشنا می‌شوید؛ مقوله‌ای به نام: «قرار دادن خواننده در اولویت اصلی ذهن در زمان نگارش مقاله».

توصیه‌های بسیاری از افراد فنی و طراح سایت یا متخصصان شنیده می‌شود که می‌گویند این روزها هر مطلبی تولید می‌کنید باید برای موتورهای جست و جو بنویسید. اما حتی اگر بتوانید با استراتژی و تکنیک‌هایی و به وسیله تولید محتوا به رنکینگ بالایی در موتورهای جست‌و‌جو دست یابید، این مخاطب شماست که تصمیم می‌گیرد دوباره به سایت شما بیاید یا نه. در واقع روبات‌های گوگل هم تلاش می‌کنند تا الگوهایی را که مخاطبان از محتوای یک سایت لذت می‌برند کشف کنند. در واقع با مجموع عوامل زیر می‌خواهیم بگوییم: مطلبی بنویسید که مخاطب از خواندن آن لذت ببرد.

بنابراین نکات زیر را در نوشتن مقاله رعایت کنید:

تیتر درست و مرتبط با محتوا برای مقاله‌تان انتخاب کنید.

لید یا پاراگراف اول باید به عنوان شروعی مناسب و مرتبط با محتوای مطلب و همچنین مکمل تیتر باشد.

از روش‌های کهنه شده برای ارتقای رتبه در گوگل، همچون پرکردن مطلب توسط کلمات کلیدی خودداری کنید.

برای مطلب ساختار طراحی کنید. قبل از نوشتن مقاله، الگویی شماره دار یا بولت دار از مطلبی که می‌خواهید بگویید را روی کاغذ بیاورید.

مطلبتان را کوتاه اما ساده و کاربردی بنویسید.

جملات یا پاراگراف‌های طولانی ننویسید. خوانندگان آنلاین از جملات و پاراگراف‌های طولانی متنفرند. به این نگاه کنید که کجاها می‌توانید بین جملاتتان نقطه بگذارید. یعنی حروف اضافه را کم کنید و جملات را به صورت مستقل و کوتاه بنویسید.

از «میان تیتر»ها به خوبی استفاده کنید. میان تیترها، تیترهای داخلی مطلب شما هستند یعنی به جای اینکه یک یا چند پاراگراف را پشت سر هم بنویسید، برای هر بخش یک تیتر به صورت برجسته یا Bold در نظر بگیرید. شماره دار کردن این میان تیترها نیز فکر بسیار خوبی است.

از تجربیات شخصی خود با مخاطب بگویید. ترجمه صرف یک مقاله انگلیسی، مزیتی برای شما ایجاد نمی‌کند.

از لینک‌های زیاد به بخش‌های دیگر سایت یا مقالات دیگر خودداری کنید.

سلیس و روان بنویسید. پیچیده و تکنیکی ننویسید، مگر اینکه مخاطب شما مخاطب تکنیکی بسیار سطح بالایی باشد. البته در این صورت دایره مخاطبان شما بسیار محدود خواهد بود.

جمله‌بندی و علامت‌گذاری را فراموش نکنید. از «ویرگول»، «نقطه ویرگول» و سایر نشانه‌های نگارشی که می‌تواند به متن شما منزلت ویژه‌ای ببخشد استفاده کنید. برای این کار بهتر است از یک ویراستار کمک بگیرید.

کار ویراستار بسیار اساسی و مهم است. در تمام مراکز تولید محتوای دنیا، ویراستاران مرکز ثقل مجموعه خود هستند و کارشان بسیار اهمیت دارد. گفته می‌شود در زندگی نویسندگان بزرگی مانند ارنست همینگوی ویراستار شخصی‏، جزو نزدیک‌ترین افراد مانند همسر و فرزند بوده اند.

از استایل‌های نوشتاری به خوبی استفاده کنید مثل این که کجاها را برجسته یا Bold کنید، کجاها را‌هایلایت کنید، کجاها را به صورت کج‌نویس یا Italic در بیاورید. اما تاکید می‌کنیم در کاربرد هیچ کدام از این افه‌های نوشتاری افراط نکنید. هر چیزی در صورت افراط به ضد خود تبدیل می‌شود. عمل افراطی نتیجه افراطی به همراه ندارد، بلکه معمولا نتیجه معکوس خواهد داشت. نظم و ترتیب بصری را در مطلب و در محیط انتشار آن حفظ کنید.مهمترین بخش‌های یک مقاله چیست؟

1- نکات انتخاب یک تیتر مناسب برای مقاله آنلاینتیتر مهم ترین قسمت مقاله شماست، این جاست که مخاطب تصمیم می‌گیرد به داخل مقاله بیاید یا خیر. از تیتری استفاده کنید که نه فقط کنجکاوی را ایجاد کند بلکه اطلاعات درستی هم در مورد این که این مقاله در مورد چیست به مخاطب بدهد. برای نمونه به عنوان همین مقاله نگاه کنید. مخاطب با خواندن آن دقیقا می‌تواند متوجه شود که با چه موضوعی روبه‌رو است. مردم در فضای آنلاین حوصله کلیک کردن بر روی تیتر ‌های حاوی ابهام و تشبیه و دارای استعاره‌های پیچیده را ندارند. همین طور نوشته‌هایی که به مقالات کنفرانس‌های علمی‌شبیه هستند نیز در فضای وب حالت دافعه ایجاد می‌کنند.

خودتان را جای مخاطب بگذارید: تیتر باید مخاطب را قانع کند که بر روی آن کلیک نماید، چند ثانیه منتظر بماند تا سایت شما باز شود، یکی دو ثانیه هم طول بکشد تا چشمش با فضا و قالب وبسایت یا بلاگ شما آشنا شود و بعد شروع به خواندن کند. با توجه به این مسائل، بهترین تیترها، تیترهایی هستند که می‌توانند جواب سوالات در ذهن مخاطب باشند.

فرض کنید در زمینه پوشاک و سبک زندگی مطلبی می‌خواهید بنویسید. دو سه نوع تیتر جالب و گویا در این زمینه این‌ها هستند:

چه کفشی برای فصل تابستان مناسبت تر است؟ 5 نکته انتخاب کفش راحت تابستانی

چگونه کت و شلواری کاملا سایز و فیت بدن انتخاب کنیم؟ 4 معیار انتخاب سایز کت و شلوار

چرا باید برای خرید کیف و کفش اصلا نباید به این بازار رفت؟

یا مثلا تیترهای وبلاگ اخبار رسمی‌که در آن در زمینه روابط عمومی‌و برندینگ مطلب می‌نویسیم از این نوع هستند:

به دنبال رسانه رایگان ولی موثرید؟ 3 روش نوآورانه برای ایجاد رسانه‌های اکتسابی

چهار نکته برای استفاده بهینه از پلتفرم اخبار رسمی‌برای روابط عمومی

ایده‌هایی برای تولید خبر از شرکت یا سازمان شما: 71 سوژه خبرساز

چطور با لینکدین کسب و کارمان را پروبال بدهیم: 14 استراتژی برای کاربران ایرانی2- نکات تهیه یک لید یا شروع خوب برای مقاله

به پاراگراف اول مقاله، «لید» (Lead) گفته می‌شود. اکثر مردم ممکن است به داخل مقاله نروند و فقط همان را به عنوان خلاصه بخوانند. تا حد امکان تیتر خود را با لید کامل کنید و اطلاعات بیشتری از آنچه در مقاله هست به مخاطب بدهید.

اگر فردی بر روی تیتر مقاله شما کلیک کند و طی خواندن دو سه خط اولیه، ارتباط سازمان یافته‌ای بین مطلب و تیتر پیدا نکند مطمئنا از ادامه خواندن انصراف خواهد داد و صفحه را خواهد بست. این زمان بعد از خواندن تیتر و وارد شدن به مقاله، بسته به سرعت خواندن مخاطب، معمولا 2 تا 3 ثانیه و حداکثر 10 ثانیه است. بنابراین بلافاصله بعد از تیتر، با یک لید خوب اطلاعات بیشتری به مخاطب بدهید و به عبارتی او را سر اصل مطلب ببرید. اشتباهی که بسیاری از نویسندگان حتی حرفه ای در نگارش مقاله آنلاین مرتکب می‌شوند این است که فکر می‌کنند باید «مخاطب را گرم کنند»، یا ««ایده خود را اول خوب بپزند» و «برای اثرگذاری بیشتر مقاله زمینه چینی کنند». همه این روش‌ها در دنیای آنلاین رد شده‌اند. مخاطب شما کتاب نمی‌خواند یا قرار هم نیست بیش‌از 5 دقیقه مهمان سایت شما باشد. هر لحظه پیامک یا ایمیل جدیدی ممکن است برایش بیاید و باید از سایت شما خارج شود. پس سریع بروید سر اصل مطلب.

بنابراین برای نوشتن یک لید خوب می‌توانید با استفاده از یک جمله نقل قول از فردی مشهور شروع کنید یا اینکه بگویید چرا خواندن این مقاله مهم است. شاید هم بخواهید با تشریح یک سوال و یک مشکل شروع کنید و بگویید چرا به فکر نوشتن چنین مقاله‌ای افتاده‌اید.3- نکات نوشتن متن مقاله: نه خیلی خشک و قلمبه سلمبه بنویسید و نه زیادی راحت و بدون ساختار

هیچ چیزی بدتر از این نیست که اول صبح یک ایمیل حاوی مقاله از شرکتی برای شما بیاید و با باز کردن آن با کلی کلمه قلمبه سلمبه و حرف اضافه و استعارات و تشبیهات رو در رو شوید. از طرفی هم مقالاتی را می‌بینیم که از آن سر پشت بام افتاده اند و همه اصول نگارش زبان فارسی را زیر پا گذاشته اند، مثل به زبان محاوره ای می‌نویسند و یا حتی کوچه بازاری.

هر دوی اینها اشتباه است، ساده و روان نوشتن با بیش از حد خودمانی شدن نباید اشتباه گرفته شود. کمی‌ظنز هم چاشنی کار کردن، از ابهت شما نمی‌کاهد. به یاد داشته باشید که مقاله برای مخاطب آنلاین با مقاله برای کنفرانس‌های علمی‌تفاوت دارد و از طرفی ساختار خود را هم دارد.4- مقاله را بدون اهداف مستقیم فروش بنویسید، فروش را بگذارید برای بخش فروش

کار شما با نوشتن یک مقاله این نیست که به فروش شرکت به طور مستقیم کمک کنید. بلکه شما می‌خواهید با اطلاع‌رسانی و فراهم کردن اطلاعات با ارزش، در ذهن مخاطبتان جای بگیرید و شما را به عنوان یک مشاور و کارشناس شناسایی کند. رسیدن به این هدف، به طور غیر مستقیم به فروش شما کمک خواهد کرد. آمار و تحقیقات نشان می‌دهد که اکثر مشتریان تجاری، ترجیح می‌دهند از شرکتی خرید کنند که مدیر یا پرسنل آن در آن صنعت متخصص و کارشناسند. بنابراین تبلیغاتی ننویسید و آموزشی بنویسید و در واقع به هیچ عنوان نباید از مقاله تان، بوی فروش به مشام برسد.5- از به کار بردن عبارات و ترکیب‌های بی خاصیت پرهیز کنید

عبارت‌هایی از این دست که قدیم ترها کاربرد داشت، دیگر مورد پسند نیست. عبارت‌هایی مانند: برهمگان واضع و مبرهن است که... ذکر این نکته را لازم می‌دانیم که... لازم به یادآوری است که‌... و مواردی از این دست که در نوشته‌های بی‌محتوا، نقش ملات و ساروج را بازی می‌کنند.

با اصولی که در این مقاله ذکر شد، تنها می‌توانید شروع کنید. عوامل بیشتری برای موفقیت مقاله‌های آنلاین لازم است. ولی از همین جا می‌توانید به سادگی و سرعت شروع کنید. اولین چیزی که برای موفقیت یک مقاله آنلاین نیاز دارید، ساختار بندی درست و داشتن جذابیت برای مخاطب است. منبع‌: وبلاگ اخبار رسمی

مردم سالاری - ۱۳ شهریور ۹۳

تاثیر فکر وآموزش در توسعه کشور


غلام عباس کاظمی


تاثیر فکر وآموزش در توسعه کشور


غلام عباس کاظمی


 

۱-ژاپنی ها از همان اول دبستان با کودکانشان اتمام حجت می کنند.درس اول جغرافیا، نقشه ژاپن را می گذارند جلو بچه ها و می گویند: ببینید این ژاپن کوچولوی ماست ،نفت ندارد،گازندارد،خاک نداردوزمینش محدوداست،جمعیتش زیاد است و…وفهرست نداشته هایشان را اعلام می کنند. ژاپن،در کتابهای درسی ابتدایی فهرست مشاغل مورد نیاز جامعه رااز همان اول به بچه ها گوشزد می کنند. حتی حجم موضوعات کتابها در ژاپن، یک سوم اروپاست ،چون از نظر آنان عمق بهتر از وسعت است.

۲-توماس فریدن روزنامه نگار مجله نیویورک تایمز می گوید:گاه وبیگاه ازمن می پرسند بجزکشورت به کدام کشور دیگر علاقه داری؟

همیشه یک جواب داشتم:تایوان.چرا تایوان؟جواب ساده است، چون این کشور صخرهای لایزرع دردریایی پرازامواج طوفانی وبدون منابع طبیعی است. حتی برای ساخت وساز باید از چین،شن وریگ وارد کند وبا وجود همه ی اینها چهارمین ذخایر کلان مالی دنیا رادراختیاردارد. زیرا بجای کندوکاو زمین،تایوان ذهن وافکار۲۳میلیون تایوانی را می کاود واستعدادشان را وهوش وذکاوتشان رابکارمی گیرد. درآنجا فرهنگ تقویت مهارتاها راتوسعه دادهاند که امروزه ثابت شده که باارزش ترین و منبع تجدیدپذیرواقعی درجهان است.

۳-حالااینهارامقایسه کنید باکتابهای درسی وحتی رسانه های ما که ازاول درگوش کودکانمان می خوانند:«ای ایران ای مرز پرگهر»،حتی درکتب تاریخ بجای عبرتآموزی ازافتخارات گفته شده. درجغرافیابه ما میگویند:که کشورتان نفت دارد،گاز دارد،آب دارد،معدن دارد،خلاصه همه چیز دارد.

تاریخ بزرگ، پادشاهان بزرگ، سرزمین بزرگ، معادن بزرگ، آبهای وسیع همه و همه به فرزندانمان القا می کنیم که این کشور هیچ گونه کمبودی ندارد.نتیجهاش هم میشوداحساس داشتن وغنای کامل وایجاد احساس تنبلی اجتماعی،طلب کاری وگاها زیاده خواهی های نابجا که اشتباها به آن غرور ملی می گوییم.

باالقااین نگاه و بسترفکری،کودکان ونوجوانانمان زیربنای فکری آینده خود وکشور را می سازند.

همین است که آرزوی همه می شود اینکه در آینده دکتر،مهندس وخلبان شوند. شغل های باکلاس،پرمنفعت و با پرستیز داشته و از واقعیات و استعدادهای شخصی خود و نیازها و تخصص های مورد نیاز کشور دور باشند

کارون آنلاین - ۷ تیرماه ۹۳

آموزش و پرورش مدنی و حقوق بشر


آموزش و پرورش مدنی و حقوق بشر

مهدی بهلولی،روزنامه شهروند،9 شهریور 93

حق و وظیفه مدنی،دو مفهومی هستند که با مفهوم "شهروند" پیوندی ناگسستنی دارند. یعنی نمی توان از شهروند سخن گفت اما به حقوق و وظایف شهروندی نپرداخت. اما شاید بتوان گفت که آنچه در یک صد سال گذشته از مفهوم شهروندی در جامعه ی ما بازتاب یافته،بیش از حقوق،بر وظایف تآکید داشته است. مفهوم شهروندی جا افتاده در گستره ی فرهنگ ایران- و برای نمونه در مدرسه و آموزش و پرورش- شهروند سر به راهی است که خوب به وظایف خود آشنا و به رعایت آنها پایبند است. از دو سیما و چهره شهروندی در ایران،بیشتر،یک سویه آن دیده و به نمایش گذاشته شده است. بگذریم از که همین بحث وظایف هم- از آنجایی که مفهوم شهروندی در ایران بر بنیادهای ویژه فرهنگی،دینی و سیاسی خود استوار گردیده- تا اندازه ای چشمگیری،معنا و درون مایه ی دیگری یافته است. 

 اما در پیوند با آموزش و پرورش،مفهوم شهروندی،با بحث "آموزش و پرورش مدنی" در ارتباط است. البته در این ترکیب،آموزش و پرورش دو معنا دارد. یکی معنای کلی آموزش،که به همه ی گستره ی آموزش اشاره دارد و یکی هم معنای ویژه ای از آموزش که تنها یک درس مشخص "آموزش مدنی" یا آن گونه که در ایران شناخته می شود "تعلیمات مدنی" را درنظر دارد. برای دست یابی به معنای کارآمد و به روزتر از مفهوم شهروندی،بایستی در برداشت مان از آموزش و پرورش مدنی- در هر دو معنای آن- بازنگری انجام دهیم. ناگفته پیداست که دگرگونی در مفهوم شهروندی،وظیفه و رسالتی است دشوار و سنگین،که بسیج همه ی نیروهای اجتماعی،فرهنگی و سیاسی جامعه را نیازمند است و کاری نیست که تنها از عهده ی آموزش و پرورش برآید.

 از دید این نگارنده،آموزش و پرورش مدنی کارآمد و فراخور زمانه ی ما،آموزشی است بر بنیاد حقوق بشر. در چنین آموزشی،دانش آموز یاد می گیرد که چه درون و چه برون مدرسه از حقوقی بنیادین برخوردار است. البته این یادگیری،طوطی وار و به یادسپردنی نیست؛یعنی دانش آموز تنها حقوق بنیادین خود را حفظ نمی کند. فرآیند آموزش،به گونه ای پیش می رود که چنین بینش و شناختی را در وجود دانش آموز،درونی می سازد. اگر در جست و جوی مفهومی نوین از شهروندی هستیم و در این جست و جو،آموزش و پرورش را سهیم می دانیم باید بر پرورشی در آموزش و پرورش تآکید نماییم که حقوق بنیادین انسانی را آموزش می دهد،و به پرسشگری،سنجشگرانه اندیشی،نوآوری و پژوهشگری ارج می نهد. شوربختانه آنچه هم اکنون در فضاهای آموزشی ما در جریان است به هیچ رو،چنین چیزی نیست. چند روز پیش،حمید رضا خرم خورشیدی،رییس دفتر توسعه فناوری‌های وزارت بهداشت گفت: "بر اساس شاخص‌های جهانی نوآوری در سال 2014 کشور ایران در موضوع نوآوری و خلاقیت در تمام حوزه‌ها از میان 143 کشور رتبه 120 را داراست.. یکی از مشکلات موجود کمبود شدید اعتبارات است به نحوی که ما در این زمینه با مشکل مواجه هستیم و باید در جهت رفع آن اقدام شود"  بی گمان مساله ی کمبود بودجه،اثرگذار و مهم است اما تنها عامل پدیدآورنده ی چنین شرایطی،کم و کسری های مادی نیست. نوآوری،پژوهش و نواندیشی،افزون بر اعتبارات مادی،به شرایط آموزشی و پرورشی  آزاد و علمی نیازمند است. هدف،بایستی پرورش انسانی نوآور و پرسشگر باشد. آموزش و پرورش القایی،که بیشترین تآکید خود را بر تربیت انسان سر به راه و حرف گوش کن می گذارد نمی تواند شهروند نوآور پرورش دهد. دانش آموز،هنگامی که در مدرسه،تنها به جزوه نوشتن عادت می کند و یاد می گیرد که به سخنان آموزگار و درون مایه ی کتاب های درسی،به سان گزاره های همواره درست بنگرد،خودباوری و نیروی زایش خود را از دست می دهد. ریشه این رتبه های پایین جهانی را باید در آموزش های بی کیفیت و تلقینی مدرسه ها جست و جو نمود.

 اما در سطح جهان و در میان اندیشه وران آموزش و پرورش مدنی،به نکته های ارزنده ای برمی خوریم که در راه رسیدن به آموزش و پرورش مدنی شایسته و فراخور این زمانه،راهنما و یاری کننده اند. در آموزش و پرورش مدنی،دانش آموز باید یاد بگیرد که در یک دموکراسی،که بر بنیاد حق اکثریت اداره می شود،باید حقوق بنیادین اقلیت نیز رعایت شود. دانش آموز باید با چالش همیشگی حقوق اکثریت - اقلیت آشنا شود و راه برخورد به دور از خشونت این چالش را فراگیرد. به تمرین فضیلت هایی مانند خویشتن داری،شکیبایی،دور اندیشی،عدالت،و نیکوکاری بپردازد. حقوقی که همه ی انسان ها،به گونه ای برابر،از آن برخوردارند را پاس دارد و رعایت نماید. به ارزش مشترک همه ی انسان ها احترام بگذارد. در زندگی سیاسی - مدنی اجتماعی که در آن می زید مشارکت مسئولانه نماید. دانش آموز باید با تاریخ حقوق بشر آشنا شود. به گفته ی فلیکس گارسیا موریون،یکی از اندیشه وران آموزشی : "کودکان بایستی برای اندیشیدن و گفت و گو درباره ی حقوق بشر،فرصت بیابند. آنها،پیش از هر چیز،نیازمند دریافت بهتری از تاریخ حقوق بشرند تا دریابند که بسیاری از حقوقی که هم اکنون از آنها برخوردارند و یا بدیهی می انگارند- همچون مدرسه رفتن یا برخورداری از مراقبت های پزشکی- پیروزی هایی اجتماعی هستند که در سایه نبردهای کسان بسیار بدست آمده اند،و می توانند از زندگی اجتماعی و سیاسی ناپدید گردند،به محض این که مردم،دست از پافشاری بر آنها بردارند. و در واقع،این همان رویدادی است که هم اکنون رخ می دهد،هنگامی که زیر فشار نیروهای نئولیبرال- که از سوی سازمان های چند ملیتی،بانک جهانی و صندوق جهانی پول رهنمود می گیرند- دولت رفاه در حال برچیدن است. دانش آموزان همچنین،به ناگزیر باید پی ببرند که در جهان کنونی،همه به یکسان،از حقوق بشر- حتی همان حقوق پایه ای و بنیادی تر- برخوردار نیستند. چه بسا آنها ندانند که کشورهایی وجود دارد که به گونه ای سازمان یافته،برخی یا بسیاری از آن حقوق ویژه را زیر پا می گذارند،آن هم از سوی همان مقاماتی که پشتیبان آن حقوق،پنداشته می شوند."

اما نکته ی پایانی این یادداشت این که چالش های پیش روی پرورش شهروند توانمند،شایسته و اخلاقی تنها به کشورهای فقیر و در حال توسعه برنمی گردد و کمابیش همه ی کشورهای جهان با آن درگیرند. چندی پیش،گزارشی دیدم درباره ی جوانی پاکستانی الاصل که در انگلستان زاده و بزرگ شده بود و هم اکنون و با بالا گرفتن جنگ در عراق،به آن کشور رفته و به گروه داعش پیوسته است. در یک روز،چهار انسان را گردن زده بود و خیلی راحت و خوشنود از کار خود دفاع می کرد. باری،در پرورش چنین انسان بی رحم و بی عاطفه ای،مجموعه ای از عوامل سهیم بوده اند اما بی گمان،نقش آموزش و پرورش را هم نباید نادیده گرفت. اگر به راستی،و آنگونه که شنیده می شود،شمار این کسان،چشمگیر باشد بازنگری بنیادین در پرورش اخلاقی و مدنی ای که در آموزش و پرورش برخی از کشورهای توسعه یافته دارد انجام می گیرد،بایسته می نماید.

http://niknezhadmr.blogsky.com/

٣٠ویژگی یک سیاستمدار خوب

٣٠ویژگی یک سیاستمدار خوب

  • ٣٠ویژگی یک سیاستمدار خوب؛ از نگاه دکتر محمود سریع القلم، فوق دکتری روابط بین‌الملل از دانشگاه اوهایو و استاد دانشگاه شهید بهشتی

    1- اول تحصیلات خود را تکمیل کرده باشد و بعد کار اجرایی قبول کند و نه بالعکس. 

    2- تا آنجا که مقدور باشد، از روی متن سخنرانی کند.

    3- کانون انرژی خود را در مدیریت، در بخش های فکری، تولیدی و فن آوری کشور متمرکز کند.

    4- به طور دائمی، همه را متوجه "آینده" و "تحقق افق ها" نماید.

    5- عصبانیت او با محاسبه قبلی باشد.

    6- ظرفیت صبر و خویشتن داری تا سه سال برای پاسخ به مخالفان خود را داشته باشد.

    7- جلسات را در راس ثانیه آغاز کند.

    8- ارتباط خود را با تمامی اقشار جامعه به صورت مستمر و سازمان یافته حفظ کند.

    9- از کوچک ترین تا استراتژیک ترین اقدامات در روابط خارجی را صرفا برای افزایش قدرت کشور بداند.

    10- وقتی اشتباه کرد، عذرخواهی کند.

    11- همه را متوجه "کشور"، "مصالح کشور" و "قدرت کشور" کند.

    12- قبل از رسیدن به قدرت، حداقل به چهل کشور سفر کرده باشد.

    13- یک روز درمیان، دو ساعت ورزش کند.

    14- با دست خط خود، یادداشت های تقدیرآمیز برای افرادی که برای کشور زحمت می کشند، ارسال کند.

    15- به طور واقعی و با رفتارهای تقویت کننده، به "اصل مقدس رقابت" معتقد باشد.

    16- به یک زبان روز خارجی مسلط باشد.

    17- پدر و مادر اصیلی داشته باشد.

    18- برنامه ریزی و مدیریت او، با واقعیت ها و مقدورات سنخیت داشته باشد.

    19- حداقل دو کار مهم عمرانی و دو چرخش بزرگ فکری که به نفع زندگی مردم باشد، از خود به جا گذارد.

    20- در بحبوحه جدی ترین مذاکرات، نخی را که از دگمه پیراهن طرف مقابل آویزان است ، گوشزد کند: به جزئیات توجه کند.

    21- زیرمجموعه او از هوش ذهنی، هوش عاطفی و هوش اجتماعی برخوردار باشند.

    22- در هر شرایطی و با هر کسی، مودب باشد.

    23- از اسلحه "سکوت" نهایت بهره برداری را کند.

    24- در سخنرانی و اقناع مخاطبان، تا می تواند از آمار و ارقام استفاده کند.

    25- توجه به زیبایی ها اعم از طبیعت، رنگ های شاد، لبخند، محبت، جزئی از زندگی روزانه او باشد.

    26- اخلاق و مدنیت او قبل از مواضع سیاسی اش نمود داشته باشد.

    27- قبل از آن که به قدرت برسد، در حد معمول، خوب زندگی کرده باشد.

    28- حداقل 200 بیوگرافی خوانده باشد.

    29- از یک نظام فکری منسجمی برخوردار باشد، ولی با داده های جدید، آمادگی تعدیل و اصلاح فکر خود را پیدا کند.

    30- مسئولیت قدرت را بپذیرد و پاسخ گویی به مردم را، جدی، حقوقی و مقدس بشمارد.

  • http://www.aemi.blogfa.com/

کندوکاو چرا ایرانیان کمتر کتاب می خوانند؟


کندوکاو 

چرا ایرانیان کمتر کتاب می خوانند؟


نویسنده: علی اصغر سیدآبادی


    سال 1353پژوهشی زیرنظر دکترعلی اسدی در سطح ملی انجام شده است که بخشی از آن به رفتارهای فرهنگی مردم و به خصوص مصرف فرهنگی آنان اختصاص دارد. نتیجه آن پژوهش در حوزه کتاب این است که مردم ایران خیلی کم کتاب می خوانند و کتابخوانی به عنوان رفتار حاشیه یی مصرف فرهنگی ایرانیان است. سال ها بعد یعنی سال 1383 نیز در پژوهش ارزش ها و نگرش های ایرانیان که به سرپرستی دکترمحسن گودرزی و در دفتر طرح های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شده است، بار دیگر به این موضوع پرداخته اند و نتیجه باز هم چندان تفاوتی نکرده است و تنها 21 درصد گفته اند که همیشه کتاب می خوانند. پژوهشگران سال 1353 درباره دلایل و علل کم خوانی ایرانیان هم نظر مردم را پرسیده اند و هم خود تحلیلی ارائه کرده اند. به نظر آنان «تنها عاملی که با خواندن کتاب رابطه مستقیم دارد، سواد است. با افزایش تحصیلات گروه کتابخوانان مستمر هم افزایش می یابد و از 9 درصد کتابخوان در میان افراد با تحصیلات سیکل به 21 درصد در میان افراد با تحصیلات عالیه می رسد.» با این حال این پرسش از همان روزگار باقی است که چرا 79 درصد بقیه در میان باسوادان کتاب نمی خوانند؟ با اینکه در حوزه های دیگری که با «سواد» مرتبط است مانند روزنامه و مجله خوانی و در حوزه هایی که با میزان دسترسی مرتبط است مانند برخورداری از تلویزیون و رادیو، آمار ها در این دو تحقیق تفاوت معناداری را نشان می دهند، اما در حوزه کتاب و کتابخوانی در بر یک پاشنه می چرخد. میزان سواد مردم در سال 1383 با سال 1353 قابل مقایسه نیست و بسیار بالاتر رفته است. همچنین دسترسی به کتاب نیز افزایش یافته است. تعداد کتابفروشی ها، مراکز توزیع، نمایشگاه ها و کتابخانه ها افزایش پیدا کرده است. با این حساب نباید تردید کنیم که در سال 1383 نسبت به سال 1353 باید مردمی کتابخوان تر داشته باشیم، اما چرا مردم کتابخوان تر نشده اند؟ مردم باسواد در سال 1353 نداشتن فرصت و بی علاقگی به کتابخوانی یا عادت نداشتن به کتابخوانی را به عنوان دو دلیل کتاب نخواندن خود برشمرده اند. سال ها بعد نیز کماکان نداشتن فرصت به عنوان یکی از علل کم خوانی ذکر شده است، اما اگر از هرکسی بپرسیم که چرا کم کتاب می خوانید، به قیمت گران کتاب اشاره می شود. تازه این آمار ها مال قبل از سال 1383 است. از سال 1383 تاکنون تحولات گسترده یی در دسترسی مردم به رسانه های نوین ایجاد شده است. دسترسی به اینترنت و به خصوص اینترنت پرسرعت بسیار آسان تر شده است. نقش گوشی های هوشمند و تبلت ها در زندگی مردم افزایش بسیار یافته است و امروزه نسل جوان ساعت های زیادی را در این فضا ها سپری می کنند و در تحلیل های منتشر شده، گاهی این فضا ها رقیب کتاب شمرده می شود.البته از سویی این فضا ها شکل های جدیدی از کتاب و کتابخوانی را نیز ایجاد کرده اند، اما این تحلیل که استفاده ارتباطی و سرگرم کننده در این فضا ها بسیار بیشتر از کتابخوانی است، تحلیل قابل تاملی است.
    با این حال ما تصویری روشن از وضعیت کتابخوانی در سال های اخیر نداریم. نهادهای مختلفی با تعریف های متفاوت از «کتاب خوانی» آمارهایی از سرانه مطالعه در کشور ارائه کرده اند. به این دلیل که مبنا یکسان نیست و به خصوص با مبناهای جهانی در این زمینه متفاوت است، این آمار ها امکان تطبیق و بررسی وضعیت ایران را در میان کشورهای مختلف جهان نمی دهد، اما آنچه مسلم است و مورد تاکید بسیاری از کار شناسان و بزرگان کشور، این است که ما ایرانیان کتاب کم می خوانیم.
    
    بنابراین کماکان پرسش همان است و پاسخ همان: اما آیا این پاسخ ها، پاسخ هایی واقعی است یا توجیه رفتاری که به نظرمان شایسته نیست، اما اراده یی برای تغییرش نداریم؟
    پاسخ های تبلیغاتی و غیرواقعی به این پرسش جز پنهان کردن درد و به تاخیر انداختن درمان فایده یی ندارند. برای هر تحول اساسی در کتابخوانی باید به این پرسش پاسخ بدهیم که ما ایرانیان چرا کمتر کتاب می خوانیم؟ ما سال هاست با این پرسش درگیر هستیم.

    اعتماد- ۵ شهریور ۹۳